سفر به دور آمریکا | قسمت 66 - صفحه 4

318 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2360 روز

    سلام ، روز زیبای پاییزیتون شاد و خرم

    به به ، به به به خدا دهن منم آب افتاد، نوش جونتون…

    مریم جون امروز به تنهایی رفتن خرید و زیبایی های اطراف رو بهمون نشون دادن، چقدر لذت بردم از اینکه میشه در صورتیکه یه زوج عاشقانه همدیگه رو دوست دارن، جداگانه هم بهشون خوش بگذره، خرید برن، فیلم بگیرن و خلاصه لذت ببرن.. وابستگی یه جورایی انسان رو از تحرک و آزادی دور میکنه و یه زمانی میرسه که انسان رهایی رو به چنین وابستگی دردآوری ترجیح میده.. ولی بین شما دو نفر انسان شایسته، عشق، استقلال و عدم وابستگی موج میزنه و این یه حس فوق العاده هست… ممنونم، این فایل یه درس مجدد از آشپزی سریع و شاید با امکانات محدود مسافرتی بود ولی عشقی که توی درست کردن این غذا وجود داشت به نظرم اون رو اینقدر خوشمزه کرده بود….

    ممنونم از شما و خدای مهربونم به خاطر بودن شما و لذت هایی که از این فایل های جذابتون میبریم… در پناه خدا..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    Reyhane AR گفته:
    مدت عضویت: 3709 روز

    به نام خدای مهربان .

    سلام بچه های دوست داشتنی سفر به دور امریکا .

    چقدر کوچیک دنیا .کاملا درست گفتی مریم جان که چقدر کوچیک دنیا .واقعا کی اون کشاورزی که سبزی رو میکاشت فکر میکرد که سبزیش تو امریکا قورمه سبزی لذیذ مریم جان بشه ,بشه یه بخشی از سفرنامه سفر به دور امریکا برای ما بچه ها .

    کی فکر میکرد روزی پسر بچه ای که تو کوچه های قم با بچه های افغانی بازی و خنده میکرد .یه روزی بیاد امریکا برای زندگی ? .از قمی که اون زمان به ندرت جای سرسبزی داشت ,آبش شور بود ,آفتاب داغ و آب و هوای خشکی داشت بیاد بهترین نقطه جهان تو سرسبز ترین جاهای کشور امریکا زندگی کنه?

    کی فکر میکرد که دختر زیبایی که بهترین دانشجوی معماری دانشگاه بندرعباس بود یه روزی تو بهترین کشور دنیا برای هزاران آدم تو همه جای جهان از زندگیش و زیباییهای زندگیش تصویر بسازه و نشون بده تا کمک کنه که انسانها باورهای درست بسازن ?کی فکر میکرد که یه روزی این دو بنده ی مخلص خدا کنار هم قرار بگیرن و دستان خداوند بشن برای هدایت ما به صرط مستقیم ?

    خدایا دنیات واقعا کوچیکه .خدایا هزاران بار شکرت برای این اتفاقات قشنگی که رخ داد تا ما هم وارد این مسیر بشیم ,ما هم وارد دنیای قشنگ استاد و عزیز دلش بشیم .

    مریم جان بازم هنر نمایی کردی عزیز دلم .

    به به قورمه سبزیییییییییی…

    بوشو میشه حس کرد .وقتی گفتی قورمه سبزی داریم .گفتم آخ جوووووون حتما قورمه سبزی مریم جان عالی میشه و من باید یاد بگیرم .آخه بچه هام همیشه میگن مامان قورمه سبزی خاله (یعنی خواهرم )از مال تو خوشمزه تر ?

    عوضش من قیمه ای می پزم مثل نذریهای روز عاشورا تو ایران .هر کی خورده تعریف کرده .

    به چه زیبا بود فروشگاه .پر از لباسهای خوشگل و رنگارنگ .چه قفسه های خوش رنگی که چشم هر مشتری رو جذب میکنه .پر از فراوانی ثروت بود .

    مریم جان شما هم مثل استاد دنبال لباس راحت هستین .بایدم اینطور باشه .الگو که استاد باشه و کشور هم پر از آدم های آزاد و راحت پوش باشه.منم دلم زندگی راحت میخواد دیگه .تحسینتون میکنم و اسم قشنگی گذاشتین لباس فکر ???

    خدای من چه بچه های نازی تو سبد چرخ بودن .اون یکی رو ببین تو کرییر خوابیده و غر میزنه که منو هل بدید .میخوام همه جای فروشگاه رو ببینم ,اونم از تماشای فروشگاه لذت میبره ?

    خنده ی خانم فروشنده پر از انرژی مثبت بود.

    آدم حظ میکنه از خرید از اون فروشگاه .

    مبارکتون باشه خریداتون مریم بانوی دوست داشتنی .

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
  3. -
    الهام محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2914 روز

    These are the beautiful and positive things that I noticed in this amazing video

    اینها چیزهای زیبا و مثبتی هستن که من تو این ویدیوی فوق‌العاده متوجهشون شدم:

    Ms. Shayesteh greeting members of the intimate Ostad Abasmanesh family who are accompanying her in this adventurous trip

    خوشامدگویی خانم شایسته به اعضای خانواده صمیمی استاد عباس منش که دارن ایشون رو تو این سفر ماجراجویانه همراهی میکنن

    Ms. Shayesteh’s velvety voice

    صدای مخملی خانم شایسته

    The colorful tray and plate

    سینی و بشقاب رنگارنگ

    Ms. Shayesteh’s mother who expressed her love for her daughter by sending her herbs

    مادر خانم شایسته که عشقشون به دخترشون رو با فرستادن سبزی ابراز کردن

    Ms. Shayesteh appreciating the love expressed to her by making Ghormeh Sabzi. I think the best way to show our gratitude for the blessings we have received is to use them in the best way possible

    اینکه خانم شایسته با قرمه سبزی درست کردن از عشقی که بهشون ابراز شده قدردانی کردن. به نظر من بهترین راه برای نشون دادن سپاسگزاریمون بابت نعمت‌هایی که دریافت کردیم اینه که از اونها به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم.

    Ostad’s luxury RV

    آر وی لوکس استاد

    The “In God We Trust” motto

    شعار «ما به خدا اعتماد میکنیم»

    The delicious-looking pieces of stew meat

    تکه‌های گوشت خورشتی که خوشمزه به نظر میرسن

    Ms. Shayesteh cooking elegantly

    با سلیقه آشپزی کردن خانم شایسته

    Ms. Shayesteh’s multitasking skills

    مهارت خانم شایسته در انجام چند کار به صورت همزمان

    The high-quality kitchen utensils, which once again reminded me of this phrase: To get rich is glorious

    لوازم آشپزخانه باکیفیت که یک بار دیگه این عبارت رو به من یادآوری کرد: ثروتمند شدن باشکوه است.

    Ms. Shayesteh’s story about the herbs grown in Iran which have ended up in America. As she says, it shows how small the world is and that anything is possible. I once read somewhere that borders are just imaginary lines that appear on maps

    داستان خانم شایسته در مورد سبزی‌هایی که تو ایران پرورش پیدا کردن و نهایتا به آمریکا رسیدن. به قول ایشون این نشون میده که دنیا چقدر کوچیکه و همه چیز امکان‌پذیره. یه بار یه جا خوندم که مرزها فقط خط‌های خیالی‌ای هستن که روی نقشه‌ها ظاهر میشن.

    The many edibles that we eat every day, such as onion, beans, tomatoes, herbs, oil, saffron, rice, salt, pepper, turmeric, and other spices. Thank you for reminding me that I should not take these things for granted

    خوردنی‌های بسیاری که هر روز میخوریم، مثل پیاز، لوبیا، گوجه، سبزی، روغن، زعفران، برنج، نمک، فلفل، زردچوبه و ادویه‌های دیگه. ممنون که بهم یادآوری کردید که باید قدر اینها رو بدونم.

    Target, which is one of the largest retailers in the United States

    «تارگِت» که یکی از بزرگترین خرده‌فروشی‌ها تو آمریکاست

    The many customers shopping at Target, which is a sign of wealth and abundance in the world

    مشتری‌های زیادی که دارن از «تارگِت» خرید میکنن که نشونه ثروت و فراوانی در جهانه

    The inflatable dog which shows the direction to the playground. It’s interesting that its eye has been designed in the shape of Target’s logo

    سگِ بادی‌ای که جهت فضای بازی رو نشون میده. جالبه که چشمش به شکل لوگوی «تارگِت» طراحی شده.

    Photos of stylish models in the clothing section

    عکس مدل‌های خوش‌ استایل تو بخش لباس‌فروشی

    The pretty clothes

    لباس‌های زیبا

    Ms. Shayesteh buying what she calls “Clothes for Thought” without worrying about how much they cost

    اینکه خانم شایسته چیزی که خودشون بهش میگن «لباس‌های فکر» رو خریدن، بدون اینکه نگران قیمتش باشن

    Ms. Shayesteh not needing anyone’s approval for what she buys

    اینکه خانم شایسته به تایید هیچکس برای چیزی که میخرن نیاز ندارن

    The great song added to the video

    آهنگ عالی‌ای که به ویدیو اضافه شده

    The ladies with hijab, whose attire shows the freedom of religion in America

    خانمهای محجبه‌ای که پوشش اونها آزادی ادیان در آمریکا رو نشون میده

    The creatively designed shopping carts

    سبدهای خریدی که خلاقانه طراحی شدن

    Children sitting in shopping carts and having fun

    بچه‌هایی که تو سبدهای خرید نشستن و دارن لذت میبرن

    The wide range of products at the Target store

    طیف گسترده محصولات تو فروشگاه «تارگِت»

    The confident lady trying on a belt

    خانم با اعتماد به نفسی که داره کمربند امتحان میکنه

    The very clean restroom

    سرویس بهداشتی خیلی تمیز

    Ms. Shayesteh’s gorgeous and lovely face

    چهره جذاب و دوست‌داشتنی خانم شایسته

    Contributions of Target’s volunteers to the society

    کمک‌های داوطلبان «تارگِت» به جامعه

    Target’s large and clean parking lot

    پارکینگ بزرگ و تمیز «تارگِت»

    The expensive cars parked in the parking lot

    خودروهای گرون‌قیمتی که تو پارکینگ پارک شدن

    Ostad thanking Ms. Shayesteh for making that tasty stew and expressing his love to her

    تشکر استاد از خانم شایسته برای درست کردن این خورشت خوشمزه و ابزار عشقشون به ایشون

    Ostad dishing up rice for himself first and then for others, which shows it’s nothing bad to put ourselves first

    اینکه استاد اول برای خودشون برنج کشیدن و بعدا برای بقیه که نشون میده چیز بدی نیست که خودمون رو تو اولویت قرار بدیم

    Ostad, Ms. Shayesteh, and Mike talking to each other respectfully

    محترمانه صحبت کردن استاد، خانم شایسته و مایک با همدیگه

    Ostad being himself even in front of the camera

    اینکه استاد حتی جلوی دوربین هم خودشون هستن

    Mike’s patterned shirt

    لباس طرح‌دار مایک

    Ostad and Ms. Shayesteh heaping praises on the professional cooks in their family, which shows they always try to focus on people’s positive qualities

    تمجید زیاد استاد و خانم شایسته از آشپزهای حرفه‌ای تو خانوادشون که نشون میده اونها همیشه سعی میکنن روی ویژگی‌های مثبت افراد تمرکز کنن

    I’m so thankful to God for being part of this unique family. Thank you

    از خداوند سپاسگزارم که عضوی از این خانواده منحصر به فرد هستم. ممنون از شما.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  4. -
    Eshrat Fard گفته:
    مدت عضویت: 2847 روز

    اگه من تو رو نداشتم خوشبختی ام را در پس کدامین پرده جستجو میکردم خدای زیباییهای من،رفیق نابم ،محرم اسرارم،ارامبخش وجودم عزیز جانم اسکی که میریزم از سر یافتن توست مهربانم،

    این فایل هم خییلی لذت بخش بود زیبا بود جان بود و دل

    عشق بود و زیبایی ،اینبار میخوام با تمام وجودم سپاسگذار باشم از خدایی که من به این سایت هدایت کرد

    اخه کی ثروتمندتر از کسی هست که خداشو پیدا کرده،و من معنی واقعی این ثروتو امروز فهمیدم و با روح و جان و تمام وجود گفتم خدای زیبایی های من شادی های من خوشبختی های من سپاسگذارم ازت،

    به راستی چقدر من خدایی بودم که وارد این مسیرم کردی؟

    اون روزی که مثه فردی به چاه افتاده بودم و از همه طرف فریاد میزدم و میگفتم من تقصیری ندارم فلانی چکار کنم

    به فلان دوس زنگ زدم و گفتم تو بگو چکار کنم

    به فلان دوس زدم رو و گفتم ایا کمکی از دستت برمیاد….اخرین تماسی که گرفتم با تو بود بازم گفتی خوشامدی به درگهم و عاشقانه دستانم را گرفتی هدایتم کردی ،منو به اینجا دعوت کردی،گفتی بخوان مرا در هر ساعت در هر لحظه من هستم ،الهییی من چه بگویم که اگر تو را نداشتم به دیوار کی چنگ میزدنم؟

    من اگر بندگی ات را نمیکردم الان گدای در کدامین خانه ی کفر بودم؟؟

    اگر تورا نداشتم با ناخواسته هایی که ذهن چموش برایمان میسازد با ان همه استر و دلهره و ترس کدام ارامبخش تسکین میدادم ،ای به من از من خودیتر یه لحطه رهایم نکنم،

    ای بخشنده ی من مهربان و رزاق و دست و دلبازم چطور سجده نزنم به درگه ات وقتی که تکه هایی از وجودت رو درمن بخشیدی و فرزندانی شدن برای من،

    مهربانم پروردگارم من گدایم به درگاهت به داشتنت ،

    الهییی شکررر خدای زیبایهای من

    امروز وقتی تصادی برام پیش اومد که ساخته ی ذهن خودم بود هی با خودم فکر کردم و کردم تا رسیدم به خدا و طوری ارومم شدم و اشک شوق از داشتنش ریختم ،این فایلو دیدن که شد اهنگ قشنگ حال خوبم مریم عزیزم بانوی زیبایم که با دیدنش گفتم خدایا منم میخوام مریمی بشم یک بانوی همه چی تمام،پاک و خالص خدایی در صلح باخود و خدای خودم و پرسیدم از خودم

    واقعا چکار میکردم اگه خدارو نداشتم با اون همه استرس ،اگه این راهو نمیشناختم چطوری زندگی میگذست ؟؟

    نمیدونم نمیدونم و نمیخوام هم بدونم چون این راه و روش زندگی کردن تسکین زندگیه اصل زندگیه،حقیقت محضه

    خدایا سپاسگذارم از بندگان محبوبت از استاد عزیزم ا مایک مهربون و مریم بانو الگو برای ما بانوان عزیز

    خدایم عاشقتم منو همیشه و هرلحطه در این حس ناب نگه دار نگدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    امید گفته:
    مدت عضویت: 2358 روز

    با عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته و سایر دوستان

    خدا را شکر می کنم که من را در مداری قرار داد که ببینده قسمت به قسمت این سفرنامه باشم از خانم شایسته و استاد عباس منش هم سپاس گذارم که ما را در این همه زیبایی و لذت و شادی و … شریک کردن و از خداوند هم به خاطر این همه زیبایی بی نهایت سپاسگذارم چه جاهای زیبایی که در این سفرنامه دیدیم از ابشارا نیاگارا و فالینگ واتر یا خانه کافمن اثر فرانک لوید رایت و هزاران جای زیبای دیگر از جاده ها و جنگل ها گرفته تا ساختمان های زیبا و بلند مرتبه و مراکز فروش و اقامتگاها و … در این سفرنامه دیدیم و ازش لذت بردیم

    درس هایی که در این سفرنامه می شود آموخت زیاد بود اما چندتا از آنها را اینجا بازگو می کنم

    اولین درس ” خود را در مسیر زندگی و اهداف قرار دادن ” و باور به وجود مدیر برنامه ای که از قبل کارها و شرایط را برای شما ردیف می کند و اسمش را “خدا” میزاریم و این ردیف کردن کارها را هم ” هدایت” به سمت بهترین ها

    واقعا در این سفرنامه بدون هیچ پلن و برنامه ای به سمت جاده ها و شهرها و … میرفتن در مسیر به چه جاهای زیبایی که نرسیدن و استفاده نکردن و لذت نبردن و ….

    واقعا اگر این هدایت نیست پس چی هست؟ اگر ایمان واقعی نیست پس چیه؟ اعتقاد به وجود خداوند که کارش درسته و یک مدیر برنامه واقعی هست که همه چیز در زمان و مکان خودش برایت رقم میخورد

    این بهترین درسی بود که گرفتم و خداوند را شاکرم به خاطر درک و فهم این موضوع

    یادمه پارسال تو پروفایل تلگرام یکی از دوستان عکسی را ذخیره کردم که به شکل خیلی گرافیکی و زیبایی آیه

    وَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ

    و بسا چیزى را خوش نمى دارید و آن براى شما خوب است و بسا چیزى را دوست مى دارید و آن براى شما بد است

    روش طراحی شده بود چندین و چند بار این آیه را و ترجمه اش را خواندم و لذت بردم

    خود را به جریان زندگی همراه با تلاش و خلاقیت سپردن و این ایه را در تمامی وقایع برای خود یاداوری کردن اخر هر باوری است

    درست بعد مطالعه چندین و چند باره ی این آیه بود که پارسال در انبارمون که جنس یکی از دوستان به طور موقت توش انبار بود را دزدیدن و ارزش جنسش یک میلیارد و ششصد میلیون تومان بود بعد فهمیدن این اتفاق باورش هم برایم سخت بود و هزاران شک و شبهه ای که پلیس به ما داشت که مثلا شریک این دزدی هستیم و …خوشبختانه دزد ها مشخص شدند و درست در همون روز که خیالمون داشت راحت میشد ماشینمونو هم دزدیدن و ماجرای اعلام سرقت و گشتن این شهر و اون شهر و … خلاصه بعد مدتی ماشینو پیدا کردیم که البته شماره شاسی و موتور و … را با فریز پاک کرده بودن و اونم خودش دردسرهای خاص خودشو در پی داشت تا اینکه دوباره حک کردن و …

    خلاصه من همش می گفتم حتما تو این اتفاقات یه خیری هست و بدون ناراحت شدن سعی میکردم دیگر افراد هم اروم و خوشبین بکنم و این آیه را یاداوری می کردم و …

    والان بعد یک سال میفهمم باید اون تفاقات می افتاد تا به این اتفاقات مثبتی که الان تجربه می کنیم می رسیدیم و اون اتفاقات باعث هدایت ما به این شرایط شد و خدا را صدهزار مرتبه شاکرم

    دومین، درس لذت بردن از لحظه حال است می بینم استاد با چه ارامشی و با چه حسی از تمامی اتفاقات هر چند کوچک و طبیعت و … اطرافش لذت میبرد چیزی که همه ی ما از آن غافلیم

    سومین ،درس روابط استاد با همسر ، فرزند و سایر مردمی که باهاشان برخورد می کند با نهایت ارامش و احترام با همسر و فرزند و راننده اوبر و زن همسایه و …. رفتار می کند که بسیار اموزنده هستش

    چهارمین ، مورد شیوه ی حل مسائل هستش که با وجود مشکلات و اتفاقات ناخواسته بدون هیچ چون و چرایی به حل آنها فکر می کند و تلاش میکند و دیدیم همان اتفاقات باعث تجربه بیشتر و اگاهی و اتفاقات بهتر هم شده است

    پنجمین، شکرگزاری به خاطر هر کاری و هر منظره ای و هر شرایطی که باعث بهتر شدن احساس به آن موضوعات می شود

    ششمین، ابراز احساس خود به زن و فرزند خود بدون هیچ رودربایستی و … حتی در حضور دیگران کلمه عاشقتم را خطاب به زن و بچه به کار میبرند قطعا این موضوع باعث محبت و عشق و صفا و صمیمت بیشتر بین انها خواهد شد

    هفتمین، خود سفر هستش که در جریان سفر اطلاعات و نگاه به اتفاقات پیرامون دگرگون می شود حتما در زندگی خود سفر را جزئی از برنامه خود برای بهبود کیفیت زندگی خود بدانیم

    هشتمین ، استفاده بهینه از اینترنت و تکنولوژی در جهت اهداف و نیازهای خود و صرفه جویی در زمان است خرید اینترنتی، آمازون، اوبر، سرچ جاها و رستوران ها ،مپ ها ،جی پی اس، و …

    نهمین، احساس راحتی با هر پوششی هست بدون توجه به کسی و صرفا به این دلیل که من اینجوری راحتم و اگر کسی لباس ها را میخواد اونا در کمدن اگر من را می خواین من اینجوری راحتم

    دهمین و آخرین مورد واگذار کردن تصمیم زن و فرزند به خودشان بدون وابستگی خاصی به آنها و بدون اینکه حساسیت به خصوصی داشته باشین تصمیم را به فرزند خود واگذار کردین و خودش برا خودش تصمیم می گیرد و انتخاب می کند و موی سرش هر طور می خواد اصلاح و رنگ میکند بدون هیچ حساست و …

    امیدوارم بتوانم در زندگی موارد بالا و ده ها نکته دیگر را که میشه در سفرنامه آموخت در زندگی به کار بگیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    فریبا : ) گفته:
    مدت عضویت: 2702 روز

    سلام به عزیزای دلم،شامل:

    استاد،مریم جون ، مایک، و دوستان هم خانواده ای سایت

    چقدر حسم خوبه خدایا شکرت

    اول بگم خانم شایسته عزیز من واقعا آشپزیم عالی و خیلی لذت میبرم از غذا درست کردن برای خودم و عزیزانم اماااا…..تا حالا حوصله دیدن هیچ برنامه آشپزی از تلویزیون یا نت رو نداشتم اما ازآشپزی کردن شما لذت میبرم…این برام خیلی عجیبه

    دوم بگم من دارم روی ثروت ۱ کار میکنم و سفرنامه رو با اشتیاق میدیدم از روز اولش اما خیلی کامنتای مبسوطی نمینوشتم و میگفتم وقتم میره….امروز بخودم گفتم فریبا جان معاشرت تو با این خانواده باید عمیق تر باشه چون به اتفاقات خوب هر روزت یک معاشرت و هم صحبتی عالی هم اضافه میشه و چی بهترزین

    و تصمیم گرفتم نکات مثبت این قسمتو دونه به دونه زوم کنم و بنویسم

    سوم اینکه خانم شایسته عزیز همین جا جلوی جمع میخوام ازتون قول بگیرم این قسمت سایت همیشه فعال باشه چون یک عادت بسیار خوب توی ما بچه های سایت ایجاد شده که ترکشو منکه دوست ندارم???

    حالا نکات زیبایی که من در مدارش بودم:

    پرنده های خوشرنگ توی سینی که مثل یک تابلو نقاشی بودن و رهایی خاصی تو طراحیشون موج میزد

    گینس اختصاصی ما بچه های سفر به دور آمریکا( چرا که نه…..ما درخواست های زیادی به کائنات فرستادیم و اصلا وقتشه کلی محصول جدید داشته باشیم برای آیندگان هم مدارمون)

    ?

    گوشتهای خوشرنگ و تمی

    ?

    چاقوی باحال برای خرد کردن پیاز

    ?

    سبزیهای ماجراجو( مهم نیست الان چقدر با خواسته ات فاصله داری اون به تو وصل میشه)

    اینکه الان شما توی آمریکا راحت سبزی ایران رو میل میکنید طبق یک درخواستی مسیرش باز شده پس جهان سخاوتمنده

    ??

    راستی نمیدونستم با سبزی خشک میشه قورمه سبزی پخت و اینم بگم تصمیم گرفتم یک روز صبح برم بازار تره بار که خیلی برام لذت بخش و سبزی تازه بخرم یک مقدار و بدم خرد کنند و بیارم خونه سرخش کنم و یک قورمه سبزی دلبر برای شام درست کنم…لذتی که تا حالا انجامش ندادم

    (خانم شایسته من عاشق خرید میوه و سبزی و مواد غذایی و میدون تره بارم چون با دیدن هر دونه میوه هزاران بار حسم خوب میشه و تو فرکانس شکر گذاری میرم)

    ???????????????????

    چون مادرم سبزی میخره و برای چندماه فریز شده داریم

    مثل هزاران باور دیگه که اعتراضی بهشون نکردیم این عادت رو هم پذیرفتیم….

    ???

    قابلمه هیولا و همه چی پز خانم شایسته که کار را خیلی راحت تر کرده

    ??

    فروشگاه بزرگ و پرز لباسهای راحتی( خب وقتی یکجا اغلب مردم عزت نفسشون بالاست بخاطر خودشون و راحتیشون لباس میخرند)

    ???????????????

    سبد قرمز خوشرنگ خرید

    پیراهن های ساحلی راحت که حس هیچ جا خونه خود آدم نمیشه رو به آدم میدن???

    اون خانمی که داره کیف کمری میخره چقدر خوش تیپ و راحته و تیپ خونه منو داره….موها بالا…تیشرت و شلوار راحت…ای جونم???

    سرویسهای بهداشتی زیبا

    نیم رخ خانم شایسته زیبا و مرتب و تمیز

    ???

    اون بیبی نرم و بامزه

    ???

    خانم صندوقدار بسیار تمیز و مرتب

    ???

    توپی های قرمز بامزه کف خیابون جلوی در

    ???

    تپه های بسیار سبز و خنک و عالی اطراف

    ??????

    بوی قورمه سبزی یک احساس که بهترین نویدهارو تو خونه میده چون همه مست میشن و شاد و خوش خلق…خونه ما که دقیقا اینجوری

    ???????

    چه زعفرونی به به

    وااای حالت شیرین چهره استاد تو ابراز احساس دیوانگی و این جمله طلایی که گفتند هر خبری هست اینجاست

    ???

    مایک خوش چهره و پیرهن گل گلی نازش که خیلی خوشرنگ….واقعا از پیراهن های استاد خوشرنگ تره

    حالا جا داره بگیم پسر کو ندارد نشان از پدر

    ???

    دلتنگی برای قورمه سبزی یعنی دلتنگی برای دورهمی….در واقع مرور شیرین

    توجه استاد به نکات زیبا حتی در خاطراتش وباخودم گفتم چقدر خوبه که گفتگوی جمع خانواده همییییشه یادآوری خاطرات شیرین گذشته باشه نه بالعکس

    که البته این مسئله برای استاد یک عادت

    خیلی هم عالی و متعالی

    ????

    خانم شایسته این استیکرای رنگی رو کودک درونم گذاشت و خواست مثل یک تابلوی نقاشی هدیه اش کنه به روح زیبابین شما

    یکساعت زمان برد در مجموع و کلی حس لذتو ذخیره کرد ظرف روحم و آماده برای دریافت نعمت های بیشتر شدم

    و مطمئنم الان که ثروتو کار کنم دریافت هام بیشتر میشه

    خدایا سپاس گزارم

    ????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    محمد دالوند گفته:
    مدت عضویت: 3555 روز

    سلام به همسفران خوبم و استاد عزیزم و خانم شایسته هنرمندم

    قورمه سبزی اونم تو پارکینک لاتی به این قشنگی که پر از ماشینهای گرون قیمت و اون فروشگاه بزرگ و زیبا که بالای اون را به شکل ی تپه سر سبز درست کردند واقعا لذت بخشه اونم قرمه سبزی که سبزیهای مادرت باشند سفارشی از ایران برات بفرسته وایییییی چه دست پختی چه هنری چه آشپزی آسونی بوی قورمه سبزی تو خونه ما هم پیچیده و چقدر خوب خانم شایسته عزیز همزمان با غذا پختن خرید و تصاویر زیبایی هم برای ما فیلم برداری کردند احسنت به این بانوی هنرمند مبارکتون باشه لباس فکر قشنگ و خوشرنگی که خریدید چقدر ثروت تو همین پارکینک لات و فروشگاه بود چقدر همه جا برق میزد چه منظم جنسها تو طبقات چیده شدند وقتی دوربین رفت تو قفسه کیفها یهو احساسم عالی شد دیروز بعد اظهر ی کیف قشنگ و مقداری لوازم التحریر برا پسرم که کلاس دوم دبستان هست خریدم و امروز صبح از ذوق کیف یک ساعت زوتر از خواب پاشد و ی یاداشت زیر بالش من گذاشته بود و رفت مدرسه که با خط بچگونه اش نوشته بود (بابای عزیزم ازت ممنونم)وای که چقدر خوشحال شدم ی حس فوق العاده بهم دست داد که لحظه لحظه این سفر برام باور سازی و تحسین و تایید زیباییهای خداونده با خودم گفتم مهمترین دلیل تجربه غذایی به این خوشمزگی در این مکان در کمترین زمان ثروته چقدر ثروت مقدسه که ی خونه با تمام تجهیزات همه جا همرات باشه و همه امکانات و ظرفهای مدرن آشپزی در اختیارات باشه و بتونی هر غذایی که خواستی هر کجا که باشی تجربه کنی خدایا شکرت این نعمتهای بی پایان خداوند در انتظار همه کسانی است که فراوانی خداوند را باور کرده اند به امید سفر بدور دنیا با استاد عباس منش و خانم شایسته و مایک عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    باران گفته:
    مدت عضویت: 2467 روز

    سلام

    خانم شایسته، وقتی راجع به کشاورزی که سبزی قرمه ها رو کاشته صحبت کردید، من یاد خودم افتادم که دیشب داشتم به موضوعی مشابه فکر میکردم. نکته این بود که کشاورز شاید فکر نمیکرده که مشتری نهایی این سبزیها در امریکا باشه. اون هیچ تصوری از مسیری که قرار بوده سبزیها طی کنن نداشته، همونطور که ما تصوری از جزئیات مسیر اهدافمون نداریم. از اونجایی که من دارم این باور رو میسازم که خدا از راههایی که فکرش رو نمیکنیم ما رو به سمت خواسته هامون میبره، دیشب داشتم تو زندگی خودم دنبال نمونه هایی میگشتم تا این باور رو در ذهنم قوی تر کنه.

    یادم اومد وقتی که نوجوان بودم یک کتاب از پائولو کوئیلو خوندم و این خواسته برای من ایجاد شد که یک روز کتابی بنویسم که ترکیبی از قصه با زبان ساده و آموزه های کاربردی روانشناسی برای مردم باشه. این خواسته خیلی غیرمنطقی به نظر میرسید چون من نه نویسنده ی کتاب بودم و نه روانشناس! من فقط تو وبلاگم دلنوشته مینوشتم. اون روزها من به جزئیات خواسته ام فکر نکرده بودم. اگر از من میپرسیدید چطور ممکنه چنین کتابی بنویسی، میگفتم «نمیدونم» اما چند سال بعد واقعا چنین کتابی نوشتم.

    ماجرا اینه که چند سال پیش من استرس زیادی داشتم و یک روز به دوستم گفتم: یک روانشناس میشناسی که به من معرفی کنی؟ و دوستم روانشناسی حرفه ای و کاربلد رو به من معرفی کرد. در همون ماه های اول مشاورم به من یک تمرین نوشتاری داد. من باید جواب یک سوال رو تو خونه مینوشتم و جلسه ی بعد برای مشاورم میخوندم. چیزی که من نوشتم فقط جواب یک سوال نبود، بلکه سعی کردم کلمات و جملات بهتری رو در کنار هم بچینم چون از این کار «لذت میبردم». جلسه ی بعد، متن رو برای مشاورم خوندم و ایشون، ضمن اینکه تحلیل روانشناسی رو انجام میداد، چندین بار قلم من رو تحسین کرد و کاغذ رو در پرونده ی من نگه داشت.

    چند ماه بعد، ایشون به من پیشنهاد همکاری برای نوشتن کتابهای روانشناسی داد. خواسته ی ایشون این بود که مطالب روانشناسی رو به صورت کاربردی و به زبان ساده برای عموم مردم بنویسه ولی این کار رو به تنهایی نمیتونست انجام بده. میگفت: من فقط بلدم مطلب علمی بنویسم و از ادبیات، به خصوص ساده نویسی سر در نمیارم. ایشون روانشناسی بود که به یک نویسنده نیاز داشت و من نویسنده ای بودم که برای رسیدن به آرزوی دوران نوجوانی ام به یک روانشناس نیاز داشتم! میبینید چقدر قشنگ خدا ما رو به سمت هم هدایت کرد؟ من هر بار که این ماجرا رو مرور میکنم، شگفت زده میشم :) خدا رو شکر

    البته در اون روزها من آرزوی دوران نوجوانی ام رو تقریبا از یاد برده بودم اما خدا از یاد نبرده بود! چون خدا یک سیستم منظم آفریده و هیچ فرکانسی در جهان گم نمیشه! قرار شد که محتوای علمی رو به زبان ساده بنویسم. در واقع، در شروع کار من فقط ویراستار بودم، نه نویسنده. چند هفته بعد، در حالی که مشغول ویرایش بودم، ایده ای به ذهنم رسید که میتونست کتاب رو خیلی روان تر و جذابتر کنه. ایده ام رو به تیم روانشناسی گفتم و قرار شد که نمونه ای بنویسم. نمونه رو نوشتم و برای تیم خوندم. همه ی اعضای تیم ایده ی عالی من رو تحسین کردن و من از اون روز ویرایش رو متوقف و بازنویسی کتاب رو شروع کردم. الان که دارم مینویسم، دو کتاب با بازنویسی من چاپ شده و در بازار به فروش میرسه. من به اون آرزوی مبهم و تقریبا فراموش شده ی دوران نوجوانی ام رسیدم. وقتی از دوستم پرسیدم که آیا روانشناس خوب میشناسه، فکرش رو نمیکردم که دارم به خواسته ام نزدیک میشم! من فقط میخواستم به کمک مشاور، استرسم رو کنترل کنم. واقعا جالبه!

    در قرآن نوشته شده که خدا از راه هایی که فکرش رو نمیکنیم، به ما نعمت میده(نقل به مضمون کردم. شماره ی آیه و سوره رو نمیدونم) یادم باشه که این قانون برای همه ی خواسته های من کار میکنه و استثنا نداره. چنین یاد کردنی دل آدم رو آروم میکنه. به قول قرآن: «تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد.»

    یادم باشه…. یادم نره!

    خانم شایسته ی عزیز، ممنونم که با صحبت کردن درباره ی سبزی قرمه، غیر مستقیم این آیات و این ماجرا و این قانون رو به من یادآوری کردید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
    • -
      فریبا : ) گفته:
      مدت عضویت: 2702 روز

      سلام دوست عزیزم

      خیلی جالبه که من رو کامنت شما استپ کردم و دلم گفت بخونش….آخه نویسندگی رویای کودکی من بود

      و حدود یکماه نوشتن کتابی بهم الهام شده و منم واقعا از تحقیق و نویسندگی لذت زیادی میبرم….چقدر حسمو خوب کرد کامنتت و این رو یک نشونه عالی میبینم برای ادامه کارم

      راستی من نوشتن کتابمو شروع کردم و رویای من از بچگی این بوده که کتابام جهانی بفروش بره…یعنی ارزش بالایی اضافه کنم بدنیا

      خیلی لذت بردم دوست عزیزم

      ???

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      شیما تمیمی نسب گفته:
      مدت عضویت: 2432 روز

      سلام کامنتتون زیبا بود و ممنون از اشتراک این تجربه… ??

      چقد زیبا گفتید ک من ارزومو فراموش کرده بودم ولی خدا فراموش نکرده… و اینکه هیچ فرکانسی در جهان گم نمیشه…

      عاالی بود

      شاااد باشی??

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    زهرا لطفی گفته:
    مدت عضویت: 2347 روز

    سلام به استاد عزیز ومیکاییل مهربان و مریم خانم دوست داشتنی .خدارو شاکرم برای آشنایی و دیدن گل روی ماهتون و همچنین دیدن زیباییهای جهان که توسط دستان پر از مهر مریم عزیز به ما نشان می دهید دوستتون دارم یه عالمه?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: