«تجربه‌های من از اعتماد به نشانه‌ام» - صفحه 121


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری
    106MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی
    23MB
    25 دقیقه

این صفحه ساخته شده تا در بخش نظرات آن‌، فقط داستان‌های‌تان درباره جزئیات و شروع مسیری هدایتی نوشته شود که با کلیک روی دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» آغاز شد.

اینکه چطور آن نشانه‌ را تشخیص دادید‌؛

و آن نشانه‌ها چه زنگ‌هایی در وجودت به صدا درآورد و به چه تصمیماتی انجامید؛
و چه پله‌های متوالی از قدم‌های پی در پی را یکی پس از دیگری به تو نشان داد‌؛
و چه «تغییراتِ از اساس متفاوت با رویه‌های قبلی‌ات» را در شخصیت و در وجودت رقم زد‌؛

و چطور از میان هزاران شیوه‌‌، روند و مسیری برایت سَرَند و غربال شد که بهترین‌، نزدیک‌ترین‌، لذت‌بخش ترین‌، پرثمرترین و قابل اجراترین شیوه با امکانات‌ و شرایط آن لحظه‌ات بود.

و در نهایت‌، ادامه دادن در آن مسیر مهارتها‌، تجربه‌ها‌، ایمان و عزت نفسی را در وجودت ساخته که بین شمای کنونی و آدم قبلی فاصله انداخته و نسخه‌ی با ایمان‌تر در شخصیت‌‌ات ساخته که گوش به زنگ پیغام نشانه‌ها و بنیان کردن تمام جنبه‌های زندگی‌اش بر جدّی گرفتنِ مسیر هدایتی‌ نشانه‌هاست.

داستان هدایت تو به نشانه‌هایی که برای حل مسائل‌تان به آنها هدایت می‌شوی‌، و قدم‌های عملی و تکاملی‌ای که در جهت آن هدایت برمی‌داری و تجربیاتی که-در ادامه- برای‌ اشتراک با این خانواده در این صفحه نوشته می‌شود‌، از دل اعتمادی ناب متولد می‌شود که‌ -حتی با وجود نجواهای ذهن‌تان-، نسبت به  ساز و کار هدایت‌گونه‌ی خداوند‌، در قلب‌تان می‌سازید و به قول خداوند:

ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بمَِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ
أُوْلَئكَ عَلىَ‏ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. بقره

این جریان هدایت که همواره در جهان جاری است‌، فقط آنهایی را با خود همراه می‌سازد که تقوا پیشه کرده و ذهن‌شان را کنترل می‌کنند و به نشانه‌ها اعتماد می‌کنند و تسلیم‌ مسیر هدایت‌شان می‌شوند و  رستگاران‌ و متبرّک شدگان آنها هستند.

زیرا خداوند هرگز برای یاری ما‌، قوانینش را نقض‌، معلق یا موقتاً غیر فعال نمی‌کند‌، بلکه به شیوه‌های کاملاً طبیعی‌، منطقی و هماهنگ با سازو کار جهان‌ هدایت خود را به سمت‌تان جاری می‌سازد.

ما از طریق ایده‌ها و نشانه‌هایی هدایت می‌شویم که  به واسطه‌ی قرار گرفتن یک کلمه یا جمله‌، یا خواندن داستان و تجربه‌ای که برای‌مان الگو می‌شود‌‌ و مرز ناممکن‌ها را در ذهن‌مان جابه جا می‌کند‌، یا راهکاری که دیگری برای مسئله‌ای متفاوت اجرایش کرده‌، یا گوش دادن به یک فایل و درک یک مفهوم از آن و…‌، به ما الهام می‌شود.

نقطه مشترک این نشانه‌ها این است که‌ همه‌ی آنها‌، «پیغامی واضح از اولین اقدام برای حل مسائل‌مان» را در دل خود دارند.

پیغامی که فقط و فقط برای خودمان و از طریق خودمان قابل تشخیص و قابل درک است.

زیرا این وعده‌ی خداوند است که:

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ

گفتيم همگى از بهشت فرود آييد، پس چون از جانب من هدايتى براى شما آمد، آنان كه از هدايت من پيروى كنند هرگز بيمناك و اندوهگين نخواهند شد. بقره 38

نکته مهم:

در راستای هدف‌ما درباره نظم بخشیدن به محتوای سایت‌، در این صفحه فقط نظراتی منتشر می‌شود که درباره داستان و مسیر هدایت شده‌ای که به واسطه استفاده از دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» نوشته‌اید.

منتظر خواندن داستان‌ها و روندی هستیم که در مسیر هدایت‌تان طی می‌کنید و نتایجی که پله به پله شما را رشد و به مرحله‌ی بالاتر هدایت می‌کند.

وقتی از قدرت کانون توجه‌مان برای دیدن‌، به خاطر آوردن و مرور کردن مسیر این هدایت استفاده می‌کنیم‌، یعنی با نوشتن درباره جرئیات این مسیر‌ و به اشتراک گذاشتن با سایر اعضای خانواده‌‌مان‌، صدق بالحسنی می‌شویم‌، آرام آرام‌، جنس محکم‌تری از ایمان و یقین در وجودمان نهادینه می‌شود که جانمایه و شخصیت ما را تغییر می‌دهد و به قول قرآن‌، چشمان‌مان را برای تشخیصِ بهتر و دقیق ترِ نشانه‌های هدایت بیناتر می‌کند.

1828 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کیمیا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1929 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاءُ مِنْ مَحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ کَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِیَاتٍ ۚ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُکْرًا ۚ وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ

    براى وى هر چه مى‌خواست از بناهاى بلند و تندیسها و کاسه‌هایى چون حوض و دیگهاى محکم بر جاى، مى‌ساختند. اى خاندان داود، براى سپاسگزارى کارى کنید و اندکى از بندگان من سپاس گزارند.

    سلااااااام به همه دوستان خوب عباسمنشی ام

    این کامنت رو زمانی می‌زارم که در آخرین روزهای اردیبهشت هستیم و هر لحظه در حال لذت بردن از زیبایی های بهاری هستم و و محو اینهمه قشنگی های خدا هستم زیبایی های که اینهمه سال وجود داشته و من نمیدیدمش

    امروز صبح وقتی بلند شدم از خواب هدایت خواستم و نشونه ها اومد که چکار کنم همچی دست به دست هم داد تا من امروز نشونمو بگیرم

    و منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است چون برمی اید مفرح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب

    نشونه امروز من احساس خوب= اتفاق خوب بود

    انگار میخواست خدا بهم بگه ببین کیمیا الان که تلاش کردی آگاهانه حست رو خوب نگهداری بخندی شاد باشی و حال خوبتو به دیگران هم هدیه بدی و در یک کلام احساست رو خوب نگهداشتی من چه اتفاقات خوب رو بهت هدیه دادم

    الان که دارم می‌نویسم در بهترین حالت خودمم صدای پرندگان که از پنجره اتاقم میاد و صدای ویالونی که حالم رو اصلا عاااااالی کرده و وجود عزیزترینم کنارم و از همه مهمتر آرامش و خوشبختی که الان دارم و تا دو روز پیش بخاطر نداشتن کنترل ذهن نداشتمتش

    می‌خوام بگم شرایط تا زمانی که من خودم آگاهانه تصمیم نگرفتم حسم رو خوب کنم تغییری برام نکرد و خیلی راحت زمانی که من نشونه رو دیدم گفتم آره من خودم خواستم تغییر کنم خودم گفتم کیمیا کافیه دیگه تو این حال نمون که اتفاقات بدی در انتظارت هست من خودم بودم که گفتم دیگه باید توجهم رو ببرم رو موضوعات مثبت زندگیم و بعد انفجاااااااری اتفاقات خوب پیش اومد پشت سر هم

    به قول استاد وقتی درک کنی احساس خوب = اتفاقات خوب اونوقت هست که زندگی در بهشت رو تجربه میکنی

    اونوقت هست که میتونی از همچین لذت ببری بلند بلند بخندی

    اونوقت هست که شکرگزار هستی و آرومی و می‌دونی قراره فقط اتفاقات خوب پیش بیاد

    اون موقع هست که احساست رو خوب نگه می‌داری و باور داری که لاجرم اتفاقات خوب قراره برات پیش بیاد

    اون موقع هست که میتونی هدایت الله رو از نجوای شیطان تشخیص بدی و مسیر درست رو پیش بری

    اون موقعی که راحت بتونی بگی ما رأیتُ الّا جمیلاً « چیزی جز زیبایی ندیدم» اون وقت هست که هدایت میشی نور میتابه به زندگیت وقتی ایمان داری خدا هر لحظه کنارت هست باور داری تو هیچوقت تنهات نمی زاره و همیشه دستت رو گرفته همیشه کنارت هست همیشه مسیر رو نشونت میده

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    مهری کریمی گفته:
    مدت عضویت: 55 روز

    به نام خداوند عزیزم که من خداوندم رانام گذاشتم عشقم اوعشق است وسرشارازعشق خدایا شکرت که ماراهدایت کردی سلام استاد عزیزم قوربونت برم استاد عزیزم .می خوا هم درباره ی نتایجم حرف بزنم من و شوهرم قبل ازاین که شمارابشناسیم زندگی بسیار دشواری داشتیم مریض بودیم همیشه به دکتور می رفتیم و همیشه دعوا داشتیم وروابطی بسیارسردی داشتیم با خانواده ام و خانواده ی شوهرم همیشه می گفتیم مابی کسیم هیچ کس مارانمی خواهد ولی خداروشکرکه خداوند ماراهدایت کردوتوراسرراهمان گذاشت استاد عزیزم بسیار بسیار خوش حالم وسپاس گزارتم از وقتی شماراشناختیم زندگی ماسرشارازعشق وشادی شده قوربونت برم استاد عزیزم ما پارسال باشمااشنا شدیم در این تاریخ 1403/1/15خدایاشکرت قشنگترین روز زندگیم بودآن روزشوهرم آمد خانه و گوفت مهری گوفتم جانم گوفت امروزدرتلگرام درکانالی فایلی برچشمم آمد وبازش کردم وگوش کردم می گه همه چیز به افکارمان بستگی داره وهمه چیزباوره ومن برایم بسیار جالب بود وازآن روز زندگیمان شروع کرد به تغیرکردن وفایل هارابرایم فرستاد وهرروزوهرثانیه گوش می کردیم استاد عزیزم باگوش دادن به فایل های تو به آرامش می رسیدیم قوربونت برم استادعزیزم خداوند هرچی راکه می خواهی رابهت بده آمین.واولین نتیجه امان این بود که ماسلامتیمان رابدست آوردیم مانمی توانستیم هیچ کاری را انجام دهیم همیشه دارو مصرف می کردیم الان سالم سالمیم خدایا شکرت این بزرگترین ثروت است برای ما من الان هیچ دارویی در یخچال ندارم همه ی آن هارادورانداختم و این زمستان یک بار یادوبار سرماخردگی گرفتیم هیچ دارویی رامصرف نکردیم بچه هایم هم با آب لیمو وعسل کوه ما می خوردیم خوب می شدیم خدایا شکرت برای این همه نتیجه های بزرگی که گرفتیم استا عزیزم رابطه ام با شوهرم خوب شدخدایاشکرت و.او.مارا پیش نزدیکانم وفامیل هایم نمی برد 10سال بود که ازدواج کرده بودم اومن رانمی بردولی از وقتی که شروع کردیم به گوش دادن وعمل کردن به چیزهایی که میگی اومارابرد به خانه ی همه ی فامیل هایم خدایا شکرت وبسیارخوش حال شدم وایمانم به عشقم بیشتروبیشرشد.ومن شروع کردم باشوهرم به نوشتن من 15دفتررانوشتم از پارسال نوشتن معجزه می کندنتایج بعدیم این بود که من طلا نداشتم هیچی استادعزیزم نوشتم و چیزی که می خواستم را تصور می کردم وهرروزمی گوفتم خدایا شکرت برای زنجیرقشنگی که خریدم وعکسش را داشتم ونگاهش می کردم استادعزیزم چوارماه شدوآن زنجیرراخریدم خدایا شکرت بسیار هیجان زده شدم خوش حال شدم وگوفتم این قانون جواب می دهد خدایا ماتا حالا تورانشناخته بوبودیم تورابه ما خدایه دیگه ای گوفته بودنندوادامه دادم نوشتم که گوش واره می خواهم هر نتیجه ای که می گرفتم من را بیشتروبیشترهل می دادبه سمت چیزهای بزرگترومن راقوی تر می کرد خدایا شکرت وبعد دوماه هم گوشواره هاراهم خریدم سه دست گوشواره خریدم خدایا شکرت ایمانم روزبه روزبیشتروبیشترمی شدبه خالقم وگوفتم من نوشتم و اتفاق افتاد خدایا شکرت همه ی این ها به لطف توست استادعزیزم که خداوند تورا سرراهمان گذاشت وبعدی این بود که من بسیار خوش حال بودم احساس خوبی داشتم آرامش داشتم که می گوفتی احساس خوب اتفاقات خوب احساس بعد اتفاقات بدروزبه رو خوش حالترومهربان تر.می شدم باورم نمی شه این قدرتغیرکردم خدایا شکرت می دانی استادعزیزم هرکس من را می بیند می گوید تو دیوانه شدی یامست کردی ازنزدیکانم این قدر احساس عالی دارم خدایا شکرت وشروع کردم به دوست داشتن خودم وقوربون صدقه رفتنه خودم .که دلم نمی آمدجلوی آینه برم جلوی آینه این قدر تمرین کردم وهرفایلی که گوش می کردم رابارهاوبارها گوش می دادم و به آن هاعمل می کردم و نتیجه هاروزودبه زودمی دیدم و توگوفتی تا خودتان رادوست نداشته باشید و به خودتان عشق ندهید هیچ کس هم برای شما ارزش قائل نیست مردم ونزدیکانم کسانی که همیشه باماسردرفتارمی کردنند الان به ماعشق میدهند ودرکارهایمان بدون این که به آن هابگیم کمکمان می کنندوبه ما احترام می گذارند و قوربون صدقه ی مامی روندخدایاشکرت من درزمستان گوشیم افتادوشکست ونارحت شدم به خاطر گوشی ناراحت نشدم به خاطر عکس هایی که توش بودن ناراحت شدم ولی یک ساعت نشد که به حرف های توفکرکردم که گوفتی هر اتفاقی که می افتدبگو داره به نفح من می افتدهرچی پیش بیاد خوش بیادوبه این فکر کردم که من قراره گوشی قشنگ دیگری رابخرم ودرجاهای جدیدوباانسان های جدیدی که باماهم فرکانس هستند قراره عکس بگیرم..وزوداحساسم راخوب کردم وهرروزمی نوشتم خدایا شکرت برای گوشی قشنگی که خریدم .ویک ماه نشدشوهرم برایم گوشی خریدومن راسورپرایزکردوبسیارخداوندم راشکرکردم ولی هیجان زده و شک زده نشدم برای گوشیم خوش حال شدم که من زندگی خودم راخلق می کنم ولی من الان باور دارم وایمان دارم ویقین دارم که من هرچی که بخواهم رامی توانم بدست بیاورم خدایا شکرت که زندگی مارادست خودمان گذاشتی وبرای عیدماپول نداشتیم برای خرید لباس برای عیدومن می گوفتم لباس می خرم ونوشتم رنگش راوتجسم کردم که خریدم وپوشیدم واین قدردرتنم زیبا هستند وذوق می کردم ..دو روز مانده بود برای عید ومن رنگش راهم انتخاب کرده بودم ورفتیم به بانه ماالان درده زندگی می کنیم ولباسم را خریدم ودوختمش برای جشن رنگ نارنجی وپوشیدم این قدر قشنگ و زیبا بوددرتنم خدایاشکرت آن هم رابدست آوردم روزبه روزپیشرفت خدایاشکرت یکی ازنزدیکانم زنگ زد.وگوت مهری توروخدا چیزی بهت می گم ولی راستش رابگوتوچرا پول هم نداری ولی می گی این رامی خرم ماشین می خرم طلا می خرم برای چیست این قدر امید واری توروخدا به من بگو .گوفتم امیدم به خدایی هست که می گه به من ایمان داشته باشیدبندگی من را کنید هرچیزی را بخواهیدبه شمامی دهم من به خالقم وعشقم امیدوارم همیشه .گوفت تو خیلی شکرگزاری وقوربون صدقه ی مردم می ری منم دوست دارم اینجوری باشم مثل توگوفت نمی توانم گوفت تو خیلی قوربون صدقه ی خوتت می ری ومی گی خدایا شکرت این قدرزیبایم ولی من نمی توانم ولی اونم فایل های توراگوش می کرد ولی به آن هاعمل نمی کرد ولی گوفتم زندگی من باگوش کردن به استاد عزیزم این همه تغیرکرده من قبلاً اینجوری نبودم خیلی افسرده وغمگین بودم ..و استاد عزیزم همیشه به حرف های مردم ونزدیکانم فکرمی کردیم ولی الان برایمان مهم نیست کی چی می گه وکی چی نمی گه زندگی خودمان رامی کنیم و زندگی سرشارازعشق وآرامش داریم خدایا شکرت استادعزیزم قوربونت برم تودستی بودی ازدستان خداوندم ورهرروز تمرین هایم را انجام می دهم فانوس دریایی وستاره ی قطبی .وکلی نتیجه به دست می آورم هرروز.توجه به داشته هایم می کنم وشکرگزاریم رامی کنم وهرروزنعمت ها وثروت وشادی و سلامتی وارد زندگیم می شود خدایا هزاران هزاربارشکرت که ماراهدایت کردی.والان روی باورهایم کارمی کنم هر روزبه فایل هایت گوش می کنم هدفم رامی نویسم .الان دوست دارم برم به بانه درآن جا زندگی کنم این جا رادوست دارم ولی دوست دارم پیشرفت کنم و تجربه های دیگه داشته باشم وتومی گی مهاجرت انسان را بزرگ می کند منم دوست دارم وهرروزکارمی کنم وتجسم می کنم و ماشین هم نداریم والان روی آن ها کارمی کنم وایمان دارم در این سال جدید چون آن چیزهای دیگه رابدست آوردم ایمان دارم به تک تک چیزهای دیگه ام می رسم همه چیز تکاملی تکاملی طی می کنم احساسم راخوب نگه می دارم وخودبه خود اتفاقات وچیزهایی که می خواهم رابدست می آورم چون من عشقی دارم که بی نهایت مهربان و بخشنده است قوربونت برم خالقم دوست دارم ومی نویسمش هرروز.می خواهم با خانواده ام بیاییم پیش تو وتوراملاقات کنیم ومی دانم می آیم چون به خداوندم ایمان دارم.تلویزیون ما قبل ازاین که تورابشناسیم همه شبکه های دیگه فیلم ها واخبارها راخذف کردیم.فقط کارتون داریم برای بچه هایم هرچی تومی گی را انجام می دهیم روزبه روز نتیجه می گیرم و زندگی ما روزبه روزتغیرمی کند وسرشارازعشق وآرامش می شود خدایا شکرت و چیزهای که می خواهم و خانه ام را کشیدم وروی سقف خانه ام روبروی تخت چسپاندم وهرروزتجسم می کنم که آن را دارم ودرآن زندگی می کنم خدایاشکرت.برای این قانون بدون تغیرت واین همه نتایجی که گرفتم ازت سپاس گزارم استادعزیزم قوربونت برم.والانم هرکسی که در برابرم بدی کرده باشد.قبلا ازش بدم می آمد ولی الان هیچی به دل ندارم.وهمه مردم وعزیزانم رادوست دارم وآن هاهم من رادوست دارند خدایا شکرت که این زندگی این قدر شیرین وزیبااست و تمرین های صبح من این هاراخیلی دوست دارم که مگه امروزدوست داری چه اتفاقاتی را تجربه کنی ومی نویسم و اتفاق می افتد خدایاشکرت که زندگی خودمان رادادی دست خودمان خدایاشکرت که هستی ،قوربونت برم استادعزیزم که زندگی ما این قدرتغیرکردبافایل های توخدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مهرو آزرده گفته:
      مدت عضویت: 850 روز

      دوست عزیزم سلام

      از دیروز ک کامنت شما رو خوندم ،تا امروز تمام جملاتت تو ذهنم نقش می‌بست.من زیاد کامنت میخونم اما فقط بعضی هاشه ک خیلی تاثیر گذار و جذابه و حتی میشه گفت چکیده ای از درسهای استاده ک بصورت عملی اجرا شده و نتایج و تجربه شخصیه ی شاگرد از عمل کردن ب درسهای استاد رو نشون میده و اون کامنت شماست.

      خیلی براتون خوشحالم ک به بعضی از خواسته هاتون رسیدید.مطمعنا با همین فرمون پیش برید به بقیشم می‌رسید.خیلی خوب قانونو درک کردید،این که مابین هر جمله ای ک میگفتید یه بارم خدایا شکرت مینوشتید،نشون از شکرگذاریه بی اختیارتونه ک اصلا نهادینه شده و دید سپاسگزارانه شما به جهانو میرسونه.

      دوباره چند بار کامنت شما رو خوندم و از کارهایی ک شما انجام دادی و نتیجه گرفتی الگو برداری کردم.

      مرسی از اینکه نتایجتو با ما به اشتراک گذاشتی و مرسی از سایت برای فراهم کردن چنین محیطی ک تا مشکلی پیش بیاد میام دنبال راه کار اینجا میگردم.خدا حفظتون کنه.عاشقتونم……

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    پرستو کردوانی گفته:
    مدت عضویت: 259 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    نمیدونم کجای این دنیا هستم کجا وایستادم

    من به زمان بندی خدای مهربانم اعتقاد دارم ولی نمیدونم چرا گاهی دیر میشه !!!

    خدا جانم هدایتم کن به بهترین راه درست

    چقدر دلم می‌خواد بزودی بیام اینجا از نتایج و نشانه هایی که هدایت شدم بنویسم و به اشتراک بزارم

    آمین

    من بار ها و بارها مورد لطف خدای مهربانم قرار گرفتم

    و شکرگزار بودم و همیشه هستم

    چقدر معجزه کرد خدای مهربانم برام که نه من بلکه هر کی شنید متحیر ماند ، خدایا سپاسگزارم یه دنیا

    خدایا کمکم کنتا ایمان ام بیشتر شود تا باورهام قوی شود تا دلم آرام شود تا بیشتر تو مسیر درست قرار بگیرم خدااااااجانم هدایتم کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    پرستو کردوانی گفته:
    مدت عضویت: 259 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    نمیدونم کجای این دنیا هستم کجا وایستادم

    من به زمان بندی خدای مهربانم اعتقاد دارم ولی نمیدونم چرا گاهی دیر میشه !!!

    خدا جانم هدایتم کن به بهترین راه درست

    چقدر دلم می‌خواد بزودی بیام اینجا از نتایج و نشانه هایی که هدایت شدم بنویسم و به اشتراک بزارم

    آمین

    من بار ها و بارها مورد لطف خدای مهربانم قرار گرفتم

    و شکرگزار بودم و همیشه هستم

    چقدر معجزه کرد خدای مهربانم برام که نه من بلکه هر کی شنید متحیر ماند ، خدایا سپاسگزارم یه دنیا

    خدایا کمکم کنتا ایمان ام بیشتر شود تا باورهام قوی شود تا دلم آرام شود تا بیشتر تو مسیر درست قرار بگیرم خدااااااجانم هدایتم کن

    من به خودم و خدای خودم تعهد می‌دهم تا این روح خدایی را به لیاقتش برسانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    فاطمه خانم گفته:
    مدت عضویت: 1341 روز

    سلام استاد عزیزم چقدر به این فایل نیاز داشتم

    خدای مهربانم برای تو مینویسم هر ثانیه بیشتر از ثانیه قبل نیازمند هدایتت هستم

    ترس های من به کارهایی وادارم میکنه که باعت خطاها و تصمیمات اشتباه متوالی میشه

    معبودم به من سر و سامون بده تنها تویی که میتونی هدایتم کنی

    تنها هدایت های توسط که بهش اعتماد و اطمینان دارم

    خدایا با چشم های گریان ازت میخوام من رو به سالم ترین شکل ممکن به هدفم برسونی

    خدایا من فقط راه تو رو میخوام

    تک تک سلول هام و وجودم داره ازت درخواست میکنه زیبای من

    دست نوازشت رو بر سر من و تمام مخلوقاتت بکش تنهامون نذار دوست دارم زندگیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    کوثر فریدونی گفته:
    مدت عضویت: 235 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم

    من اولین بارم هست که کامنت میزارم خیلی وقت هستش که تو سایت عضو هستم همیشه دوس داشتم که شنونده باشم تا اینکه حرف بزنم .

    اما همیشه از شما می‌شنوم که میگید باید رد پاهاتون رو بگذارید تا هم به خودتون کمک کنید هم به کسانی که این کامنت هارو میخونن.

    میتوانم با جرأت بگویم با شما آشنا شدن قشنگترین اتفاق زندگیم بوده وهست .

    از خدا سپاس گزارم برای نعمت وجود شما در این کره خاکی وبعد در زندگی خودم .

    استادمن همیشه در کودکیم این احساس رو با خودم داشتم که خدا در درون من وجود داره با اینکه خیلی کودک بودم اما قدرتش رو تو وجودم لمس میکردم .

    بزار باز کنم مسئله رو برای شما و دوستان چون اولین بارم هستش که کامنت میزارم تا بیشتر همدیگر رو بشناسیم .

    من در یک خانواده مذهبی به دنیا اومدم که پدرم فوق‌العاده حساس به دین است و کلی باورهای اشتباه که میشه گفت ما هم چون اونجا بزرگ شدیم قطعا بیشتر اون هارو پذیرفته بودیم اما با بعضی هاشون مشکل داشتیم اما چون پدر بودن و احترامشان واجب هست بیشتر سعی می‌کردیم که بگیم شما راست میگین .

    چون پدرم زیاد حساس بود اگر بحثی میشد زود قاطی میکردن و ما همیشه سعی میکردیم بگیم شما راست میگین اگر اون حرف رو بازم قبول نداشتیم اما چاره نبود باید یه جوری برخورد میکردیم که پذیرفتیم .

    من همیشه در کودکی دوس داشتم که یه جورایی خاص باشم و دیده بشم در نگاه ها اگر بخواهم بیشتر توضیح بدم و یکیشونو بگم این بود که همیشه سر کلاس درس با بچه ها مشکل داشتم سر اینکه من باید همیشه ردیف اول بشینم و بارها با بچه ها دعوا داشتم و مادرمو با خودم به مدرسه بردم که من باید سر میز اول بشینم خوب زیاد درگیری داشتیم مادرم گفت خوب اول و آخر نداره بشین ردیف دوم من قبول نکردم گفتم یا این اول یا من نمیرم مدرسه خوب دیگه بچه ها قانع شدن و من موفق شدم که میز اول مال من باشه هدف من از اول نشستن این بود که دیده بشم و نگاه معلم رو به سمت خودم جلب کنم و با پرسش هایم اونو به وجه بیارم و یه جورایی دوس داشتنی و نمونه باشم و شاگرد زرنگ کلاس هم بودم و همیشه تشویق میشدم و این چراغ تو دلم روشن شد که کار خدا هم همین میتونه باشه و من با کار های خوب میتونم شاگرد اول کلاس خدا باشم و همیشه از خدا سوال پرسیدم در مورد کار هایی که پیش میومد و شغل پدرم و کارهای مردم با اینکه پدرم مذهبی بودن اما مشکلاتی داشتیم وهمش سوال پشت سوال از خداوند پرسیدم که بی پاسخ بودن و من به اون تکامل نرسیده بودم تا بفهمم .

    اگر بخواهم مثال دیگه ای رو بگم هر وقت پدرم قرآن به دست می‌گرفت و شروع به قرآن خوانی میگرد دوس داشتم ببینم چی میخونه و همیشه کنارش نشستم و گفتم میشه برای منم توضیح بدی هر چند سنی نداشتم ولی کنجکاو بودم این خدا که پدرم این قدر دوسش داره کیه ؟

    و پدرم برام توضیح می‌داد احساس می‌کردم که خیلی قدرتمند هستش و میتونه هر کاری رو انجام بده یه روز که کسی خونه نبود رفتم سراغ قرآن و سوره حمد رو انتخاب کردم و یه برگه و مداد برداشتم و معنی فارسیشو نوشتم و کنار گذاشتم و بعد به مادرم گفتم که اینو برام بزاره تو یه پارچه تا به لباسم بچسپانم و همیشه باهام باشه .

    میدونید من اون وقتها خیلی بچه بودم اما یه جورایی تو دلم خدا رو با خودم احساس می‌کردم و حس میکردم میتونه به من کمک کنه و منو از خطرات دور کنه به قول استاد ریشه ایمان تو دلم در همون کودکی کاشته شده بود اما درک واضحی از این خدا و جهان نداشتم صحبت ها و ادامه داستان زندگیم رو میزارم برای روزهای دیگه …..

    اما در مورد این قسمت که مرا به سوی نشانه ام هدایت کن .

    ما هر پنج شنبه ها جمع هستیم و خانواده همسرم مهمون ما هستند واین نیست که دعوت کنیم دیگه همه میدونن که پنج شنبه ها اینجا شلوغ هستش خودشون دوس دارن و میان و من خیلی با خواهر زاده های همسرم رفیق هستم و راحت هستیم یکیشون از حرفهایی که میزنه و عمل میکنه تقریبا میشه گفت که هم فرکانس هستیم و دیشب یه صحبت هایی با هم دیگه داشتیم و من آخر شب از خدا خواستم که کمک کنه تا بتوانم یه جورایی در مورد این قوانین براش توضیح بدم و ازش خواستم که فایلی از استاد داشته باشم ودر این مورد باشه که خدا کیه و چه کارهایی انجام میده و دقیق خداوند مرا به سمت این فایل بی‌نظیر هدایت کرد و همون چیزی هستش که میخواستم .

    عاشقانه با تمام وجودم از شما استاد گران بهایم و خانم شایسته عزیزم تشکر میکنم و یک دنیا ممنون شما هستم به خاطر این همه آگاهی که به ما هدیه می‌دهید .

    و خدا رو که بهترین رفیق زندگیم است با تک تک سلول هایم سپاسگزارم که مرا هدایت کرد که این نوشته ها را بنویسم .خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    زهرا مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1163 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته

    و تک تک عزیزان

    خدایا بابت این هدایت شکرت

    من از نتایج خودم میگم

    مدتی که در سایت استاد بزرگوار هستم

    و از وقتی که به سمت سایت هدایت شدم زندگی ام به کل فرق کرده

    اما اخیرا زندگی ام کاملا دگرگون شده و شاهد بروز و ظهور نتایج هستم

    اولا بیشتر چیزهایی که از ذهنم می گذره و تمایل دارم که اتفاق بیافته به سادگی اتفاق می افته

    روابطم با خانواده ام خیلی بهتر شده

    حقوقم بیشتر شده

    اخیرا قراره پست بگیرم در حالیکه کاملا قبلا در این مورد ناامید شده بودم

    صدای قلبمو می شنوم

    خیلی وقت بود که دیگه صدای قلبمو نمی شنیدم

    راحت تر می تونم روی موارد مثبت تمرکز کنم

    خدا رو بینهایت برای داشتن شما شاکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    نیـایـش گفته:
    مدت عضویت: 74 روز

    «به نام خدای بخشنده ی مهربان»

    سلام به همگی و هم فرکانسی های خودم

    خدایا شکرت بابت اینکه هر لحظه منو هدایت میکنی.

    چند وقتی میشه از عضو شدن من در سایت میگذره و فایل هارو استفاده میکنم و روی خودم کار میکنم .هر زمان که تونستم ذهنم رو کنترل کنم اتفاقاتی برام رخ داده که شوکه شدم. یکساعت بعدش حتی چند دقیقه بعد اون لحظه شگفت زده شدم هر چند که ذهنم بهم میگفت نه اینطوری نیست شاید اتفاقی بوده یا مثلا هر دلیلی میاورد که بهم بگه مسیرت اشتباهه ولی من ادامه دادم و نگذاشتم که مانع من بشه‌.

    ذهن من خیلی خیلی مقاومت داشت و داره اما تلاش میکنم تا کمترش کنم

    تنها چیزی که بهم انگیزه میده نتایجی هست که برام رخ میده.

    سنم کمه اما به خیلی چیزا آگاهی پیدا کردم و حس میکنم خدا منو انتخاب کرده تا از اول شروع زندگی مسیر رو درست برم و لذت ببرم و زندگی فوق العاده ای داشته باشم هر چند که در گذشته اتفاقاتی رخ داده و باعث شده من به خودم بیام و از خداوند درخواست کنم که منو هدایت کنه.

    اصلا نگران اون روزا نیستم و برای من لازم بودن که من مسیرمو پیدا کنم و حرکت کنم.

    خیلی خدارو باور کردم و عاشقشم و هرچی دارم از اونه و به خودم قول دادم این مسیر رو ادامه بدم‌.

    این حس قشنگ رو با هیچ چیز توی زندگیم عوض نمیکنم چون حقیقی است و ماندگار

    خدایا ازت سپاسگذارمممممممم

    «دوستتون دارم»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  9. -
    آرزو افشار گفته:
    مدت عضویت: 67 روز

    سلاو و درود 🫡

    امروز صبح وقتی بیدار شدم چند فایل استاد خرد رو گوش دادم تا ظهر که همچنان حس م رو روی فرکانس شکرگزاری حفظ کرده بودم

    چون من 35 روزه شکرگزاری رو شروع کردم

    حالا رفتن در این مسیر خیلی برام راحت تر شده تا آغاز این پروژه عادت شکرگزاری

    من چند ماه ی هست که تلاش میکنم

    عضو سایت بشم

    اما…

    وقتی نوبت به رمز ایمیل م می شد

    من رمز رو در ایمیل م دریافت نمیکردم

    امروز که همینطوری شکرگزاری میکردم با خودم گفتم آرزوی دوستداشتنی من بیا از نو یه ایمیل جدید بساز و وارد سایت شو

    منم این کار کردم

    همچنان توجه م روی داشته هام و احساس م خوب بود

    نامم فامیلیم همو رو وارد کردم

    و یک جورایی در ارتعاش شکرگزاری و بی نیازی بودم

    منتظر رمز بودم که رفتم باکس جمیل م رو چک کنم

    دیدم ایمیل از سایت قشنگ استاد برام اومده و من به راحتی عضو شدم خدایا شکرت

    همچنین من یک مسئله ی در زندگیم هست 8 سالی میشه که به اذن خدا حل شد من کامنت میدم که چنین مسئله بلند چطوری و از کدام مسیر حل شد.

    برای همین مسئله م ذز خداوند نشانه خواستم که هدایت شدم به احساس لیاقت

    و انشاالله بزودی با نتیجه کامنت خواهم ماند

    بدرود تا درود دیگر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    آرزو افشار گفته:
    مدت عضویت: 67 روز

    سلام🫡

    آرزو افشار هستم

    من دوست دارم در مورد شکرگزاری و نتایج که برای من انسان بوجود آورده طی این یک ما سال جاری 1404 خورشیدی بنویسم برای ورژن های بعدی خودم که خیلی موفق تر و شکرگزارتر و ثروتمندتر از من 25 سال ه هست

    🪴🪴🪴🪴

    قبل از آغاز این سال این هدیه ی دوباره از پروردگار ثروت ها پروردگار آدمیان پروردگار عشق و پروردگار شکر شهود من بی پرده با من گفت و گویی بس ژرف داشت

    من بعنوان یک انسان آگاه تصمیم گرفتم

    برای این سال بعضی عادت های مقدس را در وجودم بوجود بیارم روی همین موضوع از پروردگار عالم راهنمایی خواستم

    خیلی واضح و شفاف با من گفت؛ آرزو هدیه ی زمینی من شاهدخت من برای این سال قشنگ تمام تمرکزت را روی شکرگزاری بگذار و نه کار دیگر

    مواظب باش

    مواظب باش

    مواظب باش

    تا از راه بدر نشوی به بهانه روشنایی خورشید را ندی تا شمع دریافت کنی.

    من که قبلا عادت های خوبی داشتم و با آموزش های اساتید متفاوت روی خودم سرمایه گذاری کرده بودم اما هیچ وقت به این شفافی روی شکرگزاری سرمایه گذاری، زمان، تمرکز نکرده بودم

    درآغاز سال که همزمان با عید رمضان بود

    بسیار سخت بود برام اما با خودم گفتم آرزوی من عزیزکم بی هیچ چشم داشتی بیا و شکرگزاری کن تا ببینیم چه تغییری در ظاهر و باطن ت بوجود میاید

    من شروع کردم این سفر شگفت انگیز را همراه با خلبانی خدا روزهای اول سخت بود و سخت بود سخت و من بیشتر شبیه یک کوری بودم که نعمات ش اصلا به چشمم نمیامد

    وقتی شروع به شکرگزاری کردم انگار خداوند چشمانی دیگر به من داد که میدیدم نعمت هایی را که اصلا از منظر منطق نعمت محسوب نمیشد

    من ریز شدم و ریز شدم و ریز بر نعمات ی که خدا داده بود و من کور بودم و نمیدیدم( عملا کور بودن به معنی چشم نداشتن نیست بلکه کور بودن به معنی ندیدن و حس نکردن نعمات خداوندگار هستی هست که بی هیچ بهایی بصورت رایگان و بی منت به من انسان هدیه داده) متوجه شدم که من آرزو چقدر ثروتمند هستم

    چشمانی که باعث شده هستی م را ببینم آنهم رنگی

    در حالی که اگر برای همین چشم های عزیزم مشکلی پیش بیاید فقط برای چک معضل آن باید بها بپردازم در حالی که خدا آن را بی منت و رایگان در اختیار من روح قرار داده است

    قلبی که برای من می تپد و نه برای بقیه آدم ها چه بی منت شب و روز خداوند مواظب این تن این هدیه اش هست

    پاهایی که من آرزو را مستقل و متکی به خود ساخته و چه بی منت برای من روح خدمت میکند

    و….. تک تک بدن بارزشم

    احساسات م که من آرزو را خاص تر از هر موجودی کرده است حس شهود که این چنین ژرف و رایگان مرا هدایت میکند رایگان رایگان و اگر میخواستم مشاوره بگیرم از مشاوران زمینی چقدر بها باید می پرداختم در حالی که محدود به فکر انسانی شان مرا هدایت میکردند

    من این مسیر را ادامه دادم

    و هروز تلاش میکردم تا نعمات م را ببینم و کوچک ن نه شمارم این تن سالم و این روح بزرگ و سالم

    پر حالی که خیلی دوست دارم بعنوان مدل با حجاب فعالیت م را شروع کنم اما بخاطر راهنمایی های شیطان فکر میکردم شاید چندان زیبا بنظر نرسم

    در حالی که خیلی ها عمل میکنن تا صورت عروسکی مثل من داشته باشند

    در نهایت با مقاومت حریف شیطان نمی شدم

    و شروع کردم به شکرگزاری از صورتم و من بعد چند روزی حس میکردم که چقدر بصورت طبیعی و بی هیچ جراحی زیبا و دوستداشتنی بنظر میرسم

    بدون ذره ی آرایش من زیبا بنظر میرسیدم (و میرسم چون مسیر را ادامه میدم) و این جا بود که حتی وقتی بیدار میشدم از خواب بدون کنترل خودم شکر میکردم و احساس کردم چه زیبا شیطان خلع صلاح شد

    و…

    در اول ماه دوم همین سال خداوند دوباره برام برنامه یی گفت که نیاز اقیانوس روح من آرزو بود

    گفت؛ درین ماه همزمان با شکرگزاری روی توانایی هات و موفقیت هات هرچند کوچک یا بزرگ تمرکز کن و شکرگزارتر شو

    من هم شروع کردم

    عبرت داستان برای من آرزو در این هست که بعد یکی دو روز احساس کردم از مسیر شکرگزاری دور میشوم و در حال مغرور شدن هستم و حال فوق بشری ماه قبل را ندارم متوجه شدم که دارم بخاطر یادآوری شجاعت های قبلم مغرور تر میشم و این غرور میگه تو دیگه نیاز نیست شکرگزاری کنی تو دختر خیلی با لیاقتی هستی و متاسفانه پشت این احساس لیاقت غروری از جنس شیطانی بود که حس ملکوتی پروژه قبل را از من گرفته بود.

    من دوباره برگشتم به مسیر قبل (باید یادآوری کنم که وقتی شکرگزاری را رها کردم حس زیبایی خودم صورت م از دست دادم و چند روزی همینطوری بود و فهمیدم که این مسیر برای من مناسب نیست) من در این مدت که از شکرگزاری استفاده میکنم تا این عادت ملکوتی را در خودم ناخوداگاه کنم در مورد خواسته هایم نشانه های محسوس و بزرگی دیدم باید یادآور شوم که شب ها خواب ی بسیار راحت داشتم بر عکس قبل

    در نهایت من متوجه تمام نعمت های کوچک و بزرگ زندگی زمینی م شدم

    از جمله ی آن نعمات استاد بزرگمنش و خردمند من عباسمنش ملکوتی هست که کودکی بی ریا ی من را به من دوباره باز گشتاند اینکه در کودکی همه را خوب میدیدم زیبا میدیدم و به قلبم اعتماد داشتم نه زمین و زمینیان

    سپاس پروردگار عالمیان بابت خرد که فقط در مکتب تو در مکتب شهود آموزش داده میشود و نه در هیچ دانشگاه ی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: