https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/08/abasmanesh-1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-08-02 07:54:442024-07-29 10:05:00سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۶
628نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام و درود خدمت استاد ….این زیبایی منو حیرت زده کرد و درحال نوشتن همراه با گریه کردن هستم که خدا چقدر زیبایی برای لذت ما آفریده چقدر لذت میبرم انگار اونجام کلی ذوق و هیجان دارم انگار همراه شمام ازشما تشکر میکنم که این زیبایی های خاص رو با ما شریک میشیت و انقدر همسفرهای خوبی هستید هم برای ما هم برای خودتون…همیشه شاد هستید همه چیز رو راحت میگیرید همه تدبیرها انگار اندیشه شده هستند و خدا هم براتون گل چین میکنه ادم ها شرایط رو و همه چیز رو خدایا شکر که با شما آشنا شدم
خیلی ذوق کردم خیلی، تا به حال از دین هیچ کلیپ و فیلمی اینقدر حس شادی نکرده بودم.
اگر از وضع الان من مطلع شوین فکر نمیکنم هیچ کس تاب و توان تحمل این لحظات منو داشته باشه.
من خودمو بدست خودم در چاه عمیقی انداختم که بیرون آمدن ازش برام خیلی خیلی سخته.
من در بورس ایران سرمایهگذاری میکردم که پول خود، خانواده و دوستان را در اوج بورس به بورس آوردم و اشتباه خیلی خیلی بزرگ من آوردن پول افراد دیگر بود که از طرف دوستام بهم معرفی شده بودند.
خلاصه ما رفتیم تو ضرر همه ضرر کردن و اشتباه بزرگ و نادانی و بیتجربهگی من اونجا بود که بعد از اینکه پول خود و خانواده و دوستان که مدیریت سرمایه انها در بورس بدست من بود بعد از اینکه دیدیم همه ضررکردن و همه منو مقصر می دانند و از هر طرف بهم فشار میارن که تو باعث این همه ضرری! و باید پول ما رو بدی و…
حتی دامادمون و خواهرم از من خیلی ناراحت شدن و پول ماشین و طلاها شونو از دست داده بودن و یکی از کسانی که بهم معرفی کرده بودن منو خیلی تحت فشار گذاشت من به اشتباه بزرگ دیگری کشیده شدم و خودمو از چاله به چاه انداختم و اون مقدار اندک پولی که در بورس و پرتفوی دوستان بود به ارز دیجیتال آوردم واون کسی که بهم معرفی شده بود خیلی خیلی منو تحت فشار گذاشت و از من درخواست چک کرد و من هم بدون مشورت با کسی بهش چک دوستم با پشت نویسی خودمو دادم و نمیدونم که با چه عقلی و با چه فکری بهش چک دادم.
تازه مبلغ اصلی پولی که اون به پرتفوی خودش واریز کرده بود ۱۸۴ میسلون بود ولی ازم چک دوبراری گرفته بود به مبلغ ۳۷۰ میلیون که خودش هم میگفت که من که نمیخوام اینو برگشت بزنم و اهل این حرف ها نیستم و فلان وفلان
اون موقع خیلی سرم داغ بود و فکر میکردم میتونم جبرانش کنم
بعد از اینکه موقع چک فرا رسید رفت چک و برگشت زد و چون چک خودم نبود به اسم دوستم بود من بدبخت پشت نویسی کرده بودم و
بعد از برگشت خوردن چک چون حساب دوستمو که مغازه داشت مسدود کردن و نمی تونست مغازشو بگردونه و هر پولی هم به کارت خوان زده میشد بلوکه میشد من نتونستم تحمل کنم و به اون طلبکار گفتم بیا چک دوستمو بده من عوضش بهت سفته بدم و اون هم قبول کرد ولی بعد از اینکه سفته چهارصد میلیونی را هم ازم گرفت اونو هم پس نداد و هم چک ۳۷۰ میلیونی و هم سفته چهارصد میلیونی هر دو را گذاشت اجرا و …
و من که پول باقی مانده از بورس که پول ۷ نفر به مبلغ بیش از ۳۵۰ میلیون بود به ارز دیجیتال آوردم که حدود سه ماه بود تونسته بودم مقداری سود کنم و فکرم و خیالم راحت شده بود و کارها را به خیال خودم روبهراه کرده بودم وتونسته بودم به خودم مسلط شوم و بتونم معامله ها را به سود برسانم ولی بعد از اینکه موقع چک فرا رسید و برگشت زد و منو خیلی تجت فشار واسترس شدید قرار داد طوری که حتی روزو شبم به هم گره خورد من شب ها اصلا نمیتونستم بخوابم اصلا هیچ ارامشی نداشتم.
با اینکه نباید در این شرایط بد روحی و استرس معامله میکردم تصمیم گرفتم پول را از حساب اصلی به حساب فیوچر که اهرم دار بود بیارم وخلاصه همه پول ها از دست رفت و فقط ۱۴ میلیون از اونجا که در حساب فیوچر نبود تونستم بکشم بیرون
اصلا کاری که من کردم هیچ ادم عاقلی نمیکرد.
با اینکه من خودم بیش از ۷ ساله در بورس معامله کردم و کارم خوب وبد و به همه تحلیلهای معامله در بورس، تجلیل فاندامیتال و روانشناسی بورس بلد بودم و دوره های آموزش بورس را چند سال پیش گذرانده بودم
الان هم اون طلبکار رفته شکایت کرده و هم سفته و هم چک رو گذاشته اجرا و مبلغ ۷۷۰ میلیون ازم چک وسفته داره بغیر از اون من بیش از ۳۰۰ میلیون دیگر هم به ۵ نفر بدهکار شدم
الان وضعیت برا دیگه خیلی بد و بدتر شده و اصلا نمیتونم آرام بگیرم ودرست فکر کنم و تمرکز کنم.
وحتی نمی تونم برای خدوم وکیل بگیرم چون وکیل میگه چون این پرونده مالی است و مبلغ بیش از ۲۰ میلیون مالیات بدی و حدودا باید ۲۵ میلیون باید پرداخت کنی تا وکیل بگیری
من خدومو همش سرزنش میکنم و پول حق الناسی که گردنمه رو نمیدونم چطور باید جبران کنم واز طرفی طلبکار رفته کل حساب بانکی منو مسدود کرده که حتی نمی تونم پول شارژ گوشی و شاؤز اینترنت را جور کنم واز برادرم برای شارژ اینترنتم دو بار قرض گرفته ام
من چندین و چند بار به خود کشی فکر کردم ولی چون آدم با ایمانی هستم بعد از اینکه این فکرها به سرم میزنه به خودم میگم خودکشی خودش که عذاب سختی داره واز طرفی خدا که از حقالناس نمیگذره و عذابش از خود کشی هم بدتره و خیلی خیلی عذاب میکشم و نمیدونم چطور خودمو آرام کنم و همه پل هامو شکسته ام.
ولی بعد از دیدن فایل های رایگان استاد عباس منش یواش یواش دارم تابش نور الاهی را در زندگیم احساس میکنم. خدا کنه بتونم روی پای خودم بهایستم
از خدا میخوام که به دادم برسه به من بیعقل و بی فکر وبدون برنامه کمک کنه بتونم خودمو از ته این چاه بکشم بیرون.
به یاری خداوند که یکی از دستان امید بخش خود به نام استاد عباس منش رادر سر راهم قرار داد و به من شناساند و من هر روز که به این سایت میام و بیشتر شارژ اینترنتمو در این اوضاع بی پولی در ایجا مصرف می کنم از خدای خود شاکرم که چنین شخص با ارزش را به شناساند و من میتونم به زندگی امیدوار باشم
شروع کردم به خواندن قرآن با معنی و ترجمه فارسی که حتی قرآنی که من خودم در ایام جوانی خریده بودم فهمیدن ترجمه فارسیش در برخی جاها برام گنگ بود من تصمیم گرفتم که قرآن دیگری بخرم که ترجمش برام قابل فهم باشه
برای همین لوازمی که در انبار داشتم (که ۱۰عدد گالن ۲۰ لیتری که استفاده کمی ازش شده بود) فروختم وبا پولش قرآن با ترجمه استاد حسین انصاریان را خریدم
خیلی برام سخته که درک کنم چطور خدا میتونه بهم کمک کنه، خدایی که نعمتش بی انتهاس
ولی برام خیلی سخته که بتونم از این گرفتاری بیرون بیام
الان من بیش از ۳۰۰ میلون بدهی واجب دارم که در مرجله اول باید به طلبکاران پرداخت کنم و بعد از این بدهی ها باید بدهی خانواده خودم که به پدرم که زمینشو فروخته بود و بدهی برادر و خواهرامو بدم.
حالا میفهمم که علت این همه بدبختی من از کجا آب میخورده و این همه مسیرهای اشتباه که پشت سر هم رفتم از چه باور اشتباهی بوده
شناخت من از خدام اشتباه بوده من خدای دیگری را میپرستیدم یعنی خدای خود را به شکل دیگری تصور میکردم و همه وقتایی که ضرر میکرم به خود میگفتم نه خدا بهم رحم میکنه، خدا کمکم می کنه، خدا یاریم میکنه.
در حالی که نفهمیده بودم که من کلا مسیر را اشتباهی میرم خدا چطور در مسیر اشتباه وتباهی بهم کم کنه. نفهمیده بودم اگر خدا کمکم کنه من باز هم در اون مسیر اشتباه باقی می ماندم و همش فکر میکنم در مسیره درستیام و ادامه میدام.
حالا میفهمم خدا به گمراهان کمک نمیکنه تا خودشون اگر متوجه شدن ، توبه کنن به صراط مستقیم برگردن، حالا میفهمم خدا با کمک نکردن در اون راه به من لطف کرده تا سرم به سنگ بخوره و بفهمم مسیرم غلط بوده.
خیلی دلم گرفته میخوام گریه کنم
ولی من بعد از اینکه همه پول خود واطرافیانمو از دست دادم خیلی دیر فهمیده ام که خدا قوانینش بدون تغیره، خدا دست کسی را میگیره که در قلبش نفوذ کرده
من با اینکه همیشه نماز میخواندم (به غیر یکی دو سال در ایام جوانی) همیشه نمازمو سعی کردم بخونم
ولی خدامو نشناخته بودم یا به تعبیر دیگری برام شناسونده بودن.
ای خدا ای خدا ای خدای من، کمک کن تو را آنگونه که هستی بشناسم.
خیلی حالم بده و خیلی باراین بدهی بر دوشم سنگینی میکنه ای خدایا ای خدا…
من خودم تحت پوشش بهزیستی ام بخاطر کم بینایی مادر زادیم و این هم خودش باعث بد فهمی من از خدام شده بود یعنی فکر میکردم چون خدا منو کم بینا آفریده بلاخره منو در این مسیر(اشتباه) کمک میکنه.
همش در ذهنم این شعر را میگفتم:
خدای ار به حکمت ببَندَد دَری گشاید به فَضل و کَرَم دیگری
در حالی که نمی فهیمدم بابا تو مسیرو اشتباه میری!!!!!! و حتی در کنار اینکه نماز میخوانی گناهان دیگری هم داری انجام میدی! با فراد ناباب نشستو برخواست میکنی! در حالی خودت هم میدونی اون ها چندین بار منکر خدا شدن و حتی پیامبران وامامان را هم مسغره میکردن.
حتی یکی از روستان بهم گفت که من به خدا هم اعتقادی ندارم و وقتی من ازش پرسیدم پس این زمین و آسمان و ما انسانها چطور خلق شدیم با خنده بهم گفت که بصورت خود به خود !!!
بغیر از اون دوستانی که من داشتم نه نماز میخواندن و نه در مسیر درستی بودن و هر کار گناهی که فرصتشو بدست میاوردن انجام می دادند.
حالا میفهمم من چقدر گناهان بزرگی کردم (که روم نمیشه دراینجا بیان کنم گناه کوچکی هم نبودن) که به واسطه دوستان ناباب و گمراهی بوده، بدفهمی شناخت من از خدام و بی دینی من بوده با اینکه نماز می خوندم و خدای قبلی من اشتباهی بوده و من اصلا خدای واقعی را نمی پرستیدم.
حالا کم کم دارم به ذات واقعی خدای خود شناخت پیدا می کنم به لطفا یکی از دستان خداوند به نام استاد عباس منش عزیز و اعضای بی نظیر و خداشناس این سایت
خدایا ایمانم را به خودت قوی تر کن. خدایا ای خدای واقعی که تازه شناختمت، منو به خودت نزدیکتر کن. توبه منو بپذیر ، گناهانو ببخش، منو از این چاه گرفتاری نجات بده.
از خدای خودم که فرمانروایی آسمان وزمین در سیطره حکومت اوست میخواهم هدایتم کنه و مسیر واقعی را به من نشان بدن و کمک کنه از شر حقالناس خلاص بشم
برای تمام عزیزان و همچنین استاد عزیزم که تا ایجای مطلب این حقیر را خواندن از خدا برایشان خواهان نعمت و ثروت و خوشبختی خواستارم.
تک تک لحظه های این قسمت رو اشک ریختم اشک شوق اشک سپاسگزاری آخه من همیشه خدا رو این شکلی میبینم شکل ابشاری که روان هست و عظیم و از روی کوهی بلند در حال روان شدن هست خدای من عظمتش و هیجانش برای رسیدن من به خواسته هام شکل هیجان و جنب و جوش همین آبشار هست که شاید این ذره ای هم نیست در برابر عظمت رب من ولی چقدر منو به وجد آورد آخه خدا جونم اونجا که استاد داد زدن خدایا شکرت اونجا فقط خودمو دیدم که اشک میریزم و داد میزنم و میگم خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااایا شکرت.ممنونم بابت انتقال این حس های فوق العاده به ما .استاد تعبیر زیبایی کردند و گفتند دست خدا رو بیا ببین .خدای من من راجه به عظمتت و بزرگی و زیبایی جهانی که برامون قرارداده ای اصلا زبونم بند میاد .همه اومدن تا ببینند و ما هم از این قاب فوق العاده دیدیم و از نظر فرکانسی تجربش کردیم.خانم شایسته عزیز که به به این زیبایی برامون تهیه میکنید این تجربه ها رو خیلی سپاسگزار خداوند هستم برای اشنایی من باشما .وقتی دقیقا همون تصویر نقاشی در مقابل دوربینتون ظاهر میشه من فقط داد میزنم و میگم خداااا جووونم چقدر تو هدایتگری ممنونتم .بهم یاداور این هست که سمیه جان تو اومدی که تمام این لذت ها رو زندگی کنی تو این هوای توحیدی نفس بکشی و تجربه اش کنی .لذت ببر و سوار بر جریاان برووو و بتاز و زندگیش کن .به قول استاد باید پارو نزد واداد باید دل رو به دریا داد
سپاااسگزارم که قلبم رو به تپش انداختید با تمام وجود قلبم در این قسمت لرزید از عشق
و چقدر آدم هرچقدر بیشتر این زیبایی های رو میبینه به قول خودتون خواسته های بیشتری تو ذهنش شکل میگیره
چقدر این جهان زیباست چقدر خدا زیباست چقدر نعمت در این جان وجود داره
خدایا هزاران مرتبه شکرت
و از همه مهم تر اینه که هرچقدر بیشتر به دیدن این زیبایی ها و وجودشون توجه کنیم هرچقدر بیشتر باور هامون رو در راستای خواسته هامون و نعمت ها تغییر بدیم و هر لحظه از اون چیزی که تو لحظه وجود داره لذت ببریم رفته رفته به صورت تکاملی زیبایی های بیشتری میبینیم
ممنون از شما استاد عزیز و خانوم شایسته عزیییزم با همه قلبم دوستتون دارم
سلام به استاد عزیزم، بزرگ مرد تاریخ، مرد عمل، سلام به بانوی بزرگوار مریم جان و سلام دوستان عزیزم
راستش نمی دانم چه جوری شروع کنم، من از سال 98 که دوره 12قدم با استاد شروع کردم تمام هدفم تغییر زندگی، ومهمتر از آون توحید بود، توحیدی واقعی نه، به حرف، و تمام تلاشم کردم اوایل دوره تو در ودیوار بودم همش دنبال چیزهای بزرگ بودم کم کم فهمیدم من یک چیزی بالاتر ی می خواهم تا از درون شاد باشم و همان کنترل ذهن بود و تغییر شخصیت خیلی برام مهم شد شروع کردم ویژگی هایی که دوست نداشتم تغییر دادن خیلی هم زیاد بود انصافاً هم خوب عمل می کردم عوامل بیرونی کاملا حذف شد تلویزیون محل کارم بسیار منفی بود دیگه با کسی حرف نمی زدم جز کاری یکسره فایل گوش می کردم و زندگیم راحت تر شد ولی خیلی موارد مقاومت داشتم مثلا در کار و آدم ها، خوب یکی یکی شروع کردم به تغییر دادن بحث کردن، قانع کردن، غیبت کردن، ایراد و سرزنش و خشم و غیره غیره که جزیی از وجود من شده بود ممنوع و تلاش کردم و انصافا هم خوب عمل کردم و واقعا تغییر کردم و یادم رفته چه جور آدمی بودم و خیلی فکر می کنم یادم می یاد در نتیجه روابطم با همکارام و مسولین عالی شد شرایط کاری همان جا خیلی راحت شد سلامتیم عالی شد ولی از آنجایی که انسان فراموشکاره، فکر می کردم از اول همین طوری بودم و از خودم انتظار داشتم یک چیز عجیب و غریب باشم و چون خیلی خیلی کمال گرا بودم کوچکترین فکر اشتباه یا رفتار اشتباه به خودم احساس گناه می دادم آنقدر تو این فاز رفتم دیگه این همه ویژگی های الهی رو تو وجودم نمی دیدم اگر بگم به خاطر چه چیز هایی خودم داغون کردم استادم تعجب می کنه همش به خاطر این بود که قانون خوب درک نکردم در صورتی که استاد چقدر در این مورد صحبت کردند، از آون طرف هم چون همش احساسم تو موارد بی خود بد می شد نتایج ثابت مونده بود با این که حواسم به ذهنم بود و در ظاهر داشتم قانون رعایت می کردم و بعضی جاها خسته می شدم پس چرا دیگه شاد نیستم برای احساس خوب تقلا می کردم یعنی این رویداد نیمه دوم سال 99 اوج گرفت الان که می نویسم به حال خودم گریه ام می گیره چرا انقد به خودم ظلم کردم ولی با این حال ادامه دادم به گوش کردن فایل،با تمام این اوضاع ورودی هام کنترل می کردم و اصلا این نبود بشینم با آدم های منفی، چون وجودم نمی پذیرفت ولی تو این فاصله از یک اصل غافل شدم آن هم کار کردن روی باورها، و ابن باعث شده بود با تمام آون کارها درونم غم داشت قلبم بسته بود حدود 5.6ماه تو این فاز بودم و ترس ها و نگرانی ها وجودم گرفته بود با این که هر روز قرآن می خواندم و خیلی از خدا هدایت می خواستم تو ستاره قطبی، با نشانه من، و خدا هم من هدایت می کرد ولی من نمی فهمیدم، دنبال خدا می گشتم ولی ارتباط قطع شده بود چه طوری من نماز قطع کرده بودم آون به خاطر کج فهمی، نمی خواهم بگویم نماز دلیل ارتباط با خداوند ولی برای من بود چون از این طرف هم باورهای توحیدی قطع شده بود و ابن خلا باعث شده پاشنه آشیل من که وابستگی به خانواده بود زیاد بشه، ترس و نگرانی من از زیاد نشدن درآمدم نبود از نداشتن رابطه عاشقانه نبود از جانب خانواده بود ذهن من برده تا دلسوزی و نگرانی برای خانواده، به خاطر همین سریال زندگی در بهشت می دیدم ذهنم می گفت خوب مریم جان تنها، حالا این خلا درونم من بود، از آنجایی که به قول استاد آگه آدم دنبال حقیقت باشه بالاخره هر چقدر هم به شاخ و برگ اضافی چسبیده باشه خداوند هدایت می کنه، واقعا خداوند از قلب بنده اش آگاه هست، فهمیدم باید روی پاشنه آشیل ها کار کنم پاشنه آشیل ها را نوشتم و باورهاش ساختم شروع کردم دوباره به نماز خواندن به صورت آگاهانه وباورهای توحیدی، از اوایل سال الان خیلی بهتر شدم ولی از آن جایی که دلسوزی و وابستگی تو من خیلی زیاده، هنوز ضربه هاش وارد می کنه، به طوری که برادرم الان تو تضاد مانده خوب مادرم هم ناراحت است، من دیشب داشتم با خواهرم فایل گوش می کردیم که مادرم آمد شروع به ناراحتی کرد سعی کردم حواسش پرت کنم از آن جایی که خودم هنوز باورم کامل شکل نگرفته، خواهرم گفت چرا برادرم ابن طوری می کنه من خیلی حواسم کسی را قضاوت نکنم، ولی از آن جایی که هنوز باور مخرب دلسوزی تو وجود من هست حسم بد شد و خوابم گرفت در صورتی که کل روز خیلی عالی بودم و خیلی خوب روی خودم کار کردم صبح که پا شدم احساس کردم سرم سنگینه، من فهمیدم تمام علائم جسمی برای من یک نشانه هست فایل ستاره قطبی را گذاشتم گوش کردم ستاره قطبی را بنویسم ولی احساس خوبی نداشتم،از خدا هدایت خواستم، این فایل برای نشانه ام آمد کامنت علی عزیز خواندم انگار داشت خدا به من می گفت خانواده ات رها کن، من می دانم آگه این نقطه ضعف شخصیتی را درست کنم زندگیم خیلی تغییر می کنه، الان هر روز ساعتی وقت می ذارم روی این موارد کار می کنم به قول استاد تو گفتگو با دوستان آنقدر جهان گوش من سفت پیچانده که دردش نمی ذاره فراموش کنم، آگه می خواهیم موفق باشیم باید تمام کلمه کلمه صحبت های استاد وحی منزل بگیریم استاد عزیز 12قدم خیلی فوق العاده هست الان که دوباره شروع کردم خیلی درک جدیدی دارم، استاد عزیزم به خاطر این گفتگو با دوستان خیلی سپاسگزارم، خیلی من آگاه شدم، به خاطر سریال از شما و مریم جان خیلی سپاسگزارم، تعهد میدهم از نتایج عالی به زودی بگویم، از خداوند متعال سپاسگزارم که همیشه من هدایت کرده، هدایت هم فایل ها، کامنت ها ی سایت دستی از دستانش سید حسین عباسمنش، خداها صد هزار مرتبه شکر به خاطر همه چیز، از دوستان هم به خاطر کامنت ها سپاسگزارم.این ها را برای خودم نوشتم یادم بماند.بار های بار به خودم می گم من نمی تونم برای کسی کاری کنم آنقدر این باورها را تکرار می کنم تا جزیی از وجودم بشه
خانم شایسته عزیز واقعا بخاطر این حسی که برامون ایجاد کردین متشکرم ازتون، هر بار که زدم صدای آبشار میومد غرق در هیجان شدم و متعجب از صداقت و حس مسئولیت پذیری شما، واقعا هیچ چیز تصادفی نیست و شما لایق همه بهترین ها هستید، فوق العاده بود دستتون درد نکنه.
سلام این قدر این فایل زیباست که اصلا نمی تونم وصفش کنم. این همه زیبایی که در یک جا جمع شده است مگر میشه.
خانم شایسته عزیزم مرسی از این فیلمبرداری می دانم که کارتون فقط با عشق و عشق بوده است و گرنه کار راحتی نیست و این عشق بوده است که کار را راحت کرده است
اگر آنجا بودم فکر کنم دیگر از انجا بیرون نمی آمدم.
جایی می خواندم که آمریکا دو خصلت بارز دارند یکی اینکه بسیار خوش بین هستند ودیگر اینکه اصلا مشکلی را قبول ندارند یعنی همیشه دنبال راه حل هستند و همیشه می خواهند که راه حل را پیدا کنند و تمرکزشون همیشه روی راه حل است.
🌊سلام مایکی جون، پسر زیبا، خوشتیپ، شاد، خوشبخت، خوش شانس
🌊استاد جونم سلام، استاد باحال عاشقتم🥰
🌊سلام مریم جون، مریم خوش صدا. دوست دارم عزیزم😘
🌊چرخ و فلک هم که از دور نمایان است
🌊برجهای عظیم که دارن میگن ما هم هستیم
🌊چه رود خروشانی. آخرسر زیبایی این رود منو دیوانه میکنه
🌊چه گلهای صورتی، بنفش، زرد زیبایی
🌊یه پرنده سفید و قشنگ که داره در آسمان پرواز میکنه، من آزادی پرنده ها را تحسین میکنم
🌊به به آدمهای شاد، زیبا و مهربون که دارن دسته جمعی عکس میگیرن
🌊کفشهای زیبا و راحت برای آبشارگردی
🌊چه آبشار باعظمتی، فوق العاده زیبا و تحسین برانگیز است که با عشق داره جاری میشه و روح و روان آدم را صیقل میده
🌊آفرین به شما استاد و مایک که رفتین زیر آبشار وایسادین، آفرین به شجاعت و جسارت شما
🌊خدای من چه رنگین کمانی
🌊چه سنگهای بزرگ و باعظمتی
🌊چقدر سبزه ها و چمن ها، رنگ سبز زیبا و قشنگی دارن، بنظر من این آبشار فوق العاده هرچه زیبایی هست رو به خودش جذب کرده، آدمهای شریف و خوب مثل استاد، مایک و مریم جون، گلهای خوشرنگ، آسمان آبی، ابرهای قشنگ و …..
🌊چقدر هوا مه آلود و رویایی است
🌊به به چه روابط پسر و پدری خوبی
🌊 اینجا پر است از آدمهای خوب، آزاد، شریف، شاد، شجاع، بااعتمادبنفس
🌊به به چه سنجاب خوشگلی، چقدر ناز و قشنگه این کوچولو
🌊چه مرغ دریایی زیبایی
🌊خدای من چقدر ناز و قشنگ غذا میخوره این سنجاب موچولو با اون دستای کوچولوش. چقدر پاک و معصومه
🌊چه زوج زیبا و شادی که دارن از سنجاب کوچولوی ما عکس میگیرن
🌊چه پارتی درست کردی استاد، ما را هم دعوت میکردی به جمع پرنده ها و سنجاب خوشمله
سلام و درود خدمت استاد ….این زیبایی منو حیرت زده کرد و درحال نوشتن همراه با گریه کردن هستم که خدا چقدر زیبایی برای لذت ما آفریده چقدر لذت میبرم انگار اونجام کلی ذوق و هیجان دارم انگار همراه شمام ازشما تشکر میکنم که این زیبایی های خاص رو با ما شریک میشیت و انقدر همسفرهای خوبی هستید هم برای ما هم برای خودتون…همیشه شاد هستید همه چیز رو راحت میگیرید همه تدبیرها انگار اندیشه شده هستند و خدا هم براتون گل چین میکنه ادم ها شرایط رو و همه چیز رو خدایا شکر که با شما آشنا شدم
سلام به خانواده رویاها
خیلی ذوق کردم خیلی، تا به حال از دین هیچ کلیپ و فیلمی اینقدر حس شادی نکرده بودم.
اگر از وضع الان من مطلع شوین فکر نمیکنم هیچ کس تاب و توان تحمل این لحظات منو داشته باشه.
من خودمو بدست خودم در چاه عمیقی انداختم که بیرون آمدن ازش برام خیلی خیلی سخته.
من در بورس ایران سرمایهگذاری میکردم که پول خود، خانواده و دوستان را در اوج بورس به بورس آوردم و اشتباه خیلی خیلی بزرگ من آوردن پول افراد دیگر بود که از طرف دوستام بهم معرفی شده بودند.
خلاصه ما رفتیم تو ضرر همه ضرر کردن و اشتباه بزرگ و نادانی و بیتجربهگی من اونجا بود که بعد از اینکه پول خود و خانواده و دوستان که مدیریت سرمایه انها در بورس بدست من بود بعد از اینکه دیدیم همه ضررکردن و همه منو مقصر می دانند و از هر طرف بهم فشار میارن که تو باعث این همه ضرری! و باید پول ما رو بدی و…
حتی دامادمون و خواهرم از من خیلی ناراحت شدن و پول ماشین و طلاها شونو از دست داده بودن و یکی از کسانی که بهم معرفی کرده بودن منو خیلی تحت فشار گذاشت من به اشتباه بزرگ دیگری کشیده شدم و خودمو از چاله به چاه انداختم و اون مقدار اندک پولی که در بورس و پرتفوی دوستان بود به ارز دیجیتال آوردم واون کسی که بهم معرفی شده بود خیلی خیلی منو تحت فشار گذاشت و از من درخواست چک کرد و من هم بدون مشورت با کسی بهش چک دوستم با پشت نویسی خودمو دادم و نمیدونم که با چه عقلی و با چه فکری بهش چک دادم.
تازه مبلغ اصلی پولی که اون به پرتفوی خودش واریز کرده بود ۱۸۴ میسلون بود ولی ازم چک دوبراری گرفته بود به مبلغ ۳۷۰ میلیون که خودش هم میگفت که من که نمیخوام اینو برگشت بزنم و اهل این حرف ها نیستم و فلان وفلان
اون موقع خیلی سرم داغ بود و فکر میکردم میتونم جبرانش کنم
بعد از اینکه موقع چک فرا رسید رفت چک و برگشت زد و چون چک خودم نبود به اسم دوستم بود من بدبخت پشت نویسی کرده بودم و
بعد از برگشت خوردن چک چون حساب دوستمو که مغازه داشت مسدود کردن و نمی تونست مغازشو بگردونه و هر پولی هم به کارت خوان زده میشد بلوکه میشد من نتونستم تحمل کنم و به اون طلبکار گفتم بیا چک دوستمو بده من عوضش بهت سفته بدم و اون هم قبول کرد ولی بعد از اینکه سفته چهارصد میلیونی را هم ازم گرفت اونو هم پس نداد و هم چک ۳۷۰ میلیونی و هم سفته چهارصد میلیونی هر دو را گذاشت اجرا و …
و من که پول باقی مانده از بورس که پول ۷ نفر به مبلغ بیش از ۳۵۰ میلیون بود به ارز دیجیتال آوردم که حدود سه ماه بود تونسته بودم مقداری سود کنم و فکرم و خیالم راحت شده بود و کارها را به خیال خودم روبهراه کرده بودم وتونسته بودم به خودم مسلط شوم و بتونم معامله ها را به سود برسانم ولی بعد از اینکه موقع چک فرا رسید و برگشت زد و منو خیلی تجت فشار واسترس شدید قرار داد طوری که حتی روزو شبم به هم گره خورد من شب ها اصلا نمیتونستم بخوابم اصلا هیچ ارامشی نداشتم.
با اینکه نباید در این شرایط بد روحی و استرس معامله میکردم تصمیم گرفتم پول را از حساب اصلی به حساب فیوچر که اهرم دار بود بیارم وخلاصه همه پول ها از دست رفت و فقط ۱۴ میلیون از اونجا که در حساب فیوچر نبود تونستم بکشم بیرون
اصلا کاری که من کردم هیچ ادم عاقلی نمیکرد.
با اینکه من خودم بیش از ۷ ساله در بورس معامله کردم و کارم خوب وبد و به همه تحلیلهای معامله در بورس، تجلیل فاندامیتال و روانشناسی بورس بلد بودم و دوره های آموزش بورس را چند سال پیش گذرانده بودم
الان هم اون طلبکار رفته شکایت کرده و هم سفته و هم چک رو گذاشته اجرا و مبلغ ۷۷۰ میلیون ازم چک وسفته داره بغیر از اون من بیش از ۳۰۰ میلیون دیگر هم به ۵ نفر بدهکار شدم
الان وضعیت برا دیگه خیلی بد و بدتر شده و اصلا نمیتونم آرام بگیرم ودرست فکر کنم و تمرکز کنم.
وحتی نمی تونم برای خدوم وکیل بگیرم چون وکیل میگه چون این پرونده مالی است و مبلغ بیش از ۲۰ میلیون مالیات بدی و حدودا باید ۲۵ میلیون باید پرداخت کنی تا وکیل بگیری
من خدومو همش سرزنش میکنم و پول حق الناسی که گردنمه رو نمیدونم چطور باید جبران کنم واز طرفی طلبکار رفته کل حساب بانکی منو مسدود کرده که حتی نمی تونم پول شارژ گوشی و شاؤز اینترنت را جور کنم واز برادرم برای شارژ اینترنتم دو بار قرض گرفته ام
من چندین و چند بار به خود کشی فکر کردم ولی چون آدم با ایمانی هستم بعد از اینکه این فکرها به سرم میزنه به خودم میگم خودکشی خودش که عذاب سختی داره واز طرفی خدا که از حقالناس نمیگذره و عذابش از خود کشی هم بدتره و خیلی خیلی عذاب میکشم و نمیدونم چطور خودمو آرام کنم و همه پل هامو شکسته ام.
ولی بعد از دیدن فایل های رایگان استاد عباس منش یواش یواش دارم تابش نور الاهی را در زندگیم احساس میکنم. خدا کنه بتونم روی پای خودم بهایستم
از خدا میخوام که به دادم برسه به من بیعقل و بی فکر وبدون برنامه کمک کنه بتونم خودمو از ته این چاه بکشم بیرون.
به یاری خداوند که یکی از دستان امید بخش خود به نام استاد عباس منش رادر سر راهم قرار داد و به من شناساند و من هر روز که به این سایت میام و بیشتر شارژ اینترنتمو در این اوضاع بی پولی در ایجا مصرف می کنم از خدای خود شاکرم که چنین شخص با ارزش را به شناساند و من میتونم به زندگی امیدوار باشم
شروع کردم به خواندن قرآن با معنی و ترجمه فارسی که حتی قرآنی که من خودم در ایام جوانی خریده بودم فهمیدن ترجمه فارسیش در برخی جاها برام گنگ بود من تصمیم گرفتم که قرآن دیگری بخرم که ترجمش برام قابل فهم باشه
برای همین لوازمی که در انبار داشتم (که ۱۰عدد گالن ۲۰ لیتری که استفاده کمی ازش شده بود) فروختم وبا پولش قرآن با ترجمه استاد حسین انصاریان را خریدم
خیلی برام سخته که درک کنم چطور خدا میتونه بهم کمک کنه، خدایی که نعمتش بی انتهاس
ولی برام خیلی سخته که بتونم از این گرفتاری بیرون بیام
الان من بیش از ۳۰۰ میلون بدهی واجب دارم که در مرجله اول باید به طلبکاران پرداخت کنم و بعد از این بدهی ها باید بدهی خانواده خودم که به پدرم که زمینشو فروخته بود و بدهی برادر و خواهرامو بدم.
حالا میفهمم که علت این همه بدبختی من از کجا آب میخورده و این همه مسیرهای اشتباه که پشت سر هم رفتم از چه باور اشتباهی بوده
شناخت من از خدام اشتباه بوده من خدای دیگری را میپرستیدم یعنی خدای خود را به شکل دیگری تصور میکردم و همه وقتایی که ضرر میکرم به خود میگفتم نه خدا بهم رحم میکنه، خدا کمکم می کنه، خدا یاریم میکنه.
در حالی که نفهمیده بودم که من کلا مسیر را اشتباهی میرم خدا چطور در مسیر اشتباه وتباهی بهم کم کنه. نفهمیده بودم اگر خدا کمکم کنه من باز هم در اون مسیر اشتباه باقی می ماندم و همش فکر میکنم در مسیره درستیام و ادامه میدام.
حالا میفهمم خدا به گمراهان کمک نمیکنه تا خودشون اگر متوجه شدن ، توبه کنن به صراط مستقیم برگردن، حالا میفهمم خدا با کمک نکردن در اون راه به من لطف کرده تا سرم به سنگ بخوره و بفهمم مسیرم غلط بوده.
خیلی دلم گرفته میخوام گریه کنم
ولی من بعد از اینکه همه پول خود واطرافیانمو از دست دادم خیلی دیر فهمیده ام که خدا قوانینش بدون تغیره، خدا دست کسی را میگیره که در قلبش نفوذ کرده
من با اینکه همیشه نماز میخواندم (به غیر یکی دو سال در ایام جوانی) همیشه نمازمو سعی کردم بخونم
ولی خدامو نشناخته بودم یا به تعبیر دیگری برام شناسونده بودن.
ای خدا ای خدا ای خدای من، کمک کن تو را آنگونه که هستی بشناسم.
خیلی حالم بده و خیلی باراین بدهی بر دوشم سنگینی میکنه ای خدایا ای خدا…
من خودم تحت پوشش بهزیستی ام بخاطر کم بینایی مادر زادیم و این هم خودش باعث بد فهمی من از خدام شده بود یعنی فکر میکردم چون خدا منو کم بینا آفریده بلاخره منو در این مسیر(اشتباه) کمک میکنه.
همش در ذهنم این شعر را میگفتم:
خدای ار به حکمت ببَندَد دَری گشاید به فَضل و کَرَم دیگری
در حالی که نمی فهیمدم بابا تو مسیرو اشتباه میری!!!!!! و حتی در کنار اینکه نماز میخوانی گناهان دیگری هم داری انجام میدی! با فراد ناباب نشستو برخواست میکنی! در حالی خودت هم میدونی اون ها چندین بار منکر خدا شدن و حتی پیامبران وامامان را هم مسغره میکردن.
حتی یکی از روستان بهم گفت که من به خدا هم اعتقادی ندارم و وقتی من ازش پرسیدم پس این زمین و آسمان و ما انسانها چطور خلق شدیم با خنده بهم گفت که بصورت خود به خود !!!
بغیر از اون دوستانی که من داشتم نه نماز میخواندن و نه در مسیر درستی بودن و هر کار گناهی که فرصتشو بدست میاوردن انجام می دادند.
حالا میفهمم من چقدر گناهان بزرگی کردم (که روم نمیشه دراینجا بیان کنم گناه کوچکی هم نبودن) که به واسطه دوستان ناباب و گمراهی بوده، بدفهمی شناخت من از خدام و بی دینی من بوده با اینکه نماز می خوندم و خدای قبلی من اشتباهی بوده و من اصلا خدای واقعی را نمی پرستیدم.
حالا کم کم دارم به ذات واقعی خدای خود شناخت پیدا می کنم به لطفا یکی از دستان خداوند به نام استاد عباس منش عزیز و اعضای بی نظیر و خداشناس این سایت
خدایا ایمانم را به خودت قوی تر کن. خدایا ای خدای واقعی که تازه شناختمت، منو به خودت نزدیکتر کن. توبه منو بپذیر ، گناهانو ببخش، منو از این چاه گرفتاری نجات بده.
از خدای خودم که فرمانروایی آسمان وزمین در سیطره حکومت اوست میخواهم هدایتم کنه و مسیر واقعی را به من نشان بدن و کمک کنه از شر حقالناس خلاص بشم
برای تمام عزیزان و همچنین استاد عزیزم که تا ایجای مطلب این حقیر را خواندن از خدا برایشان خواهان نعمت و ثروت و خوشبختی خواستارم.
باشد که اجر خود را از خالق جهان هستی دریافت کنید.
به نام خدای رنگین کمان ،،🌈
خدایا شکرت برای امروز زیبا و پر برکت
آبشار زیبای نیاگارا و رنگینکمان زیبایش
خدایا شکرت برای این سفر زیبا
بسیار خوشحال و سپاسگزارم امروز برای سلامتی بیشتر و ثروت بیشتر
سپاسگزارم،❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🦋🦋🦋🦋☀️☀️☀️☀️😘😘😘😘😘☀️☀️☀️
به نام خالق زیبایی ها
تک تک لحظه های این قسمت رو اشک ریختم اشک شوق اشک سپاسگزاری آخه من همیشه خدا رو این شکلی میبینم شکل ابشاری که روان هست و عظیم و از روی کوهی بلند در حال روان شدن هست خدای من عظمتش و هیجانش برای رسیدن من به خواسته هام شکل هیجان و جنب و جوش همین آبشار هست که شاید این ذره ای هم نیست در برابر عظمت رب من ولی چقدر منو به وجد آورد آخه خدا جونم اونجا که استاد داد زدن خدایا شکرت اونجا فقط خودمو دیدم که اشک میریزم و داد میزنم و میگم خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااایا شکرت.ممنونم بابت انتقال این حس های فوق العاده به ما .استاد تعبیر زیبایی کردند و گفتند دست خدا رو بیا ببین .خدای من من راجه به عظمتت و بزرگی و زیبایی جهانی که برامون قرارداده ای اصلا زبونم بند میاد .همه اومدن تا ببینند و ما هم از این قاب فوق العاده دیدیم و از نظر فرکانسی تجربش کردیم.خانم شایسته عزیز که به به این زیبایی برامون تهیه میکنید این تجربه ها رو خیلی سپاسگزار خداوند هستم برای اشنایی من باشما .وقتی دقیقا همون تصویر نقاشی در مقابل دوربینتون ظاهر میشه من فقط داد میزنم و میگم خداااا جووونم چقدر تو هدایتگری ممنونتم .بهم یاداور این هست که سمیه جان تو اومدی که تمام این لذت ها رو زندگی کنی تو این هوای توحیدی نفس بکشی و تجربه اش کنی .لذت ببر و سوار بر جریاان برووو و بتاز و زندگیش کن .به قول استاد باید پارو نزد واداد باید دل رو به دریا داد
سپاااسگزارم که قلبم رو به تپش انداختید با تمام وجود قلبم در این قسمت لرزید از عشق
سلام به استاد عزیزم وخانوم شایسته مهربان
این فایل نشونه امروز من
چقدر حس و حالم رو عالی کرد
خدایا شکرت به خاطر اینهمه زیبایی
چقدر این آبشار زیبا بود
و چقدر آدم هرچقدر بیشتر این زیبایی های رو میبینه به قول خودتون خواسته های بیشتری تو ذهنش شکل میگیره
چقدر این جهان زیباست چقدر خدا زیباست چقدر نعمت در این جان وجود داره
خدایا هزاران مرتبه شکرت
و از همه مهم تر اینه که هرچقدر بیشتر به دیدن این زیبایی ها و وجودشون توجه کنیم هرچقدر بیشتر باور هامون رو در راستای خواسته هامون و نعمت ها تغییر بدیم و هر لحظه از اون چیزی که تو لحظه وجود داره لذت ببریم رفته رفته به صورت تکاملی زیبایی های بیشتری میبینیم
ممنون از شما استاد عزیز و خانوم شایسته عزیییزم با همه قلبم دوستتون دارم
خواستم این احساس رو با شما هم درمیون بزارم
خدایا شکرت
یکی از بهترین فایل هایی که تو عمرم دیدم.
فوق العاده بود فوق العاده، یه طوری واقعی فیلمگرفتید که ادم حس میکنه خودش اونجاست و تمام اتفاقات رو داره لمس میکنه حس میکنه
مخصوصا اون تیکه ای که دوربین روبرید سمت ابشار واب به دوربین میخورد
در کل همه چیز فوووووق العااااده بود فوق العاده
سپاس گزارم
به نام تنها قدرت جهان رب
سلام به استاد عزیزم، بزرگ مرد تاریخ، مرد عمل، سلام به بانوی بزرگوار مریم جان و سلام دوستان عزیزم
راستش نمی دانم چه جوری شروع کنم، من از سال 98 که دوره 12قدم با استاد شروع کردم تمام هدفم تغییر زندگی، ومهمتر از آون توحید بود، توحیدی واقعی نه، به حرف، و تمام تلاشم کردم اوایل دوره تو در ودیوار بودم همش دنبال چیزهای بزرگ بودم کم کم فهمیدم من یک چیزی بالاتر ی می خواهم تا از درون شاد باشم و همان کنترل ذهن بود و تغییر شخصیت خیلی برام مهم شد شروع کردم ویژگی هایی که دوست نداشتم تغییر دادن خیلی هم زیاد بود انصافاً هم خوب عمل می کردم عوامل بیرونی کاملا حذف شد تلویزیون محل کارم بسیار منفی بود دیگه با کسی حرف نمی زدم جز کاری یکسره فایل گوش می کردم و زندگیم راحت تر شد ولی خیلی موارد مقاومت داشتم مثلا در کار و آدم ها، خوب یکی یکی شروع کردم به تغییر دادن بحث کردن، قانع کردن، غیبت کردن، ایراد و سرزنش و خشم و غیره غیره که جزیی از وجود من شده بود ممنوع و تلاش کردم و انصافا هم خوب عمل کردم و واقعا تغییر کردم و یادم رفته چه جور آدمی بودم و خیلی فکر می کنم یادم می یاد در نتیجه روابطم با همکارام و مسولین عالی شد شرایط کاری همان جا خیلی راحت شد سلامتیم عالی شد ولی از آنجایی که انسان فراموشکاره، فکر می کردم از اول همین طوری بودم و از خودم انتظار داشتم یک چیز عجیب و غریب باشم و چون خیلی خیلی کمال گرا بودم کوچکترین فکر اشتباه یا رفتار اشتباه به خودم احساس گناه می دادم آنقدر تو این فاز رفتم دیگه این همه ویژگی های الهی رو تو وجودم نمی دیدم اگر بگم به خاطر چه چیز هایی خودم داغون کردم استادم تعجب می کنه همش به خاطر این بود که قانون خوب درک نکردم در صورتی که استاد چقدر در این مورد صحبت کردند، از آون طرف هم چون همش احساسم تو موارد بی خود بد می شد نتایج ثابت مونده بود با این که حواسم به ذهنم بود و در ظاهر داشتم قانون رعایت می کردم و بعضی جاها خسته می شدم پس چرا دیگه شاد نیستم برای احساس خوب تقلا می کردم یعنی این رویداد نیمه دوم سال 99 اوج گرفت الان که می نویسم به حال خودم گریه ام می گیره چرا انقد به خودم ظلم کردم ولی با این حال ادامه دادم به گوش کردن فایل،با تمام این اوضاع ورودی هام کنترل می کردم و اصلا این نبود بشینم با آدم های منفی، چون وجودم نمی پذیرفت ولی تو این فاصله از یک اصل غافل شدم آن هم کار کردن روی باورها، و ابن باعث شده بود با تمام آون کارها درونم غم داشت قلبم بسته بود حدود 5.6ماه تو این فاز بودم و ترس ها و نگرانی ها وجودم گرفته بود با این که هر روز قرآن می خواندم و خیلی از خدا هدایت می خواستم تو ستاره قطبی، با نشانه من، و خدا هم من هدایت می کرد ولی من نمی فهمیدم، دنبال خدا می گشتم ولی ارتباط قطع شده بود چه طوری من نماز قطع کرده بودم آون به خاطر کج فهمی، نمی خواهم بگویم نماز دلیل ارتباط با خداوند ولی برای من بود چون از این طرف هم باورهای توحیدی قطع شده بود و ابن خلا باعث شده پاشنه آشیل من که وابستگی به خانواده بود زیاد بشه، ترس و نگرانی من از زیاد نشدن درآمدم نبود از نداشتن رابطه عاشقانه نبود از جانب خانواده بود ذهن من برده تا دلسوزی و نگرانی برای خانواده، به خاطر همین سریال زندگی در بهشت می دیدم ذهنم می گفت خوب مریم جان تنها، حالا این خلا درونم من بود، از آنجایی که به قول استاد آگه آدم دنبال حقیقت باشه بالاخره هر چقدر هم به شاخ و برگ اضافی چسبیده باشه خداوند هدایت می کنه، واقعا خداوند از قلب بنده اش آگاه هست، فهمیدم باید روی پاشنه آشیل ها کار کنم پاشنه آشیل ها را نوشتم و باورهاش ساختم شروع کردم دوباره به نماز خواندن به صورت آگاهانه وباورهای توحیدی، از اوایل سال الان خیلی بهتر شدم ولی از آن جایی که دلسوزی و وابستگی تو من خیلی زیاده، هنوز ضربه هاش وارد می کنه، به طوری که برادرم الان تو تضاد مانده خوب مادرم هم ناراحت است، من دیشب داشتم با خواهرم فایل گوش می کردیم که مادرم آمد شروع به ناراحتی کرد سعی کردم حواسش پرت کنم از آن جایی که خودم هنوز باورم کامل شکل نگرفته، خواهرم گفت چرا برادرم ابن طوری می کنه من خیلی حواسم کسی را قضاوت نکنم، ولی از آن جایی که هنوز باور مخرب دلسوزی تو وجود من هست حسم بد شد و خوابم گرفت در صورتی که کل روز خیلی عالی بودم و خیلی خوب روی خودم کار کردم صبح که پا شدم احساس کردم سرم سنگینه، من فهمیدم تمام علائم جسمی برای من یک نشانه هست فایل ستاره قطبی را گذاشتم گوش کردم ستاره قطبی را بنویسم ولی احساس خوبی نداشتم،از خدا هدایت خواستم، این فایل برای نشانه ام آمد کامنت علی عزیز خواندم انگار داشت خدا به من می گفت خانواده ات رها کن، من می دانم آگه این نقطه ضعف شخصیتی را درست کنم زندگیم خیلی تغییر می کنه، الان هر روز ساعتی وقت می ذارم روی این موارد کار می کنم به قول استاد تو گفتگو با دوستان آنقدر جهان گوش من سفت پیچانده که دردش نمی ذاره فراموش کنم، آگه می خواهیم موفق باشیم باید تمام کلمه کلمه صحبت های استاد وحی منزل بگیریم استاد عزیز 12قدم خیلی فوق العاده هست الان که دوباره شروع کردم خیلی درک جدیدی دارم، استاد عزیزم به خاطر این گفتگو با دوستان خیلی سپاسگزارم، خیلی من آگاه شدم، به خاطر سریال از شما و مریم جان خیلی سپاسگزارم، تعهد میدهم از نتایج عالی به زودی بگویم، از خداوند متعال سپاسگزارم که همیشه من هدایت کرده، هدایت هم فایل ها، کامنت ها ی سایت دستی از دستانش سید حسین عباسمنش، خداها صد هزار مرتبه شکر به خاطر همه چیز، از دوستان هم به خاطر کامنت ها سپاسگزارم.این ها را برای خودم نوشتم یادم بماند.بار های بار به خودم می گم من نمی تونم برای کسی کاری کنم آنقدر این باورها را تکرار می کنم تا جزیی از وجودم بشه
با سلام
خانم شایسته عزیز واقعا بخاطر این حسی که برامون ایجاد کردین متشکرم ازتون، هر بار که زدم صدای آبشار میومد غرق در هیجان شدم و متعجب از صداقت و حس مسئولیت پذیری شما، واقعا هیچ چیز تصادفی نیست و شما لایق همه بهترین ها هستید، فوق العاده بود دستتون درد نکنه.
سلام این قدر این فایل زیباست که اصلا نمی تونم وصفش کنم. این همه زیبایی که در یک جا جمع شده است مگر میشه.
خانم شایسته عزیزم مرسی از این فیلمبرداری می دانم که کارتون فقط با عشق و عشق بوده است و گرنه کار راحتی نیست و این عشق بوده است که کار را راحت کرده است
اگر آنجا بودم فکر کنم دیگر از انجا بیرون نمی آمدم.
جایی می خواندم که آمریکا دو خصلت بارز دارند یکی اینکه بسیار خوش بین هستند ودیگر اینکه اصلا مشکلی را قبول ندارند یعنی همیشه دنبال راه حل هستند و همیشه می خواهند که راه حل را پیدا کنند و تمرکزشون همیشه روی راه حل است.
غذادادن به حیوانات چقدر زیباست
خدایا شکرت
just do it now
به نام خدا😍
نکات مثبت این فایل فوقالعاده🌹
🌊 چه خانم زیبا و باکلاسی با عینک و کلاه قشنگش🕶👒
🌊چه پل باعظمتی با ماشینهایی که از روش رد میشن
🌊خدای من ابرهارو ببین چقدر مامانی و قشنگن
🌊سلام مایکی جون، پسر زیبا، خوشتیپ، شاد، خوشبخت، خوش شانس
🌊استاد جونم سلام، استاد باحال عاشقتم🥰
🌊سلام مریم جون، مریم خوش صدا. دوست دارم عزیزم😘
🌊چرخ و فلک هم که از دور نمایان است
🌊برجهای عظیم که دارن میگن ما هم هستیم
🌊چه رود خروشانی. آخرسر زیبایی این رود منو دیوانه میکنه
🌊چه گلهای صورتی، بنفش، زرد زیبایی
🌊یه پرنده سفید و قشنگ که داره در آسمان پرواز میکنه، من آزادی پرنده ها را تحسین میکنم
🌊به به آدمهای شاد، زیبا و مهربون که دارن دسته جمعی عکس میگیرن
🌊کفشهای زیبا و راحت برای آبشارگردی
🌊چه آبشار باعظمتی، فوق العاده زیبا و تحسین برانگیز است که با عشق داره جاری میشه و روح و روان آدم را صیقل میده
🌊آفرین به شما استاد و مایک که رفتین زیر آبشار وایسادین، آفرین به شجاعت و جسارت شما
🌊خدای من چه رنگین کمانی
🌊چه سنگهای بزرگ و باعظمتی
🌊چقدر سبزه ها و چمن ها، رنگ سبز زیبا و قشنگی دارن، بنظر من این آبشار فوق العاده هرچه زیبایی هست رو به خودش جذب کرده، آدمهای شریف و خوب مثل استاد، مایک و مریم جون، گلهای خوشرنگ، آسمان آبی، ابرهای قشنگ و …..
🌊چقدر هوا مه آلود و رویایی است
🌊به به چه روابط پسر و پدری خوبی
🌊 اینجا پر است از آدمهای خوب، آزاد، شریف، شاد، شجاع، بااعتمادبنفس
🌊به به چه سنجاب خوشگلی، چقدر ناز و قشنگه این کوچولو
🌊چه مرغ دریایی زیبایی
🌊خدای من چقدر ناز و قشنگ غذا میخوره این سنجاب موچولو با اون دستای کوچولوش. چقدر پاک و معصومه
🌊چه زوج زیبا و شادی که دارن از سنجاب کوچولوی ما عکس میگیرن
🌊چه پارتی درست کردی استاد، ما را هم دعوت میکردی به جمع پرنده ها و سنجاب خوشمله
🌊 خدایا شکرت این آبشار نیاگارا عین بهشته🤲
در پناه الله یکتا شاد سالم و قدرتمند باشید♥️
🌊