سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۵ - صفحه 6

408 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 2313 روز

    با شکر و سپاس به درگاه خدای بزرگم

    و درود و سپاس به شما استاد عزیزم و مریم خانم گلم و همه همراهان عزیز و دوست داشتنیم

    استاد عزیزم واقعا این فایل برای من خودش یه دوره آموزشی بود و دریایی از آگاهی تو ی این فایل برای من داشت گاهی با حرفاتون اشک ریختم و بایه جاهایی از حرفاتون از عمق جان لذت بردم و با تمام وجودم حسشون کردم

    اینو میدونم و فهمیدم و درک کردم که برای رسیدن به خوشبختی و سعادت باید از درون خودمون رو درست کنیم و افکارمون رو پاک کنیم و صیقل بدیم و زیبا بیندیشیم تا زیبا ببینیم و زیبا بشنویم و…

    هیچوقت فراموش نمیکنم که وقتی از عمق جان هدایت رو از خدا خواستم و آرزو کردم که معنای کن فیکون و چگونگی رسیدن به خواسته ها و آرزوهامو بفهمم چطور خدا منو به این سایت و رهنمودهای استاد عزیزم هدایت کرد و از چه راههایی که فکرشو نمیکردم کم کم و آروم آروم منو به دریایی از معرفت رسوند

    به قول پیامبر حالا اگه خورشید رو در دست راست من و ماه رو در دست چپ من قرار بدن امکان نداره دست از این راه بکشم و این نوع تفکر رو نسبت به جهان هستی نداشته باشم

    این تفکر شده زندگی من ، لذت من ، عشق من

    خدارو حس میکنم و باهاش حرف میزنم و خدا هم با من حرف میزنه

    گاهی روابط اتفاقات رو به خوبی درک میکنم

    میدونم که این راه بی پایانه و همیشه ادامه داره و اتفاقا همین هم برام خیلی لذت بخشه که مدام و لحظه به لحظه نو شدن و تازه شدن خودمو و جهان اطرافم رو میبینم و این همون عشق و لذت زندگیه و حرکت در مسیر سعادت و خوشبختیه که قطعا و بی تردید این راه پر از اتفاقات شیرین و خوشاینده و چقدر زیباست که خودت بتونی خلق کنی و بتونی اشتباهاتتو ببخشی و دوباره به شکل درست و دلخواه خلق کنی و به دریای بیکران هستی وصل بشی و وجودتو بتونی تا این حد گسترده کنی که هر چه بخواهی برایت رقم بخورد .

    از دست و زبان که بر آید

    کز عهده شکرش به در آید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    شهربانوامیری گفته:
    مدت عضویت: 2208 روز

    با نام خدا

    سلام به همه

    عجب سایتی

    عجب استادی

    عجب اموزه های نابی

    عجب کشوری

    عجب رنگین کمانی دارداین کشور همه رنگ همه نژاد همه مذاهب وهمه فرهنگ

    عجب صلحی عجب ارامشی عجب ازادی

    من وجودخدارا دراین کشور پررنگترمیبینم

    کشوری که باداشتن پرچم هایی نماد کشورهای دیگراست درقلب خودجای داده است وبازبان خودشون پذیرای چنین مهمانانی هست بایدم این کشوررشد کنه چون با هر ملیتی درصلحه پرچم ازادیش برای همه مذاهب وفرهنگها بالاست

    خدایا شکرت

    مردم میرن مکه اما ماحجمون این سایته این سخنان استادکه دلم را ربوده

    این سایت کعبه دلهاست خدای ما اینجاست توی این اگاهی ها در کلام استا د

    دستان خداوند اینجاست عبادت اینجاست

    مهرخداوند اینجا جاریست عجب ارامشی عجب صلحی بادخودم دارم خدایا شکرت

    یادمه وقتی به سن تکلیف رسیده بودم دامادمون همیشه منو دخترشو بیدارمیکرد واسه نماز اما من ازهمون اول با اون نمازه مشکل داشتم حس بدی بهم دست میداد انگار ب الجبار بود میخوندم وسرنماز تازه خوابمم میبرد?بازم خداروشکرمن با اون شکل عبادت مشکل داشتم وکلا خدارو تواسمونا به دنبالش میگشتم

    وهمیشه فکرمیکردم باگریه وزاری چیزی ازخدابخوام به خدا نزدیکترم

    من با اینکه همسایه دیواربه دیوارمساجدبودم با مسجدرفتن مشکل داشتم بازم خدارو شکر

    وقتی تومدرسه میگفتن باید بیایین خیابون واسه شعار من هیچوقت حاضرنبودم برم اون شعار سربدم

    همیشه باخودم میگفتم کشوری که مرگ مردمان کشوری دیگرو بخواد قطعا اونها مرگ رو واسه خودشون طلب میکنن

    من هیچوقت خدارو تواین چیزها نمیدیدم هیچوقت

    وباهیچ دین ومذهبی خداروشکرمشکل نداشتم

    اما من خودم و خداموتواین سایت شناخت

    تاقبل ازاین من فقط یه شناخت دروغین وظالم ازخداداشتم با شکل وشمایلی دیگر

    من خدامو تو حرفای استاد پیداکردم

    من خدامو اززبان تصاویرهای مریم شایسته دیدم

    من خدامو دروجود یک فردی که کلاه افغانی داشت دیدم

    من خدامو دروجود ادمهایی که باخودشون درصلحن درکشورامریکادیدم حتی بدون پوشش

    من خدامو درچهره پیرزن ۹۵ساله دیدم که میخواست آروی بخره وبره دورامریکا سفر

    من خدامو درباغچه خانم بورلی واون گلهاو مجسمه مریم مقدس دیدم

    من خدامو درون اون خانمی که سگش سرطان داشت اما بردش تفریح

    من خدارو درون ادمهای خبره ای دیدم که هدایت شدن اینترنت و پله آروی رو درست کردن

    من خدامو درون‌تمام سرسبزیها گلها ابشارها رودها برکه حیوانات اون کشوردیدم تمام جهان سرای من است

    من خدامو درامیشها دیدم

    قضاوت نمیکنم هرموجودی برای هدفی خلق شده است

    هرموجودی درهرجایگاهی چه به ظاهرخیر وچه به ظاهرشر درمسیرتکامل خویش است .

    چشمهارا باید شست .جوردیگرباید دید

    خدای من همه جاست به راستی کجا دنبالش میگردی ؟؟؟؟؟

    هرکی خواستش اینه بره مکه حاجی شه اما من ازخداخواستم اینه برم امریکا وحتما میرم یه روزی باهدایت خداوند

    هیچ مپرس ، این مذهب کیست

    جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست…

    اینجا عاقل و فرزانه یکیست…

    بر درگه او چونکه بیفتند به خاک

    شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست

    با سوره ى دل ، اگر خدارا خواندى

    حمد و فلق و نعره ى مستانه یکیست

    این بى خردان،خویش ، خدا مى دانند

    اینجا سند و قصه و افسانه یکیست

    از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار

    در خلقت حق، رستم و موریانه یکیست

    گر درک کنى خودت خدا را بینى

    درکش نکنى , کعبه و بتخانه یکیست...

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
    • -
      ليلا كيايی گفته:
      مدت عضویت: 2924 روز

      سلام مروای عزیز?

      عالی بود خیلی حس خوبی گرفتم اصلا هر کجا که بوی خدا ،رنگ خدا،عشق و نور خدا باشه ،همون چیزی که در درون همه ی ماست ، همین جا ،پر است از درک و آگاهی خدا و زیباست .

      و اون شعر آخر رو که به این شکل نوشتید رو خیلی دوست داشتم. اینو یه نشونه میدونم و می خوام دوباره بنویسم .??

      باران که شدی مپرس ، این خانه کیست

      سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست

      باران که شدی، پیاله ها را نشمار

      جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست

      باران ! تو که از پیش خدا می آیی

      توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست…

      بر درگه او چونکه بیفتند به خاک

      شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست

      با سوره ی دل ، اگر خدارا خواندی

      حمد و فلق و نعره ی مستانه یکیست

      این بی خردان،خویش ، خدا می دانند

      اینجا سند و قصه و افسانه یکیست

      از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار

      در خلقت حق، رستم و موریانه یکیست

      گر درک کنی خودت خدا را بینی

      درکش نکنی، کعبه و بتخانه یکیست …

      امیدوارم باران عشق و نور و جلال و و شادی و ثروت و زیبایی خداوند همواره بر تو جاری باشه ??

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        شهربانوامیری گفته:
        مدت عضویت: 2208 روز

        سلام عزیزم اره این شعررو من خلاصه کردم اینجا

        خداروشکرمیکنم که همه ی ما دراین مسیرهدایت شدیم ازبابت دیدگاهتون خیلی خیلی سپاسگذارم

        دوست عزیزتمام ثانیه ثانیه های لحظات زندگیت پراز وجودخدا .شادوثروتمندو سلامت باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      حبیب الله مرام نارویی گفته:
      مدت عضویت: 3120 روز

      عالی بود دوست عزیز واقعا لذت بردم . اونجایی که گفتی حجمون تو این سایته اشک تو چشمام جمع شد و از ته دل گفتم خدایا شکرت که با این آگاهی ها آشنا شدم و تو این مسیر هستم. چون من همیشه از خدا می خوام که منو به راه راست هدایت کنه راه کسانی که به آنها نعمت داده .

      سپاس گذارم دوست عزیز بابت نظر زیبایی که نوشتی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    الهه طهورا گفته:
    مدت عضویت: 2511 روز

    مثل همیشه صحبت هایی بی نظیر و گرانبها. فقط سوالی که برای من مطرح میشه اینه که استاد در دوره های متفاوت بارها گفتن اگر با خودتون در صلح و آشتی باشید و به خودارزشی برسید آدمهای منفی و در تعارض با شما یا عوض می‌شوند و یا از شما دور می شوند . پس دلیل وجود همچین آدمهایی در فضای مجازی در مواجهه با استاد چیست؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      احسون گفته:
      مدت عضویت: 2987 روز

      سلام الهه عزیز

      من احساس می کنم این جهان به هرحال دوقطبیه . بنظرم اون حرف استاد یعنی خیلی خیلی اون تعارضات و آدم های منفی کم میشن. برای ایشون هم فکر می کنم به نسبت ارتباطی که دارند و این همه مخاطب فقط عده ی محدودی هستن که چنین نظریات و مقاومت هایی دارن . در واقع هیچوقت خالص صد در صد همه ی انسان های دور ما با ما یکی و هم ندار نمیشن . تضاد ها و قطب مخالف همیشه باید باشن منتهی خیلی کم می شن . اینجا هم کسانی که اعتراض می کنن فقط مثلا به جنبه ای اعتراض کردن که شاید مقاومت خیلی زیادی دارند مثلا بحث حجاب و لخت بودن استاد . اینها رو هم که نمیشه که نباشند . به هرحال تضادی مطرح میشه تا خیلی ها بفهمند که چون ایشون می خوان خودشون باشن اینطورن و یهو ازشون فیلم گرفته میشه . و بعد هم همین برای خیلی ها تلنگری میشه و ازش درس لازم رو می گیرن. تضادها همیشه خواهند بود فقط بسیار کمتر خواهند شد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      خدافظ گفته:
      مدت عضویت: 3969 روز

      سلام

      اول اینکه فضای مجازی به راحتی قابل اعراض کردنه و همونطور که دارید خودتون میگید اسمش مجازیه یعنی واقعی نیست. در واقع سید هم به هیچ وجه در مقابله با این افراد انرژی خرج نمیکنه.

      دوم اینکه این فضای مجازی ای که شما میگید از فرکانس‌های همه‌ی ماها با همدیگه شکل گرفته. در واقع فضای مجازی شخص سید نیست.

      سوم اینکه توی اینستا فقط چنین چیزی بوده.

      چهارم اینکه سید هم انسانی شبیه ماست و هرروز در حال تکمیل خودشه. هیچ چیز در دنیا ۱۰۰ درصد نیست. ما تلاش میکنیم بتونیم خودمونو به ۱۰۰ درصد برسونیم ولی همین که به ۸۰ یا ۹۰ درصد برسیم، برد زیادی کردیم.

      پنجم و مهمتر از همه اینکه اتفاقا من حس میکنم هرچه از عمر فضای مجازی عباسمنشی‌ها گذشت، به دلیل اینکه تجربه‌ها بیشتر شد و تمرین ها بهتر شد و فرکانس جمعی بچه‌ها بهتر شد، ما خیلی کمتر شاهد ورود آدمهای ناهمخوان به سیستم شدیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    هادی زارع گفته:
    مدت عضویت: 3786 روز

    سلام به همه عشقا

    اول از همه بابت این فایل و توضیحات زیبا از استاد عزیزم سپاس‌گزارم

    چیزی که برام خنده دار بود و همش یادم میومد ولی استاد در مورد تیم و فوتبال صحبت کرد و نتونستم که ننویسم، برای بازی فینال پرسپولیس کاشیما رفته بودیم استادیوم آزادی، در حین بازی تماشاچیا بجای تشویق پرسپولیس به تیم مقابل با شعر فحش میدادن. با اینکه اونا زبونش فرق داشت و حتی یک کلمه هم نمی‌فهمیدن?

    با خودم میگفتم اخه اینا که نمیفهمن چرا هی این شعر رو میخونید. و یا اینکه بجای تشویق تیم خود، بوق میزدن در طول بازی تا حواس تیم مقابل رو پرت کنن. در آخر هم پرسپولیس حذف شد. میگفتم بجای بوق و فحش به تیم مقابل اگه تماشاچیا روی تشویق تیم تمرکز میذاشتن خیلی نتیجه متفاوت می بود.

    …. بگذریم…

    راستی این کلمه هیولا لذتو هنگام غذا خوردنمون چند برابر کرده. با دیدن این فایل های سفرنامه فهمیدم چقدر میشه با چیزهای ساده بیشتر لذت برد.. وقتی مامانم خونه نیست با عشق غذا درست میکنم و اسم هیولا میذارم روی غذا، بعد به داداشام میگم بیاین که یه هیووولاییی درست کردم بینظیر.. بعد داداشام هم میان و میگن عجب هیولایی و کلی با هم میخندیم و کیف میکنیم بابت غذا و کلمه هیولا.

    البته کاربرد کلمه هیولا رو دارم جاهای دیگه هم یاد میگیرم?

    همبر هیولا، فلفل هیولا، دوغ هیولا و کلا در طول روز با هیولاها سر و کار دارم. ??

    فقط میتومم بگم خداروشکر که با شما و در مدار شما هستم. افرادی که از زندگیشون لذت میبرن و کمک میکنند دیگران هم بیشتر لذت ببرن.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت ???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    بهروز گفته:
    مدت عضویت: 2433 روز

    استاد عزیزم سلام

    امروز و این لحظه و ۴ساعت بعد از دیدن این فایلتون،انگار که آدمی دیگه هستم.

    در حین دیدن فایلتون اتفاقی برام افتاد و مکالمه ای با دوستی داشتم که اگر اون بهروز قبل بودم مطمئنم تا یک ماه افسرده و غمگین می موندم و صدتا اتفاق بدتر سراغم میومد.

    اعتراف میکنم که حال کنونی ام خیلی خوب نیست ولی آرامشی را درونم حس میکنم که قبلا تجربه نکردم.

    داخل مغازه در حال دیدن فایلتون بودم و غرق در شما بودم.

    چقدر خودمو،،،خود خودمو میگم نه خودی که دیگران دیدن و میشناسند!!!

    چقدر خودمو شبیه شما میدونم

    آره من هم هیچوقت نتونستم بین انسانها فرقی ببینم

    در حالی که شهر من پر از اقوام مختلف هست

    ولی سنگینی یه حرفتون روی قلبم هست و تپش قلبمو کند کرده

    من که خودمو شبیه شما میدونم پس چرا هنوز اینجا هستم.چرا هنوز محیطم عوض نشده.

    یعنی توهمه؟؟؟!!!!!

    دیدید وقتی یه آهنگ را گوش میدید،اکثر مواقع باهاش همنوا میشید و شعرشو چنان زمزمه میکنید که انگار شاعرش خودتونید؟؟؟

    ولی تا آهنگ قطع میشه،شما هم استپ میشید

    حرف های شما عزیز دلم،استاد نازنینم هم همینطوره.اونقدر روح نواز هست که انگار از خودمون هست و از جان خودمون نشأت گرفته.

    پاشنه آشیل و گره کار ما که نتیجه نمیگیریم یا نتایجمون کوچک هست همینجاست،

    (((((فراموشی)))))

    تا از تبلتم جدا میشم و از درس شما پا میشم خودمو داخل محیطی میبینم که ۳۸ سال هست که مثل پیله دور خودم پیچیدم

    قلبم میگیره

    تو فکر میرم

    دوست دارم این پیله را بشکافم ،نه اینطورا!!!!

    بترکونمش

    منفجرش کنم مثل یه army

    که دیگه اثری ازش نمونه

    این پیله ی آهنی که با ذهنم دوره خودم تنیدم

    دیگه تنگه برام،نفس گیر

    باید فراموشی را بذارم کنار

    اوضاع داغون ولی شیرینی را دارم میگذرونم،پیله آهنین را با زحمت زیاد و با زخم های فراوون شکاف دادم.

    ولی استاد گلم،عزیز دلم

    هنوز جرأت ندارم پامو بیرون بذارم

    برا همینه میخوام منفجرش کنم،تا پلی برای برگشت نباشه

    دیگه فکر میکنم کافیه از شکاف پیله ام نور زیبای خورشید را تماشا کردن

    هر شب وقت خوابم و در رویام دستم را از این شکاف بطرف شما میگیرم و پیوستن به شما را فریاد میزنم

    پیوستن و غرق شدن در باورهای زیبا،ناب و خالصتون

    دلم برای خدا ؟

    نه

    برای خودم تنگ شده

    …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    ولی اله مرادی گفته:
    مدت عضویت: 2497 روز

    با سلام به استاد وتمام خانواده صمیمی عزیز

    من با تمام وجودم این سخنان ناب الهی را قبول می‌کنم،و درونم را پاک می کند این سخنان خداپسند،کوکای در درون هست ،مرا به سوی تو

    می خواد،ای کاش این متن من صدای فریاد سپاس گزاری از خداوند رو به زیبای بنویسد،که این مرد نازنین، این استاد بی نظیر چه ها به من آموخت،

    بی شک دست هایی از دست های اوست،

    عشقی که در درون من ایجاد شد ،عشق الهیست…

    شما به من آدب آموختی،به لذت بردن از زندگی آموختی،شما منوبه خدا نزدیکتر کردی،عاشقم کردی

    من نمی توانم محبت های شمارو تا آخر عمرم جبران کنم،فقط از خداوند برای شما آرزوی سلامتی ،آرزوی خوشبختی در این جهان وآخرت دارم،

    آرزوی جز دیدار با دوست در قلبم نیست،ای یارمن پیش من بیا، بیا و درونم را ویران کن،که این خرابه را فقط تو می توانی آباد کنی ….

    دوست دارم،دوست دارم،عاشقتم،

    عاشق صحبت های ناب الهی ات هستم استاد جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    باران گفته:
    مدت عضویت: 2481 روز

    استاد عزیز ممنونم که کامنتها رو میخونید. دیدن لایک سبز خیلی لذت بخشه :)

    بعد از دیدن این ویدیو یک نگاهی به کامنتهای اون پستی که گفتید(در اینستاگرم) انداختم و باورم نشد اینها فالورهای شما هستن که از بین اونهمه زیبایی در اون ویدیو، فقط به چیزی که دوست نداشتن توجه کردن!! چقدر جنس کامنتها با کامنتهای دوستان در سایت متفاوت بود! من وقتی اون ویدیو رو دیدم فقط محو تماشای طبیعت شدم. چطوری اونها نتونستن طبیعت به اون قشنگی رو ببینن و به قول خودشون «حالشون به هم خورد»؟؟؟!

    یاد یه چیزی افتادم. یک عکاس امریکایی هست که پیج معروفی به نام Humans of new york در فیس بوک و اینستاگرم داره. اسم خودش برندون هست. برندون عکسهای ساده ای از مردم میگیره ولی با افرادی از ادیان، نژادها و… مختلف گفت و گو میکنه و متن گفت و گو رو به همراه عکس در پیجش میذاره. این مرد با پیجش کلی آدمهای متفاوت رو با هم اشنا کرده و به نظر من به سهم خودش داره بین مردم جهان صلح ایجاد میکنه. یک بار عکسی از یک نفر گذاشته بود که بدنی مردانه، صورتی ریش دار و هیکلی بسیار چاق داشت اما لباسش زنانه بود(یعنی جز اقلیت های جنسی بود) لباسش خیلی هم پوشیده نبود. پیج برندون از سراسر جهان فالور به تعداد زیاد داره اما فکر میکنم بیشترشون امریکایی هستن. من شروع کردم به خوندن کامنتها و شاید باورتون نشه اما حتی یک کامنت ندیدم که اون فرد رو مسخره کرده باشه. حتی یک کامنت ندیدم که اون فرد رو به خاطر چاقی اش سرزنش کرده باشه. حتی یک نفر رو ندیدم که بگه «حالم به هم خورد» حتی یک نفر رو ندیدم که نوشته باشه «تو جهنمی هستی» ولی تا دلتون بخواد افرادی رو دیدم که نوشته بودن «چقدر شلوارش قشنگه!» «چقدر کفشش خوشرنگه!» «چقدر دوست داشتنیه» احساس میکردم تمام تلاششون رو کردن که در اون عکس چیزی رو ببینن که به نظرشون قشنگه نه چیزی که باهاش مخالفن یا دوستش ندارن.

    بعضیها در یک تصویر به چیزی که «دوست ندارن» توجه میکنن و حالشون به هم میخوره. بعضی ها هم در یک تصویر به چیزهایی که دوست دارن توجه میکنن و حالشون خوب میشه. ما از کدوم دسته ایم؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    محمدرضا عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 2650 روز

    استاد عزیزم سلام

    این بهترین کادوی تولدم بود از طرف خدا بوسیله شما.???

    امروز تولدمه و لذت میبرم از هدایتهای خدا که واقعا این صحبتهایی که خدا از زبان شما گفت رو لازم داشتم تو زندگی.

    من خودم خیلی از اون نشتی انرژی ها داشتم و خیلی وقتها سعی میکردم دیگرانو متقاعد کنم و اکثرا ب ناراحتی طرفین میکشید.

    اما امروز که این فایلو دیدم ب خودم گفتم فکر کن مردم کارها رو جور متفاوتی انجام میدن و تو وقتی میبینی هی خوشت میاد و میگی عه چه جالب!

    یعنی میخوام بگم میتونیم این تفاوتها رو بعنوان فان ببینیم و ازش لذت ببریم و این دقیقا وقتی اتفاق میفته که ما با خودمون در صلح باشیم.

    خیلی از ما چون با خودمون اوکی نیستیم هی از این تفاوتها و زیبایی ها فرار میکنیم،در صورتی که یادمون میره نه قراره تو اونجوری بشی نه قراره کسی رو مثل خودت بکنی.فقط ببین و لذت ببر دیگه??

    الان نزدیک مغازه من صافکاریه و سر و صدا داره خب همه دارن گله میکنن ک صداش زیاده و فلانه ولی خب بخوایم بپذیریم میگیم چ جالبه که یه نفر با چکش زدن داره پول درمیاره و برای اون ادم صدای چکش معنی پولو میده.یا کسی که یه جراحه نیاز ب تمرکز داره نمیتونیم بگیم تو اتاق عمل آهنگ بزارن که??این یعنی فراوانی هم تو سکوت میشه پول دراورد هم تو صدا و بابتش باید شکرگزار باشیم.

    وقتی بتونیم توذهنمون اینو بعنوان دیفالت قرار بدیم که:هر کسی با هر روشی تو هر کاری که داره انجام جالبه و زیباست دیگه دنبال این نمیشیم که دیگران متقاعد کنیم یا بترسیم از متقاعد شدن،دیگه مسخره نمیکنیم کسی رو.

    من خودم الان که فایل رو دیدم میگم خب وقتی اینطوری نگاه کنم ب اطرافم هم جالبه برام و هم نماد فراوانی،که چقدر خدا راه برای کارها گذاشته چقدر ادمها متفاوتن و چقدر جالبه دیدن ادمهای متفاوت با کارهای متفاوت.

    واقعا ممنونم از خدا که از زبان شما این کادوی تولد رو بهم داد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2875 روز

    سلام به خانواده عزیزم

    وقتی استاد ازفیلم گرفتن زندگیت صحبت میکردی چیزی که درذهنم کلیک خورد این بود که ما اگه توجه کنیم واز این زاویه نگاه کنیم چونکه هرشب باخوابیدنمون وهرصبح بابیدار شدنمون یه روز جدید داریم یعنی ما یک بار زندگی نمیکنیم بلکه داریم هزاران بار وهزاران سال زندگی میکنیم……

    وچرا ماهم نیاییم زندگیمون روفیلم نکنیم وهرشب قبل از خواب تمام طول روز رو ویرایش کنیم وبفهمیم که تو این روز چکارکردیم وآگاه بشیم واین باعث میشه خودمون رو از منظره بزرگتری ببینیم وهرروز باعث اصلاح بهتری اززندگی بشیم…..

    خیلی ازآدمها فکرمیکنن با پایبند به اعتقادات پیشینه و بادین خودشون مردم وخداوند رو به مقصد میرسونن اما غافل ازاینکه خداوند خودش مقصده…..

    ومانند خیلی ازانسانها نیست که بایک بدی تمام خوبیها روفراموش کنه بلکه برعکس بایه خوبی تمام بدیها ازیادش میره…..

    بیاییم فکرکنیم که هرآدمی که درهرجا باهراعتقادی وشیوه ای که داره زندگی میکنه بپذیریم که وخیلی باهمه جهان درصلح باشیم نه اینکه کاری که خودخدا میتونسته همه رو یک دین ویه جورفکرکردن خلق کنه اما نکرده بخاطر همین هرکسی درمقام مختلفی اززندگی نتیجه حاصل میکنه بیاییم چشممون روبازکنیم که ازتمام موجودات دیگه یادبگیریم نه فکردارن نه قوانین پیشرفت اما دارن همگی درکنارهمدیگه زندگی میکنن بدون اینکه احساس کنن دارن جای همدگه رو تنگ میکنن……

    استاد وقتی گفتی باید اموزه ها و آگاهی هارو ازفایل ها بکشی بیرون انگار تاکید ویادآوری مجدد درذهنم آپدیت شد….

    من هروقت که چیزی به ذهنم نمیرسه براکامنت گذاشتن وذهنم بهم میگه ولش کن فاییده نداره توکه چیزی نداری برا نوشتن ونظرگذاشتن سریع بهش میگم شاید فعلا چیزی به ذهنم نرسه یا حرف بدرد بخوری الان نداشته باشم اما چونکه من خیلی به خودم فشارنمیارم بلکه فقط شروع میکنم به نوشتن خداوند خودش کمکم میکنه…….وباعث یادگیری بیشتر وپیشرفت بیشتر زندگیم میشود…..

    ویادمه وقتی استاد درقانون آفرینش وفایلهای مختلف میگفتی خیلی وقتها چیزی به ذهنم نمیرسه اما میگم میرم جلوی دوربین هدایت میشوم بلکه منم الان البته ۱%درک میکنم چی میگفتی چونکه در ۹۵درصد کامنتهای خودمم همین اتفاقها میفته…..

    اصلا معنای این جمله رو تازه فهمیدم….

    واگه هرجمله زیبا وتاکیدی رو اگه معنا ومفهوم اصلیش رو دردلش درک کنیم چقدر قدرتمند میشه وبادرک هرجمله باعث تنظیم شدن یه تیکه ازپازل زندگی میشه اما محکم وپابرجا میشود که با ادامه دادنش تیکه های بعدی پازل رو بدنبالش خودش میاره….

    اما از احساس ها وعملکردهای زندگیم میفهمم خیلی چیزهارو اصلا هنوز نتونستم بخوبی یادبگیرم…..

    اینکه جهادی اکبر میخواد واقعا همینطوره….

    خودمن هزاران مرتبه شده گفتم هردین ومذهبی وهردیدگاهی آزادی کامل داره وآدم باید این طوری فکرکنه و….اما وقتی ذهنم رو عملکردمو ویرایش میکنم میبینم نه بابا ادعا تا عملکرد خیلی متفاوته…….من هنوز نتونستم بخوبی این آگاهی هارو درعمل اجراکنم…….

    اطراف کنم شاید بعضی اوقات کامنت گذاشتنم بخاطر اینه که امتیاز بیارم اما همینکه به وسعت قلبم وصاحب قلبم «الله»توجه میکنم سریع یادآورمیشوم امتیاز درسایت مهم نیست…امتیاز در احساست به خودت وخدای خودت مهمه….

    استاد ،مریم جان،ودوستان عزیز اینها چیزهایی بود که صادقانه وخیلی دوستانه به زبان آوردم واااااااااااااقععععععععععا همه تونو دوست دارم و واقعاااااااااااااااابرای همیگیتون بهترینهارو میخواهم چونکه این سایت بیزینس برنده برنده است نه دیگری رو بباز تاخودت ببری همه داریم همدگرو میکشیم بالا……..

    عاشق باشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  10. -
    مهدی نوری گفته:
    مدت عضویت: 3432 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم امیدوارم که حال دلت خوب باشه

    استاد جان در حالی دارم این فایل و گوش میدم که به استرالیا دارم زندگی می کنم و اگر یک این حرفا رو موقعی که تو ایران زندگی می کردم به من می گفت باور نمیکردم حقیقتاً تمام حرف های شما در مورد این دیدگاه ها زدید کاملا درسته چون الان من در کشوری زندگی می کنم که همه جور دیدگاهی وجود داره دیدگاه هایی که شما مثال زدید هم اینجا وجود داره چون یک کشوری هست چند ملیتی و چند فرهنگی و چند دینی.

    عزیزم اونی که شما میگین یا با ما هستید یا بر ما کی منو به فکر فرو برد منو به زمانی برد زمانی که ایران زندگی می کردم اما شاید بهتر باشه از یه خورده عقب تر شروع می کنم استاد من اهل افغانستانم اصالتاً افغانی ولی بیرون به دنیا آمدم و ایران بزرگ شدم و معلوم نیست که بعداً کجا به خاک سپرده میشم چون جهان سرای من است.

    تا جایی که یادمه من توی ایران که بودم توی مجلس های شرکت می کردم مذهبی به مجلسی که افرادی متفاوت با دیدگاه های متفاوت خیلی برام جالبه که این جایی که شما میگین یا بر ما هستید یا با ما اون زمون در مورد من هم همینطور بوده, از همون اوایل که من تو دبیرستان یا دبستان یا راهنمایی می رفتم یه حسی تو درونم همیشه به من می گفت که اون چیزی که میشنوی درست نیست و باید تفکر کنیم, از همان روزهای اول خیلی خیلی تفکر می کردند یه حسی تو دلم میگفت آرزوهاتو روی دیوار بنویس استاد نمیدونی من یه دیوار داشتم توی خونمون از همون دیوار های آجری بامداد مدرسه همیشه تراش میکردم توی همون حیاط روی دیوار روی بندبند دیوار خواسته ها می نوشتم اهداف و می نوشتم و می نوشتم که به چیزهای رسیدم توی همون زمان بچگی, هدف های مثل اینکه به حج رفتم یا بهتر بگم برنده جایزه ده بار سفر به حج یا برنده جایزه ده بار سفر به کربلا ۵۰۰ میلیون تومن از بانک یا برنده فلان ماشین این قسمتش اشکال داشت برنده شدن بچگی از بس که منو زده بودند و از بس که لیاقت منو پایین آورده بودند فکر می کردم که یکی دیگه از یه جایی یه عامل بیرونی باید منو به هدف برسونه اما بعدها این فهمیدم تنها چیزی که نیازه آدم به موفقیت برسه یا عوامل درونی به اسم ایمان به رب ایمان به خدایی که ما را هدایت میکنه به سمت درست استاد عزیزم من الان که دارم مینویسم هیچ برنامه از قبل نداشتم و هیچ نکته را از قبل یادداشت نکردم به جز نکته های فایل قسمت چهل و پنجم شما. از اونجایی میگفتم که تو ایران بودم و این دیدگاه ها رو میشینم یا با ما هستید یا بر ما و توی همون زمان ها وقتی که از حس درونم پیروی می کردم و همیشه به دنبال اون حس درونم بودم توی همان زمانی که درکش نمیکردم درست و حسابی همیشه دیدگاه های من بر ما بود یعنی بر ضد آنها و آنها هم با همان افکار پلید و کثیف شان می خواستند که من رو مجاب به باور حرفای آنها نکنند

    نکته‌ای که شما در این فایل بیان کردید این بود که, گفتید که یک فرد زشت با افکار پلید نمیتونه انتظار اینو داشته باشه که افراد زیبا را ببینه با افکاری زیبا. خیلی برای من جالب بود چون این حرف شما این موضوع را به من بیشتر ثابت کرد که ما در هر کجا که هستیم و در هر شرایطی که هستیم نتیجه فرکانس ها و افکار ماست حالا میتونه فرکانس هایی که ما ارسال کرده بودیم منفی باشه یا مثبت. که این رو میتونیم از نتیجه‌ای که الان گرفتیم ببینیم. میدونی عزیزم اونجایی که شما میاد درمورد اصل ایرانی ها و اصل آمریکایی ها توضیح میدید خیلی بیشتر توجه منو جلب کرد, من از گذشته هیچ تفکری در مورد آمریکا نداشتم که افراد در کشور آمریکا سلاح حمل میکنند اما همیشه منو توی بچگی ها �قع هایی که دبستان و راهنمایی و دبیرستان می‌رفتم منو به راهپیمایی می‌بردند � اونجا ما را مجبور می‌کردند شعار بدیم مرگ بر آمریکا مرگ بر اسرائیل, و عمیقاً در قلبم حسم خوب نبود ولی می دونستم که این مسیری که ما داریم میریم اشتباه است. همیشه فکر میکردم کشور آمریکا افراد یه جور دیگر یه جوری که تو یک سرزمین خشک زندگی می کنند اما چون من دیدگاهی در مورد کشور استرالیا نداشتم خیلی راحت تر به استرالیا مهاجرت کردم و الان که من توی مسیر شما قرار گرفتم تا قوانین جهان هستی را بهتر و عالی تر بشناسم خیلی خاص من واضح تر شده که می تونم راحت تر از اون مهاجرت کنم به آمریکا.

    نکته دیگه که می خوام بگم در مورد جمعیت افغانی هاست, من استاد عزیزم از سن ۱۵ سالگی شروع کردم به کار کردن یا بهتر بگم از همون سنین کم من با این دیدگاه هایی که نسبت به افغانی ها داشتند روبرو شده بودم و همین برای من یک تضاد شده بود که خواستی در من شکل بگیره , که بخوام یک جایی زندگی بکنم که اصلاً آرامش آسایش لذت شادی و هماهنگی باشه, اما غافل از اینکه من از قانون تکامل غافل بودم, و زمانی که من این موضوع را متوجه شدم و زمانی که من موضوع فرار فیزیکی را متوجه شدم به خودم قول دادن در همون جایی که هستم بمانم و باورهای خودم را تغییر بدم, استاد عزیزم من از اون زمانی که شروع کردم به باور های خودم رو تغییر دادن آرام آرام و طبق تکاملی که طی کردم دیگه اون افراد را ندیدم و به سمت افرادی که هدایت شدم که هم مسیر هم هدف و هم فرکانس و هم مدار من بودند. و به گفته شما وقتی که من در ذهن خودم درست شدم و با خودم درست برخورد کردم و خودم با خودم خوب شدم به جای هدایت شدم که افراد با من درست برخورد می کردند و به مکان ها شرایط افراد روابط عالی هدایت شدم که باعث موفقیت شدن من تا الان شدن.

    همیشه یادم بود و ستاد شما توی دوره هاتون میگید نسبت به تمرین ها خلاق باشیدو برای خودتون تمرین ایجاد کنید و منتظر من نباشید که من به شما تمرین خاصی را بدم, از آن زمان تا الان من هر روز و هر روز دارم به خودم تمرین میدم و خلاق تر میشم نسبت به قوانین جهان هستی, همین الان می خوام به خودم یه تمرین بدم: راستش من همین الاناز حوزه روابط ضعیف هستم حالا میتونه روابط روابط خانواده باشه , یا رابطه دوستی ساده با یک جنس مخالف و یا رابطه دوستی خیلی عمیق تر با یک جنس مخالف, و یا حتی در رابطه دوستی خیلی ساده با افراداطرافم. حالا من برای اینکه بتونم رابطه هامو بهتر بکنم اول از همه بایدرابطه دوستی خودم رو با خودم از همینی که هست بهتر بکنم یعنی چی? یعنی اینکه برم جلو آیینه صبح تا صبح و به خودم عشق بورزم با خودم بیشتر از همین که الان هستم در صلح باشم , و اینکه برم و تمرین های عزت نفس را دوباره با خلاقیت بیشتر انجام بدم

    � صدایی که مثال می‌زنید کهدیگران رو کلاً نمیفهمی تو یک مسیرهایی , خیلی برام جذابیت داره , چون من رفته شدم به مدل ذهنی خودمون, میدونی یه مثال می خوام بزنم مثلاً وقتی من میام دفترچه یادداشت های پنج سال پیش مرا که از قانون آفرینش یادداشت کردم و میبینم هزار برابر تفاوت داره با دفترچه های که الان من دارم می نویسم , من این موضوع دفترچه رو رفت میدم به اون افرادی که ما نمیفهمیم مثلاً�ها تو این ۵ سال حالا خودم مثال می‌زنم, خودم تو این پنج سال چقدر تغییر کردماما وقتی میرم با دوستان حرف میزنم که همون ۵ سال پیش همون دیدگاهی رو داره که الان دارهبعد من این تفاوت ذهنی را متوجه میشم و من میفهمم که چقدر به خودم کار کردم تا به این دیدگاه ذهنی و این مدل ذهنی رسیدم, یعنی چی ? یعنی اینکه من الان جنس فکرمجنس باورهام و جنس اتفاقاتی که دارم بهونه ها توجه می کنم نسبت به پنج سال قبل زمین تا آسمون فرق کرده, به خاطر همین من این موضوع را فهمیدم به نفهمیدن افراد, و با توجه به قانون توجه, زندگی روزمره من هر روز و هر روز کمتر میشه از این جنس از افراد, ولی اما اگر فردی میاد با این جنس از تفکر تو زندگی من برای یک مدت خیلی کوتاهی, اول از همه سپاسگزار خداوند میشم , دوم از همه قوانین جهان هستی را تایید می‌کنم که من با چه دیدگاهی الان به اینجا رسیدم و چقدر ما تفاوت دیدگاه داریم.

    یکی از بهترین مسیر هایی که و یکی از بهترین راهکار هایی که موقعی که نجوا های ذهنی ما میخوان یک حرکتی را را انجام دهند, حالا اون حرکت می تونه قضاوت کردن باشه و یا فکر کردن به نکات منفی یک فرد دیگر, � این مواقع این سوال ذهنی فوق‌العاده از خودمان بپرسیم , منی که الان دارم از این فرد ایراد میگیرمخودم در زندگیم چه غلطی کردم که الان دارم به این صورت در مورد این فردو یا این عمل که انجام شده فکر می کنم, یکی از راهکارهای کنترل ذهن پرسیدن سوال های ذهنی استاد همون جوری که شما توی جلسات قانون آفرینش بیان کردید, و موضوع این هست که این رو به خودمون بگیم اگر قرار باشه که من کاری رو انجام بدمباید خود من الگوی اون باشم که داره آموزش میبینه این جمله طلای شماست یعنی چیزی که شما را متفاوت میکند از بقیه استاد هااین هست که شما اول از همه خودتون برای این کار انجام بدیدبرای همین حقیقت تایید می کنید که فقط روی خودتون اول کار بکنید ,

    استاد عزیزم با این که من پنج سال هست که مدام دارم روی دوره‌ها برای خودم کار می کنماما استاد نمیدونی این نجواهای ذهنی چقدروقتی که کنترل نکنیم, مثل یک اسب میمونه گاهی اوقات که افسار و ول کردیم, از زمانی که شروع کردم به کار کردن برای خودم , �یشه تلاش می‌کردم که ذهنم رو کنترل کنم و اصلا حرف مردم برای من مهم نباشه , بهتر بگم الان نسبت به پنج سال پیش خیلی بهتر شدم, اما باز هم این ذهن شیطون ما کار خودشومیکنه, کم کم و با تکامل این موضوع هم با توکل بر خدا حل میشه,

    �ن قسمتی که شما دارید مثال می‌زنید در مورد پدرتون, که توضیح میدید پدرتون شما را همیشه وادار به تفکر میکردهو این موضوع یکی از نکات مثبت پدرتون بوده, برای من جالب بود, چون من از زمانی که بچه بودم صحبت خاصی با پدرم نداشتیم, و تا جایی که یادم میاد در مورد این مباحث به بحث�ی‌کردیم , و همیشه پدرم میگف تحرف فلان آخوند رو قبول کن. اما هر چی بودپیش میرفتم, حس قلبی درونم با مسیری که می رفتم درست نبود.

    نکته‌ای که شما در مورد نشتی گفتید, خیلی برام جالب بود انرژی برای دیگران. استاد عزیزم من دوره ها رو همون لحظه که روی سایت میاد تهیه می کنم, اما حسم نسبت به استفاده از اون دوره در اون لحظه خوب نیست, و از اونجایی که من در مورد دوره ه امقداریکمال گرا هستم, �لی آروم دوره‌ها را دارم کار می کنم اما درونی تر. شاید یکی از دلایل اینکه نتیجه های من خیلی پایدار هست همین موضوع باشه � من دوره‌ها را اجمالی کار نمیکنم. اما به این باور دارم که من در زمان درست و درشرایط درست در میان افراد درست هستم, برای همین موضوع از زمانی که دارم با این دور می گذارم لذت می برم و هیچ عجله ای برای یادگیری مطالب بعدی ندارم, چون به این اصل باور دارم که من در زمان درست و در شرایط درست هدایت خواهم شد. و اگر من الان این موضوع را فهمیدم که شما دارید در مورد نشتی انرژی صحبت می کنید , احتمالا من همین الان در همان زمان مناسب و در مکان مناسب هستم, اما من نیاز به تفکر دارم در مورد همین مطلب نیاز به تنهایی لذت بخش خودم

    اگر می‌خواهید افراد خوب به سمت تو بیان باید اول خودت خوب باشی, جمله طلای دیگری که بین صحبتتون بیان کردید همین موضوع بود, اما با این باور توقع داشتن از دیگران, ما باید خوب باشیم چرا که خوب بودن به ما حس خوب میده, وقتی ما حس خوب پیدا کنیمقطعاً باورهای ما هم تغییر خواهند کرد و مدار های ما هم تغییر خواهد کرد و وارد مدار می شویم که افراد خوب به سمت ما می آیند.

    زندگی ملانصرالدین ای داشتن , مثال خیلی واضح بود که شما زدید, اگر برگردم و به این فکر می کنم توی این سال های گذشته آیا مثال های از این نوع زندگی میتونم پیدا بکنم و یا نه? مطمئن هستم که از این نوع سبک زندگی بسیار میتونم پیدا کنم یک مثال خیلی خوبی که میتونم بزنم , خودم هستم قبل از آشنایی من با شما استاد عزیزم

    استاد شما در مورد اصلاح کردن دیگران گفتید: می خوام یه داستان را بگم که همین چند وقت پیش توی استرالیا برای من اتفاق افتاد, حقیقتاً دوستم منو دعوت کرد به جشن تولدش, شاید استاد باورت نشه اما این اولین جشن تولدی بود که من توی عمرم رفته بودم, اون جشن ایرانی هایی بودند که دین شان را تغییر داده بودند تا اینکه بتونم بیام استرالیا, و اون جشن تولد موقعی که خواستند کیک و بیارند یک فردی که به نظرم روحانی بود در دین مسیحیت, شروع به سپاسگزاری کردن کرد, و در آخر من هم به عنوان سپاسگزاری کردن از اون احساس خوبی که دریافت کردم رفتم و از آن فرد سپاسگذاری کنم, استاد عزیزم چشمت روز بد نبینه, اصلاح بکنه, که دین مرا و باورهای بنیادین مرا که با تفکر و تحقیق به دست آورده بودم را تغییر بده, این یک مثال خیلی جالب بود از اصلاح کردن دیگران که حس درونی من گفت این را با شما در میان بگذارم شاید یک روزی یک جایی از این مسائل بتونید استفاده کنید برای ایجاد یک باور بهتر در زندگی شخصی خودتان.

    استاد در این فایل توضیح دادید که در فایل های رایگان شما توضیحات مختصری را می دید اما در محصولات توضیحات بیشتر و کاملتر را می دهید. اون فردی که وقتی در مدار شنیدن صحبت‌های شما باشد فرقی نمی‌کند در رایگان باشد و یا در محصولات.

    استاد عزیزم میدونی, یکی از توانایی های خیلی خوب من قدرت نکته برداری هست, برای من فرقی نمیکنه شما فایل یک دقیقه ای دارین درست می کنیدو یا چندین ساعته � همون فایل های یک دقیقه‌ای می تونم باور های خیلی خیلی خیلی خوبی را بیرون بکشم که شاید حتی توی محصولات من قادر به این کار نباشم , فایلهای رایگان به ظاهر رایگان هست اما گنجینه داخل این فایل ها خوابیده, و با کمی خلاقیت و تفکر و گوش دادن مدام همین فایل ها میتوان به باورهای رسید که با تغییر شان زندگی ما هم تغییر میکنه, فقط کافیه ما یه کمی خلاق تر باشیم کمی صبور تر و کمی با ایمان تر هر روز بهتر از دیروز بیشتر از دیروز

    عزیزم خیلی دوست دارم عزیز واقعا از تو سپاسگزارم برای این که این فایل های زیبا رو درست می کنی, اون هم با صبر و امید و احساس خوب, و در آخر می خوام بهتون بگم که دوستتون دارم میسپارمتون به آغوش عاشق پروردگار, دوستتون دارم ماه باشید

    مهدی نوری

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
    • -
      ليلا كيايی گفته:
      مدت عضویت: 2924 روز

      سلام دوست عزیز مهدی نوری?

      داستان زندگیت و آگاهی هایت را کامل خواندم و درسها و نکته های بسیاری برای من داشت و خوشحالم که الان در جایگاهی هستی که آرزویش را داشتی همانطور که آرزوهایت را در کودکی روی دیوار می نوشتی و الان به همان جا تعلق پیدا کردی.

      خداروشکر برای اینهمه موفقیتت???

      امیدوارم لحظه لحظه ی زندگیت سرشار از لطف و محبت و فراوانی خداوند باشی.??????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حسین ملک زاده گفته:
      مدت عضویت: 3078 روز

      مهدی جان با کامنتت خیلی حال کردم بسیار لذتبخش بود چقد نکات کلیدی از درسای استاد رو اشاره کردی واقعا ممتونم ازت هر جا که هستی برات ثروت و سلامتی و شادی با یه رابطه بسیاااااار لذتبخش آرزو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      معین آسایش گفته:
      مدت عضویت: 3112 روز

      سلام مهدی جان من وقتی عکست رو دیدم یه لحظه یادم اومد که تو یزد یکی دوباری همو دیدیم و دوست مشترک ما میکاییل یزدانی بود و الان خیلی خوشحال شدم که کامنتت رو دیدم

      امیدوارم همیشه زندگیت رو به جلو و بهتر شدن و لذت بخشتر باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        مهدی نوری گفته:
        مدت عضویت: 3432 روز

        سلام معین جان ، دوست عزیز و نازنینم امیدوارم حالت خوب باشه

        حقیقتا من حضور ذهن درستی ندارم و شما رو نمیتونم به یاد بیارم .

        ولی امیدوارم هر جا هستی شاد و پیروز باشی .

        و اگر خدا بخواهد حتما در مسیر مداری هم قرار میگیریم

        میسپارمت به آغوش عاشق پروردگار

        دوستت دارم

        ماه باشی رفیق جان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهرا اسکدری گفته:
      مدت عضویت: 2368 روز

      سلام مهدی عزیز امیدوارم حال دلت عالی باشه،🌼🌼

      امروز بعد از مدت‌ها که به دنبال یک نشانه بودم وارد سایت استاد عباس منش شدم و روی نشانه ی امروز من کلیک کردم که با این فایل زیبا و کلام

      شیوای استاد و نوشته ی تاثیر گذار شما روبه رو شدم واااااای که چقدر لذت بردم و چقدر از نوشته ی شما پیام گرفتم…

      اولین جمله ی شما که جهان سرای من است عاااااالی بود چه دیدگاه زیبایی…

      آقا مهدی نوشته بودید که در دبیرستان به این رسیده بودید که چیزی که می‌شنوید درست نیست و باید تفکر کنید و با تحقیق باورهای درست و تفکر درست را به دست بیارید، من هم از زمانی که با استاد آشنا شدم همین تصمیم را گرفتم ولی الان در روابط خیلی سوال تو ذهنم دارم که مدتهاست از خداوند می‌خوام هدایت بشم و دیدگاههایم را به درستی تغییر بدم و چون در ایران زندگی می‌کنم نمیخواهم بار دیگر با سوال کردن از کسی در اینجا یک باور محدود کننده ی دیگر به خودم اضافه کنم و چند وقتی به دنبال فردی در خارج از کشور بودم تا صحبت کنم ولی نمیشد به گفته ی شما صبر کردم تا در زمان درست و شرایط درست هدایت شوم و احساس میکنم اینجا همان شرایط درست هدایت شده ام می باشد که با شما صحبت کنم چون شما گفتید در روابط مشکل دارید و به دنبال تمریناتی برای تغییر هستید مطمئن هستم در این دو سالی که گذشته تجربه های خوبی را کسب کردید از آنجایی که من ازدواج کردم و فقط تمرکزم روی این رابطه هست هیچ رابطه ی دیگری را نپذیرفتم و الان با قرار گرفتن در اجتماع و باور خداوند با یک جنس دیگر سوالات زیادی در ذهنم ایجاد شده که نیاز به صحبت کردن با کسی را دارم که شاید بتونه حتی یک سوال من را جواب بده… اگه امکانش هست با هم در ارتباط باشیم…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: