«تجربههای من از اعتماد به نشانهام» - صفحه 93
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری106MB25 دقیقه
- فایل صوتی23MB25 دقیقه
این صفحه ساخته شده تا در بخش نظرات آن، فقط داستانهایتان درباره جزئیات و شروع مسیری هدایتی نوشته شود که با کلیک روی دکمه «مرا به سوی نشانهام هدایت کن» آغاز شد.
اینکه چطور آن نشانه را تشخیص دادید؛
و آن نشانهها چه زنگهایی در وجودت به صدا درآورد و به چه تصمیماتی انجامید؛
و چه پلههای متوالی از قدمهای پی در پی را یکی پس از دیگری به تو نشان داد؛
و چه «تغییراتِ از اساس متفاوت با رویههای قبلیات» را در شخصیت و در وجودت رقم زد؛
و چطور از میان هزاران شیوه، روند و مسیری برایت سَرَند و غربال شد که بهترین، نزدیکترین، لذتبخش ترین، پرثمرترین و قابل اجراترین شیوه با امکانات و شرایط آن لحظهات بود.
و در نهایت، ادامه دادن در آن مسیر مهارتها، تجربهها، ایمان و عزت نفسی را در وجودت ساخته که بین شمای کنونی و آدم قبلی فاصله انداخته و نسخهی با ایمانتر در شخصیتات ساخته که گوش به زنگ پیغام نشانهها و بنیان کردن تمام جنبههای زندگیاش بر جدّی گرفتنِ مسیر هدایتی نشانههاست.
داستان هدایت تو به نشانههایی که برای حل مسائلتان به آنها هدایت میشوی، و قدمهای عملی و تکاملیای که در جهت آن هدایت برمیداری و تجربیاتی که-در ادامه- برای اشتراک با این خانواده در این صفحه نوشته میشود، از دل اعتمادی ناب متولد میشود که -حتی با وجود نجواهای ذهنتان-، نسبت به ساز و کار هدایتگونهی خداوند، در قلبتان میسازید و به قول خداوند:
ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بمَِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ
أُوْلَئكَ عَلىَ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. بقره
این جریان هدایت که همواره در جهان جاری است، فقط آنهایی را با خود همراه میسازد که تقوا پیشه کرده و ذهنشان را کنترل میکنند و به نشانهها اعتماد میکنند و تسلیم مسیر هدایتشان میشوند و رستگاران و متبرّک شدگان آنها هستند.
زیرا خداوند هرگز برای یاری ما، قوانینش را نقض، معلق یا موقتاً غیر فعال نمیکند، بلکه به شیوههای کاملاً طبیعی، منطقی و هماهنگ با سازو کار جهان هدایت خود را به سمتتان جاری میسازد.
ما از طریق ایدهها و نشانههایی هدایت میشویم که به واسطهی قرار گرفتن یک کلمه یا جمله، یا خواندن داستان و تجربهای که برایمان الگو میشود و مرز ناممکنها را در ذهنمان جابه جا میکند، یا راهکاری که دیگری برای مسئلهای متفاوت اجرایش کرده، یا گوش دادن به یک فایل و درک یک مفهوم از آن و…، به ما الهام میشود.
نقطه مشترک این نشانهها این است که همهی آنها، «پیغامی واضح از اولین اقدام برای حل مسائلمان» را در دل خود دارند.
پیغامی که فقط و فقط برای خودمان و از طریق خودمان قابل تشخیص و قابل درک است.
زیرا این وعدهی خداوند است که:
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
گفتيم همگى از بهشت فرود آييد، پس چون از جانب من هدايتى براى شما آمد، آنان كه از هدايت من پيروى كنند هرگز بيمناك و اندوهگين نخواهند شد. بقره 38
نکته مهم:
در راستای هدفما درباره نظم بخشیدن به محتوای سایت، در این صفحه فقط نظراتی منتشر میشود که درباره داستان و مسیر هدایت شدهای که به واسطه استفاده از دکمه «مرا به سوی نشانهام هدایت کن» نوشتهاید.
منتظر خواندن داستانها و روندی هستیم که در مسیر هدایتتان طی میکنید و نتایجی که پله به پله شما را رشد و به مرحلهی بالاتر هدایت میکند.
وقتی از قدرت کانون توجهمان برای دیدن، به خاطر آوردن و مرور کردن مسیر این هدایت استفاده میکنیم، یعنی با نوشتن درباره جرئیات این مسیر و به اشتراک گذاشتن با سایر اعضای خانوادهمان، صدق بالحسنی میشویم، آرام آرام، جنس محکمتری از ایمان و یقین در وجودمان نهادینه میشود که جانمایه و شخصیت ما را تغییر میدهد و به قول قرآن، چشمانمان را برای تشخیصِ بهتر و دقیق ترِ نشانههای هدایت بیناتر میکند.
با سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان عزیزم
من چند سال میشه با استاد آشنا شدم و فایل هاش رو دنبال میکنم.دقیقا زمان هایی که سعی کردم بصورت خودآگاه به رهنمود های استاد گوش بدم و دنبال نشانه ها بگردم به خواسته هام رسیدم.به همین سادگی.مثلا بانک استخدام شدم،ماشین خریدیم،خونه خریدمو …
فرمولش خیلی سادس:بخواه،تمرکز کن روی خواسته،دنبال نشانه بگرد،ثابت قدم باش،بهش میرسی.
یه مشکل دارم که ممکنه کسی پیدا بشه بهم کمک کنه اینه که برای بعضی موارد این مسیر رو میرم .
برای بعضی از خواسته ها مثل اینکه این فرمول رو فراموش میکنم و اصلا نمیتونم تمرکز کنم.
ذهنم اجازه نمیده تمرکز کنم و انگار داره با من میجنگه.
ممنون میشم راهنمایی بفزمایید.
این اولین کامنت من هستش و حس میکنم هدایت شدم به این قسمت تا بتونم قوی تر مسیرم رو پیش برم.
شاد و سلامت و پر روزی باشید در پناه خداوند بخشنده و مهربان️
سلام استادان عزیزم.
سلام استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم عزیزم.
استاد خیلی برام جالب بود دیدن قسمت 24 سریال زندگی در بهشت.
در نگاه اول برام نگاه کردن به بازی دونفر بود.
بعد به خودم گفتم من هدایت شدم به این فایل و این هدایت من به این فایل الکی نیست. چرا هدایت شدم؟ چرا بعد از دیدن این فایل پشت صفحه گوشی من( که به صورت اتوماتیک هر چند وقت یکبار تغییر میکند)، عکس دو عدد راکت پیگ پونگ هست. خدا چی را میخواسته بگه بهم.
بعد هدایت شدم به فایل جلسه اول قدم هشتم. که دلیل کارهامو بدونم. بشناسم و ریشه ای درک کنم و تغیرات را در تمام جنبه ها داشته باشم و وقتی قوانین را درک میکنم، با دقت 100 در 100 بهش عمل کنم.
این ها را گفتم در کنار اون به تمرکز کردن خیلی تاکید کردید. در کنار اون به نحوه یاد گرفتن و متخصص شدن در یک کار اشاره کردید. یه جورایی این یدونه فایل تمام جنبه های زندگی را هدف قرار میدهد. که برای تغییر شخصیتت واجب هست.
نمیدونم تونستم درست منظورم را برسونم. این مسیر هدایت رب العالمین برای من بود که:
توی کاری که میخوای جدیدا انجام بدهی، 100 در 100 سعی کن تمرکز کنی. این برای من خیلی مهم هست. که اینجوری تمرکز کنم روی کارام.
یه نکته ی دیگه این بود که جدی باشم توی کار. این به قولی کم و بیش بودن توی همه کارها واسم آزار دهنده بود. هیچ کاری را به پایان نمی رساندم.
برنامه ریزی داشته باشم برای انجام کارهام و متعهد باشم.
باور درست را بسازم. این باور سازی استاد با اینکه من الان 1 سال و 1 ماه هست دارم روی خودم کار میکنم هنوز جای کار دارم روش. یعنی احساسم میگه درست نمیتونی هنوز یه باور را سریعا بسازی.
خیلی این فایل واسم جالب بود و مفید بود.
یه نکته دیگه را دوباره برام یاد آور شد. تحمل نکن. سوال کن خدا جوابو بهت نشون میده از بی نهایت طریق. خدا هدایتت میکنه.
استاد بی نهایت ازتون سپاسگزارم. خدا را بینهایت شکر و سپاس که تو این مسیر قرار گرفتم.
ان شاءالله هر کجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام خدا جونم
سلام مهربان من
سلام زیبا ترین یار من
سلام خوب ترین من
سلام به تو که همیشه هوای من را داری
همیشه مراقب من هستی
همیشه کنارم هستی
همیشه بیادم هستی
همیشه از حال خوب من کیف می کنی
ای خوبترین من دوستت دارم و از این دوست داشتن به خود می بالم
ای خوبترین من
ای کسی که همیشه تنها بودی و از تنهایی فراری نیستی
ممنون تو هستم که من را آزاد آفریده ای
ممنون تو هستم که من را خالق آفریده ای
ممنون تو هستم که من را شاد آفریده ای
می دانم تقصیر خودم است
اگر نمیتوانم آزاد باشم
نمی توانم شاد باشم
هر چه است از ذهن خودم است
هر چه است افکار خودم را همانند زنجیری بر گردن خود انداخته ام
اگر نمی توانم نقاش خوبی باشم
اگر نمی توانم خالق خوبی باشم
اگر نمیتوانم
تقصیر تو نیست
من نقاش ماهری نیستم
من خالق خوبی نیستم
باید خودم را تغییر بدهم
باید نقاشی یاد بگیرم
باید خلق کردن را بیاموزم
تو به من قدرت داده ای من خود از این قدرت استفاده نمی کنم
پس تقصیر تو نیست
هر چه است از خودم است
سپاس از. تو که خدایی کردن خاص تو است
سپاس از تو که خلق کردن سر رشته تو است
سپاس از تو که راهنمایی و هدایتگر
سپاس از تو که من را شاد آفریده ای
سپاس از خدای فراوانی ها
سلام به همه عزیزان
سلام به استادارزشمندم وبانوی شایسته
من چندین باراز این قسمت مرابه نشانه ام هدایت کن استفاده کردم وخیلی نتیجه گرفتم ولی یک دفعه اش روکه برای خودم خیلی شگفت انگیزبودبراتون مینویسم
این نشونه خیلی بهم ایمان بیشتری داد که خداهرلحظه حواسش به من هست
که هردفعه که این قسمتوبازمیکنم مطمئن باشم که ازاون فایل باید یه درسی برای اون روزم بگیرم
اون نشانه تواون روزخاص:
حرف زدن مستقیم خدابامن بودکه هردفعه به یادش میارم ته دلم قیلی ویلی میره از ذوق
خیلی دوستش دارم این نشونه رووبرام شده چراغ راه تاهرجاکه شک کردم ودودل شدم بیام سمتش ودوباره ادامه بدم
من چندوقتیه که قراره شغل موردعلاقم رو که با دوره ی روانشناسی ثروت یک که همین امروز اخرین جلسش روگوشدادم برای خودم راه بندازم
3ماهی هست که تقریبا درگیرش هستم و کارهاشوانجام دادم تااینکه جمعه گذشته روز ساختن کارگاهم توپارکینگ فرارسید(اینوبگم که خیلی ها باکارم مخالفت کردن وگفتندجواب نمیده بیا اینکاروبکن واونکارو بکن و…
یه سری ترس ها ازهمسایه ها داشتم که بازم اطرافیان میگفتن نکن دردسرمیشه همسایه ها شاکی میشن وترسهای من با این حرفابیشترمیشد ولی میگفتم همه چیش پای خودم هرچی شد بامن)
جمعه که بنااومده بودوداشت توپارکینگ برام کارگاه میساخت من کلا حس خوبی نداشتم همش ازخودم میپرسیدم واااازهرا توکه 3ماهه منتظرهمچین روزی بودی چی شد پس ذوقت کو
شوقت کو خلاصه تاغروب باخودم کلنجارمیرفتم وتمام سعیم این بودکه حسم روخوب که نه عالی نگه دارم واون ذوقی که داشتم رودوباره زنده کنم کلی فایل گوش دادم وکامنت خوندم خیلی بهترشدم اما……
ازخودم پرسیدم چمه ؟؟؟چرااینجوری ام
جواب اومد میترسم
اره دقیقادلیلش همین بود.ازهمسایه ایی که خیلی روصداحساسه وچندباربحث کرده باما میترسم که صدای دستگاه زیادباشه ….
همون روزچندبارتوپارکینگ دیدمش وبه خودم گفتم زهرا این مرد قدرتش بیشتره یاخدا؟؟؟
ازاینکه حرفای بقیه درست باشه ومن اشتباه کرده باشم میترسم و…..ترسهای ریزودرشت دیگه
دوباره اومدم توسایت و نشانه امروز رو زدم نزدیک اذان مغرب بود
الله اکبر وای خدای من چی اومد برااااام!!!!!!
سریال زندگی دربهشت همون قسمتی که درپرادایس داشتن کارگاها یاهمون سوله بزرگ رومیساختن
قلبم ارومه اروم شد
خدایا تو هرلحظه ازامروزوهمراهم بودی وگفتی نگران نباش من هستم ولی من بعضی جاها ترسم به ایمانم غلبه کرد معذرت میخوام
این فایلوبرام بازکردی تامطمئن بشم که راهم درسته درسته
حالا چی بایدبفهمم ازاین فایل؟؟؟؟
ما داریم توپارکینگ کارگاه میسازیم برای شروع کارموردعلاقم وخداوند این قسمت روبرای من بازمیکنه، کارگاه ساختن توپرادایس توسط کارگرها با نظارت بانوشایسته
دانلودش کردم چندین بار دیدمش وفهمیدم اونچه روکه بایدمیفهمیدم خداباهام حرف زد خیئیییلی واضحترازهمیشه انگارخودش دقیقا اومد پیشم وگفت اونچه روکه من بایدمیفهمیدم ….
اززبون مریم شایسته تواین فایل خداباهام حرف زد واین فایل اون روزبرام ابی بودرواتیش
اونچنان دلم روقرص ومحکم کرد که تا الان هیچ ترسونگرانی دیگه به دلم راه ندادم فقط اطمینان ازاینکه مییییییییییییشودمطمئنم که موفق میشم
این نشانه روهیچ وقت فراموش نمیکنم هزارتادرس ازش گرفتم ومهمترازهمه اینکه نترس هیچ قدرتی بالاترازقدرت خدای تونیست
نگم براتون ازاینکه چقدرخداهرروزبرام نشونه میفرسته که راهت درسته ادامه بده موفق میشی
حالاشرح دقیق ماجرارو حتمابعدابراتون مینویسم
استااااادان عزیرم ازتون سپاسگزارم که به حرف دلتون گوش کردید واین سایت
این مسیر
این سریال عالیه زندگی دربهشت
این فایلها واگاهیهارو برای مااماده میکنید تا رشدکنیم وبه خدانزدیکتربشیم
دلتون به نگاهه خدا گرمه گرم
استاد عزیزم، خانم شایسته و دوستان سایت، سلام
این متن رو میخواستم برای فایل نشانه ام بنویسم اما بر خلاف تمام بخشهای سایت که قبلا دیده بودم، این فایل بخش نظرات نداشت به خاطر همین با خودم گفتم شاید اصلا بهتر باشه بیام اینجا کامنتم رو بنویسم.
برای اینکه داستان رو توضیح بدم لازمه اول یکی دوتا موضوعی که این چند وقت توی ذهنم بوده رو بگم. چند وقت هست که درباره خرید یکی از دوره های استاد دارم فکر میکنم و همش میاد توی ذهنم که باید بخرمش، حتی دوره رو به سبد خریدم هم اضافه کردم اما خرید رو هنوز نهایی نکردم. از طرف دیگه یه دوره تخصصی رو چند وقت پیش شرکت کرده بودم که در دو مرحله بود و اصلا ربطی به رشته تخصصی خودم هم نداشت اما توجهم رو جلب کرده بود و دوست داشتم که دوره رو بگذرونم. حالا اون دوره در حال تموم شدن هست و برای دوره پیشرفته اش یه جلسه معارفه برگزار شد که بعدش هرکس دوست داشت برای دوره پیشرفته ثبت نام کنه. خلاصه بعد از جلسه معارفه حس کردم احساسم جالب نیست! همش این فکرا میومد توی ذهنم که این دوره هیچ ربطی به رشته تو ندارن! اگه ادامه ندی که تمام هزینه های مالی و زمانی و این همه وقت و انرژی که تا الان گذاشتی هدر میرن، اگر هم بخوای ادامه بدی هم معلوم نیست تهش چی میشه! این که اصلا رشته تو نیست! چجوری میخوای وارد بازار کارش بشی؟؟! دوباره یه عالمه هزینه و وقت و انرژی میزاری که تهشم به نظر میاد که هیچی نیست!
خلاصه یه فکرایی که آدم رو توی شک میبرد و از اینجور فکرا که اصلا چی شد من این دوره ها رو ثبت نام کردم؟!
دیگه میدونید نجواها اینجور موقع ها چجورین و اصلا باعث میشه که شک کنی نکنه من هدایتهای توی مسیر رو درست متوجه نشدم و وارد مسیر اشتباهی شدم!
تا اینکه دیروز نمیدونم چی شد که حس کردم دلم میخواد از فایلهای استاد راجع به هدایت گوش کنم و همش یکی از فایلها که هم خیلی دوستش دارم و هم اتفاقا چند روز پیش برای نشانه ام بود، میومد توی ذهنم. (اولین فایلی که استاد توی کلاب هاوس برگزار کردن و دوستی به نام سپیده اومد و درباره هدایت گفت) و همش این جمله اش میومد توی ذهنم که میگفت: استاد همه چیز هدایته.
خلاصه داشتم فکر میکردم برم این فایل رو دوباره ببینم بعد گفتم نه برم از توی بخش کلیدهای سایت، هدایت رو باز کنم و از بین فایلهاش انتخاب کنم و بعد و دیدم اونجا واژه هدایت نداره بنابراین رفتم توی بخش قدمهای تکاملی برای هدایت و فایل 29 مصاحبه با استاد رو دیدم که استاد در شروع فایل میگه: آسان کنیم در ذهنمون قدم برداشتن رو و قدم برداریم و بعد در پاسخ به یکی از سوالات میگن: من فکر میکنم توی بحث عمل کردن به ایده های الهامی، بیشتر از همه، بحث بحث باور به اینکه این ایدهه الهامیه. که دقیقا همون شک من که نکنه ایده رفتن من توی این مسیر الهامی نبوده باشه رو داشتن توضیح میدادن.
البته اینجا یه موضوع دیگه هست که بیشتر مربوط به بحث ثروت هست. داستان اونم اینه که چند وقت پیش یه ایده عجیبی به ذهنم رسیده برای شروع یه کاری و بخش زیادی ازش رو هم انجام دادم اما منتظر بودم تا چند روز دیگه که کلاسم تموم میشه دیگه استارتش بزنم اما هر بار چشمم به وسایلش که گوشه اتاقم هستن میوفتاد، پیش خودم میگفتم: خدایا، من درست متوجه شدم یا دارم اشتباه میکنم؟! (چون از نظر خودم کار عجیبیه!)
خلاصه صحبتهای استاد توی این فایل هم خیلی با فکرای این چند وقته من مطابقت داشت.
حالا ظهر که اومدم توی سایت و فایل نشانه ام رو زدم، صفحه معرفی دوره راهنمای عملی برام باز شد که همونطور که گفتم بخش نظرات نداشت:
حالا میرسیم به جوابهایی که خداوند به دغدغه های این چند روز من داد:
یکی از جمله های سایت که اتفاقا با رنگ قرمز و بولد نوشته شده بود اینه:
و آگاهیهای این دوره، «هدایت خداوند و پاسخ او به درخواستهایت است» تا از مسیری آسان، سرراست و لذت بخش، شرایط دلخواه را در زندگیات خلق کنی.
اینکه روز قبل من به دنبال هدایت بودم و بعد امروز توی فایل نشانه ام همچین چیزی برای من نمایش داده بشه بهم نشون داد که دارم مسیر رو درست میرم و باید ادامه بدم.
مورد بعدی این بخش از متن فایل نشانه ام بود که میگه:
و به شما می گویم که نگران هزینه کردن برای تغییر باورهایت نباش. نگران هزینه کردن برای آموزش خودت نباش زیرا این بزرگترین سرمایه گذاری زندگی ات خواهد بود.
نگران هزینه کردن برای خریدن این دوره نباش زیرا این سودآورترین سرمایه گذاری زندگیات خواهد بود. سرمایه گذاری روی خودت، فکرت و باورهایی که قطار زندگی ات را وارد همان ریلی می کند که به خوشبختی ختم می شود.
این هم پاسخ بعدی خداوند برای دغدغه من.
و بعد این آیه ها یادم اومدن که میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ﴿١﴾
به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی
نون، سوگند به قلم و آنچه می نویسند،
مَا أَنْتَ بِنِعْمَهِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ ﴿٢﴾
که به سبب نعمت و رحمت پروردگارت تو مجنون نیستی؛
وَإِنَّ لَکَ لَأَجْرًا غَیْرَ مَمْنُونٍ ﴿٣﴾
و بی تردید برای تو پاداشی دایم و همیشگی است؛
وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ ﴿4﴾
و یقیناً تو بر بلندای سجایای اخلاقی عظیمی قرار داری
فَسَتُبْصِرُ وَیُبْصِرُونَ ﴿5﴾
پس به زودی می بینی و می بینند
خدایا شکرت. هزاران بار سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
باسلام ودرود وخسته نباشید خدمت استاد عباسمنش گل وهمه دوستان
خداوند عزیز را شاکرم که هدایت کرد من را که وارد دوره بسیار زیبا وانسان ساز باور ساز استاد عزیز بشم و واقعا من طی 4روزی که وارد سایت عباسمنش ودوره 12 قدم شدم در قدم اول جلسه تمرین ستاره قطبی تقریبا 80درصد از خواستهایم از خداوند متعال اتفاق افتاده و خودم لمس کردم وانشالله به شدت وپرقدرت وانرژی بالا ادامه میدهم
سلام و عرض ادب خدمت استاد عباس منش دوست داشتنی و خانم شایسته عزیز و همه ی دوستان
من دوره روانشناسی ثروت 1 یک رو خریداری کردم و مدتی هست طبق عادت و برنامه روزانه کامنت های دوره رو میخونم از اونجایی که من در حال کسب مهارت تریدری هستم و در اون پیشرفت زیادی کردم و روزانه باید تمرین کنم ولی دو سه روزی بود که ن میتونستم تمرین ترید انجام بدم نه تمرین های دوره استاد رو انجام بدم و حال خیلی بدی داشتم
و امروز حالم خیلی بد شده بود و همش از خدا خواهش و تمنا میکردم که حالمو خوب کنه هدایتم کنه چیکار کنم که حالم خوب بشه
تصمیم گرفتم که برم کامنت های دوره ثروت 1 رو بخونم، موقعه ای که وارد سایت شدمو پروفایلم رو باز کردم چشم خورد به نتایج دوستان از نشانه روزانه که اول ازش خواستم رد بشم ولی یه حسی بهم گفت وارد شو و این اولین باری بود که وارد این بخش شدم متن رو خوندم، فایل این بخش رو دیدمو خدا رو شکر که حالم بهتر شد
این فایل حالمو دگرگون کرد
و من برای خودم و پیشرفت در کسب مهارتم یه برنامه روزانه داشتم حسی بهم گفت یکی از موارد این برنامه رو حذف کنم
خدایا شکرت
سلام و خداقوت خدمت استاد و خانواده بزرگ عباس منش.
الان که دارم این دیدگاه رو مینویسم به شدت دارم با یه باور مخرب تقابل میکنم تا بشکنمش.
کمتر از یو هفته هست که عضو این سایت شدم و خیلی خوشحالم از این بابت.
نشانه های هدایت زیادی تو این مدت دیدم که سعی میکنم چند تاشو مطرح کنم
اولین نشانه حدود 8 روز پیش و قبل از عضویت تو سایت بود که از محل کار قبلیم بیرون اومدم چون باورهای محدود کننده کارفرمای قبلیم بشدت آزارم میداد و خوشبختانه کارفرمای جدیدم باورهای خیلی عالی داره در مورد فراوانی و ایمان و صبر.
نشونه بعدی این بود که با پسر داییم داشتیم قدم میزدیم و گرم صحبت بودیم که خیلی اتفاقی بحث به سمت استاد و دوره هاشون کشید و انگار یه چیزی تو وجودم میگفت همینه برو دنبالش. در حالی که حتی یه کلمه از گفته های استاد رو از زبون خودشون نشنیده بودم و هیچ شناختی دربارشون نداشتم.
شروع کردم به تماشای دوره توجه به نکات مثبت و حال خوبی که استاد برام ساخت که منجر به نشونه بعدی شد. اولین پروژه مستقلم رو به لطف خدا گرفتم و انجام دادم. یه تجربه شیرین و عالی بود برام.
نشونه چهارم دقیقا فردای تحویل همین پروژه بود که کارفرمام یه پیشنهاد کاری و پولساز بهم داد و همین الانم دارم روش کار میکنم و مطمئنم بزودی نتیجه های عالی میگیرم.
نشونه دیگه ای که برام خیلی ارزشمند بود در مورد یکی از آرزوهامه که خیلی وقته دارم و به امید خدا حتما عملیش میکنم. مدت هاست که میخوام تو روستای پدریم یه خونه ویلایی بسازم و کلی بهش برسم و بقول استاد یه بهشت کوچیک برای خودم بسازم. دیروز داشتم تو اپلیکیشن دیوار میچرخیدم و ذهنم معطوف همین موضوع بود که یه آگهی فروش زمین تو همون روستا رو دیدم که قیمت خوبیم داشت. امید بزرگی توی وجودم ساخته شد که حتما این آرزوم رو عملی خواهم کرد.
بازم از زحمات استاد تشکر و قدردانی ویژه دارم.
واقعا ممنون و شاکرم خدا رو که منو تو این مسیر با راهنمای فوق العاده ای مثل آقای عباس منش آشنا کرد.
خداوندا
معبودا
بهترین من
خوبترین من
ماه ترین من
تو برایم کافی هستی
تو برایم کافی هستی
تو برایم کافی هستی
امیدم به تو است اما چشم به کمک بنده تو دارم
می دانم کارم اشتباه است ،می دانم که تا تو هستی مرا به غیر نیاز نیست
اما ضعیف هستم و در خود نمی بینم بزرگ بودن را
هرچند تو گفته ای که من اشرف خلایق هستم ولی ولی خودم را نمی شناسم
خودم را قبول ندارم
ولی خودم را دست کم می گیرم
ولی از خودم غافل می شود
ولی خودم را گم می کنم
آنقدر تو بزرگ هستی و مهربان که من باور ندارم این همه دریای بی کران سخاوتت را
الهی تو رب هستی و من بنده تو
الهی تو خالق هستی و من خلق شده تو
الهی تو بزرگ هستی و من قطره ای ازاین دریای بزرگ تو
اما این قطره آنقدر عزت به او بخشیده ای که می تواند مروارید شود و باارزش
ببخش گاهی اوقات مروارید خودم را گم می کنم
ببخش گاهی اوقات قدر جواهر وجود خودم را فراموش می کنم
ببخش گاهی اوقات یادم می رود که من توان همه کاری را دارم و می توانم از پس همه مشکلات خودم بربیایم.
فراموش کنم اگر گوش به دیگری دادم ویا دل به دیگری
فراموش کن اگر امید بستم به بنده تو
فراموش کن اگر نگاهم به دستان بنده تو بود
بیاد نیاور زمانی که خواهشم به خلق تو بود.
بی خیال شو آنجا که به در خانه ی جز خانه تو رفتم.
نبین زمانی را که التماس می کردم از غیر.
نبین آنجا که انتظارم از بندگان تو بود
بگذر از لحظاتی که چشم انتظار کمک بودم
اما
دلم شکست
دستم را رد زدند
خواهشم را نشنیدم
تقاضایم را ندیدند
کمکم نکردند
انتظاراتم را بر نیاوردند
اما
ولی
تو باز کنارم بودی و دستم را گرفتی
تو باز فراموشم نکردی
تو باز نگاهم کردی
تو باز هوایم را داشتی.
دمت گرم
آنقدر خوبی و عزیز که خیلی وقتها در فکرم نمی گنجی
آنقدر ظریف و نامحسوس به فریاد بندگان خود می رسی که خیلی وقتها خودمان هم نمی فهمیم که چی شد و مشکل حل شد.
خدای من هزار بار بگویم دمت گرم باز کم است
باز نمی توان شکر تو را بجا آورد.
خدا جونم ممنون تو هستم که من بیادت نباشم تو بیادم هستی
خدا جونم سپاسگذارم از تو که یادم دادی تا صبر کنم برای خواسته هایم
تلاش کنم برای هدفم
بجنگم برای خواسته ام
خداوندا هرچه تو را صدا کنم کم است
نامت آرامش دارد و یادت قوت قلب.
اسم ت گشایش کارها است و ذکر آت حلال مسائل.
ممنون تو هستم خدای من که
آرامش
خانواده خوب
دوستان خوب
کار خوب
اتفاقات خوب
هرچه خوب است را برای من می خواهی و تمام تلاش آت برای خوب بودن من است
سپاس از تو خدایی کردن کار تو است و خدا بودن برازنده تو
سپاس از تو که زیبا هستی و خالق زیبایی ها
سپاس از تو که دوست داشتنی هستی و دوست داشتن را دوست داری
غمگین بود و بی رمق.
به او گفتم زندگی را چیزی مثل «گوگل» ببین.قبلا از آن استفاده میکردهای و از این به بعد هم استفاده خواهی کرد.دلیلی ندارد همان چیزهایی را جستجو کنی که قبلا کردهای.فقط دست از مرور هیستوری بردار و چیزی که میخواهی را سرچ کن.قطعا برایت نتایجی خواهد یافت.
در آخر او قانع و خوشحال،و من آرام و شاکر از جا برخاستیم.