سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۹ - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

259 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 3120 روز

    سلام بچه ها…

    آبجی شایسته ازتون ممنونم بابت فیلم برداری با عشق و علاقتون…

    چی بود اون پائین!!! :))) خدایا صد هزار مرتبه شکرت که همه چیز آروومه…

    آبجی وقتی دوربین رو از دریچه ورودی آوردید بالاها اصلا اون نور خورشید و آسمون آبی حالم رو دگرگون کرد، اون فضای باز محیط، چقــــدر خوب بود ، سینم باز شد…

    خیلی خوب شد باعث شد که این فضای باز اطرافم رو بهتر درک کنم و بیشتر سپاسگزارش باشم…خدایا شکرت واقعاً…

    چه جالب خیلی از بچه ها به این نکته اشاره کردند و این یعنی اینکه هم فرکانس هستیم و خواسته ی هممون آزادی هست…

    چقدر خواسته هام واضح تر شد از خونه ها و مکان هایی که میخوام داشته باشم… من فضاهای بی نهایت با افق بی نهایت از هر چهار طرف رو دوست دارم و دیووانه وار عاشقشونم و این فایل رو دیدما اصلاً برام تازه تر شد داشتن اون خواسته ها… دوست دارم که هیچ چیزی اطرافم نباشه و فقط خط افق باشه از هر طرف.

    یه چند تا چیز برای من روشن شد و به عینه دیدم توی این فایل؛

    . یکیش اون حرف استاد توی فایل ۸ عزت نفس بود درمورد فداکاری و از خود گذشتگی و ربطش به مسائل جنگها و دفاع از وطن…وووووووواقعـــــــــــاً واقعا اونایی که اینجا بودند دیوانه و سرمست این کار بودند و هستند، حتی اونایی که محافظت میکنند از این مکان… اصلاً امکان نداشت کسانی که توی این زیر دریایی باشند عاشق این کار نباشند و بتونند با این زیر دریایی توی جنگ پیروز بشند، اصلاً نیاز به توضیح و تفسیر هم نداره.!

    اصلاً امکان نداره کسی فقط بخاطر فداکاری و از این جور حرفها بیاد توی این زیر دریایی و تازه توی جنگ اوه اوه!!!

    من یکی که اگه بودم اونجا، همون روز اول خودم رو مینداختم تو کف اقیانوس… حاضر بودم تو فضای بی نهایت اقیانوس غرق بشم اما توی اون فضای خفه نمونم، جدی میگم!

    آزادی تو تمام جنبه ها رو میخوام حتی آزادی مکانی و فضایی.

    از این عزیزان خفن تر اون کسانی هستند که میرن توی ایستگاه های فضایی و شیفتشون هر شش ماه شش ماه هست، تازه اونجا کوچکتر از اینجاست و توی فضا هم هست و بیرون از زمین هست، جو و گرانش و هیچ چیزی هم نیست… خدایا شکر چقـــــــدر چقــــــدر تنوع و فراوانی هست، اصلاً آدم مخش سوت میکشه… واقعا تو خدا هستی که همه ی این خواسته ها رو به این دقت هماهنگی بر آورده میکنی و هدایت می کنی.

    خیلی احساس امنیت میکنم در اینجایی که هستم خدایا شکرت…

    .دومیش که به عشق به کار بر میگرده، مربوط میشه به فایل ۳۱ این دوره، که استاد گفتند که من اصلاً علاقه ای ندارم به این کار که همش دوربین دستم بگیرم و این فایل ها بخاطر عشق آبجی شایسته هست، نمودش اینجا بودا، درسته که استاد لطف کردند و فیلم تهیه کردند اما از اون صحبتی که روی عرشه کردند معلوم بود که سختی اون پائین رو درک کردند ولی آبجی شایسته رو دیدید که چه با دقت و با عشق از همه جا فیلم می گرفتند و قشنگ هر جایی که بود رو فیلم گرفتند .

    .سومی اش هم دوباره بر میگرده به کار مورد علاقه، دیدید اون آقا چه قدر قشنگ داشت به دوربین نگاه میکرد بدون اینکه چشمانش رو بدزده و چه ارامشی داشت چشماش و خیلی عالی داشت توضیح میداد در مورد این سفینه ی فضایی!!!، اینا همش عشقه دیگه که بعد از این همه مدت هنوز هم میاد توی اون فضای تنگ و خفه و تازه به اونجا میگه سفینه ی فضایی، اینا یعنی اینکه اگه وارد کار مورد علاقت بشی_ هر چیزی که میخواد باشه حتی اگه بودن در زیر دریایی باشه ،اعتماد به نفست به طرز عالی ای بیشتر میشه و این برات ثروت هم میسازه و خود من به شخصه فکر نمی کردم که کسی هم بخاطر عشق و علاقه بیاد توی این جور جاها، خدا چقدر این جهان گستردست خدایا شکرت..

    .چهارمی اش هم به سبک شخصی بر میگرده، اون کسانی که اینجا هستند از اون کسانی هستند که سبک شخصی خودشون رو دارند و حرف بقیه براشون اهمیت بسیار بسیار کمی داره، چون تو اونجا عملاً خبری از جامعه و اجتماع نیست و فقط کسی که عاشق اونجا باشه و سبک شخصی خودش رو داشته باشه میاد اون جا کار کنه.

    این نمود عینی اون مقاله ی آبجی شایسته در مورد کار مورد علاقه و ساختن ثروت هست که پیشنهاد میکنم که یکبار دیگه بخونیمش:

    abasmanesh.com

    .پنجمی اش هم دوباره بر میگرده به کار مورد علاقه و تنوع در جهان، ببینید چقدر تنوع های مختلف هست توی این جهان که فاصله ی بعضی از اینها به اندازه ی شرق و غرب هست ولی نکته ی جالبش میدونید چیه که به هر کدوم از اینا فقط میشه با یک قانون رسید، این یعنی توحید…

    عشق و علاقه ی من نقاشی و ظرافت و موسیقی و رنگ و هر چیزی که مربوط به هنر بشه اما عشق این عزیزان موفق این جور چیزهاست که اصلاً نمیدونم اسم عشقشون چی هست و عاشق چی هستند دقیقاً؟!!

    چیزی که توجه من رو جلب کرد و سبب شد که حال خیلی خوبی رو تجربه کنم توی اون فضا همون توضیح با عشق اون آقا مسنه بود که چقدر با اعتماد به نفس داشت توضیح میداد عشقش رو و چقدر هنوز هم که هنوزه همه جا داره برق میزنه از تمیزی اینا همش عشقه دیگه… دیدی خط تای حوله ها و پتوها رو چقدر مرتب بودند و اون آیینه ها هم چقدر تمیز بودند و یه لامپ سوخته نبود و کف چه برقی میزد و چه تمیز بود.. با اینکه فضای جنگی و خشن هست اما اون طرز چیدن میوه ها و اون عکسهای زیبا و اون عشقی که اونجا بود رنگ و بوی دیگه ای به فضا داده بود.

    تازه هدایت شدن من هم به این توجهات بخاطر کار کردن روی کار مورد علاقه و دیدن فایل هایی توی یوتیوب هست که در مورد کودکانی بود که در کودکی و نوجوانی بسیار بسیار موفق و مشهور شدند و پول ساختند و همگی سراغ کاری رفتند که عاشقش بودند که قبل از این فایل داشتم نگاه میکردم، پیشنهاد میکنم حتماً برید نگاه کنید، اینم اسم فایل هاشون؛

    *Teen Speaks Over ۲۰ Languages

    *Young Prodigies Dazzle The Art World

    *Extraordinary Teen Prodigy Chef: Greg Grossman

    *Self-Made Kids Who Are Richer Than We’ll Ever Be

    *Nine-Year-Old College Prodigy: Tanishq Abraham

    *Nine-Year-Old Abstract Painter Aelita Andre Opens Solo Show in Famed Museum

    *Teen with Autism Becomes Art Sensation

    *The Artist Who Paints What She Hears

    وجود چنین فضاهای تنگ و خفه ای تجسم و تجلی باور کمبود و احساس اضطراب است که سبب پیدایش جنگها شده. حتی اون ناوهای آمریکایی که بسیار بسیار بزرگ هستند درونشون همین طور است و بسیار تنگ است چون تعداد نفرات زیادی رو باید با خودشون حمل کنند، اما شما کشتی های کروز رو نگاه کنید کشتی های تفریحی رو نگاه کنید، چقدر جا دار و بزرگ و زیبا و مجلل هستند که بخاطر باور فراوانی هست و بخاطر احساس آرامش هست، هواپیماهای جنگی روس رو نگاه کنید با اینکه بسیار بسیار بسیار عظیم و بزرگ هستند اما درونشان جاهای محدود زیاد هست و خیلی چهره ی ساده و فلزی و آهنی ای دارند مثل این زیر دریایی، اما جت های شخصی و هواپیماهای فرست کلس رو نگاه کنید با اینکه خیلی بزرگ دارند و اندازه ی کوچک هم دارند اما چقدر دلباز و مجلل و زیبا هستند، کفشها و لباسهای جنگی چقدر خشن و کیپ و ضمخت و ساده و با رنگهای خشن هستند و چقدر جیب دارند برای برداشتن و جمع کردن که بخاطر باور کمبود است، اما هیچ کفش و لباس گران قیمتی این ویژگی ها رو نداره و تمام توجه بر روی زیبایی و راحتی و رضایت محصول است، چه ورزشی چه مجلسی که بخاطر باور فراوانی و احساس آزادی و آرامش است اگر هم جیب داشته باشه جیب های معمولی ای دارند. یعنی طراحان کفشها و لباسهای گران قیمت که یا فرد خاصی هست یا شرکت های ثروتمند و موفق هستند، منشاء فکرشون باور فراوانی هست و اصلاً به جمع کردن فکر نمی کنند، فقط به راحتی و زیبایی و تکنولوژی و پیشرفت و تنوع لباس فکر میکنند و خودشون ثروتمند هستند، اما طراحان لباسهای جنگی همشون برای خود سازمان های جنگی هستند که منشاء فکرشون باور کمبود است و لاجرم باید به این کمبود توجه کنند تا جیب های بشتری رو بزارند روی لباس های جنگی و چقدر تنوع داره لباسهای جنگی مگه؟؟؟!!!!!

    استاد هدایت شدنتان به این سمت بخاطر اون لباسهای آرمی و علاقتون به این لباس ها بوداا!!! که سبب شد بیشتر و بیشتر تجربش کنید این فضای آرمی رو. تازه میدونید صفر این ماجرا از کجا شروع شد ؟!!!

    از اون لوازم دست دوم فروشی آرمی کنار جاده شروع شد و خرید چاقوی آرمی همانا و تجربه ی باقی وسایل و لباسها و شلوارها و فضاهای آرمی هم همانا… :))))

    فکر کنم اوج توجهتون توی فایلی بود که داشتید با چاقوی آرمی اون جعبه ی لباسهای آرمی رو با عشق و ذوق باز می کردید، ماشالا چقدر هم زیاد بودند، خدا بیشترش کنه :)))

    ای کاش قبلش دلتون از این دمپایی های گل گلی ساحلی رو میخواست و بعد لباساش و بعد شرتهاش و بعد سواحل بی نظیر و خدا میدونه که مسیر چطور پیش میرفت :)) ولی خب این زیر دریایی هم خیلی خواسته هام رو تازه کرد و درسهای خودش رو داشت برام.

    برای این زیر دریایی هم بنا به گفته ی خودتون، فکر کنم که از اون کشتی های تنگ ژاپنی بندر عباس شروع شد.

    خدایاااااااااااا چقدر این قانون واضحه!! خدایا شکرت که اینقدر قانون رو برام واضح میکنی…

    خدا رو شکر

    ممنونم.

    عاشقتونم.

    در پناه ربّ.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      پارسا فریور گفته:
      مدت عضویت: 2525 روز

      سلام آقا آزوین عزیز

      آره راست میگید چ نکه جالبی!!

      اینکه هدایت شدن استاد به این زیر دریایی جنگی از علاقشون به لباس های آرمی و اون چاقو بود که باهاش هم فرکانس شدن

      چه جالب؟!

      آقا آزوین خیلی ممنونم که اسم نوجوان ها و جوانای ثروتمند و مشهور رو بهمون گفتین خدا میدونه چقدر دنبالش بودم

      اما ی سوال…

      میدونم که این افراد بخاطر باورهاشون بوده که ثروتمند شدن و هر کار دیگه ای هم انجام میدادن ثروتمند و مشهور?? میشدن ولی این روزها خیلی زیاد میبینم که آموزش فروشندگی و تولید محوا و مارکتینگ و سئو و… میبینم یعنی اینها هیچکدوم هیییییچ تاثیری توی ثروتمند شدن این افراد نداشته؟

      یعنی این افراد شاید کاری رو انجام بدن که از نظر خیلی از آدمای با تجربه کار بی درامد و مرده ای باشه، فروشندگی و مارکتینگ بلد نباشن و بازهم ثروتمند و مشهور میشن؟

      خیلی این روزا این ذهنمو درگیر کرده چون حتی یکی از استاد های خیلی مطراح قانون جذب هم تاثیر اینارو گفت??

      خیلی ازتون ممنونم آقا آزوین خدا شاهده چقدر اون دیدگاهتون توی پروفایلم حالمو خوب کرد و هنوزم گاهی میخونمش

      فعلا خدا نگهدار بنده عالی و نمونه خداوند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        محمدرضا احمدی گفته:
        مدت عضویت: 3120 روز

        سلام داداش عزیزم

        abasmanesh.com

        abasmanesh.com

        منم اولاش کنجکاو بودم و میرفتم و حرفای بقیه رو گوش میدادم و این سوالها و شک ها هم میومد و گیج میشدم و فهمیدم که نباید این کار رو بکنم و یه بار برای همیشه همه ی این حرفا و اساتید موفیقتی رو گذاشتم کنار…

        این سایت و این مباحث استاد هیچ ارتباطی به مباحث موفقیتی نداره، ظاهرشون شبیه اوناست،

        بی نهایت عمیق تر و ارزشمند تر از اون مباحث هست و مطمئن هستم که تمام مباحث جهان هستی، هر چیزی که فکرش رو بکنی، زیر مجموعه ی این مباحث قرار می گیره و این اصل و اساس خلقت و جهان هستیه.

        اینا موقعی درک میشه که بدون عینک به این مباحث نگاه بشه و فقط همین چیزی که ولقعاً هست دیده بشه، این ها همون مباحثی هست که توی قرآن اومده، اگر فقط به چشم یه مباحث موفقیتی به این مسائل نگاه بشه نمیگم اشتباهه ها فقط استفاده ی طرف محدود میشه از این مباحث..

        حساب استاد و این آموزش هایشان رو باید از تمام مباحث موفقیتی و اساتید موفقیتی جدا کرد…

        استاد به هیچ عنوان یک استاد موفقیتی و انگیزشی نیستند.

        استاد حتی استاد هم نیستند، که بگیم ایشون استاد موفقیتی هستند، نه ایشون فقط عمل کننده به یکسری قوانین و موضوع اصلی درون قرآن و پیروی کننده از قلبشون و عشقشون هستند، فقط همین ، که انصافاً هم خیلی عالی این کارها رو انجام میدهند و ایشالا خدا موفق ترشون کنه، یک انسان کاملاً معمولی هستند. یعنی استاد یک منبع خاص و عجیب غریب نیستند.

        منبع، درون ماست، درون استاد عباس منش هست، به اندازه ای که به این منبع وصل و هماهنگ بشی( احساس خوب نسبت به هر چیزی)، فارغ از اینکه چه سن و شرایط و تحصیلات و یا هر عامل بیرونی دیگه ای که داری، کمکت میکنه تا به خواسته هات برسی (نه اینکه به خوشبختی برسی، به خواسته هات برسی) فقط همین.

        یک چیزی بهت میگم داداش عزیزم که الهام خودم بوده و خیلی کمکم کرده، فقط به قلبت وابسته شو، اون تو رو توی هر موضوعی بیش از اون چیزی که فکرش رو بکنی کفایت میکنه ، هر راهکاری که بخوای بهت میده، هر چیزی که فقط شخص خودت بخوای بهت میده،

        فارغ از اینکه بقیه برای تو چی میخوان،

        چه فکری در مورد تو دارند،

        چه تصمیماتی در موردت دارند،

        اون نه چشم داره که ببینه نه گوش داره که بشنوه، فقط فرکانسای تو رو میفهمه و فقط اون چیزی که توی ذهنت میسازی رو میفهمه و اونا رو وارد زندگیت میکنه.

        همه رو از ذهنت و زندگیت خارج کن فقط قلبت قلبت،

        همه چیز توی وجود خودته.

        یه سوال من بپرسم؟

        به این موضوع فکر کن که تمام این علوم و فن ها و مهارت های مختلف از کجا بوجود اومده؟ منبع شون چیه؟

        علم مهارت فروشندگی از کجا بوجود اومده؟

        علم مارکتینگ از کجا بوجود اومده؟

        چی شد که علم ریاضی بوجود اومد؟

        فیزیک؟

        نقاشی؟

        آشپزی؟

        طراحی سایت؟

        برنامه نویسی؟

        و…

        موفق باشی داداش عزیزم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          پارسا فریور گفته:
          مدت عضویت: 2525 روز

          سلااام????

          آقا آزوین چقدر خوبین شما خدایا

          اینقدر خوشحالم که دیدگاه برام نوشتین که خدا میدونه خیلی دوستون دارم مشخصه چقدر با انرژی منبع هماهنگ هستین

          ممنونم دیدگاه های قشنگی برام نوشتید خیلی ممنونم (اگر هزاربارهم بگم اون حسم رو نمیتونم منتقل کنم)

          ????

          اتفاقا همین الان میخواستم یه سوال توی عقل کل بپرسم که دیدم شما گفتید از قلبت بپرس و منتظر جواب باش تا زمان مناسبی که جوابش رو بگیری

          خیلی به همچین جوابی نیاز داشتم

          ???

          منم خیلی سوال ها دارم

          میخواستم بپرسم که چجوری میتونم حالم رو خیلی خوب کنم چون از وقتی فندق رفته یهو عوض شدم خودمم نمیدونم چجوری اینقدر همه چیز سریع اتفاق افتاد…بعضی شبها تا دیروقت فکر میکنم که واقعا اون آدم سه ماه پیش من بودم؟

          ???

          و این سوال که چجوری با خیال راحت و بدون احساس بد طوطی الانم رو دوست داشته باشم که هم دوستمه و هم خواهر و برادرم

          طوری که هر روز با دیدن پنجره نترسم و احساس خیال راحتی داشته باشم

          اگر همه چیز فرکانسه و درون منه پس باید خودمو درست کنم

          ????

          اینهارو گفتم خیلم راحت باشه سوالمو پرسیدم پس منتظر جوابش هستم که خود جهان توی زمان مناسبش هدایتم کنه

          ????

          خیلی دوستون دارم خیلی خیلی خیلی خوب و مهربونید

          خدا نگهدار نگهدار بنده آگاه خدا

          ???

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        محمدرضا احمدی گفته:
        مدت عضویت: 3120 روز

        سلام داداش پارسای عزیزم،

        خیلی خیلی ممنونم ازت بابت این لطفی که به من داری داداش عزیزم.

        خیلی دوستت دارم.

        این سوال و شکی که توی ذهنتون شکل گرفته بخاطر حرف اون استاد مطرح قانون جذب هست…

        چیز خاصی نیست…

        باید تمام ورودی هایت رو قطع کنی و فقط برنامه های استاد رو پیگیری کنی (در مورد مسائل موفقیتی) بعد یه مدت این نجواها خودشون ساکت میشن و پاسخ رو هم دریافت میکنی.

        سوالاتی که به ذهن ما میرسه نشونه ی این هست که ظرفمون داره بزرگتر میشه و فرکانس هامون داره قوی تر میشه و قراره که آگاهی ها و نعمت های بیشتری به ما داده بشه…

        مثل یک کرم ابریشمی که توی پیله هست و خودش باید بیاد بیرون از پیله، من اگه این کار رو بکنم اون کرم ابریشم دیگه پروانه نمیشه…

        بهترین و جامع ترین منبعی که من میتونم بهتون پیشنهاد بکنم برای دریافت پاسختون، قلبتون هست..

        من هم الان مدت های زیادی هست که هیچ سوالی در هیچ زمینه ای از کسی نمی پرسم، فقط از قلبم میپرسم و همواره جواب ها عالی بوده بی نظیر بوده…

        قبلنا که میشد از آبجی شایسته سوال پرسید، سوالاتم رو میپرسیدم ولی میدونی چه اتفاقی می افتاد؟

        حسم جوابم رو همون موقع از توی همون متن خودم میداد و میگفت که ایناهاش خودت داری جواب خودت رو میدی!! و من هم میدیدم که اه راست میگه جوابم اینه! :)

        اما میگفتم که حالا بذار ببینم آبجی شایسته چی میگه؟ بعد که جواب میومد میدیدم که دقیقاً همون جوابی که حسم گفته بود رو آبجی شایسته دادند.

        بعد چند بار که این کار رو تکرار کردم دیگه سوالی از هیچ کسی نپرسیدم و الان طوری شده که بدون اینکه من سوال بپرسم فقط کافیه که سوال بوجود بیاد توی ذهنم همون موقع یا یه ذره بعدش جواب رو دریافت میکنم، خیلی راحت و خیلی خوب..

        سوالاتت رو بنویس و بعد جواب رو بسپار به خداوند و مطمئن باش که پاسخ رو از بی نهایت راه دریافت میکنی.

        من بهت قول میدم که اینطوری میشه..

        یه مثال دیگه بزنم از خودم که ایمانت بیشتر بشه؛

        توی فایل 5 مصاحبه با استاد، وقتی که استاد موضوع رابطشون رو باز کردند و توضیح دادند، همون موقع من کنجکاو شدم که کیه اون فرد؟

        همون موقع بلافاصله یا چند وقت بعدش( دقیقاً یادم نیست) حسم گفت که خانم شایسته هستش…

        اما من نادیده میگرفتمش و حواسم نبود به حسم…

        هر بار که استاد از عزیز دلشون حرف میزدند که در حال فیلم برداری هستند، همون موقع حسم میگفت که خانم شایسته رو میگه ها !!

        تا اینکه توی فایل لایوی که استاد گذاشتند و خود آبجی شایسته خودشون دیگه حرف زدند و گفتند که من با استاد توی یک رابطه ی عاطفی هستم!!!… من یخ کرده بودم!! اصلاً مونده بودم گفتم پســـــــــــرررر ببین این حسم چنـــــد بار گفت که خانم شایسته هستش… من اصلاً حواسم نبود و اصلاً توجه نکرده بودم بهش،

        بعد گفتم ببین تا بحال چقـــــــدر چیزهای دیگه رو اینطوری بهم گفته که من حواسم نبوده و خیلی ایمانم بیشتر شد.

        یه مثال دیگه؛

        وقتی که فایل توحید عملی 5 رو داشتم برای بار اول نگاه میکردم، به محض اینکه استاد از اون بازیگر حرف زدند و گفتند که با یکی از این شبکه های اینترنتی حرف زدند و مصاحبه کردند ، همون موقع حسم گفت که فلان بازیگر رو میگه استاد و با فلان شبکه هم مصاحبه کرده و قشنگ تصویرش اومد توی ذهنم و چند وقت بعدش رفتم توی یوتیوب سرچ کردم و دیدم که بــله همون بازیگر هست با همون مصاحبه ولی دیگه نگاه نکردم که چی میگن :))

        اینا رو گفتم تا ایمانت قوی تر بشه که اون حست پاسخ هر چیزی که فکـــــــــــــــــــرش رو بکنی رو میدونه حتی در مورد سیاهچاله ها و پیچیده ترین سوالات فضایی و نجومی

        در پناه ربّ باشی

        داداش عزیزم و خوشگلم

        خیلی دوستت دارم داداش جون.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سیامک آقایی گفته:
    مدت عضویت: 1354 روز

    سلام و درود فراوان بر جناب استاد عباس منش،سرکار خانم ستایش و تمامی دوستان گرامی

    سپاسگزار زحمتی که کشیدید و شکرگزار خداوند از این همه نعمت،از این همه هدایت،شاید برای من بعد از دیدن ۵۰ قسمت از سریال سفر به دور آمریکا هر قسمت (که اوایل به شکل یک فیلم ساده از آشنایی با قسمتهای مختلف این کشور بنظر می رسد)،الان به جرات متوجه شده ام که هر قسمت درسهای بیشماری در خود نهفته دارد که وقتی کامنت های دوستان را مطالعه میکنم ،هزاران بار خداوند را شکر میکنم از این آفرینش منحصر بفرد،هر انسانی واقعا یک ابر کامپیوتر هست و یک موضوع را در همین سایت و بین اعضا با اشاره به هزاران نکته ریز می شود دیدکه واقعا باعث حیرت انسان می شود، در کنار این خانواده احساس میکنم هر لحظه اعتماد به نفس و عزت نفس بیشتری پیدا میکنم،واقعا سپاسگزارم و صمیمانه همه را دوست دارم.

    جناب استاد عباس منش،من هم کاملا با نظر شما در باره جنگ موافقم(و از آنجا که مدت کوتاهی در جنگ ایران و عراق حاضر بودم)،واقعا معتقدم درگیری بین دو نفر،دوگروه،قبیله یا کشور،فرقی ندارد،نتیجه ای جز بازنده بودن دوطرف ندارد،اما این تضاد بخشی از زندگی ماست و ناچارا (لااقل در این مقطع باید بپذیریم)،ولی نکته ای که من از آموزه های شما فرا گرفتم،سعی بر دیدن و تمرکز روی نکات مثبت هر پدیده ای است که در این مورد خاص همانطور که دوستان به مواردی مثل عکس های یادگاری خدمه،پذیرش اون شرایط سخت،امید به آینده،تکنولوژی پیشرفته زیر دریایی در زمان خودش و غیره اشاره نمودند،بنظر من از جنبه دیگر توانایی فوق العاده انسان در تطابق با سخت ترین و نامید کننده ترین شرایط را نشان میدهد و این واقعیت که اگر این شرایط پیش نمی آمد(منظورم جنگ است)،خوب شاید هیچ زمان وسیله ای مانند زیر دریایی ساخته نمیشد و قبل از آن تصور اینکه انسان هایی بتوانددر چنین شرایطی در کمال خونسردی هر لحظه برای بقا تلاش کنند و در عین حال به آینده امیدوار بوده و سعی کنند زندگی عادی را دنبال کنند،شاید برای بسیاری از ما غیر قابل باور بنظر می رسید،ولی شما جناب آقای عباس منش بهتر از هر کس دیگری میدانید با درک درست قوانین و شجاعت مبتنی بر ایمان،میتوان کارهایی را انجام داد که تصورش لااقل در زمان حال برای بسیاری از مردم،غیر قابل باور باشد و بسته به سرعت و حجم پیشرفت اشخاصی چون شما،ممکن است در دهه های بعد با تکامل بیشتر افرادی چون شما این مسایل عادی شودو واقعا شاید این افراد و ارتش آمریکا در آن زمان بنا به ماهیت جنگ و اجبار تن به ساخت چنین وسیله ای داده و با تمامی آموزش های نظامی هم امیدی به موفقیت کامل در استفاده از آن نبوده ولی این وسیله و بسیاری تجهیزات دیگر(فضاپیما ها،قدم زدن در فضا،پروژه مریخ و…) روزبروز ابعاد جدیدی به خود می گیرند و مرا به فکر وامیدارد که آیا برای توانایی های جسمی و فکری انسان حد و مرزی وجود دارد؟انسانی که در اوج ظرافت با گرفتگی یک مویرگ یا با کوچکترین ضربه و عوامل دیگر از بین میرود و در عین حال میتواند کارهایی را انجام دهد و تجهیزاتی را در این رابطه بکار گیرد که عظمت آنها انسان را وادار میکند در برابر پروردگاری که چنین شاهکاری را آفریده سر تعظیم فرود آورد و برای من تفکر در این باره باعث تقویت هر چه بیشتر باور های توحیدی و شناخت هر چه بیشتر خداوندشده است.

    بنظرم استاد درک این مسایل ،سوای از دست آوردهای فیزیکی که قطعا در زندگی افرادی که آنرا اجرا کنند رخ خواهد داد و باعث بوجود آمدن زندگی شاد و با سعادتی خواهد شد،نتیجه زیبای دیگری هم دارد و آن،آرامشی است که تمام سلول های بدنت را فرا می گیرد،چیزی که قبلا آنرا تجربه نکرده بودیم و میدانیم جنسش با همه احساس های قبلی فرق دارد و کم کم حالتی در تو پدید میآورد که به دنیای پیرامونت،به دغدغه های روزمره زندگی از نظر دیگران،بی تفاوت میشوی و برای من حداقل میتوانم به جرات بگویم از زیباترین لحضات زندگی این روز های من،رفتن به اتاقم در سکوت و تنهایی و گوش دادن به حرفهای شما و فکر کردن در مورد آنهاست که هر لحظه افق جدیدی در این راه گشوده میشود و کم کم دارم متوجه میشوم که حال خوب به معنای واقعی چیست.

    سپاسگزارم و از صمیم قلب دوستتان دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سهیلا سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 305 روز

    سلام ودرود بر شمااستاد عزیز ومریم شایسته ی دوست داشتنی

    ممنونم بابت این آگاهی‌ها در این سفرنامه

    این فایل ،فایل هدایتی من بود واولش که در مورد زیر دریایی بود گفتم چه پیامی میتونه برام داشته باشه ووقتی جلوتر رفت واستاد عزیزم صحبت کرد من دریافت کردم هر آنچه را که می بایستی دریافت میکردم

    بله دیدن داشته ها ونعمتهام ،فهمیدم من خیلی ثروتمندم وچقدر ما آدمها زود فراموش می‌کنیم وتا به تضادی برمی‌خوریم ناامید میشیم ومن هم دیشب بابت مسئله ای خیلی بهم ریختم واشکم سرازیر شد اما سریعا ذهنم را جمع وجور کردم می‌دانستم که شرایط تغییر می‌کند وهیچ چیز پایدار نیست ودنیای هر لحظه در نو شدنه پس دلیلی نیست برای ماندن در حال بدوبااین مدیریت صبح در دفتر شکرگزاری نوشتم منتظر یک خبر عالی هستم ودوساعت بعد خبری شنیدم که از شدت شوق دلم میخواست پرواز کنم

    میخوام بگم حال بد یا حال خوب موندگار نیست خیلی جدی نگیریم مثل ابرهای آسمان در حال حرکتند وسعی کنیم بی توجه باشیم به چیزهایی که باعث نگرانی در ما می‌شوند برعکس توجهمون را ببریم سمت داشته هامون وسپاسگزار باشیم آن هم سپاسگزاری واقعی( داشتن حس خوب وتسلیم بودن در برابر خداوند)

    خدایا شکرت بابت آرامشی که دارم در خانواده شهرم وکشوری بابت سلامتی بچه هام همسرم هنرهام و

    ……..خدایا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    معصومه صادقى گفته:
    مدت عضویت: 1747 روز

    بنام خدای زیبایی ها 🌹

    سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام ❤️

    خدا رو شکر میکنم برای دیدن یک قسمت دیگه سفر به دور امریکا

    داشتم فکر می کردم برداشت ما از هر فایل بستگی به مدار اون موقع ما داره

    اولین بار که این فایل رو دیدم یادمه فقط به این فکر کردم چقد اون تو خسته کننده هست چقد اونا اذیت شدن و چقد آزادی خوبه چقد جنگ آدم رو از زندگی می اندازه

    امروز یه نگاه دیگه ای داشتم البته علاوه بر نگاه قبلیم

    اولا خدا رو هزاران بار شکر تو عصری تو زمانی بدنیا اومدم که هیچ نشانه ای هم حتی از جنگ نبود خیلی جالبه من این جمله رو از بچگی وقتی تاریخ می خوندم با خودم میگفتم همیشه

    یه نوع شکرگزاری بود که ناخودآگاه داشتم تسبیح خداوند رو می کردم

    اگه زمانی که جنگ بود بدنیا میومدم همش استرس همش نگاه ها و توجه ها سمت جنگ بود و کلی خرابی ها …. همینه جنگ باشه یعنی خرابی یعنی صلح نیست پیشرفت نیست

    مثل زمانی که تاریکی هست خودبخود نور نیست

    پس تمرکز روی زیبایی ها

    روی شادی

    صلح

    دوستی

    چقد می تونه ما رو ایمن کنه از هر بدی و اتفاقات ناگوار

    و یه دید جدید دیگه هم که اسن دفعه پیدا کردم نگاهم به زندگی افرادی بود که تو اسن زیردریایی بودن

    به نظر نمی رسید خیلی سمتشون بوده باشه

    عکس ها خانوادگی داشتم

    اتو داشتن

    جای خواب و ….

    این یعنی امید این یعنی انگیزه داشتن واسه روزهای بهتر که اینطوری زندگی می کردم تو اون زیردریایی

    من خیلی از مردها رو میشناسم که ماه ها می‌رن تو دریا تو کشتی کار میکنن و بعد چند ماه میان خونه ( کاری به باورشون ندارم که چه زندگی واسه خودشون انتخاب کردن ) این قسمت امید به زندگی و عشقشون و انگیزشون همیشه واسم تحسین بر انگیزه

    این شرایطی که هست مهم نیست

    شرایطی که با امید و ایمان قراره بوجود بیاری مهمه

    مهم نیست کجایی

    ته زیر دریایی

    تو تاریکی

    حتی تو جنگ

    می تونی با ایمان و امید انگیزه ‌عشق و تلاش خودت رو برسونی به اونجایی که دلت می خواد و

    خدایی هست که همیشه تو مسیر همراهمون هست

    راه رو نشون میده

    حمایت میکنه

    و خدایا شکرت که دنیا انقد زیباست که ما به هر چه که بخوایم میتونیم برسیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    فریبا : ) گفته:
    مدت عضویت: 2709 روز

    سلام به خانواده صمیمی عباسمنش

    این زیر دریایی عمیقا منو برد تو حال و هوای روزهایی که تو باورهای منفیم غرق بودم….

    کسالت ها….خستگی ها…سردرد ها…..دوست نداشتن خود و رنجی که حاصل دوری ذهنم از

    روح بود

    من هم مثل استاد حس ناخوبی داشتم موقع دیدن تصاویر و البته ذهنمو طبق عادت نکات مثبتشو درآورد اما خیلی برام لذت بخش نبود

    از اینکه سالها غرق در قضاوت ها و رنجش ها بودم و بنظرم خیلی طبیعی میومدن کمی نفسم گرفت

    اما بسیار خوشحالم که فرصت دیدار آسمان آبی و خورشید مهربان و زیبایی های اطراف را پیدا کردم

    من خواستم از زیر دریای رنجش ها بیرون بیام و طبق قانون درخواست هدایت شدم….خدایا هزاران بار شکرت

    شاید اگر درخواست و باوری نبود تمامی عمر من در زیردریا میگذشت..

    اما میتونه اینطوری باقی نمونه چون ما روحهایی هستیم که خود آزادی هستیم ، فقط فراموش کردیم

    و با هر تضادی زیردریای باورهای منفی، خواسته رهایی برای ما شکل میگیره

    حال یا به ندای درونمون گوش میدیم یا جسارت ترک منطقه امن رو پیدا نکرده و همونجا میمونیم

    استاد عزیزم، این جنگی که همواره وجود داره توی دنیای درون هر انسانی و موندن تو اون جنگ و درخواست صلح ندادن( هماهنگی ذهن با روح) به نفع هیچ کس نیست و عاقبتش از بین رفتن زیر چرخای سیستمه کائنات

    خداروصد هزار مرتبه شکر بخاطر هدایت شدنمون در مدار آگاهیهای این سایت و خانواده عزیز عباسمنش

    خانم شایسته عزیز سپاس گزارم برای زحمتتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    محمد امین رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1184 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    باسلام وعشق

    آگاهی های نشانه های امروز من

    1. من چقدر لذت میبرم وقتی توی فایل های سفر به دور آمریکا میبینم که افراد چقدر علاقه دارن به خدمت ارائه دادن ، به توضیح دادن مسائل وچقدر ازراهنمایی کردن این مردم لذت می‌برند اون هم با صورت خندان و رفتار شایسته که این چندتا درس برای من داره

    . مواجهه بااین افراد حتما برگرفته از باور استاد وخانم شایسته عزیز هست که هر جا که میرن افراد باعشق و لبخند ازشون پذیرایی میکنن .این باور قدرتمند که خودم تکرارش میکنم وندیدم کسی رو که متفاوت عمل کنه بامن از وقتی روی این باور کار میکنم ونشانه هاش رو تایید میکنم که اینها از جانب خداوند و پاسخ خداوند به باور من هستن

    این باور برای من این هست چون من عزیز خداوند هستم خداوند من رو هم در دل بقیه عزیز میکنه و همه دستان خداوند عاشق این هستن که بمن خدمت کنند و با علاقه و عشق و لبخند با من رفتار می‌کنند و بمن کمک میکنند

    .این رو در فایل های استاد به وفور دیدم و تایید و تحسینشون کردم که چقدر این مردم خوبن نمونه اش لری نمونه اش اون اشخاصی که وقتی دوربین رو میبینن با عشق برای دوربین دست تکون میدن افرادی که فایل مربوط به دیتونا بیچ از دوره جهان بینی توحیدی رو دیدن یا فایل های دیگه ای که خانم شایسته از اماکن شلوغ فیلم گرفتن ، متوجه منظور من میشن

    این فرهنگ کوچیک و بزرگ هم نداره خیلی دقت کردم با هرسنی وقتی دوربین رو میبینن دست تکون میدن، دوست دارن کمک کنند بی چشم داشت وبا عشق مثل همسایه استاد که توی اسباب کشی کمکشون کردن میتونم هزارتا مثال از فایل های استاد بزنم چون بهشون توجه کردم واین باعث شده بتونم هزارتا مثال از همچین افرادی هم درزندگی خودم بزنم این دستان خداوند عشق رو انتقال میدن واین هم نشانه ای هست از هدایت من به جایی مثل آمریکا هدایت افرادی که بمن عشق میدن به سمت من خداروشکر میکنم که خداوند به این شکل این باور من رو تایید میکنه تا هم در لحظه حال از زندگیم لذت ببرم هم طبق قانون ایمان داشته باشم به‌ جایی به مراتب بهتر هربار هدایت میشم که این ویژگی رو داشته باشه

    2.وقتی افرادی رو میبینم که انقدر زیبا و باروی خوش درمورد کارشون یا اطلاعاتی که دارن توضیح میدن برای خودم تایید میکنم وقتی عاشق کارت باشی چقدر حالت خوبه چقدر انرژیت و فرکانست بالاست پس به خودم دوباره میگم همیشه دنبال کاری باش که بهش علاقه داری تا احساست خوب باشه و احساس خوب =لاجرم اتفاقات خوب

    3.چقدر این ذهنیت زیباست که یه زیر دریایی رو به نمایش عموم بذاری که توی جنگ کار مهمی کرده و چقدر درس بزرگی برای من از کنترل ذهن داره واین بازهم زیبایی این کشور رونشون میده به جایی که بخواد زشتی های جنگ رو به نمایش بذاره

    یکم بیشتر توضیحش میدم تا این ایده برای خودمم بیشتر باز شه

    به خودی خود جنگ چیز بدیه اینو همه میدونن توی کنترل ذهن در مقابل مسائل همه این آگاهی رو داریم که اون مساله در اون لحظه به ظاهر نازیباست چون کنترل ذهن به این معنی نیست که انکار کنیم به زور که اون مساله زیباست درواقع تلاش برای انکار کردن مساله ای به ظاهر نازیبا در واقع جنگیدن و پروبالدادن بیشتر به اون مساله است بلکه کنترل ذهن باتوجه به چیزی که من از استاد درک کردم و طبق تکاملم این هست که بگم اوکی این مساله به این شکله من چیکار میتونم بکنم که حالم رو خوب کنم و اعراض کنم ،اینکه توکل کنم وبگم خداوند به‌تصویر بزرگتر آگاهه پس من به مسائل بهتر سعی میکنم توجه کنم بعد میبینم ازهمون مساله که به ظاهر نامناسب بود ولی من اعراض کردم ازش به من چه خیری رسید

    این زیر دریایی نمونه خیلی خوبیه از کنترل ذهن درمورد جنگ ، مثلا به جایی که من به کشته های جنگ یا ناملایمتی هاش فکر کنم به‌ یه زیبایی از جنگ نگاه کنم که چقدر قشنگ یه زیر دریایی که تونسته نتیجه رو عوض کنه من دارم میبینم چه عظمتی چه امکاناتی

    مگه شخصی به نام هندا نبود که توی دل جنگ از موشک هایی که توی جنگ برای کشتار استفاده شده بود ذهنش رو کنترل کرد و از همون موشک ها موتورسیکلت های هندا رو ساخت والان چقدر به گسترش جهان بااین کارش کمک کرد

    4. کامنت زیبایی که از دوست عزیزم به عنوان متن این فایل انتخاب شده بود چقدر نکات زیبایی رو گفت در ارتباط با سبک شخصی ونحوه الگو برداری و اونقدر کامل و زیبا ست که حرفی نمیمونه

    5. در ارتباط با گفته استاد که خداروشکر که جنگ تموم شده وخداروشکر در صلح هستیم یاد حرفای استاد توی یکی از فایل های جهان بینی افتادم که توی واشینگتن توی قبرستان آرلینگتون بودن که اونجا پر از قبر اشخاصی که در جنگ کشته شدند

    چقدر استاد اونجا درمورد هدف خوب توضیح دادن، برای کسانی که دوره رو تهیه نکردن و اون فایل رو ندیدن باید بگم که استاد توی اون فایل به این اشاره میکنن برای رسیدن به یک هدف خوب با راه نامناسب نمیشه به جایی رسید، مجموع افرادی که درجنگ داخلی آمریکا کشته شدن بیش از مجموع افراد آمریکایی هست که درجنگهای جهانی ،جنگ عراق و… هست. دلیل جنگ این بود که میخواستن برده داری ازبین بره این نشون میده که مسیر غلط حتی اگه هدف به نظرخیلی خوب باشه و جامعه هم درگیرش باشه نتیجه خوبی نخواهد نداشت

    اتفاقا دیشب هم اون فایل رو مجدد دیدم و امروز نشانه من این فایل بود این هدایتی از خداوند برای من هست شاید هم به واسطه این کامنت برای دوستان دیگه من هم باشه. چون دوبار توی این کامنت اشاره به دوره جهان بینی توحیدی شد پیشنهاد میکنم دوستانی که تهیه نکردند این کامنت رو نشونه ای ببینن و بعد از خوندن توضیحات دوره جهان‌بینی توحیدی اگه احساس کردن توی متن توضیحاتش نشانه یا مثال واضحی براشون هست دوره رو تهیه کنند

    6. خدای من ذهن انسان چه قدرتی داره چه عظمتی رو ساخته چقدر دم و دستگاه داشت نسبت به اون موقع.چقدر زیبا بود به قول دوستمون که همه کسایی که ازشون عکس گرفته بودن توی اون دوران همش توی عکس خندیده بودن

    خداروشکر بابت آگاهی هایی که دریافت کردم از این نشانه خداروشکر که همیشه درحال هدایت من هستی

    بسیار سپاسگذارم از استاد عزیزم بابت اشتراک گذاری این فایل ها و بابت تمام آگاهی هایی که بما میدن امیدوارم این کامنت رو ببینن و سپاسگذاری من رو بپذیرن

    هروقت که یه آگاهی جدید از صحبت های استاد دریافت میکنم به واسطه هدایت خداوند یاده حرف آزاده عزیز میوفتم که توی فایل نتایج دوستان از آموزه های استاد بود فکرمیکنم که چند قسمتی مارو مهمون صحبتاشون کردن،گفتش که شما نمیدونید که چه گنجی هست این استاد

    همچنین تشکر فراوان میکنم از خانم شایسته عزیز چقدر جنس نگاه ایشون زیباست چقدر لذت میبرم از متن هایی که به قلم ایشون هست و خداروشکر ایشون هستن که این فایل ها رو با موبایلشون بگیرن

    ممنونم بابت متن زیبای این فایل که چقدر زیبابود

    درپناه هدایت و حمایت خداوند شاد و سعادتمند و بی نیاز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    احسون گفته:
    مدت عضویت: 2980 روز

    بشر چه کارها که نکرده .

    ماشینهای زمینی ، ماشینهای هوایی (هواپیما ، هلیکوپتر و …) ، ماشینهای زیر دریایی ، ماشینهای دریایی (کشتی) ، خونه های ماشینی (Rv) ، فضا پیماها ، بناهای زیر زمینی ، بناکردن روی مریخ و ماه و غیره .

    از عمق زمین تا اوج آسمان.

    ” و سخرنالکم ما فی السماوات و ما فی الارض”

    “هرآنچه را در آسمانها و زمین هست به تسخیر شما درآوردیم.”

    انسان آمده برای آباد کردن . برای ساختن بهشتی زمینی. برای اینکه از هرچیز خام یک گوهر ناب زیبا و کاربردی بسازه و مثل خدا خلق کنه تا خدا جلوه ی خودش را در انسان و مخلوقات انسان ببینه و بازهم تکرار کند :

    “انی اعلم مالا تعلمون ”

    ” من چیزی می دانم که شما نمی دانید ”

    و باز هم به خودش تبریک بگوید که :

    ” فتبارک الله احسن الخالقین”

    خدا چیزی خلق کرده که حالا خودش می تونه خلق کنه .

    و حالا این انسان داره حتی به سمتی میره که ساخته های دستش خودشون بتونن خلق کننده باشن .

    انسان هربار جلوه های بیشتری از خدای درونش رو رو می کنه .

    بشر داره با تکنولوژی هوش مصنوعی

    ( artificial intelligence ) بجایی میرسه که دیگه خود این مخلوقات بتونن فکر کنن و خلق کنن و واکنش نشون بدن ؛ همونطور که خدا انسان رو اینطور خلق کرده . پس واقعا حد نهایی قدرت آفرینش انسان کجاست ؟!

    اوایل فکر می کردم مثلا این همه رشته های مهندسی برای چیه آخه. اصلا به چه دردی می خوره مثلا معماری و عمران .

    آخه باورهای اشتباه و نجواهای شیطانی می گفتن که :

    پسر ! اینجا دنیاست . همه رفتنی ان ! … چرا این انسانها دارن هرچی بناهای بزرگتر و مجلل تر و گرون تر و محکم تر می سازن ؟ … فکر کردن تا آخر اینجا می مونن ؟

    این همه قر و فر و تزیینات و دکوراسیون و نماکاری های مختلف که چی ؟ …

    تازه اصلا تو فقط میری برای پولدارها می تونی همچین کاری کنی . اصلا که چی بشه ؟ … فقط برای زندگی اشرافی پولدارها ؟ … شاه ها رو ندیدی ؟ …

    نمی بینی که چه کاخ ها ساخته بودن و یک آن از دنیا رفتن ؟ … چی موند ازشون .

    این همه ماشین های پرزرق و برق و تکنولوژی برای چی ؟ … همین تکنولوژی لعنتی آدم ها رو دور کرده از خدا دیگه .

    و چه ها که نمی کند نگاه و باور اشتباه و ناآگاهی از قوانین غیبی !

    حالا می دونم که اصلا وظیفه ی انسان همین ساختن و آباد کردن و کاشتن و آفریدن هست

    . انسان باید تا می تونه خدای درونش رو ، این گوهر ناب خلاقیت و اگاهی رو بروز بده و شکوفا کنه.

    باید مثل خدا بشه . خلق کنه . هم در بیرون خودش کاری کنه و بیافریند و پیشرفت کنه هم درون خودش تا ویژگی های الهی پیدا کنه.

    از درون و بیرونش باید رنگ خدایی بگیره. از درونش و بیرونش مظهر صفات و اسما الهی بشه.

    انسان تر بشه . انسان تر شدن و انسانیت همان خداتر شدن هست .

    حالا می دونم که تکنولوژی و مهندسی و دستاوردهای علمی همه از سمت خداست .

    حالا می دونم که تو اگر خودت رو از درونت خوب ساخته باشی ، علم و تکنولوژی نه تنها تو را از خدا دور نمی کنه بلکه نزدیک ترت هم می کنه ؛ وقتی اهل تفکر و اندیشه باشی .

    تازه مگه قراره همه ی اینها رو همین ها که زنده اند استفاده کنن ؟ …

    بقول ملک الشعرای بهار که

    دگران کاشتند و ما خوردیم ؛ ما بکاریم و دگران بخورند :

    شاه انوشیروان به موسم دی

    رفت بیرون ز شهر بهر شکار

    در سر راه دید مزرعه‌ای

    که در آن بود مردم بسیار

    اندر آن دشت “پیرمردی” دید

    که گذشته است عمر او ز “نود”

    دانهٔ جوز در زمین می‌کاشت

    که به فصل بهار سبز شود

    گفت کسری به پیرمرد حریص

    که: «چرا حرص می‌زنی چندین؟

    پایهای تو بر “لب گور ” است.

    تو کنون جوز می‌کنی به زمین

    جوز “ده سال” عمر می‌خواهد

    که قوی گردد و به بار آید

    تو که بعد از “دو روز” خواهی مرد

    گردکان کشتنت چه کار آید؟

    مرد دهقان به شاه کسری گفت:

    مردم از کاشتن زیان نبرند

    “دگران کاشتند و ما خوردیم

    ما بکاریم و دیگران بخورند”

    باید مثل این پیرمرد نود ساله نهال گردو بکاریم!

    نگیم نود سالمه ! … کجای این گردو به من می رسه .

    خود گردو شاید نرسه ولی اثرات این درخت گردو و انرژی ای که در بدن هر فردی تولید می کنه و کیفی که می کنه و لذتی که می بره بخواهی و نخواهی به روح اون پیرمرد می رسه .

    در واقع اون پیرمرد زنده هست چون همه ی ما روح هستیم . او تنها بدن فیزیکیش رو از دست داده و نمی تونه در ابعاد فیزیکی این جهان کاری انجام بده . ولی آثار نیکی که حتی در نود سالگی انجام داده بهش می رسه هنوز !

    حالا بهتر شد !

    حالا بهتر می فهمم چه کیفی می کنه ادیسون با برقی که اختراع کرده . چقدر خیر بهش می رسه.

    حالا می فهمم هرکس هر ذره ای که بانی امر خیر و ماندگاری در هر بعد و زمینه ای شده باشه هنوز می تونه از دستاوردهاش استفاده کنه و جریانی از خیر و برکت و ثروت و انرژی مثبت رو برای خودش و دیگران تا ابد ایجاد کنه .

    حالا می فهمم که اینجا هر تلاشی کنی و هر حرکتی بزنی اثرش از بین نمیره و تو زندگی بقیه باقی می مونه

    بعضیا کارایی می کنیم و بانی چیزهایی میشیم که شرش و لعنتش سالهای سال و شاید تا بشر هست روی زمین می مونه و آثارش اونور به ما برمی گرده و تمامی نداره عذابش

    و بعضیامونم کارهایی می کنیم و بانی چیزی میشیم که آثار گفتار و رفتار و تلاش و آفرینش هامون و هرچیزی که از ما بیرون اومده و بروز داده شده تا ابد برامون سود ده هست و بجای لعنت ، رحمت رو برامون به ارمغان خواهد آورد و اون هم ادامه دار و جاری خواهد بود.

    مثل اون گردویی که هر کی بخوره میگه خدا بیامرزه و رحمت کنه هرکی این درخت گردو رو اینجا کاشت . حتی اگه نگه هم خود به خود آثار اون گردو در هر بعدی که استفاده بشه به اون پیرمرد میرسه.

    گاهی که به نجواهای ذهن گوش میدم و درحالت خودآگاهی نیستم افکاری میاد که میگن :

    ” خراب کردی. خوب عمل نکردی . باید خیلی بهتر از این بود وضعیتت الان . دیگه نمیشه . دیگه دیره . زندگی عالی ای می تونستی داشته باشی ولی این زندگی اونی نیست که می خواستی . سالهای گذشتت که دیگه بر نمی گرده . حالا هم که مثل اولش نمیشه که . حالا مجبوری تا آخر عمرت در همین سطح بمونی و …” و از این دست افکار .

    ولی وقتی بزرگتر فکر می کنم و بقول اونوریا

    big picture خلقت رو می بینم و ذهنم باز تر و وسیع تر میشه و zoom out می کنم به بیرون ، اونوقت با خودم میگم شاید این سالها برنمی گرده و شاید اصلا به هرحال اون کیفیتی که من می خواستم طی نشد و الان فلان سال از عمرم رفته یا فلان شانس و فلان کار و فلان کس رو از دست دادم ؛ … ولی اصل کاری هنوز مونده !

    اگر پیرمرد نود ساله هنوز می تونه در دقیقه نود گل بزنه چرا منی که هنوز جوونترم دست نجونبونم ؟ …

    چرا فقط فکر کنم زندگی همین سالهایی بود که رفته و اصلا فقط خودمم و فقط این دنیاست ؟ …

    آره ! اینجا باید لذت برد و زندگی خوبی داشت ! ولی شاید برای اونهایی که فکر می کنن تا حالا زندگی خوبی نداشتن این یه انگیزه باشه که حداقل کارهایی بکنن و تلاششون رو کنن که اثراتی از خودشون بجا بذارن که همیشگی باشه و از این به بعد و تا ابدشون رو بسازن!

    هرکسی شاید براش اتفاقاتی بیفته که فکر کنه زندگی دیگه براش زیبا نیست یا اونی که باید می شد نشد و نیست و شایدم فکر کنه دیگه نمیشه .

    شاید کسی عزیزترین کسش مرده ،

    شاید کسی عزیز ترین آرزوش رو از دست داده ،

    شاید کسی طلاق گرفته ،

    شاید کسی نتونسته ازدواج کنه و مجرد مونده ،

    شاید کسی نتونست دانشگاهی که می خواد بره و مدرک مورد نظرش رو بگیره ،

    شاید کسی دختر یا پسر مورد علاقش رو از دست داده

    شاید کسی به شغل دلخواهش نرسیده ،

    شاید کسی قطع نخاع و فلج شده

    و …

    خلاصه اینکه یه چیزهایی رو احساس می کنه دیره یا نشده و نمیشه دیگه اونی که باید بشه و رد شده ازش و احساس بدی داره و توش گیر کرده باشه .

    ولی تحت هر شرایطی هنوز می تونه کارهای بسیاری بکنه !

    چون اصل کاری مونده . اونور مونده .

    می تونه تا وقتی زنده هست هنوز کارهای بزرگی بکنه و هم خودش و هم دیگران از آثارش بهره مند بشن و تازه اثارش حتی بعد ترک این بعد براش بمونه.

    اصلا واقعا پیرمرد نود ساله چه انگیزه ای برای کاشتن نهال گردویی می تونه داشته باشه که ده ساله دیگه تازه بار میده ؛ اگر فقط نگاهش به خودش و این دنیاش باشه ؟

    حرف های قشنگ و اثرگذارت می تونه زندگی یک فرد و نسل اون فرد رو تحت تاثیر قرار بده ، کارها و اعمالت و رفتارت هم همینطور ، آفریده ها و مخلوقات و تولیدات و آثارت هم همینطور .

    خطاب به خودم میگم :

    شاید بعضی سالها گذشته . شاید تو بنا به دلایل مختلفی نتونستی اونقدری که می خواستی خوب باشی و خوب زندگی کنی . به هر دلیلی اصلا ! ..ولی هنوز فرصت داری.

    اگه زنده ای فقط و با هر شرایطی که داری فرصت داری.

    بیا کاری کن . بیا و دست کم نگیر همین کامنتی که اصلا می ذاری.

    همین کامنت شاید اثراتی روی کسی بذاره و زندگیش رو قشنگ کنه . شاید تصمیمی بگیره و زندگیش رو تغییر بده . این تغییر روی زندگی اطرافیان و فرزندانش اثر می ذاره . شاید یه کامنت یک نسل رو نجات بده !!!

    همونطور که دانشمندان میگن طبق اثر پروانه اگر پروانه ای در توکیو بال بزنه شاید باعث طوفانی در نیویورک بشه!

    پس جهانی که اینهمه هر حرفی و حرکتی اثرگذاره و اینطور همه چی به هم چفت و بست هست رو چرا دست کم می گیری؟!

    چرا دست کم می گیری یه حرف کوتاه قشنگی رو که می تونی از روی محبت به کسی بزنی و شاید اون حرف زندکی اون فرد رو تحت تاثیر بذاره ؟…

    چرا دست کم می گیری فقط یک کار کوچیکی رو که اگر تو درست سعی کنی انجامش بدی ؟ … چرا دست کم می گیری اگر فقط مثلا یک عمل خیر کوچکی که می تونی بکنی ؟ …

    و برعکسش رو هم دست کم نگیر . حرفای نامناسبی که ممکنه بزنی و روح و روان فردی رو اثر بدی روش بذاری و یک نسل شاید خراب بشه ، کار بدی که ممکنه بکنی و آثارش تا نسل ها و بعد مرگت ادامه پیدا کنه .

    پس لازمم نیست تو حتما ادیسون باشی و برق اختراع کنی ! تو می تونی با هرکار کوچکی اثر خوب بذاری .

    اصلا بخواهی و نخواهی تمام گفتار و رفتار تو و حتی افکار تو داره اثرش رو می ذاره .

    هر لحظه از خودت بپرس که من دارم چی از خودم بجا می ذارم ؟ … خوبه یا بده ؟ …

    چقدر می تونه این حرف یا رفتار بظاهر کوچک من اثراتش ادامه دار بشه با بزرگ و بزرگتر بشه .

    میگن این دنیا مثل دومینوئه … اولی رو که میزنی همینطور ادامه پیدا می کنه و یه روزی تو همین زندگی یا اون زندگی می بینی که یه چیز بزرگی بهت برگشته .

    یک چیزی که ظاهرش شاید اصلا تو رو بیاد اون کاری که کردی نندازه . شاید نتونی بفهمی. ولی اثر اون کارت در طول زمان خواهد بود .

    همونطور که یه بذر رو تو دل خاک میکاری و میری برای خودت و سالها بعد بر می گردی و بهت میگن این درخت بزرگ رو می بینی ؟ … این رو تو کاشتی !

    یا خود آفرینش آدم !… اول فقط یه نطفه هست ولی در طول زمان و طی تکاملش تبدیل به انسان میشه .

    هر حرف و عمل تو هم مثل یه نطفه و بذره . شاید این دنیا حتی تا آخر عمرت حتی نتونی بفهمی دقیقا چه اثری گذاشتی ولی اونور حتما می فهمی .

    فکرش رو کن مثلا ادیسون لامپ روشن کرد ولی الان چقدر ذوق می کنه که می بینه تمام زمین و دستاورد ها از حرکتش شکل گرفتن و بذری که اون کاشته تبدیل به جنگلی انبوه و پر برکت از چراغ ها و دستاوردهای الکتریسیته شده .

    فکر کن گردویی که پیرمرد نود ساله کاشته چقدرها رو سیر کرده و در عملکرد خوب بدنی و ذهنی چقدر ها اثر گذاشته و مطمئنا به اندازه مثقالی هم که یه حرف یا رفتار و عملکرد ما در زندگی کسی اثر گذاشته باشه محاسبه میشه و برمی گرده به روح ما .

    ” و من یعمل مثقال ذره شرا یره … و من یعمل مثقال ذره خیره یره ”

    به اندازه ذره ای ناچیز عمل خیر و شر آثار خودش رو داره ولی تو اونو خواهی دید.

    گاهی جرقه ای در جنگل کل جنگل رو آتیش می زنه . پس فردا به تو میگن این جنگل سوخته کار توئه . ولی تو میگی من همچین کاری نکردم و یا کار کوچکی که فردا می بینی میگن کار توئه .

    ولی تو یادت نمیاد .

    مثلا بهت میگن بخاطر اون انرژی و تشویقی که تو در کودکی این فرد بهش کردی اون مثلا انگیزه گرفت و تلاش کرد و حالا فرزندانشم موفق اند و مثلا دانشمند و مخترع شده اند و تو در همه اینها سهیمی.

    پس بیاییم و دنیا رو دست کم نگیریم . خودمون رو دست کم نگیریم .

    ما هنوز می تونیم با هر شرایطی اثر گذار باشیم .

    بخواهیم و نخواهیم اثر گذاریم .

    حتی منفعل بودن و هیچ کاری نکردن ما خودش عملیه و اثر گذاره .

    بنظرم یکی از مراحل بالای آگاهی اینه که فکر کنیم این حرفی که می خوام بزنم و این کاری که می خوام کنم در طول نسل ها و گذشت زمان چه اثر شر یا خیری می تونه داشته باشه ؟

    بقول قرآن که میگه کسی که این راز رو می فهمه اونوقت برای کارهای خیر سعی می کنه پیشتاز باشه و پیش قدم و سبقت بگیره .

    سعی می کنه همیشه آثار خیر و مثبت از خودش بجا بذاره و پیش قدم باشه در کار خیر و صالح.

    کسی که برای بجای گذاشتن آثار خوب از خودش مثل یه گلزن ششدانگ و فرصت طلب از هر موقعیتی گل می زنه .

    مثل اون پیرمرد نود ساله که تو دقیقه نود عمرش با کاشت نهال گردو داشت گل می زد !

    ” والسابقون السابقون اولئک المقربون”

    نکته جالبش اینه که وقتی ما کاری خیر انجام میدیم اگر استفاده ی بدی از اون بشه تقصیر ما نخواهد بود .

    اگر از دستاورد علمی اینشتین بمب اتمی ساخته میشه و بر سر ناکازاکی و هیروشیما ریخته میشه تقصیر اون نیست . تقصیر کسیه که بد استفاده کرده. ولی هر نیروگاه تولید برق و هر استفاده خوبی از انرژی هسته ای حتما خیرش به روح اینشتین میرسه .

    هرکسی برای اولین بار چاقو درست کرده آثار خوب استفاده از چاقو تا ابد به او میرسه . حتی چاقوهایی که شاید هیچ ربطی در ظاهر به چاقویی که اون انسان اولیه درست کرده نداشته باشه و نسخه های خیلی بهتر و آپگرید شده ترش باشن.

    ولی هر استفاده نامناسب از چاقو به اون فرد برنمی گرده چون نیتش از اول بد نبوده .

    آره. این دنیا هوشمندتر از اونیه که ما فکر می کنیم. این قوانین هستن حتی اگه باورشون نکنیم .

    برای همینه قرآن میگه : ” الذین یومنون بالغیب”

    همین زیر دریایی ! … چقدرها براش زحمت کشیدن و خلقش کردن. اگر نیتشون خیر بوده اینکه استفاده ی بدی شده به اونها برنمی گرده . همه چیز بستگی به نیت افراد داره .

    ” الاعمال بالنیات”

    ولی باز هم می بینیم که اونها کاشتن و امروز استاد و خانم شایسته می تونن برن نگاه کنن و لذت ببرن . این هم نوعی اثر هست .

    در کل اکثر آدما حواسشون نیست!

    ” واکثرهم لایعلمون”

    حواسمون نیست که هر حرکت کوچکی و نیتی که از اون حرکت داریم چقدر می تونه اثر سو و شر یا خیر و مثبتی در جهان بذاره که حتی پس از مرگمون هم ادامه پیدا کنه .

    مثلا کسی که اون موبایل رو ساخته ، اون لباس هایی که تن استاد هست ، اون ماشینی که اونها رو به اینجا رسونده ، اون نرم افزار ویرایشگر رو تولید کرده ، همه و همه آثار خیر این فایلی که استاد و خانم شایسته ضبط کردن سهیم میشن .

    آره این زندگی و حکمت هاش و حساب کتابهاش فراتر از چیزیه که ما بتونیم حساب کنیم .

    حکمت همه چی رو شاید نتونیم متوجه بشیم .

    ولی می تونیم حالا بفهمیم که چنین قوانینی و حساب و کتابی هست و آثار هرچیزی از ما به بیرون بهمون به زندگی خیلیا اثر میذاره و به خودمون هم برمیگرده.

    پس بیاییم آثار خوب بذاریم و هیچ حرف و حرکتی رودست کم نگیریم .

    حالا می فهمم چرا خدا میگه حتی “اف” به پدر و مادرت نگو .

    “بالوالدین احسانا و لا تقل لهما اف”

    شاید شاید حتی فقط یه حرکت چهره ما مثل یه اخم و رو ترش کردن و یه اف گفتن مثلا از یه کودک یه جنایتکار بسازه یا کسی رو به سمت خودکشی یا افسردگی ببره یا دلش رو بشکنه.

    حتی فرکانس و حال کسی رو خوب یا خراب کردن به ما برمی گرده.

    بنظر میاد پدر و مادر بخاطر حقی که برگردن ما دارن برای کائنات امتیاز ویژه ای دارن و آثار هرحرکت ما نسبت به اونا زودتر و بزرگتر به ما برگرده . و چقدر هم خدا حساسیت رو برامون باز کرده که حتی یه اخم و اف کردن اثر داره .

    در آخر هم نکته ای به ذهنم اومد .

    اینکه باید جور دیگه ای دید. باید اهل تفکر بود . باید مو ندید و پیچش مو رو دید .نباید گفت خب اینکه یه زیردریاییه فقط . این قسمت که چیزی نداشت ! …

    نه! باید تفکر کرد!

    این زیردریایی چه پیامی داره ؟

    اصلا چقدر جالبه خود زیر دریایی ؟

    اصلا چطور این زیردریایی رو ساختن!

    و وقتی شما شروع به تفکر می کنی کم کم می بینی افکار و الهامات جدید از از راه می رسن و در های آگاهی باز میشن!

    بقول عطار نیشابوری :

    ” تو پای به راه در نه هیچ مپرس . خود راه بگویدت که چون باید رفت”

    خودم هم هیچوقت فکر نمی کردم از زیر دریایی این قوانین برام کشف و روشن بشن ولی وقتی شروع می کنم به تفکر و نوشتن خودش میاد و هربار درهای جدیدی باز میشن و اطلاعات پراکنده قبلیم سرهم بندی میشن و تازه درک می کنم فلان چیزی که می دونستم حالا واقعا معناش چی بوده و چرا اینطور گفته شده.

    برای خودم یه درس بزرگ دیگه هم داشته :

    اینکه کارهای دیگه هم که می ترسی و فکر می کنی نمی تونی رو هم تو برو جلو شروع کن ، تفکر کن ، بجو و مطمئن باش بهت الهام میشه و راه میفتی کم کم . این رو استاد بارها گفتن ولی تازه حالا درکش کردم .

    خدا رو شکر میکنم بخاطر این سایت که مطمئنا اثرات بسیار خوبی برای استاد و خانم شایسته و هرکس که درش سهیم بوده دارد و خواهد داشت و خدا رو شکر که برای من و سایر دوستان هم چنین فرصتی بوجود آورده . به امید روزهایی که من و سایر دوستان هم بتونیم کارهایی کنیم که برای خودمون و بقیه آثار مثبت و سود ده ابدی و صالح و خیر در پی داشته باشه ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    فریبا گفته:
    مدت عضویت: 1300 روز

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیزم

    چقدر فراوانی در همه ابعاد وجود داره. فراوانی در علم، که با کمکش بشه این زیردریایی رو بسازی جوری که افراد هم بتونن زندگی کنن. معلوم نیست خدا چقدر علوم دیگه برای ما گذاشته تا با کمکش به چه چیزهایی برسیم. مثل نانو تکنولوژی که چه کارهایی رو کرد و چقدر به نعمت ها دسترسی مون بیشتر شد. واقعا خدا همه چیز برامون گذاشته ما باید دسترسی پیدا کنیم. این جهان بر پایه ی فراوانیه. خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    سلما مصدق گفته:
    مدت عضویت: 2802 روز

    سلام سپاس بینهایت خدمت استاد جونی و مریم شایسته عزیزم.

    با اینکه از این فضاهای جنگی زیاد خوشم نمیاد و اگه من بودم اصلا همچین جایی نمیرفتم ولی بازم فهمیدم این فایل مثل بقیه فایلا پر از نکته اس.

    اولین نکته جالب لباس استاد بود که چقد با این فضا مناسبت داشت. احتمالا استاد وقتی میخواست این لباسارو بخره نمیدونست قراره بیاد همچین جایی ولی چون روی آرمی و تجهیزات نظامی تمرکز و توجه کرده بود هدایت شد به اینجا.

    پس این قانون دوباره یادآوری شد که بهر چی توجه کنی همجنس همون رو در زندگیت جذب میکنی.

    نکته مثبت بعدی این بود که این مکالمات انگلیسی فایلهای سفر به دور امریکا یه جور کلاس اموزشی زبان هست. من دفعه اول که مکالمه خانم شایسته رو با اون آقای ارمی گوش کردم کامل متوجه نشدم اما دفعه سوم کامل گرفتم چی میگن. ما با همین فایلا اروم اروم داریم زبانمون رو هم تقویت میکنیم.

    نکته مهم سوم این بود که من با خودم فکر کردم چرا استاد و خانم شایسته بین اینهمه جای جذاب و زیبا اینجا رو انتخاب کردن. آخه یاداوری جنگ و دیدن تجهیزات نظامی چه نکته ای توش هست؟

    بعد یاد حرفای استاد در محصول ارزش تضاد یا مشکلات دلیل اصلی موفقیت افتادم.

    استاد به آیه ۲۵۱ سوره بقره اشاره کردن که مفهومش این هست:

    اگر خدا مردمی را به دست مردمی دیگر پس نراند زمین تباه میگردد ولی خداوند بر جهانیان دهش دارد.

    یعنی همه تضادها و ناخواسته ها حتی این جنگ ها و درگیری ها که ما فکر میکنیم بدبختی و مشکل هست، اگر این تحرک و پویایی در جهان وجود نداشته باشه جهان فاسد میشه.

    خداوند از کلمه فساد استفاده میکنه.

    این یعنی تغییر زاویه دید یعنی مشکلات درواقع موهبت هستند یعنی باور به اینکه هر اتفاقی بیفته در نهایت به نفع منه.

    خیلی جالبه امروز صبح که داشتم پیاده به محل کارم میرفتم یه لحظه یه نجوایی گفت ببین همه سوارن تو پیاده. بعد ندای قلبم جواب داد این شرایطی که من دارم اولا که میگذره دوما که اصلا شرایط سختی نیست من همین الان هم خیلی وضعم خوبه بعد یاد امنیت و صلح و ارامشی که در این کشور از اون بهره مند هستم افتادم و خدارو بابتش شکر کردم.

    امروز صبح یه لحظه به جنگ و صلح فکر کردم و فایلی هم که امروز دیدم در مورد همین موضوع بود!

    خدارو شکر که در زمانی زندگی میکنیم که صلح و امنیت و ارامش حکم فرماست و ما باید قدر این موهبت رو بدونیم.

    نکته بعدی این بود که من احساس کردم این قسمت رو خود استاد فیلم برداری کرده و نشون میده که چقدر جهان داره به خانم شایسته کمک میکنه تا به عشق و علاقش بپردازه.

    نکته مثبت بعدی موزیک های جالب و متناسب با حال و هوای فایل بود و قانون تکامل رو بهم یادآوری کرد.

    مورد اخر هم برجهای سر به فلک کشیده و باشکوهی بود که نشونه ثروت و نعمت و فراوانیه. بیشتر جنگهای جهان بخاطر باور کمبود اتفاق افتاده پس واجب شد رو باور فراوانی بیشتر کار کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    محمد اسماعیل یزدان پناه گفته:
    مدت عضویت: 2303 روز

    سلام چیزی که در این قسمت بچشم میخورد وباعث در بالاتر بود زیر دریایی که در جنگ بوده وانسانها تفکرات جنگی خود را با ان پیاده میکردند اکنون در ارامش کانل در ساحل ارام گرفته چون انسانها در ارامش وصلح با خودشان قرار دارند ومشکلاتشان را با تعامل وصحبت وفکری که با ارامش بدنبال صلح باخودشان ودیگران قرار دارند خوشبختانه در جهانی زندگی میکنیم که هر روز خواسته هامان را در صلح وارامش یافته ایم وبااین روش جهان در راحتی اسانی وفراوانی با ارامش وصلح درونی قرار گرفته وتمام کشورها به این ایده توجه دارند این طور پیش میرود که اکنون انسانها به یکی از قوانین جهان هستی که ما همگی انسان ها عضوی کوچک از جهان هستی هستیم و همگی عضوهای یک خانواده بزرگیم باید بهم عشق بورزیم وهمدیگررا دوست بداریم بعداز این باید وسایلی بسازیم تا این ارتباط صمیمی وعاشقانه را گسترش دهیم وتمام وسایل جنگی قدیمی وپیر وبی مصرف بمانن وبه تاریخ بپیوندند .// بنی ادم اعضای یکدیگرند //که در افرینش ز یک گوهرند // چو عضوی بدرد اورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار // ارزوی من صلح ارامش و شادی وفراوانی وسلامتی برای خودم ودیگران .خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: