«تجربه‌های من از اعتماد به نشانه‌ام» - صفحه 88


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری
    106MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی
    23MB
    25 دقیقه

این صفحه ساخته شده تا در بخش نظرات آن‌، فقط داستان‌های‌تان درباره جزئیات و شروع مسیری هدایتی نوشته شود که با کلیک روی دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» آغاز شد.

اینکه چطور آن نشانه‌ را تشخیص دادید‌؛

و آن نشانه‌ها چه زنگ‌هایی در وجودت به صدا درآورد و به چه تصمیماتی انجامید؛
و چه پله‌های متوالی از قدم‌های پی در پی را یکی پس از دیگری به تو نشان داد‌؛
و چه «تغییراتِ از اساس متفاوت با رویه‌های قبلی‌ات» را در شخصیت و در وجودت رقم زد‌؛

و چطور از میان هزاران شیوه‌‌، روند و مسیری برایت سَرَند و غربال شد که بهترین‌، نزدیک‌ترین‌، لذت‌بخش ترین‌، پرثمرترین و قابل اجراترین شیوه با امکانات‌ و شرایط آن لحظه‌ات بود.

و در نهایت‌، ادامه دادن در آن مسیر مهارتها‌، تجربه‌ها‌، ایمان و عزت نفسی را در وجودت ساخته که بین شمای کنونی و آدم قبلی فاصله انداخته و نسخه‌ی با ایمان‌تر در شخصیت‌‌ات ساخته که گوش به زنگ پیغام نشانه‌ها و بنیان کردن تمام جنبه‌های زندگی‌اش بر جدّی گرفتنِ مسیر هدایتی‌ نشانه‌هاست.

داستان هدایت تو به نشانه‌هایی که برای حل مسائل‌تان به آنها هدایت می‌شوی‌، و قدم‌های عملی و تکاملی‌ای که در جهت آن هدایت برمی‌داری و تجربیاتی که-در ادامه- برای‌ اشتراک با این خانواده در این صفحه نوشته می‌شود‌، از دل اعتمادی ناب متولد می‌شود که‌ -حتی با وجود نجواهای ذهن‌تان-، نسبت به  ساز و کار هدایت‌گونه‌ی خداوند‌، در قلب‌تان می‌سازید و به قول خداوند:

ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بمَِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ
أُوْلَئكَ عَلىَ‏ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. بقره

این جریان هدایت که همواره در جهان جاری است‌، فقط آنهایی را با خود همراه می‌سازد که تقوا پیشه کرده و ذهن‌شان را کنترل می‌کنند و به نشانه‌ها اعتماد می‌کنند و تسلیم‌ مسیر هدایت‌شان می‌شوند و  رستگاران‌ و متبرّک شدگان آنها هستند.

زیرا خداوند هرگز برای یاری ما‌، قوانینش را نقض‌، معلق یا موقتاً غیر فعال نمی‌کند‌، بلکه به شیوه‌های کاملاً طبیعی‌، منطقی و هماهنگ با سازو کار جهان‌ هدایت خود را به سمت‌تان جاری می‌سازد.

ما از طریق ایده‌ها و نشانه‌هایی هدایت می‌شویم که  به واسطه‌ی قرار گرفتن یک کلمه یا جمله‌، یا خواندن داستان و تجربه‌ای که برای‌مان الگو می‌شود‌‌ و مرز ناممکن‌ها را در ذهن‌مان جابه جا می‌کند‌، یا راهکاری که دیگری برای مسئله‌ای متفاوت اجرایش کرده‌، یا گوش دادن به یک فایل و درک یک مفهوم از آن و…‌، به ما الهام می‌شود.

نقطه مشترک این نشانه‌ها این است که‌ همه‌ی آنها‌، «پیغامی واضح از اولین اقدام برای حل مسائل‌مان» را در دل خود دارند.

پیغامی که فقط و فقط برای خودمان و از طریق خودمان قابل تشخیص و قابل درک است.

زیرا این وعده‌ی خداوند است که:

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ

گفتيم همگى از بهشت فرود آييد، پس چون از جانب من هدايتى براى شما آمد، آنان كه از هدايت من پيروى كنند هرگز بيمناك و اندوهگين نخواهند شد. بقره 38

نکته مهم:

در راستای هدف‌ما درباره نظم بخشیدن به محتوای سایت‌، در این صفحه فقط نظراتی منتشر می‌شود که درباره داستان و مسیر هدایت شده‌ای که به واسطه استفاده از دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» نوشته‌اید.

منتظر خواندن داستان‌ها و روندی هستیم که در مسیر هدایت‌تان طی می‌کنید و نتایجی که پله به پله شما را رشد و به مرحله‌ی بالاتر هدایت می‌کند.

وقتی از قدرت کانون توجه‌مان برای دیدن‌، به خاطر آوردن و مرور کردن مسیر این هدایت استفاده می‌کنیم‌، یعنی با نوشتن درباره جرئیات این مسیر‌ و به اشتراک گذاشتن با سایر اعضای خانواده‌‌مان‌، صدق بالحسنی می‌شویم‌، آرام آرام‌، جنس محکم‌تری از ایمان و یقین در وجودمان نهادینه می‌شود که جانمایه و شخصیت ما را تغییر می‌دهد و به قول قرآن‌، چشمان‌مان را برای تشخیصِ بهتر و دقیق ترِ نشانه‌های هدایت بیناتر می‌کند.

1828 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1739 روز

    سلام استاد عزیزم.

    من امروز هدایت شدم به فایل زیبای زندگی در بهشت قسمت 136.

    چقدر قشنگه این تمپا. خیلی زیبا بود. راستش من از گوگل ارث تقریبا نزدیکی های برج شما را نگاه کردم.

    از بالا، از استریت ویو

    توی پارک‌ها گشتم و خدایی چقدر زیباست این شهر. استاد جالبه، من از وقتی این زیبایی ها را دیدم، هر روز زیبایی های بیشتری از اصفهان دیدم، هر روز دیدم بهتر شد، توجهم رفت روی تمیزی شهرم، روی پارک‌های شهر، اینکه اصفهان هم تقریبا تو هر محله ای پارک‌های زیبایی داره برای اینکه مردم بتونند استراحت کنند و لذت ببرند.

    چه مسیر زیبایی داره این ریور والک تمپا، خیلی عالی بود، خیلی آمیز بود، چقدر خوب. و چقدر زیبا بود اینکه فرمودید دیشب یه جشن بزرگ بوده و امروز حتی ذره ای زباله روی زمین نیست. اینم خیلی جالب بود. استاد عزیزم اصفهان هم پر از زیبایی شده. توی فایلهای دیکر گفته ام. از روزی که دارم روی خودم کار میکنم، واقعا میگم من قبلا انگار تو این شهر نبودم، چقدر اتوبان ها زیباتر شده، چقدر هوا توی هر نقطه از شهر پر شده از عطر گلها، چقدر گلها زیباتر شده، خیابان ها چقدر زیباست، مغازه های جدید و زیبا میبینیم، رستوران های باحال، حتی (چون هنوز خیلی جا داره روی خودم کار کنم) بعضی اوقات که فرکانس بهتری دارم؛ چقدر رانندگی ها بهتر شده، چقدر مردمی که در مسیر من قرار می‌گیرند حالشون خوبه، انرژی بالایی دارند. عالی شده عالی. خدارو میلیارد ها بار شکر.

    استاد قبل از اینکه تپ کنم روی هدایتم کن به سوی نشانه، به خدای خودم گفتم خدایا منو هدایت کن مثل فایل دیروزی به زیبایی ها. که بینظیر باشه و همین اتفاق افتاد، اینم نمونه ساختن زندگی خودم. خدارو میلیارد ها بار شکر که مرا در این مسیر قرار داد.

    استاد عزیزم، بینهایت ازتون سپاسگزارم

    و چقدر این اسکوتر هاتون باحاله، خیلی حال میده. چقدر زیبایی ها را با این موبایل زیبا خوب فیلم برداری کردید و بینهایت سپاسگزارم بخاطر این فایل.

    استاد من نمیتونم همه ی زیبایی هایی که توی فایل هاتون هست، همه نکات عالی را بیان کنم، چون ثانیه ثانیه اش زیباست.

    اینی که میفرمایید خونه هایی که قدیمی بودند و الان ساخته شدند. وای من عاشق این کارم. نمیدونید چقدر دوست دارم تبدیل و یا ساختن ساختمان ها را. پیشرفت کردن را. بروزرسانی کردن ها را. عاشقشم. اینم واسم خیلی لذت بخش بود.

    عاشقتونم استاد عزیزم. عاشقتونم مریم خانم عزیز.

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1739 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم خانم شایسته عزیز.

    امیدوارم حالتون عالی عالی عالی باشه.

    من دیدگاه و حس عالی ای که استاد به فایل سفر به دور آمریکا قسمت 112 را داشتم مینویسم، و این یک فایل فوق العاده بود.

    چه میوه های باحالی، اولش دیدم فکر کردم مثل کدو باشه ولی چه بافت نرمی داشت، دراگون چقدر جالب بود.

    استاد چقدر این میامی خوشگله! چقدر زیبا بود اون تصاویری که با درون بچه گرفتید، اون قایق های تفریحی که توی بند بود، چقدر توی این شهر ثروت و فراوانی زیاده، و چقدر زیبا بود اینکه ساختمان‌ها احاطه شدند با درختان و سر سبزی، خدایی من عاشق سر سبزی هستم، انگار من اونجا بودم و داشتم از دیدن لایو این زیبایی ها لذت می‌بردم. واقعا من فِل این لاو شدم با این همه زیبایی و این ساحل زیبا و این همه ثروت…

    خدایا شکرت، خدارو میلیارد ها بار شکر و سپاس بخاطر اینکه هدایت شدم به این فایل عالی.

    خدای من، خدای من، خدای من. چقدر زیبا بود این خانه و این باغ.

    عالی بود عالی. واقعا استاد وقتی این همه زیبایی، این حد از توجه به جزئیات و این حد از تکامل را دیدم چقدر لذت بردم.

    چقدر ثروتمند شدن بینظیرِ و چقدر ثروتمند شدن تاثیر مثبتی در زندگی خودمون، اطرافیانمان و آیندگانمان می‌گذارد. استاد من باورم نمی شد این حد از زیبایی ها را میدیدم، چقدر زیبا توجه شده بود به تمام جزئیات، تک تک سنگ ها با جزئیات کنار هم قرار گرفته بودند، این قرینه بودن، چقدر زیبا رعایت شده بود. اصلا وصف نشدنی بود، خیلی زیبا بود. چقدر دلم خواست.

    چقدر آبنما های زیبایی، چقدر اون کشتی سنگی زیبا بود، چقدر اون راه پله قرینه زیبا بود، اون درخت روبروی خروجی زیبا بود، اون سقف آب نمای درون غار تور زیبا بود، چقدر اون راه پله ها نرم (توی ساختمان سازی به راه پله هایی که ارتفاع کمی دارند گفته میشه نرم) و زیبا بودند، وای چه سنگ باحالی بین دوتا راه پله توی باغ کار شده بود.

    استاد چه درختان زیبایی، چقدر این گیاهان زیبا شده بودند، وای خدای من آسمان با اون ابرهای زیباش داشت روحمو نوازش میکرد، چقدر لذت بخش بود.

    خداروشکر که شما هدایت شدید به این مکان عالی و زیبا، خدارو شکر که دیدید و فیلم برداری کردید و با ماهم این زیبایی ها را به اشتراک گذاشتید. خدارو بی نهایت شکر و سپاس.

    من عاشق این مکان زیبا شدم، خیلی لذت بخش بود.

    وای اون حد از زیبایی درون این کاخ زیبا، اون نقاشی های روی دیوار ها، اون آشپزخانه باحال، اون دستشویی ها، اون پیانوی باحال، اون مبلمان جالب، اون تخت های زیبا، اون اتاقهای که تمام پر از جزئیات هستش، واقعا زیبا بود واسم، واقعا خداروشکر که دیدم و منو هدایت کرد به این فایل عالی استاد عزیزم.

    استاد راستش من اینا را می‌دیدم یاد عالی قاپو و میدان نقش جهان و مسجد های اطرافش و کاخ چهلستون و مسجد شیخ لطف الله افتادم.

    چقدر زیبا بود، چقدر توی همین ساختمان ها هم خداوند و قوانین خداوند مشهود هست. مثلا این که 400 سال پیش اولین ساختمان 6 طبقه جهان توی اصفهان بوده، این خیلی زیباست. نشان دهنده اینه که چطور خداوند جهانی را مسخر ما کرده، فقط باید ایمان داشته باشیم، باید حرکت کنیم، باید موحد باشیم، باید لذت ببریم و احساس خوب. حال خوب داشته باشیم.

    خداروشکر بینهایت استاد بخاطر این فایل زیبا و عالی از هر لحاظ.

    استاد بینهایت از شما و مریم خانم عزیز سپاسگزارم بخاطر این فایل، این سایت و این فایلهای دانلودی زیبا.

    عاشقتونم استاد عزیزم و بینهایت خداوند را سپاسگزارم بخاطر هدایت امروزم.

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    میلاد گفته:
    مدت عضویت: 3833 روز

    سلام یااااا خدا چی شد بااین هدایت استاد

    بخدااا هنگ کردم . امروز یه تلفنی بهم شد درمورد مجوزی که برای کسب و کارم میتونم بگیرم و کار یکم برام ساده تر میشه

    یه دستی از دستان خداوند بهم پیشنهاد داد که برام یه کاریو انجام بده و مجوز بگیره

    اومدم گفتم خدایا من دوست دارم بشه و بنظرم خوبه گرفتن مجوز ولی واقعا نمیدونم به صلاحه یا نه هر چی تو بگی انجام میدم

    اومدم دکمه رو زدم با درخواست واقعی که هدایت بشم

    قسمت 142 زندگی در بهشت اومد . یکم دیدم رفتم جلو .. چون دودفعه سریالو دیده بودم یهو فهمیدم ای وای من خدایا چیکارکردی بامن …….

    این همون قسمتی بود که نماینده بیمه به شما زنگ زد و شما هم ردش کردین رفت و دیگه اخه جطوری بگه جوابو …. اخهههه اینقد واضح

    استاد واقعا سایت شما رو خدا داره میچرخونه و منم دقیقا دارم از روی شما الگو میگیرم و سایت راه اندازی کردم و خودم بدون هیچ دانش برنامه نویسی کل سایتمو بالا اوردم و الان درحال بهره برداریه

    فقط خدا میگه و من انجام میدم

    خیلیییییییی سپاسگزارم ازتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1739 روز

    سلام استاد عزیزم.

    این کامنت من در مورد هدایتم به فایل لایو شماره 7 هستش. خدا میدونه چقدر ازتون بخاطر این فایل سپاسگزارم. خداروشکر بینهایت بخاطر حضورتون و اینکه من توی کشوری هستم که زبان مادری من با زبان شما یکی است. که با گوشت و پوست و استخوانم آگاهی ها را دارم درک میکنم، با قلبم دارم درک میکنم. خداروشکر.

    عجب فایل بی‌نظیری

    استاد این اندیشه تباری که توی این فایل فرمودید، واقعا نکته عالی ای بود واسم، این که مثل بقیه مردم نباشم، اینکه توی شرایط حساس کنونی و این مزخرفات ذهن خودمو درگیر نکنم.

    استاد وقتی اون هواپیما را زدند من هنوز توی این مدار ها نبودم ولی یادمه چقدر شبکه های اجتماعی باعث شد چندین ماه من حالم بد بشه و به اون مسیری که نمیخوام برم. و واقعا این مسیری که الان هستم عالیِ.

    خداروشکر. خداروشکر خداروشکر.

    همیشه به خودم میگم چقدر عالی تر بودم اگه از این مسیر زیبا خارج نمیشدم، ولی سریعا ذهنم و انگار قلبم بهم میگه ببین الان 2 برابر بیشتر شاکر باش خدا دوباره آوردت توی این مسیر زیبا و بی‌نظیر.

    استاد واقعا اینکه آدم کسیو قضاوت نکنه اینم نکته عالی ای بود، دقیقا دیروز بعد از این که فایل بینظیر را گوش دادم، شرایطی پیش اومد و منم به برادرم همینو گفتم، گفتم من قاضی نیستم، من نمیدونم، ما توی زندگی اونا نیستیم، خلاصه خیلی کمکم میکنه اینکه نخوام کسی را قضاوت کنم و واقعا دوری میکنم ازش.

    خداروشکر که منو توی این مسیر زیبای آسفالت، مستقیم، پر از درختان و هوای عالی و صدای زیبای عالی پرندگان و خودروی کانورتیبل قرار داد، و دارم هر روز بیشتر از قبل از زندگیم لذت میبرم.

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    محمد آقایی پر گفته:
    مدت عضویت: 2059 روز

    سلام بر استاد عباسمنش عزیز و خانوم شایسته بزرگوار

    من هم به سهم خودم از تولید محتوای سخاوتمندانه شما عزیزان که در عالی ترین کیفیت ممکن است و الحمدلله مستمر و بسیار تاثیرگذار و راهگشا هم هست صمیمانه تشکر می کنم

    میگن “جوینده یابنده است”

    بنابراین ماها وقتی دنبال چیزی میگردیم میتونیم پیداش کنیم

    اگر در فایلهای بسیار پر محتوای این سایت دنبال چیزی میگردیم ، الحمدلله به قدری پر از نشانه هستند این محتواها ، که جوینده ها رو دست خالی بر نمیگردونه به شرطی که افراد در مدار دریافت نشانه ها و درک اون باشند و بتوانند ببینند

    استاد عباسمنش عزیز به قدری در هدایت پاک این سایت وسواس به خرج داده و این “چشمه جوشان آگاهی” رو مثل همون چشمه بهشتی “تسنیم” که در قرآن بهش اشاره شده پاک و زلال کرده که محاله کسی کمی جوینده باشه اما به قدر کفایت و عطشش در این سایت به نشانه دست پیدا نکنه

    در حالیکه به قول استاد عباسمنش کیفیت محتوای این سایت با هزاران سایت مشابه داخلی و خارجی نه تنها برابری می کنه که بلکه هزاران بار بیشتره چون جنس آگاهی هاش متفاوته ، چون به اصل میپردازه نه به فرع

    این سایت فقط یک نشانه بهمون نشون نمیده

    یا فقط یک تابلو جلوی راهمون قرار نمیده که مثلا اینوری برو

    بلکه یک مسیر طولانی رو برای رسیدن به سعادت برامون روشن میکنه که قشنگ میتونی انتهای مسیر رو ببینی و اعتماد کنی به مسیری که انتخاب کردی

    خوشحالم که این روزها میتونم بیشتر در این سایت وقت بزارم و ازش بهره ببرم

    خدا رو شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1739 روز

    سلام استادان عزیزم.

    استاد عباسمنش عزیزم و مریم خانم شایسته عزیز.

    من نتیجه هدایت امروزم به فایل عالی سفر به دور آمریکا قسمت 189 را مینویسم.

    استاد خیلی ازتون ممنونم بخاطر سایتتون. عالیه، عالی. بینهایت سپاسگزارم ازتون.

    خداروشکر که برای رسیدن به توحید و یکتا پرستی، خداوند مرا در مسیر شما قرارداد.

    ان شاءالله بتونم بهترین استفاده را از هدایت هایم بکنم.

    خداروشکر که هدایت شدم به این فایل عالی. خدارو شکر که چه بارونی میاد در ابتدای فایل.

    چقدر زیباست چقدر بارون را دوست دارم. خداروشکر بخاطر این بزرگترین معجزه خداوند که باعث هدایت هم هست.

    استاد من در ابتدا حس و حالی نداشتم ولی بعد از دیدن فایل در ابتدا توی تمرین ستاره قطبی حس و حال خوب را خواستم و تصورش کردم و بعد به کامنتهای دوستان هدایت شدم، کامنت‌هایی که از ارزش تسلیم بودن میگفت.

    تسلیم جریان هدایت، اینکه مقاومت ها را برداریم، و چقدر واس این لحظه من عالی بود.

    راستش من یه یه خبری شنیدم از طرف داداشم و فکر کردم اون چیزی که میخواستم شده، بعد که پرسیدم ازش دیدم هنوز بایدصبر کنم تا بفهمم نتیجه چی شده، ولی اون زمانی که من فکر میکردم شده تا بعد که باهاش تماس گرفتم حس فوق العاده ای داشتم، بعد که دیدم باید سرچ کنم در مورد نتیجه خوشحال تر شدم، چون تازه فهمیدم معنی تسلیم شدن یعنی چی، اینکه تسلیم باشی و بذاری اتفاقات خودش رخ بدهد، اینکه تسلیم باشی و دستتو از روی پاروها برداری، و اینکه چقدر هرجا هستم اون نقطه عالی است…

    چقدر زیبا هدایت شدم، حتی 1 ساعت ازش نگذشت، چقدر زیبا خداوند هدایتم کرد. چقدر زیبا خداوند راه را نشانم داد، چقدر زیبا خداوند بهم گفت علیرضا طاهرزاده باید حالت خوب باشه، حست خوب باشه، تسلیم باشی، من هدایتت میکنم، واقعا دیدگاه صحرا خانم زیبا بود، واقعا، این حد از تسلیم بودن و عمل به الهامات عالی است. چقدر خوبه که استاد شما اینقدر راحت نشانه ها را درک می‌کنید و هدایت میشوید.

    من دقیقا یادمه که شما چه زمانی رفتید به این سفر فوق العاده و چقدر توی اون زمان این سفر به شخص خود من کمک کرد حسم خوب باشه، حالم خوب باشه، انرژی ام مثبت باشه، از زندگی ام لذت ببرم.

    خداروشکر، خداروشکر بینهایت. بخاطر وجودتون استاد عزیزم.

    چقدر فایلهاتون با اون جلسه از دوره عالی 12 قدم که دارم روش کار میکنم جور در میاد، یعنی دقیقا باهم جور میشه تا من بهتر درک کنم هر جلسه را، خداروشکر.

    باید پارو نزد وا داد

    باید دل را به دریا داد

    عاشقتونم استاد عاشقتونم. خداروشکر بخاطر این مسیر زیبا و بینهایت.

    واقعا اون احساس خوب و شور و شعف را امروز از این فایل و این کامنت های عالی گرفتم. خداروشکر.

    الان ساعت 7.41 دقیقه صبح هست که این کامنت را مینویسم و میخوام برم سر کار استاد عزیزم و نکته اینجاست که الان میخوام برم تو دل ترس هام و ترسو از انجام کارها بریزم.

    عاشقتونم استاد عزیزم و مریم خانم عزیز

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    کیمیا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1954 روز

    سلام استاد جانم

    فایل گفت گو با دوستان قسمت 41 نشونه امروز من بود تا زدم رو نشونه این فایل اومد دانلودش کردم تا اومدم نگاه کنم مامانم زنگ زد و شروع کردیم به صحبت کردن و حالا چون هر دو هم فرکانسی هستیم و من خیلی راحت میتونم راجب قانون بدون تغییر خدا باهاش صحبت کنم داشتیم راجب تضادی که بهش برخورده صحبت میکردیم و من تمام مدت داشتم میگفتم باید ادامه بدیم و ذهنمون رو کنترل کنیم و یا اینکه وقتی گیر میکنیم باید بنویسیم و هدایت بخوایم بالاخره هرچی بلد بودم رو داشتم براش توضیح میدادم یادمه آخر صحبتمون حتی بهش گفتم دیگه حرفام ته کشید هرچی بلد بودم و بهت گفتم دیگه ، حستو خوب کن و خدا هدایت می‌کنه و …

    تا صحبتمون تموم شد من شروع کردم به گوش دادن فایل و همون لحظه اول زمانی که گفتید اینکه حرفهای قشنگ بزنی کافی نیست اصلا نیست مهم اینکه بهش عمل کنی !!! اصلا چند لحظه استپ کردم گفتم واقعا اینکه دارم به مامانم میگم باید چیکار کنه و چه کاری رو انجام نده خودم دارم چیکار میکنم اصلا خودمم تونستم بهش عمل کنم اونقدر که الان در جایگاهی باشم که بخوام به دیگران بگم چکاری درسته یا نه

    از حق نگذریم واقعا تو کنترل ذهن دیگه خیلی پیشرفت کردم و به جرئت میتونم الان بگم منی که وقتی عصبانی میشدم و یکی ناراحتم میکرد طوری بودم که تا شب اطرافیانم بنده های خدا جرئت نزدیک شدن بهم رو نداشتن که ترکشش بهشون نخوره ، الان شاید یک ربع خیلی خیلی بخواد بشه نیم ساعت طول می‌کشه تا ذهنم رو کنترل کنم چون تمام مدت موقع ناراحتی به خودم میگم هیچی تو این دنیا ارزش ندارد تا من از خواستم دور بشم و نتیجه توجه کردن بیشتر به اون موضوع ناراحت کننده رو هم قبلاً خیلی عمیییق حسش کردم و حاضر نیستم دوباره برام تکرار بشه

    اما به خودم گفتم من راجب هر موضوعی که الان داشتم نصیحتش میکردم و حرف های قشنگ قشنگ میزدم راجب همشون من خودم واقعا تونستم عمل کنم و دیدم که نه شاید بعضی موضوعات بوده که فقط به حرف برام آسون بوده که بگم آره حستو خوب کن و الان برو فلان کارو انجامش بده ایمانتو نشون بده که اگر خودم بودم شاید کمتر از ده درصد امکان داشت انجامش بدم

    استاد خوبم من درسم رو از نشونه امروزم در همون ابتدا صحبتتون گرفتم و فهمیدم که بجای الکی نصیحت کردن قشنگ حرف زدن اول خودم عمل کنم نتیجه بگیرم بعد راجبش نظر بدم

    خدایا ازت ممنونم که هر لحظه در حال هدایت منی ممنونم که دستمو گرفتی و منو تو مسیر درست نگه می‌داری خدایا شکرت که نشونه ها اینقدر واضح و دقیق راه درست و روشن رو بهم نشون میدن عاشقتم خدا جون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1037 روز

    سلام به دوستان عزیزم و استاتید بزرگوار آقاسید و مریم جان

    من هروقت تو یه کاری گیج میزنم و نمیدونم واقعا چکار کنم سریع پناه میارم به دکمه نشانه امروز من و جواب سوالم رو پیدا میکنم . خداروشکر و خیلی مچکرم . نتایج خوب زیااااادی گرفتم اما هیچکدوم ننوشتم چون فکر میکردم اونقدرا هم مهم نبودن که البته اشتباه میکردم .

    حالا میخوام در مورد آخرین نتیجه عالی خودم در مورد اعتمادم به نشانه‌ای بگم که مربوط به همین دیروز میشه.

    شغل من نتورک و از اونجایی که خوب کارم آنلاین و همکارام رو بیشتر تو فضای مجازی میبینم برای اینکه تو فضای حقیقی هم پیش هم باشیم هر از گاهی میریم شرکت جلسه میزاریم یا اینکه یه پارکی رستورانی سینمایی جایی جمع میشیم .

    من خیلی شرکت تو این جمع ها رو دوسدارم ولی هربار به یک بهانه نمیرم . چون فکر میکنم با بچه کوچیکی که من دارم خیلی سخته . یا اینکه همسرم مخالفه . یا اینکه مگه این دور همی ها چه کمکی به بالا رفتن سطح فروش من میکنه . خلاصه ازین دست بهانه ها …

    ولی ایندفعه لیدرم که خواهرمه بهم زنگ زد و کمی باهام صحبت کرد گفت من میدونم تو بخاطر تنبلی نمی‌نمیایی بهم گفت واقعا هیچکس نمیتونه تو رو تغیر بده حتی اگه عباسمنش بخواد حضوری بیاد با تو صحبت کنه نمیتونه تو رو عوض کنه . که من بهش گفتم هیچ کس همچین قدرتی نداره که بخواد کسی رو عوض کنه این قانون خداست اینو خود استاد هم میگه آدم فقط باید خودش بخواد .

    خلاصه که بعد از اون تماس کلی ناراحت و عصبانی شدم و به فکر فرو رفتم . به خودم گفتم زهرا خواهرت راست میگه توکه انقدر دم از استاد میزنی پس یه تکونی به خودت بده اونجا بود که سر دوراهی قرار گرفتم و نشانه ام رو باز کردم . برام یه فیلم طولانی آمد به نام ثمره بروزرسانی بخش دانلود ها

    خداوکیلی هروقت نشانه مو باز میکنم تو نگاه اول و سطحی هییییییچ ربطی به موضوعی که انتخاب کردم نداره و اصن تعجب می‌کنم و اوایل که فکر میکردم اشتباه شده . یا مثلا این برا من جواب نمیده . که خلاصه رفته رفته وقتی این کار تکرار کردم و دقیق شدم تو فایل نشانه هام تونستم به عمق ماجرا پی ببرم که این نشانه ها دارن یه تلنگر هایی بمن میزنن که اون ته ته وجود من توش ضعف داره و آنقدر این ضعف با وجود مادی من عجین شده که کاملا برام عادی . منظورم یه چیز مثل همون پاشنه آشیل.

    خلاصه که من این فایل رو قشنگ گوش دادم و دیدم اما نه به طور کامل فکر کنم 20 دقیقه از آخرش رو ندیدم ولی خوب تو همون یک ساعت که دیدم جوابم رو گرفتم .

    خانم شایسته داشت میگفت که چه پاشنه آشیلی داشته که اول اصن فکر میکرده یک برتری بعدا متوجه شده که یه ضعف عمیق و داره هنوز روش کار میکنه و می‌گفت بهش الهام شده که : بابا این هوش و ذکاوت و برتری و حالا هرچی که اسمش رو میزاری .بزار کنار و با قلبت تصمیم بگیر . به حرف دلت گوش بده . بزار خدا راهنمایت کنه . آنقدر به خودت سخت نگیر آنقدر به خودت مغرور نباش که تو 100 نه . خانم شایسته ازین میگفت که رفته تو دل ترسش و باهاش رو برو شده . و تونسته چیزای جدید رو درک کنه تجربه کنه و بفهمه و از زندگیش بیشتر لذت ببره ‌.

    خلاصه منم به این حرف ها و الهامات اعتماد کردم و با خودم گفتم پس من اون کاری انجام میدم که دلم میگه . دلم میگه زهرا با همکارات برو تفریح اصلا نگران نباش زُهِیر هم با خودت ببر . منظورم پسر دوسالمه . با خودم گفتم اصلا به این فکر نکن که قرار چقدر اذیت بشی بدون ماشین بدون آژانس یا اسنپ بدون شوهر . با مترو و اتوبوس با یه کوله پشتی . اون مسیر طولانی …مخالفت همسر ….

    خلاصه اعتماد کردم به خدایم و به قشنگی ها و خوشی های دورهمی فکر کردم و یاد حرف استاد افتادم که تو فایل گفتگو با دوستان 66 میگفت : من هیچوقت صبر نکردم تا شرایطم خوب بشه بعد بخوام از زندگیم لذت ببرم تو همون شرایطی که با خانوادم توی مسافر خونه زندگی می‌کردیم یه کوله پشتی با چادر برمی‌داشتم با اتوبوس میرفتم شمال کمپ میزدم و لذت می‌بردم.

    منم با خودم گفتم زهرا اگه بخوای وایسی تا بچه ات بزرگ بشه و ماشین بخری و شوهرت باهات کاری نداشته باشه دیگه پیر میشی . پس همین الان لذت ببر . و برات مهم این باشه که این مسیر هم تجربه کنی . مثل استاد که تو همون فایل میگفت من تو بهشتم باشم نمیشینم یه جا میرم همه جارو سرک میکشم میگردم ببینم چخبره . پس منم میرم اونجارو با همکارام و دوستام و پسرم تجربه کنم.

    خلاصه که من دیروز بدون اینکه به همسرم بگم جمع و جور کردم و رفتم و فقط خدا شاهده که چقدر چقدر چقدر بهمون خوش گذشت. بیشتری ها با بچه هاشون آمده بودن چون رفته بودیم پارک ارم فقط دو جفت دوقلو اونجا بود که پسرم کلی باهاشون بازی کرد ‌. و واقعا از خواهرم تشکر کردم که منو دعوت کرده بود و خدارو هزاران بار شکر کردم . کاش میشد اینجا یه عکس هم قرار داد . تصمیم گرفتم یکی از عکسامون بزرگ کنم بزنم به دیوار اتاقم که یادم بمونه همیشه زدن به دل ترس ها چقدر تجربه های لذت بخش می‌سازه چقدر به آدم انرژی میده . من فکنم تا چندروز دیگه هم شارژ باشم . تازه با اینکه شوهرم چندین بار تماس گرفت و خیلی ناراحت بود چون بخیر رفتم و تازه دیر تر از اون چیزی که بهش گفته بودم راه افتادم چون آنقدر خوش گذشت زمان از یادمون رفت وقتی رسیدم کلی غر زد ولی من اصن آنقدر حالم خوب بود اصلا چیزی نگفتم که مثلا بخوام از خودم دفاع کنم چون از استاد یادگرفتم هرچقدر مقاومت کنم زور اون مسئله بیشتر میشه و فقط داشتم تو دلم میگفتم خداروشکر. بعد دستشو گرفتم گفت من واقعا بدم میاد . گفتم ولی من دوستدارم . گفت من از این کاری که کردی بدم میاد . گفتم بریم فروشگاه یکم خرید کنیم منم از دیشب هوس بستنی کردم زهیر م چیپس میخواد . که اصن دیگه بحث تموم شد رفتیم کلی خرید کردیم و برگشتیم خونه با همه خستگی جسمیم شام پختم و خرید هارو مرتب کردم و تعجب کردم ازین همه انرژی که داشتم . و خدارو هزاران بار شکر کردم .

    مچکرم که نوشته های من رو خوندین . از استادم و همکاران مچکرم بخاطر این سایت و این همه امکانات و آگاهی . خیلی دوستون دارم به امید دیدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    مرجان گفته:
    مدت عضویت: 907 روز

    سلام ،استاد گرامی من برای خریدن دوره شما دچار تردید بودم باتوجه به ضد و نقیض هایی که سر راهم برای ایجاد شک نسبت به شما سر رهام قرار می‌گرفت،

    از خداوند هدایت خواستم و گفتم نشانه ای واضح میخواهم که آیا دوره 12 قدم را بخرم یا نه آیا باعث هدایت درست من می‌شود یا گمراهی ،و به 30 ثانیه طول نکشید که ساعت ها عدد 12 را نشان داد چه عقربه چه دیجیتال ،و مبلغ 12 واریز شد به حسابم و ….

    خیلی برای خودم تجربه جالبی بود.گفتم به اشتراک بگذارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    احسان رفیعی گفته:
    مدت عضویت: 943 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به هرکسی که این کامنتو میخونه!

    این اولین باری هستش که دارم کامنت میزارم؛ و اگر عمری باقی باشه، بازهم از تاثیر این آگاهی ها توی زندگیم خواهم نوشت…

    میخوام از نحوه‌ی آشناییم با این قوانین بگم؛ احساس میکنم خالی از لطف نیست

    من از بچگی به موسیقی علاقمند بودم مثل همه‌‌ی آدما؛ اما چند سال بعدش با اینکه هنوز بچه بودم، اما توی تنهاییام بهم گفته شد که کار من اینه و در واقع رسالتم خوانندگی هستش و اشتیاق سوزانی درونم برای انجام اینکار شکل گرفت باور های اشتباهی که داشتم آزارم میداد؛ اما اشتیاق سوزانم باعث میشد بیشتر بخوام، مثل یجور احساس تشنگی بود! و ادامه میدادم

    فک میکردم برای اینکه از پس هزینه های استودیو بر بیام؛ (با اینکه خودم شاعر هم بودم و صفر تا صد کارهامو خودم میساختم) باید با یکی شریکی بخونم اهنگو تا هزینه هاش نصف بشه و من بتونم اینکارو انجام بدم

    وقتی صدای خودمو میشنیدم حالا اون اوایل بیشتر عرق شرم به تنم مینشست

    از ترانه های خودم خوشم نمیومد با اینکه ساعت ها وقت میبرد ازم و مستلزم تمرکز کامل بود و خیلی سخت گفته میشد

    کسایی که براشون ترانه مینوشتم هم اصلا قبولم نداشتن ونمیدونستم چجوری باید ترانه بگم که مورد پسندشون قرار بگیره (مطلقا هرکاری که در جهت رضایتشون انجام میدادم، برعکس نتیجه میداد)

    و استودیو ها بدقول بودن برای تحویل کار

    و درواقع بهمون محل سگ هم نمیدادن!

    و خروجی کارهام ینی آهنگی که تحویل میگرفتم ازشون هرکی که میشنید میگفت حس نداره

    و من اصلا نمیدونستم ینی چی؟ باید چیکارکنم؟

    خلاصه

    تا اینکه 5 یا 6 سال پیش

    این باور های اشتباه اتفاقاتو مثل آوار رو سرم ریخت

    به علاوه ‌ی تمام نکاتی که قبل گفتم

    از خونه ترد شده بودم…

    رابطه‌ی عاطفی‌م داغون شده بود…

    ترک تحصیل کرده بودم…

    و خلاصه دیگه داغون بودم

    نصف هزینه‌ی کارو به استودیو پرداخت کرده بودیم و روزی که قرار داشتیم هرچقدر پشت در به تلفنش زنگ زدیمو زنگ استودیو رو زدیم خبری نبود…

    اشتیاق سوزانم و شوری که نمیتونستم صبر کنم برای شنیدن صدام، برای اصلاح کردن اشتباهاش، برای پیش رفتن تو این مسیر تبدیل شده بود به بی قراری و خشم و جای خودشو داده بود به احساسات منفی

    چندین هفته گذشت تا اینکه تصمیم گرفتیم بریم هرجایی که احتمال میدیم اون عزیز رو پیدا کنیم رو بگردیم، که تمام تیر هامون به سنگ خورد و… خبری نبود!

    ما اومدیم تو پارک ملت و توی اون ظهر گرم تابستونی بهم چیزی از طرف خداوند گفته شد

    یکی از دوستان که باهاش یه هفته‌م نمیشد دوست شده بودم اونجا بهمون گفت میخوای به هرخواسته‌یی هر آرزویی که داری برسی؟

    من که مصداق کامل «کور از خدا چی میخواد؟ دوتا چشم بینا» بودم گفتم اره و اون استاد عباسمنش نازنین رو بهم معرفی کرد…

    و تفاوتی که عمل کردن به این اگاهی ها برام با قبل خودم ایجاد کرد؛ زمین تا آسمونی بود

    و الان خدارو صد هزار مرتبه شکر

    عاشق صدای خودمم، یجورایی درواقع صدای من بصورت خیلی معجزه آسایی هر روز داره به سمت پیشرفت تکاملشو طی میکنه

    توی استودیویی کار میکنم توی بالاشهر مشهد محله‌ی «سجادشهر» و اونجا رابطه‌م با دوست عزیزم که صاحب استودیو هستش فوق العاده‌ست

    ما نگاه هم رو به مسائل و بیان اونا توی موسیقی دوست داریم

    ما همو بعنوان افرادی که از قلبشون تبعیت میکنن و خیلی هم کار درستن قبول داریم

    و وقتی که میرم استودیو یادر حال کار کردنم توی موسیقی واقعا بالاترین حد از لذت رو توی کل زندگیم تجربه میکنم

    ترانه هایی که میگم 100 ها برابر آسون تر شده برام و با احساس تر

    با اینکه زوری نمیزنم برای جلب رضایت کسی اما مخاطب یا ترانه هام ارتباط میگیره

    و اصلاهرروز ایده های بهتری رو دریافت میکنم برای ترانه نوشتن

    روابطم خیلی بهتر شده و دوستای خیلی خیلی خوبی دارم

    و مهم تر از همه آرامش و اطمینانی که دارم ازینکه به هرچی که میخوام میرسم و من خالق زندگی خودمم و خداوند همواره بهم نزدیک، و شنونده، و اجابت کننده،

    خداوند همواره حامی ماست و مارو به سمتی که بسازیم هدایت میکنه

    منی که هر چیزی که از نظر دیگران محدودیت بود برای رسیدن به همین یک خواسته‌ام رو داشتم اما چیشد؟ چرا محدود نشدم؟

    حقیقت زندگی خودم رو بعد از آشنایی با استاد عباسمنش کار درست و گوش کردن بار ها و بارها فایل های رایگان و تعمق و تفکر در اون ها خودم ساختم

    خودم بارها و بارها تکرار کردم حقایق زندگیم رو و باورشون کردم

    و این راه تا بی نهایت ادامه داره

    احساس میکنم خالق زندگی خودمم، احساس اعتماد به نفس میکنم و ممنونم از استاد عباسمنش، بخاطر وجودیتش

    و امیدوارم با رسیدن به خواسته هام با الگو شدن خودم بخش کوچیکی از لطف بزرگ استاد عباسمنش رو جبران کنم که این آگاهی رو بهم داد که باهاش زندگیمو اونجوری که میخوام بسازم

    و بقول خود ایشون دنیارو جای بهتری برای زندگی کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: