https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/11/abasmanesh-7.jpg6001000گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-11-13 06:18:482024-10-13 11:34:11سفر به دور آمریکا | قسمت 87
250نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
امشب ، که دارم این کامنت رو مینویسم ، خیلییی خوشحالم استاد خیلی خیلی ،اصلا وصف شدنی نیست ، من تصمیم گرفتم مهاجرت کنم استاد ،با اینکه مثل شما تو شهر خودم درآمد خوبی داشتم و درآمدم از الان که اومدم تهران بیشتر بود ،اما تصمیم گرفتم که برم تو دل ترس هام ،و من این کار رو انجام دادم و اومدم تهران ، امروز یکم ترس افتاد تو دلم ،زمزمه های ذهنی من میگفت فاطمه تو که تو شهر خودت بهتر بود ،پدرت مادرت ،شغلت که درآمدش از اینجا هم بیشتره و…. چرا تنها پاشدی اومدی شهر غریب ،با خودم گفتم خدایا خودت هدایتم کن ، یه وویستون رو گوش میدادم استاد از قوانین بدون تغییر خداوند که گفته بودین مثل این مپ های مسیر یاب ،اجازه بدین که خداوند هدایتتون کنه ،گفتم خدایا خودت به بهترین ها هدایتم کن ، خدایا من مردد شدم خودت بهم بگو راه درست چیه باید چیکار کنم ، باورتون نمیشه استاد انگار خداوند این آدم رو برای من فرستاد ، بصورت کاملا اتفاقی با دوستی آشنا شدم ، که فقط و فقط برای این اومده بود تهران که از خانواده ش دور باشه و رو خودش کار کنه ، وقتی حرف میزد احساس میکردم که خداونده که داره با من صحبت میکنه ،خداونده که داره میگه فاطمه تو بهترین کار رو کردی، اصن من دیگه نمیدونم چی بگم استاد،من هدایت خداوند رو با گوشت و پوست و استخونم لمس کردم ،احساس کردم که خداوند بطور واضضح داره بهم میگه چیکار کنم ، و من مطمئن شدم که باید این کار رو انجام بدم ، باید بند نافم رو از خانواده م ببرم و مستقل بشم ، به خودم قول دادم برای تغییر ،و این فایل که بازهم خداوند من رو هدایت کرد که ای بنده من نترس و نگران نباش ، منی که یه جوجه رو بزرگش میکنم حتی اگه مامانش کنارش نباشه ،من روزیش رو میرسونم ،من کمکش میکنم ،من حمایتش میکنم ،پس صددرصد برای توهم میکنم ، متوجه شدم دنیا پر از فراوانیه ، بینهایت فرصت برای موفقیت هست ، انگار این فایل تکمیل کننده صحبت های اون دوست بود که خداوند برای من فرستاد تا بوسیله ایشون من رو هدایت کنه تا قدم هام رو مستحکم تر بردارم ، مطمئن تر باشم از تصمیم درستم و تصمیمی که گرفتم و به خودم افتخار کنم که بین مستقل بودن و مرفه بودن ،مستقل بودن و خودم پول ساختن رو انتخاب کردم ، رو پای خودم واستادن رو انتخاب کردم و میدونم که خداوند با منه ،همراه منه ،کنار منه و هدایتم میکنه ،کمکم میکنه و من میشم همون کسی که باید باشم ، بینهایت ممنونم از شما استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیزم که انسان هارو به پروردگارشون وصل میکنید و کلام خداوند هستید ، یه جهااااان ممنون ازتون استاد برای تمام آموزش های ارزشمدنتون
+ استاد عزیز: بریم برای بع بعیامون غذا بگیریم، خدایاشکرت به خاطر این فراوانی در فروشگاه برای غذای حیوانات.
+ مریم جون: میخوایم بریم Co Supply Tractor
Sheep & Goat-Medicated
+ سنگ نمک و مواد معدنی هم خریدن ک خیلی سنگین بود.
+ خیلی بزقاله جالب بود زانو زده بود و غذای روی زمین رو میخورد:)
+ ماهی های دریاچه خیلی بزرگ بودن و مریم جون براشون نون توی آب مینداخت و چقدر شوق خوردن داشتن. خدایا شکرت
و در انتها یک بچه تمساح روی توی آب دیدن که استاد با آب پاش مسیرشو عوض کردن و توی آب رنگین کمان نقش بست چون آفتاب بود و خیلی لذت بخش و زیبا بود. خدایا شکرت به خاطر این زیبایی های بی حد و حصرت:)
+ استاد عزیز: ما داریم میریم تمپا و مدرسه مایک هم میخواد شروع بشه. واقعا این همه استیت پارک زیبا رفتیم ولی اینجا خیلی زیباست و بقول مریم جون هیچ جا خونه ی خود آدم نمیشه و استاد تایید کردن و خداروشکر کردن بخاطر تمام نعمتهایی که به ما داده.
+ مریم جون: ما اینجا توی پارادایس طبیعت رو به تمام معنا تجربه کردیم، تجربه تولد، رشد کردن، تکامل و حتی تجربه مرگ.
+++ هر سال طبیعت اینجا توی زمستون میمیره و توی بهار متولد میشه و این سیر تکاملی رو خیلی واضح تجربه کردم. بعضی از حیوونا توسط بعضیای دیگه خورده میشن و طی این تجربه های تولد و مرگ من فهمیدم که اصلا چیزی به اسم فنا وجود نداره و هیچ وقت هیچ چیزی از دست نمیره بلکه همواره همه چیز در حال دگرگونی به یه چیز بهتر و کاملتر هست، بهمین دلیل فهمیدم که نباید به هیچ چیزی بچسبم، هر چقدر زیبا اصلا مهم نیست، فقط تجربه ش کنم و بگذرم. نگاه کردن به هر نقطه از این بهشت خاطرات زیبای از بودن با طبیعت رو برام زنده میکنه ، تجربه هایی که اگر قبل از اینکه بیام امریکا بهم میگفتن که قراره یه همچین تجربه ی بکری رو از طبیعت داشته باشم اصلا باور نمیکردم.
من فیلم های زیادی رو از اون تجربه ها ضبط کردم و دوست دارم الان با هم یه سری به گذشته و مرور اون زیبایی ها با هم
بزنیم.
به گذشته ی 2 و 3 سال پیش و شایدم یه کم بیشتر.
تصاویر: اینجا همون مزرعه ی 60 هکتاری هست یعنی جاییکه تجربه ی ما از یک شیوه ی متفاوت زندگی شروع شد.
ماجرای مرغ و خروس و گوسفندای ما دقیقا از زمانی شروع شد که استاد اون مزرعه ی 60 هکتاری رو خرید و بعد اومدیم توی پارادایس بعد این مرغا هر روز تخمای بیشتری میزاشتن تا جاییکه اصلا نمیشد از عهده ی خوردنشون و هدیه دادنشون خلاصه مصرف کردن شون بر اومد، این بود که تصمیم گرفتیم بعضی از اون تخمارو هَچ کنیم، طبق معمول استاد از آمازون یک دستگاه سفارش داد و برای هَچ اگر اشتباه نکنم 46 تا هَچ کردیم.
این ماجرا حدوده 3 سال پیش هست و بعد نسل اول به دنیا اومد و یه ذره بعد دوباره نسل دوم رو بارگذاری کردیم.
الان فک کنم حدود یک ماه و خورده ای نزدیک 2 ماهه شونه، دوم رده اینان، تولید دوم رو که گذاشتیم یهو دیدیم که یکی از جوجه هامون کورک شده، بعد بچه هاش بدنیا اومد، خیلیم مراقب بچه هاشه و میگه نزدیک نشینو …
این وسط چند تا هم زمانی هم تو طبیعت رخ داد، یعنی یکی از مرغامون کُرک شد و یکی از اردکامونم رفته بود بصورت خودجوش یه جایی رو لابلای سنگا پیدا کرده بود و برای خودش تخم گذاشته بود و روشون خوابیده بود که ما یهویی
بسمتش هدایت شدیم.
من همیشه دوست داشتم یه تجربه ی جالب از بودن توی مزرعه رو تجربه کنم که به شکل مزارعی که توی کارتن های مورد علاقم دیده بودم، یادمه همیشه طبق عادتم هر وقت ک یک مورد جالب از حیوون یا طبیعت رو میدیدم به شیوه ی شخصی خودم یعنی فیلم و عکس گرفتن تحسینش میکردم، بدون اینکه حتی دوباره اون تصاویر یا فیلمارو ببینم.
این خاصیت ذاتی من بوده. (مریم جون)
بعدا فهمیدم این مهمترین قانون جهان هست، یعنی تمرکز بر نکات مثبت و توانایی دیدن زیبایی ها. منم این حس شمارو مریم جون دارم که مطمئنم تو زندگیم تجربه ش خواهم کرد. خدایا شکرت:)
استاد عزیز؛ این بزغاله مون تازه بدنیا اومده ، یه ماهشه ، از همین الانم داره بوی بز میده، مهر و محبت استاد رو می بینیم و میریم یه آهنگ زیبارو با تصاویر ببینیم – خدایا شکرت:)
سازِ زمانه کوکه کوک
حالِ من و تو خوبه خوب
پای به پای من بیا
دست به دست من بکوب
چه حال خوب و سرخوشی
پشت به پشت من بیا
دلت نلرزه قُرص قُرص
ُمشت به ُمشت من بده
به روزگارمون بخند
که خنده ی تو عالیه
خیالتم که تختِ تخت
خدا همین حوالیه
مریم جون: امروز میخام یه شیرین کاری از جوجه ها بهتون نشون بدم، ببین با هندونه چیکار کردن، کلا مرغا خیلی نازن، با هم جنگ میکنن، کارای بامزه میکنن یعنی گزینه های زیادی برای زیبایی و سرگرمی دارند، خاک رو میکنن، حرکت سر و بدن شون خیلی جذابه، خمیازه میکشن، بدنشو میکشن، زیر آفتاب لم میدن ، دوست دارن همه چیزو بخورند، یعنی دنیای اطرافشونو با نوک زدن بهش تجربه میکنن، و من عاشق این همه زیبایی تمام نشدنیِ این موجودات دوست داشتنی هستم.
کلا اعتقادم این هست که این موجودات با تمامی زیبایی هاشون مسخر ما شدن تا لذت خوردن شون رو هم ببریم.
خلاصه مرغا خیلی گزینه دارن، یکی از مورد علاقه ترین چیزای من اون زمان برای کنترل ذهن بود، حتی گاهی هم با مایک میرفتیم سربه سرشون میزاشتیم.
+++ استاد عزیز: وای آدم لذت میبره، از این همه فراوانی ، از این همه زیبایی ، چقدر قشنگه، چقدر جذابه آدم احساس کنه خلقی رو انجام داده با اینکه ما خودمون مخلوق خداوندیم،
+ وقتیکه یه کمکی میکنیم به خلق یه سری موجودات، چقدر آدم احساس خوبی داره، چقدر احساس لذت داره.
بیه بیه استاد:))))
خدایا شکرت به خاطر این بهشت بی نظیر و پر از نعمت و برکت و ثروت و فراوانیت.
امروز وقتی داشتم چمدونم میبستم برای مسافرت.مونده بودم کدوم وسایل جم کنم . با تمام چشم پوشی ها وندیدن ها سه تا چمدون جم کردم که بردنشون برای ی خاتم تنها سخت و سنگین بودم. این فایل هدایتی بود برای من تا درک کنم جهانم پر از فراوانی و زیباییهو همیشه هم هست و بیشترم میشه. پس اگر ب خدا ایمان دارم به قول مریم جان وابسته نمیشم و لذت شو میبرم ومیگزرم. همانطور که شما تونستید از پرادایس با اون همه زیبایی دل بکنید. منم باید بتونم از دلبستگی هام دل بکنم و بگزارم وبرم.
خدایا شکرت که جهان را مسخر ما کردی.خدایا هر چه میبینم اثر انگشت توست.رد پای تو را میتوانم در خلق این چیکن ها وببعی ها و آفرینش این جهان حس کنم. تو مرا چون خودت خالق آفریدی و ممنونم که اشرف مخلوقات تو هستم و در جهان ب این زیبایی و صلح زندگی میکنم.
سلام به خانواده قشنگ و دوست داشتنی ام عباس منش.واااااایییییی چقد جای زیبا و فوق العاده ای هس اونجا.واقعا بهشته.راستشو بخوایید امروز از سرکار اومدم بدجور خسته بودم میخواستم بخوابم.چون طبق عادت باید حتما سریال زندگی در بهشت رو ببینم بعد بخوابم.چندتا دیدم گفتم حالا یه فایلی از سفر به دور آمریکا ببینم.اولین فایل همین بود دیدم.خیلی زیبا و رویایی بود مخصوصا جوجو اردکها.عاشقشون شدم نازن.بابت این برکتهاتون که هروز خدا بیشترشون بکنه انشاالله اصلا خستگی کارم حالیم نشد.دوستتون دارم .سپاس
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام استاد عزیزم،مریم جانم و تمام دوستان
خدای من دیوانه شدم از این همه سرسبزی،اون درختهایی که شبیه تونل کرده بودن جاده رو
پردایس زیبا،خدا رو شکر برای این همه فراوانی
چقدر ثروت خوبه
چقدر خوبه همه چیو باهم داشت
مریم عزیزم چه جمله ی قشنگی گفتین نباید به هیچ چیز چسبید،هرچقدر زیبا اصلا مهم نیس،تجربه ش کن و بگذر
خدا رو شکر که شما هستین این سایت هست،که در مواقعی ذهن چموش بازی درمیاره،بیایم و به زیباییها توجه کنیم و ذهنمون رو بتونیم کنترل کنیم
نمیدونم چند ساعته تو سایتم و دارم سفرنامه رو تماشا میکنم،و خدا رو شکر ذهنم آروم شده
قبلنا تو این شرایط میرفتم اینستا و بیشتر ذهنم بیشتر آشوب میشد وحالم بدتر
اما الان پناه میارم به سایت و خودمو غرق فایلها میکنم
الهی شکر
در پناه الله مهربان باشین
امشب ، که دارم این کامنت رو مینویسم ، خیلییی خوشحالم استاد خیلی خیلی ،اصلا وصف شدنی نیست ، من تصمیم گرفتم مهاجرت کنم استاد ،با اینکه مثل شما تو شهر خودم درآمد خوبی داشتم و درآمدم از الان که اومدم تهران بیشتر بود ،اما تصمیم گرفتم که برم تو دل ترس هام ،و من این کار رو انجام دادم و اومدم تهران ، امروز یکم ترس افتاد تو دلم ،زمزمه های ذهنی من میگفت فاطمه تو که تو شهر خودت بهتر بود ،پدرت مادرت ،شغلت که درآمدش از اینجا هم بیشتره و…. چرا تنها پاشدی اومدی شهر غریب ،با خودم گفتم خدایا خودت هدایتم کن ، یه وویستون رو گوش میدادم استاد از قوانین بدون تغییر خداوند که گفته بودین مثل این مپ های مسیر یاب ،اجازه بدین که خداوند هدایتتون کنه ،گفتم خدایا خودت به بهترین ها هدایتم کن ، خدایا من مردد شدم خودت بهم بگو راه درست چیه باید چیکار کنم ، باورتون نمیشه استاد انگار خداوند این آدم رو برای من فرستاد ، بصورت کاملا اتفاقی با دوستی آشنا شدم ، که فقط و فقط برای این اومده بود تهران که از خانواده ش دور باشه و رو خودش کار کنه ، وقتی حرف میزد احساس میکردم که خداونده که داره با من صحبت میکنه ،خداونده که داره میگه فاطمه تو بهترین کار رو کردی، اصن من دیگه نمیدونم چی بگم استاد،من هدایت خداوند رو با گوشت و پوست و استخونم لمس کردم ،احساس کردم که خداوند بطور واضضح داره بهم میگه چیکار کنم ، و من مطمئن شدم که باید این کار رو انجام بدم ، باید بند نافم رو از خانواده م ببرم و مستقل بشم ، به خودم قول دادم برای تغییر ،و این فایل که بازهم خداوند من رو هدایت کرد که ای بنده من نترس و نگران نباش ، منی که یه جوجه رو بزرگش میکنم حتی اگه مامانش کنارش نباشه ،من روزیش رو میرسونم ،من کمکش میکنم ،من حمایتش میکنم ،پس صددرصد برای توهم میکنم ، متوجه شدم دنیا پر از فراوانیه ، بینهایت فرصت برای موفقیت هست ، انگار این فایل تکمیل کننده صحبت های اون دوست بود که خداوند برای من فرستاد تا بوسیله ایشون من رو هدایت کنه تا قدم هام رو مستحکم تر بردارم ، مطمئن تر باشم از تصمیم درستم و تصمیمی که گرفتم و به خودم افتخار کنم که بین مستقل بودن و مرفه بودن ،مستقل بودن و خودم پول ساختن رو انتخاب کردم ، رو پای خودم واستادن رو انتخاب کردم و میدونم که خداوند با منه ،همراه منه ،کنار منه و هدایتم میکنه ،کمکم میکنه و من میشم همون کسی که باید باشم ، بینهایت ممنونم از شما استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیزم که انسان هارو به پروردگارشون وصل میکنید و کلام خداوند هستید ، یه جهااااان ممنون ازتون استاد برای تمام آموزش های ارزشمدنتون
بنام خداوند بخشاینده و هدایتگر
درود بر استاد موحدم و مریم جون و مایک عزیز
و دوستان ارزشمندم در سفر به دور امریکا
+ استاد عزیز: بریم برای بع بعیامون غذا بگیریم، خدایاشکرت به خاطر این فراوانی در فروشگاه برای غذای حیوانات.
+ مریم جون: میخوایم بریم Co Supply Tractor
Sheep & Goat-Medicated
+ سنگ نمک و مواد معدنی هم خریدن ک خیلی سنگین بود.
+ خیلی بزقاله جالب بود زانو زده بود و غذای روی زمین رو میخورد:)
+ ماهی های دریاچه خیلی بزرگ بودن و مریم جون براشون نون توی آب مینداخت و چقدر شوق خوردن داشتن. خدایا شکرت
و در انتها یک بچه تمساح روی توی آب دیدن که استاد با آب پاش مسیرشو عوض کردن و توی آب رنگین کمان نقش بست چون آفتاب بود و خیلی لذت بخش و زیبا بود. خدایا شکرت به خاطر این زیبایی های بی حد و حصرت:)
+ استاد عزیز: ما داریم میریم تمپا و مدرسه مایک هم میخواد شروع بشه. واقعا این همه استیت پارک زیبا رفتیم ولی اینجا خیلی زیباست و بقول مریم جون هیچ جا خونه ی خود آدم نمیشه و استاد تایید کردن و خداروشکر کردن بخاطر تمام نعمتهایی که به ما داده.
+ مریم جون: ما اینجا توی پارادایس طبیعت رو به تمام معنا تجربه کردیم، تجربه تولد، رشد کردن، تکامل و حتی تجربه مرگ.
+++ هر سال طبیعت اینجا توی زمستون میمیره و توی بهار متولد میشه و این سیر تکاملی رو خیلی واضح تجربه کردم. بعضی از حیوونا توسط بعضیای دیگه خورده میشن و طی این تجربه های تولد و مرگ من فهمیدم که اصلا چیزی به اسم فنا وجود نداره و هیچ وقت هیچ چیزی از دست نمیره بلکه همواره همه چیز در حال دگرگونی به یه چیز بهتر و کاملتر هست، بهمین دلیل فهمیدم که نباید به هیچ چیزی بچسبم، هر چقدر زیبا اصلا مهم نیست، فقط تجربه ش کنم و بگذرم. نگاه کردن به هر نقطه از این بهشت خاطرات زیبای از بودن با طبیعت رو برام زنده میکنه ، تجربه هایی که اگر قبل از اینکه بیام امریکا بهم میگفتن که قراره یه همچین تجربه ی بکری رو از طبیعت داشته باشم اصلا باور نمیکردم.
من فیلم های زیادی رو از اون تجربه ها ضبط کردم و دوست دارم الان با هم یه سری به گذشته و مرور اون زیبایی ها با هم
بزنیم.
به گذشته ی 2 و 3 سال پیش و شایدم یه کم بیشتر.
تصاویر: اینجا همون مزرعه ی 60 هکتاری هست یعنی جاییکه تجربه ی ما از یک شیوه ی متفاوت زندگی شروع شد.
ماجرای مرغ و خروس و گوسفندای ما دقیقا از زمانی شروع شد که استاد اون مزرعه ی 60 هکتاری رو خرید و بعد اومدیم توی پارادایس بعد این مرغا هر روز تخمای بیشتری میزاشتن تا جاییکه اصلا نمیشد از عهده ی خوردنشون و هدیه دادنشون خلاصه مصرف کردن شون بر اومد، این بود که تصمیم گرفتیم بعضی از اون تخمارو هَچ کنیم، طبق معمول استاد از آمازون یک دستگاه سفارش داد و برای هَچ اگر اشتباه نکنم 46 تا هَچ کردیم.
این ماجرا حدوده 3 سال پیش هست و بعد نسل اول به دنیا اومد و یه ذره بعد دوباره نسل دوم رو بارگذاری کردیم.
الان فک کنم حدود یک ماه و خورده ای نزدیک 2 ماهه شونه، دوم رده اینان، تولید دوم رو که گذاشتیم یهو دیدیم که یکی از جوجه هامون کورک شده، بعد بچه هاش بدنیا اومد، خیلیم مراقب بچه هاشه و میگه نزدیک نشینو …
این وسط چند تا هم زمانی هم تو طبیعت رخ داد، یعنی یکی از مرغامون کُرک شد و یکی از اردکامونم رفته بود بصورت خودجوش یه جایی رو لابلای سنگا پیدا کرده بود و برای خودش تخم گذاشته بود و روشون خوابیده بود که ما یهویی
بسمتش هدایت شدیم.
من همیشه دوست داشتم یه تجربه ی جالب از بودن توی مزرعه رو تجربه کنم که به شکل مزارعی که توی کارتن های مورد علاقم دیده بودم، یادمه همیشه طبق عادتم هر وقت ک یک مورد جالب از حیوون یا طبیعت رو میدیدم به شیوه ی شخصی خودم یعنی فیلم و عکس گرفتن تحسینش میکردم، بدون اینکه حتی دوباره اون تصاویر یا فیلمارو ببینم.
این خاصیت ذاتی من بوده. (مریم جون)
بعدا فهمیدم این مهمترین قانون جهان هست، یعنی تمرکز بر نکات مثبت و توانایی دیدن زیبایی ها. منم این حس شمارو مریم جون دارم که مطمئنم تو زندگیم تجربه ش خواهم کرد. خدایا شکرت:)
استاد عزیز؛ این بزغاله مون تازه بدنیا اومده ، یه ماهشه ، از همین الانم داره بوی بز میده، مهر و محبت استاد رو می بینیم و میریم یه آهنگ زیبارو با تصاویر ببینیم – خدایا شکرت:)
سازِ زمانه کوکه کوک
حالِ من و تو خوبه خوب
پای به پای من بیا
دست به دست من بکوب
چه حال خوب و سرخوشی
پشت به پشت من بیا
دلت نلرزه قُرص قُرص
ُمشت به ُمشت من بده
به روزگارمون بخند
که خنده ی تو عالیه
خیالتم که تختِ تخت
خدا همین حوالیه
مریم جون: امروز میخام یه شیرین کاری از جوجه ها بهتون نشون بدم، ببین با هندونه چیکار کردن، کلا مرغا خیلی نازن، با هم جنگ میکنن، کارای بامزه میکنن یعنی گزینه های زیادی برای زیبایی و سرگرمی دارند، خاک رو میکنن، حرکت سر و بدن شون خیلی جذابه، خمیازه میکشن، بدنشو میکشن، زیر آفتاب لم میدن ، دوست دارن همه چیزو بخورند، یعنی دنیای اطرافشونو با نوک زدن بهش تجربه میکنن، و من عاشق این همه زیبایی تمام نشدنیِ این موجودات دوست داشتنی هستم.
کلا اعتقادم این هست که این موجودات با تمامی زیبایی هاشون مسخر ما شدن تا لذت خوردن شون رو هم ببریم.
خلاصه مرغا خیلی گزینه دارن، یکی از مورد علاقه ترین چیزای من اون زمان برای کنترل ذهن بود، حتی گاهی هم با مایک میرفتیم سربه سرشون میزاشتیم.
+++ استاد عزیز: وای آدم لذت میبره، از این همه فراوانی ، از این همه زیبایی ، چقدر قشنگه، چقدر جذابه آدم احساس کنه خلقی رو انجام داده با اینکه ما خودمون مخلوق خداوندیم،
+ وقتیکه یه کمکی میکنیم به خلق یه سری موجودات، چقدر آدم احساس خوبی داره، چقدر احساس لذت داره.
بیه بیه استاد:))))
خدایا شکرت به خاطر این بهشت بی نظیر و پر از نعمت و برکت و ثروت و فراوانیت.
دوستتون دارم الهی وار…
باید اعتراف کنم که امروز دریافتم بی نظیر بودن استاد یه طرف شگفت انگیز بودن خانم شایسته با این همه مهارت یه طرف
واقعا خانم شایسته یه انسان استثناییه به نظرم
مگه میشه چنین خانم کدبانو و همه فن حریفی داشت و عاشق نبود
واقعا خوش به حال استاد
خانم شایسته واقعا بهتون افتخار میکنم با این همه توانایی
هم در کار هم در منزل هم برای انجام یه سری کارهای استثنایی مثل کندن پوست مرغ وگوسفند
واقعا باورم نمیشد وقتی شنیدم اول فکرکردم استاد شوخی میکنن
واقعا خیلی با حالید خیلی به هم میاید
لذت بردم
امیدوارم از نزدیک ببینمتون به زودی
بنام خدای فراوانی ها
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام ❤️
نشانه روزم رو زدم و هماهنگی این فایل با دوره سپاسگذاری که شرکت کردم راجع به توجه به حیوونا بوذ واسم خیلی جالب بود
با اینکه خونمون پر از حیوون های اهلی هست ولی کمتر بهشون توجه میکردم
جالب اینکه وقتی داشتم فایل نگاه می کردم از بس به مرغ و خروس ها عشق دادم ، در خونمون باز بود دیدم یه مرغ و خروس اومد صاف رفت تو اطاقم
ای خدا مگه میشه
این دفعه که مرغ رو نگاه کردم واقعا طرز نگاهم بهش تغییر کرد
انگار عمقی تر و با توجه تر نگاهش کردم
تازه همین الان هم صداش میاد انگار یکیشون تخم گذاشت
مرغ هامون که کرچ میشدن من واقعا میترسیدم برم لحظه به دنیا اومدن جوجه رو ببینم
فکر میکردم جوجه خیسه الان ببینمش یا بهش دست بزنم ضعیفه میمیره
و با دیدن اسن فایل ترسم ریخت
مخصوصا وقتی بچه های بز رو دیدم احساسم بهتر شد
واقعا ترس هامون الکی هست و این یکی از درس های این فایل برای من بود
تحسین میکنم این همه فراوانی رو
اینکه واسه حیووناتون ارزش قائلین و تو انتخاب غذاشون هم دقت میکنین
اینکه حیوونا جای شکرگذاری دارن
همینه نگاهشون میکنیم
همینه صداشون رو میشنویم
همین که ازش تو خیلی چیزها الگو برداری میکنیم
همین که بهمون تو یه سری مسائل کمک میکنن
همینکخ ازشون حس خوب می گیریم
اینا همه چند تا از فایده های حیووناست
یه نکته جدید هم مریم جون گفت که اوایل واسه کنترل ذهن خیلی می رفته پیش حیوونا و اینو سعی میکنم که عملی کنم چون تا الان فقط از طبیعت استفاده می کردم
الان می دونم که از حیوونا هم میشه کمک گرفت
الهی شکر به این همه زیبایی و فراوانی و نعمت
الهی شکر الهی شکر الهی شکر
آقا شما الیگیتور دارین توی پارادایس 😳😳😳
من فرقشون رو نمیدونم ، کروکدیل یا سوسمار یا تمساح … کدومش کدومه ؟ همون الیگیتور
آخه چطور ممکنه 😂😂 من بودم آگهی میزدم توی دیوار ، یه عدد الیگیتور ، مبلغ ۵۰۰ دلار میدیم بیاین ببرینش 😂😂
الهی شکر به این همه زیبایی پارادایس .خدا رو شکر . چقدر اون موقع بکر بوده و چقدر شما روش کار کردین تا این شکلی شده. الهی شکر
بسیار بسیار ذوق کردم.
خدایا شکرت برای این همه زیبایی و فراوانی.
تو این فایل کاملا میشد اینا احساس کرد.
امروز وقتی داشتم چمدونم میبستم برای مسافرت.مونده بودم کدوم وسایل جم کنم . با تمام چشم پوشی ها وندیدن ها سه تا چمدون جم کردم که بردنشون برای ی خاتم تنها سخت و سنگین بودم. این فایل هدایتی بود برای من تا درک کنم جهانم پر از فراوانی و زیباییهو همیشه هم هست و بیشترم میشه. پس اگر ب خدا ایمان دارم به قول مریم جان وابسته نمیشم و لذت شو میبرم ومیگزرم. همانطور که شما تونستید از پرادایس با اون همه زیبایی دل بکنید. منم باید بتونم از دلبستگی هام دل بکنم و بگزارم وبرم.
خدایا شکرت که جهان را مسخر ما کردی.خدایا هر چه میبینم اثر انگشت توست.رد پای تو را میتوانم در خلق این چیکن ها وببعی ها و آفرینش این جهان حس کنم. تو مرا چون خودت خالق آفریدی و ممنونم که اشرف مخلوقات تو هستم و در جهان ب این زیبایی و صلح زندگی میکنم.
باسلام خدمت دوستان عزیزم
این فایل نشونه من بود
چقدرفراوانی ونعمت درزندگی استادوجودداره وهرروزبیشتروبیشترمیشه چون باجون ودل به قوانین عمل کردندواین هم نتیجش خدایاشکرت
چقدرباورفراوانی من تقویت شدخدایاشکرت
این ببیی هاوخریدغداشون واون سنگ نمک که استادتوقدم۲درموردش صحبت کردند
چقدرغذادادن به ماهی هاجذابه واون قایق تواب
واین الیگیتورزیباکه تواین پرادایس من بادیدنش ترسی نداشتم جالب بودبرام ولی اگه جای دیگه میدیدم اولش میترسیدم ولی درکل ترس هام کمترشده خدایاشکرت
به دنیااومدن جوجه هاوبعداز۳سال اینقدرزیباوبزرگ شدندوازدیدنشون لذت میبریم خدایاشکرت
این بزعاله چقدرزیبابودتوبغلداستاد((تازه داره بوی بزمیده🤣🤣🤣
این تراکتورزیباواین همه فراوانی ونعمت رودرپرادایس بایدتحسین کرد
عجب صحنه ای منم مثل خانم شایسته خیلی لذت بردم ازدیدن نوک زدن این هندونه وکدو🤎🤎🤎توسط مرغ های نازنین
به قول خانم شایسته هرجیزی روکه تجربه کردیم بایدازش بگزریم وبهش وابسطه نشیم
وای خدایاشکرت حالم خیلی خوبههههههههههه
درپناه الله یکتاشادوسربلندوسعادتمندوثروتمنددردنیاواخرت باشید
احمدفردوسی
۱۴۰۱/۲/۲۳
بنام الله هدایتگرم به سمت زیبایی ها😍
سلام به همه عباس منشی های گل و با انرژی
وای این فایل بی نظیر بود چقدر فراوانی دیدیم فراوانی مرغ و خروس و ماهی و درخت و غذا و امکانات
چقدر حال آدم های اینجا خوبه چقدر با خودشون در صلح هستن
حتی حال حیوانات اینجا هم خوبه چقدر آروم و دوست داشتنی هستن چقدر زندگی اینجا قشنگه انگار خود بهشته
من در این فایل ها چیزی جز زیبایی و حال خوب نمیبینم آسمون پارادایس و درختانش همیشه تحسین من رو برانگیختن
اصلا رنگ آسمون و درختا عجیب آرامش داره
انگار همه چی مسخر شده برای این انسان های هدایت شده
انگار خدا تمام کارهاش گذاشته کنار داره به امورات اینا رسیدگی میکنه
البته حقشون هم هست اینا بندگان توحیدی خدا هستن اینا فقط به خودش توکل میکنن خدا هم جبران میکنه واسشون
اینا شجاع هستن و در مسیر هدایت الله جلو میرن و تسلیم هستن
خدایا شکرت که دارم این چیزها رو میبینم تا باور کنم میشه
میشه اگه منم با خودم در صلح باشم و به زیبایی ها توجه کنم و توانایی کنترل ذهن در شرایط نامناسب رو داشته باشم
استاد جان و مریم جان و مایک عزیز. خیلی دوستتون دارم❤️ الهی که خوشی هاتون هر روز بیشتر بشه
سلام به خانواده قشنگ و دوست داشتنی ام عباس منش.واااااایییییی چقد جای زیبا و فوق العاده ای هس اونجا.واقعا بهشته.راستشو بخوایید امروز از سرکار اومدم بدجور خسته بودم میخواستم بخوابم.چون طبق عادت باید حتما سریال زندگی در بهشت رو ببینم بعد بخوابم.چندتا دیدم گفتم حالا یه فایلی از سفر به دور آمریکا ببینم.اولین فایل همین بود دیدم.خیلی زیبا و رویایی بود مخصوصا جوجو اردکها.عاشقشون شدم نازن.بابت این برکتهاتون که هروز خدا بیشترشون بکنه انشاالله اصلا خستگی کارم حالیم نشد.دوستتون دارم .سپاس