https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/10/abasmanesh-17.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-10-25 06:27:202024-09-12 09:36:53سفر به دور آمریکا | قسمت 81
229نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
یادمه یه زمانی کلاس رباتیک میرفتم.دانشجوی خوبی تو اون کلاس بودم. هر جلسه استاد یه مسئله میداد و ما باید در گروه های دو نفره بصورت عملی حلش میکردیم. اون جلسه همه بچه ها ترسیده بودن حتی بچه های زرنگ و همه شون دور یه میز جمع شده بودن تقریبا هشت نفر و با هم داشتن حل میکردن. از اونجاییکه من باهاشون آشنا نبودم تنها موندم و حتی یه یار هم نداشتم. توکل کردم به خدا و با اینکه اضطراب داشتم تنهایی عمل کردم. دلم نمیخواست از روی ضعف و ترس وارد جمع بقیه بشم. تنهایی ادامه دادم و عالی عمل کردم. آخرش خیلی حس خوبی داشتم.
دلم میخواد الانم بتونم مثل اون موقع شجاع باشم و فقط و فقط به خداوند توکل کنم.🍀🍀🍀🍀🍀🍀🌷🌷🌷🌷🌷🌷💖💖💖💖💖
خدایا شکرت که این دوستم تونست با قدرتی که تو بهش دادی با باورهاش به خواستش برسه خدایا ممنونم ازت که به هممون پاسخ میدی به منم پاسخ میدی تا با قدرت باورهام به خواستهام برسم خدایا شکرت که همه وکل جهان از نعمت عدالت و سخاوت و فضل تو بهره مندیم .
چون دیروز رفته بودم به دل طبیعت نتونستم فایل ببینم و امروز بالاخره دیدمش این روزها من همش توطبیعتم جایی که حس میکنم روحم تازه میشه و با خدای خوبم صحبت میکنم و از آرزوهام براش میگم و اینکه خودش منو هدایت کنه همین داستان رفتن من به طبیعت و دوست شدن با دوستان طبیعت گرد کاملا هدایتی بود انقدر داستانش معجزه وار که حتما در قسمت پروفایل شخصی مینویسم خداوند انقدر زیبا دستاش در مسیر من قرار داد که خودم میگم هیچکس قادر نیست انقدر قشنگ برنامه بریزه و انقدر کامل منو به خواسته هام برسونه من از اون مدل آدم هام که به قول استاد آزادی اولویت اول من محسوب میشه و دوست دارم برم کل دنیا رو بگردم با یه دوربین و تمام لحظات زیبا رو ثبت کنم خیلی وقت بود از خدا خواسته بودم به من نشون بده من چی واقعا میخوام یا چیه که من پر از شور و شوق میشم و بالاخره خدای خوبم به من نشون داد من با طی کردن تکامل و پاره کردن زنجیرهایی که به پام وصل بود بالاخره رسالت خودم فهمیدم و اونم این که واقعا میخوام یه عکاس طبیعت باشم چون زمانی پر از شور و شوقم که در طبیعتم و دارم از مناظر زیبا عکس میگیرم من هیچ مهارتی با دوربین عکسبرداری ندارم و اصلا دوربین نداشتم وقتی استاد به اینجای حرفشون رسید که من یه خواسته داشتم ولی مهارتشو نداشتم باور کنید اشک من دراومد و گفتم خدایا اخه فرکانس چقدر دقیق دقیقا چیزی که من میخوام بشنوم استاد داره در موردش صحبت میکنه منم مث استاد خواسته عکسبرداری دارم ولی مهارتش ندارم ولی همش به خودم میگفتم باید برم کلاس و دوره ثبت نام کنم بعد با حرف های استاد که گفتن من پام گذاشتم رو ترسام و با وجود اینکه مهارت نداشتم قدم اول برداشتم و خداوند هدایتش کرد به سمت دستانش بر روی زمین و اون ها خیلی راحت تمام مهارت های موتورسواری را به استاد اموزش دادند با خودم گفتم پس اینکه من بگم فقط با کلاس رفتن مهارت کسب میکنم نیست باید دست خدا رو باز بزارم تا خودش هدایتم کنه استاد میتونست در دوره های مهارت موتورسواری که حتما باید باشه شرکت کنه ولی استاد میگه خدا خودش به من مهارت یاد میده فقط کافیه پا روی ترسام بزارم خدایا شکرت استاد واقعا تو این فایل یه نکاتی میگن که من اصلا مونده بودم با خودم میگفتم یعنی این همه ما ترمز داریم و مث لاستیک استاد بادش کم شده و ما هی داریم زور میزنیم و مسیر به سختی طی میکنیم فقط کافیه بمونیم و موتور چک کنیم باورامون چک کنیم ببینیم ایراد کار کجاست کدوم باور ما کم باد و نیاز داره به باد کردن و بعد باور درست کنیم و مسیر خیلی راحت طی کنیم عاشقتم استاد خدایا شکرت به خاطر این همه آگاهی
منم با خودم گفتم پس عکاسی شروع میکنم خدا خودش ماهرترین آدم ها رو وارد زندگیم میکنه و از طریق دستاش به من مهارت لازم رو یاد میده خدایا شکر
از این که استاد همیشه به دنبال آسان ترین راه هاست واقعا عالیه و همیشه فکر میکنن چطور از این راحت تر و آسان تر و وقتی میخواستن با گوشی فیلمبرداری کنن و بقیه گفته بودن نمیشه ولی استاد براش مهم نیست بقیه چی میگن و یه راهی
پیدا میکنه خدایا شکرت واقعا استاد خودش کامل سپرده به خدا و اگر همه مردم بگن نمیشه استاد میگه هر چی خدا بگه و خدا همیشه میگه راهی هست فقط کافیه خودمون بسپریم بهش و پا بزاریم روی ترسامون و با وجود ندونستن مسیر خودمون بسپریم به هدایت الله و بگیم خودش هدایت میکنه نیاز نیست من زور بزنم تقلا کنم
خدایا شکرت که استادمون سالم هستن ان شا الله که همیشه سلامت باشین
از اینکه تجربه این موتور سواری رو با ما به اشتراک گذاشتی ممنون
چه تجربه فوق العادهای و چقد بعد این تجربه ظرف وجودتون بزرگتر شده
عزت نفس و اعتماد بنفستون بالاتر رفته
من هم یه تجربهای از خودم بگم: همین یک ماه پیش داشتم تو دامنه یه کوهی پیاده روی میکردم و یه فضایی رو دیدم و با خودم گفتم برم توی این فضا و تا یه حدودی از کوه بالا برم در صورتی که نمیدونستم مسیرهاش چطوره، ولی من رفتم جلوتر و کوه رو بالا رفتم و ادامه دادم اما یه نقطهای حس کردم گیر کردم و یه روی یه صخرهای که تقریبا صاف بودم و نمیدونستم چیکار کنم، نه میتونستم بیام پایین و نه راهی بود برم بالا به شدت هم ترسیده بودم و لباسهام هم راحت نبود و اذیت میشدم شلوارم جین بود و کارو سخت تر میکرد، هیچکس هم نمیدیدم اونجا باشه، به خدا سپردم، با اینکه خیلی ترسیده بودم ولی از خدا هدایت خواستم ، وقتی یه نگاهی به اطراف انداختم چند لحظه بعد یه آقایی پایینتر دیدم که با تجهیزاتی که داشت متوجه شدم که کوهنورده، از همون پایین شروع کرد به راهنمایی کردنم که پامو کجا بذارم دستامو کجا بذارم و چطور بالا برم، همون لحظه پی بردم که خداوند چطور هدایتم کرد و به درخواستم پاسخ داد، اصلا وقتی رفتم تو دل کوه هیچکس اونجا نبود ، باورم نمیشد این آقای کوهنورد یکهو از کجا پیداش شد. خلاصه هدایت شدم از اون صخره رفتم بالا و اون آقا بهم گفت از سمت راستت بپیچ یه راهی هست میتونی بیای پایین، ازش تشکر کردم و رفت، وقتی هدایت الهی رو دیدم اعتماد بنفسم بالا رفت، اما وقتی میخواستم اون راهی که اون آقا گفت رو پیدا کنم بیام پایین نتونستم و باز هم راهو گم کردم، و دوباره تنها شدم و اون آقا هم نموندش، بازم خیلی ترسیدم و نجواهای شیطان داشت میگفت کارت تمومه دیگه اینجا گیر کردی، شب میمونی توی تاریکی این کوه و گم میشی، ولی داشتم تلاش میکردم ذهنم رو کنترل کنم و بازم از خدا هدایت خواستم که خدایا خودت کمکم کن، بسیار ترسیده بودم و خیلی هم تشنه بودم، آرامش خودم رو حفظ کردم و از خدا هدایت میخواستم، اطرافم رو نگاه میکردم که دیدم دو نفر دارن از یه مسیری بالا میرن، خدا جواب درخواستمو داد، صداشون کردم که اینجا مسیری هست که بتونم برم پایین ، که راهنماییم کردن و من مسیرو پیدا کردم. بعد که پایین رفتم دیدم اینجا مسیرهای مشخصی داره که افراد میرن کوهنوردی ولی از جای دیگه رفته بودم ولی در نهایت به مسیر اصلی هدایت شدم.
اما بعدش من خیلی احساس کردم اعتماد بنفسم بالا رفته، و دیدم که خداوند به شجاعان پاسخ میده در هر شرایطی که باشه، و ما اگه به هدایت الهی اعتماد داشته باشیم و به این هدایت در هر شرایطی تکیه کنیم قطعا هدایت میشیم..
بعضی ترسها هست که ما از قبل ساختیم و وقتی میریم تو دلشون میبینیم که چیزی نبود و فقط یه ترس بود،مثل ترس از تاریکی، ترس از ارتفافع،ترس از رفتن تو دل جنگل و.. ولی بعضی مواقع هست شرایطی پیش میاد که کاملا ناشناخته هست و تو این ترس رو از قبل نداشتی، مثل همین مثال استاد که از دوستای موتور سوارش جدا میشه و میخواد خودش بره و تجربه کنه و از زیباییهای بین مسیر هم لذت ببره، اما در مسیر ترسها براش بوجود میاد و تازه هستن ، اما استاد به یک نیرویی تکیه کرده که در تمام مراحل زندگیش هدایتش کرده بخاطر همین کاملا اعتماد داره با اینکه ترس داره اما این نیرو داره هدایتش میکنه. اون دوستای موتور سوار چون که تجربه داشتن از قبل احتمالا این ترس رو دارن که تنهایی بیان به همچین مسیرهایی چون با جمع بودن بهشون احساس امنیت میده، و از طرفی مسیرهای شناخته شده رو میشناسن و این هم باز احساس امنیت بهشون میده، اما استاد قبلا نیومده و از جمع هم جدا میشه و پا روی ترسهاش میذاره و نیروی هدایت الهی هم اعتماد داره و حتی این نیروی هدایت بهش میگه از این بیشتر نرو، چون این این هدایت آگاهیهاش کامله و نامحدود و میدونه که استاد تکاملش رو طی نکرده و نباید بره و باید بیشتر تمرین کنه و تکاملش رو طی کنه و بره با مهارت و اعتماد بنفس بیشتری برگرده.
نکات دیگه ای که میشه از این فایل یاد گرفت:
۱- رها بودن از چگونگی رسیدن به خواسته و تعیین نکردن مسیر رسیدن به خواسته از طرف ما و اینکه اعتماد داشته باشیم در زمان و مکان مناسب هدایت میشیم (مث همون خواستهای که استاد تو ایران داشت که با موتور بدون محدودیت هر جا بخواد بره که تو امریکا هدایت میشه به ایالت یوتا و با موتور آسفالت تجربهاش میکنه)
۲- پیگیری نشانهها ، درخواست کردن (هدایت شدن استاد به سمت موتور سوارها و درخواست از اونا)
۳- دیدن نقاط ضعف و حرکت به سمت نقاط قوت و بالا بردن مهارت و تمرین کردن توی اون زمینه
۴- اختصاص دادن زمانهایی برای تنهایی با خودم با وجود اینکه دوستای زیادی داشته باشم و خیلی هم من رو دوست دارم و همه عاشق من هستن، اما زمانهایی رو با خودم و خدای خودم اختصاص میدم.(دوره عزت نفس بهش اشاره میکنه استاد) و حتی بعضی وقتها میخوام تنهایی یکسری خواستههای خودم رو تجربه کنم.
چه تجربه عالی داشتی پسر آفرین واقعا تحسینت میکنم .
تبریک میگم که با کنترل ذهن و هدایت از نیروی الله این مسیرو طی کردی .
حست رو میفهمم چون بارها پیش اومده تو تجربیاتی رفتم که اصلا هیچ الگویی ازش نداشتم و بعد در طول مسیر با تکیه بر خدا پیش رفتم و چقدرباور به خدا م توانایی م بالاتر رفته .
و سلام و درود با تمام وجودم از اعماق قلبم به مریم عزیزتر از جونم
و سلام به مایک دوست داشتنی و فوق العاده ام و به تک تک دوستان و هم فرکانس های نازنینم
چقدر خداوند فوق العاده هدایت میکنه
چقدر زمان هدایتش عالیه و در مکان و زمان مناسب هدایت میکنه
چند روزیست که ذهنم هی دنبال جواب میگرده و از خداوندم میخوام که هدایتم کنه
و چقدر زیبا خداوند هدایتش گسترده است و بیکران
که این فرمانروا حتی وزش باد..حتی وزیدن یه برگ رو هم هدایت میکنه چه برسه به من و تویی که از خودش هستیم و مثل او خالق…
استادنازنینم
استاجانم چقدر عالی گفتین که درسته ترس داشتم اما ول نکردم و حرکت کردم
درسته که ترس داشتم اما با توکل به الله که میدونستم هر لحظه پیشمه و حافظم ادامه دادم و ناامید نشدمو کم نیاوردم
و حتی جاهایی که بهتون گفته میشد که بسه صبر کن…جلوتر نرو
باز هدایت بیکرانش بود چون که هر چیزی در این جهان قانون تکامل خودشو داره
و من اینو فهمیدم که ترس ها اگر نبود ما اینقد شاید به شجاع بودن الان نمیرسیدیم
اینقد اعتماد به نفسمون بالاتر نمیرفت
به قول استاد عزیزم
پا که میذاری رو ناشناخته ها چقدر زیبا جهان هدایتت میکنه
خدا هدایتت میکنه
و حتی همین هدایت.پاداش همین قدم گذاشتن بود روی ناشناخته ها
اری….پاداشش همین زیبایی های مسیر بود که دیدیم
همین کوه هایش اسمانش
واییییییی رودهایش صدای پرنده ها طبیعتش درختانش
همه ی همه فراوانی ها
همان پاداش توکل و تسلیم و قدم گذاشتن است
و اینکه واقعا هیچ ارزویی انقدر بزرگ نیست که بهش نرسیم…و میتونیم برسیم
در زمان و مکان مناسبش…صدر درصد که میرسیم
چقدرررررر درس ها دادی استاد نازنینم
چقدررررر تضادهایم را برایم اشکار کردی و فهمیدم که چقدر زیباتر از این میتونم درخواست کنم و میتونم انجامش بدم میتونم داشته باشمش
چقدر زیبا میتونم با تضادهایم با ترس هایم دوست باشم چون اونا هستن که منو رشد میدن و بزرگم میکنن
شما بزرگ هستین نازنین استادم
شما مارو بزرگ کردین جان جانان
سپاسگذارم برای این همه زحمتی که میکشین و این زیبایی هارو این فرا انی هارو این دزس هارو با خانوادتون به اشتراک میذارین
هر روز بهتر یاد میگیرم که احساب خوب یعنی همه چیز
هر روز با هم فرکانسی های نازنینم
بیشتر در مورد قانون حرف میزنیم و از اگاهی های خودمون ازچیزهایی که بهمون گفته شده از شما استاد نازنینم حرف میزنیم و چقدر لذت بخشه تکرار این. همه زیبایی ها
تکرا این همه فراوانی ها
این همه ثروت ها
هر روز یادگیری ام بیشتره بیشتر میشه
هر روز بزذگ تر میشم و تغییرم رو احساس میکنم
هر روز روح و قلبم تمام وجودم هم قدم شماست هم قدم دوستان نازنین ۱۲ قدمم هس که روحم با شماست هر روز عاشق تر و عاشق تر میشم به الهام عزیزم و به خدای درونم و الهامم رو اونجور که هست دوست دارم هر روز اعتماد به نفس بالاتر میره چون یادگرفتم اگاهانه تمرکزمو بذارم رو چیزی که خوشحالم میکنه چون باور دارم خالق دیگه منم
هر روز بیشتر یادمیگیرم که اگه حسم خوب باشه یعنی در مسیر درس هستم و ادامه میدهم با جان و دل…??
ممنونم استاد نازنینم
ممنونم که بهمون یاد دادین از ترس هامون نترسیم و قدم برداریم. چرا که شجاع ان کسیه که میدونه میترسه ولی قدم برمیداره و میدونه که موفقه میدونه که بهترین چیزارو یاد میگیره
عاشقتونم استاد نازنینمممممم?????عاشقتونم مریم جان جانانم که چقدر زیبا زحمت میکشی برای جای جای سایتمون
با سلااام خدمت دوستان هم فرکانسیم و استاد شجاع خودمون ?
قبل از اینکه در مورد این فایل پر از درس صحبت کنم بابت اینکه دیروز متن من رو انتخاب کردید برای ابتدای قسمت ۸۰ تشکر کنم ??کلی ذوق کردمم??
و اما در مورد این فایل بینظیر و به موقع ??
واقعاااا ایوول به شجاعتتون ،تحسینتون میکنم ک با وجود این همه ناشناخته های موتور سواری آفرود قدم گذاشتید و بر ترسهاتون غلبه کردید و باز هم برای ما الگوی شجاعت و غلبه بر ترس های ریز و درشتمون شدید ??
استاد اگر به قول خودتون در رانندگی حرفه ای نیستید (ک به نظر من شکسته نفسی کردید در این زمینه..ما رانندگی شما با rv رو داریم میبینیم ک چقدر عالی و بدون نقص مسیرهای طولانی رو طی طریق میکنید..)ولی در آموزش رانندگی زندگی به ما بسیار توانمند و عاالی هستید انشالا ک بتونیم راننده های خوبی باشیم در زندگی هامون و در مسیر رسیدن به خواسته هامون باشیم و از آموزشهای بی نظیرتون به خوبی استفاده کنیم
بابت عکس های زیبااای موتور ها و ماشین هاتون هم ک گذاشتید تشکر میکنم حس بسیااار عاالی ای داد بهم حس لذت بخش رسیدن به خواسته ها ??احسنت به شما
وقتی در مورد اون قسمت ک موتور افتاده بود روی پاتون صحبت میکردید خیلی جالب بود ک بدون غر زدن ادامه دادید و منتظر هدایت خداوند شدید و چه زیبا هدایت میکنه خدای یکتا ?به سمت پزشکانی ک کلی اطلاعات دادن بهتون و کمک کردن بهتون مهارت های لازم رو کسب کنید …وقتی ازشون به علت تند رفتنشون جدا شدید ک با لذت بیشتری مسیر رو برید ی درس بزرگی هست برای ما ک درسته هدایت خداوند گاهی ما رو ب طرف کسایی ک خواسته امون بوده میبره ولی در کل باید با استراتژی خودمون ادامه بدیم ..و رفتار گله ای نداشته باشیم وقتی میبینیم عده ای با سرعت دارن ی مسیر رو میرن لازمه ک وایسیم و از خودمون بپرسیم آیا این مسیر رو با لذت داریم عبور میکنیم؟ و هدفمون چیه و دقیقا همین سوال رو استاد از خودشون پرسیدن و تصمیم گرفتن ک باهاشون دیگه ادامه ندن ..در مورد عادت ساده انجام دادن کارهاشون هم استاد در دوره کشف قوانین ب زیبایی توصیف میکنن ونمیپذیرن راههای سخت رو و دقیقا همینا رو هم در زندگی روز مره خودشون دارن اجرا میکنن ب خوبی(و دقیقا برای همین هست ک آموزشهای استاد به دل آدم میشینه و ی سری حرف تئوری صرفا نیست) و همین انجام دادن کارها ب روش ساده چقدر لذت بخش تر میکنه این سفر رو ?ایده ی فیلم گرفتن با گوشی هم خیلی عاالی بود استاد آفرین ??
و اما کلیدی ترین قسمت صحبتها تون در مورد غلبه بر ترس بود …وقتی انسان با اینکه میترسه ولی اقدام میکنه بعد از اون ی اعتماد ب نفس و ی احساس بزرگ شدن ب ادمدست میده ک خیلی لذت بخشه
همه ی ما آدمها چه فقیر و چ ثروتمند در قسمتهایی از زندگی هامون نقاط تاریکی وجود داره ک پر از ترس های غلبه نشده هست ک میتونه به نقاط اوج زندگی هامون تبدیل بشه قدرت غلبه بر این ترسها رو فقط باید از خداوند بخواییم ک بهمون بده و منم از خدا میخوام کمکم کنه به ترس هایی ک دارم بتونم غلبه کنم. این فایل برای من یک نشونه بود امیدوارم ب زودی بیام و از نحوه ی برخورد و غلبه بر ترسهام بنویسم ممنونم از فایل امروز ک میتونه تمرین خوبی برای من باشه ?
واقعا سپاسگزارم از فایل های بی نظیر ی ک ب اشتراک میزارید برای ما و با اینکه رایگانه خودش هر کدوم ب اندازه ی دوره هاتون ارزش بالایی داره واقعا ..منتظر عکسها و فایلهاتون هستیم???
درضمن من با همراهی همسر عزیزم این متن ها رو می نویسم و یکی از لذتهای این روزهای ما نوشتن این متن ها شده?
آفرین به این شجاعت و رفتن تو دل ترس هات تا جایی که خدای درونت میگه ببین! جلوتر بری جونت به خطرتر میافته! هوم
چقدر خوب هدایت شدم به دیدن ادامه ی سفرنامه، خب من که عجله ای ندارم به قول شما همش قرار نبود که پشت بچه ها بگازونم و فقط جلو برم و بگم خب این مسیر را رفتم اینم که رفتم اونم که … نه!!
گاهی لازمه استوپ بزنی و با دیدن هر زیبایی بیشتر و عمیق تر بری تو دلش و بیشتر از همیشه حسش کنی، آره حسش …
بیشتر غرق خودش بشی، غرق خودت بشی .. دنیای درونت دنیای رویاهات، جهان زیبات
راستش دلم تنگ شده بود برای دیدن قسمت های سفرنامه یک جاهایی یک روزهایی حس میکردم فعلا نیازی به دیدن قسمت ها ندارم و فقط کافیه همین حال ماورایی و احساس خوبی که دارم را نه تنها حفظ بلکه قوی تر و بیشتر و عمیق ترش کنم، اخه سبک شخصی زندگی من بهم میگه که منِ محمد برای حفظ داشته ها تلاش نمیکنم بلکه برای هر روز بهتر شدن و خداگونه تر شدن تلاش میکنم توی دنیایی که همه چیزش براساس حرکت استوار خب بهتره منم حرکت رو به جلو و صعودی داشته باشم تا بودن در یک خط موازی فقط!
دیشب وقتی داشتم اتفاقان بی نهایت مثبت دیرروزم را برای انجام دادن تعهد والا و مقدسم انجام میدادم و شروع به سپاس گزاری و نوشتن تماممم اتفاقات مثبتی که داشتم میکردم هدایت شدم به قسمت 31 سفرنامه توی این یک ماهی که سفرنامه را دنبال نکرده بودم، چند باری فکر کنم دیشب برای بار سوم هدایت شدم به این قسمت و بازمم دیدن و ادامه دادن سفرنامه. من با کمال میل حرف خدای درونم بهترین دوستم را شنیدم و تایید کردم همون دیشب این قسمت ارزشمند را دانلود کردم و شروع به خواندن نظرات کردم، خدای من خدای من
اگاهی های شما هر روز داره بیشتر میشه چون داری بیشتر عمل میکنی
و همینطور برای بچه ها، هم پاره های ارزشمندم خدای من چه تجربه های نابی چه اگاهی هایی
چه ترس هااا ولی اقدام کردن هایی
منم یاد یکی از همین ترس هام افتادم که برای خودم افتخار امیر و خنده داره، ترسی که شاید 1 سال و نیم با خودم کشوندمش ولی بالاخره توی یک روز بارونی توی دانشگاه تصمیم گرفتممم که بالاخره انجامش بدم و بعد از این کار یک احساس رهایی یک احساسس یک فرا احساس داشتم که توی محوطه ی بزرگ دانشگاه در حالی که کلاسم داشتم فقططططط فریاددد میزدممم خدایااا شکرتتتت بالاخرههه انجامش دادم انجامش دادم اون ترس رفت .. و جاشو به ایمان و آرامش پایدار و بینظیری داد ..
خدای من هرگز یادم نمیره. من دقیقا بزرگتر شدم.
بزرگ و بزرگتر
و زندگی را زندگی کردم بیشتر از همیشه
وای که چقدر استاد جان از حرفای شما لذت بردم از تجربه های ارزشمندتون که بی نهایت ارزش داره: من احساس کردم که یک دوره یک محصول خریدم و دارم حالا در زمان و مکان مناسب به این فرا اگاهی ها و تجربه ها گوش میسپارم و لذت میبرم.
و چقدر خوشحالم که بالاخره موفق به دیدن این قسمت شدم
واقعا سناریوی خدا، کامل ترین و بی نقص ترین و هدفمندترین سناریو برای من و کل جهان هستی، هست.
خیلی چیزهاا را یادداشت کردم مثلا،
*حرکت برای ازادی بیشتر و هر انچه که ازادی شما را میگیره سریعا به فکر نشانه و هدایت برای حل کردنش هستید.
* میترسید ولی اقدام میکنید
* میترسید ولی اقدام میکنید و هر روز سعی میکنید از اون دایره ی امن زندگیتون فراتر برید و این دایره هر روزز بزرگ و بزرگ ترش کنید و با این بزرگی در واقع خودتون و خدای خودتون را بزرگ و بزرگتر کردید و حالا به همون شعار همیشگیتون: شاد زندگی کن و دنیا را جای بهتری برای زندگی کن: بیشتر از همیشه جامه ی عمل کردید.
* ایجاد دریم بورد و تجسم کردن و زندگی با همون چیزهایی که میخوای ولی الان نداری ولی میدونی که وجود دارند فقط باید احساست را خوب نگه داری چرا که با احساس خوبت تو به اون خواسته های ارزشمندت نزدیک و نزدیک تر میشی.
* زندگی ماجراجویانه داشتن و رفتن به دل جاهایی که تا حالا نرفتی. راستش خودم خیلی وقت ها منم این روحیه را دارم ولی فراموشش کردم این روزها ولی همیشههه میدونم که همین خواسته ی من بوده و اتفاقا یکی از سپاس گزاری هام برای همینه برای زندگی ماجراجویانه داشتنم، اما اوکی اوکی محمد! حالا که بیشتر متوجه اش شدم باید بهش واقعا هم عمل کنم بیشتر از همیشه به جای رفتن به یک جای مشخص و زیبا برای بارها و بارها میتونم بیشتر به جاهای ناشناخته تر برم و کشف کنم اول خودم را در اونجا و بعد خودم را در اونجا و خود اونجا، خدایم را در اون زیبایی ها در اون تپه ها و حیوانات و درخت ها و سرسبزی و آب و رود و ماهی و … آفتاب و آسمان و ستاره ها و کهکشهان ها …
* خریدن بهترین هااا مثل شورلت سیلورادو با اون حجم از موتورها یا بهترین موتور ها بهترین خانه ها بهترین و نامحدودترین ها بهترین لباس ها بهترین هااا : خب مشخصه اینجا احساس لیاقت ” بهترین ها ” را واقعا درخودتون ساختید اما میدونم که هر روز باید بهترش کنیم که این کارو میکنیم. چون جهان ما براساس حرکته و همه چی میتونه بی نهایت بهتر و بهتر و بهتر بشه زمانی که اون محدودیت ها را توی ذهن خلاقمون فقط و فقط بزنیم کنار و با اون عینک که خدا هست، خداگونه ببینم و حرکت کنیم ،، من عاشق این جمله ی خدای درونم هستم:
و مقاومت هایم را کنار بذارم تا بال های پروازم خدا باشد همانی که بود و هست و خواهد بود و باید باشد و اوووج میگیرم … اوجج
* اون جایی که خودم میدونم خوب نیستم و نمیتونم حالا الگوی مناسبی باشم، خب نباشم توی اون مورد
* و خداوند هدایت میکند در هر لحظه من را به سادگی به راحتی به زیبایی با زبان نشانه ها خدای درونم با من صحبت میکند گاهی با همسایه ای که کنار Rv من پارک کرده و حالا اماده ی رفتن به آفرود موتورسواریست و گاهی در یک پمپ بنزین!
* ذوق و شوق برای انجام کاری که حست میگه و خیلی وقته داره به تو میگه میتونی این کار را انجام بدی و تو فقط جلوشو نمیگیری به جای استوپ اون حسی که داره با تجسمش فقط و فقط بی نهایت انرژی میده و آدرنالین ترشح میشه پرورشش میدی و از خدا هدایت میطلبی اگر لازم باشه برای انجامش مهاجرت میکنی به یک جای خیلی دورتر که اونجا اون تو و اون تجسم و حس یکی دقیقا میشید!
* خواندن دفترچه راهنمای هر چیزی! منظورم وقتی مثلا گوشی میخرم یا موتور یا ماشین میتونم از تجربه های دیگران استفاده کنم سرچ کنم تحقیق کنم برای این که بیشترین استفاده را از این ابزار خداگونه که اومده به من کمک کنه بیشتر خودم را تجربه کنم بیشتر در احساس خوب باشم. گاهی با خواندن اون دفترچه متوجه میشی که باید امکانات کامل یک موتور مثل لباس مخصوص و کلاه و را تهیه کنی گاهی اون دفترچه میگه باید این مسیر را بری اون مسیر را حتی و بهت میگه تیم ورک بینظیره همه بهتره با هم بیان و حرکت کنن و همه با هم برگردند.
* یک قسمت از این محصول! منو یاد این جمله انداخت که: هدف به خودی خودش مهم نیست هدف فقط به زندگی تو جهت میده و هیچ مقصدی وجود نداره مهم اینه مهم اینه که فقط از این لحظه ات استفاده بکنی و خلق کنی و بسازی و بکوبی و بپاشی و برقصی و شاد باشی و رها باشی و بخندی و … میدونی! مهم اینه که لذت ببری و به نظرم خوشبختی را احساس کنی و خوشبختی چیزی جز سپاس گزاری دائمی نیست لذت بردن از این لحظه و از همین داشته هات. واوو
* و اما تحسین + چیزی که یادداشتش کردم تا حتما بنویسم: تحسین شما ای هم پاره ی من حسین جان که سید حسین یا استاد اینا همش قید و بندهاست و من رهام از هر قید و بند و اسمی مهم اون روح ارزشمند اون وجود پربرکت و الهام بخش و تاثیر گزارشماست که من عاااشقشممم و بارهاا و بارهاا به خاطرش سپاس گزاری میکنم و خدا را شکر میکنم و تحسین میکنم.
بترس ولی اقدام کن چون تو دل ترس دقیقا چیزیه که مشتاقانه منتظر توست …
سلام به دوستانی که بیشتر اوقات وقتی کامنت هاشون رو میخونی آنقدر غرق ومحو اون آگاهی ها میشی که انتهایش بایددوباره برگردی بالا تا یادت بیاد نام صاحب کامنت کی بود،،،،
چقدر معنا مفهوم فرکانس خودشو درکلمات گوناگون در آگاهی ها و هدایت ها ظاهر میکنه مانند بیشترادامه ندادن استادباموتور ازاون جای خطرناک،،
،،”گاز”هدایت الهی میگه الان دراین مدار نیستی که بخوای جلوتر بری دگه نرو برگرد تمرین کن مهارت بیشتری کسب کن برا موفقیتهای بعدبیشتر روند موفقیت وپیشرفت بی انتهاست
“ترمز”میگه نه باموتور برو ازاون موتورسوارهای حرفه ای بزن جلو،، زودبرسی به همه چی خیلی زودبقیه ازت میزنن جلو مسخره میشی دیر میشه،همش درحال اضطرار، فرصتها رو ازدست میدی،،
اولا که نکته مثبتی داره اول فایل؛مهم نیست در چه اوضاعی هستی مهم اینه که اگه درتوانایی ات وجود نداشت که آرزو درخواستی هم ازخداوند نبود ،مانند همین تبدیل موتور یاماها ۱۰۰تنه جوشی به بهترین موتورهای جهان،،
وهیچ آرزویی دست نیافتنی نیست،،
مهم نیست ازکجامیاییم مهم اینه که به کجا میریم،،
استاد عزیز وقتی گفتی اون ماشین مشکی که داری ۵۳۰۰سی سی قدرتشه چقدر حال کردم که نامحدودیت چقدراحساس آزادی میده به آدم و آدم رو به جاهای بالاتر وبزرگتر هدایت میکنه،،
استاد عزیزم چقدراین فایل به مغز آدم بهتر میچسبه تا اصرار،تاکید،قسم،و فلان…که قانون تکامل و محتوای ۱۲قدم چیه..بلکه اتفاقات وتجربیاتت داره مروری از دوره هارو میگه و تبلیغ میکنه،،
وقتی از زودخریدن موتور کویری که درآمریکا انجام دادی و اتفاقهایی که باموتور در کویر انجام دادی چقدر خوب و واضحی تکامل رو یادآور میشی،،
وقتی تعریف میکنی که جاهایی که اون موتورسوارهای حرفه ای میرفتن وحشتناک بود این خودش چقدر نکته آموزنده داره که نباید انتظار بیجا داشت که هرکسی درهرکاری بخواد زود واز روزهای اول مثل حرفه ای ها عمل کنه وبامهارت بالا وارد میدان های بزرگ بشه از لول ۱یهو بره لول ۱۰،،
چگونه هدفگذاری کنیم که ازچه مسیرهایی بریم، راهنمای عملی دستیابی به رویاها رو ازخداوند درخواست کنیم دنبال شیوه زندگی باشیم،عزت نفس داشته باشیم شجاعت به خرج بدیم اما حماقت نکنیم،،
مهم نیست دیگران درچه درجه ای موفقیت های زندگی ان مهم اینه که خودت میخوایی به چه جایگاهی برسی،،وقتی درمسیر هدفت تماما تمرکز داری وداری انرژی مصرف میکنی مفهوم”اصلا دیگرانی درزندگی ما وجود نداره رو درک میکنی”
وچقدر ازاون محافظ های دوطرف چشم های اسب های مسابقه ای میزنن که فقط مسیر جلوشو ببینه دگه تصاویر اطراف تمرکزشو نگیره،الگو میگیریم،،
رویایی فکرکنی باورداشته باشی اما رویایی شروع نکنی،،
وچقدر استاد عزیز ازالهاماتی که بهت میشد خوب گوش میدادی و باموتورت جلوتر نمیرفتی ونمیخواستی بدون تکامل و بازجر ازخداوند بخواهی تا به مراحل بزرگتر برسی،،
و راهتو ازبقیه جداکردی که میخواهم آروم آروم برم وبعضی جاها وایستم از منظره لذت ببرم زندگی یه مسیره نه مقصد،،
مانند خودم که تمام خاطراتم ازخدمت سربازی وقتی که کارتمو گرفتم نیست بلکه درطول اون روند که چکارها وچه اتفاقاتی رخ میداد حتی بدترین رخ دادهای اون موقع که الان جزءشیرینترین خاطراته برام،،
آرام تراز آهو،بی باک تراز شیر باشی مانند لاک پشت،خارپشت آرام مداومت صبور در یک مسیر و آهسته وپیوسته روی،،
ازدوربین وفیلم برداری گوشی گفتی چقدر جسورانه وشجاعانه ست بتونی کاری رو باکیفیت انجام بدی که تا حالا کسی انجام نداده،چقدر شجاعت واعتماد بنفس رو دروجودت بیدار میکنه،،
استاد منم ازاینکه بترسی اما واردش بشی شجاعت میخواد رو تجربه کردم واقعا بعدش خیلی احساس قدرت وجرات بیشتری میگیری،،
(شجاع بودن اون نیست که نترسه شجاع بودن اونیه که وقتی میترسه اما باوجود ترس واردش میشه و انجامش میده)
ومنشاای برا مسیرهای جدید ایده ها اعتماد به توانایی هات وثروت بیشتر میشود،و بارسیدن به خواسته هات باعث میشی که دیگران به خواسته هاشون برسن،،
واقعا که بافایل امروز چقدر قدر زندگی کردن درلحظه و لذت بردن ازتمام مسیر زندگی رو بهتر درک میکنم و فهمیدم که با عجله و نگرانی که حتی باعث هلاکتم درزندگی میشه،،
امیدوارم همگی مون بخصوص خودم همیشه سعی کنیم با عجله ازبالای کوه نیفتیم پایین نابودبشیم،،بلکه باحرکت وایمان ولذت ازپایین شروع کنیم وبه اوج برسیم،،
حتی پرندگان هم از روی زمین شروع به پرواز کردن میکنن،،
آرزوی پرواز واوج درفراز قله ها رو برهمگیتون دارم،،
سلام دوباره خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی، استاد فایل بسیار ارزشمندی برای من بود چون من همیشه دنبال به عمل در اوردن دانسته ها و اطلاعاتم در زندگی هستم و این توضیحات نمونه ی عمل به قوانین بود!
? استاد محیطی که در آن بودید باعث شکل گیری خواسته شما شد و جزییات خواسته ی شما رو واضح کرده بود ، اما نکته مهم در بحث بین تضاد و خواسته اینه بتونیم حالا که فهمیدیم خواسته چیه توجه رو به خواسته معطوف کنیم نه دوباره به تضاد برگردیم و راجع اون بحث و صحبت کنیم! و مهاجرت شما یکی از قدم هایی بوده برای رسیدن به خواسته.البته قبلش باورسازی بوده..
?توجه به خواسته و ثبات ماندن در این مسئله یه روزه اتفاق نمیفته! و این مانند یک تمرینی هست که باید واقعا بخوای و تلاشت رو بکنی. استاد گرامی اتفاقا من امروز داشتم به فایل هایی ازتون گوش میدادم که راجع همین بحث بود. شما به محض رسیدن به امریکا چنان اشتیاق سوزان داشتید که در اولین فرصت موتور رو خریدید این نشون میده توجه به خواسته همواره بوده و اشتیاق سوزان براش باعث حرکت شده.
? اما خواسته فراموش نشده و در حین سفر در فکر استاد بوده و اینجاست استاد بازم با تضاد دیگه رو به رو میشه کجا من برم موتور سواری ؟مکان مناسب کجاست؟! که با تحقیق و پرس و جو متوجه میشیم که یکی از خدمات امریکا به مردمش ایجاد چنین فضاهای مناسب هستش، نه تنها برای این موضوع بلکه برای هر مسئله ای دولت مکان مناسب ساخته تا مشکلی برای خانواده ها ایجاد نشده.
? حالا که مکان مشخص شد ، ولی مهارت برای راندن موتور در اون فضا نیست اینجاست که باور های مناسب استاد وسیله های کمک براش میفرسته و بدون زحمت به اشخاصی برخورد میکنند که حاضرند کمک کنند.قانون درخواست اینجا عمل میشه.
? استاد برای نداشتن مهارت غصه نمیخورند ، هدایتش رو میسپره به خدا و هوشیار میمونند تا نشونه دریافت کنند که به جمعی از دوستانی برخورد میکنند که از چند ایالت امده بودند تا دور هم باشند و وقتی رو هم برای خودشون بذارند!
? جالب هست که اکثر مردم امریکا محدود به مکان نیستند و انگار رفتن به مکان جدید و اشنایی با مردم جدید رو دوست دارند، که استاد هم گفتند همینطورند و راحت با مکان جدید و ادمها ارتباط برقرار میکنه درحالی که موضوع عزت نفس اینجا مهم !
?نکته ی خوبی که اشاره کردید اینه کاری که واقعا حس کردید درش ضعیف هستید رو قبول کردید و ادعایی نداشتید و کنار رفتید ، پذیرفتن و اعتراف ترس هاتون اینجا برای من واقعا جالب و مهم! ما برای یه کارهایی عالی هستیم برای یه کارهایی نه، و اگر جایی عالی نیستیم میتونیم تمرین کنیم ولی ادعا نکنیم.
? واقعا هدف از این تفریح چی بود؟! فقط موتور سواری کردن یا لذت بردن از مسیر مهم! اینجا بود که استاد راهشو جدا میکنه تا از طبیعت لذت ببره ، این همه شتاب برای چیه هممون در گیرش هستیم ؟!
? استاد من الان که به خواسته هام نگاه کردم دیدم همشون ریشه در دست یافتن به آزادی داره! برخلاف میل والدینم نرفتم سراغ شغل کارمندی، و فکر میکنم این مهمترین ارزشی هست که همه ما دنبالش هستیم حداقل برای دوستان اینجا، دیدیم کشور هایی که از هر جهت ازادند ، پیشرفت و خلاقیت مهمترین ویژگی مردمش شده!
? مهمترین نکته این ویدیو توحید عملی است، رفتن به ناشناخته ها، اینجاست که اعتماد به هدایت پروردگار معنی پیدا میکنه ، و الان که میبینم همین نبود توحید در زندگی محدودیت میاره.
? نکته مهم دیگه رو به رو شدن با ترس ها بوده ، اتفاقا چند روزی که این موضوع ذهن منو درگیره و همش از خودم میپرسم برای این خواسته چه ترسی منو متوقف کرده و نمیذاره به مدار بالا برم که چون سوال میپرسم لز خودم پاسخ رو هم در زندگیم دیدم، به محض رفتن به دل ترس به مدار بالا میری و همونطور که استاد گفتند اعتماد به خودت و خدات بیشتر میشه.
? استاد چیز مهمی که من فهمیدم اینه باور ها و ارزش هامون باید با خواسته هماهنک باشه ووووو از طرفی قدم برداری و با ترس روبه رو بشی وگرنه فایده نداره. اتفاقا من همین چند دقیقه پیش با دیدن ویدیو متوجه شدم که ترسم از مسئله ای باعث توقف من شده بود و دیدم باید به عمل دربیاد . هممون این ترس ها رو داریم این عیب نیست این فقط یه مانع ذهنی است که خودمون ساختیم و تنها راهش همینه تصمیم قاطع بگیری باهاش روبه رو بشی.
در پایان از خدا سپاسگزارم که این فرصت رو به همه ما داده در این مرحله از زندگیمون روی خودمون کار کنیم.??
بنام خدای مهربان
سلام
استاد این فایلتون خودش یه پا محصول عزت نفس بود
نباید سرسری بهش نگاه کرد واقعا کلی درس داره
بالاترین حداعتمادبنفسه یعنی تصمیمت رو گرفتی
وکاری رو شروع کردی که تابه حال درش هیچگونه مهارتی نداشتی
هیچی بلدنبودی اماکاررو شروع کردی ومیدونی خدا
باهاته وباورداری ایمان داری که میتونی وازپس حل مشکلات سرراهت
برمیای وهرچیزی روکه لازمه انجامش میدی درهرشرایطی
وواردعمل میشی و برترسهات غلبه میشی
وکلی احساس بزرگی احساس لیاقت ،شجاعت وحماقت وغرور میکنی بایک شخصیت جدید
واینو خوب میدونی هیچ مسیری بی عیب ونقص
نیست وبه یه سری مانعات برخوردمیکنی میخوری زمین زخمی میشی
اما هیچوقت ناامید نمیشی بلندمیشی و دوباره ادامه میدی
وبازهم بالاترترین حداعتمادبنفست اینه که خدابامنه
عاشق منه بفکرمنه ومنودوست داره با همین چیزی که
الان هستم منوپذیرفته باتمام اشتباهات وعیب ونقصام
وتصمیمت رو گرفتی وانجامش دادی واونجایی هم
که بهت یک هشدارداده شدکه نباید ادامه بدی بسه این یک اشتباهه
ه
چون توهنوزمیخوای مسیرهای بیشتری روتجربه کنی
وبیشترلدت ببری و به ندای درونت گوش کردی
اگه نادیدش میگرفتی به قیمت ازدست دادن جونت تموممیشد
واینجاترجیح دادی که بشینی دوباره یک تصمیم جدیدرو بگیری
ویک مسیر جدید رو انتخاب کنی واسه ادامه دادن
ویه جاهایی ازکارت راضی نیستی مثل همین رانندگی
این یعنی راضی نبودن درحدیه انگیزه هست برای بالارفتن ازاون حدی که هستی
ویادندادن رانندگی به پسرت یعنی ان چیزی رو که
هنوزخودت بلدنیستی وخوب یادش نگرفتی و انطورکه بخوای
ازخودت راضی نیستی هیچوقت نمیای به پسرت اموزش بدی
وجالب اینجاست اینقداعتمادبنفستم بالابودکه نه اون پزشکارو
بولدکردی پیش خودت که دسپاچه شی وخجالت بکشی و نه خودتو مقایسه
کردی با اون موتورسوارای حرفه ای ونه موتورسواری گروه پزشکی
ترجیح دادی ارام ارام قدم برداری وایسی وبیشترازمسیر ت لذت ببری
سپاسگزارم ازت استادبابت این فایلت
ومنم تصمیم رو همینجا گرفتنم که ازهرانچه که
میترسم واردعمل شم وبرم دردل ترسهام وبهشون غلبه کنم
وهیچوقت خودم روبادیگران مقایسه نکنم
چون میخوام ازمسیرم لذت بیشتری ببرم و درونن بزرگ وقوی شم
خدایاشکر
استادمن عاشق این اعتمادبنفستم خیلی خوب رو خودت کارکردی
وهرروز به دنبال تغییری
به نام خداوند بخشاینده و مهربان
یادمه یه زمانی کلاس رباتیک میرفتم.دانشجوی خوبی تو اون کلاس بودم. هر جلسه استاد یه مسئله میداد و ما باید در گروه های دو نفره بصورت عملی حلش میکردیم. اون جلسه همه بچه ها ترسیده بودن حتی بچه های زرنگ و همه شون دور یه میز جمع شده بودن تقریبا هشت نفر و با هم داشتن حل میکردن. از اونجاییکه من باهاشون آشنا نبودم تنها موندم و حتی یه یار هم نداشتم. توکل کردم به خدا و با اینکه اضطراب داشتم تنهایی عمل کردم. دلم نمیخواست از روی ضعف و ترس وارد جمع بقیه بشم. تنهایی ادامه دادم و عالی عمل کردم. آخرش خیلی حس خوبی داشتم.
دلم میخواد الانم بتونم مثل اون موقع شجاع باشم و فقط و فقط به خداوند توکل کنم.🍀🍀🍀🍀🍀🍀🌷🌷🌷🌷🌷🌷💖💖💖💖💖
سلام استاد
سلام به همه ی بچه های گروه
گروه که ن
خانواده صمیمی عباس منش
یک چیزی رو میخواستم بگم اونم اینه که
میدونم استاد که اصلا نیازی نداری که ازت تعریف کنیم
و هدف منم این نیست
هدفم اینه ک تجربه مو بچه بشنون و حتی ۱ درصد هم که شده انگیزه بگیرن برای من کافیه
خیییلی خوشحالم ، میدونی برا چی استاد ؟
برا اینکه بعد از ۳ سال همراهی باهات استاد ، تازه فهمیدم چطور باید به حرفات عمل کنم بعد از بارهاااا گوش دادن به صحبت ها و اموزش هات
،
همیشه با خودم میگفتم این استاد عباس منشه ک میتونه یک دوره اموزشی شو میلیون ها تومن بفروشه ، چون خیلیا میشناسنش
اما استاد باورت نمیشه که من برا اولین بار ک وارد حوزه مدیریت و اقتصاد شدم ، اول تصمیم گرفتم باور درست بسازم بعد استارت کار بزنم
اولین محصولم رو ۵ میلیون تومن یکی ازم خرید ک اصلا منو نمیشناسه ، از هزاران کیلومتر اون ور تر
نه سایت دارم ، نه شبکه اجتماعی با فالوور زیاد ن هیچ کدوم
فقط باورشو داشتم
استاد نمیدونی چقدر خوشحالم ، ن برا اینکه محصولم فروش رفته ن
برا این خوشحالم ک فهمیدم چطور به گفته ها و اموزش هاتون عمل کنم
در پناه الله یکتا ??
سلام آقای برجی
برادر ارجمند
خیلی خوشحال شدم
و بخاطر ایمانتون تحسین تون میکنم و براتون بهترینها رو آرزومندم
خدایا شکرت که این دوستم تونست با قدرتی که تو بهش دادی با باورهاش به خواستش برسه خدایا ممنونم ازت که به هممون پاسخ میدی به منم پاسخ میدی تا با قدرت باورهام به خواستهام برسم خدایا شکرت که همه وکل جهان از نعمت عدالت و سخاوت و فضل تو بهره مندیم .
سلام سجاد عزیز هم نام خودم خیلی لذت بردم واستفاده کردم از کامنتت
سلام به دوستان عباسمنشی
این فایل پر از آگاهی بود خدایا شکرت
چون دیروز رفته بودم به دل طبیعت نتونستم فایل ببینم و امروز بالاخره دیدمش این روزها من همش توطبیعتم جایی که حس میکنم روحم تازه میشه و با خدای خوبم صحبت میکنم و از آرزوهام براش میگم و اینکه خودش منو هدایت کنه همین داستان رفتن من به طبیعت و دوست شدن با دوستان طبیعت گرد کاملا هدایتی بود انقدر داستانش معجزه وار که حتما در قسمت پروفایل شخصی مینویسم خداوند انقدر زیبا دستاش در مسیر من قرار داد که خودم میگم هیچکس قادر نیست انقدر قشنگ برنامه بریزه و انقدر کامل منو به خواسته هام برسونه من از اون مدل آدم هام که به قول استاد آزادی اولویت اول من محسوب میشه و دوست دارم برم کل دنیا رو بگردم با یه دوربین و تمام لحظات زیبا رو ثبت کنم خیلی وقت بود از خدا خواسته بودم به من نشون بده من چی واقعا میخوام یا چیه که من پر از شور و شوق میشم و بالاخره خدای خوبم به من نشون داد من با طی کردن تکامل و پاره کردن زنجیرهایی که به پام وصل بود بالاخره رسالت خودم فهمیدم و اونم این که واقعا میخوام یه عکاس طبیعت باشم چون زمانی پر از شور و شوقم که در طبیعتم و دارم از مناظر زیبا عکس میگیرم من هیچ مهارتی با دوربین عکسبرداری ندارم و اصلا دوربین نداشتم وقتی استاد به اینجای حرفشون رسید که من یه خواسته داشتم ولی مهارتشو نداشتم باور کنید اشک من دراومد و گفتم خدایا اخه فرکانس چقدر دقیق دقیقا چیزی که من میخوام بشنوم استاد داره در موردش صحبت میکنه منم مث استاد خواسته عکسبرداری دارم ولی مهارتش ندارم ولی همش به خودم میگفتم باید برم کلاس و دوره ثبت نام کنم بعد با حرف های استاد که گفتن من پام گذاشتم رو ترسام و با وجود اینکه مهارت نداشتم قدم اول برداشتم و خداوند هدایتش کرد به سمت دستانش بر روی زمین و اون ها خیلی راحت تمام مهارت های موتورسواری را به استاد اموزش دادند با خودم گفتم پس اینکه من بگم فقط با کلاس رفتن مهارت کسب میکنم نیست باید دست خدا رو باز بزارم تا خودش هدایتم کنه استاد میتونست در دوره های مهارت موتورسواری که حتما باید باشه شرکت کنه ولی استاد میگه خدا خودش به من مهارت یاد میده فقط کافیه پا روی ترسام بزارم خدایا شکرت استاد واقعا تو این فایل یه نکاتی میگن که من اصلا مونده بودم با خودم میگفتم یعنی این همه ما ترمز داریم و مث لاستیک استاد بادش کم شده و ما هی داریم زور میزنیم و مسیر به سختی طی میکنیم فقط کافیه بمونیم و موتور چک کنیم باورامون چک کنیم ببینیم ایراد کار کجاست کدوم باور ما کم باد و نیاز داره به باد کردن و بعد باور درست کنیم و مسیر خیلی راحت طی کنیم عاشقتم استاد خدایا شکرت به خاطر این همه آگاهی
منم با خودم گفتم پس عکاسی شروع میکنم خدا خودش ماهرترین آدم ها رو وارد زندگیم میکنه و از طریق دستاش به من مهارت لازم رو یاد میده خدایا شکر
از این که استاد همیشه به دنبال آسان ترین راه هاست واقعا عالیه و همیشه فکر میکنن چطور از این راحت تر و آسان تر و وقتی میخواستن با گوشی فیلمبرداری کنن و بقیه گفته بودن نمیشه ولی استاد براش مهم نیست بقیه چی میگن و یه راهی
پیدا میکنه خدایا شکرت واقعا استاد خودش کامل سپرده به خدا و اگر همه مردم بگن نمیشه استاد میگه هر چی خدا بگه و خدا همیشه میگه راهی هست فقط کافیه خودمون بسپریم بهش و پا بزاریم روی ترسامون و با وجود ندونستن مسیر خودمون بسپریم به هدایت الله و بگیم خودش هدایت میکنه نیاز نیست من زور بزنم تقلا کنم
خدایا شکرت که استادمون سالم هستن ان شا الله که همیشه سلامت باشین
خدایا شکرت برای همه این آگاهی ها
دوستتون دارم
سلام استاد عزیزم
از اینکه تجربه این موتور سواری رو با ما به اشتراک گذاشتی ممنون
چه تجربه فوق العادهای و چقد بعد این تجربه ظرف وجودتون بزرگتر شده
عزت نفس و اعتماد بنفستون بالاتر رفته
من هم یه تجربهای از خودم بگم: همین یک ماه پیش داشتم تو دامنه یه کوهی پیاده روی میکردم و یه فضایی رو دیدم و با خودم گفتم برم توی این فضا و تا یه حدودی از کوه بالا برم در صورتی که نمیدونستم مسیرهاش چطوره، ولی من رفتم جلوتر و کوه رو بالا رفتم و ادامه دادم اما یه نقطهای حس کردم گیر کردم و یه روی یه صخرهای که تقریبا صاف بودم و نمیدونستم چیکار کنم، نه میتونستم بیام پایین و نه راهی بود برم بالا به شدت هم ترسیده بودم و لباسهام هم راحت نبود و اذیت میشدم شلوارم جین بود و کارو سخت تر میکرد، هیچکس هم نمیدیدم اونجا باشه، به خدا سپردم، با اینکه خیلی ترسیده بودم ولی از خدا هدایت خواستم ، وقتی یه نگاهی به اطراف انداختم چند لحظه بعد یه آقایی پایینتر دیدم که با تجهیزاتی که داشت متوجه شدم که کوهنورده، از همون پایین شروع کرد به راهنمایی کردنم که پامو کجا بذارم دستامو کجا بذارم و چطور بالا برم، همون لحظه پی بردم که خداوند چطور هدایتم کرد و به درخواستم پاسخ داد، اصلا وقتی رفتم تو دل کوه هیچکس اونجا نبود ، باورم نمیشد این آقای کوهنورد یکهو از کجا پیداش شد. خلاصه هدایت شدم از اون صخره رفتم بالا و اون آقا بهم گفت از سمت راستت بپیچ یه راهی هست میتونی بیای پایین، ازش تشکر کردم و رفت، وقتی هدایت الهی رو دیدم اعتماد بنفسم بالا رفت، اما وقتی میخواستم اون راهی که اون آقا گفت رو پیدا کنم بیام پایین نتونستم و باز هم راهو گم کردم، و دوباره تنها شدم و اون آقا هم نموندش، بازم خیلی ترسیدم و نجواهای شیطان داشت میگفت کارت تمومه دیگه اینجا گیر کردی، شب میمونی توی تاریکی این کوه و گم میشی، ولی داشتم تلاش میکردم ذهنم رو کنترل کنم و بازم از خدا هدایت خواستم که خدایا خودت کمکم کن، بسیار ترسیده بودم و خیلی هم تشنه بودم، آرامش خودم رو حفظ کردم و از خدا هدایت میخواستم، اطرافم رو نگاه میکردم که دیدم دو نفر دارن از یه مسیری بالا میرن، خدا جواب درخواستمو داد، صداشون کردم که اینجا مسیری هست که بتونم برم پایین ، که راهنماییم کردن و من مسیرو پیدا کردم. بعد که پایین رفتم دیدم اینجا مسیرهای مشخصی داره که افراد میرن کوهنوردی ولی از جای دیگه رفته بودم ولی در نهایت به مسیر اصلی هدایت شدم.
اما بعدش من خیلی احساس کردم اعتماد بنفسم بالا رفته، و دیدم که خداوند به شجاعان پاسخ میده در هر شرایطی که باشه، و ما اگه به هدایت الهی اعتماد داشته باشیم و به این هدایت در هر شرایطی تکیه کنیم قطعا هدایت میشیم..
بعضی ترسها هست که ما از قبل ساختیم و وقتی میریم تو دلشون میبینیم که چیزی نبود و فقط یه ترس بود،مثل ترس از تاریکی، ترس از ارتفافع،ترس از رفتن تو دل جنگل و.. ولی بعضی مواقع هست شرایطی پیش میاد که کاملا ناشناخته هست و تو این ترس رو از قبل نداشتی، مثل همین مثال استاد که از دوستای موتور سوارش جدا میشه و میخواد خودش بره و تجربه کنه و از زیباییهای بین مسیر هم لذت ببره، اما در مسیر ترسها براش بوجود میاد و تازه هستن ، اما استاد به یک نیرویی تکیه کرده که در تمام مراحل زندگیش هدایتش کرده بخاطر همین کاملا اعتماد داره با اینکه ترس داره اما این نیرو داره هدایتش میکنه. اون دوستای موتور سوار چون که تجربه داشتن از قبل احتمالا این ترس رو دارن که تنهایی بیان به همچین مسیرهایی چون با جمع بودن بهشون احساس امنیت میده، و از طرفی مسیرهای شناخته شده رو میشناسن و این هم باز احساس امنیت بهشون میده، اما استاد قبلا نیومده و از جمع هم جدا میشه و پا روی ترسهاش میذاره و نیروی هدایت الهی هم اعتماد داره و حتی این نیروی هدایت بهش میگه از این بیشتر نرو، چون این این هدایت آگاهیهاش کامله و نامحدود و میدونه که استاد تکاملش رو طی نکرده و نباید بره و باید بیشتر تمرین کنه و تکاملش رو طی کنه و بره با مهارت و اعتماد بنفس بیشتری برگرده.
نکات دیگه ای که میشه از این فایل یاد گرفت:
۱- رها بودن از چگونگی رسیدن به خواسته و تعیین نکردن مسیر رسیدن به خواسته از طرف ما و اینکه اعتماد داشته باشیم در زمان و مکان مناسب هدایت میشیم (مث همون خواستهای که استاد تو ایران داشت که با موتور بدون محدودیت هر جا بخواد بره که تو امریکا هدایت میشه به ایالت یوتا و با موتور آسفالت تجربهاش میکنه)
۲- پیگیری نشانهها ، درخواست کردن (هدایت شدن استاد به سمت موتور سوارها و درخواست از اونا)
۳- دیدن نقاط ضعف و حرکت به سمت نقاط قوت و بالا بردن مهارت و تمرین کردن توی اون زمینه
۴- اختصاص دادن زمانهایی برای تنهایی با خودم با وجود اینکه دوستای زیادی داشته باشم و خیلی هم من رو دوست دارم و همه عاشق من هستن، اما زمانهایی رو با خودم و خدای خودم اختصاص میدم.(دوره عزت نفس بهش اشاره میکنه استاد) و حتی بعضی وقتها میخوام تنهایی یکسری خواستههای خودم رو تجربه کنم.
سلام دوست همفرکانسی و الهی من
خیلی لذت بردم از خوندن تجربهی زیباتون.
خداوند به شجاعان خیلی عالی پاسخ میدهد و شجاعترشون میکند.
زندگیتون سرشار از هدایت الهی.
به نام خدای مهربانم
سلام حامد عزیز
چه تجربه عالی داشتی پسر آفرین واقعا تحسینت میکنم .
تبریک میگم که با کنترل ذهن و هدایت از نیروی الله این مسیرو طی کردی .
حست رو میفهمم چون بارها پیش اومده تو تجربیاتی رفتم که اصلا هیچ الگویی ازش نداشتم و بعد در طول مسیر با تکیه بر خدا پیش رفتم و چقدرباور به خدا م توانایی م بالاتر رفته .
یعنی یه مسیر تکاملی همواره است این راه .
آفرین ممنون که برامون نوشتید بی نهایت سپاسگزارم .
بدرخشید مثل همیشه ??????
در پناه رب
به نام خداوند یکتایم
به نام یگانه هدایتگر جهان
سلام به روی ماه استادعزیزم
استاد شجاعم
و سلام و درود با تمام وجودم از اعماق قلبم به مریم عزیزتر از جونم
و سلام به مایک دوست داشتنی و فوق العاده ام و به تک تک دوستان و هم فرکانس های نازنینم
چقدر خداوند فوق العاده هدایت میکنه
چقدر زمان هدایتش عالیه و در مکان و زمان مناسب هدایت میکنه
چند روزیست که ذهنم هی دنبال جواب میگرده و از خداوندم میخوام که هدایتم کنه
و چقدر زیبا خداوند هدایتش گسترده است و بیکران
که این فرمانروا حتی وزش باد..حتی وزیدن یه برگ رو هم هدایت میکنه چه برسه به من و تویی که از خودش هستیم و مثل او خالق…
استادنازنینم
استاجانم چقدر عالی گفتین که درسته ترس داشتم اما ول نکردم و حرکت کردم
درسته که ترس داشتم اما با توکل به الله که میدونستم هر لحظه پیشمه و حافظم ادامه دادم و ناامید نشدمو کم نیاوردم
و حتی جاهایی که بهتون گفته میشد که بسه صبر کن…جلوتر نرو
باز هدایت بیکرانش بود چون که هر چیزی در این جهان قانون تکامل خودشو داره
و من اینو فهمیدم که ترس ها اگر نبود ما اینقد شاید به شجاع بودن الان نمیرسیدیم
اینقد اعتماد به نفسمون بالاتر نمیرفت
به قول استاد عزیزم
پا که میذاری رو ناشناخته ها چقدر زیبا جهان هدایتت میکنه
خدا هدایتت میکنه
و حتی همین هدایت.پاداش همین قدم گذاشتن بود روی ناشناخته ها
اری….پاداشش همین زیبایی های مسیر بود که دیدیم
همین کوه هایش اسمانش
واییییییی رودهایش صدای پرنده ها طبیعتش درختانش
همه ی همه فراوانی ها
همان پاداش توکل و تسلیم و قدم گذاشتن است
و اینکه واقعا هیچ ارزویی انقدر بزرگ نیست که بهش نرسیم…و میتونیم برسیم
در زمان و مکان مناسبش…صدر درصد که میرسیم
چقدرررررر درس ها دادی استاد نازنینم
چقدررررر تضادهایم را برایم اشکار کردی و فهمیدم که چقدر زیباتر از این میتونم درخواست کنم و میتونم انجامش بدم میتونم داشته باشمش
چقدر زیبا میتونم با تضادهایم با ترس هایم دوست باشم چون اونا هستن که منو رشد میدن و بزرگم میکنن
شما بزرگ هستین نازنین استادم
شما مارو بزرگ کردین جان جانان
سپاسگذارم برای این همه زحمتی که میکشین و این زیبایی هارو این فرا انی هارو این دزس هارو با خانوادتون به اشتراک میذارین
هر روز بهتر یاد میگیرم که احساب خوب یعنی همه چیز
هر روز با هم فرکانسی های نازنینم
بیشتر در مورد قانون حرف میزنیم و از اگاهی های خودمون ازچیزهایی که بهمون گفته شده از شما استاد نازنینم حرف میزنیم و چقدر لذت بخشه تکرار این. همه زیبایی ها
تکرا این همه فراوانی ها
این همه ثروت ها
هر روز یادگیری ام بیشتره بیشتر میشه
هر روز بزذگ تر میشم و تغییرم رو احساس میکنم
هر روز روح و قلبم تمام وجودم هم قدم شماست هم قدم دوستان نازنین ۱۲ قدمم هس که روحم با شماست هر روز عاشق تر و عاشق تر میشم به الهام عزیزم و به خدای درونم و الهامم رو اونجور که هست دوست دارم هر روز اعتماد به نفس بالاتر میره چون یادگرفتم اگاهانه تمرکزمو بذارم رو چیزی که خوشحالم میکنه چون باور دارم خالق دیگه منم
هر روز بیشتر یادمیگیرم که اگه حسم خوب باشه یعنی در مسیر درس هستم و ادامه میدهم با جان و دل…??
ممنونم استاد نازنینم
ممنونم که بهمون یاد دادین از ترس هامون نترسیم و قدم برداریم. چرا که شجاع ان کسیه که میدونه میترسه ولی قدم برمیداره و میدونه که موفقه میدونه که بهترین چیزارو یاد میگیره
عاشقتونم استاد نازنینمممممم?????عاشقتونم مریم جان جانانم که چقدر زیبا زحمت میکشی برای جای جای سایتمون
چقدر فوق العاده ترین شده این خانوادمون
عاشقتونمممممم خیلی عاشقتونممممم
خداوند ره گشای مسیرمون باشه و هست
به سمت زیبایی های بی نهایت?????
خدایاشکرت شکرت شکرت
با سلااام خدمت دوستان هم فرکانسیم و استاد شجاع خودمون ?
قبل از اینکه در مورد این فایل پر از درس صحبت کنم بابت اینکه دیروز متن من رو انتخاب کردید برای ابتدای قسمت ۸۰ تشکر کنم ??کلی ذوق کردمم??
و اما در مورد این فایل بینظیر و به موقع ??
واقعاااا ایوول به شجاعتتون ،تحسینتون میکنم ک با وجود این همه ناشناخته های موتور سواری آفرود قدم گذاشتید و بر ترسهاتون غلبه کردید و باز هم برای ما الگوی شجاعت و غلبه بر ترس های ریز و درشتمون شدید ??
استاد اگر به قول خودتون در رانندگی حرفه ای نیستید (ک به نظر من شکسته نفسی کردید در این زمینه..ما رانندگی شما با rv رو داریم میبینیم ک چقدر عالی و بدون نقص مسیرهای طولانی رو طی طریق میکنید..)ولی در آموزش رانندگی زندگی به ما بسیار توانمند و عاالی هستید انشالا ک بتونیم راننده های خوبی باشیم در زندگی هامون و در مسیر رسیدن به خواسته هامون باشیم و از آموزشهای بی نظیرتون به خوبی استفاده کنیم
بابت عکس های زیبااای موتور ها و ماشین هاتون هم ک گذاشتید تشکر میکنم حس بسیااار عاالی ای داد بهم حس لذت بخش رسیدن به خواسته ها ??احسنت به شما
وقتی در مورد اون قسمت ک موتور افتاده بود روی پاتون صحبت میکردید خیلی جالب بود ک بدون غر زدن ادامه دادید و منتظر هدایت خداوند شدید و چه زیبا هدایت میکنه خدای یکتا ?به سمت پزشکانی ک کلی اطلاعات دادن بهتون و کمک کردن بهتون مهارت های لازم رو کسب کنید …وقتی ازشون به علت تند رفتنشون جدا شدید ک با لذت بیشتری مسیر رو برید ی درس بزرگی هست برای ما ک درسته هدایت خداوند گاهی ما رو ب طرف کسایی ک خواسته امون بوده میبره ولی در کل باید با استراتژی خودمون ادامه بدیم ..و رفتار گله ای نداشته باشیم وقتی میبینیم عده ای با سرعت دارن ی مسیر رو میرن لازمه ک وایسیم و از خودمون بپرسیم آیا این مسیر رو با لذت داریم عبور میکنیم؟ و هدفمون چیه و دقیقا همین سوال رو استاد از خودشون پرسیدن و تصمیم گرفتن ک باهاشون دیگه ادامه ندن ..در مورد عادت ساده انجام دادن کارهاشون هم استاد در دوره کشف قوانین ب زیبایی توصیف میکنن ونمیپذیرن راههای سخت رو و دقیقا همینا رو هم در زندگی روز مره خودشون دارن اجرا میکنن ب خوبی(و دقیقا برای همین هست ک آموزشهای استاد به دل آدم میشینه و ی سری حرف تئوری صرفا نیست) و همین انجام دادن کارها ب روش ساده چقدر لذت بخش تر میکنه این سفر رو ?ایده ی فیلم گرفتن با گوشی هم خیلی عاالی بود استاد آفرین ??
و اما کلیدی ترین قسمت صحبتها تون در مورد غلبه بر ترس بود …وقتی انسان با اینکه میترسه ولی اقدام میکنه بعد از اون ی اعتماد ب نفس و ی احساس بزرگ شدن ب ادمدست میده ک خیلی لذت بخشه
همه ی ما آدمها چه فقیر و چ ثروتمند در قسمتهایی از زندگی هامون نقاط تاریکی وجود داره ک پر از ترس های غلبه نشده هست ک میتونه به نقاط اوج زندگی هامون تبدیل بشه قدرت غلبه بر این ترسها رو فقط باید از خداوند بخواییم ک بهمون بده و منم از خدا میخوام کمکم کنه به ترس هایی ک دارم بتونم غلبه کنم. این فایل برای من یک نشونه بود امیدوارم ب زودی بیام و از نحوه ی برخورد و غلبه بر ترسهام بنویسم ممنونم از فایل امروز ک میتونه تمرین خوبی برای من باشه ?
واقعا سپاسگزارم از فایل های بی نظیر ی ک ب اشتراک میزارید برای ما و با اینکه رایگانه خودش هر کدوم ب اندازه ی دوره هاتون ارزش بالایی داره واقعا ..منتظر عکسها و فایلهاتون هستیم???
درضمن من با همراهی همسر عزیزم این متن ها رو می نویسم و یکی از لذتهای این روزهای ما نوشتن این متن ها شده?
سلام به روی ماهت استاد جان، پاره ی ارزشمندم
آفرین به این شجاعت و رفتن تو دل ترس هات تا جایی که خدای درونت میگه ببین! جلوتر بری جونت به خطرتر میافته! هوم
چقدر خوب هدایت شدم به دیدن ادامه ی سفرنامه، خب من که عجله ای ندارم به قول شما همش قرار نبود که پشت بچه ها بگازونم و فقط جلو برم و بگم خب این مسیر را رفتم اینم که رفتم اونم که … نه!!
گاهی لازمه استوپ بزنی و با دیدن هر زیبایی بیشتر و عمیق تر بری تو دلش و بیشتر از همیشه حسش کنی، آره حسش …
بیشتر غرق خودش بشی، غرق خودت بشی .. دنیای درونت دنیای رویاهات، جهان زیبات
راستش دلم تنگ شده بود برای دیدن قسمت های سفرنامه یک جاهایی یک روزهایی حس میکردم فعلا نیازی به دیدن قسمت ها ندارم و فقط کافیه همین حال ماورایی و احساس خوبی که دارم را نه تنها حفظ بلکه قوی تر و بیشتر و عمیق ترش کنم، اخه سبک شخصی زندگی من بهم میگه که منِ محمد برای حفظ داشته ها تلاش نمیکنم بلکه برای هر روز بهتر شدن و خداگونه تر شدن تلاش میکنم توی دنیایی که همه چیزش براساس حرکت استوار خب بهتره منم حرکت رو به جلو و صعودی داشته باشم تا بودن در یک خط موازی فقط!
دیشب وقتی داشتم اتفاقان بی نهایت مثبت دیرروزم را برای انجام دادن تعهد والا و مقدسم انجام میدادم و شروع به سپاس گزاری و نوشتن تماممم اتفاقات مثبتی که داشتم میکردم هدایت شدم به قسمت 31 سفرنامه توی این یک ماهی که سفرنامه را دنبال نکرده بودم، چند باری فکر کنم دیشب برای بار سوم هدایت شدم به این قسمت و بازمم دیدن و ادامه دادن سفرنامه. من با کمال میل حرف خدای درونم بهترین دوستم را شنیدم و تایید کردم همون دیشب این قسمت ارزشمند را دانلود کردم و شروع به خواندن نظرات کردم، خدای من خدای من
اگاهی های شما هر روز داره بیشتر میشه چون داری بیشتر عمل میکنی
و همینطور برای بچه ها، هم پاره های ارزشمندم خدای من چه تجربه های نابی چه اگاهی هایی
چه ترس هااا ولی اقدام کردن هایی
منم یاد یکی از همین ترس هام افتادم که برای خودم افتخار امیر و خنده داره، ترسی که شاید 1 سال و نیم با خودم کشوندمش ولی بالاخره توی یک روز بارونی توی دانشگاه تصمیم گرفتممم که بالاخره انجامش بدم و بعد از این کار یک احساس رهایی یک احساسس یک فرا احساس داشتم که توی محوطه ی بزرگ دانشگاه در حالی که کلاسم داشتم فقططططط فریاددد میزدممم خدایااا شکرتتتت بالاخرههه انجامش دادم انجامش دادم اون ترس رفت .. و جاشو به ایمان و آرامش پایدار و بینظیری داد ..
خدای من هرگز یادم نمیره. من دقیقا بزرگتر شدم.
بزرگ و بزرگتر
و زندگی را زندگی کردم بیشتر از همیشه
وای که چقدر استاد جان از حرفای شما لذت بردم از تجربه های ارزشمندتون که بی نهایت ارزش داره: من احساس کردم که یک دوره یک محصول خریدم و دارم حالا در زمان و مکان مناسب به این فرا اگاهی ها و تجربه ها گوش میسپارم و لذت میبرم.
و چقدر خوشحالم که بالاخره موفق به دیدن این قسمت شدم
واقعا سناریوی خدا، کامل ترین و بی نقص ترین و هدفمندترین سناریو برای من و کل جهان هستی، هست.
خیلی چیزهاا را یادداشت کردم مثلا،
*حرکت برای ازادی بیشتر و هر انچه که ازادی شما را میگیره سریعا به فکر نشانه و هدایت برای حل کردنش هستید.
* میترسید ولی اقدام میکنید
* میترسید ولی اقدام میکنید و هر روز سعی میکنید از اون دایره ی امن زندگیتون فراتر برید و این دایره هر روزز بزرگ و بزرگ ترش کنید و با این بزرگی در واقع خودتون و خدای خودتون را بزرگ و بزرگتر کردید و حالا به همون شعار همیشگیتون: شاد زندگی کن و دنیا را جای بهتری برای زندگی کن: بیشتر از همیشه جامه ی عمل کردید.
* ایجاد دریم بورد و تجسم کردن و زندگی با همون چیزهایی که میخوای ولی الان نداری ولی میدونی که وجود دارند فقط باید احساست را خوب نگه داری چرا که با احساس خوبت تو به اون خواسته های ارزشمندت نزدیک و نزدیک تر میشی.
* زندگی ماجراجویانه داشتن و رفتن به دل جاهایی که تا حالا نرفتی. راستش خودم خیلی وقت ها منم این روحیه را دارم ولی فراموشش کردم این روزها ولی همیشههه میدونم که همین خواسته ی من بوده و اتفاقا یکی از سپاس گزاری هام برای همینه برای زندگی ماجراجویانه داشتنم، اما اوکی اوکی محمد! حالا که بیشتر متوجه اش شدم باید بهش واقعا هم عمل کنم بیشتر از همیشه به جای رفتن به یک جای مشخص و زیبا برای بارها و بارها میتونم بیشتر به جاهای ناشناخته تر برم و کشف کنم اول خودم را در اونجا و بعد خودم را در اونجا و خود اونجا، خدایم را در اون زیبایی ها در اون تپه ها و حیوانات و درخت ها و سرسبزی و آب و رود و ماهی و … آفتاب و آسمان و ستاره ها و کهکشهان ها …
* خریدن بهترین هااا مثل شورلت سیلورادو با اون حجم از موتورها یا بهترین موتور ها بهترین خانه ها بهترین و نامحدودترین ها بهترین لباس ها بهترین هااا : خب مشخصه اینجا احساس لیاقت ” بهترین ها ” را واقعا درخودتون ساختید اما میدونم که هر روز باید بهترش کنیم که این کارو میکنیم. چون جهان ما براساس حرکته و همه چی میتونه بی نهایت بهتر و بهتر و بهتر بشه زمانی که اون محدودیت ها را توی ذهن خلاقمون فقط و فقط بزنیم کنار و با اون عینک که خدا هست، خداگونه ببینم و حرکت کنیم ،، من عاشق این جمله ی خدای درونم هستم:
و مقاومت هایم را کنار بذارم تا بال های پروازم خدا باشد همانی که بود و هست و خواهد بود و باید باشد و اوووج میگیرم … اوجج
* اون جایی که خودم میدونم خوب نیستم و نمیتونم حالا الگوی مناسبی باشم، خب نباشم توی اون مورد
* و خداوند هدایت میکند در هر لحظه من را به سادگی به راحتی به زیبایی با زبان نشانه ها خدای درونم با من صحبت میکند گاهی با همسایه ای که کنار Rv من پارک کرده و حالا اماده ی رفتن به آفرود موتورسواریست و گاهی در یک پمپ بنزین!
* ذوق و شوق برای انجام کاری که حست میگه و خیلی وقته داره به تو میگه میتونی این کار را انجام بدی و تو فقط جلوشو نمیگیری به جای استوپ اون حسی که داره با تجسمش فقط و فقط بی نهایت انرژی میده و آدرنالین ترشح میشه پرورشش میدی و از خدا هدایت میطلبی اگر لازم باشه برای انجامش مهاجرت میکنی به یک جای خیلی دورتر که اونجا اون تو و اون تجسم و حس یکی دقیقا میشید!
* خواندن دفترچه راهنمای هر چیزی! منظورم وقتی مثلا گوشی میخرم یا موتور یا ماشین میتونم از تجربه های دیگران استفاده کنم سرچ کنم تحقیق کنم برای این که بیشترین استفاده را از این ابزار خداگونه که اومده به من کمک کنه بیشتر خودم را تجربه کنم بیشتر در احساس خوب باشم. گاهی با خواندن اون دفترچه متوجه میشی که باید امکانات کامل یک موتور مثل لباس مخصوص و کلاه و را تهیه کنی گاهی اون دفترچه میگه باید این مسیر را بری اون مسیر را حتی و بهت میگه تیم ورک بینظیره همه بهتره با هم بیان و حرکت کنن و همه با هم برگردند.
* یک قسمت از این محصول! منو یاد این جمله انداخت که: هدف به خودی خودش مهم نیست هدف فقط به زندگی تو جهت میده و هیچ مقصدی وجود نداره مهم اینه مهم اینه که فقط از این لحظه ات استفاده بکنی و خلق کنی و بسازی و بکوبی و بپاشی و برقصی و شاد باشی و رها باشی و بخندی و … میدونی! مهم اینه که لذت ببری و به نظرم خوشبختی را احساس کنی و خوشبختی چیزی جز سپاس گزاری دائمی نیست لذت بردن از این لحظه و از همین داشته هات. واوو
* و اما تحسین + چیزی که یادداشتش کردم تا حتما بنویسم: تحسین شما ای هم پاره ی من حسین جان که سید حسین یا استاد اینا همش قید و بندهاست و من رهام از هر قید و بند و اسمی مهم اون روح ارزشمند اون وجود پربرکت و الهام بخش و تاثیر گزارشماست که من عاااشقشممم و بارهاا و بارهاا به خاطرش سپاس گزاری میکنم و خدا را شکر میکنم و تحسین میکنم.
بترس ولی اقدام کن چون تو دل ترس دقیقا چیزیه که مشتاقانه منتظر توست …
خدایا شکرت
به نام تنها خدا
سلام عشق جان 😊
چه زیبا نوشتی عمق بزرگ شدن تو حرفهای پیدا بود روح زیبای خدا .
لذت بخش میبینم که آزادی و رهایی و به سبک خودت جلو میری .
همین حرفت برام کلی درس داره
داداش خوشگلم .
خیلی دوستت دارم همواره در پناه خدا بدرخشید ستاره جان
سلام به تمام راه یافتگان عشق و نور الهی،،
سلام به دوستانی که بیشتر اوقات وقتی کامنت هاشون رو میخونی آنقدر غرق ومحو اون آگاهی ها میشی که انتهایش بایددوباره برگردی بالا تا یادت بیاد نام صاحب کامنت کی بود،،،،
چقدر معنا مفهوم فرکانس خودشو درکلمات گوناگون در آگاهی ها و هدایت ها ظاهر میکنه مانند بیشترادامه ندادن استادباموتور ازاون جای خطرناک،،
،،”گاز”هدایت الهی میگه الان دراین مدار نیستی که بخوای جلوتر بری دگه نرو برگرد تمرین کن مهارت بیشتری کسب کن برا موفقیتهای بعدبیشتر روند موفقیت وپیشرفت بی انتهاست
“ترمز”میگه نه باموتور برو ازاون موتورسوارهای حرفه ای بزن جلو،، زودبرسی به همه چی خیلی زودبقیه ازت میزنن جلو مسخره میشی دیر میشه،همش درحال اضطرار، فرصتها رو ازدست میدی،،
اولا که نکته مثبتی داره اول فایل؛مهم نیست در چه اوضاعی هستی مهم اینه که اگه درتوانایی ات وجود نداشت که آرزو درخواستی هم ازخداوند نبود ،مانند همین تبدیل موتور یاماها ۱۰۰تنه جوشی به بهترین موتورهای جهان،،
وهیچ آرزویی دست نیافتنی نیست،،
مهم نیست ازکجامیاییم مهم اینه که به کجا میریم،،
استاد عزیز وقتی گفتی اون ماشین مشکی که داری ۵۳۰۰سی سی قدرتشه چقدر حال کردم که نامحدودیت چقدراحساس آزادی میده به آدم و آدم رو به جاهای بالاتر وبزرگتر هدایت میکنه،،
استاد عزیزم چقدراین فایل به مغز آدم بهتر میچسبه تا اصرار،تاکید،قسم،و فلان…که قانون تکامل و محتوای ۱۲قدم چیه..بلکه اتفاقات وتجربیاتت داره مروری از دوره هارو میگه و تبلیغ میکنه،،
وقتی از زودخریدن موتور کویری که درآمریکا انجام دادی و اتفاقهایی که باموتور در کویر انجام دادی چقدر خوب و واضحی تکامل رو یادآور میشی،،
چقدر اینجوری معنای صبر،تکامل،هدایت،زندگی درلحظه،ولذت بردن اززندگی رو ..بیشتر درک میکنیم،،
توضیحاتی ازمفهوم ۱۲قدم،،
وقتی تعریف میکنی که جاهایی که اون موتورسوارهای حرفه ای میرفتن وحشتناک بود این خودش چقدر نکته آموزنده داره که نباید انتظار بیجا داشت که هرکسی درهرکاری بخواد زود واز روزهای اول مثل حرفه ای ها عمل کنه وبامهارت بالا وارد میدان های بزرگ بشه از لول ۱یهو بره لول ۱۰،،
چگونه هدفگذاری کنیم که ازچه مسیرهایی بریم، راهنمای عملی دستیابی به رویاها رو ازخداوند درخواست کنیم دنبال شیوه زندگی باشیم،عزت نفس داشته باشیم شجاعت به خرج بدیم اما حماقت نکنیم،،
مهم نیست دیگران درچه درجه ای موفقیت های زندگی ان مهم اینه که خودت میخوایی به چه جایگاهی برسی،،وقتی درمسیر هدفت تماما تمرکز داری وداری انرژی مصرف میکنی مفهوم”اصلا دیگرانی درزندگی ما وجود نداره رو درک میکنی”
وچقدر ازاون محافظ های دوطرف چشم های اسب های مسابقه ای میزنن که فقط مسیر جلوشو ببینه دگه تصاویر اطراف تمرکزشو نگیره،الگو میگیریم،،
رویایی فکرکنی باورداشته باشی اما رویایی شروع نکنی،،
وچقدر استاد عزیز ازالهاماتی که بهت میشد خوب گوش میدادی و باموتورت جلوتر نمیرفتی ونمیخواستی بدون تکامل و بازجر ازخداوند بخواهی تا به مراحل بزرگتر برسی،،
و راهتو ازبقیه جداکردی که میخواهم آروم آروم برم وبعضی جاها وایستم از منظره لذت ببرم زندگی یه مسیره نه مقصد،،
مانند خودم که تمام خاطراتم ازخدمت سربازی وقتی که کارتمو گرفتم نیست بلکه درطول اون روند که چکارها وچه اتفاقاتی رخ میداد حتی بدترین رخ دادهای اون موقع که الان جزءشیرینترین خاطراته برام،،
آرام تراز آهو،بی باک تراز شیر باشی مانند لاک پشت،خارپشت آرام مداومت صبور در یک مسیر و آهسته وپیوسته روی،،
ازدوربین وفیلم برداری گوشی گفتی چقدر جسورانه وشجاعانه ست بتونی کاری رو باکیفیت انجام بدی که تا حالا کسی انجام نداده،چقدر شجاعت واعتماد بنفس رو دروجودت بیدار میکنه،،
استاد منم ازاینکه بترسی اما واردش بشی شجاعت میخواد رو تجربه کردم واقعا بعدش خیلی احساس قدرت وجرات بیشتری میگیری،،
(شجاع بودن اون نیست که نترسه شجاع بودن اونیه که وقتی میترسه اما باوجود ترس واردش میشه و انجامش میده)
ومنشاای برا مسیرهای جدید ایده ها اعتماد به توانایی هات وثروت بیشتر میشود،و بارسیدن به خواسته هات باعث میشی که دیگران به خواسته هاشون برسن،،
واقعا که بافایل امروز چقدر قدر زندگی کردن درلحظه و لذت بردن ازتمام مسیر زندگی رو بهتر درک میکنم و فهمیدم که با عجله و نگرانی که حتی باعث هلاکتم درزندگی میشه،،
امیدوارم همگی مون بخصوص خودم همیشه سعی کنیم با عجله ازبالای کوه نیفتیم پایین نابودبشیم،،بلکه باحرکت وایمان ولذت ازپایین شروع کنیم وبه اوج برسیم،،
حتی پرندگان هم از روی زمین شروع به پرواز کردن میکنن،،
آرزوی پرواز واوج درفراز قله ها رو برهمگیتون دارم،،
سلام دوباره خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی، استاد فایل بسیار ارزشمندی برای من بود چون من همیشه دنبال به عمل در اوردن دانسته ها و اطلاعاتم در زندگی هستم و این توضیحات نمونه ی عمل به قوانین بود!
? استاد محیطی که در آن بودید باعث شکل گیری خواسته شما شد و جزییات خواسته ی شما رو واضح کرده بود ، اما نکته مهم در بحث بین تضاد و خواسته اینه بتونیم حالا که فهمیدیم خواسته چیه توجه رو به خواسته معطوف کنیم نه دوباره به تضاد برگردیم و راجع اون بحث و صحبت کنیم! و مهاجرت شما یکی از قدم هایی بوده برای رسیدن به خواسته.البته قبلش باورسازی بوده..
?توجه به خواسته و ثبات ماندن در این مسئله یه روزه اتفاق نمیفته! و این مانند یک تمرینی هست که باید واقعا بخوای و تلاشت رو بکنی. استاد گرامی اتفاقا من امروز داشتم به فایل هایی ازتون گوش میدادم که راجع همین بحث بود. شما به محض رسیدن به امریکا چنان اشتیاق سوزان داشتید که در اولین فرصت موتور رو خریدید این نشون میده توجه به خواسته همواره بوده و اشتیاق سوزان براش باعث حرکت شده.
? اما خواسته فراموش نشده و در حین سفر در فکر استاد بوده و اینجاست استاد بازم با تضاد دیگه رو به رو میشه کجا من برم موتور سواری ؟مکان مناسب کجاست؟! که با تحقیق و پرس و جو متوجه میشیم که یکی از خدمات امریکا به مردمش ایجاد چنین فضاهای مناسب هستش، نه تنها برای این موضوع بلکه برای هر مسئله ای دولت مکان مناسب ساخته تا مشکلی برای خانواده ها ایجاد نشده.
? حالا که مکان مشخص شد ، ولی مهارت برای راندن موتور در اون فضا نیست اینجاست که باور های مناسب استاد وسیله های کمک براش میفرسته و بدون زحمت به اشخاصی برخورد میکنند که حاضرند کمک کنند.قانون درخواست اینجا عمل میشه.
? استاد برای نداشتن مهارت غصه نمیخورند ، هدایتش رو میسپره به خدا و هوشیار میمونند تا نشونه دریافت کنند که به جمعی از دوستانی برخورد میکنند که از چند ایالت امده بودند تا دور هم باشند و وقتی رو هم برای خودشون بذارند!
? جالب هست که اکثر مردم امریکا محدود به مکان نیستند و انگار رفتن به مکان جدید و اشنایی با مردم جدید رو دوست دارند، که استاد هم گفتند همینطورند و راحت با مکان جدید و ادمها ارتباط برقرار میکنه درحالی که موضوع عزت نفس اینجا مهم !
?نکته ی خوبی که اشاره کردید اینه کاری که واقعا حس کردید درش ضعیف هستید رو قبول کردید و ادعایی نداشتید و کنار رفتید ، پذیرفتن و اعتراف ترس هاتون اینجا برای من واقعا جالب و مهم! ما برای یه کارهایی عالی هستیم برای یه کارهایی نه، و اگر جایی عالی نیستیم میتونیم تمرین کنیم ولی ادعا نکنیم.
? واقعا هدف از این تفریح چی بود؟! فقط موتور سواری کردن یا لذت بردن از مسیر مهم! اینجا بود که استاد راهشو جدا میکنه تا از طبیعت لذت ببره ، این همه شتاب برای چیه هممون در گیرش هستیم ؟!
? استاد من الان که به خواسته هام نگاه کردم دیدم همشون ریشه در دست یافتن به آزادی داره! برخلاف میل والدینم نرفتم سراغ شغل کارمندی، و فکر میکنم این مهمترین ارزشی هست که همه ما دنبالش هستیم حداقل برای دوستان اینجا، دیدیم کشور هایی که از هر جهت ازادند ، پیشرفت و خلاقیت مهمترین ویژگی مردمش شده!
? مهمترین نکته این ویدیو توحید عملی است، رفتن به ناشناخته ها، اینجاست که اعتماد به هدایت پروردگار معنی پیدا میکنه ، و الان که میبینم همین نبود توحید در زندگی محدودیت میاره.
? نکته مهم دیگه رو به رو شدن با ترس ها بوده ، اتفاقا چند روزی که این موضوع ذهن منو درگیره و همش از خودم میپرسم برای این خواسته چه ترسی منو متوقف کرده و نمیذاره به مدار بالا برم که چون سوال میپرسم لز خودم پاسخ رو هم در زندگیم دیدم، به محض رفتن به دل ترس به مدار بالا میری و همونطور که استاد گفتند اعتماد به خودت و خدات بیشتر میشه.
? استاد چیز مهمی که من فهمیدم اینه باور ها و ارزش هامون باید با خواسته هماهنک باشه ووووو از طرفی قدم برداری و با ترس روبه رو بشی وگرنه فایده نداره. اتفاقا من همین چند دقیقه پیش با دیدن ویدیو متوجه شدم که ترسم از مسئله ای باعث توقف من شده بود و دیدم باید به عمل دربیاد . هممون این ترس ها رو داریم این عیب نیست این فقط یه مانع ذهنی است که خودمون ساختیم و تنها راهش همینه تصمیم قاطع بگیری باهاش روبه رو بشی.
در پایان از خدا سپاسگزارم که این فرصت رو به همه ما داده در این مرحله از زندگیمون روی خودمون کار کنیم.??