https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/12/abasmanesh-12.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-12-30 08:52:322024-02-25 05:27:43سفر به دور آمریکا | قسمت 103
203نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خداروشکر میکنم این سایت الهی با کامنتهای بینظیرشون و حرف های استاد چقدر دوست داشتنی و ارزشمند بودحتما باید چندین بار این فایل رو گوش کنم تا بتونم همین یه تیکه رو هضم کنم و شاید بتونم یه گوشه ای از اونو درک کنم و عمل کنم. چقدر با این آگاهی ها تمام وجود من لبریز شد از حس توحید و اعتماد به خدا. این جنس از ایمان استاد به خدا رو تحسین می کنم
. چقدر این دیدگاه میتونه به رشد خودم و آدم های اطرافم کمک کنه.چقدر این عدم وابستگی وخودکفایی را دوست دارم چون تا جایی که یادم می آید کارهایم را خودم انجام می دادم وبزرگ وبزرگتر که شدم جاهایی ناآگاهانه آسیب خوردم اما به لطف خداوند وهدایت به این مسیر جادویی وکنار استادم وهرروز گوش جان سپردن به رهنمودهایشان خودکفایی ام در جهت درست بسط پیدا کرد ،خیلی شجاع ونترس هستم واز تنهایی به هیچ عنوان نمی ترسم وتقریبا همه چیز را در زندگی تجربه کرده ام ودر قدم ها تقربیا زندگیم را تعریف کرده ام هترین لذت این است که خود آدم توانای کسب در آمد داشته باشد
و حتی پول مصرف کردن در این وضعیت خیلی لذت بخش و ارزشمند است واقعا این صحبت ها و این سوال های که دوستان مطرح می کند و باعث می شود که خلی حرف ها و درس های مفیدی توسط استاد بیان شود رویایی است همین فایل چقدر نکات ارزشمند و تاثیر گذار دارد
درپناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
واقعا از شما متشکریم که اینقدر به ما شاگردهای خودت اهمیت میدی اینهمه فایل از سفر آماده کرده اید و حالا هم دارید به سوالات بچه ها جواب میدی؛
از شما بسیار سپاسگذاریم
سوالی که دارم اینه آیا برای رانندگی با اتوبوس توی آمریکا باید مثل ایران گواهینامه پایه 1 داشته باشی؟ لطفا در موردش توضیح بدین (همچنین برای موتور سواری و … )
استاد ی چیزی بگم؟؟؟ اولین بار بود گفتید خانم شایسته…باحال بود??
واقعا آمریکا جای خیلی خاصی و فرکانس عالی داره….انقدر که شما تعریف میکنید و تو فایلا دیدیم من عاشقش شدم
اینکه گفتید حتی در ده کوره هاشم فرودگاه داره….خیلی حاااااال کردم
خدایا شکرت…سپاس گزارم
استاد من شمارو خیلی دوست دارم
واقعا انگار برادر راه دورم هستید
اما دوبار ی کوچولو ناراحت شدم…و دوست دارم بگم تو دلم سنگینی نکنه
اولیش اینکه برای من زندگی و داراییهاتون و اینکه چقدر ثروت دارید و چند خریدید خیلی الهام بخش و بنظرم یکی از دلایل الگو شدن شما برای ما همین نتایجتونه و بنظر من سوال شخصی نبود….نمیدونم کدوم دوستمون پرسیده بود….اما نتایج مالی شما برامون مهمه و اولویته
دوم : بعضا حس کردم توی سوالا از حالت بالا به پایین جواب میدید!!
نمیدونم…بعد به خودم گفتم فریبا شاید یک عده با قصد و نیت ناخوبی سوال میپرسن که استاد ناراحت میشه …. و بعضی جوابا مثل اطلاعات قرآنی از سر غرور نیست بلکه شما حرص میخورید که یک شخص بدون اینکه حتی یکبار خونده باشه کورکورانه تقلید میکنه….و اینجوری احساسم بهتر شد???
من خودم خیلی مستقلم و واااقعا ازینکه مادرم خیلی حواسش بهم باشه حس خیلی بدی میگیرم….خداروشکر اخلاق مادرم مثل اروپاییهاست…خداروشکر
و دوهفته پیش باید به یک خواستگاری جواب میدادم و خیلی جدی رفتم تو فاز زندگی مشترک و ترس عجیبی منو گرفت….من واقعا از تنهاییهام خیلی لذت میبرم…از استقلالم….از دلی بودنم
مثلا الان اراده کنم صبح میرم تهران یک چندساعتی تنهایی قدم میزنم و غروب برمیگردم و وقتی فکر کردم ممکن همسرم این اجازه رو بهم نده حس خفگی گرفتم….
خداروشکر با دیدن اون فایل سفرنامه درخواست یک رابطه رشد یافته رو کردم….البته نه در حد چندوقت تنهایی ….
ولی اعتماد و یگانگی با شریک زندگی را از خدا خواستم
ستونهای معبد به جدایی استوارند
من خیلی مستقلم و همیشه دوست داشتم کل زندگیمو خودم بسازم و اصلا کمک مالی خانواده یک حس ناخوب برام میاورد و خداروشکر از سن ۲۳ سالگی شاغل شدم و تو سن ۲۷ سالگی مدیر کسب و کار خودم بودم و خدارو هزاران مرتبه شکر کلی پول و ثروت وارد زندگیم شده…..اما فوبیا دارم از حیون از تاریکی و خانم شایسته یک زن خیلی جالبی ازین جهات
من ازین جهات وابسته ام…
نمیدونم من یک ترکیبی از شجاعت زیاد در خیلی جهات و ترسهای زیاد در برخی مواردم…چراشو هنوز نفهمیدم
مثلا همین الان بهم بگن بیا تو دبی مدیر یک بیزنس شو میرم اما تو رانندگی ترس دارم….خیلی از دخترا هوا تاریک میشه بیرون نمیمونند اما من کاملا عکسم….ولی ترس از حیون دارم غیرارادی??
من فقط یک سوال دارم ….تو اواخر قسمت ۵۵ اون جایی که آهنگ چاوشی میکس کردید و تو یک خیابونی دارید میرید ….چند دقیقه آخر فیلم…کجای فلوریداست؟؟؟؟
به نام رب,سلام ودرود به استاد باشخصیت وخانم شایسته عزیز ودوستان گرامی,من همیشه سعی میکردم شجاع ومستقل باشم,و زمانهایی که خانم هایی رو میدیدم که حتی طبق پایین خونه اونها خانواده زندگی میکردن ومیترسیدن تعجب میکردم, همیشه دوست داشتم خودم مستقل وتوانا باشم ,منتها چون اکثر خانم های اطرافم بسیار وابسته عمل میکردن,بعضی اوقات به خاطر این تفاوتی که خودم داشتم احساس خوبی نداشتم ,وفکر میکردم کار من درست نیست,اما با این فایل متوجه شدم که کار درست رو من انجام میدادم,اینکه اکثرا کاری رو انجام میدن دلیل نمیشه که کار من درست نباشه,این که سوال پرسیدید که استاد با چه باوری خانم شایسته رو گذاشتید و رفتید؟با باور توحیدی وتوکل به رب. ابراهیم (ع) فرزند وهمسرشون رو توی بیابان گذاشتند ورفتند,مگر توحید جز این است ؟توحید یقین ابراهیم است که میتواند درک کند هاجر واسماعیل به اندازه او به رب متصل اند,پس با خیال راحت آنها را در بیابان میگذاردومیرود,پس اگر نگاه توحیدی را ساخته ایم,چرا دست از نگرانی وترس از عوامل بیرونی بر نداریم؟,اگر تنها قدرت جهان رب است,ما از چه بترسیم,؟ ,احسنت به استاد جسور م وبه خانم شایسته شجاعم,خداروشکر میکنم که در این مسیر درست آگاهی هستم,والله خیر حافظا وهو ارحم الراحمین,پروردگارا سپاس.
سلام به استاد وخانم شایسته ومایک عزیزم وسلام به تمام دوستان خوبم درسایت. امیدوارم که حال همه خوب باشه ? بازهم چند تا نکته مهم یاد گرفتم از این فایل البته من شخصا عاشق تنهایئ هستم همیشه بهم می گفتن تنهایئ به درد نمی خوره ولی الان با تمام وجودم میگم چرا خیلی عالی به قول شما استاد عزیزم خلوت کردن با خودت وخدای خودت خیلی خوبه انگار بزرگتر میشی خیلی بهتر می توانی روی خودت کار کنی تمرکز بیشتری داری دقیقا من هم همین جوری هستم وخداوند راسپاسگزارم وقتی صحبت کردید که من حمایت گر کسی نیستم چقدر خوب اینقدر رها بودن یاد حضرت ابراهیم افتادم که کودک شیر خوار وهمسرش گذاشت وبه امر خدا رفت رها بود از همه کس وهمه چیز خیلی عالی وافرین به مایک عزیز که آنقدر فکرش با هست ودوست داره زندگی مستقلی داشته باشه چقدر خوب در کنار شما رشد کرده واین که قرآن چقدر راحت گرفته همه چیز این ما انسانها هستیم سختش می کنیم خانم شایسته عزیز افرین به شما که هیچ ترسی ندارید وراحت وارد دل ناشناخته ها می شوید چون ایمان قوی داریدمن آرزو دارم مثل شما رهاوایمان قوی داشته باشم تمام تلاشم می کنم بدون وابستگی عالی آرزوی بهترینها را برای تک به تک این خانواده خوب وصمیمی را دارم موفق باشید ??
سلام عرض میکنم خدمت تمام خانواده گرم و صمیمی عباس منشی خودمون. من یه سوال دارم کجا میتونم چیز هایی که از قران درک کردیمو بنویسیم تا هم بچه ها استفاده کنند و هم اسناد نگاه کنه و نظرشو اعلام کنه.ممنونم
فقط خواستم تشکر وسپاس گزاری بکنم از صمیم قلب از خانم شایسته و استاد عزیز که این فضای زیبا رو فراهم کردند از فرط خوشحالی و لذت کلی حرف دارم اما ترجیح میدم فقط تعمق کنم
این یک مصاحبه نیست ، این یک پرسش و پاسخ ساده نیست …. این برگی گران از یک کتاب کمیاب و شاید از یک درخت نادر باشد …. حرفهای تو سرشار از درس ایمان است …. تو با سلاح ایمان خودت را مجهز کردی و نه تنها پا به سفر ، بلکه پا به همه جا می گذاری …
قبلا حرفهای بیشتری داشتم ، اما به جایی رسیدم که شنونده بودن برایم لذت بخش تر است ، و من برای حرفهای تو شنونده ترینم …. تو کسی بودی که از ساختن روابط و عزت نفس شروع کردی و ثروت را با تمام معنویتی که کسب کردی ، تجربه کردی … و من کسی بودم که می خواستم روی هیچ ، ثروت بنا کنم …. مایک تو به تنهایی آسمان اروپا را طی میکند و من امروز برای اولین بار به پسر 13 ساله ام اجازه دادم از مدرسه تا خانه را پیاده بیاید …. نمی دانم میتوانم صاحب ایمان بشوم یا نه ….اما میدانم که ایمان ، مهمترین سلاح موفقیت است ، سلاحی کارا اما ناپیدا … بله ، فرق تو با من و خیلی های دیگر در نداشتن این سلاح است ….
شاید اولش نشه پسرتونو تنهایی مثل استاد با هواپیما بفرستید سفر ولی به تدریج که ایمانتون بیشتر و بیشتر بشه ..صد در صد میتونید..
تا وقتی خدا بهت اجازه داده تو این جسم باشی و این جهان رو تجربه کنی از فرصت استفاده کن ..تو میتونی..شک نکن ..حتما میتونی..مگر اینکه به جای خدا به شیطان فرصت بدی باهات حرف بزنه ونجواهاشو قبول کنی..
پس حضرت ابراهیم ع چطور بچه شو می خاست ذبح کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من و تو می تونیم…شک نکن ..
خدایی که درون من و توست ، ما رو تنهانذاشته و نمیذاره و همش با ما داره حرف میزنه و بهمون خیر و شر رو میگه و یادآوری میکنه..
این ماییم که باید با ساکت کردن نجوای شیطان تو ذهنمون ،به خودمون اجازه بدیم صدای خدا رو بشنویم ..
خدایی که اینقدر قدرت و عظمت داره و این زمین و آسمون زیبا رو خلق کرده ..قدرتمنده یا شیطان ؟؟؟شیطان چی کار کرده ؟چی خلق کرده؟
اصلا قدرتی داره؟؟؟؟ماییم که بهش قدرت میدیم..همین..
به خدا و زیبایهای این دنیا فکر کن و لذت ببر.
شیطان درونت که هی نجوا میکنه و تو رو میترسونه رو خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخفففففففففففففففففففففهههههههههههههههه کن..
نذار زیاد حف بزنه .. این فکرهای محدود کننده فقط نجوای اونه …اون به ما مسلط نیست …تمام!
انسان خودش را توی تضادها میشناسه ، تضاد جاییه که خودت را امتحان میکنی و نمره واقعی را به خودت میدی و چه چیزی بهتر از این که بفهمی کجا ایستادی و بقیه راه را چطور میخوای طی کنی ولی
بنظر من گاهی اوقات مشکل من داشتن یا نداشتن ایمان نیست ، مشکل من اینه که مفهوم خوب و بد را اشتباه یاد گرفتم ، چراکه وقتی از زبان استاد می شنوم مایک به تنهایی با هواپیما سفر میکنه ، خب من هم براحتی می پذیرم و ذهنم آزاد میشه نسبت به این موضوع و مقاومت هام راحت از بین میرند و تازه میفهمم که باور من اشتباه بوده نه ایمان من ؛ و خلاصه اینکه مرز بین شرک و تضادهای ناشی از خلأ ایمان با آنچه اشتباه باورش کردیم را باید تشخیص بدم
بازهم از شما سپاسگزارم
جواب خیلی خوبی بمن دادی و جرأت و جسارت را در من بیشتر کردی
دیروز تو اداره یه پیامی از اتوماسیون بهمون اومد درباره ” بازی مریم ” که هشدار می داد که مراقب باشین بچه هاتون این بازی رو که راحت میشه تو گوشی و..نصب کرد و کاملا در دسترسه رو انجام ندن یه بازی تو مایه های نهنگ آبیه .داستان دختر جنگ زده ایه به نام مریمه که راهش به جنگل میفته و در اونجا با جن و صداهای عجیب غریب مواجه میشه و میترسه و در نهایت به خودکشی میرسه..
داشتم فکر می کردم که مثلا همین جنگل !اگر ما هیچ ذهنیتی به جنگل نداشتیم چطوری میرفتیم؟؟؟ما با دیدن فیلمهای زیادی که همشون وحشت رو به ما القا کردن باورهایی رو پذیرفتیم که فکر میکنیم درسته..اگر من تو فیلم ندیده بودم که تو جنگل مثلا جن هست ،آیا اصلا به ذهنم میرسید؟؟؟به نظر من درستی یا نادرستی باورمون رو قلبمون میگه همون طور که خدا تو قرآن گفته که خیر و شرش را به او الهام کردیم..فالهمها فجورها وتقواها ..ما از درون میدونیم چی خوبه چی بده!!ما همه چی رو میدونیم..اصل روح ماست …جسم نیست..روح ما چیه؟؟؟؟خدا !
خدا به جسم بیجان ما جان داده .چطور؟؟از خودش به ما دمیده..والا فرق یک انسان زنده و مرده در ظاهر چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ جسم یه تکه گوشت و استخون نیست مگه؟؟؟چه عاملی باعث شده که منِ زنده با کسی که مرده فرق داشته باشم؟چرا من میتونم حرکت کنم ولی اون که مرده نمیتونه؟؟؟؟؟من چون روح دارم و اون روحه باعث میشه من دستمو تکون بدم و براتون بنویسم اگر مرده باشم میتونم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پس ما در اصل روحیم ..این جسمه که تموم میشه نه روح !جسم یه کالبدیه که به طور موقت هست بعدش میندازیمش دور مثل مار که پوست اندازی میکنه…
روح ما ثابته. جسم ما باهم فرق داره ولی روحمون از یه جنسه ..ازجنس خدا..خدا واحد و یکیست..(که یکی هست و هیچ نیست جز او..وحده لا اله الا هو..”هاتف اصفهانی”)همه از همیم ..همه با همیم..ما یک روحیم در چند(هزاران هزار..) کالبد و بدن…
بنی آدم اعضای یکدیگرند ..که در آفرینش زیک گوهرند..
خب! ما میدونیم چی خوبه چی بد..شک نکن ..
این شیطان هست که در ذهن ما نجوا میکنه که فلان کارو بکن یا فلان کارو نکن..فلان جا ترسناکه..بچتو تنها نذاربره..و و و ..ولی یه نکته مهم !اون فقط نجوا میکنه و به ما تسلطی نداره..ماییم که به حرفش بها میدیم ..به نسبت اینکه چقدر بهش بها میدیم باور میسازیم برای خودمون ..
مثلا حضرت ابراهیم ع با چه باوری خواست بره حضرت اسماعیل رو ذبح کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آیا دیده بود تا اون وقت کسی اینکارو بکنه؟؟؟حتی در مورد حیوون دیده بود که سرش رو ببرن؟(چون رسم گوسفند بریدن از اون روز بوجود اومدو تا الان هم که ادامه داره)
پس چه باوری باعث شد این کارو بکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به قلبش رجوع کرده بود بهش الهام شده بود که این کارو بکن ! عقلش شاید قبول نمی کرد!ولی به الهامش عمل کرد..همون حس درونی..همون صدای روح..همون خدا..
همون طور که تو فیلمشم دیدیم شیطان (با بازی آقای صدیق شریف..یادتون هست؟)میومد هی بهش نجوا میکرد ومیگفت تو وااقعا میخوای سرپسرتو ببری؟؟؟یعنی چی؟؟؟این چه کاریه؟؟؟
اگر حضرت ابراهیم ع به نجوای اون گوش داده بود هرگز این کارو نمیکرد و احتمالا هرگز به این مقام نمیرسید که دوست خدا باشه(ابراهیم خلیل الله)و خدا اینقد تو قرآن ازش به نیکی یاد کنه..
حالا ما هم همینطور!
هر کی یطوره ..من از یه چیزایی میترسم ..شما مثلا شاید میترسی پسرت تنها بره بیاد..خب از خودت بپرس چرا می ترسی؟؟؟
این نجوای شیطونه که میگه نذار تنها بره و میگه اگه ..بشه چی ؟اگه …بشه چی؟نکنه ..بشه؟
بدون که اینا رو فقط شیطون داره میگه ..باید بهش سنگ بزنی !مثل حضرت ابراهیم ع با قدرت تمام و ایمان راسخ به اصل و روحت و خدای درونت که همیشه باتوست و محافظ توست و با بچه ی توست و محافظ بچه توست ؛به نجوای شیطان سنگ بزن !محکم!و خفش کن..اون به تو ومن تسلطی نداره..فقط میگه .اختیار و انتخاب با من و توست که حرفشو قبول کنیم یا نه ..واین میشه باااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااور!
فقط یادت باشه که :
۱- به خدای درونت که این جهان و اتفاقات جهان رو بر پایه ی خیر و نیکی و شادی بنا نهاده محکم ایمان داشته باشی طوری که کوهها بلرزن ولی ایمان تو نلرزه!وهمه چی رو به خدا بسپری..
۲-رها باشی و دیگه وقتی به خداسپردی هرگز شک نکنی..غم و نگرانی به دلت راه ندی..اگر غم و نگرانی اومد سراغت محکم و سریع و پیوسته بهش سنگ بزن و خفش کن(اون شیطانه)
ببین اگه مثلا پسرتو تنها گذاشتی بره و بعدش ترسیدی که وای !نکنه ..بشه؟! کارو خراب کردی دیگه !!و احتمالا هم اون ترست اتفاق میفته چون تو خودت اون فرکانسو به جهان ارسال کردی و طبق قانون جهان اون رو به صورت اتفاق بهت برمیگردونه ..
این جهان کوه است و فعل ما صدا.. سوی ما آید صداها را ندا..
اگر اون دو موردی که بالا گفتم رو رعایت کنی و مطمین باشی که خدا پسرتو حفظ میکنه ..اونوقت حتی حتی حتی اگه پسرت از خطرناکترین مسیرهم بیاد ههههههههههههههههههههههههههههههههههییییییییییییییییییییییییییییییییییییییچچچچچچچچچچچچچچچچچ اتفاقی بهش نمیفته و سالم به خونه میرسه شاید تو اون مسیر خیلیا صدمه ببینن ولی پسر تو سالم سالم میاد میرسه به خونه..مطمین باش!مگه کم شنیدیم مثلا یه تصادف خیلیییییییییییییی وحشتناک و سخت اتفاق افتاده و لی سرنشین ماشین یه قطره خونم از دماغش نیومده؟ !!
بنظرت چرا این طور میشه؟؟؟عقلا و منطقا که باید تو اون تصادف کشته بشه ولی سالمه…
..
..
..
به مرور که پیش بریم همه چی حله !خخخ
یعنی اون صدا آروم آروم کم میشه کمتر..کمتر..کمتر..تا اینکه خفه میشه ..و اونجاست که ما کامل به اصلمون رسیدیم و با روحمون که همیشه شاده و همیشه رهاست یکی شدیم.. به قول شعر دوستمون آقای طریقت: از منی و از تو شوم …با منی و با تو شوم..در منی و در تو شوم..
میدونین که نیروی حاکم بر جهان نیروی خیره نه شر!
وخدا برای ما فقط و فقط شادی خواسته .. غم و ترس از شیطانه..تو قرآنم هست که وقتی خدا از مومنان راسخ میخاد یاد کنه میگه :نه ترسی برای آنها هست نه اندوهگین میشوند..لاخوف علیهم ولا هم یحزنون!
پس دوست من بیا با ایمان محکم به خدا برای خودمون باورهایی بسازیم که ما رو به سمت روح خودمون و خدای خودمون ببره ..
و در نهایت باز هم من برای شما نوشتم ولی به خودم گفتم!!
مرسی دوست من که باعث شدی این حرفا رو خدا به زبونم بیاره و بهم الهام کنه و منو رشد بده و برام یادآوری خیلی خوبی بود..
ممنون از شما
و
خییییییییییییییییییییییییییییییللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللییییییییییییییییییییییی ممنون از خدای مهربونم
مات و مبهوت موندم از این همه ایمان , عزت نفس , اعتماد به نفس و قدرت کلامی که در شما دیدم ..
و من امروز بیشتر به این جمله شما پی بردم که همه چی ایمانه .. همه چی باوره …
ازتون یاد گرفتم که فقط به خدای خودم وابسته باشم و بس .. فقط از او بخواهم و بس … فقط به شونه های او تکیه کنم و بس .. فقط در آغوش او جا بگیرم , در آغوش او بخوابم و بیدار بشم و بمیرم …..
استاد عزیزم من با آموزه هایت عاشق خدا شدم … الان دیگه عاشق و معشوق هستیم من و خدا ..
اینقدر کلامت تاثیر گذار است استاد …. می خوام که همش در خلوتم با خدا باشم و پر بشم از احساسش … می خوام که همش خودم رو بسپرم به جریان هدایتش … به جایی رسیدم که از تنهایی خودم لذت می برم و چه لذتی که تمامی نداره برام …
از محصولات شما ثروت رو خریدم و الان ثروتمندترینم چرا که عشق خدایم رو در قلبم دارم …. او تمام قلبم و تسخیر کرده … او فقط جریان پول رو وارد زندگیم نکرد بلکه پکیجی از ثروت رو بهم هدیه کرد … او آرامش خودش رو بهم داد و منو به ساحل آرامشش رسوند … و در گوشم زمزمه کرد تو فقط آرام و باش و بخند و من تمام کارها رو برات انجام می دم , تمام زمین رو به نامت می کنم … و این نهایت خوشبختیه برام …
خدای من نه تنها بنده هایت بلکه تمام مخلوقاتت هر لحظه در حال ثنا و پرستش و شکرگذاری تو هستیم … تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم … و من هر لحظه می خوام تکرار کنم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت ………….
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
تنها سفر کردن بهتر است یا با خانم شایسته و مایک؟
استاد تنهایی را بسیار دوست دارند:
هر چند وقت یکبار باید فضای تنهایی داشته و نمی توانند همیشه با افراد باشند
در تنهایی: به هماهنگی با خود می رسند
با چه باوری مایک و خانم شایسته را تنها گذاشتید و به سفر پرداختید؟
خانم شایسته : کاملا شجاع با ایمان توقف ناپذیر و کاملا قائم به ذات و
علاقمند هستند بر ترس های خود غلبه کنند
و پا از محدوده ی امن خود فراتر بگذارند
استاد به هیچ وجه حمایتگر نیستند و از کسی حمایت نمی کنند
مایک هم همیشه به تنهایی به مسافرت می رود و
از سنین پایین به فکر مستقل شدن و پیدا کردن کار مناسب بود
همه ی ما تنها توسط خداوند هدایت می شویم:
لازم نیست کسی از ما حمایت کند یا بخواهیم از کسی حمایت کنیم
اینگونه باعث می شود : روابط خوبی با دیگران داشته باشیم و به سمت افرادی با شخصیتی قوی هدایت شویم
چگونه رانندگی با اتوبوس نیاز به گواهینامه ندارد؟ فصل بعدی سفر به دور آمریکا چه زمانی است؟
چون اتوبوس شخصی است و برای تفریح استفاده می شود گواهینامه ی پایه 1 لازم نیست
اما اگر بخواهیم به عنوان شغل از آن کسب درآمد کنیم باید گواهینامه داشته باشیم
برای تریلرها باید گواهینامه مخصوص داشته باشیم
قوانین در آمریکا بسیار ساده است: به همین دلیل کسب و کارها بسیار بهتر عمل می کنند و دست آنها بازتر است
آیا در آمریکا امنیت تا این حد هست که در را باز بگذاریم؟
امنیت بسیار بالاست و بسیاری مواقع در را قفل نمی کردند.
درهای خانه ی استاد همیشه باز است.
بر روی باورهای خود کار می کنند: نگران نیستند که بخواهند درها را قفل کنند
آیا غذاها با ذبح حلال و اسلامی وجود دارد؟
خداوند فرموده 4 ماده ی غذایی حرام است:
خون خوک مردار حیوانی که به نام غیر خداوند کشته شوند:
که برای بت ها کشته می شدند
طبق این آیه : این مسئله سندیت ندارد.
تنها مواد غذایی توسط خداوند حرام است که :به ما ضرر می رساند
آیا با شما به دلیل ایرانی بودن برخورد نامناسبی نشده است؟
حتی یک مرتبه هم چنین اتفاقی رخ نداده است
البته استاد به دلیل داشتن باورهای مناسب و داشتن احساس لیاقت و ارزشمندی:
به سمت افراد مناسب هدایت می شدند
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام هدایت الله
سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم
خداروشکر میکنم این سایت الهی با کامنتهای بینظیرشون و حرف های استاد چقدر دوست داشتنی و ارزشمند بودحتما باید چندین بار این فایل رو گوش کنم تا بتونم همین یه تیکه رو هضم کنم و شاید بتونم یه گوشه ای از اونو درک کنم و عمل کنم. چقدر با این آگاهی ها تمام وجود من لبریز شد از حس توحید و اعتماد به خدا. این جنس از ایمان استاد به خدا رو تحسین می کنم
. چقدر این دیدگاه میتونه به رشد خودم و آدم های اطرافم کمک کنه.چقدر این عدم وابستگی وخودکفایی را دوست دارم چون تا جایی که یادم می آید کارهایم را خودم انجام می دادم وبزرگ وبزرگتر که شدم جاهایی ناآگاهانه آسیب خوردم اما به لطف خداوند وهدایت به این مسیر جادویی وکنار استادم وهرروز گوش جان سپردن به رهنمودهایشان خودکفایی ام در جهت درست بسط پیدا کرد ،خیلی شجاع ونترس هستم واز تنهایی به هیچ عنوان نمی ترسم وتقریبا همه چیز را در زندگی تجربه کرده ام ودر قدم ها تقربیا زندگیم را تعریف کرده ام هترین لذت این است که خود آدم توانای کسب در آمد داشته باشد
و حتی پول مصرف کردن در این وضعیت خیلی لذت بخش و ارزشمند است واقعا این صحبت ها و این سوال های که دوستان مطرح می کند و باعث می شود که خلی حرف ها و درس های مفیدی توسط استاد بیان شود رویایی است همین فایل چقدر نکات ارزشمند و تاثیر گذار دارد
درپناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
سلام استاد؛
واقعا از شما متشکریم که اینقدر به ما شاگردهای خودت اهمیت میدی اینهمه فایل از سفر آماده کرده اید و حالا هم دارید به سوالات بچه ها جواب میدی؛
از شما بسیار سپاسگذاریم
سوالی که دارم اینه آیا برای رانندگی با اتوبوس توی آمریکا باید مثل ایران گواهینامه پایه 1 داشته باشی؟ لطفا در موردش توضیح بدین (همچنین برای موتور سواری و … )
با تشکر فراوان از شما استاد بزرگوار
سلام استاد عشق دلم
مریم جان
استاد ی چیزی بگم؟؟؟ اولین بار بود گفتید خانم شایسته…باحال بود??
واقعا آمریکا جای خیلی خاصی و فرکانس عالی داره….انقدر که شما تعریف میکنید و تو فایلا دیدیم من عاشقش شدم
اینکه گفتید حتی در ده کوره هاشم فرودگاه داره….خیلی حاااااال کردم
خدایا شکرت…سپاس گزارم
استاد من شمارو خیلی دوست دارم
واقعا انگار برادر راه دورم هستید
اما دوبار ی کوچولو ناراحت شدم…و دوست دارم بگم تو دلم سنگینی نکنه
اولیش اینکه برای من زندگی و داراییهاتون و اینکه چقدر ثروت دارید و چند خریدید خیلی الهام بخش و بنظرم یکی از دلایل الگو شدن شما برای ما همین نتایجتونه و بنظر من سوال شخصی نبود….نمیدونم کدوم دوستمون پرسیده بود….اما نتایج مالی شما برامون مهمه و اولویته
دوم : بعضا حس کردم توی سوالا از حالت بالا به پایین جواب میدید!!
نمیدونم…بعد به خودم گفتم فریبا شاید یک عده با قصد و نیت ناخوبی سوال میپرسن که استاد ناراحت میشه …. و بعضی جوابا مثل اطلاعات قرآنی از سر غرور نیست بلکه شما حرص میخورید که یک شخص بدون اینکه حتی یکبار خونده باشه کورکورانه تقلید میکنه….و اینجوری احساسم بهتر شد???
من خودم خیلی مستقلم و واااقعا ازینکه مادرم خیلی حواسش بهم باشه حس خیلی بدی میگیرم….خداروشکر اخلاق مادرم مثل اروپاییهاست…خداروشکر
و دوهفته پیش باید به یک خواستگاری جواب میدادم و خیلی جدی رفتم تو فاز زندگی مشترک و ترس عجیبی منو گرفت….من واقعا از تنهاییهام خیلی لذت میبرم…از استقلالم….از دلی بودنم
مثلا الان اراده کنم صبح میرم تهران یک چندساعتی تنهایی قدم میزنم و غروب برمیگردم و وقتی فکر کردم ممکن همسرم این اجازه رو بهم نده حس خفگی گرفتم….
خداروشکر با دیدن اون فایل سفرنامه درخواست یک رابطه رشد یافته رو کردم….البته نه در حد چندوقت تنهایی ….
ولی اعتماد و یگانگی با شریک زندگی را از خدا خواستم
ستونهای معبد به جدایی استوارند
من خیلی مستقلم و همیشه دوست داشتم کل زندگیمو خودم بسازم و اصلا کمک مالی خانواده یک حس ناخوب برام میاورد و خداروشکر از سن ۲۳ سالگی شاغل شدم و تو سن ۲۷ سالگی مدیر کسب و کار خودم بودم و خدارو هزاران مرتبه شکر کلی پول و ثروت وارد زندگیم شده…..اما فوبیا دارم از حیون از تاریکی و خانم شایسته یک زن خیلی جالبی ازین جهات
من ازین جهات وابسته ام…
نمیدونم من یک ترکیبی از شجاعت زیاد در خیلی جهات و ترسهای زیاد در برخی مواردم…چراشو هنوز نفهمیدم
مثلا همین الان بهم بگن بیا تو دبی مدیر یک بیزنس شو میرم اما تو رانندگی ترس دارم….خیلی از دخترا هوا تاریک میشه بیرون نمیمونند اما من کاملا عکسم….ولی ترس از حیون دارم غیرارادی??
من فقط یک سوال دارم ….تو اواخر قسمت ۵۵ اون جایی که آهنگ چاوشی میکس کردید و تو یک خیابونی دارید میرید ….چند دقیقه آخر فیلم…کجای فلوریداست؟؟؟؟
عااااشق اون خیابون شدم مریم جوووون
بهشت بنظرم و آرزومه اونجا زندگی کنم
ممنون ازتون…دوستتون دارم
وقار و لطافت خانم شایسته تو پرسیدن سوال هم مشخصه
مرسی که هستی مریم یونیک????
به نام رب,سلام ودرود به استاد باشخصیت وخانم شایسته عزیز ودوستان گرامی,من همیشه سعی میکردم شجاع ومستقل باشم,و زمانهایی که خانم هایی رو میدیدم که حتی طبق پایین خونه اونها خانواده زندگی میکردن ومیترسیدن تعجب میکردم, همیشه دوست داشتم خودم مستقل وتوانا باشم ,منتها چون اکثر خانم های اطرافم بسیار وابسته عمل میکردن,بعضی اوقات به خاطر این تفاوتی که خودم داشتم احساس خوبی نداشتم ,وفکر میکردم کار من درست نیست,اما با این فایل متوجه شدم که کار درست رو من انجام میدادم,اینکه اکثرا کاری رو انجام میدن دلیل نمیشه که کار من درست نباشه,این که سوال پرسیدید که استاد با چه باوری خانم شایسته رو گذاشتید و رفتید؟با باور توحیدی وتوکل به رب. ابراهیم (ع) فرزند وهمسرشون رو توی بیابان گذاشتند ورفتند,مگر توحید جز این است ؟توحید یقین ابراهیم است که میتواند درک کند هاجر واسماعیل به اندازه او به رب متصل اند,پس با خیال راحت آنها را در بیابان میگذاردومیرود,پس اگر نگاه توحیدی را ساخته ایم,چرا دست از نگرانی وترس از عوامل بیرونی بر نداریم؟,اگر تنها قدرت جهان رب است,ما از چه بترسیم,؟ ,احسنت به استاد جسور م وبه خانم شایسته شجاعم,خداروشکر میکنم که در این مسیر درست آگاهی هستم,والله خیر حافظا وهو ارحم الراحمین,پروردگارا سپاس.
سلام به استاد وخانم شایسته ومایک عزیزم وسلام به تمام دوستان خوبم درسایت. امیدوارم که حال همه خوب باشه ? بازهم چند تا نکته مهم یاد گرفتم از این فایل البته من شخصا عاشق تنهایئ هستم همیشه بهم می گفتن تنهایئ به درد نمی خوره ولی الان با تمام وجودم میگم چرا خیلی عالی به قول شما استاد عزیزم خلوت کردن با خودت وخدای خودت خیلی خوبه انگار بزرگتر میشی خیلی بهتر می توانی روی خودت کار کنی تمرکز بیشتری داری دقیقا من هم همین جوری هستم وخداوند راسپاسگزارم وقتی صحبت کردید که من حمایت گر کسی نیستم چقدر خوب اینقدر رها بودن یاد حضرت ابراهیم افتادم که کودک شیر خوار وهمسرش گذاشت وبه امر خدا رفت رها بود از همه کس وهمه چیز خیلی عالی وافرین به مایک عزیز که آنقدر فکرش با هست ودوست داره زندگی مستقلی داشته باشه چقدر خوب در کنار شما رشد کرده واین که قرآن چقدر راحت گرفته همه چیز این ما انسانها هستیم سختش می کنیم خانم شایسته عزیز افرین به شما که هیچ ترسی ندارید وراحت وارد دل ناشناخته ها می شوید چون ایمان قوی داریدمن آرزو دارم مثل شما رهاوایمان قوی داشته باشم تمام تلاشم می کنم بدون وابستگی عالی آرزوی بهترینها را برای تک به تک این خانواده خوب وصمیمی را دارم موفق باشید ??
سلام عرض میکنم خدمت تمام خانواده گرم و صمیمی عباس منشی خودمون. من یه سوال دارم کجا میتونم چیز هایی که از قران درک کردیمو بنویسیم تا هم بچه ها استفاده کنند و هم اسناد نگاه کنه و نظرشو اعلام کنه.ممنونم
سلام دوست هم فرکانسی
همین جا!
بچه ها میخونن حتما..
شادومویدباشید
سلام به همه دوستان گرامی
فقط خواستم تشکر وسپاس گزاری بکنم از صمیم قلب از خانم شایسته و استاد عزیز که این فضای زیبا رو فراهم کردند از فرط خوشحالی و لذت کلی حرف دارم اما ترجیح میدم فقط تعمق کنم
سلام
آآآآآآآآآآآآآآآآآآفففففففففففففففرین ..
منم دیگه دوست دارم تعمق کنم و زیاد حرف نزنم!!
سلام
فقط میتوانم بگویم سپاس ….
این یک مصاحبه نیست ، این یک پرسش و پاسخ ساده نیست …. این برگی گران از یک کتاب کمیاب و شاید از یک درخت نادر باشد …. حرفهای تو سرشار از درس ایمان است …. تو با سلاح ایمان خودت را مجهز کردی و نه تنها پا به سفر ، بلکه پا به همه جا می گذاری …
قبلا حرفهای بیشتری داشتم ، اما به جایی رسیدم که شنونده بودن برایم لذت بخش تر است ، و من برای حرفهای تو شنونده ترینم …. تو کسی بودی که از ساختن روابط و عزت نفس شروع کردی و ثروت را با تمام معنویتی که کسب کردی ، تجربه کردی … و من کسی بودم که می خواستم روی هیچ ، ثروت بنا کنم …. مایک تو به تنهایی آسمان اروپا را طی میکند و من امروز برای اولین بار به پسر 13 ساله ام اجازه دادم از مدرسه تا خانه را پیاده بیاید …. نمی دانم میتوانم صاحب ایمان بشوم یا نه ….اما میدانم که ایمان ، مهمترین سلاح موفقیت است ، سلاحی کارا اما ناپیدا … بله ، فرق تو با من و خیلی های دیگر در نداشتن این سلاح است ….
سلام و روزبخیر
چرا نتونید؟
مگه دسترسی استاد به خدا از شما بیشتره؟؟؟
یه بار دیگه فایل رو ببینید..
به قلبتون رجوع کنید.
شاید اولش نشه پسرتونو تنهایی مثل استاد با هواپیما بفرستید سفر ولی به تدریج که ایمانتون بیشتر و بیشتر بشه ..صد در صد میتونید..
تا وقتی خدا بهت اجازه داده تو این جسم باشی و این جهان رو تجربه کنی از فرصت استفاده کن ..تو میتونی..شک نکن ..حتما میتونی..مگر اینکه به جای خدا به شیطان فرصت بدی باهات حرف بزنه ونجواهاشو قبول کنی..
پس حضرت ابراهیم ع چطور بچه شو می خاست ذبح کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من و تو می تونیم…شک نکن ..
خدایی که درون من و توست ، ما رو تنهانذاشته و نمیذاره و همش با ما داره حرف میزنه و بهمون خیر و شر رو میگه و یادآوری میکنه..
این ماییم که باید با ساکت کردن نجوای شیطان تو ذهنمون ،به خودمون اجازه بدیم صدای خدا رو بشنویم ..
خدایی که اینقدر قدرت و عظمت داره و این زمین و آسمون زیبا رو خلق کرده ..قدرتمنده یا شیطان ؟؟؟شیطان چی کار کرده ؟چی خلق کرده؟
اصلا قدرتی داره؟؟؟؟ماییم که بهش قدرت میدیم..همین..
به خدا و زیبایهای این دنیا فکر کن و لذت ببر.
شیطان درونت که هی نجوا میکنه و تو رو میترسونه رو خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخفففففففففففففففففففففهههههههههههههههه کن..
نذار زیاد حف بزنه .. این فکرهای محدود کننده فقط نجوای اونه …اون به ما مسلط نیست …تمام!
من برای شما نوشتم ولی در واقع دارم به خودم میگم..
ممنون از پیامتون..
موفق باشید و راسخ..
سلام دوست عزیز م
ممنون از حرفهای ارزشمندت
خیلی مؤثر بود
انسان خودش را توی تضادها میشناسه ، تضاد جاییه که خودت را امتحان میکنی و نمره واقعی را به خودت میدی و چه چیزی بهتر از این که بفهمی کجا ایستادی و بقیه راه را چطور میخوای طی کنی ولی
بنظر من گاهی اوقات مشکل من داشتن یا نداشتن ایمان نیست ، مشکل من اینه که مفهوم خوب و بد را اشتباه یاد گرفتم ، چراکه وقتی از زبان استاد می شنوم مایک به تنهایی با هواپیما سفر میکنه ، خب من هم براحتی می پذیرم و ذهنم آزاد میشه نسبت به این موضوع و مقاومت هام راحت از بین میرند و تازه میفهمم که باور من اشتباه بوده نه ایمان من ؛ و خلاصه اینکه مرز بین شرک و تضادهای ناشی از خلأ ایمان با آنچه اشتباه باورش کردیم را باید تشخیص بدم
بازهم از شما سپاسگزارم
جواب خیلی خوبی بمن دادی و جرأت و جسارت را در من بیشتر کردی
به نام خدای درونم که عاشقشم
سلام دوست عزیز
ممنون از لطف شما.
بله کاملا درسته ..باور خیلی مهمه ..
دیروز تو اداره یه پیامی از اتوماسیون بهمون اومد درباره ” بازی مریم ” که هشدار می داد که مراقب باشین بچه هاتون این بازی رو که راحت میشه تو گوشی و..نصب کرد و کاملا در دسترسه رو انجام ندن یه بازی تو مایه های نهنگ آبیه .داستان دختر جنگ زده ایه به نام مریمه که راهش به جنگل میفته و در اونجا با جن و صداهای عجیب غریب مواجه میشه و میترسه و در نهایت به خودکشی میرسه..
داشتم فکر می کردم که مثلا همین جنگل !اگر ما هیچ ذهنیتی به جنگل نداشتیم چطوری میرفتیم؟؟؟ما با دیدن فیلمهای زیادی که همشون وحشت رو به ما القا کردن باورهایی رو پذیرفتیم که فکر میکنیم درسته..اگر من تو فیلم ندیده بودم که تو جنگل مثلا جن هست ،آیا اصلا به ذهنم میرسید؟؟؟به نظر من درستی یا نادرستی باورمون رو قلبمون میگه همون طور که خدا تو قرآن گفته که خیر و شرش را به او الهام کردیم..فالهمها فجورها وتقواها ..ما از درون میدونیم چی خوبه چی بده!!ما همه چی رو میدونیم..اصل روح ماست …جسم نیست..روح ما چیه؟؟؟؟خدا !
خدا به جسم بیجان ما جان داده .چطور؟؟از خودش به ما دمیده..والا فرق یک انسان زنده و مرده در ظاهر چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ جسم یه تکه گوشت و استخون نیست مگه؟؟؟چه عاملی باعث شده که منِ زنده با کسی که مرده فرق داشته باشم؟چرا من میتونم حرکت کنم ولی اون که مرده نمیتونه؟؟؟؟؟من چون روح دارم و اون روحه باعث میشه من دستمو تکون بدم و براتون بنویسم اگر مرده باشم میتونم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پس ما در اصل روحیم ..این جسمه که تموم میشه نه روح !جسم یه کالبدیه که به طور موقت هست بعدش میندازیمش دور مثل مار که پوست اندازی میکنه…
روح ما ثابته. جسم ما باهم فرق داره ولی روحمون از یه جنسه ..ازجنس خدا..خدا واحد و یکیست..(که یکی هست و هیچ نیست جز او..وحده لا اله الا هو..”هاتف اصفهانی”)همه از همیم ..همه با همیم..ما یک روحیم در چند(هزاران هزار..) کالبد و بدن…
بنی آدم اعضای یکدیگرند ..که در آفرینش زیک گوهرند..
خب! ما میدونیم چی خوبه چی بد..شک نکن ..
این شیطان هست که در ذهن ما نجوا میکنه که فلان کارو بکن یا فلان کارو نکن..فلان جا ترسناکه..بچتو تنها نذاربره..و و و ..ولی یه نکته مهم !اون فقط نجوا میکنه و به ما تسلطی نداره..ماییم که به حرفش بها میدیم ..به نسبت اینکه چقدر بهش بها میدیم باور میسازیم برای خودمون ..
مثلا حضرت ابراهیم ع با چه باوری خواست بره حضرت اسماعیل رو ذبح کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آیا دیده بود تا اون وقت کسی اینکارو بکنه؟؟؟حتی در مورد حیوون دیده بود که سرش رو ببرن؟(چون رسم گوسفند بریدن از اون روز بوجود اومدو تا الان هم که ادامه داره)
پس چه باوری باعث شد این کارو بکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به قلبش رجوع کرده بود بهش الهام شده بود که این کارو بکن ! عقلش شاید قبول نمی کرد!ولی به الهامش عمل کرد..همون حس درونی..همون صدای روح..همون خدا..
همون طور که تو فیلمشم دیدیم شیطان (با بازی آقای صدیق شریف..یادتون هست؟)میومد هی بهش نجوا میکرد ومیگفت تو وااقعا میخوای سرپسرتو ببری؟؟؟یعنی چی؟؟؟این چه کاریه؟؟؟
اگر حضرت ابراهیم ع به نجوای اون گوش داده بود هرگز این کارو نمیکرد و احتمالا هرگز به این مقام نمیرسید که دوست خدا باشه(ابراهیم خلیل الله)و خدا اینقد تو قرآن ازش به نیکی یاد کنه..
حالا ما هم همینطور!
هر کی یطوره ..من از یه چیزایی میترسم ..شما مثلا شاید میترسی پسرت تنها بره بیاد..خب از خودت بپرس چرا می ترسی؟؟؟
این نجوای شیطونه که میگه نذار تنها بره و میگه اگه ..بشه چی ؟اگه …بشه چی؟نکنه ..بشه؟
بدون که اینا رو فقط شیطون داره میگه ..باید بهش سنگ بزنی !مثل حضرت ابراهیم ع با قدرت تمام و ایمان راسخ به اصل و روحت و خدای درونت که همیشه باتوست و محافظ توست و با بچه ی توست و محافظ بچه توست ؛به نجوای شیطان سنگ بزن !محکم!و خفش کن..اون به تو ومن تسلطی نداره..فقط میگه .اختیار و انتخاب با من و توست که حرفشو قبول کنیم یا نه ..واین میشه باااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااور!
فقط یادت باشه که :
۱- به خدای درونت که این جهان و اتفاقات جهان رو بر پایه ی خیر و نیکی و شادی بنا نهاده محکم ایمان داشته باشی طوری که کوهها بلرزن ولی ایمان تو نلرزه!وهمه چی رو به خدا بسپری..
۲-رها باشی و دیگه وقتی به خداسپردی هرگز شک نکنی..غم و نگرانی به دلت راه ندی..اگر غم و نگرانی اومد سراغت محکم و سریع و پیوسته بهش سنگ بزن و خفش کن(اون شیطانه)
ببین اگه مثلا پسرتو تنها گذاشتی بره و بعدش ترسیدی که وای !نکنه ..بشه؟! کارو خراب کردی دیگه !!و احتمالا هم اون ترست اتفاق میفته چون تو خودت اون فرکانسو به جهان ارسال کردی و طبق قانون جهان اون رو به صورت اتفاق بهت برمیگردونه ..
این جهان کوه است و فعل ما صدا.. سوی ما آید صداها را ندا..
اگر اون دو موردی که بالا گفتم رو رعایت کنی و مطمین باشی که خدا پسرتو حفظ میکنه ..اونوقت حتی حتی حتی اگه پسرت از خطرناکترین مسیرهم بیاد ههههههههههههههههههههههههههههههههههییییییییییییییییییییییییییییییییییییییچچچچچچچچچچچچچچچچچ اتفاقی بهش نمیفته و سالم به خونه میرسه شاید تو اون مسیر خیلیا صدمه ببینن ولی پسر تو سالم سالم میاد میرسه به خونه..مطمین باش!مگه کم شنیدیم مثلا یه تصادف خیلیییییییییییییی وحشتناک و سخت اتفاق افتاده و لی سرنشین ماشین یه قطره خونم از دماغش نیومده؟ !!
بنظرت چرا این طور میشه؟؟؟عقلا و منطقا که باید تو اون تصادف کشته بشه ولی سالمه…
..
..
..
به مرور که پیش بریم همه چی حله !خخخ
یعنی اون صدا آروم آروم کم میشه کمتر..کمتر..کمتر..تا اینکه خفه میشه ..و اونجاست که ما کامل به اصلمون رسیدیم و با روحمون که همیشه شاده و همیشه رهاست یکی شدیم.. به قول شعر دوستمون آقای طریقت: از منی و از تو شوم …با منی و با تو شوم..در منی و در تو شوم..
میدونین که نیروی حاکم بر جهان نیروی خیره نه شر!
وخدا برای ما فقط و فقط شادی خواسته .. غم و ترس از شیطانه..تو قرآنم هست که وقتی خدا از مومنان راسخ میخاد یاد کنه میگه :نه ترسی برای آنها هست نه اندوهگین میشوند..لاخوف علیهم ولا هم یحزنون!
پس دوست من بیا با ایمان محکم به خدا برای خودمون باورهایی بسازیم که ما رو به سمت روح خودمون و خدای خودمون ببره ..
و در نهایت باز هم من برای شما نوشتم ولی به خودم گفتم!!
مرسی دوست من که باعث شدی این حرفا رو خدا به زبونم بیاره و بهم الهام کنه و منو رشد بده و برام یادآوری خیلی خوبی بود..
ممنون از شما
و
خییییییییییییییییییییییییییییییللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللییییییییییییییییییییییی ممنون از خدای مهربونم
شاد باشید و راسخ و محکم ..محکم تر از کوهها !
سلام استاد عزیزم
مات و مبهوت موندم از این همه ایمان , عزت نفس , اعتماد به نفس و قدرت کلامی که در شما دیدم ..
و من امروز بیشتر به این جمله شما پی بردم که همه چی ایمانه .. همه چی باوره …
ازتون یاد گرفتم که فقط به خدای خودم وابسته باشم و بس .. فقط از او بخواهم و بس … فقط به شونه های او تکیه کنم و بس .. فقط در آغوش او جا بگیرم , در آغوش او بخوابم و بیدار بشم و بمیرم …..
استاد عزیزم من با آموزه هایت عاشق خدا شدم … الان دیگه عاشق و معشوق هستیم من و خدا ..
اینقدر کلامت تاثیر گذار است استاد …. می خوام که همش در خلوتم با خدا باشم و پر بشم از احساسش … می خوام که همش خودم رو بسپرم به جریان هدایتش … به جایی رسیدم که از تنهایی خودم لذت می برم و چه لذتی که تمامی نداره برام …
از محصولات شما ثروت رو خریدم و الان ثروتمندترینم چرا که عشق خدایم رو در قلبم دارم …. او تمام قلبم و تسخیر کرده … او فقط جریان پول رو وارد زندگیم نکرد بلکه پکیجی از ثروت رو بهم هدیه کرد … او آرامش خودش رو بهم داد و منو به ساحل آرامشش رسوند … و در گوشم زمزمه کرد تو فقط آرام و باش و بخند و من تمام کارها رو برات انجام می دم , تمام زمین رو به نامت می کنم … و این نهایت خوشبختیه برام …
خدای من نه تنها بنده هایت بلکه تمام مخلوقاتت هر لحظه در حال ثنا و پرستش و شکرگذاری تو هستیم … تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم … و من هر لحظه می خوام تکرار کنم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت ………….
به نام مهربانترین مهربانم
سلام ایدای عزیزم
کامنتتون خیلی دلنشین بود و لذت بردم از خوندنش و چه زیبا با خدا رفیق شدی دوست عزیزم.
تحسین میکنم شما رو بخاطر این همه رابطه های عاشقانه و عارفانه تون با خدا رو .
دوست عزیزم بهت افتخار میکنم بخاطر این همه تفکر زیبا و پیدا کردن خدای درونت و دوست شدنتون باهاش.
بازم ممنونم بابت این کامنت فوق العاده تون .
انشالله همگی در پناه الله یکتا شاد باشیم و سلامت و ثروتمند
سلام دوست عزیز
خوشحالم که دوستای بی نظیری مثل شما دارم ….
داشتن دوستان نازنین مثل شما , هدیه های خداست به من …
شاد باشی