سفر به دور آمریکا | قسمت 72 - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

به نام ^خدایی که هر چه داریم از اوست*

سلامی گرم به استاد عزیزم و خانم شایسته ی مهربان و مایک دوست داشتنی.

سلام و سپاس فراوان به شما دوستان همیشه در صحنه .?

خداروشکر که امروز زیبا رو از خدایم هدیه گرفتم و دوباره قسمت دیگری از زیباییهای این جهان پهناور رو به کمک دستان پر مهرش دیدم.

باز هم امروز به زیباییهای خداوند دعوت شدم.

دیدن این جاده و طبیعت دورش که چه رنگهای سبز زیبایی داره حسم رو عالی میکنه و از اینهمه نعمت خداوند لذت میبرم و خداروشکر میکنم.

دیدن اسبهای تمیز و براق که خانمها و آقایون با تجربه خیلی راحت و نرم سوارش میشن و راه میرن.

اینجا هم نمود فراوانی و ثروت بود.

دیروز داشتم فایلهای سفرنامه رو از آرشیو کامپیوترم نگاه می کردم و تمام قسمتها رو من تو فلش گذاشته بودم و دوباره با بچه ها می نشستیم و نگاه می کردیم . مرسی مریم جان که خوشحال میشی از ذوق و شوق بچه ها که اینقدر علاقمند به این فایلهای سفرنامه هستن.

راستش خودمم اونقدر ذوق میکنم و استاد دیشب تو اینستاگرام گفته بودند که از هر چیز کوچکی در این دنیا ذوق و شوقی مثل بچه ها دارند و یادم اومد که خودمم اینطوری هستم و در قسمتهای قبلی هم گفته بودم که شاید بعضی ها فکر کنن من ندید بدیدم و به قول استاد بذاریم که همینطور فکر کنن و خداروشکر از کودکی من این ویژگی رو داشتم و کودک درونم به شدت بیش فعال و پرانرژی هستش و این احساس رو دوست دارم و میخوام تا آخر عمرم اینطوری باشم همینطور شاد و سرزنده و سرحال و ذوق زده??

حالا این فایلهای سفرنامه چه صحبتی برای ما داره؟!

میخواد به ما بگه که ما هم میتوانیم مثل استاد زندگی شاد و پراز رفاه و آسایش را داشته باشیم.

اما چگونه؟!

کافیه که باورش کنیم و در این مسیر لذت بخش ثابت قدم باشیم و عقب نشینی نکنیم و صبور باشیم چرا که از دل این صبر باامید، پاداشی نهفته ست که از آن بی خبریم. واین یعنی ایمان به غیب ، این یعنی توکل واقعی که کار هر کسی نیست!

فایلهای زیبای سفر به دور امریکا رو می بینیم و درسهای زیادی یاد می گیریم و میاییم تو سایت و آگاهیهایمان را با دیگران تقسیم می کنیم.

آگاهیهایی که من اینجا می نویسم باعث میشه که از خداوند آگاهیهای بیشتری دریافت کنم . حالا کسانی که این دیدگاهها ، ذهن اونا رو به فکر فرو میبره و آمادگی دریافتشان را داشته باشند ، به صورت عملی در زندگیشان اجرا می کنند.

وگرنه از حرف تا عمل فاصله بسیار است.

استاد عزیزم این جهان باید به وجود شما افتخار کنه که مرد عمل بودید و هستید و سعی می کنید که همیشه اینطور باشید و همیشه سعی کردید که به شاگرداتون هم اینو بگید.

من ندیدم همچین سایتی ، حتی مشابه اش رو هم ندیدم مشابه آموزه های شما،مشابه تفکر شما،و نحوه ی عمل به دانسته هاتون و این تشکر من و دوستان در مقابل صداقت و نحوه ی اجرا در زندگیتون که چقدر در زندگی ما تاثیر گزار بوده مثل قطره ای از دریاست.

من از همون فایل اولی که از شما شنیدم و قانون فرکانس بود دقیقا مثل وحی منزل پذیرفتم خدا بهم میگفت همینا اصله همینا درسته و من انگار این آگاهی ها رو از قبل داشتم و بهم یادآوری میشد.

وقتی که از توحید و یگانگی رب صحبت کردید و از سریال تمرکز بر نکات مثبت و تمامی فایلهاتون تا اینجا که فایلهای سفر به دور امریکا رو با کمک مریم جان عزیز دل خدا برامون گذاشتید و به ما یاد دادید که فقط به زیباییهای اطرافمون توجه و تمرکز کنیم به ما یاد دادید که همیشه منتظر هدایت خداوند و دریافت الهاماتش باشیم و بهش عمل کنیم .

چرا که موقعی این فرکانسهای ما به ثبات میرسه که عملی اش کنیم. از ثبات فرکانسی، به ثبات اخلاقی و ثبات شخصیتی و در نهایت قدم بر میداریم و دست به عمل می زنیم.

حالا اگه تنبلی کنیم و رو باورهامون کار نکنیم یا کند عمل کنیم چی میشه؟!

خودمان مسیر رسیدن به خواسته مون رو طولانی تر می کنیم. و به تضادهای بیشتری برخورد می کنیم ، این یک قانونه. قانون تغییر ناپذیره که اونقدر میزنه تو سرمون تا ما مسیر درست رو در پیش بگیریم تا کمتر خطا کنیم چرا؟! چون خداوند دوستمون داره و بیشتر از ما میخواد تا ما به آرزوهامون برسیم و به گسترش جهان کمک کنیم البته که این خطاها برامون تجربه میشه و این خوبه.

اونوقته که از این لغزشهای ذهنی در میاییم و تصمیم جدی تو زندگیمون میگیریم.

اونوقته که تصمیم میگیریم و مهر تایید به دانسته هامون و ایمانمون میزنیم . چون به قول خودتون ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.

ایمانی که تنها به حرف باشد و در زندگیمون به عمل نیانجامد، هیچ تغییری در زندگی ما که منتظر خوشبختی و …. هستیم ، ندارد.

و این خودش کار داره خیلی کار داره که اول رو باورهای توحیدی مان که اصل و اساس و ریشه تمام باورهاست ، تمرین کنیم چون ترسها نمیذارند که ادامه بدی اما اون طبق قرآن هیچ تسلطی به ما نداره .

اما باز هم خوبه چون با کسانی برخورد می کنیم و متوجه این تغییرات فرکانسی میشیم و باید ما رو به تفکر وا دارد که این تفاوت فرکانسی باید وجود داشته باشه تا ما علاوه بر اینکه درس بگیریم ، خودمان را با آگاهی های اون شخص تطبیق بدیم و ببینیم در کجای این مدار هستیم تا کجای این قانون داریم عمل می کنیم و این تفاوت باعث رشد ما میشه .

باعث میشه که از این افراد جدا بشیم و به مرحله ی بالاتری صعود کنیم.

و این خود یعنی پیشرفت و خدا دوستمون داره که این افراد و شرایط را برامون ایجاد میکنه تا ما به خودمون رجوع کنیم و بدانیم که در ذهنمون چه چیزی میگذره!!

من خودم سعی کردم که به این صورت عمل کنم و حتی قبل اینکه با استاد آشنا بشم ذهنم آمادگی دریافتش رو داشت چرا که ۱۲ سال پیش من مراقبه رو شروع کرده بودم و به کلاسهای متافیزیک میرفتم و علاقمند بودم . از اونجایی که به خواندن قرآن علاقه داشتم ، به یادگیری علم فیزیک کوانتوم هدایت شدم.

از اونجایی که من به شهر دیگری مهاجرت کردم و تا ۶ ماه هیچ کسی حتی خانواده ام نمیدونست که من کجا هستم و از اونجایی که من در کمتر از یه ماه در اون زمان پدربزرگ و مادربزرگم را از دست دادم و حتی حاضر نشدم در مراسم خاکسپاریشون شرکت کنم و اصلا به شهرم بازنگشتم. (قبل آشنایی با استاد)

از اونجایی که در شهر غریب من به کمک دستان پر مهر خدا(استاد) خدا را در وجودم یافتم و به قول ملاصدرا برام هم پدر و هم مادر و خواهر و برادر بود و از اونجایی که در اون شهر به آرامش رسیدم همه چیز تو اون شهر عالی بود و خیلی اونجا رو دوست داشتم اما نخواستم تو اون محیط امن بمانم و باز شجاعت به خرج دادم و پا رو دل ترسهام گذاشتم و باز هم مهاجرت کردم چون باز هم آرامش و زیبایی و سلامتی بیشتری میخواستم و آدمهای زیادی را آگاهانه از زندگی ام حذف کردم تا ارتباطم را با خدایم قوی تر کنم و شهود و الهاماتش را از الهامات و نجواهای ذهنی ام (شیطان) تشخیص بدم.

از اونجایی که از همان موقع که شاگرد استاد عباسمنش شدم و تا الان که ۷۸۳ روزه که عضو این سایت فوق العاده هستم تمریناتم را به صورت مستمر انجام میدم.

از اونجایی که خیلی وقته که تلویزیون تماشا نمی کنم.

از اونجایی که با کمک خداوند توانستم دیگران را خیلی راحت تر از اون چیزی که فکرش را بکنم ،ببخشم

و به آرامش برسم و با خودم در صلح باشم.?

از اونجایی که روی خودارزشی ام کار کردم و نذاشتم که کسی بهم آسیبی برسونه. چون من خودم را به شدت دوست دارم همانطور که عاشق خدایم هستم.

عاشقتم خداجونم که همه جوره و همیشه هوامو داشتی و داری.

از اونجایی که بیشتر از یه ساله که مسئولیت دو فرزندم را به عهده گرفتم و زنجیرها رو پاره کردم ، اولش درد داشت ، اما می ارزید چون بعدش رهایی بود بعدش به خدا نزدیکتر شدن بود بعدش اعتماد و توکل من بهش بود که بیشتر از قبل شده بود و اصلا احساس تنهایی نکردم و گفتم خدا خودش روزیشون رو میده با اینکه نجواها ولم نمی کرد اما خدا همیشه بهش پاسخ میداد و من اینطور آرام میشدم و این مدت را با احساس خوب با کمک دستان پرمهرش پشت سر گذراندم.

خداروشکر که این فایلهای سفرنامه تمرکز ما رو به سمت زیباییهای بیشتر میبره تا ما بیشتر به مسیر درست هدایت بشیم .

با اینکه من قبلا از زندگی ام و گوشه ای از تضادهام رو در اینجا نوشتم ، اما میخوام بگم که برام نعمت بود و من همیشه سعی کردم که باهاش دوست باشم چرا که خواسته هام مشخص شد و باعث شد که در احساس ناجالب زیاد نمانم و زود افکارم را آگاهانه به سمت نعمتهای زندگی ام ببرم تا از این افکار خارج بشم و احساسم بهتر بشه.

سعی کردم از دل تضادهام باز نکته ی مثبتش رو بیرون بکشم . چون هر اتفاقی برام بیفته باز به نفع منه. چون جهان به قول استاد به شجاعان پاسخ و پاداش میده.

تضادها باعث شد که من قوی بشم و همیشه به خودم میگفتم باید برم تو دل ترس و فوقش ته تهش اینه که بمیرم و من همیشه بزرگ فکر میکردم به اون آخر ماجرا و هر چی بود رو قبول میکردم و سعی کردم تصویر بزرگی از خداوند داشته باشم. به قول استاد Big picture وقتی تصویر بزرگی از خدا داشته باشی خداوند سریع بهت پاسخ میده و اصلا احتیاج به زور زدن نیست و وظیفه ی خدا اینه که به ما کمک کنه وقتی که تو داری بندگیشو میکنی و فقط روی اون حساب میکنی.

بزرگ فکر کنیم، بزرگ باور کنیم ،بزرگ عمل کنیم و طبیعتا نتیجه هم بزرگ خواهد بود.

وقتی که عظمت خداوند را با این تصویر بزرگ و بی نهایت می بینی ، دیگه از همه ی داشته هات رهایی و رهایی معنی عمیقی داره.

وقتی که تو به همینی که داری ، به نعمتهای الانت به هر چیزی که داری ، نچسبی و رها باشی یعنی داری به کائنات ، به خداوند اعلام می کنی که من به این قانع نیستم . من بیشتر از این می خواهم ، از این بهتر و از این بیشتر و از این زیباتر .

حتی عشقی که فردی بهت میده رو از طرف خداوند باید ببینیم و به اون هم وابسته نباشیم و بهش نچسبیم . وقتی اینگونه بیاندیشیم، یعنی رهاییم و خداوند و عظمتش رو بزرگتر می بینیم و خداوند کارش اینه که درهای رحمتش را بیشتر برایمون باز می کنه.

بیشتر بهت میده بیشتر عشقش را به تو از طریق دستانش نشون میده. تو رو به زیباییهای بیشتر این دنیا دعوت می کنه و…..که در ذهن ما هم نمی گنجه ، چون این سیر تکاملی درباره ی قدرت خداوند رو باید آرام آرام طی کنیم. اما می توانیم با عمل کردن به تمریناتمون ، با مراجعه به قرآن، با گوش دادن و دیدن همین فایلهای استاد به صورت مستمر، این تکامل رو سرعت ببخشیم و زودتر پیشرفت کنیم و اوج بگیریم.

من خیلی خوشحالم که به اندازه ی ظرفم و تکاملم که به من اجازه داده تا عمل کنم وایمانم را به خدا ثابت کنم . و نشونه های خدا رو جدی گرفتم .

سپاسگزارم از خدا که منه لیلا عزیزدلش رو اینقدر قدرتمند کرد تا به توانایی هام ایمان داشته باشم و احساس لیاقت بیشتری بکنم و فقط به قله فکر کنم و به من جرأت و جسارت داد که با هدایت خودش موانع رو از سر راهم بردارم تا به هدف نهایی ام برسم.

خداروشکر برای شما عزیزان برای شما که می خواهید جهان را جای بهتری برای زندگی کنید و سپاس از زمین و آسمان از کران تا بیکران.

موفق باشید??????