https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/10/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-10-05 08:36:522024-09-03 12:46:56سفر به دور آمریکا | قسمت 72
226نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام و درود خدا بر شما خانم شایسته گرامی ، جناب عباس منش عزیز و مایک تو دل برو ،
با این تصاویر زیبا بطور قطع خاطرات خوش خیلی از دوستان را به یادشون آوردید ! من اولین بار که سوار بر اسب در مراتع خانوادگی خود سوارکاری کردم فقط 12 سال داشتم که البته بعنوان میهمان به آن دیار رفته بودم و موقعیت را برام فراهم کردند تا به این آرزویم دست یابم ! گرچه اون موقع خیلی هنوز کم سن وسال بودم اما به گفته عموی بزرگوارم که میگفت تو دیگه برای خودت مردی شدی و باید تنهایی سوار بر اسب تمام زمینهای اطراف رو سری بزنی و با این اسب دوست بشی تا بدونی چه حیونه با مرامیه ! حالا که فکرشو میکنم ، میبینم که حق با ایشون بود ! واقعا اسب علاوه بر اینکه بسیار نجیبه خیلی هم با مرامه ! چون رفتارهایی ازش دیدم که هرگز فراموش نخواهم کرد ! و حیف که مجالش نیست که هر کدومش رو اشاره کنم . شما هم کاملا درست گفتید ! وقتی برای اولین بار سوار اسبی میشید واقعا احساس میکنی که از ارتفاع زیادی به پایین نگاه میکنی و مردم رو خیلی کوتاه قد تصور میکنی ، درست همین حس رو اون زمان داشتم . خلاصه واقعا حس خوبیه ! حتما خیلی از دوستان این سوار کاری را حتی بعنوان یک ورزش پیگری می کنند و لذت بیشتری هم ازش می برند چون حرفه ای شدن در یک رشته ورزشی به این زیبایی واقعا حس و حال بی نظیری داره ! خیلی از شما خانواده دوست داشتنی هم سپاسگزارم که اهداگر احساسات خوب به دیگران و علی الخصوص به خانواده بزرگ عباس منشی ها هستید ! زندگیتون پر از این احساسات خوب و دوست داشتنی و زیبا باشه ! خیلی دوستدار مرامتان هستم ! فقط در آخر عراِِئضم تقاضایی از شما بندگان خوب دارم که : هرگز دست از این کار خدا پسندانه تان دست بر ندارید و همواره بدانید که ما ، که تعداد کمی هم نیستیم ، همیشه دعا خیرمان بدرقه راهتان خواهد بود ! خدا یار و یاورتان باد . بی نهایت سپاسگزارم از شما که بنوعی منعم هستید و ثابت کردید که منعم بودن فقط به خدای منان منصوب نمی شود و مخلوقات خدا هم می توانند نعمت دهنده به هم نوعان و حتی به دیگر مخلوقات خدا باشند ! و از این مهمتر سپاسگزاری و قدردانی از منعم خود ، چه خدا باشد و چه بنده او و یا حتی یک جانور زنده ، لایق قدرشناسی و سپاسگزاری ایست . چون باید نسبت او ادای حق کنیم ! خیلی دوستتان دارم ، حق نگهدارتان باشد .
استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته گل. واقعا ممنونم که زیبایی ها رو با ما به اشتراک میذازین. کلی لذت بردم و خودمو با عشقم سوار بر اسبها توی یه جای سرسبز تصور کردم. و از خدا خواستم مشکلاتمون دیگه دست از سرمون بردارن و زندگی رو خوشش رو به ما نشون بده. شما رو خدا برای ما حفظ کنه
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و همگی دوستان ارزشمند با لیاقت من در محفل الهی بزرگی بنام خانواده صمیمی عباس منش
خداروشکر میکنم که قسمت دیگه پر از زیبایی است سفر پر ماجرا پر از برکت رو دیدم الهی شکرت .خدایا خیلی دوست دارم تنها جمله ای که توش همه معناها رو میشه پیدا کرد .
خدایا به امید تو :
به لونه زیبا ،پر از آرامش و دوستی اسب های بسیار زیبا و سر حال در کنتاکی هورس پارک رسیدید خوش اومدید .
تو این سفر خواسته های خیلی زیادی برای هر کدوم از بچه ها ایجاد شد یا شاید بگم خیلی از بچه ها رسالت یا عشق خودشون رو در این سفر پیدا کردند.
خیلی از ما عادت توجه بر خوبی و زیبایی و تحسین کردن اونها رو یاد گرفتیم البته نه با شدت و علاقه استاد و خانم شایسته اینم خودش تکامل میخواد که بتونیم احساس خوب رو در هر چیزی بیرون بکشیم و خالصانه و با عشق زیبایی ها رو تحسین کنیم به مقداری که دارین کار میکنیم این عادت های مثبت هم ساخته میشه .
من یاد گرفتم خیلی زود آدم میتونه منفی بشه و توجه شو ببره رو ناخواسته ها اما واقعا حالا دارم درک میکنم هنر کنترل ذهن و دادن مداوم غذای خوب و مقابله ذهن هست .
حالا میدونم هنر خوب موندن شااد موندم و احساس خوب هست .میدونم هنر واقعی یه آدم ایمان و ساخت توحید در وجودش هست همه بقیه میشن فرع های که به اصل متصل هستند .
هنر اعراض کردن از چیزهای که برای وجودمون خوب نیست و ما رو در مدار اتفاقات ناخواسته واحساس بد قرار میده .
هنر رویارویی با ترمزهای هست که سالها به عنوان یه مزیت میشناختی حالا شده پاشنه آشیل و ترمز برای رسیدن خواسته و احساس خوب .
هنر نمایی یعنی اینکه تو مسیر بمونی و از غیب خبر بیاد که اتفاقات خوب در راهن اما نشونه ای نمی بینی .
انسان با هنر ایمان و توکل و باورش به یه قدرت خودشو میتونه به عرش برسونه.
من این اسب های زیبا رو به ذهن خودم تشبیه میکنم .
وقتی با ذهنم کار نکرده باشم و شناختی از خودم نداشته باشم میشم مثل خانم شایسته که برای اولین بار روی براونی سوار شد .
ترسید چون منظره دیدن اسب سواری از بیرون صحنه تا خودت وارد صحنه شدن تفاوت بسیاری داشت .
مثل زندگی عالی از هر نظر استاد ومیوه ای که حاصل کار روی ریشه های وجودش بود .
همه از دور میبینند و میگن راحته کنترل ذهن ،سوار شدن بر این اسب چموش …
اما وقتی یه ذره باهاش کار میکنند نه تنها زود خسته میشن عطای لذت سوارکاری رو به لقاش میبخشند .
بابا کار داره تمرین میخواد صبر میخواد مدارا میخواد باور های که یه عمر جز شخصیت تو شده .
کار داره برای تغییر اون باورها که مال تو نیست تعصب نداشته باشی و اجازه بدی خداوند مربی تو بشه تا بتونی ارام و نرم و لذت بخش بهت مهارت رام کردن اسب ذهن ولذت سواری کردن رو یاد بده .
تازه میتونی مثل این دوستان آماده مسابقه دادن هم بشی .
چون تکامل خودت رو درست طی کردی چون روند بدست آوردن موفقیت رو با قدم به قدم طی کردن فهمیدی .
تجربه بدست آوردی قانونش رو درک کردی.
همه چیز خیلی عالی ی بود و زیبا
سپاسگزارم بی نهایت .
این که شما و خدای شما به فکر بچه های دل بزرگ با سن پایین هم بود ین سپاسگزارم.????
مریم عزیزم من از اول این فایل ک دیدم این مناظر زیبا واقعا ذوق کردم ک چه هوای پاکی چه همه جا زیبا و چقدر تمیز از تمیزی همه جا برق میزنه و چقدر احساس خوبی به ادم میده
من منتظر این قسمت یودم ک برید لونه ی اسبا رو بهمون نشون بدین چون من عاشق اسب هستم و همیشه گفتم ک یه اسب زیبا میخرم و اسب سواری یاد میگیرم چه چیز دیگه ک برام جالب بود پرچمهای کشور های مختلف ک در شهرها و مکانهای مختلف پرچمهای کشورهای دیگه وجود داره و این نشونه اینه ک این کشور با هیچ کشور دیگه ای مشکل نداره و با همه در صلح است و چقدر این باور دوستی و صلح طلبی زیباست
یه چیز دیگه ک تو این کشور و از جمله این قسمت فایل برام دوست داشتنی هست اینه ک همه آزاد هستن هر کاری ک دوست دارند انجام بدند و خیلی از لذتها رو از جمله اسب سواری رو تجربه کنند و ب همه احترام میزارن و حق و حقوق دارند فارغ از چیزی مردها رو از زنها جدا نمیکنن من این نگاه رو دوست دارم
همه ب عنوان انسان ارزش دارن
مریم جان چقدر بیشتر ذوق کردم ک اون قسمت نمایشگاه اسبها رو برای بچه ها فیلم گرفتین و خوشحال شدم از اینکه شما تمام کامنتهای بچه ها رو میخونید و حواستون ب همه جا هست
بچه ها وقتی از مدرسه اومدن فایل بهشون نشون دادم و کلی ذوق کردن و خوشحال شدن و ازتون ممنون ک خنده رو روی لبهای فرزندان من اوردین..
من ب عنوان جایزه و تشویق فایل های سفر امریکا رو ب بچه نشون میدم و اونا با شوق و ذوق نگاه میکنن
پسرم هر وقت خسته میشه از درس و میخواد استراحت کنه ب من میگه ..مامان فایل جدید دانلود نکردین میخوام ببینم انرژی بگیرم و من و دخترم ک کلاس دوم دبستان هستو اسمش ملیکا و پسرم ک کلاس هفتم هست و اسمش مهدی واقعا با شما زندگی میکنیم و همیشه با هم ک هستیم در مورد استاد و شما و مایک عزیز صحبت میکنیم
خدا رو سپاسگزارم ب خاطر وجود شما …
شما ک هستین ک با عشق زیباییهای جهان رو ب ما نشون میدین و باعث میشید دنیای ما کاملا متفاوت بشه.
ب خودم قول دادم اینقدر خوب کار کنم ک شاگرد اول مکتب استاد عباسمنش باشم و اون قدر موفق و ثروتمند بشم ک بیام امریکا و اونجا از نزدیک با شما صحبت کنم و از موفقیتهام بگم.
سلام خدمت استاد عزیز،بانو ی مهر ورز و دوست داشتنی خودم مریم جون و همسفر خوب و دوست داشتنی مایکی جون!
وااااااااااااای اصلا تو حال خودم نبودم موقع دیدن تصاویر،پلان به پلان برایم پیام بود و زیبا.میتونم بگم معرکه بود.من عاشق اسب و اسب سواری هستم و به جرات میتونم بگم هر بار که وقتم رو با این حیوون نجیب میگذرونم تا یک هفته حسابی شارژ م.
اما از آغاز این سفرنامه در لابه لای شاخ و برگ درختان همراه نسیم نوازشگر روح قدم به ورطه ی خیال نهادم.خداوند را دیدم در میان چمنزار سبز،روی بال سنجاقک و کفش دوزک ها ی قرمز ،همراه قاصدک به پرواز درآمد ه بود.
به جای آن بانو بر ان اسب کهر زیبا سوار شدم و در عالم خیال با فرشتگان سوار بر باد دیدم،بادی که بدنبال زیبایی های دنیا تمام زمین را در می نوردید.
اما در جایی که بلاد کفر خواندندش خدا چه می کند.از حضور فرشتگان در تعجب بودم.مگر اینان بر سر سجاده ی آن زاهد نبودند. مگر اینک نباید ملک عذاب اینجا باشد تا این سرزمین را نابود کند.
با دیدن این صحنه ها چقدر باور های مخرب ذهنم بیرون ریخت و من متعجب بودم از سالها تفکر ی که به ذهنم تزریق شده بود و من بدنبال تقویت آن بودم. همیشه در تاریکی شب قدر و در قبرستان به دنبال خدا بود و ان خدایی بود که در تاریکی شب با گرز آتشین پیدایش میشد تا با آن بر سرم بکوبد.اما امروز خدای سبزه قبایم را دیدم.خدایی که یک دستش عشق بود و یکی زیبایی.خداوند بی نظیری که هر کجا نگاهم می چرخید او هم همانجا بود و همزمان در سینه ی من است.با هر ضربان صدایش را می شنوم.
تجربه ی سوار کاری را داشته ام واین تجربه رو خیلی دوست دارم.اسب آرامشی داره که به سوار منتقل می کنه.اسب هایی که من سوارشون شدم نژاد های خیلی بلند قد بودن و دیدن دنیا از بالا ی این اسب ها خیلی با شکوهه.
فرشته ها ی مهربون،مریم جون و استاد جون ممنون از نگاه مهربون تون که هر لحظه قشنگی خلق می کنید و ما رو سهیم میکنید و ما هم بواسطه ی هم فرکانسی با شما عزیزان به زیبایی میرسیم.
سلام و درود بر شما خواهر گرامیم خانم بابایی ، خیلی از نگارش و روند فکریت خوشم اومد و بهتر از همه چیز اینکه حال خوبی رو از نوشته ات در کالبدم حس کردم و با نوشته های خود شیرینی که چندش آوری فوق العاده ای رو به آدم میده بسیار دور بود ! قصد بی ادبی به بعضی ها رو ندارم ولی خدا وکیلی بعضی ها بهتره که اصلا چیزی ننویسن ! حالا درسته که استاد گفته حتما از خودتون اثری و رد پایی بگذارید ولی دیگه نگفته تا میتونید لووووس بشید ! بابا منطقی بنویس تا مقبول همه واقع بشود . من از شما بی نهایت سپاسگزارم که احساسات خود را و تغییر در اعتقادات تان را هم در کنار اون حس خوب چاشنی کردید و ثابت کردید که واقعا میشه اینجوری هم تغییر کرد ! پاینده باشید.
زیبایی این “پارک اسب کنتاکی” واقعا خیره کننده بود. اول از همه، تمیزی چشمنوازی داشت که من به واقع لذتشو بردم، بی نهایت تمیز بود. پیست تمرین اسب ها هم فوق العاده شیک و با کیفیت بود حتی اون گل و بوته های دور مانع ها هم یه جلوه و زیبایی خاصی به اونجا داده بود و قطعا توی این فضا، اسب سواری لذت بی اندازه ای داره که منم خیلی دوست دارم توی چنین جای شیک و با کلاسی اسب سواری کنم و باید آفرین و خسته نباشید گفت به افرادی که اونجا رو اینقدر عالی نگهداری میکنن و قطعا پول سازی عالی هم از این طریق انجام میشه، حلالشون باشه..
چقدر خود اسب ها هم زیبا، خوش اندام و تمیز بودن. چه دمی، چه یالی ، چه رنگایی… خیلی خوشم اومد و خیلی دوستشون داشتم و صاحبانشون با چه افتخاری سوارشون بودن و به آرامی از روی اون مانع های زیبا می پریدن.
مرسی مریم جونم که هیچ لحظه و صحنه ای رو از قلم نمیندازین. خیلی خوشم میاد که همیشه دوربین رو روی تابلو ها زوم میکنید و من خیلی بهشون دقت میکنم. با اینکار، یه تصویر سازی از لحظه هایی میکنم که خودم اونجا هستم و از نزدیک از کنار اون تابلو ها رد میشم. ممنونم عزیز دلم بابت خلق این تصویرها…
دوباره اینجا دور این پیست اسب سواری هم پرچم های کشورها دید میشد، بابا این کشور و مردمش از هر طریق و از هر جایی داد میزنن که ما با همه توی صلحیم و همه ما انسانیم و با هیچ کسی دشمن نیستیم، آفرین به این همه آرامش و صلح که موج میزنه توی هوای اونجا.
ممنونم از شما و خدای مهربونم بابت هر چی که دارم و شمایی که کنارم هستید و راه رو از بی راه برام نشون میدید… شاد باشید دیگران رو هم شاد کنید…
ممنونم دوست عزیز بابت این متن زیبا و عبرت آموز. با اینکه قبلا خونده بودم این متنو، اما اینقدر نکات زیبا داره که آدم هر چند بار هم بخونه تازگی داره.. شاد باشید…
این متن را قبلا جایی خوانده بودم اما الان که دوباره با قلم شما دیدمش،چقدر بیشتر فهمیدمش
تفاوت بین واکنش وپاسخ…تفاوت بین غریزه و خرد هست،خردی که خداوند به اشرف مخلوقاتش داده ولی این اشرف مخلوقات انگار خرد را زیاد جدی نمیگیره وبیشتر از غریزش استفاده میکنه.
از خداوند سپاس گذارم که منو به مسیری هدایت کرد که شما هم درش هستین
حقیقتش استاد این نوشته های من ربطی به این فایل نداره
من چند تا از فایلهای رایگانتونو خیلی دوست دارم که در مورد احساس خوب = اتفاق خوب هست رو خیلی گوش میکنم تو یه مدت زمان کوتاهی تونستم تو زندگیم خیلی رو به جلو برم ولی کم کم فراموش کردم و باز برگشتم خونه اول چند وقتیه که دارم دوباره گوش میدم ولی این بار انگار حرفاتون رو دارم یه جور دیگه درک میکنم تا الآن که دارم این متنو واستون مینویسم نمیدونم استاد یه حس عجیبی دارم انگار با خدا یکی شدم انگار خدا نشسته جلوم و با لبخند بهم نگاه میکنه و با شوق به حرفام گوش میده. نمی دونم استاد حس میکنم دارم میلرزم از شوق حس میکنم سبک شدم تو حالت بی وزنی ام. گلومو بغض گرفته ولی میخوام بخندم. میدونین استاد انگار که یه کسی که خیلی دوسش داشتم و از دست دادمش الان دوباره اومده روبروم نمیدونم چطور بگم که بتونم احساسم رو همین طوری که من حسش میکنم برای شما هم توصیفش کنم
میخواستم از خدا کلی سوال کنم ولی زبونم در اختیارم نبود فقط شکر میگفتم فقط قربون صدقه میرفتم انگار که خدا فهمید خندید و گفت هر سوالی داری روی کاغذ بنویس من جواب همشو بهت میگم.
شروع کردم به نوشتن… هر سوالی که مینوشتم یه حسی از درونم شروع میکرد به حرف زدن منم تسلیم حسم شدم و هرچی که میگفت مینوشتم.
استاد الان خیلی سبکم خیلی آرومم انگار که یکی اومده یه تضمین کتبی داده بهم برای خوشبختی. آرامش. استاد باورتون نمیشه الان دارم اشک میریزم که این متنو مینویسم ولی من هر وقت با خدا حرف میزدم و احساسی میشدم فقط بغض میکردم ولی وقتی در مورد همین هم از خداوند سوال کردم و جواب گرفتم انگار یه دیوار از جلوی چشمم رفت کنار و اشکم سرازیر شد.
نمیدونم چرا ولی دوست داشتم این حس و حالم رو با شما که به یقین یکی از بندگان شایسته خداوندی به اشتراک بذارم.
چون نمیدونستم واسه همچین پیامی کجا باید متن بذارم آخرین فایلتون رو بهترین جایگاه دیدم.
منو ببخشین اگه پر حرفی کردم
از خداوند براتون سلامتی. آرامش. زیبایی های بیشتر و بیشتر. عشقی از جنس عشق خداوند. روزهای قشنگ. خوانواده ای همیشه شاد و موفق وثروتی بی انتها درخواست میکنم.
امیدوارم که یه روز از نزدیک ببینمتون وبه گرمی دستتون رو بفشارم
برای ادامه ی مسیر نیاز به ایمان و تعهد بیشتری دارم.
دوباره باید به مسیر اصلی خودم باز گردم.
دوباره باید ورودی هایم را بیشتر کنترل کنم.
دوباره باید بر سپاسگزاری و هماهنگی باز گردم.
خداوندا به هر خیری که از جانب تو به من برسد من فقیرم.
و مرا ببخش و بیامرز بابت هر خطایی که کرده ام.
مرا به مسیر اصلیم باز گردان و بوسیله ی نور خویش هدایتم کن.
خدایا صد هزار مرتبه شکرت بابت این طبیعت ناب و بسیار زیبا.
خداوند در میان سبزی درختان و گیاهان مخفیانه دلبری می کند.
چه سگ خوش رنگ و باحالی.
اسب سواری به من می گوید و برایم نشانه ای است از کنترل افسار ذهن.
هر جا که نتوانستم افسار این ذهن چموش را کنترل کنم مرا به زمین زد.
و هر جاکه انرا کنترل کردم مرا به انجا که می خواستم برد.
افسار اصلی که باید کنترل کنیم افسار ذهن و ورودی های ذهنمان است.
هر بار با تکرار ان مهارتمان بیشتر می شود و بهتر می توانیم افسارش را طوری کنترل کنیم
که به مسیری که می خواهیم مارا ببرد.
سلام و درود خدا بر شما خانم شایسته گرامی ، جناب عباس منش عزیز و مایک تو دل برو ،
با این تصاویر زیبا بطور قطع خاطرات خوش خیلی از دوستان را به یادشون آوردید ! من اولین بار که سوار بر اسب در مراتع خانوادگی خود سوارکاری کردم فقط 12 سال داشتم که البته بعنوان میهمان به آن دیار رفته بودم و موقعیت را برام فراهم کردند تا به این آرزویم دست یابم ! گرچه اون موقع خیلی هنوز کم سن وسال بودم اما به گفته عموی بزرگوارم که میگفت تو دیگه برای خودت مردی شدی و باید تنهایی سوار بر اسب تمام زمینهای اطراف رو سری بزنی و با این اسب دوست بشی تا بدونی چه حیونه با مرامیه ! حالا که فکرشو میکنم ، میبینم که حق با ایشون بود ! واقعا اسب علاوه بر اینکه بسیار نجیبه خیلی هم با مرامه ! چون رفتارهایی ازش دیدم که هرگز فراموش نخواهم کرد ! و حیف که مجالش نیست که هر کدومش رو اشاره کنم . شما هم کاملا درست گفتید ! وقتی برای اولین بار سوار اسبی میشید واقعا احساس میکنی که از ارتفاع زیادی به پایین نگاه میکنی و مردم رو خیلی کوتاه قد تصور میکنی ، درست همین حس رو اون زمان داشتم . خلاصه واقعا حس خوبیه ! حتما خیلی از دوستان این سوار کاری را حتی بعنوان یک ورزش پیگری می کنند و لذت بیشتری هم ازش می برند چون حرفه ای شدن در یک رشته ورزشی به این زیبایی واقعا حس و حال بی نظیری داره ! خیلی از شما خانواده دوست داشتنی هم سپاسگزارم که اهداگر احساسات خوب به دیگران و علی الخصوص به خانواده بزرگ عباس منشی ها هستید ! زندگیتون پر از این احساسات خوب و دوست داشتنی و زیبا باشه ! خیلی دوستدار مرامتان هستم ! فقط در آخر عراِِئضم تقاضایی از شما بندگان خوب دارم که : هرگز دست از این کار خدا پسندانه تان دست بر ندارید و همواره بدانید که ما ، که تعداد کمی هم نیستیم ، همیشه دعا خیرمان بدرقه راهتان خواهد بود ! خدا یار و یاورتان باد . بی نهایت سپاسگزارم از شما که بنوعی منعم هستید و ثابت کردید که منعم بودن فقط به خدای منان منصوب نمی شود و مخلوقات خدا هم می توانند نعمت دهنده به هم نوعان و حتی به دیگر مخلوقات خدا باشند ! و از این مهمتر سپاسگزاری و قدردانی از منعم خود ، چه خدا باشد و چه بنده او و یا حتی یک جانور زنده ، لایق قدرشناسی و سپاسگزاری ایست . چون باید نسبت او ادای حق کنیم ! خیلی دوستتان دارم ، حق نگهدارتان باشد .
سلام عزیزای دلم
سلام مریم عزیزم و استاد بی نظیرم
من همیشه از اسب میترسیدم و در عین حال عاشقش بودم
و بالاخره چند ماه پیش سوار این حیوون بسیار دوس داستنی شدم واقعا لذت بخشه اصلا نمیشه توصیفش کرد
و بگفته مریم جانم خیلی اسب بلنده انگار سوار ماشین سنگین شدی
من عاشق صداتونم مریم جان
واقعا حس خوبی به ادم میدین
و اون زمین بی نظیر مسابقه
اون رنگ بندی زیبا
ماکت های اسب ها که پسرم رو به وجد اورد و با ذون مامان اینا مجسمه ان
پسرم ۲۰ روزه بود که من لباس متفاوتی پوشیدم و با دیدن من چشماش طوری نگام میکرد و واکنش نشون داد که متوجه لباسم بود و بعد از اون تا قبل سفر نامه
بهس دقت میکردم چطور به زیبایی ها توجه میکنه و واکنش نشون میده و همه میگفتن مثل خودت ذوق همه چیزا میکنه
و بعد سفرنامه و ۱۲قدم
متوجه شدم اول نکات مثبت خودم و بعد همه جهان رو ببینم
و پسرم بیشتر و بیشتر محاله برم بیرون نگه
مامان چه درختای قشنگی
چه گربه ملوسی
چه ابرای نازی
و خیلی زیبا همه چیز رو توصیف میکنه
و این از فایل های سفرنامه هست
خدایا چقد همه چیز زیبا و قشنگه
خاله مریم تشکر بخاطر مجسمه های زیبا که برام گذاشتین
من ارسلان ۲سال و ۸ماهه
تا شما صحبت میکنید میگه استاد صدای کیه؟
میگم ایشون خانوم استاد مریم خانوم هستن
میگه کجاست میگم امریکا برامون فیلمای قشنگ میگیرن
بهم میگه دوست استاد داری میگم اره
بعد یهو میاد میگه من دوست استاد داااارم
شب و روز میگه استاد ببینیم
دیشب خیلی خوابم میومد
مامان استاد میاری ببینم گفتم مامان استاد الان خوابه
گفت خوابیدن گفتم اره
دیگه خوابید.
خدایا سپاسگزارم بخاطر هدایت من به این مسیر زیبا
از شما هم سپاسگزارم بخاطر این سایت این فایل ها و این انرژی بی پایان
لبخند مهمون همیشگی لبای زیباتون
عاشقتونم
استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته گل. واقعا ممنونم که زیبایی ها رو با ما به اشتراک میذازین. کلی لذت بردم و خودمو با عشقم سوار بر اسبها توی یه جای سرسبز تصور کردم. و از خدا خواستم مشکلاتمون دیگه دست از سرمون بردارن و زندگی رو خوشش رو به ما نشون بده. شما رو خدا برای ما حفظ کنه
به نام ربّ
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و همگی دوستان ارزشمند با لیاقت من در محفل الهی بزرگی بنام خانواده صمیمی عباس منش
خداروشکر میکنم که قسمت دیگه پر از زیبایی است سفر پر ماجرا پر از برکت رو دیدم الهی شکرت .خدایا خیلی دوست دارم تنها جمله ای که توش همه معناها رو میشه پیدا کرد .
خدایا به امید تو :
به لونه زیبا ،پر از آرامش و دوستی اسب های بسیار زیبا و سر حال در کنتاکی هورس پارک رسیدید خوش اومدید .
تو این سفر خواسته های خیلی زیادی برای هر کدوم از بچه ها ایجاد شد یا شاید بگم خیلی از بچه ها رسالت یا عشق خودشون رو در این سفر پیدا کردند.
خیلی از ما عادت توجه بر خوبی و زیبایی و تحسین کردن اونها رو یاد گرفتیم البته نه با شدت و علاقه استاد و خانم شایسته اینم خودش تکامل میخواد که بتونیم احساس خوب رو در هر چیزی بیرون بکشیم و خالصانه و با عشق زیبایی ها رو تحسین کنیم به مقداری که دارین کار میکنیم این عادت های مثبت هم ساخته میشه .
من یاد گرفتم خیلی زود آدم میتونه منفی بشه و توجه شو ببره رو ناخواسته ها اما واقعا حالا دارم درک میکنم هنر کنترل ذهن و دادن مداوم غذای خوب و مقابله ذهن هست .
حالا میدونم هنر خوب موندن شااد موندم و احساس خوب هست .میدونم هنر واقعی یه آدم ایمان و ساخت توحید در وجودش هست همه بقیه میشن فرع های که به اصل متصل هستند .
هنر اعراض کردن از چیزهای که برای وجودمون خوب نیست و ما رو در مدار اتفاقات ناخواسته واحساس بد قرار میده .
هنر رویارویی با ترمزهای هست که سالها به عنوان یه مزیت میشناختی حالا شده پاشنه آشیل و ترمز برای رسیدن خواسته و احساس خوب .
هنر نمایی یعنی اینکه تو مسیر بمونی و از غیب خبر بیاد که اتفاقات خوب در راهن اما نشونه ای نمی بینی .
انسان با هنر ایمان و توکل و باورش به یه قدرت خودشو میتونه به عرش برسونه.
من این اسب های زیبا رو به ذهن خودم تشبیه میکنم .
وقتی با ذهنم کار نکرده باشم و شناختی از خودم نداشته باشم میشم مثل خانم شایسته که برای اولین بار روی براونی سوار شد .
ترسید چون منظره دیدن اسب سواری از بیرون صحنه تا خودت وارد صحنه شدن تفاوت بسیاری داشت .
مثل زندگی عالی از هر نظر استاد ومیوه ای که حاصل کار روی ریشه های وجودش بود .
همه از دور میبینند و میگن راحته کنترل ذهن ،سوار شدن بر این اسب چموش …
اما وقتی یه ذره باهاش کار میکنند نه تنها زود خسته میشن عطای لذت سوارکاری رو به لقاش میبخشند .
بابا کار داره تمرین میخواد صبر میخواد مدارا میخواد باور های که یه عمر جز شخصیت تو شده .
کار داره برای تغییر اون باورها که مال تو نیست تعصب نداشته باشی و اجازه بدی خداوند مربی تو بشه تا بتونی ارام و نرم و لذت بخش بهت مهارت رام کردن اسب ذهن ولذت سواری کردن رو یاد بده .
تازه میتونی مثل این دوستان آماده مسابقه دادن هم بشی .
چون تکامل خودت رو درست طی کردی چون روند بدست آوردن موفقیت رو با قدم به قدم طی کردن فهمیدی .
تجربه بدست آوردی قانونش رو درک کردی.
همه چیز خیلی عالی ی بود و زیبا
سپاسگزارم بی نهایت .
این که شما و خدای شما به فکر بچه های دل بزرگ با سن پایین هم بود ین سپاسگزارم.????
به خدای حافظ میسپارمتون .دوستتون دارم .??????
سلام ب استاد عزیز و سلام ب مریم جان زیبا بین….
مریم عزیزم من از اول این فایل ک دیدم این مناظر زیبا واقعا ذوق کردم ک چه هوای پاکی چه همه جا زیبا و چقدر تمیز از تمیزی همه جا برق میزنه و چقدر احساس خوبی به ادم میده
من منتظر این قسمت یودم ک برید لونه ی اسبا رو بهمون نشون بدین چون من عاشق اسب هستم و همیشه گفتم ک یه اسب زیبا میخرم و اسب سواری یاد میگیرم چه چیز دیگه ک برام جالب بود پرچمهای کشور های مختلف ک در شهرها و مکانهای مختلف پرچمهای کشورهای دیگه وجود داره و این نشونه اینه ک این کشور با هیچ کشور دیگه ای مشکل نداره و با همه در صلح است و چقدر این باور دوستی و صلح طلبی زیباست
یه چیز دیگه ک تو این کشور و از جمله این قسمت فایل برام دوست داشتنی هست اینه ک همه آزاد هستن هر کاری ک دوست دارند انجام بدند و خیلی از لذتها رو از جمله اسب سواری رو تجربه کنند و ب همه احترام میزارن و حق و حقوق دارند فارغ از چیزی مردها رو از زنها جدا نمیکنن من این نگاه رو دوست دارم
همه ب عنوان انسان ارزش دارن
مریم جان چقدر بیشتر ذوق کردم ک اون قسمت نمایشگاه اسبها رو برای بچه ها فیلم گرفتین و خوشحال شدم از اینکه شما تمام کامنتهای بچه ها رو میخونید و حواستون ب همه جا هست
بچه ها وقتی از مدرسه اومدن فایل بهشون نشون دادم و کلی ذوق کردن و خوشحال شدن و ازتون ممنون ک خنده رو روی لبهای فرزندان من اوردین..
من ب عنوان جایزه و تشویق فایل های سفر امریکا رو ب بچه نشون میدم و اونا با شوق و ذوق نگاه میکنن
پسرم هر وقت خسته میشه از درس و میخواد استراحت کنه ب من میگه ..مامان فایل جدید دانلود نکردین میخوام ببینم انرژی بگیرم و من و دخترم ک کلاس دوم دبستان هستو اسمش ملیکا و پسرم ک کلاس هفتم هست و اسمش مهدی واقعا با شما زندگی میکنیم و همیشه با هم ک هستیم در مورد استاد و شما و مایک عزیز صحبت میکنیم
خدا رو سپاسگزارم ب خاطر وجود شما …
شما ک هستین ک با عشق زیباییهای جهان رو ب ما نشون میدین و باعث میشید دنیای ما کاملا متفاوت بشه.
ب خودم قول دادم اینقدر خوب کار کنم ک شاگرد اول مکتب استاد عباسمنش باشم و اون قدر موفق و ثروتمند بشم ک بیام امریکا و اونجا از نزدیک با شما صحبت کنم و از موفقیتهام بگم.
ب امید اون روز …شاد و سالم و موفق باشید
به نام عشق بی همتا م
سلام خدمت استاد عزیز،بانو ی مهر ورز و دوست داشتنی خودم مریم جون و همسفر خوب و دوست داشتنی مایکی جون!
وااااااااااااای اصلا تو حال خودم نبودم موقع دیدن تصاویر،پلان به پلان برایم پیام بود و زیبا.میتونم بگم معرکه بود.من عاشق اسب و اسب سواری هستم و به جرات میتونم بگم هر بار که وقتم رو با این حیوون نجیب میگذرونم تا یک هفته حسابی شارژ م.
اما از آغاز این سفرنامه در لابه لای شاخ و برگ درختان همراه نسیم نوازشگر روح قدم به ورطه ی خیال نهادم.خداوند را دیدم در میان چمنزار سبز،روی بال سنجاقک و کفش دوزک ها ی قرمز ،همراه قاصدک به پرواز درآمد ه بود.
به جای آن بانو بر ان اسب کهر زیبا سوار شدم و در عالم خیال با فرشتگان سوار بر باد دیدم،بادی که بدنبال زیبایی های دنیا تمام زمین را در می نوردید.
اما در جایی که بلاد کفر خواندندش خدا چه می کند.از حضور فرشتگان در تعجب بودم.مگر اینان بر سر سجاده ی آن زاهد نبودند. مگر اینک نباید ملک عذاب اینجا باشد تا این سرزمین را نابود کند.
با دیدن این صحنه ها چقدر باور های مخرب ذهنم بیرون ریخت و من متعجب بودم از سالها تفکر ی که به ذهنم تزریق شده بود و من بدنبال تقویت آن بودم. همیشه در تاریکی شب قدر و در قبرستان به دنبال خدا بود و ان خدایی بود که در تاریکی شب با گرز آتشین پیدایش میشد تا با آن بر سرم بکوبد.اما امروز خدای سبزه قبایم را دیدم.خدایی که یک دستش عشق بود و یکی زیبایی.خداوند بی نظیری که هر کجا نگاهم می چرخید او هم همانجا بود و همزمان در سینه ی من است.با هر ضربان صدایش را می شنوم.
تجربه ی سوار کاری را داشته ام واین تجربه رو خیلی دوست دارم.اسب آرامشی داره که به سوار منتقل می کنه.اسب هایی که من سوارشون شدم نژاد های خیلی بلند قد بودن و دیدن دنیا از بالا ی این اسب ها خیلی با شکوهه.
فرشته ها ی مهربون،مریم جون و استاد جون ممنون از نگاه مهربون تون که هر لحظه قشنگی خلق می کنید و ما رو سهیم میکنید و ما هم بواسطه ی هم فرکانسی با شما عزیزان به زیبایی میرسیم.
سلام و درود بر شما خواهر گرامیم خانم بابایی ، خیلی از نگارش و روند فکریت خوشم اومد و بهتر از همه چیز اینکه حال خوبی رو از نوشته ات در کالبدم حس کردم و با نوشته های خود شیرینی که چندش آوری فوق العاده ای رو به آدم میده بسیار دور بود ! قصد بی ادبی به بعضی ها رو ندارم ولی خدا وکیلی بعضی ها بهتره که اصلا چیزی ننویسن ! حالا درسته که استاد گفته حتما از خودتون اثری و رد پایی بگذارید ولی دیگه نگفته تا میتونید لووووس بشید ! بابا منطقی بنویس تا مقبول همه واقع بشود . من از شما بی نهایت سپاسگزارم که احساسات خود را و تغییر در اعتقادات تان را هم در کنار اون حس خوب چاشنی کردید و ثابت کردید که واقعا میشه اینجوری هم تغییر کرد ! پاینده باشید.
سلام به همه عزیزان و دوستان همسفر
زیبایی این “پارک اسب کنتاکی” واقعا خیره کننده بود. اول از همه، تمیزی چشمنوازی داشت که من به واقع لذتشو بردم، بی نهایت تمیز بود. پیست تمرین اسب ها هم فوق العاده شیک و با کیفیت بود حتی اون گل و بوته های دور مانع ها هم یه جلوه و زیبایی خاصی به اونجا داده بود و قطعا توی این فضا، اسب سواری لذت بی اندازه ای داره که منم خیلی دوست دارم توی چنین جای شیک و با کلاسی اسب سواری کنم و باید آفرین و خسته نباشید گفت به افرادی که اونجا رو اینقدر عالی نگهداری میکنن و قطعا پول سازی عالی هم از این طریق انجام میشه، حلالشون باشه..
چقدر خود اسب ها هم زیبا، خوش اندام و تمیز بودن. چه دمی، چه یالی ، چه رنگایی… خیلی خوشم اومد و خیلی دوستشون داشتم و صاحبانشون با چه افتخاری سوارشون بودن و به آرامی از روی اون مانع های زیبا می پریدن.
مرسی مریم جونم که هیچ لحظه و صحنه ای رو از قلم نمیندازین. خیلی خوشم میاد که همیشه دوربین رو روی تابلو ها زوم میکنید و من خیلی بهشون دقت میکنم. با اینکار، یه تصویر سازی از لحظه هایی میکنم که خودم اونجا هستم و از نزدیک از کنار اون تابلو ها رد میشم. ممنونم عزیز دلم بابت خلق این تصویرها…
دوباره اینجا دور این پیست اسب سواری هم پرچم های کشورها دید میشد، بابا این کشور و مردمش از هر طریق و از هر جایی داد میزنن که ما با همه توی صلحیم و همه ما انسانیم و با هیچ کسی دشمن نیستیم، آفرین به این همه آرامش و صلح که موج میزنه توی هوای اونجا.
ممنونم از شما و خدای مهربونم بابت هر چی که دارم و شمایی که کنارم هستید و راه رو از بی راه برام نشون میدید… شاد باشید دیگران رو هم شاد کنید…
سلام خدمت استاد عزیزم ، خانم شایسته گل و همه دوستان هم فرکانسی????
یه متن پر انرژی اومد برام گفتم واسه شروع روزمون خیلی خوبه با هم بخونیم و فکر کنیم ، عمل کنیم و لذت ببریم
در یک رستوران، یک سوسک ناگهان از جایی پر میزند و روی لباس خانمی مینشیند.
آن خانم از روی ترس شروع به فریاد زدن میکند.
او وحشتزده بلند میشود و سعی میکند با پریدن و تکان دادن دست هایش سوسک را از خود دور کند.
واکنش او مسری بود و افراد دیگری هم که سر همان میز بودند وحشتزده میشوند. بالاخره آن خانم موفق میشود سوسک را از خود دور کند.
سوسک پر میزند و روی لباس خانم دیگری نزدیکی او مینشیند. این بار نوبت او و افراد نزدیکش میشود که همین حرکتها را تکرار کنند!
پیشخدمت به سمت آنها میدود تا کمک کند.
در اثر واکنشهای خانم دوم، این بار سوسک پر میزند و روی پیشخدمت مینشیند.
پیشخدمت آرام میایستد و به رفتار سوسک بر روی لباسش نگاه میکند.
زمانی که مطمئن میشود، سوسک را با انگشتانش میگیرد و به خارج رستوران پرت میکند.
در حالیکه قهوهام را مزه مزه میکردم، شاهد این جریان بودم و ذهنم درگیر این موضوع شد.
آیا سوسک باعث این رفتار هیستریک شده بود؟
اگر اینطور بود، چرا پیشخدمت دچار این رفتار نشد؟
چرا او تقریبا به شکل ایدهآلی این مسئله را حل کرد، بدون اینکه آشفتگی ایجاد کند؟
این سوسک نبود که باعث این نا آرامی و ناراحتی خانمها شده بود، بلکه عدم توانایی خودشان در برخورد با سوسک موجب ناراحتیشان شده بود.
من فهمیدم این فریاد پدرم، همسرم یا مدیرم بر سر من نیست که موجب ناراحتی من میشود، بلکه ناتوانی من در برخورد با این مسائل است که من را ناراحت میکند.
این ترافیک بزرگراه نیست که من را ناراحت میکند، این ناتوانی من در برخورد با این پدیده است که موجب ناراحتیم میشود.
من فهمیدم در زندگی نباید واکنش نشان داد، بلکه باید پاسخ داد.
آن خانم به اتفاق رخداده واکنش نشان داد، در حالیکه پیشخدمت پاسخ داد.
واکنشها همیشه غریزی هستند در حالیکه پاسخها همراه با تفکرند.
این مفهوم مهمی در فهم زندگی است. آدمی که خوشحال است به این خاطر نیست که همه چیز در زندگیش درست است.
او به این خاطر خوشحال است که دیدگاهش نسبت به مسائل درست است
به زندگیت سخت نگیر…
یکی در ۲۳ سالگی ازدواج میکند و نخستین فرزندش را ۱۰ سال بعد به دنیا می آورد.
یکی دیگر در ۲۹ سالگی ازدواج میکند و نخستین فرزندش را سال بعدش به دنیا می آورد.
یکی در ۲۵ سالگی فارغ التحصیل میشود ولی ۵ سال بعد کار پیدا میکند و یکی دیگر در ۲۹ سالگی مدرک میگیرد و بلافاصله کار مورد علاقه ی خود را پیدا میکند.
یکی در ۳۰ سالگی رییس یک شرکت میشود و در چهل سالگی فوت میکند و یکی در ۴۵ سالگی رئیس شرکت میشود و تا ۹۰ سالگی عمر میکند.
تو نه از بقیه جلوتری نه عقب تر.
تو در زمان خودت زندگی میکنی، پس آرام باش.
از زندگی لذت ببر، خودتو با کسی مقایسه نکن و در لحظه زندگی کن و ایمان داشته باش که نه خوشی های دیگران ابدی هست و نه سختی های تو…
ممنونم دوست عزیز بابت این متن زیبا و عبرت آموز. با اینکه قبلا خونده بودم این متنو، اما اینقدر نکات زیبا داره که آدم هر چند بار هم بخونه تازگی داره.. شاد باشید…
سلام به استادم ،بانو مریم بی نظیر
سلام غزال جان
این متن را قبلا جایی خوانده بودم اما الان که دوباره با قلم شما دیدمش،چقدر بیشتر فهمیدمش
تفاوت بین واکنش وپاسخ…تفاوت بین غریزه و خرد هست،خردی که خداوند به اشرف مخلوقاتش داده ولی این اشرف مخلوقات انگار خرد را زیاد جدی نمیگیره وبیشتر از غریزش استفاده میکنه.
ممنونم از شما که این متن را برامون گذاشتین
سلام استاد عزیز
از خداوند سپاس گذارم که منو به مسیری هدایت کرد که شما هم درش هستین
حقیقتش استاد این نوشته های من ربطی به این فایل نداره
من چند تا از فایلهای رایگانتونو خیلی دوست دارم که در مورد احساس خوب = اتفاق خوب هست رو خیلی گوش میکنم تو یه مدت زمان کوتاهی تونستم تو زندگیم خیلی رو به جلو برم ولی کم کم فراموش کردم و باز برگشتم خونه اول چند وقتیه که دارم دوباره گوش میدم ولی این بار انگار حرفاتون رو دارم یه جور دیگه درک میکنم تا الآن که دارم این متنو واستون مینویسم نمیدونم استاد یه حس عجیبی دارم انگار با خدا یکی شدم انگار خدا نشسته جلوم و با لبخند بهم نگاه میکنه و با شوق به حرفام گوش میده. نمی دونم استاد حس میکنم دارم میلرزم از شوق حس میکنم سبک شدم تو حالت بی وزنی ام. گلومو بغض گرفته ولی میخوام بخندم. میدونین استاد انگار که یه کسی که خیلی دوسش داشتم و از دست دادمش الان دوباره اومده روبروم نمیدونم چطور بگم که بتونم احساسم رو همین طوری که من حسش میکنم برای شما هم توصیفش کنم
میخواستم از خدا کلی سوال کنم ولی زبونم در اختیارم نبود فقط شکر میگفتم فقط قربون صدقه میرفتم انگار که خدا فهمید خندید و گفت هر سوالی داری روی کاغذ بنویس من جواب همشو بهت میگم.
شروع کردم به نوشتن… هر سوالی که مینوشتم یه حسی از درونم شروع میکرد به حرف زدن منم تسلیم حسم شدم و هرچی که میگفت مینوشتم.
استاد الان خیلی سبکم خیلی آرومم انگار که یکی اومده یه تضمین کتبی داده بهم برای خوشبختی. آرامش. استاد باورتون نمیشه الان دارم اشک میریزم که این متنو مینویسم ولی من هر وقت با خدا حرف میزدم و احساسی میشدم فقط بغض میکردم ولی وقتی در مورد همین هم از خداوند سوال کردم و جواب گرفتم انگار یه دیوار از جلوی چشمم رفت کنار و اشکم سرازیر شد.
نمیدونم چرا ولی دوست داشتم این حس و حالم رو با شما که به یقین یکی از بندگان شایسته خداوندی به اشتراک بذارم.
چون نمیدونستم واسه همچین پیامی کجا باید متن بذارم آخرین فایلتون رو بهترین جایگاه دیدم.
منو ببخشین اگه پر حرفی کردم
از خداوند براتون سلامتی. آرامش. زیبایی های بیشتر و بیشتر. عشقی از جنس عشق خداوند. روزهای قشنگ. خوانواده ای همیشه شاد و موفق وثروتی بی انتها درخواست میکنم.
امیدوارم که یه روز از نزدیک ببینمتون وبه گرمی دستتون رو بفشارم