https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/09/abasmanesh-8.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-09-10 06:49:382024-08-26 14:43:10سفر به دور آمریکا | قسمت ۵۶
408نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
امروز میخام از نتیجه ای که به لطف الله از دیدن و سعی در عمل سفر نامه به دست اوروم براتون بنویسم من تمام فایلای سفر نامرو دیدم چندینو چند بار و تمام سعیم این بوده که در طول روز عمل کنم به اگاهی های این فایلا.
سپاس گزاری برای هر چیزی
تعریف و تمجید واقعی از همه
نکات مثبت هر اتفاقو دیدن
حالا نتایج این کارا
اقا من تو این هفته به دو سفر فوق العاده هدایت شدم یکی از یکی دیگه بهتر میخام از دومیه براتون بگم
من دیروز رفتم ابشار اب سفید بچها من به یک ابشار بسیار زیبا هدایت شدم عالییییییییییییییی بود بخدا بی نظیرررررررررر بود اونجا زیباترین جایی بود که من تا حالا از نزدیک تو عمرم دیدم من از تک تک لحظات رفت و رسید و برگشت لذت برد بچها من برا هرکسی که میدیدم تو راه دست تکون میدادم و اونام با لبخند برام دست تکون میدادن فکرشو بکن همون کاری که استاد و خانم شایسته همیشه میکنن عشق میورزن و عشق دریافت میکنن منم عشق ورزیدم و عشق دریافت کردم نمیدنم چجوری احساسمو براتون بنویسم بی نظیر بود
نمیدونم قسمت چندم بود خانم شایسته میره تو رودخونه دستشو میکنه تو اب میگه بچها عجب اب سردی داره شمام دستتونو بکنین تو اب من دیروز هم خودم رفتم تو اب هم دستمو کردم تو اب و دقیقا مثل خانم شایسته تکون دادم وچه حاااااااااااااااااااااااااااالی داد فقط داشتم میخندیدم میگفتم خدایاشکرت الانم دارم میخندم?
بچا من رفتم پای ابشار نزدیک نزدیک همونجا که قطره های اب شلاقی میخوره به صورتت مثل مایک تو اون قسمت ابشار نیاگارا که رفت جلوی جلو بچها من اون حسو تجربه کردم بیییییییییییییییییییی نظیرررررررررررررررررر بود این عالیترین حسی بود که من تو عمرم داشتم اصلا قابل توصیف نیست اونجایی که من وایساده بودم سرد بود بخاطر همین ابی که با شدت میپاشید همه از اونجا سریع رد میشدن اما من چند دقیقه اونجا وایسادم اما من سردم نبود من کل بدنم داغ داغ داغ بود احساس عجیبی بود من وایساده بودم و به ابشار نگاه میکردم به اون حجمممممممم ابی که از دل کوه میزد بیرون براش مهم نبود که بابا این کوه خیر سرش سنگ سخته اون اصلا براش مهم نبود اون راهشو پیدا کرده بود دقیقا از دل کوه دلم نمیخاست از اونجا برم اما خب میدونستم که بعد این زیبایی زیبایی های بیشتری تو راهه این سفر یک روزه من لذت بخش ترین سفر عمرم بود با یک همسفر بسیار عالی و زیبا بین که خدا برام فرستاده این سفر لذت بخش ترین بود چون من یاد گرفتم لذت بردن رو از فایلهای سفر نامه و هر روز دارم کار میکنم که بیشتر یاد بگیرم
خدایاشکرت که منو تو این مسیر قرار دادی
خدایاشکرت بخاطر دستانت به نام عباسمنش و خانم شایسته و مایک
خدایاشکرت بخاطر این سفر زیبایی که من هدایت کردی به اون سمت
خدایاشکرت بابت این سایت و سفرنامه ای که دیدنش فرکانسه ادمو تنظیم میکنه برای یک سفر رویایی
خدایاشکرت بابت همسفر خوبم
خدایاشکرت بابت چوپانی که داشت گلشو از جاده رد میکرد و من براش دست تکون دادم و اون خندیدو برام دست تکون داد
من دیروز کسانی رو دیدم که تو روستا از کاری که میکردن لذت میبردن از جایی که بودن لذت میبردن مثل همین ادمهایی که تو این فایل لذت میبردن از کارشون و در جای که باید باشن بودن ببخشید کامنتم شاید خیلی ربطی به این قسمت نداشت اما دلم میخاست این تجربمو با خانواده گلم در میون بذارم
به الله یکتا که مارو خالق زندگی خودمون افریده میسپارمتون
سلام به استاد عزیز، خانم شایسته و همه بچه های سفر به دورآمریکا
بینهایت سپاسگذار الله هستم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده
استاد زندگی شما، سبک زندگیتون، شخصیت شما برام درس داره و سبب شد کلی خواسته در من شکل میگیره و من سعی میکنم هر روز با پلی کردن زندگی در بهشت و سفر به دورآمریکا زندگی شمارو زیر ذره بین چشم هام ببرم که خداوند بهم هدیه داده وهمیشه از خداوند تشکر کردم بخاطر این شخصیتم که همیشه آرزوهای بزرگ داشتم و هیچ وقت به کم قانع نبودم، همیشه سپاسگذار خداوند بودم بخاطر درکم و وسعت دیدم؛ این درک و وسعت دید و داشتن آرزوهای بزرگ منو به اینجا کشوند و خداوند بهم گفت اگه میخوای به خواسته هات برسی ؛ این شخص( سید حسین عباسمنش) بزرگترین و بهترین الگوت خواهد بود، این شخص یه راهی و رفته و رسیده به اون چیز هایی که تو میخوای: مثل این شخص عمل کن و توام به خواسته هات برس و منم گفتم چشم فرمانده؛ و این سبب شد من اینجام و هر روز دارم از شما یاد میگیرم و اون مسیری که شما رفتین رو میرم، خب قطعا تا اینجای کار کلی موفقیت کسب کردم، خیلی زیاد، از ورودی مالی بیش از 1 میلیارد گرفته، تا خونه، ماشین، روابط عالی، سلامتی، اندام فوق العاده زیبا به لطف دوره قانون سلامتی و از همه مهم تر به آرامش فوق العاده ایی رسیدم و بزرگترین دستاوردم خدا بوده، خدایی که شناختمش، باهاش دوست شدم، کنارمه و الان داره بهم میگه و من مینویسم؛ یکی از بهترین مکالمش با من این بوده؛ پسرم آرامش داشته باش، از زندگیت لذت ببر، بقیه امور رو بسپر به من، خواسته هاتو بسپر به من، من تک تکشون رو محقق. میکنم؛ مثل خواسته های قبلیت، من قربونت برم خدا جونم
استاد عزیزم بقول خانم شایسته چه ستی زدین؛ خیلی بهتون میاد، از کلاه زیباتون گرفته، تا عینک و تیشرت وشلوارک و کفشتون همشون خوشگلن و بهتون میاد( اپل واچو یادم رفت؛ اونم خیلی خوشگله) وقتی داشتین با راننده اوبر صحبت میکردین و میخندیدین اونم از ته دل گفتم خدارو ببین ؛ این فرد( استاد عباسمنش) چقدر در مدار بالایی هست که بهترین و خوش برخورد ترین راننده اوبر اومد دنبالشون( البته که اون رااننده چقدر در مدار بالایی بود که برخورد کرد با استاد عباسمنش)
و اون بازار که چقدر برام درست داشت، تک تک فروشنده ها خیلی زیبا بودن، خیلی دوسشون داشتم، خصوصا زمانی که لبخند میزدن و میخندیدن؛ زیبا تر میشدن، اونا انگار کارمند های ناسا بودن و داشتن یه موشک رو چک میکردن بفرستن فضا؛ انقدر که برا کارشون ارزش قائل بودن، همشون انگار داشتن تو اون لحظه مهم ترین کاره زندگیشون رو انجام میدادن، همشون شاد بودن، همشون خوشحال بودن، همشون داشتن از لحظه به لحظه کارشون لذت میبردن و غرق در لذت بودن و چقدر تک تکشون برام تحسین برانگیز بودن؛ وقتی اونا رو میدیدم؛ خودمو تو ذهنم مرور میکردم که من زمانی که مشغول کارم زمان از دستم در میره و عاشقانه مشغول کارم هستم وازش لذت میبرم؛ خصوصا زمانی که دارم یاد میگیرم، حتی وقتی قراردادی انعقاد میکنم، پولی ام توش نباشه لذت میبرم، میگم دارم قرارداد نوشتن رو یاد میگیرم، خطم داره بهتر میشه، باورم قوی تر میشه که هر روز میشود قرار داد نوشت و بینهایت از شرایط الانم سپاسگذار خداوندم و بینهایت عاشق کارم هستم و دوسش دارم و هر روز دوست دارم تواین کار حرفه ایی تر بشم تا بتونم به افراد بهتر خدمات رسانی کنم
سلامی به بزرگی آگاهی هایی که امروز بر جان من حاکم شدند
سلامی به بزرگی شهری که یقین دارم همینجا بنایش خواهم کرد ، شهری که تمام معماریش را مدیون روزی خواهم بود که استاد تصمیم گرفت تغییر کند ، مدیون روزی که استاد تصمیم گرفت این خانواده بزرگ را تشکیل دهد ، مدیون روزی که من عضو این خانواده شدم
قلبم لبریز درک است و تمام وجودم فقط فکر است و فکر است و فکر …. هیچ تلاشی نمیکنم برای درست اندیشیدن ، انقدر که همه چیز درست در مغزم می نشیند ، احساس می کنم نه تنها ترمزی نیست بلکه همه چیز به راحتی یک پازلِ از قبل ساخته شده ، جفت میشود و من را به یک ترکیب زیبا میرساند ، حتی نفس هایم به راحتی عمیق میشوند ، انقدر افکارم قدرت دارند که براحتی ریه هایم پر و خالی میشوند ، حتی هوا ، هوای دیگریست و من هم منِ دیگری …..
این فایل منو دیوانه کرد ، از صبح چند بار نگاهش کردم ، هربار که تصاویر را استپ میکردم ، ذهنم از اونها عکس می گرفت ، خدای من ، افراد فقط با تولید و عرضه یک محصول کسب و کار شون را اداره میکردند ، یکی فقط خیار می فروخت ، یکی فقط بلوبری ، یکی فقط ماکارونی در شکل ها و طعم های مختلف ، یک تیم شیرینی پزی فقط پیراشکی درست میکردند ، یکی کسب و کارش طعم دار کردن مرغ و ریختن سس های مختلف روی اونها بود
هیچکس نمی گفت بذار محصول متعدد تولید کنم که مشتری های بیشتری جذب کنم ، تمرکز هرکس روی کیفیت محصول خودش بود که همون یک نوع را به بهترین شکل ارائه بده ، تمرکز هرکس روی داشتن رفتار مثبت بود که مهربانی را همراه محصولش بفروشه ، واقعا ماها بدون اینکه متوجه باشیم ، بهای مهربانی فروشندگان را میپردازیم و ترجیح میدیم از فروشنده عبوس چیزی نخریم ، لیاقت و عزت نفس هر کسی مهمترین سرمایه ایه که با محصولش میفروشه ، سرمایه ای که تمام نمیشه و هرلحظه در وجود آدم لایق ، تولید میشه ؛ در لابلای اینهمه کسب و کار تک محصولی ، من فقط عشق و لیاقت را می دیدم که افراد با عشق کار میکردند و چقدر کارشون را ارزشمند می دونستند ، هیچکس چشمش به دخل دیگری نبود ، هیچکس برای ترغیب مشتری به سمت محصولش فریاد نمی زد ، یک بازار پر از آرامش که افراد با باورهاشون ساخته بودند و کنار هم کار می کردند و بسیاری از محصولات ، مکمل محصول غرفه های دیگر بودند ، تنها چیزی که من ندیدم نگرانی نبودن مشتری و طمع بدست آوردن پول بیشتر بود ….
و بقول استاد جهان اصلا تصمیمی برای انسان ها نمی گیره بلکه خواسته هاشون را وارد زندگی شون میکنه ، و اونها با همین باور کار میکنند و این باور چقدر کمک کننده ست چرا که جلوی حرص و طمع و ترس از آینده را میگیره زیرا انسان درک میکنه که جهان فارغ از تنوع محصولت یا متراژ مغازه ت یا مکان کسب و کار ت ، به وسعت خواسته هات جواب میده ، من اینو فهمیدم ، این قسمت برای من در حکم فایل تصویری جلسه 8 دستیابی به رویاها بود که روی فندانسیون یک باور درست میشه بینهایت چیز بسازیم ، من امروز اصلا روی زمین نبودم ، باور کنید روحم در آسمان بود و سرعت درک من انقدر زیاد شده بود که یقین دارم وقتی باورها درست بشند ما روح مون را کاملا احساس میکنیم ، بزرگی روحمون را احساس میکنیم ، قدرت روح را حس می کنیم ، یعنی انقدر ذهن قدرت میگیره که براحتی جسم را هدایت میکنه …. خدایا چه زیبا گفتی که ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم …. زنجیرها را پاره کنیم تا شاهد حضور خدایی باشیم که درون ماست
و اما ایده ای که از دیدن این فایل و غرفه ها و میزهایی که فقط یک محصول می فروختند ، به ذهن من رسید این هست که در کار خودم تخصصی کار کنم ، یعنی یک شاخه را که بیشتر بهش علاقه دارم انتخاب کنم و تمرکزم را روی همون موضوع بگذارم و مطالعه کنم تا در اون حوضه متخصص بشم ، البته استاد اینو در دوره عزت نفس هم گفتند ولی ذهن من حالا تونست درکش کنه ، به خودم گفتم اون آدم چه باورهای محکمی داره که تو آمریکا داره با فروش خیار ثروت درست میکنه ، چقدر همون یک محصولش را خوشگل بسته بندی میکنه و براش ارزش قائله ، به خودم گفتم شغل من به مراتب با ارزش تره و پتانسیل های بسیار زیادی برای حل مسائل و مشکلات مردم داره …..
خانم شایسته تو قسمت های قبلی گُل کاشتی ولی این قسمت درخت کاشتی ، دستت طلا ، فدای اون دوربینت بشم که همین جور داره منو بیدار میکنه …..سپاسگزارتم
چقدر لذت بردم از دیدگاه زیباتون وتکرار حرف استاد درجلسه ی اول قدم دوم…که بایه باور با فنداسیون درست میشه بنایی رو ساخت که تاثریا بره……سپاس از دیدگاه زیبا وپرازدرستون…باارزوی بهترینهابرای شما
تمام فایلهای سفر نامه زیبا و آموزنده هستند البته نه برای همه برای کسانی که به دنبال دیدن زیبایی ها هستند من چند سالی کاسب بودم اون موقع از قوانین اطلاع نداشتم و در انتها نیز به علت رعایت نکردن قانون تکامل مجبور به جمع کردن کسب و کارم شدم ولی حالا که تا حدودی از قوانین اطلاع دارم از دیدن تصاویر لذت بسیار می برم
شرط اول رشد کسب وکار علاقه بسیار به شغل و کاری که انجام میدهیم هست
شرط دوم ایجاد باورهای مناسب در راستای آن کسب و کار است
باور به فراوانی نعمت و ثروت
باور به وجود انسانهای ثروتمند بسیار که نیاز به کسب من دارند
باور به اینکه من لایق ثروت و دریافت نعمت های خداوند هستم
باور به اینکه خداوند رزاق است و انسانهای زیادی را بسمت من هدایت میکند
باور به اینکه من بهترین هستم در خدمت رسانی به خلق خداوند
تصاویر این فایل به زیبایی باورهای درست فروشندگان را نشان می داد
با عشق و علاقه کارهای خود را انجام می دادند و سعی میکردند بهترین و با کیفیت ترین کالا را به مشتریان عرضه کنند
استاد و خانم شایسته چون همیشه به دنبال زیبایی ها و بهترینها هستند خداوند آنها را هدایت می کند به بهترین و زیباترین مکانها
امروز روز عاشورا در ایران است صبح که از خواب بیدار شدم اول سراغ سایت بهترینها یعنی سایت عباس منش رفتم فایل ۵۶ رو دانلود کردم و بعد از دیدن این فایل لذت بخش تصمیم گرفتم که پیاده به خیابان بروم و فقط به زیبایی ها توجه کنم
شاید باورتون نشه هر چه دیدم زیبایی بود
همه یک رنگ بودند فقیر و غنی در کنار هم
خیلی ها به دنبال خدمت رسانی به انسانهای دیگر بودند
از مال و ثروت خود به دیگران خدمت رسانی می کردند
از توزیع غذا و انواع نوشیدنی ها ، بستنی ، هندوانه ، آش و حلیم
این نشان از وجود نعمت های فراوان است و جود انسانهای با گذشت که از وقتشان و مال و ثروتشان جهت خدمت رسانی می گذرند نه اینکه دیگران ندارند و میخواهند به دیگران بخشش کنن به خاطر اینکه احساس ثروتمندی میکنند و حس خوبی دارند
وجود انسانهای بسیار با چهره های متفاوت و مهربان مرا به فکر فرو می برد قدرت خداوند رو اثبات میکرد رب بودن خدا نشان می داد
همه آدم ها یک شخص رو تبلیغ می کردند اینکه خداوند بخواهد نام یکی را زنده نگه دارد اینطور می شود که بعد از ۱۴۰۰ سال نام او رو به نیکی یاد می کنن
این همان چیزی هست که استاد می گوید خداوند برایم تبلیغ می کند
به نظر من امام حسین مظلوم نبوده ، امام حسین به خواسته خود جهت رسیدن به وصال این مسیر رو انتخاب کرده و او عاشق شهادت بود و در شرایط آن زمان امام حسین بهترین راه را انتخاب کرد و خداوند نیز این گونه به پاداش می دهد
به گفته حضرت زینب واقعه عاشورا جز زیبایی چیزی نبود
به نظر من هیچ کس نمی تواند به کسی دیگر ظلم کند مگر اینکه خودش با باورهای غلط به خودش ظلم کند
که امام حسین این گونه نبوده و با آگاهی کامل راه خود را انتخاب کرده و در رسیدن به هدف خود پیروز شده
درود، جالبترین بخش این قسمت برای من جمله ای از نویسنده و شاعر Emerson بود که گفت :
The earth laughs in flowers ?
زمین توسط گلها به ما لبخند میزنه ?که به من این حس رو میده که گلها همون لبخند خداوند روی زمینند. در واقع دیدن هر زیبایی ای القاء کننده ی لبخند خدا به ما می تونه باشه…
دیدن اون همه تنوع از نعمت آدم رو به وجد میاره روح آدم رو به پرواز در میاره و به قلب گشایش میده.
اون فروشگاه پروتینی که مرغ ساده را به أنواع و اقسام شکل پخت در آورده بود مثلا اونی که توی توری بود و روش نوشته بود مرغ درسته بی استخوان! چقدر جالب و ایده خلاقانه ای بود که افراد اونجا بهش دست یافته بودند و از درونش ثروت ساخته بودند.
این حد از آرامش و رضایت از زندگی در مردم امریکا تحسین برانگیزه، شکر واقعی همین کارهاست درست زندگی کردن همین رعایت چهارچوب هاست همین عشق و علاقه هاست همین بدون تحمیل کردن عقاید خودت به اطرافیان است همین که انقدر از عقایدت متعصبانه طرفداری نکنی و تبلیغ مذهب و دینت را نکردن هاست.
رابطه خصوصی من و پروردگارم جز ما به چه کسی مربوط است؟؟ به پدر مادرم ؟ به خانواده و اطرافیانم؟ به مردم؟ یا به رهبر و رئیس جمهور و افرادی که به خودشان با جسارت بی مورد اجازه امر به معروف و نهی از منکر می دهند؟ چه کسی تعیین میکنه کار درست و نادرست چیه؟ به امید روزی که همه مردم اینطور مثل اکثریت مردم امریکا با خود در صلح باشند و یاد بگیرند سرشان در کار خود باشد و به خود اجازه سرک کشیدن در زندگی مردم و تحمیل نظر خود و دولت بر مردم را ندهند. البته بهتره این فرهنگ از خودمون و خانواده ها آغاز شود. مثلا وقتی همسرها یا فرزندان نظری جدا از نظر ما دارند تا آنجا که به کسی آسیب نمی رساند اجازه دهیم تا به روش خود زندگی کنند. تحمیل ها و زورگوییها نتیجه کاملا برعکسی از خود به جای می گذارد. گاهی زن و شوهرها عدم توافق یکدیگر را در باره ی موضوعی بهانه می کنند و در نهایت کار به جدال و مرافه میرسد. چقدر خوبه به یاد داشته باشیم نظر هر کس برای خودش درست و محترمه و این هیچ ربطی به اینکه من با همسرم همدل نیستم نداره. فقط نظر هر کی جای خودشو داره و اگه بتوانیم با پذیرفتن این تفاوتها در کنار هم در صلح زندگی کنیم زندگی بی نظیر میشه…
بعد رفته رفته کل مملکت را در بر می گیره. نمیشه از دولت ایراد گرفت وقتی توی خانواده همان تحمیل ها به طریقی دیگه وجود داره…
به هر حال… باورم نمیشه این نظر بلند و بالا را من نوشتم چون در یکی از نظرهام گفته بودم همیشه طرفدار کامنتهای مختصر و مفیدم و حوصله خوندن کامنتهای بلندرو ندارم?.
مریم جان بازم انتخاب موسیقی تون عالی بود. موزیک های country خیلی بیان کننده ی اصل و خود خود امریکاس.
در مورد گوش کردن به ندای قلب که همان الهام خداست که بهش اشاره کردین و در واقع در اکثر فایلها بهش اشاره میکنین خیلی دلنشینه منو یاد آهنگ معروف خواننده Roxette می اندازه
که داره به نحوی راجب همین صحبت میکنه به نام
(listen to your heart)
چیزی که ما رو هدایت میکنه و باید روش حساب کرد. در واقع چیزهای بدیهی که همیشه تو زندگیهایمون بوده ولی بهش توجه نداشتیم و با تلنگر و لطف شما عزیزان تازه نظرمون بهش جلب شده!
همین که به قول دوستان بوی عشق و ایمان میده. چه خوب میشه بتونم أساس زندگیمو روی همین زیباییها و الهامات بنا کنم که بهترین راهنماست.
خدا رو شکر میکنم و بازم از فایل زیبایتان سپاسگزارم.
سلام به همه دوستان عزیزم در خانواده صمیمی عباس منش
چقدر این فایل این قسمت هماهنگی داشت با امروز ….روز عاشورا
عشق یک جریان است که اگر واردش بشی می توانی خیلی از انسان های دیگر را در این جریان وارد کنی …. در این قسمت ما دیدیدم کسانی بودند که از علاقه های بچگی مثل خمیر بازی کلوچه های خوشمزه درست کردند و می فروختند ….چکار می کند این عشق …بله خانم شایسته عزیز منم در مورد عشق چیزی بالاتر از تصاویر این فایل دیدم . عشق که باشد آنقدر مهم است که حرف مردم را در مقابل مسیرت کاملا بی ارزش می کند و تاثیرش را صفر…..این فایل از جلسه مصادف شد با روز عاشورا و به قول استاد عباس منش ” امام حسین (ع) عاشق شهادت بود و به آرزوش رسید” ….عاشورا روز عشق بازی امام حسین با خدای خودش بود که با همین عشق بازی هایش جریانی از عشق را راه انداخت که این عشق نسل به نسل منتقل می شود و هر سال بیشتر می شود …..من امروز به هیچ عنوان حال غم به خودم راه ندادم و فقط به جریان این عشق فکر می کردم و از خدا هزاران بار ممنونم که موضوع امروز این جلسه در مورد عشق بود و من امروز قانون توجه و فر کانس رو خیلی زیبا درک کردم ….امروز فهمیدم وقتی عشق و علاقه افراد را تحسین می کنی هدایت می شوی به تحسین ها و زیبایی های بیشتر ….این موضوع را با یک اتفاق زیبا براتون می گویم….من دیروز در اینستاگرام یک کلیپ دیدم از دختر بچه ایی که عاشق نیمار بود و آرزوش این بود که نیمار رو از نزدیک ببینه و این دختر بچه رو توی یکی از برنامه های استیو هاروی آورده بودند و این دختر بچه از بس عاشق بود تا مجری در مورد عشقش به نیمار صحبت کرد زد زیر گریه و به بقیه سوالات با گریه جواب می داد و حتی اون دختر بچه یک حرکت تکنیکی ابداعی خودش را به اسم نیمار زده بود. تا اینکه برای سوپرایز کردن این دختر بچه ، یک کلیپ از نیمار پخش کردند که نیمار مستقیم با این دختر خانم صحبت می کرد و این دختر خانم هم هی گریه می کرد ( اشک شوق بود ) و بعد اتمام کلیپ مجری لباس نیمار در تیم بزریل که امضای نیمار هم روش بود به نیمار هدیه داد و کلیپ تمام شد ….من وقتی کلیپ تمام شد توی دلم گفتم خدایا ای کاش این دختر بچه نیمار رو از نزدیک ببینه و دیگه کلا از ذهنم رفت ….تا اینکه امروز عصر داشتم کامنت های لایک شده این قسمت رو می خوندم و خیلی احساسم خوب شد و بعد رفتم توی یک سایت ورزشی و رفتم توی قسمت کلیپ های دیدم یک کلیپ اونجاست با عنوان ” حضور دختر عاشق فوتبال در تمرین برزیل” .روش کلیک کردم و دیدم به به خدا دعام رو مستجاب کرده و اون دختر بچه رو بردن در تمرین تیم برزیل و اولین کسی که به استقبالش اومده نیمار بوده و خیلی منقلب شدم و منم اشک ریختم و لذت بردم…..الان که به اینجای نوشته رسیدم یاد حرف خانم شایسته افتادم که می گفت منتظر خواندن کامنت های زیبای شما هستم و دوست دارم ببینم که چه زیبایی های دیگری وجود دارد که من ندیدم …….در این فایل افراد عاشق زیاد دیگری هستند که عشقشون قابل تحسینه …اولینش خود شما که پشت دوربین هستید ولی کلا فیلم گرفتنتون شده عشق پراکنی به جهان هستی ….مایک عزیز که عشقش ایکس باکس بود …..استاد عباس منش که خودش عاشق دیدن زیبایی ها و تقویت باورهاش هسته و در آخر من در این فایل یک خدای عاشقی را دیدم که چنان انسان های عاشق را در کنار هم جمع کرده تا جهانش را جای زیباتری برای زندگی کردن کنند و این دو تا دست عاشقش را به این مکان هدایت کرد. خدایا شکرت . ….امیدوارم منم توی این جریان عشق الهی بمانم و لذت ببرم.
سپاس فراوان از دیدگاه عاشقانتون که اشک رو به چشم من جاری کرد…چه عشقی داشت امام حسین به خدا…چه عشق زیبایی اون دختر به نیمار..و چه عشقی مابه این فضاودیدگاههای عاشقانه..چقدر لذت بردم…باارزوی بهترینهابرای شما که انقدرزیبا توجیح کردین…
سلام..ممنونم دوست خوبم ….سپاسگزار خداوندم بابت این برنامه ریزی هایش ….براتون آرزوی ثروت و سلامتی می کنم. …از استاد عزیز بابت این لایک خوشگلش هم ممنونم…
سلام ودرود خدا بر تمام اعضای دوست داشتنی خانواده جدیدم
این فایل برای من یه نشونه واضح بود از اینکه مریم بلند شو ودست به کار شو .
وقتی وارد سایت شدم نمیدونستم چی میخوام وبه چه کاری واقعا علاقه مندم .
اصلا نمیتونستم خودم رو ببینم وباور کنم .یه زن خانه دار بودم که بیست سال تمام دستش جلو شوهرش دراز بودوپول میگرفت با کلی تحقیر واصلا بلد نبودم که خودم هم وجود دارم .
اوایل کمی تلاش کردم وشروع کردم به کار اما با تضادهای زیادی برخورد کردم .جوری که نا امید شدم ودست از کار کشیدم .بادیدن فایلای سفرنامه رفتم دنبال کاری که عاشقش بودم وبه خودم گفتم مریم استاد همیشه میگن تو خود پای در راه بنه .راه خود بگویدت چون باید کرد
تااااااا امروز واین فایل جدایی از زیباییهای فراوانی که داشت بهم یاد آوری کرد که الان وقتشه دست به کار شی .الان وقتشه پا بذاری تو مسیر وشروع کنی .ولی اینبار من با تجربه ترم وبهتر میتونم کسب وکارم رو شروع کنم .
الهی به امید تو شروع میکنم .
واما این فایل پر بود از ایده های عالی برای ساخت ثروت برای من که تو روستا زندگی میکنم واینجا پراز آدمایی هست که دنبال چیزای محلی هستند .یه جرقه تو ذهنم خورد ویه ایده توپ اما چون با شرایط الانم نمیخونه میذارمش برای بعدا وحتما کارم رو طوری برنامه ریزی میکنم که با شرایط الانم همخونی داشته باشه
چقدر راننده اوبر خوش اخلاق بود وشیرین صحبت میکرداگر منم بودم حتما بهش پنج ستاره میدادم والبته بالاترین تیپ حقش بود .
اینم ازمزایای ثروته که میتونی اینقدر راحت تیپ بدی
بازارچه پر بود از کسایی که تصمیم گرفتن جور دیگه ای زندگی کنن وبرای من یه الگوی محشر بود چون پر از خانمایی بودکه با لذت داشتن از چیزی که بهش علاقه داشتن پول میساختن
چقدر همگی شاد بودن وخنده رو .
چه غذاهای محشری درست میکردن .من عاشق اون خانما شدم که اون نونای پاپیونی رو اینقدر زیبا والبته ساده وبا لذت درست میکردن .اینجا من رو یاد اون دوستمون انداخت که شما مهمونشون شدید وبا خودم گفتم اگر این دوستمون بخواد یه همچین جایی کار کنه میدونی چقدر میتونه ثروت درست کنه ؟؟شایدم تا الان این کار رو به روش خودش انجام داده باشه خدا میدونه
من اونجا مشتری های زیادی رو دیدم که حاضرن بابت چیزای به ظاهر ساده از درست کردن پاستا ولازانیا وانواع شیرینی ها پول بدن وتهیه کنن وبا عشق ازت خرید کنن .
من همیشه فکر میکردم کسی حاضر نیست بابت این چیزا پول بپردازه .من اونجا کار تیمی رو دیدم که جهان چقدر زیبا چند نفر رو که تو فرکانس هم بودن دور هم جمع کرده بود وداشتن با لذت به هم عشق میدادن .
من همیشه تربیت خارجی ها رو تحسین کردم که میذارن بچه هاشون تا این حد مستقل وبا اعتماد به نفس بزرگ شن که توی هر سنی میتونن از چیزی که بلدن ودوستش دارن پول بسازن .
نمیدونم چرا این مارکت منو به یاد اون خانم مهربون انداخت که خانم بورلی آدرسش رو بهتون داده بود .جالبه انگار رفتن به این نوع مارکت ها هم تکاملی داره طی میشه وهر دفعه از سری بعد بزرگتر ومشتری هاش بیشتره .
خانم شایسته عزیز من چی بگم از این همه زیبایی اونجا .چقدر اون خانم گل فروش با لذت رزیر میز کارش خوابیده بود .کلی کیف کردم از اینکه خودش بود.
چه دختر زیبایی اونجا داشت برای خودش میچرخید ومیچرخید وبا لذت بیسکوییتش رو میخورد .
اینقدر توی ذهنم کلمه هست که نمیدونم چطور بذارمشون کنار هم واحساسم رو از دریافت این نشونه واضح بیان کنم .
منم مثل شما هر بار مشتاقم ببینم بچه ها چی میبینن که از دید من مخفی مونده وهمیشه الحق ووالانصاف دیدگاههای بعضی از بچه ها اینقدر زیباست وبا قوانین میخونه که من تحسینشون میکنم .
مرسی بابت این فایل زیبا ومنتظر بقیه زیبایی ها هستم
وقتی مریم جان میگه که من منتظرم ببینم شما بچه ها چی مینویسید ته دلم یه هیجانی احساس میکنم تا با دقت بیشتری فایل رو نگاه کنم و با خودم میگم .باید عالی ببینم تا عالی بنویسم .
باید بتونم تمام هیجانات درونیم رو تو نوشته هام نشون بدم .تمام حرف اون لحظه ی دلم رو .سدهای ذهنیم یکی یکی میشکنه ,نجواها کمتر میشه .حال دلم قشنگ میشه چرا ک هر چی میبینم زیبایی .خندس .محبته .
نگاه من هم این نکته ها رو دید .
ابتدا چهره ی مهربان و زیبای استاد و تبسم زیبایی که همیشه بر لباشون نقشه بسته .
خوش تیپی در حین ساده پوشی استاد تحسین برانگیزه .و تعریف مریم جان از استاد و عاشق هم بودن ای دو همراه و هم نفس .تمیزی آروی ,آسمون زیبا با اون ابرهای پفکی شکل .ماشین شیک و تمیز اوبر (آژانس).چهره ی خندان آقای راننده و سلام احوال پرسی گرم و راهنمایی دادن به استاد که که برن پیش خانم جنی تو نورف مارک یه بستنی خوشمزه بخورن که نشون از هدایت الله به سمت زیباییهای جهان و لذت بردن بندهای مخلصش میده .
فایو استار دادن استاد به خوش اخلاقی راننده .بازم اشاره میکنم مثل همیشه ک من عاشق این آزادی و راحتی مردم امریکا هستم .مثل اون خانمی که راحت زیر میزش که معلوم بود محل کسب و کارش بود خوابیده بود بدون توجه به نگاه دیگران .خیلی خوبه .
زیبایی ساختمان های اطراف بازارچه .
زیبایی و تمیزی داخل بازارچه که پر بود از سطل های زباله که نشون از اهمیت دادن مردم امریکا به نظافت و پاکیزگی میده
پاکتهای خوشگلی ک میوه ها رو توش چیده بودن و آماده برای خرید آسان .
آدم های فروشنده بازارچه معلوم میکرد به راحتی کسب در آمد داشتن بعضی ها با محصولاتشون ,بعضی ها با هنرهاشون .چرا که یه ذوق خاصی تو چهرهاشون بود ,یه عشق و علاقه ای خاصی تو عملکرداشون دیده میشد .اونا سرحال بودن .با عشق هم با یکدیگه در حال صحبت کردن بودن و هم یه لحظه از کارشون غافل نبودن .چهره هاشون آرامش و مهربونی داشت .به قول مریم جون احساس میکردی میخوای غذای مادرتو بخوری .
منی که اونجا نبودم ولی از پشت لنز این دوربین فرکانس هارو دریافت میکردم و انرژی خاصی میگرفتم و مینوشتم .خدایا شکرت برای این همه فراوانی ,این همه نعمت ,این همه مردمانی که حال خوب دارن و حالم رو خوب میکنن .
لبخند زیبای دختر فروشنده که تا مریم جون رو دید از کارش استقبال کرد و با خنده بدرقه کرد .بسته بندیهای تمیز محصولات .پوشیدن پیش بند که نشون از مرتب بودن کارکنان اونجا بود .
خدایا چقدر تیم هایی که با هم همکار بودن با محبت بودن .یکی همکارش رو ماساژمیداد که خستگش در بره .من که لذت میبردم از تماشای عشق و علاقه ای که بینشون بود .
غذاهای خوش رنگ و لعاب و من از راه دور طعمشون رو حس میکرد که چقدر لذیذ و خوشمزه ان .شیرینی های خوش رنگ و خوشمزه که نشان از سلیقه ی شیرینی پزهاشون داشت .غرفه ی میوه وسبزیجاتش هم فق الاده بود .
خدای من چه گلهای زیبا و قشنگی .هر جا که گل باشه اون مکان زیبا و بی نظیر میشه .این آفریده خدا به همه جا زیبایی و شکوه میده .من ک عاشق گل و گیاه و طبیعتم .
بازم نگاه تیز بین مریم جان از بچه های دوست داشتنی غافل نشد .کوچولویی که تو کالسکه بود .چقدر ناز بود .?
تابلوهای قشنگ و خنده زیبای اون خانم به آخر این فایل یه جذابیت خاصی داد .
میخوام کمی هم از حرف دلم بگم .از احساسم.ایمان دارم که قشنگترین عشق ,عشق خدا به بنده هاشه وقتی همه چیز رو میسپارم بهش و خودم رو تو آغوش خدا میندازم .نوری تو قلبم روشن میشه .آرامش عجیبی میگیرم .تمام آشفتگی ها و سردر گمیهام یه لحظه ذوب میشن .خدایا چه حال قشنگیه .خداجون به قلب کوچیکم وسعت بده تا بتوانم بزرگیت را خوب درک کنم .بتونم هر لحظه و در هرجا فقط زیباییهایت رو ببینم و این نگاه من عادت کنه به زیبا دیدن .اون وقته که شاید بتونم درک کنم که بانو زینب در روز عاشورا فرمود من جزءزیبایی چیزی نمیبینم .زیبایی خداوند به قدری باشکوه و عظمته که رسیدن به اون نگاه فقط توجه میخواد .درک عمیق از توجه زیاد میاد .خدایا این لیاقت رو نصیب همه دوستانم در این مسیر قرار بده .آمین .
به نام خالق تمام هستی مالک الملک، توتی الملک من تشا و تنزع الملک من تشا تعز من تشا و تذل من تشا بیدک الخیر، انک علی کل شیء قدیر
استاد جانم سلام
از کامنت اندیشه ی عزیز رسیدم به این جا, به این فایل
قبل از این داشتم فایل توحیدی، اصل و اساس یک کسب و کار را میدیدم.
تحسین میکنم شما را استاد، که یک اصل را درک کردید و متعهدانه و خارپشتی سالیان سال زندگی تان را بر اساس آن قانون ساختید، استاد تحسین میکنم شما را که قبل از شروع حرکت ها، توحید را در وجودتان درست کرده بودید.
نوش جانتان
استاد در این فایل این نکات را دیدم:
خداوند تبلیغ تو را میکند، کافی است مثل این تولید کننده بستنی یا استاد خودم، روی خودت کار کنی، (ارتباط ثروت و توحید را در ذهنت با باورهای درست، درست کنی، بعد به الهاماتی که میشود عمل کنی( چون ایمان و عمل صالح با هم هستند) نتیجه ای که بعد از عمل کردن می آید را تایید و تحسین کنی و اجازه دهید اون باور نوپایی که ساختی با این نتیجه کمی ریشه بدواند در وجودت و تکاملی ظرفت را بزرگ کن، هر چه بیشتر به الهامات عمل کنی سرعت بزرگ شدن ظرفت بیشتر است و تکامل جای خودش را به تصاعد میدهد چون بنای این دنیا تصاعد است.) آنگاه مشتری خودش میآید، خدا برایت مشتری میشود تبلیغ دهان به دهان میشود، راننده امیر از میان این همه فروشنده تو را معرفی میکند، یا یک کانال فیک تلگرام که محصولات پولی تو را رایگان منتشر میکند میشود دست خدا، برای هدایت بهاره به سایت اصلی استاد.
اصلا همه برای تو کار میکنند رایگان، همه در خدمت تو خواهند بود، اصلا خدا گفته من همه چیز را مسحور تو کرده ام.
خدایا مرا شفا بده، من فقیرم به تو، به توحید تو، تو برای من معجزه ها کردی، باز هم معجزه کن، ذهنم را شفا بده، پرده را از چشمم بردار، توحید را در دلم بکار.
عشق و حال با من، کارها با تو
چقدر زیبا بود هرکس عاشقانه کار میکرد و مشتری فراوان، حال خوب فراوان، پول فراوان، توحید فراوان، عزت نفس فراوان.
فراوانی ثروت، فراوانی محصول و کسی برایش سوال نبود که اگر من این محصول را تولید کنم چه تضمینی هست برای آمدن مشتری، با ایمان و اطمینان تولید میکردند چون حتماااا مشتری میاد.
مشتری دست به نقد ،خوش اخلاق، آماده.
من لایق مشتری و ثروت هستم. وقتی فراوان هست و من دارم ارزش ایجاد میکنم پس می آید.
این فایل هم یه فایل بی نظیره و پر از نکات مثبته. و خدا رو سپاسگزارم که دستی از دستان خودش ما رو هر روز داره با زیبایی های جهان اشنا میکنه و کلی درس یاد میگیرم. از روابط عالی تا ایده هایی که با سرمایه کم میتونیم یک کسب و کار عالی برای خودمون راه اندازی کنیم و ثروت بسازیم.
استاد اعتماد به نفستون عالیه و تیپ تون هم مثل همیشه زیباست و تحسین کردن خانم شایسته هم به ادم یه انرژی مضاعف میده در واقع یه بمب انرژی هستش و این کار تون رو تحسین میکنم.
و چقدر اون پله های ار وی زیبا بسته شدن منو یاد اون فایل انداخت که کارتون رو رها کردین و با استراحت دادن به خودتون اجازه دادید خدا هدایتتون کنه و دستی از دستان خدا به کمک شما اومد و با یه جابه جایی کوچیک پله ار وی درست شد.
وچقدر اون ماشینی که اومد تمیز و رنگ سیلور زیبایی داشت و چقدر راننده با اخلاق عالیشون و لبخند زیبایی که داشتن مسیر رو لذت بخش تر میکنه و این باعث میشه مشتری بیشتری رو برای خودت جذب کنی و چقدر استاد و اون اقای راننده زبان انگلیسی رو زیبا بیان میکردن و تحسین میکنم و چقدر با استاد گرم گرفت . و استاد هم کارشون بسیار زیبا بود ۵ استار و بیشترین تیپ ممکن رو بهشون داد و واقعا یه اخلاق خوب چقدر خوبه هم خودت لذت میبری و هم ادم های اطرافت.
چقدر تابلوی این بازارچه ( north market )زیبا بود.
و چقدر کار اون خانم زیبا بود که داشت با لذت و عشق به گنجشک ها غذا میداد و این محبت و مهربونی خانم به پرنده ها رو تحسین میکنم .
و چقدر زیبا هدایت شدین به سوی بستنی های خوشمزه جنی و وقتی همه کارها رو به خدا میسپاری و ازش میخای که هدایتگر باشه نتیجه ش همین میشه که با یه راننده فوق العاده اشنا بشی و اونم یه بستنی فروشی عالی رو برات معرفی کنه و چقدر زیباست که از خدا بخای که راهنما و هدایتگر باشه.
و چقدر این بازارچه محیطش تمیز بود و هیچ گونه اشغال و کثیفی تو اون محیط دیده نمیشد و همه چیز با یه نظم خاصی چیده شده بودن و این نظم و نظافت توی این بازارچه بسیار به ادم بیشتر ذوق و شوق میده که از اونجا خرید کنی.
و چقدر خوبه که ادم با همون سرمایه اولیه ای که خودش داره حتی شده با یه سرمایه اندک یه کسب و کار راه بندازی و کم کم اون شغل و حرفه ت رو گسترش بدی و چقدر لذت بخشه که کارت رو با سرمایه خودت هر چند اندک باشه و این یعنی طی کردن دوره تکامل و به صورت کاملا تکاملی کارت رو گسترش بدی .
من ادم هایی رو میشناسم با کارگری کردن و شاگردی در یک میوه فروشی و بدست اوردن هر چند حقوق کم این حقوقشون رو جمع کردن ویه سرمایه شده و بعد برای خودشون همون کار رو راه اندازی کردن با اینکه هیچ گونه ماشین برای حمل بار نداشتن و مغازه ای هم برای انبار کردن و فروش محصولاتشون نداشتن ولی الان به لطف خدا و توکل و ایمان و اراده ای که داشتن شغلشون رو گسترش دادن و با جذب مشتری و راضی نگه داشتن اونها مشتری بیشتری برای خودشون جذب کردن و تونستن درامدشون رو روز به روز افزایش بدن و به لطف خدا الان یک عمده فروشی بزرگ و مشتریان زیادی دارند و هر روز دارن شغلشون رو گسترش میدن .و این گسترش دادن شغلشون به صورت تکاملی هست .
چقدر تنوع و زیبایی در این بازارچه بود کلی لذت بردم و چقدر شیرینی های خوشمزه بود و تنوع و زیبا بودن ادم لذت میبره وقتی نکاه به این شیرینی ها میندازه و چقدر پرسنل خوش اخلاق و برخورد فوق العاده ای داشتن و این لبخندشون به ادم انرژی میداد و من ازاون کلاه خانمی که داشت شیرینی درست میکرد و خنده بر لباش بود رو دوست داشتم و چقدر باهم صمیمی بودن و این هماهنگی و داشتن محیطی ارامش بخش و صمیمی که بین پرسنل باشه خیلی مینونه به فروش و جذب مشتری کمک کنه و من هر جای این بازارچه رو با حرفه های گوناگون که دیدم همه مهربون و لبخند به لب بودن و چقدر از شغلشون راضی بودن و از حرفه شون داشتن لذت میبردن و چقدر با عشق داشتن کارشون رو انجام میدادن یکی مشغول درست کردن دسته گل های زیبا بود یکی مشغول درست کردن شیرینی بود و با لذت کارشون رو انجام میدادن.
چقدر من از طراحی و دیزاین محصولاتشون لذت بردم و این بیشتر مشتری رو به خودشون جلب میکنن و این یه بازاریابی عالی هستش اخلاق عالی و طراحی و دیزاین عالی و راضی بودن از شغل و با لذت کار خود رو انجام دادن و برخورد عالی با مشتری و هماهنگی پرسنل با همدیگه و این یعنی بدست اوردن ثروت زیاد و حتی ادم میتونه با ایده های بسیار ساده به بیشترین ثروت برسه. و چقدر خوبه ادم با توکل و ایمان و اعتماد به خدا کارش رو شروع کنه و اگه به مسئله ای برخورد کرد خدا خودش راهنماییت میکنه و هدایت میکنه و مصداق این شعر زیباست که خود پای در راه بنه و از راه هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت.
و چقدر غرفه ماهی فروشی ماهی ها رو زیبا چیده بودن من لذت بردم از این طرحشون ادم دلش میخاست همش رو بخره بسیار زیبا و با عشق و ذوق و شوق و با یه نظم خاصی اونا رو چیده بودن من لذت بردم و این کارشون رو تحسین میکنم .
بعضی غرفه ها هم پرسنلشون یه فرم خاصی داشتن و من این فرم هاشون رو دوست داشتم و تحسین میکنم.
چقدر اون دختر بچه رو دوست داشتم با لذت و عشق داشت شیرینی میخورد و برای خودش بازی میکرد.
چقدر زیبا بود کار اون خانم داشت با لذت ماساژ میداد .
دیدن اون غرفه گل فروشی برام لذت بخش بود و تنوع گلها زیبا بودن و دسته بندی شون هم عالی بود به ادم کلی انرژی میداد و فروشنده ش هم لبخند زیبایی رو لبشون بود.
و اخر فایل هم با لبخند بسیار زیبای فروشنده خانم و اقا تموم شد و اون تابلوی اخر north market هم بسیار زیبا نقاشی کرده بودن .و مثل همیشه اهنگ ها بسیار زیبا بودن بازم ممنونم ازت خانم شایسته عزیزم و استاد عزیزم که ما رو با این همه نعمت و ثروت فراوانی اشنا میکنید.
انشالله هر جا که هستید شاد و سلامت و ثروتمند باشید.
سلام دوست عزیر به چه نکات مثبت و زیبا توجه کردید عالی وقابل تحسین خدا شکر میخوام برم یکبار دیگه ببینم قسمت 56با این نوع مدل ذهنی که شما توجه کردید. عالیییی افرین
سلاااااااااااااااام خوشگلاااااااااااااااا روزتون بخیر
امروز میخام از نتیجه ای که به لطف الله از دیدن و سعی در عمل سفر نامه به دست اوروم براتون بنویسم من تمام فایلای سفر نامرو دیدم چندینو چند بار و تمام سعیم این بوده که در طول روز عمل کنم به اگاهی های این فایلا.
سپاس گزاری برای هر چیزی
تعریف و تمجید واقعی از همه
نکات مثبت هر اتفاقو دیدن
حالا نتایج این کارا
اقا من تو این هفته به دو سفر فوق العاده هدایت شدم یکی از یکی دیگه بهتر میخام از دومیه براتون بگم
من دیروز رفتم ابشار اب سفید بچها من به یک ابشار بسیار زیبا هدایت شدم عالییییییییییییییی بود بخدا بی نظیرررررررررر بود اونجا زیباترین جایی بود که من تا حالا از نزدیک تو عمرم دیدم من از تک تک لحظات رفت و رسید و برگشت لذت برد بچها من برا هرکسی که میدیدم تو راه دست تکون میدادم و اونام با لبخند برام دست تکون میدادن فکرشو بکن همون کاری که استاد و خانم شایسته همیشه میکنن عشق میورزن و عشق دریافت میکنن منم عشق ورزیدم و عشق دریافت کردم نمیدنم چجوری احساسمو براتون بنویسم بی نظیر بود
نمیدونم قسمت چندم بود خانم شایسته میره تو رودخونه دستشو میکنه تو اب میگه بچها عجب اب سردی داره شمام دستتونو بکنین تو اب من دیروز هم خودم رفتم تو اب هم دستمو کردم تو اب و دقیقا مثل خانم شایسته تکون دادم وچه حاااااااااااااااااااااااااااالی داد فقط داشتم میخندیدم میگفتم خدایاشکرت الانم دارم میخندم?
بچا من رفتم پای ابشار نزدیک نزدیک همونجا که قطره های اب شلاقی میخوره به صورتت مثل مایک تو اون قسمت ابشار نیاگارا که رفت جلوی جلو بچها من اون حسو تجربه کردم بیییییییییییییییییییی نظیرررررررررررررررررر بود این عالیترین حسی بود که من تو عمرم داشتم اصلا قابل توصیف نیست اونجایی که من وایساده بودم سرد بود بخاطر همین ابی که با شدت میپاشید همه از اونجا سریع رد میشدن اما من چند دقیقه اونجا وایسادم اما من سردم نبود من کل بدنم داغ داغ داغ بود احساس عجیبی بود من وایساده بودم و به ابشار نگاه میکردم به اون حجمممممممم ابی که از دل کوه میزد بیرون براش مهم نبود که بابا این کوه خیر سرش سنگ سخته اون اصلا براش مهم نبود اون راهشو پیدا کرده بود دقیقا از دل کوه دلم نمیخاست از اونجا برم اما خب میدونستم که بعد این زیبایی زیبایی های بیشتری تو راهه این سفر یک روزه من لذت بخش ترین سفر عمرم بود با یک همسفر بسیار عالی و زیبا بین که خدا برام فرستاده این سفر لذت بخش ترین بود چون من یاد گرفتم لذت بردن رو از فایلهای سفر نامه و هر روز دارم کار میکنم که بیشتر یاد بگیرم
خدایاشکرت که منو تو این مسیر قرار دادی
خدایاشکرت بخاطر دستانت به نام عباسمنش و خانم شایسته و مایک
خدایاشکرت بخاطر این سفر زیبایی که من هدایت کردی به اون سمت
خدایاشکرت بابت این سایت و سفرنامه ای که دیدنش فرکانسه ادمو تنظیم میکنه برای یک سفر رویایی
خدایاشکرت بابت همسفر خوبم
خدایاشکرت بابت چوپانی که داشت گلشو از جاده رد میکرد و من براش دست تکون دادم و اون خندیدو برام دست تکون داد
من دیروز کسانی رو دیدم که تو روستا از کاری که میکردن لذت میبردن از جایی که بودن لذت میبردن مثل همین ادمهایی که تو این فایل لذت میبردن از کارشون و در جای که باید باشن بودن ببخشید کامنتم شاید خیلی ربطی به این قسمت نداشت اما دلم میخاست این تجربمو با خانواده گلم در میون بذارم
به الله یکتا که مارو خالق زندگی خودمون افریده میسپارمتون
سلام دوست عزیز
چقدرپراز احساس بود دیدگاهتون…چقدر اب سرد رو ادم حس میکردبا کلامتون…سپاس فراوان ازشما وباارزوی بهترین سفرها براتون
سلام دوست عزیز سپاسگزارم از لطفی که به من دارین انشالا که زندگیه هممون پر بشه از این سفر های لذت بخش
سلاااام
خیلی لذت بردم از کامنت زیبات مخصوصا اونجا که گفتی برای مردم دست تکون میدادی?
واونجا که گفتی آب آبشار به صورتت می خورد??
صحنه های نیاگارا برام تداعی شد??
ان شالله زندگیتون پر بشه از این سفرهای لذت بخش?????
سلام دوست عزیزم این لطف شمارو میرسونه خوشحالم که کامنتم مورد توجه شما قرار گرفته ارزوی بهترینهارو براتون دارم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیز، خانم شایسته و همه بچه های سفر به دورآمریکا
بینهایت سپاسگذار الله هستم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده
استاد زندگی شما، سبک زندگیتون، شخصیت شما برام درس داره و سبب شد کلی خواسته در من شکل میگیره و من سعی میکنم هر روز با پلی کردن زندگی در بهشت و سفر به دورآمریکا زندگی شمارو زیر ذره بین چشم هام ببرم که خداوند بهم هدیه داده وهمیشه از خداوند تشکر کردم بخاطر این شخصیتم که همیشه آرزوهای بزرگ داشتم و هیچ وقت به کم قانع نبودم، همیشه سپاسگذار خداوند بودم بخاطر درکم و وسعت دیدم؛ این درک و وسعت دید و داشتن آرزوهای بزرگ منو به اینجا کشوند و خداوند بهم گفت اگه میخوای به خواسته هات برسی ؛ این شخص( سید حسین عباسمنش) بزرگترین و بهترین الگوت خواهد بود، این شخص یه راهی و رفته و رسیده به اون چیز هایی که تو میخوای: مثل این شخص عمل کن و توام به خواسته هات برس و منم گفتم چشم فرمانده؛ و این سبب شد من اینجام و هر روز دارم از شما یاد میگیرم و اون مسیری که شما رفتین رو میرم، خب قطعا تا اینجای کار کلی موفقیت کسب کردم، خیلی زیاد، از ورودی مالی بیش از 1 میلیارد گرفته، تا خونه، ماشین، روابط عالی، سلامتی، اندام فوق العاده زیبا به لطف دوره قانون سلامتی و از همه مهم تر به آرامش فوق العاده ایی رسیدم و بزرگترین دستاوردم خدا بوده، خدایی که شناختمش، باهاش دوست شدم، کنارمه و الان داره بهم میگه و من مینویسم؛ یکی از بهترین مکالمش با من این بوده؛ پسرم آرامش داشته باش، از زندگیت لذت ببر، بقیه امور رو بسپر به من، خواسته هاتو بسپر به من، من تک تکشون رو محقق. میکنم؛ مثل خواسته های قبلیت، من قربونت برم خدا جونم
استاد عزیزم بقول خانم شایسته چه ستی زدین؛ خیلی بهتون میاد، از کلاه زیباتون گرفته، تا عینک و تیشرت وشلوارک و کفشتون همشون خوشگلن و بهتون میاد( اپل واچو یادم رفت؛ اونم خیلی خوشگله) وقتی داشتین با راننده اوبر صحبت میکردین و میخندیدین اونم از ته دل گفتم خدارو ببین ؛ این فرد( استاد عباسمنش) چقدر در مدار بالایی هست که بهترین و خوش برخورد ترین راننده اوبر اومد دنبالشون( البته که اون رااننده چقدر در مدار بالایی بود که برخورد کرد با استاد عباسمنش)
و اون بازار که چقدر برام درست داشت، تک تک فروشنده ها خیلی زیبا بودن، خیلی دوسشون داشتم، خصوصا زمانی که لبخند میزدن و میخندیدن؛ زیبا تر میشدن، اونا انگار کارمند های ناسا بودن و داشتن یه موشک رو چک میکردن بفرستن فضا؛ انقدر که برا کارشون ارزش قائل بودن، همشون انگار داشتن تو اون لحظه مهم ترین کاره زندگیشون رو انجام میدادن، همشون شاد بودن، همشون خوشحال بودن، همشون داشتن از لحظه به لحظه کارشون لذت میبردن و غرق در لذت بودن و چقدر تک تکشون برام تحسین برانگیز بودن؛ وقتی اونا رو میدیدم؛ خودمو تو ذهنم مرور میکردم که من زمانی که مشغول کارم زمان از دستم در میره و عاشقانه مشغول کارم هستم وازش لذت میبرم؛ خصوصا زمانی که دارم یاد میگیرم، حتی وقتی قراردادی انعقاد میکنم، پولی ام توش نباشه لذت میبرم، میگم دارم قرارداد نوشتن رو یاد میگیرم، خطم داره بهتر میشه، باورم قوی تر میشه که هر روز میشود قرار داد نوشت و بینهایت از شرایط الانم سپاسگذار خداوندم و بینهایت عاشق کارم هستم و دوسش دارم و هر روز دوست دارم تواین کار حرفه ایی تر بشم تا بتونم به افراد بهتر خدمات رسانی کنم
خدایا بابت همه چیز با تموم وجودم ازت سپاسگذارم
به تو سلام می کنم
کنار تو می نشینم
و در خلوت تو
شهر بزرگ من بنا می شود « احمد شاملو »
سلامی به بزرگی آگاهی هایی که امروز بر جان من حاکم شدند
سلامی به بزرگی شهری که یقین دارم همینجا بنایش خواهم کرد ، شهری که تمام معماریش را مدیون روزی خواهم بود که استاد تصمیم گرفت تغییر کند ، مدیون روزی که استاد تصمیم گرفت این خانواده بزرگ را تشکیل دهد ، مدیون روزی که من عضو این خانواده شدم
قلبم لبریز درک است و تمام وجودم فقط فکر است و فکر است و فکر …. هیچ تلاشی نمیکنم برای درست اندیشیدن ، انقدر که همه چیز درست در مغزم می نشیند ، احساس می کنم نه تنها ترمزی نیست بلکه همه چیز به راحتی یک پازلِ از قبل ساخته شده ، جفت میشود و من را به یک ترکیب زیبا میرساند ، حتی نفس هایم به راحتی عمیق میشوند ، انقدر افکارم قدرت دارند که براحتی ریه هایم پر و خالی میشوند ، حتی هوا ، هوای دیگریست و من هم منِ دیگری …..
این فایل منو دیوانه کرد ، از صبح چند بار نگاهش کردم ، هربار که تصاویر را استپ میکردم ، ذهنم از اونها عکس می گرفت ، خدای من ، افراد فقط با تولید و عرضه یک محصول کسب و کار شون را اداره میکردند ، یکی فقط خیار می فروخت ، یکی فقط بلوبری ، یکی فقط ماکارونی در شکل ها و طعم های مختلف ، یک تیم شیرینی پزی فقط پیراشکی درست میکردند ، یکی کسب و کارش طعم دار کردن مرغ و ریختن سس های مختلف روی اونها بود
هیچکس نمی گفت بذار محصول متعدد تولید کنم که مشتری های بیشتری جذب کنم ، تمرکز هرکس روی کیفیت محصول خودش بود که همون یک نوع را به بهترین شکل ارائه بده ، تمرکز هرکس روی داشتن رفتار مثبت بود که مهربانی را همراه محصولش بفروشه ، واقعا ماها بدون اینکه متوجه باشیم ، بهای مهربانی فروشندگان را میپردازیم و ترجیح میدیم از فروشنده عبوس چیزی نخریم ، لیاقت و عزت نفس هر کسی مهمترین سرمایه ایه که با محصولش میفروشه ، سرمایه ای که تمام نمیشه و هرلحظه در وجود آدم لایق ، تولید میشه ؛ در لابلای اینهمه کسب و کار تک محصولی ، من فقط عشق و لیاقت را می دیدم که افراد با عشق کار میکردند و چقدر کارشون را ارزشمند می دونستند ، هیچکس چشمش به دخل دیگری نبود ، هیچکس برای ترغیب مشتری به سمت محصولش فریاد نمی زد ، یک بازار پر از آرامش که افراد با باورهاشون ساخته بودند و کنار هم کار می کردند و بسیاری از محصولات ، مکمل محصول غرفه های دیگر بودند ، تنها چیزی که من ندیدم نگرانی نبودن مشتری و طمع بدست آوردن پول بیشتر بود ….
و بقول استاد جهان اصلا تصمیمی برای انسان ها نمی گیره بلکه خواسته هاشون را وارد زندگی شون میکنه ، و اونها با همین باور کار میکنند و این باور چقدر کمک کننده ست چرا که جلوی حرص و طمع و ترس از آینده را میگیره زیرا انسان درک میکنه که جهان فارغ از تنوع محصولت یا متراژ مغازه ت یا مکان کسب و کار ت ، به وسعت خواسته هات جواب میده ، من اینو فهمیدم ، این قسمت برای من در حکم فایل تصویری جلسه 8 دستیابی به رویاها بود که روی فندانسیون یک باور درست میشه بینهایت چیز بسازیم ، من امروز اصلا روی زمین نبودم ، باور کنید روحم در آسمان بود و سرعت درک من انقدر زیاد شده بود که یقین دارم وقتی باورها درست بشند ما روح مون را کاملا احساس میکنیم ، بزرگی روحمون را احساس میکنیم ، قدرت روح را حس می کنیم ، یعنی انقدر ذهن قدرت میگیره که براحتی جسم را هدایت میکنه …. خدایا چه زیبا گفتی که ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم …. زنجیرها را پاره کنیم تا شاهد حضور خدایی باشیم که درون ماست
و اما ایده ای که از دیدن این فایل و غرفه ها و میزهایی که فقط یک محصول می فروختند ، به ذهن من رسید این هست که در کار خودم تخصصی کار کنم ، یعنی یک شاخه را که بیشتر بهش علاقه دارم انتخاب کنم و تمرکزم را روی همون موضوع بگذارم و مطالعه کنم تا در اون حوضه متخصص بشم ، البته استاد اینو در دوره عزت نفس هم گفتند ولی ذهن من حالا تونست درکش کنه ، به خودم گفتم اون آدم چه باورهای محکمی داره که تو آمریکا داره با فروش خیار ثروت درست میکنه ، چقدر همون یک محصولش را خوشگل بسته بندی میکنه و براش ارزش قائله ، به خودم گفتم شغل من به مراتب با ارزش تره و پتانسیل های بسیار زیادی برای حل مسائل و مشکلات مردم داره …..
خانم شایسته تو قسمت های قبلی گُل کاشتی ولی این قسمت درخت کاشتی ، دستت طلا ، فدای اون دوربینت بشم که همین جور داره منو بیدار میکنه …..سپاسگزارتم
سلام دوست عزیزم
چقدر لذت بردم از دیدگاه زیباتون وتکرار حرف استاد درجلسه ی اول قدم دوم…که بایه باور با فنداسیون درست میشه بنایی رو ساخت که تاثریا بره……سپاس از دیدگاه زیبا وپرازدرستون…باارزوی بهترینهابرای شما
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گرامی
تمام فایلهای سفر نامه زیبا و آموزنده هستند البته نه برای همه برای کسانی که به دنبال دیدن زیبایی ها هستند من چند سالی کاسب بودم اون موقع از قوانین اطلاع نداشتم و در انتها نیز به علت رعایت نکردن قانون تکامل مجبور به جمع کردن کسب و کارم شدم ولی حالا که تا حدودی از قوانین اطلاع دارم از دیدن تصاویر لذت بسیار می برم
شرط اول رشد کسب وکار علاقه بسیار به شغل و کاری که انجام میدهیم هست
شرط دوم ایجاد باورهای مناسب در راستای آن کسب و کار است
باور به فراوانی نعمت و ثروت
باور به وجود انسانهای ثروتمند بسیار که نیاز به کسب من دارند
باور به اینکه من لایق ثروت و دریافت نعمت های خداوند هستم
باور به اینکه خداوند رزاق است و انسانهای زیادی را بسمت من هدایت میکند
باور به اینکه من بهترین هستم در خدمت رسانی به خلق خداوند
تصاویر این فایل به زیبایی باورهای درست فروشندگان را نشان می داد
با عشق و علاقه کارهای خود را انجام می دادند و سعی میکردند بهترین و با کیفیت ترین کالا را به مشتریان عرضه کنند
استاد و خانم شایسته چون همیشه به دنبال زیبایی ها و بهترینها هستند خداوند آنها را هدایت می کند به بهترین و زیباترین مکانها
امروز روز عاشورا در ایران است صبح که از خواب بیدار شدم اول سراغ سایت بهترینها یعنی سایت عباس منش رفتم فایل ۵۶ رو دانلود کردم و بعد از دیدن این فایل لذت بخش تصمیم گرفتم که پیاده به خیابان بروم و فقط به زیبایی ها توجه کنم
شاید باورتون نشه هر چه دیدم زیبایی بود
همه یک رنگ بودند فقیر و غنی در کنار هم
خیلی ها به دنبال خدمت رسانی به انسانهای دیگر بودند
از مال و ثروت خود به دیگران خدمت رسانی می کردند
از توزیع غذا و انواع نوشیدنی ها ، بستنی ، هندوانه ، آش و حلیم
این نشان از وجود نعمت های فراوان است و جود انسانهای با گذشت که از وقتشان و مال و ثروتشان جهت خدمت رسانی می گذرند نه اینکه دیگران ندارند و میخواهند به دیگران بخشش کنن به خاطر اینکه احساس ثروتمندی میکنند و حس خوبی دارند
وجود انسانهای بسیار با چهره های متفاوت و مهربان مرا به فکر فرو می برد قدرت خداوند رو اثبات میکرد رب بودن خدا نشان می داد
همه آدم ها یک شخص رو تبلیغ می کردند اینکه خداوند بخواهد نام یکی را زنده نگه دارد اینطور می شود که بعد از ۱۴۰۰ سال نام او رو به نیکی یاد می کنن
این همان چیزی هست که استاد می گوید خداوند برایم تبلیغ می کند
به نظر من امام حسین مظلوم نبوده ، امام حسین به خواسته خود جهت رسیدن به وصال این مسیر رو انتخاب کرده و او عاشق شهادت بود و در شرایط آن زمان امام حسین بهترین راه را انتخاب کرد و خداوند نیز این گونه به پاداش می دهد
به گفته حضرت زینب واقعه عاشورا جز زیبایی چیزی نبود
به نظر من هیچ کس نمی تواند به کسی دیگر ظلم کند مگر اینکه خودش با باورهای غلط به خودش ظلم کند
که امام حسین این گونه نبوده و با آگاهی کامل راه خود را انتخاب کرده و در رسیدن به هدف خود پیروز شده
موفق باشید
درود، جالبترین بخش این قسمت برای من جمله ای از نویسنده و شاعر Emerson بود که گفت :
The earth laughs in flowers ?
زمین توسط گلها به ما لبخند میزنه ?که به من این حس رو میده که گلها همون لبخند خداوند روی زمینند. در واقع دیدن هر زیبایی ای القاء کننده ی لبخند خدا به ما می تونه باشه…
دیدن اون همه تنوع از نعمت آدم رو به وجد میاره روح آدم رو به پرواز در میاره و به قلب گشایش میده.
اون فروشگاه پروتینی که مرغ ساده را به أنواع و اقسام شکل پخت در آورده بود مثلا اونی که توی توری بود و روش نوشته بود مرغ درسته بی استخوان! چقدر جالب و ایده خلاقانه ای بود که افراد اونجا بهش دست یافته بودند و از درونش ثروت ساخته بودند.
این حد از آرامش و رضایت از زندگی در مردم امریکا تحسین برانگیزه، شکر واقعی همین کارهاست درست زندگی کردن همین رعایت چهارچوب هاست همین عشق و علاقه هاست همین بدون تحمیل کردن عقاید خودت به اطرافیان است همین که انقدر از عقایدت متعصبانه طرفداری نکنی و تبلیغ مذهب و دینت را نکردن هاست.
رابطه خصوصی من و پروردگارم جز ما به چه کسی مربوط است؟؟ به پدر مادرم ؟ به خانواده و اطرافیانم؟ به مردم؟ یا به رهبر و رئیس جمهور و افرادی که به خودشان با جسارت بی مورد اجازه امر به معروف و نهی از منکر می دهند؟ چه کسی تعیین میکنه کار درست و نادرست چیه؟ به امید روزی که همه مردم اینطور مثل اکثریت مردم امریکا با خود در صلح باشند و یاد بگیرند سرشان در کار خود باشد و به خود اجازه سرک کشیدن در زندگی مردم و تحمیل نظر خود و دولت بر مردم را ندهند. البته بهتره این فرهنگ از خودمون و خانواده ها آغاز شود. مثلا وقتی همسرها یا فرزندان نظری جدا از نظر ما دارند تا آنجا که به کسی آسیب نمی رساند اجازه دهیم تا به روش خود زندگی کنند. تحمیل ها و زورگوییها نتیجه کاملا برعکسی از خود به جای می گذارد. گاهی زن و شوهرها عدم توافق یکدیگر را در باره ی موضوعی بهانه می کنند و در نهایت کار به جدال و مرافه میرسد. چقدر خوبه به یاد داشته باشیم نظر هر کس برای خودش درست و محترمه و این هیچ ربطی به اینکه من با همسرم همدل نیستم نداره. فقط نظر هر کی جای خودشو داره و اگه بتوانیم با پذیرفتن این تفاوتها در کنار هم در صلح زندگی کنیم زندگی بی نظیر میشه…
بعد رفته رفته کل مملکت را در بر می گیره. نمیشه از دولت ایراد گرفت وقتی توی خانواده همان تحمیل ها به طریقی دیگه وجود داره…
به هر حال… باورم نمیشه این نظر بلند و بالا را من نوشتم چون در یکی از نظرهام گفته بودم همیشه طرفدار کامنتهای مختصر و مفیدم و حوصله خوندن کامنتهای بلندرو ندارم?.
مریم جان بازم انتخاب موسیقی تون عالی بود. موزیک های country خیلی بیان کننده ی اصل و خود خود امریکاس.
در مورد گوش کردن به ندای قلب که همان الهام خداست که بهش اشاره کردین و در واقع در اکثر فایلها بهش اشاره میکنین خیلی دلنشینه منو یاد آهنگ معروف خواننده Roxette می اندازه
که داره به نحوی راجب همین صحبت میکنه به نام
(listen to your heart)
چیزی که ما رو هدایت میکنه و باید روش حساب کرد. در واقع چیزهای بدیهی که همیشه تو زندگیهایمون بوده ولی بهش توجه نداشتیم و با تلنگر و لطف شما عزیزان تازه نظرمون بهش جلب شده!
همین که به قول دوستان بوی عشق و ایمان میده. چه خوب میشه بتونم أساس زندگیمو روی همین زیباییها و الهامات بنا کنم که بهترین راهنماست.
خدا رو شکر میکنم و بازم از فایل زیبایتان سپاسگزارم.
???????????????
به نام خدایی که عاشق است و عاشقان را دوست دارد.
سلام به همه دوستان عزیزم در خانواده صمیمی عباس منش
چقدر این فایل این قسمت هماهنگی داشت با امروز ….روز عاشورا
عشق یک جریان است که اگر واردش بشی می توانی خیلی از انسان های دیگر را در این جریان وارد کنی …. در این قسمت ما دیدیدم کسانی بودند که از علاقه های بچگی مثل خمیر بازی کلوچه های خوشمزه درست کردند و می فروختند ….چکار می کند این عشق …بله خانم شایسته عزیز منم در مورد عشق چیزی بالاتر از تصاویر این فایل دیدم . عشق که باشد آنقدر مهم است که حرف مردم را در مقابل مسیرت کاملا بی ارزش می کند و تاثیرش را صفر…..این فایل از جلسه مصادف شد با روز عاشورا و به قول استاد عباس منش ” امام حسین (ع) عاشق شهادت بود و به آرزوش رسید” ….عاشورا روز عشق بازی امام حسین با خدای خودش بود که با همین عشق بازی هایش جریانی از عشق را راه انداخت که این عشق نسل به نسل منتقل می شود و هر سال بیشتر می شود …..من امروز به هیچ عنوان حال غم به خودم راه ندادم و فقط به جریان این عشق فکر می کردم و از خدا هزاران بار ممنونم که موضوع امروز این جلسه در مورد عشق بود و من امروز قانون توجه و فر کانس رو خیلی زیبا درک کردم ….امروز فهمیدم وقتی عشق و علاقه افراد را تحسین می کنی هدایت می شوی به تحسین ها و زیبایی های بیشتر ….این موضوع را با یک اتفاق زیبا براتون می گویم….من دیروز در اینستاگرام یک کلیپ دیدم از دختر بچه ایی که عاشق نیمار بود و آرزوش این بود که نیمار رو از نزدیک ببینه و این دختر بچه رو توی یکی از برنامه های استیو هاروی آورده بودند و این دختر بچه از بس عاشق بود تا مجری در مورد عشقش به نیمار صحبت کرد زد زیر گریه و به بقیه سوالات با گریه جواب می داد و حتی اون دختر بچه یک حرکت تکنیکی ابداعی خودش را به اسم نیمار زده بود. تا اینکه برای سوپرایز کردن این دختر بچه ، یک کلیپ از نیمار پخش کردند که نیمار مستقیم با این دختر خانم صحبت می کرد و این دختر خانم هم هی گریه می کرد ( اشک شوق بود ) و بعد اتمام کلیپ مجری لباس نیمار در تیم بزریل که امضای نیمار هم روش بود به نیمار هدیه داد و کلیپ تمام شد ….من وقتی کلیپ تمام شد توی دلم گفتم خدایا ای کاش این دختر بچه نیمار رو از نزدیک ببینه و دیگه کلا از ذهنم رفت ….تا اینکه امروز عصر داشتم کامنت های لایک شده این قسمت رو می خوندم و خیلی احساسم خوب شد و بعد رفتم توی یک سایت ورزشی و رفتم توی قسمت کلیپ های دیدم یک کلیپ اونجاست با عنوان ” حضور دختر عاشق فوتبال در تمرین برزیل” .روش کلیک کردم و دیدم به به خدا دعام رو مستجاب کرده و اون دختر بچه رو بردن در تمرین تیم برزیل و اولین کسی که به استقبالش اومده نیمار بوده و خیلی منقلب شدم و منم اشک ریختم و لذت بردم…..الان که به اینجای نوشته رسیدم یاد حرف خانم شایسته افتادم که می گفت منتظر خواندن کامنت های زیبای شما هستم و دوست دارم ببینم که چه زیبایی های دیگری وجود دارد که من ندیدم …….در این فایل افراد عاشق زیاد دیگری هستند که عشقشون قابل تحسینه …اولینش خود شما که پشت دوربین هستید ولی کلا فیلم گرفتنتون شده عشق پراکنی به جهان هستی ….مایک عزیز که عشقش ایکس باکس بود …..استاد عباس منش که خودش عاشق دیدن زیبایی ها و تقویت باورهاش هسته و در آخر من در این فایل یک خدای عاشقی را دیدم که چنان انسان های عاشق را در کنار هم جمع کرده تا جهانش را جای زیباتری برای زندگی کردن کنند و این دو تا دست عاشقش را به این مکان هدایت کرد. خدایا شکرت . ….امیدوارم منم توی این جریان عشق الهی بمانم و لذت ببرم.
سلام دوست عزیزم
سپاس فراوان از دیدگاه عاشقانتون که اشک رو به چشم من جاری کرد…چه عشقی داشت امام حسین به خدا…چه عشق زیبایی اون دختر به نیمار..و چه عشقی مابه این فضاودیدگاههای عاشقانه..چقدر لذت بردم…باارزوی بهترینهابرای شما که انقدرزیبا توجیح کردین…
سلام..ممنونم دوست خوبم ….سپاسگزار خداوندم بابت این برنامه ریزی هایش ….براتون آرزوی ثروت و سلامتی می کنم. …از استاد عزیز بابت این لایک خوشگلش هم ممنونم…
سلام ودرود خدا بر تمام اعضای دوست داشتنی خانواده جدیدم
این فایل برای من یه نشونه واضح بود از اینکه مریم بلند شو ودست به کار شو .
وقتی وارد سایت شدم نمیدونستم چی میخوام وبه چه کاری واقعا علاقه مندم .
اصلا نمیتونستم خودم رو ببینم وباور کنم .یه زن خانه دار بودم که بیست سال تمام دستش جلو شوهرش دراز بودوپول میگرفت با کلی تحقیر واصلا بلد نبودم که خودم هم وجود دارم .
اوایل کمی تلاش کردم وشروع کردم به کار اما با تضادهای زیادی برخورد کردم .جوری که نا امید شدم ودست از کار کشیدم .بادیدن فایلای سفرنامه رفتم دنبال کاری که عاشقش بودم وبه خودم گفتم مریم استاد همیشه میگن تو خود پای در راه بنه .راه خود بگویدت چون باید کرد
تااااااا امروز واین فایل جدایی از زیباییهای فراوانی که داشت بهم یاد آوری کرد که الان وقتشه دست به کار شی .الان وقتشه پا بذاری تو مسیر وشروع کنی .ولی اینبار من با تجربه ترم وبهتر میتونم کسب وکارم رو شروع کنم .
الهی به امید تو شروع میکنم .
واما این فایل پر بود از ایده های عالی برای ساخت ثروت برای من که تو روستا زندگی میکنم واینجا پراز آدمایی هست که دنبال چیزای محلی هستند .یه جرقه تو ذهنم خورد ویه ایده توپ اما چون با شرایط الانم نمیخونه میذارمش برای بعدا وحتما کارم رو طوری برنامه ریزی میکنم که با شرایط الانم همخونی داشته باشه
چقدر راننده اوبر خوش اخلاق بود وشیرین صحبت میکرداگر منم بودم حتما بهش پنج ستاره میدادم والبته بالاترین تیپ حقش بود .
اینم ازمزایای ثروته که میتونی اینقدر راحت تیپ بدی
بازارچه پر بود از کسایی که تصمیم گرفتن جور دیگه ای زندگی کنن وبرای من یه الگوی محشر بود چون پر از خانمایی بودکه با لذت داشتن از چیزی که بهش علاقه داشتن پول میساختن
چقدر همگی شاد بودن وخنده رو .
چه غذاهای محشری درست میکردن .من عاشق اون خانما شدم که اون نونای پاپیونی رو اینقدر زیبا والبته ساده وبا لذت درست میکردن .اینجا من رو یاد اون دوستمون انداخت که شما مهمونشون شدید وبا خودم گفتم اگر این دوستمون بخواد یه همچین جایی کار کنه میدونی چقدر میتونه ثروت درست کنه ؟؟شایدم تا الان این کار رو به روش خودش انجام داده باشه خدا میدونه
من اونجا مشتری های زیادی رو دیدم که حاضرن بابت چیزای به ظاهر ساده از درست کردن پاستا ولازانیا وانواع شیرینی ها پول بدن وتهیه کنن وبا عشق ازت خرید کنن .
من همیشه فکر میکردم کسی حاضر نیست بابت این چیزا پول بپردازه .من اونجا کار تیمی رو دیدم که جهان چقدر زیبا چند نفر رو که تو فرکانس هم بودن دور هم جمع کرده بود وداشتن با لذت به هم عشق میدادن .
من همیشه تربیت خارجی ها رو تحسین کردم که میذارن بچه هاشون تا این حد مستقل وبا اعتماد به نفس بزرگ شن که توی هر سنی میتونن از چیزی که بلدن ودوستش دارن پول بسازن .
نمیدونم چرا این مارکت منو به یاد اون خانم مهربون انداخت که خانم بورلی آدرسش رو بهتون داده بود .جالبه انگار رفتن به این نوع مارکت ها هم تکاملی داره طی میشه وهر دفعه از سری بعد بزرگتر ومشتری هاش بیشتره .
خانم شایسته عزیز من چی بگم از این همه زیبایی اونجا .چقدر اون خانم گل فروش با لذت رزیر میز کارش خوابیده بود .کلی کیف کردم از اینکه خودش بود.
چه دختر زیبایی اونجا داشت برای خودش میچرخید ومیچرخید وبا لذت بیسکوییتش رو میخورد .
اینقدر توی ذهنم کلمه هست که نمیدونم چطور بذارمشون کنار هم واحساسم رو از دریافت این نشونه واضح بیان کنم .
منم مثل شما هر بار مشتاقم ببینم بچه ها چی میبینن که از دید من مخفی مونده وهمیشه الحق ووالانصاف دیدگاههای بعضی از بچه ها اینقدر زیباست وبا قوانین میخونه که من تحسینشون میکنم .
مرسی بابت این فایل زیبا ومنتظر بقیه زیبایی ها هستم
به نام الله یکتا .
عزیزانم سلام .
وقتی مریم جان میگه که من منتظرم ببینم شما بچه ها چی مینویسید ته دلم یه هیجانی احساس میکنم تا با دقت بیشتری فایل رو نگاه کنم و با خودم میگم .باید عالی ببینم تا عالی بنویسم .
باید بتونم تمام هیجانات درونیم رو تو نوشته هام نشون بدم .تمام حرف اون لحظه ی دلم رو .سدهای ذهنیم یکی یکی میشکنه ,نجواها کمتر میشه .حال دلم قشنگ میشه چرا ک هر چی میبینم زیبایی .خندس .محبته .
نگاه من هم این نکته ها رو دید .
ابتدا چهره ی مهربان و زیبای استاد و تبسم زیبایی که همیشه بر لباشون نقشه بسته .
خوش تیپی در حین ساده پوشی استاد تحسین برانگیزه .و تعریف مریم جان از استاد و عاشق هم بودن ای دو همراه و هم نفس .تمیزی آروی ,آسمون زیبا با اون ابرهای پفکی شکل .ماشین شیک و تمیز اوبر (آژانس).چهره ی خندان آقای راننده و سلام احوال پرسی گرم و راهنمایی دادن به استاد که که برن پیش خانم جنی تو نورف مارک یه بستنی خوشمزه بخورن که نشون از هدایت الله به سمت زیباییهای جهان و لذت بردن بندهای مخلصش میده .
فایو استار دادن استاد به خوش اخلاقی راننده .بازم اشاره میکنم مثل همیشه ک من عاشق این آزادی و راحتی مردم امریکا هستم .مثل اون خانمی که راحت زیر میزش که معلوم بود محل کسب و کارش بود خوابیده بود بدون توجه به نگاه دیگران .خیلی خوبه .
زیبایی ساختمان های اطراف بازارچه .
زیبایی و تمیزی داخل بازارچه که پر بود از سطل های زباله که نشون از اهمیت دادن مردم امریکا به نظافت و پاکیزگی میده
پاکتهای خوشگلی ک میوه ها رو توش چیده بودن و آماده برای خرید آسان .
آدم های فروشنده بازارچه معلوم میکرد به راحتی کسب در آمد داشتن بعضی ها با محصولاتشون ,بعضی ها با هنرهاشون .چرا که یه ذوق خاصی تو چهرهاشون بود ,یه عشق و علاقه ای خاصی تو عملکرداشون دیده میشد .اونا سرحال بودن .با عشق هم با یکدیگه در حال صحبت کردن بودن و هم یه لحظه از کارشون غافل نبودن .چهره هاشون آرامش و مهربونی داشت .به قول مریم جون احساس میکردی میخوای غذای مادرتو بخوری .
منی که اونجا نبودم ولی از پشت لنز این دوربین فرکانس هارو دریافت میکردم و انرژی خاصی میگرفتم و مینوشتم .خدایا شکرت برای این همه فراوانی ,این همه نعمت ,این همه مردمانی که حال خوب دارن و حالم رو خوب میکنن .
لبخند زیبای دختر فروشنده که تا مریم جون رو دید از کارش استقبال کرد و با خنده بدرقه کرد .بسته بندیهای تمیز محصولات .پوشیدن پیش بند که نشون از مرتب بودن کارکنان اونجا بود .
خدایا چقدر تیم هایی که با هم همکار بودن با محبت بودن .یکی همکارش رو ماساژمیداد که خستگش در بره .من که لذت میبردم از تماشای عشق و علاقه ای که بینشون بود .
غذاهای خوش رنگ و لعاب و من از راه دور طعمشون رو حس میکرد که چقدر لذیذ و خوشمزه ان .شیرینی های خوش رنگ و خوشمزه که نشان از سلیقه ی شیرینی پزهاشون داشت .غرفه ی میوه وسبزیجاتش هم فق الاده بود .
خدای من چه گلهای زیبا و قشنگی .هر جا که گل باشه اون مکان زیبا و بی نظیر میشه .این آفریده خدا به همه جا زیبایی و شکوه میده .من ک عاشق گل و گیاه و طبیعتم .
بازم نگاه تیز بین مریم جان از بچه های دوست داشتنی غافل نشد .کوچولویی که تو کالسکه بود .چقدر ناز بود .?
تابلوهای قشنگ و خنده زیبای اون خانم به آخر این فایل یه جذابیت خاصی داد .
میخوام کمی هم از حرف دلم بگم .از احساسم.ایمان دارم که قشنگترین عشق ,عشق خدا به بنده هاشه وقتی همه چیز رو میسپارم بهش و خودم رو تو آغوش خدا میندازم .نوری تو قلبم روشن میشه .آرامش عجیبی میگیرم .تمام آشفتگی ها و سردر گمیهام یه لحظه ذوب میشن .خدایا چه حال قشنگیه .خداجون به قلب کوچیکم وسعت بده تا بتوانم بزرگیت را خوب درک کنم .بتونم هر لحظه و در هرجا فقط زیباییهایت رو ببینم و این نگاه من عادت کنه به زیبا دیدن .اون وقته که شاید بتونم درک کنم که بانو زینب در روز عاشورا فرمود من جزءزیبایی چیزی نمیبینم .زیبایی خداوند به قدری باشکوه و عظمته که رسیدن به اون نگاه فقط توجه میخواد .درک عمیق از توجه زیاد میاد .خدایا این لیاقت رو نصیب همه دوستانم در این مسیر قرار بده .آمین .
یاحق .
به نام خالق تمام هستی مالک الملک، توتی الملک من تشا و تنزع الملک من تشا تعز من تشا و تذل من تشا بیدک الخیر، انک علی کل شیء قدیر
استاد جانم سلام
از کامنت اندیشه ی عزیز رسیدم به این جا, به این فایل
قبل از این داشتم فایل توحیدی، اصل و اساس یک کسب و کار را میدیدم.
تحسین میکنم شما را استاد، که یک اصل را درک کردید و متعهدانه و خارپشتی سالیان سال زندگی تان را بر اساس آن قانون ساختید، استاد تحسین میکنم شما را که قبل از شروع حرکت ها، توحید را در وجودتان درست کرده بودید.
نوش جانتان
استاد در این فایل این نکات را دیدم:
خداوند تبلیغ تو را میکند، کافی است مثل این تولید کننده بستنی یا استاد خودم، روی خودت کار کنی، (ارتباط ثروت و توحید را در ذهنت با باورهای درست، درست کنی، بعد به الهاماتی که میشود عمل کنی( چون ایمان و عمل صالح با هم هستند) نتیجه ای که بعد از عمل کردن می آید را تایید و تحسین کنی و اجازه دهید اون باور نوپایی که ساختی با این نتیجه کمی ریشه بدواند در وجودت و تکاملی ظرفت را بزرگ کن، هر چه بیشتر به الهامات عمل کنی سرعت بزرگ شدن ظرفت بیشتر است و تکامل جای خودش را به تصاعد میدهد چون بنای این دنیا تصاعد است.) آنگاه مشتری خودش میآید، خدا برایت مشتری میشود تبلیغ دهان به دهان میشود، راننده امیر از میان این همه فروشنده تو را معرفی میکند، یا یک کانال فیک تلگرام که محصولات پولی تو را رایگان منتشر میکند میشود دست خدا، برای هدایت بهاره به سایت اصلی استاد.
اصلا همه برای تو کار میکنند رایگان، همه در خدمت تو خواهند بود، اصلا خدا گفته من همه چیز را مسحور تو کرده ام.
خدایا مرا شفا بده، من فقیرم به تو، به توحید تو، تو برای من معجزه ها کردی، باز هم معجزه کن، ذهنم را شفا بده، پرده را از چشمم بردار، توحید را در دلم بکار.
عشق و حال با من، کارها با تو
چقدر زیبا بود هرکس عاشقانه کار میکرد و مشتری فراوان، حال خوب فراوان، پول فراوان، توحید فراوان، عزت نفس فراوان.
فراوانی ثروت، فراوانی محصول و کسی برایش سوال نبود که اگر من این محصول را تولید کنم چه تضمینی هست برای آمدن مشتری، با ایمان و اطمینان تولید میکردند چون حتماااا مشتری میاد.
مشتری دست به نقد ،خوش اخلاق، آماده.
من لایق مشتری و ثروت هستم. وقتی فراوان هست و من دارم ارزش ایجاد میکنم پس می آید.
الهی شکر
خدایا من منتظر معجزه ی تو ام.
مرا شفا بده
به نام خدای مهربان
سلام به خانواده عزیز عباس منش و تمام دوستان عزیزم
این فایل هم یه فایل بی نظیره و پر از نکات مثبته. و خدا رو سپاسگزارم که دستی از دستان خودش ما رو هر روز داره با زیبایی های جهان اشنا میکنه و کلی درس یاد میگیرم. از روابط عالی تا ایده هایی که با سرمایه کم میتونیم یک کسب و کار عالی برای خودمون راه اندازی کنیم و ثروت بسازیم.
استاد اعتماد به نفستون عالیه و تیپ تون هم مثل همیشه زیباست و تحسین کردن خانم شایسته هم به ادم یه انرژی مضاعف میده در واقع یه بمب انرژی هستش و این کار تون رو تحسین میکنم.
و چقدر اون پله های ار وی زیبا بسته شدن منو یاد اون فایل انداخت که کارتون رو رها کردین و با استراحت دادن به خودتون اجازه دادید خدا هدایتتون کنه و دستی از دستان خدا به کمک شما اومد و با یه جابه جایی کوچیک پله ار وی درست شد.
وچقدر اون ماشینی که اومد تمیز و رنگ سیلور زیبایی داشت و چقدر راننده با اخلاق عالیشون و لبخند زیبایی که داشتن مسیر رو لذت بخش تر میکنه و این باعث میشه مشتری بیشتری رو برای خودت جذب کنی و چقدر استاد و اون اقای راننده زبان انگلیسی رو زیبا بیان میکردن و تحسین میکنم و چقدر با استاد گرم گرفت . و استاد هم کارشون بسیار زیبا بود ۵ استار و بیشترین تیپ ممکن رو بهشون داد و واقعا یه اخلاق خوب چقدر خوبه هم خودت لذت میبری و هم ادم های اطرافت.
چقدر تابلوی این بازارچه ( north market )زیبا بود.
و چقدر کار اون خانم زیبا بود که داشت با لذت و عشق به گنجشک ها غذا میداد و این محبت و مهربونی خانم به پرنده ها رو تحسین میکنم .
و چقدر زیبا هدایت شدین به سوی بستنی های خوشمزه جنی و وقتی همه کارها رو به خدا میسپاری و ازش میخای که هدایتگر باشه نتیجه ش همین میشه که با یه راننده فوق العاده اشنا بشی و اونم یه بستنی فروشی عالی رو برات معرفی کنه و چقدر زیباست که از خدا بخای که راهنما و هدایتگر باشه.
و چقدر این بازارچه محیطش تمیز بود و هیچ گونه اشغال و کثیفی تو اون محیط دیده نمیشد و همه چیز با یه نظم خاصی چیده شده بودن و این نظم و نظافت توی این بازارچه بسیار به ادم بیشتر ذوق و شوق میده که از اونجا خرید کنی.
و چقدر خوبه که ادم با همون سرمایه اولیه ای که خودش داره حتی شده با یه سرمایه اندک یه کسب و کار راه بندازی و کم کم اون شغل و حرفه ت رو گسترش بدی و چقدر لذت بخشه که کارت رو با سرمایه خودت هر چند اندک باشه و این یعنی طی کردن دوره تکامل و به صورت کاملا تکاملی کارت رو گسترش بدی .
من ادم هایی رو میشناسم با کارگری کردن و شاگردی در یک میوه فروشی و بدست اوردن هر چند حقوق کم این حقوقشون رو جمع کردن ویه سرمایه شده و بعد برای خودشون همون کار رو راه اندازی کردن با اینکه هیچ گونه ماشین برای حمل بار نداشتن و مغازه ای هم برای انبار کردن و فروش محصولاتشون نداشتن ولی الان به لطف خدا و توکل و ایمان و اراده ای که داشتن شغلشون رو گسترش دادن و با جذب مشتری و راضی نگه داشتن اونها مشتری بیشتری برای خودشون جذب کردن و تونستن درامدشون رو روز به روز افزایش بدن و به لطف خدا الان یک عمده فروشی بزرگ و مشتریان زیادی دارند و هر روز دارن شغلشون رو گسترش میدن .و این گسترش دادن شغلشون به صورت تکاملی هست .
چقدر تنوع و زیبایی در این بازارچه بود کلی لذت بردم و چقدر شیرینی های خوشمزه بود و تنوع و زیبا بودن ادم لذت میبره وقتی نکاه به این شیرینی ها میندازه و چقدر پرسنل خوش اخلاق و برخورد فوق العاده ای داشتن و این لبخندشون به ادم انرژی میداد و من ازاون کلاه خانمی که داشت شیرینی درست میکرد و خنده بر لباش بود رو دوست داشتم و چقدر باهم صمیمی بودن و این هماهنگی و داشتن محیطی ارامش بخش و صمیمی که بین پرسنل باشه خیلی مینونه به فروش و جذب مشتری کمک کنه و من هر جای این بازارچه رو با حرفه های گوناگون که دیدم همه مهربون و لبخند به لب بودن و چقدر از شغلشون راضی بودن و از حرفه شون داشتن لذت میبردن و چقدر با عشق داشتن کارشون رو انجام میدادن یکی مشغول درست کردن دسته گل های زیبا بود یکی مشغول درست کردن شیرینی بود و با لذت کارشون رو انجام میدادن.
چقدر من از طراحی و دیزاین محصولاتشون لذت بردم و این بیشتر مشتری رو به خودشون جلب میکنن و این یه بازاریابی عالی هستش اخلاق عالی و طراحی و دیزاین عالی و راضی بودن از شغل و با لذت کار خود رو انجام دادن و برخورد عالی با مشتری و هماهنگی پرسنل با همدیگه و این یعنی بدست اوردن ثروت زیاد و حتی ادم میتونه با ایده های بسیار ساده به بیشترین ثروت برسه. و چقدر خوبه ادم با توکل و ایمان و اعتماد به خدا کارش رو شروع کنه و اگه به مسئله ای برخورد کرد خدا خودش راهنماییت میکنه و هدایت میکنه و مصداق این شعر زیباست که خود پای در راه بنه و از راه هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت.
و چقدر غرفه ماهی فروشی ماهی ها رو زیبا چیده بودن من لذت بردم از این طرحشون ادم دلش میخاست همش رو بخره بسیار زیبا و با عشق و ذوق و شوق و با یه نظم خاصی اونا رو چیده بودن من لذت بردم و این کارشون رو تحسین میکنم .
بعضی غرفه ها هم پرسنلشون یه فرم خاصی داشتن و من این فرم هاشون رو دوست داشتم و تحسین میکنم.
چقدر اون دختر بچه رو دوست داشتم با لذت و عشق داشت شیرینی میخورد و برای خودش بازی میکرد.
چقدر زیبا بود کار اون خانم داشت با لذت ماساژ میداد .
دیدن اون غرفه گل فروشی برام لذت بخش بود و تنوع گلها زیبا بودن و دسته بندی شون هم عالی بود به ادم کلی انرژی میداد و فروشنده ش هم لبخند زیبایی رو لبشون بود.
و اخر فایل هم با لبخند بسیار زیبای فروشنده خانم و اقا تموم شد و اون تابلوی اخر north market هم بسیار زیبا نقاشی کرده بودن .و مثل همیشه اهنگ ها بسیار زیبا بودن بازم ممنونم ازت خانم شایسته عزیزم و استاد عزیزم که ما رو با این همه نعمت و ثروت فراوانی اشنا میکنید.
انشالله هر جا که هستید شاد و سلامت و ثروتمند باشید.
سلام دوست عزیر به چه نکات مثبت و زیبا توجه کردید عالی وقابل تحسین خدا شکر میخوام برم یکبار دیگه ببینم قسمت 56با این نوع مدل ذهنی که شما توجه کردید. عالیییی افرین
ممنونم از لطفت دوست عزیزم