سفر به دور آمریکا | قسمت 1 - صفحه 86

1292 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لایق بهترین ها گفته:
    مدت عضویت: 2141 روز

    بنام احسن الخالقین

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیزم

    من زهرا هستم و با اکانت همسرم کامنت میذارم.

    ای خدا شکرتتتتت… چقدر کوچتون تمیزهههه… ابرا رو ببین… شبیه پنبه هستن….ای خدایا شکرت برای آسمان پاک و هوای مطبوع….مریم عزیزم… چقدر صداتو دوست دارم… ممنونم بابت اینکه این فایل های زیبا رو با ما به اشتراک میذارین…چقدر ویوی خونتون زیباست… خدایا شکرت…چقدر این شهر آب داره و چقدر متفاوته… سفر واقعا آدم رو میسازه… درست میگید مریم جانم…سفر بارهای اضافه رو برمیداره از رو دوش آدم فقط نمیدونم باورهای محدود کننده رو کدوم سفری از رو دوشم میتونه برداره؟ این روزها خیلی مشغول شناسایی باورهام هستم و نمیدونم کدومو بسازم…چشم.. نگران هیچ چیز نیستم مریم عزیزم…خدای من چه نخل های بلند و زیبایی…ای خدا دلم برای “خرمای خوزستان من” تنگ شد… چقدر سفر با آر وی باید هیجان انگیز باشه… بریم که شروع کنیم…چه ایده خوبی… استوریج برای اجاره دادن به آدمها برای نگهداری وسایل تفریحیشون…آی خدا… چقدر مایک خوشحاله که میخواین برید سفر… چقدر تی شرتش جذابه… پره دلاره… ای خدا شکرت….پلاک ماشینتون هم نوشته عباس منش… چقدر فراوانی موج میزنه تو زندگیتون… تحسینتون میکنم… عاشق کارای گروهیتون هستم… خدایا شکرت…. ای خدا.. عاشق Road trip ام. به به… مخصوصا جاده های آمریکا…هم تمیزن… هم زیبا و چشم نواز…. دو طرف جاده درخته تا بی نهایت… ای قربون خدا برم که اینقدر همه چیزای خوب فراوونه.. ماشینای خوب… درختای زیبا… هوای تمیز… پول.. ایده… روابط عالی… آب و باران… ای خدا شکرتتتتتت… کرور کرور شکرت… برای این همه فرصت…چه غروب زیبایی… چه ترکیب رنگ فوق العاده ای… استاد مهربونمممم… چقدر شما پایه این… عاشقتم بهترین استاد دنیا …

    خدایا هزار بار شکرت برای این فایل زیبا… بخاطر وجود استاد و خانم شایسته عزیزم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    SonaQenaat گفته:
    مدت عضویت: 2359 روز

    با سلام خدمت دوستان عزیز

    فراوانی ها و نکات مثبت فایل

    به هیچ زیبایی نباید چسپید فقط در همان لحظه باید ازش لذت برد

    استاد واقعا فارغ از قضاوت بقیه خود و خودش است و اونطوریکه حال میکند رفتار میکند

    چقدر وسایل حمل و نقل تفریحی گران قیمت وجود دارد، که فقط برای تفریح سال چند باری استفاده میشه و کلی پول براش هزینه کردن این نشانه وجود ثروت بینهایت است خدا را شکر

    دریاچه پر از آب که زیبایی اطراف Tampa را بیشتر و بیشتر کرده که نمود از فراوانی همچنان میباشد.

    چقدر زمین وسیعی است واقعا چقدر هکتار زمین میخواهیم؟ هر قدر که بخواهیم در مقابل زمین بینهایت بزرگ به اندازه نکته دیده نمیشود پس چرا خواسته مان را با پر رویی نخواهیم از خدای که همه چی اش بی نهایت است

    خدایا بینهایت شکرت که هر کی را به اندازه باورهاش نعمت، ثروت و خوشبختی میدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    مرجان گفته:
    مدت عضویت: 1230 روز

    به نام خدای مهربان

    روزشمار سفر عشق. روز اول

    سلام بر استاد عباس منش ومریم عزیز وتمام همسفرهای عزیزم دراین سفر الهی

    اول از همه بی نهایت ازت ممنون وسپاسگزارم مریم جااان که باعشق برامون فایل ضبط کرده ای.

    انشالله یه سفر عالی رو شروع میکنیم. اول به خودم تعهد میدهم هرروز یک فایل از سفر راببینم وحتما کامنت بگدارم. تا کامنت نگداشتم فایل بعدی رو نبینم

    نکاتی که من از این فایل یاد گرفتم

    اولین نکته. سفرکردن باعث بزرگتر شدنم میشه. باعث میشه چیزهای اضافی را کنار بگدارم

    الان که تو دوره ی احساس لیاقت هستم دارم بیشتر درک میکنم. خودشناسی یک سفر هست به درون خودم. وچقدر تواین سفر دارم بزرگ میشم الهی شکرت

    دیدن نقشه ی کره زمین بهم یاداوری کرد که بابا چقدر زمین خدا بزرگ وبی نهایت هست. استاد که تو یکی از بهترین برج های دنیا زندگی میکنه. تو این زمین پهناور اندازه ی یک نقطه هم نیست.

    کنار این برج صدها برج دیگه هم هست که نشان میده دنیا پراز فراوانی هست

    هدایت الله.

    چقدر درس تو این جمله هست. ما تصمیم داشتیم فردا سفر را اغازکنیم ولی هدایت الله میگه امروز

    چه جاها که هدایت شدم وپذیرفتم وچقدر کارم عالی پیش رفت.

    چه جاها هم که هدایت شدم ولی گوش ندادم وضررها کردم

    یه مثال بزنم تا خودم یادم بمونه

    مشهد 402 هدایتی رفتم. خدا هم جور کرد وهدایتی پیش رفت

    یجا هدایت خدا واضح بود. فامیل عطر فروشی ابراهیم نیا بود ودوستم به شوخی گفت ابراهیم نیا

    این کلام خدا بود. که من تصمیم درست بگیرم ولی گوش ندادم. وچقدر ضربه خوردم

    ولی یاد گرفتم خودم راببخشم. وازش درس بگیرم.

    اینجا نوشتم تا یادم بمونه.

    درس بعدی. اوردن اروی. خدایا چقدر نعمت ثروت وفراوانی را میشه دید. فقط تواین پارکینگ ده ها اروی هست که فقط برای تفریح کردن وجود داره. چقدر ثروت هست. اون کسی که اروی داره حتما سالی یکی دوبار مسافرت میره. این ادم حتما خانه ماشین. کار وکسب درامد هم داره. ازادی رمانی مالی ومکانی داره که میتونه بااین ماشین مسافرت بره. پش فراوانی نعمت رو میشه تو این چند دقیقه فایل دید

    نکته بعدی. همکاری خانواده باهم. باعشق. چقدر این خانواده درصلح وارامش هستند. خدایا شکرت. این خواسته درمنم شکل گرفت. منم میخوام باعشق همراه عزیزانم مسافرت برم. توی هرکاری باهم همکاری داشته باشیم اونم باعشق.

    تحسین میکنم این رابطه ی عالی استاد ومریم جوون رو

    نکته ی بعدی. باران رحمت الهی. چقدر فراوانی هست. بدون ختم ودعا باران میاد اونم فراوان

    نکته ی بعدی

    ارزوها یه روزی به حقیقت میرسند اگه تو باورکنی. تجسم کنی رها کنی.

    استاد یه روزی تو بندرعباس تابلو ارزوهاش اروی رو داشت. بدون اینکه بدونه چطوری وازکجا. درزمان مناسب بهش رسید

    قانون تضاد رو دراین فایل دیدم که چقدر باعث میشه خواسته ها مشخص بشه و درخواست بدی وبهش برسی

    استاد توخانه ای دربندرعباس با 4 تا خانواده دیگه یک اتاق با کمترین امکانات. تضاد باعث شد خونه ای بخره با 8تا اتاق خواب

    درس بعدی.شادی وهمخوانی استاد

    استاد چقدر لذت بردم از خوندنتون .از اینکه برای عزیز دلتون میخونید

    از اینکه ازهرلحظه ای برای شادی استفاده میکنید

    اینکه خودتون هستید.

    نکته ی بعدی.

    ارامش وراحتی اروی که منم این خواسته رو ازخدا میخوام

    نکته ی بعدی. زیبای غروب ورنگ امیزی اسمان توسط بزرگترین نقاش

    یاد این ایه افتادم

    فتبارک الله الحسن الخالقین

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1561 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به دوستان عزیزم

    نکات مثبت این قسمت 1 سریال سفر به دور آمریکا

    خداروشکر میکنم که یکبار دیگه فرصت این رو دارم که بر روی نکات مثبت این قسمت تمرکز کنم و به سمت خواسته ها و موهبت های این سفر حرکت کنم و توجه ام رو بگذارم روی خواسته ها

    نکته مثبت اول محله پر از آرامش هست که با خانه های بزرگ ویلایی و بسیار امن و آرام و همسایه های بسیار خوش حس و حال پر شده و چندین و چند بار استاد همسایه ها رو بهمون تو فایل ها نشون داد و چقدر مردمان شریفی بودن و با خودشون در صلح بودن و شاد بودن

    نکته مثبت دوم درخت کاری های بسیار زیبایی هست که تو این محله انجام شده از نخل ها تا بقیه درخت ها و چمن کاری هایی که انجام شده واقعا این منطقه رو زیبا کرده و تازه این محله کلی دریاچه کوچولو داره که جز جاذبه های طبیعی فلوریدا محسوب میشن و باید همیشه باشن

    نکته مثبت سوم ابرها سفید پنبه ای شکلی که در آسمون آبی هستن چقدر تصویر زیبایی رو ایجاد کردن

    نکته مثبت چهارم آر وی به همراه سانتافه ای که بهش متصل شده هست که قراره یک سفر دلچسب و پر ماجراجویی رو برامون رقم بزنه و کلی لذت و شادی رو تجربه کنیم خداروشکر به خاطر اینکه امکانات هر روز داره در جهان بیشتر و بیشتر میشه و میتونیم از اونها استفاده کنیم

    نکته مثبت پنجم فراوانی ثروت هست که در این محله دیده میشه هر خونه چندین و چند ماشین داره و هر کسی بی نهایت ثروت برای خودش دست و پا کرده و از هر چیزی که میخواسته چند تا خریده و اینها نماد فراوانی ثروت هست و نشون میده که ثروت در جهان بی انتها و افراد ثروتمند هر روز بیشتر میشوند و نشون میده که ثروتمند شدن نه تنها امکان پذیر بلکه ساده ترین و آسان ترین کار دنیاست چون این همه آدم تونستن ثروتمند بشوند پس امکان پذیره و ساده هست و اگر سخت بود این همه آدم نمیتونستن

    نکته مثبت ششم نقشه های آمریکا و کره زمین که نشون میده که چقدر ما در برابر عظمت جهان کوچولو هستیم و تازه این در برابر کره زمین هست اگر در برابر کهکشان یا کیهان بخواهیم مقایسه کنیم غبار هم نیستیم و خداوند بی نهایت بزرگه و عظیمه و جایگاه و مقام بالایی داره و ما مقابلش هیچی نیستیم و به لطف او هست که زنده هستیم و زندگی میکنیم خدایا شکرت بابت زندگی ای که بهمون دادی

    نکته مثبت هفتم ویو بسیار زیبای برج به شهر تمپا شهری که رودخانه زیبا از وسطش جاری هست و کلی پاکر و سرسبزی و مکان های زیبا و ایونت های زیبا داخلش برگزارمیشه و شهری پر جنب و جوش و مردمان خون گرم و شاد داره

    نکته مثبت هشتم ویژگی های مثبت سفر هست که سبکت میکنه آزادت میکنه از قید و بند ها و پخته ات میکنه و زیبایی های زیادی رو بهت نشون میده و رهات میکنه و میگه لحظات زیبایی که میگذرونی رو بهش نچسب چون لحظات بعدی زیباتر خواهد بود و به زیبایی های بیشتری برخورد میکنی خدایا شکرت بابت زیباییهای بی انتهات که سفر بهمون نشون میدی

    نکته مثبت نهم برج هایی که در تمپا هست رو تحسین میکنم چقدر فراوانی ثروت انصافا چقدر زیبا ساخته شدن و چقدر ثروتمند شدن با شکوه هست و چه خدمتی کردن به بشریت و چقدر افراد کار براشون ایجاد شده و چه پول هایی به افراد داده شده و چقدر آرامش و ثروت و برکت و نعمت به افراد داده شده بواسطه ساخت و نگهداری و وجود این برج ها و امکانات و ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهانه

    نکته مثبت دهم توکل کردن استاد به خدای مهربان قبل ازشروع سفر چقدر تحسین میکنم استاد رو که قبل از شروع سفر میگه توکل به خدای مهربان میریم سفر رو شروع کنیم.. آفرین به این توکل و شخصیتی که استاد ایجاد کرده

    نکته مثبت یازدهم تحسین میکنم استوریج رو که مملو از وسایل تفریحی هست و این نشون میده که چقدر ثروت هست که افراد مکان اجاره میکنن که وسایل تفریحیشون رو نگهداری کنن یعنی انقدر ثروت دارن نمیتونن وسایلشون رو تو خونشون نگه داری کنن جا نیست برای ثروتشون باید بیان استویج بگذارن و تحسین میکنم بابت این همه ثروت و نعمت

    نکته مثبت دوازدهم تحسین میکنم جاده های سرسبز آمریکا رو که انقدر زیبا هستن و از هر دو طرف سرسبزی و زیبایی دارن

    نکته مثبت سینزدهم تحسین میکنم باران های همیشگی آمریکا رو چقدر آب و هوای این کشور عالی هست مرتب بارون میباره و نعمت های خداوند جاری هست

    نکته مثبت چهاردهم تحسین میکنم گیم بازی کردن در آر وی و این امکانات حرفه ای و خفن و عالی رو چقدر حال میده که در حالی که داری میری سفر و تو ار وی ماشینی که مثل خونه هست نشستی بازی آنلاین انجام بدی و اکس باکس بازی کنی و کلی لذت و شادی رو تجربه کنی

    نکته مثبت پانزدهم تحسین میکنم غروب خورشید بسیار زیبا رو که به رنگ نارنجی و بنفش و صورتی هستی چقدر زیباست خدایا شکرت بابت این همه زیبایی

    نکته مثبت شانزدهم: تحسین میکنم استاد رو که به راحتی داره اتوبوس رو داره میرونه و بر ترس هاش غلبه کرده و مهارت راندن این اتوبوس رو یاد گرفته واقعا دمتون گرم بابت این غلبه کردن بر ترس ها و طی کردن تکامل در رانندگی واقعا کارتون عالیه

    نکته مثبت هفدهم: تحسین میکنم استاد رو که بدون نگرانی بابت نظر دیگران و با عزت نفس کامل و در حالی که خود واقعیش هست داره میزنه و میرقصه و میخونه و شادی میکنه و احساسش رو خوب و خوب تر میکنه و آفرین به استاد بابت این نوع نگاهی که لذت بردن و شادی رو در اولویت قرار داده

    عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    مهدا قنبری فیروزآبادی گفته:
    مدت عضویت: 1403 روز

    “به نام خدایی که هر لحظه یادش باعث آرامش و امید به زندگی هستش ”

    سریال سفر به دور آمریکا از فایل اول شروع کردم و اولین بار هست که به صورت جدی شروع کردم به دیدن فایل ها ‘اکثرا پراکنده نگاه میکردم .درحال حاضرکه سفر به دور آمریکا قسمت اول دیدم؛ متوجه شدم این جهان سرشار از فراوانی و نعمت های بسیار زیاد هستش ،فقط باید قوانین این جهان رو یاد گرفت و نحوه ی اجرای این قوانین در عمل رو فرا گرفت و باور کرد میشود به تموم اهداف و خواسته ها به راحتی وآسونی دست پیدا کرد؛همونطور که مریم جان گفتن سفر باید کرد تا متوجه شد این جهان به قدری بزرگ هستش و به قدری زیبایی های فراوان داره که باید فقط در لحظه لذت برد و تمرکزت لذت از زیبایی های زندگی در لحظه حال باشه و موکول نشه به تایم دیگه ای و تا شرایط مناسب از تمامی جهات ایجاد بشه صبرنکنیم بعد تصمیم بگیریم از زندگی و لحظه ها لذت ببریم ،که اگه منتظر بمونیم تا زمان مناسب فرا برسه فقط پشیمونی و ای کاش ها رو به دنبال داره .

    وقتی دیدم استادعزیز با RV دارن میرن مسافرت و یک ماشین هم همراه خودشون دارن میبرن یک لحظه بفکر فرو رفتم چقدر تکامل عالیه اینکه استاد بااینکه در تموم جنبه های زندگی عالی هستن اما بازهم مدام در حال کار کردن رو شخصیت خودشون هستن و خودشون رو از هرلحاظ ارتقا میدن ‘در مقایسه قسمت های جدید سفر به دور آمریکا با قسمت اول سفر به دور آمریکا متوجه میشیم که استاد چقدر سبک و راحت با حداقل ترین وسایل و ماشین جمع و جورتری تصمیم به مسافرت گرفتن و حتی از لحاظ خوراک هم با قانون سلامتی به راحتترین حالت ممکن غذا درست میکنن و به گفته ی مریم جان ؛سفر باعث میشه ادم رهاتر و سبک تر شه و هربار زیبایی های بیشتری از این جهان رو ببینیم وکاملا از زندگی استاد مشخص هستش که هربار رهاتر و سبک تر از قبل هستن ‘حتی مایک عزیز اینجا هست اما در قسمت های جدیدتر سفر به دور آمریکا حضور نداره و تصمیم داشته برگرده ایران و استاد پذیرفتن و رها و اروم بودن چون توکلشون به خداست چون ایمان قوی دارن و در مسیر درست هستن چون به قول مریم جان باید به هیچ چیزی دراین دنیا نچسبید و اروم ورها بود و استاد تموم حرفاشون چه در فایل های رایگان چه مابقی دوره ها رو در عمل انجام دادن ‘و این ها تمومش درس هستش ‘در همون لحظه ای که استاد دارن میرن مسافرت از مسیر لذت میبرن و با پخش موزیک همراه میشن و میخونن بدون اینکه واسشون اهمیت داشته باشه بقیه چه فکری میکنن و کاری رو که از انجامش لذت میبرن رو انجام میدن و در لحظه زندگی میکنن ‘اون زمان همراه پسرشون و مریم جان لذت بردن از مسیر و الان هم با وجود اینکه پسرشون همراهشون نیست بازهم به مسیر ادامه دادن و لذت میبرن و خدا هر لحظه هدایتشون میکنن به زیبایی های بیشتر در این جهان ‘دقیقا حرف هایی که مریم جان در این فایل مطرح کردن رو میشه در زندگی واقعی استاد دید ‘و حتی زمانی که مریم جان گفتن ببینید شهری که ما هستیم در نقشه ی آمریکا چقدر کوچیک هستش ‘یاد بزرگی خدا افتادم که چقدر خدا بزرگ هستش و چه جهان بزرگی خلق کرده و اراده کند نابود می‌کند و جهان دیگه ای و با موجودات دیگه ای خلق میکنه پس من باید توکل داشته باشم به الله و اروم باشم و هرلحظه از خودش هدایت بطلبم تا بتونم رسالتم در این دنیا رو انجام بدم و لذت ببرم و دنیا و آخرت قشنگی واسه خودم بسازم .

    سپاسگزارم ازتون استاد عزیزم و مریم جانم بابت زیبایی هایی که میبینید و با ما به اشتراک میذارید تا باورهای قوی تری بسازیم و در مسیر درست حرکت کنیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1057 روز

    به نام خداوند مهربان

    چقدر زیباست این فایل و شروع این سفر که کلا سریالش دیوانه کنندس بس که پراز فراوانی و حس و خوب و زیباییاست از هر لحاظ .

    و البته با هدایت خداوندمهربانم و ایده الهامی

    به منظور توجه به زیبایی ها و علی الخصوص کارکردن برروی باور فراوانی تصمیم گرفتم که به یاری خدا هرروز یه قسمت از سریال رو ببینم و کامنت بزارم به لطف الله و کمکش ،

    قسمت اول سفر :ازبالکن زیبای برج تمپا شروع شد و چقدر واقعا زیباست و چقدر ویوی این برج رو دوست دارم دریا دیده میشه ،ساختمونها و برج های زیبای دوروبرش ،مخصوصا ویوی یکی از اتاقها که تماشای بیرون دیوانه کنندس از اون اتاق ، و اما سفر به دور آمریکا و این کشور پراز فراوانی و زیبایی ، چقدر خوبه که مکان هایی تعبیه شده که میتونی اجاره کنی و آر وی و قایق تفریحی و وسایل نقلیه خاصتو بزاری اونجا وخیالت راحت باشه که جاشون امنه و هر موقع خواستی میری و درشون میاری برا استفاده و من چقدر آر وی های دیگه و قایق تفریحی دیدم و چه جای بزرگی بود و چقدر فراوانی تو همین یه قسمت بود ،و چقدر خوبه ماشین سانتافه رو ببندی پشت آر وی و بزن که بریم و چقدر خوبه آزادی مالی و مکانی و زمانی هرجا خواستی بری هر موقع خواستی وعشقت کشید چمدونارو ببندی و راهی سفر بشی ،سفری که معلوم نیست تا چند مدت ادامه ‌پیداکنه ،چون کاری برای انجام نداری که بخوای فلان تایم مشخص برگردی ،بلکه کلا کار و عشق و حال و تفریح تو زندگیت یکیه و آزادی تا هر بار خونه ی متحرکتو یه state park نگه داری و بری برا خودت عشق و حال کنی ، و چقدر من لذت بردم اون لحظه که مریم جان رفتن که کافه درست کنن و باهمون سلیقه ی خوب خودشون آب پرکردن و مرتب و ترو تمیز دوتا کافه ریختن و آوردن و خدای من چه بارونی داشت میزد و چقدر این جاده ها قشنگه و این بزرگراها جون میده برا رانندگی و استاد داشت تخمه می‌شکوند و لذت میبرد از رانندگی و کافه هم که از راه رسید و فک کنم بعد خوردن کافه خوشمزمون اندی پلی شد و استاد زد تو کاربندری و دختر بندری ، حقم داره البته ، و چقدر استاد شما خودتونین همیشه و چقدر به لول خوب و عالی از عزت نفس رسیدیم که فارغ از هر نگاهی فارغ از هر قضاوتی شما خوده خوده خودتونین ،و مایکم که داشت گیم میزد ،و چقدر خوبه یک زندگی سراسر رضایت و سپاس گذاری ،یک زندگی سراسر پرازعشق و احترام متقابل و یک زندگی پر از زیبایی ، و پر از آزادی و نامحدود درتمام ابعاد ،و چقدر خوبه که اینطوری زندگیتو بسازی و قدم به قدم این کشور زیبا تو سفر سوپرایزت کنه با هدایت های الله .

    خدایا شکرت بابت دیدن این همه زیبایی و فراوانی و توجه به نکات مثبت و آزادی مالی و زمانی و مکانی .

    الهی که شکرررررررت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمدصادق امام بخش زاده گفته:
      مدت عضویت: 1561 روز

      سلام رضا جان. دقیقا همینطوره چقدر خوب اشاره کرده به استقلال زمانی مکانی و مالی استاد. واقعا این الگو نشون میده که میشه هم ازنظر زمانی هم از نظر مکانی و هم از نظر مالی به استقلال مالی رسید و در بهترین کشور دنیا زندگی کرد و از همه لحاظ زندگی در بهترین لول ممکن باشه و هر روز هم داریم میبینیم که بهتر از دیروزش میشه. امیدوارم زندگی ما هم به همین شکل پیش بره و از این الگو یعنی استامون خوب بهره ببریم که خداوند در اختیار ما قرار داده. عاشقتم ممنون بابت کامنت زیبات.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    زهرا جوانمرد گفته:
    مدت عضویت: 1031 روز

    سلام و درود بیکران خداوند به استاد عباس منش و مریم جان زیبا،خدا رو شکر میکنم بابت این همسفری با شما عزیزان ،لذت بردم از اینهمه زیبایی،الان اول صبح است که من تصمیم گرفتم هر روز صبح به جای چرخیدن در فضای مجازی و شروع روزم با تصاویر و اخبار پراکنده ی این فضا، با سفر به دور آمریکا و دیدن زیبایی ها شروع کنم ،از آنجایی که عاشق سفر و سبک زندگی استاد و مریم جان هستم از خداوند میخوام من و خانواده ام رو به این مسیر و این سبک زندگی هدایت کنه،خدایا شکرت به خاطر فروانی نعمت هایت،خدایا شکر بابت وجود استاد عباسمنش که دست خداوند بر روی زمین هست تا ما را در مسیر درست قرار دهد،خدایا شکرت بابت هدایت شدنم به این سایت و این آگاهی و تغییر نگرش و باور،خدایا شکرت به خاطر این دوره و این فایل ها که حس بسیار خوب و عالی به ما میده

    خواسته ی من اینه که درآمد زایی ام از طریق آنلاین باشه تا بتونم آزادانه به هر جایی سفر کنم واز زیبایی ها لذت ببرم و با دیدن سفرهای استاد این باور در من بیشتر ایجاد میشه که شدنیه ،یه روزی بر میگردم و این دیگاه خودم که اینجا ثبت کردم رو میخونم که به درآمد آنلاین رسیدم و آزادانه سفر میکنم و چقدر این حس رو دوست دارم که در من ایجاد حرکت و انرژی میکنه،خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1275 روز

    به نام انرژی که جهان رو خلق کرده و داره مدیریت میکنه

    سلااام

    خب بریم سراغ زیبایی های این فایل قسمت اول از سریال سفر به دور امریکا

    راستش یکم فکرم نمیدونم سرچی درگیر بود اما درگیر بود خیلی سریع الهام شد بهم که بیا فایل سفر به دور آمریکا رو زیبایی هاش رو ببین و تحسین کن و لذت ببر و حال خودت رو خوب کن

    +خدایا شکرت چقدر این اتوبوس rv زیباست و چقدر خوبه که ماشین هم میتونی بزاری پشتش و هرموقع خواستی هرجا با ماشین بری خدایا شکرت چقدر فراوانی چقدر زیبایی و چقدر خوبه که استاد این موفقیت هارو کسب کرد تا به ما یادآوری کنه که همه چیز که بخوایم اتفاق میفته

    اصل الگو برداری اینه که اگر میبینی کسی به یک چیزی رسیده تو فقط و فقط روی امکان پذیری توجه کن نه شرایط و موقعیت و شغل و هرچیز دیگه ایی که طرف داره چون اگر بخوای به اونا توجه کنی که اسمش الگو برداری نیست میشه بهانه های بیشتر اوردن برای نپذیرفتن اینکه امکان نداره من به خواسته ام برسم.

    و خب طبق همین اصل ما هم از استاد عزیزمون الگو میگیریم که اقا امکان پذیره که یک اتوبوس ار وی داشتههه باشممم من میتونم به امریکا مهاجرت کنم من میتونم ازادی مالی و زمانی و مکانی داشته باشم و خبر خوب اینه دقیقااا توی مسیر درستی هم قرار گرفتم دقیقا همون مسیری که استاد رو به همه اینها رسوند و خدایی که خدای فراوانی هاست بینهایت راه داره تا منو به تک تک این خواسته ها برسونه

    یکی از باور هایی که خیلییی نیاز دارم روش کار کنم و با هر یکساعت کار کردن روش میبینم که چقدر خیالم راحت میشه باور فراوانی هست کلا هم ساز و کار باور ها اینه که اکر داری روشون کار میکنی باید احساست تغییر کنه + عملکرد ات هم تغییر کنه و اگر یک ساعت مثلا میشینی رو باور ها کار میکنی و میبینی تغییر احساسی نداشته یعنی حپاست نبوده هدف تمررین چی بوده

    حتی کامنت نوشتن من هم الان فقط برای اینه که احساسم رو خوب کنم و ورودی هام رو کنترل کنم یعمی بدون وقفه و ثانیه به ثانیه به مغزم غذای مناسب بدم غذای امکان پذیری بدم

    و اگر این منطق رو درک کنم دیکه سخت نمیگیرم به خودم ک بابا تو اومدس درمورده زیبایی های سفر به دور امریکا کامنت بزاری براچی داری درمورد باور ها و الکو ها و اینا صحبت میکنی ولی خب من به مغز عزیزم میگم خوشگله از هرچیزی هر کلمه و هر جمله ایی که احساس ام رو خوب کنه من استفاده میکنم هرچیزی که باعث بشه که من پیشرفت کنم و خودم رو بهبود بدم اصلا دیدی ده ساعت بدوم وقفه دلم خواست کامنت بزارم هوم چه اشکالی دارع اصلا در حین این کامنت گذاشتن برم جلسه فلان دوره رو هم ببینم اصل کار اینه که کنترل ذهن کنیم احساس خوب به خودمون بدیم و باور های مناسب بسازیم من مثلا حسم شاید بگه بخوام توی این کامنت درمورد باور فراوانی صحبت کنم و اینقدر منطق بیارم که حالم خوب بشه

    یک چیز جالب درمورد باور فراوانی بگم من وقتی اومدم روی باور فراوانی کار کردم دیدم چقدرر کمتر دیگه نگران هستم که یچزی رو از دست بدم، چقدر کمتر نگران اینم که برم جایی نکنه قرار باشه زیاد پول خرج کنم، چقدر کمتر نگران این هستم که از نعمت ها استفاخدع نکنم که یک وقت تموم نشن و همه این احساس ها فقط با کار کردن یکذره روی این باور بود واقعا وقتی میگم یکذره به معنی واقعی یکذره ها حالا فکر کن تمرکزی بشینی کلی رپی این باور کار کنی کلی برای خودت مثال بیاری کلی بری اینور و اونور تا باور کنی فراوانی رو

    این روزا خیلی دوست دارم تمرکزم رو بزارم روی باور های ثروتساز وقتی اینطوری دارم میبینم که تاثیر میزاره باور ها چرا همچین کاری نکنم

    الان که دارم کامنت مینویسم باز مغزم داره منو نگران میکنه باز مغزم داره نجوا میده که بابا کلی کار داری کلی چیزی داری برای انجام دادن نشستی داری کامنت میزاری اما من مینویسم و بهش میگم بابا کل داستان اینه حسم رو نوب کنم

    حالا چطوری نگرانی کارهام رو برطرف کنم میتونم که یک زمانی تعیین کنم و توی این زمان فقط به نوشتن اختصاص بدم این کامنت رو من ساعت 2:3٠ شروع کردم به نوشتن و حداکثر تا 4 مینویسم بعدش میرم وظایف روزانه ام رو انجام میدم چطوره؟ معامله قبوله اقای ذهن؟

    عالیه حسم خوب شد همینکه حسم خوب شد یعنی درست انجامش دادم

    چون من ساعت 4 میخوام برم ادامه فایل جلسه 5 کشف قوانین رو ببینم و هدف سی روزه برای خودم تعیین کنک برای این سی روز این ماه و انگیزه و ذوق و شوق داشته باشم

    میدونی الان یک چیزیو فهمیدم و خیلی خوب شد که فهمیدمش مثلا من این تضاد توی ذهنم بود که آقا من مثلا میخوام راجع به یک جمله فکر کنم مثلا یک جمله منو توی فلان دوره فلان فایل میگیره که پتانسیل اینو داره ساعت ها راجع بهش فکر کنم اما از طرفی باید یکسری کارهارو حتما امروز راه بندازم مثلا من توی جلسه 5 دوره که تمرین هدفگزاری به ما داده شده یک جمله ایی از استاد میشنوم که حسابی منو به فکر فرو میبره واستپ میخوام بزنم تا فکر کنم از طرفی خیلی نمیتونم بمونم روش چون باید جلسه رو تموم کنم و به هدفگزاری برسم

    راه حل چیه؟ اینه که اقا زمان تعیین کن مثلا توی اون جلسه راجع به مفهوم کلی رنج و لذت توضیح داده شده و تو میخوای راجع بهش فکر کنی کاری که میکنی چیه ده دقیقه فایل رو استپ میکنی و میگی توی این ده دقیقه من فقط میشینم راجع به همین موضوع فکر میکنم و بعد میرم ادامه فایل (بسته به موضوع میتونه کمتر و بیشتر بشه) بعد مثلا یک باور رو استاد میگه لا به لای حرفاش توی فایل ها بعد تو استپ میکنی میگی ک اقا من بیست دقیقه مثلا میشینم فقط درمورد همین باور و منطق هاش فکر میکنم

    میدونی این یکی از چیزایی بود که نیاز داشتم حل کنم و الان خدارووشکر با نوشتن به راه حل رسیدم همیشه این تضاد توی ذهنم بود که اقا من خب باید مثلا امروز فایل یک رو میخوام تموم کنم برای همین دقیق نمیتونستم زمان بزارم تا روی مسایل فکر کنم چون نمیدونستم چطوری زمانبندی کنم که به وظایف و هدف اون روز برسم و این باعث میشد که تمرکژ من گرفته بشه

    خب پس برای اینکه این مشکل حل بشع اقا وقتی که شروع کردم به دیدن فایل یک جا یک چیزی توی گوشم زنگ زد و خواستم حلش کنم یک تایم تعیین میکنم برای خودم تا حلش کنم مثلا من قبل از این کامنت نحواها امکان داشت جلومو بگیره و. وسط کار ول کنم برم و کلا کامنت ام رو پاک کنم اما وقتی بهش گفتم نه تو فقط تا ساعت 4 بنویساین خودش ساکت شد و من تا ساعت چهار هرچقدر که بتونم روی زیبایی ها توجه میکنم و لذت میبرم

    (این نکته خیلی مهم بود و جواب یکی از سوال هام بود خداروشکر حل شد)

    این نشون میده همه مسائل راه حل داره واقعا اگر زمانبندیت میبینی به مشکل میخوره اگر کارها رو نمیتونی درست انجام بدی اگر روتینت بهم میریزه اگر نمیدونی چطوری هم روی فایل ها کار کنی هم روی شغلت کار کنی این رو متوجه شو که همه اینها راه حل داره راه حل اسون داره فقط ارام باش و بهش فکر کن

    همچنین این کار خودش کمال گرایی رو مدیریت میکنه و کمک میکنه قدم رو بردارم هرچند کوچک مثل الان که کمک میکنه بنویسم هرچقدر که میدونم

    من دوره فوق العاده حل مسائل رو ندارم و همه این هارو فقط از رایگان ها که اگاهی میدادن به ما درمورد حل مسئله یاد گرفتم

    اینم خودش واقعا یک نوع کمال گرایی هست که ما بگیم نه من تافلان دوره رو ندارم هیچی ازش نمیتونم درک کنم

    خود من وقتی با کلمه بهبود گرایی اشنا شدم اولین بار با فایل نتایج دانشجویان حل مسئله قسمت یک اومدم و بارها برای خودم مثال زدم و ساختمش به طوری که امکان داره از بعضی از افرادی که این کار و نکردن و اما توی حل مسئله هستن بیشتر درک کرده باشم

    خداروشکر که اینقدر فقط همین درک درست بهبودگرایی رشد های فوق العاده به ادم میده و واقعا نهایتی نداره و همیشه میشه بهتر شد

    مثلا این اگاهی که درحین نوشتن این کامنت بهم داده شد درمورد شیوه کارکردنم روی فایل ها خودش یک مثالی از بهبود گرایی هست که من با وجود اینکه خوب روی این موضوع کارکردم بازم دیدم عههه اینطوری هم میشه کار کرد و چقدر رشد خوبی بود همین موضوع و چقدر خیالم رو راحت کرد و بار سنگینی از روی دوشم برداشت آخیشش

    واقعا همین که بگیم بابا تو برو روزی یک فایل سفر به دور امریکا رو ببین خودش یک بهبودگرایی هست بارهاخواستم شروع کنم این سفرنامه رو از اول اما هعی مینداختمش به بعد و میگفتم باشه یک زمان خیلی مناسب و عالی اما الان شروعش کردم هرچند باید بدونم اگر در حین مسیر این موضوع رو دوباره کنترل نکنم باز امکان داره این تعهد ام رو هم ول کنم و به همین دلیل کامنت هم حتما میزارم و مبنویسم واقعا من نمیدونستم قراره درمورد چی صحبت کنم اما خدا توی این کامنت بهم گفت من نمیدونستم قراره درمورد این چیزا صحبت کنم فقط ایده داشتک درمورد زیبایی های فایل صحبت کنم تا یکم حالم خوب شه اتفاقا الاننن که یادم اومد به این دلیل اومدم بنویسم تا از همین سوال ذهنی که بالا گفتم اعراض کرده باشم و دقیقاااا جوابش رو وقتی حالم رو خوب کردم خدا بهم گفت:) خدایااا شکرتتت

    پس این نشون میده که اقا خدا هرچیزیی که لازم باشه رو برات مینویسه تو فقط بهش اجازه بده (باورمناسب برای برداشتن مقاومت کامنت نوشتن و منطق هاش)

    همچنین اگر دقت کنیم میبینیم خانم شایسته بخاطر خاصیت بهبودگرایی که دارن تونستن این همه فایل سفر به دور امریکا اماده کنن و اگر میخواستن کمال گرایانه فکر کنن یم قسمت هم اماده نمیشد اما توی توضیحات همین فایل هم من فهمیدم که خانم شایسته با دید بهبودگرایانه این سفر رو شروع کردن.

    اقا راستی یک چیزی بگم اون راه حلی که بالا گفتم از اونجا که خیلی برام اهمیت داره و میخوام اجراش کنم به نوعی تمرین باید بهش نگاه کنم اسم تمرین رو هم میزارم:اصل زمان تعیین کردن

    اسمش مهم نیست مهم اینه که ثبت بشه و این اصل چقدر خوبه مثلا باز دوباره یک کوچولو دیدم مغز میگه تو تا چهار وقت داذی حالا میخوای کامنت بنویسی یا زیبایی هارو ببینی هنوز بیست ثانیه از فایل رفتی و من باز دوباره طبق همین اصل به خودم گقتم اشکال نداره اگر دیدم که خیلی دارم مینویسم یک ربع اخر رو فقط به فایل دیدن اختصاص میدم و تا اون موقع مینویسم و مینویسم

    خدایا شکرت که میتونم فایل هارو از کامپیوتر ببینم و کامنت رو از گوشی بزارم که چقدر کار من و سرعت منو بهبود بخشیده(چقدر این چیزی بود که میخواستمش اما شرایطش موجود نبود و الان که میتونم خیلی خوشحال و سپاسگزار هستم)

    خدایاشکرت چقدر خیابون ها و کوچه ها تمیز و عالیه انگار مردم دقیقا همینطوری که خونه خودشون رو تمیز نگه میدارن بیرون هم همین رفتار رو دارن

    چقدررر نقشه هاا باحال بودن مقشه کره زمین و نقشه امریکا واو چقدررر فراوانی توی شهر و کشور هست خدایا شکرت این همه فراوانی و اینهمه زیبایی که اگر هزار سال هم عمر بهمون و ما هرروز درحال گشت و گذار باشیم بازم کلی زیبایی هست

    خدایا شکزت بازم این از فراوانی تو داره نشات میگیره که از هرچیزی خیلیی خلق کردی خیلی خیلی خیلی زیاد

    و این فراوانی اصلا ساز و کار جهان هست همینطور که راحت اتفاق افتادن خواسته ها ساز و کار جهان هست

    یکی از راه هایی که به من کمک میکنه تا باور فراوانی و کلا هر باوری رو بسازم اینه که شکرگزاری های غالب ام رو درمورد اون باور میکنم مثلا میخوام باور فراوانی بسازم شکرگزاری هایی میکنم که نشات گرفته از فراوانی باشه مثل الان که درمورد کشور ها و شهرها فراوان شکرگزاری کردم

    خدایا چقدرر این نقشه با جزئیات فوق العاده ایی اماده شده اینقدز زیاده مناطق و شهر ها که مثل مورچه دیده میشه

    خدایا شکرت بخاطر این همه فراوانی این نوشن میده فرصت های پولساز و راه های میلیارد شدن هم خیلی راحت و اسون و فراوان هست چون قانون یکیه قانون جهان و قانون این انرژی یکی هست میدونی این درک خیلی مهمه که قانون همه جا اصلش یکی هست یعنی اگر فراوانی در یک چیزی هست پس فراوانی در پول هست فراوانی در ادم های فوق العاده هست فراوانی در همه چی

    اگر یک خواسته برای تو راحت اتفاق افتاده این نشون میده که تر خواسته ایی راحت اتفاق میفته خدایا شکرت خدایاشکرت

    چقدررر کشور وسیع هست آمریکا خدایاااا شکرتتت

    خب خب قدم بعدی که میخوایم بریم سفر از تمپا به ایالت جورجیا به به چقدرر چیزی قراره از آمریکا یاد بگیرم و چقدر واقعا این خواسته مهاجرت به امریکا درمن پررنک میشه اینقدر پررنگ که جهان نتونهههه کاری جز فرستادن من به آمریکا انجام بدههه خدایا شکرتت همه ما به یک اندازه دسترسی داریم به خدا اگر استاد خیلی راحت رفته منم باید خیلیی راحت برم چون منم عاشق آمریکا هستم تازه من باید با این فایل هایی که دارم که اینهمه خواسته من رو واضح کرده راحتتر از استاد حتی برم پس عالیههههههههه

    به به چه شهر رویایی هست شهر تمپا الله اکبر فراوانی درخت هارو ببین فراوانی ساختمون های زیبا رو ببین اون آب فوق العاده رو ببین چقدررر بینظیره

    سفر آدم رو میسازه

    یکی ازخواسته های شدید من واقعا برای کشف قوانین ثروت و دستیابی به اون این هست که هرموقع خواستم برم سفر اتفاقا دیشب درکی به روم باز شد درمورد قانون اینکه ثروت رو بیارم تو زندگیم اکر با کانون توجهم توجه ام رو بزارم روی خوبی های ثروت یعنی وقتی دارم ا خدا حرف میزنم(یکی از راههای کنترل توجه) درمورد خوبی های ثروت بگم و این چقدر مسیر منو هموار تر میکنه وقتی توی ذهنم ثبت بشه که ثرروت عالیییههه!

    خدایا چقدر پول و ثروت خوبه که باهاش میتونی بدون نگرانی بری سفر و کلی رشد بدی خودت رو کلی با خودت بری توی صلح و واقعا توی این جهانی که اینهمه فراوانی در اون هست که هرچی استفاده کنی تموم نمیشه یکی از چیزایی که ادم واقعا باید داشته باشه سفر زیاد رفتن هست خدایا شکرت چقدر پول خوبه چقدر ثروت واقعا چیز معنوی هست و میشه باهاش کارهای فوق العاده ایی انجام داد چقدر الان بیشتر دوست دارم که ثروت بسازم و مقاومت ام یکذره بهتر شد و این شیوه درست کار کردن روی خودمون هست اگر من این کامنت رو بنویسم یک احساسی داشته باشم باز بعد این کامنت همون احساس رو داشته باشم که فایده ایی نداشته چیزی توی جهان نساخته این کامنت من اما اگر درست بنویسم این باید باعث احساس خوب بشه واقعا باید باعث این بشه که من چون باور دارم همه چیز فراوان هست یکسری کارها بکنم

    چپن باورم قوی تر شده ک ثروت فوق العاده است دست به یکسری اقدامات بزنم

    انگیزم بیشتر بشه برای کارکردن روی باور های ثروت ساز

    برم توی فرکانس اشتیاق

    من این احساس هارو با نوشتن هم ایجاد میکنم اما وقتی با خدا صحبت میکنم یا با خودم صحبت میکنم مثلا میگم عهه اگر پول داشته باشی این کار و میکنی و اونکار رو میکنی احساس بیشتری در من به وجود میاد برای همین اینجور چیزا رو برای اینکه تاثیرش در من بیشتر باشه دوست دارم بیشتر بگم به خودم و ذهنی حلش کنم تا بنویسم و نوشتن یک چیزی که فقط کمک میکنه که من منسجم تر باشم چون وقتی ادم فقط فکر میکنه خیلی سریع تر امکان داره جهت فکز عوض بشه اما وقتی مینویسخ خیلی اوضاع بهتره

    خب ساعت نزدیک 3:3٠ هست من ادامه فایل رو با خودم گفتگو میکنم و میبینم با خدا گفتگو میکنم و میبینم و سعی میکنم اینقدر این کار رو خوب انجام بدم که با احساسی عالی برم سراغ ادامه کار ها و وقتی فایل تموم شد با انگیزه ایی فوقالعاده برم باز روی خودم کار کنم و هدفگزاری کنم و خلاصه لذت ببرم الهی شکرت

    الهی شکرت

    خداوند یار و نگهدار هممون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1275 روز

    به نام خدای مهربان

    خیلی ذوق و شوق دارم این کامنت رو بنویسم الان که دارم این کامنت رو مینویسم بامداد 1 دی هستش.

    این ایده بهم داده شد که سفر به دور امریکا رو شروع کنم از اول و کامنت بزارم زیر هر صفحه از هر قسمت و یهو کلی ایده بهک برای کامنت نوشتن داده شد نمیدونم میتونم همش رو بیان کنم یا نه ولی مینویسم و مینویسم

    درواقع این انگیزه ایی که باعث شد من بیام و اجرایی کنم این ایده رو این بود که قراره ردپاهای جذابی از خودم به جا بزارم که بعدا بیام بخونم کلی لذت ببرم همچنین خیلی واضح تر میشه برام که هرروز چه روند رشدی رو میخوام در پیش بگیرم و بهبود های خودم رو مرور میکنم و کلی لذت میبرم

    میخوام توی این کامنت ها از این جور موارد بنویسم:

    از کارهایی که کردم در طول روز یا میخوام بکنم صحبت میکنم

    از تعهداتی که دارم و میخوام بدم

    از احساساتی که دارم تجربه میکنم

    از اگاهی هایی که دریافت کردم ث شیوه عمل کردنم بهشون

    جهت دهی گفتگو های ذهنی

    سپاسگزاری کردن

    گفتگو کردن با خدا

    خواسته هام رو نوشتن

    روی باور هام کار کردن

    خیلی خیلی خیلی کارهای دیگه میشه کرد

    و الان از طرفی که تاریخ 1 دی 1402 هم هستیم و من از روز اول شروع کردم این خودش بهم انکیزه ادامه دادن میده و قراره کلی چیز تجربه کنم

    خودم رو تصور میکنم مثلا قسمت صد ام از این سریالم قسمت دویست ام از این سریال هستم و روند رشد خودم روکامل ثبت کردم و کلی از ایم موضوع لذت میبرم و این تصور کردن و این تجسم کردن باز دوباره برای من اهرمی میشه تا اینکارو انجام بدم حتما

    خب حالا که شروع کردم امیدوارم کم کم بهش عادت کنم اوایلش یکم تعهد میخواد اما واقعا بعدش عادت میکنم طوری که از یک جا به بعد انجام ندادنش سخت تر بشه..

    نمیدونم توی طول روز یک دونه کامنت میزارم یابیشتر میزارم و از این بابت هم برای خودم شرط تعیین نمیکنم چون امکان داره توی طول روز یک اگاهی یک الهامی یک اتفاقی یا هرجی برام رخ بده و باز بخوام بیام درموردش بنویسم

    با شروع این ایده توی زندگیم از اونجا که دارم دوره کشف قوانین رو کار میکنم و روز 4 ام کدنویسی هستم میخوام کدنویسی رو هم از اول شروع کنم(یعنی از روز اول) تا سر تاریخ همش توی یک روز باشه اینطوری جذابتره..

    کامنت هام امکان داره طولانی بشه اما بازم اشکالی نداره و محدودیت و مقاومتی از این بابت برای خودم ایجاد نمیکنم. چپن این خودش به نوعی کتترل ورودی هست.

    درمورد کدنویسی روزانه گفتم این 4 روزی که کدنویسی کردم خیلی خیلی خیلی عالی تر از دفعه های پیش کدنویسیم رو انجام دادم و نتایجش کاملا محسوس و واضح بود و چقدر لذت بردم از خلق کردنم،، رنگ و بویی جدید زندگیم گرفته و خلاصه خیلی قشنگه

    دیروز یک فایلی دیدم (درواقع میشه گفت امروز چون هنوز نخوابیدم) از استاد خیلی خیلی قشنگ بود قبلا ندیده بودمش و خیلی به من کمک کرد تا در عمل کردن بهتر بشم و بیشتر عملگرا تر بشم فایلِ:قدم های عملی برای کنترل ورودی های ذهن

    خیلی اگاهی های خوبی بهم داده شد و به شدت به من ارامش داد به مم اطمینان داد به من حال خوب و فوق العاده داد

    میخوام امروز خواسته های این ماه رو بنویسم و بعد از اینکه نوشتم دیگه روند کدنویسی کردنشون رو شروع کنم

    دیروز میخواستم تمرکزم رو بزارم روی جلسات 2،3 کشف قوانین که درمورد ترمز ها و منطق اوردن برای حذفشون صحبت میکنیم و موضوع اصلی اون جلسات هستند اما یک الهامی خدا بهم گفت که فعلا همون جلسه یک رو ببینم و خب خوب شد که دیدم باز درکم از کدنویسی رفت بالاتر و امروز که روز اول کدنویسی ام هست رو خیلی قوی و کدی شروع میکنم

    متعهد میشم که با تمام وجودم به تمرین کدنویسی ام توی این سی روز عمل کنم

    یک چیزی ام نیست که البته دیکه به زور بخواد باشه وقتی ادم تعهد میده و بعد نتیجه رو میبینه دیگه نمیتونه اینکارارو نکنه

    میدونی بدون وقفه نوشتن توی این صفحه رو دوست دارم اولش امکان داره نجواها بیاد که اقا اینهمه چیز براچی مینویسی اصلا مگه این کامنتت اونقدر مفید و ارزشمند بوده که بخوای منتشرش کنی مگه خودت صد در صد عمل میکنی به این چیزا و از این حرفا اما من خداروشکر مهارت پیدا کردم که نجواهارو ساکت و گفتگو های ذهنیم رو به سمت خواسته ام جهت دهی بدم

    یک چکاپ فرکانسی ام مینویسم امروز تادر پایان سی روز بررسی کنم ببینم چیکارا کردم

    فکر نمیکنم این تنها کامنتم برای روز اول باشه کلی ایده و فکر دارم و هرموقع حسم بگه بلافاصله میام و مینویسم.

    امروز درواقع میخوام تمرکزم رو بزارم روی جلسات 5،6 چون میخوام هدف گزاری کنم و از قدرت تمرکزم برای کارم استفاده کنم و این ماه رو جدی شروع کنم

    یک روتین هم برای خودم طراحی میکنم تا بتونم بهتر از این موضوع بهره بگیرم

    خدایا خودت کمکم کن چرخ زندگیم روان پیش بره

    بازم چیزی هست که بخوام بنویسم و حرف دارم برای گفتن

    این ایده واقعا ایده قشنگی هست اینکه هرروز از خودم ردپا بزارم از درم هام رد پا بزارم از اتفاقات ردپا بزارم

    الان میخوام برم تمرین کدنویسی شب 30 اذر رو انجام بدم الان ساعت 1:13 بامداد هست و بعد از اون تمرین با حالی خوب بخوابم

    اینجا دوباره به خودم یاداوری میکنم که هدف تمرین ها و شرط درست انجام دادن تمارین احساس خوب هست و تمرین شب رو جوری انجام میدم که به احساس خوب برسم

    صب که بیدار شدم چک آپ ام رو مینویسم خواسته هام رو مینویسم و به خدا میگم و بعد میرم سراغ کدنویسی روز اول

    یک چیز دیگم بگم اینکه خیلی به خودم سخت نمیگیرم برای کامنت نوشتن که باز همین منجر بشه به اینکه حسم بد بشه و مثلا حتما و حتما همه چیز رو به خودم بگم باید بنویسم و فکر و ذکرم درگیر بشه اتفاقا نمیخوام تمرکز لیزری ام رو این کار بگیره ازم و خلاصه اسون میگیرم اما ایده قشنگی هست صد در صد کلی اتفاقات خوب میفته و این کار اتفاقا به من انگیزه میده که روند رو پیش ببرم و هرروز رشد کنم چون هرروز ثبت میکنم کارایی که کردم و توی کامنت به بهبود هرروز خودم فکر میکنم من کلا خیلی مینویسم توی دفترچه گوشیم و با اینکار حال میکنم اما جنس کامنت گذاشتن فرق میکنه کامنت بیشتر باعث تعهد میشه بیشتر باعث تمرکز روی نوشتن میشه و این چیز خوبیه

    خدایا خودت هدایتم کن

    خداجون دوستدارم فردا صبح زود بیدار شم و از خواب مثل یک بچه کوچولو پر انرژی بپرم و امشب مثل یک نوزاد راحت بخوابم

    هدایتم کن تمرین شب سبب احساس خوبم بشه و با حالی عالی بخوابم

    خداوند یار و نگهدار هممون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    سعیده آقایاری شیخ نشین گفته:
    مدت عضویت: 1992 روز

    با نام خدای مهربان بخشنده

    سلام به استادم و سلام به خانم شایسته عزیزم و سلام به همه دوستان عزیزم

    بی نهایت از آگاهی هایی که توی این سایت به اشتراک میگذارید ممنونم تا همه عمرم :)

    …………

    وقتی داشتم صفت خداوند “بخشنده” رو مینوشتم یاد این افتادم که این هفته خیلی روی سپاسگزاری تمرکز کردم و هر بار با دیدن فایلها یا خوندن کامنت دوستی به شیوه ها و جنبه های مختلفی از سپاسگزاری پی میبردم…و آخرین اونها بخشندگی بود…بخشندگی جزئی از سپاسگزاری هست نوعی از سپاسگزاری هست به جهانی که بهمون اجازه حیات و رشد داده…کسی که همیشه دست بگیر داره نمیتونه خودش رو شکور بدونه…یعنی هر چیزی هرچقدر بیشتر در زندگی مون گسترش پیدا میکنه به همون نسبت هم باید بیشتر از وجود ما به بیرون تراوش کنه…یعنی وقتی یه آدمی برای من زمان میذاره و با علاقه و احترام چیزی رو برای من توضیح میده من هم باید اون زمان رو برای کسی دیگه بذارم به نشانه قدرشناسی از جهانی که همچین آدمی رو برای من فرستاده…یعنی وقتی یه آدمی بهم لبخند میزنه ومن احساس خوبی رو تجربه میکنم من هم باید لبخند نثار بقیه کنم…وقتی من هم احساس خوبی رو تجربه میکنم باید احساس خوبی رو به بقیه ببخشم…و طبق قانون فرد سپاسگزار نعمتها گسترش پیدا میکنن…پس خانم شایسته که این حجم از زیبایی رو میبینه و از دیدنشون به وجد میاد عاشقانه میخواد برای سپاس از جهانی که این امکان رو بهش داده…جهانی که به حدی از شکوفایی رسیده که درش میشه تصاویر با کیفیت هایی روزافزون ثبت بشن و به تمام نقاط جهان ارسال بشن…و عده ای مثل ما اون رو دریافت کنن و بتونن بینهایت بار اون زیبایی ها رو ببینن…و انرژی پاک اون فرد ثبت کننده رو از هزاران کیلومتر دورتر دریافت کنن و ازش سرشار بشن…پس این بخشندگی در زندگی ای فرد گسترش پیدا میکنه و هر روز به زیبایی های بیشتری هدایت میشه…

    بخشیدن هم میتونه به هر شکلی باشه…برای خانم شایسته میتونه این باشه که چون ایشون همسفر شدن با استاد رو تجربه میکنه..چون ایشون با استاد همراهه و این حجم از احساس خوب و زیبایی ها رو در کنار استاد عباسمنش تجربه میکنه و نحوه عمل به قانون استاد رو از نزدیک میبینه…این فرصت رو داره که هر روز ساعتها و ساعتها با ایشون در مورد قوانین جهان صحبت کنه…برای شکر از این رابطه از این صمیمت و همراهی…و این حجم از زیبایی و نعمت در زندگی شون که جاری هست…میان و این تصاویر رو با عشق برای تشکر و سپاس با بقیه به اشتراک میذارن که ببینید و لذت ببرید…تحسین کنید و شما هم با گذاشتن کانون توجه تون روی این زیبایی ها خلق کنید…شما هم از زندگی روزمه استاد تصاویری رو ببنید…از شیوه هدایت شدن ایشون…از شیوه عمل به الهامات ایشون…از شیوه سپاسگزاری و صلاه ایشون…از شیوه ارتباطات ایشون…از دستان خدا که هر روز میان توی زندگی ایشون….از اینکه چطور عزت نفس رو در عمل اجرا میکنن…برای کاری که اصلا آگاهی قبلی ندارن اما با جسارت واردش میشن…از اینکه با زبان نصفه و نیمه اما با قدرت و جسارت میرن و ارتباط برقرار میکنن…و اینکه چجوری اجابت میشن…از در زمان درست در مکان درست بودن….

    و این سپاسگزاری در زندگی ایشون گسترش پیدا میکنه

    پس منم یاد میگیرم که بخشنده باشم…زیبایی های زندگی ام رو با دیگران به اشتراک بذارم…حال خوبم رو باهاشون به اشتراک بذارم…ثروتم رو باهاشون به اشتراک بذارم…

    بعنوان مثال به لطف خدای مهربان و آموزش های استاد رزق بیشتری وارد حسابم میشه…توان خرید بالاتری دارم…خوب این ثروت و رزق از جانب همین آدمها و پولی که توی جامعه در دست مردم جاری هست وارد زندگی من شده….بعد من برای خرید یسری چیزها جوری حساب و کتاب میکنم…یا مثلا از مغازه سر کوچه جنسی رو نمیخریدم که مثلا فروشگاه بزرگ با تخفیف بیشتری این جنس رو میفروشه…بعد گفتم واقعا این آدم رفته با هزار امید اجاره مغازه و اب و برق و گاز داره میده که اجناس خوبی رو در فاصله چند قدمی من بفروشه…که سه قدم بیشتر تا در خونه من راه نداره که حتی چند بارم کارم رو راه انداخته…حالا من میتونم یه وقتایی چیزایی که لازم هست ازش بخرم برای تشکر حالا دوهزار تومن گرونتر میده…واقعا خیلی نقاط ضعف بزرگی هنوز توی وجودم هست که هر چی بیشتر فایلها رو گوش میدم بهشون پی میبرم…هرچی بیشتر زندگی استاد رو میبینم بهشون پی میبرم…شاید کسی فکر کنه این حرفها چه ربطی به سفرنامه داره… در ظاهر ربطی نداره اما همه از اینجا شروع شد که من داشتم به صفات خداوند فکر میکردم که اونها ذاتا در ما هستن…ما جزئی از خداوند هستیم و بعنوان الگو باید صفات خداوند رو خودمون ایجاد کنیم…وقتی در ابتدای نوشته نوشتم “به نام خداوند مهربان و بخشنده”…اون کلمه بخشنده یکدفعه درسی که دیروز از رفتار خودم خدا بهم داد رو یادم افتاد…

    وقتی بزرگتر میشیم باید رفتارهامون هم متناسب با رشد ما هی بهتر و بهتر بشن وگرنه درجا میزنیم…من الان خیلی خوابم میاد چون دیروفته فک کنم از یک بامداد گذشته و من ا زسرکار برگشتم و بنا به تعهدی که دادم میخوام هر روز یه قسمت رو ببینم و بنویسم…اما نمیدونم چه خاصیتیه که هر شب این چیزا میاد برای نوشتن…منم نیستم که مینویسم…یعنی نیت میکنم فایل رو بنویسم اما اینا میاد…چی بگم حتما اینا مهم ترن

    یعنی دیدم من با سپاسگزاری کردن..با کار کردن روی باورها کم کم داره درامده رشد میکنه اما هنوز اون رفتارهای محدود کننده قبلی با من هست…پس باید بگردم و پیدا شون کنم و جایی بنویسم که یه وقت یادم نره این ایراد رو دارم…یعنی هر وقت بوی گند این رفتار یا عادت محدود کننده به مشامم رسید…بشناسمش و سریع واکنش بدم….مثلا در مورد مثال مورد نظر من رفتم به رسم سپاس از فروشنده مهربان نزدیک خونه خرید کردم…و خیلی راحت برگشتم خونه و از خدا سپاسگزاری کردم که توی جهانی زندگی میکنم که انقدر دسترسی به همه چیز راحته….

    خانم شایسته عزیزم ازتون ممنونم که با سخاوت این زیبایی های رو به ما هم میبخشید تا چشم ما هم به دیدن این زیبایی ها روشن بشه…به نقشه های زیبای رو دیوارتون…به خونه های زیبای شما با ویوی بسیار عالی از شهر…اون رودخونه زیبا…برج های زیبا…استاد عزیزمون…ترانه زیبای اندی و همخونی استاد….آر وی بسیار زیبا….که واقعا تحسین شدنی هست…صدای زیبای خود شما…اون قهوه بسیار خوش رنگ که عطرش تا اینجا میاد…اون آسمون بی نهایت زیبا :))

    عاشق آسمون غروب هستم از خدا میخوام شرایط کار و زندگی ام طوری باشه که هر وقت هوا نارنجی میشه مثل بچه ها فقط بدوم به سمتی که آسمون نارنجی تره :))) اونقدر بدوم تا به خورشید برسم و یه جایی بشینم و انقدر نگاش کنم تا از آسمون بیافته پایین….یعنی بچه بودم فکر میکردم می افته پایین :)))

    زیباترین غروبی که دیدم غروب جزیره قشم و جزیره هرمز در پهنای خلیج فارس بوده..غروبا میرفتیم پارک زیتون زیبا….و اونجا غروب رو به شب میرسوندیم…سمبوسه میخوردیم و موسیقی بندری گوش میدادیم…

    امیدوارم یه روزی غروب پارادایس رو هم با مریم چون و استاد ببینیم :))

    خدایا شکرت برای این روز زیبا که به این شب زیبا ختم شد…هر دو تعهدم رو انجام دادم قبل از خواب

    میدونم راضی هستی ازم…منم ازت راضی هستم که برام این روزا خیلی خوب خدایی میکنی…البته که تو همیشه خدایی..فرمانروایی قهار هستی و وفاداترین به وعده هات هستی…اما حتما من دارم بهتر بندگی میکنم…به امید شما که بتونم از این بهتر بندگی کنم :))))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سعیده آقایاری شیخ نشین گفته:
      مدت عضویت: 1992 روز

      سلام به خدای عزیزم

      به خدای مهربان بی نهایت بخشنده ام

      میخوام اتفاقات به ظاهر کوچیکی که از بخشندگی در زندگی ام ایجاد شده توی همین یک هفته :) برای ردپایی از خودم بنویسم برای زمانی بعد که بیام و ببینم که چطور قوانین خدای من کار میکنه و جطور بخشندگی باعث میشه که زندگی آدم گسترش پیدا کنه

      دیروز سرکارم غذا سفارش دادم که یکی رو واسه نهارم بخورم و یکی رو ببرم واسه شام که دیروقت میرسم خونه

      همکارم وقتی رسید دیدم خیلی خسته است ازش پرسیدم نهار خوردی گفت نه گفتم برو غذای منو بخور و بهش نگفتم که اون واسه شامم هست فقط گفتم یکی اضافه اومده

      بنده خدا تا ته غذا رو خورد و خیلی ازم تشکر کرد….امروز اومدم شیفت یکی از همکارهام که براش مشکلی ایجاد شده بود وقت نداشتم که نهار بخورم…بعد ازشون پرسیدم چیزی برای خوردن نیست خیلی گرسنه ام هست….زنگ زدن آشپزخونه از رستوران واسم کباب آوردن :)))) میدونی این خیلی کوچیک به نظر میاد اما بخشش واقعا چیزی ازمون نمیکنه واقعا اصلا کم نمیشه بلکه بیشتر میشه…فقط نجوای ذهنه که بهم وعده فقر و کمبود میده….میدونی سعیده این رازی هست که خدا باهات در میون گذاشته پس بهش عمل کن…توی رفتارهات با آدمها دست و دلباز تر باش….هیچ چیزی رو به خودت نچسبون…رها باش با این باور که این جهان همه چیز توش فراوونه

      اتفاق دیگه این بود که برای خاله ام مسئله جدایی پیش اومده بود مجبوره شده بود بره خونه قدیمی مادربزرگم رو بازسازی کنه فعلا توش زندگی کنه با پسر کوچیکش…توی دلم میخواستم بهش کمک مالی کنم اما خوب درآمد خودم هم تازه داره رشد میکنه….میترسیدم نیاز به پول پیدا کنم….وقتی خدا هدایتم کرد به فایلهای آرامش در پرتو آگاهی…مصمم شدم که یه مبلغی که اگه بهم نده هم برام مشکلی پسش نیاد بدون توقع بهش بدم….پس مبلغ رو براش واریز کردم و ازش خواستم حداقل تا یکسال اصلا به فکر برگشت نباشه…خیلی خوشحال شد و منم از خوشحالیش خیلی خوشحال شدم…همین هفته خداوند شرایط یه همکاری برام ایجاد کرد که یه همکاری از مجوز من استفاده میکنه و نیازی به حضور من نیست چون خودش هنوز مجوز نداره تا کسب و کارش رو تحت نظارت شروع کنه….و گفت اگه هر موقع نیاز بود بهت میگم بیای…به همین راحتی…اولش فکر کردم شاید اصلا شیوه درستی برای کسب درامد نباشه و از خدا هدایت خواستم باهاش تماس نگرفتم و یه نشانه برای خدا گذاشتم که اگه این مسیر پسندیده ای برای کسب درآمد هست خودت با من‌تماس بگیر من پیگیر نمیشم….و یک هفته بعد خودش تماس گرفتم و من رفتم فعلا یه قرارداد یک ماهه بستم ببینم چی میشه….به مبلغ ماهیانه 5 برابر اون مبلغی که به خاله ام داده بودم :))))

      میدونی سعیده یادت باشه که اگه به پول بچسبی و حساب بانکی ات رو چک کنی مدام با نگرانی که وای کم شد وای چرا زیاد نشد وای چرا اونجوری که میخوام نشد همیشه پول ازت دور و دورتر میشه…اینکاری بود که توی یکسال اخیر کردم و واقعا با اینکه درامد بود اما همیشه حسابم زود خالی میشد…اما حالا حتی دیگه حساب درامد ماهیانه ام رو هم ندارم…نمیدونم چقدره…اما برکت هی داره بیشتر میشه پس انداز بیشتر شده و قدرت خرید بیشتر شده….دیگه مثل قبل یه جنسی رو هی پایین بالا نمیکنم که بخرم یا نخرم…نیاز دارم یا نه و بعد از کلی پایین و بالا به خودم بگم‌نیاز ندارم فعلا نیازهای واجب تر هست….خدایا شکرت از اینهمه درسی که در مسیر زندگی بهمون میدی…

      خدایا دقت کردم امروز که منو به استخدام جایی دراوردی که اسمش نور هست….انقدر که من به نور شما فکر میکنم….انقدر من ازت درخواست نور بیشتر میکنم…انقدر من دارم نور بیشتری از شما دریافت میکنم…حتی دقت کردم با اینکه اینجا شماله و اغلب اینجا هوا ابریه اما انقدر من با ذوق به آفتاب و ماه نگاه میکنم و عاشق روزهای آفتابی ام….انگار شما همه روزها رو داری واسم آفتابی میکنی و شبا هم‌مهتابی….حتی نصفه شبا بیدارم‌میکنی که ماه رو از تراس ببینم….و ماه چرا انقدر زیباست؟ گاهی فکر میکنم آیا ماه قبلا هم ه

      انقدر زیبا و نورانی بود؟ یا این نور شماست که بهم تابیده و من دارم همه چیز رو زیباتر میبینم؟ انقدر من عاشق آفتابم که شمال کشور داره مثل جنوب میشه…زمستون انقدر گرمه که مردم اعتراض میکنن….ولی من عاشق آفتابم….و میدونم به زودی خداوند هدایتم‌میکنه به جاهای آفتابی تر…جاهایی که غروب میشه کفشم رو پام کنم برم به سمت غروب به سمت خورشید خانمی که داره کم کم می افته پایین و موقع رفتن داره زیباترین نورهاش رو برامون میتابونه:))) جایی که بتونم مثل پارک زیتون قشم چیزی بین من و خورشید نباشه…فقط آب باشه…

      خدایا شکرت از امروز زیبا یک روز زیبای آفتابی زمستونی و درسی که بهم دادی :)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: