سفر به دور آمریکا | قسمت 81 - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

229 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فلورا صبا گفته:
    مدت عضویت: 2932 روز

    درود بر شما، چقدر با حس خوبتون به من هم حس خوبی دادید ،چقدر انگیزه گرفتم. چقدر نباید ترسید! چقدر ما خالق زندگیمون هستیم. چقدر جهان با ما هماهنگ میشه وقتی مصمم به انجام کاری بشیم.

    اگر شرکت اپل می دونست که چه تبلیغی براش کردین کلی خوشحال میشد.چقدرخوبه که همانطور که گفتید یک فایل به انگلیسی در این باره تهیه کنید که هم برای خیلی ها مفیده و هم شرکت اپل می بینه که با توجه به لایکهایی که خورده حتما ازتون قدردانی می کنه?

    باید اعتراف کنم شمایی که انقدر رانندگی خوبی دارید و تو دل شب از این کشور به اون کشور رانندگی کردین و حالام که با آر وی از أین ایالت به اون ایالت سفر میکنین خیلی شکسته نفسی کردین که بگین رانندگی من خوب نیست! هزاران آفرین بر مهارت رانندگی شما.

    واقعا درسته که به قول خانم شایسته عزیز شما اون وجه جسور رو تو آدم برانگیخته می کنین. جسور بودن لازمه ی آزادیه . اگرانسان بخواد از آزادی لذت ببره باید نترسه. جرات داشته باشه با توکل و ایمان قدم برداره و حرکت کنه.

    چقدر خوبه کارها رو ساده گرفتن، چقدر خوبه صداقت داشتن ، چقدر خوبه همراه و همسفر شما نازنینان بودن، در پناه خدا شاد و سلامت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    زهرابانو گفته:
    مدت عضویت: 2401 روز

    سلام و درود به خانواده عزیزم

    صبح که پاشدم این شعر اومد در ذهنم که

    تو مو بینی و مجنون پیچش مو

    تو ابرو او اشارت های ابرو

    یه سرچ زدم شعرش رو دراوردم که چون طولانیه اینجا نمیارمش ولی پیشنهاد میکنم حتما بریدبخونیدش

    شعر از وحشی بافقی فک میکنم باشه، اول فکر کردم از سعدی باشه

    بیت اول:

    به مجنون گفت روزی عیب جویی

    که پیداکن به از لیلی نکویی ….

    یه ساعتی روش وقت گذاشتم و تفسیرش کردم وواقعا لذت بردم

    گفتم باشما هم به اشتراک بزارم

    البته نمیدونستم کجا باید این مطالب یهویی رو گذاشت اومدم اینجا

    ????????????

    این برداشت شخصی خودمه ممکنه یجاهاییش رو درست نفهمیده باشم ممنونم اگر نکته ای داشت بهم بگین.

    اول اینکه یکی اومده به عیب جویی، کاری که ادما الان زیاد انجام میدن(قضاوت کردن و دخالت در کارهم)

    وبعد برخورد مجنون که خشمش رو کنترل کرده و با روی خندان جوابش رو داده

    وچه جوابی

    اگر در دیده مجنون نشینی

    بغیر از خوبی لیلی نبینی

    این همون قضاوت کردن دیگرانه

    بقول دون میگوئل چون جرات پرسش کردن نداریم قضاوت میکنیم!

    همسایه دوست همکار

    بجای قضاوت کردن (اگرخیلی کنجکاویم) بریم و ازخود طرف جویا بشیم که چرا فلان کارو کرده؟

    و بعدشاعر میگه از عشق

    اینکه نیروی عشق سراغ هرکسی نمیاد

    باید واقعا خواهانش باشی بعبارتی باید لیاقتت رو ثابت کرده باشی

    لیاقت عاشق بودن و نه هوس بازی و سوء استفاده

    و منظور عشق در اینجا عشق به خداونده

    وبعدعشق رو نسبت میده به عقاب و شیر و نهنگ

    که عقاب در اوج، به فکر شکارگنجشک نیست

    شیر به دنبال گوزن های کوچیک نیست

    نهنگ به اب کم عمق نمیاد

    و اینا یعنی کسی که دلش به عشق الهی وصله دیگه به دنبال خواسته های کوچیک نیست و میدونه بهترازاونا در انتظارشه و میتونه بدست بیاره.

    واینکه عشق سراغ ادمای کوچک ذهن و محدود نمیره.

    اگر عاشق شدی باید صبور باشی در این مسیر که رنج و سختی هایی داره( برای اثبات لیاقتت-ازمون های الهی)

    اگر دل محکمی داری و صبوری پا در راه بگذار که باهر شکست و ناامیدی کنار نکشی

    و اگر عاشق نباشی(خدایی نباشی) مثله کاهی در دست باد و به هرسمت و سویی کشیده میشی(چه خوشایندت باشه و چه نه)

    عشق الهی مثله دریای بیکران است و مواّجه و باید قوی دل باشی

    عشق خداوندی مثل لشکری قوی است و میتازد و ترقی میکند و اگر به دنبال اسایش و راحتی ظاهری دنیایی هستی به سمت عشق نرو، و البته اگر همراهش باشی تو هم ترقی میکنی.

    و رسیدن به عشق واقعی یعنی اتصال به الله پر ازفراز و نشیب است و باید در این راه افتاده باشی و خودت رو کسی نبینی مغرور نشی حتی اگر خودت رو در راه عشق دیدی و مثله خاک باشی

    و اینکه کسی که عاشق واقعی باشه نشونه اش اینه که دائما در طلب خواسته هاش نباشه(قانون رهایی)

    چون میدونه اگر حقیقتا عشق خداوند در دلش باشه به خواسته هاش و بیش از اون ها خواهد رسید به راحتی.

    و بعد راه رسیدن به این عشق رو میگه که همش پیگیر خواسته هات نباشی و خودت رو به دست خدا بسپاری یعنی همون بر هدایت الهی بودن امید به خداوند

    عمل به الهامات قلبی با حس توکل که من میدونم خداوند کمکم میکنه

    و تسلیم باشی و طبق ایه قران با از دست دادن چیزی غمگین و ناامید نشی و با بدست اوردن چیزی مغرور نشی

    و در همه حال پیوسته یاد خداوند در دلت باشه و شکرگزارش باشی

    البته رسیدن به همچین جایگاهی بقول استاد جهادی اکبر میطلبه

    ولی اون چیزی که خودم تجربش کردم به هر اندازه تسلیم باشی نتیجه میگیری

    بنظرم مثله فیزیک کوانتومه

    حرکت موج ذره ای

    که وقتی ناظری هست اون جوری که باید عمل نمیکنه

    وقتی زل میزنی به خواستت و همش پیگیرشی بهش نمیرسی

    ولی اگر نگاهت رو از روش برداری هزاران راه برای رسیدن به خواستت هست مشکل از ماست که فقط به جلومون نگاه میکنیم اما خدا ازون بالا همه چی رو میبینه مارو میبینه خواسته مارو هم میبینه راه رسیدن مابه خواسته مون رو هم میدونه فقط باید نگاهت رو از خواستت برداری و به خدا خیره بشی.

    بقول یکی از دوستان من به دستان خداخیره شدم معجزه کرد.

    و من واقعا یه معجزه اش رو دیدم.

    شادباشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      کیمیا قاسم پور گفته:
      مدت عضویت: 3010 روز

      سلام دوست عزیزم

      اولین بار این شعر رو در کتاب ادبیات دبیرستان خوندم و فهمیدم هر کس دید متفاوتی داره و معشوقه خودش رو زیباتر میبینه

      پس میتونیم نتیجه بگیریم هر کس زیبایی های خاص خودش رو داره?

      واقعا از دیدگاهت لذت بردم و تصمیم گرفتم یه دور دیگه این شعر زیبا رو بخونم

      این متن ها رو در خاطرات روزانت میتونی بنویسی

      چون در توضیحات نوشته که متن هایی ارتباطی به فایل ها و محصولات استاد ندارن در دفتر خاطرات میتونید بنویسید و یه ویدیو هم مدیر فنی سایت گذاشتن و زیبا توضیح دادن که میتونی استفاده کنی دوستم

      آفرین به درک زیبا از این شعر??

      در پناه الله یکتا موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    غزل بانو گفته:
    مدت عضویت: 3118 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    امشب بهترین و مناسب ترین زمان ممکن بود که من این فایل رو ببینم چون دقیقا دیشب بود که توسط یه سری نشانه هایی که دیدم یکی از پاشنه اشیل های خودمو پیدا کردم و امشب بعد از یکم بررسی فهمیدم یکی از تضادهایی هم که باهاش این چند وقت درگیرم باز بخاطر ترسی هست که این پاشنه اشیل به جون من انداخته

    موضوع از این قراره که من دیشب با چندتا از دوستام حرف زدم جالب اینه که بدون اینکه خودم اشاره ای کنم موضوع صحبت رفت به سمت پول خرج کردن برای خودمون و من دیدم که برای خودم دلم نمیاد هزینه کنم یعنی با اینکه پول هست (حالا هرچقدر چه کم چه زیاد) ولی نگهش میدارم و خرج نمیکنم؛ که دیشب بیشتر از جنبه باور لیاقت به این قضیه نگاه میکردم و بعد از صحبت ها به این نتیجه رسیدم که اگر میخوام باور بسازم که لایق بهترین امکانات هستم و عزت نفس خودمو تقویت کنم باید از این پولی که دارم برای خودم با دست و دلبازی هزینه کنم چون حتی اون تمرین تنها رستوران رفتن و غذای عالی سفارش دادن رو انجام نمیدم چون دلشو ندارم خرج کنم.

    یکی از تضادهایی هم که این مدت داشتم این بود که پول تو کیف پول من از یه حدی بیشتر نمیشد

    امشب که باز داشتم به این پول خرج کردن فکر میکردم فهمیدم این تضاد هم باز بخاطر همین پول خرج نکردنه. من به شدت میترسم که پولامو خرج کنم بعد یه جایی خرج واجب پیش بیاد و بدون پول بمونم و دستم خالی باشه و همین ترس خیلی وقتا اجازه نداده از پولی که دارم با عشق و لذت و حال خوب استفاده کنم مدام حساب و کتاب میکنم و به اون پول چسبیدم و نمیگذارم خرج بشه و دقیقا همین چسبیدن باعث شده که ثروت بیشتر سراغ من نیاد در واقع همون قانون خلا هست من فضارو خالی نمیکنم که ثروت و نعمت بیشتر وارد زندگیم بشه

    و الانم که این فایلو دیدم و استاد درمورد رفتن تو دل ترس ها و شجاعت به خرج دادن صحبت کرد دیگه تیر آخر زده شد…

    از همین لحظه تصمیم گرفتم هرچقد که پول دارم حتی اگر کمه حتما برای خودم هزینه کنم و به فکر روز مبادا و پس انداز و … نباشم چون خدای من وهابه.

    من بخاطر ذهن محدود خودم نمیتونم اینده رو ببینم و بفهمم چه راه هایی هست که پول به من برسه و چجوری میتونه همه هزینه ها تامین بشه، اما خدای من اصلا و ابدا محدود نیس و کاملا بی نهایت و بی حد و مرزه و هر لحظه که من نیازی داشته باشم کافی اوست خدای بی نهایتمو صدا بزنم تا منو اجابت کنه و از راحت ترین و ساده ترین و بهترین راه خواسته منو بهم بده.

    بنابراین هیچ نیازی نیست که بخوام پولامو نگه دارم من با عشق برای خودم هزینه میکنم و مطمئنم هرجایی هم که باز احتیاج به پول داشته باشم خدای من اون پول رو برای من جور میکنه همونجوری که برای موسی که در اوج کوچکی و ناتوانی در دل رودخونه تو یه سبد حرکت میکرد مهر حضرت آسیه و به فرزندی قبول شدن توسط قدرتمندترین فرد حکومت و بزرگ شدن در ناز و نعمت و رفاه و امنیت فراهم کرد. همونطوری که برای حضرت ابراهیم که تو آتش نفرت مردم و غضب نمرود و کینه و خشم اسیر شده بود تبدیل به گلستان و زیبایی و امنیت شد و جونشو نجات داد. همونطور که برای حضرت محمد و پیروانش که در بیابان تبعیدی با گرسنگی و کمبود و قحطی گیر کرده بودن راه نجات شد و با موریانه هایی که قرارداد رو خوردن و نابود کردن انهارو به آسایش و رفاه و راحتی رسوند.

    خدای همیشه و همه جا هست

    خدا همیشه و همه جا حواسش به بنده هاش هست

    خدا همیشه و همه جا بنده اش را اجابت میکند

    به شرط ایمان، به شرط پاکی دل، به شرط باورهای درست و توحیدی و توکل با تمام وجود

    پس باید ایمانم به خدا قوی باشه که اونجایی که لازم داشتم برای من همونی بشه که ازش درخواست میکنم

    و اگر نمیشه و پاسخ نمیده بدونم که کار خدا ایراد نداره، ایراد از خودمه که نتونستم به اندازه کافی ایمان داشته باشم و باورش کنم

    از همین لحظه برای خودم خرج میکنم و ایمان دارم خدای من برای تک تک هزینه هایی که پیش بیاد به من پول و ثروت میده حتی خیلی بیشتر از مقداری که نیاز دارم

    بعنوان اولین عصر هزینه هم امروز پول کلاسمو با دست و دلبازی و حال خوب پرداخت کردم و حتما بعنوان تمرین بعدی هم میرم رستوران و یه غذای فوق العاده خوشمزه سفارش میدم و نوش جان میکنم و ایمان دارم بعد از این اقدامات شجاعانه که برای شکستن ترس های خودم انجام میدم خدا به من پاسخ میده چون قانون اینه که: «خداوند به شجاعان پاسخ میدهد»

    استاد نازنینم بخاطر این فایل زیبا سپاسگزارم و از خدای خوبم سپاسگزارم که از زبان دوستان مهربونم و شما با من حرف زد و هدایتم کرد به صراط مستقیم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      نگین گفته:
      مدت عضویت: 2448 روز

      سلام غزل جان..ترس از هزینه کردن برای خود که درموردش صحبت کردی،پاشنه آشیل منم هست…البته دارم سعی میکنم که شجاعانه تر برای خودم هزینه کنم.

      و واقعا هر وقت که شجاعانه این کارو انجام میدم.خدا بهم پول بیشتر میرسونه..

      من هر وقت میخوام یه چیزی رو بخرم و ذهنم شروع میکنه به مقاومت کردن که پولت کمه و فلان.

      با خودم میگم الان اگه از خدا بپرسم که اینو بخرم یا نه؟میگه نه نخر چون پولت کمه؟؟!!یا میگه آرهه حتما بخرش..من بهت میرسونم..من خدای ثروت و فراوونیم..

      اینطوری خیالم راحت تر میشه که خدا داره تاییدم میکنه و شجاع تر میشم.

      کامنت شما باعث شد بیشتر به این موضوع فکر کنم..ممنونم ازت ⁦⁩

      یه مورد دیگه ای هم که به تازگی متوجه شدم این بود که من شنیده بودم ،خیلی خوبه که آدم از چیزایی که دوستشون داره به دیگران ببخشه..

      و برداشت اشتباه از باور باعث شده بود که واسه دیگران بیشتر از خودم ارزش قائل باشم و هزینه کنم.و گاهی اوقات یه چیز زیبا میدیدم که دوست داشتم بخرم برای خودم،ولی با خودم میگفتم برای فلان دوستم بخرم حتما خیلی خوشحال میشه..

      اما فهمیدم که دارم اشتباه میکنم.بخشیدن و هدیه دادن خیلی خوبه اما به شرطی که اول به خودم هدیه بدم.اول خودمو خوشحال کنم..اول همه چیزای خوب برای خودم..

      حتی اینطوری باعث میشه راحت تر ببخشم و چشمم دنبال هدیه ای که به دیگران میدم نباشه!

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    زینب خان محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2360 روز

    استاد عجب نکته نابی در مورد غلبه بر ترسهامون، علاوه بر اینکه به خواستت میرسی، اعتماد به نفس هم بالامیره

    استاد اونجایی که گفتین چند بارم زمین خوردید و موتور افتاد رو پاتون

    من واقعا تعجب کردم اگه من بودم موتورو میزاشتم کنار دیگه نمیرفتم و میگفتم من اینو نمیتونم یاد بگیرم و انقدر خجالت میکشیدم که بقیه حالا چه فکری میکنن درموردم و چجوری نگام میکنن میگن بلد نیس موتور سواری کنه و این پاشنه آشیله منه

    که اگرم پا رو ترسهام بزارم میترسم از سمت بقیه قضاوت بشم

    دقیقا همین ترسی که توی رانندگی دارم چون تو شهر کوچیکی هستم مدام میترسم رانندگی بکنم و بزنم به چیزی و کسی ببینه و مسخرم کنه و این باعث عدم حرکت من شده

    از الان میخوام رو خودم و غلبه بر ترسهام کار کنم که دو تا کار مهم رو به زودی انجام بدم

    یکی رانندگی

    دومی تمرین عزت نفس

    توکلت علی الله ❤️😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    Farzad Roozbahani گفته:
    مدت عضویت: 3527 روز

    سلام به همه ی دوستان عزیزم همچنین استاد عباس منش مهربان ?

    از خداوند سپاسگزارم که در این فایل چیز هایی رو می شنوم که راهنمایی برای دغدغه های حال حاضر منه و بابت این هدایت پروردگار سپاسگزارم ??

    جا داره که اینجا از داستان خودم راجب همین موتور تعریف کنم که سال پیش در گیر این موضوع بودم می تونید سوالم رو در بخش عقل کل راجب این موضوع ببینید

    تقریبا سال گذشته من یک موتور هوندا 125 خریدم میتونم بگم همه دنیا با خریدن من مخالف بودن ? پدر و مادر ، تمام فامیل آشنا ها و غریبه ها و … و اینکه حرف های اون ها هم در من بی تاثیر نبود و این باعث شد که باور های غلطی در من شکل بگیره مثلا می گفتن موتور دوتا چرخ داره یا موتور خطرناکه و یا مثال می زدن که فلان آدم تصادف کرده و خیلی از باور های نادرست دیگه ?‍

    روز اولی که موتور خریدم بعد از چند ساعت رانندگی از موتور صدا های عجیبی می اومد بعد فهمیدم یکی از قطعه های داخلی اون موتور شکسته و کلی اعصابم خورد شد روز دوم که موتور رو درست کردم یه ماشینی از عقب زد به من و آره? منم دستم شکست اینجا بود که به آموزه های استاد ایمان آوردم و به تاثیر باور های مخرب تو زندگی ایمان آوردم تصمیم گرفتم از آگاهی دوستان در بخش عقل کل استفاده کنم الان هم میتونید برید در بخش سوالات من در عقل کل ببینید و اون یک ماهی که دستم توگچ بود تصمیم گرفتم روی باور هام کار کنم و الان باور دارم که خداوند حافظ منه و هیچ مشکلی پیش نمیاد ? دوستان از اون تصادف تا به امروز که بیش از یکسال هم شده من هیچ تصادفی دیگه نکردم و دارم از متور سواری لذت می برم ? به لطف خداوند بزرگ و ازش سپاسگزارم که در اون اتفاق درس های بزرگی برای من بود

    دوستای عزیزم از زندگی لذت ببرید و به خدا و قدرتش ایمان داشته باشد و به جای ترس خدا رو جاگزین اون کنید و الان که یاد خداوند تو زندگیم می افتم …فقط می خوام بگم خدای من عشقه ?

    دوستان براتون آرزوی عشق و شادی و موفقیت از خداوند دارم ??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    ندا رامی گفته:
    مدت عضویت: 3417 روز

    بی نظیر بود استاد واقعا بهتون تبریک میگم که بر ترسهاتون غلبه کردین .رانندگی توی جاده های ناهموار با موتوری که خیلی با رانندگی باهاش آشنایی نداشتین.

    راستش من هم از رانندگی کمی ترس دارم بار نشستم پشت فرمون اما نمیدونم چرا ترسم از بین نمیره .و وقتی همسرم سوییچ ماشین رو میده و میگه برو انگار یه دلهره ی عجیبی تمام وجود منو میگیره .تا الان هم خداروشکر مشکل جدی نداشتم به جز یه تصادف جزیی که ماشین مقابل آسیب ندید و مشکلی نبود اما این ترس رو در صدد بودم از بین ببرم .با دیدن ویدیوی شما و تصمیماتی که گرفتین برین و جاهای مختلف رو تجربه کنید من هم منتظر هدایت الهی هستم تا منو هدایت کنه و به جاهایی برم که کمی ترس من بریزه و با خیال راحت رانندگی کنم و جای پارک پیدا کنم و جای خوشحالی داره که بگم پارک دوبلم خیلی خوبه و توی پارک کردن تقریبا مشکلی ندارم و فقط ترس از رانندگی پرو بالمو بسته‌

    انشالله از هفته ی جدید شروع میکنم و هر جایی که خداوند منو هدایت کرد میرم و بر ترسهام غلبه میکنم.خیلی موقع ها خودمونو دست کم میگیریم من اون موقع که تازه میخواستم امتحان شهر برای رانندگی بدم ،با یکی از دوستان رفتیم برای تمرین شب بود و توی سر پایینی دوستم گفت پارک دوبل انجام بده من هم انجام دادم و ایستادم وقتی در ماشین رو باز کرد با تعجب کامل گفت :درسته !!!چقدر خوب تونستی توی سرپایینی پارک کنی دختر!!برای اینکه مطمئن شه این پارک شانسی نبوده چند بار دیگه هم این کارو انجام دادم و دیدیم نه من واقعا رانندگی خوبی دارم.حالا دلم میخاد بدونم این ترس از کجا میاد و دلیلش چیه .

    منتظر هدایت الهی میمونم و منتظر باشید بیام تجربه ی خودم رو براتون بگم?⁦⁩?

    خیلی دوستتون دارم و موید باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    سحر افشار مهربان گفته:
    مدت عضویت: 2126 روز

    با سلام به استاد عزیز و قدرتمند ??

    همیشه قبل از اینکه فایل و گوش بدم مکث میکنم و به تصویر نگاه میکنم زیبائیهاش و می بینم و لذت میبرم ??

    این تصویر شاید ثابت باشه ولی به نظر من خیلی حس خوبی داره اول از همه اتاقی که با چوب ساخته شده چوب زندست جون داره عاشق بوی چوبم انگار داره باهات حرف میزنه از طبیعت میگه از سبزی و زنده بودن???????

    اون دو تا پنجره کوچولو کنار تخت که نسیم صبح و خنکای شب و وقتی که روی تخت میخوابی و به تو میرسونه و گرمای افتاب که با چشمانت بازی میکنه و ازش لذت میبری و تختی که برای آرامش است????

    اولین کلمه ای که از این فایل به گوشم رسید کلمه تجربه بود

    تجربه کلمه زیبا و محکمی است که ما با اون در زندگیمون مواجه شدیم

    تجربه شیرین

    تجربه تلخ

    تجربه ها مارو محکم میکنن

    بعضی تجربه ها رو خودمون حسش کردیم و بعضی تجربه ها از حس دیگران که برای ما بازگو کردند

    حالا این به خودمون بستگی داره که اینارو به فال نیک بزاریم یا بالعکس

    تجربه ای که همش درسه???

    استاد من عاشق موتور و موتر سواری ام امید دارم روزی برسه که با همدیگه یه مسابقه عالی و پر از هیجان بدیم ????

    چه زیباست که تا رسیدید به آمریکه به رویاتون جنس حقیقت دادید و موتور خریدید ???

    آزادی کلمه قدرتمندیست برای زندگی

    وقتیکه آزاد باشی میتونی لذت ببری ???

    آزادی مکانی

    آزادی زمانی و مالی

    آزادی در تمام ابعاد زندگی???

    واااااااای چه ماشین زیبایی مبارکتون باشه عزیزم???

    چه قدر خوبه که گفتید و انقدر قدرتمند هستید که جائیکه چیزی و نمیدونید و میترسید و بازگو می کنید این خودش نوعی از اعتماد به نفس و قدرته???

    این خیلی خوبه که انسان قبول کنه یه جاهایی یه نکات وکارهایی رو نمیدونه

    ولی این نمیتونه باعث بشه

    آرزویی که مربوط به این ترسه رو بزاری کنارو انجامش ندی?

    برای رسیدن به خواسته هات نباید چیزی جلودارت باشه

    این خیلی بهتره که با داشتن ضعف در موضوعی به پیروزی رسیدن خیلی قشنگتره چون خودت و خیلی محکمتر و قدرتمند تر میدونی و می بینی

    وااااای چه موتورای نازی

    همین الان آرزو میکنم یه دونه از اون موتور سرخابی ها داشته باشم الهی آمین?????

    رفتن استاد به جاهائیکه پر از سنگ و خطرناک و کم باد بودن لاستیک موتورش این خودش واقعا دل نترس میخواد???

    هدایت هر لحظه به سمت کسانیکه تورو در راهی که علاقه داری همراهی میکنند

    چه قدر قشنگه به قولی که بهتون دادند عمل کردند و باهاتون قرار گذاشتن و پزشکانی که زمانهایی رو به دور از مریض و جراحی در زندگیشون برای خودشون اختصاص میدن و لحظه هاشون و در طبیعت میگذرونن ??

    لذت بردن از مسیر یه جاهایی باید از کسانیکه اجازه نمیدن تو لذت ببری جدا بشی و تو مسیر عشق کنی??

    استاد منم همیشه دوست دارم آزاد باشم با اینکه ایران قانون های خاص خودش و داره برای حجاب ولی من دوست دارم از نظر حجاب روسری البته آزاد باشم و راحت و بی خیال روسری میشم ??

    بر ترسها باید غلبه کنی و آروم آروم رفت به دل ترسها یه جاهایی باید رفت و توکل کرد به خدای نازنین رفت و رفت تا جائیکه هدایت بشی

    چه قدر خوبه که جاده هایی رو آماده کردن با مسافت زیاد با درختان زیبا و…برای مصرف کنندگان

    ساخت گوشیها با دوربین های قوی برای ثبت لحظه ها و واقعا از تمام کسانی که برای آرامش و آسایش انسانها بر روی زمین وقت گذاشتند ممنونیم????

    آفرین بر خلاقیت استاد برای دوربین????

    استاد عزیزم من از اول فایلهاتون که می بینم نکته برداری میکنم و می نویسم

    قبل از توضیحات آخر کلیپ شما با خودم گفتم در آخر برداشتمو می نویسم این فایل شاید به ظاهر بازگو کردن یک خاطره بود ولی از اون اول تا آخرش پر از درس بود

    اینکه به آروزهات جامه عمل بپوشان و پیش برو حتی اگه ترسناک و پر از خطر باشه چون وقتی دلت و میدی به اون بزرگ و توکلت به اونه اون میدونه تا کجا هدایتت کنه

    دستاش و برات میفرسته و تو باید با ترست لذت ببری از مسیرت و فقط نگاهت به زیبائیهاش باشه ???

    شاید یه جاهایی ضربه بخوری و به ظاهر بیافتی ولی بلند شی و به راهت ادامه بدی و البته اینم بگم شاید یه راههایی خطر باشه و سیاهی ولی وقتی تو دلت و میدی و ایمانت به اونه هدایت میشی هدایت به اینکه

    از ادامش منصرف بشی و برگردی و وقتی به عقب برمیگردی می بینی چه قدر خوب شد که دیگه ادامه ندادی و چون وقتی یه جاهایی ادامه میدی و آخرش که خراب میشه دیگه اون زیبائیهای قبلش برات لذت نداره

    پس دلتو بده به خدا و برو و بهش اعتماد کن ???

    وقتی به ترسهات غلبه کنی یعنی ایمان داری

    اعتماد به نفست بالا میره

    درسهای زیادی می گیری

    بزرگتر میشی

    حرکت میکنی و یه آدم جدید و قوی تو خودت می بینی این خودش پره از لذت و غرور????

    پس برای رسیدن به خواسته هات حرکت کن و واینسا?????

    استاد عزیز ممنونم از این فایل زیباتون ???

    به آسمان نگاه کن آبی آبیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3030 روز

      به نام خدای زیبا

      سلام دوست ارزشمند آبی آسمانی

      واقعا به آسمون همین الان نگاه میکنم همه جا آبی هست تو ایران باشی و آمریکا فرقی نداره اما اگه باورهات خوب نباشه واقعا همه جا تیره و تار میشه و اصلا نمی‌فهمی آسمون آبی هست یا نه هیچ چیزی تو رو خوشحال نمیکنه و اصلا لذت میشه فقط یه کلمه لذت .

      سپاسگزارم برامون باز نوشتید خیلی عالی بود .

      امیدوارم همیشه دلتون زندگیتون باورهاتون آبی و آسمانی باشه .

      در پناه بهترین وتنها ترین خالق مهربان ?????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    Sheyda گفته:
    مدت عضویت: 1582 روز

    من میخوام تو زندگیم هدف شغلیمو پیدا کنم و بدونم دقیقا چی میخوام و میخوام به کجا برسم

    آقا من نشستم یه لیست از علاقه مندیهام و یه لیست از توانایی هام و یه لیست از ارزش هام نوشتم و بعد اومدم از بین این علاقه مندی هام یه چنتایی رو که برام مهم تر بودن رو انتخاب کردم و اومدم به این فکر کردم که هر کدومشون برام چه معنایی داره اخر سر به دوتا از اونا که خییییلی برام مهمن رسیدم که یکیشون برام معنای سرگرمی و حس خوب که سخت گرفتن و این چیزا همراهش نباشه مهم بود و اون یکی رو هم همینطور با این تفاوت که حاضر بودم به عنوان شغل و مسئولیت بهش فکر کنم و با توانایی هام هم همخونی داشت و با ارزش هام❤

    ولی من از تصمیم گیری خییییلییی میترسم خیلی!

    این تصمیم برای من خیلی بزرگه و همش میترسم که اشتباه انتخاب کرده باشم

    من ۵ ساله که دارم به هدف شغلی فکر میکنم که به چه چیزی واقعا علاقه دارم و واقعااا دیگه نمیخوام این فکر کردن برای پیدا کردن یه شغل که دوس داشته باشم بیشتر طول بکشه و میخوام همینجا تمومش کنم

    حالا اگر درست باشه که خب بیشتر از الان عاشقش میشم

    اگر اشتباه بوده باشه فدای سرم اومدم به این دنیا که خودم چیزای مختلفو تجربه کنم و خوب زندگی کنم؟

    حالا اگر همش به این هدف شک کنم دارم خوب زندگی میکنم؟ نه . پس بهتره با ایمان برم جلو و مسیر روز به روز برام واضح تر میشه

    البته که ترسناکه ولی میرم جلو

    و از خدا هدایت میخوام از خدا میخوام کمکم کنه به درستی یا اشتباهی تصمیمم پی ببرم

    بازم میگم : میرم جلو با وجود ترسم

    به تصمیم اعتماد میکنم و مهم تر از اون به خدای مهربون و هدایتگر اعتماد میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  9. -
    باران گفته:
    مدت عضویت: 2478 روز

    سلام استاد

    دلم برای اینجور ویدیوها که روبرومون بشینید و صحبت کنید تنگ شده بود!

    من فروردین امسال دوره ی عزت نفس رو خریدم و چند روز پیش آخرین قسمتش رو دیدم. کاملا احساس میکنم اعتماد به نفسم بیشتر شده که البته هنوز تازه اولشه. میخوام دوره رو برای دفعه ی دوم ببینم و تمرین کنم چون این تمرینات باید تبدیل به سبک زندگیم بشه که هنوز کاملا نشده ولی یکی از تاثیراتش این بود که چند روز پیش یک پیشنهاد کاری به من شد که هیچ تجربه ای تو اون کار ندارم ولی دقیقا هم جهت با خواسته ها و علایقم هست. کاریه که فقط یک روز باید انجام بشه ولی وقتی بهم پیشنهاد شد ترسیدم! چیزی بود که اصلا فکرشم نمیکردم کسی از من درخواست کنه انجام بدم. دو سه دقیقه فکر کردم و بعد دیدم با فکر کردن به هیچ نتیجه ای نمیرسم. فقط یک لحظه به خودم گفتم مگه این همون چیزی نبود که میخواستی؟ و بعد به جای فکر کردن، به صدای دلم گوش دادم. دلم گفت قبول کن، میتونی. طرف از من پرسیده بود که «میتونی فلان کار رو انجام بدی؟» و ذهن من عادت داره که بگه «نه نمیتونم» من یک لحظه انگار ذهنم رو خاموش کردم و به کسی که منتظر جواب من بود پیام دادم که «آره میتونم» و بعد تا چند دقیقه هنوز هیجان زده بودم و فقط میگفتم «آره میتونم…چرا نتونم؟ کی گفته نمیتونم؟» و همه ی کارهایی رو که قبلا هم بدون تجربه اما درست انجام داده بودم رو برای خودم یادآوری کردم. در مدت چند دقیقه اون هیجان و ترس اولیه کاملا از بین رفت و دلم آروم شد. الان که دارم مینویسم هنوز اون کار قطعی نشده ولی خوشحالم که تونستم به جای ذهنم، به قلبم گوش کنم و فهمیدم واقعا اعتماد به نفسم بیشتر شده. آخه گاهی ذهنم بهم میگه اینهمه نشستی دوره ی عزت نفس رو دیدی و تمرین کردی ولی هیچ پیشرفتی نکردی! ولی خب واقعا پیشرفت کردم و ادامه میدم. برای من گفتن «آره میتونم» برای یک تجربه ی جدید واقعا ترسناکه و خوشحالم که گفتم «میتونم»

    استاد خیلی ممنونم. هم بابت این ویدیوی الهامبخش و هم دوره ی عزت نفس.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  10. -
    Shirin گفته:
    مدت عضویت: 2261 روز

    باسلام خدمت شما استاد خوبم

    چقدر دلم میخواست همیشه شما یه ریزحرف بزنید از خواسته هاتون بگید از باوراتون از مسیرهای که رفتید خیلی وقت بود من یه همچین فایلی از شما ندیده بودم و امروز من با یه نگاه پخته تر و آزادتر مثل کسی که یه چیزایی رو یاد گرفته و الان مفهوم لغت به لغت این جمله ها رو متوجه می شه این قسمت سفر نامه رو دیدم درس امروز دنباله همون هدایت بی انتهاست هدایتی که باید هر روز از خدا خواست هدایتی که امروز حتما جواب درخواست منه و به اینجا رسیدم که توی حتی آب خوردنمون هم باید از این جریان هدایت کمک بگیریم اینجاست که برات آب گوارا می شه و دیر یا زود یه جای یه زمانی که خیلی دیرهم نیست و توی مدارش قرار بگیری بهش می رسیم من متوجه شدم تا وقتی تو به یه تکاملی نرسی پرده ها از جلوی چشمات کنار نمی ره با خواسته ات روبرو نمی شی و اگر هم بشی خیلی زود از دستش می دی صبر و صبر بزرگترین اهرم این راهه و چه زیبا و چه به بهترین شکل ممکن تو رو به سر منزل مقصود می رسونه درس امروز با سوخت ایمان همراه بود که باید همیشه باک وجودم پر و لبریز باشه از ایمان از این سوخت حیات واز همه مهمتر صداقته تو باید با خودت صادق باشی استاد شما چقدر صادق بودید چه بی پیرایه درباره خودتون حرف می زنید از ندونسته هاتو از آماتور بودنتون از نداشته هاتون ولی چه لذتی بردم برای همینه که این توی مدار بالایی قرار دارید یاد گرفتم تو باید توی همه مراحل زندگیت باید یاد بگیری باید یه تکاملی رو پشت سر بزاری تا الف با رو یاد نگرفتی انتگرال رو نمی فهمی بپذیری چیزی که الان هستی رو تمام کمبودها و نقصها و اشتباهات رو خلاصه نقاط ضعفت رو و همین طور قوت رو ، هم بهش آگاه باشی من لذت بردم از صحبتهای شما استاد شما چقدر خودتون رو می شناسید اعتماد به نفس بالایی دارید قبول کردید هر چند خودتون بارها و بارها گفتید یه جاهایی باید بیشتر روش کنید ولی برای من درس بزرگی بود من می دونم می دونم رو بزارک کنار یاد بگیرم بپزیرم هرچی می دونم بازم کمه توی اون دریای شرف خداوندم یه جاهایی رانندگی ضعیفتون به قول خودتون آشنا نبودنتون به طور کامل با موتور و اینکه به خودتون اجازه دادید امتحان کنید همراه بشید با گروه های حرفه ای و اینکه تو مدام باید آموزش ببینی باید یاد بگیری اینا دوست داشتم اون دوستای پزشکی که باهشون همراه شدید برای من خیلی جالب بودن چقد دوست داشتنین همه اون آدما یه روزایی برای خود خودشون بودن و هستن دنبال پول در آوردن تنها نبودن به دور از هر گونه دغدغه هر چیزی که توی زندگیشون هست ولی میان جمع می شن اینجا و با آرامش به تفریح خودشون می رسن و اینکه برام جالب بود هیچ وقت همراهشون رو تنها نمی زارن همه جا با همن توی سختی توی شادی خیلی قشنگ بود وقتی توی مدار درستی قرار می گیری مثل همین سایت که یه جاهایی خود من ضعیفم میام توی عقل کل که شما یه جور ایستگاه یادآموری بازیابی اطلاعاته استاد درست کردید برای امثال من میام کمک می گیرم که عقب نیفتم از دوستام از همراهام و من کلی تحسینشون کردم و همین طور شما رو

    و ترس و ترس چیزی که من خودم شخصا توی وجودم یکی از ترمزای بود که داشتم توی خیلی از مسائل زندگیم و هنوز دارم و مرتب روش کار میکنم و خدا رو شکر کم کم دارم بهش غلبه می کنم و اون مزه شیرین غلبه بر ترس رو من هم زیر زبونم دارم استاد باورکنید هنوز با به یاد آوردن اصلا همین الان که دارم براتون می نویسم لحظه به لحظه اون ترسیی که بهش غلبه کردم عین فیلم از جلوی چشمام رد می شه و چه حس خوب بینظیری داشتم و دارم الان من چقدر با تردید وارد شدم یادمه چند بار رفتم برگشتم از خواب پریدم ولی یه جای پرسیدم حواست هست خدا همراهته خدا کنارته خودش گفته منو بخواه من تنهات نمی زارم تو دوستاتو رو قوی تر می دونی تو تا حالا شده یه بار فقط یه بار اعتماد کنی بهش اون تنهات بزاره شده ؟!!!!!!! سوالی که بارها از خودم پرسیدم و می پرسم وقتایی که گیر می کنم و یادمه وقتی بهش غلبه کردم وقتی انجامش دادم انگار قلبم باز شد واقعا نور بود که دیدم و بعدش چقدر خندیدم از اون ترس خنده دار همین الان هیچ ترسی از قضاوت شدن ندارمخدایا صد هزار بار شکرت و واقعا با غلبه به این امر چه چیزایی زیبایی رو کشف می کنی استاد برای من جالب بود استقامت شما و همتتون بود شما چند بار خوردین زمین با موتور و باز ایستادین و بلند شدید و حرکت کردید آفرین به شما و می دنم متوجه شدید باید یه چیزایی بیشتری بدونید و باید تکمیل کنید اون دانسته هاتون رو و با اینکه با دوستاتون همراه بودید شماتو از یبایی های اطرافتون غافل نبود و چه بی صبرانه من دلم میخواد این زیبایی ها رو بهمون نشون بدید

    ممنونم از این فایل زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: