https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/09/abasmanesh-13.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-09-16 08:33:452024-08-29 12:00:16سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۰
308نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
درود پر انرژی به استاد گلم که خودش دنیایی از انرژیه🖐
بسیار عالی و ممنون که مارو همسفر خودتون میدونید و زیبایی هایی که از ظاهر کوچیکن ولی در باطن دنیایی پر از نعمت و شوق و هیجان داره..در این فایل رهابودن؛ آزادگی؛ریلکسی رو فهمیدم اخه هروقت هرجامیرفتم یامثل همین دیروز که بارون اومده بود با عمه جونم (که هم سن و سالای خودمه) رفته بودم رو حیاط برای عکاسی دلم میخواست بهترین و جذابترین عکس بگیرم ولی برعکس میشد چون خیلی مانور میدادم خودمو غیر طبیعی نشون میدادم ولی الان بهم یادآوری کردین آزاده باشم رهاکنم هرچیز غیرطبیعی رو👌
تو ستاره قطبی ام هرشب مینویسم من باید رهاکنم و آزاده تر باشم و نشانه امروزم یادآوری برای ناخودآگاهم بود..
من میتونم و خواهان تغییرم 💪🤚
دوستتون دارم مریم جان؛مایکل عزیزم و استاد مهربانم که به ما انرژیهای مثبت و عشق بین خودتون رو میفرستین 💞
فیلمها یا عکسها رو از زمانهای خیلی دور که نگاه میکنیم
پیش خودمون میگیم
چقدر قبلترها، همه چیز فرق داشت
انسانهایی که هنوز تمدن رو وارد زندگیشون نکرده بودند چقدر محدود فکر میکردند
گرچه اگر دقت کنیم هنوز، آثاری از همون رفتارها باز در ماممکنه که دیده بشه
اما از قبل ترها بیاییم جلوتر
دنیای قبل از ورود اینترنت به ایران و دنیای بعد از ورود اینتر نت به ایران
به نظر من این انقلابی که با اومدن نت های گوشی؛ وارد ایران شد
از تمام انقلابهای قبلی بزرگتر بود
خیلی کم میگذره از زمانیکه همه مردم تونستن نت رو روی گوشی هاشون داشته باشند
و دنیای مجازی رو تجربه کنند
اما در همین زمان کم اینقدر مسایل برای مردم تکرار شده که باورها خیلی تغییر کرده
برای مثال تو یه فایلی هم استاد اشاره کردند
قبلاً مردم از استعدادهاشون استفاده نمیکردند
اما با اومدن فضای مجازی مردم دیدند که همون رویاشون رو خیلی ها دارن انجام میدن بعد براشون طبیعی و بدیهی شد
یا مسایل خانوادگی با دیدن فیلها و داستانها و کلیپ ها و اخبارها عادی شد
شاید قبلاٌ مردم فکر میکردند این مسایل فقط در چهارچوب خونه اونهاست برای همین به چشم یه مسیله بزرگ بهش نگاه میکردند اما حالا متوجه شدندکه این مسیله ممکنه تو هر خونه ای اتفاق بیفته
اینها رو گفتم که بگم
یه سری از باورها رو هنوز داریم
حتی بابا ها ومامان های ما هم که نت دارند روند تغییرات جهان رو قبول نمیکنند و در فضای مجازی هم با همون تعصبات با همون زاویه دیدها زندگی میکنند
فضای مجازی میتونه ما رو ببره تو خونه های رویاییمون و حتی بهمون نشون بده که خیلی ها دارنش و ما هم میتونیم داشته باشیم
فضای مجازی میتونه ما رو ببره سر کلاسهای آموزشی که شاید با توجه به شرایطمون هیچوقت نمیتونیم شرکت کنیم
ماهر لحظه تو اینترنت میتونیم یه زندگی رو سرچ کنیم و بریم خلقش کنیم
امااینها همه برای کسانی هست که خواهان زندگی جدیدتر
متفاوت تر وبهتر هستند
آدمها نت رو باز میکنند که همون زندگی خودشون رو تویه دنیای دیگه هم ادامه بدن
همون غرها رو میزنند
همون پیج هاییکه همیشه پستهای غمگین میزارن رو فالومیکنند
همون آزارها رو به جنس مخالف میرسونند
همون طور از فضای بینهایت بزرگ مجازی استفاده میکنندکه از فضای بینهای بزرگ واقعی استفاده کردند
با بزرگتر شدن دنیا
آدمها بزرگ نمیشن
با بزرگتر شدن خواسته هاشون آدمها بزرگ میشن
خواستن اینکه باید تغییر کرد تا رشد کرد
تو این فایل یهو یه سوال به ذهنم اومد که چرا تو ایران اینهمه آزادی نداریم ؟
فکر کنید فقط به اینکه یه گوشه تو ایران دونفر برقصن
و جواب
برای اینکه اینجا همیشه به ماگفتن همه چی زشته
یه فیلمی بود
هیس دخترها فریاد نمیزنند
باید بگم جای خیلی فیلمها خالیه که سناریو بنویسن برای اینکه چرا پسرهای ما گریه نمیکنند؟
چرا زنهای متاهل ما با اومدن اینترنت به خونه هاشون تازه فهمیدن که دنیا چقدر با اون آشیونه پر عشقی که ساختن متفاوت هست
تو ماها که تو ایران زندگی کردیم باورهای محدود کننده خیلی زیاد هست
چون همه رو با دین قاطی کردن
و اسم عُرف روشون گذاشتن
من تو یه خانواده مذهبی بزرگ شدم
خیلی از کارها برای من زشت بود
یاد نگرفتم که خودم باشم
برای اینکه هر کاری از من سرمیزد میگفتن زشته
بلند نخند زشته
غروب نشده خونه باش زشته
با غریبه ها حرف نزن
دست نده
نگاه نکن
موهات بیرون باشه از همون تار مو اون دنیا آویزونت میکنند
اگر مچ دستت رو کسی ببینه اون دنیا آتیش میزنن اون قسمت رو
استاد قانون کجای کار بود؟
تمام دینی که به ما یاد دادن اشتباه بود
صدات رو مرد بشنوه گناهه
بخندی لحن صدات مردها رو تحریک میکنه و تو گناه میکنی
یعنی الان که دارم فکر میکنم میبینم همش تو حاشیه کردن مارو
امروز یه فایل از استاد شنیدم که گفتن علت رفتارها و ترسهاتون رو بشناسین
این جمله منو به فکر برد
علت خیلی از رفتارهام
حرفهایی بوده که در مورد دین به من زدند و برام جای تعجب داره که چطور من هیچوقت به این فکر نکردم که شایداینها اشتباه باشه
یعنی دین ما که اسلام هست وکاملترین دین
تمام حرفهاش همین بوده
حجاب بگیر وگرنه از دیوارهای جهنم آویزونت میکنند
تصویر از بهشت که پر از خانومهای خوشگل برای لذت بردن مردها
و تصویر از جهنم یه سری زنها که روسریشون رو سفت نگه نداشتن
یعنی دین ما در همین حد هست ؟
واقعاً جالبه که با اینکه از سال هشتاد و هفت خیلی خیلی قرآن رو بیشتر و بهتر خوندم اما هیچوقت در مورد قانون اطلاعاتی نداشتم
خدارو واقعاً سپاسگذارم
اگر قانون رو نمیفهمیدم
الان یه گوشه ای داشتم به تارهای موهام که از سرم از صبح بیرون بوده فکر میکردم
چقدر فکر من محدود بوده
یه گاهی به خودم میگم سمیه قبل از آشنایی با قانون، شبها و صبح ها به چی فکر میکردی ؟
یه جورایی خوشحالم
چیزی از قبلم یادم نمیاد
اینقدر چیزهای جدید یاد گرفته ام و اینقدر اینها شیرینن که
اگر یه باور محدود کننده میشنوم میگم چطور این آدم اینجوری فکر میکنه ؟
و جوابش اینه
همون طور که قبلاً خودت هم اینطوری فکر میکردی
و خوشحالم یه جای کار تصمیم گرفتم که تغییر کنم
با منه قبلی فرسنگها فاصله دارم اما باز با آغوش باز این تغییرات رو میپذیرم
وقتی که یه باور نادرست رو میشنوم و هنوز نمیدونم که چرا نادرست هست
واقعا تمام این فایل پر از زیبای وصف ناپذیر و درس های بینظیر داشت ولی دو سه نکته اش خیلی برام جالب و پر از درس بود اول راه رفتن اون کوچولی که با عشق راه میرفت درست هست با کمک پدرا ش داشت راه میرفت و اون شور شوق و اون هیجان و خوشحالی اون کوچولو برای راه رفتن خیلی منو به وجود اورد و من به یاد شور و انگیزه که ما برای اهداف مان درام می اندازد و اینکه درسته راه نمیتوانست بره و بی تعادل راه میرفت ولی ادامه میاد و حرکت میکرد . بینظیر بود بینظیر .
و دوم اینکه یه فردی توی تصویر داشت بازی میکرد و مثل بچه های کوچیک اینور و اونور میرفت با اینکه سن بالای داشت شاید 25 الی 30 . اوحیه اون فرد برای لذت بردن و شادی کردن و مهم ندانستن نظر دیگران خیلی برام جالب بود و اینکه یه خانمی هم بود که بالای 60 سن داشتت ولی مثل بچه های کوچیک اومده بود و وسط جای مثل باران اب روی ادم میامد و اینکه
ادما چقدر با هم دیگه در صلح بودند با خودشون با دیگران .ادما های مختلف سیاه پوست سفید . از هندو و چین و کلی جا های دیگه داشتن باهم از اون فضا با عشفق لذت میبردد .
خدا را واقعا برای این همه دیدن زیبای که هست و من به سمت شون هدایت میشوم خداوند را بینهایت سپاسگذرام و از خداوند سپاسگذارم که شماها رو به بهترین شکل و راحترین حالت به سمت زیبایی ها هدایت میکند
Hello to you beautiful people :) —- 1 —- something that I got recently from watching the past few episodes is I wanna remind myself that before achieving a relationship like yours, that I would have a partner that constantly tells me "I love you" or "You are so great", "I admire you" and etc. I need to tell all of those things to myself first. I mean I have to love myself first, I have to encourage myself first, I have to motivate myself first. then I will be able to have a person (or people) in my life that have the same attitudes and feelings towards me … It's all about me, there is no relationship with others, its just THE relationship I have with myself, other people are just a reflection of "how I think of myself". I really love your relationship and its truly a couple goals for me. but I noticed before having a person like you in my life and experiencing a relationship like that with others, I really need to work on THE relationship with myself (How I think of myself, How I feel about myself). (Like the dancers in this episode, but this time try to encourage and motivate yourself as they did to each other) —- 2 —- these videos and this series is a great reference of a the great life that you talk about in your teachings and courses, as I said it before its like a practical guide, like a workshop but I have to remind myself that: "Don't forget that these videos are suppose to help you with your CURRENT life". I mean It's pretty easy to find beautiful things in these videos but the ultimate goal of watching these videos is to create that life for myself and teaching my mind to focus on beauties and positivity. Seyed Hussein didn't have this life from the day that he started working on his mind, but I think he tried to focus on positivity from that day, and his life got better and better gradually, day by day. cuz I found that sometimes I'm watching these series and trying to find beautiful things in your life, but when it comes to mine, I totally forget that I have to do the same thing in MY life. The ultimate goal and purpose of watching these videos is to create that positive mind and lifestyle to this very moment of my own and day to day life. Love Y'all
سلام خدمت همه دوستان
—- ۱ —-
نکته ای که به ناگهان به ذهنم اومد و یه جورایی درک بیشتری ازش پیدا کردم اینه که منم دوست دارم یه فردی مثل سیدحسین یا مریم در زندگیم باشه که مدام بگه “عاشقتم” یا “آفرین و تحسینت میکنم” و یا مدام از طرفش تشویق بشم
اما قبل از اینکه همچین آدمی وارد زندگیم بشه، یا بهتر بگم همچین تجربه ای رو با آدمای در زندگیم داشته باشم اینه که اول من خودم باید این جمله ها رو به خودم بگم،
خودم باید خودمو تشویق کنم،
خودم باید به خودم انرژی و انگیزه بدم
خودم باید خودمو دوست داشته باشم و عاشق خودم باشم
خودم باید باورهای مناسبی درباره خودم داشته باشم
در نهایت انگار چیزی به نام رابطه با دیگران اصلا وجود نداره. رابطه من با خودم و با خدای خودم هست.
دیگران فقط همون رابطه رو منعکس میکنند. دیگران فقط یک آینه ای هستند از رابطه خودم با اصل خودم.
پس اگه میخوای همون تجربه ای که سیدحسین یا مریم در زندگیشون دارند رو داشته باشی نباید بیای تمرکز کنی رو بقیه آدما و پیدا کردن همچین افرادی یا تغییر آدمای فعلی.
بلکه باید تمرکز کنی روی اینکه رابطه خودت با خودت رو تغییر بدی
(مثلا همین دنسر هایی که تو این ویدیو اینجوری بهم انگیزه میدادند و همدیگر رو تشویق میکردن، چی میشه که با همون انرژی و عشق، خودت رو اونجوری تشویق کنی)
—- ۲ —-
و اینکه یادم بمونه هدف از تماشای این ویدیو ها و زندگی شما اینه که ذهنمو تریبت کنم برای توجه به خواسته ها و زیبایی ها در زندگی فعلی خودم
چون بعضی وقت ها متوجه شدم که میام و تمرکز میکنم به زیبایی هایی که در این ویدیوها هست اما وقتی میرسه به زندگی خودم یادم میره که آقا الان وقتشته که اون نگرش ها و توجه به زیبایی رو اعمال کنی.
سیدحسین هم از روز اولی که شروع کرد روی خودش کار کردن این زندگی بهشتی رو نداشت. اما میدونم که از روز اول سعی کرد که همین نگرش رو به زندگی اونموقعش داشته باشه و خب بخاطر همین هم آرام آرام، روز به روز زندگیش بهتر و بهتر شد و زیبایی های بیشتری واردش شد. از همون زندگی در تهران و بندرعباس
بنظر من هدف نهایی و تنها هدف از دیدن این ویدیو ها اینه که ذهنت رو تمرین بدی برای همین زندگی فعلیت، همین خونه و شهر و کشوری که توش زندگی میکنی، همین آدما و اتفاقات فعلی.
فکر نکن اگه میای به به و به به میکنی به این زندگی فعلی سیدحسین اما وقتی میرسه به خودت یادت میره که چقدر نعمت و زیبایی در زندگیت هست، زندگیت تغییری میکنه.
از این سریال سفر به دور آمریکا استفاده کن به عنوان یه تارگت تمرینی برای کنترل ذهنت و توجه به خواسته ها، نه برای فرار از زندگی فعلی ات.
I am so excited that God guide me to your comment,
because today he said me go for a walk, and love yourself, give a gift to yourself like: take a shower, appreciate yourself, an ice cream, a laugh(just for yourself),…
yea lets go to enjoy and shout for a joy, and be glad that God always takes care us and loves us.
if we do this things just for good feeling, then nice people and amazing things come to us.
.
if we look for the good in people and positive things around us, then all beautiful things come to our experience of life.
and we thank God with feeling not just say a world.
منم دیروز باخوندن متن شما دوعزیزم انرژی گرفتم، آخه میدونی دارم برای ارشد مطالعه میکنم زبان یکم بیشتر ازم وقت میگیره جالبه شب قبلش به مامانم داشتم غر میزدم که چقد این زبان ارشد مزخرفه!البته چون خسته بودم وگرنه سطحش خوبه من سطحمو باید ببرم بالا، فرداش این کامنتای شما رو اتفاقی خوندم خییلی برام انرژیک بود. انشاءالله که واقعا بشه با الله در صلح بود جملت شاید نشانه ای برای منه که این روزا خیلی دارم به چیزایی فکر میکنم که نباید! وشاید یادم میره این در صلح بودن با خدارو … دوست دارم ندیده دوست فرکانسیه من
من بیشتر از این فایل ها برای تجسم خلاق و Imagination استفاده میکردم و داشتم بکلی فراموش میکردم که بهتره از این فایل ها برای تمیرن نیروی حال استفاده کنم
واقعا این فایل هم مثل بقیه فایلها نکات مثبت و انرژی و حس خوب داشت، از حس استاد نسبت به طعم غذا، اون رستوران تمیز و نگاه زیبای مریم بانو جان! به رقص گروهی و زیبایی اون باغچه.
واقعا چه ساختمان باعظمت و متفاوتی بود و چه فضای باز و تمیزی داشت جلوی آن
من هم از حس و انرژی رقصنده ها و انگیزه آنها حس خوب گرفتم و این درس رو برای من داشت که تشویق و حرفهای ما میتونه روی دیگران تاثیر گذار باشه.
ممنونم از استاد و مریم جان. همیشه شاد و سلامت باشید
سلام و صد سلام به استاد خانم شایسته بچه های همفرکانسی سایت?
استاد عباسمنش و خانم شایسته امروز یه درخواست دارم ازتون(:
تو فایل ها جاهای زیادی میبینم که عکس میگیرید از فضای اطرافتون از ساختمونا، درختا، جنگل، رودخونه، آبشار، ساحل، غروب خورشید و…. لطفا این عکساتونو باماهم به اشتراک بزارید?
با کیفیت اصلی تو یه فایل زیپ قرار بدید و بزارید رو سایت??
خیلی عکسایی ک میگیرید زیباس منم دلم میخواد داشته باشمشون(: لطفا در اختیار ماهم قرار بدید عکسارو حالشو ببریم و رو صفحه گوشی و کامپیوترمون بزاریم.
چقدر عالیهه که تعریف میکنید از این همه نعمت و غذا و خوراکی ایول واقعا، من تحسینتون میکنم
واو خدای من چه ابرر بارون زایی اون بالاست واقعا بینظیره
چه چمن سرسبزی چه راهروی تمییری آفرین چه نور آفتابی
من احساس میکنم این فایل را دیدم! اره آره یکی از نشانه های همون موقعی بود که این فایل اومد بالا
وای وای
میخوام یک تجربه از این رقص هیپ هاپی بگم
من یکبار یکی از دوستای گلم علی جان که هم ماشاا. . یک پدر فوق العاده 2 بچه خوشگل و زیبا و خوش خنده و شاده و هم جوونه فکر کنم 28 سالشه و هم اینکه چقدر تو کارش موفق من یک چیزی که میخوام بگم اینه که توی این شهر 200هزار نفری
شهری که با اون افکار قدیمی آدماش وقتی بعد از مهاجرت کردن های مختلف ونبودن توی این شهر برگشتم تا یک مدت کارایی را انجام بدم و سفرنامه امو تنظیم کنم و همینطور کتابم را تکمیل کنم که در همین حالم هستم
علی جان را یک روز تو بازار دیدم و بهش گفتم علی من میخوام برم باشگاه را دوباره استارت بزنم بعد 5 ماه واقعاا دلم برای workout های بدنسازی تنگ شده
اون شورر و اون هیجان اون غذا خوردن های خوب در طول روز و اضافه وزن و حجیم کردن بدن .. گفت چه خوب حاالا من همیشه دوست داشتم یک فرصتی پیش بیاد که من برم و رقص هیپ هاپ را از نزدیک ببینم اینو داشتم دوباره توی ذهنم مرور میکردم که دیدم علی بهم گفت ایول دادا چرا که نه عالییه چرا نمیای پیش ما؟!
هوم؟!
پیش ما، شما که پارکور داری نه کلاس رقص هیپ هاپ : خلاصه هدایت وار دقیقا زمانی که من غرق در احساس خوب بودم من حتی نمیخواستم بپیچم توی اون خیابون ولی حسم گفت: خدای درونم گفت بپیچ که بعد ایشون را دیدم و من روز یکشنبه با دوربین رفتم کلاس هیپ هاپ کلاسی که علی بعد از اعتمادی که به خودش و توانایی هاش و بچه های کلاس خیلی زیاد پارکورش داشت حالا به این مرحله و مدار رسیده که میخواد بیشتر پیشرفت کنه بیشتر خودش درس یاد بگیره و بیشتر موثر باشه، کلاس شروع شد پنج نفر بودند و من قصدم فقط دیدن و تماشا کردن بود اما تا خواستم بشینم گفت: کجا! پاشوو پاشوو تا بایستی محمد بامون تمرین کنی
موزیک شروع شد و 30 دقیقه ای را فقط و فقط گرم کردیم توی پرانتز بگم من از کوچکی تا حالا انقدر در این تایم فقط گرم نکرده بودم، راستش بعد از 30 دقیقه گرم کردن حالا یک تجربه ی ” جدید و ارزشمند از معنای گرم کردن تمام بدن از نوک انشگت زیبای پا تا موهای خوشگل بدست آوردم: بعد شروع شد به تمرین و رقص
علی حرکت میرفت و هر کدوم از ما پشت سرش و هر کدوم که میرفتیم از همون اول ماشاا… ماشاا.. گفتنا شروع شد، لبخند زدنای به هم تمرینی عزیز به طور ناخودآگاه شروع شده بود؛ حرکات جوری بود و مهم تر اعتماد به نفس و عزت نفس هر کدوم از ما همان قدر که بود مطمئن بودن از حرکتی که میدونی تازه داری نگاهش میکنی و داری ران میکنی اما میری وسط و کنار هم تیمیات حرکت را هماهنگ با موسیقی میزنی و همون قدر که غوغا میکنی حالا هم تیمی ها که هیچ آدمایی که با عشق دارند شور و اشتیاق و خلاقیت تو را میبینند تشویق میکنند و باریکلاا و باریکلا را به زبون میارند
و همینطور برای تو دست میزنند و باعث میشه امیدوارتر بشی و بتونی خیلی راحت تر اون نجواهایی که اول تمرین یا اینجور بگم: شروع یک کار جدید که قدم هایی را حالا براش برداشتی را کنترل کنی و از میان ببری و تنها چیزی که توی ذهن عزیز و خلاقت بمونه ” اشتیاق سوزان ” برای لذت بردن از کاریه که حالا فکرت به زیبایی درگیرشه
آره خداروشکر من تونستم چند وقت پیش به یکی از خواسته های زیبام برسم این حرفِ 6 ماهِ پیش از اون موقع تا الان وقتی آخرین خبر را از این مرد موفق و شاد و پراستعداد گرفتم، اینه که حالا خیلی اعتماد به نفسش بیشتر شده و در تک تک بچه های کلاسش تاثیر مستقیم گذاشته و رفتند توی یک باشگاه تازه تاسیس خیلی بزرگ و با امکانات. خداروشکر
وقتی حرکاتی را در کنار بچه هایی میزدم که همشون پارکور بودن و با این حرکات آشنایی دارند، به وجد میومدند یادمه به خوبی که گفتم خدایا به تو توکل میکنم و حرکات را به تو میسپارم
یادتونه توی کتاب ” تولد یک ثروتمند ” چی نوشته بود؟!
یک جایی Rich – Hard ( بازی با کلمه )
میره پیش موسیقی دان ..
موسیقیدان لبخند زد و بعد شروع کرد به نواختن همان آهنگی که قبلا می نواخت. ریچ برگشت و به دریا نگاه کرد.
بعد ناگهان موسیقیدان نواختن آهنگ را متوقف کرد.
آهنگ هنوز داشت در ذهن ریچ نواخته میشد. او به سمت ریچ رو کرد. : من کم کم فهمیدم که نت بعدی چیه. >
خداروشکر خداروشکر خداروشکر
آره استاد جان، ” انگیزه ” ای که بهم میدن
که اگر به سنگ میدادی میشد مایکل جکسون!
انگیزه ی بدون حسادت No××
بلکه ی انگیزه ی با عشق Yes
دوستون دارم
راستی استاد جان توی نظر قبلی قشنگ خدای درونم انقدر به بچه ها توجه کردم که امروز تقریبا 8 ساعت پیش و 2، 3 ساعت بعد از ارتعاش و توجه ای که داشتم، یک مادر بسیار زیبارو و با لباس نارنجی دست دو بچه ی دو قلو خوشگل و نازز و ای جانممم را گرفته بود و اومده بودند کافه، کنار این دو بچه یک کوچولوی کمی بزرگتر بود وایی بایستی میدیدشون چقدر زیباا بودند این 4 نفر ارزشمند من همون موقع تو دلم گفتم ببین عزیزم قانون که فقط جواب میده.
خدای مهربون و هدایتگرم رو شکر میکنم که منو به دیدن این قسمت از سفرنامه هدایت کرد؛ الهی صدهزار مرتبه شکر امروز یک درس دلچسبو یاد گرفتم
اونجا که استاد گفت من نکته ای که برام جالب بود تو این رقص این روحیه و انگیزه دادن به هم دیگه بود من بلند بلند گفتم دقیقااااااا استاد منم داشتم به همین فکر میکردم (اول خدارو شکر میکنم که منم همونی توجهمو جلب کرد که استادم توجه کرده بوده بهش (این یعنی من رشد کردم و عالیه خداروشکر)) و همین موضوع توجهمو جلب کرده بود اما نمیدونستم چه جوری بگم و اسم این کار چی میشه که یهو استاد گفت؛ گفتم همییینهههه ؛ و بلافاصله گفتم منم دلم میخواد تو گروهی که الان هستم اینکارو بکنم . بیشتر که فکر کردم قبلا هم تاحد کمی انجام میدادم انگار ریشه اش درونم بوده اما همش باورای محدود کننده جلوی ابرازشو میگرفتن الان با خودم گفتم من از این به بعد این کار دلچسبو لذت بخشو خودم انجام میدم ؛ حتی به کسب و کار خودمم فکر کردم و تصور کردم تیمی دارم که اینطوری داریم باهمدیگه کارمیکنیم و به هم روحیه و انگیزه میدیم و چی میشههه خدای من ؛ چه محیط جذاب و باحالی ؛ الهی شکر
ی خورده بیشتر فکر کردم دیدم خواسته من بوده همیشه و برمیگرده به تضادایی که قبلا دیدم و خداروشکر با دیدن این کلیپ کامل جا افتاد برام ؛ خداروشکر از این به بعد وقتی بخوام ب کلمه تیم ورک فکر کنم تصویر این گروه میاد جلوی چشمم و انشالله خیلی خوب در اون لحظه عمل میکنم و منم میشم یکی مث اینا و انشالله یک تیم عالی رو خواهم داشت و کلی از کارمونو کنار هم بودنمون لذت میبریم و ثروت های فراوون میسازیم الهی آمین
استادم و مریم عزیز ممنونم که این کلیپ زیبارو برامون ساختید و ارسال کردید سپاااااااااااس
درود پر انرژی به استاد گلم که خودش دنیایی از انرژیه🖐
بسیار عالی و ممنون که مارو همسفر خودتون میدونید و زیبایی هایی که از ظاهر کوچیکن ولی در باطن دنیایی پر از نعمت و شوق و هیجان داره..در این فایل رهابودن؛ آزادگی؛ریلکسی رو فهمیدم اخه هروقت هرجامیرفتم یامثل همین دیروز که بارون اومده بود با عمه جونم (که هم سن و سالای خودمه) رفته بودم رو حیاط برای عکاسی دلم میخواست بهترین و جذابترین عکس بگیرم ولی برعکس میشد چون خیلی مانور میدادم خودمو غیر طبیعی نشون میدادم ولی الان بهم یادآوری کردین آزاده باشم رهاکنم هرچیز غیرطبیعی رو👌
تو ستاره قطبی ام هرشب مینویسم من باید رهاکنم و آزاده تر باشم و نشانه امروزم یادآوری برای ناخودآگاهم بود..
من میتونم و خواهان تغییرم 💪🤚
دوستتون دارم مریم جان؛مایکل عزیزم و استاد مهربانم که به ما انرژیهای مثبت و عشق بین خودتون رو میفرستین 💞
به نام خدای مهربان و عاشق
بسیار زیباست ،مرغ تاکو خوشمزه ،نوش جان استاد و مریم خانم عزیز ،واقعا خسته نباشید ،مرسی از این رقص زیبا و گروهی ،بسیار لذت بردم
سپاس فراوان 🙏🕊😊😘
سلام به استاد عزیز و دوستان گل
این فایل من رو خیلی به فکر فرو برد
فیلمها یا عکسها رو از زمانهای خیلی دور که نگاه میکنیم
پیش خودمون میگیم
چقدر قبلترها، همه چیز فرق داشت
انسانهایی که هنوز تمدن رو وارد زندگیشون نکرده بودند چقدر محدود فکر میکردند
گرچه اگر دقت کنیم هنوز، آثاری از همون رفتارها باز در ماممکنه که دیده بشه
اما از قبل ترها بیاییم جلوتر
دنیای قبل از ورود اینترنت به ایران و دنیای بعد از ورود اینتر نت به ایران
به نظر من این انقلابی که با اومدن نت های گوشی؛ وارد ایران شد
از تمام انقلابهای قبلی بزرگتر بود
خیلی کم میگذره از زمانیکه همه مردم تونستن نت رو روی گوشی هاشون داشته باشند
و دنیای مجازی رو تجربه کنند
اما در همین زمان کم اینقدر مسایل برای مردم تکرار شده که باورها خیلی تغییر کرده
برای مثال تو یه فایلی هم استاد اشاره کردند
قبلاً مردم از استعدادهاشون استفاده نمیکردند
اما با اومدن فضای مجازی مردم دیدند که همون رویاشون رو خیلی ها دارن انجام میدن بعد براشون طبیعی و بدیهی شد
یا مسایل خانوادگی با دیدن فیلها و داستانها و کلیپ ها و اخبارها عادی شد
شاید قبلاٌ مردم فکر میکردند این مسایل فقط در چهارچوب خونه اونهاست برای همین به چشم یه مسیله بزرگ بهش نگاه میکردند اما حالا متوجه شدندکه این مسیله ممکنه تو هر خونه ای اتفاق بیفته
اینها رو گفتم که بگم
یه سری از باورها رو هنوز داریم
حتی بابا ها ومامان های ما هم که نت دارند روند تغییرات جهان رو قبول نمیکنند و در فضای مجازی هم با همون تعصبات با همون زاویه دیدها زندگی میکنند
فضای مجازی میتونه ما رو ببره تو خونه های رویاییمون و حتی بهمون نشون بده که خیلی ها دارنش و ما هم میتونیم داشته باشیم
فضای مجازی میتونه ما رو ببره سر کلاسهای آموزشی که شاید با توجه به شرایطمون هیچوقت نمیتونیم شرکت کنیم
ماهر لحظه تو اینترنت میتونیم یه زندگی رو سرچ کنیم و بریم خلقش کنیم
امااینها همه برای کسانی هست که خواهان زندگی جدیدتر
متفاوت تر وبهتر هستند
آدمها نت رو باز میکنند که همون زندگی خودشون رو تویه دنیای دیگه هم ادامه بدن
همون غرها رو میزنند
همون پیج هاییکه همیشه پستهای غمگین میزارن رو فالومیکنند
همون آزارها رو به جنس مخالف میرسونند
همون طور از فضای بینهایت بزرگ مجازی استفاده میکنندکه از فضای بینهای بزرگ واقعی استفاده کردند
با بزرگتر شدن دنیا
آدمها بزرگ نمیشن
با بزرگتر شدن خواسته هاشون آدمها بزرگ میشن
خواستن اینکه باید تغییر کرد تا رشد کرد
تو این فایل یهو یه سوال به ذهنم اومد که چرا تو ایران اینهمه آزادی نداریم ؟
فکر کنید فقط به اینکه یه گوشه تو ایران دونفر برقصن
و جواب
برای اینکه اینجا همیشه به ماگفتن همه چی زشته
یه فیلمی بود
هیس دخترها فریاد نمیزنند
باید بگم جای خیلی فیلمها خالیه که سناریو بنویسن برای اینکه چرا پسرهای ما گریه نمیکنند؟
چرا زنهای متاهل ما با اومدن اینترنت به خونه هاشون تازه فهمیدن که دنیا چقدر با اون آشیونه پر عشقی که ساختن متفاوت هست
تو ماها که تو ایران زندگی کردیم باورهای محدود کننده خیلی زیاد هست
چون همه رو با دین قاطی کردن
و اسم عُرف روشون گذاشتن
من تو یه خانواده مذهبی بزرگ شدم
خیلی از کارها برای من زشت بود
یاد نگرفتم که خودم باشم
برای اینکه هر کاری از من سرمیزد میگفتن زشته
بلند نخند زشته
غروب نشده خونه باش زشته
با غریبه ها حرف نزن
دست نده
نگاه نکن
موهات بیرون باشه از همون تار مو اون دنیا آویزونت میکنند
اگر مچ دستت رو کسی ببینه اون دنیا آتیش میزنن اون قسمت رو
استاد قانون کجای کار بود؟
تمام دینی که به ما یاد دادن اشتباه بود
صدات رو مرد بشنوه گناهه
بخندی لحن صدات مردها رو تحریک میکنه و تو گناه میکنی
یعنی الان که دارم فکر میکنم میبینم همش تو حاشیه کردن مارو
امروز یه فایل از استاد شنیدم که گفتن علت رفتارها و ترسهاتون رو بشناسین
این جمله منو به فکر برد
علت خیلی از رفتارهام
حرفهایی بوده که در مورد دین به من زدند و برام جای تعجب داره که چطور من هیچوقت به این فکر نکردم که شایداینها اشتباه باشه
یعنی دین ما که اسلام هست وکاملترین دین
تمام حرفهاش همین بوده
حجاب بگیر وگرنه از دیوارهای جهنم آویزونت میکنند
تصویر از بهشت که پر از خانومهای خوشگل برای لذت بردن مردها
و تصویر از جهنم یه سری زنها که روسریشون رو سفت نگه نداشتن
یعنی دین ما در همین حد هست ؟
واقعاً جالبه که با اینکه از سال هشتاد و هفت خیلی خیلی قرآن رو بیشتر و بهتر خوندم اما هیچوقت در مورد قانون اطلاعاتی نداشتم
خدارو واقعاً سپاسگذارم
اگر قانون رو نمیفهمیدم
الان یه گوشه ای داشتم به تارهای موهام که از سرم از صبح بیرون بوده فکر میکردم
چقدر فکر من محدود بوده
یه گاهی به خودم میگم سمیه قبل از آشنایی با قانون، شبها و صبح ها به چی فکر میکردی ؟
یه جورایی خوشحالم
چیزی از قبلم یادم نمیاد
اینقدر چیزهای جدید یاد گرفته ام و اینقدر اینها شیرینن که
اگر یه باور محدود کننده میشنوم میگم چطور این آدم اینجوری فکر میکنه ؟
و جوابش اینه
همون طور که قبلاً خودت هم اینطوری فکر میکردی
و خوشحالم یه جای کار تصمیم گرفتم که تغییر کنم
با منه قبلی فرسنگها فاصله دارم اما باز با آغوش باز این تغییرات رو میپذیرم
وقتی که یه باور نادرست رو میشنوم و هنوز نمیدونم که چرا نادرست هست
یعنی اون باور
در من هم هست و باید تغییرش بدم
بنام خداوند بخشنده مهربان
چقدر زیباست این رستوران چه نمایی داره
از بیرون فواره ها را میبینی
ادم ها را میبینی که زیر اب میرن
و غذا ی خوشمزه که سفارش دادید
چقدر خوبه که ادم هایی دورت باشند که بهت انگیزه بدن ، بدون حسادت و بدون مسخره شدن
خودم واقعا تجربشو داشتم که رفیقم ،وقتی اهنگسازی میکردم کلی بهم میگفت تو معرکه ای تو درجه یکی ، تنظیم های تو خیلی خوبه
و من کلی انرژی میگرفتم و خیلی خودم را باور میکردم
اون موقع بحث عزت نفس اینا نمیدونستم
و میدیدم که این باعث میشد که با انرژی بیشتر کار کنم و خودمو باور کنم که من میتونم بهترین اهنگارو درست کنم
واقعا محیط و ادم ها میتونه تاثیر داشته باشه اگه خودت اجازه بدی که ۹۹ درصد ناخوداگاه اجازه میدیم
و چی بهتر از اینکه که خودمون ادم های هم فرکانس خودمون دور خودمون جذب کنیم
سپاسگذارم خانم شایسته عزیز
نکته مثبت دیگه ای که خیلی لذت بردم
از استادم که تو چمن ها خوابیده بودن و با ارامش نگاه به اسمان ها میکردند و لذت میبردند
خیلی برام جذاب بود ، این رهایی ، این لذت بردن ها
، این عشق و حالی که استاد داره از کامنت خوندن
از کاری که در هرجای دنیا باشه انجام میده
بنام خداوند مهربان و بخشنده
واقعا تمام این فایل پر از زیبای وصف ناپذیر و درس های بینظیر داشت ولی دو سه نکته اش خیلی برام جالب و پر از درس بود اول راه رفتن اون کوچولی که با عشق راه میرفت درست هست با کمک پدرا ش داشت راه میرفت و اون شور شوق و اون هیجان و خوشحالی اون کوچولو برای راه رفتن خیلی منو به وجود اورد و من به یاد شور و انگیزه که ما برای اهداف مان درام می اندازد و اینکه درسته راه نمیتوانست بره و بی تعادل راه میرفت ولی ادامه میاد و حرکت میکرد . بینظیر بود بینظیر .
و دوم اینکه یه فردی توی تصویر داشت بازی میکرد و مثل بچه های کوچیک اینور و اونور میرفت با اینکه سن بالای داشت شاید 25 الی 30 . اوحیه اون فرد برای لذت بردن و شادی کردن و مهم ندانستن نظر دیگران خیلی برام جالب بود و اینکه یه خانمی هم بود که بالای 60 سن داشتت ولی مثل بچه های کوچیک اومده بود و وسط جای مثل باران اب روی ادم میامد و اینکه
ادما چقدر با هم دیگه در صلح بودند با خودشون با دیگران .ادما های مختلف سیاه پوست سفید . از هندو و چین و کلی جا های دیگه داشتن باهم از اون فضا با عشفق لذت میبردد .
خدا را واقعا برای این همه دیدن زیبای که هست و من به سمت شون هدایت میشوم خداوند را بینهایت سپاسگذرام و از خداوند سپاسگذارم که شماها رو به بهترین شکل و راحترین حالت به سمت زیبایی ها هدایت میکند
Hello to you beautiful people :)
—- 1 —-
something that I got recently from watching the past few episodes is I wanna remind myself that before achieving a relationship like yours, that I would have a partner that constantly tells me "I love you" or "You are so great", "I admire you" and etc. I need to tell all of those things to myself first.
I mean I have to love myself first, I have to encourage myself first, I have to motivate myself first.
then I will be able to have a person (or people) in my life that have the same attitudes and feelings towards me …
It's all about me, there is no relationship with others, its just THE relationship I have with myself, other people are just a reflection of "how I think of myself".
I really love your relationship and its truly a couple goals for me.
but I noticed before having a person like you in my life and experiencing a relationship like that with others, I really need to work on THE relationship with myself (How I think of myself, How I feel about myself).
(Like the dancers in this episode, but this time try to encourage and motivate yourself as they did to each other)
—- 2 —-
these videos and this series is a great reference of a the great life that you talk about in your teachings and courses, as I said it before its like a practical guide, like a workshop
but I have to remind myself that:
"Don't forget that these videos are suppose to help you with your CURRENT life". I mean It's pretty easy to find beautiful things in these videos but the ultimate goal of watching these videos is to create that life for myself and teaching my mind to focus on beauties and positivity.
Seyed Hussein didn't have this life from the day that he started working on his mind, but I think he tried to focus on positivity from that day, and his life got better and better gradually, day by day.
cuz I found that sometimes I'm watching these series and trying to find beautiful things in your life, but when it comes to mine, I totally forget that I have to do the same thing in MY life.
The ultimate goal and purpose of watching these videos is to create that positive mind and lifestyle to this very moment of my own and day to day life.
Love Y'all
سلام خدمت همه دوستان
—- ۱ —-
نکته ای که به ناگهان به ذهنم اومد و یه جورایی درک بیشتری ازش پیدا کردم اینه که منم دوست دارم یه فردی مثل سیدحسین یا مریم در زندگیم باشه که مدام بگه “عاشقتم” یا “آفرین و تحسینت میکنم” و یا مدام از طرفش تشویق بشم
اما قبل از اینکه همچین آدمی وارد زندگیم بشه، یا بهتر بگم همچین تجربه ای رو با آدمای در زندگیم داشته باشم اینه که اول من خودم باید این جمله ها رو به خودم بگم،
خودم باید خودمو تشویق کنم،
خودم باید به خودم انرژی و انگیزه بدم
خودم باید خودمو دوست داشته باشم و عاشق خودم باشم
خودم باید باورهای مناسبی درباره خودم داشته باشم
در نهایت انگار چیزی به نام رابطه با دیگران اصلا وجود نداره. رابطه من با خودم و با خدای خودم هست.
دیگران فقط همون رابطه رو منعکس میکنند. دیگران فقط یک آینه ای هستند از رابطه خودم با اصل خودم.
پس اگه میخوای همون تجربه ای که سیدحسین یا مریم در زندگیشون دارند رو داشته باشی نباید بیای تمرکز کنی رو بقیه آدما و پیدا کردن همچین افرادی یا تغییر آدمای فعلی.
بلکه باید تمرکز کنی روی اینکه رابطه خودت با خودت رو تغییر بدی
(مثلا همین دنسر هایی که تو این ویدیو اینجوری بهم انگیزه میدادند و همدیگر رو تشویق میکردن، چی میشه که با همون انرژی و عشق، خودت رو اونجوری تشویق کنی)
—- ۲ —-
و اینکه یادم بمونه هدف از تماشای این ویدیو ها و زندگی شما اینه که ذهنمو تریبت کنم برای توجه به خواسته ها و زیبایی ها در زندگی فعلی خودم
چون بعضی وقت ها متوجه شدم که میام و تمرکز میکنم به زیبایی هایی که در این ویدیوها هست اما وقتی میرسه به زندگی خودم یادم میره که آقا الان وقتشته که اون نگرش ها و توجه به زیبایی رو اعمال کنی.
سیدحسین هم از روز اولی که شروع کرد روی خودش کار کردن این زندگی بهشتی رو نداشت. اما میدونم که از روز اول سعی کرد که همین نگرش رو به زندگی اونموقعش داشته باشه و خب بخاطر همین هم آرام آرام، روز به روز زندگیش بهتر و بهتر شد و زیبایی های بیشتری واردش شد. از همون زندگی در تهران و بندرعباس
بنظر من هدف نهایی و تنها هدف از دیدن این ویدیو ها اینه که ذهنت رو تمرین بدی برای همین زندگی فعلیت، همین خونه و شهر و کشوری که توش زندگی میکنی، همین آدما و اتفاقات فعلی.
فکر نکن اگه میای به به و به به میکنی به این زندگی فعلی سیدحسین اما وقتی میرسه به خودت یادت میره که چقدر نعمت و زیبایی در زندگیت هست، زندگیت تغییری میکنه.
از این سریال سفر به دور آمریکا استفاده کن به عنوان یه تارگت تمرینی برای کنترل ذهنت و توجه به خواسته ها، نه برای فرار از زندگی فعلی ات.
Hello dear Amir
I am so excited that God guide me to your comment,
because today he said me go for a walk, and love yourself, give a gift to yourself like: take a shower, appreciate yourself, an ice cream, a laugh(just for yourself),…
yea lets go to enjoy and shout for a joy, and be glad that God always takes care us and loves us.
if we do this things just for good feeling, then nice people and amazing things come to us.
.
if we look for the good in people and positive things around us, then all beautiful things come to our experience of life.
and we thank God with feeling not just say a world.
thank God, i love my lord forever.
thank you for sharing your feeling to us.
the best is yet to come.
Be happy, health and rich.
عاشقتونم بچه ها اینجوری انگیلیش کامنت میذارین خیلی چسبید بهم، باید کامنت هر دوتاییتونم بنویسم برا خودم خیلی آموزشی بود، هر دوتاتونم لایک دارین
دوست خوبمممم
خداروشکرررررررر
چقدر بهم احساس خوبی داد دوباره خداوند منو هدایت کرد به اینجا.
چه خوب که با الله مهربان در صلح هستی
دوستت دارم قشنگم
منم دیروز باخوندن متن شما دوعزیزم انرژی گرفتم، آخه میدونی دارم برای ارشد مطالعه میکنم زبان یکم بیشتر ازم وقت میگیره جالبه شب قبلش به مامانم داشتم غر میزدم که چقد این زبان ارشد مزخرفه!البته چون خسته بودم وگرنه سطحش خوبه من سطحمو باید ببرم بالا، فرداش این کامنتای شما رو اتفاقی خوندم خییلی برام انرژیک بود. انشاءالله که واقعا بشه با الله در صلح بود جملت شاید نشانه ای برای منه که این روزا خیلی دارم به چیزایی فکر میکنم که نباید! وشاید یادم میره این در صلح بودن با خدارو … دوست دارم ندیده دوست فرکانسیه من
سلام
مرسی برای یاداوری این نکته مهم
من بیشتر از این فایل ها برای تجسم خلاق و Imagination استفاده میکردم و داشتم بکلی فراموش میکردم که بهتره از این فایل ها برای تمیرن نیروی حال استفاده کنم
دمت گرم
دم خدا گرم
دم شماهم گرم داداشی
با سلام به استاد عزیزم و مریم جان مهربون
واقعا این فایل هم مثل بقیه فایلها نکات مثبت و انرژی و حس خوب داشت، از حس استاد نسبت به طعم غذا، اون رستوران تمیز و نگاه زیبای مریم بانو جان! به رقص گروهی و زیبایی اون باغچه.
واقعا چه ساختمان باعظمت و متفاوتی بود و چه فضای باز و تمیزی داشت جلوی آن
من هم از حس و انرژی رقصنده ها و انگیزه آنها حس خوب گرفتم و این درس رو برای من داشت که تشویق و حرفهای ما میتونه روی دیگران تاثیر گذار باشه.
ممنونم از استاد و مریم جان. همیشه شاد و سلامت باشید
سلام و صد سلام به استاد خانم شایسته بچه های همفرکانسی سایت?
استاد عباسمنش و خانم شایسته امروز یه درخواست دارم ازتون(:
تو فایل ها جاهای زیادی میبینم که عکس میگیرید از فضای اطرافتون از ساختمونا، درختا، جنگل، رودخونه، آبشار، ساحل، غروب خورشید و…. لطفا این عکساتونو باماهم به اشتراک بزارید?
با کیفیت اصلی تو یه فایل زیپ قرار بدید و بزارید رو سایت??
خیلی عکسایی ک میگیرید زیباس منم دلم میخواد داشته باشمشون(: لطفا در اختیار ماهم قرار بدید عکسارو حالشو ببریم و رو صفحه گوشی و کامپیوترمون بزاریم.
ممنون
و بازمم من عاااشقتمممم
من چقدرر تاکوو دوست دارم واقعا
عجب لیوان آب زیبایی واقعا دوسش دارم
منم تاکو دارم: I wanna try it.
چقدر عالیهه که تعریف میکنید از این همه نعمت و غذا و خوراکی ایول واقعا، من تحسینتون میکنم
واو خدای من چه ابرر بارون زایی اون بالاست واقعا بینظیره
چه چمن سرسبزی چه راهروی تمییری آفرین چه نور آفتابی
من احساس میکنم این فایل را دیدم! اره آره یکی از نشانه های همون موقعی بود که این فایل اومد بالا
وای وای
میخوام یک تجربه از این رقص هیپ هاپی بگم
من یکبار یکی از دوستای گلم علی جان که هم ماشاا. . یک پدر فوق العاده 2 بچه خوشگل و زیبا و خوش خنده و شاده و هم جوونه فکر کنم 28 سالشه و هم اینکه چقدر تو کارش موفق من یک چیزی که میخوام بگم اینه که توی این شهر 200هزار نفری
شهری که با اون افکار قدیمی آدماش وقتی بعد از مهاجرت کردن های مختلف ونبودن توی این شهر برگشتم تا یک مدت کارایی را انجام بدم و سفرنامه امو تنظیم کنم و همینطور کتابم را تکمیل کنم که در همین حالم هستم
علی جان را یک روز تو بازار دیدم و بهش گفتم علی من میخوام برم باشگاه را دوباره استارت بزنم بعد 5 ماه واقعاا دلم برای workout های بدنسازی تنگ شده
اون شورر و اون هیجان اون غذا خوردن های خوب در طول روز و اضافه وزن و حجیم کردن بدن .. گفت چه خوب حاالا من همیشه دوست داشتم یک فرصتی پیش بیاد که من برم و رقص هیپ هاپ را از نزدیک ببینم اینو داشتم دوباره توی ذهنم مرور میکردم که دیدم علی بهم گفت ایول دادا چرا که نه عالییه چرا نمیای پیش ما؟!
هوم؟!
پیش ما، شما که پارکور داری نه کلاس رقص هیپ هاپ : خلاصه هدایت وار دقیقا زمانی که من غرق در احساس خوب بودم من حتی نمیخواستم بپیچم توی اون خیابون ولی حسم گفت: خدای درونم گفت بپیچ که بعد ایشون را دیدم و من روز یکشنبه با دوربین رفتم کلاس هیپ هاپ کلاسی که علی بعد از اعتمادی که به خودش و توانایی هاش و بچه های کلاس خیلی زیاد پارکورش داشت حالا به این مرحله و مدار رسیده که میخواد بیشتر پیشرفت کنه بیشتر خودش درس یاد بگیره و بیشتر موثر باشه، کلاس شروع شد پنج نفر بودند و من قصدم فقط دیدن و تماشا کردن بود اما تا خواستم بشینم گفت: کجا! پاشوو پاشوو تا بایستی محمد بامون تمرین کنی
موزیک شروع شد و 30 دقیقه ای را فقط و فقط گرم کردیم توی پرانتز بگم من از کوچکی تا حالا انقدر در این تایم فقط گرم نکرده بودم، راستش بعد از 30 دقیقه گرم کردن حالا یک تجربه ی ” جدید و ارزشمند از معنای گرم کردن تمام بدن از نوک انشگت زیبای پا تا موهای خوشگل بدست آوردم: بعد شروع شد به تمرین و رقص
علی حرکت میرفت و هر کدوم از ما پشت سرش و هر کدوم که میرفتیم از همون اول ماشاا… ماشاا.. گفتنا شروع شد، لبخند زدنای به هم تمرینی عزیز به طور ناخودآگاه شروع شده بود؛ حرکات جوری بود و مهم تر اعتماد به نفس و عزت نفس هر کدوم از ما همان قدر که بود مطمئن بودن از حرکتی که میدونی تازه داری نگاهش میکنی و داری ران میکنی اما میری وسط و کنار هم تیمیات حرکت را هماهنگ با موسیقی میزنی و همون قدر که غوغا میکنی حالا هم تیمی ها که هیچ آدمایی که با عشق دارند شور و اشتیاق و خلاقیت تو را میبینند تشویق میکنند و باریکلاا و باریکلا را به زبون میارند
و همینطور برای تو دست میزنند و باعث میشه امیدوارتر بشی و بتونی خیلی راحت تر اون نجواهایی که اول تمرین یا اینجور بگم: شروع یک کار جدید که قدم هایی را حالا براش برداشتی را کنترل کنی و از میان ببری و تنها چیزی که توی ذهن عزیز و خلاقت بمونه ” اشتیاق سوزان ” برای لذت بردن از کاریه که حالا فکرت به زیبایی درگیرشه
آره خداروشکر من تونستم چند وقت پیش به یکی از خواسته های زیبام برسم این حرفِ 6 ماهِ پیش از اون موقع تا الان وقتی آخرین خبر را از این مرد موفق و شاد و پراستعداد گرفتم، اینه که حالا خیلی اعتماد به نفسش بیشتر شده و در تک تک بچه های کلاسش تاثیر مستقیم گذاشته و رفتند توی یک باشگاه تازه تاسیس خیلی بزرگ و با امکانات. خداروشکر
وقتی حرکاتی را در کنار بچه هایی میزدم که همشون پارکور بودن و با این حرکات آشنایی دارند، به وجد میومدند یادمه به خوبی که گفتم خدایا به تو توکل میکنم و حرکات را به تو میسپارم
یادتونه توی کتاب ” تولد یک ثروتمند ” چی نوشته بود؟!
یک جایی Rich – Hard ( بازی با کلمه )
میره پیش موسیقی دان ..
موسیقیدان لبخند زد و بعد شروع کرد به نواختن همان آهنگی که قبلا می نواخت. ریچ برگشت و به دریا نگاه کرد.
بعد ناگهان موسیقیدان نواختن آهنگ را متوقف کرد.
آهنگ هنوز داشت در ذهن ریچ نواخته میشد. او به سمت ریچ رو کرد. : من کم کم فهمیدم که نت بعدی چیه. >
خداروشکر خداروشکر خداروشکر
آره استاد جان، ” انگیزه ” ای که بهم میدن
که اگر به سنگ میدادی میشد مایکل جکسون!
انگیزه ی بدون حسادت No××
بلکه ی انگیزه ی با عشق Yes
دوستون دارم
راستی استاد جان توی نظر قبلی قشنگ خدای درونم انقدر به بچه ها توجه کردم که امروز تقریبا 8 ساعت پیش و 2، 3 ساعت بعد از ارتعاش و توجه ای که داشتم، یک مادر بسیار زیبارو و با لباس نارنجی دست دو بچه ی دو قلو خوشگل و نازز و ای جانممم را گرفته بود و اومده بودند کافه، کنار این دو بچه یک کوچولوی کمی بزرگتر بود وایی بایستی میدیدشون چقدر زیباا بودند این 4 نفر ارزشمند من همون موقع تو دلم گفتم ببین عزیزم قانون که فقط جواب میده.
خدایا شکرت به خاطر قوانین ثابت و الهیت
ادامه دارد ..
استاد گل و خانم شایسته مهربون و عزیز ؛ سلاااااام
خدای مهربون و هدایتگرم رو شکر میکنم که منو به دیدن این قسمت از سفرنامه هدایت کرد؛ الهی صدهزار مرتبه شکر امروز یک درس دلچسبو یاد گرفتم
اونجا که استاد گفت من نکته ای که برام جالب بود تو این رقص این روحیه و انگیزه دادن به هم دیگه بود من بلند بلند گفتم دقیقااااااا استاد منم داشتم به همین فکر میکردم (اول خدارو شکر میکنم که منم همونی توجهمو جلب کرد که استادم توجه کرده بوده بهش (این یعنی من رشد کردم و عالیه خداروشکر)) و همین موضوع توجهمو جلب کرده بود اما نمیدونستم چه جوری بگم و اسم این کار چی میشه که یهو استاد گفت؛ گفتم همییینهههه ؛ و بلافاصله گفتم منم دلم میخواد تو گروهی که الان هستم اینکارو بکنم . بیشتر که فکر کردم قبلا هم تاحد کمی انجام میدادم انگار ریشه اش درونم بوده اما همش باورای محدود کننده جلوی ابرازشو میگرفتن الان با خودم گفتم من از این به بعد این کار دلچسبو لذت بخشو خودم انجام میدم ؛ حتی به کسب و کار خودمم فکر کردم و تصور کردم تیمی دارم که اینطوری داریم باهمدیگه کارمیکنیم و به هم روحیه و انگیزه میدیم و چی میشههه خدای من ؛ چه محیط جذاب و باحالی ؛ الهی شکر
ی خورده بیشتر فکر کردم دیدم خواسته من بوده همیشه و برمیگرده به تضادایی که قبلا دیدم و خداروشکر با دیدن این کلیپ کامل جا افتاد برام ؛ خداروشکر از این به بعد وقتی بخوام ب کلمه تیم ورک فکر کنم تصویر این گروه میاد جلوی چشمم و انشالله خیلی خوب در اون لحظه عمل میکنم و منم میشم یکی مث اینا و انشالله یک تیم عالی رو خواهم داشت و کلی از کارمونو کنار هم بودنمون لذت میبریم و ثروت های فراوون میسازیم الهی آمین
استادم و مریم عزیز ممنونم که این کلیپ زیبارو برامون ساختید و ارسال کردید سپاااااااااااس
در پناه خدای مهربون باشید