https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/07/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-07-03 06:57:282024-07-12 23:30:03سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 243
165نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام عزیزان جان
خدایا شکرت که روح و ذهن و جسم و جانم را با هم یکی کردی
خدایا شکرت برای هر لحظه ای که با عشق بهم میبخشی تا یاد آروم اصل خویش را
خدایا شکرت که بهم کنترل ذهن را یاد دادی که چطور به اصل خودم برگردم
خدایا شکرت که مرا به مسیر الهی خودشناسی و خداشناسی هدایت کردی
خدایا شکرت برای تضادها ی مسیر زندگی ام مسیر رشدو پیشرفتم که همه از لطف و رحمت تو بر من بوده که با این گذشت این مسیر با وجود هر آنچه که در مسیرم بوده من درخواست هایی داشته باشم که اینگونه به سر راست ترین مسیر توحیدی و درست و درک بهتر از قوانین بدون تغییر ت راه یابم
دقیقا مثله بازی و تمرین و مسابقه دادن که از اول هیچی ازش نمیدونی آزمون و خطا و اشتباهات زیادی که داری و با ادامه دادن و انگیزه و باور به توانایی ها میتونی هر بار بهتر بشی و عضله اون قسمت را قوی تر کنی
حالا منم در اون مسیر بهبود بلطف خداوند قرار گرفته ام و در مسیر رشد هستم
زندگی توقف ندارد یا باید حرکت کنی به سمت رشد و پیشرفت یا باید بمونی و هیچ تغییر ی نکنی و فاسد بشی
و من انتخاب کردم با وجود قدرتی که من باور دارم که من خالق زندگی خودم هستم هر اتفاقی بیوفته بر اساس باورها و افکار و فرکانس های خودم خلق میشود
حالا که این باور قوی و پر از درک و آگاهی بر افکار و کنترل ذهنم را دارم پس مختارم که حرکت به سمت جلو به سمت موفقیت و پیشرفت را ادامه دهم با استمرارو تعهد و ثابت قدم در مسیر درست الهی بودن من است که پاداش الهی را دریافت میکنم
استاد عزیزم من دیروز که فایل اومد رو سایت با اشک و ذوق و شوق فقط نگاه کردم و بخودم هدیه دادم این فرصت الهی را که برای شناخت بیشتر خودم و بهبودم باید هر لحظه ادامه دهم و با عشق و نور الهی حرکت کنم برای بهبود خودم و توحید و یکتا پرستی
چقدر این روزها آرامشم بیشتر شده
هر روز با شوق و ذوق درونی که بهم هدیه داده شده با عشق با صدای پرنده ها و بوقلمونی که ابن روزها مهمان خانه ام شده بیدار میشوم و شکر گذاری میکنم و سر به سجده پاک خداوند میگذارم و روزم را شروع میکنم و در سعی تمام هستم که فقط در لحظه زندگی کنم
در لحظه حال باشم و این عادت را در هر لحظه از زندگی ام بیاد آورم که من به ربطی به گذشته دارم و ن به آینده
زندگی همین لحظه است
لذت بردن از تمام مسیر زندگی ام
مسیری که خودم انتخاب کرده ام و با تولدم بفراموشی سپرده شد و دوباره خداوند دستم را مستقیم گرفت و گذاشت در دست افرادی که شاید گذشته ای بدتر از من داشته بودند و برام الگو آورد و با کلامش در قرآن بر من آشکار شد که برگردم به مسیر درست الهی
خدایا شکرت متشکرم بابت تمام تضادهایی که برایم مقدر شده بود تا مرا به خودم بشناساند مرا به اصلم باز گردانند
خدایا شکرت که من استاد از دیروز معنای درخواست کردن و پاسخ های خداوند و دریافتهایم را بهتر درک میکنم
قانون جهان :
جهان هر لحظه در حال پاسخ به افکار و فرکانس ها و باورهای من است
من به هر چیزی توجه کنم از همان جنس بیشتر وارد زندگی ام میشود
این روزها دارم بهتر درک میکنم که خواسته من چی هست اصلا !
دیدن و توجه کردن به هر آنچه که زیباست
زیبای های مسیر زندگی ام هر آنچه که هست که مالک اصلی اش خداست فقط منحصر به من است
خانواده ام خودم عزیزانم امکاناتی که در حال حاضر دارم نعمتهایی که به من بخشیده شده
ثروتها وسلامتی و روابطی که الان در مسیرم هستند باید هر کدامشان را معلمی ببینم که داره به من یه درسی میده
حالا با این توصیفی که خداوند فهمش را بهم داده
درست استفاده کنم
انتخاب من چیست ؟
دیدن توجه کردن به زیبایی ها
تمرکز بر نکات مثبت خودم و اطرافم
احساس خوبم را تقویت کنم عادتهای خوبم را بیشتر کنم
احساس خوب به دیگران بدهم
هر چیزی از دیگران خصوصیت مثبت و زیبا اندیشی که در وجودم هست و آن را دوست دارم و در کسی یه چیزی دیدم بر زبان آورم حالا میخواد یه انسان باشه میخواد یه گل باشه یه حیوان باشه هوای عالی باشه هر چیزی هر چیزی را شامل میشود این حس خوب .
پس من انتخاب کننده اتفاقات زندگی ام هستم
اصل قانون هم که توجه کردن به هر چیزی از همان جنس بیشتر وارد زندگی ام میشود این همان درخواست من از جهان است
خداوند که هر لحظه در حال پاسخ دادن به تمام درخواست کنندگان است
خودش گفته تو هر مسیری را انتخاب من هدایت تو را برخوردم واجب کرده ام
پس با وجود این آگاهی ناب الهی باز هم من مسیر توحید و یکتا پرستی را انتخاب می کنم
همان مسیری که سر براست است همان مسیر زیبا و سرسبز جنگلی که پر از زیبایی و درخشندگی و چراغانی خداوند است
پس من باید سمت خودم را درست انجام بدهم بقیش با خداست خدا کارشو خوب بلده اون در هر لحظه سمت خودشو انجام میدهد
من با توجه کردن به زیبایی ها و در احساس خوب ماندن و پایدار تر کردن این احساس خوب اتفاقات خوب را تجربه میکنم
و تثبیت کنم هر بار اتفاق خوبی که برام با احساس خوبم بوجود میآید .
استاد بخدا که رو ابرها هستم
خیلی احساس آرامشم بیشتر شده با همین یه ذره درکم از قوانین به لطف خدا در این مدتی که نزدیک به دوساله که عضو سایت الهی هستم و با کردن کردن روزی چندین ساعت امروز خودم را در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط دیدم
منی که زندگی را بر خودم جهنم کرده بودم
امروز با تمام وجودم بهشت خدا را دارم و لطف خداوند شامل حالم شد که سازنده این بهشت و خوشبختی باشم
این راه با توکل بیشتر بر خداوند هر لحظه ادامه دارد
واقعا آرامش و آسایش و حس خوبی که این روزها وارد زندگی ام و درونی شده برام را میخواهم هر لحظه افزایش دهم با کار کردن بهتر روی خودم و درک بهتر و بیشتر قانون جهان خداوند
خدایا شکرت من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن تکاملم را بدرستی طی کنم
تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان
استاد دیروز زاد روز تولد آرشیدا دخترم بود
13تیر ماه
من از صبح که حس و حال عالی داشتم و در حال تمرین و کار کردن روی خودم و در سایت معنوی بهترین مکان دنیا بودم و دخترم که کلاس موسیقی شرکت کرده ساعت 11رفتیم کلاس و گفتیم از برگشت براش کیک بخرم و بعد از ظهر میخواست جشن بگیره که دوستاشو دعوت کرده بود تا بیان کنارش باشن
استاد وقتی رسیدیم نزدیک مدرسه همسرجان زنگ زد که ناهار مهمون داریم بیا ناهار درست آماده کن
دخترم که شنید ناراحت شد گفت پس تولد من چی میشه
گفتم نگران نباش خدا بزرگه خدا خودش کارها رو درست میکنه ما الان باید کنترل ذهن کنیم
دخترم فرستادم مدرسه به معلمش زنگ زدم و برگشتم سر راهم کیک براش خریدم و چندتا کار دیگه هم انجام دادم خرید کردم و اومدم خونه
وقتی تو راه فقط با خدا حرف میزدم و ازش خواستم ذهنم را بگیره و آرامش بهم بده
بخدا عالی شد گفتم هر اتفاقی بیوفته به نفع منه وظیفه من کنترل ذهن و در احساس خوب ماندن است بقیه کارها با خداست من تسلیمم هیچی نمیدووووونم
اومدم دیدم مهمونها اومدن و به رسم ما لرها کسی که برحمت خدا میره مراسم میگیرن و این مهمون های ما ناهار مراسم نرفته بودم و مهمون ما شده بودند
در صورتی که خانواده همسرم میخواستن تو مراسم ناهار باشن
ولی خدا کارها را به نفع من انجام داده بود
خانواده همسرم که متوجه شده بودن مراسم نرفته بودن و اومده بودن خونه و مهمونها هم رفته بودن خونه اونا طبقه پایین
منم با آرامش کامل اومدم خونه و ناهار براشون در کمال آرامش آماده کردم و خدا همه کارها را انجام داد بخدا پخت غذای لذیذ آماده شدن به موقع غذا
دستهایی که به کمک من آورد تا همه چی به موقع و در زمان مناسبش رخ دهد
خدایا شکرت پذیرایی به موقع از مهمون ها و استراحت و به موقع همه چی انجام شد و رسیدیم به تولد دخترم که به دوستاش گفته بود ساعت 5بیان
باز هم در لحظه خدا هوامو داره
دستانش به کمکم اومدن بادکنک ها در باد شدن توسط دستان خوب خدا
میز آماده شد دخترم آماده شد آهنگ ای زیبا و پر انرژی پلی شد و جیغ و دست و هورا جشن و شادی در زمان مناسب انجام شد و چقدر من از این بچه ها که بخدا عینه فرشته بودن لذت بردم و خوشحال دخترم کلی خوشحال شد
هدیه های عالی دریافت کرد
نزدیکان بهش زنگ زدن و تبریک بهش گفتن
از بس ماشاالله دخترم پر از انرژی مثبته
و با کنترل ذهن همه چی به نفع من شد و چقدر دیروز من راحتر و بلتچندتر با خدا حرف میزدم و شاد بودم اصلا دنیای من متفاوت شده
استاد مدتی بود خیلی حس خوبی به یکی از دوستان دخترم که همسایه مان هم هست داشتم وبارها میخواستم این حس خوبم را باهاش به اشتراک بزارم .و دیدم که دیروز چه همزمانی خوبی با این آگاهی از زبان شما عزیزانم شد
وقتی اومد خونمون بغلش کردم و با تمام وجودم حس خوبی که نسبت به این فرشته خدا داشتم را گفتم و چقدر خوشحال کننده بود اون لحظه و بهش گفتم حتما مادرت هم بینم باید ازش تشکر کنم بابت این فرشته ای که داره
خدایا شکرت استاد دیروز که بچه ها را بغل میکردم و میبوسیدم بخدا شادی رو از تو چشماشون میدیدم که قشنگ فرکانس های مثبت بینمون وجود داشت و هر لحظه باید این حس مثبت را بهبود بدهم
خدایا شکرت که هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است
استاد چقدر راحتر آسان شده ام بر آسانی ها
خیلی متواضع تر هر آنچه که با عقل الآنم نکته مثبت از پچدیگران را ببینم راحتر بازگو میکنم
شکارچی خوبی به نوبه خودم شده ام بلطف خداوند
و چرخ زندگیم روانتر شده خدای مهربانم شکرت
و انصافا سن فقط یک عدد است هیچ وقت نباید محدود کنیم خودمون رو برای هر لذتی
چقدر این دیدگاه و فرهنگ مردم آمریکا قابل تحسین است
خدایا شکرت که مرا یه راست آوردی بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط
خدای من هر چی بنویسم بازم کم میگم
کامنتم طولانی شده ولی بخدا از درونم میان همه و همه
چقدر زیبایی و حس خوب در این محیط باشگاهی بود
من که به شخصه فرکانس مثبت مربی ها و بچه ها رو دریافت کرده بودم چنان غرق تماشای این آگاهی ها و زیبایی ها بودم که چندین بار دوباره نگاه کردم و لذت بردم و درس یاد گرفتم بلطف خداوند
درختان زیبا و بلند قامتی که در محیط سایه انداخته بود بر عزیزانی که بدون هیچ محدودیت برای رشد و پیشرفت آمده بودند
صدای زیبای مریم جون و استاد عزیزم که اسم را مهمان چشمانم میکنند
اشکی که نه از سر ترس و نگرانی بلکه اینبار از سر توحید و یکتا پرستی و هدایت به راه راست سرازیر میشود
بخدا که عاشق و مشوق این فضا با تمام آدمها و امکاناتش شده ام
خدایا شکرت چه میوه استوایی خوشمزه ای
خدایا شکرت چه دوستان هم مداری
خدایا شکرت برای ثروت و ایده ها و راهکارها و طراحی های زیبای این کشور
خدایا شکرت برای صلح و آرامشی که مردمان این کشور دارند
خدایا شکرت که نگاهم را زیبا بین کرده ای
خدایا شکرت که تغییر زاویه دیدم را بر عهده گرفته ای
خدایا شکرت که دارم یاد میگیرم به همه مسیر زندگی ام عشق و مهربانی و لبخند از عمق وجودم بدهم
خدایا شکرت که دلم را نرم کرده ای و دلها را برایم نرم کرده ای
خدایا شکرت که در راه خودشناسی و تربیت خودم هستم
خدایا شکرت که مسیرم درسته و هر بار با نشانه ها و الهامات الهی درستی مسیر را با عشق ادامه میدهم
خدایا شکرت که با تغییر زاویه دید م نسبت به اتفاقات تماما به نفع من میشود
خدایا شکرت که زندگی ام عالیه در راه بندگی و موحد بودن هستم
کریدیت تمام کارها را دادم بخدا من تسلیمم هیچی نمیدووووونم
خدایا شکرت که هر روزم بهتر از روز قبلم شده
هر روز متواضع تر و فروتن تر و خاشع تر هستم
در هر کسی و هر چیزی خدا را میبینم
در آسمان ها و زمین و هرآنچه بین آنهاست خدا را میبینم و شکر نعمتش را بجا میاورم
خدایا شکرت کمکم کن که شکر گذار واقعی ات باشم
من از هر خیری از تو بهم برسد من سخت فقیر و نیازمندم
خدایا شکرت که نزدیکی و اجابت میکنی دعای درخواست کننده را
خدایا من به کمتر از بهترین رضایت نمیدهم
خدایا شکرت که مرا در معرض هدایت خودت قرار داده ای
خدا جونم شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط قراردارم
خدایا شکرت برای استادان عزیزم که هر لحظه در حال بهبود خودشان هستندو الگویی عالی از هر نظر برای من
خدایا شکرت که همه کاره ام تویی و همه جوره هوامو داری
روی نیازم فقط بخداست فقط روی تو حساب باز کرده ام جان جانانم سپاسگزارم
خدایا شکرت که قلبم باز شده برای دریافت الهامات الهی ات
خدایا شکرت من اجازه میدهم من آماده ام که تو مرا در هر لحظه هدایت و حمایت کنی من تسلیمم
خدایا شکرت کمکم کن در هر لحظه تمام اموراتم را به دستان قدرتمند تو سپرده ام و آرام و آسوده خاطر هستم
خدایا شکرت ذهنم را بگیر و ارامشت را بهم بده من نمیدووووونم تو زورت میرسه کمکم کن
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
بنام خداوند دانا و توانا و عالم و محیط به جهان هستی ، خداوند بخشنده و مهربان ، خداوند هدایتگر و اجابتگرمون به زیبایی و آسونی
پروردگار فراوانی ها وهاب و غنی و توانگر و رزاق
خداوند آسمونها و زمین و کهکشانها و شب و روز و همه موجودات جهان هستی
یک فایل جذاب دیگه ، چقدر من ذوق و شوق دیدن دارم وقتی فایل جدید میاد تو سایت ، خنده روی لب ، فایل و پلی میکنم تا چشم هام زیبایی ها ونکات مثبت و ببینه ، تقوی و کنترل ذهن با دیدن و شنیدن هر فایلی ، با خوندنکامنت ها ، وقتی تو سایت ام حالم عالیه ، وقتی تضاد و نجواهای ذهنی میاد میام اینجا که حالم و خوب کنم ، مسیر تکاملی ام رشد و بهبود شخصیتی ام و طی کنم
تا بزرگو بزرگتر بشم و ظرف وجودم برای دریافت زیبایی های اطرافم بزرگتر بشه
خدایا هزاران وملیاردها بار شکرت برای بودنمون در این مکان مقدس و به قول بچه ها غار حرا و این سایت الهی ،
اول فایل فقط و فقط تحسین کردم رابطه عاشقانه و توحیدی مریم بانوی زیبای این روزها با موهای قشنگ اش و استاد عباس منش خوش تیپ و خوش اندام مون رو ، چقدر دوست دارم این سبک زندگی عاشقانه همراه با آزادی و عشق و احترام بین تون ، قائم به ذات بودنتون ، هماهنگی تون در کار وتفریح و گردش شما ، الگوی بینظیری که عاشقش ام ، نهایت لذت و آرامش و عشق و احترام متقابل به هم در ارتباطات عاشقانه تون موج میزنه .
اون پسر کوچولوی دوست داشتنی چه پینگ پونگ حرفه ای بازی میکنه با مربی اش .
اون خانم 62 ساله که اصلا بهش نمیومد ،واقعا با امید و انگیزه و باورهای قدرتمند اومده این همه مسیر و برای آموزش. چقدر این دو الگو باورهای محدودیت سنی رو در ذهن مون میشکنه .
من خودم با دیدن این الگوها و شمایی که بعد این همه سال اومدید برای بهبود وپیشرفت تو ورزشی که انجام میدادید ، علاقمند شدم برم آموزش پینگ پونگ ببینم.
چه دوستای هم فرکانسی که به شما پیوستند آقا فرزاد و خانم زیباشون که در قسمت های قبلی هم بودند ، چه میوه خارق العاده ای ، مزه اش مشخصه شبیه انبه باید بشه ، دوسش داشتم .
سفری دیگه ای از شما و پر از تجربه هم برای شما هم برای ما ، خیلی وقته برنامه دارم برای سفر کردن اما هر سری به دلایلی نمیشه ، این روزها خیلی دارم روی خودم کار میکنم که رها باشم و همزمانی های اتفاقات زندگی ام و بسپارم به دستان و معجزات خداوند. میدونم در زمان ومکان مناسب من هم تجربه های زیبا از سفر و کسب میکنم .
خداوند به کسانی از شما که مومنند و کارهای شایسته انجام داده اند،وعده داده که حتما آنان را در زمین جانشین کند،همانگونه که پیشینیان انان را جانشین گردانید،به یقین،دینشان را که برای انان پسندیده به سودشان استوار و پابرجا کند،و حتما ترس آنان را به امنیت تغییر دهد،که مرا می پرستند،و چیزی را شریک من قرا نمی دهند،آنان که پس از این ناسپاسی ورزند ،البته منحرف و نافرمانند..
سلام و درود به استاد عزیزم!و خانم شایسته عزیز،’همیشه دوربین بدست،و جهاد در راه خداوندم….
چقدر از اول فایل..نماد فراوانی رو با درک عمیقتری حس کردم..
فراوانی عشق
فراوانی انسانهای باتجربه
فروانی.اخلاق خوب و پسندیده.
فراوانی درختهای سربه فلک کشیده کمپ
فراوانی چهچه پرندگان در اون فضای بهشتی
فراوانی در سالن زیبای تنیس و بی نهایت توپ برای تجربه جدید
فراوانی در اون میوه استوایی که مزشو من با زبانم پشت همین دوربین حس کردم.
فراوانی در کارد تیز، برای قاچ کردن اون میوه،’ و هسته اون میوه ..
فراوانی در تعداد افراد شرکت کننده از جابجای دنیا و امریکا..
فراوانی در تجربیات استاد عزیز و خانم شایسته زیبا رو…که هر چه از این موضوع برای خودم یادآوری کنم.بخدا کمه…
فراوانی در مربیهای با تجربه،’و بسیار وقت شناس..و متاهد….
فراوانی از سازنده اون باشگاه بزرگ که از شرکت بنز بود..چقدر زیبا پره وار روی اون سقف باز و بسته میشد…الله اکبر از قدرت بی نهایت خداوند که میشه صحبتها در موردش صحبت کرد بدون اینکه یه زره خسته شد…
و فروانی در سفر به دور امریکا که همه جوره برای ماها هم پر از سود سود سود شده…
اینروزا به شدت دارم روی باور فراوانی برای حیطه ایی که دارم ،کار میکنم…تقویت میدم..و من با الهامات خداوند قدم به قدم جلو رفتم…
اتفاقا دیروز عصر یه فردی از کرمان برای درخاست کار بهم زنگ زد.ایشون از نظر مالی خیلی خوب هستند..چقدر تشکر کردند چقدر ذوق داشتن..گفت چند روزه بهت فکر میکردم..
وای که داره چکار میکنه ،اینکار کردن رو باورها..چه درهایی از جاهایی که واقعا نمیدونم داره نشانه هاش میاد..تنها کاری که دارم میکنم روی ذهنم کار میکنم تا ذهنم باور کنه…نگاه کن میشه…
بریم سراغ صحبت استاد عزیز…
نکته مهم..همون تشکر کردن.دیدن نکات مثبت.و احساس مهم دادن به افراد مخصوصا بچه کوچولوها…من خودم خیلی ضعیف بودم.ولی درکل با بچه کوچیک مخصوصا غریبه سعی میکنم نکات زیباشو بهش بگم..
چقدر این تحسین کردن و احساس مهم بودن تاثیر گزاره…
چون بچه مخصوصا حالا خودمون بچه بودیم.تجربش کردیم…
یادمه بچه که بودم.خواننده مدرسه بودم.هر صبح یه بلنگویی دستم میدادن..آهنگ میخوندم با دهنمم .آهنگهای مابینشو میزدم..
تو جشنها تو خوندن قران..هر چی که بود من داخلش مهارت داشتم اعتماد خیلی زیاد بود..
الان که دوستای قدیمیم میبینمشون.بهم میگن یادته برامون شعر میخوندی و ما دست میزدییم..
از همون موقع تحسین معلمها..هنوز احساس خوبش تو وجودمه..مخصوصا خوندن اون اهنگ تا به الان.چقدر تو ذهنم نقش بسته..
چقدر احساس خوب تو وجود ما انسانها میمونه.چقدر خوبه که بازم بخودم یاداوری کنم.که همیشه تو مسیر درست ،’این ارتباط رو نسبت به بچهای کوچیک داشته باشم تا ذهنیت خوبی رو برای همیشه داشته باشن…
همین تحسین شما استاد عزیز..تو زندگی اینفرد تا بزرگ بشه تو وجودش نقش بسته…و چه حرکتهایی تو اینده میتونه’ بزنه!
خداوند رو سپاسگزارم که هر روز درس تعلیم و تربیت را از شما استاد عزیزم از تمام وجودم درک میکنم..
نکته بعد راجع به عادتها و باورها گفتین…!
من حدودا از سال.85.تا به الان تو یه زمینه کار میکنم.حالا کلی تجربیات از جاهای مختلف و دانشگاه.و کارکردی که از کلاسهای تخصصی داشتم رو گذروندم..
و امروز که دارم این نوشته رو مینویسم..میبینم.من فقط داشتم بجای اینکه به طرف شرق برم..راهم بطرف غرب بوده…
تو زمینه کاریم…
جاهایی بوده خیلی چیزها رو یاد گرفتم.ولی همیشه یکار اشتباهی رو اینقدر تکرار میکردم تا به بمب بست بخورم و برگردم سر راه درست…
واقعا خستگیش بیشتر از یادگیری مفید بود…
و امروز تو حیطه خودم یکاری شروع کردم.که با الهامات پیش رفتم چقدر مسیر لذت بخش و پر از معنا و حس خوب بود…و من کم کم و کمک از الهامات پیش رفتم. این چند ماهی که عضو سایتم هر روز برام یه شمش طلا بوده..که میگم ارزششم از شمش طلا بیشتر هست…
حالا استاد شما فکر کنید یه دنیایی از آشغال..تو همه جتبه ها..از بیین رفت..
من کاملا یه شخصیت دیگه شدم…
نوع کارکردم.الان خیلی ظریفتر هر بار فکر میکنم چحور زیباتر و ساده تر میشه..نمونه کارمو که میبینم بعضا میگم من اینکارو انجام دادم.اینقدر کیفیتش هر بار عالی میشه…
من عادت اشتباه داشتم.حالا شما مثال راکت دست گرفتنو داشتین.برای من یه تکنیک تو کارم بود…و همیشه دست از پا درازتر..جوری بود که استادمونم حالش بهم میخورد.کارامونو ببینه..با همین وجود.کلا من ادم فعالی بودم.ولی بخاطر یسری باورها خیلی اذیت میشدم.
وقتی ریز بیین میشی نسبت به مسائل زندگیت….انگار گذشتت تو یه سیاره دیگه ایی بودی…
حتی من بعضا دیدم افراد بهم گفتن….تعقییرات رو میبینن.ولی درک ندارن.
و من خیلی خوشحال میشم…پ
پس چقدر خوبه هر مهارتی رو همون روز اول با ورژن درست نهادینه کنی تو وجودت…
اگه باوری تو وجودت نشست..فقط با جهادی بزرگه،.. که میتونه برطرفش کنی…
حقیقتا برای من که همینجور بود.اگه بهش برگردم زود برمیگرده….
فقط با ایمان بخداوند..و قوانین بدون تعقییرشه..که منو هراسان میکنه..که برنگردم..
بقول قرآن میگه اگه بازگردید ما نیز باز میگردیم..
زود سریع…
پس عادتهای اشتباه و باورهای اشتباه..نیاز به تمرین و تکرار تکراره…تا درکش کنی…از تمام وجودت…که این مشکل داره و نیاز به منطق کردن اساسی داره..
وقتی یحاهایی وارد عملگرایی شدی..اون رفتارت مشخص میشه اون عادت رو از بیین بردی یا نه…
همین نقطعه هست..به لطف خداوند.خیلی میتونم خودمو تحسین کنم.که همین ترس از خدا و قوانینش..خیلی از کارهای اشتباه رو از من دور کرده.و همین ترس از بازگشتن..خیلی باور محکمیه.که هر چیزی رو قبلش تو وجودم حلاجی کنم.
و نکته بعد…من که دوره قانون سلامتی رو خرید نکردم.انشالله خداوند خودش به وقتش هدایت کند…
چقدر همین عادت اشتباه خوردن..دقیقا باعث’یسری مشکلاتی برامون میشه…
و میتونه چه خساراتی رو وارد کنه تو سیستم بدن..کنه
چقدر خوبه همه عادتهای اشتباه تو زندگیمون تبدیل به عادتهای الهی گونه بشه..که خداوند افتخار کنه و بگه این بنده منه بزار.هر چی میخاد بهش بدم..
که الان زندگی شما شاهد این نوع تفکره..که انشالله منم بتونم با همین نگرش پیش بسوی این نوع موفقعیت برای همیشه ،’ادامه بدم..
و این نوع تفکر برای هر روز منه…
غذای فکر عالی غذای ذهن عالی.غذای سلامتی چه فکری. و ذهنی…چه خوردنی…
دوستتوندارم.انشالله همیشه سالم و تندرست و عالی.و سرشار از لطف خداوندی باشید!.
و نکته بعد راجع به سن گفتین…چقدر خوبه تفکر خوب رو تا لحظه ایی که زنده هستی’ و نفس میکشی…رو داشته باشی..تا با بدنی پاک و الهی گونه ،’بسمت دنیای دیگری که با تفکر قبلیت.ولی با ورژن عالی تری و پاداش های بزرگتری.بدست بیاری..
و نکته خوب.این ماجرا…زندگی در کشور ثروتمند،’و پر از پیشرفت و تجربیات عالی رو بهتون از صمیم قلبم تحسین میکنم.که اینقدر همه چیز تو این کشور فراوان هست..و مردم با اسایش و ارامش کنار همدیگه زندگی میکنند…
و هر روز بفکر برترین هستند و همیشه توحیدی عمل میکنند..
و شما برازنده این نوع زندگی و تجربها هستین.استادم هر چقدر شما رو تحسین کنم.کمه.!….چون حال دلم عالی میشه. زیباترینم.!..در پناه خداوند و اینهمه زیبایی هایش باشید.و برامون سفر به دور آمریکاهااا بزاریید!
راسی مهمان عزیزتون.بهشون تحسین میگم.که کمال هم نشینی با استاد بزرگی همچون شماها دارن…چقدر این نوع تفکر با استاد زیبایی مثل شما…چه رابطه هایی برقرار میشه..که شخصی مثل شما رو،’رودرو میبینن.!…میوه شیرین گورای وجود تک به تکتون….
و اندام سلامتی گورای وجودتون!..انشالله منم طعم شیرین این بهشت را با توکل بخودش بچشم!و بتونم همجوره عادتهام ‘الهی گونه باشد…و سعادتمند و خوشبخت در دنیای زمینی،.. خداوند حق تعالی!…
چقدر خوشحال شدم از اینکه صبحم رو با یک فایل فوق العاده شروع کردم و از این بابت از خداوند بزرگ و رحمان هزاران بار متشکرم
تمرکز بر نکات مثبت :
من این چند قسمت رو خیلی با دقت دیدم و می خوام بگم که پیشرفت در شیوه بازی کردن استاد و خانم شایسته کاملا محسوس هست و باید آفرین گفت به این همه تلاش و پشتکار و جدیت.
از شیوه گرفتن راکت در دست تا چرخش های مچ دست، چرخش کمر حین عقب رفتن و بعد زدن ضربه ، حرکاتی که الان متوجه می شوم که در قسمت های قبلی خشک تر زده می شد ولی الان بسیار نرم تر و روان تر زده می شود
جا به جایی ها و رقص پایی که در مواقع لزوم در حرکات پای استاد دیده می شود و در قسمت قبل مربی داشت این حرکات را به استاد آموزش می داد و همین نکته نشان می دهد که چقدر استاد در گوش دادن و فهمیدن روش درست تلاش می کند و بدون تعصب و باورهای محدود کننده و با ذهنی باز به مسایل نگاه می کند
خداوند را هزاران مرتبه شاکرم که استادی دارم که هم در بیان و هم در عمل به ما می آموزد که چطور فکر کنیم و چگونه عمل کنیم و این نعمت بسیار بزرگی است، خدایا صد هزار مرتبه شکرت، استاد عزیز بسیار از شما ممنونم.
البته که همه این نکات در بازی خانم شایسته هم قابل مشاهده است و پیشرفت ایشان نیز بسیار عالی بوده است، به طوری که در چشم من که تخصصی در زمینه تنیس ندارم و خیلی کم هم بازی کرده ام این پیشرفت ها قابل مشاهده و غیر قابل انکار است.
خدا رو شاکرم برای کشور ثروتمند آمریکا که این فضای بسیار مناسب، این سالن زیبا و این همه امکانات با این محوطه پردرخت و مفرح آماده است تا افرادی از سرتاسر آمریکا به این محل بیایند و مهارت هایشان را در کاری که دوست دارند گسترش بدهند.
خدا رو شاکرم به خاطر این فراوانی در امکانات، این همه میز بازی که می تواند میزبان گروه گسترده ای از علاقه مندان باشد و همه با هم به تمرین بپردازند.
خدا رو شاکرم که باز این باور ثروت آفرین را که موفقیت و ثروت ربطی به شغلی خاص ندارد را در من افزایش داد و می بینیم که این مربیان عزیز از حیطه علایقشان که تنیس است ، می توانند کسب ثروت کنند و این موضوع اینقدر توجیه مالی داشته است که مربیان درجه یک و مقام آور بین المللی را در این کمپ دعوت کرده اند.
خدا رو شاکرم به خاطر افراد ثروتمندی که به راحتی در این دوره ها شرکت می کنند و مهم نیست که هزینه دوره چقدر باشد، آنها با آزادی مالی برای رسیدن به اهدافشان و تجربه خودشان بها را پرداخت می کنند و در اینچنین کمپ هایی شرکت می کنند.
خدا رو شاکرم بابت استاد عزیزم و خانم شایسته که این فایل ها رو ضبط می کنند و باورهای ما رو زیر و رو می کنند و به صورت رایگان و دست و دلبازارنه این فایل های بی نهایت ارزشمند را در اختیار ما قرار می دهند.
.
نکته زیبای دیگری که خیلی به چشمم اومد بازی اون پسر بچه کوچولو بود که چقدر با انرژی بازی می کرد و چقدر خوب یاد گرفته که ضربات رو با تکنیک درست اجرا کنه و شاهد عینی ای از صحبت های استاد بود که وقتی رفتارها رو از ابتدا درست یاد میگیری بسیار مسیر راحت تر و آسونتر هست.
.
درسهایی که از این فایل گرفتم:
1. هر وقت هر رفتار زیبا و خوبی رو دیدم برم و از اون فرد تشکر کنم و بهش بگم که چقدر این کارش خوب هست و ازش تشکر کنم. در واقع با انجام این کار هم اعتماد به نفس اون فرد رو بالا می برم و بهش کمک می کنم. هم باعث بهبود روابطم می شوم و هم چون به خوبی ها تمرکز کرده ام ، خوبی های بیشتری رو می بینم و به زندگی خودم وارد می کنم و در نهایت سعی می کنم اون رفتار خوب رو خودم هم انجام بدهم.
2. از افرادی که وقت می گذارند و به من چیزی یاد می دهند هم تشکر و قدر دانی کنم که باز هون مطالب بالا رو برایم خواهد داشت
3. برای تغییر عادت ها باید هزاران بار رفتار جدید رو تکرار کرد و اینکه فقط بدونیم رفتار فعلی ما اشتباه هست کافی نیست. و این دانستن فقط شروع راه است.
4. اینکه می توان با اجرای روش درست قانون سلامتی ، (که خدا رو شکر حدود نه ماه است دارم آن را انجام می دهم) سالیان دراز عمر کرد و عمری که با کیفیت باشد و سطح انرژی بالا، سلامتی بالا و اندامی قوی و سالم داشت.
5. اینکه اگر از ابتدا هزینه کنم و یک رفتار یا یک کار یا یک مهارت را از شخصی که در آن کار تجربه دارد ، درست بیاموزم، مسیر را بسیار راحت تر، سریع تر و دلپذیرتر خواهم کرد
6. اینکه مهم نیست اکنون چند سالم هست، هیچوقت دیر نیست و همیشه می توان برای بهتر شدن، برای تجربه لذت بخش تر از زندگی و برای رسیدن به خواسته ها تلاش کرد.
نکته آخر و مهم ترین درس برای من از این فایل
حقیقت دیشب قبل خواب از خدا هدایت خواستم که من رو راهنمایی کنه که چرا با وجود این که مدت هاست در زمینه شغلی خودم دارم آموزش می بینم و تمرین می کنم اما هنوز نمی تونم درست عمل کنم و با اینکه مشکلات خودم رو شناختم و بهشون واقفم اما هنوز اون ها رو تکرار می کنم. دیشب در همین افکار با خودم بودم و از خدا هدایت می خواستم که خوابم برد
و امروز این فایل فوق العاده رو دیدم و استاد گفت که برای اصلاح یک حرکت کوچک که فقط به جای اینکه مچ دست رو شکسته بگیری، باید سعی کنی مچ دست رو صاف و در موازای آرنج بگیری، نیاز است که مدت ها تمرین کنی، زیرا رفتار اشتباه در تو بسیار درونی شده و عادت های قوی ای شکل گرفته است.
وقتی این جملات استاد رو دیدم فهمیدم که خدا به سوالم جواب داده و این همان هدایتی است که از خدا می خواستم.
خدا می دونه که نمی تونم اشکهام رو نگه دارم از خوشحالی و از شکرگذاری بابت این نکته بسیار بسیار ارزشمند.
وقتی استاد عزیز داشت این کلام رو به زبون می آورد احساس کردم که خدا مستقیما من رو کخاطب قرار داده و داره باهام صحبت می کنه که ببییییین که برای تغییر یک عادت کوچیک چقدر تلاش و تمرین نیازه،
اونوقت تو فکر می کنی با دو بار تکرار یک حرف و مثلا فهمیدن اینکه اوکی من میدونم رفتارم اشتباهه به همین زودی درست شدی؟
نه عزیزم، باید تلاش کنی، باید از خودت جهاد اکبر نشون بدی، باید تمرین و تکرار هزاران مرتبه ای نشون بدی تا بتونی رفتار جدید رو جایگزین رفتار قبلی کنی
پس به جای اینکه از خودت توقع زیادی اشته باشی
به جای اینکه با دوبار تلاش کردن و نرسیدن متوقف بشی و ناامید بشی
بدون که با تکرار مسیر درست، کارها برات راحت تر میشه و تو هم مثل استاد می تونی عادت های درست و جدید رو جایگزین کنی.
.
درآخر بازهم خدا رو شاکرم به خاطر این فایل بسیار بسیار آموزنده
به خاطر استاد عزیز آقای عباسمنش که در حرف و عمل استاد شگفت انگیز ما هستند و قانون رو اینقدر خوب فهمیده اند و اینقدر عالی درس می دهند و اینقدر عالی تر اجرا می کنند.
به خاطر خانم شایسته که با بزرگواری و عشق فراوان سالهاست که دوربین به دست در پی ثبت این درسهای ارزشمند هستند و وجود ایشون نعمت بسیار بزرگی برای همه ما هست.
خدایا صد هزار مرتبه شکرت به خاطر وجود این انسانهای نازنین.
بنام خدا، خدایی که همیشه بوده، همیشه هست و همیشه خواهد بود، اونی که جهان رو خلق کرده و برای این عالم هستی قوانینی ثابت و محکم و بدون تغییر وضع کرده، خدایی که عالمه، خدایی که عادله، خدایی که قادر بر همه چیزه و اون خدایی که با این همه از رگ گردن هم به ما نزدیک تره. فقط باید یادم باشه گردنم کلفت نشه، که خدا به اندازه هر گردن کلفتیِ من، از من دور میشه، یعنی خودم از خودم دورش میکنم.پس خودم باید حساب کار و رفتار و فرکانس خودمو داشته باشم. باید مسئولیت تمام و کمال زندگی و اتفاقات زندگیمو بپذیرم و به یاد بیارم هر جایی هستم جای درستمه و اگر میخوام جای دیگه باشم باید بلند بشم و تغییرش بدم. بلند بشمو و حرکتی بزنم. از اون حرکت هایی که پشتـش، یک دلیل و منطق خوابیده. از اون حرکت هایی که ایمان و باور رو در من شعله ور تر میکنه.پـــس همینجا سپاسگزارم از این خدا و قوانینش و این قدرتِ تعقل واختیاری که به من داده تا خودم اونی باشم که هر نقشی میخوام به این بوم زندگیــم بزنم(آخه این بوم زندگی هم خودش به من داده.)…بنام تو ای که هر چه دارم همه از آن توست و برای این همه ام از تو بارها سپاسگزارم
ســپــاســـگـزارم از خدای مهربانم برای این همه داشته ایی که بهم داده
سـپــاســگزارم از استاد عزیز و مریم شایسته ارزشمندمون
سـپاسـگزارم از تمام اتفاقات و شرایطی که هربار منو به سمت خواسته هایم نزدیک تر میکنن.
سپاسگزارم برای این آرامش، این عشق، این دوستی و صلحی که امروز در قلبم بیشتر حسش کردم و این احساس که من دارم روی خودم و زندگی ام سلطنت میکنم و خودمو هربار محیاتر و آماده تر برای دریافت نعمت ها میکنم.
============================================
سریال سفر به دور آمریکا قسمت 243 _
عکس بنر این قسمت در یک سالن ورزشی پینگ پنگ هست و دوتا مرد مصمم و متمرکز رو میبینیم که دارند بازی میکنند.(بازی زندگی یا بازی پینگ پنگ)
همین جا این به ذهنم اومد که بقول خانم اسکاول شین که زندگی رو پیکار و جنگ نمیدونن و با اصطلاح “بازی زندگی” تو کتاب هاشون از “زندگی” یاد میکنند.
اینو میدونیم کــه: هر بازی که یکسری ابزار و وسیله داره. هر بازی یک هدفی داره. هر بازی قاعده و قاونی داره. هر بازی یک سری المان هایی داره که با بقیه بازی ها متفاوتش میکنه. مثلا بعضی بازی ها توپ دارند بعضی ها توپ ندارند. بعضی بازی ها توپ شون بزرگه، بعضی بازی ها توپ شون کوچیکه و کلی تفاوت در اندازه و رنگ و جنس توپ دارند. و همه ی این تفاوت ها روی تعداد بازیکن و زمین بازی و قانون و قاعده بازی ها باعث شده این همه ورزش و بازی داشته باشیم.(خدایی جهان بی نهایت در همه چیز تنوع داره، جهان در این موضوع هم سرشار از فراوانی و رشد و گسترش بوده.)
حالا در همین تصویر منتخب قسمت 243 که دوتا بازیکن رو میبینیم خود همین دوتا بازیکن کلی تفاوت با هم دارند.از هر نظر که بخوایم دقیق بشیم اما من یک تفاوت برام جالب بود و تو ذهنم جرقه زد تا بیام به هم ربط بدم و تا جایی که ذهن و کلماتم یاری میکنه بنویسم.
بازیکن سمت راستی میز رو که، همه تا حد خیلی خوبی میشناسیم(استاد سیدحسین عباسمنش)
بازیکن سمت چپی میز رو، همه باهاشون تا حدی آشنا شدیم و مربی و اسناد کاربلد پینگ پنگ هستند.
بازیکن سمت راست میز استادِ بازی زندگی
بازیکن سمت چپ میز استادِ بازی پینگ پنگ
و با این همه تفاوت یکسری شباهت ها هم دارند.(که اینا مهمه) اینکه:
هر دو مسلط به کار و حرفه خودشون هستند.هر دو اینقدر تمرین کردن، اینقدر اون بازی رو یاد گرفتن، اینقدر تلاش کردن و اینقدر از خودشون تعهد خرج کردن و اینقدر ادامه دادن که به همچین جایگاهی رسیدن و…
حالا نکته دیگه این عکس برای من بازیکن سمت راست میز هست که ازش خیلی درس گرفتم.
بازیکن سمت راست فارغ از اینکه چند سالش هست، کجا زندگی میکنه، رنگ پوستش چیه قد و هیکلش چیه، دارایی و ثروتش چیه، برای یادگرفتن خودشو آماده کرده و چنان مشتاق و متعهد که استاد این بازی رو در خدمت خودش گرفته(طبق قانون) تا بهشون آموزش بده.
(و قطعا هر استادی دوست داره هر چه بیشتر و بیشتر با همچین شاگردی کار کنه. که اینقدر مشتاق، اینقدر متمرکز و متعهد، اینقدر فروتن و خاکی، اینقدر آماده دریافت و شنیدن قوانین و قواعد بازی،اینقدر مودب و محترم،اینقدر قدردان، اینقدر خستگی ناپذیر و پرتلاش برای یادگرفتن و بهتتر شدن…)
این بازیکن سمت راست، درسته که سال هاست داره این بازی پینگ پنگ رو انجام میده اما اومده درست و اصولی یاد بگیره و اگر هرچی بلده و میدونه درست یا غلط رو میزاره کنار، البته سعی میکنه که بزاره کنار. “چرا سعی میکنه بزاره کنار؟!…” چــون اون راکت دست گرفتن ها، اون ژست گرفتن های پشت میز، اون تکنیک و قانون های بازی رو یک عمره جور دیگه ایی انجام داده و عمل میکرده و کلی تجربه در ذهنش از انجام این بازی داره که حالا رفته توی ناخودآگاهش.
چرا! چــون اون حافظه عضله اش اینجوری شکل گرفته. چون خوب میدونه و ایمان داره که قوانین ثابت الهی همه جا درست کار میکنن فقط در هرجایی به شکل مختلف داره قوانین کار میکنه ولی اصل قانون یکی هست. چون خوب و خیلی عالی میدونه عملکرد ذهن و باورها و عادت ها رو، چون اون خالق زندگی خودشه،..
یاد این مثال افتادم.مثل درختی که از موقعی که نهال بوده و داشته رشد میکرده، بصورت کج و نامعتارفی قد بکشه و بلند بشه. مثلا اون نهال کج بالا بیاد. حالا ریشه هاش هم توی خاک جوری قرار گرفتن که اون درخت رو در حالت کج رشد میده. حالا فکر کن این درخت رو بخوایم راستش کنیم. واقعا به ریشه هاش فشار میاد. واقعا جهاد اکبر میخواد، ممارست و تلاش مضاعف میخواد.زمان بیشتری شاید طول بکشه تا مثلا یک سانت راست بشه.
خلاصه اینا داره هی توی ذهنم میچرخه و اتفاقاتی که در مورد درست کردن ریشه های خودم(که میشه همون باورهام) در این مدت دیدم و میبینم و متوجه شدم و ربطش به حضور استاد برای “اصولی یاد گرفتن قاعده و قوانین بازی پینگ پنگ”
آره من مثل همون بازیکن سمت راستی هستم که یک عمره روز رو شب کردم. یک عمر رشد کردم بدون اینکه بدونم داره ریشه ها غلط در من رشد میکنه.
من که اصلا خبر نداشتم که این بازی زندگی قانون و قاعده ایی داره. بعد که متوجه شدم انصافا کنجکاو بودم بدونم قضیه چیه، یعنی یکجور در کنجکاوی بودم که میگفتم اصلا مگه زندگی هم قانون داره. میدونستم حساب و کتابی هست و حسابی و کتابی داره اما واقعا اینکه قانون داره رو نمیدونستم و یکجور با آزمون و خطا داشتم پیش میرفتم. بعد کم کم دیدم انگار اگر این اصول و قوانین رو یاد بگیری خیلی زندگی باحال تر و قشنگ تر و قابل پیش بینی تر میشه. چون دیگه میدونی با همچین قانونی، همچین رفتاری باید داشته باشی.(مثلا عجله کردن تو این قانون بازی زندگی کاملا رفتار اشتباهه…) و بعد یکم یکم که الفبای قانون رو شنیدم، اومدم رفتارهای خودمو طبق قانون دیدم که چقدر باید اصلاح کنم. چقدر رفتارهام خلاف قانون هست.چقدر دارم تقلاهای بیخود میکنم عرق میریزم، زخمی میشم برای اینکه یک گلِ قشنگ توی این بازی زندگی بزنم. خلاصه که ادامه پیدا کرد و هر چی گذشت دیدم من چقدر به خودشناسی نیاز داشتم و چقدر خودمو دارم یواش یواش توی این مسیر بیشتر میشناسم. لایه ها و ریشه های رفتارها و باورهام رو متوجه میشم. و الان به جایی رسیدم که احساس میکنم از قوانین بازی چیزی نمیدونم انگار.واقعا صفر کیلومترم. فقط انگار تو این مدت یک چیزایی شنیدم.(درسته نتایجی گرفتم، درسته در حد اون موقع خودم متوجه شدم و یکسری چیزا رو تغییر دادم.) اما الان در نقطه ایی هستم که هربار میگذره میگم من چقدر نمیدونم و چقدر باید چیزها یاد بگیرم. چقدر دارم از اساس مسائلم رو حل میکنم، چقدر میخوام ریشه هام رو درست کنم و چقدر گاهی ناخودآگاه من میخواد مثل قبل عمل کنه و چقدر من اشتباه میکنم و بعد باز چقدر درس میگیرم و باز رشد میکنم. چقدر دلیل هر قانونی که خدا وضع کرده رو بیشتر دارم میفهمم. چقدر برام داره منطقی تر میشه و چقدر ذهن چموشم برای رام شدن مقاومت میکنه اما میخوام بگم من مثل همون بازیکن سمت راستی پاجفت، محکم و مصمم و با تعهدی عمیق تر وایستادم با تمرکز تا ادامه بدم و یاد بگیرم و با قاعده و قانون به بازی زندگی خودم شکل بدم و آگاهانه تر گل های قشنگ بزنم.
آره من فارغ از اینکه دخترم یا زن هستم، خانم خانه دار هستم.پول دارم یا ندارم،فارغ از اینکه سنم 34 سالگی رو داره پر میکنه. فارغ از اینکه چقدر کج و اشتباه رفتم.من هنوز فرصت بازی کردن دارم، فرصت زندگی کردن دارم. این درک و قدرت و آگاهی رو دارم پس ادامه میدم تا خالق خوبی بشم و نقش های قشنگ بر بوم زندگی ام بزنم
آره من تا یکم چالش خونم کم میشه، خودم میرم دنبال چالش، دنبال رشد و یادگرفتن. دنبال تغییر و میخوام بهبود بدم خودمو و زندگیمو اونم بهبودهایی اساسی.
آره من به عنوان یک بازیکن زندگی، مصمم تر و متمرکز تر شدم تا گل های قشنگ روی میز دنیا بخوابونم و لذت ببرم و بگم اینه. ایــن کاره یک اشرف مخلوقاته که لیاقت کسب کرده.اینه زندگی خوب اینه بازی خوب. اینه چیزی که باید در ازای این همه ایی که صاحب و اربابم بهم داده بهش تحویل میدم و اونم منو تشویق میکنه و میگه احسن الخالقین…
واقعا لذت بخشِ خالق تمام زندگی خودت بودن و دیدن ارزشمندی درونت در دنیای بیرون که چقدر جایی که هستی ارزشمندانه و لیاقت وار ساختی و خودتم به خودت افتخار میکنی.
بازیکن سمت راست میز،سیدحسین عباس منش هزاران آفرین و احسنت…
بین این همه بازیکن زندگی در صحنه زندگی چنان میدرخشی که راهنمای کلی از بنده های من در تاریکی داری میشی و بازم احسنت و بازم بتاب…
احسنت به تمام صداقت هات
احسنت به تمام ممارست ها و ادامه دادن هات
احسنت به اصل هایی که تشخیص دادی، که تجربه زندگی رو درست تر، زیباتر و آسان ترت کرده.
احسنت به عمل هایی که با توحید هربار آغشته ترش کردی و هربار بیشتر به من وصل شدی.
احسنت که ریسمان الهی رو ول نکردی،.
احسنت که نجواها و ترس ها و شک ها و… هرچی توی مسیر بود باعث نشد تا تو گمراه بشی بازم در صراط مستقیم سعی کردی بمونی و موندی.
احسنت بتو سیدحسین عباسمنش که استاد بازی زندگی و قانون و قواعد این بازی هستی.کسی که خوب زندگی میکنه و جهان رو جای بـهتـری برای زندگی کردن میکنه…
به نام خدای هستی بخش به نام خالق زیباییها و فراوانیها و ثروتها در ابن جهان بزرگ
سلام به دو عزیز دوست داشتنی استاد عباس منش و مریم مهربونم که این سایت با وجود این دو عزیز شیرین تر و جذابتر شده و اینقدر که شما رو دوست داریم و همین دوست داشتن بسیار باعث شده ما فایلها رو بهتر بفهمیم و درک کنیم بهترین الگو هستین
استاد عزیزم من از این فایل فهمیدم و یاد گرفتم تو هر کاری تمرکز داشته باشی جواب میده ونتیجه خوبی داره تمرکز باعث میشه کارتو بهتر انجام بدی و یاد بگیری بهتر تو ذهنت میشینه حین کار یا مثل بازی شما صحبت نکنیم خیلی تمرکز بالا میره و درست موفقیت آمیز میشه
ممنونم استاد عزیزم و مریم زیبایم که زحمت میکشی و دوربین بدست فایلها رو ضبط میکنی و با ما به اشتراک میذاری که بله تمرکز در هر کاری مثبت جواب میدهد
من زمانی که با شما آشنا شدم فردی بودم که زود عصبانی میشدم عجول بودم آرامشم کم بود قضاوت میکردم
باورهای اشتباه داشتم افکارم درست نبود عزت نفسم پایین بود ولی اعتماد به نفسم خوب بود خلاصه ایراد واشتباه زیاد داشتم
اما خدا دو هزاران مرتبه شکر میکنم
الان وقتی برمیگردم به دورهای اول میبینم رشد و پیشرفتمو و همه رو ازشما یاد گرفتم و اینا همه هدایتهای خداوند بود وقتی من تغییر کردم اونم به اندازه کم خداوند دستاشو فرستاد و هنوز هم جا داره بهتر بشم و هر روز دارم سعی میکنم
خودمو از درون تغییر بدم ذهنمو بیشتر بتونم کنترل کنم دنبال باورهای درست هستم هر روز از خداوند میخواهم هدایتم کنه به مسیرهای زیبا ودرست به سمت نعمت و ثروت بیشتر
خداوندا منو در زمان مناسب و در مکان مناسب ودر شرایط مناسب قرار بده
و به یقین، ما به سوی امّتهایی که پیش از تو بودند [پیامبرانی] فرستادیم، و آنان را به تنگی معیشت و بیماری دچار ساختیم، تا به زاری و خاکساری درآیند. (42) پس چرا هنگامی که عذاب ما به آنان رسید تضرّع نکردند؟ ولی [حقیقت این است که] دلهایشان سخت شده، و شیطان آنچه را انجام میدادند برایشان آراسته است. (43)
خیلی خاصه این آیه
و خیلی حرف داره
اصن خودتون بخونیدش تا ته قصه رو میرید
اول از باسا و ضرا شروع میکنم
که اینا کلا یه سری مشکلات ریز و درشت دنیایی
مثل فقر مثل مثل مریضی
و خدا توی آیه اول میگه که ما پیامبرها رو فرستادیم که راه حل رو داشتن
در کنارش اونا هم طبق قانون به فقر مریضی بدبختی افتاده بودن
ما این بدبختی ها رو سرشون دچار کردیم که اینا بشکنن
که اینا متحول بشن
که انقلاب درونشون شکل بگیره
که گریه و زاری کنند
و از خدا راه حلو بخان
نه از بنده اش
نه دنبال بیرون باشن
ولی توی آیه بعدی میگه که
ولی اینا اصن کلا قلبهاشون سفت شده بود
دیگه اون قلب باز نمیشه
دیگه خراب شده
دیگه فاسد شده
و شیطان هم که اون کاری که انجام میدن رو براشون خشگل تر نشون میده
میگه آفرین کار تو درسته
توی همین مسیر بمون
این قانون جذب و اینا چرت و پرته
مفهومی که از این آیه گرفته بودم رو فک میکنم رسوندم
ولی بریم توی زندگی خودمون
دقت کردید به زندگی هامون؟
استاد عباسمنش یه سری حرفها میزنه ولی خیلی وقتها ذهن من مقاومت داره
هنوز خییللییییییییی فاصله دارم با اون اهدافی که میخام
هنوز خیلییییی جوجه ام به جایی نرسیدم اصن
اون چیزهایی هم که دارم به لطف خدا بوده
بعد دلم مقاومت میکنه
اسمشو میذاریم مقاومت ذهن
با تکرار نمیشکنه داداش
باید این دل بشکنه
باید اشکت جلو خدا در بیاد
باید تحول بشه
باید به التماس به خدا بیوفتیم که خودت راه گشا بشو
این همون چیزیه که توی آیه اومده
حالا یه سری ها مثل من میگن مقاومت ذهنه دیگه
دارم عذاب میکشم
ولی اون تسلیم شدن در برابر خدا
این که گریه کنی و قبول کنی که من هیچی در برابر خدا نیستم
و ملتمسانه بهش بگی که خودت هدایتم کن
اون اتفاق نیوفتاده
و خبر بد اینکه اگه اینجوری نشی
یعنی هی بگی مقاومت ذهنه دیگه چی کارش کنم
دقیقا این حرف شیطانه
که توی این آیه به صورت اینکه عملشون رو شیطان براشون آراسته
عمرت میگذره
و وای ب حال کسی که قلبش سفت شده باشه و سفت بمونه
هم دنیا رو میبازه هم آخرت رو
این قلب باز شدن خیلی مهمه
یاد حرف استاد میوفتم
میگفت یه سری ها اینجورین که اصن راه نمیوفتن یعنی هرچی بلا سرشون بیاد همونجا میمونن میگن زندگی همینه دیگه
یه سری ها هستن که دیگه شرایط خیلی که سخت بشه راه میوفتن مثل خودم من جزو این دسته ام
یه سری ها هستن که با اولین مشکلی که پیش میاد سریع چشمهاشون باز میشه (آرزومه جزو اینا بشم)
توی قرآنم سه دسته کرده آدمها رو
نمیدونم به این اصن ربط داره یا نه ولی مینویسم
توی سوره ی واقعه
دسته اول اصحاب شمال که اصن کلا جاشون جهنمه
دسته دوم اصحاب یمین که اینا جایگاهشون بهشته ولی نه اون اصل کاریه
دسته سوم مقربین اینا دیگه تهشن که خیلی هم کمن افراد این دسته
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیس
ببینید با توجه به چیزی که من تا الان از قوانین خداوند درک کردم خدا اصلا نیازی به گریه و تزرع و آه و ناله ما نداره که بخواد هدایتمون کنه
یعنی خدا مثل پدری نیست تا بچش شروع به التماس و گریه زاری و پا روی زمین کوبیدن نکنه واسش چیزی نخره بلکه بسیار مهربان تره و دوست داره که ما همواره شاد و خوشحال باشیم
این رو از جایی میگم که من هر وقت در زندگیم احساسم خوب بود و شاد و خوشحال بودم خداوند هم بیشتر من رو هدایت کرد و بهم حال داد ولی زمانی که حرفای مفت شیطان رو گوش دادم و باورشون کردم به مرور آرام آرام به حاشیه مسیر رفتم و بعد کلا وارد خاکی شدم
این ها رو بر اساس تجربیات خودم در این حدود یکسالی که با استاد هستم نوشتم البته که میدونم شما بسیار قدیمی تر هستید و نتایجتون هم بزرگتره
صمیمانه از شما سپاسگزاری می کنم برای خلق این همه زیبایی و فروتنی متواضع بودن..که در هرلحظه و هرثانیه از زندگیتون سراسر عشق و یادگیری و تغییر عادتهای غلط هست…
تو این فایل من خیلی لذت بردم از صحبتهای استاد یعنی در هرشرایط نکات مثبت و اون روحیه یادگیری و یاد دهندگی رو داره این خیلی بارزشه که شما در حین اینکه داری یادمی گیری همون ها رو سریع انتقال میدی ب بچه های سایت…خداروشکر که شما دوتا انقدر عااالی باوقار و متین هستید…خداروشکر که باشما آشنا شدم و خودم و خدایم را شناختم خداروشکر که درون من رو برانگیخته کردید برای پیگیری اهدافم و تغییر باورهام یکی از جهادهایی که امسال راه انداختم تغییر باورهام با دوره شیوه حل مسائل و اجرایی کردن تمرینات و مررور کردن درس هایی که تو این دوره قراردادید…فایل های رایگان بی نهایت حالمو خوب می کنه بی نهایت تیشه ب ریشه باورهام می زنه…خدایا شکرت برای تک تک لحظه های زندگیم…خدایا شکرت که تو این فایل دوتا درس بزرگ بهم دادید هم نوع دیدگاهتون ب اون بچه هم نوع دیدگاهتون ب خانم 62ساله این باور درونم شکل گرفت که باید برای آدمها و تواناییهاشون ارزش قائل بود و تحسین کنید…چقدر این باور غلط درون ما بود که از کسی حتی فرزندت تعریف نکن پررو میشه از غریبه تعریف نکن ازت سواستفاده می کنه…یا الکی حسادت میکردم ب نوع ادبیات و تربیت کسانی که باشخصیت بودن…واقعا چقدر فایل هاتون درس داره خداروشکر واقعا من شمارو تحسین می کنم و الگو قرار میدم در تمام جنبه های زندگیم حتما وقت میذارم و فایل ها و تمرینات رو انجام میدم…
خداروشکر من با راه انداختن مغازه ام ب سایت شما وصل شدم و ازاونجایی که داداشم فایل هاتو خریده بود شروع کردم و امروز چقدر با اینکه کارو کاسبیم تازه هست ولی با باورهای درست آدمهای خوب ب سمتم هدایت میشن و برام تبلیغ می کنن
استاد جان امروز روز تولد منه و من این فایلو به عنوان هدیه از شما دریافت کردم و خیلی خیلی از شما سپاسگذارم
داشتم به این فکر میکردم که هرچقدر سنم میره بالاتر بهتر و بهتر میشم انگیزه هام بیشتر میشه حالم بهتره آگاهانه تر زندگی میکنم و وقتی خودمو با همین پارسالم مقایسه میکنم میبینم که چقدر به لطف الله تغییر کردم خدایا شکرت که 31 سال بهم عمر دادی و من هر سال دارم بهتر و بهتر میشم
استاد جان احساس کردم که بازی شما و خانم شایسته بهتر شده و باز هم شمارو تحسین میکنم برای رشد و تلاشتون اینکه با بچه ها بازی میکنید و ازشون یاد میگیرید این خیلی تواضع میخواد که خوده من شاید نداشته باشمش و حتی در اونجا هم به دنبال زیباییها هستین و ویژگی های خوب آدمهارو تحسین میکنید و بهشون میگید واقعا آفرین به شما
نکات خیلی مهمی درباره عادتها گفتید اینکه از اول سعی کنیم عادتهای درست رو بسازیم چون تغییر عادتها سخته
و اون آقای جک به نظر میومد خیلی خوشمزه باشه چون من عاشق امتحان کردن میوه های جدیدم نوش جانتان
استاد جان این استادیوم مرسدس بنز چقدر زیبا بود ای کاش یه توضیحی هم درمورد اینجا میدادین در هر صورت از شما بینهایت سپاسگذارم برای این قسمت و از خانم شایسته عزیز برای فیلم برداری
الهی، خداوندا شاکرت هستم که اولین کاری که امروز می کنم این است که در وبسایت کامنت بنویسم، من عادت دارم برخی از اتفاقات خاص در مورد قانون را در کامنت بنویسم تا بعدا وقتی کامنت را می خوانم یادم بیوفتد. بعد از آن در مورد موضوع فایل متن می نویسم، امیدوارم که این گونه کامنت ها برای دوستان هم مفید باشد.
دو هفته ای است که زندگی ام در حالت عادی خود قرار دارد، صبح ها ورزش میکنم، بعد می روم کتاب خانه روی پروژه ها کار می کنم و شب ها هم استراحت می کنم، زندگی ام در در عادی ترین حالت خود است. دیروز صبح دوستم زنگ زد و گفت که معلمشان گفته دانشجویان در ورقه ی پایان ترم چند از هر کتابی را بنویسند و استاد به آن چند سطر 4 نمره خواهد داد، آن چند سطر می توانست یک نکته آموزنده یا یک شعر زیبا باشد. دوستم به من گفت که چند سطر از کتاب قدرت حال اثر اکهارت تول انتخاب کنم تا دوستم آن چند سطر را بنویسد.
قدرت حال اثر اکهارت تول زیباترین کتابی است که من تا به حال خوانده ام ، کتاب را از لابلای کتاب ها پیدا کردم، فصل اولش را باز کردم و دیدم که یک پاراگراف را هایلایت کرده ام.
متن پاراگراف این بود:
“شما ذهنتان نیستید!”
روزی غریبه ای از کنار فقیری (گدا) که روی جعبه ای نشته بود می گذشت، فقیر از غریبه درخواست کمک کرد، غریبه گفت چیزی ندارم که به تو بدهم، سپس ادامه داد: آن چیست که روی آن نشسته ای؟ فقیر پاسخ داد: چیزی نیست جز جعبه کهنه ای که سالیان سال روی آن نشسته ام، غریبه پرسید: آیا هرگز به درون آن نگاه کرده ای؟ فقیر گفت: فکر نکنم چیزی درون آن باشد، غریبه اصرار کرد و فقیر توانست از شکاف جعبه به درون آن نگاه کند، با شگفتی و نا باوری دید که درون آن جعبه پر از طلاست!
و من (نویسنده)، آن غریبه ای هستم که چیزی ندارد به شما بدهد، تنها از شما می خواهد که نظری به درون بیندازید، نه درون جعبه ای که در آن داستان به آن اشاره شد، بلکه به جایی بس نزدیک تر: درون خودتان!
بعد از این که این متن را خواندم یه جوری شدم، حس عجیبی داشتم، حس کردم خداوند دارد حرف می زند، ولی این برایم غیر عادی بود، این متن را قبلا دها بار خوانده بودم ولی تا به حال انقدر روی من تاثیر نذاشته بود، حس کردم خداوند دارد حرف می زند، طبق تجربه معمولا وقتی که شرایط بد است این طور اتفاق هایی می افتد و خداوند حرف میزند، این اولین باری بود که شرایط در بهترین حالت خود بود و یهو خداوند چیزی گفت، خیلی خیلی برایم عجیب بود، با خودم گفتم شاید حتما قرار است امروز اتفاقی بیوفتد.
دیروز عصر آن اتفاق افتاد، اتفاق بدی نبود، خیلی خیلی اتفاق خوبی بود و قرار است شادی خیلی زیادی بیاورد، یک اتفاق خاص افتاده که ذهن من تلاش می کند از آن داستان ها بد بسازد و مرا درگیر خودش کند، خداوند عزیزم دیروز صبح از قبل این هشدار را به من داد، شاکر و سپاس گذارش هستم. و شاکرش هستم که اتفاق به این زیبایی را وارد زندگی من کرده است. برای این که متوجه شوید چرا آن اتفاق خوب است ولی ذهن من از آن برداشت بد می کند یک مثال برایتان می زنم، فرض کنید در شرایطی که آمادگی اش را ندارید همسرتان به شما خبر می دهد به طور غیرمنتظره ای باردار شده است…خخخخ، اتفاقی که برای من افتاده یه جور هایی شبیه این حالت است.
و اما خود فایل
استاد عزیزم، آن پسر بچه ای که شما در مورد مهارت آن در پینگ پنگ تعریف می کردید بیشتر بازی و رقص میکرد تا ورزش، به نظر من دلیل مهارت او همین است، اگر یادتان بیاید زمان قدیم در ایران، وقتی که نانوا ها میخواستند خمیر لواش را به تنور بزنند به طور ناخودآگاه یه جور هایی می رقصیدند، به نظر من عامل مهمی که تاثیر زیادی در مهارت آن پسر گذاشته همان رقص و بازی اش است. شاید آن طور رقیدن باعث می شود که ذهن خاموش شود و تمرکزش فقط روی هدفش باشد.
من پدر یا مادر نیستم ولی حس میکنم بهترین لذت برای یک پدر یا مادر این است که کسی از فرزندش تعریف کند، آن حسی که به خاطر تعریف شما از آن دختر در دل مادرش ایجاد شد را کمو بیش می توانم حس کنم، حس قشنگی است، انگار طرف دارد از خود آدم تعریف می کند ولی خب شاید لذتش از آن هم بیشتر است. از شما متشکرم که شادی را در دل یکی از هم نوعانم به جود آوردید، به قول یک نفری، متشکرم که شادی را در دل “بقیه ی وجود من” به وجود آوردید.
آن خانم 62 ساله می گفت که من را به چالش بکشید! این جمله ای را هس کسی نمی تواند بزند، خیلی جمله ی بزرگی است و حتی به ذهن خیلی ها نمی رسد که از رقیب خود بخواهند که او را به چالش بکشد تا باعث پیشرفت او شود! بعضی نکاتی در سریال های سایت پیدا میشود که شاید آن ها را نمی توان در هیچ کتابی پیدا کرد.
استاد عزیزم، من به تازگی متوجه شده ام که چقدر نحوه تغذیه ما در سنین جوانی مهم تر است، الان هر چیز را که دلمان می خواهد می خوریم و چیزی حس نمی کنیم ، ولی خب نمی دانیم که ده بیست سال بعد صداش در میاد و آن موقع حاضر خواهیم شد تا تمام زندگی مان را بدهیم که مبادا مثلا به خاطر مرض قند پایمان را ببرند! من دوره قانون سلامتی را تهیه نکرده ام ولی معرفی دوره را دیده ام، خود فایل های معرفی دوره قانون سلامتی به اندازه ی یک دوره ارزش دارند، قنشگی وبسیات و گروه شما در همین است، من از اون فایل ها متوجه شده ام که نباید هر چیزی را به خطر خوشمزه گی اش بخورم، خوشمزگی صرفا یک احساس است که ذهن آن را به وجود می آورد و به خاطر برخی دلایل ذهن غذا های مضر را خوشمزه می داند، باید ذهن را طوری تربیت بدهیم که غذا های مضر را بدمزه بداند، و غذا های مفید را خوشمزه، تو غذا خوری دانشگاه میشه با ده بیست هزارتومن بهترین فست فود ها رو خرید ولی من تو این این یک سالی که اونجا هستم فقط دوبار خریده ام، الان هم نمی توانم فست فود بخورم بلا فاصله بعد از خوردن فست فود حالم بد می شود. و من خوشحالم که اینطوری می شود.
می دانم که اگر به خوردن فست فود ادامه می دادم بعد از مدتی ترک کردن آن برایم سخت تر میشد، خیلی وقت ها می دانیم که عادتی اشتباه هست ولی باز هم آن عادت را انجام می دهیم، بعضی عادت ها را ناخوداگاه و بعضی عادت ها را خودآگاه، خودرن غذای بد، سیگار و… از جمله عادت هایست که میدانیم به ضرر ماست ولی باز هم انجام می دهیم، چون نمی توانیم بر تنبلی های ذهن خود غلبه کنیم.
یک چیزی که اخیرا یاد گرفته ام این است که نمی شود عادت بدی را از بین برد و آن را ترک کرد، باید آن را جایگذین کرد، دو ماهی میشود که صبح ها ورزش می کنم، این عادتم به قدری دوپامین و لذت میدهد که یادم می رود چیزی به نام اینستاگرام وجود دارد تا من در آنجا وقت تلف کنم، هر شب که سرم را به بالش می گذارم دوست دارم زود خوابم ببرد تا صبح شود و ورزش کنم، تقریبا هر روز صبح به صورت رندوم یکی از فایل های استاد را گوش میدهم و ورزش میکنم، یکی از لذت بخش ترین عادت هایم همین است و به جرعت می تونم بگم بهترین راه برای کاهش افسردگی و استرسه.
خدایا شکرت که امروز یک ساعت در سایت وقت گذاشتم و به تو بیشتر نزدیک شدم.
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام عزیزان جان
خدایا شکرت که روح و ذهن و جسم و جانم را با هم یکی کردی
خدایا شکرت برای هر لحظه ای که با عشق بهم میبخشی تا یاد آروم اصل خویش را
خدایا شکرت که بهم کنترل ذهن را یاد دادی که چطور به اصل خودم برگردم
خدایا شکرت که مرا به مسیر الهی خودشناسی و خداشناسی هدایت کردی
خدایا شکرت برای تضادها ی مسیر زندگی ام مسیر رشدو پیشرفتم که همه از لطف و رحمت تو بر من بوده که با این گذشت این مسیر با وجود هر آنچه که در مسیرم بوده من درخواست هایی داشته باشم که اینگونه به سر راست ترین مسیر توحیدی و درست و درک بهتر از قوانین بدون تغییر ت راه یابم
دقیقا مثله بازی و تمرین و مسابقه دادن که از اول هیچی ازش نمیدونی آزمون و خطا و اشتباهات زیادی که داری و با ادامه دادن و انگیزه و باور به توانایی ها میتونی هر بار بهتر بشی و عضله اون قسمت را قوی تر کنی
حالا منم در اون مسیر بهبود بلطف خداوند قرار گرفته ام و در مسیر رشد هستم
زندگی توقف ندارد یا باید حرکت کنی به سمت رشد و پیشرفت یا باید بمونی و هیچ تغییر ی نکنی و فاسد بشی
و من انتخاب کردم با وجود قدرتی که من باور دارم که من خالق زندگی خودم هستم هر اتفاقی بیوفته بر اساس باورها و افکار و فرکانس های خودم خلق میشود
حالا که این باور قوی و پر از درک و آگاهی بر افکار و کنترل ذهنم را دارم پس مختارم که حرکت به سمت جلو به سمت موفقیت و پیشرفت را ادامه دهم با استمرارو تعهد و ثابت قدم در مسیر درست الهی بودن من است که پاداش الهی را دریافت میکنم
استاد عزیزم من دیروز که فایل اومد رو سایت با اشک و ذوق و شوق فقط نگاه کردم و بخودم هدیه دادم این فرصت الهی را که برای شناخت بیشتر خودم و بهبودم باید هر لحظه ادامه دهم و با عشق و نور الهی حرکت کنم برای بهبود خودم و توحید و یکتا پرستی
چقدر این روزها آرامشم بیشتر شده
هر روز با شوق و ذوق درونی که بهم هدیه داده شده با عشق با صدای پرنده ها و بوقلمونی که ابن روزها مهمان خانه ام شده بیدار میشوم و شکر گذاری میکنم و سر به سجده پاک خداوند میگذارم و روزم را شروع میکنم و در سعی تمام هستم که فقط در لحظه زندگی کنم
در لحظه حال باشم و این عادت را در هر لحظه از زندگی ام بیاد آورم که من به ربطی به گذشته دارم و ن به آینده
زندگی همین لحظه است
لذت بردن از تمام مسیر زندگی ام
مسیری که خودم انتخاب کرده ام و با تولدم بفراموشی سپرده شد و دوباره خداوند دستم را مستقیم گرفت و گذاشت در دست افرادی که شاید گذشته ای بدتر از من داشته بودند و برام الگو آورد و با کلامش در قرآن بر من آشکار شد که برگردم به مسیر درست الهی
خدایا شکرت متشکرم بابت تمام تضادهایی که برایم مقدر شده بود تا مرا به خودم بشناساند مرا به اصلم باز گردانند
خدایا شکرت که من استاد از دیروز معنای درخواست کردن و پاسخ های خداوند و دریافتهایم را بهتر درک میکنم
قانون جهان :
جهان هر لحظه در حال پاسخ به افکار و فرکانس ها و باورهای من است
من به هر چیزی توجه کنم از همان جنس بیشتر وارد زندگی ام میشود
این روزها دارم بهتر درک میکنم که خواسته من چی هست اصلا !
دیدن و توجه کردن به هر آنچه که زیباست
زیبای های مسیر زندگی ام هر آنچه که هست که مالک اصلی اش خداست فقط منحصر به من است
خانواده ام خودم عزیزانم امکاناتی که در حال حاضر دارم نعمتهایی که به من بخشیده شده
ثروتها وسلامتی و روابطی که الان در مسیرم هستند باید هر کدامشان را معلمی ببینم که داره به من یه درسی میده
حالا با این توصیفی که خداوند فهمش را بهم داده
درست استفاده کنم
انتخاب من چیست ؟
دیدن توجه کردن به زیبایی ها
تمرکز بر نکات مثبت خودم و اطرافم
احساس خوبم را تقویت کنم عادتهای خوبم را بیشتر کنم
احساس خوب به دیگران بدهم
هر چیزی از دیگران خصوصیت مثبت و زیبا اندیشی که در وجودم هست و آن را دوست دارم و در کسی یه چیزی دیدم بر زبان آورم حالا میخواد یه انسان باشه میخواد یه گل باشه یه حیوان باشه هوای عالی باشه هر چیزی هر چیزی را شامل میشود این حس خوب .
پس من انتخاب کننده اتفاقات زندگی ام هستم
اصل قانون هم که توجه کردن به هر چیزی از همان جنس بیشتر وارد زندگی ام میشود این همان درخواست من از جهان است
خداوند که هر لحظه در حال پاسخ دادن به تمام درخواست کنندگان است
خودش گفته تو هر مسیری را انتخاب من هدایت تو را برخوردم واجب کرده ام
پس با وجود این آگاهی ناب الهی باز هم من مسیر توحید و یکتا پرستی را انتخاب می کنم
همان مسیری که سر براست است همان مسیر زیبا و سرسبز جنگلی که پر از زیبایی و درخشندگی و چراغانی خداوند است
پس من باید سمت خودم را درست انجام بدهم بقیش با خداست خدا کارشو خوب بلده اون در هر لحظه سمت خودشو انجام میدهد
من با توجه کردن به زیبایی ها و در احساس خوب ماندن و پایدار تر کردن این احساس خوب اتفاقات خوب را تجربه میکنم
و تثبیت کنم هر بار اتفاق خوبی که برام با احساس خوبم بوجود میآید .
استاد بخدا که رو ابرها هستم
خیلی احساس آرامشم بیشتر شده با همین یه ذره درکم از قوانین به لطف خدا در این مدتی که نزدیک به دوساله که عضو سایت الهی هستم و با کردن کردن روزی چندین ساعت امروز خودم را در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط دیدم
منی که زندگی را بر خودم جهنم کرده بودم
امروز با تمام وجودم بهشت خدا را دارم و لطف خداوند شامل حالم شد که سازنده این بهشت و خوشبختی باشم
این راه با توکل بیشتر بر خداوند هر لحظه ادامه دارد
واقعا آرامش و آسایش و حس خوبی که این روزها وارد زندگی ام و درونی شده برام را میخواهم هر لحظه افزایش دهم با کار کردن بهتر روی خودم و درک بهتر و بیشتر قانون جهان خداوند
خدایا شکرت من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن تکاملم را بدرستی طی کنم
تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان
استاد دیروز زاد روز تولد آرشیدا دخترم بود
13تیر ماه
من از صبح که حس و حال عالی داشتم و در حال تمرین و کار کردن روی خودم و در سایت معنوی بهترین مکان دنیا بودم و دخترم که کلاس موسیقی شرکت کرده ساعت 11رفتیم کلاس و گفتیم از برگشت براش کیک بخرم و بعد از ظهر میخواست جشن بگیره که دوستاشو دعوت کرده بود تا بیان کنارش باشن
استاد وقتی رسیدیم نزدیک مدرسه همسرجان زنگ زد که ناهار مهمون داریم بیا ناهار درست آماده کن
دخترم که شنید ناراحت شد گفت پس تولد من چی میشه
گفتم نگران نباش خدا بزرگه خدا خودش کارها رو درست میکنه ما الان باید کنترل ذهن کنیم
دخترم فرستادم مدرسه به معلمش زنگ زدم و برگشتم سر راهم کیک براش خریدم و چندتا کار دیگه هم انجام دادم خرید کردم و اومدم خونه
وقتی تو راه فقط با خدا حرف میزدم و ازش خواستم ذهنم را بگیره و آرامش بهم بده
بخدا عالی شد گفتم هر اتفاقی بیوفته به نفع منه وظیفه من کنترل ذهن و در احساس خوب ماندن است بقیه کارها با خداست من تسلیمم هیچی نمیدووووونم
اومدم دیدم مهمونها اومدن و به رسم ما لرها کسی که برحمت خدا میره مراسم میگیرن و این مهمون های ما ناهار مراسم نرفته بودم و مهمون ما شده بودند
در صورتی که خانواده همسرم میخواستن تو مراسم ناهار باشن
ولی خدا کارها را به نفع من انجام داده بود
خانواده همسرم که متوجه شده بودن مراسم نرفته بودن و اومده بودن خونه و مهمونها هم رفته بودن خونه اونا طبقه پایین
منم با آرامش کامل اومدم خونه و ناهار براشون در کمال آرامش آماده کردم و خدا همه کارها را انجام داد بخدا پخت غذای لذیذ آماده شدن به موقع غذا
دستهایی که به کمک من آورد تا همه چی به موقع و در زمان مناسبش رخ دهد
خدایا شکرت پذیرایی به موقع از مهمون ها و استراحت و به موقع همه چی انجام شد و رسیدیم به تولد دخترم که به دوستاش گفته بود ساعت 5بیان
باز هم در لحظه خدا هوامو داره
دستانش به کمکم اومدن بادکنک ها در باد شدن توسط دستان خوب خدا
میز آماده شد دخترم آماده شد آهنگ ای زیبا و پر انرژی پلی شد و جیغ و دست و هورا جشن و شادی در زمان مناسب انجام شد و چقدر من از این بچه ها که بخدا عینه فرشته بودن لذت بردم و خوشحال دخترم کلی خوشحال شد
هدیه های عالی دریافت کرد
نزدیکان بهش زنگ زدن و تبریک بهش گفتن
از بس ماشاالله دخترم پر از انرژی مثبته
و با کنترل ذهن همه چی به نفع من شد و چقدر دیروز من راحتر و بلتچندتر با خدا حرف میزدم و شاد بودم اصلا دنیای من متفاوت شده
استاد مدتی بود خیلی حس خوبی به یکی از دوستان دخترم که همسایه مان هم هست داشتم وبارها میخواستم این حس خوبم را باهاش به اشتراک بزارم .و دیدم که دیروز چه همزمانی خوبی با این آگاهی از زبان شما عزیزانم شد
وقتی اومد خونمون بغلش کردم و با تمام وجودم حس خوبی که نسبت به این فرشته خدا داشتم را گفتم و چقدر خوشحال کننده بود اون لحظه و بهش گفتم حتما مادرت هم بینم باید ازش تشکر کنم بابت این فرشته ای که داره
خدایا شکرت استاد دیروز که بچه ها را بغل میکردم و میبوسیدم بخدا شادی رو از تو چشماشون میدیدم که قشنگ فرکانس های مثبت بینمون وجود داشت و هر لحظه باید این حس مثبت را بهبود بدهم
خدایا شکرت که هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است
استاد چقدر راحتر آسان شده ام بر آسانی ها
خیلی متواضع تر هر آنچه که با عقل الآنم نکته مثبت از پچدیگران را ببینم راحتر بازگو میکنم
شکارچی خوبی به نوبه خودم شده ام بلطف خداوند
و چرخ زندگیم روانتر شده خدای مهربانم شکرت
و انصافا سن فقط یک عدد است هیچ وقت نباید محدود کنیم خودمون رو برای هر لذتی
چقدر این دیدگاه و فرهنگ مردم آمریکا قابل تحسین است
خدایا شکرت که مرا یه راست آوردی بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط
خدای من هر چی بنویسم بازم کم میگم
کامنتم طولانی شده ولی بخدا از درونم میان همه و همه
چقدر زیبایی و حس خوب در این محیط باشگاهی بود
من که به شخصه فرکانس مثبت مربی ها و بچه ها رو دریافت کرده بودم چنان غرق تماشای این آگاهی ها و زیبایی ها بودم که چندین بار دوباره نگاه کردم و لذت بردم و درس یاد گرفتم بلطف خداوند
درختان زیبا و بلند قامتی که در محیط سایه انداخته بود بر عزیزانی که بدون هیچ محدودیت برای رشد و پیشرفت آمده بودند
صدای زیبای مریم جون و استاد عزیزم که اسم را مهمان چشمانم میکنند
اشکی که نه از سر ترس و نگرانی بلکه اینبار از سر توحید و یکتا پرستی و هدایت به راه راست سرازیر میشود
بخدا که عاشق و مشوق این فضا با تمام آدمها و امکاناتش شده ام
خدایا شکرت چه میوه استوایی خوشمزه ای
خدایا شکرت چه دوستان هم مداری
خدایا شکرت برای ثروت و ایده ها و راهکارها و طراحی های زیبای این کشور
خدایا شکرت برای صلح و آرامشی که مردمان این کشور دارند
خدایا شکرت که نگاهم را زیبا بین کرده ای
خدایا شکرت که تغییر زاویه دیدم را بر عهده گرفته ای
خدایا شکرت که دارم یاد میگیرم به همه مسیر زندگی ام عشق و مهربانی و لبخند از عمق وجودم بدهم
خدایا شکرت که دلم را نرم کرده ای و دلها را برایم نرم کرده ای
خدایا شکرت که در راه خودشناسی و تربیت خودم هستم
خدایا شکرت که مسیرم درسته و هر بار با نشانه ها و الهامات الهی درستی مسیر را با عشق ادامه میدهم
خدایا شکرت که با تغییر زاویه دید م نسبت به اتفاقات تماما به نفع من میشود
خدایا شکرت که زندگی ام عالیه در راه بندگی و موحد بودن هستم
کریدیت تمام کارها را دادم بخدا من تسلیمم هیچی نمیدووووونم
خدایا شکرت که هر روزم بهتر از روز قبلم شده
هر روز متواضع تر و فروتن تر و خاشع تر هستم
در هر کسی و هر چیزی خدا را میبینم
در آسمان ها و زمین و هرآنچه بین آنهاست خدا را میبینم و شکر نعمتش را بجا میاورم
خدایا شکرت کمکم کن که شکر گذار واقعی ات باشم
من از هر خیری از تو بهم برسد من سخت فقیر و نیازمندم
خدایا شکرت که نزدیکی و اجابت میکنی دعای درخواست کننده را
خدایا من به کمتر از بهترین رضایت نمیدهم
خدایا شکرت که مرا در معرض هدایت خودت قرار داده ای
خدا جونم شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط قراردارم
خدایا شکرت برای استادان عزیزم که هر لحظه در حال بهبود خودشان هستندو الگویی عالی از هر نظر برای من
خدایا شکرت که همه کاره ام تویی و همه جوره هوامو داری
روی نیازم فقط بخداست فقط روی تو حساب باز کرده ام جان جانانم سپاسگزارم
خدایا شکرت که قلبم باز شده برای دریافت الهامات الهی ات
خدایا شکرت من اجازه میدهم من آماده ام که تو مرا در هر لحظه هدایت و حمایت کنی من تسلیمم
خدایا شکرت کمکم کن در هر لحظه تمام اموراتم را به دستان قدرتمند تو سپرده ام و آرام و آسوده خاطر هستم
خدایا شکرت ذهنم را بگیر و ارامشت را بهم بده من نمیدووووونم تو زورت میرسه کمکم کن
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
بنام خداوند دانا و توانا و عالم و محیط به جهان هستی ، خداوند بخشنده و مهربان ، خداوند هدایتگر و اجابتگرمون به زیبایی و آسونی
پروردگار فراوانی ها وهاب و غنی و توانگر و رزاق
خداوند آسمونها و زمین و کهکشانها و شب و روز و همه موجودات جهان هستی
یک فایل جذاب دیگه ، چقدر من ذوق و شوق دیدن دارم وقتی فایل جدید میاد تو سایت ، خنده روی لب ، فایل و پلی میکنم تا چشم هام زیبایی ها ونکات مثبت و ببینه ، تقوی و کنترل ذهن با دیدن و شنیدن هر فایلی ، با خوندنکامنت ها ، وقتی تو سایت ام حالم عالیه ، وقتی تضاد و نجواهای ذهنی میاد میام اینجا که حالم و خوب کنم ، مسیر تکاملی ام رشد و بهبود شخصیتی ام و طی کنم
تا بزرگو بزرگتر بشم و ظرف وجودم برای دریافت زیبایی های اطرافم بزرگتر بشه
خدایا هزاران وملیاردها بار شکرت برای بودنمون در این مکان مقدس و به قول بچه ها غار حرا و این سایت الهی ،
اول فایل فقط و فقط تحسین کردم رابطه عاشقانه و توحیدی مریم بانوی زیبای این روزها با موهای قشنگ اش و استاد عباس منش خوش تیپ و خوش اندام مون رو ، چقدر دوست دارم این سبک زندگی عاشقانه همراه با آزادی و عشق و احترام بین تون ، قائم به ذات بودنتون ، هماهنگی تون در کار وتفریح و گردش شما ، الگوی بینظیری که عاشقش ام ، نهایت لذت و آرامش و عشق و احترام متقابل به هم در ارتباطات عاشقانه تون موج میزنه .
اون پسر کوچولوی دوست داشتنی چه پینگ پونگ حرفه ای بازی میکنه با مربی اش .
اون خانم 62 ساله که اصلا بهش نمیومد ،واقعا با امید و انگیزه و باورهای قدرتمند اومده این همه مسیر و برای آموزش. چقدر این دو الگو باورهای محدودیت سنی رو در ذهن مون میشکنه .
من خودم با دیدن این الگوها و شمایی که بعد این همه سال اومدید برای بهبود وپیشرفت تو ورزشی که انجام میدادید ، علاقمند شدم برم آموزش پینگ پونگ ببینم.
چه دوستای هم فرکانسی که به شما پیوستند آقا فرزاد و خانم زیباشون که در قسمت های قبلی هم بودند ، چه میوه خارق العاده ای ، مزه اش مشخصه شبیه انبه باید بشه ، دوسش داشتم .
سفری دیگه ای از شما و پر از تجربه هم برای شما هم برای ما ، خیلی وقته برنامه دارم برای سفر کردن اما هر سری به دلایلی نمیشه ، این روزها خیلی دارم روی خودم کار میکنم که رها باشم و همزمانی های اتفاقات زندگی ام و بسپارم به دستان و معجزات خداوند. میدونم در زمان ومکان مناسب من هم تجربه های زیبا از سفر و کسب میکنم .
بنام خداوند بخشنده مهربان..
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا ۚ وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِکَ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ..سوره نور.
خداوند به کسانی از شما که مومنند و کارهای شایسته انجام داده اند،وعده داده که حتما آنان را در زمین جانشین کند،همانگونه که پیشینیان انان را جانشین گردانید،به یقین،دینشان را که برای انان پسندیده به سودشان استوار و پابرجا کند،و حتما ترس آنان را به امنیت تغییر دهد،که مرا می پرستند،و چیزی را شریک من قرا نمی دهند،آنان که پس از این ناسپاسی ورزند ،البته منحرف و نافرمانند..
سلام و درود به استاد عزیزم!و خانم شایسته عزیز،’همیشه دوربین بدست،و جهاد در راه خداوندم….
چقدر از اول فایل..نماد فراوانی رو با درک عمیقتری حس کردم..
فراوانی عشق
فراوانی انسانهای باتجربه
فروانی.اخلاق خوب و پسندیده.
فراوانی درختهای سربه فلک کشیده کمپ
فراوانی چهچه پرندگان در اون فضای بهشتی
فراوانی در سالن زیبای تنیس و بی نهایت توپ برای تجربه جدید
فراوانی در اون میوه استوایی که مزشو من با زبانم پشت همین دوربین حس کردم.
فراوانی در کارد تیز، برای قاچ کردن اون میوه،’ و هسته اون میوه ..
فراوانی در تعداد افراد شرکت کننده از جابجای دنیا و امریکا..
فراوانی در تجربیات استاد عزیز و خانم شایسته زیبا رو…که هر چه از این موضوع برای خودم یادآوری کنم.بخدا کمه…
فراوانی در مربیهای با تجربه،’و بسیار وقت شناس..و متاهد….
فراوانی از سازنده اون باشگاه بزرگ که از شرکت بنز بود..چقدر زیبا پره وار روی اون سقف باز و بسته میشد…الله اکبر از قدرت بی نهایت خداوند که میشه صحبتها در موردش صحبت کرد بدون اینکه یه زره خسته شد…
و فروانی در سفر به دور امریکا که همه جوره برای ماها هم پر از سود سود سود شده…
اینروزا به شدت دارم روی باور فراوانی برای حیطه ایی که دارم ،کار میکنم…تقویت میدم..و من با الهامات خداوند قدم به قدم جلو رفتم…
اتفاقا دیروز عصر یه فردی از کرمان برای درخاست کار بهم زنگ زد.ایشون از نظر مالی خیلی خوب هستند..چقدر تشکر کردند چقدر ذوق داشتن..گفت چند روزه بهت فکر میکردم..
وای که داره چکار میکنه ،اینکار کردن رو باورها..چه درهایی از جاهایی که واقعا نمیدونم داره نشانه هاش میاد..تنها کاری که دارم میکنم روی ذهنم کار میکنم تا ذهنم باور کنه…نگاه کن میشه…
بریم سراغ صحبت استاد عزیز…
نکته مهم..همون تشکر کردن.دیدن نکات مثبت.و احساس مهم دادن به افراد مخصوصا بچه کوچولوها…من خودم خیلی ضعیف بودم.ولی درکل با بچه کوچیک مخصوصا غریبه سعی میکنم نکات زیباشو بهش بگم..
چقدر این تحسین کردن و احساس مهم بودن تاثیر گزاره…
چون بچه مخصوصا حالا خودمون بچه بودیم.تجربش کردیم…
یادمه بچه که بودم.خواننده مدرسه بودم.هر صبح یه بلنگویی دستم میدادن..آهنگ میخوندم با دهنمم .آهنگهای مابینشو میزدم..
تو جشنها تو خوندن قران..هر چی که بود من داخلش مهارت داشتم اعتماد خیلی زیاد بود..
الان که دوستای قدیمیم میبینمشون.بهم میگن یادته برامون شعر میخوندی و ما دست میزدییم..
از همون موقع تحسین معلمها..هنوز احساس خوبش تو وجودمه..مخصوصا خوندن اون اهنگ تا به الان.چقدر تو ذهنم نقش بسته..
چقدر احساس خوب تو وجود ما انسانها میمونه.چقدر خوبه که بازم بخودم یاداوری کنم.که همیشه تو مسیر درست ،’این ارتباط رو نسبت به بچهای کوچیک داشته باشم تا ذهنیت خوبی رو برای همیشه داشته باشن…
همین تحسین شما استاد عزیز..تو زندگی اینفرد تا بزرگ بشه تو وجودش نقش بسته…و چه حرکتهایی تو اینده میتونه’ بزنه!
خداوند رو سپاسگزارم که هر روز درس تعلیم و تربیت را از شما استاد عزیزم از تمام وجودم درک میکنم..
نکته بعد راجع به عادتها و باورها گفتین…!
من حدودا از سال.85.تا به الان تو یه زمینه کار میکنم.حالا کلی تجربیات از جاهای مختلف و دانشگاه.و کارکردی که از کلاسهای تخصصی داشتم رو گذروندم..
و امروز که دارم این نوشته رو مینویسم..میبینم.من فقط داشتم بجای اینکه به طرف شرق برم..راهم بطرف غرب بوده…
تو زمینه کاریم…
جاهایی بوده خیلی چیزها رو یاد گرفتم.ولی همیشه یکار اشتباهی رو اینقدر تکرار میکردم تا به بمب بست بخورم و برگردم سر راه درست…
واقعا خستگیش بیشتر از یادگیری مفید بود…
و امروز تو حیطه خودم یکاری شروع کردم.که با الهامات پیش رفتم چقدر مسیر لذت بخش و پر از معنا و حس خوب بود…و من کم کم و کمک از الهامات پیش رفتم. این چند ماهی که عضو سایتم هر روز برام یه شمش طلا بوده..که میگم ارزششم از شمش طلا بیشتر هست…
حالا استاد شما فکر کنید یه دنیایی از آشغال..تو همه جتبه ها..از بیین رفت..
من کاملا یه شخصیت دیگه شدم…
نوع کارکردم.الان خیلی ظریفتر هر بار فکر میکنم چحور زیباتر و ساده تر میشه..نمونه کارمو که میبینم بعضا میگم من اینکارو انجام دادم.اینقدر کیفیتش هر بار عالی میشه…
من عادت اشتباه داشتم.حالا شما مثال راکت دست گرفتنو داشتین.برای من یه تکنیک تو کارم بود…و همیشه دست از پا درازتر..جوری بود که استادمونم حالش بهم میخورد.کارامونو ببینه..با همین وجود.کلا من ادم فعالی بودم.ولی بخاطر یسری باورها خیلی اذیت میشدم.
وقتی ریز بیین میشی نسبت به مسائل زندگیت….انگار گذشتت تو یه سیاره دیگه ایی بودی…
حتی من بعضا دیدم افراد بهم گفتن….تعقییرات رو میبینن.ولی درک ندارن.
و من خیلی خوشحال میشم…پ
پس چقدر خوبه هر مهارتی رو همون روز اول با ورژن درست نهادینه کنی تو وجودت…
اگه باوری تو وجودت نشست..فقط با جهادی بزرگه،.. که میتونه برطرفش کنی…
حقیقتا برای من که همینجور بود.اگه بهش برگردم زود برمیگرده….
فقط با ایمان بخداوند..و قوانین بدون تعقییرشه..که منو هراسان میکنه..که برنگردم..
بقول قرآن میگه اگه بازگردید ما نیز باز میگردیم..
زود سریع…
پس عادتهای اشتباه و باورهای اشتباه..نیاز به تمرین و تکرار تکراره…تا درکش کنی…از تمام وجودت…که این مشکل داره و نیاز به منطق کردن اساسی داره..
وقتی یحاهایی وارد عملگرایی شدی..اون رفتارت مشخص میشه اون عادت رو از بیین بردی یا نه…
همین نقطعه هست..به لطف خداوند.خیلی میتونم خودمو تحسین کنم.که همین ترس از خدا و قوانینش..خیلی از کارهای اشتباه رو از من دور کرده.و همین ترس از بازگشتن..خیلی باور محکمیه.که هر چیزی رو قبلش تو وجودم حلاجی کنم.
و نکته بعد…من که دوره قانون سلامتی رو خرید نکردم.انشالله خداوند خودش به وقتش هدایت کند…
چقدر همین عادت اشتباه خوردن..دقیقا باعث’یسری مشکلاتی برامون میشه…
و میتونه چه خساراتی رو وارد کنه تو سیستم بدن..کنه
چقدر خوبه همه عادتهای اشتباه تو زندگیمون تبدیل به عادتهای الهی گونه بشه..که خداوند افتخار کنه و بگه این بنده منه بزار.هر چی میخاد بهش بدم..
که الان زندگی شما شاهد این نوع تفکره..که انشالله منم بتونم با همین نگرش پیش بسوی این نوع موفقعیت برای همیشه ،’ادامه بدم..
و این نوع تفکر برای هر روز منه…
غذای فکر عالی غذای ذهن عالی.غذای سلامتی چه فکری. و ذهنی…چه خوردنی…
دوستتوندارم.انشالله همیشه سالم و تندرست و عالی.و سرشار از لطف خداوندی باشید!.
و نکته بعد راجع به سن گفتین…چقدر خوبه تفکر خوب رو تا لحظه ایی که زنده هستی’ و نفس میکشی…رو داشته باشی..تا با بدنی پاک و الهی گونه ،’بسمت دنیای دیگری که با تفکر قبلیت.ولی با ورژن عالی تری و پاداش های بزرگتری.بدست بیاری..
و نکته خوب.این ماجرا…زندگی در کشور ثروتمند،’و پر از پیشرفت و تجربیات عالی رو بهتون از صمیم قلبم تحسین میکنم.که اینقدر همه چیز تو این کشور فراوان هست..و مردم با اسایش و ارامش کنار همدیگه زندگی میکنند…
و هر روز بفکر برترین هستند و همیشه توحیدی عمل میکنند..
و شما برازنده این نوع زندگی و تجربها هستین.استادم هر چقدر شما رو تحسین کنم.کمه.!….چون حال دلم عالی میشه. زیباترینم.!..در پناه خداوند و اینهمه زیبایی هایش باشید.و برامون سفر به دور آمریکاهااا بزاریید!
راسی مهمان عزیزتون.بهشون تحسین میگم.که کمال هم نشینی با استاد بزرگی همچون شماها دارن…چقدر این نوع تفکر با استاد زیبایی مثل شما…چه رابطه هایی برقرار میشه..که شخصی مثل شما رو،’رودرو میبینن.!…میوه شیرین گورای وجود تک به تکتون….
و اندام سلامتی گورای وجودتون!..انشالله منم طعم شیرین این بهشت را با توکل بخودش بچشم!و بتونم همجوره عادتهام ‘الهی گونه باشد…و سعادتمند و خوشبخت در دنیای زمینی،.. خداوند حق تعالی!…
سلام خدمت عزیزانم استاد عباسمنش و خانم شایسته
چقدر خوشحال شدم از اینکه صبحم رو با یک فایل فوق العاده شروع کردم و از این بابت از خداوند بزرگ و رحمان هزاران بار متشکرم
تمرکز بر نکات مثبت :
من این چند قسمت رو خیلی با دقت دیدم و می خوام بگم که پیشرفت در شیوه بازی کردن استاد و خانم شایسته کاملا محسوس هست و باید آفرین گفت به این همه تلاش و پشتکار و جدیت.
از شیوه گرفتن راکت در دست تا چرخش های مچ دست، چرخش کمر حین عقب رفتن و بعد زدن ضربه ، حرکاتی که الان متوجه می شوم که در قسمت های قبلی خشک تر زده می شد ولی الان بسیار نرم تر و روان تر زده می شود
جا به جایی ها و رقص پایی که در مواقع لزوم در حرکات پای استاد دیده می شود و در قسمت قبل مربی داشت این حرکات را به استاد آموزش می داد و همین نکته نشان می دهد که چقدر استاد در گوش دادن و فهمیدن روش درست تلاش می کند و بدون تعصب و باورهای محدود کننده و با ذهنی باز به مسایل نگاه می کند
خداوند را هزاران مرتبه شاکرم که استادی دارم که هم در بیان و هم در عمل به ما می آموزد که چطور فکر کنیم و چگونه عمل کنیم و این نعمت بسیار بزرگی است، خدایا صد هزار مرتبه شکرت، استاد عزیز بسیار از شما ممنونم.
البته که همه این نکات در بازی خانم شایسته هم قابل مشاهده است و پیشرفت ایشان نیز بسیار عالی بوده است، به طوری که در چشم من که تخصصی در زمینه تنیس ندارم و خیلی کم هم بازی کرده ام این پیشرفت ها قابل مشاهده و غیر قابل انکار است.
خدا رو شاکرم برای کشور ثروتمند آمریکا که این فضای بسیار مناسب، این سالن زیبا و این همه امکانات با این محوطه پردرخت و مفرح آماده است تا افرادی از سرتاسر آمریکا به این محل بیایند و مهارت هایشان را در کاری که دوست دارند گسترش بدهند.
خدا رو شاکرم به خاطر این فراوانی در امکانات، این همه میز بازی که می تواند میزبان گروه گسترده ای از علاقه مندان باشد و همه با هم به تمرین بپردازند.
خدا رو شاکرم که باز این باور ثروت آفرین را که موفقیت و ثروت ربطی به شغلی خاص ندارد را در من افزایش داد و می بینیم که این مربیان عزیز از حیطه علایقشان که تنیس است ، می توانند کسب ثروت کنند و این موضوع اینقدر توجیه مالی داشته است که مربیان درجه یک و مقام آور بین المللی را در این کمپ دعوت کرده اند.
خدا رو شاکرم به خاطر افراد ثروتمندی که به راحتی در این دوره ها شرکت می کنند و مهم نیست که هزینه دوره چقدر باشد، آنها با آزادی مالی برای رسیدن به اهدافشان و تجربه خودشان بها را پرداخت می کنند و در اینچنین کمپ هایی شرکت می کنند.
خدا رو شاکرم بابت استاد عزیزم و خانم شایسته که این فایل ها رو ضبط می کنند و باورهای ما رو زیر و رو می کنند و به صورت رایگان و دست و دلبازارنه این فایل های بی نهایت ارزشمند را در اختیار ما قرار می دهند.
.
نکته زیبای دیگری که خیلی به چشمم اومد بازی اون پسر بچه کوچولو بود که چقدر با انرژی بازی می کرد و چقدر خوب یاد گرفته که ضربات رو با تکنیک درست اجرا کنه و شاهد عینی ای از صحبت های استاد بود که وقتی رفتارها رو از ابتدا درست یاد میگیری بسیار مسیر راحت تر و آسونتر هست.
.
درسهایی که از این فایل گرفتم:
1. هر وقت هر رفتار زیبا و خوبی رو دیدم برم و از اون فرد تشکر کنم و بهش بگم که چقدر این کارش خوب هست و ازش تشکر کنم. در واقع با انجام این کار هم اعتماد به نفس اون فرد رو بالا می برم و بهش کمک می کنم. هم باعث بهبود روابطم می شوم و هم چون به خوبی ها تمرکز کرده ام ، خوبی های بیشتری رو می بینم و به زندگی خودم وارد می کنم و در نهایت سعی می کنم اون رفتار خوب رو خودم هم انجام بدهم.
2. از افرادی که وقت می گذارند و به من چیزی یاد می دهند هم تشکر و قدر دانی کنم که باز هون مطالب بالا رو برایم خواهد داشت
3. برای تغییر عادت ها باید هزاران بار رفتار جدید رو تکرار کرد و اینکه فقط بدونیم رفتار فعلی ما اشتباه هست کافی نیست. و این دانستن فقط شروع راه است.
4. اینکه می توان با اجرای روش درست قانون سلامتی ، (که خدا رو شکر حدود نه ماه است دارم آن را انجام می دهم) سالیان دراز عمر کرد و عمری که با کیفیت باشد و سطح انرژی بالا، سلامتی بالا و اندامی قوی و سالم داشت.
5. اینکه اگر از ابتدا هزینه کنم و یک رفتار یا یک کار یا یک مهارت را از شخصی که در آن کار تجربه دارد ، درست بیاموزم، مسیر را بسیار راحت تر، سریع تر و دلپذیرتر خواهم کرد
6. اینکه مهم نیست اکنون چند سالم هست، هیچوقت دیر نیست و همیشه می توان برای بهتر شدن، برای تجربه لذت بخش تر از زندگی و برای رسیدن به خواسته ها تلاش کرد.
نکته آخر و مهم ترین درس برای من از این فایل
حقیقت دیشب قبل خواب از خدا هدایت خواستم که من رو راهنمایی کنه که چرا با وجود این که مدت هاست در زمینه شغلی خودم دارم آموزش می بینم و تمرین می کنم اما هنوز نمی تونم درست عمل کنم و با اینکه مشکلات خودم رو شناختم و بهشون واقفم اما هنوز اون ها رو تکرار می کنم. دیشب در همین افکار با خودم بودم و از خدا هدایت می خواستم که خوابم برد
و امروز این فایل فوق العاده رو دیدم و استاد گفت که برای اصلاح یک حرکت کوچک که فقط به جای اینکه مچ دست رو شکسته بگیری، باید سعی کنی مچ دست رو صاف و در موازای آرنج بگیری، نیاز است که مدت ها تمرین کنی، زیرا رفتار اشتباه در تو بسیار درونی شده و عادت های قوی ای شکل گرفته است.
وقتی این جملات استاد رو دیدم فهمیدم که خدا به سوالم جواب داده و این همان هدایتی است که از خدا می خواستم.
خدا می دونه که نمی تونم اشکهام رو نگه دارم از خوشحالی و از شکرگذاری بابت این نکته بسیار بسیار ارزشمند.
وقتی استاد عزیز داشت این کلام رو به زبون می آورد احساس کردم که خدا مستقیما من رو کخاطب قرار داده و داره باهام صحبت می کنه که ببییییین که برای تغییر یک عادت کوچیک چقدر تلاش و تمرین نیازه،
اونوقت تو فکر می کنی با دو بار تکرار یک حرف و مثلا فهمیدن اینکه اوکی من میدونم رفتارم اشتباهه به همین زودی درست شدی؟
نه عزیزم، باید تلاش کنی، باید از خودت جهاد اکبر نشون بدی، باید تمرین و تکرار هزاران مرتبه ای نشون بدی تا بتونی رفتار جدید رو جایگزین رفتار قبلی کنی
پس به جای اینکه از خودت توقع زیادی اشته باشی
به جای اینکه با دوبار تلاش کردن و نرسیدن متوقف بشی و ناامید بشی
بدون که با تکرار مسیر درست، کارها برات راحت تر میشه و تو هم مثل استاد می تونی عادت های درست و جدید رو جایگزین کنی.
.
درآخر بازهم خدا رو شاکرم به خاطر این فایل بسیار بسیار آموزنده
به خاطر استاد عزیز آقای عباسمنش که در حرف و عمل استاد شگفت انگیز ما هستند و قانون رو اینقدر خوب فهمیده اند و اینقدر عالی درس می دهند و اینقدر عالی تر اجرا می کنند.
به خاطر خانم شایسته که با بزرگواری و عشق فراوان سالهاست که دوربین به دست در پی ثبت این درسهای ارزشمند هستند و وجود ایشون نعمت بسیار بزرگی برای همه ما هست.
خدایا صد هزار مرتبه شکرت به خاطر وجود این انسانهای نازنین.
در پناه خداوند موفق و پیروز باشید.
بنام خدا، خدایی که همیشه بوده، همیشه هست و همیشه خواهد بود، اونی که جهان رو خلق کرده و برای این عالم هستی قوانینی ثابت و محکم و بدون تغییر وضع کرده، خدایی که عالمه، خدایی که عادله، خدایی که قادر بر همه چیزه و اون خدایی که با این همه از رگ گردن هم به ما نزدیک تره. فقط باید یادم باشه گردنم کلفت نشه، که خدا به اندازه هر گردن کلفتیِ من، از من دور میشه، یعنی خودم از خودم دورش میکنم.پس خودم باید حساب کار و رفتار و فرکانس خودمو داشته باشم. باید مسئولیت تمام و کمال زندگی و اتفاقات زندگیمو بپذیرم و به یاد بیارم هر جایی هستم جای درستمه و اگر میخوام جای دیگه باشم باید بلند بشم و تغییرش بدم. بلند بشمو و حرکتی بزنم. از اون حرکت هایی که پشتـش، یک دلیل و منطق خوابیده. از اون حرکت هایی که ایمان و باور رو در من شعله ور تر میکنه.پـــس همینجا سپاسگزارم از این خدا و قوانینش و این قدرتِ تعقل واختیاری که به من داده تا خودم اونی باشم که هر نقشی میخوام به این بوم زندگیــم بزنم(آخه این بوم زندگی هم خودش به من داده.)…بنام تو ای که هر چه دارم همه از آن توست و برای این همه ام از تو بارها سپاسگزارم
ســپــاســـگـزارم از خدای مهربانم برای این همه داشته ایی که بهم داده
سـپــاســگزارم از استاد عزیز و مریم شایسته ارزشمندمون
سـپاسـگزارم از تمام اتفاقات و شرایطی که هربار منو به سمت خواسته هایم نزدیک تر میکنن.
سپاسگزارم برای این آرامش، این عشق، این دوستی و صلحی که امروز در قلبم بیشتر حسش کردم و این احساس که من دارم روی خودم و زندگی ام سلطنت میکنم و خودمو هربار محیاتر و آماده تر برای دریافت نعمت ها میکنم.
============================================
سریال سفر به دور آمریکا قسمت 243 _
عکس بنر این قسمت در یک سالن ورزشی پینگ پنگ هست و دوتا مرد مصمم و متمرکز رو میبینیم که دارند بازی میکنند.(بازی زندگی یا بازی پینگ پنگ)
همین جا این به ذهنم اومد که بقول خانم اسکاول شین که زندگی رو پیکار و جنگ نمیدونن و با اصطلاح “بازی زندگی” تو کتاب هاشون از “زندگی” یاد میکنند.
اینو میدونیم کــه: هر بازی که یکسری ابزار و وسیله داره. هر بازی یک هدفی داره. هر بازی قاعده و قاونی داره. هر بازی یک سری المان هایی داره که با بقیه بازی ها متفاوتش میکنه. مثلا بعضی بازی ها توپ دارند بعضی ها توپ ندارند. بعضی بازی ها توپ شون بزرگه، بعضی بازی ها توپ شون کوچیکه و کلی تفاوت در اندازه و رنگ و جنس توپ دارند. و همه ی این تفاوت ها روی تعداد بازیکن و زمین بازی و قانون و قاعده بازی ها باعث شده این همه ورزش و بازی داشته باشیم.(خدایی جهان بی نهایت در همه چیز تنوع داره، جهان در این موضوع هم سرشار از فراوانی و رشد و گسترش بوده.)
حالا در همین تصویر منتخب قسمت 243 که دوتا بازیکن رو میبینیم خود همین دوتا بازیکن کلی تفاوت با هم دارند.از هر نظر که بخوایم دقیق بشیم اما من یک تفاوت برام جالب بود و تو ذهنم جرقه زد تا بیام به هم ربط بدم و تا جایی که ذهن و کلماتم یاری میکنه بنویسم.
بازیکن سمت راستی میز رو که، همه تا حد خیلی خوبی میشناسیم(استاد سیدحسین عباسمنش)
بازیکن سمت چپی میز رو، همه باهاشون تا حدی آشنا شدیم و مربی و اسناد کاربلد پینگ پنگ هستند.
بازیکن سمت راست میز استادِ بازی زندگی
بازیکن سمت چپ میز استادِ بازی پینگ پنگ
و با این همه تفاوت یکسری شباهت ها هم دارند.(که اینا مهمه) اینکه:
هر دو مسلط به کار و حرفه خودشون هستند.هر دو اینقدر تمرین کردن، اینقدر اون بازی رو یاد گرفتن، اینقدر تلاش کردن و اینقدر از خودشون تعهد خرج کردن و اینقدر ادامه دادن که به همچین جایگاهی رسیدن و…
حالا نکته دیگه این عکس برای من بازیکن سمت راست میز هست که ازش خیلی درس گرفتم.
بازیکن سمت راست فارغ از اینکه چند سالش هست، کجا زندگی میکنه، رنگ پوستش چیه قد و هیکلش چیه، دارایی و ثروتش چیه، برای یادگرفتن خودشو آماده کرده و چنان مشتاق و متعهد که استاد این بازی رو در خدمت خودش گرفته(طبق قانون) تا بهشون آموزش بده.
(و قطعا هر استادی دوست داره هر چه بیشتر و بیشتر با همچین شاگردی کار کنه. که اینقدر مشتاق، اینقدر متمرکز و متعهد، اینقدر فروتن و خاکی، اینقدر آماده دریافت و شنیدن قوانین و قواعد بازی،اینقدر مودب و محترم،اینقدر قدردان، اینقدر خستگی ناپذیر و پرتلاش برای یادگرفتن و بهتتر شدن…)
این بازیکن سمت راست، درسته که سال هاست داره این بازی پینگ پنگ رو انجام میده اما اومده درست و اصولی یاد بگیره و اگر هرچی بلده و میدونه درست یا غلط رو میزاره کنار، البته سعی میکنه که بزاره کنار. “چرا سعی میکنه بزاره کنار؟!…” چــون اون راکت دست گرفتن ها، اون ژست گرفتن های پشت میز، اون تکنیک و قانون های بازی رو یک عمره جور دیگه ایی انجام داده و عمل میکرده و کلی تجربه در ذهنش از انجام این بازی داره که حالا رفته توی ناخودآگاهش.
چرا! چــون اون حافظه عضله اش اینجوری شکل گرفته. چون خوب میدونه و ایمان داره که قوانین ثابت الهی همه جا درست کار میکنن فقط در هرجایی به شکل مختلف داره قوانین کار میکنه ولی اصل قانون یکی هست. چون خوب و خیلی عالی میدونه عملکرد ذهن و باورها و عادت ها رو، چون اون خالق زندگی خودشه،..
یاد این مثال افتادم.مثل درختی که از موقعی که نهال بوده و داشته رشد میکرده، بصورت کج و نامعتارفی قد بکشه و بلند بشه. مثلا اون نهال کج بالا بیاد. حالا ریشه هاش هم توی خاک جوری قرار گرفتن که اون درخت رو در حالت کج رشد میده. حالا فکر کن این درخت رو بخوایم راستش کنیم. واقعا به ریشه هاش فشار میاد. واقعا جهاد اکبر میخواد، ممارست و تلاش مضاعف میخواد.زمان بیشتری شاید طول بکشه تا مثلا یک سانت راست بشه.
خلاصه اینا داره هی توی ذهنم میچرخه و اتفاقاتی که در مورد درست کردن ریشه های خودم(که میشه همون باورهام) در این مدت دیدم و میبینم و متوجه شدم و ربطش به حضور استاد برای “اصولی یاد گرفتن قاعده و قوانین بازی پینگ پنگ”
آره من مثل همون بازیکن سمت راستی هستم که یک عمره روز رو شب کردم. یک عمر رشد کردم بدون اینکه بدونم داره ریشه ها غلط در من رشد میکنه.
من که اصلا خبر نداشتم که این بازی زندگی قانون و قاعده ایی داره. بعد که متوجه شدم انصافا کنجکاو بودم بدونم قضیه چیه، یعنی یکجور در کنجکاوی بودم که میگفتم اصلا مگه زندگی هم قانون داره. میدونستم حساب و کتابی هست و حسابی و کتابی داره اما واقعا اینکه قانون داره رو نمیدونستم و یکجور با آزمون و خطا داشتم پیش میرفتم. بعد کم کم دیدم انگار اگر این اصول و قوانین رو یاد بگیری خیلی زندگی باحال تر و قشنگ تر و قابل پیش بینی تر میشه. چون دیگه میدونی با همچین قانونی، همچین رفتاری باید داشته باشی.(مثلا عجله کردن تو این قانون بازی زندگی کاملا رفتار اشتباهه…) و بعد یکم یکم که الفبای قانون رو شنیدم، اومدم رفتارهای خودمو طبق قانون دیدم که چقدر باید اصلاح کنم. چقدر رفتارهام خلاف قانون هست.چقدر دارم تقلاهای بیخود میکنم عرق میریزم، زخمی میشم برای اینکه یک گلِ قشنگ توی این بازی زندگی بزنم. خلاصه که ادامه پیدا کرد و هر چی گذشت دیدم من چقدر به خودشناسی نیاز داشتم و چقدر خودمو دارم یواش یواش توی این مسیر بیشتر میشناسم. لایه ها و ریشه های رفتارها و باورهام رو متوجه میشم. و الان به جایی رسیدم که احساس میکنم از قوانین بازی چیزی نمیدونم انگار.واقعا صفر کیلومترم. فقط انگار تو این مدت یک چیزایی شنیدم.(درسته نتایجی گرفتم، درسته در حد اون موقع خودم متوجه شدم و یکسری چیزا رو تغییر دادم.) اما الان در نقطه ایی هستم که هربار میگذره میگم من چقدر نمیدونم و چقدر باید چیزها یاد بگیرم. چقدر دارم از اساس مسائلم رو حل میکنم، چقدر میخوام ریشه هام رو درست کنم و چقدر گاهی ناخودآگاه من میخواد مثل قبل عمل کنه و چقدر من اشتباه میکنم و بعد باز چقدر درس میگیرم و باز رشد میکنم. چقدر دلیل هر قانونی که خدا وضع کرده رو بیشتر دارم میفهمم. چقدر برام داره منطقی تر میشه و چقدر ذهن چموشم برای رام شدن مقاومت میکنه اما میخوام بگم من مثل همون بازیکن سمت راستی پاجفت، محکم و مصمم و با تعهدی عمیق تر وایستادم با تمرکز تا ادامه بدم و یاد بگیرم و با قاعده و قانون به بازی زندگی خودم شکل بدم و آگاهانه تر گل های قشنگ بزنم.
آره من فارغ از اینکه دخترم یا زن هستم، خانم خانه دار هستم.پول دارم یا ندارم،فارغ از اینکه سنم 34 سالگی رو داره پر میکنه. فارغ از اینکه چقدر کج و اشتباه رفتم.من هنوز فرصت بازی کردن دارم، فرصت زندگی کردن دارم. این درک و قدرت و آگاهی رو دارم پس ادامه میدم تا خالق خوبی بشم و نقش های قشنگ بر بوم زندگی ام بزنم
آره من تا یکم چالش خونم کم میشه، خودم میرم دنبال چالش، دنبال رشد و یادگرفتن. دنبال تغییر و میخوام بهبود بدم خودمو و زندگیمو اونم بهبودهایی اساسی.
آره من به عنوان یک بازیکن زندگی، مصمم تر و متمرکز تر شدم تا گل های قشنگ روی میز دنیا بخوابونم و لذت ببرم و بگم اینه. ایــن کاره یک اشرف مخلوقاته که لیاقت کسب کرده.اینه زندگی خوب اینه بازی خوب. اینه چیزی که باید در ازای این همه ایی که صاحب و اربابم بهم داده بهش تحویل میدم و اونم منو تشویق میکنه و میگه احسن الخالقین…
واقعا لذت بخشِ خالق تمام زندگی خودت بودن و دیدن ارزشمندی درونت در دنیای بیرون که چقدر جایی که هستی ارزشمندانه و لیاقت وار ساختی و خودتم به خودت افتخار میکنی.
بازیکن سمت راست میز،سیدحسین عباس منش هزاران آفرین و احسنت…
بین این همه بازیکن زندگی در صحنه زندگی چنان میدرخشی که راهنمای کلی از بنده های من در تاریکی داری میشی و بازم احسنت و بازم بتاب…
احسنت به تمام صداقت هات
احسنت به تمام ممارست ها و ادامه دادن هات
احسنت به اصل هایی که تشخیص دادی، که تجربه زندگی رو درست تر، زیباتر و آسان ترت کرده.
احسنت به عمل هایی که با توحید هربار آغشته ترش کردی و هربار بیشتر به من وصل شدی.
احسنت که ریسمان الهی رو ول نکردی،.
احسنت که نجواها و ترس ها و شک ها و… هرچی توی مسیر بود باعث نشد تا تو گمراه بشی بازم در صراط مستقیم سعی کردی بمونی و موندی.
احسنت بتو سیدحسین عباسمنش که استاد بازی زندگی و قانون و قواعد این بازی هستی.کسی که خوب زندگی میکنه و جهان رو جای بـهتـری برای زندگی کردن میکنه…
به نام خدای مهربان و بخشاینده ام
به نام خدای هستی بخش به نام خالق زیباییها و فراوانیها و ثروتها در ابن جهان بزرگ
سلام به دو عزیز دوست داشتنی استاد عباس منش و مریم مهربونم که این سایت با وجود این دو عزیز شیرین تر و جذابتر شده و اینقدر که شما رو دوست داریم و همین دوست داشتن بسیار باعث شده ما فایلها رو بهتر بفهمیم و درک کنیم بهترین الگو هستین
استاد عزیزم من از این فایل فهمیدم و یاد گرفتم تو هر کاری تمرکز داشته باشی جواب میده ونتیجه خوبی داره تمرکز باعث میشه کارتو بهتر انجام بدی و یاد بگیری بهتر تو ذهنت میشینه حین کار یا مثل بازی شما صحبت نکنیم خیلی تمرکز بالا میره و درست موفقیت آمیز میشه
ممنونم استاد عزیزم و مریم زیبایم که زحمت میکشی و دوربین بدست فایلها رو ضبط میکنی و با ما به اشتراک میذاری که بله تمرکز در هر کاری مثبت جواب میدهد
من زمانی که با شما آشنا شدم فردی بودم که زود عصبانی میشدم عجول بودم آرامشم کم بود قضاوت میکردم
باورهای اشتباه داشتم افکارم درست نبود عزت نفسم پایین بود ولی اعتماد به نفسم خوب بود خلاصه ایراد واشتباه زیاد داشتم
اما خدا دو هزاران مرتبه شکر میکنم
الان وقتی برمیگردم به دورهای اول میبینم رشد و پیشرفتمو و همه رو ازشما یاد گرفتم و اینا همه هدایتهای خداوند بود وقتی من تغییر کردم اونم به اندازه کم خداوند دستاشو فرستاد و هنوز هم جا داره بهتر بشم و هر روز دارم سعی میکنم
خودمو از درون تغییر بدم ذهنمو بیشتر بتونم کنترل کنم دنبال باورهای درست هستم هر روز از خداوند میخواهم هدایتم کنه به مسیرهای زیبا ودرست به سمت نعمت و ثروت بیشتر
خداوندا منو در زمان مناسب و در مکان مناسب ودر شرایط مناسب قرار بده
خداوندا تو خیرمطلقی
استاد عزیزم ممنونتم سپاسگزارتم
خداوند خودش اجرتون رو بده بهترینها نصیبتون
سوره انعام آیه 42 و 43
سلام به همه
امیدوارم جیباتون پر پول باشه
بازم میخام یه آیه دیگه رو اون چیزی که میفهمم ازش رو اینجا بنویسم
اینا فقط برداشت های من با علم الانه منه
قرار نیس اینا همش درست باشه
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَىٰ أُمَمٍ مِّن قَبْلِکَ فَأَخَذْنَاهُم بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ ﴿۴٢﴾ فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَٰکِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿۴٣﴾
و به یقین، ما به سوی امّتهایی که پیش از تو بودند [پیامبرانی] فرستادیم، و آنان را به تنگی معیشت و بیماری دچار ساختیم، تا به زاری و خاکساری درآیند. (42) پس چرا هنگامی که عذاب ما به آنان رسید تضرّع نکردند؟ ولی [حقیقت این است که] دلهایشان سخت شده، و شیطان آنچه را انجام میدادند برایشان آراسته است. (43)
خیلی خاصه این آیه
و خیلی حرف داره
اصن خودتون بخونیدش تا ته قصه رو میرید
اول از باسا و ضرا شروع میکنم
که اینا کلا یه سری مشکلات ریز و درشت دنیایی
مثل فقر مثل مثل مریضی
و خدا توی آیه اول میگه که ما پیامبرها رو فرستادیم که راه حل رو داشتن
در کنارش اونا هم طبق قانون به فقر مریضی بدبختی افتاده بودن
ما این بدبختی ها رو سرشون دچار کردیم که اینا بشکنن
که اینا متحول بشن
که انقلاب درونشون شکل بگیره
که گریه و زاری کنند
و از خدا راه حلو بخان
نه از بنده اش
نه دنبال بیرون باشن
ولی توی آیه بعدی میگه که
ولی اینا اصن کلا قلبهاشون سفت شده بود
دیگه اون قلب باز نمیشه
دیگه خراب شده
دیگه فاسد شده
و شیطان هم که اون کاری که انجام میدن رو براشون خشگل تر نشون میده
میگه آفرین کار تو درسته
توی همین مسیر بمون
این قانون جذب و اینا چرت و پرته
مفهومی که از این آیه گرفته بودم رو فک میکنم رسوندم
ولی بریم توی زندگی خودمون
دقت کردید به زندگی هامون؟
استاد عباسمنش یه سری حرفها میزنه ولی خیلی وقتها ذهن من مقاومت داره
هنوز خییللییییییییی فاصله دارم با اون اهدافی که میخام
هنوز خیلییییی جوجه ام به جایی نرسیدم اصن
اون چیزهایی هم که دارم به لطف خدا بوده
بعد دلم مقاومت میکنه
اسمشو میذاریم مقاومت ذهن
با تکرار نمیشکنه داداش
باید این دل بشکنه
باید اشکت جلو خدا در بیاد
باید تحول بشه
باید به التماس به خدا بیوفتیم که خودت راه گشا بشو
این همون چیزیه که توی آیه اومده
حالا یه سری ها مثل من میگن مقاومت ذهنه دیگه
دارم عذاب میکشم
ولی اون تسلیم شدن در برابر خدا
این که گریه کنی و قبول کنی که من هیچی در برابر خدا نیستم
و ملتمسانه بهش بگی که خودت هدایتم کن
اون اتفاق نیوفتاده
و خبر بد اینکه اگه اینجوری نشی
یعنی هی بگی مقاومت ذهنه دیگه چی کارش کنم
دقیقا این حرف شیطانه
که توی این آیه به صورت اینکه عملشون رو شیطان براشون آراسته
عمرت میگذره
و وای ب حال کسی که قلبش سفت شده باشه و سفت بمونه
هم دنیا رو میبازه هم آخرت رو
این قلب باز شدن خیلی مهمه
یاد حرف استاد میوفتم
میگفت یه سری ها اینجورین که اصن راه نمیوفتن یعنی هرچی بلا سرشون بیاد همونجا میمونن میگن زندگی همینه دیگه
یه سری ها هستن که دیگه شرایط خیلی که سخت بشه راه میوفتن مثل خودم من جزو این دسته ام
یه سری ها هستن که با اولین مشکلی که پیش میاد سریع چشمهاشون باز میشه (آرزومه جزو اینا بشم)
توی قرآنم سه دسته کرده آدمها رو
نمیدونم به این اصن ربط داره یا نه ولی مینویسم
توی سوره ی واقعه
دسته اول اصحاب شمال که اصن کلا جاشون جهنمه
دسته دوم اصحاب یمین که اینا جایگاهشون بهشته ولی نه اون اصل کاریه
دسته سوم مقربین اینا دیگه تهشن که خیلی هم کمن افراد این دسته
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیس
دوستون دارم
سلام به آقا مجید عزیز
پیرو کامنتتون میخواستم من هم نظرم رو بگم
ببینید با توجه به چیزی که من تا الان از قوانین خداوند درک کردم خدا اصلا نیازی به گریه و تزرع و آه و ناله ما نداره که بخواد هدایتمون کنه
یعنی خدا مثل پدری نیست تا بچش شروع به التماس و گریه زاری و پا روی زمین کوبیدن نکنه واسش چیزی نخره بلکه بسیار مهربان تره و دوست داره که ما همواره شاد و خوشحال باشیم
این رو از جایی میگم که من هر وقت در زندگیم احساسم خوب بود و شاد و خوشحال بودم خداوند هم بیشتر من رو هدایت کرد و بهم حال داد ولی زمانی که حرفای مفت شیطان رو گوش دادم و باورشون کردم به مرور آرام آرام به حاشیه مسیر رفتم و بعد کلا وارد خاکی شدم
این ها رو بر اساس تجربیات خودم در این حدود یکسالی که با استاد هستم نوشتم البته که میدونم شما بسیار قدیمی تر هستید و نتایجتون هم بزرگتره
در هر صورت انشالله هر روز موفق تر از دیروز باشید
سلام ب آقا مجید عزیز
خداروشکر میکنم ک یکبار دیگه هدایت شدم ب کامنت زیبای شما
آقا مجید خییلی خوشحال شدم وقتی اسمتون و بین ایمیل هام دیدم
مرسی ک دوباره شروع کردین ب نوشتن من خیلی لذت میبرم از اینکه برداشت های خودتون و مینویسید
باعث میشه ما هم اینکارو انجام بدیم
کامنت شما برای من پیامی داشت خیلی واضح و روشن خدا بهم گفت
زکیه تسلیم من باش بس نیست اینهمه دست وپا زدی
و خواستی خودت کارهارو زودتر انجام بدی
چرا فک کردی ک بقیه میتونن و توانش و دارن ک بهت کمک کنن
این منم ک همه چی در سیطره ی منه
همه چی تحت کنترل منه
هیچ برگی بدون اذن من از درخت نمیفته
پس آرام باش و از من خشیت داشته باش
و از من بخواه
و تسلیم من باش
من هدایتت میکنم
ب هرآنچه ک میخوایی و در تصورت نمیگنجه هدایتت میکنم
فقط تسلیم من باش
دمت گرم دوست عزیزم
مرسی بخاطر وجود ارزشمند الهیت
ممنون ک دست خدا شدی برای من
خدایا هرانچه دارم مال توعه
من هیچی از خودم ندارم
حتی نمیتونم بدون تو آب دهنم و قورت بدم
حتی پلک بزنم
منو ب راه راست راه کسانی ک ب اونها نعمت دادی هدایت کن
منو تسلیم فرمان خودت کن
خدایا من ب هرخیری از سمت شما فقیرم
من از سرراهت کنار میرم تا خودت کارهارو برام انجام بدی
عاشقتممم
سلام آقای مرادی عزیز ، ازتون ممنونم بابت این برداشتهایی که میکنید و با ما به اشتراک میزارید،
من خیلی استفاده میکنم و حیرت انگیزه بعضی از برداشتهاتون .
میشه لطفا ادامه بدید چون بنظرم مکمل صحبتهای استاد هست.
خواستم ازتون تشکر کنم و براتون آرزوی موفقیت توی این مسیر رو دارم
سلام و درود بر استاد عزیز وخانم شایسته
صمیمانه از شما سپاسگزاری می کنم برای خلق این همه زیبایی و فروتنی متواضع بودن..که در هرلحظه و هرثانیه از زندگیتون سراسر عشق و یادگیری و تغییر عادتهای غلط هست…
تو این فایل من خیلی لذت بردم از صحبتهای استاد یعنی در هرشرایط نکات مثبت و اون روحیه یادگیری و یاد دهندگی رو داره این خیلی بارزشه که شما در حین اینکه داری یادمی گیری همون ها رو سریع انتقال میدی ب بچه های سایت…خداروشکر که شما دوتا انقدر عااالی باوقار و متین هستید…خداروشکر که باشما آشنا شدم و خودم و خدایم را شناختم خداروشکر که درون من رو برانگیخته کردید برای پیگیری اهدافم و تغییر باورهام یکی از جهادهایی که امسال راه انداختم تغییر باورهام با دوره شیوه حل مسائل و اجرایی کردن تمرینات و مررور کردن درس هایی که تو این دوره قراردادید…فایل های رایگان بی نهایت حالمو خوب می کنه بی نهایت تیشه ب ریشه باورهام می زنه…خدایا شکرت برای تک تک لحظه های زندگیم…خدایا شکرت که تو این فایل دوتا درس بزرگ بهم دادید هم نوع دیدگاهتون ب اون بچه هم نوع دیدگاهتون ب خانم 62ساله این باور درونم شکل گرفت که باید برای آدمها و تواناییهاشون ارزش قائل بود و تحسین کنید…چقدر این باور غلط درون ما بود که از کسی حتی فرزندت تعریف نکن پررو میشه از غریبه تعریف نکن ازت سواستفاده می کنه…یا الکی حسادت میکردم ب نوع ادبیات و تربیت کسانی که باشخصیت بودن…واقعا چقدر فایل هاتون درس داره خداروشکر واقعا من شمارو تحسین می کنم و الگو قرار میدم در تمام جنبه های زندگیم حتما وقت میذارم و فایل ها و تمرینات رو انجام میدم…
خداروشکر من با راه انداختن مغازه ام ب سایت شما وصل شدم و ازاونجایی که داداشم فایل هاتو خریده بود شروع کردم و امروز چقدر با اینکه کارو کاسبیم تازه هست ولی با باورهای درست آدمهای خوب ب سمتم هدایت میشن و برام تبلیغ می کنن
سلام بر عزیزانم
استاد جان امروز روز تولد منه و من این فایلو به عنوان هدیه از شما دریافت کردم و خیلی خیلی از شما سپاسگذارم
داشتم به این فکر میکردم که هرچقدر سنم میره بالاتر بهتر و بهتر میشم انگیزه هام بیشتر میشه حالم بهتره آگاهانه تر زندگی میکنم و وقتی خودمو با همین پارسالم مقایسه میکنم میبینم که چقدر به لطف الله تغییر کردم خدایا شکرت که 31 سال بهم عمر دادی و من هر سال دارم بهتر و بهتر میشم
استاد جان احساس کردم که بازی شما و خانم شایسته بهتر شده و باز هم شمارو تحسین میکنم برای رشد و تلاشتون اینکه با بچه ها بازی میکنید و ازشون یاد میگیرید این خیلی تواضع میخواد که خوده من شاید نداشته باشمش و حتی در اونجا هم به دنبال زیباییها هستین و ویژگی های خوب آدمهارو تحسین میکنید و بهشون میگید واقعا آفرین به شما
نکات خیلی مهمی درباره عادتها گفتید اینکه از اول سعی کنیم عادتهای درست رو بسازیم چون تغییر عادتها سخته
و اون آقای جک به نظر میومد خیلی خوشمزه باشه چون من عاشق امتحان کردن میوه های جدیدم نوش جانتان
استاد جان این استادیوم مرسدس بنز چقدر زیبا بود ای کاش یه توضیحی هم درمورد اینجا میدادین در هر صورت از شما بینهایت سپاسگذارم برای این قسمت و از خانم شایسته عزیز برای فیلم برداری
سفرتون به خیر و سلامتی
ن والقلم و ما یسترون
الهی، خداوندا شاکرت هستم که اولین کاری که امروز می کنم این است که در وبسایت کامنت بنویسم، من عادت دارم برخی از اتفاقات خاص در مورد قانون را در کامنت بنویسم تا بعدا وقتی کامنت را می خوانم یادم بیوفتد. بعد از آن در مورد موضوع فایل متن می نویسم، امیدوارم که این گونه کامنت ها برای دوستان هم مفید باشد.
دو هفته ای است که زندگی ام در حالت عادی خود قرار دارد، صبح ها ورزش میکنم، بعد می روم کتاب خانه روی پروژه ها کار می کنم و شب ها هم استراحت می کنم، زندگی ام در در عادی ترین حالت خود است. دیروز صبح دوستم زنگ زد و گفت که معلمشان گفته دانشجویان در ورقه ی پایان ترم چند از هر کتابی را بنویسند و استاد به آن چند سطر 4 نمره خواهد داد، آن چند سطر می توانست یک نکته آموزنده یا یک شعر زیبا باشد. دوستم به من گفت که چند سطر از کتاب قدرت حال اثر اکهارت تول انتخاب کنم تا دوستم آن چند سطر را بنویسد.
قدرت حال اثر اکهارت تول زیباترین کتابی است که من تا به حال خوانده ام ، کتاب را از لابلای کتاب ها پیدا کردم، فصل اولش را باز کردم و دیدم که یک پاراگراف را هایلایت کرده ام.
متن پاراگراف این بود:
“شما ذهنتان نیستید!”
روزی غریبه ای از کنار فقیری (گدا) که روی جعبه ای نشته بود می گذشت، فقیر از غریبه درخواست کمک کرد، غریبه گفت چیزی ندارم که به تو بدهم، سپس ادامه داد: آن چیست که روی آن نشسته ای؟ فقیر پاسخ داد: چیزی نیست جز جعبه کهنه ای که سالیان سال روی آن نشسته ام، غریبه پرسید: آیا هرگز به درون آن نگاه کرده ای؟ فقیر گفت: فکر نکنم چیزی درون آن باشد، غریبه اصرار کرد و فقیر توانست از شکاف جعبه به درون آن نگاه کند، با شگفتی و نا باوری دید که درون آن جعبه پر از طلاست!
و من (نویسنده)، آن غریبه ای هستم که چیزی ندارد به شما بدهد، تنها از شما می خواهد که نظری به درون بیندازید، نه درون جعبه ای که در آن داستان به آن اشاره شد، بلکه به جایی بس نزدیک تر: درون خودتان!
بعد از این که این متن را خواندم یه جوری شدم، حس عجیبی داشتم، حس کردم خداوند دارد حرف می زند، ولی این برایم غیر عادی بود، این متن را قبلا دها بار خوانده بودم ولی تا به حال انقدر روی من تاثیر نذاشته بود، حس کردم خداوند دارد حرف می زند، طبق تجربه معمولا وقتی که شرایط بد است این طور اتفاق هایی می افتد و خداوند حرف میزند، این اولین باری بود که شرایط در بهترین حالت خود بود و یهو خداوند چیزی گفت، خیلی خیلی برایم عجیب بود، با خودم گفتم شاید حتما قرار است امروز اتفاقی بیوفتد.
دیروز عصر آن اتفاق افتاد، اتفاق بدی نبود، خیلی خیلی اتفاق خوبی بود و قرار است شادی خیلی زیادی بیاورد، یک اتفاق خاص افتاده که ذهن من تلاش می کند از آن داستان ها بد بسازد و مرا درگیر خودش کند، خداوند عزیزم دیروز صبح از قبل این هشدار را به من داد، شاکر و سپاس گذارش هستم. و شاکرش هستم که اتفاق به این زیبایی را وارد زندگی من کرده است. برای این که متوجه شوید چرا آن اتفاق خوب است ولی ذهن من از آن برداشت بد می کند یک مثال برایتان می زنم، فرض کنید در شرایطی که آمادگی اش را ندارید همسرتان به شما خبر می دهد به طور غیرمنتظره ای باردار شده است…خخخخ، اتفاقی که برای من افتاده یه جور هایی شبیه این حالت است.
و اما خود فایل
استاد عزیزم، آن پسر بچه ای که شما در مورد مهارت آن در پینگ پنگ تعریف می کردید بیشتر بازی و رقص میکرد تا ورزش، به نظر من دلیل مهارت او همین است، اگر یادتان بیاید زمان قدیم در ایران، وقتی که نانوا ها میخواستند خمیر لواش را به تنور بزنند به طور ناخودآگاه یه جور هایی می رقصیدند، به نظر من عامل مهمی که تاثیر زیادی در مهارت آن پسر گذاشته همان رقص و بازی اش است. شاید آن طور رقیدن باعث می شود که ذهن خاموش شود و تمرکزش فقط روی هدفش باشد.
من پدر یا مادر نیستم ولی حس میکنم بهترین لذت برای یک پدر یا مادر این است که کسی از فرزندش تعریف کند، آن حسی که به خاطر تعریف شما از آن دختر در دل مادرش ایجاد شد را کمو بیش می توانم حس کنم، حس قشنگی است، انگار طرف دارد از خود آدم تعریف می کند ولی خب شاید لذتش از آن هم بیشتر است. از شما متشکرم که شادی را در دل یکی از هم نوعانم به جود آوردید، به قول یک نفری، متشکرم که شادی را در دل “بقیه ی وجود من” به وجود آوردید.
آن خانم 62 ساله می گفت که من را به چالش بکشید! این جمله ای را هس کسی نمی تواند بزند، خیلی جمله ی بزرگی است و حتی به ذهن خیلی ها نمی رسد که از رقیب خود بخواهند که او را به چالش بکشد تا باعث پیشرفت او شود! بعضی نکاتی در سریال های سایت پیدا میشود که شاید آن ها را نمی توان در هیچ کتابی پیدا کرد.
استاد عزیزم، من به تازگی متوجه شده ام که چقدر نحوه تغذیه ما در سنین جوانی مهم تر است، الان هر چیز را که دلمان می خواهد می خوریم و چیزی حس نمی کنیم ، ولی خب نمی دانیم که ده بیست سال بعد صداش در میاد و آن موقع حاضر خواهیم شد تا تمام زندگی مان را بدهیم که مبادا مثلا به خاطر مرض قند پایمان را ببرند! من دوره قانون سلامتی را تهیه نکرده ام ولی معرفی دوره را دیده ام، خود فایل های معرفی دوره قانون سلامتی به اندازه ی یک دوره ارزش دارند، قنشگی وبسیات و گروه شما در همین است، من از اون فایل ها متوجه شده ام که نباید هر چیزی را به خطر خوشمزه گی اش بخورم، خوشمزگی صرفا یک احساس است که ذهن آن را به وجود می آورد و به خاطر برخی دلایل ذهن غذا های مضر را خوشمزه می داند، باید ذهن را طوری تربیت بدهیم که غذا های مضر را بدمزه بداند، و غذا های مفید را خوشمزه، تو غذا خوری دانشگاه میشه با ده بیست هزارتومن بهترین فست فود ها رو خرید ولی من تو این این یک سالی که اونجا هستم فقط دوبار خریده ام، الان هم نمی توانم فست فود بخورم بلا فاصله بعد از خوردن فست فود حالم بد می شود. و من خوشحالم که اینطوری می شود.
می دانم که اگر به خوردن فست فود ادامه می دادم بعد از مدتی ترک کردن آن برایم سخت تر میشد، خیلی وقت ها می دانیم که عادتی اشتباه هست ولی باز هم آن عادت را انجام می دهیم، بعضی عادت ها را ناخوداگاه و بعضی عادت ها را خودآگاه، خودرن غذای بد، سیگار و… از جمله عادت هایست که میدانیم به ضرر ماست ولی باز هم انجام می دهیم، چون نمی توانیم بر تنبلی های ذهن خود غلبه کنیم.
یک چیزی که اخیرا یاد گرفته ام این است که نمی شود عادت بدی را از بین برد و آن را ترک کرد، باید آن را جایگذین کرد، دو ماهی میشود که صبح ها ورزش می کنم، این عادتم به قدری دوپامین و لذت میدهد که یادم می رود چیزی به نام اینستاگرام وجود دارد تا من در آنجا وقت تلف کنم، هر شب که سرم را به بالش می گذارم دوست دارم زود خوابم ببرد تا صبح شود و ورزش کنم، تقریبا هر روز صبح به صورت رندوم یکی از فایل های استاد را گوش میدهم و ورزش میکنم، یکی از لذت بخش ترین عادت هایم همین است و به جرعت می تونم بگم بهترین راه برای کاهش افسردگی و استرسه.
خدایا شکرت که امروز یک ساعت در سایت وقت گذاشتم و به تو بیشتر نزدیک شدم.