سفر به دور آمریکا | قسمت ۵۶ - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

408 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 2104 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    خداوند خالق زیبایی‌ها و پاکی‌ها

    سلام و خدا قوت به استاد پر انرژی و با نشاط

    مریم بانو مهربان و زیبابین

    و تک تک دوستان خوب و نازنینم

    صبح دل‌انگیزتون بخیر و شادی باشه

    چه قدر این فایل حسش خوب بود

    پر از ثروت و نعمت بود

    پر از برکت خدا بود

    پر از ادم های زیبا ، ارامش و در صلح بود

    پر از احساس شادی و خوشحالی

    پر از ادم هایی که قبل از اینکه محصولاتشون رو بفروشن ،

    احساس خوبشون رو به هم هدیه میدادن

    شور و اشتیاقشون رو به هدیه میدادن

    سادگی و زیبایی درونشون رو به هم هدیه میدادن

    و در ازاش لبخند و شادی دهها برابری رو دریافت میکردن

    احساس رضایت رو دریافت می‌کردن

    عشق دهها برابری و لذت های قشنگ رو دریافت می‌کردن

    خدایا شکرت

    استاد عزیزم دیشب بود این فایل رو دیدم و یه عالمه انرژی و شور و هیجان ازش گرفتم

    و امروز ساعت سه صبح بود که قبراق و سرحال از خواب بیدار شدم

    خدا داشت میگفت برو بیرن و از این همه نعمتی افریدم و این همه امکاناتی که در اختیارت گذاشتم استفاده کن و لذت ببر

    منم جاتون خالی اومدم کوه

    یه مسیر جالب انتخاب کردم و دارم میرم بالا

    هوا خیلی عالیه و یه خنکی خاصی داره خورشید هم تازه طلوع کرده و یه سکوت دلچسبی هم حاکمه

    وخیال دارم پر قدرت تا قله ادامه بدم :)

    خدایا شکرت که این قدر زیبایی برامون افریدی

    سلامتی و حال خوب رو بهمون هدیه دادی

    نعمت‌های فراوان و امکانات عالی در اختیارمون گذاشتی

    و زیبایی و سادگی و شادی رو درونمون قرار دادی

    خدایا شکرت

    استاد عزیزم بابت این سایت و این فضای مقدسی که برامون فراهم کردین بسیار سپاسگزارم

    بانو شایسته باسلیقه ازتون بسیار تشکر میکنم

    مثل همیشه اماده و دوربین به دست کلی زبیایی و قشنگی رو برامون تصویر میکنین

    در پناه الله یکتا شاد سربلند و پیروز باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    نغمه نعیمی گفته:
    مدت عضویت: 3009 روز

    سلام به خانم شایسته ی نازنین و استاد عباسمنش عزیز

    این فایل هم سراسر زیبایی بود مثل بقیه فایلها

    چیزی که در این قسمت بیش از هرچیز دیگری توجه منو جلب کرد آرامش و مهربونی فروشنده ها بود

    چقدر با لذت کار میکردن،با عشق و محبت به مشتری ها خدمات ارائه میدادن و چه مهارتی در کارشون داشتن

    خدایا شکرت که من در مسیری قرار گرفتم که میتونم این زیبایی ها رو ببینم و تحسین کنم

    امیدوارم تنتون سالم و خداوند نگهدار و راهنماتون به سمت لذتهای بیشتر باشه

    ???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 3004 روز

    بنام خالق زیبایی ها

    سلام ودرود فراوان‌به استاد عزیزم ومریم جان‌عزیز ودوستان الهی ام

    این فایل را دیروز نگاه کردم ولی وقتی نت برداریم تموم شد مهمان رسید وفرصت نشد تو سایت ثبتش کنم

    امروز بعداز ظهری اصلا حوصله هیچ کاری نداشتم دلم میخواست برم بیرون ولی میدونستم امکانش نیست گفتم بزاریکی از فایلهای سفر به دور آمریکا یا زندگی در بهشت را ببینم بستنی از یخچال برداشتم نشستم رو مبل گفتم حالا تا این فایل دانلود بشه چکار کنم حسم گفت یکی از فایلهای تو گوشیت رو ببین که حداقل ورودی ذهنت را کنترل کرده باشی حوصله کاری هم نداری اشکال نداره ببین ولذت ببر ولی نشانه هایی که تو این قسمت دیدم وصحبتهای مریم جان من را وادار به نوشتن کرد در ابتدا آن راننده خوشرو وخوش خنده وشوخ من را به وجد آورد اینقدر خنده های استاد در پاسخ به راننده وبرعکس انرژی داشت که به کل حالم عوض شد واستاد هم که به جبران محبت وخوشرویی ایشان امتیاز 5 ستاره وبالاترین مبلغ را برایشان در نظر گرفتند اولین نشانه این بود وقتی استاد از ماشین پیاده شدند گفتند راننده گفته حالا که میرید به.نوت مارکت حتما بستنی های خانم جینی که طعم‌های متفاوتی دارد رو امتحان کنید واین در حالی بود که من تصمیم گرفتم بدون هیچ حس بدی بشینم رو مبل وبستنی بخورم ولذت ببرم وچقدر استاد من شما را تحسین کردم که گفتید هدایت پروردگار را دریافت کردیم وحتما بستنی های خانم جینی را امتحان خواهیم کرد

    نورت مارکت نمود عینی شروع کسب کار از همان جایی که هستیدوامکاناتی که همان لحظه در اختیار دارید اینها همان اصلی هست که تمام افرادی که می‌خواهند کسب وکار شخصی خود را داشته باشند باید در نظر بگیرند کارشون را شروع کنند وبا طی کردن تکامل خود در این مسیر پله به پله ثروت بیشتری بسازند همان اصلی که کمک میکنه پیشرفت کنید بدون اینکه شکست بخورید ،همان اصلی که کمک می‌کند از کاری که عاشقش هستی ولذت میبری خلق ثروت کنیم ،همان اصلی که کمک می‌کند مسیر تکاملیمان مسیر لذت بخشی باشد چه فضایی، چه انسانهای بی نظیری چه رنگهای شادی چقدر همه جا تمیز هست چقدر همه حالشون خوب هست

    چقدر آن خانم که زیر میز بساطش داره استراحت میکند ستودنی است چقدر با خودش در صلح هست که اصلا نگران قضاوت دیگران نیست اصلا اینجا همه سرشون به کار خودشون هست واین رفتار و ویژگی شخصیتی این افراد هر دفعه مرا به تحسین وا میداره وچقدر عالی وتحسین برانگیزند باهر امکاناتی که دارند شروع کردند یکی در حد داشتن یک ماشین ،یکی تخم مرغ مرغهاش را برا فروش آورده ،یکی گل ،میوه وسبزیجات حاصل مزرعه کوچک جلو خانه اشان هست آورده اما بجای گلایه آمدند با عشق از همان امکانات وتوانایی هایی که دارند یه کسب وکار کوچولو برا خود درست کردند وبا عشق محصولات کشاورزی خودشان را مرغ ،تخم مرغ را تو ماشین چیدند ویک میز وصندلی گذاشتند وبا عشق آن را می‌فروشند

    چقدر این خانمی که خمیر را ورز می‌داد خوشرو وخوش خنده بود وچه حرفه ای کار میکرد وچقدر باهم با محبت رفتار میکردند تتوهای رو دستاش چقدر زیبا بود

    چه دونات های خوشرنگ ومتنوعی مطمئنا باید خیلی خوشمزه باشد ،چه بچه های زیبایی با موهای طلایی که در حال خوردن بستنی بودند

    چقدر این دختر خانم با مزه وزیبا بود

    نورت مارکت ظاهرا یه بازارچه هست که افراد آمدند تا کسب وکار روزانه خودرا داشته باشند ولی چیزی فراتر از اینهاست عشق بین اعضای تیمی هست که در هر غرفه کار میکنند وبه جهان چیزی فراتر از شیرینی وغذا میدهند آنها به جهان عشق ولذتی را تقدیم می‌کنند که خودشون دارند چقدر صمیمیت ،چقدر حال خوب ،نزدیکی و احساس‌های قشنگ چقدر با عشق کارشون را انجام می دهند چقدر خوب یاد گرفتند که به اصل توجه کنند واز حواشی دوری کنند کسی نگران نیست همه حالشون خوب هست واین حال خوب را عاشقانه وسخاوتمندانه نثار یکدیگر می کنند

    خدایا شکرت

    در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    سهند گفته:
    مدت عضویت: 653 روز

    درود و عشق بر سلاطین

    خوب هسین…

    به به بازم شکر خدا امروز بعد از بیدار شدن رفتم پیش استاد یوگا و بعد از دوروز تمرین سخت امروزو بهم استراحت داد و گفت برو تمرین تنفس پرانامایی انجام بده و من اومدم تمرین پرانامایی و رو انجام دادم و همراهش یه تجسم عالی رفتم که خودمو دیدم با عزیز دلم که داریم میریم دبی که با یه پرواز خصوصی vip بریم به مقصد آمریکا و اونجا خودمون کار و سرمایه گزاریمونو شروع کنیم و مابقی عمرمون رو توی بهشت زیبای آمریکا بگذرونیم و با عشق بریم پردایس و استاد و بانو شایسته رو هم ببینیم و کلی از عشق بگیم…

    بعد از این تمرین یوگام با احساسی شگفت انگیز و عالی چشمام رو باز کردم و گفتم برم سریال سفر به دور آمریکا رو ببینم که روزمو قشنگ تر کنم با زیبایی های این سریال که با شروع این قسمت جهان هستی همینجور بهم چراغ سبز نشون داد …

    از لباسی خفنی که استاد پوشیده بود که من عاشق این پیراهنش هستم… و چراغ سبز دیگه از بیزینس های شخصی که انسان های با عشقی رو نشون میداد که توی هر لولی داشتن به مردمشون خدمت میکردن و مردم هم با عشق ازشون خرید میکردن و پیش خودم میگفتم وای چقدر فراوانی چقدر غذا آخه کسیم هس اینا رو بخره دیدم خانم شایسته از مشتریانشونم فیلم گرفت که هستن کسایی که خرید کنند و این باور کمبود در من عوض شد که خدای فاضل و روزی دهنده مشتری رو به سمتت هدایت میکنه به راحتی و با عشق…

    چراغ سبز دیگه بانوان مو طلایی بود که من عاشق اینم که عزیز دلم مو طلایی باشد….

    و چراغ سبز دیگه گل های رزی بود که دیدم چون واقعا عاشق گل رز هستم و هر روز برای عشقم گل رز خواهم داد و هر روز عشقمو براش تمدید خواهم کرد و برای همه زیبایی ها از خداوند سپاس گزارم

    که همه این زیبایی ها لطف و کرم خداست که جاریه که من هم الان و هم در آینده تجربه خواهم کرد…

    دوستارتون سهند (:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    سید کاظم فلاح گفته:
    مدت عضویت: 3341 روز

    سلام

    من درحال ساختن این باور هستم : ثروت در جهان بی نهایته و فرصت ها هر روز بیشتر میشه + پول دست مردم زیاده

    حالا چند تا نکته در راستای تقویت این باور به چشمم خورد که میگم :

    ۱ – کشور امریکا یه زمانی نژادپرست ترین کشور دنیا بود. برده داری و نقض حقوق سیاه پوستان در این کشور یه زمانی قانون بود!

    تو این کلیپ همکاری اون سیاه پوستان و سفید پوستان خیلی چشم منو گرفت و به این فکر کردم که جهان هیچ وقت به عدالتی و ناحقی فرصت زیادی نمیده و به قول قرآن ( خداوند همیشه حق رو بر سر باطل میکوبه ) و با حل کردن مشکلات خودش فرصت های بیشتری رو برای خلق ثروت ایجاد میکنه. همیشه جهان در حال پیشرفته و با فکر کردن به این موضوع بازهم قوت قلب بیشتری گرفتم و پیش خودم گفتم ببین کاظم : امکان نداره تو مسیر درست باشی و جهان پاداش بهت نده. امکان نداره ! به قولی دیرو زود داره اما سوخت و سوز نداره!

    ۲- آزادی واقعی

    وقتی اون خانومو دیدم که مثل یه بچه که هر جا خسته میشه میخوابه، راحت رو آسفالت خوابیده اصلا کیف کردم. یادمه یه دوستی داشتم که حاضر نبود مثلا تو خیابون راه بره و ساندویچ یا بستنی بخوره . همیش میگفت ضایعه!! من اون موقع هم حرفشو نمیفهمیدم همش میگفتم آخه چیش ضایعه؟!!

    این احساس آزادی واقعی روحه انسان که میخواهد در لحظه اون کاریو بکنه که ازش لذت میبره.

    خدایا چقدر دوست دارم به چنین محیطی هدایت بشم

    ۳- راننده اوبر

    از لحظه ای که راننده اوبر گفت Hello عاشقش شدم. چقدر تو صدای این آدم آرامش و محبت بود. این صحنه به من یادآوری کرد که فرکانس ادماست که داره همه کار میکنه. یه ادم کاملا غریبه میتونه اون ورِ دنیا باشه، اما تو فرکانسی باشه که، از این ورِ دنیا فرکانسش حس بشه

    و نکته بعد اینه که چقدر هر راننده اوبری که به پست شما خورده خوش اخلاقه. این خواسته در وجود منم شکل گرفت.

    ۴- فراوانی نعمت

    موضوع بعدی که خیلی بهش فکر میکردم اینه که انقدر تنوع غذا و وسایل زیاده که ما حتی اسم خیلی از چیزا رو نمیدونیم.

    وقتی تنوع مرغ و ماهی رو میدیم یاد این آیه افتادم که : چه کسی از زمین و آسمان به شما روزی میدهد؟!

    وقتی به اندازه خودم در ابعاد جهانی فکر میکنم خندم میگیره!

    پیش خودم میگم من در حد یه ذره میکروسکوپی هم نیستم اما اندازه یه دنیا غرور و تعصب و باورهای منفی و شرک با خودم حمل میکنم!

    من فقط چهاردیواری اتاق خودمو میبینم بعد در مورد ملک خدا، قدرت خدا ، توانایی خدا ، فراوانی نعمت های خدا ، سختی و آسونی کارها ، چجوری انجام شدنشون، بنده های خدا و کلا همه چی نظر میدم ! من فقط ۴ تا آدمو دورو برمو میبینم بعد در مورد علایق و سلایق و پول تو جیب ملت نظر میدم!

    خدایا خودت مارو ببخش و به راه راست هدایتمون کن .

    بهترین راهی که تا الان برای ضعیف کردن باورهای مخربم و تقویت باور توحیدی به خودم یاد دادم اینه که فقط از خودم اینو میپرسم :

    تو چطور جرات میکنی بگی …..( باور منفی )……….. وقتی خدا هست؟

    امیدوارم مفید باشه موفق باشید

    ممنون از خانم شایسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    مهدي بصيري گفته:
    مدت عضویت: 2589 روز

    بنام خالق تمام هستی و نیستی

    سلام به خانواده عباسمنش

    خدارو سپاسگذارم بابت این همه نعمت و زیبای هاش خانم شایسته عزیز ممنونم از شما که دست خداوندید برای نشون دادن زیبایی های امریکا به ما

    من که جز زیبایی و انرژی مثبت چیزی ندیدم

    از همون اول فایل راننده اوبری که شمارو به مقصد رسوند چقدر انرژی مثبت داشت و بازارچه نگو که در عین سادگی عالی بود و پراز زیبایی همه جا تمیز همه خنده رو و پرانرژی و چقدر خوراکی و انواع غذاهای رنگارنگ که دهن ادم اب میفته

    اینا همه نعمتهای خداوند وهابه که بی منت در اختیار بنده هاش قرار داده

    خدایا شکرت

    بازم ممنون خانم شایسته عزیز??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    سمانه امینی گفته:
    مدت عضویت: 988 روز

    مریم عزیز واستاد نمیدونید که چه قدر من دیوانه شدم با دیدن این فایل چه شوری در وجودم برانگیخته شد چه جریانی دروجودم شعله ور شد

    من نمود عینی اموزهای های دوره احساس لیاقت رو در وجود و رفتار این ادم ها دیدم ،ادم هایی که واقعا با خودشون در صلح اند (واقعا مدتی هست من ادم هایی رو میبینم که ارومند ،صبورند،وجه مثبت اتفاقات رو میبیند ؛ وجالبه این ادم ها ادم های جدیدی نیستند بلکم رفتار جدیدی دارند،)

    چه قدر همه با خودشون راحتند بدون ِ هیچ نقابی از راننده خوش برخورد گرفته تا ادم های north market

    اون اقای میانسال چه قدر دوست داشتنی بود برام

    چه قدر با سلیقه محصولاتشو رو چیده بود چه قدر برای محصولاتشون ارزش قائل بودند چه رومیزی های خوش رنگی و چه گل های زیبایی در کنارِ محصولاتشون گذاشته بود

    واایی که چه قدر این انسان ها با خودشون درصلح اند واقعا بهشت وجوده خودشونه..

    اون دختر خانمی که تکه های کیک یا نون رو برای پرنده ها میریزه مریم شایسته عزیزی که با عشق به تصویر میکشه چنین لحظه هایی که فقط عشق است عشق و ارامش..

    اون خانمی که خمیر دونات رو با لبخند وارامش داره ورز میده اصلا ادم های این فایل طوری بودند که انگار لحظه ی بعدی وجود نداره انگار هیچ مشکلی وجود نداره درواقع دارند در لحظه حال زندگی میکنند ،چه قدر ارامش اون دختری که فروشنده دونات بود تحسین امیز بود برام واقعا مشخص بود که چه قدر با خودش درصلحه چه قدر با خودش راحتِ چه قدر خودش رو پذیرفته و با خودش رفیقه…واقعا درصلح بودن ادا دراوردن و گفتن یکسری کلمات نیست در صلح بودن کنترل ذهنِ دیدنِ نعمت هایی که الان دارم هست مقایسه نکردن هست سپاسگزار بودن هست ودرکل جهادی اکبر در وجودم به پا کردن هست..

    چه قدر محصولاتشون رو با احترام به مشتری هاشون تقدیم میکنند انگاری خودشون میدونند که چه قدر کارشون با ارزشه،چه قدر مهمه چه قدر فرد مقابلشون با ارزشه چه قدرخودشون لایق احترامند لایق تزریق ارامش در وجوده خودشون هستند انشاالله خدا کمکم کنه که ثابت قدم باشم درمسیری که سرتاسر نعمت هست و بتونم هربار بهتر از قبلم عمل کنم و شخصیتی مثبت داشته باشم

    هیچ کس با عجله وشتاب کار نمیکنه کسی با رقابت کار نمیکنه کسی داد نمیزنه بیا این ور بازار وایی خدای من خدای من چه قدر روحم تشنه دیدن این تصاویر بود و هرچی میبینم سیراب نمیشم و پر از نکته هست برام انگار همه میدونن نعمت و برکت به اندازه همه اشون هست ورزقشون تمومی نداره و هرچه قدر بخواهند به اندازه نیازشون و حتی بیشتر از نیازشون هست این طمع نداشننه این حرص نزدنه این چشم ندوختنه به قرفه کناری و.. به وضوح میدیدم که وجود نداره …

    اره مریم جان طوری دارند خوراکی هاشون رو سرو میکنند و پخت میکنن انگار عزیز ترین ادم زندگیشوت اومده این قدر صمیمی اینقدر با ارامش.

    حالا دارم ادم هایی رو میبنیم که برای به دست اوردن پول کار نمیکنند برای با کیفیت بودن کار میکنند برای منحصر به فرد بودن برای اینکه لذت میبرند از کاری که میکنند کار میکنند نه به هر قیمتی…

    ای جانم اون خانم با چه لذتی دسته گل ها رو مرتب میکرد

    مریم جان استاد سپاگزارم ازتون

    واقعا قبلم شکفت از دیدن انسان هایی که اینقدر با خود و اطرافشون در صلح اند…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    ملیکا گفته:
    مدت عضویت: 574 روز

    سلام به استاد و مریم جون عزیز

    من وقتی دکمه(( به سوی نشانه ام هدایت کن))

    زدم نیت کردم که اون مسیری که قرار گرفتمو بیشتر واضح کنه واسم

    دقیقا وقتی دیدم مریم جون عزیز بازارچه رو نشون دادن و گفتن از هر جایی که هستند کسب و کارشون رو انجام میدن نا خداگاه اشک شوق از چشم هام سرازیر شد چون نشونه خدارو دریافت کردم من کسب و کارمو تازه افتتاح کردم و این واس جالب بود که موضوع این ویدئو دقیقا نیت من بود

    چیزی که توی این ویدئو قلب منو باز کرد

    اول از همه دیدگاه راننده به زندگی بود خیلی از راننده ها وقتی میشینی توی ماشین شروع میکنن به حرف زدن درمورد نکات منفی این راننده خوش اخلاق اول از همه از اتوبوس شما تعریف کرد و بعد با خوشحالی گفت امروز روز زیباییه

    دومین چیزی که باعث لبخند و باز شدن قلبم شد کودکان توی ویدئو بودند که مشخص بود در لحظه زندگی میکنن و از اون نعمت و خوراکی که دارن توی اون لحظه دارن نهایت لذت رو میبرن و چه شکر گزاری از این بالاتر که از نعمتی که داری لذت ببری و خوشحال باشی

    سومین نکته لبخند فروشنده ها بود که معلوم بود نگاهشون به کارشون زیباست و از بودن در اون بازارچه خوشحالن و با مشتری های خودشون حس خوبی دارن

    این ویدئو به من این درس رو داد که از چیزی که داری توی لحظه لذت ببر و سپاسگزار باش منتظر آینده نباش تا چیزی به دست بیاد و بعد خوشحالی رو پیدا کنی یاد گرفتم مثل بچه ها رها زندگی کنم و دیدم به دنیا زیبا باشه یاد گرفتم کسب و کارمو کوچیک نشمارم و از هنری که دارم فقط،سعی کنم لذت ببرم و عشق بورزم به کارم مشتری خودش وقتی عشق من در محصولم رو حس کنه خودش به سمتم میاد و فراوانی و مشتری های بیشتری جذبم میشن و ثروت و فراوانی به سمتم میاد به دنبال عشقی که منتقل کردم به جهان هستی

    ممنون از شما استاد و مریم جون عزیز برای این همه حس خوبی که ضبط کردید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    سمیه امینی گفته:
    مدت عضویت: 2288 روز

    عجب جای جالب و باحالی من کلی ذوق زده شدم!

    اول از همه اینجا منو یاد بازارچه های خیریه و نیکوکاری انداخت که همین حال و هوا رو دارن خیلی خیلی خاطره انگیزه شد واسم …

    واقعا نمادی از فراوانی و تنوع محصول و سلیقه و ایده

    همه چیز مهیا بود و همه جور چیزی در دسترس از تخم مرغ و گوشت و لبنیات گرفته تا شیرینی و گل و بستنی و تابلو نقاشی فوق العاده اس این همه محصول و آدم در کنار هم

    چه فضای گرم و دوستانه ای داشتن شوخی های اون دو تا دختر خانمی که دونات درست میکرد چه لبخندی داشت چقدر خوشحال بود انگار مهمترین کار دنیا رو داشت آره این اصله در لحظه کار تو مهم ترین کار این عالم باشه اونوقت دوناتها مزه ی عشق میگیره غذاها چاشنی مهر پیدا میکنه و تابلوها تصویر شفافیت پیدا میکنه دمشون گرم ???

    اسم مغازه ها هم جالب بود یا نوشته ها و پیامهاشون که یه جور تبلیغ محصولشون بود یا بنظر من یه کارت دعوت برای مشتری ها

    مثل اون گلفروشی که زده بود ( این زمین سیاره و خونه ی ما خنده هاشو با گلها تقدیم ما میکنه ????)

    انرژی این فضا مثبت و بالا بود و همراه با موسیقی های ناب خانوم شایسته عزیز یه هارمونی بی نظیر پیدا کرده بود

    اینجا برای من انگار یه روز از زندگی تو همین دنیای خودمون بود که هر کسی داره کار خودشو کسب و کار خودشو پیش میبره و واقعا همین تنوع وجود داره یکی کیک می پزه و یکی گل ها رو آراسته میکنه واقعا همه ی اینها لازمه ی یه زندگی سالم و توحیدیه همه مزه ها وجود داره مثل اینکه ما هم تو زندگی تضادها رو داریم که شاید به ظاهر تلخ بیان !!! اما همه در کنار هم زندگی ساز میشن و نکته مهم اینه که مثل همه ی اون فروشنده ها لبخند یادمون نره و با نگاه مثبت و امیدوارانه راه رو ادامه بدیم و دقیقا همون راننده اوبر بشیم که یه روز رو خوب میبینه و با شادی به مسافراش خوش آمد میگه ایول داشت ??

    خانم شایسته عزیز و استاد بزرگوار ممنونم و سپاسگزارم که من رو هم با خودتون همراه کردین چه جاهای خوبی میرین چقدر نکته دار و لذتبخش و فرحبخشه سفر با خونواده ای که به دنبال زیباییهاست

    ???

    و در آخر میخواستم آهنگهای این فایل رو بدونم ممنون میشم کمکم کنید با سپاس فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    اذر ارین کیا گفته:
    مدت عضویت: 2787 روز

    سلام به استادعزیزم وشایسته ی شایسته ام…سپاس فراوان از این لحظات بی نظیری که ماروهم با عشق باخودتون همراه میکنین…..عادت من به زیبابین شدن و زیباییهارودیدن در هرشرایط و مکانی در دل هر تضادی ..از شروع این سفرنامه ؛…رشد صددرصدی داشته …جوری که حتی وقتی دوتا کلاغ روی درخت دعواشون میشه ..میگم وای…چه باحاله دعواشون.؛الان چی دارن بهم میگن ؟و……انقدر همه چیز برای من پراز شعف وشادی شده که هرلحظه فقط میخندم وشادم… وبه محض برخورد به ناخاسته ای که میدونم یه موهبته واسم سریع میگم فقط زیباییهارو ببین…احساست و خوب کن…مثل استاد بخند ولذت ببرومثل شایسته جون بگرددنبال یه ردپای زیبا…..وسپاسگذار باش..اگرچه من چندسالیه که در یه بهشت بی نظیر زندگی میکنم پراز ثروت نعمت و فراوانی…جایی که همیشه در دل شب صدای بلبلای وحشی رو میشنوم….نزدیک طلوع خورشید هرروز همون ارکست زیبای پرنده ها رو نظاره گرم…هرروز روبروی اب ابی و فراوونم..هرلحظه هرجایی زیر سایه ی هر درختی میتونم بشینم …روی چمن بخابم و فقط حرکت ابرهارو ببینم…در سکوت مطلق…در ارامش …اگرچه سالهاست زندگیم غرق زیباییها بوده …..ونعمتهای دیگه که بی شمارن ولی فقط خدا میدونه که من هیچوقت انقدر زیبابین نبودم و لذت نبردم اززندگیم واینهمه نعمت و زیبایی؛..مگه باشروع این سفرنامه…شایسته ی عزیزم ؛دست هدایتگر خدا؛.چنان من رو شکرگذار وزیبابین نعمتهای خدادراین مدت کردی ؛چنان چشم من رو فقط عادت دادی به نظاره ی زیباییها در دل هر سنگی..پشت هر درختی…بالای هر شاخه ای….که من دارم عاشقانه ترین لحظات زندگیم رو با خدا سپری میکنم…انقدر عاشق خداشدم ..انقدر دارم باهاش لذت میبرم که حاضر نیستم حتی ثانیه ای از این فضا واین اگاهیها دور بمونم…هرروز لذت دیدن سفرنامه من و شیداتر و سرخوشتر کرده به بودن و لذت بردن و ساختن زندگیم..هرروز به عشق معجزات خدا توی زندگیم با امید بی نهایت ازخاب پامیشم و گوش به زنگ الهامات خدام …امروز وقتی جلسه ی اول قدم دوم رو مرورمیکردم؛کلام استادعزیزم…که رمز خوشبختی داشتن احساس خوبه که باتمرکز روی زیبایبها و سپاسگذاری و باورهای ناب توحیدی بوجود میاد…گفتم ببین چقدر با این سفرنامه درک دارم میکنم تازه این حرفارو…چقدر حالم خوبه..چقدر روحم میخاد پرواز کنه..چقدر احساس ازادی و رهایی دارم….چقدر همه چیز قشنگ و زیباست..حتی صورت نشسته ی یه پسر زغال فروش…چه چشم زیبایی داره …چه قلب سفیدی داره…چه قشنگه این خدارودیدن و فهمیدن…امروز فایل سفرنامه پراز تونالیته ی رنگ بود برای پالت نقاشیم….امروز من تمام رنگهای زیبا و دلخاهم ویکجا توی یه بازارچه ی پراز عشق دیدم..مثل یه بوم نقاشی بود واسم…هم رﺋال کار شده بود هم مدرن…….امروز من یه جمله ی زیبا واسه ی طراحیام پیدا کردم…The earth laughs in flowers…..امروز من باچه عشقی اون شیرینیهارو دیدم و طعمش و حس کردم و تا شب برام خریده شد..امروز وقتی رانندتون گفت بستنیای جنی رو حتما امتحان کنین من حسش و امتحان کردم و همون لحظه طعمش و چشیدم وتاشب برام خریده شد..امروز من اسپاگتیهارو تست کردم و بوش و شنیدم…وواسم اماده شد تاشب…امروز من چقدر غذاهارو تست کردم و ظهر با بو و طعم اون غذاهای عاشقانه و رنگارنگ فیلم ساراکوچولو رو بیاد اوردم..وقتی با اون دوست سیاهپوستش توی اتاق بالای شیروونی خابیده بودن وتجسم میکردن دارن چه غذاهایی میخورن و باهم شادبودن و خندیدن…و شب واسشون چیده شد از طرف اون اقای همسایه که ناظر این عشق اونا بود……و واسه من تاشب از چیزای دلخاهم چیده شد مثل یه پرنسس…….ویاد جمله ی اول فیلمش افتادم که سارا میگه ..بابا من یه پرنسسم….و پدرش میگه..سارا ،توهرچیزی و که باورکنی همونی...این جمله رو من بارها بیاد اوردم و تواین فضا فهمیدمش…….که همه چیز باوره…..همه چیز کنترل ذهنه..همه چیز زیبابین بودنه..ومن به تمام خاسته هام تواین فضا دارم میرسم..من دارم میبینم که یه پرنسسم و خدا بهترینها روداره واسم میچینه……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: