سفر به دور آمریکا | قسمت ۵۶ - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

408 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حمید جاوید گفته:
    مدت عضویت: 3286 روز

    با سلام به همگی دوستان و اعضای خانوادم (:

    هر چی بیشتر فک میکنم در مورد مفهوم زیبایی بیشتر درک میکنم که زیبایی ی فرکانسه ک در هرچیزی وجود داره

    همونقدر که دیدن سرسبزی طبیعیت زیباست دیدن این تصاویر که افرادی دور هم جمع شدن که با عشق دارن اونچیزی رو که توش ن مهارت بلکه یجور نمیدونم چی بگم علاقه عشق یا بهتر بگم ایمان دارند رو به نمایش میذارن

    برای منی که تو این مسیر سعی کردم از همون چیزی که داشتم کارم رو شروع کنم و تا الان و طبق باورهام پیشرفت کنم و خب به لطف قواینن بی تغییر الهی برای خودم ثروتی در خد ظرف وجودم بسازم میتونم با تمام وجود بگم این فایل بیشترین تاثیر رو از تمام جهات در من داشت

    چرا ک میدونم وقتی فردی اینطوری داره محصولاتش رو ارائه میکنه، تو بک کار چ حد از ایمان رو داره هر بار به خودش یاداور میشه، به تک تک وجودش تزریق میکنه

    خصوصا که این افراد اکثرا با مواد غذایی سروکار دارن که shelf life کمی داره و همین ویژگی چقدر میتونه دست مایه نجوی های شیطان بشه که اگه نفروشی میدونی چی میشه؟ کل سرمایت از بین میره، غذاهات فاسد میشه و…………..

    این فایل بهم کمک کرد که بهتر بتونم این فرکانس رو درک کنم که ایمان همه چیز و چطور وقتی با ایمان قدم برمیداری در واقع اون ایمان رو خود خدا خریدار میشه.

    و این درک چقدر بهم ارامش میده

    وقتی بیشتر و بیشتر بهش فک میکنم، الگوهایی رو هم به یاد میارم که وقتی اینجوری با ایمان حرکت کردم و به چجوری و چطور بودن فک نکردم و فقطبه این فکر میکردم که اگر بشه چی میشه، چطور نتایج بطور ساده برام بوجود اومد، اونوقت خیلی احساس رهایی بیشتری رو حس میکنم.

    ازتون سپاسگزارم به خاطر این فایل فوق العاده

    شاد باشید (:

    خداوند برای من کافی ست (:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3834 روز

      In The name of God

      Hey buddy, I love you so much

      حمید جان تو بینظیری

      من باید ازت تشکر کنم چون این باور را نوشتم از نوشته ات:

      ایمان من را عشق من را خودِ خداوند خریداری میکنه. و خداوند توسط بی نهایت دستانش این کار میکنه بیش از 7بیلیون انسان بینظیر در زمین.. خدایا سپاس گزارم سپاس گزارم سپاس گزارم

      به خاطر وجود ارزشمندت از خداوند یکتا سپاس گزارم

      الهی که همیشه موفق و سربلند و سعادتمند در دنیا وآخرت باشی.

      از خواندن این نوشته ارزشمند واقعا لذت بردم

      ممنونم که یک روزی نوشتی تا هم پاره های ارزشمند و عاشقت هم بخوانن و لذت ببرن خداگونه تر بشن.

      این انرژی این عشق بی نهایت بار به خودت برمیگیرده ..

      یوهو

      Hi5ve bro

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    زمرد آبی گفته:
    مدت عضویت: 2420 روز

    سلام

    تحسین وذوق کردن خانم شایسته عزیزم برای تیپ استاد?

    هر چقدر استاد بدونه که این لباس بهش میاد ولی وقتی عشقش بهش میگه محشر شدی یه چیز دیگست ویه حس عالی رو بهشون منتقل کرد?

    مایک گفته من نمیام به نظرش ارزش گذاشتن وگفتند باشه وتازه همه امکانات راحتی رو هم براش فراهم کردند?

    (وبازهم یه رابطه خوب پدر وفرزند ودادن حق انتخاب به فرزند وایجاد عزت نفس بیشتر در مایک)

    چقدر اوبرا زود میان?

    چقدر این راننده خوش برخورد بود?آدم فکر می کرد سالهاست شما رو میشناسه?و برام جالب بود خودش ارتباط با شما رو شروع کرد?فکر کن تمام مسیر خندید ?خدایا شکرت به خاطر همچین انسانهای خوش اخلاق وبا انرژی مثبتی که دنیا رو هم برای خودشون وهم اطرافیانشون قشنگ وزیبا می کنن??

    آقا تو این فایلا من فهمیدم هر چی خوش اخلاق تر باشی پول بیشتر جذبت میشه??

    (تیپ دادن استاد به راننده)

    چه میز وصندلیایی بیرون فروشگاه بود خدایی همه چیزشون تمیز وبا کلاسه? حالا کسایی که می خوان محصولشون که خیار سیب تخم مرغ و…هست رو راحت روی میز می زارن وتمیز ومرتب عرضه می کنن?

    مشتری هم اینطوری خیلی راحت جنس می بینه وخرید می کنه??

    چه کار قشنگی اون دختر خانم داشت به گنجشکا غذا می داد?

    ومیز وصندلیا هم اینجا باعث شد بود مشتریها راحت بشین واستراحت کنن و تازه اگه خوراکی خریدن به راحتی روی میز بزارن واستفاده کنن?

    برام جالب بود که یک محیط خیلی بزرگ وتمیز وزیبا روفقط مخصوص غذا وشیرینی ونوشیدنی وچیزهای مربوط به غذا قرار داده بودن?

    سبک مغازه هاشون برام جالب بود مخصوصا اون قسمتا که غذا سرو میشد مثل اپن آشپزخونه بود وصندلی هم داشت ومشتری چقدر راحت می تونست غذاشو بخوره?

    خانمها که با هم شیرینی درست می کردند?

    گرم وتازه پس بوی شیرینی خودش مشتری رو جذب می کنه?

    چه فرهایی?همیشه توی ذهنم وقتی کار اینطوری حرفه ای میشه فکر می کردم باید حداقل به آقا هم وجود داشته باشه(این باور در خودم پیدا کردم که برای همه کارها مخصوصا کارهایی که حرفهای تر هستند متکی به آقایونم وفکر می کنم خانما از پسش برنمیان)ولی اینجا دیدم چندتا خانم چقدر عالی دارن کارشون رو انجام میدن??

    توی چندتا از غرفه ها همینطور بود?

    اکثر کسایی که داشتند با هم کار می کردند همش در حال حرف زدن وخندیدن با هم بودن?واین نشونه روابط عالی بین همکاران بود?

    هر کس در حرفه خودش داشت با عشق کار می کرد واصلا خستگی توی چهرهاشون نبود??

    مرغهای طعم دارشده

    ماهیهای پاک شده

    انواع غذاهای آماده شده چقدر تنوع غذابود??

    اون خانم چه حرفه ای همکارشو ماساژ می داد?باز هم روابط خوب دو همکار? توی صورت اون آقا هم اصلا خستگی معلوم نبود واین نشون میده عشق به کارشون دارن وفقط ماهیچشون گرفته

    خدای من چقدر گلهای صورتی زیبا بود یه دفعه دوربین این تصویر گرفت چه ذوقی کردم??

    وگلهای زیبا??

    تابلوهای نقاشی?

    اینهمه تنوع شغلی با کارهای ساده وهمیشگی که ما داریم توی خونمون هم انجامش می دیم واین آدمها قدم برداشتن وشروع به ساختن ثروت کردن با همین روشهای ساده?

    این بازارچه پر از حس خوب وانرژی مثبت بود

    ??علاوه بر جسم می شد روح رو هم اینجا تغذیه کرد??

    دوستتون دارم ????

    وسپاسگذارم????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    یوسف احمدی فرد گفته:
    مدت عضویت: 2504 روز

    سلام خدمت دوستان عزیز”

    برداشتم از این فایل رو به چند بخش تقسیم میکنم

    ۱. اینکه از همون موقع رفتن تعریف و تمجید از هم بود و عشق به هم که مشخصه این گردش عالی میشه، چون من فکر میکنم علاوه بر اینکه فرکانس اول صبح خیلی مهمه بلکه هر کار جدیدی رو در طول روز بخوایم شروع کنیم باید با حس خوب شروعش کنیم

    ۲. هنر ارتباطی عالی استاد عزیزم و خانم شایسته که هرجا برن سریع با طرف مقابل گفتگو و خنده شروع میشه و حس خوب جاری میشه

    ۳.همواره دنبال هدایت بودن و تا هدایتی رو احساس کنید معطل نمیکنید و انجامش میدید و نتیجش شده کلی اتفاق های خوب و زیبایی ها

    ۴. واسم جالب بود که از درب اون فروشگاه شغل های کوچیک کوچیک متنوع شروع شده بودن و دیگه تو خود فروشگاه که انواع شغل، کارگاه و اغذیه فروشی های متنوع و … بود

    ۵. چیزی که میدیدم اکثر فروشنده ها خانم بودن و در کمال راحتی و سادگی لباس پوشیده بودن و مشغول به انواع کارها که نشون از این میداد که هیچ محدودیتی نیست و همه میتونن شغل خودشون رو راه بندازن و پول بسازن

    ۶. وه چیزی که واسم از همه جالبتر بود اینه که همه حالشون خوب بود و با هم همکاری میکردن و لبخند تو چهره هاشون بود و با عشق خدماتشون رو انجام میدادن و فرقی نمیکرد چقدر شغلشون گستردس یا کوچیکه، بخصوص آشپزا چ اغذیه چ کیک و شیرینی پزا و …( یکی از مشتریام میگفت: آشپزی که با قلبش کار میکنه محصولش خوشمزه تره و خودم تجربه کردم چون فست فودی دارم) این رو من از همون فایل های اول سفرنامه بهش رسیدم که انگار اونا سالهاست به این رسیدن که احساس خوب = اتفاقات خوبه، چون هرکس رو اونجا میبینی از حرکاتش و چهرش مشخصه حالش خوبه. تو چهره خانواده ای که سگشون بیمار شده بود و روزهای آخرش رو سپری میکرد و اورده بودنش تفریح کنه این واضح بود تا خانم مسنی که باغچه زیبایی داشت و گل های عالی پرورش میداد، تا خانواده ای که باشون فوتبال بازی کردید و تعمیرکارای مسنی که به پستتون میخوردن و چهرشون نشون از این میداد که ۳۰ سال جوون ترن از سنشون و خیلی امیدوار بودن به زندگی ودمردمی که تو آبشار بودن بخصوص افراد سن بالا و یا خانمی که رفتین خونشون و به همراه مادرش زندگی میکرد و واقعا خوش برخورد بودن و خیلی افراد دیگه

    وه در آخر هم تشکر میکنم که باز روح ما رو نوازش دادین با این فایل زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    حبیب الله مرام نارویی گفته:
    مدت عضویت: 3097 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    نکات مثبتی که در این فایل من مشاهده کردم این بود:

    اولین نکته مثبت که خیلی هم در این فایلها تکرار شده این گفتن عاشقتم استاد بود که در جواب دوباره خانوم شایسته و استاد با هم گفتن منم که نشون میده چقدر ذوق دارن برای اینکه به همدیگه ابراز عشق کنن و خدا می دونه که خیلی از این رابطه من لذت بردم و چقدر این فایلها باعث شده که رابطه من هم با همسرم بهتر بشه . رابطه ای که خیلی ابراز عشق در اون وجود داره ولی باید حواست جم باشه که وابستگی نباشه و توق نداشته باشی.

    نکته بعدی هم که پله آروی بود که از پله فابریکش هم بهتره و منو یاد اون قسمتی انداخت که چطور ما در عمل آموزش دیدیم که وقتی مسئله ای پیش میاد واقعا باید رها باشیم و حل اون مسئله رو به لذت تبدیل کنیم به جای اینکه گیر بدیم و ناراحت بشیم که چرا کارمون درست نمیشه .

    یه چیزی که خودم خیلی لذت بردم رابطه عاشقانه استاد با پسرش بود که مجبور نیست هر جایی بیاد الان می خواد با ایکس باکس لذت ببره . و استاد اصلا مجبورش نکرده بود که بیا و چقدر بازی می کنی ، چشمات ضعیف می شه و فلان

    چقدر چهره شادی داشت راننده اوبر و معلوم بود خیلی اهل شوخیه و با اینکه من نمی دونستم چی می گه ولی از چهرش لبخند رو لبام نشست و لذت بردم و چقدر با حوصله و عشق توضیح می داد.

    نکته مثب دیگه اینکه چقدر عالی میوه ها رو تو پاکت و سبدای کوچک و خوشگل گذاشته بودن که هم خیلی زیباست و هم اینکه نیازی به ترازو نیست و فروش خیلی لذت بخش و ساده می شه. و فوق العاده اینکه حتی میز رو هم با پارچه های خوشرنگ و زیباد تزئین کرده بودن .

    نکته مثبت بعدی که خانوم شایسته هم روش زوم کرده بودن غذا دادن اون خانوم جوان و زیبا به پرنده ها بود که تو اون جمعیت پرنده ها هم بودن و از مردم نمی ترسیدن

    چه جالب که همه فروشنده ها و کسایی که داشتن غذا و شیرینی درست می کردم همش لبخند می زدنو می خندیدن و هم کار می کردن و هم لذت می بردن.

    راستی اونجایی که اون دختره داشت بستنی می خورد و بستنی هم ریخته بود دور دهنش خیلی دلم بستنی خواست با چه لذتی داشت می خورد

    و اون دختر بچه ای که داشت شکلات می خورد فک کنم و دور خودش می چرخید و از لحظه داشت لذت می برد و براش مهم نبود که بقیه دارن نگاش می کنن . خدایا شکرت.

    و لباس زیبای اون خانوم که داشت غذا می خورد خیلی دست داشتم ، لباس خال خالی خیلی خوشگل بود .

    و اون خانوم جواب که باهاش صحبت کردین چقدر ساده بود لباسش و چقدر شاد بود صورتش و فقط ساده و با لبخند صحبت می کرد

    گوشت مرغ و ماهی چقدر مرتب و شیک چیده شده بود برای فروش . و گل های زیبا و رنگارنگ و اون خانومی که با موهای رنگارنگ داشت گلا رو مرتب می کرد. خدایا سپاس گذارم به خاطر این همه زیبایی

    در آخر هم از نکات مثبت خودم بنویسم وقتی داشتم اینارو تایپ می کردم متوجه شدم که تایپ ده انگشتی من هم خیلی سریعتر و دقیق تر شده .آفرین حبیب.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  5. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2511 روز

    با سلام.

    سلامی با بوی خوش غذاهایی که از این فایل به مشامم رسید، سلامی به آشنایی آدمی هایی که تو این فایل دیدمشون و انگار سالهاست که بینشون زندگی میکنم، سلامی به فراوانی نعمت هایی که چشم نواز دیدگانم شدن توی این فایل .

    چی بگم که هر چی بگم باز هم نمیتونم حق مطلب رو بگم اما مینویسم تا به یادگار بماند :

    قبل از شروع حرکت وقتی استاد میاد پایین و صحبت میکنه میگه که مایک با ما نمیاد و دوست داره بازی کنه این نهایت آزادی رو نشون میده که استاد هیچ وقت مایک رو مجبور به رفتن و تجربه کردن نمیکنه و اونو آزاد میذاره که هر وقت خودش احساس کرد همراهشون بشه و این منو یاد فایل استاد میندازه که میگه لازم نیست کسی رو وادار کنین که همراهتون بشه حتی نزدیک ترین عضو خانواده. هر کسی تو مدار باشه میاد و هر کی نباشه میره واقعا که این سفرنامه تجلی حرفهای استاد تو عمله.

    نا حالا شنیدین حتما که میگن سالی که نکوست از بهارش پیداست؟ اینجا دقیقا این ضرب المثل صدق میکنه فایلی که نکوست از اولش پیداست البته همه فایل های استاد نکو هستن اما بیشتر جاها ما نمیدونستیم که چی رو قراره تجربه کنیم اما اینجا انرژی مثبتی که از راننده اوبری ساطع میشه نشان از یک تجربه زیباتر و شگفت انگیزتر میده انرژی مثبتی که نه فقط استاد رو به وجد میاره ما هم فرکانسش رو دریافت میکنیم.با اون انرژی که راننده داد تیپ دادن استاد هم که پروسه شکر گزاری رو تکمیل میکنه آدم رو به وجد میاره. تشکر بابت هر اقدام کوچکی مطمئنا چرخه سپاسگزاری رو با قدرت بیشتری به حرکت وا میداره و جریان نعمت ها و هدایت ها قوی تر و قوی تر و قوی تر میشه و این جریان خودبخود افراد رو در درونش به پیش میبره بدون هیچ تلاشی مثل اون گلوله برفی که توی سرازیری افتاده و هی بزرگتر و بزرگتر میشه.

    نکته ی دیگه اینه که آمریکایی ها اونجوری که من تو فایل ها دیدم هروقت ی جای زیبایی رو سراغ دارن یا ی فروشگاهی چیزی که کیفیتش خوبه حتما به دیگران معرفیش میکنن و همین توجه و دقت اونا به این نکته مثبت باعث انتشار زیبایی توی این کشور میشه چقدر اینکارشون تحسین برانگیزه.

    و اما بازار:

    از همون لحظه اول فیلمبرداری سادگی داره موج میزنه نه از اون جنس سادگی ها که آدم حوصلش سر میره به خاطر کسل بودنش بلکه سادگی که داره خود واقعیش رو به تماشا میذاره و چقدر لذت بخشه اگر هر چیزی خودش باشه و خودشو نشون بده چون انوقت مجبور نیست که نقاب بزنه و به شکل های مختلفی دربیاد و همیشه ی همیشه خودشه و این یعنی اوج صداقت و راستی و چون ذات انسان به کسی وصله که منشا درستی و راستیه( البته انسانی که هدایت شده ) این چیز رو خوب میفهمه و خوب باهش ارتباط برقرار میکنه مثل استاد و مریم جان و بچه های سایت. توی این بازارچه آدم ها خودشونن، میوه ها خودشونن، تخم مرغ ها خودشونن نقابی ندارن واسه همینه که زمین بستر خواب اون فرد خسته میشه و پرنده ها همدم انسانها و ما همدم همه ی اینا.

    وقتی به اون افرادی که دارن کار میکنن نگاه می کنی عشق رو تو تک تک سلولهاشون حس می کنی انگار اومدن تفریح و ورزش مثل اون خانمی که داره خمیر رو ورز میده من که حس کار کردن بهم دست نمیده انگار داره کسی رو که عاشقشه رو ماساژ میده و تمام عشقش رو بهش منتقل میکنه آرام و شاد بدون هیچ استرس و اضطرابی که ناشی از یک کار کسل کننده و خسته کننده باشه و چه مزه ای پیدا میکنه اون نتیجه ای که بدست میاد اصلا یادم اومد استاد میگفت وقتی عاشق کارت هستی صرفنظر از نتیجه ای که بدست میاد خودت رو وقف کارت میکنی شب و روز برات مهم نیس گذر زمان برات مهم نیس اصلا نتیجه برات مهم نیس اما غیر ممکنه که نتیجه ی یک همچین چیزی رضایت و لذت وثروت نباشه.

    بقول مریم جان اینجا عشقققققققققققققه که داره حرف اول رو میزنه نه کسب و کار. انگار که اسپری عشق رو پاشیدن توی جای جای این بازارچه از همین جا میشه بوی غذاهایی که با عشق میکس شدن رو حس کرد وای که اونایی که الان اون جا هستن چه حسی دارن وقتی که من از اینجا این حس ها رو با چنین شدتی دارم درک میکنم.

    خدایا چقدر تنوع چقدر فراوانی و زیبایی و زیبایی تا چشم کار میکنه زیبایی و زیبایی و زیبایی اونجا حتی زمین هم میخنده خنده ای که بر لب گلهای اونجا نمایان شده خدایا شکرت که دست ما رو گرفتی و آوردی اینجا بقول شاعر:

    ما نبودیم و تقاضامان نبود

    لطف حق ناگفته ما را می نمود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2866 روز

    سلام به دوستان خوبم

    من تازه این فایل دیدم و واقعاا لذت بردم چون دقیقا خودم در شرایطی هستم که دارم به سمت کسب و کاری که میخوام حرکت میکنم و ایشالا چند روز اینده شروع به یاد گرفتنش میکنم و خیلی این برام جالب بود که این فایل نزدیک هست به تصمیماتی که من گرفتم

    و اولین نکته این فایل برای کسایی که این فایل دیدن هم فرکانس بودن با اون هست

    محالِ درخواستی در قلبمون نکرده باشیم و صحبت های شیرین و آگاهیی دهنده خانم شایسته عزیز رو در این فایل بشنویم

    برای من این فایل اگر تمام نکات خوبش یه طرف بزاریم اول از همه این درس داشت تا درخواست نکنی دریافت نمیکنی

    و خداوند به درخواست های ما به اندازه حرکت ما پاسخ میده

    وقتی اجازه میدیم اون خوب بلده هدایتمون کنه

    خوب بلده قلبها رو نرم کنه و بهترین ها رو سر سفرت بیاره

    نکته ی دوم موزیک فیلم بود ، من معنیش نمیدونم و هنوزم نرفتم ببینم معنیش چی هست ولی قلبم فرکانس مثبتی که روی این موزیک هست رو احساس میکنه

    برای من این فیلم یه نکته خیلی طلایی داشت

    اینکه هیچ کاری عار نیست

    قهوه ریختن و سس ریختن روی غذا

    و چایی دم کردن و گل فروختن نه تنها عار نیست بلکه شروع رشد های درونی هر شخصی میتونه باشه

    اگر که مثبت نگاه کنیم ،

    سالیان سال توی گوشمون بوده که کارگرب عاره نجاری عاره ، چهار تا لباس فروختن برا تو عاره

    اصلا تو چه نیازی داری و ….

    ولی میبینم که ما ادما تنها زمان هایب شکوفا شدیم خلاقیت نشون دادیم که اون کار عشقمون بوده

    فوتبال عشقمون بوده سخنرانی عشقمون بوده نقاشی عشقمون بوده

    این فایل برای من حرف میزد

    میدونق چی میگفت ، میگفت برای شروع نیاز نیست دور سرت بچرخ گیج بشی

    سخت بگیری

    راستش بخواین من تجربه ی خوبی دارم در این حوزه ، منتظر بودم منتظر

    منتظر بودن هیچ لطفی در حقمون نمیکنه

    فقط ما رو ترسو تر میکنه

    منتظر بودم که رسالت حقیقیم بیاد

    ولی فهمیدم تا وقتی که من یه جا نشستم و فقط شب شام میخورم و میخوابم اون هیچ موقع نمیاد

    فهمیدم باید یه چیزی انتخاب کنم

    و برم تا اخرش کار کنم توش نتیجه بدست بیارم و عمیق بشم

    حتی اگر ندونم چی میخوایم

    و به چی علاقه دارم

    من از زمانی که با استاد اشنا شدم دقیقا هدایت شدم به کارهایی که یه زمانی قبل از آشناییم با قانون دلم میخواست تجربه کنم

    مثل فوتسال ، مثل مقاله نوشتن

    و الان هم هدایت شدم به سمت هک و امنیت شبکه

    این بار قول دادم حرکت کنم و برم توش بسازم و بدست بیارم خودم بشناسم

    به این نتیجه رسیدم شناختن خودت

    یعنی رسیدن به گنج پنهان درونت

    یعنی کلید قفل صندوقچه

    چون با شناختن خودت هستن که همه گره ها باز میشه و قفلهاا شکسته میشه و زمین ها کرنش میکنه

    و جهان به تعظیم در میاد

    وقتی که میخوای کاری انجام بدی

    چیزی که توی فیلم جالب بود برام، این بود که با خمیر کار کردن براشون لذت بخش بود

    شوخی بود

    و خسته نمیشدن و اصلا خستگی حس نمیکرد

    و اصلا نمیزاشتن که خسته بشن هم دیگه

    همو مشت و مال میدادن

    و چقدرررر توحید موج میزد

    من واقعا یه حسایی گرفتم که نمیدونم چطوری توی قاب کلمات جاش بدم

    شاید یه روزی که درکم بیشتر شد بتونم بیام بنویسم

    ولی همین که عشق رو لمس کردم

    و دیدم که میشه از همین کارهایی که از نظر ما ساده به نظر میرسه و شاید بی ارزش

    پول ساخت برام تا الان کافی بود

    خداروشکر

    یکی از قدرت های عشق اینه که جهان رو جمل میکنه دورت

    میدونی چی کار میکنه

    توی تصاویر دیدید چقد هر غرفه دم دستگاه داشتن

    وسیله برقی

    معلوم بود که این ادما کارشون بی ارزش نمیدوننن بلکه براش احترام زیادی قائل هستن چقد لذت بردم

    اخه این همه وسیله برای چایی دم کردن قهوه و کافی ریختن

    باباااا ایول

    خدایااااا شکرتتتتتتت

    چقدرررررررر این ادما روووو میدیدم دوست داشتنی بودن

    اصلا دوست داشنم فقط نگاه کنم به ادما

    نگاه کنم

    همین کار خودش کلی لذت بخش بود برامممممم

    و خداروشکررر

    راحتیییی میتونستم توی این تصاویر در ذهن ادماش ببینم

    منم دوست دارم که در میون همچین ادمایی باشم و زندگی کنم که زندگیشون فقط بر پایه راحتی ِ و البته سادگییییی

    استاااااااد عاشقتممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3834 روز

      به نام خدای هدایتگر و عشق افرین روزی رسان بی حساب

      رفیـــــــــــــــــق من عاشقتم

      هم پاره ی من من عاشقتم

      تو بینظیری تو تحسین برانگیزی آفرین آفرین

      من با خواندن این کامنت فرا ارزشمند و نوشتن .. خدای من یک انرژی دوباره پیدا کردم اون گره هاا که نوشتی دقیقااا وااا شدند بخدا وا شدند الان دوباره انرژیم آزاد شد خداروشکر .. واقعا سپاس گزارم از تو از نگاه زیبای تو از قلم تو از قلب مهربون تو .. انقدر نوشتی قهوه که من الان باس برم قهوه بخورم دیگه .. راستی حتما قهوه ی مارکویی را امتحان کن … البته فقط توسط خودش هااا

      عزیز دلمم خیلی دوست دارم خیلی به خاطر این نوشته بینظیرت از تو سپاس گزارم

      الهی که همیشه قلبت شاد باشه

      الهی که همیشه همه ی گره هات وااا بشه

      الهی که همیشه لبت خندون باشه مثل الان دقیقا الان عاااا بخنددددد تو بینظیری

      الهی که همیشه جیبت پر از پول باشه حساب های بانکیت پر از پول باشه میلیون میلون و حتی میلیاردر باشی چرا که نه تو لیاقتش را داری باباااااااا

      الهی که اون کسب و کاری که میخوای را زده باشی الهی که کلییی شکوفااا شده باشی الهی که با همین کسب و کارت بی نهایت شادی و عشق را وارد زندگیت کرده باشی و هر روز هم بیشتر بشه الهی که همیشه ی خدااا هاا متصل باشی وصل باشی عاشق باشی مهربون باشی با صفا باشی ساده بگیرییییی مخصوصااااا

      ساده بگیررررررررررررررررررررررررررر ….

      تا ساده ببینی

      الهی که خیلی دوست دارم خیلی بینظیری

      الهی که در آزادی زمانی و مکانی و مالـــــی باشی که لیاقتش را به خوبی داری

      الهی که توی خونه ی خودت فول امکانات هر جایی که دوست داری باشی تهران؟ منطقه 1؟ زعفرانیه؟ الهیه؟ ..

      الهی که ماشین خودت را داشته باشی .. لندکروز سفید چهاردر؟ .. اف جی کروز آبی لاجوردی؟ …

      الهی که موتور مورد علاقه ات را داشته باشی ..

      الهی که اون تکنولوژی اون موبایل اون میدونییی

      اصلا پرر باشی از ثروت از خودش از مادیات معنوی و مقدس . الهی الهی الهی .

      دوست دارم

      این قسمت ها را من توی نوشته ای ارزشمندم استفاده کردم.

      دوستِ من تو تمام وجود تحسین برانگیزی .

      تو انسان موفقی هستی که هر چی که بخوای میتونی را خلق کنی.

      چون تو با توانایی حل مسئله خلق شدی.

      عاشقتم عاشقتم عاشقتم

      بوس بوس

      و خداوند به درخواست های ما به اندازه حرکت ما پاسخ میده

      به این نتیجه رسیدم شناختن خودت

      یعنی رسیدن به گنج پنهان درونت

      یعنی کلید قفل صندوقچه، با شناختن خودت هست که همـــه گره ها باز میشه و قفلها شکسته میشه و زمین کرنش میکنه و جهان به تعظیم در میاد وقتی که میخوای کاری انجام بدی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        مریم درویشی گفته:
        مدت عضویت: 2866 روز

        سلام مارکو عزیزم😪😪

        بخدا نمیدونم چرا ولی هر چی هی میگذره بیشتر دلم میخواد بچه‌ای سایت ببینم

        حس میکنم هر کدومی که باهاش حرف میزنم و باهاش برخورد دارم توی سایت اصلا خوده منه خوده من

        عاشقانه لمسشون میکنم

        چون اینو فهمیدم آدم عاشق آدمی هست که عشقش به کرات میده نه به یه نفر خاص

        ‌وقتی یادم میره که من ارزشمند

        من واقعا ارزشمندم

        میدونی این تنها یه باور نیست

        این همون گنجی که درون هر کسیه ولی خودش باید با باوراش انتخابش کنه

        یه روزی به جهان فریااااد زدم

        لیاقتی در وجودم می‌سازم که به هیچ کس ندادی

        باورم نمیشه مارررکو این کامنت اصلا چنان فراموشش کرده بودم حرف های فوق العاده ای که زده بودم وو میخوام بگم تو دسسسستش شدی بیادم بیارهههه

        وقتی با حس بی ارزشی وارد سایت شدم

        تصور نمیکردم چندین چند پیام برام اومده که دقیقا توی این حالم بهش نیاز داشتم

        و پیام تو به من، منو عاششق تر، باور کن،

        باید یاد بگیریم سخت نگیریم بهش بسپاریم

        مهم ترین قدم برای برداشتن اولین قدم باور لیاقت هه

        ازت میخوام اینو از تمام ابعادش کار کنی فراوانیشوو هر زاویه ش

        که قطعااااا چنان قدرتی پیدا میکنی که کرات هم در مقابل خواسته و درخواست تو تعطیم میکنن

        وقتی مصمم هستی

        وقتی اولین بار میخواستم تنهایی از در خونه برم بیرون بعد از غروب بود

        ترس داشتم اما صاف و زلال بود و ترسسسسس محو میشد

        چنان با بوت کوتاهم محکم قدم برمی‌داشتم که صدای پامو خودم می‌شنیدم

        هر جنبنده جلوم میخواست رد بشه به معنای واقعی کرنش می‌کرد اصلا احساس می‌کردم توی این لحطات منتظرن اول من از خیابان رد باشم بعد به مسیرشون ادامه بدن

        مارکوووپلوییی عزیزم میدونم که پسر خوش سفری هستی

        خیلی دوست دارم سفری به اعماق زیبایی هم باهم داشته باشیم

        از موقعی که امسال جدی تر شروع کردم تک تک بچهاا دارن به هم یاد آوری میکنن چقدر ارزشمند چقدر زیبام

        این هدایت الله بود برای اینکه ترسااااموووو برایی برداشتن اولین قدممم ها بردارممممم

        مارکووو نمیدونی چقدر دوست دارم

        فراتر از تصورتتت

        خدا جونممم شکرت که در زمانی حرکتت کردم تو کامنتم با عشق آوردی جلوم تاحالا اون آگاهی ها رو توی عمل خیلی قوی نشون بدم

        مارکووو کامنتتتت چه همههه نشوووونه بودد

        زعفرانیه که چندروزی هست نشونه هاش برام میاد

        آزادی عشق پول و تروت و…….

        چه چیزای زیبایی از خدای زیبات برام خواستییی

        منم برای تو ارزشمندترین ها رو میخوام اونقدر وجودت پر و غنی بششه که اونقدر قفل های ذهنت یکی یکی بشکنه

        گره ها برات یه سرهمی ساده باشه

        وقتی خودت میشناسی و میفهمی واقعن چی هستی اون موقع دیگه خودتو دست کم نمیگیری

        اونوقت خودت مقایسه نمیکنی

        گدایی نمیکنی

        میدونییی که توی زندگیت ارزشمند ترینییییییی

        من عاشق این ارزشمندییییی ام

        که همه چیزو و برام داره نا محدود میکنه

        بذار از الانم بگم من به تازگی یعنی دو روزه به خواسته ام رسیدم

        میدونی همه میگفتن به کمترش راضی باش

        میگفتن نیست

        کمه اونی که تو میخوای

        دیگه اون گوشی که تو میخوای وارد نمیکنن اون رنگی تو میخواییی

        چه مغازه چه انلانیش اینو بهم میگفتتت

        ولی من از یه جایی بعد گفتم دیگه مهم نیست این مهم اینه که من نباید وعده فقر شیطان باور کنم

        و تا آخرین قدمش رفتم

        و اومد الان توی دستمه دارم برات این کلمات زیبا تایپ میکنم

        خیلیا با حرفاشون میخواستن منو پشیمون کنن ولی من حرکت کردم و دیدم که خوان نعمت خداوند چطور بارون باز شد چطور دستان اعتماد خداوند که با من ۱۰۰۰ کیلومتر فاصله داشتن مامور شدن تا من به خواستم برسم.

        من همیشه منتظرت هستم که بیای بگی که مریم من به چنان ثروت درونی و بیرونی رسیدم که نمتونم تصورش کنم چون واقعا همیشه دوست داشتم تو رو تروتمند ببینم پس این قدم مهم بردار

        الان میدونم باید ساده بگیرم و اولین قدم بردارم

        نمیدونم چی میشه نمیدونم چطوری خدا میخواد منو هدایت کنه

        نمیدونم چون هیچ تجربه ای ندارم هیچ آشنایی ندارم

        مارکو عزیزمم من مینویسم

        یعنی بعد از اون کامنت تکامل داشتم طی میکردم و فهمیدم

        اون چیزی که منو یکی میکنه نوشتنه

        از درونم

        و چند وقتی هست شروع کردم اما خدا منتطر این بود که من دقیقا این قدم بردارم

        میرممم به سمتشش

        عاشقتم مارکو جونم

        تو فوق العاده ایی

        بینظیررررررررر

        قهوههه توشش جان

        اتفاقا منم امروز هوس کردم

        صبحانه هایی که با عشق میخوری نوش جان، نون های محلی مامانت توشش جاان

        میدونی اصلا با وجود همیچنی دوستایی متل شماها اینقد حال میکنم که نگووو

        خیلییییییی خوشحال شدم وقتی پیامت خوندم یعنی اشک شوق ریختمممم

        همه چیز در سلطه تنها قادر جهانه

        کسی من و تورو از تک سلولی به درختی با قامت بلند و دستان و پاهای کشیده طی تکامل بزرگ کرده رشد داده

        خوده همون خدا خوب میدونه این تک سلولی چه نیازهایی داره پس نگران نبود نعمت‌ها و فرصت‌ها نباش چون از قبل همه چیز آماده بودههههه

        بووووس بوسسس به روی ماهت عزیزم

        مریم💓

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          مریم درویشی گفته:
          مدت عضویت: 2866 روز

          به نام خدای بخشنده مهربان

          بیشتر از یک سال به دور خود چرخیدم حرکت نمیکردم با نهیبی بیاد می آوردم که باید یه علاقه ای شروع کنم و خودمو رشد بدم

          الان میگم بهت علاقه و یک کسب و کار تنها وسیله ای برای گسترش وجودمان و ارضای احساسات درونمان است

          خیلی چیزا رو انتخاب کردم و بعضی ها رو شروع کردم 6 ماه طول کشید تا قدم ادل و استارت اول بردارم

          بعضی یکی دو هفته انجام میدادم ته انگیزه این بود که پولی میده بهم

          ولی منو از همه چیز می انداخت

          چون علاقم نبود

          یکسری چیزا توی ذهنم بود که انجام بدم ولی انجام ندادم و من در حسرت عشفم بودم

          دنبالش بودم من جز همون دسته آدمهایی بودم که همیشه این سوال داشتم چرا علاقه ی من عوض میشه همش

          چرا من ثبات ندارم چرا مثلا یک رشته انتخاب نمیکنم و تا آخربهش متعهد باشم _ همیشه علاقه خودمو نمیدونستم توی این یکسال چندین…. سردرگم بودم

          نه میتونستم برگردم فوتسال چون شیطان ذهنم زودتر از اینکه من دست بکار بشم منو فوتسال از هم جدا کرد منو از روزهایی که پر از حس پرواز بودم جدا کرد اون کار خودش انجام میداد من بودم که به درخواستش بله گفتم خیلی خوبم بله گفتم

          توس حسرتش بودم تا اینکه یه روز بالاخره جهان منو مجبور کرد ترسام رها کنم و برای یه عمر برم سراغ آرامش

          اون همه ترس یک جا بذارم و سبک بال حرکت کنم، همیشه به خودم میگفتم یعنی میشه منم مثل استادو اون معدود شاگرد های سایت که توی مقاله(چرا با وجود اینکه قانون میدانم ولی احساس خوبی ندارم) سبک بال و سریع به استقبال تغییر میرن باشم _زمین بایر چیه؟!

          اونا چطور میتونن زمین های بایرشون رو رها کنن و سبک بال رها کنن که بقیه نمیکنن

          یه کامنت توی عقل کل گذاشتم 3 ماه پیش که همیشه راهنمام هست و امروز اون منو به نوشتن این حرفها بهتر بگم این گنج ها وادار کرد. چی میخواستم بنویسم و چی نوشتم!!! ههه

          میخوام 2 نگاه و 2 نتیجه رو توصیف کنم شرح بدم و بنویسم…..

          وقتی باور داری که سرنوشتت نوشته شده که قراره و باید دکتر بشی یا مهندس یا بازیگر….

          یا حتی یکم باورات بهتر باشه میگی یه چیزی رسالتمه مشخص شده و باید پیداش کنم (حالا این بهتر از قبلی)

          میوفتی دنبالش که پیداش کنی چون فکر میکنی اگر بهش رسیدی دیگه چقدر لذت میبری د عشق میکنی رشد میکنی؟؟!!!! 🤭

          توی حسرتشی میدونم.. که پیداش کنی

          میدونی چی میشه خوب وقتی اینو باور داری دیگه بلند نمیشی از تک تک لحظاتت لذت ببری پا روی ترسات نمیذاری دلت به دریا نمیزنی زمانی که…

          زمانی که با یکم کوچولو کار کردن بهت الهام میشه پا بذاری و این ایده الهامی احرا کنی

          میگی نکنه این منو از مسیر اهدافم و اون رسالتم دور کنه شک میکنی ووو اون قدم برنمیداری

          و فرکانست مدارت ارزشمندیت احساس خداگونه ت و شجاعتی مه قرار بود با برداشتن اون قدم بهش میرسیدی بهش دست رد میزنی

          و میای پایین

          تصور کن همین روند رو همین فرکانس رو هی ادامه بدی هی قوی تر میشه

          هی قوی تر میشه

          هی میشنی توی خونه انتطار میکشی روی مبل شب و صبح

          فکر میکنی فکر میکنی اون چیه….

          یه سری تضاد برخورد میکنی اون تضاد ها میان، اون ناخواسته ها تو رو حرکت میندازع باز بلند میشی و حرکنی میزنی یه سری الهام میاد

          که باید انجام بدی

          اما از اونجا که هنوز اون باوره سفت و سخت چسبیده به ذهنت و تو آگاه نیستی در این مواقع دوباره نجوا کار خودش شروع میکنه که متوقفت کنه و شک و تردید ها میاد برات باز دوباره میشینی روی مبل ⬅️میدونی چی میگممم!!!!! ⬅️شجاعت ورود به دل ناشناخته ها توی وجودت کم کم تر میشه⬅️همون عزت نفست که میاد پایین

          قدرت غلبه کردن بر ترسات نداری چون عزت نفست بخاطر انجام ندادن به ایده های الهامی کوچیک که میومده برات کم شده…

          ایمانت کم کم میشه

          چون میبینی هیچ قدمی نمیتونی برداری حتی یک قدم ساده در جهت یک خواسته ساده _بلند شدیم افتادیم بلند شدیم افتادیممم….

          یه جایی دیگه زدم به سیم اخر گفتم این چه وضعشهه من ثبات میخوام

          اومدم نوشتم چگونه در مسیر اهدافمان ثابت قدم باشیم؟؟؟

          تا دنبال جوابشش بگردمم…

          در حسرت طی کردن تکامل بودیم

          تا که از رها رسید گفت وقشه که رها کنی همه چیزو و همه کس رو

          میدونید که کمبود عزت نفس به همه ی قسمت های دیگه ام سرایت میکنه وابستگی ترسیدم از همه چیز و همه کس چون ایمانت ضعیف شده

          احساس دوست نداشتن خودت طمع احساس حسرت

          مقایسه کردن خودت با بقیه و احساس عقب افتادن از قافله(شالوده تخریب ذهنه)

          الا ماشالا….. نتیجه کمبود عزت نفس یکی دو تا نیستت همونطور که ننیجه عزت نفس هم یکی دو تا نیست.

          همه‌ چی دست به دست داد تا من تصمیم بگیرم بشم همون مریم شجاع اول داستان همونی که ارزوی 18 ساله ی پدر و مادرش گذاشت کنار و انصراف داد از کنکور _ بشوم همونی که بدون اینکه برنامه خاصی داشته باشه معلمش بهش میگه وایسا وایسا کارت دارم

          جانم خانم

          مریم تو با بقیه بچهای کلاس فکر میکنم فرق میکنی برنامه های روند تد انگتر با بقیه فرق میکنه و خاصه.. شمارتو بده داشته باشم…

          بشوم همونی که شب گذاشت قدم به بیردن تا به خودش ثابت کنه میتونه تنهایی بره بیرون بره بازار کاراش انجام بده بشوم همونی که هنوز نیومده هنوز نیومده بهش پیشنهاد میکنن خودتو برای لیگ برتر فوتسال اماده کن برای تیم های پرسپولیس و حفاری اهواز د صعنت نفت… اره تو قطعا میتونی توی این تیم های خفن باشی

          همونی که نیومده حرئت بازی کردن جلوی مربی تیم داشت ولی هیچکی نداشت

          یا اگر میبود با ترس میومد

          همونی که نیومده با تجسماتش صحنه ای که توی کلیپ میبینه رو با دقت 98 درصد خلق میکنه

          همونی که دیگه از تهدید های باباش ترسی نداشت

          خودشو تشبیه میکرد به ادیسون

          مثل ادیسون زمانی که ازمایشگاه داشت میسوخت _منم برگه هایی که با کلی تمرکز توی اتاقم درسته کزده بودم رنگی رنگی با تمرکز

          حرفهای استاد چسبونده بودم که جلوی چشم باشه

          داشت ذره ذره ش جلوی روم از روی دیوار کنده میشد

          زیر پتو بودم با میگفتم ادیسون چطور بود؟ خب منم عین ادیسون

          حالا آزمایشگاه ما هم ذره ذره داره میسوزه ولی ته ش چیه؟؟؟؟؟؟؟!

          قطعا به نفع من میشه همه چی

          که شششششد

          همونی که با عشق با توپ لاستیکی تمرین میکرد و منتظر بود فرمانساش رقن بخوره از یه جایی توپ بیاد

          چون حتی 1000 تومنم نداشتم اصلتگا اهل پس اندازش نبودم

          همونی منتظر بود خدا در زمان مناسب جوابش بده و ادن کفش صورتی شبرنگه بیاد بره سالن اررره خیلی رهاااا بودم خیلییی

          اون کفش صورتی شبرنگه اومد و من تا چندین چند شب توی بغلم زیر پتو با هم میخوابیذیم از بس که ذوقشون داشتم

          خودش یه بچهه فرستاد توی مغازه ورزشی و بهم نشون داد و منم نشونش گرفتم و بهم گفت چطور مامانم راضی میشه

          و شد

          و خریدیم

          لباس که راحتررر اومد

          باشگاه که خودش خلقی بود

          آره بابام میگفت در باشگاه اتیش میزنم صحنش یادم دم در اتاقم

          اما

          خودش خواست که همراهموندبیاد و ثبت نام کنیم

          خودش امد

          خودش با پای خودش

          پرواز پرواز من عاشق هواپیمام همیشه عین بچها میپرم توی حیاط به محض اینکه صداش بشنوم

          رفتممم….

          و همه با تعجب میمونن توی این حرکت من

          حتی اگر دستشوبی ام باشم زودی کار تموم میکنم میپرم توی حیاط که ببینمش که داره میره بالا داره اوج میگیره

          داره به سلامتی به مقصد مییشنه

          نمیدونم ولی از اون چیزایی که حس خوبی بهم میده من هواپیما رو سوار شدم ماهاا بعدش اما هیچ پروازی به من حس پرواز نمیده زمانی جز زمانی که هر لحظه در حال کشف حقیقتم

          حالا که فهمیدی هیچ سرنوشتی وجود نداره و رسالت یعنی این لحظه (دوست دارم هزار بار تکرار ش کنم)

          حاالا که فهمیدی که اون رسالت عشقه.. ببخشید یه لحظههه

          الان فهمیدم 7 صحفه نوشتمممم خودمم نفهمیدم

          اه انگاز همین صحفه 2 بودماااا

          حالا که فهمیدی اون رسالت عشق که دنبالشی همین جاست…

          اها اینو میخدام بگم این خودش شرکه که فکر کنی اگر به رسالتی شغلی برسی یا اگر این ها رو داشته باشی حالت خوبه و خوشبختی اگر چیزی برای سقف زندگی ت مشخص کنی بهشم برسی بعدش چی….. هاااا…… زندگی تموم میشششه….

          بعدش میخوای چیکار کنیی……..

          اگر من وابسته باشم به مقصدی رسالتی ایده ای شغلی خودمو محدود کردم

          اگر من فکر کنم که اگر به اون مقصد برسم دیگه خوشبختم سختتتتت اشتباه فکر میکنمممممممم

          من میخوام نامحدود باشم عین خدا که نامحدوده…

          عین استاد عین ایلان ماسک…

          که هر چی ایده هاش خفن تر میشههه اون تشنه تر میشههه برای ایده ی بعدی

          عین استاد که هرجقدر کیفیت سایتش میره بالا میخواد بالاتر باشه حتی میخواد ادمهایی که میان توی سایتم با کیفیت تر باشن در یک کلام ازادی عمل داشته باشم

          خیلی باید کارکتم میخوام این اصل بشهه مهم ترین اصل زندگیم و قاعده زنذگیم

          میخوان زندگیمو روی این اصل بچینم _ میخوام تنها باشم

          توی دنیای خودم هیچ کس نباشهههه

          آررررره خودت میشییی رئیس خودت میخوام تنهایی بشههه برام نماد لذت نه افسردگی

          قلبم عاشقتم عاشقتم با تمام وجودم که این کلمات زیبا رو به ذهنم اوردی و برای قلبم قابل لمس کردی

          و اشکام سرازیر کردی چون بیاد اوردم.

          به کل نقشه نگاه عمیقانداختم

          من هر روز به شوق گرواز دوباره بلند میشم اما اینبار هدف ارتفاع بینهایته

          به هرچی میرسم به خودم میگم باید برم جلوتر با نوشتن و بیاد اوردن خودم قانون دوباره بیاد اوردم که چیمار کردم و الان باید چیکار کنم

          هر روز تولد منه هر روز من عاشق کیک تولدم عتشق تولدم تولد خودم عاشق اینم که هر بار متولد بشمم تا بتونم خودمو لمس کنم….. من عاشقم عاشششق

          عاشششق

          در حالی که عاشقم از این دنیا خواهم رفت

          با عشق متولد شدم با عشق زندگی میکنم و بزرگ میشم

          با عشق جسمم را ترک خواهم کرد…..

          تمام.

          مریم درویشی

          با ایمان

          99/6/5

          💓👑❤️

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    ستاره بنی نجاریان گفته:
    مدت عضویت: 3917 روز

    سلام ودرود این قسمت وقسمت قبلی بازم ترکوندی مریم جان عزیزم. چقدر لذت چقدر شور و شوق چه عشقی به کارشون دارن تک تک این فروشنده ها به خصوص اون خانومی که شیرینی های نونی درست میکنن با چه لبخند عمیقی داره این کارو میکنه مشخصه که رضایت توی وجودش داره موووج میزنه. در تمام لحظات این قسمت یک پیام خیلی واضح رو دریافت کردم و اونم این بود که به کاری که میکنی عمیقا عشق بورز با تمام وجودت احساس کن که با فعالیتی که انجام میدی چه عشق بزرگی داری به جهان میدی چه خدمت شایسته ای داری میکنی حتی اگر کاری که انجام میدی پختن یک شیرینی ساده است بدون که اون کسی که این شیرینی خوشمزه رو میخوره با اولین گازی که از اون میزنه چنان لذتی میبره که گویی تو بهش داره خوشمزه ترین طعام بهشتی رو میخوره. وای که چقدر این نوع نگرش به زندگی به کار و به همه چیز ستودنیه. ممنونم به خاطر این آگاهی های ناب به خاطر این حسای زیبا که با ما به اشتراک میزارین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  8. -
    محمد مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 3801 روز

    خدای من نوشته هایم را از اینجا آغاز می کنه :

    صحنه ای که 2 همکار ، رفیق دارن در کنار هم کار می کنن و همکار خانم داره پشت مرد را به علت گرفتگی ماساژ میده چقدر صحنه زیبایی که چقدر آدمای اینجا همدیگرو دوست دارن با نگاهی بی منت و عاشقانه با تمام زور و انرژی که که در دستاش هست داره پشتش رو ماساژ میده ، چقدر خوبه این زندگی .

    دقت کردین به طرز برخورد راننده که چقدر صمیمی و گرم مثل اعضای خانوادش داره با استاد و مریم خانم صحبت می کنه و می گه که امروز یه روز بسیار زیباست و چقدر زیبا استاد رو راهنمایی می کنه به سمت یه بستنی فروشی خوشمزه چون استاد عاشق بستنی هستش

    استاد عزیز ام خدا برای دادن بهترین بستنی به شما از طریق دستاش هدایتت کرد به یک جای عالی . می دونی نکته جالبش چیه، خدا برای کوچکترین کارها هم شما رو هدایت

    می کنه .

    کلمه لذت بردن همش داره تو ذهنم تکرار میشه وقتی داشتم به north market نگاه

    می کردم فقط کلمه لذت تو ذهنم میومد .

    اون افرادی که محصولات فوق العادشون رو آورده بودن برای فروش و لبخدی که بر روی لب داشتن صحنه بی نظیری بود .

    آن خانمی که با عشق انگار در یک هتل لوکس 5 ستاره در حال استراحت بود بازم کلمه لذت برایم تداعی شد .

    نگاه کارکنان north market و نحوه همکاریشون باهم باز هم این جمله رو به من می گفت که دلیل موفقیت این فروشگاه اینه که همه دارن از کارشون لذت می برن پس اگر می خوای توام موفق باشی برو دنبال کاری که ازش با تمام وجودت ، با تمام وجودت ازش لذت می بری.

    قوانین خداوند واقعا جالب اند، وقتی تو کانون توجه ات رو میزاری روی چیزهایی که بهت احساس بهتری میده اتفاقی که می افته اینه که تمام آدم ها به خدمت تو در میان انگار اومدن که فقط به تو کمک کنن و برن .

    احترامی که استاد به عزیزدلشون می زارن و در رو برای ایشون باز می کنند تا ایشان اول وارد ماشین بشن نشونه عشق و محبتی است که در بیننشون جریان داره و عاشق هرجفتتونم .

    راننده مهربون و خوش اخلاق اوبر چه تعریف زیبایی از RV استاد میکنه. میدونی این راننده احساس لذت رو در وجودم سرازیر می کنه می دونی چرا ؟ چون داره کارش رو با عشق انجام میده .

    غذا دادن یک دختر زیبا به گنجشک های کوچولو موچولو که این دختر مهربون دستی شده از سمت خدا برای غذا دادن به این کوچولو موچولوها . خدایا چه کردی با ما .

    بستنی خوردن بامزه دختر کوچولو دوست داشتنی که صورتشو پره بستنی کرده خیلی باحاله و با لذت داره بستنی می خوره .

    و چقدر ثروت ، فراوانی ، عشق ، محبت در همین جای کوچک وجود داره و این پیغام خداست

    وخدا این شعر زیبای سهراب رو بهم الهام میکنه :

    چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید

    چترها را بست زیر باران باید رفت

    فکر را خاطره را زیر باران باید برد با همه مردم شهر زیر باران باید رفت

    دوست را زیر باران باید دید عشق را زیر باران باید جست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  9. -
    شهربانوامیری گفته:
    مدت عضویت: 2185 روز

    به نام خداوند ایده های ثروت افرین

    یک هدایت جدید با کلی ایده های جدید

    خانم شایسته عزیزامروزدوباره توبه وسیله این تصویر

    اززبان خداوند باهام حرف زدی

    وبهم اموختی نورت مارکت نمودعینی هست برای شروع کسب وکار

    بهم اموختی ازهمونجایی که هستم شروع کنم باهمون امکاناتی که همون لحظه دراختیاردارم

    اموختم مهم همون اصلیه که دروجودهمه ی ماست که میخوایم کسب وکارشخصی خودمو نوداشته باشیم

    اموختم باید درنظربگیرمش ومسیرتکاملی خویش را

    ازاونجایی شروع کنم وپله پله ثروتهای بیشتری روبسازم

    اموختم این اصل همون پایه واثاثیه که به رشد وپیشرفت من کمک میکنه بدون اینکه شکست بخورم

    اموختم این همون اصلیه که به هممون کمک میکنه ازکاری که عاشقش هستیم لذت ببریم وثروت بسازیم

    اموختم این همون اصلیه که بهمون کمک میکنه تامسیرتکاملمون لذت بخش باشه

    اموختم تا ببینم امکانات من درچه حدیه حدتوان من چیه

    دراین بازارچه هرکسی باحدوتوان وامکاناتیکه داشته ایده ی کوچکی ازکسب وکاررو اومده عملی کرده

    وباعشق داره محصولات کشاورزی وباغبانی و مرغ وتخم حیات خونشو توماشین چیده وداره باعشق میفروشه

    یکی اشپزه یکی شیرینی پزه یکی نقاشه اینهاهمه عشقشونومیفروشن

    اونها هنرروباعشق تقدیم ادمهامیکنن وهم لذت میبرن هم ثروت میسازن

    مثل همون کسب وکارهایی که ماروزانه میبینیم ازکنارشون عبورمیکنیم اما هیچ توجهی بهشون نداریم وبه چشمشون نمیاریم

    اما اونها دراون کسب وکارعشقشونو به جهان تقدیم میکنن ولذت میبرن کلی ثروت میسازن

    مثل ادمهای موفق وبزرگی که درگذشته وحال وجوددارن یکی ازروزنامه فروشی یکی ازمکانیکی و……..

    اینهاهمه از کوچیکترین امکانات شروع کردن و شدن موفق واسمشون درتاریخ ثبت شده

    اونها بدنبال عملی کردن ایده هاشون بودن

    باید ازخودم بپرسم من چه توانایی دارم ؟

    من چه امکاناتی دارم؟

    اگه دارم چه ایده ای واسش دارم؟

    من چه عشقی هدیه میکنم واسه گسترش جهان هستی

    مگه من خالق نیستم ؟

    باید تصمیم بگیرم

    باید متعهدباشم

    باید مجهزبه الله اکبرباشم وپاشم

    شایسته جان ممنون بابت این فایلهای زیبا واموزندت وپرازنکات مثبت

    خدایاشکرت

    سپاسگزارم مریم عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  10. -
    Beyond گفته:
    مدت عضویت: 2503 روز

    ای منشا همه چیز هدایتم کن.بینایم کن

    تکامل در همراهی استاد در فیلم برداری رو کاملا میبینم و حس میکنم.استاد با حس زیباتر و اشتیاق بیشتری دارند جملاتی که چند لحظه قبل رو گفتن رو تکرار میکنند.

    جملات عاشقانه

    تعریفهای بی بهانه

    تمرکز رو زیبایی ها حتی در استانه رفتن

    به به چه راننده ی باصفایی

    چه انسان خوشرویی

    جریان هدایت از همین صبح

    با این اوبر زیبا که نشانی از فراوانیه

    میاد

    و میبره

    هم دو کبوتر عاشق رو

    هم ما بروبچ باحالارو

    خدایاشکرت

    حتی ماشینی که استاد و عشقش جذب میکنند

    شیک و باکلاس و تمیزه

    رانندش خنده رو باکلی حس خوبه

    بی بهانه میخنده

    در هر سوال و نشانی

    اشاره میکنه به زیبایی هاش

    بعله

    بازم کبوتر با کبوتر

    و عشق بازانِ باصفا با عاشقان

    .

    و بازهم استاد فراغ بال

    که به هربهانه ای میبخشه و میگذره و هدیه میده

    ازانچه خدای زیبایی ها داده

    چون میداند و اگاه است و ایمان دارد

    که زیباتر همیشه هست و میاید

    خودش

    با پای خود

    پس گذر کن و رها باش

    چون راهش همین است و بس

    .

    واقعنااااااااااااااااااااا عالیند

    چطوری اخه.اینقدر شاد.اینقد ازاد و رها

    میخندند با دل و جان

    میخوابند با فکر اسان

    چون همه جا مال خداست

    و هرجا خداست بهشت انجاست

    .

    پنج اصل مهم :

    خدا

    عشق

    خدا

    تکامل

    خدا

    .

    تکامل یعنی از جایی شروع کن که درتوانته

    یعنی ایده های کاملا عملی

    عشق هم یعنی

    عشق

    بنظرم حتی گفتنش هم حس خوبی میده

    .

    وای

    چقدر دنالتاش خوشمزسسسسسسسسسسست?

    کلا همه چیز

    .

    درعین سادگی به خودشون میرسند

    به خودشون اهمیت میدند

    تنوع میدند در عین سادگی

    باز هم فراوانی

    در همه چی فراوانیه

    هر روز تنوع در همه چی بیشتر میشه

    تازه خریدارها هم بیشتر میشه

    از ساده ترین ایده ها میشه فروشهای زیاد داشت

    چون این طبیعت جهانه

    تو اهای تو

    تو الان ایده در ذهنت داری و اون اجابت درخواست یه عالمه ادمه

    .

    هرکسی با هر پوشش و عقیده ای ازادانه و راحت کارشو میکنه

    .

    جالبیه این جهان اینکه،

    یه ایده ای میاد و یه عده ای مشتاق و کنکاو میرند به استقبال

    کمی بعد میشه جزوی از نیاز همه مردم جهان

    و همهههههههه میرند سراغش

    مثه ماشین که روزی نبود ولی الان همه دارند

    دوباره کمی بعد همون ایده کمی بهتر میشه

    دوباره یه عده افراد مشتاق و کنجکاو بااین که کلی خرج کرده بودند و اون ایده رو داشتند ولی باز میخرند و باز هم مشتاقانه و لذت میبرند از خرج کردن پولشون در این راه

    و کمی بعد باز همین ایده تکراری که کمی زیباتر شده

    میشه جزوی از نیاز همه مردم جهان

    مردمی که همه already دارند ها

    ولی بازم میخرند

    مثه گوشی هایی که هر روز به روز میشند و هر روز همه دوست دارند که اونقدر ثروتمند باشند که داشته باشند.و اینقدر این درخواست رو میفرستند تا بلاخره میخرند.

    اینا فراوانی نیست؟

    هیچ ایده ای کهنه نمیشه

    حتی اگر همه مرد جهان داشته باشندش

    همون ادما دوست دارند بارها و بارها تجربش کنن

    مثه دونالتی که خوشمزگیش تکراری نمیشه

    .

    الان یه ایده ی دیگه بهم الهام شد

    و اون اینکه حتی گفتن برداشت هامون یجورایی مثه رها کردن و بخشیدن ثروتیه که خدا بهمون داده

    وقتی ازش میگذری یا هدیه میدی به بقیه

    هم خودت بیشتر ازش لذت میبری

    و درکش میکنی

    هم اجازه میدی ازون جنس،جنس بهترشو جذب کنی

    وقتی الهاماتمون رو باهم به اشتراک میذاریم

    باعث میشه مدارمون بره بالاتر

    حتی کوچکترین و ریزترین ها

    چقدر من این فضای صمیمی رو دوست دارم

    قبلا هی بهم القا میشد که ایده هاتو برای خودت نگهدار وگرنه ازت میدزدند

    و خودمو حبس میکردم با نگرانی در ایده های محدود خودم

    ولی الان با این باورهای خداگونه

    اجازه میدم به عظمتی که در وجودم نهفته است

    بی نهایت شود

    و جاری شود

    در جهان

    و زندگی رو زندگی کنم

    .

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای: