https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/09/abasmanesh-15.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-09-18 05:49:362024-08-29 12:03:58سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۱
343نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عباس منش , خانم شایسته , مایک و بچه های دوست داشتنی سایت
قبل از هرچیز , از لطف استاد و.خانم شایسته و بچه هایی ک با کامنت هاشون نظر لطفتشون رو بیان کردند تشکر میکنم .
سوره بقره آیه ۱۱۲ :
آری.کسی که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد. پاداش او نزد پروردگارش ثابت است. نه ترسی بر آنهاست ونه غمگین میشوند.
مقصد ,منتظر برای ماست , سکوت رو ( آرامش و امید رو ) میشکنه , صدای ما (نجواها و ترس های ما )
همه ما در راه رسیدن به مقصد , ممکنه برای ساعاتی , روزها و شاید هم سالهایی مجبور به توقف بشیم ,
? توقفی ک منجر به بازگشت ما بشه یا توقفی ک پلی بشه برای رسیدن به مقصد
?توقفی ک باعث ترس و غم و ناامیدی ما شود یا توقفی ک باعث بشه با ایمان بیشتری ادامه راه رو به پیش برویم
دقیقا چیزی ک بخوبی در این قسمت شاهدش بودیم , ک چگونه خیلی زیبا , استاد عباسمنش , تو این لحظات و دقایقی ک در ظاهر توقف کردند زیر پل , هرگز دچار یاس و غم نشدند و همان روحیه ی شاد و پر عشق همیشگی رو داشتند و حتی بیشتر از قبل
نمیدونم مقصد شما کجاست , نمیدونم چه اهدافی دارید , اما میخام به خودم و شما بگم , چه خوبه در مواقعی ک مجبور به توقف شدیم , هرگز, از نظر ذهنی و درونی , متوقف نشویم .
? این درس بزرگیست ک استاد عباسمنش تو این قسمت به ما اموخت , ک حتی در لحظاتی ک در ظاهر توقف کردیم هم , درونا و ذهنا , متوقف نشیم
و این قسمت به من آموخت :
? به من آموخت همواره در ذهنم در حرکت باشم چرا ک برای ذهن هیچ توقفی وجود ندارد
?به من آموخت وقتی ابرها به سمت من و زندگی ام هجوم آوردند , آنها را با بارش های توحیدی ذهنی ام از میان بردارم
?به من آموخت موانع اصلی در ذهن ماست و شرایط به ظاهر بد بیرونی رو , میتوانیم با ذهنمون تغییر جهت بدیم
این داستانیست ک بخوبی میتوانیم در داستان یوسف نبی , هم شاهدش باشیم
وقتی خدا در کودکی ,به یوسف , مقصد اصلی اش ک به پادشاهی رسیدن بود رو نشان داد ,در این راه با چند توقفگاه مواجه شد :
? اولین توقفگاه یوسف , افتادن و ماندن در چاه بود , اما یوسف هرگز درونا متوقف نشد , و.همواره چشم حقیقت بینش به وعده ای بود ک خدا به او داده بود
?توقفگاه بعدی تهمتی بود ک به او زدند , اما یوسف در آن موقعیت هم هرگز ناامید نشد و شکی به دلش نسبت به وعده خدا راه نداد .
?و بعدی , افتادن در زندان بود ک باز هم یوسف ,ترس و غم به دل راه نداد و متوقف نشد
و همین حرکت کردن های ذهنی و درونی در توقف گاه ها بود ک سبب شد , یوسف پیامبر به هدف برسد و تاج عزت و جلال رو به سر بگذارد .
و این سوالیست ک باید بارها و بارها از خود بپرسیم
ک اگر یوسف در شرایط به ظاهر بد , سر تعظیم به ناملایمتی ها فرو می آورد و ذهنا متوقف میشد , و ترس و غم او را فرا می گرفت , آیا باز هم به جایگاهی میرسید ک دیگران و شرایط به او سر تعظیم فرود آورند ؟
به امید اینکه , هرگز , هرگز , از نظر ذهنی , متوقف نشویم
چقد من لذت بردم از زیبایی اندام اون خانوم چون خداروشکر خودم هم اهل ورزش و تناسب اندام هستم/ شات گرفتم از فیلم و عکس ایشونو اضافه کردم به دریم بردم روی صفحه لپ تاپم :)) چه پشتکاری واسه ورزش داشته …
استاد عکس های شمام خیلی حرفه ای و با زاویه عالیی بودن.
و باز ازادی ازادی و ازادی موج میزد…
من با دیدن این بخش فیلم فهمیدم که هنوز رو این قسمت مقاومت دارم/ هنوز تو ذهنم ازاد بودن باین شکل در فضای باز ک همه هستن جا نیفتاده… هنوز جانیفتاده که ججاب داشتن همه چیز نیست..
فلسفه حجاب رو برو پیدا کن!
نمیدونم کی ولی امیدوارم سیمان های ذهنیم بیشتر و بیشتر کنده بشن..
یا جایی که استاد ازشون عکس میگرفت!
اولش برام عجیب بود گفتم چرا استاد ازونا عکس میگیره!
ولی بعدش گفتم مگه چون زیبا خوش اندام و نمود سلامتی بودن واست, تو لذت نبردی؟؟
خب واسه استادم نمود توجه به زیبایی بودن دیگه..
و این چنین شد ک باین جمله رسیدم که میگه .. زیبایی در نگاه تو باشد نه ان چیزی که به ان مینگری..
(نمیدونم چرا اینارو اینجا گفتم ولی شاید یه ردپا بشه برام)
و بعد میرسیم به اون بارون زیبا یعنی خییلی زیبا… خدایا شکرتت بششدت ازدیدن اون فضا و شنیدن اون صدای جرجر.
و تکرار این نکته : لذت بردن از هر شرایطی . لذت بردن از مسیر و نه فقط مقصد..
و باز خوده خوده خودتون بودن استاد…
یعنی تو سفرنامه ما با بخشی از علایق موسیقیایی شمام دیگه اشنا شدیم که چی دوسدارین گوش بدین :)))
چه عششقی اخه..
شما میخوندین و مریم جون ازتون فیلم میگرفت و کیف میکرد همراه با تم غروب و صدای جرجر بارون…
وای عاشققتم خانم شایسته ،اونجایی که استاد داشت آهنگ بارون سیاوش قمشه ای و میخوند و بعد آهنگ اصلی اومد،یه حسی بود ،تا حالا اینقدر دوست نداشتم بپرم تو فیلم و استاد بقل کنم و سفت بوسش کنم،یک حس یکی بودن،حس عجیبی بود،بعد همون لحظه گفتم انشاءالله ۱۰۰ سال همینجوری سالم باشی ،خیلی حس خوبی بود عاشقتم خانم شایسته عزیزم.
استاد اونجایی که داشتین از اون خانم مانکن خوش اندام و خوشگل و عکس مبگرفتین ،با خودم گفتم نه داره از ساختمون ها عکس میکیره،بعد دیدم نه تازه با خانم شایسته هم دارید میبینید و خانم شایسته هم داره نظر میده،بعد با خودم گفتم woowدختر ،تو اگر طرف مقابلت این کار و میکرد ،چیکار میکردی ،گفتم ببین چقدر خانم شایسته روی اعتماد بنفسش کار گرده ،بابا دمت گرم،علششقتم. خانم شایسته عزیزم،به عنوان یک دختر با اینکه شما زیاد جلو دوربین رفتار و حرکاتتون و نمیببنم و حستون و دریافت میکنم،هم از خونه داری و هم از برخوردهاتون با استاد خیلی چیز یاد گرفتم ،احترامی که به استاد میزارید ،تا روش شستن لباسهاتون،خانم شایسته خیلی دوست دارم بیشتر از روش استفاده شما از قانون بدونم ،میدونید چون شما هم خانم هستین ،فکر میکنم ، یه جیزهایی از قانون و با شما بهتر درک کنم از فیدبکی که از رفتارتون بگیرم.من اصلا فکر نمیکردم شما اینقدر کار خونه انجام بدین ،….یا رفتارتون با مایک ،..از این ها بیشتر برامون بگین
استاد جونم،من شب ها که میخوابم ، بعد که روزم و بررسی میکنم، میبینم یه جاهایی خیلی ناخودآگاه مثل شما عمل کردم،دنبال کیف لپ تاپ بودم ،گفتم کی حوصله داره بره بازار رفتم تاخوداگاه سایت دیجی کالا و هم اون و سفرش دادم ،هم یک فلش که میخواستم،۳ ساعت وقتم و گرفت ،بعد همش داشتم سرزنش میکردم خودم و این همه کار داری …..،بعد بهش گفتم چقدر تو حرف میزنی ،این کار مهمی که باید انجام میشد،تازه زیر کولر و بدون پیاده روی انجام شد،میدونی استاد تازه دارم یاد میگیرم لذت بردن از لحظه یعنی چی ،بعد تو یکی از فایل ها دیدم که سفارش های شما از امازون اومد،خانم شایسته گفت ۲ روز خوابیدید روی امازون تا سفارش بدین،بعد گفتم ااا نازی ببین استاد هم اینه زندگیش ولی اون با لذت انحام داد ،و تو باز بهتر آخراش فهمیدی که از خرید اینترنتی هم لذت ببری،نه بگی وقتم داره تلف میشه.
استاد در کشوهای کمدم هم درست کردم،یک ایده ای به ذهنم رسید،که یک قرون هم هزینه نکردم ،وای وای ،استاد این حرفتون که میگفتین از این راحت تر اسون تر کم هزینه تر ،دارم تازه میفهمم عمل بهش یعنی چی ،من عاشششششقتم
راستی خانم شایسته قسمت قبل ،عالی بود،ولی دلم ضعف رفت تا یک دقیقه صدای اون بچه ها و آدم ها و اب و بشنوم و بیشتر حسشون کنم ، ولی بازم چقدر قشنگ در صلح بودن و قضاوت نکردن و بهم نشون دادی من عاشقتم
بچه ها من باید یک عمل کوچیک میکردم و رفتم که عمل کنم،این عمل برای من بیشتر fun بود،اینقدر ادم های مهربون و خوش اخلاق و دوست داشتنی ،تو این بیمارستان دولتی ایران بودن ،که من فقط اون یک روز که اونجا بودم فقط خندیدیم،وای اتاق عمل من فقط کمر به پایین بی حس بودم،یعنی من از بدو ورود به بخش جراحی تا خروج فقط خندیدیم،و همه میگفتن تو چرا اینقدر خوشحالی چقدر خوب،و اینقدر تو اتاق عمل خوش گذشت که نگم برات،بعد که داشتم به اتفاقات اون روز فور میکردم،گفتم وقتی روی خودت کار میکنی،و تصمیم میگیری متفاوت نگاه کنی،حتی بیمارستان که بری ،برای اینکه یک تضادی که خواسته هات واضح تر بشه و رشد کنی و قرار رشدت بده،با این حال هم تضاد هست ولی برای مت فقط عشق و حال و برام میشه تفریحگاه
وقتی اومدم مرخص بشیم؛رفتم از پرستارها به خاطر رفتارشون تشکر کنم،بعد یکیشون گفت مریض دکتر رحمانی بودین،گفتم بله،گفتش ،همیشه مریض های ایشون ،مثل خودشون خوش خنده و پر انرژی هستن.
این داستان عمل به من درس های زیادی برای کنترل ذهن بهم داد که در عمل کنترل ذهنم و اجرا کنم.
بچه ها یک نکته دیگه هم بگم،دیروز داشتم با خواهرم صحبت میکردم ،خوب من اهدفی برای خودم دارن همیشه،وهمش با خودم میگفتم چرا من تا آخر هدف نمیرم،و از خدا جواب خواستم ،دیروز که لا خواهرم حرف زدم ،ایشون داشتن میگفتن رفتی از ایران ایکار و اون کار و بکن،بعد که بنده خدا قطع کرد،دیدم چقدر حسم بد،بعد نشستم فکر کردم ،دیدم دلیلی که حسم بد اینه که حرف های خوارهرم باعث شده،نسبت به اهدافم دل سرد بشم، و بیخیال بشم، وبرگردم ایران کلا،یا اینقدر حرف های خواهرم روم اثر گداشته که اصلا هدفم گم شده بود،درونم،بعد خودم و آروم کردم ، گفتم من یک هدف دارم و قرار من خودم و تو این دنیا تجربه کنم،من میرم و ادامه میدم،ایمان دارم همه چیز خوب میشه ،بعد اروم صدای قلبم و شنیدم ،تمام وجودم شد آرامش ،رفتم بقل خدا ،استاد جونم بهتر دارم میفهمم کنترل ذهن یعنی چی،بهتر دارم میفهمم،که از احساسم بفهمم که دارم به خواسته توجه میکنم یا ناخواسته.
یعنی بهتر دارم میفهمم ،دارم به یه چیزی فکر میکنم،آدم تا هدف تا خدا تا طبیعت یا هر موقعیتی که هستم،حسم و یه انالیز کنم،بعد اگر حس اوکی نبود،از باورهایی که بلدم براش استفاده کنم و هی تکرار کنم و نمونه واقعی تو ذهنم برای تثبیت اون باور پیدا کنم و عمل به اون باور در ذهنم حسم خوب میشه و با خدا به صلح میرسم،بچه ها این اتفاق در صدم ثانیه میفته،و با تمرین دیگه ناخوداگاه و مطمئنم بعد از مدتی دیگه نیاز به آنالیز احساس نیست،چون عمل به باورها ،در ما داره ریشه میگیره،عاشقتونم،خدایا شکرت
وای خانم شایسته این مقاله های راهکاربرای مسائل شما من و دیوانه کرده ،بچه ها فقط بخونید ،حیف قبل از مرگ این مقاله ها رو نخونیم
بچه این سفر به دور آمریکا یک بروشور تصویری برای درک بهتر از استفاده از هر دوره ای که خریدیم و همه فایل های رایگان،درک بهتر همه نظرات و مقالات و فایل ها و دورهای این سایت.
فایل رو دوبار دیدم و خیلی لذت بردم ازش.اول اول صبح و داغ داغ.خیلی انرژی بخش بود برام این قسمت و سر صبحی کلی بهم انرژی داد و وقتی رفتم بیرون برای انجام کاری ، خدا میدونه چقدر زیبایی دیدم.انگار داشتم رو ابرا راه میرفتم.امروز همه چراغ ها سبز بودن برام.
همون اول فایل یه خانم مدل رو نشون دادید.این صحنه به من یاد داد که مهم نیست چه کاری رو عاشقشی ولی مطمئنا میتونی ازش ثروت بسازی.شاید این خانم فقط به فیتنس علاقه داشته ولی بعد همینطور که کارش رو با عشق انجام داده و به چیزی هم وابسته نبوده ، پیشنهاد ها آمده و به راحتی داره ثروت میسازه.یا شایدم واقعا از همون اول عاشق اینکار بوده ولی نکتش اینه مهم نیست در چه کاری مشغول هستی چون درهر کاری فرصت ها و موقعیت ها و راه های بینهایتی وجود داره که بشه ثروتمند شد و این ربطی به محله زندگی ، شهر کشور یا خانواده و فرهنگ و اینا یا تحریم ها نداره.
اون فردی هم که داره عکس میگیره هم همینطور.ببینید خدا چطور درخواست هردو رو اجابت کرده و این دو به سمت هم کشیده شدن.این هم به ما میگه اگه یه مدل هستی یا یه عکاس و دنبال استفاده از توانایی هات هستی و میخوای با تمام وجود کاری رو انجام بدی ، خدا درهایی رو از جاهایی که باور نمیکنی برات باز میکنه تا اون کارو انجام بدی.
نکته بعدی اینه که اون گروه هیپ هاپ اون قسمت هنوز دارن تمرین میکنن و این قدرت عشق و علاقس که چطور نه خستگی نه تشنگی نه زمان نه مکان حالیش نیست و تمام وجودش تو اونکاره و مسلما وقتی با باورهای درست و تمرکز همراه بشه ، بوم بوم بوم.هر کدوم از اونا میتونن موفق بشن و جای کسی رو هم تنگ نمیکنن.
اعتماد به نفس اون مدلها و مهم نبودن نظر دیگران براشون هم نکته دیگه هست.خیلی راحت دارن کارشونو انجام میدن توی فضای باز.
اون رنگ خوشرنگ طلایی که خورشید از لای ابرای پفکی تابیده بود رو زمین و روی چمنا و درختای خوشرنگ ، چقدر زیبا بود.الان داشتم فکر میکردم گفتم این صحنه های زیبا رو همیشه ما داریم میبینیم و چطوره که یه وقتایی حتی اگر زیباترین مناظر دنیا رو هم می دیدیم اونقدر ما رو نمی گرفت ولی الان با هر چیز ساده ای که اطرافمون هست ، از ته قلبمون شکرگزار خدا میشیم و جهان رو زیبا میبینیم؟ این همون تغییر اساسی در درون ماست که باعثش شده.همون ایمان آوردن به قانون احساس خوب=اتفاقات خوب.همون تسلیم هدایت شدن و تسلیم قانون جهان شدن.تسلیم صدق بالحسنی شدن و هماهنگ شدن با این اصل.
من اعتماد به نفس و جسارت شما رو خاله مریم در انجام صدق بالحسنی تحسین میکنم.اینم یه نکته دیگس که شما همیشه و همه جا بدون نگرانی از حرف مردم دست به دوربین هستید.اینا واسه هرکسی که این فایلها رو ببینه درسه که ببینه بابا هیچ آدمی تاثیری تو زندگی ما نداره و خودمون خالق زندگی مون هستیم.
وای خدای من چه بارونی.انگار شیر آب رو باز کردن و داره از آسمون میباره.چقدر قطرات بزرگن.خدایا شکرت بابت اینهمه فراوانی.خیس شدن زیر بارون دلچسبه و بعدشم رسیدن به سر پناه.حسش مثل اینه که به یه تضاد برخوردی ولی حست خوبه و داری لذت میبری و میری جلو و میرسی به راه حل و همه چی راحت و خود بخود اتفاق میافته و مسئله حل میشه در حالیکه بازم داشتی لذت میبردی.راه حل تمام مسائل زندگی ما به سادگی رفتن زیر همین پله.خیلی سادس راه حلشون.خدا اونا رو بهمون میگه.ما تنها نیستیم.
توضیحات استاد و خاله مریم هم عالی بودن و توی همین توضیحات یه دنیا درسه.هر دفعه با توجه به مدارمون درسش رو میفهمیم.
چقدر خوب این پل رو با چراغ بنفش تزئین کردن.با نور نارنجی رنگ زیبای خورشید هم که دیگه محشر شده.خیلی زیباست.
خنده استاد چنان عمیق و از عمق وجود بود که منم ناخودآگاه یه خنده بزرگ رو لبم شکل گرفت و حس استاد رو گرفتم که چقدر داره لذت میبره.قابل توصیف نیست واقعا.
بعدشم نتیجه این حس خوب رو میشه بیشتر هم دید که با یه شوخی با حال و ساده و در لحظه، چقدر لذت بیشتر شد و این همون لذت بردن از هرچیز که اطرافمون هست رو نشون میده که استاد گفتن و وقتی بیافتیم توی مدار شادی و لذت ، مدام شادی و لذت از طریق اتفاقات مختلفی وارد زندگیمون میشه.با این سفری که استاد رفتن و اینقدری که لذت بردن وشکرگزار بودن ، خدا میدونه چقدر قراره اتفاقات خوب با سرعت بیشتری براشون بیافته و چقدر لازیدنکم بشن.
وقتی داشتم به عکسای غروب آفتاب نگاه میکردم یهو یه آگاهی به ذهنم آمد.این خورشید که اینقدر درخشندگی و زیبایی داره خیلی راحت با افول کردنش هیچ اثری ازش دیده نمیشه دیگه.این منو یاد این انداخت که آدمایی که فکر میکنیم قدرتی دارن یا کمکی میتونن بکنن هم همینن.نباید روی هیچکسی حساب کرد وگرنه یهو میبینی افتادی ته یه چاه تاریک و هیچ خبری از قول و قراراشون هم نیست.نباید گول بخوریم و بدونیم هرکسی هم اگر قدرتی داره اونو از خدای خودش که خدای ما هم هست و از رگ گردن به ما نزدیک تره و اجابت کننده درخواست ماست ، گرفته.
چقدر این خیابون که بارون زده بهش زیبا شده.مثل آینه شده.چراغای ماشینا چه خط نور زیبایی انداختن و انعکاس زیبایی دارن.خیلی زیباست.صدای بارون ، یه ماشین قرمز رنگ خوشگل، صدای حرکت ماشین تو جاده خیس.خیلی خوبه.
سفر تا انتها تو هم با من بیا تویی همراه من تموم لحظه ها
تو تنها عاشقی برای قصه ها بیا با من بخون تو نبض جاده ها
که مقصد منتظر برای ما سکوتو میشکنه صدای ما
اولش که گوش کردم این آهنگ رو خوب نفهمیدمش ولی الان که بار سوم هست خیلی بهتر به وجودم نشست.
خدا رو توی این آهنگ پیدا کردم. گفتگوی بین دو آدم نیست.گفتگوی یه آدم با خدای خودشه.
برای کوچ آخر تو همراه منی برای دل بریدن دلیل رفتنی
میمونه کنج سینم هوای انتظار میخونم شعر رفتن تا برگرده بهار
این همون تغییریه که باید زمان مناسب در زندگی ایجاد کنیم تا نتایج بزرگتر بشه.بنظرم کوچ آخر همون کندن از باورهای محدود کننده قبلی هست که میگه خدا همیشه همراه ماست.کلا نمد.
میگه تو ای خدا دلیل شجاعت و دل کندن من از شیوه قبلی هستی.من کسی رو جز تو ندارم.
بیت بعدیشم میگه من منتظرم ولی در ضمن شروع میکنم به حرکت تا همه چی خوب تر بشه.
تو دریای نگاهت شکسته قایقم ( میگه من تو دریای رحمت و حمایت و نعمت تو قایقم شکسته.راهی برای رفتن به جایی ندارم.)
تو دنیای بزرگت غریبی عاشقم برای شعر خوب تو میخونم
مسافر وقت رفتن خداحافظ بگو تو کوله بار عشقی سفر تا راه دور
که زیر سایه بون تو میمونم
سفر تا انتها تو هم با من بیا تویی همراه من تموم لحظه ها
این سفر و کوچ ما به بهتر و بهتر همیشگیه.خدا هم همیشه با ماست
تو تنها عاشقی برای قصه ها بیا با من بمون تو نبض جاده ها
که مقصد منتظر برای ماست سکوتو میشکنه صدای ما
عالی بود این آهنگ
منم عاشقتم استاد مهربونم که همراه شدی با خاله عزیز
من یاسمین امیری فر هستم می خواهم از زیبایی ها و آگاهی هایی که از سفرنامه قسمت ۶۱ دریافت کرده ام را برایتان بنویسم.
???
مریم عزیز من هم شادو خوشحالم ؛هر روز منتظر سفرنامه جدید و آموزشِ چشمانم به زیبایی های بیشتر…
در صلح بودن با خودم و دنیای اطرافم…
دوست داشتن همه موجودات جهانم…
پا گذاشتن بر روی ترسهایم…
و قوی تر کردن ایمانم به پروردگار جهانیان??
من به شخصه می گویم که واقعا سفر به دور امریکا رابطه ای به هم پیوسته با منی که جزو شاگردان دوره ۱۲ قدم استاد هستم دارد.?
و مُهر تاییدی به گفته های خانم شایسته عزیزم میزنم ک واقعا دوره ۱۲ قدم حکم دفترچه راهنمایی دارد ؛که ما در بدو ورود به این جهان جسمانی داده شده تا خود واقعی مان و اصل مان و خودآگاهی بشری که هستیم را تجربه کنیم ؛یعنی جهان یک بنای آموزشی و بسیار خاص در هستی است ،در زمین ما درس هایی در باب احساسات و عواطف و امور مالی و جنسی فرا می گیریم که در هیچ جای دیگر برایمان قابل دسترسی نیست.
من هم جزوء آن دسته از افرادی هستم که خوره ی جستجو و امتحان شیوه های جدید و یافتن امکانات بیشتر هستند را دارم ک زیرو بم آن دفترچه را مو ب مو در حد درک این قوانین(تکامل فرکانسی) خط به خط می خوانم هر روز با عشق بیشتر به این آگاهی ها??? و جهانم پاداش هر درک و عمل به این قوانین رابه من می دهد…خدایا سپاسگزارم
دنیایت و قوانین بدون تغییرت فوق العادست.
به قول یکی از دوستان ۱۲ قدم خداوند دانسته که ما به جایگاهی از تکاملمون رسیده ایم که پاداشی به نام (هدایت ) را دریافت کنیم ؛ و من در این یک هفته که اگاهانه از هدایت استفاده میکنم چ معجزه هایی در زندگیم رخ داده ..(قبلا من کلمه هدایت را از زبان مریم عزیز شنیده بودم و این جمله رو حدود ۱ ماهی میشود با خودم تکرار میکنم (ما هر لحظه داریم توسط خداوند هدایت میشویم به مسیر….خوشبختی ،موفقیت،سلامتی….) و تکرار ان جمله
بود ک در قدم ۶، اگاهی بی نظیری دریافت کردم .) خواسته هایی ک خیلی سالها بوده تا به آنها برسم فقط خودم را رها کردم و احساس حس خوب و امیدوار کردن را در خود زنده کردم و سپردم به (هدایت رب )
و او مرا به آسانی هدایت کرده به گونه ای که فکر میکنم در خواب هستم.
خدایا شکرت شکرت شکرت این قشنگ ترین ،بی انتهاترین پاداشی بوده که به من داده ای از طریق دستانی از خودت (استاد توحیدی ام) تو را هزاران مرتبه سپاس?
مریم عزیزم هر چقدر از شما تشکر کنم در مورد این سفرنامه کم گفته ام در کنار محصولات استادکه خریداری کرده ام و فایل های رایگانش این سفرنامه به صورت تجربی و عملی همه آنها را کاملتر ??? کرده
برای من که اینگونه بوده درکم از قوانین بیشتر شده (در وجودم خیلی خیلی احساس خوشبختی میکنم) از خودم می پرسم !!
یاسمین تو چرا اینقدر خوشحالی و امید و انگیزه به آینده داری؟؟
چرا در هر لحظه به احساست رجوع میکنی حالت چطوره؟؟( برای اینکه بدونم در مسیر درست و مدار درست هستم)
اونم جواب میده خوب و عالی، نمیدونم چجوری بگم ی احساسی ک سرشار از باور و ایمان قوی…
و سپس بهم گفت : چرا خوشحال و شاد و سرشار از امیدو ایمان نباشم وقتی استادی دارم که می گوید من آگاهانه قدم بر می دارم تا به قله برسم و برای شما رد پا میگذارم و شما هم بیایید. وقتی استاد توحیدی کامل دارم
چرا غصه…؟ چرا غم…؟چرا ناامیدی…؟؟
خدای درونم می گوید وقتی من او را برای تو فرستاده ام پس با
خوشحالی …امید …ایمان پیش به سوی آینده ای زیبا رهسپار شو..???
زیبایی ها این سفرنامه بسیار زیبا??
۱?دیدن آن خانم ورزشکار بسیار زیبا خوش هیکل و خوش اندام..
۱۰? گفتن گفته های استاد عزیز( زندگی لذت بردن از هر چیزی که در اطرافمون هست نه رسیدن به مقصد خاص ) به این شکل از قانون به نفع خودمون استفاده می کنیم تا مارو به سمت زیبایی های بیشتری هدایت کنه…
۱۱? موزیک شعر بارون (سیاوش قمیشی)
۱۲? دیدن در صلح و آرامش بودن استاد با خودش چقدر من از دیدن این صحنه ها لذت میبرم????
۱۳? در زیر پل و ان سکوت و بارش باران و اون صحنه زیبای پشت استاد چقدددددرررر زیباست??? و خواندن استاد عزیزم و خواندن موزیک فک کنم صدای خانم حمیرا باشد.
بچه های دهه شصت خیلی با اهنگهای قمیشی خاطره دارن و مخصوصا این آلبوم که توش آهنگ بارون و جزیره بود.
استاد این اهنگ ها معمولا برای خیلی ها خوشاینده میدونید چرا،فکر میکنم دقیقا زمانی رو به یاد همه میاره که واقعا با داشته هاشون خوش بودن.
مطمئنا این آهنگ هارو با ضبط های کاست دار و نوار همه گوش دادن و دقیقا روزهایی که آدم ها ساده تر زندگی میکردن ولی احوال بهتری داشتن.دارا و ندار با هم خوش بودن و به نظرم ناخواسته تو مسیر قانون بودن.
و این طمع بود که وارد زندگی ادم ها شد و باعث شد ناشکری کنن و از مسیر درست خارج بشن.
بریم سراغ زیبایی های فایل،اول اینکه این اسمش پیاده روی نیست میشه اسمشو گذاشت گذر از زیبایی ها.
اولین چیزی که چشم منو گرفت رنگ شلوار اولین مدل بود چون من عاشق رنگ آبی ام.و خداییش عجب هیکل های قشنگی داشتن.واقعا بی نظیر بودن.
و اعتماد به نفس خوبشون قابل تحسینه که توی محوطه بیرون به راحتی مشغول کار خودشون بودن و توجهی به دیگران نداشتن.نگاه کردن این فایلها ترمزها و نقاط ضعف هرکس و نشون میده.چطوری؟
وقتی من این فایل و میبینم اولین چیزی که میاد تو ذهنم اینه چقدر راحت و بدون ترس از قضاوت دیگران کار خودشون و انجام میدن.این یعنی اعتماد به نفس من همچنان پایینه و نیاز به کار داره و مورد دیگه اینکه من همچنان نگرانی قضاوت مردم رو دارم و هنوز یاد نگرفتم برای خودم زندگی کنم.
پس یک کلیده برای پیدا کردن باورها و ضعف های درونی خودمون.
اعتماد به نفس استاد هم قابل ستایشه چون پا به پای عکاس داشت عکس میگرفت و بعد هم رفته عکس هارو نشون داده به خودشون و ترس نداشته از اینکه بگن چطور به خودش اجازه داد خودشو هم راستای یک متخصص تو عکاسی ببینه و کار خودشو مقایسه کنه.
عکس های غروب افتاب هم بی نظیره و پیدا نمیکنم کلمه ای که بتونه این زیبایی رو وصف کنه فقط باید توی سکوت محو تماشا بشی.
و اما بارون که من بهش میگم عشق بازی آسمون،چقدر لذت بخش بود و واقعا بارون روح ادم و شستشو میده.
از خط لیزری پل خیلی خوشم اومد چون ترکیب رنگی قشنگی با سبزی درخت ها درست کرده بود.
شما خیلی خوب از لحظه استفاده میکنید و جمله طلایی امروز شما این بود که از قانون به نفع خودمون استفاده کنیم.نمیدونم چقدر باید روی این جمله فکر کنم تا درکش کنم و ازش استفاده کنم.
اگر این و درک کنیم زندگی مون کن فیکون میشه.قانون میگه به هرچی توجه کنی وارد زندگیت میشه خب خیلی ساده ست.نمیدونم چرا یاد نمیگیریم و باورش نمیکنیم.
میشد وقتی این بارون میاد شما بگید ای بابا حالا اومدیم پیاده روی کنیم ضدحال شد.چتر هم نداریم خیس میشیم و …
ولی ذره ای حستون عوض نشد و تازه بهترم شد.نشستین از زیر پل خشک و خالی لحظه خوب ساختین و تو راستای قانون که حس خوب مساوی اتفاق خوب هست پبش رفتین و ازش به نفع خودتون استفاده کردین.
سلام استاد عزیز سلام خانم شایسته مهربان متشکرم از ضبط و ارسال این سفرنامه خدای قشنگم را اگاهانه و عاشقانه سپاسگزارم که شما را افرید و مرابا اموزش های شما هدایت کرد .
این سفرنامه رو دوست دارم چون پر از عشقه چون خودم رو اونجا حس میکنم چون هواشو حس میکنم حتی دمای هوا رو هم حس میکنم خارج از بدن ما کائنات دارای عشق پابرجا و ثابتی هست ملکولهای هوا پر از عشقه زمین پر از عشقه خدایا سپاسگزارم عاشقانه سپاسگزارم این منم که باید خودم رو پر از این عشق کنم تا هم فرکانس بشم با کائنات تا رودخانه هستی منو به بهترین وجه هدایت کنه
سلام صبح به خیر مثل همیشه این فایل هم عالی بود متشکرم از شما استاد عزیزم و شما خانم شایسته عزیزم
بازم تکرار و تکرار این مسئله که باید لحظه لحظه و ثانیه های زندگیمون رو واقعا زندگی کنیم داشتم فکر می کردم شاید شما تو کشوری مثل آمریکا و تو زیباترین قسمت های دنیا دارید سفر میکنید و همه چیز واقعا زیباست و باتوجه به نکات زیبایی که دورو برتونه واقعا زیبایی ها شما رو احاطه کردند ولی لحظه ای تامل کردم و دیدم همه جای دنیا واقعا زیباست حتی کویر زیبایی خاص خودش رو داره فقط چشمها راباید شست و جور دیگری باید دید بعد فکر کردم به دوران کودکی از دوران کودکی من سنگ ها رو بیشتر از گل ها دوست داشتم برا اینکه هم به حق که خیلی زیبا بودند و هم ماندنی و هرگز خراب نمی شدند برای همین هم عشق اول و آخر من سنگ ها بودند وقتی کسی سنگ رو پرت میکرد ناراحت می شدم و می گفتم تنشون درد می آد اگر هیچ چیز زیبایی دور و برمون نباشه فقط نگریستن به سنگ ها یک دنیا لذت و زیبایی رو نصیب آدم می کنه خصوصا که سنگ ها رو خیس کنید و خوب بهشون دقت کنید هر کدومشون یک دنیا خط و نشون و رنگ و لعاب و زیبایی دارن که می تونید ساعتها نگاهشون کنید و لذت ببرید این هم یک تجربه از زیبا دیدن من بود گفتم شاید بدرد بعضی ها بخوره متشکرم
بازم هدایت شدیم به سمت زیباییها ,چه طبیعتی به به .چه مدلینگ های زیبایی ,چه ژست های قشنگی ,چه عکاسان حرفه ای به اضافه استاد و مریم جان .
باز هم سرسبزی های قشنگ خدا ,باز هم شادی و هیجان ,باز هم آسمون بیکران و آبی خوش رنگ .چشمان ما دیگه داره عادت میکنه فقط زیبایی ببینه و هر بار هم تازگی و قشنگی بینظیری داره .خدایا هزاران بار تو را شکر .
همیشه فکر میکردم وقتی بارون میاد باید آروم باشم ,حس غم بگیرم ,فکر میکردم بارون مال عاشقاس ,پر از دوری ودلتنگی ,پر از تنهایی ,فکر میکردم بارون که میاد باید یاد عشقت بیوفتی و شعرای غمگینه عاشقی بخونی .
اما حالا دیگه نه .نه که میگم یه نه محکمه .چرا ? چون من دیگه آدم سابق نیستم .من باورام ,افکارم تغییر کرده ,الان که بارون می باره شاد میشم ,یاد خدا میوفتم که چقدر عاشق ما آدم هاست ,چقدر با عشق به آسمونش میگه ببار .ببار تا زمین من ,طبیعتم ,ساختمون های شهر ها همه و همه جا تمیز و سیراب بشه .ببار تا آدم ها لذت ببرن از این تمیزی و سرسبزی ,حالا دیگه وقتی بارون می باره قلبم پر از شکر گزاری میشه .پر شور و هیجان میشم .میرم زیر بارون تا خیس بشم .روحم نوازش بشه به دستان خدا .
بارون که میباره .میخندم ,با خدا حرف میزنم .لذت میبرم .و برا این نعمت بزرگش شکر میکنم .
استاد دمت گرم چقدر کلامت به دلم نشست (( بارون که میبارید سعیزکردیم از لحظه به لحظش استفاده کنیم و لذت ببریم آهنگ بخونیم ,بگیم ,بخندیم ,واقعا زندگی همینه :زندگی لذت بردن از هر چیزی که تو اطرافمون نه اینکه رسیدن به یه مقصد خاص ))استاد چقدر زیبا همیش دنبال لذت بردن ها از زندگیشه به وسیله ی استفاده از قانون خدا
انگار این آدم به این دنیا اومده که فقط لذت ببره و شکر گزاری کنه و به مردم جهان بگه ک همه چیز رو بسپارید به دست قدرت خدا,ب بزرگی وتواناییش .
چرا اینقدر عجله ,چرا همیشه ب دنبال یه لقمه نون ,چرا حرص ,چرا طمع ,چرا غصه ,?
توی بنده در مقابل عظمت و قدرت خدا هیچ هستی .خدا میگه تو آروم باش ,لذت ببر,شادی کن ,شکر کن ,بقیش رو بسپار به من .خودم هدایتت میکنم به آسونترین راهها…
استاد قربون اون چهره ی مهربون وزیباتون برم من با او کلاه آرمی که باد زد و افتاد ?
چه زیبا حس میگیری و شعر بارون قمیشی رو میخونی آدم احساس میکنه آهنگساز و خواننده خود شما هستید ?
خدای من چه غروب زیبایی ,چه باشکوه ,چه بی نظیر و معرکس .خدایا هزاران مرتبه شکرت برای تمام زیباییهای جهانت .
استاد به قدری با شور و هیجان آهنگ حمیرا رو میخونه که آدمو به وجد میاره .کلی کیف کردم .راستی شما چقدر باهوش هستید که این همه آهنگ رو بدون غلط حفظ شدید حتی ریتم آهنگاش رو هم بلدید .معلومه خیلی با عشق و علاقه گوش میدید .تحسین برانگیزه…..
مریم جان خوشگل و دوست داشتنی من هر چقدر ازت تشکر کنم میدونی که کمه .ارزش کارت بی نهایته .فقط با این تشکرای ما قابل جبران نیست ,مریم جون زیبا اونقدر دوست دارم که قابل وصف نیست ,بگم به اندازه دونه های بارون که تو تصویر میبینم ?بگم به اندازه آسمون بی کران ?نه باز بیشتر .گفتم ک قابل وصف نیست .فقط میگم عاشقتم یه عالمه …..
سلام به گرمی دورهمی بچه های استاد عباس منشی و خود استاد و خانوم شایسته عزیز
دوباره فایل شروع شده و لحظه ناب سر رسید
شروع با دیدن یک مدل ذهنمو بازم برد سمت اینکه حتی در دید عموم هم عکسای مدلینگ میگیرن و هیچ کس توجه هم نمیکنه و عادی جلوه میکنن اره باب شدن فرهنگ هر کس برای خودش و راه خودش و دنیای خودش این هماهنگی رو بین خودشون به وجود آورده که نگاه مثبتی دارن
حتی اگه تازه کارم که باشن به خودشون ایمان دارن و اینجوری استارت میزنن و ترسی ندارن و میگن تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس که خود راه بگوید که چون باید کرد
اره همینه قدم های اولو برمیدارن و با کمک تکنولوژی دیده میشن اونوقت پول هم سراغشون میاد???
بریم سراغ مرحله بعدی??
وجود نعمت و ثروت کاملا مشهود
باران اونم تو تابستون اونم به این وسعت و حجم بارشذکه استادم تاکید دارن همیشه این نعمت بارون بهار و تابستون و پاییز و زمستون نداره این فرکانس سپاسگزاریه
این همه سرسبزی زیبایی تمام به خاطر همین یک عامل میتونه باشه
دیدن زیبایی میتونه عالی رخ بده وقتی تو چشمانه زیبابین داشته باشی که خانوم شایسته به خوبی اون رو اجرا می کنه اون هم این بود که چه رنگ خوبی داره بله نور چه رنگ خوبی داشت زیبایی منحصر به فردی رو توی اون لحظه به وجود آورده بود و نکته های استاد هم کاملا موثر بود باید از هر لحظه ی زندگی لذت برد و دیدی که چقدر صحنه های قشنگی رخ داد آواز خوانی استاد فوق العاده بود عکس از غروب خورشید و چقدر زیبا نوری که خورده بود به کف خیابون و ماشین حرکت میکردند عجب صحنه ای شده بود آزاد و رها بودن یعنی همین که نچسبی به اون لحظه واز تک تک لحظاتت به شکل متفاوت لذت ببری اینکه میگیم و میگن این سفرنامه آموزش کاملا عملی برای پیاده سازی باورها در وجودمون هست نمود واقعی داره و دیدیم
منکه عالی دارم لذت میبرم و تمام تلاشم رو می کنم به همین شکل عمل کنم و چقدر هم قشنگه شاد باشید شاد باشید و لذت ببرید به خدا لذت بردن راحتترین کاره دست رس ترین و بهترین کاره
با آرزوی سعادت و ثروتمندی در دنیا و آخرت در پناه خدای وهاب?????
سلام به استاد عباس منش , خانم شایسته , مایک و بچه های دوست داشتنی سایت
قبل از هرچیز , از لطف استاد و.خانم شایسته و بچه هایی ک با کامنت هاشون نظر لطفتشون رو بیان کردند تشکر میکنم .
سوره بقره آیه ۱۱۲ :
آری.کسی که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد. پاداش او نزد پروردگارش ثابت است. نه ترسی بر آنهاست ونه غمگین میشوند.
مقصد ,منتظر برای ماست , سکوت رو ( آرامش و امید رو ) میشکنه , صدای ما (نجواها و ترس های ما )
همه ما در راه رسیدن به مقصد , ممکنه برای ساعاتی , روزها و شاید هم سالهایی مجبور به توقف بشیم ,
? توقفی ک منجر به بازگشت ما بشه یا توقفی ک پلی بشه برای رسیدن به مقصد
?توقفی ک باعث ترس و غم و ناامیدی ما شود یا توقفی ک باعث بشه با ایمان بیشتری ادامه راه رو به پیش برویم
دقیقا چیزی ک بخوبی در این قسمت شاهدش بودیم , ک چگونه خیلی زیبا , استاد عباسمنش , تو این لحظات و دقایقی ک در ظاهر توقف کردند زیر پل , هرگز دچار یاس و غم نشدند و همان روحیه ی شاد و پر عشق همیشگی رو داشتند و حتی بیشتر از قبل
نمیدونم مقصد شما کجاست , نمیدونم چه اهدافی دارید , اما میخام به خودم و شما بگم , چه خوبه در مواقعی ک مجبور به توقف شدیم , هرگز, از نظر ذهنی و درونی , متوقف نشویم .
? این درس بزرگیست ک استاد عباسمنش تو این قسمت به ما اموخت , ک حتی در لحظاتی ک در ظاهر توقف کردیم هم , درونا و ذهنا , متوقف نشیم
و این قسمت به من آموخت :
? به من آموخت همواره در ذهنم در حرکت باشم چرا ک برای ذهن هیچ توقفی وجود ندارد
?به من آموخت وقتی ابرها به سمت من و زندگی ام هجوم آوردند , آنها را با بارش های توحیدی ذهنی ام از میان بردارم
?به من آموخت موانع اصلی در ذهن ماست و شرایط به ظاهر بد بیرونی رو , میتوانیم با ذهنمون تغییر جهت بدیم
این داستانیست ک بخوبی میتوانیم در داستان یوسف نبی , هم شاهدش باشیم
وقتی خدا در کودکی ,به یوسف , مقصد اصلی اش ک به پادشاهی رسیدن بود رو نشان داد ,در این راه با چند توقفگاه مواجه شد :
? اولین توقفگاه یوسف , افتادن و ماندن در چاه بود , اما یوسف هرگز درونا متوقف نشد , و.همواره چشم حقیقت بینش به وعده ای بود ک خدا به او داده بود
?توقفگاه بعدی تهمتی بود ک به او زدند , اما یوسف در آن موقعیت هم هرگز ناامید نشد و شکی به دلش نسبت به وعده خدا راه نداد .
?و بعدی , افتادن در زندان بود ک باز هم یوسف ,ترس و غم به دل راه نداد و متوقف نشد
و همین حرکت کردن های ذهنی و درونی در توقف گاه ها بود ک سبب شد , یوسف پیامبر به هدف برسد و تاج عزت و جلال رو به سر بگذارد .
و این سوالیست ک باید بارها و بارها از خود بپرسیم
ک اگر یوسف در شرایط به ظاهر بد , سر تعظیم به ناملایمتی ها فرو می آورد و ذهنا متوقف میشد , و ترس و غم او را فرا می گرفت , آیا باز هم به جایگاهی میرسید ک دیگران و شرایط به او سر تعظیم فرود آورند ؟
به امید اینکه , هرگز , هرگز , از نظر ذهنی , متوقف نشویم
دوستتون دارم
سلام سلام سلام به خونواده دوسداشتنیم…
چقد من لذت بردم از زیبایی اندام اون خانوم چون خداروشکر خودم هم اهل ورزش و تناسب اندام هستم/ شات گرفتم از فیلم و عکس ایشونو اضافه کردم به دریم بردم روی صفحه لپ تاپم :)) چه پشتکاری واسه ورزش داشته …
درکنار تناسب اندام چقدررررر سلامتم هست حتما.. یک پکیج کامله کلا :))
و اون خانوم عکاس حرفه ای.. هنرش قابل تحسینه..
استاد عکس های شمام خیلی حرفه ای و با زاویه عالیی بودن.
و باز ازادی ازادی و ازادی موج میزد…
من با دیدن این بخش فیلم فهمیدم که هنوز رو این قسمت مقاومت دارم/ هنوز تو ذهنم ازاد بودن باین شکل در فضای باز ک همه هستن جا نیفتاده… هنوز جانیفتاده که ججاب داشتن همه چیز نیست..
فلسفه حجاب رو برو پیدا کن!
نمیدونم کی ولی امیدوارم سیمان های ذهنیم بیشتر و بیشتر کنده بشن..
یا جایی که استاد ازشون عکس میگرفت!
اولش برام عجیب بود گفتم چرا استاد ازونا عکس میگیره!
ولی بعدش گفتم مگه چون زیبا خوش اندام و نمود سلامتی بودن واست, تو لذت نبردی؟؟
خب واسه استادم نمود توجه به زیبایی بودن دیگه..
و این چنین شد ک باین جمله رسیدم که میگه .. زیبایی در نگاه تو باشد نه ان چیزی که به ان مینگری..
(نمیدونم چرا اینارو اینجا گفتم ولی شاید یه ردپا بشه برام)
و بعد میرسیم به اون بارون زیبا یعنی خییلی زیبا… خدایا شکرتت بششدت ازدیدن اون فضا و شنیدن اون صدای جرجر.
و تکرار این نکته : لذت بردن از هر شرایطی . لذت بردن از مسیر و نه فقط مقصد..
و باز خوده خوده خودتون بودن استاد…
یعنی تو سفرنامه ما با بخشی از علایق موسیقیایی شمام دیگه اشنا شدیم که چی دوسدارین گوش بدین :)))
چه عششقی اخه..
شما میخوندین و مریم جون ازتون فیلم میگرفت و کیف میکرد همراه با تم غروب و صدای جرجر بارون…
همه چیز فراهم برای لذت بردن..
باعشق و همچنان منتظر سعیده.
سلام به همگی
وای عاشققتم خانم شایسته ،اونجایی که استاد داشت آهنگ بارون سیاوش قمشه ای و میخوند و بعد آهنگ اصلی اومد،یه حسی بود ،تا حالا اینقدر دوست نداشتم بپرم تو فیلم و استاد بقل کنم و سفت بوسش کنم،یک حس یکی بودن،حس عجیبی بود،بعد همون لحظه گفتم انشاءالله ۱۰۰ سال همینجوری سالم باشی ،خیلی حس خوبی بود عاشقتم خانم شایسته عزیزم.
استاد اونجایی که داشتین از اون خانم مانکن خوش اندام و خوشگل و عکس مبگرفتین ،با خودم گفتم نه داره از ساختمون ها عکس میکیره،بعد دیدم نه تازه با خانم شایسته هم دارید میبینید و خانم شایسته هم داره نظر میده،بعد با خودم گفتم woowدختر ،تو اگر طرف مقابلت این کار و میکرد ،چیکار میکردی ،گفتم ببین چقدر خانم شایسته روی اعتماد بنفسش کار گرده ،بابا دمت گرم،علششقتم. خانم شایسته عزیزم،به عنوان یک دختر با اینکه شما زیاد جلو دوربین رفتار و حرکاتتون و نمیببنم و حستون و دریافت میکنم،هم از خونه داری و هم از برخوردهاتون با استاد خیلی چیز یاد گرفتم ،احترامی که به استاد میزارید ،تا روش شستن لباسهاتون،خانم شایسته خیلی دوست دارم بیشتر از روش استفاده شما از قانون بدونم ،میدونید چون شما هم خانم هستین ،فکر میکنم ، یه جیزهایی از قانون و با شما بهتر درک کنم از فیدبکی که از رفتارتون بگیرم.من اصلا فکر نمیکردم شما اینقدر کار خونه انجام بدین ،….یا رفتارتون با مایک ،..از این ها بیشتر برامون بگین
استاد جونم،من شب ها که میخوابم ، بعد که روزم و بررسی میکنم، میبینم یه جاهایی خیلی ناخودآگاه مثل شما عمل کردم،دنبال کیف لپ تاپ بودم ،گفتم کی حوصله داره بره بازار رفتم تاخوداگاه سایت دیجی کالا و هم اون و سفرش دادم ،هم یک فلش که میخواستم،۳ ساعت وقتم و گرفت ،بعد همش داشتم سرزنش میکردم خودم و این همه کار داری …..،بعد بهش گفتم چقدر تو حرف میزنی ،این کار مهمی که باید انجام میشد،تازه زیر کولر و بدون پیاده روی انجام شد،میدونی استاد تازه دارم یاد میگیرم لذت بردن از لحظه یعنی چی ،بعد تو یکی از فایل ها دیدم که سفارش های شما از امازون اومد،خانم شایسته گفت ۲ روز خوابیدید روی امازون تا سفارش بدین،بعد گفتم ااا نازی ببین استاد هم اینه زندگیش ولی اون با لذت انحام داد ،و تو باز بهتر آخراش فهمیدی که از خرید اینترنتی هم لذت ببری،نه بگی وقتم داره تلف میشه.
استاد در کشوهای کمدم هم درست کردم،یک ایده ای به ذهنم رسید،که یک قرون هم هزینه نکردم ،وای وای ،استاد این حرفتون که میگفتین از این راحت تر اسون تر کم هزینه تر ،دارم تازه میفهمم عمل بهش یعنی چی ،من عاشششششقتم
راستی خانم شایسته قسمت قبل ،عالی بود،ولی دلم ضعف رفت تا یک دقیقه صدای اون بچه ها و آدم ها و اب و بشنوم و بیشتر حسشون کنم ، ولی بازم چقدر قشنگ در صلح بودن و قضاوت نکردن و بهم نشون دادی من عاشقتم
بچه ها من باید یک عمل کوچیک میکردم و رفتم که عمل کنم،این عمل برای من بیشتر fun بود،اینقدر ادم های مهربون و خوش اخلاق و دوست داشتنی ،تو این بیمارستان دولتی ایران بودن ،که من فقط اون یک روز که اونجا بودم فقط خندیدیم،وای اتاق عمل من فقط کمر به پایین بی حس بودم،یعنی من از بدو ورود به بخش جراحی تا خروج فقط خندیدیم،و همه میگفتن تو چرا اینقدر خوشحالی چقدر خوب،و اینقدر تو اتاق عمل خوش گذشت که نگم برات،بعد که داشتم به اتفاقات اون روز فور میکردم،گفتم وقتی روی خودت کار میکنی،و تصمیم میگیری متفاوت نگاه کنی،حتی بیمارستان که بری ،برای اینکه یک تضادی که خواسته هات واضح تر بشه و رشد کنی و قرار رشدت بده،با این حال هم تضاد هست ولی برای مت فقط عشق و حال و برام میشه تفریحگاه
وقتی اومدم مرخص بشیم؛رفتم از پرستارها به خاطر رفتارشون تشکر کنم،بعد یکیشون گفت مریض دکتر رحمانی بودین،گفتم بله،گفتش ،همیشه مریض های ایشون ،مثل خودشون خوش خنده و پر انرژی هستن.
این داستان عمل به من درس های زیادی برای کنترل ذهن بهم داد که در عمل کنترل ذهنم و اجرا کنم.
بچه ها یک نکته دیگه هم بگم،دیروز داشتم با خواهرم صحبت میکردم ،خوب من اهدفی برای خودم دارن همیشه،وهمش با خودم میگفتم چرا من تا آخر هدف نمیرم،و از خدا جواب خواستم ،دیروز که لا خواهرم حرف زدم ،ایشون داشتن میگفتن رفتی از ایران ایکار و اون کار و بکن،بعد که بنده خدا قطع کرد،دیدم چقدر حسم بد،بعد نشستم فکر کردم ،دیدم دلیلی که حسم بد اینه که حرف های خوارهرم باعث شده،نسبت به اهدافم دل سرد بشم، و بیخیال بشم، وبرگردم ایران کلا،یا اینقدر حرف های خواهرم روم اثر گداشته که اصلا هدفم گم شده بود،درونم،بعد خودم و آروم کردم ، گفتم من یک هدف دارم و قرار من خودم و تو این دنیا تجربه کنم،من میرم و ادامه میدم،ایمان دارم همه چیز خوب میشه ،بعد اروم صدای قلبم و شنیدم ،تمام وجودم شد آرامش ،رفتم بقل خدا ،استاد جونم بهتر دارم میفهمم کنترل ذهن یعنی چی،بهتر دارم میفهمم،که از احساسم بفهمم که دارم به خواسته توجه میکنم یا ناخواسته.
یعنی بهتر دارم میفهمم ،دارم به یه چیزی فکر میکنم،آدم تا هدف تا خدا تا طبیعت یا هر موقعیتی که هستم،حسم و یه انالیز کنم،بعد اگر حس اوکی نبود،از باورهایی که بلدم براش استفاده کنم و هی تکرار کنم و نمونه واقعی تو ذهنم برای تثبیت اون باور پیدا کنم و عمل به اون باور در ذهنم حسم خوب میشه و با خدا به صلح میرسم،بچه ها این اتفاق در صدم ثانیه میفته،و با تمرین دیگه ناخوداگاه و مطمئنم بعد از مدتی دیگه نیاز به آنالیز احساس نیست،چون عمل به باورها ،در ما داره ریشه میگیره،عاشقتونم،خدایا شکرت
وای خانم شایسته این مقاله های راهکاربرای مسائل شما من و دیوانه کرده ،بچه ها فقط بخونید ،حیف قبل از مرگ این مقاله ها رو نخونیم
بچه این سفر به دور آمریکا یک بروشور تصویری برای درک بهتر از استفاده از هر دوره ای که خریدیم و همه فایل های رایگان،درک بهتر همه نظرات و مقالات و فایل ها و دورهای این سایت.
خدایا شکرت به خاطر هدایتت از طریق این سایت
عاشقتتونم
سلام به خانواده صمیمی عباس منش
فایل رو دوبار دیدم و خیلی لذت بردم ازش.اول اول صبح و داغ داغ.خیلی انرژی بخش بود برام این قسمت و سر صبحی کلی بهم انرژی داد و وقتی رفتم بیرون برای انجام کاری ، خدا میدونه چقدر زیبایی دیدم.انگار داشتم رو ابرا راه میرفتم.امروز همه چراغ ها سبز بودن برام.
همون اول فایل یه خانم مدل رو نشون دادید.این صحنه به من یاد داد که مهم نیست چه کاری رو عاشقشی ولی مطمئنا میتونی ازش ثروت بسازی.شاید این خانم فقط به فیتنس علاقه داشته ولی بعد همینطور که کارش رو با عشق انجام داده و به چیزی هم وابسته نبوده ، پیشنهاد ها آمده و به راحتی داره ثروت میسازه.یا شایدم واقعا از همون اول عاشق اینکار بوده ولی نکتش اینه مهم نیست در چه کاری مشغول هستی چون درهر کاری فرصت ها و موقعیت ها و راه های بینهایتی وجود داره که بشه ثروتمند شد و این ربطی به محله زندگی ، شهر کشور یا خانواده و فرهنگ و اینا یا تحریم ها نداره.
اون فردی هم که داره عکس میگیره هم همینطور.ببینید خدا چطور درخواست هردو رو اجابت کرده و این دو به سمت هم کشیده شدن.این هم به ما میگه اگه یه مدل هستی یا یه عکاس و دنبال استفاده از توانایی هات هستی و میخوای با تمام وجود کاری رو انجام بدی ، خدا درهایی رو از جاهایی که باور نمیکنی برات باز میکنه تا اون کارو انجام بدی.
نکته بعدی اینه که اون گروه هیپ هاپ اون قسمت هنوز دارن تمرین میکنن و این قدرت عشق و علاقس که چطور نه خستگی نه تشنگی نه زمان نه مکان حالیش نیست و تمام وجودش تو اونکاره و مسلما وقتی با باورهای درست و تمرکز همراه بشه ، بوم بوم بوم.هر کدوم از اونا میتونن موفق بشن و جای کسی رو هم تنگ نمیکنن.
اعتماد به نفس اون مدلها و مهم نبودن نظر دیگران براشون هم نکته دیگه هست.خیلی راحت دارن کارشونو انجام میدن توی فضای باز.
اون رنگ خوشرنگ طلایی که خورشید از لای ابرای پفکی تابیده بود رو زمین و روی چمنا و درختای خوشرنگ ، چقدر زیبا بود.الان داشتم فکر میکردم گفتم این صحنه های زیبا رو همیشه ما داریم میبینیم و چطوره که یه وقتایی حتی اگر زیباترین مناظر دنیا رو هم می دیدیم اونقدر ما رو نمی گرفت ولی الان با هر چیز ساده ای که اطرافمون هست ، از ته قلبمون شکرگزار خدا میشیم و جهان رو زیبا میبینیم؟ این همون تغییر اساسی در درون ماست که باعثش شده.همون ایمان آوردن به قانون احساس خوب=اتفاقات خوب.همون تسلیم هدایت شدن و تسلیم قانون جهان شدن.تسلیم صدق بالحسنی شدن و هماهنگ شدن با این اصل.
من اعتماد به نفس و جسارت شما رو خاله مریم در انجام صدق بالحسنی تحسین میکنم.اینم یه نکته دیگس که شما همیشه و همه جا بدون نگرانی از حرف مردم دست به دوربین هستید.اینا واسه هرکسی که این فایلها رو ببینه درسه که ببینه بابا هیچ آدمی تاثیری تو زندگی ما نداره و خودمون خالق زندگی مون هستیم.
وای خدای من چه بارونی.انگار شیر آب رو باز کردن و داره از آسمون میباره.چقدر قطرات بزرگن.خدایا شکرت بابت اینهمه فراوانی.خیس شدن زیر بارون دلچسبه و بعدشم رسیدن به سر پناه.حسش مثل اینه که به یه تضاد برخوردی ولی حست خوبه و داری لذت میبری و میری جلو و میرسی به راه حل و همه چی راحت و خود بخود اتفاق میافته و مسئله حل میشه در حالیکه بازم داشتی لذت میبردی.راه حل تمام مسائل زندگی ما به سادگی رفتن زیر همین پله.خیلی سادس راه حلشون.خدا اونا رو بهمون میگه.ما تنها نیستیم.
توضیحات استاد و خاله مریم هم عالی بودن و توی همین توضیحات یه دنیا درسه.هر دفعه با توجه به مدارمون درسش رو میفهمیم.
چقدر خوب این پل رو با چراغ بنفش تزئین کردن.با نور نارنجی رنگ زیبای خورشید هم که دیگه محشر شده.خیلی زیباست.
خنده استاد چنان عمیق و از عمق وجود بود که منم ناخودآگاه یه خنده بزرگ رو لبم شکل گرفت و حس استاد رو گرفتم که چقدر داره لذت میبره.قابل توصیف نیست واقعا.
بعدشم نتیجه این حس خوب رو میشه بیشتر هم دید که با یه شوخی با حال و ساده و در لحظه، چقدر لذت بیشتر شد و این همون لذت بردن از هرچیز که اطرافمون هست رو نشون میده که استاد گفتن و وقتی بیافتیم توی مدار شادی و لذت ، مدام شادی و لذت از طریق اتفاقات مختلفی وارد زندگیمون میشه.با این سفری که استاد رفتن و اینقدری که لذت بردن وشکرگزار بودن ، خدا میدونه چقدر قراره اتفاقات خوب با سرعت بیشتری براشون بیافته و چقدر لازیدنکم بشن.
وقتی داشتم به عکسای غروب آفتاب نگاه میکردم یهو یه آگاهی به ذهنم آمد.این خورشید که اینقدر درخشندگی و زیبایی داره خیلی راحت با افول کردنش هیچ اثری ازش دیده نمیشه دیگه.این منو یاد این انداخت که آدمایی که فکر میکنیم قدرتی دارن یا کمکی میتونن بکنن هم همینن.نباید روی هیچکسی حساب کرد وگرنه یهو میبینی افتادی ته یه چاه تاریک و هیچ خبری از قول و قراراشون هم نیست.نباید گول بخوریم و بدونیم هرکسی هم اگر قدرتی داره اونو از خدای خودش که خدای ما هم هست و از رگ گردن به ما نزدیک تره و اجابت کننده درخواست ماست ، گرفته.
چقدر این خیابون که بارون زده بهش زیبا شده.مثل آینه شده.چراغای ماشینا چه خط نور زیبایی انداختن و انعکاس زیبایی دارن.خیلی زیباست.صدای بارون ، یه ماشین قرمز رنگ خوشگل، صدای حرکت ماشین تو جاده خیس.خیلی خوبه.
سفر تا انتها تو هم با من بیا تویی همراه من تموم لحظه ها
تو تنها عاشقی برای قصه ها بیا با من بخون تو نبض جاده ها
که مقصد منتظر برای ما سکوتو میشکنه صدای ما
اولش که گوش کردم این آهنگ رو خوب نفهمیدمش ولی الان که بار سوم هست خیلی بهتر به وجودم نشست.
خدا رو توی این آهنگ پیدا کردم. گفتگوی بین دو آدم نیست.گفتگوی یه آدم با خدای خودشه.
برای کوچ آخر تو همراه منی برای دل بریدن دلیل رفتنی
میمونه کنج سینم هوای انتظار میخونم شعر رفتن تا برگرده بهار
این همون تغییریه که باید زمان مناسب در زندگی ایجاد کنیم تا نتایج بزرگتر بشه.بنظرم کوچ آخر همون کندن از باورهای محدود کننده قبلی هست که میگه خدا همیشه همراه ماست.کلا نمد.
میگه تو ای خدا دلیل شجاعت و دل کندن من از شیوه قبلی هستی.من کسی رو جز تو ندارم.
بیت بعدیشم میگه من منتظرم ولی در ضمن شروع میکنم به حرکت تا همه چی خوب تر بشه.
تو دریای نگاهت شکسته قایقم ( میگه من تو دریای رحمت و حمایت و نعمت تو قایقم شکسته.راهی برای رفتن به جایی ندارم.)
تو دنیای بزرگت غریبی عاشقم برای شعر خوب تو میخونم
مسافر وقت رفتن خداحافظ بگو تو کوله بار عشقی سفر تا راه دور
که زیر سایه بون تو میمونم
سفر تا انتها تو هم با من بیا تویی همراه من تموم لحظه ها
این سفر و کوچ ما به بهتر و بهتر همیشگیه.خدا هم همیشه با ماست
تو تنها عاشقی برای قصه ها بیا با من بمون تو نبض جاده ها
که مقصد منتظر برای ماست سکوتو میشکنه صدای ما
عالی بود این آهنگ
منم عاشقتم استاد مهربونم که همراه شدی با خاله عزیز
خدایا شکرت خدایا صدهزار مرتبه شکر
به نام قدرتمندترین فرمانروای کیهان
?????????????
بچه های به دور امریکا سلام
من یاسمین امیری فر هستم می خواهم از زیبایی ها و آگاهی هایی که از سفرنامه قسمت ۶۱ دریافت کرده ام را برایتان بنویسم.
???
مریم عزیز من هم شادو خوشحالم ؛هر روز منتظر سفرنامه جدید و آموزشِ چشمانم به زیبایی های بیشتر…
در صلح بودن با خودم و دنیای اطرافم…
دوست داشتن همه موجودات جهانم…
پا گذاشتن بر روی ترسهایم…
و قوی تر کردن ایمانم به پروردگار جهانیان??
من به شخصه می گویم که واقعا سفر به دور امریکا رابطه ای به هم پیوسته با منی که جزو شاگردان دوره ۱۲ قدم استاد هستم دارد.?
و مُهر تاییدی به گفته های خانم شایسته عزیزم میزنم ک واقعا دوره ۱۲ قدم حکم دفترچه راهنمایی دارد ؛که ما در بدو ورود به این جهان جسمانی داده شده تا خود واقعی مان و اصل مان و خودآگاهی بشری که هستیم را تجربه کنیم ؛یعنی جهان یک بنای آموزشی و بسیار خاص در هستی است ،در زمین ما درس هایی در باب احساسات و عواطف و امور مالی و جنسی فرا می گیریم که در هیچ جای دیگر برایمان قابل دسترسی نیست.
من هم جزوء آن دسته از افرادی هستم که خوره ی جستجو و امتحان شیوه های جدید و یافتن امکانات بیشتر هستند را دارم ک زیرو بم آن دفترچه را مو ب مو در حد درک این قوانین(تکامل فرکانسی) خط به خط می خوانم هر روز با عشق بیشتر به این آگاهی ها??? و جهانم پاداش هر درک و عمل به این قوانین رابه من می دهد…خدایا سپاسگزارم
دنیایت و قوانین بدون تغییرت فوق العادست.
به قول یکی از دوستان ۱۲ قدم خداوند دانسته که ما به جایگاهی از تکاملمون رسیده ایم که پاداشی به نام (هدایت ) را دریافت کنیم ؛ و من در این یک هفته که اگاهانه از هدایت استفاده میکنم چ معجزه هایی در زندگیم رخ داده ..(قبلا من کلمه هدایت را از زبان مریم عزیز شنیده بودم و این جمله رو حدود ۱ ماهی میشود با خودم تکرار میکنم (ما هر لحظه داریم توسط خداوند هدایت میشویم به مسیر….خوشبختی ،موفقیت،سلامتی….) و تکرار ان جمله
بود ک در قدم ۶، اگاهی بی نظیری دریافت کردم .) خواسته هایی ک خیلی سالها بوده تا به آنها برسم فقط خودم را رها کردم و احساس حس خوب و امیدوار کردن را در خود زنده کردم و سپردم به (هدایت رب )
و او مرا به آسانی هدایت کرده به گونه ای که فکر میکنم در خواب هستم.
خدایا شکرت شکرت شکرت این قشنگ ترین ،بی انتهاترین پاداشی بوده که به من داده ای از طریق دستانی از خودت (استاد توحیدی ام) تو را هزاران مرتبه سپاس?
مریم عزیزم هر چقدر از شما تشکر کنم در مورد این سفرنامه کم گفته ام در کنار محصولات استادکه خریداری کرده ام و فایل های رایگانش این سفرنامه به صورت تجربی و عملی همه آنها را کاملتر ??? کرده
برای من که اینگونه بوده درکم از قوانین بیشتر شده (در وجودم خیلی خیلی احساس خوشبختی میکنم) از خودم می پرسم !!
یاسمین تو چرا اینقدر خوشحالی و امید و انگیزه به آینده داری؟؟
چرا در هر لحظه به احساست رجوع میکنی حالت چطوره؟؟( برای اینکه بدونم در مسیر درست و مدار درست هستم)
اونم جواب میده خوب و عالی، نمیدونم چجوری بگم ی احساسی ک سرشار از باور و ایمان قوی…
و سپس بهم گفت : چرا خوشحال و شاد و سرشار از امیدو ایمان نباشم وقتی استادی دارم که می گوید من آگاهانه قدم بر می دارم تا به قله برسم و برای شما رد پا میگذارم و شما هم بیایید. وقتی استاد توحیدی کامل دارم
چرا غصه…؟ چرا غم…؟چرا ناامیدی…؟؟
خدای درونم می گوید وقتی من او را برای تو فرستاده ام پس با
خوشحالی …امید …ایمان پیش به سوی آینده ای زیبا رهسپار شو..???
زیبایی ها این سفرنامه بسیار زیبا??
۱?دیدن آن خانم ورزشکار بسیار زیبا خوش هیکل و خوش اندام..
۲? دیدن رقص بسیار زیبای ان جوانان از راه دور…
۳?دیدن تمیزی و ارامش و سرسبزی پارک…
۴? دیدن آن عکاس زیبا و موهای خوشرنگ..
۵?دیدن استاد عزیزم در حال عکاسی
۶? رنگ خوشرنگ غروب زیبای افتاب
۷? دیدن عکاسهای گرفته شده استاد عزیزم
۸? بازم دیدن چهره ی زیبا مریم عزیزم در صفحه گوشی استاد
۹? بارش باران این رحمت الهی…خدایا شکرت
۱۰? گفتن گفته های استاد عزیز( زندگی لذت بردن از هر چیزی که در اطرافمون هست نه رسیدن به مقصد خاص ) به این شکل از قانون به نفع خودمون استفاده می کنیم تا مارو به سمت زیبایی های بیشتری هدایت کنه…
۱۱? موزیک شعر بارون (سیاوش قمیشی)
۱۲? دیدن در صلح و آرامش بودن استاد با خودش چقدر من از دیدن این صحنه ها لذت میبرم????
۱۳? در زیر پل و ان سکوت و بارش باران و اون صحنه زیبای پشت استاد چقدددددرررر زیباست??? و خواندن استاد عزیزم و خواندن موزیک فک کنم صدای خانم حمیرا باشد.
عالی بود …عالییییییی
تک تک صحنه ها در این فایل عالی بود..
یاسمین منتظر زیبایی های بعدی این سفر است .
خداوند هدایتگر تک تک همسفران این سفر باشد???
به نام خالق شادی افرین
سلام یاسمین عزیزم
کامنت زیباتون رو که خوندم یه لبخند زیبایی روی لبام نشست
این نوشته ی زیباتون حس و حالم رو خوبتر از خوب کرد
خدایا شکرت
ممنونم عزیز که این نوشته ی زیبات رو برامون به اشتراک بزاری
ارزوی بهترین ها رو برات دارم
در پناه خدای مهربان باشی عزیز دلم
سلام الهه عزیز
دوست خوبم در این خانواده بزرگ و صمیمی سپاسگزارم ک وقت گذاشتید و کامنت مرا خواندی
خوشحالم ک نوشته هایم بر لبانت خنده نشاند😍
عزیز دل هر کجا که هستی قلبت سرشار از آرامش
لحظه هایت پر از نگاه خداوند باشد😍😘🌹🍀🌹
?بارون و دوست دارم هنوز?
چون تو رو یادم میاره…
آره واقعا من آهنگ بارون قمیشی رو دوست دارم هنوز.
بچه های دهه شصت خیلی با اهنگهای قمیشی خاطره دارن و مخصوصا این آلبوم که توش آهنگ بارون و جزیره بود.
استاد این اهنگ ها معمولا برای خیلی ها خوشاینده میدونید چرا،فکر میکنم دقیقا زمانی رو به یاد همه میاره که واقعا با داشته هاشون خوش بودن.
مطمئنا این آهنگ هارو با ضبط های کاست دار و نوار همه گوش دادن و دقیقا روزهایی که آدم ها ساده تر زندگی میکردن ولی احوال بهتری داشتن.دارا و ندار با هم خوش بودن و به نظرم ناخواسته تو مسیر قانون بودن.
و این طمع بود که وارد زندگی ادم ها شد و باعث شد ناشکری کنن و از مسیر درست خارج بشن.
بریم سراغ زیبایی های فایل،اول اینکه این اسمش پیاده روی نیست میشه اسمشو گذاشت گذر از زیبایی ها.
اولین چیزی که چشم منو گرفت رنگ شلوار اولین مدل بود چون من عاشق رنگ آبی ام.و خداییش عجب هیکل های قشنگی داشتن.واقعا بی نظیر بودن.
و اعتماد به نفس خوبشون قابل تحسینه که توی محوطه بیرون به راحتی مشغول کار خودشون بودن و توجهی به دیگران نداشتن.نگاه کردن این فایلها ترمزها و نقاط ضعف هرکس و نشون میده.چطوری؟
وقتی من این فایل و میبینم اولین چیزی که میاد تو ذهنم اینه چقدر راحت و بدون ترس از قضاوت دیگران کار خودشون و انجام میدن.این یعنی اعتماد به نفس من همچنان پایینه و نیاز به کار داره و مورد دیگه اینکه من همچنان نگرانی قضاوت مردم رو دارم و هنوز یاد نگرفتم برای خودم زندگی کنم.
پس یک کلیده برای پیدا کردن باورها و ضعف های درونی خودمون.
اعتماد به نفس استاد هم قابل ستایشه چون پا به پای عکاس داشت عکس میگرفت و بعد هم رفته عکس هارو نشون داده به خودشون و ترس نداشته از اینکه بگن چطور به خودش اجازه داد خودشو هم راستای یک متخصص تو عکاسی ببینه و کار خودشو مقایسه کنه.
عکس های غروب افتاب هم بی نظیره و پیدا نمیکنم کلمه ای که بتونه این زیبایی رو وصف کنه فقط باید توی سکوت محو تماشا بشی.
و اما بارون که من بهش میگم عشق بازی آسمون،چقدر لذت بخش بود و واقعا بارون روح ادم و شستشو میده.
از خط لیزری پل خیلی خوشم اومد چون ترکیب رنگی قشنگی با سبزی درخت ها درست کرده بود.
شما خیلی خوب از لحظه استفاده میکنید و جمله طلایی امروز شما این بود که از قانون به نفع خودمون استفاده کنیم.نمیدونم چقدر باید روی این جمله فکر کنم تا درکش کنم و ازش استفاده کنم.
اگر این و درک کنیم زندگی مون کن فیکون میشه.قانون میگه به هرچی توجه کنی وارد زندگیت میشه خب خیلی ساده ست.نمیدونم چرا یاد نمیگیریم و باورش نمیکنیم.
میشد وقتی این بارون میاد شما بگید ای بابا حالا اومدیم پیاده روی کنیم ضدحال شد.چتر هم نداریم خیس میشیم و …
ولی ذره ای حستون عوض نشد و تازه بهترم شد.نشستین از زیر پل خشک و خالی لحظه خوب ساختین و تو راستای قانون که حس خوب مساوی اتفاق خوب هست پبش رفتین و ازش به نفع خودتون استفاده کردین.
این تفاوت شماست با دیگران.?
به نام خالق عشق
سلام اوای عزیزم
سلام دوست بی نظیرم
خدارو هزاران بار شکر میکنم که خدا داره با کامنت زیبای شما با من حرف میزنه
و چه نشانه های زیبایی رو برام داره هدیه میده
از اون رنگ زیبای ابی رنگی که شما دوست دارید برام شد یه نشانه
و عکاسی کردن که من خیلی دوسش دارم
بارون و عشق بازی اسمان(لبخند)
همه و همه کلی حس خوب رو بهم هدیه داد
خیلی نوشته تون حالم رو خوب کرد عزیزم
ممنونم که این کامنت زیبات رو برامون هدیه دادی و نشانه هایی که من همشو تایید میکنم
ارزوی بهترین ها رو برات دارم عزیز دلم
در پناه خدای مهربان باشی اوا جان
سلام استاد عزیز سلام خانم شایسته مهربان متشکرم از ضبط و ارسال این سفرنامه خدای قشنگم را اگاهانه و عاشقانه سپاسگزارم که شما را افرید و مرابا اموزش های شما هدایت کرد .
این سفرنامه رو دوست دارم چون پر از عشقه چون خودم رو اونجا حس میکنم چون هواشو حس میکنم حتی دمای هوا رو هم حس میکنم خارج از بدن ما کائنات دارای عشق پابرجا و ثابتی هست ملکولهای هوا پر از عشقه زمین پر از عشقه خدایا سپاسگزارم عاشقانه سپاسگزارم این منم که باید خودم رو پر از این عشق کنم تا هم فرکانس بشم با کائنات تا رودخانه هستی منو به بهترین وجه هدایت کنه
سلام صبح به خیر مثل همیشه این فایل هم عالی بود متشکرم از شما استاد عزیزم و شما خانم شایسته عزیزم
بازم تکرار و تکرار این مسئله که باید لحظه لحظه و ثانیه های زندگیمون رو واقعا زندگی کنیم داشتم فکر می کردم شاید شما تو کشوری مثل آمریکا و تو زیباترین قسمت های دنیا دارید سفر میکنید و همه چیز واقعا زیباست و باتوجه به نکات زیبایی که دورو برتونه واقعا زیبایی ها شما رو احاطه کردند ولی لحظه ای تامل کردم و دیدم همه جای دنیا واقعا زیباست حتی کویر زیبایی خاص خودش رو داره فقط چشمها راباید شست و جور دیگری باید دید بعد فکر کردم به دوران کودکی از دوران کودکی من سنگ ها رو بیشتر از گل ها دوست داشتم برا اینکه هم به حق که خیلی زیبا بودند و هم ماندنی و هرگز خراب نمی شدند برای همین هم عشق اول و آخر من سنگ ها بودند وقتی کسی سنگ رو پرت میکرد ناراحت می شدم و می گفتم تنشون درد می آد اگر هیچ چیز زیبایی دور و برمون نباشه فقط نگریستن به سنگ ها یک دنیا لذت و زیبایی رو نصیب آدم می کنه خصوصا که سنگ ها رو خیس کنید و خوب بهشون دقت کنید هر کدومشون یک دنیا خط و نشون و رنگ و لعاب و زیبایی دارن که می تونید ساعتها نگاهشون کنید و لذت ببرید این هم یک تجربه از زیبا دیدن من بود گفتم شاید بدرد بعضی ها بخوره متشکرم
به نام خدای زیباییها
سلام به همه ی عزیزای دلم .همه عاشقان زیباییهای جهان .
خدایا شکرت یه فایل دیگه ,یه هدایت دیگه ,یه شکرگزاری دیگه ,یه لذت بردن دیگه .خانم شایسته قشنگم خیلی ممنون .
بازم هدایت شدیم به سمت زیباییها ,چه طبیعتی به به .چه مدلینگ های زیبایی ,چه ژست های قشنگی ,چه عکاسان حرفه ای به اضافه استاد و مریم جان .
باز هم سرسبزی های قشنگ خدا ,باز هم شادی و هیجان ,باز هم آسمون بیکران و آبی خوش رنگ .چشمان ما دیگه داره عادت میکنه فقط زیبایی ببینه و هر بار هم تازگی و قشنگی بینظیری داره .خدایا هزاران بار تو را شکر .
همیشه فکر میکردم وقتی بارون میاد باید آروم باشم ,حس غم بگیرم ,فکر میکردم بارون مال عاشقاس ,پر از دوری ودلتنگی ,پر از تنهایی ,فکر میکردم بارون که میاد باید یاد عشقت بیوفتی و شعرای غمگینه عاشقی بخونی .
اما حالا دیگه نه .نه که میگم یه نه محکمه .چرا ? چون من دیگه آدم سابق نیستم .من باورام ,افکارم تغییر کرده ,الان که بارون می باره شاد میشم ,یاد خدا میوفتم که چقدر عاشق ما آدم هاست ,چقدر با عشق به آسمونش میگه ببار .ببار تا زمین من ,طبیعتم ,ساختمون های شهر ها همه و همه جا تمیز و سیراب بشه .ببار تا آدم ها لذت ببرن از این تمیزی و سرسبزی ,حالا دیگه وقتی بارون می باره قلبم پر از شکر گزاری میشه .پر شور و هیجان میشم .میرم زیر بارون تا خیس بشم .روحم نوازش بشه به دستان خدا .
بارون که میباره .میخندم ,با خدا حرف میزنم .لذت میبرم .و برا این نعمت بزرگش شکر میکنم .
استاد دمت گرم چقدر کلامت به دلم نشست (( بارون که میبارید سعیزکردیم از لحظه به لحظش استفاده کنیم و لذت ببریم آهنگ بخونیم ,بگیم ,بخندیم ,واقعا زندگی همینه :زندگی لذت بردن از هر چیزی که تو اطرافمون نه اینکه رسیدن به یه مقصد خاص ))استاد چقدر زیبا همیش دنبال لذت بردن ها از زندگیشه به وسیله ی استفاده از قانون خدا
انگار این آدم به این دنیا اومده که فقط لذت ببره و شکر گزاری کنه و به مردم جهان بگه ک همه چیز رو بسپارید به دست قدرت خدا,ب بزرگی وتواناییش .
چرا اینقدر عجله ,چرا همیشه ب دنبال یه لقمه نون ,چرا حرص ,چرا طمع ,چرا غصه ,?
توی بنده در مقابل عظمت و قدرت خدا هیچ هستی .خدا میگه تو آروم باش ,لذت ببر,شادی کن ,شکر کن ,بقیش رو بسپار به من .خودم هدایتت میکنم به آسونترین راهها…
استاد قربون اون چهره ی مهربون وزیباتون برم من با او کلاه آرمی که باد زد و افتاد ?
چه زیبا حس میگیری و شعر بارون قمیشی رو میخونی آدم احساس میکنه آهنگساز و خواننده خود شما هستید ?
خدای من چه غروب زیبایی ,چه باشکوه ,چه بی نظیر و معرکس .خدایا هزاران مرتبه شکرت برای تمام زیباییهای جهانت .
استاد به قدری با شور و هیجان آهنگ حمیرا رو میخونه که آدمو به وجد میاره .کلی کیف کردم .راستی شما چقدر باهوش هستید که این همه آهنگ رو بدون غلط حفظ شدید حتی ریتم آهنگاش رو هم بلدید .معلومه خیلی با عشق و علاقه گوش میدید .تحسین برانگیزه…..
مریم جان خوشگل و دوست داشتنی من هر چقدر ازت تشکر کنم میدونی که کمه .ارزش کارت بی نهایته .فقط با این تشکرای ما قابل جبران نیست ,مریم جون زیبا اونقدر دوست دارم که قابل وصف نیست ,بگم به اندازه دونه های بارون که تو تصویر میبینم ?بگم به اندازه آسمون بی کران ?نه باز بیشتر .گفتم ک قابل وصف نیست .فقط میگم عاشقتم یه عالمه …..
همچو باران باشیم
رنج جدا شدن از آسمان را
در سرسبز کردن زندگی جبران کنیم .
یا حق
سلام
سلام به گرمی دورهمی بچه های استاد عباس منشی و خود استاد و خانوم شایسته عزیز
دوباره فایل شروع شده و لحظه ناب سر رسید
شروع با دیدن یک مدل ذهنمو بازم برد سمت اینکه حتی در دید عموم هم عکسای مدلینگ میگیرن و هیچ کس توجه هم نمیکنه و عادی جلوه میکنن اره باب شدن فرهنگ هر کس برای خودش و راه خودش و دنیای خودش این هماهنگی رو بین خودشون به وجود آورده که نگاه مثبتی دارن
حتی اگه تازه کارم که باشن به خودشون ایمان دارن و اینجوری استارت میزنن و ترسی ندارن و میگن تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس که خود راه بگوید که چون باید کرد
اره همینه قدم های اولو برمیدارن و با کمک تکنولوژی دیده میشن اونوقت پول هم سراغشون میاد???
بریم سراغ مرحله بعدی??
وجود نعمت و ثروت کاملا مشهود
باران اونم تو تابستون اونم به این وسعت و حجم بارشذکه استادم تاکید دارن همیشه این نعمت بارون بهار و تابستون و پاییز و زمستون نداره این فرکانس سپاسگزاریه
این همه سرسبزی زیبایی تمام به خاطر همین یک عامل میتونه باشه
دیدن زیبایی میتونه عالی رخ بده وقتی تو چشمانه زیبابین داشته باشی که خانوم شایسته به خوبی اون رو اجرا می کنه اون هم این بود که چه رنگ خوبی داره بله نور چه رنگ خوبی داشت زیبایی منحصر به فردی رو توی اون لحظه به وجود آورده بود و نکته های استاد هم کاملا موثر بود باید از هر لحظه ی زندگی لذت برد و دیدی که چقدر صحنه های قشنگی رخ داد آواز خوانی استاد فوق العاده بود عکس از غروب خورشید و چقدر زیبا نوری که خورده بود به کف خیابون و ماشین حرکت میکردند عجب صحنه ای شده بود آزاد و رها بودن یعنی همین که نچسبی به اون لحظه واز تک تک لحظاتت به شکل متفاوت لذت ببری اینکه میگیم و میگن این سفرنامه آموزش کاملا عملی برای پیاده سازی باورها در وجودمون هست نمود واقعی داره و دیدیم
منکه عالی دارم لذت میبرم و تمام تلاشم رو می کنم به همین شکل عمل کنم و چقدر هم قشنگه شاد باشید شاد باشید و لذت ببرید به خدا لذت بردن راحتترین کاره دست رس ترین و بهترین کاره
با آرزوی سعادت و ثروتمندی در دنیا و آخرت در پناه خدای وهاب?????