معضلی ویرانگر به نام "جلب توجه" - صفحه 10

334 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 2712 روز

    سلام خدمت عزیزان و استاد عزیزم

    معضلی به نام جلب توجه

    من فکر میکنم کمتر کسی باشه که این پاشنه آشیل رو نداشته باشه،حالا درصدش در آدمای مختلف متفاوته

    هیچ ربطی هم به اینکه خانوادت کی بوده یا تو کدوم شهر و کدوم منطقه هستی نداره و الان با توجه به وجود فضای مجازی این حس رو در آدما بیشتر میتونیم ببینیم.

    منم با درصد بالاتری نسبت به بقیه دچار این مشکل بودم و هستم.

    ۱- من از دوره دبیرستان به آرایش کردن رو آوردم ،خیلی برام مهم بود بقیه چه نظری در باره چهره من دارن ،یه حالتی که در خیلی مواقع بدون آرایش قشنگ تر بودم ولی خودم رو ملزم به اینکار میکردم.

    صورتم جوش میزد ،هیچ وقت تلاش جدی نکردم درمانش کنم فقط با کرم میپوشوندمشون.

    آرایش کردم الانم یک دهم قبلنه ولی هنوزم هست.هنوز نتونستم با قیافه بدون آرایش خودم کنار بیام.

    ۲- عملای جراحی مختلف رو صورتم انجام دادم فقط چون نگاه بقیه و حرفای بقیه رو نمیتونستم تحمل کنم ،وقتی نظری درباره بینی بزرگ و ابروی کم پشت و لب باریک و ….میدادن احساس خجالت و شرمندگی میکردم.

    بماند که از نتیجه هیچ کدوم راضی نیستم و بعد که این عملا رو انجام دادم باز از اینکه بازخورد بقیه چیه نگران بودم سعی میکردم کمتر تو جمع ظاهر بشم .

    بقیه که میگن طرف سر تا پا عملیه من خجالت میکشم چون مطمنم منظورشون با منه.

    هنوزم نتونستم با این مشکل کنار بیام و هر از چند گاهی یه عیب دیگه از خودم پیدا میکنم و دنبال راه چاره هستم.

    ۳-لباسایی که میخریدم پر از زرق و برق و گرون و مدل دار چون دلم میخواست تو مرکز توجه باشم و بهم حسادت کنن که ببین خوش بحالش چقد لباسای گرونی میپوشه.

    هیچ کدوم از لباسام راحت نبود همیشه اذیتم میکرد ،لباسای تنگ و مجلسی،کفشای پاشنه بلند و ….

    تو این مورد انصافا خیلی خوب خودم تغییر دادم ،لباسی میپوشم که باهاش احساس راحتی داشته باشم .همه لباسای پر زرق و برق و گرون که فقط در حد ۱ ساعت پوشیده بودمشون بدون اینکه دلم براشون بسوزه ،رد کردمشون.

    ۴- خیلی برام مهم بود که حتما طلا داشته باشم که وقتی مجلسی میرم بقیه ببینن و گرنه خجالت میکشیدم.

    ولی الان طلاهای رو که دارم فقط خودم ازشون لذت میبرم وقتی بهشون نگاه میکنم روی باورای فراوانی و ثروتم کار میکنم .

    حتی یه جاهایی که میریم حتی الامکان در میارمشون.

    ۵- خونه رو مدلی تزیین میکردم که هر کی از در بیاد بگه به به چه خونه قشنگی و چه وسایلی!

    تو مهمونی دادنامم خیلی سخت گیر بودم روزی که مهمون داشتم به معنی تمام خودکشی میکردم ،از تمیزی خونه گرفته تا بهترین غذا رو پختن و بهترین ظاهر رو داشتن……..ولی وقتی خونه طرف مقابل میرفتم حس میکردم کوچکترین ارزشی برای اومدن من قائل نشده ،حتی به خودش زحمت نداده خونش مرتب کنه واین احساس بدی بهم میداد و تا چند وقت با خودم کلنجار میرفتم که چرا؟چرا باید جایی برم که منتظرم نباشن و فقط از سر مجبوری رفع تکلیف کردن.

    الان به لطف خدا و با کمک آموزشای استاد هر چی تو خونه دارم کاربردیه و وسیله اضافی ندارم.ولی تو انتخاب وسایل سعی میکنم بهترینها یا بهترین مارک رو انتخاب کنم چون خودم لایق بهترینها میدونم و میگم من لیاقتم بالاتر از اینه که جنس بدرد نخور استفاده کنم و مدام اعصاب خورد باشه به خاطر خرابیشون و نشتی انرژی داشته باشم.

    ۶- تا قبل از وارد شدن به سایت به همسرم خیلی وابسته بودم و خودم به مظلومیت میزدم تا منو ببینه .

    نسبت به رفت و آمداش حساس بودم ،نسبت به دوستاش ،به موبایلش ، به صدای زنگ و پیام که براش میومد حساس بودم.

    دلم میخواست همیشه تحت نظر داشته باشمش،بماند که این ذهن مریضی باعث خلق اتفاقاتی از این دست هم شد ولی کم کم به خودم قول دادم و این اخلاقم عوض شد .

    الان از بودن در کنار همسرم لذت میبرم ولی از اینکه چیکار میکنه ،کجا میره،کجا میاد ،با کی رفت و آمد میکنه اصلا نمیخوام مطلع بشم.و زمانی هم که میفهمم بهش حق میدم و میگم اون آزاده و برده من نیست ،پس اگه خودش این کارو صلاح دونسته پس من چرا حرفی بزنم .و این حرف استاد رو برای خودم تکرار میکنم که تا زمانیکه در مدار هم هستیم از وجود هم لذت میبریم و اگه مدارش با من عوض شد هیچ مقاومتی ندارم که جهان مارو از هم جدا کنه چون بینهایت آدمای خوب برای من وجود دارن.

    ۷- خیلی اهل فضای مجازی نیستم ولی انصافا بعضی وقتا دوست دارم پست بزارم و لایک بگیرم ،خیلی با پست گذاشتن مقاومت دارم ،این از اون مواردیه که بر میگرده به عدم اعتماد بنفسم یا شایدم کمال گرایی یا شایدم همین احساس دوست داشتن توجه بقیه.

    دوست دارم پستی که میزارم منو بهشون معرفی کنه ،بگن به به عجب آدم روشنفکری عجب پست با کلاسی گذاشت.

    ۸- از نظر تحصیلاتم بازم برمیگرده به احساس رضایت از تایید دیگران ،رشته ای که فکر کنم بیشتر با زجر تا الان ادامش دادم .

    ولی الان واقعا میخوام برم دنبال علاقم که کارای هنریه.

    ۹- تو نوشتن متن و پیام برای بقیه خیلی مقاومت دارم حتی یه جمله که مینویسم چند بار ویرایشم میکنم و گاهی از نوشتن صرف نظر میکنم و پاک میکنم هر چی نوشته بودم .

    اینم برمیگرده به جلب توجه ……چون احساس بدی بهم دست میده وقتی طرف متن ناقص و بی محتوای منو میخونه ،ممکنه طرف بگه عجب آدم بیسوادی

    یه خاطره از این قضیه دارم که خودش یکی از دلایل ترس من تو این مورده…..😁 البته به قول خودمون سوتی بود ولی منو داغون کرد

    یه سالی من به عنوان یه آدم تحصیل کرده و با سواد که مدیر عامل یه شرکت بودم یه تماس تلفنی با یه کارمند زیربط شغل خودم داشتم ،ایشون اسم یه بنده خدایی رو آورد و عنوان کرد که آیا من میشناسمش یا نه…..

    منم با کمال اعتماد بنفس جمله اشتباهی رو بکار بردم و گفتم بله ایشون اتفاقا خیلی به من ارادت دارن😇😅🙃مثلا خیر سرم میخواستم از کمالاتش تعریف کنم .

    اون بنده خدا جمله منو به عنوان اینکه یعنی درست فهمیده دوباره تکرار کردو گفت اون به شما ارادت داره !! منم دوباره جواب دادم بله.

    هر چند اون لحظه اصلا درک نکردم چه سوتی دادم ولی از حالت رفتار اون کارمند فهمیدم یه اشتباهی رخ داده و بعد بعدها که فهمیدم چی گفتم خیلی خجالت کشیدم و همین قضیه منو تو صحبت کردن محتاط کرده

    اینا مواردیه که تا الان به ذهنم رسید

    امیدوارم بتونم هر چه بیشتر و بیشتر با خودم در صلح قرار بگیرم و پاشنه آشیلم که کمبود عزت نفس و نداشتن اعتماد بنفسه هر چه زودتر رفع کنم.

    هر چند که متن پیام من یه خودافشایی آشکاره ولی برای خودم لازم بود.

    از خدای خودم همیشه تشکر میکنم که منو تو این مسیر قرار داده و در هر لحظه در حال هدایت منه تا زندگی قشنگ تری برای خودم بسازم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3348 روز

    سلام

    نیاز به توجه برای این است که فردی تو خالی از درون غنی نیست از بیرون می خواهد این خالی بودن درونی خود را پر کند که البته نمی شود شاید موقتی درست شود ولی این ظاهر قضیه است

    یکسره خودم در درونم از خودم تعریف می کنم و چیزهایی که هست که نخواهم دیگری بخواهد از من تعریف کند و یا به من توجه داشته باشد

    خیلی ها از زندگی کردن من اصلا راضی نیستند و منم اعلام کردم هر کسی دوست نداره نیاید اصلا اشکال نداره چرا این جوریه چرا خانه اش را نقاشی نمی کند چرا فلان چیز را اینجا گذاشته است چرا اصلا ظرف و ظروفش را عوض نمی کند وووووو

    یکی از دوستانم هست اصلا این مسئله مریضش کرده می گویم عزیزم نکنم بشین این قدر حرکت نکن گوش بده نیست الان موقع عیده خرید خرید خرید ووووووو هر چه می گویم که این کارت درست نیست میگه می دانم ولی دست خودم نیست و …. که این توجیه الکی است می گه من باید نفر اول هر چیزی باشم و همه به من نگاه کنند

    ما به خودی خود ارزشمند هستیم

    خیلی ها را دیدم که فلان کار ووو را می کنند خیلی هم در یک سری کارها موفق هستند مثل ثروت و درس و کار وووو ولی می گویند ماشین فلان نداری چرا بابا کلاس داره آدم باید کلاس داشته باشه ولی من راحتم هر کسی که دوست نداره خوشحالم میشه که از کنارم بره

    برای چی داریم زندگی میکنیم؟ داریم زندگی میکنیم که از زندگی خود لذت ببریم و در این دنیا به شادی زندگی کنیم همین حالا کسی از ما راضی باشه یا نباشه اصلا مهم نیست

    just do it now

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 1760 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام استاد عششق ،سلام بچهای گل

    افرین من باز احساس خوشی که دوست داشتم زندگیمو رقم بزنم امروز و احساسم خوب کنم هدایت شدم به این فایل قشنگ.

    من سبک شخصی خودمو همیشه داشتم و دوست داشتم ایده بدم و خلاق باشم تو هر کاری

    خوشم میاد از خودم ک هیچ وقت یا حداکثر سعی میکردم بهترین برا خودم باشم و تغییر واقعی کنم تا ادا در بیارمو خودمو گول بزنم .

    از وقتی ک فهمیدم جلب توجه نکنم خدایی با اهداف بزرگ و رسیدن بهش با عشق میرم جلو خداروشکر من این زمینه رو داشتم در خودم خیلی راضیم ک من قابلیت تغییر بزرگ در زندگیمو داشتم هرچند کمو کاستی ها وجود داشته و نیاز به تجربه داشتم ک شما این خلا زندگیمو بعنوان راهنما عالی پر کردین سپاس از شما افرین خدا بهت خیر و برکتو سلامتی و ثروت فراواااان بده .

    یه زمانی بود ک من تازه میخاستم انتخاب رشته کنم اعتماد بنفس نداشتم و چون همه میگفتند معماری یه شغل باکلاسه و بریم معماری . من خیلی علاقه نداشتم ینی فقط ب بخش معماری تاریخی و بناهای تاریخی تمام جهان خیلی علاقه مند بودم ، میشه گفت با توجه به علاقه من به رشته باستانشناسی گرایشم بیشتر شده بود به معماری اخه شهری ک من توشم رشته های پیش پا افتاده رو داشت . هی رفته رفته اومدم جلو دیدم چقد تو زمینه هایی که خلاقیت لازمه من واااقعا خلاقی عالیی بودم و ایده هایی میدادم ک استادای من متحیر میشدند از طبیعت به اشکالی ایده میگرفتم که نزدیک به تصوراتی بود که از بزرگای معماری و طراحهای دنیاس چون من بخودم میگفتم منم میتونم همه فک میکردن این ایده رو از یجا کپی کردم . علاقه نداشتم مثه بقیه از مربع و مستطیل تو طرحام استفاده کنم همیشه میخاستم طرح من خاص و مختص به خودم باشه ، مثه اینه ک هر کسی یه اثر انگشت یا امضا خاص به خودشو داره . منم طرحام همیشه از اشکال فراکتال و از طبیعت بود . خیلی قشنگ با طبیعت مچ میشدم و ایده پشته ایده میومد تا جایی که خابم میگرفتو حتی تو خاب میدیدم ک اینجای کارمو اینجوری باید اسکیس بزنم فوق العاده بود

    من علاقه شدیدی داشتم تو ایده دادن و خاص بودن و خیلی برام مهم بود ک سعی بر این داشته باشم تا جایی که ممکنه تو طرح هام تکرار نداشته باشه و از کسی تقلید نکنم

    دقیقا همون الهاماتی که به دل ادم میاد ک انجام بدیم ولی من درک نمیکردم اونجوری که باید درک کنم چجوری یهو این افکار میاد از کجاسس !، امّاااا ! مطمئا بودم ک خدا میخاد که من خلق میکنم چون با عششق فراوان کار میکردم

    چون بخودم کار میکردم و تمام ایده هامو مدیون این مدونستم که اول من میخاستم خط خودمو داشته باشم تو معماری فرم خودمو داشته باشم و کارای خودمو به ثمر برسونم و اجراش کنم .. همیشه یه ترس همرام بود ک میگفت تو تو بازار ساختو ساز نمیتونی اینارو پیاده کنی . من کارای زاها حدیدو میدیدم با خودم میگفتم این داره تو اماراتو دبی و تو جهان طرح هایی که من دوست دارمو پیاده میکنه چرا من نتونم .

    من ترسیدم و فراموشش کردمو رفتم سربازی بدون هدف میگشتم و افسرده شده بودم … بگذریم . و بعد …

    به صنعت تکنولژی بسیار علاقه مند شدم تصمیم گرفتم این راهو ادامه بدم و توش حرفه ای بشم کما اینکه من تو نوجوانی همش سروکارم با کامپیوتر بود و خودم به خودم سیستم میبستم ویندوز عوض میکردم این ماله سال ۸۵بود . بخودم گفتم تو این زمینه حرفه ای میشی به درامده دلخواهت حتی بیشتر میرسی و به علاقه ای که تو معماری داشتی ساختو ساز میکنی و طرح های خودتو پیاده میکنی . من همه این زمینه های علمی معماریو دارم و چون علاقم به سخت افزار و نرم افزار کامپیوترو لب تاب دارم تو این زمینه متمرکز سدم و هر روز یچیز جدید میبینمو یاد میگیرم و انجام میدم . اولین فروش سیستم اسمبل شدمو امروز داشتم و به ثمر نشست انقد حسم عالیه خدارو شکر که خدا منو به ایده های بهتر میرسونه ک با هزینه کمتر بهترین سیستمو ببندم اینا قدم اولمه من دارم قدم ب قدم پیش میرم استاد و اعتماد بنفسم روز بروز بیشتر میشه چون به هرچی ک تو نو جوونیم میخاستم خودم دارم برا خودم میسازم و بهشون میرسم .

    امیدوارم تو سایت یه اپدیتی بشه بدا کار برایی ک از سالای قبل کامنت گذاشتن خودشونو با گذشته کامنتاشونو مقایسه کنن ک بفهمن اقای زارع تو در سال ۱۴۰۰ اولین فروش تو حیطه کاری داشتی الان ۱۴۰۳ هست و تو به علاقت رسیدی ساختو ساز میکنی و طرحیو ک خودت دوست داشتی پیاده میکنی و چقددر مردم استقبال میکنن ازین طراحی و نوع نگرش..

    استاد من حتی تو اسمبل سخت افزارم از روش خودم استفاده میکنم ک تحقیق میکنم با عشششق و سیستمیو میبندم که قابلیت ارتقا تا ۵سال اینده رو پشتیبانی کنه .

    اصن وای نمیسم ک مشتری بیاد بگه چی ببند برام . خودم اسمبل میکنم به این باور که مشتریش خودش به موقش میاد اینو خره

    بچها باورتون میشه که چجوری شد که مشتری پیدا شد و این سیستمیو که من بستمو خرید؟

    اینو چون تازه در حین اموزش دروس پایه تعمیرات بودم اسمبل کردم ک علم خودم افزایش پیدا کنه . گفتم من هزینه میکنم یه چیزیو میبندم انگار برا خودم میبنده و همینم بود ، سخت افزار هاییو خریدم ک فک کردم برا خودم میبندم . پس چیو انتخاب کنم؟ اوناییو انتخاب کردم ک خودم برا خودم میخاستم مشتریشم هدایتی پیدا شد من حتی جواز سخت افزارم ندارم من هنوز شاگردی میکنم تو یه فروشگاه عرضه محصولات فرهنگی و نرم افزار . جواز من خداسست

    و الان دارم سطح تجربمو افزایش میدم و از هر انچه ک دارم شروع میکنم . استاد میگفت ک از هرچی ک دارید شروع کنید

    بله من قدم قدم دارم میام بالا و باورامو قویتر میکنم که به امید الله خودم برا خودم فروشءاه بزنم و به تمام لذت هایی ک میخاستم برسم.

    میخاستم مغازه بزنم هرچی گشتم قیمتا یجوری بود ک با درک من یجور نبود کرایه مغازه ها خیلی بالا بود من واقعا درک نمیکردم و زیادی ک فکر میکردم تو هوا سردر گم میشدم . تصمیم گرفتم رهاش کنم انگار الان وقتش نبود و درست بود

    ارامشم بیشتر شد و دارم بهتر تو کارم عمل میکنم

    و به موقش همه چیز درست میشه

    من به خدای خودم ایمان دارم که به موقش به اندازه ای ک باورام تغییر میکنه بهم میده خودش میگه صبر کنید ینی تو این صبر کردم همینه که رها کنیم ارامش پیدا کنیم و با ذهن و تمرکز باز ایده ها بما الهام میشن و مسیر درستو میبینیم . امیدوارم براتون مفید باشه .

    و و و ! از وقتی که فهمیدم جلب توجه نکنم زندگیم خیلییی تغییر کرد ، دیگه فقط برا خودم زندگی کردم چقد پیشرفت میکردم چقد ثروت سازیم بیشتر میشد خدایا شکرت خدایا شکرت که تو رو بیشتر بهت ایمان اوردم و تو بهترین یاری کننده ای تو بهترین بخشنده ای تو بهترین هدایتگری خدایا شکرت ک فهمیدم همه چیز تویی روزی دهندم تو ای ک به دل هزارن نفر میندازی ک دست خیر بشن تو کار و خواسته منه که راحتتر بهش برسم خدایا شکرت که فهمیدم تو بمن پول میدهی تو بمن سلامتی میدهی . حتی وقتی سرما خوردگی کوچکی که من میخورم توش خیرو برکتو درسهاس .

    سپاسگژارم از همه اونایی که وقت میزارن و از تجربیات دیگران تو کامنتا استفاده میکنن

    و من از خودم مممنونم که از تجربیات دیگران درس میگیرم و اونا رو تو زندگیم بهبود میبخشم و بهتر عمل میکنم خدایا شکرت

    استاد مرسی من هی میومدم تو ساید میگفتم چرا استاد زندگی در بهشت نمیزاره ببینم خخخ

    گفتم بیام وقت بزارم روز ۹۹ رو ببینم که چقدر عالیی بود ممنون از شما موفق و پیروز باشید 👏🤗🤗♥️😘😘😘🤩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    مصیب کمالی گفته:
    مدت عضویت: 1731 روز

    داشتم کامنت میخوندم توهمین لحظه یه جرقه خیلی بزرگ توکسب کارم خورد خوب من شغلم املاک وخداراشکرمعملاتم خوبه ولی من هرمعمله سنگینی میکنم چون من فقط خرید فروش کارمیکنم آغا دیگه ازصب معامله تموم میشد یاهنوزشروع نشده بود کل دنیاراخبردارمیکردم که من فلان معامله بزرک چندملیاردی زدم ومیخوام بزنم این خوبه درمورد موفقیت هات حرف بزنی ولی دلیل رفتارهایت راباید بفهمی دلیل من فقط این بود که بیام جلب توجه کنم که بگن عجب مصیب موفق شده یاعجب خلاصه دوستان این جلب توجه همه جا یشه داره چه معامله‌ای هم که خراب نشد برای همین جلب توجه دوستان آره خداراشکر گفتم این فایل بی دلیل توخواب نیومده بهم بگه بعد امروزم بشه نشانه من آره بزرگترین موضل جلب توجه منا توکسب کارم پیداشد که من کمبود توجه داشتم من ارزش عزت رااز مردم میخواستم بازگفتن معامله هایم بعدش میگم چرانتایج بزرگ پایدارنیست چون اغا ت واحساس ارزشمندی لیاقت درونی ندارم ازین پس تعهد میدم این ضعف هروقت خواست تکراربشه بگم مصیب داری میری توچاه حالیت باشه الان درک کردم که استاد میگه آدمای موفق کمتراحساساتی میشن چیه اون احساس جلب توجه راکنترل میکنن الهی صدهزارمرتبه شکرت خدا همش نعمت روی نعمت همش خودشناسی آغا توجزجلب توجه خدابه کسی نیازنداری توارزش لیاقتت دست خداوخودت نه مردم خخخخخخ🕺🕺🕺🕺🕺🕺🕺🕺🕺🕺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مصیب کمالی گفته:
    مدت عضویت: 1731 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم استاد خداراشاهد میگریم از وزی که تعهد دادم روی دوره عزت نفس انگار خداداره بیشتربهم نشونه میده که مصیب انتخاب خوبی کردی الان چندروزه نشانه هی من توسایت عزت نفس آیات قرآن عزت نفس هرفایلی میرم عزت نفسه اصلا خداداره میگه مصیب عشق من توکه میدونی من عاشقتم دوستت دارم ولی تااین رانسازی منم کاری نمیتونم بکنم برات اصلا استاد هنگ کردم هرجای سایت میرم میخورم به عزت نفس وقتی متعهد میشی جهان هم متعهد میشه کمکت کنه به الله یکتا این اتفاق برای من افتاده تااینکه داشتم ازصب این بارسومه جلسه دوگوش میدادم اومدم کامنت ها میخوندم وگفتم برم سراغ نشانه امروزم دیدم ای بابا دوباره نشانه امروزم درمورد عزت نفسه دیروزم عزت نفس ابن چه قانون دقیق است استاد خوب این قسمت درمورد جلب توجه است استاد دیشب به روح پدرم توخواب میدیدم یابهم الهام میشد نمیدونم فقط میگفت معضلی ویران‌کننده ترازجلب توجه نیست خدایا داری چه کارمیکنی بامن ومن میام دقیقا همبن نشانه امروزمون میشه خدایا ت هدایتم کن به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت دادی مخصوصا نعمت عزت نفس خوب من که ت جلب توجه آخرشم الان نگاه میکنم وقتی ی آدمای رامیبینم به هرشکلی شده میخوام جلب توجه کنم سخرانی میکنم که بگن مصیب عجب میفهمه یعنی استوری میزارم جلب توجه کنم مسافرت میرم میگم بزاراستوزی کنم همه بگن عجب این لاکچری هست بله شاید خنده دارباشه ولی همینه اصلا فکرش نمیکردم خدابیاد توخواب بم بگه جلب توجه مصیب این ضعف بعدی که بید برطرف بشه خدایا میام میبینم همین نشانه منه استاد دارم آلن میفهمم اینکه میگفتی توخواب آیه های قرآن بهت گفته می‌شد بله همینه خدایاشکرت ویه راه کارتوکامنت ی دوستی خوندم که هروقت وسوسه جلب توجه اومد توی هرکاری باید اون لحظه ذهنمو کنترل کنم بگم این کارمساوی بانابودی عزت نفس وخودتا لایق ندونستن به نظرمن که شک ندارم درسته خطرناک ترین شرک همینه خدااول کنی بچسبی به آدمها که بهت توجه کنن بهت ارزش بدن خداتوقران میگه عزت دست منه کنج های آسمان زمبن دسته منه بله خودشه الهی شکرت خدایا شکرت الان دیگه دارم می‌فهمن چه کارهای چه احمقانه بازی های درآوردم برای جلب ترحم استاد خداراشکر ازالان دیگه باید تمرین کنم هیچ کاری هیچ رفتاری وهیچ فکری رابرای جلب توجه دیگران نکنم اصلا بزارادمهای موفق هیچکدومشون این رفتارجلب توجه راندارن الهی شکرت استاد ازشما ومخصوصا سایتتون ودوستان کامنت میزارم سپاس گزارم💪💪💪💪💪💪💪💪💪💪💪💪💪

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    امیرحسین ادیبی گفته:
    مدت عضویت: 2899 روز

    سلام

    این فایل چقدر ارزشمند و خوبه

    چه نکات ارزشمندی درونش هست

    ما باید برای خودمون زندگی کنیم…

    نباید کاری و رفتاری کنیم یا حرفی بزنیم برای اینکه تایید بگیریم و یا برای اینکه توجه جلب کنیم

    این باعث میشه ما از خدای درونمون دور بشیم و از آرامش و احساس خوب واقعی دور بشیم

    واقعا وقتی آدم یک ذره به این شیوه عمل میکنه و سرش رو میکنه توی زندگی خودش آرامش وصف ناپذیری بدست میاره…یه آرامش لذت بخش و دوست داشتنی

    که با توجه هزاران نفر هم قابل مقایسه نیست

    از شبکه های مجازی دور باشیم…کاری به کار کسی نداشته باشیم…ارزش مارو خودمون تعیین میکنیم… ما ارزشمند هستیم همینجوری و نیازی نداریم کسی مارو تایید کنه تا ارزشمند بشیم…نیاز نداریم یک کار خفن انجام بدیم و بقیه به به چه چه کنن و بعد احساس ارزشمندی کنیم

    به قول یه نفر بقیه خودشون دنبال توجه شما هستن…اونوقت شما دنبال توجه اونایید؟

    واقعا همینه…بقیه مگه کی هستن که بخوان به ما ارزش بدن؟ اونا خودشون اندر خم یک کوچن…هیچوقت کاری نکنیم برای اینکه توجه جلب کنیم و بهمون بگن چقدر تو بامزه ای…چقدر تو جذابی…چقدر تو باحالی….چقدر حرف جالبی زدی

    هیچ کاری نکنیم برای اینکه بقیه نظرشون جلب بشه و کَف کنن…وقتی در عمل اینکارارو میکنیم آرامش عجیبی بدست میاریم…

    هروقت دیدیم توی ذهنمون این سناریو داره اجرا میشه که فلان کارو کن یا فلان حرفو بزن یا فلان حرکت رو بزن یا فلان عکس رو بزار که بقیه تاییدت کنن و کَف کنن و تحسینت کنن و تعجب کنن، سریعا جلوی خودمون رو بگیریم…اینجوری بیشتر بی ارزش میشیم

    وقتی برای بقیه زندگی میکنیم به جای اینکه ارزشمند بشیم بی ارزش میشیم…این قانون جهانه

    اگه برای جلب توجه بقیه رفتاری رو انجام میدیم فرکانس بی ارزشی رو میفرستیم و میگیم که منکه ارزشمند نیستم…باید بقیه تاییدم کنن تا ارزشمند بشم و این فرکانس نتیجه ی خوبی نداره..خودم بارها تجربه کردم

    هروقت برای جلب توجه و جلب تایید بقیه کاری کردم شاید در اون لحظه و به صورت خیلی موقت یک احساس ارزشمندی و تایید کاذبی بهم دست داد…اما خیلی سریع احساس بی ارزشی بهم دست میده

    ما همینجوری ارزشمند هستیم…عیار و ارزش مارو کس دیگه ای نباید تعیین کنه

    اگه عزت نفس خودمون رو روی حرف و تایید بقیه بچینیم، ممکنه دو روز دیگه همون بقیه مارو تخریب کنن و اینجوری عزت نفسمون هم تخریب میشه

    ما همینجوری ارزشمندیم

    ما دوست داشتنی هستیم همینجوری که هستیم

    تمرین ها خودساخته برای این فایل:

    1.هروقت وسوسه شدیم که کاری کنیم، رفتاری کنیم، حرفی بزنیم، حرکتی بزنیم و هر چیزی انجام بدیم برای اینکه بقیه به ما توجه کنن، برای اینکه بقیه بگن وای چقدر خفن، برای اینکه بقیه کَف کنن، برای اینکه بقیه بخندن، برای اینکه بقیه متعجب بشن، برای اینکه بقیه بترسن، سریعا جلوی خودمون رو بگیریم و بدونیم که داریم از بقیه تایید میگیریم

    2.تو شبکه های مجازی نباشیم، دنبال حاشیه و حرفای جنجالی نباشیم…از خودمون هزارتا عکس مختلف نزاریم برای اینکه بقیه تایید کنن و بگن خوشگلیم یا خوشگل نیستیم…برای بقیه لباس نپوشیم…برای دل خودمون لباس بپوشیم…آرایش نکنیم…ما همینجوری ارزشمند هستیم، همینجوری خوشگل هستیم و نیازی نداریم بقیه خوشگلی مارو تایید کنن تا باور کنیم خوشگلیم، نظر بقیه اهمیتی نداره… من تعیین میکنم که خوشگلم یا نیستم…کاری به حرف بقیه ندارم…

    3.اینو بدونیم که این یک توهمه که اگه برای بقیه کاری کنیم و دنبال تاییدشون باشیم باعث محبوبیت ما میشه…این توهم ساخته ی ذهنه…این یک وهمه…در اصل اگه برای تایید بقیه کاری کنیم باعث میشه بیشتر در نظر همونا بی ارزش بشیم…

    باز هم میگم، هر کاری که میخوایم انجام بدیم برای جلب توجه و تایید بقیه…جلوش رو بگیریم و برای دل خودمون زندگی کنیم… نخوایم از بقیه اعتبار بگیریم…ما خودمون بسیار معتبر و ارزشمند هستیم همینجوری و بقیه ای که ما میخوایم از اونا اعتبار و ارزش بگیریم خودشون در به در محتاج توجه ما هستن…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  7. -
    Mino گفته:
    مدت عضویت: 2758 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیز تر ازجانم

    و خانم شایسته نازنین

    و اعضای خوب سایت

    استاد جان خیلی وقت پیش دوره عزت نفس و خریداری کردم یه مدت حسابی کار کردم نتایج خیلی عالی و باور نکردنی گرفتم

    درامدم . پس اندازم روابطم و در کل تمام جنبه های زندگیم بطور معجزه واری عالی بود

    با کیس مناسبی که میخواستم تمام اون ایتم هایی که واسه ازدواج مد نظرم بود داشتازدواج کردم ازیه طرف دوره دوازده قدم که قبلا پدرم خریداری کردن کار میکردم نتایج هرروز عالی میشد

    اما……

    کم کم کار کردن رو خودم وفراموش کردم میگفتم حالا یه کامنت نخونم یه فایل گوش ندم که چیزی نمیشه کمو بیش روزام طی میشد

    هرکاری که میخواستم میکردم ولی وقتی میخواستم وارد سایت بشم انگار یکی دست منو میگرفت هرچقدر فکر و کار عقب افتاده بود میومد سراغ من

    حالا بماند اون ها هم انجام نمیشد

    ولی منو از سایت دور میکرد

    نتایجم کم کم مثل قبل نبود دیگه

    درامدم کم شد

    شغلمو از دست دادم

    ولی هم چنان نمیخواستم بپذیرم بخاطر باور های محدود کننده و پاشنه های اشیلی بود که من رها کرده بودم

    بقول شما من تقریبا به صفر رسیدم

    یه شب انقدر حالم بد شد بخاطر باور هام بخاطر تفکرات نادرستم و… و از خدا هدایت خواستم چند وقتی هست دارم به طور جدی کار میکنم روی حودم روی باور هام

    بی نهایت به این مسیر ایمان دارم چون یک بار به من جواب داد

    چقدر سخته الان دوباره کار کردن اما الان مصمم تر از قبلم چون عواقب این رها کردن و روی خودم کار نکردن و دیدم

    چند وقتیه خیلی جدی دارم روی باور هام کار میکنم کم کم نتایج ریزی تو زندگیم تو روابطم و درامدم دارم مشاهده میکنم چقدر ذوق دارم که بازم دارم به خودم به خدای درونم به انرژی به این منبع نزدیک میشم چقدر حس خوبی دارم که خداوند منو پذیرفت که تو این مسیر منو هدایت کرد

    فقط میخوام به بچه های سایت بگم مسیری که میرین و نتایج عالی داره براتون پیش میاد و باوراتون تغییر کرده ادامه بدین به حرف استاد مثل وحی منزل گوش کنید عمل کنید من نتایجم صفر یا شاید حتی زیر صفر هم اومده اما به لطف الله دارم میشم مینوی قبل خدارو صد هزار مرتبه شکر

    و اما این سرمایه گذاری روی خودم رو بطور جدی از ابتدا دارم کار میکنم و یکی از پاشنه های اشیل من جلب توجه

    من ابم میخورم بخاطر دیگرانه

    از لباس از یه حرف تا بقیه کارهای روز مره ام فقط بخاطر رضایت دیگرانه بخاطر جلب توجه دیگرانه

    میخوام برای خودم فقط برای امروز خودم زندگی کنم چون وقتی خوردم زمین بقول معروف دیگرانی درکار نبود خودم و خدای خودم بود که کمکم کرد برای خودم زندگی میکنم😍

    تجربه و درس بزرگی گرفتم 🥴

    استاد عزیزم سپاسگذارم که هستین و دستی از دستان پرودگارین برای ما سپاسگذارم بخاطر کلماتی که خداوند بر زبان شما جاری میکنه روح و جسمم من تشنه این کلماته عاشقتونم سپاسگذارم از مریم جان و شما و اعضای سایت درپناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند و سعادتمند باشید 🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  8. -
    مریم اشکی گفته:
    مدت عضویت: 1569 روز

    بنام خداوندی ک هرلحظه درحال هدایت ماست😍

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت عزیزانم

    دقیقا این مشکلی بود ک من قبلن بش دچاربودم ینی هرجامیرفتم تنهانمیرفتم وهمیشه هم برای هرچی میخواستم ازدیگران نظرمیگرفتم بعدمیومدم خونه میگفتم نمیخوامش دیگ نمیپوشیدم یا مثلا یه چیزمیخریدم میگفتم وای قشنگ میشه توتنم وفقط برای جلب توجه بعدمیومدم خونه میپوشیدم باهاش راحت نبودم نمیپوشیدمش دیگ ینی هیچ چیزوبخاطر خودم انتخاب نمیکردم همش برا دیگران بود وهیچوقتم ب دلم نبودن ولی الان تقریبادوساله ک دیگ فقط برای خودم وبرای راحتی خودم دارم زندگی میکنم چون دیدم عواقبشو داشتم حس بدشو

    و هنوزم کاردارم وایشالا ب لطف الله میتونم دوره عزت نفس رومیخرم ب زووودی 🥰

    استادجان ممنونم💕

    درپناه الله یکتاشادوپیروزباشید🥰😍😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    حسن گرامی گفته:
    مدت عضویت: 1342 روز

    سلام استاد عباسمنش

    من حتماً دوره ی عزت نفس رو باید بخرم ، واقعاً فکر میکنم باید روی عزت نفسم کار کنم چون یک زمان هایی بود هر کاری میکردم تا یه عده به من توجه کنند

    یعنی به یه جایی رسیده بودم که دیگه اصلاً خودم نبودم ، شده بودم یه آدمی که دیگران دوست داشتند

    خداروشکر الان حداقل خودمو پیدا کردم درکل باید قوی‌تر از این بشم

    در پناه الله یکتا ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    SAHAR گفته:
    مدت عضویت: 1714 روز

    به نام خدای مهربان❤️

    سلام به استاد جان دل و مریم بانو❤️

    نکات کلیدی این جلسه رایگان عزت نفس 😍رو برای خودم اینجا میخوام بنویسم تا هم با دقت بالایی گوش کرده باشم هم رد پایی از خودم به جا بگذارم.

    الهی به امید تو❤️

    💛 نیاز به دیده شدن بیش از حدش به علت نداشتن عزت نفس هست.

    مثل تلاشهای زیادی برای دیده شدن و گرفتن لایک و کامنت بعضی از دوستان در فضای مجازی که همش نشون میده عزت نفس کمی دارن.

    یا کسانی که با کارهای احمقانه همش سلفی میگیرن ویدیو میگیرن که دیده بشن.

    یا کسانی که خالکوبی های عجیب غریب یا رنگ موهای عجیب غریب میکنن که مورد توجه قرار بگیرن حتی توسط ستاره های فوتبالی.

    این نیاز به تایید دیگران ، این نیاز به توجه افراطی این ها همه یه خلا بزرگ در شخصیت انسانهاست

    💛 پس نشانه های عدم اعتماد به نفس:

    نیاز به دیده شدن توسط دیگران

    نیاز به تایید دیگران

    نیاز به توجه

    💛ما باید به رفتارهامون فکر کنیم ، ریشه یابی کنیم ، باورهامونو پیدا کنیم که چرا اینکارهارو میکنیم؟؟؟

    💛ما باید یاد بگیریم برای خودمون زندگی کنیم.

    دیگرانی در زندگی ما وجود ندارن.

    نباید کارهامون رو بر اساس نظر دیگران انجام بدیم ،

    لباسمون ، خونمون و وسایلمون و ماشینمون رو بر اساس نظر دیگران تهیه کنیم. که دیده بشه، مورد توجه دیگران قرار بگیره. که بگه ببینید من اینو تونستم بخرم

    💛این عدم اعتماد به نفس حتی تو انتخاب شغل و رشته تحصیلی هم خودشو نشون میده که چیزای مورد علاقه خودمون رو ول میکنیم میریم سراغ چیزای دهن پر کن .

    💛 بیاید یه نگاه دوباره به خودمون بندازیم و ببینیم اقا اصلا ما برای چی داریم زندگی میکنیم؟؟؟

    هرررر موقع دیدی داری یه کاری انجام میدی که بقیه بگن وااااووووو یا تو چشم بیای یا ازت هی سوال کنن و توجه جلب کنی …..

    💛تو خونه زندگیتون چیزی که لازم دارید رو بخرید لازم ندارید نخرید به بقیه کار نداشته باشید الکی زندگی رو پر از چیزای بی استفاده ای که فقط برای کور کردن چسم بقیه اس پر نکنید.

    در زمینه تحصیل برید دنبال رشته ای که مورد علاقتون هست نه رشته های محبوب جامعه.

    💛 ادمهای ثروتمند و موفق رو ببینیم همه سرشون تو کار خودشونه ، خیلی ساده هستن ، ارام و بی حاشیه هستن و خودشونو دور از چشم مردم نگه میدارن اتفاقا مثل البرت انیشتین، وارن بافت.

    💛سبک شخصی برای خودمون باید داشته باشیم و بر اساس اون زندگی کنیم ، نه برای توجه جلب کردن . به شیوه خودمون و برای دل خودمون زندگی کنیم.

    💛تمرین اساسی

    هرکاری میخواید انجام بدید اول سوال کنید؟؟؟

    اینکارو دارم برای خودم انجام میدم یا برای بقیه؟؟؟؟؟

    و سعی کن جلوی خودت رو بگیری اگه برای جلب توجه و کرفتن تایید بقیه میخواید کاری کنید.

    💛در شبکه های اجتماعی اگه حرفی دارین خب بزنین اما اگه اومدی برای جلب توجه بدون داری دور میشی از مسیر صحیح، از خودت، از خود خداگونت.

    💛پایه و اساس زندگیتون رو بذارید بر پایه اینکه :

    من انسان ارزشمندی هستم ، من نیازی ندارم کسی ارزش منو مشخص کنه، من نیاز به توجه دیگران ندارم، تعداد لایک و کامنت ها ارزش منو مشخص نمیکنه. خودتون و پایه زندگیتون رو بر اساس دیگران نچینید.

    💛پایه های عزت نفس رو اگه درست بچینیم همه چی خود به خود درست میشه .

    💛هروقت برای دل خودت کار کردی و زندگی کردی اون موقع موفق میشی.

    💛 همیشه سعی کنید جوری زندگی کنید که شما رو راضی کنه نه دیگران رو.

    شما ناتوانید در راضی نگه داشتن دیگران ولی میتونید خودتون رو راضی کنید.

    💛سبک شخصی زندگیتون رو پیدا کنید و بر اساس اون زندگی کنید، سبکی که به شما ارامش بیشتری میده، به شما احساس بهتری میده.

    💛ارامش مهمترین موضوع زندگی ماست.

    💛اگه عزت نفس داشته باشیم همه کار میتونیم انجام بدیم. هرچقدر خودمون رو دوست داشته باشیم، هرچقدر توانایی خودمون رو بدونیم هرچقدر باورهامون در مورد خودمون و باورهامون راجع به خدایی که با ماست بهتر باشه ،،، کارهایی انجام میدیم که باورنکردنیه.

    💛ادمهایی که اعتماد به نفس بالا دارن جهان رو متحول میکنن. خیلی بزرگتر از حد توانایی دیگران میتونن کار انجام بدن وقتی به قدرت های خودش اگاه شه و دنبال نظر دیگران نباشه.

    – یاد خودم میفتم که تا همین یکسال پیش چقدرررررر فقط دنبال راضی کردن دیگران از خانواده و غیره بودم و الان که به یک سال پیش نگاه میکنم چقدر به خودم افتخار میکنم که انقدر بزرگ شدم. مثال های خیلی زیادی دارم از تغییراتی که کردم. مثلا من تنها کسی بودم که تو خونه ماشین داره و همه مدام درخواست میکردن من برسونمشون فلان جا… میرسوندم که نگن چه خودخواهی و ما چقد کار براتو کردیم ولی تو یه کار برا ما نمیکنی…. میرسوندمشون ولی حرص میخوردم و نتیجش این بود هرروز عصبی تر از قبل بودم و اصلا نه گفتن برام اپشن محسوب نمیشد… اما از وقتی فهمیدم که اگه کسی لطفی میکنه به خاطر اینکه لطفش جبران بشه اون ادم ضربه میخوره و من مسئول کسی دیگه نیستم بعدش قشنگ وقتی درخواستی ازم میشد میومدم با خودم مثل یه بچه دوست داشتنی و مهم صحبت میکردم که عزیزم تو الان دوست داری اینکارو برای فلانی انجام بدیم؟ تو اذیت نمیشی؟ و اگه جوابم منفی بود راحت میگفتم نه…. اولشم برام سخت بود هم برای من هم برای خانواده ای که عادت کرده بودن جواب نه نشنون… اولشم حرف و حدیث شنیدم ولی ثابت قدم موندم و الان قدرت نه گفتنم خیلی بالاتر رفته از قبل….

    یا قبلنا یه پیج اینستا داشتم و همش فکر میکردم من باید کاری کنم مخاطبم راضی باشه باید ازونا سوال کنم ببینم چی دوست دارن و به قول استاد نگاهشون برام مهم بود 🤪 ولی بعد از کار کردن روی خودم دیگه هیچ نظر سنجی از هیچ احدی نکردم … الانم کلا یه مدته که پیجم رو بستم تا بتونم روی خودم بیشتر کار کنم و حس خیلی خوبی دارم که مثل همه معتاد فضای مجازی نیستم😎 و هروقت اراده کنم میتونم ازش فاصله بگیرم…

    این کار‌کردن روی خود ها خیلی ارزشمنده و ادم یادش میاد چی بوده چی شده خیلی به خودش افتخار میکنه.

    خدایا منو در مسیر درست همواره هدایت کن و منو ثابت قدم بردار چون بهت قول دادم کم نیارم و در راه درست تسلیم نشم ❤️

    مرسی استادجانم برای این فایل بی نظیر❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای: