سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۲ - صفحه 51
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/08/abasmanesh-7.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-08-09 08:10:202024-07-31 11:45:42سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۲شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای عشق زیبایی و فراوانی
سلام بر قلبهای پر نور
سلام بر آنان که در طریق معرفت استوارند با قلبی مشتعل
سلام بر آنان که مهر میورزند بی چشمداشت
سلام بر آنان که دوست میدارند و دوست می دارند
سلام بر عشق و بر عشق..
سلام بر عشق و بر عشق…
سلام به استاد و مریمش
سلام به مایک ، دردانه اش
سلام به دوستان در سایت
به آنان که با مهر و عشق
نوشتند تا الان ۷۰۰ عشق
چه زیبا بود من خواندمش
چه شعری بود و در وصفش
همه شکر بود و سپاس
به آن خدای وهاب سپاس
چه خوب بود این کامنتهاش
برای استاد و مریم و سفرهاش
سفر کن سفر میاره رهایی
سفر کن که پخته میشه خامی
سفراز فلوریدا تا نیاگارا
سفر تا اورگان و دور امریکا
همش توجه بود بر نکات مثبت
همش توجه بود بر زیبایی طبیعت
پسری دارم اسمش هست بهنیا
که هر بار استاد و دید گفت بابا
چه خوب میشد که یک روزی
همه دور هم جمع بودیم به شادی
دلم پر زد برای قسمتی دیگر
میخوام که ببینمش بار دیگر
خدایا شکرت که گفتی
برایم از این قصه که گفتی
تا منم بیارم انگشت بر تایپ
بریزم اون ترس و تب و تاب
منم طبع شعریم که گل کرد
وگرنه همین بودم که قلم کرد
میدونم که اشتباهاتی وجود داره اما شاید باورتون نشه من میخواستم که بیام از دوستان در سایت، دوستان عزیزم تشکر کنم با اینهمه ذوق و شوقی که تو نوشتن دارند اما این شعر فی البداهه اومد
اصلا خدا گفت من بهت میگم تو بنویس
گفتم خداجونم شاید خوب نشه
گفت تو چیکار داری من بهت میگم ???
و چقدر تو این ۷۰۰ دیدگاه از خدا و شکرگزاری نوشته شده
یه تعداد هم تازه عضو سایت شده اند و این عالیه که به جمع ما پیوستند
خدایا شکرت برای این شکرگزاری ها
خدایا شکرت برای این طبع شعری ها
خدایا شکرت??
خدایا شکرت??
خدایا شکرت??
به نام خداوندی که زیباست و زیبایی را دوست دارد
سلام عرض میکنم خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته مهربان و تمامی دوستان خوب این خانواده ی بی نظیر
A –
راستش من از بین قسمت های این سفر، قسمت های مربوط به آبشار نیاگارا (۲۶ و ۲۷ و ۲۸) خیلی برام جذاب بود. اما قسمت ۲۶ خیلی برام جذاب تر و شگفت انگیز تر بود. دلایلش هم موارد زیر بود:
a- خانم شایسته یه جا تو جلسه ی ۱۹ و در توضیحی که برای Fallingwater داشتند میدادند گفتند: “خیلی دوست داشتم این جا بودید و اگه اینجا بودید و این محیط رو تجربه میکردید، مفهوم هماهنگی بین جسم و روح رو قشنگ آدم احساس میکنه” و همچینین در طی این سفر مدام تاکید میکردند که: “این دوربین محدوده و نمیتونه اون زیبایی هایی که من میبینم و احساس میکنم رو به تصویر بکشه”. اما من در قسمت ۲۶ ام، باوجود تمام محدودیت های دوربین و همچنین با وجود اینکه اونجا حضور نداشتم احساس فوق العاده خوبی داشتم، احساس میکردم خودم اونجا هستم و این زیبایی ها رو دارم از نزدیک تجربه میکنم و مفهوم هماهنگی کامل بین روح و جسم رو کاملا درک و حس کردم. درک کردم که اگه جسمم برای دیدن زیبایی ها محدود باشه اما روحم میتونه این محدودیت رو برداره و اون لذت رو به جسمم بچشونه، و از خداوند به خاطر این جسم و روح نامحدودی که هیچ مرزی براش وجود نداره سپاسگزاری کردم.
وقتی داشتم قسمت ۲۶ رو میدیدم، دکلمه ی استاد در یکی از فایلهای آرامش در پرتو آگاهی، داشت تو ذهنم زمزمه میشد:
تو جسمت نیستی، دارنده جسمی …
تو فکرت نیستی، فکر کننده هم نیستی، تو آنی که بر فکر کننده ناظر است …
روح تو محدود به جسمت نیست قلمرو آن گستره کیهان است …
تو موجی که در همه کیهان جاری است …
تو آگاهی هستی …
تو پاره ای از خدایی …
b- یکی دیگه از دلایل جذابیت قسمت ۲۶ ام این بود که، قبل از مسابقه من چندین و چند بار تمامی ۳۲ قسمت این سفرنامه رو دیده بودم و هر روز برای دیدن زیبایی های این سفر تشنه تر میشدم و دیدن فایل های این سفرنامه مراقبه ی روزانه ی من شده بود. اما من هیچ کدوم از فایل های سفرنامه رو به کسی نشون ندادم چون سعی در تغییر دیگران ندارم. ولی اونقدر قسمت های مربوط به آبشار نیاگارا و خصوصا قسمت ۲۶ منو تحت تاثیر قرار داد که اونو به خانواده م هم نشون دادم و اونها هم کلی ذوق کردن و مات و مبهوت این همه زیبایی که به صورت همزمان در یک مکان جمع شده بودند شدند و بارها وبارها اونو دیدند و تحسین کردند.
c- قسمت ۲۶ ام یکی از قسمت های این سفر بود که بیشترین تعداد دیدگاه رو تا روز قبل از مسابقه به خودش اختصاص داده بود و بعد از اینکه استاد مسابقه رو مطرح کردند به نظرم در بین نظرات صفحه ی مسابقه هم بیشترین طرف دار رو داشت. برای همین حس کنجکاوی من گل کرد و من تصمیم گرفتم عامل مشترک و اصلی که باعث جذاب شدن این قسمت شده رو پیدا کنم و اصل رو از فرع تشخیص بدم. بنابراین باوجود اینکه قبل از مسابقه تمامی قسمت ها رو چندبار دیده بودم ولی دوباره وقت گذاشتم و تمامی ۳۲ قسمت رو چندین بار به صورت دقیق و موشکافانه بررسی کردم.
بعد از دیدن چند باره تمامی قسمت ها رازی رو کشف کردم که با دقت ۱۰۰ درصد و بدون کوچکترین خطایی نشون میده که مهمترین دلیل جذاب شدن قسمت ۲۶ این هست که: “هدایت شدن به سمت آبشار نیاگارا و دیدن زیبایی های اون، نتیجه و پاداش توجه و تمرکز آگاهانه به زیبایی ها و تحسین اونها در طول این سفر بود”. دلم میخواد به قول خانم شایسته با سند و مدرک این حرف رو ثابت کنم بنابراین تک به تک زیبایی هایی که در آبشار نیاگار وجود داشت رو باهم بررسی میکنیم که علت مواجه با اونها تحسین زیبایی های همسنگش در قسمت های قبل بوده:
قبل از بررسی تک به تک زیبایی های آبشار نیاگار دوست دارم به این اشاره کنم که در اولین ثانیه ها از قسمت اول این سفر، خانم شایسته حرف از هدایت شدن توسط خداوند به میان میاره و میگه: ” ما قرار بوده فردا سفر رو شروع کنیم ولی ماجرا به شکلی پیش رفت و خداوند به شکلی ما رو هدایت کرد که الان ما قراره راهی سفر بشیم” همونجا باخودم گفتم خدای من! سفری که اولش با هدایت الهی شروع بشه چه سفری شود!!! و در طی قسمت های بعدی دیدیم که مدام حرف از توجه به نشانه ها و هدایت شدن به مسیر های زیباتر بود و همیشه شکر گذاری بابت هدایت بر زبانشون جاری بود. به نظرم توجه به نشانه های هدایت و شکرگذاری برای هدایت شدن به مکان های زیباتر باعث که نتیجه ش هدایت شدن به سمت آبشار نیاگار باشه.
۱- دیدن اون ابرهای فوق العاده زیبا در آبشار نیاگارا نتیجه ی تحسین مداوم زیبایی های ابرهای آسمونِ خونه ویلاییِ تمپاتون و نتیجه ی تحسین مداوم زیبایی های اون همه ابری بود که خانم شایسته در طول این سفر به نمایش کشید.
۲- اون ذرات آبی که از آبشار نیاگار میپاشید به صورت و بدن شما و اون بارندگی شدید قبل از سوار شدن به کشتی برای دیدن آبشار، نتیجه ی تحسین باران در نشنال پارک اسموکی مانتنز ایالت کارولینای شمالی (قسمت دهم) و تحسین زیبایی ها باران در کوهای اسموکی مانتنز ایالت تنسی (قسمت شانزدهم) و سایر باران هایی بود که در این سفر تحسین کردید.
۳- اون رود زیبایی که در بالای آبشار نیاگارا جریان داشت و با سرازیر شدن از دیوارهای بلند آبشار نیاگارا منظره زیبای نفس گیری رو به وجود آورده بود و با برخورد به سنگهای پایین آبشار بزرگترین ارکست سمفونی دنیا رو داشت اجرا میکرد، نتیجه ی تحسین کردن زیبایی های رودخانه های این سفر و علی الخصوص رودخانه ی واقع در نشنال پارک Smoky Mountains بود. جایی که خنکی آب، صدای آب و سنگ های رودخانه به شدت تحسین میشدند و خانم شایسته توی رودخانه و زیر اون پل فریاد میزد خدایا من از این نوع زیبایی های بیشتر میخوام منو به جاهایی هدایت کن که این حس و حالو بهم میده. و خداوند هم گفت: اوکی بیا باهم تجربش کنیم.
۴- شما اونقدر رودخانه ای که از وسط شهر تمپا میگذشت رو تحسین کردید و توش قایق سواری کردید و لذت بردید که هدایت شدید تا باکشتی از آبشار نیگارا دیدن کنید.
(استاد وقتی تو کشتی محو تماشای آبشار نیاگارا بودید خیلی دلم میخواست مایک دستتون رو بگیره و ببره پیش یکی از سرنشینان یا توریست های نیتیو اون کشتی و ازش سوال کنه : what dose mean cucumber? و صد دلارشو پس بگیره و ماهم کلی بخنیدم. راستش شرایطی که تو قسمت ۲۰ برای تلفظ کوکومبر شرط بستید به نظر من عادلانه نبود چون تو منطقه ای بودید که اسم خودش کیوکومبر فال بود و از هرکسی که میپرسیدید میتونست زیر ۱۰ ثانیه منظورتونو بفهمه چون به احتمال زیاد پیش خودش حدس میزد که معنی اسم اون منطقه براتون جای سوال شده. استاد بنابراین من شما رو به این چالش دعوت میکنم که در قسمت های بعدی سفر و در شرایطی و مکانی که هیچ ربطی به سرسبزی و خیار نداره از یه نیتو مجددا این سوال رو بپرسید.)
نکته جالب روند تکاملی شما در رسیدن به زیبایی های بود که از تحسین ابرها شروع شد و بعد باران ها و بعد به رودخانه ها و بعد به استخر های شنا و دریاچه ها و بعد به آبشار Fallingwater و Cucumber Falls و در نهایت به آبشار نیاگارا رسید. جهان با چه دقت بی نظیری مدار آدما رو با توجه به کانون توجه اونها و میزان تحسین و سپاسگزاری اونها تغییر میده و پله پله به مدارهای بالاتری میبره. به قول استاد و خانم شایسته، مهمترین کار ما تو این دنیا باید کنترل فرکانس هامون به واسطه کنترل کانون توجه مون باشه.
۵- دیدن اون رنگین کمان زیبا در آبشار نیاگارا، نتیجه ی توجه به رنگ های زیبایی بود که در طول این سفر دیدید. دیدن این تنوع رنگ در رنگین کمان نتیجه ی توجه به تنوع آدمها و تحسین اونها در طول این سفر بود.
۶- اون مجستمه ای که در آبشار نیاگارا بود و مایک راحت تو دامنش نشسته بود و داشت سلفی از خودش میگرفت و لذت میبرد. نتبجه ی توجه به زیبایی مجسمه ها و عکس گرفتن با اونها در طول این سفر بود، مثل مجسمه ای که مقابل فروشگاه کوکا کولا بود یا مجسمه مرد بیس بالیست در شهر پیتزبورگ و سایر مجسمه هایی که در این سفر و در استیت پارک ها دیدیم.
۷- دیدن او دیوارهای بلند آبشار نیاگارا و اون سکوی بزرگ دست ساز بشر و ساختمان های بلند اطرافش نتیجه ی تحسین آسمان خراش های تمپاست، نتیجه ی توجه و تحسین و عکس گرفتن از آسمان خراشهای شهر آتلانتاست وقتی که در اسکای ویو بودید و سایر آسمان خراش های این سفر که تحسین کردید.
۸- اون صحنه ی زیبایِ غذا خوردن سنجاب سیاه دست استاد عباس منش حاصل در صلح بودن باخودش و خدای درونش بود. که طبق تعریفی که خانم شایسته از در صلح بودن با خود در قسمت دوم بیان کردن: “در صلح بودن با خود یعنی به احساس خوب رسیدن و ماندن در آن با دیدن و شنیدن و لمس کردن زیبایی ها و به خاطر آوردن زیبایی های گذشته و تجسم کردن زیبایی های آینده و تحسین کردن و سپاسگذار بودن بابت آنها.”
طبق این تعریفِ خانم شایسته از در صلح بودن باخود میخوام بگم، روبرو شدن با اون صحنه یِ غذا خوردن سنجاب از دست استاد عباس منش و پارتی گرفتن مرغان دریایی با استاد عباس منش، نتیجه توجه به زیبایی حیوانات و تحسین و نوازش اونها در طول این سفر بود. نتیجه ی توجه به زیبایی سنجابی که در استیت پارک روزولت ایالت جوریا بود، نتیجه ی تحسین زیبایی پروانه هایی که در Callaway Gardens بودند، نتیجه ی تحسین زیبایی و نوازش اسکارلت سگ خانواده خانم Rachel بود، نتیجه ی تحسین زیبایی های آن آهویی که در پیچک های کوهای اسموکی مانتنز ایالت تنسی مشغول چرا بود بود، نتیجه توجه به خرگوش زیبا در Cucumber Falls بود، نتیجه ی نوازش سگی که در شهر Pittsburgh سرطان خون داشت بود، نتیجه ی تحسین زیبایی سگ در قسمت ۲۱ – نتیجه ی تحسین آن پرنده آواز خوان در جاده منتهی به آبشار نیاگار بود. نتیجه توجه به زیبایی آن غاز در استیت پارک نیاگارا بود.
۹- توجه به نقاشی های زیبای اون خانم نقاشِ ممه کِش (که یهو منو یاد آهویی انداخته بود) در شهر Pittsburgh باعث شد که نقاشی زیبای اون نقاش طبیعت کش رو در آبشار نیاگارا ببینیم. حتی نوشتن thanks god روی اون بوم نقاشی که روی اون نوشته بود paint me هم تاثیر گذار بود.
۱۰- هدایت شدن به سمت اون درخت توت و خوردن و لذت بردن از میوه های آن، نتیجه ی پختن اون همه غذاهای بسیار خوشمزه و هیولا به صورت کاملا لری و خوردن اون در دل طبیعت و شکر گذاری بابت اونها از خداوند بود. نتیجه ی غر نزدن بابت اینکه اکثر روزا صبحانه نیمرو بود.
۱۱- جمع شدن این همه تنوع از زیبایی به صورت پارالل در آبشار نیاگارا نتیجه ی تحسین تنوعهایی بود که در طی قسمت های قبلی سفر، مدام مورد ستایش خانم شایسته قرار میگرفتند و نتیجه ی پارالل انجام دادن کارها و لذت بردن از زیبایی ها توسط استاد عباس منش بود اونجایی که تو قسمت نهم روی پل هم غذا میخوردند هم از زیبایی روخانه و صدای اون لذت میبردند. حین اینکه داشتند محله مورد نظرموشون رو تو استیت پارک پیدا میکردند از دیدن مناظر زیبا هم لذت می بردند. حین دوچرخه سواری از مناظر لذت میردند تا به نوور برسند که دسترسی به اینرنت پیدا کنند، انجام پارالل خرید از آمازون و شستن پتوی آر وی. و در نهایت هم به صورت پارالل این همه تنوع از زیبایی رو تجربه کردند.
شما اونقدر از چیزهای دم دستتون بود لذت بردید که به چیزهای لذت بخش بیشتری هدایت شدید. مثلا اونقدر از اون پارک کنار خونه ی تمپاتون که جشنواره های مختلف توش برگزار میشد لذت بردید که به استیت پارک ها هدایت شدید. دیدن جنگل های و دریاچه های زیبا در استیت پارک ها نتیجه ی لذت بردن از جنگل و دریاچه ی پرادایس هست. ایناست که این باور رو در من تقویت میکنه که اگه از هر لحظه ی زندگی لذت ببرم به خواسته هام میرسم نه اینکه لذت بردن رو موکول کنم به زمانی که همه چیز پرفکت باشه.
d – اما نکته دیگه ای بعد از بررسی تمامی ۳۲ قسمت مشهود بود اینه که ارتباط مستقیمی رو بین توجه به زیبایی ها و ساده تر شدن راه حل مسائل پیدا کردم و متوجه اون شدم. یعنی توجه و تمرکز شما به زبیایی ها و تحسین اونها باعث شدکه مسائلتون راحت تر و راحت حل بشه و مصادق همون آیه است که توضیحشو دادید: وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ
راه حل مسائل در هر قسمت ساده و ساده تر میشد به شکلی پیچیدن ران مرغ یا بوقلمون به صورت تکی فویل آلومینیومی در قسمت دوم، در قسمت های بعدی کار راحت تر شد و بصورت کلی درون یک فویل قرار میگرفت و در هزینه و زمان صرفه جوبی خوبی شد. در جلسه پنجم شیشه جلوی آر وی با جارو شسته شد ولی در جلسات بعدی با قرض های مخصوصی که تو مخرن شیشه پاکن ریخته میشد.
و چیزی که دیگه ای پی بردم این هست این ساده تر شدن راه حل مسائل باعث عزت نفس بیشتر و مسئولیت پذیرتر شدن شماها شد. مثلا اعتماد به نفس گرفتن از تعمیر سیم کشی کاردالی در قسمت دهم باعث تعویض باطری آر وی در sam’s club در قسمت ۲۱ شد.یا مثلا مسئولیت پذیری مایک رفته رفته بیشتر شد. حس مسئولیت پذیری مایکل برای درست کردن آتیش و بیرون آوردن کباب های پخته رسید به لول کردن آر وی و وصل کردن برق آروی و در نهایت شستن آر وی.
B-
استاد من دوست دارم با توجه به چیزهایی که تو این بررسی از ۳۲ قسمت دیدیم ،چندتا پیش بینی هم در مورد آیده سفر شما داشته باشم. چون قانون بدون خطا عمل میکنه و میشه با استفاده از قانون تاحدود زیادی اتفاقات آینده رو پیش بینی کرد. البته مواردی که پیشبینی کردم احتمالی هست و بستگی به میران تحسین شما از زیبایی ها داره و همچنین بستگی به زمان سفر شما تا جایی که فرصت داشته باشید.
-علاقه شما به آب و توجه شما به استخرها احتمالا شما رو به MGM Grand Pool Complex یا Glenwood Hot Springs Pool یا هدایت میکنه.
-تو این سفر مایک نشون داد که علاقه خیلی زیادی به مجسمه ها داره و اگر این رو ادامه داشته باشه و تحسین بیشتری انجام بگیره احتمالا به Mount Rushmore هدایت بشید
-به علت توجه به ساختمان های بلند احتمالا به Manhattan یا Las Vegas Strip یا TIMES SQUARE یا St Louis Archهدایت بشید
-در این سفر پل های چوبی زیادی رو دیدم و شما چندین بار روی پل مشاهده شدید و حتی رو پل غذا خوردید، اگر تحسین بیشتری از زیبایی پل ها صورت بگیره احتمالا داره به Golden Gate Bridge یا MACKINAC BRIDGE هدایت بشید.
-چون به صخره های خانه ی آبشار و کیوکومبر فال و سنگ های رودخانه هم توجه کردید و اونا رو تحسین کردید احتمال داره به Grand Canyon یا Sedona Red Rock Country یا Bryce Canyon National Park یا Mesa Verdeهم هدایت بشید.
-چون به بازی کودکان و پارک ها هم علاقه داشتید و اسکای ویو رفتید و یک چرخ و فلک بزرگ هم در آبشار نیاگار دیدیم با تحسین بیشتر این موراد احتمال داره به Walt Disney World in Orlando یا Navy Pier in Chicago هدایت بشید
-چون به ثروت سازی و کسب و کار و همچنین خرید از مغاره های بزرگ و حرفه ای مثل کلاب سمز و وال مارت و آمازون علاقه دارید احتمالا به Pike Place Market یا MALL OF AMERICA یا فروشگاه مرکزی آمازون هم هدایت بشید.
-به علت علاقه به حیوانات در برگشت به فولوریدا احتمالا به Disney’s Animal Kingdom هدایت بشید.
D-
حالا دلم میخواد از خوبی های این سفر و نکته ها و چیزهایی که یاد گرفتم براتون بگم:
الف – از خوبی های این سفر این بود که چیزهای خیلی خوبی رو یاد گرفتیم، خیلی پخته تر شدیم و از همه مهمتر اینکه خواسته های جدیدی در ما شکل گرفت.
خدایا شکرت که تو این سفر با کلی اسم شهر و ایالت آشنا شدیم
خدایا شکرت که تو این سفر با کلی اسم استیت پارک و نشنال پارک و مکان تفریحی آشنا شدیم
خدایا شکرت که تو این سفر با کلی وسیله جدید آشنا شدم
ب- از خوبی های این سفر این بود که رفته رفته شناخت جامع تری رو نسبت به جهان و قوانین اون پیدا کردیم:
-مهمترین چیزی که این سفر به ما یاد داد رها بودن و نچسبیدن به هیچ چیزی بود، این سفر به ما یاد داد که جهان چقدر زیبایی داره و اصلا نیاز نیست به هیچ لحظه ای، حتی خیلی زیبا بچسبیم و فقط با ید از اون لحظه لذت ببریم، چون لحظات خیلی زیبای بیشتری توی لحظات آینده منتظرمونه
-تو این سفر یاد گرفتیم که خودمون رو بسپاریم به خداوند به عنوان استاد برنامه ریزی ها برای هدایت ما به مسیرهای زیبا و پر نعمت. بعد از این اپلای کردن استیت پارک و پیدا کردن جای خالی تمام باورهام درمورد زمان بندی آدم ها شکست و این باور در من ایجاد شد که برنامه ریز اصلی خداست بقیه ش همه چرته. برای من منطقی شد که برانامه ریز اصلی خداست.
باید پارو نزد وا داد
باید دل رو به دریا داد
خودش میبردت هرجا دلش خواست
به هرجا برد بدون ساحل همونجاست
-وقتی برای حل مسائل تمام تلاشتو بکنی و ادامه بدی حتما یک راهی پیدا میشود. هیچ چیزی نیست که راهی نداشته باشه. اگر آدم ادامه بده صددرصد راهی پیدا میکنه، قانونشه. پیچیدگی که برای حل مسائل در ذهن وجود دارد با برداشتن اولین قدم ها برای حل آن از بین میرود.باید یادمون باشه هر مسئله ای که باهاش برخورد میکنیم اومده که مارو رشد بده اومده که توانایی های بالقوه تو وجودمون رو بیدار کنه و ظرف وجودمون رو بزرگتر میکنه و اعتماد به نفسمون رو افزایش میده و ما رو آماده برداشتن قدم های بزگتری میکنه
-یکی از چیزهای دیگه ای که تو این سفر برام جالب بود این بود که میدیدم استاد به محض اینکه میدید خانم شایسته ظرفهای غذا رو آماده کرده پا میشدن و کمک کردند
-چیزی که تو این سفر دوست داشتم این بود که خانم شایسته با گفتن یک Hiii لبخند رو به صورت آدم هایی که ازشون فیلم میگرفت جاری میکرد و وجه مثبت اونها رو که تو خودشون غرق بودن بیرون میکشید.
-جهان ما هر روز ثروتمندتر میشه و هر روز فرصت ها برای کسب و کارها بیشتر میشه.
– با نگاه مبت نگر و آسان گرفتن میشه در کنار هم لذت برد
– یکی از دغدغه هام این بود بعد از مهاجرت تا برم که رو روال بیافتم با بیکاری چیکار کنم ولی با توضیحاتی که خانم شایسته درمورد فراوانی شغل و new hiring دادن تمام باورهام شکست.
-استاد برام جالب بود که شما نشونه گذاری کردید برای هدایت شدن! چون من همیشه فکر میکردم فقط این خداونده که باید نشونه گذاری کنه و من فقط باید حواسمو جمع کنم که نشونه هاشو تشخیص بدم!
-دیدن این همه خانواده ای که با آر وی در استیت پارک ها و نشنال پارکها بودن و همچنین نشون دادن خانواده ها در پارکها و eventها این باور رو در من زنده می کنه نظام خانوادگی هنوز در آمریکا جریان داره برخلاف اون چیزی که شنیدیم آمریکا کشور فساد و فحشا و بی بندوباریست. مثلا نگهداری خانم کتی از مادرش
E –
به عنوان یه نتیجه گیری کلی به طور خلاصه موارد زیر در این سفر خیلی برجسته بود:
تحسین زیبایی ها- هدایت شدن – لذت بردن از هر لحظه- شکر گذاری، عشق و مودت نسبت به هم – سلام و لبخند به مردم- تحسین حیوانات – راحت تر حل شدن مسائل –– نشان دادان فراوانی ثروت- رابطه ی خوب استا با مایک – رابطه ی خوب خانم شایسته با مایک – نظام خانواده
F-
و در پایان دوست دارم بگم که:
آه که ثروتمند بودن چقدر باشکوهه، آه که ثروتمند بودن چقدر آزادی زمانی و مکانی بهت میده که تو هوای بارونی وسط خیابون عشقت از بهترین برند برات قهوه درست کنه و بشینه کنار دستت که خوابت نبره و از هم صحبتی باهات لذت ببره و توهم برای اینکه بهش نشون بدی پایه بیدار بودن هستی براش آهنگ دلخواهت رو پخش کنی و با همخوانی کردن با خواننده، عشقت رو مورد خطاب قرار بدی و با حرکات موزون و شیرین بازی بخندونیش و اونقدر عزت نفس داشته باشی که اصلا نگران قضاوت دیگران نباشی. فرزندت هم مشغول لذت بردن از سرگرمی مورد علاقش یعنی بازی کامپوتری باشه. دیدن این صحنه هاست که این باور رو در من تقویت میکنه که ثروت آزادی مالی و زمانی و مکانی به همراه میاره. مگه میشه رو موتور یاماها صدِ تنه جوشی یا پیکان دنده آرژانتینی مدل شصت و خورده ی، مثل آر وی زیر بارون آزادی زمانی و مکانی داشت و قهوه خورد.!!!
در همین حین عشقت کوچکترین زیبایی رو از دست نمیده و ابرهایی که با غروب کردن آفتاب رنگ زیبایی رو به خود گرفته رو مدام ستایش میکنه و به تصویر میکشه. به قول آهنگ سیاوش قمیشی که در حال پخش بود “حس عاشقی همینه” یعنی هیچ زیبایی از زیر رگبار نگاه زیبابین شما نمی تونه جا بمونه. اصلا این نگاه زیبا بین و زبان تحسین کننده ی خانم شایسته است که این لیاقت رو به ایشون دادن که همراه با استاد عباس منش این همه زیبایی رو ببینه و به تصویر بکشه. و در مقابل آرزوی همه زیبایی ها (ابر و باد و دریا و …) هم اینه که با نگاه زیبا بین استاد و خانم شایسته دیده بشند.
اصلا این شعر به نظرم از زبان زیبایی های جهان برای خانم شایسته گفته شده:
زیر رگبار نگاهت دلم انگار زیر و رو شد
برای داشتن عشقت همه جونم آرزو شد
تا نفس کشیدی انگار نفسم برید تو سینه
ابر و باد و دریا گفتن حس عاشقی همینه.
دوست دارم خانم شایسته رو hyper-Admirer (اَبَرتحسین کننده) یا Kaleidoscope (وسیله ای که زیبایی های یک شی رو چندین برابر میکنه) صدا کنم. استاد پیشنهاد میکنم حتما یه تیشرتی رو براشون طراحی کنید که این کلمات روش نوشته باشه.
G –
استاد نمیدونم حواستون بوده با نه! ولی شما در این سفر با ناخوسته هایی مواجه شدید که خواسته های جدیدی رو باید در شما شکل بده. خواسته هایی مثل خرید لپ تاپ با صفحه مات که نور در اون نیفته و بشه راحت کارکرد و صفحه کلیدش ال ای دی دار باشه که در شب و نور کم هم بشه باهاش کار کرد. خرید مودم پرتاپل و دستگاه تقویت کننده آنتن موبایل – خرید پاوربانک
جاودان
سلام دوست عزیز آقای ملک
خیلی دید وسیعی دارید دوست عزیز تبریک میگم به این ریزبینی و هوش شما
واقعا عالی بود و لذت بردم از تک تک کلمات شما
صبح داشتم نظر شما را میخوندم نمیدونم چی شد یدفعه نظرتون پرید و پاک شد، بعدش کلی تو نظرات گشتم پیداش نکردم. باخودم فکر کردم شاید تازه بیدار شدم توهم زدم.
الان که دوباره وارد سایت شدم دیدم نظرتون پیدا شده و سریع سیوش کردم که بارها وبارها بخونم
موفق باشید.
سلام آقای ملک
چقد موشکافانه و دقیق نوشتید.سند و مدرکتون برای هدایت به نیگارای شگفت انگیز، عالی بود..
به قول خانم شایسته ی نازنین؛وااای خدااای من!چقد کامنتتون پربار بود!خدایا شکرت که تونستم بخونمش!
ذخیرش کردم که دوباره هم بخونمش و ازش استفاده ببرم..
سپاسگزارم ازتون..?
درود بر جناب آقای ملک
امیدوارم خداوند به شما مُلک سزاوارانه ای همچون سلیمان نبی عطا کنه
انصافا دست مریزاد
چقدر دقت بی نظیر و توجه قابل تحسینی به این سفرنامه داشتین
خیلی برام جالب بود که نوع اتفاقات زیبایی که برای استاد رخ داده را اینطور با نوع توجهات قبلیشون به موارد زیبای جهان هستی مطابقت دادید
چه دسته بندی خوب و جامعی داشتین احسنت برشما
و
چه تحلیلها و برداشتهایی
یقینا این وقتی که برای تعمق و مداقّه و تتبّع در این فایلها میذارین به احسن وجه بهتون بازخورد خواهد داد
صمیمانه از شما سپاسگزارم ️ ️
و اما استادِ توجه به نکات مثبت با اختلاف، استاد شایسته هستند که با دوربینشون فقط به دنبال شکار موارد زیبا و مثبت هستند و برای همین این فایلهای آماده شده چنان حواس 5 گانه ما رو با خود همراه میکنه انگار ما در اون لحظات در کنارشون هستیم
و البته برای همین، همیشه زیباترینها هم در مسیر شون قرار میگیره
سپاس بی نهایت از شما استاد شایسته
امیدوارم ما هم به معجزه توجه به نکات مثبت بیشتر و بیشتر پی ببریم و همچون شما در مسیر درک زیباییهای بیشتر قرار بگیریم
هزاران تحسین و درود بر شما
درسهایی که از این سفرنامه گرفتم :
1- بهترین شرایط برای کسانی ایجاد میشود که از شرایط به بهترین نحو استفاده کنند .
2- اتفاقی که برایت می افتد مهم نیست ، مهم نوع برخورد تو با آن اتفاق است.
3- در زندگی باید دو هدف داشت اول به دست آوردن چیزی که میخواهی و دوم لذت بردن از آنچه بدست آورده ای .
4- برتری نتیجه توجه بیشتر است ، بیشتر از حدی که دیگران عاقلانه میدانند ، ریسک کردن است ، بیشتر از اندازه ای که دیگران بی خطر می دانند ، رویا پردازی است ، بیشتر از آنچه دیگران عملی میدانند و امیدوار بودن است بیشتر از آنچه دیگران امکان پذیر می دانند .
5- تغییر از درون آغاز مشود .
6 – خوشبختی هدف نیست بلکه روشی برای زندگیست .
شاد و پیروز باشید
به نام خدای زیبا
سلام آقای ملک
چقد موشکافانه و دقیق نوشتید.سند و مدرکتون برای هدایت به نیگارای شگفت انگیز، عالی بود..
به قول خانم شایسته ی نازنین؛وااای خدااای من!چقد کامنتتون پربار بود!خدایا شکرت که تونستم بخونمش!
ذخیرش کردم که دوباره هم بخونمش و ازش استفاده ببرم..
سپاسگزارم ازتون..?
سلام خانم حقیقت
چه جالب
منم صبح داشتم نظر آقای ملکو میخوندم نمیدونم چی شد یدفعه نظرشون پرید و پاک شد، بعدش کلی تو نظرات گشتم پیداش نکردم. باخودم فکر کردم شاید تازه بیدار شدم توهم زدم.
خدا روشکر پس من توهم نزدم
سلام
اگه توهم هم بود توهم شیرین و پرباری بود?
بله کامنتشون یهو پرید و پاسخ من به کامنتشون اینجوری سیو شد تو سایت..
??
سلام به دوستان خوبم
من بالاخره تونستم ارتباطات نشانهها رو درک کنم، بالاخره بین اتفاقاتی که ابتدا سفرنامه افتاد و اتفاقاتی که در طول سفرنامه بواسطه کانون توجه و فرکانس هامون رخ داد ارتباطات رو درک کردم. هی یک چیزی بهم میگفت این به ظاهر مسابقه الکی نیست، بیشتر دقت کن. اصلاً همین احساس چند روز پیش بهم گفت از جلسه اول سفرنامه رو ببین.. بیشتر دقت کن.. بزارید یک قسمتی از نشانهها رو بگم.. وای خدای من جه جهان دقیقی داریم!! تا این حد دقیق؟ در ستیت پارک روزولت خانم شایسته یک کلیپی گرفته از ستایل های RV، افرادی که در ستیت پارک هستن، ترئنیات RV و جشن هاشون و توجه به نکات مثبت اونها – خود من به خاطر دارم خیلی توجه کردم به در هماهنگی بودن مردم با کشورشون در این قسمت از سفرنامه – خانم شایسته توجه کردن به خانم و آقایی که گیتار میزنن، حتی اونجا خانم Rachel و بقیه اعضا خانوادش رو میبینیم، باورم نمیشه.. یعنی هیجان زده هستم، اون آقاهه که داره گیتار برقی میزنه، بچههایی که دارن گلف بازی میکنن، توجه خانم شایسته به تنوع نژادی و .. حالا در قسمتهای بعدی ما چی دیدیم؟! اساس همون چیزهایی که قبلاً بهشون توجه کردیم.. در ستیت پارک سموکی مانت خانم Rachel رو دیدیم که همسایه بودن با خانم شایسته و استاد و مایک. در طول سفر بارها به ایونت هایی رفتیم که داشتن موسیقی میزدن و گیتار میزدن. در طول سفر بچههایی رو دیدیم که دارن بازی میکنن. زمینهای گلف رو دیدیم. به سمت جشن ها هدایت شدیم، هماهنگی بیشتر مردم با کشورشون رو دیدیم – حتی یکی از همسایه ها اومد و God bless america برامون خوند، حتی باتری هایی که استاد گرفت اسم گلف روش بود، نمیخوام بگم واو چه چیزهای عجیب و غریبی اصلاً عجیب نیست خیلی سادست، این اتفاقات هر روز داره توی زندگی همه ی ما اتفاق میفته فقط الان آگاهانه تر شده. جهان داره اساس چیزی که بهش توجه میکنیم رو به شکلهای مختلف وارد زندگیمون میکنه. این نشون میده که کانون توجه ما چطور داره کار میکنه و چطوری اتفاقات رو به هم ارتباط میده. پونصدتا مثال دیگه از ارتباط چیزهایی که تو سفر با دوربین بهشون توجه کردیم و الان توی زندگی خودم و توی سفرنامه بهشون تجربشون کردم در این سفرنامه رخ داد. من به شخصه «به اندازه کافی» سپاسگزار این نعمتها نیستم.. ذهن من باید شخم زده بشه اساسی، همه چیز انقدر سادست.. به چی داری توجه میکنی؟ اساس همون رو وارد زندگیت میکنی.. اگه اساسش شادیه همون رو وارد زندگیت میکنی، اگه اساسی غمه همون رو وارد زندگی خودت میکنی.. الان آگاهانه تر دارم میفهمم توجه کردن یعنی چی، خدای بزرگ به خاطر این سفرنامه که این آگاهیهای ناب رو داره بهمون میده سپاسگزارم. انقدر شارژ شدم میخوام بشینم ساعتها تمرین تمرکز بر نکات مثبت سفرنامه رو انجام بدم. تازه بیدار و آگاه شدم!! در طی مسیر چقدر بیدارتر و آگاهتر میشم؟ خانم شایسته و استاد عباس منش و مایک شما فوق العاده هستین.
سلام خدمت استادگرامی وخانم شایسته مهربان ودوست داشتنی،به نظرمن جلسه ١٠و٣١ازهمه عالی تربودن
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سلام به استاد خوب و مهربون وشاد و پرانرژیم .
سلام به خواهر زیبا و دوست داشتنی و فعال خودم مریم عزیز .
سلام به بچه هایی که هر روز در حال رشد کردن در مسیر یکتاپرستی هستن .
اینجا همه چی بوی خدا میده .همه از خوبیها از زیباییها ,از محبت ها ,از آرامش ها حرف میزنن .
مگه صفات خدا غیر اینهاست ? خدا میگه من مهربونم ,من بخشنده ام ,من زیبام ,من قدرتمندم ,و تمام صفاتش رو داره تو ما بچه های این سایت قرار میده .
ما تلاش میکنیم شاد باشیم ,دروغ نگیم ,تهمت نزنیم ,غیبت نکنیم چرا که این کارها ما رو تو حال بد قرار میده .پس ما داریم دقیقا به گفته های خدا و قرآن عمل میکنیم .
استاد اول از خدا بعد از شما و عزیز دلتو سپاسگزارم که به همین راحتی آموزه های خداوند رو به ما آموختید .واقعا راست که خود شناسی همون خد شناسی ….
وقتی به گذشته فکر میکنم که چقدر زور میزدم که خدا رو بشناسم ,قرآن رو بفهمم و آروم باشم و در آخر میدیم که دقیقا تمام کارهایی که بر اساس باورهای غلطم انجام میدادم منو هروز غمگین تر و نا آروم تر میکرد .
چقدر نمازهای مستحب ,چقدر روزه های قضا ,نمازهای شب ,یه مدت چادر سر میکردم ,یه مدت خسته و عصبی میشدم میزاشتم کنار,معمولی میگشتم .
و همیشه ته قلبم میگفتم خدایا چرا من اینطوریم ?چرا درگیرم ? چرا دوگانه رفتار میکنم ? کدوم درسته ? منو هدایت کن …..
از وقتی با استاد و این بچه های نازنین آشنا شدم .خدا برام نرم و لطیف شده ?
همون مهربونی که خودش تو قرآن گفته .خدا برام زیباییهای اطرافم شده ,خدا برام سلامتیم و همسر خوب وبچه های فوق العادم شده .خدا برام پدرو مادر مهربونم شده ,
خانم شایسته باید بگم از کدوم قسمت سفرنامه بیشتر لذت بردم ?
مگه میشه جدا کرد و گفت فلان قسمت ?
منی که با شما لحظه به لحظه دارم شادو سرمست زندگی میکنم .منی که تو هر قسمت سفرنامه احساس میکنم جزیی از خانواده شما هستم با شما میچرخم ,میخوردم ,ازتماشای زیباییها لذت میبرم چطور بگم که کدوم قسمت بهتر ??
من از این سفرنامه یاد گرفتم که باید ساده زندگی کنم ,ساده بپوشم ,آرایش نکنم و خودم باشم ,ساده و راحت و سریع غذا درست کنم ,از کوچکترین اتفاق اونقدر شاد بشم و بلند بلند بخندم .از دیدن یه آهو ذوق کنم و با صدای بلند جیغ بزنم خدایاااااا شکرت ..
از دیدن مردم فقط به نکات مثبتشون توجه کنم و به راحتی دعوتشون رو بپذریم و برم منزلشون .پس من تو هر لحظه خودم رو رها و آزاد احساس میکنم که هدایت خدا رو به راحتی تو هر کاری لمس میکنم .من دارم یاد میگیرم که روحم رو به پرواز در بیارم .نچسبم به هیچ چیز و هیچ کس .بزار هدایت خدا منو به صراط مستقیم دعوت کنه .راه کسانی که به راحتی آب خوردن نعمت های فراوون دریافت کردن .
لحظه هایی که کنار آبشار نیاگارا گذروندید و اون آهنگ زیبایی که رو قسمتها گذاشتید روح منو پرواز میداد و اونقدر حال دلم خوب بود ,با شما میخندیم ,با شما اون پله ها رو بالا میرفتم .و احساس میکردم خنکی وتندی آب رو که به صورتم میخورد .عظمت خداوند ,زیبایی خداوند ,بخشندگی خداوند در سفرنامه بیداد میکنه .انگار میگه ای کسانی به دنبال خدا هستید ببینید و ایمان بیاورید .اینجا صراط مستقیم ,اینجا همون راه آسونس که شما رو راه به بهشت میرسونه .بیایید و لذت ببرید .
من تازه تو چهل سالگیم متولد شدم و تاتی تاتی کنان دارم راه میوفتم .دارم خندیدن واقعی و از ته دل بودن رو یاد میگیرم .دارم مثل بچه ها رها بودن رو یاد میگیرم و باورهای قشنگم هر روز داره از من یه آدم دیگه میسازه .میخوام وقتی کاملا با گذشتم فرق کردم یه جشن تولد بگیرم و بگم که حالا شدم اشرف مخلوقات ,حالا شدم تکه ای از خدا ,حالا شدم اون آدم که سالها گمش کرده بودم و الان پیداش کردم ,
احساس اون پرنده ای رو دارم که لب یه قله ی بلند وایستاده و آماده پرواز…..
میخوام با این سفرنامه و قدم ها برسم به نوک اون قله و مثل اون پرنده با تمام رهایی و شادی شروع به پرواز کنم .مثل استادم که زندگیش واقعا شبیه پرواز کردن به هرجا که دلش بخواد میره .آزاد و رها در هر زمان و مکان .
ایمان دارم که میاد اون روزی که منم با تمام وجودم لذت این پرواز رو درک کنم .?
عاشق همتونم .
خدایاااااااااا صد هزار مرتبه شکرت برای همه چی……….
تو همین الانم خوب و فوق العاده هستی همین الان کیک تولد بخر
مرسی سارای عزیزم ????
اینجا همه خوبن .همه …….
دوستت دارم انرژی مثبت .???
سلام خدمت زوج دوست داشتنی و اساتید عزیزم مریم شایسته و حسین عباسمنش
من اومدم بگم من تمام فایل ها رو با عشق و با پیگیری مداوم که چه زمانی فایل جدید روی سایت قرار میگیره نگاه کردم و آنقدر غرق در فایل ها بودم و تصویرسازی کردم و لذت بردم که تمام آن لحظات شیرین در ذهن من نشسته و هیچ چیز آن را پاک نمیکند
برای من هیچ یک از فایل ها زیباتر از فایل دیگر نبود من لایف استایل زیبایی رو دیدم که با نحوه ی زندگی خود خدایا شکر در تمام جملات آنها گنجانده شده بود و در روابط آنها ابراز عشق همیشگی بود و توکل واقعی و ایمان به هدایت خدا و نگران آینده نبودن و در لحظه زندگی کردن و از هر چیز لذت بردن بود
و من این آموزش رو بصورت عملی دیدم و تاثیرش بسیار زیاد بود
و من فکر میکردم که هدف شما اساتید عزیزم این است که با عمل جلوی دوربین بما اموزش بدید و در قسمت آخر متوجه شدم شما برای فیلم برداری آماده نمیشین بلکه این زندگی خود شماست و یاد گرفتم بیشتر از این که حرف بزنم با عمل کردن به دیگران آموزش بدم و ممنونم و سپاسگزارم
باتشکر شهرزاد دوست داشتنی
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته
واقعا وقت گذاشتید و انرژی صرف کردید که این همه فایل برای ما اماده کردید و به ما باور قوی دادید که همه چیز شدنی هست اگه ما بخواهیم تنها جایی که به نظر من و خانواده ام بسیار جذاب و دیدنی بود ابشار نیاگرا بود و از نظر فیلم برداری جوری بود انگار ما خودمون اونجا بودیم و از نزدیک داشتیم نعمت ها و زیبایی های خدا رو میدیدم از همین جا خداقوت میگم و امیدوارم بازم برامون فیلم های انرژی بخش برامون بزارید تشکر از زحمت شما
سلام و درود ب استاد عزیز ب خانم شایسته ی دوست داشتنی و سلامی ب زیبایی گلها ب خانواده بزرگم خانواده ی عباسمنشی خانواده ی بزرگی ک بدون هیچ نسبت نسبی فقط ب خاطر هم فرکانس بودنمان با هم یک خانواده ی بزرگ شدیم و دور هم جمع شدیم ک با خدا یکی شویم و بهشت را همینجا ببینیم و تجربه کنیم …
من از اول همسفر بودم با فایلای سفر ب دور آمریکا تک تک این جلسات بسیار عالی و دیدنی بودند و زیبایی های خاص خودش داشت و انتخاب یک قسمت خاص کار سختیه چون تمام قسمتها عالی و بی نظیر بودن ولی من قسمت ۲۷ سفر رو خیلی دوست داشتم و برام خیلی جذاب بود ک دلایل اون رو میگم اول اینکه اون زمانی ک باران میبارید و جاده پیدا نبود و استاد گفتن با هدایت الهی میریم واقعا برام جالب بود و دقیقا خود من این تجربه رو داشتم ک داشتم از یه شهر ب شهر دیگه مسافرت میکردم و در جاده چنان بارانی گرفت ک جاده پیدا نبود اول کار ترسیدم ولی خیلی زود یاد حرف استاد افتادم ک خدا هست و خدا هدایت میکنه از خدا خواستم ک تو ما را هدایت کن و مواظب ما باش چون اصلا جاده پیدا نبود و با این صحنه ک استاد در باران رانندگی میکردن با این شرایط من رو یاد اون خاطره انداخت و خوشحال شدم از اینکه دارم اموزشهای استاد رو در زندگی استفاده میکنم و در این فایل زیبایی های آبشار نیاگارا رو از جهات مختلف نشون دادید هم از بالا و هم داخل رودخانه و پایین ابشار …
خیلی زیبا بود ک همزمان هم کشور امریکا و هم کانادا قابل دیدن بود و این آبشار بی نظیر مرز بین دو کشور ، زیبایی ک واقعا با دیدن اون عظمت و شکوه خداوند تجلی پیدا میکرد اون جایی ک سوار بر قایق ابشار رو ب تصویر کشیدید واقعا زیبایی اون قابل توصیف نبود دیدن آبشار از روبرو بی نهایت زیبا و چشم نواز بود عده ای از بالا ب تماشای آبشار ایستاده بودن و عده ای در زیر آبشار زیبایی ان را نظاره گر بودن و عده ای از روبرو ،دیدن این خلقت بی نظیر واقعا تکان دهنده بود رنگ آب سبز بسیار زیبایی بود ک چشم را نوازش میداد و ان رنگین کمانی ک زیر آبشار تشکیل شده بود واقعا این صحنه خلق یک نقاشی زیبا و دیدنی بود ک با دیدن این صحنه میشد به قدرت و عظمت خداوند پی برد .اون آهنگی رو ک روی اون فاید گذاشتید اگر چه نمیدانم چی میخواند ولی احساس میکردم داره زیبایی و قدرت خداوند روعنوان میکنه و دلنشین بود .خدایا شکرررت
استاد عزیز خانم شایسته ی مهربون نوش جانتون این لذت های سفر و دیدن این همه زیبایی واقعا خداوند ب شاجاعان پاسخ میدهد استاد واقعا نمونه و الگوی بسیار بی نظیری از عمل ب قانون هستن واقعا اراده ی شما و حرکت شما در این مسیر ستودنی است خیلی خوشحالم ک خداوند مرا هدایت کرد ومرا با استاد آشنا کرد و مرا عضوی از خانواده ی دوست داشتنی عباسمنش قرار داد ..خدایا شکرت
ان شالله در امریکا همدیگر رو ملاقات میکنیم .
سپاسگزاری ویژه از خانم مریم شایسته عزیز ب خاطر اینکه فایلای سفر نامه رو را عشق و با سخاوت در اختیار ما میزارن تا ما هم شاهد قدرت و زیبایی های خداوند باشیم .در پناه الله یکتا شاد و سالم و سربلند باشید و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت..