https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/12/abasmanesh-10.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-12-20 20:32:562024-10-21 14:54:49سفر به دور آمریکا | قسمت 100
530نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام و درود بی انتها به استاد عزیزجونم مریم عشق دلم، مایکی گلم و تک تک همسفرای نازنینم?
مریم خانوم جونم از شما سپاسگزارم بخاطر تهیه این اثر هنری بینهایت ارزشمند و ناب و تا ابد ماندگار!?
استاد نازنینم از شما بخاطر همکاریتون با مریم جون سپاسگزارم دم شما گرم! مرامتو عشق است!
مایکی گلم از شما بخاطر حضور سبزتون سپاسگزارم که روح تازه ای به فایلها بخشیدی خاله جون!??
از تک تک همسفرای خوبم بخاطر کامنتهای زیبا و پرمحتواشون سپاسگزارم که زیبایی ها رو با زوایای دید متفاوت بررسی کردن!?
و از خدای بینهایت مهربون و زیبامون که خودشو تو فایلهای سفر به دور آمریکا به ما بهتر نشون داد و قوانینشو بهتر بهمون شناسوند سپاسگزارم!
نمیدونم چه سوالی بپرسم همه چیز خیلی واضح و شفاف از زبان تصاویر نشون داده شد و با تمام وجودم دریافتش کردم!
در کل در این مستند شگفت انگیز همه چیز مثل آب زلال و شفاف و روشن بود! مثل قلب سازنده اش و بازیگرانش!
مثل قرآن که به زبان عربی مبین و قابل فهم هست!?
فقط این من هستم که باید خودم رو آماده دریافت کنم!
اگر جایی رو متوجه نشدم با تکرار اون قسمت کاملا درکش کردم! مثل همین که مریم جون گفتن الان سه ماهه که سفر تموم شده و من تنها تمپا هستم و استاد به سفر ادامه دادن و مایک هم در دبیرستان جدید به سر میبره! عشق بدون وابستگی!?
اگه یه قسمتهایی بنظرم جذاب نیومد یا عجیب و معمولی بود علتش این بود که بخاطر باورای محدودم مقاومت داشتم! مثل تعجب کردن من از لذت بردن شما از کارهای خیلی ساده و پیش پا افتاده مثلا نقاشی کردن روی الگوهای آماده در موزه پروانه ها یا غذا دادن به سنجابا و پرنده ها در آبشار نیاگارا یا خوردن یه املت ساده!? اما باورم تغییر کرد که بابا شادی و لذت بردن از همین چیزای کوچیک و ساده اس و اصلا کل زندگی همینه!?
یه جاهایی رو هم نیازه که روی زبان انگلیسیم بیشتر کار کنم تا قشنگ بفهمم چی میگه! ?
یه چیزایی رو هم که خوب درک نکردم بخاطر اینه که هنوز تو مدارش نیستم و باید تکاملم رو طی کنم مثل نحوه روندن آر وی و هواپیما و استفاده از دستگاه مکان یاب گارمین یا تیپ دادن به رستورانها یا نحوه ترید یا تبادل ماشین! ??
هر وقت تکاملم رو به اندازه کافی طی کرده باشم و نیاز باشه نحوه انجام این کارها رو بدونم قدم به قدم هدایت میشم و بهم چگونگی گفته میشود! از الان نیازی نیس سوالی درموردش بپرسم و بدونم دقیقا چطور!؟?
فقط میخوام از شما و خدای شما با تماااام وجودم و تک تک سلولهای بدنم سپاسگزاری کنم! چون من با این سفر رشد کردم و به نسخه بهتری از خودم تبدیل شدم! زیبابین تر! مثبت اندیش تر! راحت تر! سپاس گزارتر! رهاتر! ریلکس تر! با ایمان تر! شجاعتر! جسورتر! هدفمندتر! امیدوارتر! مهربان تر! صبورتر! با اعتماد به نفس تر! و در یک کلام توحیدی تر! ?
آغاز این سفر و نشونه هاش از جمله پروانه هایی??? که تو موزه دیدم با آغاز مهاجرت من و شروع زندگی جدیدم همزمان بود و پایان این سفر با رسیدن من به مقدسترین هدف زندگیم یعنی سه برابر شدن درآمدم همزمان شد! و البته این روند صعودی تا بینهایت ادامه دارد!??
خدارو صد هزاااار مرتبه شکر میکنم که من رو هدایت کرد تا در مدار این سفر توحیدی و ناب همسفر شما دستای نازنینش باشم.
و البته من هدایت شده هستم چراکه همزمان با دوره جهانبینی توحیدی که شروع کردم، فایلهای سفر به دور آمریکا هم پخش شد و اینها مکمل عالی برای همدیگه هستن!?
این شگفت انگیزترین و معنوی ترین سفر زندگیم بود! مثل یک خواب و رویای شیرین! سفر به بهشت همراه با بهشتیان! اما خدارو شکر که واقعی بود و امیدوارم تمااااام این زیباییییی ها رو شخصا از نزدیک با چشمای قشنگم ببینم! واقعی واقعی واقعی!
لطفا اگر امکان داره این سوالم پاسخ بدین چون فکر میکنم سوال بچه های دیگه هم باشه.
سوال:
بلاخره این اتفاق برای شما هم میوفته که طبق یکسری شرایط و اتفاق از مدار بالاتر به مدار پایین تر میاین،منظورم حال خوبه دل هست.
وقتی مدار میاد پایین یزره راهنمایی کنید که چه کاری انجام میدین که مدار میاد بالا.
شکرگزاری و توجه به نکات مثبت و این موارد رو میدونم،در تمام طول روز سعی میکنم به احساس بهتر برسم،احساسم بهتر میشه اما نمیتونم،میخوام واضح تر بگین اگر امکان داره.
استاد تو هیچ کدوم از صحبت هاش به این اشاره نمیکنه،چون همیشه تو مدار بالا هستین،یعنی اکثر مواقع که من دارم میبینم حالتون خوبه.به خاطر همین من نشنیدم که راهکار واضحی بدین درباره این موضوع.
من یکبار به مدت حدودا یکماه مدارم عالی بود،عااالی
اما فکر نمیکردم از اون مدار بیام پایین،اما اومدم.
الان هر چقدر سعی میکنم برگردم تو اون مدار نمیشه.
شکرگزاری میکنم و توجهم رو میزارم روی داشته هام و احساسم. رو خوب میکنم و احساس میکنم مدارم داره میاد بالا و همه چیز دوست داشتنی میشه،اما برای چند ساعته و دوباره پرت میشم پایین.
الان قدم سوم هستم و هیچ جای صحبتها اشاره به همچین چیزی نمیبینم که دقیقا یا مشخصا درباره این مورد حرف بزنه،فایلهای دانلودی رو هم اکثرا دیدم.
نمیگم قانون رو از بر هستم،اما قبل از استاد قانون رو در مقاطع پایین تر یاد گرفتم و خیلی پیشرفت داشتم.
الان مشکل اینه که نمیشه برگشت تو مدار عشق.
لطفا خواهشا تمنا میکنم در این مورد کمی توضیح بدین،خیلی خیلی خیلی درگیر این قضیه هستم.
شما فکر کنین خودتون از این مدار پرت بشین پایین و نتونین برگردین،چقدر داغون میشین،الان من تو اون وضعیتم.
وقتی که همواره داری روی خودت کار می کنی اولش بالا پایین داره چون هنوز باورهات تثبیت نشده ولی کم کم می یافتی تو جاده آسفالت اگه یه زمانی هم زدی جاده خاکی دوباره برمی گردی تو مسیر جای نگرانی نیست. وقتی یه نفر از لحاظ فکری رشد کنه و همیشه حواسش به فکرش و ورودی ذهنش و احساسش باشه پرت نمیشه پایین هیچ وقت اگرم پرت بشه که خیلی افراد رو دیدیم که از بالا به ظاهر پرت شدن ولی خیلی سریع رفتن بالاتر از جایی که بودن چون مثل بیل گیتس که میگه اگه همه چیز رو از من بگیرید من رو بزارید وسط جنگل های آمازون یه لب تاپ به من بدید که به اینترنت وصل بشه خیلی سریع از قبلم ثروتمند تر میشم .چون به قول استاد فکرش رو که نمیتونن ازش بگیرن. زمانی که حس میکنی داری میری تو فاز منفی تمرین کن که هیچی برات مهم نباشه غیر از لذت بردن از اون لحظه و باورهای درست رو بساز خدا همیشه با منه .هر اتفاقی بیافته به نفع من. این همه بالا پایین توی زندگی من و دیگران بوده همیشه و هست هیچی نشده .درباره تضاد توی سایت سرچ کن اگه میتونی محصول ارزش تضاد رو تهیه کن همه چیز همیشه به نفع ماست اگه نگاهمون رو بهش تغییر بدیم. این جهان با تضاد رشد میکنه.
کاملا با تضاد و برخورد باهاش که نتیجه خوب بشه آشنایی دارم.
میدونم که مشکل از ریشه باید حل بشه.
میدونم که تو هر لحظه باید فرکانس مثبت بفرستم.
تلویزیون و فیلم و سریال نگاه نمیکنم.
اینستا گردی و تلگرام و در کل مواظب تمام ورودی هام هم هستم.
از حرف زدن در مورد موارد منفی اعراض میکنم.
در مواردی که احساسم بد میشه سعی میکنم که فرکانس خوب ارسال کنم و به احساس بهتر میرسم.
یعنی به محض اینکه تصمیم میگیرم و شروع میکنم همه چی رو به بهتری میره.
کاملا راهکارهارو بلدم،ادعایی ندارم اما هروقت تعهد میدم که حالم رو خوب کنم میتونم و اینجا مشکلی ندارم.
مشکل اینجاست که تثبیت نمیشه این حال.
مشکل تثبیت شدن و موندن تو این مدار هست.میدونم به صورت دائمی باید کار کنم و هر روز و هرلحظه دارم همین کارو میکنم،نمیگم عالیم.
اما از قبلم خیلی خیلی بهترم خداروشکر.منی که تمام لحظاتم استرس و درگیری بود الان نسبت به قبلم عالیم،نه درگیر میشم نه روی آدم ها حساب میکنم،سعی میکنم شرک نداشته باشم،نه توی ذهنم با کسی میجنگم،یعنی به محض اینکه شروع میشه راهکارهارو پیاده میکنم و حالم رو خوب میکنم و نمیزارم افکار منفی قدرت بگیره.
مثلا هفده روز شکرگزاری و تمرینات کتاب خانم راندابرن و انجام دادم و حالم بهتر بود.میدونم باید هرلحظه شکرگزار بود و سعی میکنم که بابت هرچیز سپاسگزاری کنم از خداوندم.
باورسازی هم میکنم.
مشکلات درونیم رو پیدا کردم و دارم روشون کار میکنم تا یواش یواش از ریشه حل بشه و نمیگم آموزش ها جواب نداده خیلی بیشتر از اونی که فکر میکردم نتیجه اومده و داره میاد و در کل سعی میکنم رها باشم.
اما راه در این حال موندن رو مثل بقیه چیزا که واضح میگن چیکار کنین و نتیجه گرفتیم رو در این مورد و تثبیت این حال بیان نکردن.
میدونم تمرکز بر نکات مثبت هم یک راهکار یا تنها راهکاره موندن تو این مداره،اما این سوال رو مطرح کردم شاید راهکار مناسبی بگن که مثل بقیه چیزها راحت از این مرحله هم بتونیم گذر کنیم.
عجله هم سعی میکنم نکنم و اگر خواسته ای هم دارم از خدا درخواست میکنم و منتظر هدایت میشم و در اکثر مواقع متوجه هدایت میشم و خیلی باحاله این هدایت،که اینم از استاد یاد گرفتم در مورد خرابی پله آر وی به صورت واضح قضیه رو گرفتم و همیشه سعی میکنم اونجوری باشم و هرچقدر که تونستم،نتیجه اومده به همون مقدار توکل کردنم.
در کل خیلی ممنون از نظرتون،به من کمک کرد و اگر بازم راهکاری به ذهنتون اومد برام ارسال کنین،پذیرای نظرات و راهکارهای دوستان هم هستم و استقبال میکنم.
آرزو میکنم هممون در مدارهای عالی باشیم و بمونیم همیشه.
درود بر شما هم فرکانسی ، پرسش تون را در بخش عقل کل بنویسید. اون راهکارهایی که دوستان نوشته اند محشره. به نظرم مرحله ی درک کردن راه حل ها خودش یک گام بزرگه. برای من همیشه اینطوری بوده. اون عمل به قوانین کار سختی نیست ، اما ذهن من یک عالمه مقاومت داره . و وقتی استاد میگن عمل کنید، برای همین میگن که عمل به قانون باعث میشه در ذهنمان جا بیفته. خانم شایسته هم یادتون باشه گفتند که آگاهی ها را با عمل کردن در ذهنشان حک میکنند. شاد و تندرست باشید.
سلام و هزاران عشق نثار دل دریایی و روح اسمانیی بانوی زیبایی ها…
اری…بانوی عشق و مهربانی…
سلام بر بهترین الگو و فوق العاده ترین استاد دنیا
سلام بر شیرمرد کوچک…مایک دوست داشتنی ام
خداوندم
چطور میتوانم سپاسگذاری ات را به جا بیاورم برای این همه زیبایی و فراوانی و عشق و ثروتی که برایم لبریز کردی
پروردگارم سپاسگذارم که همسفرو هم مسیر استاد بی نظیرم همسفر و هم مسیر بانوی عشق و زیبایی و مهربانی بودم و هستم
خدایاشکرت برای این سفر شگفت انگیزمون
خدایاشکرت که هر لحظه هر ثانیه هم مسیر استاد نازنینم بودم در این سفری که اونقدر بزرگم کرد اونقدررررررر زندگیمو از فرش به عرش برد
واقعاااااااااا کلمات کم میارن…
مریم عزیزدلم
من عاشق این پشتکارت هستم
عاشق این شوق و اشتیاقت که چقدرررررر متایج زیبایی داد و هر روز بیشتر و بیشتر میشه
اره جهان نتایجشو خواهد دید
خیلیا خواهند اومد و خواهند دید این معجزه ی 100 قسمتی رو
معجزه ی لحظه لحظه زندگی استاد بی نظیرم رو..که ما ثانیه ثانیه اش رو میدیدیم و چه درس ها و چه نکته ها چه لذت ها چه عشق ها چه رابطه های فوق العاده درک میکردیم و یاد میگرفتیم…انگار از قسمت اولی که با تمام قدرتت زیبا بانوی من, با تمام عشقت برامون میگفتی و شروع کردی برای خلق این معجزه تا الانی که صدای بانمک و صدای پر از ارامش استا عزیزم داشت گزارش بازی معرکه رو میداد و چقدر زیباااااااا توضیح میدادن بازی رو?????
انگار همه ی همه ی قسمت ها لحظه هامون
شادی هامون
کارها و حل مسئله هامون
لذت بردن هامون
غذاخوردن هامون
پیاده روی هامون
عشق بازی کردن هامون با الله مون
عشق بازی کردن شما دوتا فرشته ی خداوند
رقصیدن و شادی کردن و شوخی کردن و خنده هامون جلوی چشمانم اومد
و من دیدممممممم
چقدر تغییر کردم
الهام فسمت اول کجا و این الهام عزیزی که الان اشک شوقش برای تغییرم اونقدر زیبا داره سرازیر میشه که حتی کلمات رو به خوبی نمیبینه کجا
مریم عزیزدلم…
تو چه کردی با دل ما…با باورهای ما…با زاویه دید ما…
با کانون توجه ما…با باورهای مخربی که کشیدین بیرون از وجودمون…چقدر زیبااااااا تک تک اموزه ای استادمونو بهمون نشون دادین…چقدر زیباااااا اشتیاق و ذوق و شوق و عشقتو به صورت مداوم برامون به اشتراک گذاشتین…سفرشگفت انگیزمون برامون سوغاتی های بی نهایت فوق العاده ای داشت
یاد گرفتیم
هدایت یعنی چی…اعتماد به جریانی که اگه خودتو بسماری بهش تورو به بهترین و فوق العاده ترین جاها میرسونه…که اونم بستگی به کانون توجه ات داره…هدایت…هدایت…هدایت
چقدررررر عاشق و شیدا و شیفته ی این کلمه ام????
هدایت….هدایتو بهمون یاد دادین
که با اعتماد به الله قدم بردارم و برم به دل ناشناخته ها..برم به دل ترس ها و ایمان داشته باشم که هدایت میشم باور داشته باشم که خداوندم با من حرف میزنه…و من اونقدر لایقم اونقدر ارزشمندم که با تمام وجوم صدای خداوند یکتامو میشنوم…
چقدرررررر زیبا تسبیح کردن و عبادتو بهمون یاد دادین مریم.نازنینم عاشق اون لحظه هایی بودم که میومدی از rv بیرون و برامون تو سکوت و خلوتی شب بهمون اون حسی پر از خداوند که مملو از خداوند بود رو نشون میدادی
اون لحظه های غروب تسبیح و عبادت کردن دیوانه ام میکرد و من مست مست خداوندم میشدم…چقدرررررر معرکه یادم دادی که اولین و عالی ترین رابطه ,رابطه ی من با خودمه..رابطه ی من با خدامه…چقدر با خود در صلح بودنو خوب یاد گرفتم
الان عاشقانه عاشق الهام عزیزم هستم و از لحظه به لحظه تنهایی فوق العاده ام لذت میبرم…زندگی به سبک شخصی…راحتی و اسونی
هدایت به بهترین و راحت ترین و اسون ترین راه ها
از جلوی مسیر و زاه خدا کنار رفتن
لذت بردن در هر لحظه
شادی کردن
خنده ها و شوخی ها و عشق ها و حتی از یه لحظه هم بدون شادی و خنده و شوخی و عشق هدیه کردن به هم نگذشتن و لذت بردن در هر لحظه
سپاسگذاری کردن برای این همه فراوانی
تمرکز
تمرکزِ
تمرکز
تمرکز
که رمز قانون همین کانون توجه مونه
که هر چقدر روی زیبایی ها و فراوانی ها و حس خوب باشه جهان فوران میکنه بی نهایت بی نهایت بیشتر و بیشتر هدایتمون میکنه به سمت زیبایی های بیشتر
رابطه ای که پر از صلح پراز ارامش
پر از رهایی پر از ازادی زمانی و فکری و مالی بود
بین 3تاتون مریم جان جانانم
مایک عزیزم که چقدرررررررر عمیق درک کرده قانونو و من چقدر این سفر فوق العاده مون چقدر چیزهای محشری ازش یاد گرفتم
عشقی که به هم ابراز میکردین و اون صلح و اعتماد به نفسی که داشتین
واییییییییی چطور میشه تو چند صفحه اینقدرررر نکته و اینقدررررر دزس و عشق و بی نهایتتتتتتت زیبایی و فراوانی و بی نهایت ثروتارو بگی و بنویسی؟؟؟؟
چطور میشه سفری که تا ابدالاباد ادامه خواهد داشت چرا که زیبایی ها و فراوانی های ثروت ها و ایت درس ها این اموزه های استاد عزیزتر ازجانم ادامه دار خواهد بود
چطور میشه تو این چند صفحه ادم این همه زیبایی و نکته رو جمع کنه….
عاشقتونم استاد نازنینمممممممم به خودم افتخار میکنم که در مسیر و ادامه روی مسیر شما هستم و مسیری که شما هدایت شدین و الان دارین دونه دونه با نشون دادن زندگی خودتون بزرگمون میکتین و بهمون یاد میدین و دستان زیبای خداوندم هستین …افتخار میکنم که شاگردشما الگوترین هستم و با تمام وجودم با تمام روحم متعهد هستم به خودم و هر روز تمام تلاش درست عمل کردن به قانون زیبای خداوندمه…
کتاب ها که کمه….جهانی شد…جهانی شد این سفر شگفت انگیزمون
جهانی شد عشق و اشتیاق مریم نازنینمون
جهانی شد تک تک نظرات دوستان محشذم. اون عشق و شادی و حس خدایی که از دونه دونه کلمات دوستان نازنینم که سرازیر میشد و من عشق میکردم نمیدونین چقدررررررر پرواز میکردم از خوندن تک تک نظراتی که همش هدیه ی خداوند محبت خداوند برایم بود???????
هر ثانیه ثانیه ی این سفرشگفت انگیزمون
چقدر زیبا تکاملی داشت…هیچ عجله ای در کار نبود
و فقط لذت لذت لذت و عشق وعشق و عشق بود…
چقدرررررر تجربه ها کسب کردیم چقدر بزرگتر شدیم چقدررررر زیبا یاد گرفتیم چطور باید با یه مسئله مواجه بشیم و با توکل و رهایی و اعتماد به دستان الله
هدایت میشیم به راحل اون مسئله
استادعزیزم
زبان تصاویر کار خودشو کرده قربونتون برم???
سوالامونو دونه دونه جواب داده و چقدر زیبا. با تضادها دوست کرد مرا..
عاشقانه تضادهامو دوست دارم و سپاسگذار خداوندم هستم که ب ایم واضح ارشدن خواسته این تضادهارو میاری بیرون برام
چقدر دیدمون دیدگاهمون نسبت به کشور زیبا و فوق العاده ی امریکا عالی تر ک عالی تر شده
چقدررررررررر پر از احساس خوب و پر از شادی و پر از فرهنگ بالا و پر از احترامه این کشور عاشق این کشورم
عاشق فرهنگ و درکش از تک تک قانون شاید ندونه قانون ولی خیلی خوب عمل میکنه بهش
مریم نازنینم
بانوی عشق یاد گرفتیم چقدر زیبا میشه احترام گذاشت و محبت کرد و عاشق بود….
چقدر زیبا میشه عشق ورزید
چقدر زیبا میشه تحسین کرد و افرین گفت و غرق لذت شد
و بانوی زیبای من
این اشتیاقو شوق و اصرار شما بود که خداوند بی نهایت مشتاق ترین بود برای ساخت این معجزه ی الهی…ان چنان نیروی به شما داد انچنان اشتیاق و ذوق و شوقی که حتی زحمت چندین ساعت تدوینشو میکشیدی و با عشقققققققق و با تمام وجودت این قسمت های. خداییییییی رو برامون درست میکردی که یاد بگیریم
تجربه کنیم
لمس کنیم
با تمام وجودمون با شما باشیم
و واقعا بودیم و هستیم و خواهیم بود به لطف خداوند یکتایم
خداوندم رو هزاران بارشاکرمممممممم برای بودن و هم مسیر بود و همسفر بودن در این بهشتی که انتها نداره
نامحدوده….
بی پایانه
استاد نازنینم نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم برای اینکه اجازه دادین مریم جان جانانم این سفرنامه ی معجره اسارو خلق کنه
سپاسگذارم استاد نازنینم و من ایمان دارم ادامه خواهد داشت????????
این زیبایی ها این شناخت بیشترمون از خداوند از درک و فهم قانون و نحوه ی درست استفاده کردنش بی نهایت ادامه خواهد داشت….
عاشقتونممممممم
عاشق تک تک لحظه ها و ثانیه ها و درس ها و لذت ها و عشق ها و خنده ها و بینهایت درس هایی گرفتم از این سفرنامه ی خدایی
معجزه ی الهی…زندگیم الله شده و بس
من و الله امممم?????
برام یاد دادی استاد الله ام برایم کافیست…که او هر لحظه هدایتم میکند
عاشق رابطتون هستم استاد نازنینم سپاسگذارم که دوره ی عشق و مودتون رو برامون به اشتراک گذاشتین سپاسگذارم که
دوره ی جهان بینی توحیدی رو که یاد بگیرم چطدر بتونم ذهنمو کنترل کنم برامون به اشتراک گذاشتین
سپاسگذارم که عزت نفس و صلح با خودمون رو در جای جای و ثانیه ثانیه این بهشت زیبا و فوق العاده بهمون یاد دادین
و 12 قدمی که غوغای این سفرشگفت انگیزمون بود
نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم استاد عزیزم و میدونم موفقیت تک تک ما و رسیدن ما به خواسته هامون و عمل کردن با جان و دل به اموزه هارو اونقدر خوشحالتون میکنه که هدفتون هم همینه که هممون جهان رو جای بهتری برای زندگی کنیم
خدای من
معشوق و رفیق من
عاشقانه عاشقت هستم چرا که تنها هدایتگر من تویی
سپاسگذارم که هر لحظه هدایتم کردی و میکنی
سپاسگذارم که مرا با بهشتیانت هم مسیر و همدار و هم فرکانس کردی که به بهترین شکل از اموزه هاشو و درس هاشون بتونم چیزهای جدیدی یاد بگیرم و تجربهدهای فوق العاده ی کسب کنم
یکتا هدایتگر من
سپاسگذارم که هر روز برایم درس های جدیدی اگاهی های جدیدی یادم میدهی برای خوشبخت تر زندگی کردنم برای لذت بیشترم
برای. در احساس عالی تر بودنم
چرا که من لایق این همه زیبایی ها و فراوانی ها و لایق دیدین این زیبایی های جهانت هستم روح تو در درون من است و این چه زیباااااا شایستگیست برای من…که تمام جهان را مسخر من کردی و کائنات را فرمان بردار من کردی و همه را در اختیار من گذاشتی
برای لذت بردنم برای خوشبخت تر زندگی کردنم
برای اینکه بهم بگویی همه چیز در این.جهان امکان پذیر است…چرا که جهان برای ماست
دنیا برای ماست مسخر ماست…
خداوندم سپاسگذارم که داشتن این همه زیبایی که در لحظه به لحظه ام دارم این ارامشم این قدرت خلقی که دیگر با وجود ان نگرانی معنایی ندارد چرا که من باور دارم همه چیز در دست من و در دست افکار و فرکانس من است
خدایاشکرت که هدایتم کردی و هم فرکانسم کردی با دوستانی که تک تکشان انوقدر زیبا بوی تورا میدهد انقدر زیبا از تو سخن میگوید و جواب هایم را هدایت هایم را به من میرساندند…عاشق خدای درون تک تکشان هستم
خدایاشکرت که توانستم این همه زیبایی و عشق و فراوانی و درک لحظه به لحظه از تمام لحظات سفرمون رو ببینم و درک کنم و تمرین و تکرار کنم
سپاسگذارم که فرصتی دادی باز هم مسیر باشم با دستان زیبا و فوق العاده ات
خدایا عاشقتمممممممم و سپاسگذارم که واقعا خوشبخت ترینممممممم…
واقعا خوشبخت ترینم
مریم عزیزمممممممم ما باز هم مناظر ادامه ی این سفر شگفت انگیزمون این سفر به درون زیبایی ها و شناخت ببشتر خداوند هستیم در زمان مناسب و در مکان مناسب…
و استادنازنینم عاشقتونم که اینقد زیبا نظراتو میخونین و اینقدر زیبا تحسین میکنین بسیاررررر سپاسگذارم بهترین استاد دنیاااااا
به زودی با تماممممممم بچه ها و دوستان محشرم توی بهترین مکان در بهتذین زمان میبینمتون عشق های من…
عاشقتونممممممممم استاد عزیزم
جهانی شد…این معجزه ی خداوند و واقعا همه اش کارخداست…کار جهانه…
در پناه الله یکتا شاد و شاد و شاد ک بارززز شاد باشین??
واقعا کامنتتون فوق العاده بود و چقدر زیبا لحظات همسفر شدن با استاد عزیزم و مریم نازنینم و مایک دوست داشتنی رو وصف کردی بخدا حالم عالی شد .خدارو هزاران بار شکر میکنم بابت دوستان زیبا بین و خوش قلمی چون شما رو دارم و عالی نوشتی دوست عزیزم عالی بود.
سپاسگزارم از خانم شایسته عزیز و استاد عباس منش که این فرصت را برای ما فراهم کردند تا با نشان دادن مناظر زیبای سفر، چگونگی هدایت الهی در سفرشون باورهای جدیدی بسازیم و از نگاه دوربین خانم شایسته کشور زیبای آمریکا رو ببینیم.
از خانم شایسته یک سئوال داشتم؛ قطعا آنچه امروز شما تجربه میکنید نتیجه باورهای قدرتمند و ایمان شماست و در صدر آن احساس لیاقتی که داشتید و خودتتون رو لایق و محق زندگی ای اینچنین رویایی و تجربه اتفاقات عالی میدیدید. از خانم شایسته سئوال دارم که چطور احساس لیاقت داشتن این زندگی و تجربه این اتفاقات عالی را در خودشون ایجاد کردن؟؟؟ چطور باید این احساس لیاقت رو در خودمون ایجاد کنیم؟؟؟ حداقل برای قدم های اول باید چه کرد؟ احساس لیاقت برای داشتن یک رابطه عاشقانه و عالی مثل رابطه شما و استاد عباس منش رو چطور باید تمرین کرد؟ سپاسگزار خواهم بود در این زمینه از تجربه خانم شایسته بهره مند شوم.
چه کار خوبیه که هرچند وقت یکبار برگردیم عقب رو نگاه کنیم و مسیری که تا به الان اومدیم رو مرور کنیم و ببینیم از کجا به کجا رسیدیم.
درس هاش رو برای خودمون یادآوری کنیم و بفهمیم در فرآیند حل مسائلمون چقدر رشد کردیم و بزرگ شدیم.
زیبایی های مسیر رو به یاد بیاریم و دوباره به احساس خوب برسیم.
و با امید و باور بیشتر قدم های پیش رومون رو مشخص کنیم و دوباره به مسیر ادامه داریم.
استاد هر روزی که از بودنم در این مسیر میگذره بیشتر درک میکنم که تمام هدف لذت بردن از مسیره و لذت رسیدن به تمامی خواسته های ما خیلی موقت و گذراست.
پس خیلی باید حواسمون به این نکته ی ظریف باشه که من به خواسته هام نمی رسم که احساسم خوب بشه .
من با رسیدن به احساس خوبه که به تمامی خواسته هام میرسم.
این نکته ی مهم و کنکوری رو هر روز باید صدبار مرور کنم و تا هر روز بیشتر از قبل اصل قانون رو ملکه ی ذهنم قرار بدم و بهش پایبند باشم.
با مرور مسیری که در فایل های سفرنامه تا به اینجا باهم طی کردیم من هم مسیری که با شما در این سایت قدم به قدم طی کردم رو مرور کردم و به خودم تبریک گفتم که چقدر رشد کردم و ظرف وجودم بزرگ تر شده.
مرور راهی که اومدم بهم انگیزه و اشتیاق بیشتری داد برای ادامه ی این مسیر زیبا و روحانی
از هردوی شما خیلی زیاد ممنونم که سخاوتمندانه لحظات زیبای سفرهای خودتون رو با ما به اشتراک گذاشتین و در این لذت و احساس خوب ما رو هم شریک کردین .
امیدوارم در مسیری که هستم هر روز بیشتر از روز قبل متعهدانه و با امید به خود الله قدم بردارم و در مدارهای بالاتر معجزات بیشتری رو در زندگیم رقم بزنم.
سلامی با عشقی از جنس خدا تقدیم به مریم جانم، استاد عزیزم و تک تک همسفرانم که بودن باهاشون این سفر رو لذت بخش تر کرد.
خدایا شکرت خدا جون سپاسگزارم که همراه این سفر بودم.
مریم جان سپاسگزارم که با عشقی خدایی این سفرنامه رو آماده کردی.
خودم همین الانی که در سفرم درک میکنم که گاهی آدم انقدر محو تماشای طبیعت و سازه ی خداوند میشه که حتی نمیتونه فیلم بگیره، چه برسه به تدوین کردن که واقعا یه همت بلند و همون عشق خدایی که گفتم میخواد.
همون همت و عشقی که در قلب مریمِ عزیزم ریشه داره؛ و الان ریشه هاش خیلییییییییی قوی تر از قبل شده.
من از دیروز یه آرامش خاصی رو احساس میکردم؛ مثل این بود که تو آسمون بودم روی ابرا نشسته بودم و نفس هام خیلی سبک شده بود، همون موقع توی ماشین بودم و غروب خورشید تماشا میکردم؛ چرخش خورشید رو با چشمام میدیدم؛ محو دیدن این زیبایی شده بودم؛ به یاد تمام غروب هایی که با این سفرنامه تجربه کردم افتادم؛ که همون ها چشمان من رو زیبابین کرده، غروب رو برای من خیلی خاص تر از قبل کرده.
در کنار دریا سپاسگزاری میکردم؛ کنار ساحل قدم میزدم،
من بودم و خدا و دریا و امواج قشنگ.
یه هوای دلپذیر(نه گرم نه سرد)، یه آفتابی که فقط گرمای خیلی شیرینی داشت، نسیمی که بوسه میزد بر گونه هام.
مریم جانم اینا یک لحظه هایی از یک روزِ من بود.
دلم میخواد بلند بلند فریاد بزنم که با چشم دل این سفرنامه رو ببینید؛ به خداوندی خدا همون صراط مستقیمه.
ولی میدونم فریادم رو فقط کسایی که هم فرکانسم هستن میشنون، چون باید با گوش دل این سفرنامه رو شنید و با چشم دل دید.
هرچی بخواید اینجا میتونید پیدا کنید. پاسخ ها با زبان تصاویر جواب داده میشه، خواسته ها با زبان تصاویر شکل میگیره،
آگاهی ها با زبان تصاویر منتقل میشه.
احساس میکنم روح من در این سفر بود.
این سفرنامه خودش یه دوره عزت نفس، عشق و مودت، جهان بینی توحیدی، روانشناسی ثروت بود.
توحید توحید توحید، همه جا خدارو پیدا کردم.
خدایی که در وجودتون بود، این سرسپردگی به هدایت خداوند خیلی شیرین بود.
هدایت هدایت دیگه یه کلمه نیست، شیوه زندگیه.
با دیدن عشقی که شما تجربه میکنید، عشقی که بدون قید و شرط به همه می ورزید، من بیشتر عاشق شدم، بیشتر با خودم در صلح قرار گرفتم.
وای فراااااوانیییییییییی رو چقدر بیشتر باور کردم، یعنی به جایی هدایت شدم که دیگه ذهن من خلع سلاح شده.
فراوانی دیدم که تا به الان ندیده بودم.
این سفرنامه پراز فراوانی عشق، آدم های فوق العاده، سلامتی، خنده، عشق، ثروت ثروت ثروت، مسافرت، امکاناتی که تا به حال ندیده بودم.
وقتی تصمیم میگیری بری به دل ناشناخته ها انگار ناشناخته ها هم میان دنبالت میگن بیا منو امتحان کن چیزای جدید یاد میگیری،
مثلا همین جمعه وقتی تو دل یه جنگل بودیم، خاله ام خمیر یه نوع نون محلی آورده بود، که نون درست کردیم، به منم میگفتن شاگرد نونوا؛ خیلییییی عالی بود.
و امروز خاله ام اومد گفت میخوام نون درست کنم میخوای بیا خمیرگرفتن رو یاد بگیر.
*من تغییر رو در اطرافیانم هم دارم میبینم، مامانم گفت زهراااااا اینجا شبیه جاده های آمریکاست، خونه هاشم شبیه آمریکاست؛ آمریکا یه چیز دور از دسترس نیست دیگه.
یا اینکه بستگان نزدیکم یه ویژه برنامه یلدا میدیدن بعد داشتن نکات مثبت اون برنامه رو با جزئیات میگفتن بعد متعجب نگاه میکردم کسی که نکته مثبت نمیدید داشت نکته های مثبت میکشید بیرون؛ انگار سفرنامه رو گذاشته بودن و نکته مثبت میکشیدن بیرون.
*خدایا خدایا چقدر من آگاهی یاد گرفتم، چقدر آگاهی های جدید خدا بهم یاد داد، هر لحظه از زندگیم شد آگاهی های ناب، اتفاقاتی رو تجربه کردم که یه بخشی اش رو تو سفرنامه تعریف کردم. اصلا نشانه ها یکی یکی وارد زندگیم شدن.
* با خدای درونم چقدر در صلح قرار گرفتم، چقدر صداشو بیشتر میشنوم، تو مسافرت ها دیگه برنامه خاص ندارم، میریم تا خدا بگه کجا بریم.
* من با این سفرنامه لبخند زدم، بلند بلند خندیدم، اشک ریختم از این همه عظمت، ذوق زده شدم، هیجان زده شدم، رقصیدم، بخاطر همین تمام جاهایی که رفتیم رو خیلی خوب یادمه انگار واقعا خودم همونجاها بودم.
*چقدر کامنت های بچه ها عالی و عالی تر شد، چه آگاهی هایی رو از این سفرنامه بیرون کشیدن، چقدر قوانین رو بیشتر درک کردم.
*همه چیز تو زندگیم ساده و ساده تر شده، همه چیز طبیعی داره وارد زندگیم میشه.
واقعا این سفرنامه یه نمونه عملی از اجرای قوانین تو زندگیه.
*نمونه عشق واقعی و الهی رو در روابط شما دیدم؛ مدت ها میشه از این عشق پاک و الهیف عشق همراه با آزادی صحبت کرد.
عاشق این ارتباط پدر پسری شدم، عاشق ارتباطی شدم که مریم جان و مایک باهم دارن.
عاشق این درک قوانین و این استقلالی هستم که مایک داره.
چقدر دیدن این روابط میتونه به همه کمک کنه:
به تربیت فرزند، به عشق بیشتر در روابط، به ورود آدم های بهتر و خدایی تر تو زندگی.
*حل مسئله های مختلف دیگه شده یه چیز جذاب و دوست داشتنی، مسئله ها اومدن تا ما بزرگتر بشیم، مدار بالاتر بریم.
*مریم جان شما بهمون آشپزی، فیلم برداری هم یاد دادید. با بخشندگی و سخاوت، تمامی زندگی تون رو با ما به اشتراک گذاشتین.
*یه چیز خیلی برام جالب بود که چقدر کیفیت مواد غذایی زندگیمون عالی تر شده، یادمه تابستون چایی چینِ اول رو خریدیم(اصلِ اصلِ جنس) رنگ و بوی طبیعی و عالیییییییی.
قبلا گفتم برای هر قسمت سفرنامه میشه یه کتاب نوشت، واقعا همین طوره؛ با هر کلیپ و فیلم و… فرق داره؛ آگاهی داره؛ عشق داره، خنده و شوخی داره؛ در یک کلام شیوه یه زندگی خدایی رو بهمون نشون میده.
من روزی رو میبینم که در کنار شما و بچه های گل هم فرکانسی سایت، از این چایی های اصلِ اصل براتون بیارم و یه چایی ذغالی بزنیم بر بدن، بعد با یه چایی همه مستِ مست میشیم.
خدارو شکر میکنم که تو سفر هستم و خداوند به حدی دورم رو خلوت کرد که این قسمت رو ببینم.
اصلا سفرکردن هام هم تغییر کرده، لپ تابم، mp4، هنذفریم جزء همیشگی سفرام هستن.
خداجانم با این سفرنامه من تورا از همیشه بهتر و بهتر شناختم، با تمام وجودم حس ات کردم، به سخن هایت را با گوش دل گوش دادم، تورا با چشم دلم دیدم، سپاسگزارتر شدم، رهاتر شدم، بارهای سنگین روی دوشم را برداشتم، ذهن و جسمم سبک شدند، هدایت تورا درک کردم، باتو همراه شدم و معجزات زندگیم را به چشم دیدم.
من باید کتاب ها بنویسم اگر بخوام به معنای واقعی درمورد سفرنامه بگم.
.
خدایا شکرت من رو در این مسیر قرار دادی؛
خدایا شکرت انسان هایی از جنس خودت سر راهم قرار دادی که این آگاهی هارو بهم یاد بدن.
خدایا شکرت که من سپاسگزاری بودن رو حس میکنم.
خدایا شکرت که قدم به قدم همراه این سفرنامه بودم.
خدایا شکرت که منو خالق زندگیم آفریدی و بهم قدرت خلق کنندگی خودت رو عطا کردی.
خدایا من عاشقانه دوستت دارم.
تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم.
تازه همه چیز داره شروع میشه، این قسمت امید یه شروع شگفت انگیز رو میده.
خدا رو شکر میکنم بابت اینکه ما رو هدایت کرد به مسیر کسانی که به اونها نعمت داده، نه کسانی که بر اونها غضب کرده و نه گمراهان.
خیلی خیلی زیاد احساس عجیبی دارم، خیلی خیلی زیاد.
من خودم جزو اون افرادی هستم که تازه با این سفرنامه اخت گرفتم یعنی اولاش خیلی نمیفهمیدم که بچه ها چی میگن و خیلی سختم بود که بخوام از زیبایی ها بگم و تعریف کنم و تازه الان یخم آب شده و خیلی حالم تغییر کرده…
آره آبجی شایسته، استاد عزیزم و آبجی ها و داداش های عزیزم، الان من، اون موقعی که این فایل رو شروع کردیم رو قسمت اول رو میگم یادم نمیاد، که کی بودم؟…چه خصوصیات اخلاقی ای داشتم؟…درکم از قانون چقدر بود؟ واقعاً هیچی یادم نمیاد… آبجی مریم این تدوین شما دست میذاره روی قلب من و واقعا نمیتونم جلوی اشکام رو بگیرم، این آهنگ آخر فایل داشت دیوونم میکرد بخدا… واقعا هیچی یادم نیست که چه اهدافی داشتم… من تو این سفر به سمت ثروت ۳ هدایت شدم، خدای مهربونم رو تو قلبم احساسش کردم و مدیر برنامه و مدیر اجرایی و برنامه ریز تمام جنبه های زندگیم شد، استاد شخصیم شد، استاد تمام و کمال طراحی و نقاشیم شد، هادی و معلم و مربی من شد، مسیر سوزان قلبم رو پیدا کردم، به لطف خدای مهربونم، کار کردن تا ابد روی فراوانی در تمام جنبه ها رو، با تمام پوست و گوشت و استخونم احساسش کردم و الان به لطف الله هر هفته شخصیتم داره پیشرفت میکنه و دارم تغییر میکنم هر هفته و به کل هفته های قلبی ام رو یادم نیست اینقدر دارم تغیر میکنم به لطف الله…
عزت نفسم اینقدر تغییر کرده که واقعا از محاسبات بشری خارج شده حد پیشرفتم و مقدار فاصله ای که با شخصیت روز اولم گرفتم و اینقدر تغییر کردم که هنوز فکر میکنم هیچ تغییری نکردم اینقدر که به لطف الله مهربون، این شخصیت بسیار بسیار پولادین و انعطاف پذیرم برام طبیعی شده و الان هم که با ثروت ۳ همراه شدم ، همون بار اولی که داشتم ج ۱ رو مینوشتم تو دفترم، دو تا ایده ی کسب و کار به ذهنم رسید که تو تاریخ بشریت هیچ کسی تا بحال اون کاراها رو انجام نداده و اصلا به ذهن کسی هم خطور نکرده که میشه اینطور هم نتیجه گرفت و با طی کردن تکاملش ، میشه ازهر کدومشون بی نهایت ثروت ساخت و الان به لطف خدای مهربون و با یاری فقط خودش ، دارم توی یکی از این ایده ها که مربوط به عشقم میشد حرکت میکنم و در حال شکستن ساختارهایش هستم تو ذهنم با هدایت الله مهربونم. الان هم که دارم روی رابطه ی عاطفی ام کار میکنم که خیلی توش پشیرفت کردم و خبرهای خوبی تو راهه… سه ساله به لطف خدای مهربون یک دونه قرص مصرف نکردم و یه سی سی آمپول بهم تزریق نشده و یه قطره شربت نخوردم…خیلی خیلی لطیف شدم خیلی نرم شدم…
واقعااااا نمیتونم احساسم رو بیان کنم خیــــــــــلی خیــــــــــــــــلی زیاد حالم عجیبه و غریبه، خیلی احساس غریبی دارم، چه نشونه های سرنوشت سازی که خدای مهربونم از طریق همین سفرنامه بهم گفت که اگه میرفتم تو مسیرهایی که ذهنم میگفت خدا میدونست الان کجا بودم، اما الان اینجا در آرامش در حال تایپ کردن کامنتم هستم…
چه هفته هایی گذشت چه تضادهایی که برخورد کردم و خدای مهربون هدایتم کرد، چه کنترل ذهن های سختی که با همین فایل های سفرنامه انجام دادم، خدا خیلی هوام رو داشت و داره، همونطور که هوای هممون رو داره…
واقعا احساس عجز میکنم، بخدا فقط و فقط خود اون خدای مهربون شاهده که با تمام سلول هام احساس عجز میکنم، چطوری میتونم سپاسگذاریش رو انجام بدم؟؟؟؟؟؟
فضل اون بی نهایته و روز افزون.
خود من که باید دوباره بشینم دوباره از اول هر روز یه فایل نگاه کنم، تازه بیدار شدم به لطف الله مهربونم که فضل بی نهایتش شامل هممونه. اولاش تو دلم می گفتم حالا این سفر نامه یه مسافرته دیگه مگه چیه و وقتی میدیدم که بچه ها کلی نوشتند بهم فشار میومد، اما الان بینهایت فرق کردم، سیر نمیشم از این سفر با تمام وجودم اون حس خنک و رقیق و لطیف سفر نامه رو حس میکنم و میخوام تا ابد باهاش باشم… فرق الانم با اون روز اولم مثل فرق یه کاسه ی آب با یک اقیانوسه و همینطور تا ابد ادامه داره و نامحدوده نامحدود…
این فایل آخری مثل زندگی خودم میمونه، به خودم میگم این حرف رو، لحظه ی آخر وقتی دارم دوره میکنم مسیر زندگیم رو چه حسی دارم؟
وقتی اون لحظه های آخری دارم مسیر زندگیم رو مرور می کنم، چقدر احساس غرور میکنم که کسی بودم که ایمان داشتم، پا روی ترسهام گذاشتم، دست خدای مهربون شدم که خیلی ها هدایت بشوند، ایمانم رو به خدای مهربون نشون دادم که من قبولت دارم و میدونم و باور کردم که تو هستی تنها قدرت مطلق و مهربون، تنها فرمانروای کیهانِ مهربون، تنها منبع رزق و خوشبختی و ثروت وعشق و سلامتی بی نهایت جهان ها و اسمان ها و زمین، چقدر خودم رو شناختم چقدر حقیقتم رو درک کردم،این خیلی مهمه باعث میشه آدم خودش رو یه تنظیمی کنه، چقدر قرآن رو درک کردم و بهش عمل کردم، چقدر از قدرت هایی که خدا بهم داده استفاده کردم و چقدر ساختار شکنی کردم توی زندگیم…
اینا مسائل خیلی مهمیه برای من، چقدر سرم جلوی خودم بالاست، اون لحظه ی آخر چقدر از این یک فرصت زندگی ای که با محمدرضا احمدی تجربش کردم و از شخصیت محمدرضا احمدی ای که آگاهانه ساختمش راضی هستم، اصلا کاری به بقیه هم نداریم، خودمم و خودم و خدای مهربون خودم…
موقعی که دارم میرم پیش خدای مهربون و بر میگردم خونم، چجوری میرم؟ با عشق و حال و ذوق میرم یا با حالت افسوس ، مثل یه مهمونی که اونجا کلی خندیدم و کیف کردم و وقتی برمیگردم خونم هنوز خنده رو لبام هست و شاد هستم.
به قول استاد توی فایل ما بی اتنها هستیم، چقدر از لحظه به لحظه زندگیم لذت بردم و اون کاری که بهش علاقه داشتم رو انجام دادم و چقدر خودش و فراوانیش رو بیشتر باور کردم؟
خدا رو شکر بابت این مسیر، خدا رو شکر ،هزاران مرتبه شکرت، بابت این مسیر ساده ، خنک ، خلوت ، راحت و بی شیله پیله.
استاد اون اول فایل یعنی من سر هر گزارش شما چند بار زدم عقب هی بلند بلند میخندیدم میگفتم چقـــــــــــــــدر قشـــــــــــنگ چقــــــــــدر قشـــــــــنگ یعنی من چشمام رو می بستم و فقط داشتم میشنیدم چقدررر خفـــن بود چقــدر طبیعی بود، اصلا باورم نمیشد بخدا، هنوز هم تو تعجبم.. استااااااد خیــــــــــلی خفن بود خیلی زیاد، من عاشق این کارام مخصوصا تقلید صدا، یعنی تو خونمون صدای من کم شنیده میشه همش دارم صدا در میارم، صدای هیولا و نعره های هیولاها و نمیدونم این شخصیت های کارتونی و کلی با خواهرم و مامانم فقط ریسه میریم از خنده ،کلاه قرمزی و از این شخصیت ها…
اون تلویزیونه رو من خیلی دوستش دارم، اتفاقا یکی از اون خواسته های من هم همینه استاد که توی اتاق خودم با ایکس باکس جلوی یه تلویزیون ۷۵ اینچ منحنی کیولد سامسونگ فیفا بزنم اوووووفـــــف چون من فیفا بازی میکنم و از بچگی با فیفا بزرگ شدم و خیلی با فیفا حال میکنم چند بار هم رفتم قیمت کردم تو پاساژ چهار سوق.
اون فیلم برداری با این دوربین های هوایی که اسمش رو یادم نیست، خیلی عالی بود خیلی ، اصلا حس و حال فایل رو خیلی خاص کرده بود اون فضای بی نهایت پارادایس.
من این استفاده کردن از تکنولوژِی توی زندگی روز مرم رو خیلی دوست دارم واقعا نمیتونم بگم که من چقـــــدر عاشق تکنولوژی و این گجت های تکنولوژی هستم.. اینقدر عاشقشم که مسیر عشقم هم داره به سمت دیجیتال پینتینگ میره وااااای استاد خیلی حال میده با تبلت یا با محصولات سرفیس مایکروسافت نقاشی بکشی، اون حس مدرن و به روز بودنش رو عاشــــــقشم، حس بی نهایت عالی ای بهم میده….
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنینم و دوستان همسفرم
سپاسگزار خداوندی هستم ڪه مرا در مدار این سفر فوقالعاده قرار داد.
وقتی ڪه ڪامنت خانم شایسته عزیزم رو در قسمت نظرات فایل«مسابقه لایو ۳» خوندم ، وقتی ڪه توضیحاتشون رو در مورد شیوه زندگی استاد و اینڪه دیدن و مشاهده عینی رفتار ها و عملڪرد استاد توی زندگی ، چقدر برای درڪ بیشتر قانون ڪمڪ شون ڪرده. یه خواسته برام شڪل گرفت ڪه برای رسیدن بهش هیچ ایده ای نداشتم ، فقط با تمام وجودم ، خواستم ڪه شرایطی پیش بیاد ڪه قانون رو به صورت ڪاملاً عملی در زندگی استاد ببینمم. شاید این خواسته مربوط میشه به شخصیت من ڪه هر چیزی رو وقتی عملی ببینم ، یادش می گیرم، از دروس مدرسه و دانشگاه گرفته. تا آشپزی و خیاطی و نقاشی و بافتنی. من اگر صد تا مطلب و مقاله در مورد یڪ برنامه ڪامپیوتری بخونم اندازه یڪ فایل سه دقیقه ای ڪه توش اونو نشون بده برام تاثیر نداره، اگر بهترین آشپز دنیا، با بهترین شیوه و بیان دستور یڪ غذایی رو برام توضیح بده اندازه دیدن یڪبار درست ڪردن اون ، یادش نمی گیرم. پس این خواسته اون روز شڪل گرفت….
و جهان دست به ڪار شد….
خانم شایسته عزیزم ڪه همیشه دوربین دستشه و ده ها هارد ترابایتی تا حالا فیلم گرفته و حتی بعدا نگاشون هم نڪرده، هدایت میشه به تدوین و قرار دادن فایل های سفر به دور آمریڪا روی سایت . استاد عزیزم با تمام مقاومت هاش میشه نقش اول این فایل ها ( یعنی استاد قربون اون مقاومتت ، خداییش ممنونم ڪه اینقدر خوبی و به قانون عمل می ڪنی ، ڪه حتی این مقاومت هم تاثیری روی رفتار و عملڪردت نمی ذاره و با اطمینان میگم، اگر خودتون نمی گفتید ، اصلأ متوجه نمی شدم.)
و شد…
حال می دیدم استاد صبح با انرژی بیدار میشه، آهنگ می خونه برای بیدار ڪردن مایڪ، خاطره ای ڪه میسازه، روابطی ڪه به زیبایی میسازه، تمرڪزش روی نعمت ها موقع صبحانه خوردن، غذا خوردن، سپاسگزاری اش از عزیز دلش، حس خوبش از دیدن زیبایی ها، رفتن به دل ناشناخته ها، ارتباط گیریش با آدم های جدید، رفتنش به مهمونی، خرید و جاهای دیدنی، شیوه حل مسائل، توجه به زیبایی ها، دریافت هدایت، ایمان داشتن در عمل، غذای هیولا درست ڪردن، مهمونی دادن، درخواست دادن، حتی خوابیدن و تمرڪز بر نڪات مثبت و اتفاقات خوب قبل از خواب، و توڪل، توڪل و توڪل….
و اینجوری میشه که یکدفعه به خودمون میام می بینیم توی رویاها و خواسته هامون داریم زندگی می کنیم.
حالا می دیدم که قانون رهایی چیه؟
حالا کاملاً واضح مفهوم هدایت و رها بودن در دستان خدا رو درک می کردم.
قانون تکامل رو در عمل می دیدم.
چگونگی برانگیختگی رو در روابط مشاهده می کردم.
توی هر شرایط و موقعیتی چطوری از زاویه ای نگاه کنم که احساس بهتری داشته باشم ، رو به عینه می دیدم.
توجه به زیبایی ها و نکات مثبت و لذت بردن از تک تک لحظه ها رو درک می کردم.
شیوه صحیح درخواست دادن و ارتباط برقرار کردن ، رو یاد می گرفتم.
قضاوت نکردن رو در عمل دیدم.
رفتن توی دل ترس ها و ایمان و توکل داشتن رو درک کردم.
اینکه استاد همیشه میگه انجامش بده ، برو تو دل کار رو ، بعد راه بهت نشون داده میشه رو عالی درک کردم.
لحظاتی از زندگی عاشقانه بدون وابستگی ای رو دیدم که قبلاً نمونه اش رو نه دیده و نه خوانده بودم.
چقدر دیدم و باورهام نسبت به آمریکا و مردمانش تغییر کرد.
و چقدر هر لحظه درس بود ، عشق بود ، لذت بود، احساس خوب بود و قانون بود و ایمان بود و ایمان بود و ایمان بود….
استاد برای همه توحیدی بودن و ایمان شڪست ناپذیرت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
و خانم شایسته عزیزم، من تا همیشه ازت سپاسگزارم برای این ڪار فوقالعاده ای ڪه انجام دادی، عشق جان.
با تمام وظایفی ڪه توی سفر داشتی ، من برای چندمین بار میگم ڪه عشق خیلی خیلی زیادی لازمه این ڪار بزرگ بود. میگم ڪار بزرگ چون این ڪار برای منی ڪه توی سفر و و حتی در موقع دیدن زیبایی ها آخرین چیزی ڪه یادم میاد اینه ڪه فیلم یا عڪس بگیرم، چون اینقدر اون لحظه و اون زیبایی منو مدهوش خودش می ڪنه ڪه دوست دارم با تڪ تڪ سلولهای وجودم اون لحظه رو درڪ ڪنم، بعد شما عزیز دلم، حتی وقتی دستت رو توی آب رودخانه هم فرو می ڪنی دوست داری اونو به ما نشون بدی، حتی دوربینت رو هم زیر آب می بری تا ما ماهی و عروس دریایی ها خوشگل رو ببنیم، بعد با اون همه ڪار و وظایفی ڪه سفر داره، با عشق و احتمالا از ڪلی استراحت و تفریحت زدی، تا این تدوین های عالی رو انجام بدی.
بانوی عشق و سخاوت و صلح درونی، برای این همه عشقی ڪه نثارمان ڪردی ، سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
و همه همسفران عزیزم ڪه با نوشتن ڪامنت های فوقالعاده شون به درڪ بیشتر قانون و نڪات مثبت ، ڪمڪ ڪردن، هم ڪار فوقالعاده ای انجام دادن ، خدا روشڪر ڪه نعمت دیدن این فایل ها و خواندن ڪامنت ها رو روزی ام قرار داد و چه رزق و روزی لذت بخشی، و ڪاملاً درڪ می ڪنم ڪه چه ایمان و ثبات قدمی لازم بود برای این همراهی مستمر.
همسفران گلم برای بیان عالی درڪ و آگاهی زیبایتان سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
و اما درخواست و سوالی ڪه استاد عزیزم گفتن مطرح ڪنیم. من یه درخواست و یڪ سوال دارم ڪه امیدارم پاسخ بدهید:
اول درخواستم:
استاد عزیزم شما توی یڪی از فایل های قبلی تون، در مورد شڪر گذاری ڪه اون روز ، موقع غذا خوردن و در جمع مهموناتون انجام داده بودید، توضیح دادید و گفتید، ڪه اون روز نوبت شما بوده و اینقدر این ڪار را عالی انجام دادین ڪه اشڪ شوق همه تون جاری شده. من توی سفر نامه منتظر دیدن شڪر گزاری ابتدای غذا خوردن تون بودم ( البته سه چهارتا فایل رو ندیدم) ، ممنون میشم ڪه یڪی از اون شڪر گزاری رو هم بذارید و یا حتی اگر از اون روز مهمونی فیلمی دارید قرار بدین. می دونم ڪه این ڪار یه ڪار دلی هستش و هر روز یه جور متفاوت ممڪنه انجام بشه ، خیلی دوست دارم یڪی از اونها رو ببینم.
و اما سوالم:
توی قسمت ۱۰ سفر به آمریڪا، در مورد حل مسایل، شما و مایڪ هر دو سعی می ڪردین مسایلی رو حل ڪنید و شما فرمودید ڪه باید
ادامه بدهیم تا ایده ها بیان و بلاخره اون مسئله رو حل ڪنیم. و تاڪید شما رو ادامه دادن بود.
و توی قسمت ۴۲ سفر به دور آمریڪا، حل مسئله پله rv ، رو داشتیم، اونجا شما چندین بار تلاش ڪردید، بعد مدتی به غذا خوردن و تفریح و شنا و خواب پرداختید، و بعد صبح روز بعد برای حل مسئله اقدام ڪردید ڪه خدا اون آقا رو به عنوان دست خودش برای ڪمڪ به شما فرستاد.
با دیدن این دو تجربه این سوال رو برای من پیش آمد ڪه چه وقت باید برای حل یڪ مسئله تداوم داشته باشیم و چه وقت بین حل مسأله، تمرڪزمون رو از روی اون برداشته و روی نڪات مثبت بذاریم؟ اینڪه بذاریم احساساتمون راهنمای باشه و وقتی ڪه داریم یڪ مسئله رو حل می ڪنیم و به راه حل نمی رسیم، و احتمالا میخواد احساساتمون منفی بشه، تمرڪزمون رو بذاریم روی نڪات مثبت دیگه. برام قابل درڪه، ولی اینڪه چه فرقی بین این احساس و احساس تنبلی یا اهمال ڪاری هست رو درڪ نمی ڪنم. چطوری باید تشخیص داده بشه؟ چون در هر دو روش مسئله عالی حل شد.
استاد عزیزم اگر امڪانش هست ، تفاوت این دو شیوه حل مسأله رو بیان ڪنید.
ممنونم ڪه شرایط طرح سوال رو هم ایجاد ڪردید.
و در آخر ، برای شما ، این فصل با ۱۰۰ قسمت تموم شد و کار ما ، صدها بار دیدن این فایلها و درس گرفتن ازشون ، تا همیشه ادامه داره. ممنونم برای اثر جاودانه ای که ساختید.
(تمام جاهایی که از من استفاده شده, منظور هدایت رب است)
سلام
وقتی داشتم فایل و میدیم , گفتم با خودم چرا خانم شایسته اینقدر ساکته
یا دیروز که یک لحظه خبر قسمت ۱۰۰ سفرنامه اومد ولی بعدش سریع پاک شد
یه جا داشتم نظرات سایت میخوندم , یکی از بچه ها گفته بود :بانوی عشق و مهربانی
باخودم گفتم , من صفت های مختلفی برای کلمه بانو نسبت به خانم شنیده بودم , ولی بانو عشق و مهربانی و نشنیده بودم , واقعا بانوی عشق و مهربانی
بانوی عشق و مهربانی , سپاسگزارم که با عشق لحظه هاییت و با هم تقسیم کردی به عشق اینکه به من نشون بدی چطور از دونسته هام استفاده کنم, به من سبک زندگی استادی و نشون دادی که ۳ سال دارم درس هاش و با خودم کار میکنم, به من(با هدایت رب) درک متفاوت تری از ایمان, هدایت , تکامل ,صبر , عشق , رابطه , برخورد با اافراد جامعه , دیدت زیبایی ها , تمرکز به زیبایی ها, در صلح بودنبا خودم , تعبیر و درک بهتر از احساس خوب , رها بودن , قانون تضاد , فراوانی ….. و تمام قوانینی که استاد در هر جلسه در هر دوره آخر جمله هاش میگه این یک قانون است , استاد این یک قانون است
شاید یه جاهایی چون اومدم سبک زندگی استاد و برم اذیت شدم, ولی من و به درک بهتر از زندگی بهسبک شخصیم رسوند, بچه ها ما از استاد و تمام انسان های موفق جهان الگو میگیریم , ولی قرار نیست به سبک اونها زندگی کنیم , ما باید قوانین و درک کنیم , و قوانین به سبک شخصی خودمون برای تجربه بهتر از خودمون در تمام زمینه ها پیاده کنیم , بچه ما قرار خودمون و تجربه کنیم , ورودی های درست بگیریم, و به سبک شخصی خودمون در زندگی آنالیز و طراحی و استفاده کنیم .و خداوند ما را هدایت میکند.
بانوی عشق و مهربانی , من از ایران به آنکارا همونجوری که خودت میدونی و آدم اصلا نمیفهمه چی شد , مهاجرت کردم, بانوی من, به خداوندی خدا روزهایی بود که دیگه هیچی نمیدونستم, و همون لحظه ها , روی تلگرام میومد قسمت … سفر به دورآمریکا, الان اشک هام داره میاد همینجوری , بانوی من , به مو رسیده بود و لی خداوند از طریق دستان زیبایت و کوچولو , تصاویری را به من نشان میداد که امید و انگیزه ام را صد برابر میکرد, و مانند فشفشه ای میشدم , که چشم بسته و فقط دست در دست یار قدم میزدم, معبود من سپاسگزارم , فقط میتوانم شکرگزار تو باشم
بانوی عشق و مهربانی , نازنین بهرامی از اولین روز سفر تا به امروز که سفرمان در این فصل به پایان رسید , به اندازه بینهایت تغییر کرده, و در هیچچچچچچچ زمینه ای به روز اول سفرمان ربط ندارم
عزت نفسم, اهدافم , خود عاشقی , عشق معبودم, روابطم, رها بودنم, درک آزادی از انسان ها در ذهنم, درک رهایی از رابطه عاطفی , حتی با کسی که از من بیشتر از دوره های استاد و داره, و بی نهایت همفکر و همراه بودیم, (واااای خدایا شکرت,استاد داستان اون کویرس که تو دوره شیوه حل مسائل گفتین, عاشقتم)درک هدایتم, و برات بگویم , احساسم در یک کلام, هیچ ربطی به روز اول سفرمان ندارد .
به جرات لطفی بزرگی در حق بشریت انجام دادی
بانوی عشق و مهربانی , حرف ۵ سال , جواب دادن ایمیل است, چه تکاملی , چه عشقی , چه باورهایی , چه درکی از طرز فکر افراد, این سفر لاجرم باید چنین نتیجه ای دهد, نه تنها برای ماهایی که هم قدم و در همین لحظه ها با شما بودیم, و چه کسانی که در آینده همفرکانس میشوند.
من خوشبخترین دختر دنیا هستم , واااااای معبودم عاششششششششششششقتم بوسسس
خدا میشه دیگه اینقدر کتابی نگی بنویسیم, بوس
وایییی بچهها دیشب شب یلدا بود چهار ساعت تمام زدیم و رقصیدم , , خیلی من خوشبختم که کسی هایی که با تو هستن حالشون و انرژیشون , مثل خودم بدون هیچ عامل و بیرونی بالا باشه, و همه تعجب کنند, (البته این و بگم چیزهایی که من دوست نداشتم, ولی من هم که تصمیم میگیرم, روی چی توجه کنم) کلی با بچه های فوق العاده , جای همههههه خالی , بچه ها من خیلی پارتی تو فضای باز مثل طبیعت دوست دارم با یک دی جی خفن, بعد فکر کن هممون هم هم فرکانس واااای چه شود, میترکونیم , واییی استاد تو پرادایس عاللللیییی میشه, اوهههههههه
بچه ها از چیزهایی که به اصطلاح ترس تو ذهنتون بگذرین , آخ الان یادم افتاد, وقتی استاد دفته بود موتور سواری تو دل سخره ها , که قشنگ یادمه , وقتی فیلمشم میدیم, میگفتم ااا استاد مواظب باش , خیلی هجان داشت , و استاد وارد ترس هاش میشد, و همون روز همزمان قسمتی و که بانو سوار اسب شد , و گفتن یکی از ترس هاشون بوده, من هم تصمیم گرفتم وارد ترسی بشم که از ۱۵ و ۱۶ سالگی باهام بود, رفتن به پارتی که دختر و پسر قاطی , باورتون نمیشه, اون روز که میخواستم برم, وااای چقدر سخت بود , واین ۲ تا ویدیو چقدر من مصمم کرد, که بگذرم , البته این و بگم, بچه ها من کلی روی باورهای دیگه ام کار کرده بودم, که البته ممکن بود , شاید ۴ سال پیش این اتفاق میفتاد , این لذت متفاوتی که من اط وارد شدن به این ترس بود نمیبردم و عواقب بدی هم داشت برام, و لی به لطف خدای خودم , و کنترل نفسم , وارد شدن به ترسی و رد شدن ازش موجب شد , که اون کاهی که از کوه تو ذهنم ساخته بودم پودر رشد, و همین موضوع نمییییدونید , چقدر اول اینکه اعتماد بنفس من و برد بالا, بعد اینکه چققققدر از درگیری های ذهنی من و با آدم ها و قضاوت و روابط حل کرد
واییی خدایا شکرت , من چی بودم چی شدم, من واقعا خوشبختم(بچه ها من این تجربه رو گفتم , شما برای خودتون شخصی سازیش کنید, من منظورم , این نیست , که از این پارتی به اون پارتی برید, اصل موضوع و درک کنیم, وارد شدن به ترس هایی که واقعا واهین , و همون ها صد برابر ما رشد میدن, من این ترس و داشتم چون تو یک خانواده به شدت مذهبی و فرهنگی که بزرگ شدم, و گرنه این موضوع برای یک نفر که حتی تو ایران بزرگ شده, و خانواده غیر مذهبی داره , و حتی کسی که در ازوپا و آمریکا و هر کشوری با فرهنگ متفاوت زندگی کرده, مسخره باشه, اصل موضوع وارد شدن به ترس هامونه, صحب های استاد عشق و هم اینجوری برای خودمون personasl, کنیم , نه اینکه بیاییم اون کار استاد یا من , یا بچه هایی که از نتایجتون مینویسن و تو سبک زندگی خودمون که اصلا به ما ربطی نداره , به زور وارد کنیم و بخواهیم پیاده کنیم,بوسسس عاشقتونم)
دیگه چی بگم از این سفر رویایی
آهان , من دقیقا قبل از اینکه این فایل قسمت آخر و بزارید, روز قبلش یا ۲ دور روز قبلش , از ته قلبم دلم خواست دوباره بشینم از اول سفر و دوره کنم, بعد گفتم , خانم شایسته هر روز هی داره فیلم میزاره نمیرسم, چقدر دلم میخواهد تمرکزی برم دوباره سفر و از اول دوره کنم, و نتایجم و بزرگتر کنم, با دوره در کنار دوره های ثروت ۱ وعرت نفش و عشق و مودت , هدفگذاری که دارم دوره میکنم, وااای نازی چه شود , خلاصه ما تو این فکر ها بودیم
وقتی دیدم نوشته قسمت آخر , خوب دلم گرفت , چون واقعا رشد من تو این مدت بی نهایت لگاریتمی , بعد حتی فیلم هم دیدم , باز تمرکزم روی این بود که, اااا نازی چیکار کنیم و فلان
تا اینکه قلبم گفت , بانو مگ نگفتی میخواهی دوره کنی تمرکزی با عشق, من هم گفتم بله عشق
واییی من خوشبخ ترینم
بانوی عشق و مهربانی چه میراثی از خودت به جا گذاشتی
من نازنین بهرامی بزرگترین business woman در جهان هستم .
وااای چه ها کرد با من این سفر , وقتی به این فکر میکنم, قرار برم دوباره از اول دوره کنم, و اون همه تغییر و در مدار جدید دوباره تجربه کنم, و بزرگتر شروع کنم, و بزگتر شم,ته دلم قنج میره, وای خدایا شکرت , و من میتونم تمرکزی برم روی دوره ااز اول سفر
من بینظیر هستم
آهان آقا من یه سوال , خدااای خانم شایسته , چطوری گوشی و میگیرید دستتون فیلمبرداری میکنید , ببین , اونجایی که هست میره تو دل آب آبشار نیگارا , با با حرفه ای ترین فیلم بردار و نمیتونن این حس و به تو بدن, بچه ها دیدین انگار عین تو فیم سینمایی ها هستن , که دوربین روی یک پایه است و فیلم میگیره, بابا مگه داریم, این سوال من, دیگه خودتون گفتین همه رو جواب میدیم, من نمیدونم حالا میخواهین از طرز فیلم گرفتن شما فیلم بگیرن , یا هر چییی
راستی استاد چقدر خوب گزارش گری میکنید ,یاتونه میگفتید من تو هر کای میرفتم موفق میشدم , ولی قلبتون گفت این کار و ادامه بدید , شما تو گزارشگری هم موفق میشدین , استاد, تو دوره عشق و مودت گفتین , وقتی احساسمون بد, حالا مثلا نسبت به همسرم و فلان , مثلا برید پیاده روی , برید , یک دوش آب گرم و فلان .. و گفتین خودتون میرفتین بازیهای کامپیوتری میکردین , و زیر صدا هم یک کتاب صوتی میزاشتین , و یا موقعی که بندر عباس بودین , میرفتین کنار ساحل پیاده روی , استاد الان که این تصاویر و دیدم , تازه بیشتر فهمیدم, که تو عمل یه کار دیگه رو انجام بدم , یا یعنی چی , و توجه ام و ببرم روی یه چیز دیگه یعنی چی,و این و بارها در دوره عشق و مودت, الان با دیدن این تصاوی بهتر و خیلی بیشتر درک کردم , استاد این یک قانون.عاشششششقتم , بوسسسسسس
واااای من برم تمرکزی دوره سفر به آمریکا و از روز اول شروع کنم, یوووووووهوووووو, yeeeeeeeesssss, اییییییینه , پیش به سوی بینهایت و فراتر از آن
عاششقتونممم ادامه میدیم به لطف خدا,با عشق , بوسسسس
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته نازنینم و همگی دوستانم در سایت
???????
یلداتون مبارک ???
چقدر زیبا قسمت صدم سفرنامه مصادف شد با بلندترین شب سال?
نمیدونم چطور حسمو بیان کنم وقتی وارد سایت شدم همون لحظه این فایل روی سایت اومد و مشتاقانه دانلودش کردم.
مدام در ذهنم مرور شد که استاد سال گذشته قبل از شروع دوره کشف قوانین زندگی و جهان بینی توحیدی از سفر دور آمریکا میگفتن و این اتفاق افتاد ، دور آمریکا بهمراه همه ماها که عاشقانه این فایل ها رو دنبال کردیم .
هر باری که این فیلمها رو دیدم خدا رو حس کردم که چقدرررر بزرگه و چقدر نزدیکه
چقدر رویا ها و آرزوهای ما برآورده شدنشون سادست و جهان برای همه ما انجام میده فقط کافیه باایمان قوی روی باورهامون کار کنیم ?
وقتی نقشه رو مرور میکردین دیدم که چقدر خدا بزرگه و خاسته های ما کوچیکن در برابر این همه عظمت و بزرگی و ثروت خداوند
و شرمم میشه از خداوند که گاهی ترس سراغم میاد که نکنه نشه …
و خداوند توی این لحظه گفتن : ” نترس منم خدای یکتای بی همتا …”
مومنان حقیقی در برابر خداوند از هیچ چیز نمی ترسند و فقط توکل میکنند و به راه خودشون ادامه میدن با قلبی پر از عشق و امید???
مریم جان شایسته یک روز شما هم مثل استاد عباسمنش پا روی ترس هاتون گذاشتین و شروع کردید و اولین قدم ها رو گذاشتین
وقتی که باور کردین فقط باید برای خدا کار کنید و حتی در سفر هم به خدا فکر کردین و اون لحظه ای بود که با تمام وجود به برطرف کردن نیازهای اعضای سایت بودین که چطور از زبان تصاویر رنگ خوشبختی رو ببینند تا باورهاشون قوی تر بشه و همه آموزه های دوره ها رو به تصویر کشیدین.
دمتون گرم واقعا ???
یه چیزی که خیلی در روابط شما باهم در فیلمها میبینم احترام و ارزش قائل شدن برای همدیگه هست . همیشه وقتی طرف مقابلتون صحبت میکنه باعشق سکوت میکنین و باتمرکز به صحبتها و نظرات ایشون گوش میکنید و همدیگرو تحسین میکنید . این از اون تضادهایی هست که در روابطم داشتم و جهان به من نشون داد که چه رابطه ای رابطه دلخواه من هست .
منم روزهایی رو داشتم که در سفرهام همیشه حتی از دیدن یک گل زرد خیلی ظریف و زیبا لدت میبردم از دیدنش ابراز احساسات میکردم ، فیلم و عکس میگرفتم اما چون اطرافیانم در اون فرکانس نبودن برخورد خوبی نداشتن و کم کم این حس در من از بین رفت و تا مدتها باعث شد احساس کنم نباید اینقدر دنبال زیبایی ها باشم و احساسم رو بیان نمیکردم امااااا جهان کار خودش رو کرد و من رو هدایت کرد و بهم گفت : اتفاقا همین رفتار تو هست که دوست داشتنیت کرده و چشمای تو باید زیبایی ها رو ببینه با این تفاوت که تو خودتو لایق و شایسته ش بدونی و افرادی شبیه به خودتو جذب کنی و تو باید به اندازه ارزشمندی هایی که خداوند بهت داده قدر خودتو بدونی تا ادمهای عاشق و درست رو در زمان و مکان درست خداوند وارد زندگیت کنه نه اینکه تو برخلاف میلت رفتار کنی … و این سفرنامه به من نشون داد که این رابطه رویایی که همیشه در رویاهام تصور میکردم و نیازشو احساس میکردم حقیقتا وجود داره و منم میتونم طبق سلیقه و خاسته م خلقش کنم .
فقط باید عاشقانه خودمو در جریان رودخونه رها کنم .
مثل شما که در سفرنامه خودتونو سپردین دست خدا و هدایت هاشو دنبال کردین و لحظه به لحظه با جریان رودخونه به جلو رفتین.
پیش خودم میگفتم این بنده خداها برای گرفتن فیلم باکیفیت شاید مجبور بشن بیشتر وقتها غذای سرد بخورند و خیلی چیزهای دیگه … اما سر تعهدتون موندین و ما رو صد قسمت مهمون کردین سر سفره باصفا و باعشق تون???
این کار شما به من یاد داد همیشه متعهد باشم به همه کارهام و در لحظه با عشق فقط به خدا گوش کنم ، توکلم رو قوی و قوی تر کنم و حرکت کنم
و نترسم
چون خدایی با اون همه عظمت خدای منه
فقط کافیه بزرگی خداوند رو باور کنی .
?????????
من همیشه یه سوالی برام پیش میومد :
هزینه های سفری بااین کیفیت چقدر میتونه باشه ؟
و اینکه :
آیا ازینکه این همه در ماشین هستین و زندگی در حال حرکت ، هیچ وقت شده احساس خستگی کنید ؟
چون بهرحال آروی هرچقدر هم که امکانات داشته باشه و زندگی در جاده و جنگل و یک ماشین هست که شبیه به زندگی یک خونه نیست و ممکن هست کمی حس خستگی رو ایجاد کنه.
(البته که در چهره شاداب و زیبای استاد و مایک و صدای پراز عشق مریم جان چنین چیزی دیده نمیشد?)
یه درخواستیم دارم که اون ۲۰۰ قسمت رو بزارین برامون?
وااای راستی استاد چقدرررر قوی و زیبا همه چیز رو با قانون تطبیق میدین و انقدر زیبا در هر لحظه درست عمل میکنین .
تلویزیون هاتون هم مبارک و تحسین میکنم شما رو بابت اینکه در هر لحظه دنبال شادی و لذت بردن هستین و زندگی تون رو باعشق و شادی سپری میکنین با ساده ترین چیزها لذت میبرین و خدا رو شکر میکنین???
و زیباتر اینکه جهان هروز داره ثروتمند و ثروتمندتر میشه
چقدرررر تکنولوژی میتونه پیشرفت کنه ، چقدررر ایده در ساخت فقط یک تلویزیون تا بحال به ذهن بشر رسیده
یاد اون تلویزیون کوچیکتون در بندرعباس افتادم و حالا چقدرررر فاصله با اون روزهاتون پیدا کردین که جدیدترین مدل تلویزیون ۲۰۱۹ باخرید همزمان دو تلویزیون فقط برای ماشین تون اونم زمانیکه بخشی از ماشسن در حال تعمیر هست بدون نگرانی از هزینه هاتون اونچه رو که نیاز دارید خرید میکنید و همه این اتفاقات فقط با کنترل ذهن و تمرکز روی خاسته ها و داشته ها. مبارکتون باشه???
خدایا هزاران مرتبه شکرت
و خلاصه اینکه این فایل هم پر از نکته بود که باید بارها دید.
مریم جان شایسته ازتون بینهاااایت سپاسگزارم که این همه مدت زمان گذاشتین و باعشق قانون و استفاده ازش رو در هر لحظه زندگی خودتون و استاد عباسمنش عزیز برامون به تصویر کشیدین فقط از روی اخلاص و عشق ، با اونهمه کارهایی که در طول سفر داشتین .
واقعا ازتون ممنونم و امیدوارم همیشه سلامت، ثروتمند، باعشق در پناه خداوند باشید???
سلام و درود بی انتها به استاد عزیزجونم مریم عشق دلم، مایکی گلم و تک تک همسفرای نازنینم?
مریم خانوم جونم از شما سپاسگزارم بخاطر تهیه این اثر هنری بینهایت ارزشمند و ناب و تا ابد ماندگار!?
استاد نازنینم از شما بخاطر همکاریتون با مریم جون سپاسگزارم دم شما گرم! مرامتو عشق است!
مایکی گلم از شما بخاطر حضور سبزتون سپاسگزارم که روح تازه ای به فایلها بخشیدی خاله جون!??
از تک تک همسفرای خوبم بخاطر کامنتهای زیبا و پرمحتواشون سپاسگزارم که زیبایی ها رو با زوایای دید متفاوت بررسی کردن!?
و از خدای بینهایت مهربون و زیبامون که خودشو تو فایلهای سفر به دور آمریکا به ما بهتر نشون داد و قوانینشو بهتر بهمون شناسوند سپاسگزارم!
نمیدونم چه سوالی بپرسم همه چیز خیلی واضح و شفاف از زبان تصاویر نشون داده شد و با تمام وجودم دریافتش کردم!
در کل در این مستند شگفت انگیز همه چیز مثل آب زلال و شفاف و روشن بود! مثل قلب سازنده اش و بازیگرانش!
مثل قرآن که به زبان عربی مبین و قابل فهم هست!?
فقط این من هستم که باید خودم رو آماده دریافت کنم!
اگر جایی رو متوجه نشدم با تکرار اون قسمت کاملا درکش کردم! مثل همین که مریم جون گفتن الان سه ماهه که سفر تموم شده و من تنها تمپا هستم و استاد به سفر ادامه دادن و مایک هم در دبیرستان جدید به سر میبره! عشق بدون وابستگی!?
اگه یه قسمتهایی بنظرم جذاب نیومد یا عجیب و معمولی بود علتش این بود که بخاطر باورای محدودم مقاومت داشتم! مثل تعجب کردن من از لذت بردن شما از کارهای خیلی ساده و پیش پا افتاده مثلا نقاشی کردن روی الگوهای آماده در موزه پروانه ها یا غذا دادن به سنجابا و پرنده ها در آبشار نیاگارا یا خوردن یه املت ساده!? اما باورم تغییر کرد که بابا شادی و لذت بردن از همین چیزای کوچیک و ساده اس و اصلا کل زندگی همینه!?
یه جاهایی رو هم نیازه که روی زبان انگلیسیم بیشتر کار کنم تا قشنگ بفهمم چی میگه! ?
یه چیزایی رو هم که خوب درک نکردم بخاطر اینه که هنوز تو مدارش نیستم و باید تکاملم رو طی کنم مثل نحوه روندن آر وی و هواپیما و استفاده از دستگاه مکان یاب گارمین یا تیپ دادن به رستورانها یا نحوه ترید یا تبادل ماشین! ??
هر وقت تکاملم رو به اندازه کافی طی کرده باشم و نیاز باشه نحوه انجام این کارها رو بدونم قدم به قدم هدایت میشم و بهم چگونگی گفته میشود! از الان نیازی نیس سوالی درموردش بپرسم و بدونم دقیقا چطور!؟?
فقط میخوام از شما و خدای شما با تماااام وجودم و تک تک سلولهای بدنم سپاسگزاری کنم! چون من با این سفر رشد کردم و به نسخه بهتری از خودم تبدیل شدم! زیبابین تر! مثبت اندیش تر! راحت تر! سپاس گزارتر! رهاتر! ریلکس تر! با ایمان تر! شجاعتر! جسورتر! هدفمندتر! امیدوارتر! مهربان تر! صبورتر! با اعتماد به نفس تر! و در یک کلام توحیدی تر! ?
آغاز این سفر و نشونه هاش از جمله پروانه هایی??? که تو موزه دیدم با آغاز مهاجرت من و شروع زندگی جدیدم همزمان بود و پایان این سفر با رسیدن من به مقدسترین هدف زندگیم یعنی سه برابر شدن درآمدم همزمان شد! و البته این روند صعودی تا بینهایت ادامه دارد!??
خدارو صد هزاااار مرتبه شکر میکنم که من رو هدایت کرد تا در مدار این سفر توحیدی و ناب همسفر شما دستای نازنینش باشم.
و البته من هدایت شده هستم چراکه همزمان با دوره جهانبینی توحیدی که شروع کردم، فایلهای سفر به دور آمریکا هم پخش شد و اینها مکمل عالی برای همدیگه هستن!?
این شگفت انگیزترین و معنوی ترین سفر زندگیم بود! مثل یک خواب و رویای شیرین! سفر به بهشت همراه با بهشتیان! اما خدارو شکر که واقعی بود و امیدوارم تمااااام این زیباییییی ها رو شخصا از نزدیک با چشمای قشنگم ببینم! واقعی واقعی واقعی!
GOD BLESS AMERICA ????
سلام
لطفا اگر امکان داره این سوالم پاسخ بدین چون فکر میکنم سوال بچه های دیگه هم باشه.
سوال:
بلاخره این اتفاق برای شما هم میوفته که طبق یکسری شرایط و اتفاق از مدار بالاتر به مدار پایین تر میاین،منظورم حال خوبه دل هست.
وقتی مدار میاد پایین یزره راهنمایی کنید که چه کاری انجام میدین که مدار میاد بالا.
شکرگزاری و توجه به نکات مثبت و این موارد رو میدونم،در تمام طول روز سعی میکنم به احساس بهتر برسم،احساسم بهتر میشه اما نمیتونم،میخوام واضح تر بگین اگر امکان داره.
استاد تو هیچ کدوم از صحبت هاش به این اشاره نمیکنه،چون همیشه تو مدار بالا هستین،یعنی اکثر مواقع که من دارم میبینم حالتون خوبه.به خاطر همین من نشنیدم که راهکار واضحی بدین درباره این موضوع.
من یکبار به مدت حدودا یکماه مدارم عالی بود،عااالی
اما فکر نمیکردم از اون مدار بیام پایین،اما اومدم.
الان هر چقدر سعی میکنم برگردم تو اون مدار نمیشه.
شکرگزاری میکنم و توجهم رو میزارم روی داشته هام و احساسم. رو خوب میکنم و احساس میکنم مدارم داره میاد بالا و همه چیز دوست داشتنی میشه،اما برای چند ساعته و دوباره پرت میشم پایین.
الان قدم سوم هستم و هیچ جای صحبتها اشاره به همچین چیزی نمیبینم که دقیقا یا مشخصا درباره این مورد حرف بزنه،فایلهای دانلودی رو هم اکثرا دیدم.
نمیگم قانون رو از بر هستم،اما قبل از استاد قانون رو در مقاطع پایین تر یاد گرفتم و خیلی پیشرفت داشتم.
الان مشکل اینه که نمیشه برگشت تو مدار عشق.
لطفا خواهشا تمنا میکنم در این مورد کمی توضیح بدین،خیلی خیلی خیلی درگیر این قضیه هستم.
شما فکر کنین خودتون از این مدار پرت بشین پایین و نتونین برگردین،چقدر داغون میشین،الان من تو اون وضعیتم.
لطفا پاسخ بدین،یا راهنمایی کنین خانم شایسته.
سپاسگزارم
وقتی که همواره داری روی خودت کار می کنی اولش بالا پایین داره چون هنوز باورهات تثبیت نشده ولی کم کم می یافتی تو جاده آسفالت اگه یه زمانی هم زدی جاده خاکی دوباره برمی گردی تو مسیر جای نگرانی نیست. وقتی یه نفر از لحاظ فکری رشد کنه و همیشه حواسش به فکرش و ورودی ذهنش و احساسش باشه پرت نمیشه پایین هیچ وقت اگرم پرت بشه که خیلی افراد رو دیدیم که از بالا به ظاهر پرت شدن ولی خیلی سریع رفتن بالاتر از جایی که بودن چون مثل بیل گیتس که میگه اگه همه چیز رو از من بگیرید من رو بزارید وسط جنگل های آمازون یه لب تاپ به من بدید که به اینترنت وصل بشه خیلی سریع از قبلم ثروتمند تر میشم .چون به قول استاد فکرش رو که نمیتونن ازش بگیرن. زمانی که حس میکنی داری میری تو فاز منفی تمرین کن که هیچی برات مهم نباشه غیر از لذت بردن از اون لحظه و باورهای درست رو بساز خدا همیشه با منه .هر اتفاقی بیافته به نفع من. این همه بالا پایین توی زندگی من و دیگران بوده همیشه و هست هیچی نشده .درباره تضاد توی سایت سرچ کن اگه میتونی محصول ارزش تضاد رو تهیه کن همه چیز همیشه به نفع ماست اگه نگاهمون رو بهش تغییر بدیم. این جهان با تضاد رشد میکنه.
سلام خانم فیضی پور
خیلی ممنونم از پیامتون
کاملا با تضاد و برخورد باهاش که نتیجه خوب بشه آشنایی دارم.
میدونم که مشکل از ریشه باید حل بشه.
میدونم که تو هر لحظه باید فرکانس مثبت بفرستم.
تلویزیون و فیلم و سریال نگاه نمیکنم.
اینستا گردی و تلگرام و در کل مواظب تمام ورودی هام هم هستم.
از حرف زدن در مورد موارد منفی اعراض میکنم.
در مواردی که احساسم بد میشه سعی میکنم که فرکانس خوب ارسال کنم و به احساس بهتر میرسم.
یعنی به محض اینکه تصمیم میگیرم و شروع میکنم همه چی رو به بهتری میره.
کاملا راهکارهارو بلدم،ادعایی ندارم اما هروقت تعهد میدم که حالم رو خوب کنم میتونم و اینجا مشکلی ندارم.
مشکل اینجاست که تثبیت نمیشه این حال.
مشکل تثبیت شدن و موندن تو این مدار هست.میدونم به صورت دائمی باید کار کنم و هر روز و هرلحظه دارم همین کارو میکنم،نمیگم عالیم.
اما از قبلم خیلی خیلی بهترم خداروشکر.منی که تمام لحظاتم استرس و درگیری بود الان نسبت به قبلم عالیم،نه درگیر میشم نه روی آدم ها حساب میکنم،سعی میکنم شرک نداشته باشم،نه توی ذهنم با کسی میجنگم،یعنی به محض اینکه شروع میشه راهکارهارو پیاده میکنم و حالم رو خوب میکنم و نمیزارم افکار منفی قدرت بگیره.
مثلا هفده روز شکرگزاری و تمرینات کتاب خانم راندابرن و انجام دادم و حالم بهتر بود.میدونم باید هرلحظه شکرگزار بود و سعی میکنم که بابت هرچیز سپاسگزاری کنم از خداوندم.
باورسازی هم میکنم.
مشکلات درونیم رو پیدا کردم و دارم روشون کار میکنم تا یواش یواش از ریشه حل بشه و نمیگم آموزش ها جواب نداده خیلی بیشتر از اونی که فکر میکردم نتیجه اومده و داره میاد و در کل سعی میکنم رها باشم.
اما راه در این حال موندن رو مثل بقیه چیزا که واضح میگن چیکار کنین و نتیجه گرفتیم رو در این مورد و تثبیت این حال بیان نکردن.
میدونم تمرکز بر نکات مثبت هم یک راهکار یا تنها راهکاره موندن تو این مداره،اما این سوال رو مطرح کردم شاید راهکار مناسبی بگن که مثل بقیه چیزها راحت از این مرحله هم بتونیم گذر کنیم.
عجله هم سعی میکنم نکنم و اگر خواسته ای هم دارم از خدا درخواست میکنم و منتظر هدایت میشم و در اکثر مواقع متوجه هدایت میشم و خیلی باحاله این هدایت،که اینم از استاد یاد گرفتم در مورد خرابی پله آر وی به صورت واضح قضیه رو گرفتم و همیشه سعی میکنم اونجوری باشم و هرچقدر که تونستم،نتیجه اومده به همون مقدار توکل کردنم.
در کل خیلی ممنون از نظرتون،به من کمک کرد و اگر بازم راهکاری به ذهنتون اومد برام ارسال کنین،پذیرای نظرات و راهکارهای دوستان هم هستم و استقبال میکنم.
آرزو میکنم هممون در مدارهای عالی باشیم و بمونیم همیشه.
سپاسگزارم
درود بر شما هم فرکانسی ، پرسش تون را در بخش عقل کل بنویسید. اون راهکارهایی که دوستان نوشته اند محشره. به نظرم مرحله ی درک کردن راه حل ها خودش یک گام بزرگه. برای من همیشه اینطوری بوده. اون عمل به قوانین کار سختی نیست ، اما ذهن من یک عالمه مقاومت داره . و وقتی استاد میگن عمل کنید، برای همین میگن که عمل به قانون باعث میشه در ذهنمان جا بیفته. خانم شایسته هم یادتون باشه گفتند که آگاهی ها را با عمل کردن در ذهنشان حک میکنند. شاد و تندرست باشید.
به نام یگانه نوازنده ی زیبای گیتار عشق…
به نام عشق
به نام شادی
به نام زیبایی
به نام خالق یکتا…
سلام و هزاران عشق نثار دل دریایی و روح اسمانیی بانوی زیبایی ها…
اری…بانوی عشق و مهربانی…
سلام بر بهترین الگو و فوق العاده ترین استاد دنیا
سلام بر شیرمرد کوچک…مایک دوست داشتنی ام
خداوندم
چطور میتوانم سپاسگذاری ات را به جا بیاورم برای این همه زیبایی و فراوانی و عشق و ثروتی که برایم لبریز کردی
پروردگارم سپاسگذارم که همسفرو هم مسیر استاد بی نظیرم همسفر و هم مسیر بانوی عشق و زیبایی و مهربانی بودم و هستم
خدایاشکرت برای این سفر شگفت انگیزمون
خدایاشکرت که هر لحظه هر ثانیه هم مسیر استاد نازنینم بودم در این سفری که اونقدر بزرگم کرد اونقدررررررر زندگیمو از فرش به عرش برد
واقعاااااااااا کلمات کم میارن…
مریم عزیزدلم
من عاشق این پشتکارت هستم
عاشق این شوق و اشتیاقت که چقدرررررر متایج زیبایی داد و هر روز بیشتر و بیشتر میشه
اره جهان نتایجشو خواهد دید
خیلیا خواهند اومد و خواهند دید این معجزه ی 100 قسمتی رو
معجزه ی لحظه لحظه زندگی استاد بی نظیرم رو..که ما ثانیه ثانیه اش رو میدیدیم و چه درس ها و چه نکته ها چه لذت ها چه عشق ها چه رابطه های فوق العاده درک میکردیم و یاد میگرفتیم…انگار از قسمت اولی که با تمام قدرتت زیبا بانوی من, با تمام عشقت برامون میگفتی و شروع کردی برای خلق این معجزه تا الانی که صدای بانمک و صدای پر از ارامش استا عزیزم داشت گزارش بازی معرکه رو میداد و چقدر زیباااااااا توضیح میدادن بازی رو?????
انگار همه ی همه ی قسمت ها لحظه هامون
شادی هامون
کارها و حل مسئله هامون
لذت بردن هامون
غذاخوردن هامون
پیاده روی هامون
عشق بازی کردن هامون با الله مون
عشق بازی کردن شما دوتا فرشته ی خداوند
رقصیدن و شادی کردن و شوخی کردن و خنده هامون جلوی چشمانم اومد
و من دیدممممممم
چقدر تغییر کردم
الهام فسمت اول کجا و این الهام عزیزی که الان اشک شوقش برای تغییرم اونقدر زیبا داره سرازیر میشه که حتی کلمات رو به خوبی نمیبینه کجا
مریم عزیزدلم…
تو چه کردی با دل ما…با باورهای ما…با زاویه دید ما…
با کانون توجه ما…با باورهای مخربی که کشیدین بیرون از وجودمون…چقدر زیبااااااا تک تک اموزه ای استادمونو بهمون نشون دادین…چقدر زیباااااا اشتیاق و ذوق و شوق و عشقتو به صورت مداوم برامون به اشتراک گذاشتین…سفرشگفت انگیزمون برامون سوغاتی های بی نهایت فوق العاده ای داشت
یاد گرفتیم
هدایت یعنی چی…اعتماد به جریانی که اگه خودتو بسماری بهش تورو به بهترین و فوق العاده ترین جاها میرسونه…که اونم بستگی به کانون توجه ات داره…هدایت…هدایت…هدایت
چقدررررر عاشق و شیدا و شیفته ی این کلمه ام????
هدایت….هدایتو بهمون یاد دادین
که با اعتماد به الله قدم بردارم و برم به دل ناشناخته ها..برم به دل ترس ها و ایمان داشته باشم که هدایت میشم باور داشته باشم که خداوندم با من حرف میزنه…و من اونقدر لایقم اونقدر ارزشمندم که با تمام وجوم صدای خداوند یکتامو میشنوم…
چقدرررررر زیبا تسبیح کردن و عبادتو بهمون یاد دادین مریم.نازنینم عاشق اون لحظه هایی بودم که میومدی از rv بیرون و برامون تو سکوت و خلوتی شب بهمون اون حسی پر از خداوند که مملو از خداوند بود رو نشون میدادی
اون لحظه های غروب تسبیح و عبادت کردن دیوانه ام میکرد و من مست مست خداوندم میشدم…چقدرررررر معرکه یادم دادی که اولین و عالی ترین رابطه ,رابطه ی من با خودمه..رابطه ی من با خدامه…چقدر با خود در صلح بودنو خوب یاد گرفتم
الان عاشقانه عاشق الهام عزیزم هستم و از لحظه به لحظه تنهایی فوق العاده ام لذت میبرم…زندگی به سبک شخصی…راحتی و اسونی
هدایت به بهترین و راحت ترین و اسون ترین راه ها
از جلوی مسیر و زاه خدا کنار رفتن
لذت بردن در هر لحظه
شادی کردن
خنده ها و شوخی ها و عشق ها و حتی از یه لحظه هم بدون شادی و خنده و شوخی و عشق هدیه کردن به هم نگذشتن و لذت بردن در هر لحظه
سپاسگذاری کردن برای این همه فراوانی
تمرکز
تمرکزِ
تمرکز
تمرکز
که رمز قانون همین کانون توجه مونه
که هر چقدر روی زیبایی ها و فراوانی ها و حس خوب باشه جهان فوران میکنه بی نهایت بی نهایت بیشتر و بیشتر هدایتمون میکنه به سمت زیبایی های بیشتر
رابطه ای که پر از صلح پراز ارامش
پر از رهایی پر از ازادی زمانی و فکری و مالی بود
بین 3تاتون مریم جان جانانم
مایک عزیزم که چقدرررررررر عمیق درک کرده قانونو و من چقدر این سفر فوق العاده مون چقدر چیزهای محشری ازش یاد گرفتم
عشقی که به هم ابراز میکردین و اون صلح و اعتماد به نفسی که داشتین
واییییییییی چطور میشه تو چند صفحه اینقدرررر نکته و اینقدررررر دزس و عشق و بی نهایتتتتتتت زیبایی و فراوانی و بی نهایت ثروتارو بگی و بنویسی؟؟؟؟
چطور میشه سفری که تا ابدالاباد ادامه خواهد داشت چرا که زیبایی ها و فراوانی های ثروت ها و ایت درس ها این اموزه های استاد عزیزتر ازجانم ادامه دار خواهد بود
چطور میشه تو این چند صفحه ادم این همه زیبایی و نکته رو جمع کنه….
عاشقتونم استاد نازنینمممممممم به خودم افتخار میکنم که در مسیر و ادامه روی مسیر شما هستم و مسیری که شما هدایت شدین و الان دارین دونه دونه با نشون دادن زندگی خودتون بزرگمون میکتین و بهمون یاد میدین و دستان زیبای خداوندم هستین …افتخار میکنم که شاگردشما الگوترین هستم و با تمام وجودم با تمام روحم متعهد هستم به خودم و هر روز تمام تلاش درست عمل کردن به قانون زیبای خداوندمه…
کتاب ها که کمه….جهانی شد…جهانی شد این سفر شگفت انگیزمون
جهانی شد عشق و اشتیاق مریم نازنینمون
جهانی شد تک تک نظرات دوستان محشذم. اون عشق و شادی و حس خدایی که از دونه دونه کلمات دوستان نازنینم که سرازیر میشد و من عشق میکردم نمیدونین چقدررررررر پرواز میکردم از خوندن تک تک نظراتی که همش هدیه ی خداوند محبت خداوند برایم بود???????
هر ثانیه ثانیه ی این سفرشگفت انگیزمون
چقدر زیبا تکاملی داشت…هیچ عجله ای در کار نبود
و فقط لذت لذت لذت و عشق وعشق و عشق بود…
چقدرررررر تجربه ها کسب کردیم چقدر بزرگتر شدیم چقدررررر زیبا یاد گرفتیم چطور باید با یه مسئله مواجه بشیم و با توکل و رهایی و اعتماد به دستان الله
هدایت میشیم به راحل اون مسئله
استادعزیزم
زبان تصاویر کار خودشو کرده قربونتون برم???
سوالامونو دونه دونه جواب داده و چقدر زیبا. با تضادها دوست کرد مرا..
عاشقانه تضادهامو دوست دارم و سپاسگذار خداوندم هستم که ب ایم واضح ارشدن خواسته این تضادهارو میاری بیرون برام
چقدر دیدمون دیدگاهمون نسبت به کشور زیبا و فوق العاده ی امریکا عالی تر ک عالی تر شده
چقدررررررررر پر از احساس خوب و پر از شادی و پر از فرهنگ بالا و پر از احترامه این کشور عاشق این کشورم
عاشق فرهنگ و درکش از تک تک قانون شاید ندونه قانون ولی خیلی خوب عمل میکنه بهش
مریم نازنینم
بانوی عشق یاد گرفتیم چقدر زیبا میشه احترام گذاشت و محبت کرد و عاشق بود….
چقدر زیبا میشه عشق ورزید
چقدر زیبا میشه تحسین کرد و افرین گفت و غرق لذت شد
و بانوی زیبای من
این اشتیاقو شوق و اصرار شما بود که خداوند بی نهایت مشتاق ترین بود برای ساخت این معجزه ی الهی…ان چنان نیروی به شما داد انچنان اشتیاق و ذوق و شوقی که حتی زحمت چندین ساعت تدوینشو میکشیدی و با عشقققققققق و با تمام وجودت این قسمت های. خداییییییی رو برامون درست میکردی که یاد بگیریم
تجربه کنیم
لمس کنیم
با تمام وجودمون با شما باشیم
و واقعا بودیم و هستیم و خواهیم بود به لطف خداوند یکتایم
خداوندم رو هزاران بارشاکرمممممممم برای بودن و هم مسیر بود و همسفر بودن در این بهشتی که انتها نداره
نامحدوده….
بی پایانه
استاد نازنینم نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم برای اینکه اجازه دادین مریم جان جانانم این سفرنامه ی معجره اسارو خلق کنه
سپاسگذارم استاد نازنینم و من ایمان دارم ادامه خواهد داشت????????
این زیبایی ها این شناخت بیشترمون از خداوند از درک و فهم قانون و نحوه ی درست استفاده کردنش بی نهایت ادامه خواهد داشت….
عاشقتونممممممم
عاشق تک تک لحظه ها و ثانیه ها و درس ها و لذت ها و عشق ها و خنده ها و بینهایت درس هایی گرفتم از این سفرنامه ی خدایی
معجزه ی الهی…زندگیم الله شده و بس
من و الله امممم?????
برام یاد دادی استاد الله ام برایم کافیست…که او هر لحظه هدایتم میکند
عاشق رابطتون هستم استاد نازنینم سپاسگذارم که دوره ی عشق و مودتون رو برامون به اشتراک گذاشتین سپاسگذارم که
دوره ی جهان بینی توحیدی رو که یاد بگیرم چطدر بتونم ذهنمو کنترل کنم برامون به اشتراک گذاشتین
سپاسگذارم که عزت نفس و صلح با خودمون رو در جای جای و ثانیه ثانیه این بهشت زیبا و فوق العاده بهمون یاد دادین
و 12 قدمی که غوغای این سفرشگفت انگیزمون بود
نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم استاد عزیزم و میدونم موفقیت تک تک ما و رسیدن ما به خواسته هامون و عمل کردن با جان و دل به اموزه هارو اونقدر خوشحالتون میکنه که هدفتون هم همینه که هممون جهان رو جای بهتری برای زندگی کنیم
خدای من
معشوق و رفیق من
عاشقانه عاشقت هستم چرا که تنها هدایتگر من تویی
سپاسگذارم که هر لحظه هدایتم کردی و میکنی
سپاسگذارم که مرا با بهشتیانت هم مسیر و همدار و هم فرکانس کردی که به بهترین شکل از اموزه هاشو و درس هاشون بتونم چیزهای جدیدی یاد بگیرم و تجربهدهای فوق العاده ی کسب کنم
یکتا هدایتگر من
سپاسگذارم که هر روز برایم درس های جدیدی اگاهی های جدیدی یادم میدهی برای خوشبخت تر زندگی کردنم برای لذت بیشترم
برای. در احساس عالی تر بودنم
چرا که من لایق این همه زیبایی ها و فراوانی ها و لایق دیدین این زیبایی های جهانت هستم روح تو در درون من است و این چه زیباااااا شایستگیست برای من…که تمام جهان را مسخر من کردی و کائنات را فرمان بردار من کردی و همه را در اختیار من گذاشتی
برای لذت بردنم برای خوشبخت تر زندگی کردنم
برای اینکه بهم بگویی همه چیز در این.جهان امکان پذیر است…چرا که جهان برای ماست
دنیا برای ماست مسخر ماست…
خداوندم سپاسگذارم که داشتن این همه زیبایی که در لحظه به لحظه ام دارم این ارامشم این قدرت خلقی که دیگر با وجود ان نگرانی معنایی ندارد چرا که من باور دارم همه چیز در دست من و در دست افکار و فرکانس من است
خدایاشکرت که هدایتم کردی و هم فرکانسم کردی با دوستانی که تک تکشان انوقدر زیبا بوی تورا میدهد انقدر زیبا از تو سخن میگوید و جواب هایم را هدایت هایم را به من میرساندند…عاشق خدای درون تک تکشان هستم
خدایاشکرت که توانستم این همه زیبایی و عشق و فراوانی و درک لحظه به لحظه از تمام لحظات سفرمون رو ببینم و درک کنم و تمرین و تکرار کنم
سپاسگذارم که فرصتی دادی باز هم مسیر باشم با دستان زیبا و فوق العاده ات
خدایا عاشقتمممممممم و سپاسگذارم که واقعا خوشبخت ترینممممممم…
واقعا خوشبخت ترینم
مریم عزیزمممممممم ما باز هم مناظر ادامه ی این سفر شگفت انگیزمون این سفر به درون زیبایی ها و شناخت ببشتر خداوند هستیم در زمان مناسب و در مکان مناسب…
و استادنازنینم عاشقتونم که اینقد زیبا نظراتو میخونین و اینقدر زیبا تحسین میکنین بسیاررررر سپاسگذارم بهترین استاد دنیاااااا
به زودی با تماممممممم بچه ها و دوستان محشرم توی بهترین مکان در بهتذین زمان میبینمتون عشق های من…
عاشقتونممممممممم استاد عزیزم
جهانی شد…این معجزه ی خداوند و واقعا همه اش کارخداست…کار جهانه…
در پناه الله یکتا شاد و شاد و شاد ک بارززز شاد باشین??
سلام دوست عزیزم
ممنونم از کامنت زیباتون
سپاسگزارم
دستتون توی دستان خدا
سلام بر دوست بی نهایت زیبا دل و روح اسمانی
سپاسگذارم از وقتی که گذاشتین سپاسگذارم از انرژی بی نهایت مثبت و فوق العاده ای که برایم هدیه دادین از جانب خداوندم
خدایاشکرت
هزاذان بارشکرت
خداوند ره گشای مسیرتون باظه به سمت بی نهایت زیبایی ها
سلام و درود فراوان به دوست خوب و هم فرکانسم
بسیار خوشحال و خرسندم که این گونه با خدای خودت در صلح و آرامشی
لذت بردم از متن زیباتون و تشکر میکنم از اینکه تمامی مباحث رو به دقت و با جزییات توضیح دادید و به زیبایی هر چه تمام تر تفسیر کردین.
از خداوندم میخوام هر آنچه که میخوایید و به خدایی شدنتون کمک میکنه رو بهتون بده.
خداوندم حافظتون باشه ??
سلام بر دوست عزیزم
اقا احسان جان…
خدارو شاکرم که این وجود این خانواده ام
هزاران بار شاکرم
سپاسگذارم از خداوندی که چقدر زیبا هدایت میکنه
چقدر زیباااااا بزرگ میکنه تک تکمونو
سپاسگذارم از. این همه لطفی که دارین دوست خوب و هم فرکانسی عزیزم
برایتان از خالق یکتا
بهترین ها و عالی ترین ها و بی نهایت فراوانی هارا خواستارم
خداوند ره گشای مسیرتون باشه به سمت زیبایی های بیشتر???
به نام الله یکتا
سلام الهام عزیزم سلام دوست مهربان و نازنینم
واقعا کامنتتون فوق العاده بود و چقدر زیبا لحظات همسفر شدن با استاد عزیزم و مریم نازنینم و مایک دوست داشتنی رو وصف کردی بخدا حالم عالی شد .خدارو هزاران بار شکر میکنم بابت دوستان زیبا بین و خوش قلمی چون شما رو دارم و عالی نوشتی دوست عزیزم عالی بود.
بازم ازت ممنونم بابت این نوشته ی سراسر خدایی
ارزوی بهترین ها رو برات دارم دوست خوش قلبم
سلام به روی ماه عشق جانممممم
الهه ی مهربانمممممممممم
که واقعا چقدر زیبااااا نامی داریییییی
چقدر زیباستتتتتت روح والا و بی نهایت پر از عشق الله ات…
چقدر مصمم و قوی ادامه میدهی نازنین دوست من
چقدر زیبا از این عشق و شادی و شوقت لذت میبرم
عاشقتممممممم من???
شادی در بند بند وجودت باشه همیشه عشق جان
به نام خالق یکتا
خانوم طالبی از دید گاه زیباتون بسیااار لذت بردم
چقدر دلنشین و زیبا بود
شاد و سربلند باشین در پنا حق
سلام بر علی جان عزیز
چقدر زیباستتتتت
این عشق خداوندی
چقدر پر قدرته این انرژی های مثبت و فوق العاده ایی که میخواد چه چیزهای محشری رو خلق کنه
خدایاشکرت برای تک تک دوستان عزیزو فوق العاده ام که چقدر زیبا ازشون درس میگیرم و چقدر زیباااااااا دستان تو میشن برام
سپاسگذارم که هدیه و محبت خداوندم رو برایم فرستادی دوست خوبم…
خداوند ره گشای مسیرت باشه به سمت زیبایی های بیشتر
سلام؛ وقت بخیر
سپاسگزارم از خانم شایسته عزیز و استاد عباس منش که این فرصت را برای ما فراهم کردند تا با نشان دادن مناظر زیبای سفر، چگونگی هدایت الهی در سفرشون باورهای جدیدی بسازیم و از نگاه دوربین خانم شایسته کشور زیبای آمریکا رو ببینیم.
از خانم شایسته یک سئوال داشتم؛ قطعا آنچه امروز شما تجربه میکنید نتیجه باورهای قدرتمند و ایمان شماست و در صدر آن احساس لیاقتی که داشتید و خودتتون رو لایق و محق زندگی ای اینچنین رویایی و تجربه اتفاقات عالی میدیدید. از خانم شایسته سئوال دارم که چطور احساس لیاقت داشتن این زندگی و تجربه این اتفاقات عالی را در خودشون ایجاد کردن؟؟؟ چطور باید این احساس لیاقت رو در خودمون ایجاد کنیم؟؟؟ حداقل برای قدم های اول باید چه کرد؟ احساس لیاقت برای داشتن یک رابطه عاشقانه و عالی مثل رابطه شما و استاد عباس منش رو چطور باید تمرین کرد؟ سپاسگزار خواهم بود در این زمینه از تجربه خانم شایسته بهره مند شوم.
سلام و روزبخیر به فاطمه خانوم
سوال خوبی پرسیدین
دقیقا سوال منم هست.
مریم جان شایسته که واقعا هم شایسته ای میشه کامل توضیح بدی عزیزدلم؟ممنونتیم..
به نام خداوند زیبایی های تمام دنیا
سلام به استاد عزیز و مریم جان
سلام به همسفرهای خوب این سری فایل های زیبا
چه کار خوبیه که هرچند وقت یکبار برگردیم عقب رو نگاه کنیم و مسیری که تا به الان اومدیم رو مرور کنیم و ببینیم از کجا به کجا رسیدیم.
درس هاش رو برای خودمون یادآوری کنیم و بفهمیم در فرآیند حل مسائلمون چقدر رشد کردیم و بزرگ شدیم.
زیبایی های مسیر رو به یاد بیاریم و دوباره به احساس خوب برسیم.
و با امید و باور بیشتر قدم های پیش رومون رو مشخص کنیم و دوباره به مسیر ادامه داریم.
استاد هر روزی که از بودنم در این مسیر میگذره بیشتر درک میکنم که تمام هدف لذت بردن از مسیره و لذت رسیدن به تمامی خواسته های ما خیلی موقت و گذراست.
پس خیلی باید حواسمون به این نکته ی ظریف باشه که من به خواسته هام نمی رسم که احساسم خوب بشه .
من با رسیدن به احساس خوبه که به تمامی خواسته هام میرسم.
این نکته ی مهم و کنکوری رو هر روز باید صدبار مرور کنم و تا هر روز بیشتر از قبل اصل قانون رو ملکه ی ذهنم قرار بدم و بهش پایبند باشم.
با مرور مسیری که در فایل های سفرنامه تا به اینجا باهم طی کردیم من هم مسیری که با شما در این سایت قدم به قدم طی کردم رو مرور کردم و به خودم تبریک گفتم که چقدر رشد کردم و ظرف وجودم بزرگ تر شده.
مرور راهی که اومدم بهم انگیزه و اشتیاق بیشتری داد برای ادامه ی این مسیر زیبا و روحانی
از هردوی شما خیلی زیاد ممنونم که سخاوتمندانه لحظات زیبای سفرهای خودتون رو با ما به اشتراک گذاشتین و در این لذت و احساس خوب ما رو هم شریک کردین .
امیدوارم در مسیری که هستم هر روز بیشتر از روز قبل متعهدانه و با امید به خود الله قدم بردارم و در مدارهای بالاتر معجزات بیشتری رو در زندگیم رقم بزنم.
به امید همسفری با شما تا آخر عمرم :)
در پناه الله یکتا باشیم همگی :)
به نام یکتا کیمیاگر هستی
سلامی با عشقی از جنس خدا تقدیم به مریم جانم، استاد عزیزم و تک تک همسفرانم که بودن باهاشون این سفر رو لذت بخش تر کرد.
خدایا شکرت خدا جون سپاسگزارم که همراه این سفر بودم.
مریم جان سپاسگزارم که با عشقی خدایی این سفرنامه رو آماده کردی.
خودم همین الانی که در سفرم درک میکنم که گاهی آدم انقدر محو تماشای طبیعت و سازه ی خداوند میشه که حتی نمیتونه فیلم بگیره، چه برسه به تدوین کردن که واقعا یه همت بلند و همون عشق خدایی که گفتم میخواد.
همون همت و عشقی که در قلب مریمِ عزیزم ریشه داره؛ و الان ریشه هاش خیلییییییییی قوی تر از قبل شده.
من از دیروز یه آرامش خاصی رو احساس میکردم؛ مثل این بود که تو آسمون بودم روی ابرا نشسته بودم و نفس هام خیلی سبک شده بود، همون موقع توی ماشین بودم و غروب خورشید تماشا میکردم؛ چرخش خورشید رو با چشمام میدیدم؛ محو دیدن این زیبایی شده بودم؛ به یاد تمام غروب هایی که با این سفرنامه تجربه کردم افتادم؛ که همون ها چشمان من رو زیبابین کرده، غروب رو برای من خیلی خاص تر از قبل کرده.
در کنار دریا سپاسگزاری میکردم؛ کنار ساحل قدم میزدم،
من بودم و خدا و دریا و امواج قشنگ.
یه هوای دلپذیر(نه گرم نه سرد)، یه آفتابی که فقط گرمای خیلی شیرینی داشت، نسیمی که بوسه میزد بر گونه هام.
مریم جانم اینا یک لحظه هایی از یک روزِ من بود.
دلم میخواد بلند بلند فریاد بزنم که با چشم دل این سفرنامه رو ببینید؛ به خداوندی خدا همون صراط مستقیمه.
ولی میدونم فریادم رو فقط کسایی که هم فرکانسم هستن میشنون، چون باید با گوش دل این سفرنامه رو شنید و با چشم دل دید.
هرچی بخواید اینجا میتونید پیدا کنید. پاسخ ها با زبان تصاویر جواب داده میشه، خواسته ها با زبان تصاویر شکل میگیره،
آگاهی ها با زبان تصاویر منتقل میشه.
احساس میکنم روح من در این سفر بود.
این سفرنامه خودش یه دوره عزت نفس، عشق و مودت، جهان بینی توحیدی، روانشناسی ثروت بود.
توحید توحید توحید، همه جا خدارو پیدا کردم.
خدایی که در وجودتون بود، این سرسپردگی به هدایت خداوند خیلی شیرین بود.
هدایت هدایت دیگه یه کلمه نیست، شیوه زندگیه.
با دیدن عشقی که شما تجربه میکنید، عشقی که بدون قید و شرط به همه می ورزید، من بیشتر عاشق شدم، بیشتر با خودم در صلح قرار گرفتم.
وای فراااااوانیییییییییی رو چقدر بیشتر باور کردم، یعنی به جایی هدایت شدم که دیگه ذهن من خلع سلاح شده.
فراوانی دیدم که تا به الان ندیده بودم.
این سفرنامه پراز فراوانی عشق، آدم های فوق العاده، سلامتی، خنده، عشق، ثروت ثروت ثروت، مسافرت، امکاناتی که تا به حال ندیده بودم.
وقتی تصمیم میگیری بری به دل ناشناخته ها انگار ناشناخته ها هم میان دنبالت میگن بیا منو امتحان کن چیزای جدید یاد میگیری،
مثلا همین جمعه وقتی تو دل یه جنگل بودیم، خاله ام خمیر یه نوع نون محلی آورده بود، که نون درست کردیم، به منم میگفتن شاگرد نونوا؛ خیلییییی عالی بود.
و امروز خاله ام اومد گفت میخوام نون درست کنم میخوای بیا خمیرگرفتن رو یاد بگیر.
*من تغییر رو در اطرافیانم هم دارم میبینم، مامانم گفت زهراااااا اینجا شبیه جاده های آمریکاست، خونه هاشم شبیه آمریکاست؛ آمریکا یه چیز دور از دسترس نیست دیگه.
یا اینکه بستگان نزدیکم یه ویژه برنامه یلدا میدیدن بعد داشتن نکات مثبت اون برنامه رو با جزئیات میگفتن بعد متعجب نگاه میکردم کسی که نکته مثبت نمیدید داشت نکته های مثبت میکشید بیرون؛ انگار سفرنامه رو گذاشته بودن و نکته مثبت میکشیدن بیرون.
*خدایا خدایا چقدر من آگاهی یاد گرفتم، چقدر آگاهی های جدید خدا بهم یاد داد، هر لحظه از زندگیم شد آگاهی های ناب، اتفاقاتی رو تجربه کردم که یه بخشی اش رو تو سفرنامه تعریف کردم. اصلا نشانه ها یکی یکی وارد زندگیم شدن.
* با خدای درونم چقدر در صلح قرار گرفتم، چقدر صداشو بیشتر میشنوم، تو مسافرت ها دیگه برنامه خاص ندارم، میریم تا خدا بگه کجا بریم.
* من با این سفرنامه لبخند زدم، بلند بلند خندیدم، اشک ریختم از این همه عظمت، ذوق زده شدم، هیجان زده شدم، رقصیدم، بخاطر همین تمام جاهایی که رفتیم رو خیلی خوب یادمه انگار واقعا خودم همونجاها بودم.
*چقدر کامنت های بچه ها عالی و عالی تر شد، چه آگاهی هایی رو از این سفرنامه بیرون کشیدن، چقدر قوانین رو بیشتر درک کردم.
*همه چیز تو زندگیم ساده و ساده تر شده، همه چیز طبیعی داره وارد زندگیم میشه.
واقعا این سفرنامه یه نمونه عملی از اجرای قوانین تو زندگیه.
*نمونه عشق واقعی و الهی رو در روابط شما دیدم؛ مدت ها میشه از این عشق پاک و الهیف عشق همراه با آزادی صحبت کرد.
عاشق این ارتباط پدر پسری شدم، عاشق ارتباطی شدم که مریم جان و مایک باهم دارن.
عاشق این درک قوانین و این استقلالی هستم که مایک داره.
چقدر دیدن این روابط میتونه به همه کمک کنه:
به تربیت فرزند، به عشق بیشتر در روابط، به ورود آدم های بهتر و خدایی تر تو زندگی.
*حل مسئله های مختلف دیگه شده یه چیز جذاب و دوست داشتنی، مسئله ها اومدن تا ما بزرگتر بشیم، مدار بالاتر بریم.
*مریم جان شما بهمون آشپزی، فیلم برداری هم یاد دادید. با بخشندگی و سخاوت، تمامی زندگی تون رو با ما به اشتراک گذاشتین.
*یه چیز خیلی برام جالب بود که چقدر کیفیت مواد غذایی زندگیمون عالی تر شده، یادمه تابستون چایی چینِ اول رو خریدیم(اصلِ اصلِ جنس) رنگ و بوی طبیعی و عالیییییییی.
قبلا گفتم برای هر قسمت سفرنامه میشه یه کتاب نوشت، واقعا همین طوره؛ با هر کلیپ و فیلم و… فرق داره؛ آگاهی داره؛ عشق داره، خنده و شوخی داره؛ در یک کلام شیوه یه زندگی خدایی رو بهمون نشون میده.
من روزی رو میبینم که در کنار شما و بچه های گل هم فرکانسی سایت، از این چایی های اصلِ اصل براتون بیارم و یه چایی ذغالی بزنیم بر بدن، بعد با یه چایی همه مستِ مست میشیم.
خدارو شکر میکنم که تو سفر هستم و خداوند به حدی دورم رو خلوت کرد که این قسمت رو ببینم.
اصلا سفرکردن هام هم تغییر کرده، لپ تابم، mp4، هنذفریم جزء همیشگی سفرام هستن.
خداجانم با این سفرنامه من تورا از همیشه بهتر و بهتر شناختم، با تمام وجودم حس ات کردم، به سخن هایت را با گوش دل گوش دادم، تورا با چشم دلم دیدم، سپاسگزارتر شدم، رهاتر شدم، بارهای سنگین روی دوشم را برداشتم، ذهن و جسمم سبک شدند، هدایت تورا درک کردم، باتو همراه شدم و معجزات زندگیم را به چشم دیدم.
من باید کتاب ها بنویسم اگر بخوام به معنای واقعی درمورد سفرنامه بگم.
.
خدایا شکرت من رو در این مسیر قرار دادی؛
خدایا شکرت انسان هایی از جنس خودت سر راهم قرار دادی که این آگاهی هارو بهم یاد بدن.
خدایا شکرت که من سپاسگزاری بودن رو حس میکنم.
خدایا شکرت که قدم به قدم همراه این سفرنامه بودم.
خدایا شکرت که منو خالق زندگیم آفریدی و بهم قدرت خلق کنندگی خودت رو عطا کردی.
خدایا من عاشقانه دوستت دارم.
تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم.
تازه همه چیز داره شروع میشه، این قسمت امید یه شروع شگفت انگیز رو میده.
دوستون دارم.
ای جانننننننن
زهرای نازنین مننننن
فدای خدای درونت که چقدرررررر عاشقانه عاشق توست
و تو چقدر عاشقانه شیدای خدای درونت هستی
چقدر زیبا با خودت در صلحییییی عشق جان
هر کلمه ات پر ار بوی زیبایییبیی خداوند ایت و بس
چقدر زیباست از الله نوشتن
عاشقتم فرشته ی خداوندممممم
و همیشه مشتاق کلمات زیبایییی خدای درونت هستم
در پنا الله یکتا شادتذین و یالم ترین و بی نهایت پر نشاط تذین و ثروتمندترین باشی نازنینم???
عزیزدلم سلام
چه زیبا و عاشقانه محبت خدایی ات را تقدیم من کردی
من همیشه از این همه انرژی و ذوق ات، از این صافی و لطافت درونت که بی قید و شرط محبت میکنی مسرور میشوم
خدای درونم عاشقته
خیلی دوستت داره
به امید روزی که ببینمت مهربانم
در پناه خداوندگار عشق سرشار از مهرِ الهی باشی
به نام خدای مهربون
سلام خدمت همه ی عزیزان
خدا رو شکر میکنم بابت اینکه ما رو هدایت کرد به مسیر کسانی که به اونها نعمت داده، نه کسانی که بر اونها غضب کرده و نه گمراهان.
خیلی خیلی زیاد احساس عجیبی دارم، خیلی خیلی زیاد.
من خودم جزو اون افرادی هستم که تازه با این سفرنامه اخت گرفتم یعنی اولاش خیلی نمیفهمیدم که بچه ها چی میگن و خیلی سختم بود که بخوام از زیبایی ها بگم و تعریف کنم و تازه الان یخم آب شده و خیلی حالم تغییر کرده…
آره آبجی شایسته، استاد عزیزم و آبجی ها و داداش های عزیزم، الان من، اون موقعی که این فایل رو شروع کردیم رو قسمت اول رو میگم یادم نمیاد، که کی بودم؟…چه خصوصیات اخلاقی ای داشتم؟…درکم از قانون چقدر بود؟ واقعاً هیچی یادم نمیاد… آبجی مریم این تدوین شما دست میذاره روی قلب من و واقعا نمیتونم جلوی اشکام رو بگیرم، این آهنگ آخر فایل داشت دیوونم میکرد بخدا… واقعا هیچی یادم نیست که چه اهدافی داشتم… من تو این سفر به سمت ثروت ۳ هدایت شدم، خدای مهربونم رو تو قلبم احساسش کردم و مدیر برنامه و مدیر اجرایی و برنامه ریز تمام جنبه های زندگیم شد، استاد شخصیم شد، استاد تمام و کمال طراحی و نقاشیم شد، هادی و معلم و مربی من شد، مسیر سوزان قلبم رو پیدا کردم، به لطف خدای مهربونم، کار کردن تا ابد روی فراوانی در تمام جنبه ها رو، با تمام پوست و گوشت و استخونم احساسش کردم و الان به لطف الله هر هفته شخصیتم داره پیشرفت میکنه و دارم تغییر میکنم هر هفته و به کل هفته های قلبی ام رو یادم نیست اینقدر دارم تغیر میکنم به لطف الله…
عزت نفسم اینقدر تغییر کرده که واقعا از محاسبات بشری خارج شده حد پیشرفتم و مقدار فاصله ای که با شخصیت روز اولم گرفتم و اینقدر تغییر کردم که هنوز فکر میکنم هیچ تغییری نکردم اینقدر که به لطف الله مهربون، این شخصیت بسیار بسیار پولادین و انعطاف پذیرم برام طبیعی شده و الان هم که با ثروت ۳ همراه شدم ، همون بار اولی که داشتم ج ۱ رو مینوشتم تو دفترم، دو تا ایده ی کسب و کار به ذهنم رسید که تو تاریخ بشریت هیچ کسی تا بحال اون کاراها رو انجام نداده و اصلا به ذهن کسی هم خطور نکرده که میشه اینطور هم نتیجه گرفت و با طی کردن تکاملش ، میشه ازهر کدومشون بی نهایت ثروت ساخت و الان به لطف خدای مهربون و با یاری فقط خودش ، دارم توی یکی از این ایده ها که مربوط به عشقم میشد حرکت میکنم و در حال شکستن ساختارهایش هستم تو ذهنم با هدایت الله مهربونم. الان هم که دارم روی رابطه ی عاطفی ام کار میکنم که خیلی توش پشیرفت کردم و خبرهای خوبی تو راهه… سه ساله به لطف خدای مهربون یک دونه قرص مصرف نکردم و یه سی سی آمپول بهم تزریق نشده و یه قطره شربت نخوردم…خیلی خیلی لطیف شدم خیلی نرم شدم…
واقعااااا نمیتونم احساسم رو بیان کنم خیــــــــــلی خیــــــــــــــــلی زیاد حالم عجیبه و غریبه، خیلی احساس غریبی دارم، چه نشونه های سرنوشت سازی که خدای مهربونم از طریق همین سفرنامه بهم گفت که اگه میرفتم تو مسیرهایی که ذهنم میگفت خدا میدونست الان کجا بودم، اما الان اینجا در آرامش در حال تایپ کردن کامنتم هستم…
چه هفته هایی گذشت چه تضادهایی که برخورد کردم و خدای مهربون هدایتم کرد، چه کنترل ذهن های سختی که با همین فایل های سفرنامه انجام دادم، خدا خیلی هوام رو داشت و داره، همونطور که هوای هممون رو داره…
واقعا احساس عجز میکنم، بخدا فقط و فقط خود اون خدای مهربون شاهده که با تمام سلول هام احساس عجز میکنم، چطوری میتونم سپاسگذاریش رو انجام بدم؟؟؟؟؟؟
فضل اون بی نهایته و روز افزون.
خود من که باید دوباره بشینم دوباره از اول هر روز یه فایل نگاه کنم، تازه بیدار شدم به لطف الله مهربونم که فضل بی نهایتش شامل هممونه. اولاش تو دلم می گفتم حالا این سفر نامه یه مسافرته دیگه مگه چیه و وقتی میدیدم که بچه ها کلی نوشتند بهم فشار میومد، اما الان بینهایت فرق کردم، سیر نمیشم از این سفر با تمام وجودم اون حس خنک و رقیق و لطیف سفر نامه رو حس میکنم و میخوام تا ابد باهاش باشم… فرق الانم با اون روز اولم مثل فرق یه کاسه ی آب با یک اقیانوسه و همینطور تا ابد ادامه داره و نامحدوده نامحدود…
این فایل آخری مثل زندگی خودم میمونه، به خودم میگم این حرف رو، لحظه ی آخر وقتی دارم دوره میکنم مسیر زندگیم رو چه حسی دارم؟
وقتی اون لحظه های آخری دارم مسیر زندگیم رو مرور می کنم، چقدر احساس غرور میکنم که کسی بودم که ایمان داشتم، پا روی ترسهام گذاشتم، دست خدای مهربون شدم که خیلی ها هدایت بشوند، ایمانم رو به خدای مهربون نشون دادم که من قبولت دارم و میدونم و باور کردم که تو هستی تنها قدرت مطلق و مهربون، تنها فرمانروای کیهانِ مهربون، تنها منبع رزق و خوشبختی و ثروت وعشق و سلامتی بی نهایت جهان ها و اسمان ها و زمین، چقدر خودم رو شناختم چقدر حقیقتم رو درک کردم،این خیلی مهمه باعث میشه آدم خودش رو یه تنظیمی کنه، چقدر قرآن رو درک کردم و بهش عمل کردم، چقدر از قدرت هایی که خدا بهم داده استفاده کردم و چقدر ساختار شکنی کردم توی زندگیم…
اینا مسائل خیلی مهمیه برای من، چقدر سرم جلوی خودم بالاست، اون لحظه ی آخر چقدر از این یک فرصت زندگی ای که با محمدرضا احمدی تجربش کردم و از شخصیت محمدرضا احمدی ای که آگاهانه ساختمش راضی هستم، اصلا کاری به بقیه هم نداریم، خودمم و خودم و خدای مهربون خودم…
موقعی که دارم میرم پیش خدای مهربون و بر میگردم خونم، چجوری میرم؟ با عشق و حال و ذوق میرم یا با حالت افسوس ، مثل یه مهمونی که اونجا کلی خندیدم و کیف کردم و وقتی برمیگردم خونم هنوز خنده رو لبام هست و شاد هستم.
به قول استاد توی فایل ما بی اتنها هستیم، چقدر از لحظه به لحظه زندگیم لذت بردم و اون کاری که بهش علاقه داشتم رو انجام دادم و چقدر خودش و فراوانیش رو بیشتر باور کردم؟
خدا رو شکر بابت این مسیر، خدا رو شکر ،هزاران مرتبه شکرت، بابت این مسیر ساده ، خنک ، خلوت ، راحت و بی شیله پیله.
استاد اون اول فایل یعنی من سر هر گزارش شما چند بار زدم عقب هی بلند بلند میخندیدم میگفتم چقـــــــــــــــدر قشـــــــــــنگ چقــــــــــدر قشـــــــــنگ یعنی من چشمام رو می بستم و فقط داشتم میشنیدم چقدررر خفـــن بود چقــدر طبیعی بود، اصلا باورم نمیشد بخدا، هنوز هم تو تعجبم.. استااااااد خیــــــــــلی خفن بود خیلی زیاد، من عاشق این کارام مخصوصا تقلید صدا، یعنی تو خونمون صدای من کم شنیده میشه همش دارم صدا در میارم، صدای هیولا و نعره های هیولاها و نمیدونم این شخصیت های کارتونی و کلی با خواهرم و مامانم فقط ریسه میریم از خنده ،کلاه قرمزی و از این شخصیت ها…
اون تلویزیونه رو من خیلی دوستش دارم، اتفاقا یکی از اون خواسته های من هم همینه استاد که توی اتاق خودم با ایکس باکس جلوی یه تلویزیون ۷۵ اینچ منحنی کیولد سامسونگ فیفا بزنم اوووووفـــــف چون من فیفا بازی میکنم و از بچگی با فیفا بزرگ شدم و خیلی با فیفا حال میکنم چند بار هم رفتم قیمت کردم تو پاساژ چهار سوق.
اون فیلم برداری با این دوربین های هوایی که اسمش رو یادم نیست، خیلی عالی بود خیلی ، اصلا حس و حال فایل رو خیلی خاص کرده بود اون فضای بی نهایت پارادایس.
من این استفاده کردن از تکنولوژِی توی زندگی روز مرم رو خیلی دوست دارم واقعا نمیتونم بگم که من چقـــــدر عاشق تکنولوژی و این گجت های تکنولوژی هستم.. اینقدر عاشقشم که مسیر عشقم هم داره به سمت دیجیتال پینتینگ میره وااااای استاد خیلی حال میده با تبلت یا با محصولات سرفیس مایکروسافت نقاشی بکشی، اون حس مدرن و به روز بودنش رو عاشــــــقشم، حس بی نهایت عالی ای بهم میده….
خدا رو شکر.
در پناه بی نهایت الله مهربون باشید.
به نام هدایتگر وهاب
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنینم و دوستان همسفرم
سپاسگزار خداوندی هستم ڪه مرا در مدار این سفر فوقالعاده قرار داد.
وقتی ڪه ڪامنت خانم شایسته عزیزم رو در قسمت نظرات فایل«مسابقه لایو ۳» خوندم ، وقتی ڪه توضیحاتشون رو در مورد شیوه زندگی استاد و اینڪه دیدن و مشاهده عینی رفتار ها و عملڪرد استاد توی زندگی ، چقدر برای درڪ بیشتر قانون ڪمڪ شون ڪرده. یه خواسته برام شڪل گرفت ڪه برای رسیدن بهش هیچ ایده ای نداشتم ، فقط با تمام وجودم ، خواستم ڪه شرایطی پیش بیاد ڪه قانون رو به صورت ڪاملاً عملی در زندگی استاد ببینمم. شاید این خواسته مربوط میشه به شخصیت من ڪه هر چیزی رو وقتی عملی ببینم ، یادش می گیرم، از دروس مدرسه و دانشگاه گرفته. تا آشپزی و خیاطی و نقاشی و بافتنی. من اگر صد تا مطلب و مقاله در مورد یڪ برنامه ڪامپیوتری بخونم اندازه یڪ فایل سه دقیقه ای ڪه توش اونو نشون بده برام تاثیر نداره، اگر بهترین آشپز دنیا، با بهترین شیوه و بیان دستور یڪ غذایی رو برام توضیح بده اندازه دیدن یڪبار درست ڪردن اون ، یادش نمی گیرم. پس این خواسته اون روز شڪل گرفت….
و جهان دست به ڪار شد….
خانم شایسته عزیزم ڪه همیشه دوربین دستشه و ده ها هارد ترابایتی تا حالا فیلم گرفته و حتی بعدا نگاشون هم نڪرده، هدایت میشه به تدوین و قرار دادن فایل های سفر به دور آمریڪا روی سایت . استاد عزیزم با تمام مقاومت هاش میشه نقش اول این فایل ها ( یعنی استاد قربون اون مقاومتت ، خداییش ممنونم ڪه اینقدر خوبی و به قانون عمل می ڪنی ، ڪه حتی این مقاومت هم تاثیری روی رفتار و عملڪردت نمی ذاره و با اطمینان میگم، اگر خودتون نمی گفتید ، اصلأ متوجه نمی شدم.)
و شد…
حال می دیدم استاد صبح با انرژی بیدار میشه، آهنگ می خونه برای بیدار ڪردن مایڪ، خاطره ای ڪه میسازه، روابطی ڪه به زیبایی میسازه، تمرڪزش روی نعمت ها موقع صبحانه خوردن، غذا خوردن، سپاسگزاری اش از عزیز دلش، حس خوبش از دیدن زیبایی ها، رفتن به دل ناشناخته ها، ارتباط گیریش با آدم های جدید، رفتنش به مهمونی، خرید و جاهای دیدنی، شیوه حل مسائل، توجه به زیبایی ها، دریافت هدایت، ایمان داشتن در عمل، غذای هیولا درست ڪردن، مهمونی دادن، درخواست دادن، حتی خوابیدن و تمرڪز بر نڪات مثبت و اتفاقات خوب قبل از خواب، و توڪل، توڪل و توڪل….
و اینجوری میشه که یکدفعه به خودمون میام می بینیم توی رویاها و خواسته هامون داریم زندگی می کنیم.
حالا می دیدم که قانون رهایی چیه؟
حالا کاملاً واضح مفهوم هدایت و رها بودن در دستان خدا رو درک می کردم.
قانون تکامل رو در عمل می دیدم.
چگونگی برانگیختگی رو در روابط مشاهده می کردم.
توی هر شرایط و موقعیتی چطوری از زاویه ای نگاه کنم که احساس بهتری داشته باشم ، رو به عینه می دیدم.
توجه به زیبایی ها و نکات مثبت و لذت بردن از تک تک لحظه ها رو درک می کردم.
شیوه صحیح درخواست دادن و ارتباط برقرار کردن ، رو یاد می گرفتم.
قضاوت نکردن رو در عمل دیدم.
رفتن توی دل ترس ها و ایمان و توکل داشتن رو درک کردم.
اینکه استاد همیشه میگه انجامش بده ، برو تو دل کار رو ، بعد راه بهت نشون داده میشه رو عالی درک کردم.
لحظاتی از زندگی عاشقانه بدون وابستگی ای رو دیدم که قبلاً نمونه اش رو نه دیده و نه خوانده بودم.
چقدر دیدم و باورهام نسبت به آمریکا و مردمانش تغییر کرد.
و چقدر هر لحظه درس بود ، عشق بود ، لذت بود، احساس خوب بود و قانون بود و ایمان بود و ایمان بود و ایمان بود….
استاد برای همه توحیدی بودن و ایمان شڪست ناپذیرت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
و خانم شایسته عزیزم، من تا همیشه ازت سپاسگزارم برای این ڪار فوقالعاده ای ڪه انجام دادی، عشق جان.
با تمام وظایفی ڪه توی سفر داشتی ، من برای چندمین بار میگم ڪه عشق خیلی خیلی زیادی لازمه این ڪار بزرگ بود. میگم ڪار بزرگ چون این ڪار برای منی ڪه توی سفر و و حتی در موقع دیدن زیبایی ها آخرین چیزی ڪه یادم میاد اینه ڪه فیلم یا عڪس بگیرم، چون اینقدر اون لحظه و اون زیبایی منو مدهوش خودش می ڪنه ڪه دوست دارم با تڪ تڪ سلولهای وجودم اون لحظه رو درڪ ڪنم، بعد شما عزیز دلم، حتی وقتی دستت رو توی آب رودخانه هم فرو می ڪنی دوست داری اونو به ما نشون بدی، حتی دوربینت رو هم زیر آب می بری تا ما ماهی و عروس دریایی ها خوشگل رو ببنیم، بعد با اون همه ڪار و وظایفی ڪه سفر داره، با عشق و احتمالا از ڪلی استراحت و تفریحت زدی، تا این تدوین های عالی رو انجام بدی.
بانوی عشق و سخاوت و صلح درونی، برای این همه عشقی ڪه نثارمان ڪردی ، سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
و همه همسفران عزیزم ڪه با نوشتن ڪامنت های فوقالعاده شون به درڪ بیشتر قانون و نڪات مثبت ، ڪمڪ ڪردن، هم ڪار فوقالعاده ای انجام دادن ، خدا روشڪر ڪه نعمت دیدن این فایل ها و خواندن ڪامنت ها رو روزی ام قرار داد و چه رزق و روزی لذت بخشی، و ڪاملاً درڪ می ڪنم ڪه چه ایمان و ثبات قدمی لازم بود برای این همراهی مستمر.
همسفران گلم برای بیان عالی درڪ و آگاهی زیبایتان سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
و اما درخواست و سوالی ڪه استاد عزیزم گفتن مطرح ڪنیم. من یه درخواست و یڪ سوال دارم ڪه امیدارم پاسخ بدهید:
اول درخواستم:
استاد عزیزم شما توی یڪی از فایل های قبلی تون، در مورد شڪر گذاری ڪه اون روز ، موقع غذا خوردن و در جمع مهموناتون انجام داده بودید، توضیح دادید و گفتید، ڪه اون روز نوبت شما بوده و اینقدر این ڪار را عالی انجام دادین ڪه اشڪ شوق همه تون جاری شده. من توی سفر نامه منتظر دیدن شڪر گزاری ابتدای غذا خوردن تون بودم ( البته سه چهارتا فایل رو ندیدم) ، ممنون میشم ڪه یڪی از اون شڪر گزاری رو هم بذارید و یا حتی اگر از اون روز مهمونی فیلمی دارید قرار بدین. می دونم ڪه این ڪار یه ڪار دلی هستش و هر روز یه جور متفاوت ممڪنه انجام بشه ، خیلی دوست دارم یڪی از اونها رو ببینم.
و اما سوالم:
توی قسمت ۱۰ سفر به آمریڪا، در مورد حل مسایل، شما و مایڪ هر دو سعی می ڪردین مسایلی رو حل ڪنید و شما فرمودید ڪه باید
ادامه بدهیم تا ایده ها بیان و بلاخره اون مسئله رو حل ڪنیم. و تاڪید شما رو ادامه دادن بود.
و توی قسمت ۴۲ سفر به دور آمریڪا، حل مسئله پله rv ، رو داشتیم، اونجا شما چندین بار تلاش ڪردید، بعد مدتی به غذا خوردن و تفریح و شنا و خواب پرداختید، و بعد صبح روز بعد برای حل مسئله اقدام ڪردید ڪه خدا اون آقا رو به عنوان دست خودش برای ڪمڪ به شما فرستاد.
با دیدن این دو تجربه این سوال رو برای من پیش آمد ڪه چه وقت باید برای حل یڪ مسئله تداوم داشته باشیم و چه وقت بین حل مسأله، تمرڪزمون رو از روی اون برداشته و روی نڪات مثبت بذاریم؟ اینڪه بذاریم احساساتمون راهنمای باشه و وقتی ڪه داریم یڪ مسئله رو حل می ڪنیم و به راه حل نمی رسیم، و احتمالا میخواد احساساتمون منفی بشه، تمرڪزمون رو بذاریم روی نڪات مثبت دیگه. برام قابل درڪه، ولی اینڪه چه فرقی بین این احساس و احساس تنبلی یا اهمال ڪاری هست رو درڪ نمی ڪنم. چطوری باید تشخیص داده بشه؟ چون در هر دو روش مسئله عالی حل شد.
استاد عزیزم اگر امڪانش هست ، تفاوت این دو شیوه حل مسأله رو بیان ڪنید.
ممنونم ڪه شرایط طرح سوال رو هم ایجاد ڪردید.
و در آخر ، برای شما ، این فصل با ۱۰۰ قسمت تموم شد و کار ما ، صدها بار دیدن این فایلها و درس گرفتن ازشون ، تا همیشه ادامه داره. ممنونم برای اثر جاودانه ای که ساختید.
دوستتان دارم و برایتان بهترینها را آرزومندم.
(تمام جاهایی که از من استفاده شده, منظور هدایت رب است)
سلام
وقتی داشتم فایل و میدیم , گفتم با خودم چرا خانم شایسته اینقدر ساکته
یا دیروز که یک لحظه خبر قسمت ۱۰۰ سفرنامه اومد ولی بعدش سریع پاک شد
یه جا داشتم نظرات سایت میخوندم , یکی از بچه ها گفته بود :بانوی عشق و مهربانی
باخودم گفتم , من صفت های مختلفی برای کلمه بانو نسبت به خانم شنیده بودم , ولی بانو عشق و مهربانی و نشنیده بودم , واقعا بانوی عشق و مهربانی
بانوی عشق و مهربانی , سپاسگزارم که با عشق لحظه هاییت و با هم تقسیم کردی به عشق اینکه به من نشون بدی چطور از دونسته هام استفاده کنم, به من سبک زندگی استادی و نشون دادی که ۳ سال دارم درس هاش و با خودم کار میکنم, به من(با هدایت رب) درک متفاوت تری از ایمان, هدایت , تکامل ,صبر , عشق , رابطه , برخورد با اافراد جامعه , دیدت زیبایی ها , تمرکز به زیبایی ها, در صلح بودنبا خودم , تعبیر و درک بهتر از احساس خوب , رها بودن , قانون تضاد , فراوانی ….. و تمام قوانینی که استاد در هر جلسه در هر دوره آخر جمله هاش میگه این یک قانون است , استاد این یک قانون است
شاید یه جاهایی چون اومدم سبک زندگی استاد و برم اذیت شدم, ولی من و به درک بهتر از زندگی بهسبک شخصیم رسوند, بچه ها ما از استاد و تمام انسان های موفق جهان الگو میگیریم , ولی قرار نیست به سبک اونها زندگی کنیم , ما باید قوانین و درک کنیم , و قوانین به سبک شخصی خودمون برای تجربه بهتر از خودمون در تمام زمینه ها پیاده کنیم , بچه ما قرار خودمون و تجربه کنیم , ورودی های درست بگیریم, و به سبک شخصی خودمون در زندگی آنالیز و طراحی و استفاده کنیم .و خداوند ما را هدایت میکند.
بانوی عشق و مهربانی , من از ایران به آنکارا همونجوری که خودت میدونی و آدم اصلا نمیفهمه چی شد , مهاجرت کردم, بانوی من, به خداوندی خدا روزهایی بود که دیگه هیچی نمیدونستم, و همون لحظه ها , روی تلگرام میومد قسمت … سفر به دورآمریکا, الان اشک هام داره میاد همینجوری , بانوی من , به مو رسیده بود و لی خداوند از طریق دستان زیبایت و کوچولو , تصاویری را به من نشان میداد که امید و انگیزه ام را صد برابر میکرد, و مانند فشفشه ای میشدم , که چشم بسته و فقط دست در دست یار قدم میزدم, معبود من سپاسگزارم , فقط میتوانم شکرگزار تو باشم
بانوی عشق و مهربانی , نازنین بهرامی از اولین روز سفر تا به امروز که سفرمان در این فصل به پایان رسید , به اندازه بینهایت تغییر کرده, و در هیچچچچچچچ زمینه ای به روز اول سفرمان ربط ندارم
عزت نفسم, اهدافم , خود عاشقی , عشق معبودم, روابطم, رها بودنم, درک آزادی از انسان ها در ذهنم, درک رهایی از رابطه عاطفی , حتی با کسی که از من بیشتر از دوره های استاد و داره, و بی نهایت همفکر و همراه بودیم, (واااای خدایا شکرت,استاد داستان اون کویرس که تو دوره شیوه حل مسائل گفتین, عاشقتم)درک هدایتم, و برات بگویم , احساسم در یک کلام, هیچ ربطی به روز اول سفرمان ندارد .
به جرات لطفی بزرگی در حق بشریت انجام دادی
بانوی عشق و مهربانی , حرف ۵ سال , جواب دادن ایمیل است, چه تکاملی , چه عشقی , چه باورهایی , چه درکی از طرز فکر افراد, این سفر لاجرم باید چنین نتیجه ای دهد, نه تنها برای ماهایی که هم قدم و در همین لحظه ها با شما بودیم, و چه کسانی که در آینده همفرکانس میشوند.
من خوشبخترین دختر دنیا هستم , واااااای معبودم عاششششششششششششقتم بوسسس
خدا میشه دیگه اینقدر کتابی نگی بنویسیم, بوس
وایییی بچهها دیشب شب یلدا بود چهار ساعت تمام زدیم و رقصیدم , , خیلی من خوشبختم که کسی هایی که با تو هستن حالشون و انرژیشون , مثل خودم بدون هیچ عامل و بیرونی بالا باشه, و همه تعجب کنند, (البته این و بگم چیزهایی که من دوست نداشتم, ولی من هم که تصمیم میگیرم, روی چی توجه کنم) کلی با بچه های فوق العاده , جای همههههه خالی , بچه ها من خیلی پارتی تو فضای باز مثل طبیعت دوست دارم با یک دی جی خفن, بعد فکر کن هممون هم هم فرکانس واااای چه شود, میترکونیم , واییی استاد تو پرادایس عاللللیییی میشه, اوهههههههه
بچه ها از چیزهایی که به اصطلاح ترس تو ذهنتون بگذرین , آخ الان یادم افتاد, وقتی استاد دفته بود موتور سواری تو دل سخره ها , که قشنگ یادمه , وقتی فیلمشم میدیم, میگفتم ااا استاد مواظب باش , خیلی هجان داشت , و استاد وارد ترس هاش میشد, و همون روز همزمان قسمتی و که بانو سوار اسب شد , و گفتن یکی از ترس هاشون بوده, من هم تصمیم گرفتم وارد ترسی بشم که از ۱۵ و ۱۶ سالگی باهام بود, رفتن به پارتی که دختر و پسر قاطی , باورتون نمیشه, اون روز که میخواستم برم, وااای چقدر سخت بود , واین ۲ تا ویدیو چقدر من مصمم کرد, که بگذرم , البته این و بگم, بچه ها من کلی روی باورهای دیگه ام کار کرده بودم, که البته ممکن بود , شاید ۴ سال پیش این اتفاق میفتاد , این لذت متفاوتی که من اط وارد شدن به این ترس بود نمیبردم و عواقب بدی هم داشت برام, و لی به لطف خدای خودم , و کنترل نفسم , وارد شدن به ترسی و رد شدن ازش موجب شد , که اون کاهی که از کوه تو ذهنم ساخته بودم پودر رشد, و همین موضوع نمییییدونید , چقدر اول اینکه اعتماد بنفس من و برد بالا, بعد اینکه چققققدر از درگیری های ذهنی من و با آدم ها و قضاوت و روابط حل کرد
واییی خدایا شکرت , من چی بودم چی شدم, من واقعا خوشبختم(بچه ها من این تجربه رو گفتم , شما برای خودتون شخصی سازیش کنید, من منظورم , این نیست , که از این پارتی به اون پارتی برید, اصل موضوع و درک کنیم, وارد شدن به ترس هایی که واقعا واهین , و همون ها صد برابر ما رشد میدن, من این ترس و داشتم چون تو یک خانواده به شدت مذهبی و فرهنگی که بزرگ شدم, و گرنه این موضوع برای یک نفر که حتی تو ایران بزرگ شده, و خانواده غیر مذهبی داره , و حتی کسی که در ازوپا و آمریکا و هر کشوری با فرهنگ متفاوت زندگی کرده, مسخره باشه, اصل موضوع وارد شدن به ترس هامونه, صحب های استاد عشق و هم اینجوری برای خودمون personasl, کنیم , نه اینکه بیاییم اون کار استاد یا من , یا بچه هایی که از نتایجتون مینویسن و تو سبک زندگی خودمون که اصلا به ما ربطی نداره , به زور وارد کنیم و بخواهیم پیاده کنیم,بوسسس عاشقتونم)
دیگه چی بگم از این سفر رویایی
آهان , من دقیقا قبل از اینکه این فایل قسمت آخر و بزارید, روز قبلش یا ۲ دور روز قبلش , از ته قلبم دلم خواست دوباره بشینم از اول سفر و دوره کنم, بعد گفتم , خانم شایسته هر روز هی داره فیلم میزاره نمیرسم, چقدر دلم میخواهد تمرکزی برم دوباره سفر و از اول دوره کنم, و نتایجم و بزرگتر کنم, با دوره در کنار دوره های ثروت ۱ وعرت نفش و عشق و مودت , هدفگذاری که دارم دوره میکنم, وااای نازی چه شود , خلاصه ما تو این فکر ها بودیم
وقتی دیدم نوشته قسمت آخر , خوب دلم گرفت , چون واقعا رشد من تو این مدت بی نهایت لگاریتمی , بعد حتی فیلم هم دیدم , باز تمرکزم روی این بود که, اااا نازی چیکار کنیم و فلان
تا اینکه قلبم گفت , بانو مگ نگفتی میخواهی دوره کنی تمرکزی با عشق, من هم گفتم بله عشق
واییی من خوشبخ ترینم
بانوی عشق و مهربانی چه میراثی از خودت به جا گذاشتی
من نازنین بهرامی بزرگترین business woman در جهان هستم .
وااای چه ها کرد با من این سفر , وقتی به این فکر میکنم, قرار برم دوباره از اول دوره کنم, و اون همه تغییر و در مدار جدید دوباره تجربه کنم, و بزرگتر شروع کنم, و بزگتر شم,ته دلم قنج میره, وای خدایا شکرت , و من میتونم تمرکزی برم روی دوره ااز اول سفر
من بینظیر هستم
آهان آقا من یه سوال , خدااای خانم شایسته , چطوری گوشی و میگیرید دستتون فیلمبرداری میکنید , ببین , اونجایی که هست میره تو دل آب آبشار نیگارا , با با حرفه ای ترین فیلم بردار و نمیتونن این حس و به تو بدن, بچه ها دیدین انگار عین تو فیم سینمایی ها هستن , که دوربین روی یک پایه است و فیلم میگیره, بابا مگه داریم, این سوال من, دیگه خودتون گفتین همه رو جواب میدیم, من نمیدونم حالا میخواهین از طرز فیلم گرفتن شما فیلم بگیرن , یا هر چییی
راستی استاد چقدر خوب گزارش گری میکنید ,یاتونه میگفتید من تو هر کای میرفتم موفق میشدم , ولی قلبتون گفت این کار و ادامه بدید , شما تو گزارشگری هم موفق میشدین , استاد, تو دوره عشق و مودت گفتین , وقتی احساسمون بد, حالا مثلا نسبت به همسرم و فلان , مثلا برید پیاده روی , برید , یک دوش آب گرم و فلان .. و گفتین خودتون میرفتین بازیهای کامپیوتری میکردین , و زیر صدا هم یک کتاب صوتی میزاشتین , و یا موقعی که بندر عباس بودین , میرفتین کنار ساحل پیاده روی , استاد الان که این تصاویر و دیدم , تازه بیشتر فهمیدم, که تو عمل یه کار دیگه رو انجام بدم , یا یعنی چی , و توجه ام و ببرم روی یه چیز دیگه یعنی چی,و این و بارها در دوره عشق و مودت, الان با دیدن این تصاوی بهتر و خیلی بیشتر درک کردم , استاد این یک قانون.عاشششششقتم , بوسسسسسس
واااای من برم تمرکزی دوره سفر به آمریکا و از روز اول شروع کنم, یوووووووهوووووو, yeeeeeeeesssss, اییییییینه , پیش به سوی بینهایت و فراتر از آن
عاششقتونممم ادامه میدیم به لطف خدا,با عشق , بوسسسس
عزیزدلمممممممم
بمب انرژی????
چقدررررر زیبا و فوق العاده بود کامنت زیباو پر از عشقت نازنین جانم
سپاسگذارم که به ندای درونت گوش دادی و نوشتی این همه زیبایی و فراوانی و عشقی که این سفر شگفت انگیزمون
دستان زییای خداوندمون مریم جان جانانمون برامون تهیه کرده بود
چقدر زیبااااا تحسین کردی عزیزم
دقیقا ما واقعا خوشبخت ترین ها هستیم و برای این خوشبختی هزاران بارشکر میکنم خداوندمو
خداوند ره گشای مسیرت باشه به سمت بی نهایت زیبایی ها
سلام نازنین عزیز
خیلی بهت تبریک میگم بابت این هدف عالی
( من نازنین بهرامی بزرگترین business woman در جهان هستم)
خیلییی خوشحال شدم و یک کم شوکه شدم که دیدم
چون فکر میکردم من تنها خانمی هستم که این جور اهداف بزرگ و ارزشمند دارن
و فکر میکردم بیشتر مردها توی این اروزوهان
خیلی خوشحالم که با یک خانمی از جنس فرکانس خودم اشنا شدم
چون منم این هدفم هست
((من اعظم پوراکبر یک خانم کارافرین موفق و پولساز با برند بین المللی در جهان خصوصا ایران و امریکا و تمپا هستم ))
و در پیامهام خیلی از این هدفم نوشتم و خصوصا ر اخرین پیامم که لایک شده هم واضح گفتم میتونی بخونی
مرسیی که هستی
بهت افتخار میکنم که این جور هدف ارزشمندی داری
و الگوی خوبی میشی برای بقیه
دوستت دارم
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته نازنینم و همگی دوستانم در سایت
???????
یلداتون مبارک ???
چقدر زیبا قسمت صدم سفرنامه مصادف شد با بلندترین شب سال?
نمیدونم چطور حسمو بیان کنم وقتی وارد سایت شدم همون لحظه این فایل روی سایت اومد و مشتاقانه دانلودش کردم.
مدام در ذهنم مرور شد که استاد سال گذشته قبل از شروع دوره کشف قوانین زندگی و جهان بینی توحیدی از سفر دور آمریکا میگفتن و این اتفاق افتاد ، دور آمریکا بهمراه همه ماها که عاشقانه این فایل ها رو دنبال کردیم .
هر باری که این فیلمها رو دیدم خدا رو حس کردم که چقدرررر بزرگه و چقدر نزدیکه
چقدر رویا ها و آرزوهای ما برآورده شدنشون سادست و جهان برای همه ما انجام میده فقط کافیه باایمان قوی روی باورهامون کار کنیم ?
وقتی نقشه رو مرور میکردین دیدم که چقدر خدا بزرگه و خاسته های ما کوچیکن در برابر این همه عظمت و بزرگی و ثروت خداوند
و شرمم میشه از خداوند که گاهی ترس سراغم میاد که نکنه نشه …
و خداوند توی این لحظه گفتن : ” نترس منم خدای یکتای بی همتا …”
مومنان حقیقی در برابر خداوند از هیچ چیز نمی ترسند و فقط توکل میکنند و به راه خودشون ادامه میدن با قلبی پر از عشق و امید???
مریم جان شایسته یک روز شما هم مثل استاد عباسمنش پا روی ترس هاتون گذاشتین و شروع کردید و اولین قدم ها رو گذاشتین
وقتی که باور کردین فقط باید برای خدا کار کنید و حتی در سفر هم به خدا فکر کردین و اون لحظه ای بود که با تمام وجود به برطرف کردن نیازهای اعضای سایت بودین که چطور از زبان تصاویر رنگ خوشبختی رو ببینند تا باورهاشون قوی تر بشه و همه آموزه های دوره ها رو به تصویر کشیدین.
دمتون گرم واقعا ???
یه چیزی که خیلی در روابط شما باهم در فیلمها میبینم احترام و ارزش قائل شدن برای همدیگه هست . همیشه وقتی طرف مقابلتون صحبت میکنه باعشق سکوت میکنین و باتمرکز به صحبتها و نظرات ایشون گوش میکنید و همدیگرو تحسین میکنید . این از اون تضادهایی هست که در روابطم داشتم و جهان به من نشون داد که چه رابطه ای رابطه دلخواه من هست .
منم روزهایی رو داشتم که در سفرهام همیشه حتی از دیدن یک گل زرد خیلی ظریف و زیبا لدت میبردم از دیدنش ابراز احساسات میکردم ، فیلم و عکس میگرفتم اما چون اطرافیانم در اون فرکانس نبودن برخورد خوبی نداشتن و کم کم این حس در من از بین رفت و تا مدتها باعث شد احساس کنم نباید اینقدر دنبال زیبایی ها باشم و احساسم رو بیان نمیکردم امااااا جهان کار خودش رو کرد و من رو هدایت کرد و بهم گفت : اتفاقا همین رفتار تو هست که دوست داشتنیت کرده و چشمای تو باید زیبایی ها رو ببینه با این تفاوت که تو خودتو لایق و شایسته ش بدونی و افرادی شبیه به خودتو جذب کنی و تو باید به اندازه ارزشمندی هایی که خداوند بهت داده قدر خودتو بدونی تا ادمهای عاشق و درست رو در زمان و مکان درست خداوند وارد زندگیت کنه نه اینکه تو برخلاف میلت رفتار کنی … و این سفرنامه به من نشون داد که این رابطه رویایی که همیشه در رویاهام تصور میکردم و نیازشو احساس میکردم حقیقتا وجود داره و منم میتونم طبق سلیقه و خاسته م خلقش کنم .
فقط باید عاشقانه خودمو در جریان رودخونه رها کنم .
مثل شما که در سفرنامه خودتونو سپردین دست خدا و هدایت هاشو دنبال کردین و لحظه به لحظه با جریان رودخونه به جلو رفتین.
پیش خودم میگفتم این بنده خداها برای گرفتن فیلم باکیفیت شاید مجبور بشن بیشتر وقتها غذای سرد بخورند و خیلی چیزهای دیگه … اما سر تعهدتون موندین و ما رو صد قسمت مهمون کردین سر سفره باصفا و باعشق تون???
این کار شما به من یاد داد همیشه متعهد باشم به همه کارهام و در لحظه با عشق فقط به خدا گوش کنم ، توکلم رو قوی و قوی تر کنم و حرکت کنم
و نترسم
چون خدایی با اون همه عظمت خدای منه
فقط کافیه بزرگی خداوند رو باور کنی .
?????????
من همیشه یه سوالی برام پیش میومد :
هزینه های سفری بااین کیفیت چقدر میتونه باشه ؟
و اینکه :
آیا ازینکه این همه در ماشین هستین و زندگی در حال حرکت ، هیچ وقت شده احساس خستگی کنید ؟
چون بهرحال آروی هرچقدر هم که امکانات داشته باشه و زندگی در جاده و جنگل و یک ماشین هست که شبیه به زندگی یک خونه نیست و ممکن هست کمی حس خستگی رو ایجاد کنه.
(البته که در چهره شاداب و زیبای استاد و مایک و صدای پراز عشق مریم جان چنین چیزی دیده نمیشد?)
یه درخواستیم دارم که اون ۲۰۰ قسمت رو بزارین برامون?
وااای راستی استاد چقدرررر قوی و زیبا همه چیز رو با قانون تطبیق میدین و انقدر زیبا در هر لحظه درست عمل میکنین .
تلویزیون هاتون هم مبارک و تحسین میکنم شما رو بابت اینکه در هر لحظه دنبال شادی و لذت بردن هستین و زندگی تون رو باعشق و شادی سپری میکنین با ساده ترین چیزها لذت میبرین و خدا رو شکر میکنین???
و زیباتر اینکه جهان هروز داره ثروتمند و ثروتمندتر میشه
چقدرررر تکنولوژی میتونه پیشرفت کنه ، چقدررر ایده در ساخت فقط یک تلویزیون تا بحال به ذهن بشر رسیده
یاد اون تلویزیون کوچیکتون در بندرعباس افتادم و حالا چقدرررر فاصله با اون روزهاتون پیدا کردین که جدیدترین مدل تلویزیون ۲۰۱۹ باخرید همزمان دو تلویزیون فقط برای ماشین تون اونم زمانیکه بخشی از ماشسن در حال تعمیر هست بدون نگرانی از هزینه هاتون اونچه رو که نیاز دارید خرید میکنید و همه این اتفاقات فقط با کنترل ذهن و تمرکز روی خاسته ها و داشته ها. مبارکتون باشه???
خدایا هزاران مرتبه شکرت
و خلاصه اینکه این فایل هم پر از نکته بود که باید بارها دید.
مریم جان شایسته ازتون بینهاااایت سپاسگزارم که این همه مدت زمان گذاشتین و باعشق قانون و استفاده ازش رو در هر لحظه زندگی خودتون و استاد عباسمنش عزیز برامون به تصویر کشیدین فقط از روی اخلاص و عشق ، با اونهمه کارهایی که در طول سفر داشتین .
واقعا ازتون ممنونم و امیدوارم همیشه سلامت، ثروتمند، باعشق در پناه خداوند باشید???