https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/09/abasmanesh-6.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-09-08 08:44:432024-08-26 14:26:00سفر به دور آمریکا | قسمت ۵۴
286نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام کسی که تورا افرید سرآغاز عشق است و نورو امید…
سلااام به استاد عزیز و شایسته جآن و مایک دوست داشتنی ???
وااای خدای مَن دیدنه شما منو دیوانه میکنه ..
من تو قسمت ۵۳کامنت نزاشتم تصمیم گرفتم کامنتای قشنگ سایت رو بخونم .اما الااان دلم گفت بیا بنویس .بیا تمرکز کن و پیدا کن زیبای هارو بیا عمل کن به گفتهات با توجه برنکات مثبت هر لحظه..??
یه عالمه نکات مثبت خدای مَن از کجا شروع کنم.از زیبایی های که منو حیران خودش کرده ..???
چه جاده ی قشنگی ???جاده ای که نقاشی خداست ،جاده ای که انتهاش رسیده به خدا به اون مسیری که استاد سالها برایش تلاش کرده ،خلاصه میشه تو(کنترل ذهن،تمرکز برنکات مثبت و عشقی که استاد به این مسیر داشته و ماروهم با عشقش هم مسیر کرده)??? انقدر حال و هوای اونجارو با وضوح حس میکنم که حس خنکی و پرواز بم دست داده دلم میخواد بُدوهم تا انتهای مسیر ولی زیبایش به لذت بردن آهسته و تمرکز بر زیبایی های راه ..???
چه غروبی خدای من ،میشه قابش گرفت ?
اتفاقا شایسته جآن تاریکی اونجانورو به حالتی خاص دراورده و غروب همیشگی خداوندرو زیباتر کرده.??
و در این بین بگم از استاد و ماایک جان مثل همیشه دیدنشون لبخند رو لبم میاره و خود به خود ذوق منو به خنده وا داشته خصوصا عاشق رابطشونم. مثل دوتا دوست و رفیقن ?و درعین حال عشق پدر و پسری رو میشه درونشون احساس کرد..?
عااشق دیدنتونم زیباترین حس رو بم انتقال میدین
رااستی استااد کیفیت دوربیتو عشقه خدای عکساتون (اون ساختمون و طبیعت قشنگ و اون بازار خصوصا اون پُله حارمونی شکل )ازخود تصویرم قشنگ تره??
وااای خدایا فقط رفتارای استاد چه بامزه میشید عاشقتونم که (تُپولی جآن) وَوَ بگم از صدای شایسته جونم خیلی وقت پیش میخواستم اینو بگم صداش انقدر زیباست و دلنشینه که دوست دارم ساعتها صداشونو بشنون که از زیبای ها میگن (به امید روزی که بتونم ببینمتون)چ اهنگ قشنگی مثل همیشه انتخابتون بهترینه مریممی
ماایک دوست داشتی “مثل داداش خودم میمونی عاشقتم”عکسات عالی شدنا ولی خب خودت ماه تری?
راااستی رستوران واقعا عجب چیزی بودا من که تابه حال به همچین رستورانی نرفتم و ندیدممم.?از زیبایش تا خوشمزگی غذاهاش و اون خانم مهربون تاازه هوای آزاد و طبیعتش با غروب هماهنگ شده بودو خیلی لحظه قشنگی رو به تصویر کشیده بود ???
اون ماه و جاده که با ذوق مریم جان زیبایش دوچندان تر شده بود دلم ضعف رفت از عشق و نگاه مریم جان (اینوهم بگم که من خیلی خیلی از سفر به دور آمریکا درسها گرفتم که عزیزان این سفر به اونا اشاره کردن ولی دوست داشتم تو این قسمت اون لذت و شوقی که با توجه برنکات مثبت گرفتم رو بیان کنمم (((:
به لطف خدای رحمانم احساس خیلی خوبی دارم و بازهم ندای درونم خواست که بیام و بنویسم?
استادعزیزم خداروهزاران بار شکر الانم تو خونه ایی که خداجونم بهم هدیه داده نشستم و دارم کامنت مینویسم?
امروز خیلی معجزه ها واسم پیش اومد دستای خدا برای کمک بهم اومدن
دیروز بازم کلی تضاد پیش اومد و همه ی اون تضادهارو خودم خلق کرده بودم چون احساسم خالص نبود نجوا میومد…این ذهن شنگول خان من داشت خفه میشد دیگه اینقدر تلاش میکرد که احساس لیاقت من پایین بیاد و منو مدام میترسوند از راه های مختلف و هربار که اتصالم به منبع انرژیم ضعیف میشد بیشتر خودشو نشون میداد ویه تضاد دیگه پیش میومد…?
به لطف خدا دیگه نزدیکای غروب راهی شدم موقع خداحافظی گریه کردم و چندساعتی سعی کردم که احساسم رو از منفی به خنثی و بعدم به کمی خوب برسونم…
نزدیکای اخرشب باز یه تضاددیگه اولش گفتم خدایاااا چقدر تضاد دارم کم میارم بلندم کن توروخداااا…?
بعدش شروع کردم با خدا حرف زدن و گفتم من باامید به خودت قدم برداشتم و میدونم این تضادها خیرورحمته برام چون من باور دارم هراتفاقی که برام بیافته به نفع منه و باعث خیرورحمت برام میشه?
شکرخدا صبح زود رسیدم تهران و هدایت های یگانه معبودم شروع شد?خدایااااشکرت
یه راننده ی خیلی خوب شکر خدا تو مسیراومد وسایلامو بار زد و تا دم خونه آورد خودش همه رو اورد تو خونه و فقط 120هزارتومان پول گرفت…خدایاشکرت بخاطر این دست هاییت که واسه کمک به من میفرستی
شکرخدا اومدم قرارداد خونه رو نوشتم اولش گفته بودن اجاره ماه اول رو باید الان پرداخت کنین ولی خداروشکر گفتن نمیخواد اخرماه بدین?خدایاااشکرت
دوست عزیزم که اونم شکرخدا عباسمنشیه?
همسایه بغلیمه و گفت که از شهرش کلی سوغاتی واسم میاره?خدایاشکرت
استاد جونم انگار خدا فقط منتظره من بگم چی میخوام سریع واسم فراهم کنه?
چقدر زندگی قشنگه،یادمه تا چندوقت پیش ایه 64سوره عنکبوت رو که میگه دنیا چیزی جز بازیچه نیست فکر میکردم که زندگی و دنیا پوچه ولی الان میگم اره دنیا وزندگی تو دنیا مثل یه بازی پراز هیجان و زیباس که خودت خلق میکنی و لذت میبری…?
استادعزیزم اوایل که به لطف خدا اومده بودم تو این مسیرهیجان داشتم و دوست داشتم که به بقیه هم بگن اوناهم بیان که بماند نتایجش چیشد..بعداز مدتی اصلا به هیچکی چیزی نگفتم و فقط رو خودم کار کردم الان که به لطف الله این نتایج رو گرفتم وقتی خاله و داییم که تازه چندین ساله تو این مباحث هستن و سمینارهای حضوری شماروهم اومدن برگشتن گفتن اع واقعا الان ایمان اوردیم سمیرا تو چطور رو خودت کار میکنی…الان درک میکنم که نتایج باعث میشه که اطرافیانمون خودشون بیان و ازتون درخواست کنن که تو چیکار کردی…
خدایا شکرت که با رسیدن به خواسته هامون هم خودمون از زندگی لذت میبریم و هم کمک میکنیم دنیا جای بهتری واسه زندگی دیگران باشه…??
عکس مایک عزیز نشانه ی ان ،اینکه ، اگر بخواهیم ،تمامی وسعت جهان ودرختان و نور زیبای خورشید در گردونه ی دستان وجودی ما قرار میگیرد ان هم با تکیه برنیروی الهی .اگر بخواهی
پهنای اسمان و زمین مسخر تو میشود
و دیدن غروب خورشید و تاییدقدرت بی انتهای خداوندلایزال که شب وروز و وسعت اسمان و زمین را درپرتو عنایتش به منظم ترین شکل ممکن برای ما آفریده و ما رابرای فقط برای خودش
این هدف خلقت است که خداوند تمامی امکانات دنیای وجود را فقط برای درک قدرت خودش ،برای ما آفریده است،
و عکس گرفتنهای متوالی استاد و مربم جان برای ثبت خاطره ها در لحظه های ناب ، لحظه به لحظه تثبیت زیباییها و تحسین جلوه های خدا برای رسیدن به ان لذتی که در نهایت، قدرت معبود یکتا را احساس کنیم و اعتماد به نفس و عزت نفسمان قوت یابد آفرینشهای زیبایی که حتی دست بشر هیچ دخیلی در ان نداشته به مانند آن درختان سر به فلک کشیده،آن ابشار زیبای نیاگارا ،آن ماه زیبای و نور ارامش بخشش که نوازش کننده ی تمام جلوه های خداوندی و طبیعت و موجودات در جهان هستی است،
آری آن ماه زیبا وو نسانه ی جلال خداوندی که در تمامی جای جای جهان هستی رخ نمای وجودش وزیبائیش، نشانگر امدن شب و رفتن روز و ارامش بندگان خدادر دل شب ایت
و این نوع نگاه ما و بینش و تفکر مثبت ماست که باعث میشود جلوه های نشانه های خدا را با همان روح الهیمان احساس وتحسین کنیم ،
دیدن همین ماه زیبا که نشانه ی افرینش قدرتمندانه ی الهیست تبلور ریشه ی نگاه دقیق به جهانی منظم و با نظم افریدگار جهان است،
واین مائیم که با طرز نگاه مان زندگیمان را زیبا یا زشت مبینیم و اتفاقات زشت یا زیبای ان را رقم میزنیم و در پس پرده ی ان برداشتها رنگ زندگیها هم به تناسب همین نوع نگاه متغیر میشود
نگاهی زیبا و بعد ازان هم جذب زیباییهای بیشتر و روابط عالیتر و غذاهای خوشمزه تر و جاهای دیدنی تر جلوه های خدایی بیشتر و تایید و تمجیداوونعمتهایش،و در پرتو این روند همواره جذب بهترینها و عالیترینها
الهی که همیشه در مسیر جلوه های رحمت خداوند یکتا و قدرت دادن به باورهای توحیدی و الهی باشیم تا خلق کنیم انچه که شایسته ی اشرف مخلوقات خداوندیست.
ممنونم از تزریق اینهمه انرژی مثبت و عالی از نگاه تصاویری عالی از روند زندگی قدرتمندانه به سمت رشد و تعالی
اول فایل که مایک گفت نگاه کنید راه ازمیان دستهای من میگذره به خودم گفتم منم باید مانند همین تصویر دستان مایک ،حرکت کنم وعمل کنم وباورکنم که این مسیر خوشبختی وکل جهان دردستان منه فقط باید هرروز بیشتر خودمو لایق بهترینها بدونم،،،،،
اونجایی که مریم جان گفتی همیشه که نباید در فیلم گرفتن فقط نور باشه پیام این جمله بهم گفت نباید که فقط روز و جاهای شلوغ وسرسبز باشه تا قشنگ باشه بلکه هرجا هرمکان و حتی تاریکی هم بسیار زیبایی های خودشو داره خلاصه میگم خدایا شکرت ازاین همه فایلها و فراوانی های خلقت داریم آروم آروم مهارت وتمرین برای خودمون کسب میکنیم،،،،،،،،
ممنون استاد ممنون مریم ممنون مایک….
دوستان من هنوزم که در آموزه ها وکامنتهام دارم با آگاهی کامل و یادآوری به خیلی ازجوانب قوانین نکته برداری میکنم ومینویسم… یعنی اینکه میفهمم هنوز اونقدرها که باید وطبق خواسته م هسته ازدرک قوانین در وجودم نهادینه نشده و هنوز خیلی کارداره چونکه خیلی دارم در درک ومهارت این مباحث تلاش وتمرین میکنم،،،،،
اونجایی که استاد گفتی رسیدیم به نور انگار که اون قسمت تصویر داشت میگفت مسیر همه مااز این مسیر عشق که ازمیان دستهای مایک میگذره تلاش داره مارا ببره به سمت نوری که دروجود الهی مون سالها ازش فاصله گرفته ایم و مثل اینکه دوباره باهاش آشتی کردیم و شدیم پارسال دوست امسال آشنا،،،،
این فایل بهم گفت خیلی اوقات باید جای جدی گرفتن ها وشوخی گرفتن هارو جابجا کرد که در زندگی نرم تر،ریلکس تر بود تا مسائل را ساده تر حل کرد ولذت بیشتری اززندگی برد،،،
موقع شوخی کردن استاد در اون رستوران عالی دیدم که چقدر باید کودک درونمون هرروز فعالتربشه خوشبختانه منم یکی ازهمین آدمهام،،،وقتی استاد برای غذاها تیپ میدادین فهمیدم هرکسی درهرمرحله زندگی که امتیاز کسب میکنه فقط به اندازه باور وجودیش ولیاقتش ورودی خواهد داشت،،،،
مریم جان چقدر خوش ذوقی آدم به وجد میاد ازتصاویری که داره تماشا میکنه وحتی خودمن بعضی اوقات با همین خوش ذوقی های شما باعث میشه همون موقع به خودم رجوع کنم پس من درذهنم چیزهای نامناسب هست که باعث میشه روی زیبایی هارو پوشش بده وهروقت که این پوشش باعث پنهان کردن وجه زیبای وجودم رو میکنه و میگه این چیزها که ارزش ذوق زدن وتحسین کردن ندارن میگم نه اگه یه نفر داره ثابت میکنه وانجام میده پس این از دید چشمها پنهان نیست بلکه این رازی ست که من هنوز بخوبی درکش نکردم،،،،،«بدون شعار»
«بلکه اشتیاق برا دریافت شعور»
اونجایی که عکسها وتصاویر واقعی عکسهارو نشون میدی یجورایی بهم گفته میشه که هرعکس ،،تصویر،،خواسته،،و رویایی داشته باشی ازهمین عکسهای کوچک وبظاهر کم اهمیت میگذره واگر ادامه بدی حتما بهشون میرسی،،،،چه عکسهای زیبا وباکیفیت،،،،،،
فهمیدم که هرطرح ونقاشی روزی به واقعیت تبدیل میشود،،،هرافکار وایده ای درمسیر درست به دنیای فیزیک مبدل میشود،،،،،
امروزدرحال نوشتن کامنت حسم بهم گفت دیدی چطور هروقت شروع میکنی برا نوشتن بهت گفته میشه پس کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد رو تهیه کن ومطالعه کن،،،،،،،
مهمترین درسی که از این فایل گرفتم این بود که شادی مساوی با سپاسگزاری یا کامل کننده سپاسگزاریه ، شادی نهایت تشکر از خداست ، چقدر شماها شاد هستید ، چقدر احساس شاد بودن را به خدمت گرفته اید و چقدر درست از این احساس استفاده می کنید …
ذوق برای نور ، حرکت به سوی نور …..
پس اشکال از منه ، اشکال از منه که ذوقی ندارم برای نور ، وگرنه خورشید همه جا هست …… استاد استاد استاد …..
تو من را با شادی های کوچکت خجالت دادی ، بخدا خجالت می کشم از جهانی که هر روز آغوش به رویم می کشد و من با هزاران توقع چشم به رویش باز میکنم ….تو باعث شدی که من از خودم بپرسم مگر من برای جهان چه کرده ام ؟ به چه چشم نگاهش کرده ام ؟ با کدام باور به قضاوتش برخاسته ام ؟ بابت سفره هایی که پایشان نشسته ام و خودم را با نعمت هایشان سیر کرده ام چند بار تشکر کرده ام ؟ نسبت به باران رحمتش چه باورهایی ساخته ام ؟ به جهان چگونه نگاه کرده ام که اینهمه ازش انتظار دارم ؟ به جز اینکه همیشه با گوشه چشم نگاهش کردم ، و با چشم غره به انتظار و توقعش برخاستم ، چه کردم ؟ اگر کسی با خودم اینگونه رفتار کند چه می کنم !!!! عجب صبری خدا دارد !!!! ….. ولی من دیدم که شما از برگ ، از درخت ، از جاده ای متصل به نور لذت میبرید ، آنقدر لذت میبرید و شکرگزاری میکنید که چشمان من را وادار می کنید که جور دیگری ببینند ، نگاه من را به « برگ » تغییر میدهید ، خدایا برگ همان برگ است اما نگاهها متفاوت است ، و شما یاد گرفته اید متفاوت نگاه کنید ، البته نگاه شما به حقیقت نزدیک است و این منم که متفاوت نگاه میکنم ؛ و برگ تنها استعاره ایست برای حقیقت تمام چیزهایی که شما جور دیگری می بینید و من یاد نگرفته ام مانند شما ببینم ، و میدانم که تا مانند شما نبینم هرگز نمیتوانم مانند شما رفتار کنم و جهان مانند شما جوابم را نمی دهد …..
این فایل برای من یک درس بسیاااااار بزرگ داشت که به تمام آفریده های خداوند درست نگاه کنم ، از کنار حتی یک برگ کوچک بی توجه نگذرم ، به گلها سلام کنم ، و مثل مایک با دستانم نور را به آغوش بکشم و بعد به سویش حرکت کنم ….. نمیدانم …..هرکس دلی دارد و در هر دلی محتوایی نهفته است ، شاید حرفهای من را فقط خودم بفهمم ، شاید بعضی ها فکر کنند من شلوغش میکنم اما باور کنید من در شرایطی این تصاویر را دیدم که شدیدا به آنها نیاز داشتم و شدیدا از آنها درس گرفتم ، درس سپاسگزاری و قدردانی ….
بعد از این با طبیعت و حتی با یک گلدان و شاید حتی با مدادی که فرزندم مشق می نویسد مهربان خواهم بود …. بعد از این بخاطر تمام خوشبختی ام سپاسگزار خواهم بود …. بعد از این به شیارهای کوچک یک برگ ، به نوری که از لابلای شاخه ها می آید ، به گلبرگ های رنگی گلها و به آسمانی که دستش در دست زمین است توجه میکنم …. مرا عیب نکنید بخاطر حرفهای کودکانه ام ، من هرگز با دستم نمی نویسم ، مرا قلبم وادار به نوشتن میکند ، من بخاطر نادانسته هایم خودم را سرزنش نمیکنم چون هرگز کسی بمن یاد نداد که با چیزهای کوچک شاد شوم ، یقین دارم که اگر برای برگ ذوق میکردم میکردند میگفتند دیوانه است همانطور که وقتی دانه ای برنج در مسیر مورچه میگذاشتم و او آن را بلند میکرد و با خود میبرد و من ذوق میکردم ، میگفتند دیوانه است …. اما من نمی دانستم که تا چه حد از آنها عاقل ترم ….. من با دیدن زندگی تو ، استاد عزیزم ، کم کم دارم به گذشته ی شاد و زیبای خودم بر میگردم ، به اصل خودم ، به جایی که روح بر من حکومت میکرد ، به جایی که زندگی من و مورچه باهم یکی بود ، من در دنیای خودم شاد بودم و باور داشتم شادی تمام زندگی ست نه حتی جزیی از آن ….. دوست ندارم تمامش کنم ، آنقدر از سبک زندگی شماها لذت میبرم که دلم می خواهد داد بزنم و به تمام آدم های زندگیم بگویم که شماها همه تون اشتباه میکردید ، دلم می خواهد داد بزنم و بگویم زندگی همان چای و نون و پنیری بود که بابتش تشکر نکردید ، زندگی همان لحظه ای بود که سبزی پاک میکردید ….. زندگی تمام لحظه هایی بود که با بی توجهی به داشته هاتون تلخش کردید …. زندگی قلبی بود که خودش کار خودش را میدانست و بی هیچ منتی سالهای سال در قلبتان تپید ….. زندگی دستان مهربان مایک است که برای مسیر خورشید تونل میسازد ….
و دلم می خواهد بابت تمام آنچه از این فایل یاد گرفتم و بابت اینهمه زیبایی که دیدم و بخاطر رفتار آدمهای این فایل که سراسر لذت از تمام لحظه هایشان بود از باعث و بانی آن یعنی خانم شایسته عزیزم تشکر کنم که مانند خداوند از فضل خودش و بی هیچ چشم داشتی به ما میبخشد ….. سپاسگزارم خانم شایسته عزیزم
امیدوارم هر اشکی که می ریزی تو را یک قدم به خدا نزدیک تر کند ، هرچند که خدا در قلب های ماست اما هنر این است که ما این نزدیکی را احساس کنیم ….. خداوند در زندگیت جاری باد
سپاسگذار پرودگار عزیز و مهربانم هستم که منو به این مسیر زیبای زندگی هدایت کرد. سپاسگذار مریم شایسته عزیز هستم که انقد زیبا با حرفاشون این زیبایی ها ی جهان هستی رو زیبا تر میکنن و یاد من میندازن که هرلحظه باید به نکات مثبت توجه کنم. من همیشه توجه به نکات مثبت رو اختصاص میدادم به یک زمان خاص مثلا شب ها قبل خواب و یا صبح که فقط توی دفترم یادداشت کنم و حال خوبی رو برام برای یکی دوساعت آیندش فراهم میکرد اما وقتی سفرنامه رو نگاه کردم و دیدم چقد عالی و زیبا دارین زندگی عادی رو انجاممیدین و در عمل و در هر لحظه به نکات مثبت توجه میکنین و قوانین رو برای خودتون یادآوری میکنین با خودم گفتم چقد خوب چرا من اینکارو نکنم . که همیشه و در طول روز هرلحظه احساس خوب و در نتیجه اتفاقات توب رو برای خودم فراهم کنم. و سپاسگذار پرورگارمهستم که انقد قشنگ منو هدایت میکنه که از اون لحظه زیبایی های بیشتر، هدایت شدن به فضاهای عالی، غذاهای خوشمزه و دلپذیر، و احساس بهتر طبیعت زیبا و نمیدونم چجوری بیان کنم که چقد زندگیم لذتبخش تر و آرامتر و زیبا تر شده.احساس اینکه خداوند هرلحظه حواسش به من هست و نزدیکمه و منتظره تا من چیزی بخوام و بهم عطا کنه.احساس میکنم که خداوند عاشق منه عاشق اینه که من باهاش صحبت کنم و درخواست کنم ازش و من هم عاشق خداوندم عاشق صحبت کردن با پروردگارم و صحبت کردن با تنها قدرت حاکم بر جهان هستی هستم. خداشکرت که جهانی داریم با قوانین ثابت که میتونیم با برداشتن ترمز ها ی ذهنی زندگی رو برای خودمون زیباتر و راحت تر کنیم و بعد خواسته هامون به صورت طبیعی وارد زندگی میشن و اونجاست که فقط ترجیح میدم سکوت کنم و سپاسگذار باشم چون واقعا نمیتونم حسش رو بیان کنم. سپاسگذار استاد عزیزم هستم که دستی از دستان خداوند مهربون هستند که این آگاهی هارو به ما میرسونن. امیدوارم که هرروز سالم تر و ثروتمند تر و شادتر باشید
سلام استاد خوبین ؟ من فایل های سفر به دور آمریکا شما رو دنبال میکنم و فوق العاده هست داشتم فایل ۵۴ رو نگاه میکردم دقیقه ۳ و ۱۵ ثانیه از تو آسمان یه شی نورانی به تندی رد میشه این چی بود برام خیلی جای سوال بود ممنون میشم جواب بدین با تشکر از فایل های عالی و زیباتون پاینده و موفق باشید یا حق
واقعا این دوره ۱۲قدم و این فایل های سفر به دور آمریکا برای من خیلی تاثیر گذار بودن
واز همزمانی این فایل ها برا اتفاقی که برای من افتاد از خدام خیلی سپاسگزارم
چون با این فایل ها و گوش دادن به قدم ها راحتتر تونستم با اون مسئله کنار بیام و به احساس خوب برسم
میخوام تجربه ای که برای من یک اتفاق به ظاهر ناگوار داشت رو اینجا براتون بذارم چون من خودم عاشق مطالعه کامنتی که به این سبک بچه ها میذارن هستم و خیلی دوست دارم که اتفاقات عملی زندگیمون رو بنویسیم
چون خیلی درسها برای من داشته و سیر نمیشم از مطالعه این دست کامنت ها
_
سلام خدای حکیم و مهربونم
ازت بخاطر همه چی ممنونم
از اینکه فرصت دوباره حیات بهم دادی :)
واقعا اون لحظه که حس کردم دارم میرم دیدم هیچ کاری نکردم
و همچنین با تو رابطم اونقدرها هم نزدیک نیست
فهمیدم که تا اینجای زندگیم خیلی از فرصت هام و زمان هام استفاده نکردم
درس اولی که گرفتم:
از لحظه لحظه زندگیم لذت ببرم و از تمامشون برا خندیدن و لحظات خوب ساختن استفاده کنم
فهمیدم که باید به همه عشق بورزم و مهربان باشم باهمه
هیچکی رو تو ذهنم قضاوت نکنم
زندگی خیلی با ارزشتره که بخوام با ناراحت کردن خودم و توجه به زندگی بقیه تلفش کنم
درس دومی که گرفتم:
اینکه همه چی با خواست خدا پیش میره و من قدرت هیچ چیزی رو ندارم
به عجز و ناتوانی خودم پی بردم
فهمیدم که منم منم میکردم و منیًت داشتم ، فکر میکردم که خدارو قدرتمند میبینم ولی در اصل خودم رو همه کاره میدونستم
خدا با بردن بچه ای که خودش بهمون داده بود
بهم فهموند که بنده ی من تو قدرت هیچ کاری رو نداری ، این همه یکه تاز نتاز و رو به سوی من بیار
من رو ببین توهمه کارها
اول و آخر منم
خداجونم عاشقتم که همیشه سعی میکنی به هر روشی به تک تک بنده هات بفهمونی که راه درست چیه تفکر درست چیه
واقعا هرلحظه در حال هدایت ما هستی
اون آیه ای که تو قران هست که حضرت موسی به لحظه ای میرسه که میگه من به هر خیری که از تو برسه فقیرم ، همیشه فکر میکردم و میگفتم درک نمیکنم این آیه رو با عمق وجودم و میخواستم که بفهممش و میگفتم ینی چی که انسان عاجز باشه
انگار این صفت رو یه جور ننگ میدونستم و قبولش نمیکردم
و الان بهش رسیدم که حضرت موسی به چی رسیده بود که فهمید همه چی خداست
ممنونم که بهم فهموندی که من نادیده گرفته بودمت
به عجز خودم پی بردم
اگه این کار رو باهام نمیکردی حالا حالاها نمیفهمیدم کجا ایراد دارم
چون من همیشه ازت خواستم که بیش از پیش تورو بشناسم و رابطه ام با تو نزدیک تر باشه
و توهم خوب به درخواست من پاسخ میدی همیشه
و میدونم هراتفاقی تو زندگیم میفته برا درک بیشتر خودمه برا نزدیک شدن به تو و اصل وجودیمه و هر اتفاقی خیر و به نفع من
و به قول پروین اعتصامی هر بلایی کز تو آید رحمتی است
تو قرآن خودت گفتی که همواره پاسخ میدی به بنده هات وبه درخواست هاشون
وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ [۱۸۶]
و هنگامى که بندگان من، از تو دربارهی من سؤال کنند، [بگو:] من نزدیکم؛ دعاى دعاکننده را، به هنگامى که مرا مىخواند، پاسخ مىگویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند [رشد کنند].
درس سومی که گرفتم :
اینکه با قاطعیت برای آینده ام برنامه نریزم وهمیشه این رو در نظر داشته باشم که خدا بهترین هارو برا من میخواد و قدرت دست اونه
اینکه میشستم برا خودم روز مشخص میکردم که فلان روز برا بدنیا اومدن بچمون تو خونم جشن میگیرم و دوست و آشناهارو دعوت میکنم و هزارتا برنامه دیگه که تو ذهنم میگذروندم
فهمیدم که هیچ جاش خدارو در نظر نگرفتم و خودم رو بزرگ دیدم
و اینکه فهمیدم باید از لحظه هام لذت ببرم و زیاد نگران آینده ام و برنامه هام نباشم و منتظر هدایت خدا باشم
اینجوری رها تر زندگی میکنم و الکی ذهنم رو درگیر آینده و هزارتا احتمالش نکردم
چون خدا بهتر از من پلن میریزه چون من به همه چی آگاه نیستم و همه آدم ها و شرایط رو نمیتونم مدیریت کنم
و الان واقعا معنای سپردن کارها به خدا و هدایت شدن رو میفهمم
اینجوری نه ذهنم درگیر نه استرس میکشم الکی
وقتی آدم بتونه واقعا همه چیو بسپره به خدا که کارهاش رو ردیف کنه و واقعا هم ایمان داشته باشه که خدا بهترین مدیر تشریفات مجالس :) دیگه غمی نداره
و این نکته رو هم از این اتفاق درس گرفتم
درس چهارمی که گرفتم :
خیلی به اندامم و پوست زیبام حساس بودم
و وقتی اواخر بارداریم شکمم ترک برداشت
و الان هم بعد زایمان کمی شکم دارم
برام سخت بود هضمش و الانم سخت
ولی سعی کردم از این اتفاق هم درس بگیرم و فهمیدم من وابسته به این جسم مادیم بودم و متعلق به خودم میدیدمش
و هم اینکه ارزشمندی و دوست داشتن خودم رو در اندام زیبام و پوست صافم میدیدم
درست همواره بخاطرشون خدارو شکر میکردم
ولی نفهمیده بودم که من خودم رو به خاطر خودم دوست ندارم
چون وقتی این اتفاق افتاد به شدت اعتماد بنفسم تو خودم اومد پایین و ناراحت شدم عصبی شدم
و فهمیدم من خودم رو به خاطر خودم دوست نداشتم
به خاطر اندام و پوست بی ایرادم دوست داشتم
و الان داره یادم میاد که چقدر آدم های تپل و شکم دار و حتی پوست هاشون ترک خورده دیدم که با خودشون در صلحن و براشون اصلا به چشم نمیاد این چیزها و چقدر رابطشون با همسرشونم خوب و همسرشون عاشقشونه
و من فکر میکردم دیگه همسرم منو مثل قبل دوست نخواهد داشت
البته اینا همه تو ذهنم بوده
و واقعا همسرم باهام عاشقانه تر از قبل شده و من تو کار خدا موندم و اشک میریزم که درخواست هام داره بهم داده میشه
خلاصه چند روزه این باورهای مخرب ذهنم رو شناسایی کردم و سوزوندمش و دارم سعی میکنم عاشق خودم باشم هرجوره
میدونی قبلا فکر میکردم آره شاید یه روز برسه یکی بسوزه دستش قطع بشه و هزاتا اتفاق دیگه
آدم باید ناامید نشه و همینجوری خودش رو دوست داشته باشه
ولی حرف تا عمل خیلی فرق داره
واقعا ادم تا دقیقا تو شرایطش قرار نگرفته باشه نمیتونه بدونه چند مرد حلاج
الان که دارم میفهمم آدم هایی که نقص عضو داشتن و خواننده شدن ورزشکارن سخنران انگیزشی ان نقاش حرفه این ، چقدر آدم های بزرگی ان واقعا کنترل این ذهن سخت و من بهشون افتخار میکنم که تونستن دوباره بلند شن و به این جاها برسن ، من الان با عمق وجود درک کردم که چقدر گار بزرگی کردن
واز خدا خیلی ممنونم که بهم این موضوع مهم که تو زوایای ذهنم پنهان مونده بود رو بهم نشون داد و باهاش روبرو شدم
و من بردمش:)
و کلی درس های ریز و درشت دیگه اینکه بعد عملم توان از جا بلند شدن نداشتم حتی نمیتونستم بشینم با نی آب میخوردم
کارهای ابتدایی و پیش پا افتاده رو هم پرستارا و همراهامبرام انجام میدادن
واقعا بهم فهموند که ای بنده که چقدر عاجزی و ناتوان
و اینکه هر یک روز که میگذشت نسبت به روز قبل بدنم بهتر میشد و توانایی هام رو بدست میاوردم ، به قدرت این بدنی که خدا بهمون داده فکر میکردم و خدارو شکر میکردم که چقدر بدن هوشمندیه و سریع خودش رو بازسازی و احیا میکنه
و خیلی درس ها که کم کم با گذشت زمان باز بهش میرسم
مطمءنم کلی اتفاق های خوب و پاداش های عالی در انتظارمه از طرف خدام
:)
ولی تا اینجاشم برام پاداش بوده
اینکه انقدر آرومم اینکه تونستم به خدام وخودم نزدیک تر باشم برام بزرگترین پاداش
و اینکه واقعا بفهمم زندگی چیه و ازش چی میخوام
الان ۱۷ روز از عملم و از فوت بچمون میگذره
و من انقدر آروم و شادم
البته خیلی زودتر از اینا به این آرامش رسیدم و به این چیزها که نوشتم
امروز وقت کردم که بیام بنویسم
چون میدونم این تجارب به خیلی ها کمک میکنه و جرقه ای تو دلشون زده میشه
که نیازی نیست تا راهی که من طی کردم رو طی کنن تا این چیزهارو درک کنن :)
استاد عزیزم ینی موقعی که این اتفاق برام افتاد و من تو بیمارستان بودم شما فایل قرآنی قدم پنجم رو گذاشتین
و من یکی دوروز بعد که کمی حالم مساعد شد و گوشی دستم گرفتم و اومدم سایت ( چون مطمئن بودم که خدا میخواد باهام حرف بزنه از طریق شما ) متن جلسه ۴ قدم ۵ رو که خوندم و به اون آیه زیبای آرامش بخش رسیدم
بهم گفت که نگران نباش ناراحت نباش همه چی به نفع توئه بیا تو آغوش من و فقط عشق کن همین ….
استاد استاد واقعا از اینکه تصمیم گرفتین این مسیر رو ادامه بدین سخران بشین سایت بزنین
به تک تک الهامات و هدایت هاتون عمل کنین و برسین به الهام برای ساخت ۱۲ قدم و بعدش الهامتون برای موضوع قرانی قدم ۵ و این همزمان بشه با اتفاقی که برای من افتاد و من بتونم با این یه جمله آرامش ابدی پیدا کنم ، ازتون بی نهایت سپاس گذارم
دلم میخواست تلفنتون رو داشتم و زنگ میزدمو تشکر میکردم از اینکه خواستین تو این مسیر باشین و قدم بردارین
و من به خاطر الهامی که بهم شد اومد اینجا و نوشتم چون میدونم خدا با دست من میخواد باز همزمانی انجام بده و کلی عشقو حال با بنده هاش بکنه
و من از خودم به خاطر عمل به الهامم برا خرید قدم ۵ام از خودم تشکرمیکنم و به خودم افتخار میکنم
من همون روز که این آیه رو دیدم به همسرم گفتم همون پس اندازم که برا خرید این دوره دادم برا همین یه آیه که تو سایت دیدم و خوندم برام کافی بود و ارزشش رو داشت
عاشق همتونم
خداروشکر میکنم که همچین محیطی ایجاد کرده با دست های شما:)
دوست عزیزم خیلی خیلی متنتون تاثیر گذاره.وخوشحالم بخاطر این حال خوبت وازت سپاس گذارم که اومدی و انچه بین شما و خدای قادر متعال اتفاق افتاده بود رو نوشتی.
به خاطر وجود ارزشمندت از تو سپاس گزارم. از خدا سپاس گزارم.
خیلی خوب نمیتونم درکت کنم که چه حسی داشتی اینکه کسی را از دست دادی و بعدش هم حالت را خوب کردی به لطف خدا و ادامه دادی .. اما اما اما شجاعت را میتونم ببینم، میتونم توکل و ایمانت را به خدای غیب و آشکار ببینم، میتونم سر به تسلیم بودنت را ببینم اونم هر دو نوعش را سر به تسلیم خداوند بودن و سر به تسلیم مسئله ات نبودن، میدونم که حس و حال های عجیبی داشتی، ..
روزهایی که این روزها هم من داشتم مثل همیشه نبوده .. امروز میخوام داستانی واست بگم
امروز حالم عجیب بود دوباره به قران رفتم توی همون آیه های اولیه شعراء مونده بودم .. آهنگ هم پخش بود .. اشک اشک .. متوجه شدم و متوجه بودم که خدا همه چیز و همه کسِ .. و باید فقط ادامه بدم ..
متوجه شده بودم که محمد گذشته را نمیخوام و محمد جدید را میخوام که داره کسب و کار خودش را انجام میده داره پول خلق میکنه یا اینجور بگم پول پارو میکنه داره لذت و شادی را به توان بی نهایت وارد زندگیش میکنه با این عشق و علاقه اش داره دور دنیا سفر میکنه و تولید محتوا میکنه و …
اینو میخوام باید خلقش کنم چون رویای منه .. و وقتی خدا یک چیزی میندازه وسط دلت حتما میدونه که میتونی بهت گفته ..
اما این روند را طی کردن مخصوصا اولش حس و حال های عجیبی داره واست .. نمیخوام بگم سخت .. چون دقیقا وقتی دوستم اومد بعد از اینکه داشتم قران میخواندم اومد دم در خونمون .. همین را بهم گفت .. گفت به نظرم سخت سخته .. پس اگر سخت سخته چرا بخوای مدام بگی سخت و واسه خودت نسخه بپیچی ..
گفت به نظرم محمد اول هر مسیری که میری یکم فقط حس و حال های عجیبی داره .. همین
Just Enjoy
هانیه جان واقعا به خاطر وجود ارزشمندت از شما سپاس گزارم.
امیدوارم که همیشه حال دلت عالی باشه امیدوارم که همیشه شاد باشی همیشه لبت خندون باشه همیشه دلت قرص خودش باشه ..
امیدوارم اون جوری که عظمت خداااا واقعا هست را درکش کنی .. امیدوارم که ثابت قدم در این مسیر باشی امیدوارم که از روی زبونت و قلبت خدایاا شکرت خدایاا شکرت نیافته … امیدوارم که مسیر خواسته هات را در پیش گرفتی و از همینی که هستی عشق کنی ..
به نام خالق عشق
به نام کسی که تورا افرید سرآغاز عشق است و نورو امید…
سلااام به استاد عزیز و شایسته جآن و مایک دوست داشتنی ???
وااای خدای مَن دیدنه شما منو دیوانه میکنه ..
من تو قسمت ۵۳کامنت نزاشتم تصمیم گرفتم کامنتای قشنگ سایت رو بخونم .اما الااان دلم گفت بیا بنویس .بیا تمرکز کن و پیدا کن زیبای هارو بیا عمل کن به گفتهات با توجه برنکات مثبت هر لحظه..??
یه عالمه نکات مثبت خدای مَن از کجا شروع کنم.از زیبایی های که منو حیران خودش کرده ..???
چه جاده ی قشنگی ???جاده ای که نقاشی خداست ،جاده ای که انتهاش رسیده به خدا به اون مسیری که استاد سالها برایش تلاش کرده ،خلاصه میشه تو(کنترل ذهن،تمرکز برنکات مثبت و عشقی که استاد به این مسیر داشته و ماروهم با عشقش هم مسیر کرده)??? انقدر حال و هوای اونجارو با وضوح حس میکنم که حس خنکی و پرواز بم دست داده دلم میخواد بُدوهم تا انتهای مسیر ولی زیبایش به لذت بردن آهسته و تمرکز بر زیبایی های راه ..???
چه غروبی خدای من ،میشه قابش گرفت ?
اتفاقا شایسته جآن تاریکی اونجانورو به حالتی خاص دراورده و غروب همیشگی خداوندرو زیباتر کرده.??
و در این بین بگم از استاد و ماایک جان مثل همیشه دیدنشون لبخند رو لبم میاره و خود به خود ذوق منو به خنده وا داشته خصوصا عاشق رابطشونم. مثل دوتا دوست و رفیقن ?و درعین حال عشق پدر و پسری رو میشه درونشون احساس کرد..?
عااشق دیدنتونم زیباترین حس رو بم انتقال میدین
رااستی استااد کیفیت دوربیتو عشقه خدای عکساتون (اون ساختمون و طبیعت قشنگ و اون بازار خصوصا اون پُله حارمونی شکل )ازخود تصویرم قشنگ تره??
جوون عجب شاامی منم دلم خوااست ،نوش جاانتون خیلی خوشمزه میخورید خخخ..??
وااای خدایا فقط رفتارای استاد چه بامزه میشید عاشقتونم که (تُپولی جآن) وَوَ بگم از صدای شایسته جونم خیلی وقت پیش میخواستم اینو بگم صداش انقدر زیباست و دلنشینه که دوست دارم ساعتها صداشونو بشنون که از زیبای ها میگن (به امید روزی که بتونم ببینمتون)چ اهنگ قشنگی مثل همیشه انتخابتون بهترینه مریممی
ماایک دوست داشتی “مثل داداش خودم میمونی عاشقتم”عکسات عالی شدنا ولی خب خودت ماه تری?
راااستی رستوران واقعا عجب چیزی بودا من که تابه حال به همچین رستورانی نرفتم و ندیدممم.?از زیبایش تا خوشمزگی غذاهاش و اون خانم مهربون تاازه هوای آزاد و طبیعتش با غروب هماهنگ شده بودو خیلی لحظه قشنگی رو به تصویر کشیده بود ???
اون ماه و جاده که با ذوق مریم جان زیبایش دوچندان تر شده بود دلم ضعف رفت از عشق و نگاه مریم جان (اینوهم بگم که من خیلی خیلی از سفر به دور آمریکا درسها گرفتم که عزیزان این سفر به اونا اشاره کردن ولی دوست داشتم تو این قسمت اون لذت و شوقی که با توجه برنکات مثبت گرفتم رو بیان کنمم (((:
خیلییی دوستون دااارم در پناه الله یکتا..??
بنام یگانه معبود هدایتگرم
سلام دردانه های خدا?
به لطف خدای رحمانم احساس خیلی خوبی دارم و بازهم ندای درونم خواست که بیام و بنویسم?
استادعزیزم خداروهزاران بار شکر الانم تو خونه ایی که خداجونم بهم هدیه داده نشستم و دارم کامنت مینویسم?
امروز خیلی معجزه ها واسم پیش اومد دستای خدا برای کمک بهم اومدن
دیروز بازم کلی تضاد پیش اومد و همه ی اون تضادهارو خودم خلق کرده بودم چون احساسم خالص نبود نجوا میومد…این ذهن شنگول خان من داشت خفه میشد دیگه اینقدر تلاش میکرد که احساس لیاقت من پایین بیاد و منو مدام میترسوند از راه های مختلف و هربار که اتصالم به منبع انرژیم ضعیف میشد بیشتر خودشو نشون میداد ویه تضاد دیگه پیش میومد…?
به لطف خدا دیگه نزدیکای غروب راهی شدم موقع خداحافظی گریه کردم و چندساعتی سعی کردم که احساسم رو از منفی به خنثی و بعدم به کمی خوب برسونم…
نزدیکای اخرشب باز یه تضاددیگه اولش گفتم خدایاااا چقدر تضاد دارم کم میارم بلندم کن توروخداااا…?
بعدش شروع کردم با خدا حرف زدن و گفتم من باامید به خودت قدم برداشتم و میدونم این تضادها خیرورحمته برام چون من باور دارم هراتفاقی که برام بیافته به نفع منه و باعث خیرورحمت برام میشه?
شکرخدا صبح زود رسیدم تهران و هدایت های یگانه معبودم شروع شد?خدایااااشکرت
یه راننده ی خیلی خوب شکر خدا تو مسیراومد وسایلامو بار زد و تا دم خونه آورد خودش همه رو اورد تو خونه و فقط 120هزارتومان پول گرفت…خدایاشکرت بخاطر این دست هاییت که واسه کمک به من میفرستی
شکرخدا اومدم قرارداد خونه رو نوشتم اولش گفته بودن اجاره ماه اول رو باید الان پرداخت کنین ولی خداروشکر گفتن نمیخواد اخرماه بدین?خدایاااشکرت
دوست عزیزم که اونم شکرخدا عباسمنشیه?
همسایه بغلیمه و گفت که از شهرش کلی سوغاتی واسم میاره?خدایاشکرت
استاد جونم انگار خدا فقط منتظره من بگم چی میخوام سریع واسم فراهم کنه?
چقدر زندگی قشنگه،یادمه تا چندوقت پیش ایه 64سوره عنکبوت رو که میگه دنیا چیزی جز بازیچه نیست فکر میکردم که زندگی و دنیا پوچه ولی الان میگم اره دنیا وزندگی تو دنیا مثل یه بازی پراز هیجان و زیباس که خودت خلق میکنی و لذت میبری…?
استادعزیزم اوایل که به لطف خدا اومده بودم تو این مسیرهیجان داشتم و دوست داشتم که به بقیه هم بگن اوناهم بیان که بماند نتایجش چیشد..بعداز مدتی اصلا به هیچکی چیزی نگفتم و فقط رو خودم کار کردم الان که به لطف الله این نتایج رو گرفتم وقتی خاله و داییم که تازه چندین ساله تو این مباحث هستن و سمینارهای حضوری شماروهم اومدن برگشتن گفتن اع واقعا الان ایمان اوردیم سمیرا تو چطور رو خودت کار میکنی…الان درک میکنم که نتایج باعث میشه که اطرافیانمون خودشون بیان و ازتون درخواست کنن که تو چیکار کردی…
خدایا شکرت که با رسیدن به خواسته هامون هم خودمون از زندگی لذت میبریم و هم کمک میکنیم دنیا جای بهتری واسه زندگی دیگران باشه…??
دوستون دارم عشقای من??
سلام
امروز هم درس دیگری آغاز احساس خوبمان میشود
تایید زیباییهای جهان واول این فایل
عکس مایک عزیز نشانه ی ان ،اینکه ، اگر بخواهیم ،تمامی وسعت جهان ودرختان و نور زیبای خورشید در گردونه ی دستان وجودی ما قرار میگیرد ان هم با تکیه برنیروی الهی .اگر بخواهی
پهنای اسمان و زمین مسخر تو میشود
و دیدن غروب خورشید و تاییدقدرت بی انتهای خداوندلایزال که شب وروز و وسعت اسمان و زمین را درپرتو عنایتش به منظم ترین شکل ممکن برای ما آفریده و ما رابرای فقط برای خودش
این هدف خلقت است که خداوند تمامی امکانات دنیای وجود را فقط برای درک قدرت خودش ،برای ما آفریده است،
و عکس گرفتنهای متوالی استاد و مربم جان برای ثبت خاطره ها در لحظه های ناب ، لحظه به لحظه تثبیت زیباییها و تحسین جلوه های خدا برای رسیدن به ان لذتی که در نهایت، قدرت معبود یکتا را احساس کنیم و اعتماد به نفس و عزت نفسمان قوت یابد آفرینشهای زیبایی که حتی دست بشر هیچ دخیلی در ان نداشته به مانند آن درختان سر به فلک کشیده،آن ابشار زیبای نیاگارا ،آن ماه زیبای و نور ارامش بخشش که نوازش کننده ی تمام جلوه های خداوندی و طبیعت و موجودات در جهان هستی است،
آری آن ماه زیبا وو نسانه ی جلال خداوندی که در تمامی جای جای جهان هستی رخ نمای وجودش وزیبائیش، نشانگر امدن شب و رفتن روز و ارامش بندگان خدادر دل شب ایت
و این نوع نگاه ما و بینش و تفکر مثبت ماست که باعث میشود جلوه های نشانه های خدا را با همان روح الهیمان احساس وتحسین کنیم ،
دیدن همین ماه زیبا که نشانه ی افرینش قدرتمندانه ی الهیست تبلور ریشه ی نگاه دقیق به جهانی منظم و با نظم افریدگار جهان است،
واین مائیم که با طرز نگاه مان زندگیمان را زیبا یا زشت مبینیم و اتفاقات زشت یا زیبای ان را رقم میزنیم و در پس پرده ی ان برداشتها رنگ زندگیها هم به تناسب همین نوع نگاه متغیر میشود
نگاهی زیبا و بعد ازان هم جذب زیباییهای بیشتر و روابط عالیتر و غذاهای خوشمزه تر و جاهای دیدنی تر جلوه های خدایی بیشتر و تایید و تمجیداوونعمتهایش،و در پرتو این روند همواره جذب بهترینها و عالیترینها
الهی که همیشه در مسیر جلوه های رحمت خداوند یکتا و قدرت دادن به باورهای توحیدی و الهی باشیم تا خلق کنیم انچه که شایسته ی اشرف مخلوقات خداوندیست.
ممنونم از تزریق اینهمه انرژی مثبت و عالی از نگاه تصاویری عالی از روند زندگی قدرتمندانه به سمت رشد و تعالی
سلام به هدایت شده گان تکنوازنده گیتار عشق……
اول فایل که مایک گفت نگاه کنید راه ازمیان دستهای من میگذره به خودم گفتم منم باید مانند همین تصویر دستان مایک ،حرکت کنم وعمل کنم وباورکنم که این مسیر خوشبختی وکل جهان دردستان منه فقط باید هرروز بیشتر خودمو لایق بهترینها بدونم،،،،،
اونجایی که مریم جان گفتی همیشه که نباید در فیلم گرفتن فقط نور باشه پیام این جمله بهم گفت نباید که فقط روز و جاهای شلوغ وسرسبز باشه تا قشنگ باشه بلکه هرجا هرمکان و حتی تاریکی هم بسیار زیبایی های خودشو داره خلاصه میگم خدایا شکرت ازاین همه فایلها و فراوانی های خلقت داریم آروم آروم مهارت وتمرین برای خودمون کسب میکنیم،،،،،،،،
ممنون استاد ممنون مریم ممنون مایک….
دوستان من هنوزم که در آموزه ها وکامنتهام دارم با آگاهی کامل و یادآوری به خیلی ازجوانب قوانین نکته برداری میکنم ومینویسم… یعنی اینکه میفهمم هنوز اونقدرها که باید وطبق خواسته م هسته ازدرک قوانین در وجودم نهادینه نشده و هنوز خیلی کارداره چونکه خیلی دارم در درک ومهارت این مباحث تلاش وتمرین میکنم،،،،،
اونجایی که استاد گفتی رسیدیم به نور انگار که اون قسمت تصویر داشت میگفت مسیر همه مااز این مسیر عشق که ازمیان دستهای مایک میگذره تلاش داره مارا ببره به سمت نوری که دروجود الهی مون سالها ازش فاصله گرفته ایم و مثل اینکه دوباره باهاش آشتی کردیم و شدیم پارسال دوست امسال آشنا،،،،
این فایل بهم گفت خیلی اوقات باید جای جدی گرفتن ها وشوخی گرفتن هارو جابجا کرد که در زندگی نرم تر،ریلکس تر بود تا مسائل را ساده تر حل کرد ولذت بیشتری اززندگی برد،،،
موقع شوخی کردن استاد در اون رستوران عالی دیدم که چقدر باید کودک درونمون هرروز فعالتربشه خوشبختانه منم یکی ازهمین آدمهام،،،وقتی استاد برای غذاها تیپ میدادین فهمیدم هرکسی درهرمرحله زندگی که امتیاز کسب میکنه فقط به اندازه باور وجودیش ولیاقتش ورودی خواهد داشت،،،،
مریم جان چقدر خوش ذوقی آدم به وجد میاد ازتصاویری که داره تماشا میکنه وحتی خودمن بعضی اوقات با همین خوش ذوقی های شما باعث میشه همون موقع به خودم رجوع کنم پس من درذهنم چیزهای نامناسب هست که باعث میشه روی زیبایی هارو پوشش بده وهروقت که این پوشش باعث پنهان کردن وجه زیبای وجودم رو میکنه و میگه این چیزها که ارزش ذوق زدن وتحسین کردن ندارن میگم نه اگه یه نفر داره ثابت میکنه وانجام میده پس این از دید چشمها پنهان نیست بلکه این رازی ست که من هنوز بخوبی درکش نکردم،،،،،«بدون شعار»
«بلکه اشتیاق برا دریافت شعور»
اونجایی که عکسها وتصاویر واقعی عکسهارو نشون میدی یجورایی بهم گفته میشه که هرعکس ،،تصویر،،خواسته،،و رویایی داشته باشی ازهمین عکسهای کوچک وبظاهر کم اهمیت میگذره واگر ادامه بدی حتما بهشون میرسی،،،،چه عکسهای زیبا وباکیفیت،،،،،،
فهمیدم که هرطرح ونقاشی روزی به واقعیت تبدیل میشود،،،هرافکار وایده ای درمسیر درست به دنیای فیزیک مبدل میشود،،،،،
امروزدرحال نوشتن کامنت حسم بهم گفت دیدی چطور هروقت شروع میکنی برا نوشتن بهت گفته میشه پس کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد رو تهیه کن ومطالعه کن،،،،،،،
سلام به این خانواده شاد
مهمترین درسی که از این فایل گرفتم این بود که شادی مساوی با سپاسگزاری یا کامل کننده سپاسگزاریه ، شادی نهایت تشکر از خداست ، چقدر شماها شاد هستید ، چقدر احساس شاد بودن را به خدمت گرفته اید و چقدر درست از این احساس استفاده می کنید …
ذوق برای نور ، حرکت به سوی نور …..
پس اشکال از منه ، اشکال از منه که ذوقی ندارم برای نور ، وگرنه خورشید همه جا هست …… استاد استاد استاد …..
تو من را با شادی های کوچکت خجالت دادی ، بخدا خجالت می کشم از جهانی که هر روز آغوش به رویم می کشد و من با هزاران توقع چشم به رویش باز میکنم ….تو باعث شدی که من از خودم بپرسم مگر من برای جهان چه کرده ام ؟ به چه چشم نگاهش کرده ام ؟ با کدام باور به قضاوتش برخاسته ام ؟ بابت سفره هایی که پایشان نشسته ام و خودم را با نعمت هایشان سیر کرده ام چند بار تشکر کرده ام ؟ نسبت به باران رحمتش چه باورهایی ساخته ام ؟ به جهان چگونه نگاه کرده ام که اینهمه ازش انتظار دارم ؟ به جز اینکه همیشه با گوشه چشم نگاهش کردم ، و با چشم غره به انتظار و توقعش برخاستم ، چه کردم ؟ اگر کسی با خودم اینگونه رفتار کند چه می کنم !!!! عجب صبری خدا دارد !!!! ….. ولی من دیدم که شما از برگ ، از درخت ، از جاده ای متصل به نور لذت میبرید ، آنقدر لذت میبرید و شکرگزاری میکنید که چشمان من را وادار می کنید که جور دیگری ببینند ، نگاه من را به « برگ » تغییر میدهید ، خدایا برگ همان برگ است اما نگاهها متفاوت است ، و شما یاد گرفته اید متفاوت نگاه کنید ، البته نگاه شما به حقیقت نزدیک است و این منم که متفاوت نگاه میکنم ؛ و برگ تنها استعاره ایست برای حقیقت تمام چیزهایی که شما جور دیگری می بینید و من یاد نگرفته ام مانند شما ببینم ، و میدانم که تا مانند شما نبینم هرگز نمیتوانم مانند شما رفتار کنم و جهان مانند شما جوابم را نمی دهد …..
این فایل برای من یک درس بسیاااااار بزرگ داشت که به تمام آفریده های خداوند درست نگاه کنم ، از کنار حتی یک برگ کوچک بی توجه نگذرم ، به گلها سلام کنم ، و مثل مایک با دستانم نور را به آغوش بکشم و بعد به سویش حرکت کنم ….. نمیدانم …..هرکس دلی دارد و در هر دلی محتوایی نهفته است ، شاید حرفهای من را فقط خودم بفهمم ، شاید بعضی ها فکر کنند من شلوغش میکنم اما باور کنید من در شرایطی این تصاویر را دیدم که شدیدا به آنها نیاز داشتم و شدیدا از آنها درس گرفتم ، درس سپاسگزاری و قدردانی ….
بعد از این با طبیعت و حتی با یک گلدان و شاید حتی با مدادی که فرزندم مشق می نویسد مهربان خواهم بود …. بعد از این بخاطر تمام خوشبختی ام سپاسگزار خواهم بود …. بعد از این به شیارهای کوچک یک برگ ، به نوری که از لابلای شاخه ها می آید ، به گلبرگ های رنگی گلها و به آسمانی که دستش در دست زمین است توجه میکنم …. مرا عیب نکنید بخاطر حرفهای کودکانه ام ، من هرگز با دستم نمی نویسم ، مرا قلبم وادار به نوشتن میکند ، من بخاطر نادانسته هایم خودم را سرزنش نمیکنم چون هرگز کسی بمن یاد نداد که با چیزهای کوچک شاد شوم ، یقین دارم که اگر برای برگ ذوق میکردم میکردند میگفتند دیوانه است همانطور که وقتی دانه ای برنج در مسیر مورچه میگذاشتم و او آن را بلند میکرد و با خود میبرد و من ذوق میکردم ، میگفتند دیوانه است …. اما من نمی دانستم که تا چه حد از آنها عاقل ترم ….. من با دیدن زندگی تو ، استاد عزیزم ، کم کم دارم به گذشته ی شاد و زیبای خودم بر میگردم ، به اصل خودم ، به جایی که روح بر من حکومت میکرد ، به جایی که زندگی من و مورچه باهم یکی بود ، من در دنیای خودم شاد بودم و باور داشتم شادی تمام زندگی ست نه حتی جزیی از آن ….. دوست ندارم تمامش کنم ، آنقدر از سبک زندگی شماها لذت میبرم که دلم می خواهد داد بزنم و به تمام آدم های زندگیم بگویم که شماها همه تون اشتباه میکردید ، دلم می خواهد داد بزنم و بگویم زندگی همان چای و نون و پنیری بود که بابتش تشکر نکردید ، زندگی همان لحظه ای بود که سبزی پاک میکردید ….. زندگی تمام لحظه هایی بود که با بی توجهی به داشته هاتون تلخش کردید …. زندگی قلبی بود که خودش کار خودش را میدانست و بی هیچ منتی سالهای سال در قلبتان تپید ….. زندگی دستان مهربان مایک است که برای مسیر خورشید تونل میسازد ….
و دلم می خواهد بابت تمام آنچه از این فایل یاد گرفتم و بابت اینهمه زیبایی که دیدم و بخاطر رفتار آدمهای این فایل که سراسر لذت از تمام لحظه هایشان بود از باعث و بانی آن یعنی خانم شایسته عزیزم تشکر کنم که مانند خداوند از فضل خودش و بی هیچ چشم داشتی به ما میبخشد ….. سپاسگزارم خانم شایسته عزیزم
سلام دوست عزیزم
سپاس فراوان ازدیدگاه عارفانه و عاشقانه ی تان..چقدر پراز لذت و حال خوب بود…چقدر پراز اگاهیهای ناب بود..چقدر لذت بردم…..باارزوی بهترینها برای شما…
سلام اذر جان
از نگاه پرمهرتان سپاسگزارم ، من هم حال خوب و زندگی شاد و از هرچیزی بهترینش را برای شما آرزو دارم
اندیشه عزیزم
کامنتتون فوق العاده بود من با قلبم نوشته هات رو حس کرد فقط همین رو میتونم بگم که تک تک کلماتت رنگ خدا بوی خدا حس خدا رو برام داشت.
ارزوی بهترین ها رو برات دارم دوست نازنینم
سلام الهه جان
امیدوارم سایه خداوند همواره بر زندگیت جاری باشد ، آنچه از دل برآید بر دل نشیند
سلام دوست عزیزم?
از خوندن کامنتتون اشک ریختم
سپاسگزار خدایم هستم که کامنت پر احساس شما رو خوندم. ?
مرسی که نوشتید?
سلام پریا جان
امیدوارم هر اشکی که می ریزی تو را یک قدم به خدا نزدیک تر کند ، هرچند که خدا در قلب های ماست اما هنر این است که ما این نزدیکی را احساس کنیم ….. خداوند در زندگیت جاری باد
سلام دوست عزیزم
کامنتت خوندم ،بی اختیار گریم گرفت .خواستم بگم اینکه گفتی شاید حرفهامو فقط خودم بفهمم، نه عزیزم.حرفهات حس کردم ،فهمیدم.نه شلوغش نکردی.
درست ،همه اش درست.میدونم منم مثل تو دوست عزیز،میدونم اشکال از منه که ذوقی ندارم برای نور ،وگرنه خورشید همه جا هست.
آره منم خجالت میکشم از این جهانی که هر روز با این همه نعمت دستاش برام باز میکنه و من با هزاران توقع چشمام به روش باز میکنم
آره به قول خودت زندگی همین لحظه هایی هست که در اختیارمون قرار دادن ولی با بی توجهی به بینهایت نعمتی که داریم تلخش میکنیم با مقایسه زهرش میکنیم.
مرسی که کامنت قشنگت نوشتی تا به دستم برسه.
سلام و درود به خانواده عزیز و دوست داشتنی عباسمنش
سپاسگذار پرودگار عزیز و مهربانم هستم که منو به این مسیر زیبای زندگی هدایت کرد. سپاسگذار مریم شایسته عزیز هستم که انقد زیبا با حرفاشون این زیبایی ها ی جهان هستی رو زیبا تر میکنن و یاد من میندازن که هرلحظه باید به نکات مثبت توجه کنم. من همیشه توجه به نکات مثبت رو اختصاص میدادم به یک زمان خاص مثلا شب ها قبل خواب و یا صبح که فقط توی دفترم یادداشت کنم و حال خوبی رو برام برای یکی دوساعت آیندش فراهم میکرد اما وقتی سفرنامه رو نگاه کردم و دیدم چقد عالی و زیبا دارین زندگی عادی رو انجاممیدین و در عمل و در هر لحظه به نکات مثبت توجه میکنین و قوانین رو برای خودتون یادآوری میکنین با خودم گفتم چقد خوب چرا من اینکارو نکنم . که همیشه و در طول روز هرلحظه احساس خوب و در نتیجه اتفاقات توب رو برای خودم فراهم کنم. و سپاسگذار پرورگارمهستم که انقد قشنگ منو هدایت میکنه که از اون لحظه زیبایی های بیشتر، هدایت شدن به فضاهای عالی، غذاهای خوشمزه و دلپذیر، و احساس بهتر طبیعت زیبا و نمیدونم چجوری بیان کنم که چقد زندگیم لذتبخش تر و آرامتر و زیبا تر شده.احساس اینکه خداوند هرلحظه حواسش به من هست و نزدیکمه و منتظره تا من چیزی بخوام و بهم عطا کنه.احساس میکنم که خداوند عاشق منه عاشق اینه که من باهاش صحبت کنم و درخواست کنم ازش و من هم عاشق خداوندم عاشق صحبت کردن با پروردگارم و صحبت کردن با تنها قدرت حاکم بر جهان هستی هستم. خداشکرت که جهانی داریم با قوانین ثابت که میتونیم با برداشتن ترمز ها ی ذهنی زندگی رو برای خودمون زیباتر و راحت تر کنیم و بعد خواسته هامون به صورت طبیعی وارد زندگی میشن و اونجاست که فقط ترجیح میدم سکوت کنم و سپاسگذار باشم چون واقعا نمیتونم حسش رو بیان کنم. سپاسگذار استاد عزیزم هستم که دستی از دستان خداوند مهربون هستند که این آگاهی هارو به ما میرسونن. امیدوارم که هرروز سالم تر و ثروتمند تر و شادتر باشید
سلام استاد خوبین ؟ من فایل های سفر به دور آمریکا شما رو دنبال میکنم و فوق العاده هست داشتم فایل ۵۴ رو نگاه میکردم دقیقه ۳ و ۱۵ ثانیه از تو آسمان یه شی نورانی به تندی رد میشه این چی بود برام خیلی جای سوال بود ممنون میشم جواب بدین با تشکر از فایل های عالی و زیباتون پاینده و موفق باشید یا حق
سلام به استاد عباسمنشم و مریم جون عزیزم
واقعا این دوره ۱۲قدم و این فایل های سفر به دور آمریکا برای من خیلی تاثیر گذار بودن
واز همزمانی این فایل ها برا اتفاقی که برای من افتاد از خدام خیلی سپاسگزارم
چون با این فایل ها و گوش دادن به قدم ها راحتتر تونستم با اون مسئله کنار بیام و به احساس خوب برسم
میخوام تجربه ای که برای من یک اتفاق به ظاهر ناگوار داشت رو اینجا براتون بذارم چون من خودم عاشق مطالعه کامنتی که به این سبک بچه ها میذارن هستم و خیلی دوست دارم که اتفاقات عملی زندگیمون رو بنویسیم
چون خیلی درسها برای من داشته و سیر نمیشم از مطالعه این دست کامنت ها
_
سلام خدای حکیم و مهربونم
ازت بخاطر همه چی ممنونم
از اینکه فرصت دوباره حیات بهم دادی :)
واقعا اون لحظه که حس کردم دارم میرم دیدم هیچ کاری نکردم
و همچنین با تو رابطم اونقدرها هم نزدیک نیست
فهمیدم که تا اینجای زندگیم خیلی از فرصت هام و زمان هام استفاده نکردم
درس اولی که گرفتم:
از لحظه لحظه زندگیم لذت ببرم و از تمامشون برا خندیدن و لحظات خوب ساختن استفاده کنم
فهمیدم که باید به همه عشق بورزم و مهربان باشم باهمه
هیچکی رو تو ذهنم قضاوت نکنم
زندگی خیلی با ارزشتره که بخوام با ناراحت کردن خودم و توجه به زندگی بقیه تلفش کنم
درس دومی که گرفتم:
اینکه همه چی با خواست خدا پیش میره و من قدرت هیچ چیزی رو ندارم
به عجز و ناتوانی خودم پی بردم
فهمیدم که منم منم میکردم و منیًت داشتم ، فکر میکردم که خدارو قدرتمند میبینم ولی در اصل خودم رو همه کاره میدونستم
خدا با بردن بچه ای که خودش بهمون داده بود
بهم فهموند که بنده ی من تو قدرت هیچ کاری رو نداری ، این همه یکه تاز نتاز و رو به سوی من بیار
من رو ببین توهمه کارها
اول و آخر منم
خداجونم عاشقتم که همیشه سعی میکنی به هر روشی به تک تک بنده هات بفهمونی که راه درست چیه تفکر درست چیه
واقعا هرلحظه در حال هدایت ما هستی
اون آیه ای که تو قران هست که حضرت موسی به لحظه ای میرسه که میگه من به هر خیری که از تو برسه فقیرم ، همیشه فکر میکردم و میگفتم درک نمیکنم این آیه رو با عمق وجودم و میخواستم که بفهممش و میگفتم ینی چی که انسان عاجز باشه
انگار این صفت رو یه جور ننگ میدونستم و قبولش نمیکردم
و الان بهش رسیدم که حضرت موسی به چی رسیده بود که فهمید همه چی خداست
ممنونم که بهم فهموندی که من نادیده گرفته بودمت
به عجز خودم پی بردم
اگه این کار رو باهام نمیکردی حالا حالاها نمیفهمیدم کجا ایراد دارم
چون من همیشه ازت خواستم که بیش از پیش تورو بشناسم و رابطه ام با تو نزدیک تر باشه
و توهم خوب به درخواست من پاسخ میدی همیشه
و میدونم هراتفاقی تو زندگیم میفته برا درک بیشتر خودمه برا نزدیک شدن به تو و اصل وجودیمه و هر اتفاقی خیر و به نفع من
و به قول پروین اعتصامی هر بلایی کز تو آید رحمتی است
تو قرآن خودت گفتی که همواره پاسخ میدی به بنده هات وبه درخواست هاشون
وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ [۱۸۶]
و هنگامى که بندگان من، از تو دربارهی من سؤال کنند، [بگو:] من نزدیکم؛ دعاى دعاکننده را، به هنگامى که مرا مىخواند، پاسخ مىگویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند [رشد کنند].
درس سومی که گرفتم :
اینکه با قاطعیت برای آینده ام برنامه نریزم وهمیشه این رو در نظر داشته باشم که خدا بهترین هارو برا من میخواد و قدرت دست اونه
اینکه میشستم برا خودم روز مشخص میکردم که فلان روز برا بدنیا اومدن بچمون تو خونم جشن میگیرم و دوست و آشناهارو دعوت میکنم و هزارتا برنامه دیگه که تو ذهنم میگذروندم
فهمیدم که هیچ جاش خدارو در نظر نگرفتم و خودم رو بزرگ دیدم
و اینکه فهمیدم باید از لحظه هام لذت ببرم و زیاد نگران آینده ام و برنامه هام نباشم و منتظر هدایت خدا باشم
اینجوری رها تر زندگی میکنم و الکی ذهنم رو درگیر آینده و هزارتا احتمالش نکردم
چون خدا بهتر از من پلن میریزه چون من به همه چی آگاه نیستم و همه آدم ها و شرایط رو نمیتونم مدیریت کنم
و الان واقعا معنای سپردن کارها به خدا و هدایت شدن رو میفهمم
اینجوری نه ذهنم درگیر نه استرس میکشم الکی
وقتی آدم بتونه واقعا همه چیو بسپره به خدا که کارهاش رو ردیف کنه و واقعا هم ایمان داشته باشه که خدا بهترین مدیر تشریفات مجالس :) دیگه غمی نداره
و این نکته رو هم از این اتفاق درس گرفتم
درس چهارمی که گرفتم :
خیلی به اندامم و پوست زیبام حساس بودم
و وقتی اواخر بارداریم شکمم ترک برداشت
و الان هم بعد زایمان کمی شکم دارم
برام سخت بود هضمش و الانم سخت
ولی سعی کردم از این اتفاق هم درس بگیرم و فهمیدم من وابسته به این جسم مادیم بودم و متعلق به خودم میدیدمش
و هم اینکه ارزشمندی و دوست داشتن خودم رو در اندام زیبام و پوست صافم میدیدم
درست همواره بخاطرشون خدارو شکر میکردم
ولی نفهمیده بودم که من خودم رو به خاطر خودم دوست ندارم
چون وقتی این اتفاق افتاد به شدت اعتماد بنفسم تو خودم اومد پایین و ناراحت شدم عصبی شدم
و فهمیدم من خودم رو به خاطر خودم دوست نداشتم
به خاطر اندام و پوست بی ایرادم دوست داشتم
و الان داره یادم میاد که چقدر آدم های تپل و شکم دار و حتی پوست هاشون ترک خورده دیدم که با خودشون در صلحن و براشون اصلا به چشم نمیاد این چیزها و چقدر رابطشون با همسرشونم خوب و همسرشون عاشقشونه
و من فکر میکردم دیگه همسرم منو مثل قبل دوست نخواهد داشت
البته اینا همه تو ذهنم بوده
و واقعا همسرم باهام عاشقانه تر از قبل شده و من تو کار خدا موندم و اشک میریزم که درخواست هام داره بهم داده میشه
خلاصه چند روزه این باورهای مخرب ذهنم رو شناسایی کردم و سوزوندمش و دارم سعی میکنم عاشق خودم باشم هرجوره
میدونی قبلا فکر میکردم آره شاید یه روز برسه یکی بسوزه دستش قطع بشه و هزاتا اتفاق دیگه
آدم باید ناامید نشه و همینجوری خودش رو دوست داشته باشه
ولی حرف تا عمل خیلی فرق داره
واقعا ادم تا دقیقا تو شرایطش قرار نگرفته باشه نمیتونه بدونه چند مرد حلاج
الان که دارم میفهمم آدم هایی که نقص عضو داشتن و خواننده شدن ورزشکارن سخنران انگیزشی ان نقاش حرفه این ، چقدر آدم های بزرگی ان واقعا کنترل این ذهن سخت و من بهشون افتخار میکنم که تونستن دوباره بلند شن و به این جاها برسن ، من الان با عمق وجود درک کردم که چقدر گار بزرگی کردن
واز خدا خیلی ممنونم که بهم این موضوع مهم که تو زوایای ذهنم پنهان مونده بود رو بهم نشون داد و باهاش روبرو شدم
و من بردمش:)
و کلی درس های ریز و درشت دیگه اینکه بعد عملم توان از جا بلند شدن نداشتم حتی نمیتونستم بشینم با نی آب میخوردم
کارهای ابتدایی و پیش پا افتاده رو هم پرستارا و همراهامبرام انجام میدادن
واقعا بهم فهموند که ای بنده که چقدر عاجزی و ناتوان
و اینکه هر یک روز که میگذشت نسبت به روز قبل بدنم بهتر میشد و توانایی هام رو بدست میاوردم ، به قدرت این بدنی که خدا بهمون داده فکر میکردم و خدارو شکر میکردم که چقدر بدن هوشمندیه و سریع خودش رو بازسازی و احیا میکنه
و خیلی درس ها که کم کم با گذشت زمان باز بهش میرسم
مطمءنم کلی اتفاق های خوب و پاداش های عالی در انتظارمه از طرف خدام
:)
ولی تا اینجاشم برام پاداش بوده
اینکه انقدر آرومم اینکه تونستم به خدام وخودم نزدیک تر باشم برام بزرگترین پاداش
و اینکه واقعا بفهمم زندگی چیه و ازش چی میخوام
الان ۱۷ روز از عملم و از فوت بچمون میگذره
و من انقدر آروم و شادم
البته خیلی زودتر از اینا به این آرامش رسیدم و به این چیزها که نوشتم
امروز وقت کردم که بیام بنویسم
چون میدونم این تجارب به خیلی ها کمک میکنه و جرقه ای تو دلشون زده میشه
که نیازی نیست تا راهی که من طی کردم رو طی کنن تا این چیزهارو درک کنن :)
استاد عزیزم ینی موقعی که این اتفاق برام افتاد و من تو بیمارستان بودم شما فایل قرآنی قدم پنجم رو گذاشتین
و من یکی دوروز بعد که کمی حالم مساعد شد و گوشی دستم گرفتم و اومدم سایت ( چون مطمئن بودم که خدا میخواد باهام حرف بزنه از طریق شما ) متن جلسه ۴ قدم ۵ رو که خوندم و به اون آیه زیبای آرامش بخش رسیدم
ۖ وَعَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (۲۱۶بقره)
وای خدای من نمیتونم حالم رو توصیف کنم
خودم و خدام بودیم
بهم گفت که نگران نباش ناراحت نباش همه چی به نفع توئه بیا تو آغوش من و فقط عشق کن همین ….
استاد استاد واقعا از اینکه تصمیم گرفتین این مسیر رو ادامه بدین سخران بشین سایت بزنین
به تک تک الهامات و هدایت هاتون عمل کنین و برسین به الهام برای ساخت ۱۲ قدم و بعدش الهامتون برای موضوع قرانی قدم ۵ و این همزمان بشه با اتفاقی که برای من افتاد و من بتونم با این یه جمله آرامش ابدی پیدا کنم ، ازتون بی نهایت سپاس گذارم
دلم میخواست تلفنتون رو داشتم و زنگ میزدمو تشکر میکردم از اینکه خواستین تو این مسیر باشین و قدم بردارین
و من به خاطر الهامی که بهم شد اومد اینجا و نوشتم چون میدونم خدا با دست من میخواد باز همزمانی انجام بده و کلی عشقو حال با بنده هاش بکنه
و من از خودم به خاطر عمل به الهامم برا خرید قدم ۵ام از خودم تشکرمیکنم و به خودم افتخار میکنم
من همون روز که این آیه رو دیدم به همسرم گفتم همون پس اندازم که برا خرید این دوره دادم برا همین یه آیه که تو سایت دیدم و خوندم برام کافی بود و ارزشش رو داشت
عاشق همتونم
خداروشکر میکنم که همچین محیطی ایجاد کرده با دست های شما:)
سلام هانیه ی عزیز?
چه داستانی و چه درسهایی
خدایا شکرت که الان با وجود این اتفاق در آرامش هستی
بهت تبریک میگم به این رهایی.
بهت تبریک میگم به این ایمان.
سپاسگزارم که تجربه ی خودت رو با ما به اشتراک گذاشتی باورهای خوبی از این داستان گرفتم و برام نکته ها و نشونه ها داشت.
مطمعن باش با این ایمان خداوند بهت پاداش میده و منتظر اتفاقات عالی باش.
و همینجا می آیی و باز از تجربیات قشنگت برامون با عشق می نویسی.
هر لحظه در آغوش پر مهر خداوند ، شاد باشی و راضی و پرروزی.??????
دوست عزیزم خیلی خیلی متنتون تاثیر گذاره.وخوشحالم بخاطر این حال خوبت وازت سپاس گذارم که اومدی و انچه بین شما و خدای قادر متعال اتفاق افتاده بود رو نوشتی.
سربلندو پیروز باشی.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر هانیه جان شجاع دلِ مهربان
به خاطر وجود ارزشمندت از تو سپاس گزارم. از خدا سپاس گزارم.
خیلی خوب نمیتونم درکت کنم که چه حسی داشتی اینکه کسی را از دست دادی و بعدش هم حالت را خوب کردی به لطف خدا و ادامه دادی .. اما اما اما شجاعت را میتونم ببینم، میتونم توکل و ایمانت را به خدای غیب و آشکار ببینم، میتونم سر به تسلیم بودنت را ببینم اونم هر دو نوعش را سر به تسلیم خداوند بودن و سر به تسلیم مسئله ات نبودن، میدونم که حس و حال های عجیبی داشتی، ..
روزهایی که این روزها هم من داشتم مثل همیشه نبوده .. امروز میخوام داستانی واست بگم
امروز حالم عجیب بود دوباره به قران رفتم توی همون آیه های اولیه شعراء مونده بودم .. آهنگ هم پخش بود .. اشک اشک .. متوجه شدم و متوجه بودم که خدا همه چیز و همه کسِ .. و باید فقط ادامه بدم ..
متوجه شده بودم که محمد گذشته را نمیخوام و محمد جدید را میخوام که داره کسب و کار خودش را انجام میده داره پول خلق میکنه یا اینجور بگم پول پارو میکنه داره لذت و شادی را به توان بی نهایت وارد زندگیش میکنه با این عشق و علاقه اش داره دور دنیا سفر میکنه و تولید محتوا میکنه و …
اینو میخوام باید خلقش کنم چون رویای منه .. و وقتی خدا یک چیزی میندازه وسط دلت حتما میدونه که میتونی بهت گفته ..
اما این روند را طی کردن مخصوصا اولش حس و حال های عجیبی داره واست .. نمیخوام بگم سخت .. چون دقیقا وقتی دوستم اومد بعد از اینکه داشتم قران میخواندم اومد دم در خونمون .. همین را بهم گفت .. گفت به نظرم سخت سخته .. پس اگر سخت سخته چرا بخوای مدام بگی سخت و واسه خودت نسخه بپیچی ..
گفت به نظرم محمد اول هر مسیری که میری یکم فقط حس و حال های عجیبی داره .. همین
Just Enjoy
هانیه جان واقعا به خاطر وجود ارزشمندت از شما سپاس گزارم.
امیدوارم که همیشه حال دلت عالی باشه امیدوارم که همیشه شاد باشی همیشه لبت خندون باشه همیشه دلت قرص خودش باشه ..
امیدوارم اون جوری که عظمت خداااا واقعا هست را درکش کنی .. امیدوارم که ثابت قدم در این مسیر باشی امیدوارم که از روی زبونت و قلبت خدایاا شکرت خدایاا شکرت نیافته … امیدوارم که مسیر خواسته هات را در پیش گرفتی و از همینی که هستی عشق کنی ..
ممنونم
دوست دارم )
سلام استاد عزیز
سلام خانم شایسته عزیییییییییییز و مهربان
حیفم اومد این نکته به این جالبی رو نگم:
چقدر اون تونل توی جنگل که آخرش نور بود و ومیانش زیبایی و خیلی هم طولانی بود آشنا بود!
برای شما چطور؟ آشنا نبود؟?
این مسیر زیبای جنگلی خیلی شبیه مسیر تکاملی بود که روی خودمون کار میکنیم
اولش حالمون خوبه
باید ادامه بدیم
خیلی ادامه بدیم
اما
این استمرار داشتن توی مسیر نباید با تحمل همراه باشه بلکه باید با لذت و شادی و شعف همراه باشه
مایک و استاد بین این راه عجله نکردن که زود تر برسن به نور
بین راه به زیبایی ها توجه کردن، سلفی گرفتن???
خیلی هم وب ادامه دادن
و در پایان??????????????
رسیدن به زیبایی بی نظیری که در انتظارشون بود
زیبایی که به موقع رسیدن بهش
و اینقدر لذت بردن که این لذتشون برای اولین بار نبود بلکه در طول مسیر هم همش لذت میبردن
خیلی قشنگ بود
??
عااالی بود
فعلا خدا نگهدار
واقعا شما توی بازیگری هم استعداد فراوان دارید