معضلی ویرانگر به نام "جلب توجه" - صفحه 11
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-35.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-07-27 12:00:102024-06-08 22:20:45معضلی ویرانگر به نام “جلب توجه”شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام روز ۹۹ سفرنامه رو به امید خدا شروع میکنم
🛑نیاز به توجه و دیده شدن جنسیت نمیشناسه ، رجال سیاسی و غیر سیاسی نمیشناسه ، تحصیل کرده و بی سواد نمیشناسه 🛑
📍همه نیاز داریم به دیده شدن اون دختر یا پسری که دنبال رابطه با جنس مخالف میره به این دلیل میره که تو خانواده خودش بهش توجه نشده📍
🧶وگرنه اگر پدر یا برادر خانواده به دختر خانواده توجه میکردن براش وقت میگذاشت باهم مثل دوتا دوست بودند اون دختر با اولین حرف عاشقانه یه پسر بیرون از خونه گول نمیخورد🧶
🏵️اون کسی که میره سراغ سیگار یا مشروب یا خالکوبی این آدم خلع عاطفی داره🏵️
📌چرا خلع عاطفی داره؟
♦️چون یک بار پدرش (به خاطر غرور بیجا) در آغوشش نگرفته
♦️چون یکبار پدرش بهش نگفته من به تو افتخار میکنم
♦️چون همیشه خانوادش تو سرش زدن و دیگران رو باهاش مقایسه کردن
♦️چون بهش القا کردن که تو زندگی به هیچ چی نمیرسی
♦️چون جلوی بقیه کتکش زدن و غرورشو شکستن
📌نتیجه چی میشه ؟
♦️میره دنبال دیده شدن در بیرون خانه میگرده
📌چطوری؟
♦️میره موتور میخره تک چرخ میزنه
♦️میره تتو میزنه روی دست و صورتش
♦️میره سگ میخره و با خودش اینور اونور میبره تا دیده بشه
♦️صدای ظبط ماشین زیاد میکنه
♦️میره قمه کشی میکنه که بگن فلانی قلدره
لباسهای غیر متعارف میپوشه
♦️میره تو فضای مجازی دنیا فالور میگرده یه کارهایی میکنه (دوربین مخفی یا بلاگری یا هرکار دیگه) که آدمها بشناسنش
♦️میره دنبال عیاشی و رفیق بازی
♦️طرف ورزشکار حرفه ای است که معتاد میشه (تو شهر خود ما کشتی گیر در سطح آسیا بود که وقتی مشهور شد، معتاد تزریقی شد رفت کمپ تو کمپ دعواش شد زدنش یه مدت کما بود چند وقت پیش هم مرد)
🛑در واقع به قول استاد داره آشغالهارو (اون خلع عاطفی و اون ایراد شخصیتی) رو پنهان میکنه و فکر میکنه که رفعش کرده در حالی که اون یه جایی خودشو نشون میده🛑
📌کجا خودشو نشون میده ؟
♦️طرف خود کشی میکنه
♦️طرف به پوچی میرسه
♦️کارهای هنجار شکنانه انجام میده چون دیگه چیزی برای عرضه نداره (طرف خواننده است بعد که دیگه چیزی نداره میاد تو شعرهاش از فحشهای رکیک استفاده میکنه)
♦️چرا ؟
♦️چون نیومده ایراد رو داخل خودش برطرف کنه ♦️اومده با عوامل بیرونی که در بالا اشاره کردم اون نیاز رو ارضا کرده در حالی که اون عوامل بیرونی همیشه هستند و دست بالا دست زیاده
🌼مثالش آقای تتلو یا خیلی از بازیکنان فوتبال (البته من قصد بی احترامی به ایشون رو ندارم )
تمام صورتش و بدنشو خالکوبی کرده با اینکه خیلی هم طرفدار داره دیگه چیزی برای عرضه نمونده که ارائه بده🏵️
🌺اینه که استاد میگه این آدمها بعد مدتی به پوچی میرسن🌺
🌻به قول قدیمیها مهر باطل به پیشونیشون میخوره
نکته بسیار مهم اینه 👇👇👇👇👇
🖍️هر رفتاری هر کلامی که میخوام انجام بدم و یا بگویم 🖌️
🌺اول به این موضوع فکر کنم که برای تایید دیگرانه یا برای دل خودم🌺
🌺آیا این حرف ، حرف مفته که میخوام بگم یا حرف بدرد بخوره🌺
🌺آیا این جمعی که توش هستم دارم چیزی یاد میگیرم و کمکی بهم میکنه یا فقط برای این هستم که تنها نباشم 🌺
بنام یگانه معمار هستی
سلام
ممنونم از استاد عزیزم و مریم خانم مه این فایل و دوره ی روز شمار رو درست میکنید .
بسیار دوره ی خوبی شده
این جلسه ی 7 از فصل 4 بود و بسیار مفید بود برایم مثل همیشه
ممنونم از همگی اعضای این سایت عالی .
خداروشکر میکنم برای نعمتهایی که در زندگیم دارم
خداروشکر میکنم برای آگاهی هایی که دریافت میکنم هر روز از روزی که وارد این سایت شدم
الهی شکرت
جلب توجه ،
بله واقعا درست میفرمایید این موضوع بسیار مهم است و نوعی شرک درونش هست که من توجه دیگران برایم مهمه . تا حدی اش طبیعیه ولی اینکه بخاطر توجه بیام حرکتی انجام بدم خیلی کار پوچیه واقعا .
من بیام هدف و سبک زندگیم رو بخاطر حرف مردم تغییر بدم که چی بشه ؟
این توجه و حرف مردم پاشنه ی آشیل خیلی هاست ،
جلوی رسیدن به اهداف خیلی هارو گرفته و واقعا موضوع مهمیه که استاد گلم بهش اشاره کرد .
بشدت روش باید کار کرد و این فایل رو باید مرجع قرار داد و بارها گوش داد
من شکر خدا کمتر با این موضوع در گیر بودم ولی خب وقتایی بوده در این زمینه مشکل داشتم و خیلی رو خودم کار کردم و تا حدودی حلش کردم و به همون میزان که حلش کردم نتایج خوب گرفتم .
خداروشکر میکنم که الان در این جایگاه قرار دارم و در حرکت هستم ،
در مسیر بهتر و عالی تر شدن هستم و هر روزم از روز قبل بسیار بهتره .
خدایا ازت متشکرم که در این سایت هستم و هر روز استادم رو میبینم و ازش کلی مطالب عالی یاد میگیرم .
خدایا ممنونم برای این زندگی زیبا ممنونم که منو آفریدی ممنونم که منو در این موقعیت آفریدی تا این راهها رو برم تا به این جا هدایت بشوم .
من بیراهه های زیادی رفتم تا وقتی که به اینجا رسیدم فهمیدم راه درست را .
یکی از مهمترین راز هایی که منو خیلی خوب تونست هدایت کنه و من هدایت هارو دریافت کردم این بود که حرف مردم اصلا مهم نبود واسم و هر چیزی رو که فکر میکردم درسته و هر کتاب و راه و روش رو که فکر میکردم درسته رو در زندگیم پیاده میکردم و اصلا حرف دیگران مهم نبود .
مثلا من یه دوره خیلی مسجد رفتم و اصلا حرف اطرافیانم برایم مهم نبود ،
مثلا روی ظرف آب ام کلماتی رو نوشته بودم و اصلا مهم نبود که اطرافیانم چه می گویند و خیلی موارد دیگر ،
با اینکه میشنیدم در موردم صحبتهایی میشه گاهی مثلا میگن فلانی مذهبی بود الان مدتیه مسجد نمیاد یا بلعکس ، فلانی یه مدت تو فاز دیگه بود لان مذهبی شده .
هیچکدام مهم نبود ،
برای من پیدا کردن راهه درست اهمیت داشت
من اونقدر به راهم ادامه دادم تاروزی این مسیر زیبا رو پیدا کردم چون کوچه پس کوچه های اشتباه رو دیده بودم وقتی به این سایت رسیدم با همون اولین فایلها و پیاده سازی تعالیم در زندگیم به راحتی فهمیدم چقدر درسته این مسیر و حق رو یافتم .
الهی شکرت که من هدایت شدم .
🔹جلب توجه🔹
تو به میلیونها راه توجه دیگران را به خودت جلب میکنی:
نوعی خاص لباس میپوشی
سعی داری زیبا به نظر برسی
خوش رفتاری میکنی!
بسیار باادب میشوی!
تغییر میکنی
وقتی نوعِ موقعیتی را که در آن هستی شناسایی کردی، بیدرنگ خودت را تغییر میدهی تا افرادِ حاضر در آن موقعیت به تو توجه کنند.
این یک گداییِ عمیق است.
گدای واقعی کسی است که درخواست و تقاضای توجه کند و امپراطورِ واقعی کسی است که در وجود خودش زندگی میکند و به هیچکس متکّی نیست. #بودا که در زیر درخت بودی Bodhi Tree خودش نشسته است …
اگر تمام دنیا ناگهان ازبین برود، آیا برای بودا تفاوتی خواهد داشت؟ ــ ابداً.
هیچ تفاوتی برای او نخواهد داشت.
زیرا او به مرکز خویش دست یافته است.
ولی تو!
اگر زنت فرار کند، از تو طلاق بگیرد، نزد دیگری برود، کاملاً درهم میشکنی ـــ زیرا او به تو توجه داشته و با تو عاشقانه و مهربانانه رفتار کرده بود و به تو این احساس را داده بود که برای خودت کسی هستی! تمام امپراطوری تو گم میشود و موجودی درهم شکسته خواهی شد.
به خودکشی فکر میکنی. چرا؟
اگر همسرت تو را ترک کند، آیا باید خودت را بکُشی؟! چرا؟
اگر شوهرت تو را ترک کند، آیا باید خودکشی کنی؟
زیرا تو از خودت هیچ مرکزی نداری.
آن زن به تو آن مرکز را میداد،
آن شوهر بود که آن مرکز را به تو داده بود.
مردم اینگونه وجود دارند
اینگونه است که مردم به دیگران متکّی میشوند. این یک بردگی عمیق است.
نفس باید که برده باشد:
وابسته به دیگران است و فقط شخصی که برای نخستین بار نفسی ندارد، یک ارباب Master است.
و دیگر یک برده نیست.
بنام خدا
سلام به همگی
روز ۹۹ سفرنامه
خدایا شکرت که تا امروز هم فرارسید
واقعا عزت نفس یه پاشنه ی آشیلیه که واقعا ما ممکنه متوجه نباشیم که مشکل از عزت نفسمونه ولی ریشه یابی که میکنیم میبینیم بیشتر مشکلمون از عزت نفسه، واقعا این عزت نفس مهمه ،تا وقتی که برای خودمون ارزش قائل نشیم و اول عزت نفسمون رو تقویت نکنیم چطور میشه به خواسته ها برسیم؟
وقتی لیاقت اینو در خودمون نمیبینم که ما ارزش خوب زندگی کردن و پول رو داریم پس چطور پول میخوایم؟ ما اول باید ارزشمندی روی توی خودمون تقویت کنیم بعد فکر کنیم به خواسته هامون در واقع عزت نفس پایه است. واقعا هر چی هم کار کنیم کمه. من از خدا میخوام که همیشه کمکم کنه که از قلم نندازم که روی عزت نفسم کار کنم چون مهمترین چیزه. استادعزیزم بینهایت ازت سپاسگذارم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
روز 99 سفرنامه : سلام الان اکثر افراد دوست دارن به شیوه ای زندگی کنند و عمل کنند که به نظرشون مورد توجه بقیه افراد است و خودشون رو از بروز توانمندی هاشون منع میکنند مثلاً افرادی که به چیزی علاقه دارند اما به خاطر اینکه بقیه راضی باشند اون رشته ای یا شغلی رو میکنند که مورد پسند جامعه است ، برای اینکه دیده بشن ، به خاطر اینکه این خلا رو یه طوری پر کنند .
یا مثلاً بیایم بگیم که من الان که میخوام برم مهمونی یا بیرون چی بپوشم که بقیه که اونجام بگن واووو چه لباسی چه شبکه ولی من هرچی بپوشم به خاطر خودم تو زندگی نامه آلبرت اینشتین هست که استاد هم اینو گفته ،، میگن که رییس جمهور آمریکا میخواد بره خونه آلبرت اینشتین زن اینشتین بهش میگه رییس جمهور میخواد بیاد یه چیزی بپوش ، یه کت شلواری ، چیزی ، بعد آلبرت اینشتین بهش میگه اگه میخواد بیان من رو ببینم ، من اینجوری ام تو خونه ولی اگه میخوان بیان لباسام رو ببینن ، او اتاقه ، ببرشون کمد لباس هام رو بهشون نشون بده؛ چه قدر این فرد توحیدی هست ، چقدر همون طوری هست که واقعا خودشه خلاف هر گونه نقش بازی کردن .
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی بزرگوار
روز نودونهم روز شمار تحول زندگی من
خداروشکر میکنم که میتوانم در مسیر رشد و شناخت خودم روز به روز جلو بروم و از آگاهی های ناب استفاده کنم
پایه واساس تغییرات من در عزت نفس هست و چقدر عزت نفس در تصمیم گیریهای من موثر هست و واقعا همه چیز ای عزت نفس شروع میشه که استاد اینقدر تاکید داره و یا تمام وجود میگه من خیلی روی خودم کار کردم
زندگی کردن برای دیگران و به خاطر دیگران. به خاط حرفهای مردم. به خاطر قضاوت آنها.دیگرانی نباید در زندگی من وجود داشته باشد و آه وافسوس که چقدر این دیگران ونظر آنها من را گمراه کرد و مرابه بیراهه کشید و چقدر من مشرک بودم و از گروه گمراهان.
این دو روز که دارم با دقت بیشتر روی فزت نفس و اینکه آیا برای خودم دارم زندگی میکنم یادیگران چقدر رهاتر شدم و چقدر توانستم تصمیمات بهتری بگیرم.
زندگی من مملو بوده ازنظر مردم و از وقتی که با استاد عزیزم آشنا شدم واقعا تغییرات رو دیدم.
و هنوز باید روی خودم کار کنم زندگی چهل ساله رو نمیشه یک شبه تغییر داد ولی امیدوارم و مطمئن هستم که میتوانم که میشود و من در حال رشد و شناخت بیشتر خودم هستم.
چیزی که برام جالب هست اینکه ۹۶_۹۵ درصد مردم جهان دارند بر اساس نظر دیگران زندگی می کنند پس من باید نباید زندگی ام بر اساس نظرات کسانی باشه که خودشون بر اساس نظر دیگران زندگی می کنند برام مهم باشه و روی من تاثیر بگذاره بدون اینکه البته بخواهم مغرور باشم یا …
پاشنه آشیل اصلی من همین نظرات دیگران بود وخداروشکر در مواقع حساسی توانستم به لطف خداوند بدون درنظر گرفتن نظر دیگران بهترین تصمیم و سخت ترین تصمیم رو در جداشدن از شریکم بگیرم.
اما خیلی باید روی خودم کار کنم و همیشه باید حواسم باشه حتی دنبال تایید فرزندانم و همسرم هم نباشم که اینهم خیلی مهم هست و خیلی آدم رو قوی میکنه .
واقعا ممنونم استاد عزیزم بابت تک تک فایلهای ارزشمندنان
شاد باشید و تندرست ثروتمند در دنیا وآخرت
به نام خدای هدایتگرم
سلام استاد عزیزم و مریم جانم
سلام به تک تک دوستان هم مسیرم
عالی این بود آگاهی های این فایل و از اون فایل هایی بود که آدم و وادار میکنه که یه نگاهی به زندگیش به رفتارهاش بکنه
وببینه چقدر داره طبق این آگاهی ها زندگی میکنه
خدارو شکر مدتی هست که دارم رو این موضوع جلب توجه و مهم بودن نظر دیگران
و بحث عزت نفس کار میکنم
و از اونجایی که این مبحث عزت نفس پاشنه آشیلمه باید تا آخر عمر روش کار بشه
خیلی خیلی هم علاقمندم که دوره ی عزت نفس تهیه کنم که انشالله به زودی تو مدار دریافتش قرار میگیرم
هروقت خواستم کاری رو انجام بدم این سوال استاد به ذهنم خطور میکرد که
آیا داری این کارو برای خودت برای دل خودت انجام میدی
یا برای جلب توجه دیگران؟
مخصوصا درباره ی موضوعاتی مثل آرایش کردن،لباس پوشیدن،خرید کردن
نمیخوام بگم تو این زمینه خیلی خوب عمل کردم ولی همه ی سعی مو کردم که کاری رو انجام بدم که واقعا برای دل خودم باشه منو راضی کنه و خیلی باید جدی تر و متعهد تر ادامه بدم
خدارو شکر که این آگاهی های بی نظیر و از زبون استاد عزیزم میشنوم
چون تا قبلش فکر میکردم خب این بحث جلب توجه و تأیید دیگران یه چیز عادیه که اتفاقا همه دارن این کار و میکنن
یا مثلاً درباره ی عزت نفس خب من اینجوری ام شخصیتم همینه وتلاشی نمیکردم برای تغییر خودم
ولی الان با تمام وجود میخوام که یه آدم دیگه ای بشم
یه آدم با اعتماد به نفس
یه آدمی که به سبک زندگی خودش زندگی کنه و تنها چیزی که براش مهم باشه آرامش و لذت و رضایت خودش باشه
بازم سپاسگزارم از مریم عزیزم بخاطر این فایل های که تو سفرنامه میزارن و قطعا که هدایت خداوند بوده و با اینکه این فایل و خیلی وقت پیش گوش داده بودم ولی با گوش دادن دوبارش باعث تلنگری شد که خودم و رفتارامو محک بزنم
و اگه دارم مسیرو اشتباه میرم اصلاح کنم و به خود واقعیم به اصل خداگونه ام برگردم
خدایا شکرت
خدایا واقعا شکرت بخاطر حضورم تو این سایت بی نظیر.
به نام الله یکتا
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و همه اعضای این خانواده صمیمی
خدایا سپاسگزارم ازت به خاطر نود و نهمین فایل روز شمار تحول زندگی مون. سپاسگزارم ازتون استاد عزیز به خاطر اینکه بزرگترین الگوی دنیا هستین تو این موضوع که واقعا سبک زندگی خودتون رو پیدا کردین و فارغ از قضاوت و نگاه دیگران اون طوری که خودتون دوست دارین زندگی میکنین و ازش لذت میبرین. و همچنین افرادی رو مثال میزنین که این طور مثل شما سبک شخصی خودشون رو دارن و به دنبال جلب توجه و تأیید دیگران نیستند. سپاسگزارم ازتون به خاطر این فایل آگاهی بخش و فوق العاده.
من خودم حقیقت در مورد شبکه های اجتماعی خدا رو شکر هیچ وقت علاقه خاصی به این محیط ها نداشتم و هیچ موقع هم دنبال این نبودم که از خودم فیلم و عکس منتشر کنم و به دنبال فالوور گرفتن و جلب نظر دیگران باشم. ولی موضوع عزت نفس در مورد جلب توجه و تأیید دیگران فقط محدود به شبکه های اجتماعی نمیشه و خودش رو تو موضوعات مختلف دیگه زندگی مون هم نشون میده. مثلا در مورد انتخاب های مختلفی که در طول زندگی داریم، اعم از انتخاب رشته و انتخاب همسر و انتخاب شغل و حرفه و انتخاب محل زندگی و هزاران تصمیم دیگه عزت نفس یا عدم عزت نفس مون خودش رو نشون میده. خوب منم خیلی موقع ها شده که که تصمیماتم رو به خاطر حرف و نظر دیگران گرفتم. مثلا در مورد انتخاب رشته، انتخابی رو کردم که مورد تأیید خانواده و دیگران بوده و نه اینکه واقعا خودم دوست داشته باشمش و ازش لذت ببرم. یا زمانی که از یه رابطه عاطفی ای میخواستم خارج بشم، ترس از نظر دیگران و قضاوت هاشون باعث شده که نتونم تصمیم درستی رو بگیرم و خودم رو از خوشبختی و لذت دور کنم. یا به خاطر تأیید دیگران محل زندگی ای رو انتخاب کردم که خودم رو تو زحمت و سختی انداختم و از یه زندگی ساده و لذت بخش خودم رو دور کردم. یا اینکه خیلی درگیر ظاهر و نوع لباس پوشیدن و مدل مو و این حرفا شدم و به خاطر تأیید نظر دیگران خودم رو از لحظاتی که میتونستم خیلی بیشتر ازشون لذت ببرم دور کردم.
کلا این مبحث سبک شخصی داشتن و نگران تأیید و نظر دیگران نبودن مهمترین نتیجه ای که دربر داره اینه که باعث میشه واقعا به قول استاد آرامش بیشتری داشته باشیم و از زندگی مون بیشتر لذت ببریم. پس اگه میخوایم ما هم مثل استاد زندگی ای سراسر از آرامش و خوشبختی داشته باشیم باید هر روز تلاش کنیم و رفتارهای خودمون رو زیر نظر بگیریم و ببینیم که آیا این رفتار ما به خاطر خودمون و لذت بردن از زندگیه یا به خاطر جلب نظر و توجه دیگران و صرفا به خاطر لایک گرفتن از بقیه است.
خدایا تو را سپاسگزارم که تو این مسیر زیبا هستیم.
خدا رو شکر که برگی دیگه از سفرنامم رو نوشتم.
در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمند باشید.
سلام به استاد بزرگوار و مریم جان عزیزم و سلام به همه بچه های سایت
استاد شنیدن این فایل شما امروز منو برد به دورانی که من ازش دوران جهالت یاد میکنم .
دورانی با رفتارها و افکار جاهلانه ی خییییلی داغون که البته الان میدونم که اون تضادها به قول استاد سکوی پرتابم به این ورژن جدیدم بودن.
بذارید قشنگ بازش کنم شاید باعث آگاهی بقیه بشه
امروز با این فایل رفتم به گذشته ی خودم دورانی که عزت نفسم زیر صفر بود
یادمه توی دوران مدرسه بخاطر اینکه شاگرد درسخون و زرنگی بودم همیشه مورد توجه معلمها بودم و ازم تعریف میشد که این تعریفها بیشتر وقتها منو معذب و ناراحت میکرد.
بعد ها که ازدواج کردم و جلسات دینی میرفتم بخاطر صوت خوبی که توی ترتیل خوانی قرآن داشتم همیشه توی جلسات قرآن ازم تعریف میکردن که به به و چهچه و… چه قدر صوت و لحن آرام بخش و دلنشینی. چقدر قشنگ قرآن رو میخونی ،قلبمون آرامش پیدا میکنه و چه صدای خوشی و… و من بجای تشکر و پذیرش همیشه خجالت زده بودم و میگفتم نه اونقدرها هم صدام خوب نیست و ازاین جور
حرفها و…حالا ببینید پشت این به اصطلاح شکسته نفسی هام چی بود؟
این افکار که خب با تعریف از من بقیه غصه میخورن و نادیده گرفته میشن ،( احساس گناه)
من که کار خاصی نکردم با اینکه کلی کلاس و استاد و تکرار و تمرین کرده بودم براش مثلاً فروتنی میکردم نگن چه مغروره😅(احساس بی ارزشی و کوچک شمردن خودم و کارهام و..)
خیلی تعریف میکنن ممکنه بقیه ازم بدشون بیاد و کم کم از تعریفها حالم بد میشد(احساس عدم لیاقت و کمبود عزت نفس)
من اصلا خودم رو لایق تعریف و توجه نمی دونستم در صورتی که هر دوی اینها رو میخواستم هم دوست داشتم مورد توجه بقیه باشم حالا یکی با انجام کارای عجیب و غریب یکی هم مثل من با به اصطلاح فروتنی و تواضع البته به سبک خودم و البته با اون همه احساسات بد و داغون پشتش 😅و هم دوست داشتم مورد تعریف و عنایت بقیه باشم و نظر و حرفهاشون برام خیلی مهم بود و چه جالب که هر چی بیشتر میخواستم کمتر نصیبم میشد..
نمی دونم بخاطر جذابیت خدا دادیم بود یا به قول قدیمیها انگار ستاره ام گرم بود یا چون دختر حرف گوش کن و درس خون و سر بزیری بودم از بچگی زیاد مورد تعریف و تحسین بقیه بودم و جالبه بگم وقتی ازم تعریف میشد بدم میومد ،حالم بد میشد، انگار اونی از من تعریف میکرد داشت به بقیه ناسزا میگفت و از حق اونا بر میداشت و به من میداد😅ازون آدمم بدم میومد دیگه . ناراحتی هام رو نمی تونستم بیان کنم ،هیچ وقت نمی تونستم نه بگم ،اگرم می گفتم نمی تونستم منطقش رو بگم با دعوا و پرخاش حرف میزدم ، مدام با خودم غر غر میکردم ،همبشه توی سرم دعوا و بگو مگو بود با خودم با همسرم با مادرم با بچه هام با دوستام و…..
با این توصیفات حتما متوجه شدید که باور کمبودو عدم فراوانی و احساس عدم لیاقت و ارزشمندی و در راس همه شون کمبود عزت نفس در من موج میزد به وفور ..
الان که به اون گذشته نگاه میکنم فقط میتونم لبخند بزنم و خدا رو شکر کنم که با اون همه احساسات و افکار داغونی که من داشتم چقدر قشنگ دستمو گرفت و منو به سمت خوشبختی و آگاهی هدایتم کرد خدای مهربونم با لطف و رحمت خودش منو ذره ذره توی این مسیر هدایت کرد با تضادهایی که توی زندگیم بود و مسایلی که گذروندم و از همه مهمتر مسایل شغلیم که به نظرم بزرگترین دریچه و پر نور ترین پروژکتور آگاهی من به روی اعماق و زوایای پنهان وجودی خودم ونگرشها و بینشهام هست .
خدای مهربونم با تمام تضادهایی که در زندگیم به وجود اومد منو طبق خواسته ام که همیشه هدایت و آگاهی بود به مسیر درست هدایت کرد ومن دقیقا مطابق فرمایش استاد مثل خلبان مدام در حال تصحیح مسیرم بودم و هستم .
با وجود همه اون احساسات داغون و خراب به هر زحمتی که بود لنگ لنگان با آزمون و خطا مسیر رو اومدم تا سال ۹۵خیلی تغییر کرده بودم و با اون آدم قبلی توی خیلی از موارد حدود۳۰درصد فرق داشتم که بنظرم خیلی خوب بود ولی از سال ۹۵ به بعد و آشنایی با فایلهای استاد و بعد هم هدایت به سایت و آموزشهای استاد سرعت این تغییرات و پیشرفتها تصاعدی شد ومیزان اشتباهاتم توی مسیر به نحو چشمگیری کم شد دیگه اون آدم سابق نیستم می تونم بگم حدود ۱۸۰درصد تغییر کردم ،افکارم،احساسم ،ذهنیتم،نگرشم و…همه به نحو تصاعدی در جهت مثبت تغییر کرده ،دیگه احساس گناه، عدم لیاقت ،عدم ارزشمندی ۱۰درصد مواقع میان سراغم که سریع مچشو نو میگیرم در صورتی که قبلاً من سراپا گناه و تقصیر و بی لیاقتی بودم .
دیگه اون دیگ جوشان سابق نیستم الان مثل رود جاری و آرامی هستم که اینقدر شفاف شدم که از درون چشمهایم به راحتی میشه درون آرامم رو دید .نمیگم عالیم و الان اوکی اوکیم چون که هنوز حالا حالا ها جای کار داره تا اون روح خدایی خودم رو کشفش کنم و جلوه کنه، ولی واقعا از نظر درونی با ورژن قبلی خودم اصلا قابل مقایسه نیستم. قطعا کسانی که منو میشناسند متوجه این تبلور شخصیتی من میشن اما نه اونقدر که خودم توی وجودم درکش میکنم چون افکار و احساساتم همیشه درونم بودن و از اونجایی که عزت نفسمم پایین بود حتی ناراحتی و خشم هام رو از دید بقیه پنهان میکردم که مبادا از چشم بقیه بیفتم
دیگه مدام در حال غر زدن پنهانی و واگویه های منفی نیستم .دیگه خیلی کمتر نگران فکر و حرف مردمم.دیگه بخاطر یه حرکت غیر عمدی اشتباهی خودم رو سرزنش نمی کنم .دیگه به بقیه به چشم آدمهایی که حقم رو خوردن و ظالمند نگاه نمی کنم. دیگه به اینکه پشت سرم چی ها بگن توجهی ندارم تعریف ها و انتقادها رو به راحتی می پذیرم .دیگه تعریفها و انتقادها منوخیلی شاد یا افسرده نمی کنه. دیگه دنبال دیده شدن توسط بقیه نیستم .
اینقدر درباره ی این موضوع علاقه به توجه دیگران ،درون خودم رو کاویدم که کم کم به خودم و حتی کارم هم شک کردم .چند ماه با خودم درگیر بودم که شاید انتخاب شغل و مسیر شغلیم هم بخاطر این بوده که میخواستم مورد توجه بقیه واقع بشم ،یه مدت هیچ پرونده ای نگرفتم و فقط خونه نشستم .حتی شک کردم که رسالتم این بوده یا نه؟ و بالاخره بعد همه ی اون کاویدنها و جستجوی درونی به این نتیجه رسیدم که اگر الان توی این مسیرم یک دلیل مهمش شغلمه .اگر الان این ورژن جدید خودم رو دارم یک دلیل مهمش شغلمه .اگر الان دیدگاهم به مسایل و جهان با گذشته ام تغییر کرده یک دلیل اصلیش شغلمه .و اگر الان شیوه حل مسایلم تغییر کرده یک دلیلش شغلمه.متوحه شدم من برای همین کار ساخته شدم .انجام این کار ،فراتر از استرسها و نگرانی هاش منو به آرامش و لذت وصف ناپذیری می رسونه .این کاریه که اگه از نظر مالی تامین باشم بازم انجامش میدم وخستگی های ذهنی و جسمیش رو با نهایت لذت می پذیرم .این کاریه که احساس میکنم منو به خدای خودم نزدیکتر میکنه و من هر لحظه وجودش رو پر رنگ تر کنار خودم حس می کنم .این کار روح منو بسط و گسترش داده و همچنان هم میده .من توی شغلم خودم رو دست خداوند می بینم که از طریق من خیلی از کارها رو به نحو احسن به سر انجام میرسونه.یه زمانی وقتی شغلم رو جایی عنوان میکردم فقط بخاطر دهان پر کنیش بود ،اما از یه جایی به بعد فهمیدم که اصل چیه و فرع چیه؟ ،کلا اهداف و رسالتم تغییر کرد .دیگه برام مهم نیست بقیه بدونن یا ندونن .دیگه اعتبار از شغلم نمیخوام و دقیقا رشدم از همون جایی شروع شد که واقعا وکالت امور و زندگیم رو دادم دست خدا و خودم رو سپردم بهش .البته نه اون خدای ترسناکی که قبلاً داشتم و همیشه منتظر کوچکترین خطا از جانب من بود که منو بسوزونه و ….سپردم دست اون خدایی که استاد عباسمنش عزیزم منو به سمتش هدایت کرد اون خدایی که از منم مشتاق تره به رشد و پیشرفتم اون خدای مهربونم که منو با تمام کمی و زیادیم دوست داره و هیچ وقت مواخذه نمیکنه فقط هدایت و هدایت و هدایت و من هم آرام و آگاه اونجایی که هدایتهاش رو دریافت می کنم و عمل میکنم ،نتیجه میگیرم .
استاد من در همه جوانب زندگیم نتایج عالی گرفتم .فقط در زمینه ثروت پیشرفتم به زعم خودم خیلی چشمگیر نیست که اونم الان متوجهم که اولا نخواستم که ندارم و ثانیا باورهای محدود کننده ام مانع نتایج پایدار مالیم هستن که الان دارم روشون کار میکنم و اگر بخوام از تغییرات خودم و نتایج غیر مالیم بنویسم باید ساعتها تایپ کنم که از حوصله من و شما و دوستانم خارجه .
فقط همین رو بگم که شما و سایتتون رو دست خدا توی زندگی خودم میبینم و شما اون مشعل هدایتی هستید که همیشه از خداوند می خواستم و مسیری که به من نشون دادید همون مسیر آگاهی بخشی هست که آرامش و امنیت رو با خودش میاره و از این همه آگاهی و انرژی که به همه ما میدید با تمام قلبم سپاسگزارم 🙏❤️
جلب توجه
چه ساعتی بخرم که جلب توجه کنم، چه پستی بزارم
که جلب توجه کنم، چه لباسی برای عید بخرم که جلب توجه کنم،چه کارهایی بکنم که تایید رئیسم روبگیرم،چه رفتاری نشون بدم که رئیسم منو تایید کنه،چه استوری هایی بزارم که جلب توجه کنم،
مسافرت برم که جلب توجه کنم،مدرک فلان بگیرم که
جلب توجه کنم،رشته فلان برم که جلب توجه کنم،
حرف های گنده بزنم که جلب توجه کنم،چه هدیه ای
بخرم که جلب توجه کنم،چه حرف ها وصحبت هایی
کنم که جلب توجه بشه،چه ماشینی بخرم که جاب توجه کنم،چه خرید هایی انجام بدم که جلب توجه کنم و……
خب ازظاهر افراد فرق جلب توجه ومنطقی رو نمیشه تشخیص داد
ونیت هرکس، اون مهمه
شاید فردی لباس عجیب غریب بپوشه ولی ازلحاظمنطق هایی که توذهنش داره ،داره این کار میکنه ویا باب شده تو فرهنگشون
پس نیت مهمه یک
دو اینکه باید برای تصمیم انجام کارهات دلایل منطقی برای خودت داشته باشی وبرای خودت اون کارها رو انجام بدی با دلایل منطقی برای خودت
مثلا من این پست رو میزارم به خاطر اینکه کارم اینه واین مطااب روباید بزارم ونه اینکه رئیسم یامردم منو تایید کنن
خیلی باید توجه کنیم به دلایل انجام کارهامون
که اونم فقط خودمون میدونیم.
یه مثال دیگه ای که هست اینکه
خوداستاد شلوارک میپوشه وبعضی ها میگن استاد
میخاد بگه من آزادی دارم ،داره اینکار میکنه ولی
آیا نیت استاد اینه ؟خیر استاد میخاد راحت باشه
واز اون فرکانس صداقتش آدم درک میکنه اینو.
پس برای خودمون ودلایل منطقی خودمون زندگی
کنیم وحاشیه ها رو بزاریم کنار وبچسبیم به اصل
وبزاریم که خدا هدایتمون کنه به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده.