https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/07/abasmanesh-10.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-07-15 17:02:082024-07-28 12:47:28سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۱
644نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بنام خداوندی که استاد برنامه ریزی و چیدمان و هماهنگ کننده ی این جهان هستی است
خدایا شکرت که مدیریت این جهان را برعهده گرفتی
با درود و وقت بخیر خدمت همه ی دوستان عزیزم و استادان نازنینم
مفهوم «رها بودن و نچسبیدن»
رهایی یعنی ـــ نـــه به گذشته ای که پشت سر گذاشتیم بچسبیم و نـــه به آینده ی هنوز نیامده
رهایی یعنی ــ در لحظه ی حال زندگی کنیم و از لحظات اکنون لذت ببریم و استفاده کنیم
رهایی یعنی ــ تسلیم هدایت ها و نشانه های خداوند باشیم و لحظه به لحظه چشم و گوش مون رو باز نگه داریم تا در ادامه ی مسیر از نشانه ها و هدایت های الهی غافل نشویم
رهایی یعنی ــ سپاسگذار بودن و هم فرکانس شدن با انرژی الهی و وصل شدن به منبع اصلی
رهایی یعنی ــ حسرت روزهای خوب و بد گذشته رو نخوریم و توی گذشته گیر نکنیم . همش نگیم کاش همون دوران بود .. کاش فلان شخص الان توی زندگیم بود …
یا کاش آن اتفاق نمی افتاد ..
مسیر زندگی ما از همون درس ها و تجربیات و آگاهی ها گذشته تا به الان
اگر آن تجربیات را نداشتیم . الان در چنین جایگاهی نبودیم
حسرت خوردن . یعنی اون چیز در زندگیم وجود ندارد و بمعنای کمبود است
احساس کمبود یعنی نداشتن آن خواسته و یا اون موقعیت و شرایط و افراد و دوست و آشناها و غیره و این یعنی احساس بد .. اگر چنین احساسی داشته باشیم یعنی طبق قانون احساس بد = اتفاقات و نتایج بد پس به همین دلیل هست که باید مواظب احساس و فرکانس مون باشیم ..
ای کاش این فرمول رو مدام با خودم تکرار کنم … ای کاش بفهمم تا چه حد میتونم به این قانون عمل کنم ؟؟؟
آیا واقعا در لحظات حساس زندگیم میتونم مانند استاد عملگرا و رها و آزاد باشم و به اتفاقات گذشته ام نچسبم و حسرت روزهای خوب و شاد و یا شرایط و موقعیت خوب گذشته ام رو نخورم ؟؟؟؟
و یا آیا میتونم واقعا بخاطر اتفاقات ناجالب گذشته ام و یا اعمال و رفتار نامناسب گذشته ام خودم رو ببخشم و رها و آزاد باشم؟؟؟؟؟
چقدر این قسمت از فیلم سفر بدور آمریکا در ایالت جورجیا رو دوست داشتم و برام لذت بخش بود
اینکه استاد رفتند در یکی از بهترین رستوران های ایرانی در ایالت جورجیا که قبلنا در سال گذشته یکی از دوستان اعضای سایت هم در آنجا کار میکرند..
ریویوی این رستوران نشان از وفور و فراوانی مشتری است که باید برای صرف غذا نوبت دهی بشه و زمان بندی بشه و همزمان در این فاصله ی زمانی استاد این زمان یکساعته رو بعنوان نشانه و هدایت خداوند دریافت کردند و تصمیم گرفتن که برن محیط اطراف رستوران رو گردش کنند . شاید هر کسی دیگری بود غر میزد که ای بابا حالا باید یکساعت معطل بشیم . .. ولی استان این رو نشانه دیدن برای هدایت برای قدم بعدی..
که در این فاصله استاد دوستشون رو دیدن که آمدن به همین رستوران و برای پارک ماشین به محل پارکینگ میرفتند..
در اطراف همین رستوران به جایی هدایت شدند که ساز و آواز و رقص بود.. یعنی برای لذت بردن شادی بیشتر ..
. اینکه در چنین جایی و در چنین فضای سرسبز و زیبایی همه مشغول رقصیدن و ساز و آواز و خوش گذرونی هستند .. همه شاد و خوشحال هستند.. و دارند از لحظاتشون لذت میبرند ..!!!! افراد از هر گروه سنی دارند فقط لذت میبرن .. خدایاااا شکرت که دیدن چنین شادی هایی روح و روان آدم رو شادتر میکنه !!!!
مرسی مرسی خانم شایسته جانم که با اعتماد بنفس از این لحظات شاد فیلمبرداری میکنید
حتی اون خانم وقتی پرسید دارید چرا فیلم میگیرید ؟ شما گفتید : من از شادی و خوشحالی دیگران فیلم میگیرم !!! و آن خانم با ابراز احساسات بیشتری شادمانی خودشو ابراز کرد .. و اون وجه خوب و مثبت خودشو نشان داد و انگیزه و انرژی بیشتری گرفت و حتی به دوستان دیگرش هم گفت که بیشتر شادی کنند و برقصند!!! و چنین انسانهایی واقعا تحسین برانگیز هستند و تحسین شون میکنم خدایااا شکرت!¡
و اینکه نزدیک جشن استقلال آمریکا و در ایام فور آف جولای ( 0ff july 4 ) به پیشواز این جشن و سرور ها رفتند و هر کسی برای خودش میز و صندلی و یا زیر انداز و مواد غذایی و خوراکی و نوشیدنی های ساده آورده تا از این امکانات لذت ببره ..
واقعا چقدر تحسین برانگیز و لذت بخش هست که همیشه یک بهانه ای برای شادی و خوشحالی و رقص و آواز دارند…. خدایااا شکرت که منم از این شادی های لذت بخش رو میخوام داشته باشم خدایااا خودت هدایتی کن ما رو بسمت چنین بهانه های قشنگ و لذت بخشی در زندگیم و همه ی مردم فوق العاده خوب کشورم الهی آمین
ما هر لحظه در حال فرکانسهایی به جهان هستی،هستیم و جهان هم مطابق با فرکانسهامون اتفاقات،شرایط،موقعیتها و ایده ها رو وارد زندگیمون میکنه.خدایا شکرت
احساس خوب=اتفاقات و شرایط و نتایج خوب و این یعنی رهایی از اون گاری زهوار در رفته ی باور های محدود کننده
احساس بد=اتفاقات و شرایط و نتایج بد
خدایاااا شکرت که همه ی کارهایم و همه ی امورات و برنامه های زندگی ام رو به سادگی براحتی به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانه و از کوتاهترین مسیر چیده مان و برنامه ریزی و هماهنگ و هندل کرده ای و سر و سامانم بخشیدی قبل از اینکه من برسم قبل از اینکه من نگرانش باشم قبل از اینکه ضرر و زیانی باشه مسیر را برایم سهل و آسان و هموار کرده ای
خدایا شکرت که همواره پشتیبان و حامی و محافظ و هدایتگر من هستی خدایا شکرت ..
خدایاااا شکرت تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی و انرژی و سلامتی و شادی و خوشحالی و پول و ثروت و تداوم و پایداری و تمرکز. و نعمت و خیر برکت می خواهم
سلام و درود دوستان عزیزم امیدوارم حالتون عالی باشه
خدایاشکرت به قسمت 11هدایت شدم خدایاشکرت چشمانم لایق دیدن این صحنه های محشر شدن
خدایاشکرت شرایطی فراهم شد تا این قسمت رو چندین بار ببینم
موضوع این قسمت : رهایی
رهایی یعنی رسیدن، یعنی اطمینان قلبی ،یعنی آرامش درونی
رهایی یعنی در فرکانس خداوند بودن
رهایی یعنی در لحظه ،زندگی کردن
رهایی یعنی تسلیم بودن
چه خوبه که با دیدن زندگی استاد برام سوال پیش بیاد ،آیا منم مثل کسی که بعنوان الگو قبولش دارم ،عمل میکنم؟
آیا من میتونم نسبت به هر چیزی رها باشم؟ یا حداقلش اینکه سعی میکنم طبق قانون عمل کنم؟
وقتی موضوع رهایی پیش میاد منظور همه زمینه هاست زیبایی و خوبی،بدی و زشتی
ولی کج فهمی یعنی رهایی رو فقط از بدی و زشتی ببینم
برای من پیش اومده که موقعیت بد رو راحتتر رها کردم اما موقعیت خوبی که در گذشته بوده یا آدم خوبی که در گذشته بوده ،مسافرت زیبایی که قبلا داشتم بارها مرور کردم و حسرت کشیدم
البته قبلا نه الان (:
وقتی خاطره خوب و زیبای گذشته رو مرور کردم به جای سپاسگزار بودن ،حس بد کمبود داشتم
در واقع حسی که غیر از سپاسگزاری باشه همین کمبوده
افسوس میخوردم که گذشت وتموم شد و شاید دیگه تکرار نشه
مثلا اون مسافرت لاکچریه دیگه نیست نمیاد
از اون آدم خوبا دیگه نمیاد
مثل اون کار قبلیه دیگه سراغ ندارم سراغم نمیاد
آره قبلا افکارم اینجوری بود اما الان بهتر شدم
بعنوان کسی که از قانون مطلعه باید تلاش کنم بهتر هم بشم
چون رهایی یعنی همفرکانس شدن با منبع
رهایی یعنی حال خوب
خدایا کمکم کن رهاتر باشم .
خدایاشکرت تو این قسمت چقدر زیبایی دیدم
مردم سعی میکنن شاد باشن
برای خودشون صندلی و زیرانداز گذاشتن و لحظاتی رو میخوان برقصند و لذت ببرند
دیدن شادی آدمای مسن حس خوبی داره چه انگیزه ای دارند چه انسانهایی که سن و سال براشون محدودیت نیست و از هر لحظه ای برای شاد بودن استفاده میکنن
فضای این جمعیت خیلی صمیمانه بود فرکانس به شدت مثبتی داشتند
خانم شایسته ممنون که در هر موقعیتی فیلم میگیرید و عزت نفستون اونقدر بالاهست که نگاه مردم براتون سنگین نباشه
البته خداروشکر مردم امریکا براشون عادی هست
منم عادت دارم از جاهای زیبا فیلم بگیرم و بیشتر فضای لبتابمو همین فیلمام پرکرده اما اکثرا از مناظر و گل و گیاه و پرنده و اینچیزا میگیرم
پارسال که تو بازار شلوغ شمال دوربین دستم گرفتم تا همزمان خرید کنم و فیلم بگیرم نگاه بقیه خیلی برام سنگین بود سریع فیلمو قطع کردم فک کنم بخاطر نگرانی هم بود چون قبلا که کنار دریا در حال رقص و شادی بودیم شروع کردم فیلم گرفتن و ی آقا پسری اعتراض کرد گفت خانم خانم لطفا قطعش کن! با اینکه خودش تو فیلم نبود!
یعنی یه نگرانی دارم از واکنش افراد
بخاطر کمبود عزت نفس هم هست
ولی خانم شایسته رو دیدم چقدر قشنگ به اون خانم توضیح دادن که دارم از شادی آدما فیلم میگیرم و اینکارو دوست دارم ،برخورد اون ادمها همون چیزی بود که شما انتظارشُ داشتید
منم دلم میخاد خیلی راحت از خیابونا و جاهای شلوغ فیلم بگیرم اما پیش فرض ذهنیم به صورت منفی شکل گرفته
چه خوب شد که متوجه شدم بخاطر انتظار خودمه که راحت نیستم
چه جواب ساده ای داشت این معما ! اما بهش فکر نکرده بودم
میگفتم خب ایران عادی نیست
کسی دوس نداره ازش فیلم گرفته بشه و….
ولی اینها محدودیت ذهن منه، میشه تو ایران بود و خیلی عادی از آدما فیلم گرفت مثل تورهایی که رفتم ، همگی میرقصیدیم و بعضیا فیلم میگرفتن ازمون
مثل خودم که کنار دریای زیبای خزر چندساعت رقصیدم اول تنهایی بعدم با پیر و جوون با پسر و دختر و خیلیا اطرافمون حلقه زدن فیلم گرفتن
ولی من مخالفتی نکردم
پس هستن مثل من
پس تو ایرانم میشه
به به عجب رستورانی چه شلوغه خدایاشکرت برای فراوانی پول و مشتری خدا به کسب وکارشون برکت بده
از زیباییهای این قسمت اول برام این اهل شادی و نشاط بودن مردم آمریکا هست، چقدر اهل لذت و شادی هستن، اهل رقص، اهل موزیک، اهل حال خوب، خود جوش دور هم دیگه جمع میشن و به شادی میپردازن، پیر و جوون، در حالی که در ایران من جمع های مختلفی رو دیدم که وقتی مردم عادی دور هم جمع میشن یا دارن عزاداری میکنن یا دارن برای مردهها مراسم سوگواری برگزار میکنن یا دارن گله و شکایت میکنن یا دارن اعتراض میکنن البته از حق نگذریم در ایران جمعهای شاد هم به لطف خداوند داریم که بابتش سپاسگزارم. زمان تولد امامان جشن میگیرن، زمان عروسیها جشن میگیرن، مردم محلی و سنتهای بومی ایران در خیلی اوقات جشن برپا میکنن، اعیاد مختلف داریم که جشن برپا میشه مثل عید نوروز مثل شب یلدا، خیلی گروهها در ایران هستند که طبیعت گردی انجام میدن و در این جمعها جشن و شادی برپا هست، کنسرت های مختلفی که برگزار میشه تعدادیازشون هست که هم آهنگ مثبت پخش میکنن و هم جشن و شادی و سرور هست. بله اینها هم هست و من خودم تلاشم بر این هست که در این جمعها حضور داشته باشم و از جمعهایی که غم و غصه رو ترویج میکنن تلاشم بر این هست که اعراض کنم چون جز ایجاد بدبختی و اتفاقات بد که نتیجه احساس بد هست چیز دیگهای نداره.
زیبایی دومی که در این فایل دیدم عزت نفس بالای افرادی هست که با عزیزانشون اومدن و دارن جلوی این همه آدم بدون نگرانی میرقصن و شادی میکنن و حتی در خود جمع هم افراد بلند شدن و دارن خیلی راحت میرقصن.. این اعتماد به نفس و این عزت نفس تحسین برانگیز هست. یک سریها رقصشون خوبه و دارن میرقصن یک سریها هم رقصشون خوب نیست ولی بدون نگرانی دارن خودشون رو تکون میدن و حال میکنن.. خواستم بگم دمتون گرم که نگران نظر دیگران نیستید و خودتون رو راحت بروز میدید و شاد هستید! خدا شادیتون رو بیشتر کنه!
زیبایی سومی که دیدم در این فایل خوداتکایی که مردم به خودشون دارن هست، هیچکسی براشون برنامه برگزار نکرده، دولتی این وسط نیست، خود مردم برای خودشون فضا فراهم کردن، خودشون میز و صندلی آوردن، خودشون زیر انداز و خوراک آوردن و دور هم جمع شدن و دارن شادی برپا میکنن برای چی؟ برای کشورشون! بابت استقلال کشورشون.. دولت هیچ زورشون نکرده و برنامه نریخته. چقدر دیدگاهشون متفاوت هست و چقدر عاشق کشورشون هستن و چقدر انسانهای سپاسگزاری هستن نسبت به کشورشون. واقعا دیدگاهشون متفاوت هست و چقدر به خاطر کشورشون سپاسگزار هستن. هیچکس شعار نمیده، برای هیچ کشوری بد نمیخوان، مردم واقعا باشعور هستن با لبخند رفتار میکنن و اومدن که لذت ببرن و شاد باشن. در ایران اغلب به خاطر کشور و اوضاعش نالان هستن چه برسه به اینکه بخوان جشن بگیرن به خاطر امنیت و نعمتها و طبیعت و زیباییها و منابع فراوان و استقلالی که کشورشون داره. اون جشنهای 22 بهمنی هم که گرفته میشه برای این هست که مرگ بفرستن به یک سری کشورهای دیگه و شعار بدن نه به خاطر اینکه بگن خدایا شکرت به خاطر اینکه استقلال داریم، آرامش داریم، نعمتهای فراوان داریم، پیام صلح و شادی رو به جهان عرضه کردیم خودمون در شادی و آرامش هستیم و همین رو برای کشورهای دیگه هم میخواهیم. البته من قصدم این نیست که منفی نگری کنم، آنچه از گذشته به خاطر دارم از این مراسمات رو واقعا گفتم. و جشنهای ما اصلا بر اساس تلاش خود مردم نبود و برنامه ریزی حکومتی بود، دانش آموز که بودیم مدرسه به اجبار تعطیل میشد و باید میرفتیم راه پیمایی برای حمایت از کشور. خب این بد نیست چه اشکالی داره آدم از کشورش که این همه بهش خدمت کرده حمایت کنه؟ ولی در مراسم هر چیزی بیان میشد الا مباحث حمایت از کشور عشق و صلح و دوستی که خودتون میدونید چی میگم. دعا میکنم برای هممون که راه کسانی که به انها نعمت داده شده هدایت بشیم. به خدا کشور خودمون کم کاری برای ما انجام نداده، این امنیتی که هست، این منابع طبیعی ای که هست، این جلگه و طبیعتی که داره، این حتی کویری که داره، این امکاناتی که همین الان در کشورمون هست واقعا جای تشکر و سپاسگزاری ای داره، این سربازانی که دارن برای سربلندی کشورمون فعالیت میکنن، این مسئولان فوق العادهای که دارن برای پیشرفت کشور فعالیت میکنن که یکیشون شهردار شهر خودمون هست و شورا شهرمون هست که باورتون نمیشه من در جریان هستم و مردم شهرمون در جریان هستن که در این دوره چقدر این افراد برای شهر زحمت کشیدن و چقدر شهر رو گسترش دادن و چقدر خیابان ایجاد کردن چقدر مکان برای پیاده روی ایجاد کردن چقدر فلکه ایجاد کردن زیرساخت ها رو بروز کردن و چقدر پارک و فضای سبز و فضای بازی و امکانات ورزشی و تفریحی بسیار زیاد رو فراهم کردن .. واقعا دمشون گرم و خدا قوت بده بهشون..
زیبایی دیگهای که دیدم این آراستگی شهر هست، چقدر گیاهان و گلهای زیبایی رو در سطح شهر ایجاد کردن و چقدر ساختمونها استایل و نماشون زیبا و تمیز و شیک هست، این رسیدگی و کیفیت بالا رو تحسین میکنم، نکته دیگه این هست که بر اساس هدایت خداوند زندگی کردن استاد و مریم رو تحسین میکنن که نشونههای خداوند رو تشخیص میدن و بر اساس اونها تصمیم گیری میکنن و هدایت میشن و همین باعث شده که هر بار به سمت زیباییهای بیشتر هدایت بشن و این سفر زیبا شکل بگیره و هیچ برنامه ای از قبل تدوین نشده بوده برای اینکه کجا بریم. فقط قدم اول مشخص بوده و در قدم اول قدم های بعدی مشخص شده که باید کجا برن و چه زیبایی هایی رو تجربه کنن و نشونهها توسط خداوند اومده و خداوند قطعا هدایتگر همه ی ما هست و مسیرهای درست رو به ما نشون میده، نکته جالب بعدی بحث پوشش مردم آمریکاست.. این همه آدم با پوششهای راحت کنار هم دیگه دارن زندگی میکنن بدون اینکه کسی به کسی نگاه بدی داشته باشه، بدون اینکه کسی به کسی تعرض کنه، بدون اینکه کسی به کسی حس بدی داشته باشه، و همه خودشون هستن بدون ماسک و در آرامش دارن در کنار یک دیگه زندگی میکنن و واقعا این فرهنگ بالا تحسین برانگیز نیست؟ البته در جمعهای ایران هم این موضوع به تازگی خیلی بهبود پیدا کرده و آدم از نزدیک احساس میکنه که چقدر مردم نگاهشون و فرهنگشون بهبود پیدا کرده و خدارو بابتش شاکر هستم. نکته مثبت بعدیای که دیدم این هست که چقدر مردم آمریکا کم سیگار مصرف میکنن در این جمع به این بزرگی یک نفر ندیدم که سیگار دستش باشه و کلا در این همه ویدیویی که مریم جان برامون گرفته به اندازه انگشتان یک دست هم من ندیدم کسی سیگاری باشه، چقدر مردم از این جنبه سالم زندگی میکنن و این خیلی برام جالب بود و توجهم رو به خودش جلب کرد، نکته دیگه اینکه چقدر مردم با هم صمیمی هستن و ارتباط نزدیک با هم دارن، بر خلاف اینکه میگن زندگی شهر نشینی باعث شده مردم از هم دور بشن و با هم ارتباط نداشته باشن ولی چیزی که من دارم میبینم این هست که مردم با هم در ارتباط هستن و با هم جشن میگیرن و شادی میکنن. این موضوع رو خودم درش اشکال دارم و زیاد آدم اجتماعیای نیستم و به صورت مثبت با آدمهای جدید نمیجوشم. من بیشتر با کسانی که میشناسم ارتباط میگیرم ولی خیلی با جامعه به صورت مثبت نمیجوشم و این نقطه ضعفی هست که دارم و باید به سمت مثبت تغییرش بدم که اجتماعیتر باشم. نکته دیگه ای که در این فایل دیدم رابطه پدر و پسری صمیمانه مایک و استاد هست که با هم پیاده روی میرن با هم میگردن با هم رستوران میرن با هم دیگه شوخی میکنن و در کل از رابطه با هم لذت میبرن و شاد هستن، نکته مثبت دیگهای که دیدم این هست که این رستوران چقددر مشتری داره که برای اینکه بتونی غذا بخوری باید یک ساعت در صف باشی اون هم برای غذای ایرانی و چقدر کارشون رو عالی انجام میدن و چقدر حرفه ای بودن همون لحظات کوتاهی که مریم جون ویدیواش رو گرفت دیدم که چقدر با دقت کارشون رو انجام میدن و تحسینشون میکنم بابت اینکه انقدر کسب و کار پر رونقی دارن و انقدر خوب دارن کار میکنن و سرویس دهی میکنن و چند هزار تا 5 استار دارن و افراد از خدماتشون رضایت دارن، یک نکته مثبت دیگه که این فایل برام داشت این بحث زندگی کردن در بهترین شرایط و امکانات هست و استاد گفت داریم میریم بهترین رستوران ایرانی در ایالت جورجیا، تحسین میکنم استاد رو بابت اینکه این توان رو برای خودش ایجاد کرده که در بهترین امکانات زندگی کنه و از هر چیزی بهترین هاش رو داشته باشه خدایا شکرت بابت این کیفیت عالی زندگی.
عاشقتونم. دوستتون دارم. امیدوارم بهترین اتفاقات برای همتون بیفته و هر روز بیشتر از دیروز پیشرفت کنید.
خدایا شکرت به خاطر این فضای تمیز و هوای پاک که شاهدش هستم.
خدایا شکرت به خاطر این گلهای رنگارنگ و چشم نواز که طراوت و تازگی شونو حس میکنم.
خدایا شکرت به خاطر ایده هایی که برای هرچه زیباتر شدن این محیط با ترکیب گلهای رنگارنگ، به بندگانت الهام میکنی.
خدایا شکرت به خاطر ثروت فراوان استاد که میتونن خودشون و عزیزان شون رو ببرن به بهترین رستوران ایرانی در آمریکا.
خدایا شکرت به خاطر همزمانی که رخ داد و استاد دوستشون رو ملاقات کردن توی رستوران.
خدایا شکرت به خاطر فراوانی مشتری های رستوران که بعد از چندین ساعت نوبت گرفتن میشه سر میز رفت.
خدایا شکرت به خاطر آرامشی که توی تک تک افراد داخل اون محوطه رقص و شادی دیدم.
آدمها خیلی با خودشون در صلح بودن. یکی اون وسط دراز کشیده، یکی داره میرقصه. اون خانم که با وجود اصرار خواننده خیلی راحت میتونه پیشنهادشو رد کنه. اون خواننده که اصلا از رفتار اون خانم ناراحت نمیشه. و به خوندن و شادیش ادامه میده و بالاخره یک خانم دیگه خودش میاد با خواننده همراه میشه.
برای خودشون زندگی میکنن و حرف هیچ کسی هم براشون مهم نیست. چقدر راحت و ساده زندگی میکنن و شادی میکنن. احسنت آفرین چقد خوووبه.
خدایا شکرت، به خاطر لبخند رضایتی که روی لبهای کارکنان رستوران دیدم. حتما خیلی به کارش علاقه داره که اینقدر با عشق انجامش میده.
خدایا شکرت به خاطر وجود استاد عزیز و خانم شایسته ی مهربان
سلام خدمت استاد عزیز و مریم جان مهربان و دوستان عزیزم. امروز وقتی این فایل رو دیدم و توضیحات فایل رو خوندم حس کردم دقیقا این نشانه خداوند برای من بود. من هم قبلا مثل استاد عباسمنش توی زندگی رها بودم و میگذاشتم خدا برام تصمیم بگیره و قدم بعدی رو بهم نشون بده و خودمو به جریان زندگی میسپردم و اینجوری همیشه از زندگیم لذت میبردم اما الان یه مدت شده که سعی میکنم خودم اوضاع رو کنترل کنم و بر همه چیز تسلط داشته باشم و به همه چیز توی زندگی میچسبم انگار که قراره تا ابد مال من باشه هرچقدر که بیشتر به خودم و زندگیم فشار میارم که همه چیز تحت کنترل باشه زندگی برعکس روی ناخوشش رو بهم نشون میده و همیشه اتفاقی میوفته که همه چیز خراب میشه و باید دوباره از صفر شروع کنم. اما این فایل امروز به من یادآوری کرد مفهوم رها بودن و نچسبیدن رو که خیلی وقت بود از یادم رفته بود و برای همین اوضاع زندگیم داره روزبه روز بدتر میشه اما از امروز سعی میکنم مثل قبل بشم و خودمو به جریان زندگی و خداوند بسپارم و بزارم خداوند همه چیز رو برام مهیا کنه و منو هدایت کنه و یادم بمونه من مالک هیچ چیزی نیستم و مالک مطلق تنها خداوند هست. ممنونم از استاد عزیز و مریم جان بابت این فایل که باعث شد علت گرههای زندگیم بهم یادآوری بشه و بتونم دوباره یک زندگی شاد رو برای خودم بسازم.در پناه خدای فراوانی ها شاد و پیروز باشید.
با سلامی پر انرژی و گرم خدمت شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و اکتیو و دوستان همسفر مون
دیگه من خودمو باور کردم که داخل این سفر هستم
نوشتنم جوری شده که خودم رو بصورت واقعی در این سفر تصور میکنم.
واقعا چقدر این قسمت شاد و ریلکس و ساده بود
چقدر میشه درس گرفت از این فایل که ببینیم هر کسی به هر طریقی داخل کنسرت نشسته و فقط لذت میبره
نگاهشون به خودشون هست و بس و تمرکزشون بیشتر افراد رو ریلکس کردن و تخلیه انرژی منفی هاست
که ما بایستی تجربه کنیم و لذت ببریم که چگونه میشود در هر شرایطی بخندیم شاد باشیم و به زیباییهای دنیای مادی توجه کنیم تا بخودمون برگرده و زندگی شادی داشته باشیم
ممنونم از خانم شایسته مهربان که این فایل رو ضبط کردن و ما هم میتونیم از اینهمه زیبایی لذت ببریم
و این برام ی عادت شده که بیام رو نشانه من ببینم چی بهم میگه و امروز این فایل رو آورد و گفتم خدایا چ کنم کجا برم چه لذتی میتونم از زندگیم ببرم دیروز برنامه هامو نوشته بودم قرار بود امروز برم دوییدن دور دریاچه و امروز بارندگی بود به شدت زیاد و خواهر زاده هام پیشم بودن برای همین با خودم میگفتم شرایط نیست من باید با اینا بازی کنم گناه دارن با این هوا ک نمیشه رفت و ی نیروی تو درونم انقد اصرار میکرد برو اگه بری تا شب حس خوب داری میخوای تو دفترت تیک بزنی و هی مقاومت میکردم انقد نکته های مثبت رو گفت ک آماده شدم و ماشین گرفتم و رفتم
بعد مغزم همش میگفت تو این بارون اخه نمیشه دویید اخه شرایط بد مگه تو نباید هدایت شی ب فرکانس درست مگه تو تمرین نمیکنی پس کو پس چی شد باورتون نمیشه چنان به من حمله کرده بود این حرفا فقط هام و واج داشتم میشنیدم فقط با ی صدای ضعیف ی نیروی دیگه میگفت همه چی سرجاش هست و درست میشه و من رسیدم دریاچه تو ماشین بارون خیلی تند و هوا ابری بود الانم برای خودم ک دارم مینویسم تعجب آور بود من ک رسیدم بارون اروم تر شد و من ک رسیدم ب دور دریاچه بارون بند آمد و یکم خورشید معلوم شد اصن قلبم انگار شکوفت و شروع کردم ب نرم دوی با اینکه روزه بودم اما انرژی خوبی داشتم.بخاطر بارندگی فکر میکردم هواسرد و لباس گرم و هودی و کلاه بافت پوشیدم ولی هوا ب شدت گرم بودو دوباره ذهنم شروع کرد لباست فلان ضایعس چرا انقد بد پوشیدی بعد روحم میگفت بابا مگه چیه خوب ی بار بد پوشیده فدای سرش اتفاقی نمیوفته
و چون تعطیلات نوروز بود خیلی شلوغ بود و همه برای گردش بودن و ذهنم شروع کرد مسخره کردن که همه اومدن گردش همه با دوستاشونن تو بدبختی تو تنهایی بعد همون لحظه مثلا یکی رو میدیدم ک داره میدوعه میگفتم ببینم اینم داره میدوعه اینم تنها پس اشکالی نداره از طبیعت لذت میبرم از این دریاچه قشنگ از این خورشید زیبا
خلاصه دور دریاچه رو زدم
و سرم خیس عرق بود میخواستم کلاهمو دربیارم خجالت میکشیدم ک موهام خیس و نامرتب رفتم ی گوشه ک دربیارم شال سرکنم
دوباره شروع کرد مگه رو خودت کار نمیکنی پس این خجالت چیه داری وقتتو تلف میکنی این همه ام پول دادی برای این دوره ها
شاید باورتون نشه دیگه سرم درد گرفته بودم از این همه حرف
ولی باز روحم اومد با ارامش گفت تو تازه اول راهی نمیتونی ک یهو همه چی رو عوض کنی و درستش کنی الان خجالت میکشی اشکال نداره برو ی گوشه عوض کن بجاش چندتا کار خوب دیگه کردی اونم ب موقش درست میشه
و بعد یکم پیاده روی کردم کلی حالم خوب شد کلی تشکر کردم از خدا خودم از همه چی
و سوار ماشین شدم
جالب داستان اینجا بود ک دوباره بارون گرفت
گفتم پریسا خانم ببین فرکانس درست اینجاس
در مکان درست و در زمان درست قرار گرفتن
ی چالش ذهنی بزرگ داشتم
اما ی حس خوب خیلی قشنگ برام ب یادگار موند امروز
استاد اتفاقای خیلی قشنگی منتظرمه ذوقم برای اینکه دارم کوچولو کوچولو میبینم
سفر به دور آمریکا | قسمت 11
بنام خداوندی که استاد برنامه ریزی و چیدمان و هماهنگ کننده ی این جهان هستی است
خدایا شکرت که مدیریت این جهان را برعهده گرفتی
با درود و وقت بخیر خدمت همه ی دوستان عزیزم و استادان نازنینم
مفهوم «رها بودن و نچسبیدن»
رهایی یعنی ـــ نـــه به گذشته ای که پشت سر گذاشتیم بچسبیم و نـــه به آینده ی هنوز نیامده
رهایی یعنی ــ در لحظه ی حال زندگی کنیم و از لحظات اکنون لذت ببریم و استفاده کنیم
رهایی یعنی ــ تسلیم هدایت ها و نشانه های خداوند باشیم و لحظه به لحظه چشم و گوش مون رو باز نگه داریم تا در ادامه ی مسیر از نشانه ها و هدایت های الهی غافل نشویم
رهایی یعنی ــ سپاسگذار بودن و هم فرکانس شدن با انرژی الهی و وصل شدن به منبع اصلی
رهایی یعنی ــ حسرت روزهای خوب و بد گذشته رو نخوریم و توی گذشته گیر نکنیم . همش نگیم کاش همون دوران بود .. کاش فلان شخص الان توی زندگیم بود …
یا کاش آن اتفاق نمی افتاد ..
مسیر زندگی ما از همون درس ها و تجربیات و آگاهی ها گذشته تا به الان
اگر آن تجربیات را نداشتیم . الان در چنین جایگاهی نبودیم
حسرت خوردن . یعنی اون چیز در زندگیم وجود ندارد و بمعنای کمبود است
احساس کمبود یعنی نداشتن آن خواسته و یا اون موقعیت و شرایط و افراد و دوست و آشناها و غیره و این یعنی احساس بد .. اگر چنین احساسی داشته باشیم یعنی طبق قانون احساس بد = اتفاقات و نتایج بد پس به همین دلیل هست که باید مواظب احساس و فرکانس مون باشیم ..
ای کاش این فرمول رو مدام با خودم تکرار کنم … ای کاش بفهمم تا چه حد میتونم به این قانون عمل کنم ؟؟؟
آیا واقعا در لحظات حساس زندگیم میتونم مانند استاد عملگرا و رها و آزاد باشم و به اتفاقات گذشته ام نچسبم و حسرت روزهای خوب و شاد و یا شرایط و موقعیت خوب گذشته ام رو نخورم ؟؟؟؟
و یا آیا میتونم واقعا بخاطر اتفاقات ناجالب گذشته ام و یا اعمال و رفتار نامناسب گذشته ام خودم رو ببخشم و رها و آزاد باشم؟؟؟؟؟
چقدر این قسمت از فیلم سفر بدور آمریکا در ایالت جورجیا رو دوست داشتم و برام لذت بخش بود
اینکه استاد رفتند در یکی از بهترین رستوران های ایرانی در ایالت جورجیا که قبلنا در سال گذشته یکی از دوستان اعضای سایت هم در آنجا کار میکرند..
ریویوی این رستوران نشان از وفور و فراوانی مشتری است که باید برای صرف غذا نوبت دهی بشه و زمان بندی بشه و همزمان در این فاصله ی زمانی استاد این زمان یکساعته رو بعنوان نشانه و هدایت خداوند دریافت کردند و تصمیم گرفتن که برن محیط اطراف رستوران رو گردش کنند . شاید هر کسی دیگری بود غر میزد که ای بابا حالا باید یکساعت معطل بشیم . .. ولی استان این رو نشانه دیدن برای هدایت برای قدم بعدی..
که در این فاصله استاد دوستشون رو دیدن که آمدن به همین رستوران و برای پارک ماشین به محل پارکینگ میرفتند..
در اطراف همین رستوران به جایی هدایت شدند که ساز و آواز و رقص بود.. یعنی برای لذت بردن شادی بیشتر ..
. اینکه در چنین جایی و در چنین فضای سرسبز و زیبایی همه مشغول رقصیدن و ساز و آواز و خوش گذرونی هستند .. همه شاد و خوشحال هستند.. و دارند از لحظاتشون لذت میبرند ..!!!! افراد از هر گروه سنی دارند فقط لذت میبرن .. خدایاااا شکرت که دیدن چنین شادی هایی روح و روان آدم رو شادتر میکنه !!!!
مرسی مرسی خانم شایسته جانم که با اعتماد بنفس از این لحظات شاد فیلمبرداری میکنید
حتی اون خانم وقتی پرسید دارید چرا فیلم میگیرید ؟ شما گفتید : من از شادی و خوشحالی دیگران فیلم میگیرم !!! و آن خانم با ابراز احساسات بیشتری شادمانی خودشو ابراز کرد .. و اون وجه خوب و مثبت خودشو نشان داد و انگیزه و انرژی بیشتری گرفت و حتی به دوستان دیگرش هم گفت که بیشتر شادی کنند و برقصند!!! و چنین انسانهایی واقعا تحسین برانگیز هستند و تحسین شون میکنم خدایااا شکرت!¡
و اینکه نزدیک جشن استقلال آمریکا و در ایام فور آف جولای ( 0ff july 4 ) به پیشواز این جشن و سرور ها رفتند و هر کسی برای خودش میز و صندلی و یا زیر انداز و مواد غذایی و خوراکی و نوشیدنی های ساده آورده تا از این امکانات لذت ببره ..
واقعا چقدر تحسین برانگیز و لذت بخش هست که همیشه یک بهانه ای برای شادی و خوشحالی و رقص و آواز دارند…. خدایااا شکرت که منم از این شادی های لذت بخش رو میخوام داشته باشم خدایااا خودت هدایتی کن ما رو بسمت چنین بهانه های قشنگ و لذت بخشی در زندگیم و همه ی مردم فوق العاده خوب کشورم الهی آمین
ما هر لحظه در حال فرکانسهایی به جهان هستی،هستیم و جهان هم مطابق با فرکانسهامون اتفاقات،شرایط،موقعیتها و ایده ها رو وارد زندگیمون میکنه.خدایا شکرت
احساس خوب=اتفاقات و شرایط و نتایج خوب و این یعنی رهایی از اون گاری زهوار در رفته ی باور های محدود کننده
احساس بد=اتفاقات و شرایط و نتایج بد
خدایاااا شکرت که همه ی کارهایم و همه ی امورات و برنامه های زندگی ام رو به سادگی براحتی به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانه و از کوتاهترین مسیر چیده مان و برنامه ریزی و هماهنگ و هندل کرده ای و سر و سامانم بخشیدی قبل از اینکه من برسم قبل از اینکه من نگرانش باشم قبل از اینکه ضرر و زیانی باشه مسیر را برایم سهل و آسان و هموار کرده ای
خدایا شکرت که همواره پشتیبان و حامی و محافظ و هدایتگر من هستی خدایا شکرت ..
خدایاااا شکرت تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی و انرژی و سلامتی و شادی و خوشحالی و پول و ثروت و تداوم و پایداری و تمرکز. و نعمت و خیر برکت می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
به نام خداوند بخشاینده مهربان
سلام و درود دوستان عزیزم امیدوارم حالتون عالی باشه
خدایاشکرت به قسمت 11هدایت شدم خدایاشکرت چشمانم لایق دیدن این صحنه های محشر شدن
خدایاشکرت شرایطی فراهم شد تا این قسمت رو چندین بار ببینم
موضوع این قسمت : رهایی
رهایی یعنی رسیدن، یعنی اطمینان قلبی ،یعنی آرامش درونی
رهایی یعنی در فرکانس خداوند بودن
رهایی یعنی در لحظه ،زندگی کردن
رهایی یعنی تسلیم بودن
چه خوبه که با دیدن زندگی استاد برام سوال پیش بیاد ،آیا منم مثل کسی که بعنوان الگو قبولش دارم ،عمل میکنم؟
آیا من میتونم نسبت به هر چیزی رها باشم؟ یا حداقلش اینکه سعی میکنم طبق قانون عمل کنم؟
وقتی موضوع رهایی پیش میاد منظور همه زمینه هاست زیبایی و خوبی،بدی و زشتی
ولی کج فهمی یعنی رهایی رو فقط از بدی و زشتی ببینم
برای من پیش اومده که موقعیت بد رو راحتتر رها کردم اما موقعیت خوبی که در گذشته بوده یا آدم خوبی که در گذشته بوده ،مسافرت زیبایی که قبلا داشتم بارها مرور کردم و حسرت کشیدم
البته قبلا نه الان (:
وقتی خاطره خوب و زیبای گذشته رو مرور کردم به جای سپاسگزار بودن ،حس بد کمبود داشتم
در واقع حسی که غیر از سپاسگزاری باشه همین کمبوده
افسوس میخوردم که گذشت وتموم شد و شاید دیگه تکرار نشه
مثلا اون مسافرت لاکچریه دیگه نیست نمیاد
از اون آدم خوبا دیگه نمیاد
مثل اون کار قبلیه دیگه سراغ ندارم سراغم نمیاد
آره قبلا افکارم اینجوری بود اما الان بهتر شدم
بعنوان کسی که از قانون مطلعه باید تلاش کنم بهتر هم بشم
چون رهایی یعنی همفرکانس شدن با منبع
رهایی یعنی حال خوب
خدایا کمکم کن رهاتر باشم .
خدایاشکرت تو این قسمت چقدر زیبایی دیدم
مردم سعی میکنن شاد باشن
برای خودشون صندلی و زیرانداز گذاشتن و لحظاتی رو میخوان برقصند و لذت ببرند
دیدن شادی آدمای مسن حس خوبی داره چه انگیزه ای دارند چه انسانهایی که سن و سال براشون محدودیت نیست و از هر لحظه ای برای شاد بودن استفاده میکنن
فضای این جمعیت خیلی صمیمانه بود فرکانس به شدت مثبتی داشتند
خانم شایسته ممنون که در هر موقعیتی فیلم میگیرید و عزت نفستون اونقدر بالاهست که نگاه مردم براتون سنگین نباشه
البته خداروشکر مردم امریکا براشون عادی هست
منم عادت دارم از جاهای زیبا فیلم بگیرم و بیشتر فضای لبتابمو همین فیلمام پرکرده اما اکثرا از مناظر و گل و گیاه و پرنده و اینچیزا میگیرم
پارسال که تو بازار شلوغ شمال دوربین دستم گرفتم تا همزمان خرید کنم و فیلم بگیرم نگاه بقیه خیلی برام سنگین بود سریع فیلمو قطع کردم فک کنم بخاطر نگرانی هم بود چون قبلا که کنار دریا در حال رقص و شادی بودیم شروع کردم فیلم گرفتن و ی آقا پسری اعتراض کرد گفت خانم خانم لطفا قطعش کن! با اینکه خودش تو فیلم نبود!
یعنی یه نگرانی دارم از واکنش افراد
بخاطر کمبود عزت نفس هم هست
ولی خانم شایسته رو دیدم چقدر قشنگ به اون خانم توضیح دادن که دارم از شادی آدما فیلم میگیرم و اینکارو دوست دارم ،برخورد اون ادمها همون چیزی بود که شما انتظارشُ داشتید
منم دلم میخاد خیلی راحت از خیابونا و جاهای شلوغ فیلم بگیرم اما پیش فرض ذهنیم به صورت منفی شکل گرفته
چه خوب شد که متوجه شدم بخاطر انتظار خودمه که راحت نیستم
چه جواب ساده ای داشت این معما ! اما بهش فکر نکرده بودم
میگفتم خب ایران عادی نیست
کسی دوس نداره ازش فیلم گرفته بشه و….
ولی اینها محدودیت ذهن منه، میشه تو ایران بود و خیلی عادی از آدما فیلم گرفت مثل تورهایی که رفتم ، همگی میرقصیدیم و بعضیا فیلم میگرفتن ازمون
مثل خودم که کنار دریای زیبای خزر چندساعت رقصیدم اول تنهایی بعدم با پیر و جوون با پسر و دختر و خیلیا اطرافمون حلقه زدن فیلم گرفتن
ولی من مخالفتی نکردم
پس هستن مثل من
پس تو ایرانم میشه
به به عجب رستورانی چه شلوغه خدایاشکرت برای فراوانی پول و مشتری خدا به کسب وکارشون برکت بده
ممنونم از خانم شایسته عزیز
برای ثبت این لحظات بینظیر
خدابهت سلامتی بده
خدانگهدار
به نام خداوندی که رحمتش بی اندازه و مهربانی اش همیشگیست
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
خدای مهربونم شکرت که هر آنچه دارم از آن توست
خدای مهربونم شکرت به خاطر شادی ها و خوشحالی ها و حال خوبمون
با سلام خدمت استاد عزیز و مریم جان عزیزم
خیلی عالی ،فوق العاده،لذت بخش بود
چقدر خوبه شادی در کنار یکدیگر و انتقال حال خوب به همدیگر….
واقعا لذت بخش است
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
در پناه الله یکتا شاد و پیروز و سلامت باشید
به نام خدایی که هرچه دارم از اوست
سفربه دورامریکا قسمت یازدهم
خدایا تو بگو تابنویسم هرانچه رو که باید نوشته شود…
سلام به استاد عباسمنش عزیز
سلام به استادشایسته ی دلبر
و سلام به تموم هم سفرای دوست داشتنیم تو این سفر زیبا
خدارو شکر برای این سفرپراز خیرو برکت
امروز چه برایمان اورده ای استاد؟
بیصبرانه منتظر قسمت های جدیدم
گاهی نشونه های روزانه م قسمت های میانی یا پایانی
سریال میاد
( گاهی یعنی 99 درصد مواقع)
اما من دوست دارم از اول نگاه کنم و قشنگ همه چیز رو درک کنم
اون اول ک تصمیم ب شروع این سفر گرفتم با خودم متعهد شدم که هررر روز یک قسمت رو نگاه کنم
اما خیلی زود یک الهام دریافت کردم
خدا واضح به من گفت
نزار یه چیزی برات روتین بشه
مثلا تیپ شخصیتی من اینطوریه
اگه به خودم بگم میخوام ازین به بعد فلان کار رو انجام بدم
دیگه درقالب یک چارچوب منظم هر روز در یک ساعت منظم اون کار رو انجام میدم
برای دیدن سریال تصمیم گرفتم صبح ها ساعت 7 تا 8 یک قسمت رو نگاه کنم و کامنتش رو هم بگزارم
اما …
از این سفر یاد گرفتم که برای روزها و هفته های اینده م
جلو جلو تصمیم نگیرم و برنامه نریزم ….
مگر هدف لذت بردن نیست
من بیام هدف رو مشخص کنم
و به چگونگیش کاری نداشته باشم
اره این درسته !!!!
دیدم یه روزایی هس اون ساعت صب دلم نمیخواد
فایل سفرنامه ببینم و یا کامنت بنویسم
و من طبق اون روتین خودم رو مجبور میکردم
ک نه تو باید همین الان کامنت بنویسی
و اگر ننویسی تو متعهد نیستی و فلان و بیسار
کلی حس بد به خودم میدادم
و کلی فرکانس چپَر چُلاغ به جهان ارسال میشد
وخب نتیجه :
روزم رو همون کله صبحی خراب میکردم
من گفتم نه نه این راهش نیس…
استاد گفته بسپار به خدا
مگه نمیخوای لذت ببری بزار اون بهت بگه چیکار کنی…
و همین کار رو کردم
ازون روز دیگه خودم رو مجبور نمیکردم که راس ساعت 7 بشینم پای قسمت جدید
خیلی از روزها حجم کارم زیاد بود
و من طبق عادت از ساعت 6،7 باید کارم رو شروع میکردم
ولی عوضش ظهر که یک تایم استراحت کوچولو به خودم میدادم تو اون تایم هم دراز میکشیدم
و هم فایل رو نگاه میکردم
و با حس فوق العاده ای راضی از خودم
که از صبح کلی کار کردم
و حالا به عنوان جایزه میتونم
این قسمت جدید رو به خودم هدیه بدم
مینشستم پای قسمت جدید و
سفر میکردم به دور امریکا…
خلاصه استاد داستان هدایت خیلی شیرینه …
زندگی ای که روی ریل هدایت های الله پیش بره خیلی جذابه
اوایل گوش کردن به ندای هدایت ها
برام شبیه تاس انداختن بود
که میندازم بالا ولی نمیدونم چندمیاد
اما الان که خیلی درکم بالاتر رفته به یاری خدا
میدونم که اگه اون تاس رو پرت کنم
قطعا و یقینا شیش میاد
و اون لحظه که چشات از خوشالی برق میزنه و
قلبت از شادی میخنده
اون لحظه رو فقط توی ذهنم تصور میکنم
اون لحظه که میگم
خدارو شکر که به حرف خدا کردم
بهتر ازین نمیشد …
این روزها درگیر یک چالش هستم
کارگاهی که یک سال پیش به امید الله
راه اندازی کردم الان یک ساله که
روی هم رفته خوب کار کرده
و شرایط راضی کننده بوده برام
یک ماه دیگه تا پایان قرارداد مونده
و من طبق هدایت هایی ک بهم میشه
دوست دارم ازینجا برم یک واحد بزرگتر
واحد فعلیم 18 متر هست
و واحد جدید 28 متر هست
خب مبلغ کرایه کمی بیشتره و همچنین مبلغ شارژ و مبلغ پیش،
ولی من واضح دریافت میکنم که :
نترس
برو جلو
خدا به شجاعان پاسخ میدهد
همون خدایی که اینجا برات مشتری شد و
به اسانی هرماه کرایه هات رو پرداخت کرد،
همون خدایی که قلب مالک این واحد رو نرم کرد ،
همون خدایی که کمکت کرد از پس اون
حجم کار دم عیدی تنهایی بربیای،
همون خدا رو الانم داری
خدا که عوضش نشده
خدارو صدهزار مرتبه شکر قوانینش هم که
عوض نشده و ثابت هستند
تو با همین فرمون برو جلو
تمرکزت رو بزار روی خودت روی گسترش کسب و کارت
و روی تغییر دادن باورهات
سپاسگزار باش و رها کن
سعی کن از لحظه لحظه ت لذت ببری
و پیشرفت های کوچک اما مداوم داشته باشی
هیچ عجله ای نیست
با همین فرمول پیش برو
بگذار خدا رویاهات رو
در درست ترین زمان و درست ترین مکان
به دستت برسونه…
این حرفها مداااااااااااام توی ذهنم جریان داره
و تموم تلاشم براینه که مومنتوم مثبت حفظ بشه
استاد هرلحظه میبینم زیادی دارم حساب کتاب میکنم
و غرق شدم تو اینده ای که جز استرس وترس
چیزی برام نداره
خودم رو میرسونم به قسمت جدید سفرنامه
اینطوری تماشای سفرنامه برام تکراری نیست
روتین نشده و حالم باهاش خوبه
تکنیک تایم اوت رو اینطوری تنظیم کردم
و تا الان خوب بوده و عالی جواب داده
نشانه ها واضح هستند و فریاد میزنند
وقت تغییر هست…
میخوای رشد کنی؟؟ این هدایتِ ،برو جلو..
و من استاد میخوام به صدای هدایت گوش بدم
میخوام قلبم رو محکم کنم و رو موج این هدایت سوار شم
و بریم برای صعود به مدار های بالاتر
جایی که مشتری های جدید هست
جایی که کارها ساده تر ولی درامد بالاتر هست
جایی که لذت بیشتر هست
جایی که ازادی زمانی و مکانی بیشتری برای من هست
جایی که خدا رو بیشتر و واضح تر درک ولمس کنم
من قول میدم در اینده بیام و از نتایج شگفت انگیز بازهم براتون بنویسم
خدا شاهده از دو سه روز گذشته که کمی
فقط کمی دلم رو قرص تر کردم برای رفتن به محل جدید
و با خودم این صحبتها رو کردم
خدا بر سر شاهده،
دیشب اخر وقت ساعت 8 ونیم
ک من داشتم میرفتم خونه
یک مشتری اومد و من لباسش رو تعمیر کردم
و در عرض کمتر از 15 دقیقه 150 هزار تومان پول
به راحتی به راحتی به راحتی خدا برام رسوند
به قول استاد مبلغش مهم نیی
مهم اینه این یه نعمتی هس از طرف خدا
که من دریافتش کردم
اگه کمه خب ظرف من همینقدر بوده
ازین بیشتر توش جا نمیشده
الهی شکر
همین امروز یک مشتری دیگه اومد و گفت خانم تعمیرات
انجام میدید ؟
ومن یادم اومد که استاد گفته
نباید بیکار بمونید از هرر راهی هم که شده پول خلق کنید
من دیگه نگفتم نه من انجام نمیدم برید جای دیگه
با روی خوش گفتم بله حتما …
و تو دلم کلی خدارو شکر کردم
اگر من گذشته بود
خودم رو محدود میکردم و میگفتم ک نه من تعمیرات
انجام نمیدم و فقط دوخت و فقط بافلان اجرت!!!
اون رفتارها همش ازین بابت بودکه من درک درستی از تکامل نداشتم و پیرو مقایسه های خودم
با افرادی ک تجربه ی خیلی بیشتری
از من دارند دوست داشتم از همون اول
تخصصی کار کنم و بااجرت های بالا
حالا میفهمم من خودم بااون اجرت ها راحت نبودم
چطور توقع داشتم مشتری راحت پرداخت کنه …
سعی کن بتونی از هر راهی که میتونی پول بسازی
و من قلبم رو برای دریافت نعمات خدا باز کردم
استاد نمیدونی
من باهمون 150 تومن دیشب دنیام زیرو رو شد
چون به غیر الحساب بود
چون من منتظرش نبودم
چون سوپرایز خدا بود
حالا مگه 150 تومان چقدر پوله ؟؟!
اما من دیدم ؛
به چشم دیدم که ثروت
من رو به خدا نزدیک ترکرد
دیدمم ک چطور مثل یک بچه دلم قرص شد
که دیدی قانون داره جواب میده
همینطور اگه ادامه بدم مبالغ بیشتر و بیشتر هم میشه
انقدر انرژی در وجودم جریان گرفت
ک بااینکه من از ساعت 5ونیم تا خود 10 شب
که برسم خونه سرپا بودم
اما خستگی رو نمیفهمیدم و شروع کردم به شستن ظرفهای شام و کلی سپاسگزاری نوشتم و بعد خوابیدم
این در حالی بود ک شبهای قبل ترش
به محض شام روی دفترم دوسه خط نوشته یا ننوشته
خوابم میبرد
مدام به خودم یاداوری میکنم که
ببین چقدر ثروت خوبه
چقدر معنویه
اگه این عدد بزرگتر باشه
خب اینهمه احساس خوب و انرژی هم
به مراتبببببب
بیشتر و بیشتر میشه…!!!
استادجان نوش جانت کوبیده صلّ اعلا
الص جنس ایرانی…
روزی میرسه ک
من هم همینطور ازادانه میرم بهترین رستوران ها
و بهترین وباکیفیت ترین غذاها رو سفارش میدم
من اگه همین مسیر برم جلو
خدا وظیفه شه منو به این نعمت ها برسونه
جهان راهی به جز کرنش در برابر من نداره
” به وقت هفتم اردیبهشت 1404 ”
در پناه حق
سلام و درود
از زیباییهای این قسمت اول برام این اهل شادی و نشاط بودن مردم آمریکا هست، چقدر اهل لذت و شادی هستن، اهل رقص، اهل موزیک، اهل حال خوب، خود جوش دور هم دیگه جمع میشن و به شادی میپردازن، پیر و جوون، در حالی که در ایران من جمع های مختلفی رو دیدم که وقتی مردم عادی دور هم جمع میشن یا دارن عزاداری میکنن یا دارن برای مردهها مراسم سوگواری برگزار میکنن یا دارن گله و شکایت میکنن یا دارن اعتراض میکنن البته از حق نگذریم در ایران جمعهای شاد هم به لطف خداوند داریم که بابتش سپاسگزارم. زمان تولد امامان جشن میگیرن، زمان عروسیها جشن میگیرن، مردم محلی و سنتهای بومی ایران در خیلی اوقات جشن برپا میکنن، اعیاد مختلف داریم که جشن برپا میشه مثل عید نوروز مثل شب یلدا، خیلی گروهها در ایران هستند که طبیعت گردی انجام میدن و در این جمعها جشن و شادی برپا هست، کنسرت های مختلفی که برگزار میشه تعدادیازشون هست که هم آهنگ مثبت پخش میکنن و هم جشن و شادی و سرور هست. بله اینها هم هست و من خودم تلاشم بر این هست که در این جمعها حضور داشته باشم و از جمعهایی که غم و غصه رو ترویج میکنن تلاشم بر این هست که اعراض کنم چون جز ایجاد بدبختی و اتفاقات بد که نتیجه احساس بد هست چیز دیگهای نداره.
زیبایی دومی که در این فایل دیدم عزت نفس بالای افرادی هست که با عزیزانشون اومدن و دارن جلوی این همه آدم بدون نگرانی میرقصن و شادی میکنن و حتی در خود جمع هم افراد بلند شدن و دارن خیلی راحت میرقصن.. این اعتماد به نفس و این عزت نفس تحسین برانگیز هست. یک سریها رقصشون خوبه و دارن میرقصن یک سریها هم رقصشون خوب نیست ولی بدون نگرانی دارن خودشون رو تکون میدن و حال میکنن.. خواستم بگم دمتون گرم که نگران نظر دیگران نیستید و خودتون رو راحت بروز میدید و شاد هستید! خدا شادیتون رو بیشتر کنه!
زیبایی سومی که دیدم در این فایل خوداتکایی که مردم به خودشون دارن هست، هیچکسی براشون برنامه برگزار نکرده، دولتی این وسط نیست، خود مردم برای خودشون فضا فراهم کردن، خودشون میز و صندلی آوردن، خودشون زیر انداز و خوراک آوردن و دور هم جمع شدن و دارن شادی برپا میکنن برای چی؟ برای کشورشون! بابت استقلال کشورشون.. دولت هیچ زورشون نکرده و برنامه نریخته. چقدر دیدگاهشون متفاوت هست و چقدر عاشق کشورشون هستن و چقدر انسانهای سپاسگزاری هستن نسبت به کشورشون. واقعا دیدگاهشون متفاوت هست و چقدر به خاطر کشورشون سپاسگزار هستن. هیچکس شعار نمیده، برای هیچ کشوری بد نمیخوان، مردم واقعا باشعور هستن با لبخند رفتار میکنن و اومدن که لذت ببرن و شاد باشن. در ایران اغلب به خاطر کشور و اوضاعش نالان هستن چه برسه به اینکه بخوان جشن بگیرن به خاطر امنیت و نعمتها و طبیعت و زیباییها و منابع فراوان و استقلالی که کشورشون داره. اون جشنهای 22 بهمنی هم که گرفته میشه برای این هست که مرگ بفرستن به یک سری کشورهای دیگه و شعار بدن نه به خاطر اینکه بگن خدایا شکرت به خاطر اینکه استقلال داریم، آرامش داریم، نعمتهای فراوان داریم، پیام صلح و شادی رو به جهان عرضه کردیم خودمون در شادی و آرامش هستیم و همین رو برای کشورهای دیگه هم میخواهیم. البته من قصدم این نیست که منفی نگری کنم، آنچه از گذشته به خاطر دارم از این مراسمات رو واقعا گفتم. و جشنهای ما اصلا بر اساس تلاش خود مردم نبود و برنامه ریزی حکومتی بود، دانش آموز که بودیم مدرسه به اجبار تعطیل میشد و باید میرفتیم راه پیمایی برای حمایت از کشور. خب این بد نیست چه اشکالی داره آدم از کشورش که این همه بهش خدمت کرده حمایت کنه؟ ولی در مراسم هر چیزی بیان میشد الا مباحث حمایت از کشور عشق و صلح و دوستی که خودتون میدونید چی میگم. دعا میکنم برای هممون که راه کسانی که به انها نعمت داده شده هدایت بشیم. به خدا کشور خودمون کم کاری برای ما انجام نداده، این امنیتی که هست، این منابع طبیعی ای که هست، این جلگه و طبیعتی که داره، این حتی کویری که داره، این امکاناتی که همین الان در کشورمون هست واقعا جای تشکر و سپاسگزاری ای داره، این سربازانی که دارن برای سربلندی کشورمون فعالیت میکنن، این مسئولان فوق العادهای که دارن برای پیشرفت کشور فعالیت میکنن که یکیشون شهردار شهر خودمون هست و شورا شهرمون هست که باورتون نمیشه من در جریان هستم و مردم شهرمون در جریان هستن که در این دوره چقدر این افراد برای شهر زحمت کشیدن و چقدر شهر رو گسترش دادن و چقدر خیابان ایجاد کردن چقدر مکان برای پیاده روی ایجاد کردن چقدر فلکه ایجاد کردن زیرساخت ها رو بروز کردن و چقدر پارک و فضای سبز و فضای بازی و امکانات ورزشی و تفریحی بسیار زیاد رو فراهم کردن .. واقعا دمشون گرم و خدا قوت بده بهشون..
زیبایی دیگهای که دیدم این آراستگی شهر هست، چقدر گیاهان و گلهای زیبایی رو در سطح شهر ایجاد کردن و چقدر ساختمونها استایل و نماشون زیبا و تمیز و شیک هست، این رسیدگی و کیفیت بالا رو تحسین میکنم، نکته دیگه این هست که بر اساس هدایت خداوند زندگی کردن استاد و مریم رو تحسین میکنن که نشونههای خداوند رو تشخیص میدن و بر اساس اونها تصمیم گیری میکنن و هدایت میشن و همین باعث شده که هر بار به سمت زیباییهای بیشتر هدایت بشن و این سفر زیبا شکل بگیره و هیچ برنامه ای از قبل تدوین نشده بوده برای اینکه کجا بریم. فقط قدم اول مشخص بوده و در قدم اول قدم های بعدی مشخص شده که باید کجا برن و چه زیبایی هایی رو تجربه کنن و نشونهها توسط خداوند اومده و خداوند قطعا هدایتگر همه ی ما هست و مسیرهای درست رو به ما نشون میده، نکته جالب بعدی بحث پوشش مردم آمریکاست.. این همه آدم با پوششهای راحت کنار هم دیگه دارن زندگی میکنن بدون اینکه کسی به کسی نگاه بدی داشته باشه، بدون اینکه کسی به کسی تعرض کنه، بدون اینکه کسی به کسی حس بدی داشته باشه، و همه خودشون هستن بدون ماسک و در آرامش دارن در کنار یک دیگه زندگی میکنن و واقعا این فرهنگ بالا تحسین برانگیز نیست؟ البته در جمعهای ایران هم این موضوع به تازگی خیلی بهبود پیدا کرده و آدم از نزدیک احساس میکنه که چقدر مردم نگاهشون و فرهنگشون بهبود پیدا کرده و خدارو بابتش شاکر هستم. نکته مثبت بعدیای که دیدم این هست که چقدر مردم آمریکا کم سیگار مصرف میکنن در این جمع به این بزرگی یک نفر ندیدم که سیگار دستش باشه و کلا در این همه ویدیویی که مریم جان برامون گرفته به اندازه انگشتان یک دست هم من ندیدم کسی سیگاری باشه، چقدر مردم از این جنبه سالم زندگی میکنن و این خیلی برام جالب بود و توجهم رو به خودش جلب کرد، نکته دیگه اینکه چقدر مردم با هم صمیمی هستن و ارتباط نزدیک با هم دارن، بر خلاف اینکه میگن زندگی شهر نشینی باعث شده مردم از هم دور بشن و با هم ارتباط نداشته باشن ولی چیزی که من دارم میبینم این هست که مردم با هم در ارتباط هستن و با هم جشن میگیرن و شادی میکنن. این موضوع رو خودم درش اشکال دارم و زیاد آدم اجتماعیای نیستم و به صورت مثبت با آدمهای جدید نمیجوشم. من بیشتر با کسانی که میشناسم ارتباط میگیرم ولی خیلی با جامعه به صورت مثبت نمیجوشم و این نقطه ضعفی هست که دارم و باید به سمت مثبت تغییرش بدم که اجتماعیتر باشم. نکته دیگه ای که در این فایل دیدم رابطه پدر و پسری صمیمانه مایک و استاد هست که با هم پیاده روی میرن با هم میگردن با هم رستوران میرن با هم دیگه شوخی میکنن و در کل از رابطه با هم لذت میبرن و شاد هستن، نکته مثبت دیگهای که دیدم این هست که این رستوران چقددر مشتری داره که برای اینکه بتونی غذا بخوری باید یک ساعت در صف باشی اون هم برای غذای ایرانی و چقدر کارشون رو عالی انجام میدن و چقدر حرفه ای بودن همون لحظات کوتاهی که مریم جون ویدیواش رو گرفت دیدم که چقدر با دقت کارشون رو انجام میدن و تحسینشون میکنم بابت اینکه انقدر کسب و کار پر رونقی دارن و انقدر خوب دارن کار میکنن و سرویس دهی میکنن و چند هزار تا 5 استار دارن و افراد از خدماتشون رضایت دارن، یک نکته مثبت دیگه که این فایل برام داشت این بحث زندگی کردن در بهترین شرایط و امکانات هست و استاد گفت داریم میریم بهترین رستوران ایرانی در ایالت جورجیا، تحسین میکنم استاد رو بابت اینکه این توان رو برای خودش ایجاد کرده که در بهترین امکانات زندگی کنه و از هر چیزی بهترین هاش رو داشته باشه خدایا شکرت بابت این کیفیت عالی زندگی.
عاشقتونم. دوستتون دارم. امیدوارم بهترین اتفاقات برای همتون بیفته و هر روز بیشتر از دیروز پیشرفت کنید.
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
خدایا شکرت به خاطر این فضای تمیز و هوای پاک که شاهدش هستم.
خدایا شکرت به خاطر این گلهای رنگارنگ و چشم نواز که طراوت و تازگی شونو حس میکنم.
خدایا شکرت به خاطر ایده هایی که برای هرچه زیباتر شدن این محیط با ترکیب گلهای رنگارنگ، به بندگانت الهام میکنی.
خدایا شکرت به خاطر ثروت فراوان استاد که میتونن خودشون و عزیزان شون رو ببرن به بهترین رستوران ایرانی در آمریکا.
خدایا شکرت به خاطر همزمانی که رخ داد و استاد دوستشون رو ملاقات کردن توی رستوران.
خدایا شکرت به خاطر فراوانی مشتری های رستوران که بعد از چندین ساعت نوبت گرفتن میشه سر میز رفت.
خدایا شکرت به خاطر آرامشی که توی تک تک افراد داخل اون محوطه رقص و شادی دیدم.
آدمها خیلی با خودشون در صلح بودن. یکی اون وسط دراز کشیده، یکی داره میرقصه. اون خانم که با وجود اصرار خواننده خیلی راحت میتونه پیشنهادشو رد کنه. اون خواننده که اصلا از رفتار اون خانم ناراحت نمیشه. و به خوندن و شادیش ادامه میده و بالاخره یک خانم دیگه خودش میاد با خواننده همراه میشه.
برای خودشون زندگی میکنن و حرف هیچ کسی هم براشون مهم نیست. چقدر راحت و ساده زندگی میکنن و شادی میکنن. احسنت آفرین چقد خوووبه.
خدایا شکرت، به خاطر لبخند رضایتی که روی لبهای کارکنان رستوران دیدم. حتما خیلی به کارش علاقه داره که اینقدر با عشق انجامش میده.
خدایا شکرت به خاطر وجود استاد عزیز و خانم شایسته ی مهربان
به نام خداوند شادی و نشاط
چقدر شادی عالیه و روح رو جلا میده چون از جنس خداست
سلام استاد و مریم جان
می دونید خیلی عالی بود چقدر مردم شاد بودن
تو پارک نشستن و هر کس برای خودش هست
موزیک پخش میشه و همه میخندن
عالی تر از عالی بود
از وقتی بیشتر توجه کردیم الان تو کشور ایران هم بیشتر شادی دیدیم
چقدر ایام عید مردم میرقصیدند
نوازنده ها تو خیابانها میزدند و همه میخندیدند خیلی عید متفاوتی امسال بود و خداروشکر که شادی رو روز بروز بیشتر میبینیم
و لایق شادی هستیم
دیدن رستوران با نون و پنیر و سبزی
درکنار غذاهای کبابی
چه تنوع عالی بود
اون یاداشت خانم بهتون هم خیلی خوشم اومد
از حرکت خواننده اومد وسط جمعیت هم خوشم اومد
فایل عالی و بینظیر بود خدایا شکرت بابت اینهمه زیبایی شادی و نعمت
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
سلام خدمت استاد عزیز و مریم جان مهربان و دوستان عزیزم. امروز وقتی این فایل رو دیدم و توضیحات فایل رو خوندم حس کردم دقیقا این نشانه خداوند برای من بود. من هم قبلا مثل استاد عباسمنش توی زندگی رها بودم و میگذاشتم خدا برام تصمیم بگیره و قدم بعدی رو بهم نشون بده و خودمو به جریان زندگی میسپردم و اینجوری همیشه از زندگیم لذت میبردم اما الان یه مدت شده که سعی میکنم خودم اوضاع رو کنترل کنم و بر همه چیز تسلط داشته باشم و به همه چیز توی زندگی میچسبم انگار که قراره تا ابد مال من باشه هرچقدر که بیشتر به خودم و زندگیم فشار میارم که همه چیز تحت کنترل باشه زندگی برعکس روی ناخوشش رو بهم نشون میده و همیشه اتفاقی میوفته که همه چیز خراب میشه و باید دوباره از صفر شروع کنم. اما این فایل امروز به من یادآوری کرد مفهوم رها بودن و نچسبیدن رو که خیلی وقت بود از یادم رفته بود و برای همین اوضاع زندگیم داره روزبه روز بدتر میشه اما از امروز سعی میکنم مثل قبل بشم و خودمو به جریان زندگی و خداوند بسپارم و بزارم خداوند همه چیز رو برام مهیا کنه و منو هدایت کنه و یادم بمونه من مالک هیچ چیزی نیستم و مالک مطلق تنها خداوند هست. ممنونم از استاد عزیز و مریم جان بابت این فایل که باعث شد علت گرههای زندگیم بهم یادآوری بشه و بتونم دوباره یک زندگی شاد رو برای خودم بسازم.در پناه خدای فراوانی ها شاد و پیروز باشید.
با سلامی پر انرژی و گرم خدمت شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و اکتیو و دوستان همسفر مون
دیگه من خودمو باور کردم که داخل این سفر هستم
نوشتنم جوری شده که خودم رو بصورت واقعی در این سفر تصور میکنم.
واقعا چقدر این قسمت شاد و ریلکس و ساده بود
چقدر میشه درس گرفت از این فایل که ببینیم هر کسی به هر طریقی داخل کنسرت نشسته و فقط لذت میبره
نگاهشون به خودشون هست و بس و تمرکزشون بیشتر افراد رو ریلکس کردن و تخلیه انرژی منفی هاست
که ما بایستی تجربه کنیم و لذت ببریم که چگونه میشود در هر شرایطی بخندیم شاد باشیم و به زیباییهای دنیای مادی توجه کنیم تا بخودمون برگرده و زندگی شادی داشته باشیم
ممنونم از خانم شایسته مهربان که این فایل رو ضبط کردن و ما هم میتونیم از اینهمه زیبایی لذت ببریم
بدرود
سلام استاد جان
من تو تعطیلات نوروزم
و این برام ی عادت شده که بیام رو نشانه من ببینم چی بهم میگه و امروز این فایل رو آورد و گفتم خدایا چ کنم کجا برم چه لذتی میتونم از زندگیم ببرم دیروز برنامه هامو نوشته بودم قرار بود امروز برم دوییدن دور دریاچه و امروز بارندگی بود به شدت زیاد و خواهر زاده هام پیشم بودن برای همین با خودم میگفتم شرایط نیست من باید با اینا بازی کنم گناه دارن با این هوا ک نمیشه رفت و ی نیروی تو درونم انقد اصرار میکرد برو اگه بری تا شب حس خوب داری میخوای تو دفترت تیک بزنی و هی مقاومت میکردم انقد نکته های مثبت رو گفت ک آماده شدم و ماشین گرفتم و رفتم
بعد مغزم همش میگفت تو این بارون اخه نمیشه دویید اخه شرایط بد مگه تو نباید هدایت شی ب فرکانس درست مگه تو تمرین نمیکنی پس کو پس چی شد باورتون نمیشه چنان به من حمله کرده بود این حرفا فقط هام و واج داشتم میشنیدم فقط با ی صدای ضعیف ی نیروی دیگه میگفت همه چی سرجاش هست و درست میشه و من رسیدم دریاچه تو ماشین بارون خیلی تند و هوا ابری بود الانم برای خودم ک دارم مینویسم تعجب آور بود من ک رسیدم بارون اروم تر شد و من ک رسیدم ب دور دریاچه بارون بند آمد و یکم خورشید معلوم شد اصن قلبم انگار شکوفت و شروع کردم ب نرم دوی با اینکه روزه بودم اما انرژی خوبی داشتم.بخاطر بارندگی فکر میکردم هواسرد و لباس گرم و هودی و کلاه بافت پوشیدم ولی هوا ب شدت گرم بودو دوباره ذهنم شروع کرد لباست فلان ضایعس چرا انقد بد پوشیدی بعد روحم میگفت بابا مگه چیه خوب ی بار بد پوشیده فدای سرش اتفاقی نمیوفته
و چون تعطیلات نوروز بود خیلی شلوغ بود و همه برای گردش بودن و ذهنم شروع کرد مسخره کردن که همه اومدن گردش همه با دوستاشونن تو بدبختی تو تنهایی بعد همون لحظه مثلا یکی رو میدیدم ک داره میدوعه میگفتم ببینم اینم داره میدوعه اینم تنها پس اشکالی نداره از طبیعت لذت میبرم از این دریاچه قشنگ از این خورشید زیبا
خلاصه دور دریاچه رو زدم
و سرم خیس عرق بود میخواستم کلاهمو دربیارم خجالت میکشیدم ک موهام خیس و نامرتب رفتم ی گوشه ک دربیارم شال سرکنم
دوباره شروع کرد مگه رو خودت کار نمیکنی پس این خجالت چیه داری وقتتو تلف میکنی این همه ام پول دادی برای این دوره ها
شاید باورتون نشه دیگه سرم درد گرفته بودم از این همه حرف
ولی باز روحم اومد با ارامش گفت تو تازه اول راهی نمیتونی ک یهو همه چی رو عوض کنی و درستش کنی الان خجالت میکشی اشکال نداره برو ی گوشه عوض کن بجاش چندتا کار خوب دیگه کردی اونم ب موقش درست میشه
و بعد یکم پیاده روی کردم کلی حالم خوب شد کلی تشکر کردم از خدا خودم از همه چی
و سوار ماشین شدم
جالب داستان اینجا بود ک دوباره بارون گرفت
گفتم پریسا خانم ببین فرکانس درست اینجاس
در مکان درست و در زمان درست قرار گرفتن
ی چالش ذهنی بزرگ داشتم
اما ی حس خوب خیلی قشنگ برام ب یادگار موند امروز
استاد اتفاقای خیلی قشنگی منتظرمه ذوقم برای اینکه دارم کوچولو کوچولو میبینم
من هم شما رو هم خدای شما رو خیلی دوست دارم