مثل ابوموسی نباشیم - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)

481 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1005 روز

    بنام خدا

    سلام استاد عزیزم و دوستان گلم

    مهرماه وپاییز زیباتون مبارک فصل جدید زندگی

    خیلی حس خوبی دارم امروز اول مهر ومثل بچه های دبستانی من شوق دارم

    امروز دخترم به دبیرستان میره فصل جدیدی اززندگیش که من یکم استرس داشتم خواستم ازحسم بگم اینجا اومدم خودمو اینجا آروم کنم

    خداروشکربرای امروز که آفتاب داره طلوع میکنه هوا روشن شده وقراره یک روز عالی رو با افکارم خلق کنم

    قلم ایمان برمیدارم وروی بوم زندگیم شروع میکنم به کشیدن

    امروز میخام یه جنگل زیبارو که یک مسیر زیبا درونش هست رو تجسم کنم

    خداوند همواره کنارمنه ومن ودخترم رو حمایت میکنه قراره امروز یه تجربه عالی توی زندگیم باشه

    دلیل نگرانی مو نمیدونم شاید حس مشترکی که بین من ودخترمه که به من منتقل شده

    خدایا من آماده ام اجازه میدم منو ببری به مکان درست دست مارو بگیری

    من درگذشته به قدری خودمو مسؤل زندگی دخترم میدیدم که به جاش فکر میکردم حتی نگران میشدم حالا قراره به یک قدرت بالاتر اعتماد کنم وخودمو زندگیمو دخترمو اتفاقات رو بهش بسپارم ورها بشم وبزارم خداوند کار خودشو انجام بده

    خدایا شکرت من با شکرگذاری وتمرین ستاره قطبی وعبارات تاکیدی قدم نهم زندگیمو خلق میکنم

    تا شب که کلی اتفاق خوب قراره بیفته خدا نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    وحید ولاشجردی گفته:
    مدت عضویت: 1335 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد و همه دوستان

    منطقه امن و نقطه مقابلش تجربه کردن زندگی در همه ابعاد

    به نظرم یه هنره یا اصن یه مهارت که باید تمرین و تکرار کنیم تا یاد بگیریم تجربه کردن زندگی رو

    جسارت داشتن و به چالش کشیدن خودمون رو رو به رو شدن با ترسامون

    خیلی از ما حتی نمیدونیم ترس از چی داریم اونقدر که سطحی به خودمون نگاه کردیم و عمیق نشدیم اونقدر درگیر مسائل بیرونی بودیم که نفهمدیم کی هستیم و چی هستیم

    نمیدونیم شجاعت چیو داریم و از چی میترسیم که انجام بدیم

    استاد شما تحسین میکنین ادم هایی روکه حتی جونشون رو از دست دادن برای چیزی که دوس داشتن انجام بدن و تجربه کنن و پاداش هم گرفتن درسته شابد کشته شده باشن ولی بزرگترین پاداش رو گرفتن که اون هم لذت بردن از زندکی و تجربه واقعی هست

    محیط امن ما همیشه هست وقتی از محیط امن فعلی خارج بشیم و وارد یه سطح بالاتر بشیم بعد از مدتی اونجای جدید هم تبدیل میشه به محیط امن و هنر ما اینه که هوشیار باشیم و گول اون امنیت موقت رو نخوریم

    وقتی ما خودمون دنبال تجربه های جدید باشیم و هر روز سعی کنیم یه پله بهتر باشیم اونوقت دیگه محیط امنی نیست اطراف ما و میشه تجربه های جدید زندگی سرار لذت و شادابی واقعی

    چه جمله قشنگی که گفتین زیبایی زندگی به تجربه کردنشه نه طولانی بودنش

    بزرگترین ترس ما از مرگ به نظرم که اجازه نمیده هرچیزیو تجربه کنیم درصورتی وقتی بدونیم که هرلحظه نزدیک ماست و ممکنه فردایی نباشه اوموقع بیشتر دنبال تجربه کردنیم تا فرار از مرگ‌و امنیت داشتن

    تو مثال ساده ای که زدین مسیر رفتن به محل کار که 99درصد ما حتی اونو عوض نمیکنیم

    درصورتی که وقتی یه روز از مسیر تازه میریم سرکار انگار تازه متولد شدیم انگار تا به حال اینجا رو ندیدیم یه شور و شوق عجیب داریم و اونروز حسابی کیفیمون کوکه و این از همون تجربه کردنه میاد پا رو ترس گذاشتن

    حالا تو ابعاد بزرگتر این حس خوب که پاداشه بیشتر و وسیع تر میشه

    چه شجاعتی و چه تفکری که شما هر لحظه دنبال تجربه های جدید هستین و نفرت دارین از زندگی ابوموسی گونه

    زندگی یکنواخت بی روح

    فرصت زندگی کوتاه تر از اونه که ما تو ذهنمون داریم و از خدا میخوام هدایتمون کنه تا هر روز بهتر از دیرزمون زندگی را تجربه کنیم و لذت ببریم

    تو رسیدن و داشتن و زیاد کردن لذت نیست .عوانل بیرونی لذت دائم ندارن

    لذت دائمی تو هنر زندگی کردن هست

    چیزی کع خود من گمش کردم و حتی از خودم دور شدم که چیزی رو تجربه کنم

    از چی ترس دارم؟اینده؟کی فردا رو دیده

    فردا واس کی تضمین شده وحید!

    پس همین الان تجربه کن

    یه قدم بردار رو به جلو بیخیال کارو فردا

    الان چی میتونه یه تجربه جدید باشه واست انجامش بده نترس

    برس به خواسته هات ولی مسیر رو فراموش نکن

    یه قدم کوچیک یه تحربه کوچیک یه پاداش خفن بهت میده یه دیدگاه جدید

    و چه لذتی داره این نحوه زندگی

    خدایا هدایتم کن و کمکم کن تا این زندگی و دنیا رو تو همه ابعاد تجربه کنم

    در پناه خدا باشید

    ممنون استاد عزیزم و احسنت بابت این زندگی پربارتون️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    M گفته:
    مدت عضویت: 327 روز

    به نام سیستم هدایتگر بشر

    سلام

    ساعت 12:02

    استاد منم مثل خروس شما ابوموسی هستم از تغییر لایف استایل و سبک‌زندگیم میترسم .و اینکه هرکاری شروع کنم می ترسم .به شدت ترسو هستم و از هرتغییری و هرکاری میترسم از اینکه اکتشاف کنم از این داخل هرکاری برم .از اینکه دوست های جدید داشته باشم از اینکه غذاهای جدید امتحان کنم از اینکه دور از خانواده و جدا از خانواده باشم.و همیشه خانه ام‌ چون امن ترین جاست و مثل ابوموسی هستم و هیچ جایی نرفتم هیچ وقت با 26 سال سن تنها تا جایی که 2 ساعت ازم فاصله داشته باشه نرفتم.هیچ وقت تفریحات مفرحی نداشتم هیچ وقت تنهایی نرفتم مسافرت تنهایی نرفتم یه تفریح ساده مثل کوهنوردی

    یا اکیپ داشتن یا داشتن رفیق های دختر ندارم .

    همیشه همیشه خانه بودم و در منطقه امن خودم.چون مثل ابوموسی از درنده ها می ترسم و پام فراتر از منطقه امنم نزاشتم .حتی حرکات ورزشی رزمی گذاشتم کنار تا به خودم و طرف دیگر آسیب نزنم.

    اره همیشه وقتی میرم مسافرت مثلا یه جایی مثل مشهد رفتم یا از تغییر رشته یا تغییر محل زندگی ترسیدم.

    هیچ وقت از فاصله تهران تا خانه خودمون جایی دور تر نرفتم .هیچ چالشی نداشتم همیشه امن بودم .

    واقعا استاد ماهمیشه بالاخره قرار بمیریم چرا تو شجاعت نمیریم.

    من هیچ مهارت جدید یادنمیگیرم از رفتن با دوستام بیرون می ترسم و همیشه تو منطقه امن خودم بودم ولی باید تغییر کنم.

    من هیچی ندیدم حتی دریا حتی جنگل حتی دوست حتی گردش مسافرت سالم وهمیشه مثل ابوموسی تنها و ترسو تو نقطه امن خودم بودم

    ولی باید عوض بشم اینکه برم تمام نادیدنی ها ببینم کارهایی که نکردم بکنم. باید ریسک کنم باید دوست پیدا کنم باید لایف استایل خودم عوض کنم و تغییرکنم

    من دوتا خاله دارم با شخصیت های کاملا متفاوت یکییشون الان 60 و دیگری 50 خاله بزرگم که 60 سالش از کودکی که می شناسمش همیشه فقط آهنگ شاد گوش میده صبح قبل صورت شستن مداد چشم میکشه موهاش رنگ میکنه همیشه می رقصه شاده گردش میکنه تفریح میکنه با اینکه از شوهرش جدا شده به فکر رفاه آسایش خودش هست .همیشه لباس های رنگ روش می پوشه با اینکه سنش زیاد ولی خیلی خیلی به خودش می رسه آرایش کرم زدن از هیچی نمیترسه از هیچی هر ساعت شب بره بیرون هرچی بخوره بگرده سوار هر ماشین بشه خلاصه خیلی روحیه خوبی داره

    در عوض خاله دومم از ترسش شوهر نکرده الان 50 سالش همیشه تو یه نقطعه امن تو خانه هست و هیچ‌جا نمیره میگه همه دزد قاتلان به شدت افسرده مارو هم می ترسونه افکار به شدت سنتی حتی یه لباس خوب نمییخره برای خودش و حالا نتیجه خاله بزرگ شادم سالم سالم هست.و خاله ترسو ترم با اینکه خیلی مهربان اما دچار تومار سرطانی مغزی شده و داره فوت میکنه خدایی نکرده و حتی یک روز لذت نبرده حتی الان همیشه خودش فدای دیگران کرده

    من نمیخوام مثل اون باشم میخوام‌متفاوت باشم شاد

    به قول کامنت دوستمون

    دوست دارم خودم رو تجربه کنم، دنیامو تجربه کنم، پامو از مرزهای امنم فراتر بذارم و برم دنبال کسب تجربه های جدید مهارت های جدید. ب قول استاد ما هممون میمیریم و این دنیا در مقابل ابدیتی ک قراره باشیم به اندازه ی پلک بهم زدنه، پس چ خوبه ک زندگی باکیفیت داشته باشیم، به قول استاد ببلعیمش، تجربش کنیم، لذت ببریم. مهارت کسب کنیم، غذای جدید امتحان کنیم، یا مثلا درمورد خودم غذا بیش تر بپزم و ببینم بلدم. ببینم منم میتونم. بیش تر تنهایی برم بیرون، کافه،… با آدمای جدید بیش تر ارتباط بگیرم، کم تر بترسم از اینده ای ک اصلا معلوم نیس زنده باشم یا نه ک ازش میترسم و همین الانو زندگی کنم و لذت ببرم

    ب قول استاد ما زمان مرگمون معلوم نیس طوری زندگی کنیم ک موقع مرگ ب خدا نگیم ی روز دیگه بهمون وقت بده تا لذت ببریم، یه روز دیگه بهمون وقت بده تا تجربه کنیم زندگی رو. زندگی کردن و لذت بردن رو وابسته ب عامل بیرونی نکنیم ک مثلا اگه فلانی باهام باشه، اگه ب فلان موقعیت مالی برسم من حسم خوب میشه و لذت میبرم نه… اینجوری ما احساس مثبتمونو شرطی میکنیم و وابسته ب عامل بیرونی ک هیچ وقت پایدار نیس. احساس خوب و شادی درونمونه… درونیه و با نوع نگاهمون اتفاق میوفته، بیایم ذهنمونو طوری تغییر بدیم ک سعی کنیم فارغ از هرچیزی لذت ببریم، حالمون خوب باشه و تجربه کنیم زندگیو در هر جهت. وقتی استاد گفتن بنویسین امروز چ کار میتونین انجام بدین ک یه درصد زندگی رو بیش تر تجربه کنین و از محیط امنتون بیرون بیاین و اسم تکامل رو بردن خیلییی لذت بردم ک ارررره نیاز نیست هیجان زده بشیم و بلند شیم بریم یه کار خیلیی بزرگ انجام بدیم کاریو بکنیم ک مارو یه متر از محیط امنمون فراتر ببره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مریم الماس گفته:
    مدت عضویت: 548 روز

    به نام خدای آرزوهای من

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیز

    روزشمار تحول زندگی : تعهد صدو هجده

    حرکت کنیم زندگی رو تجربه کنیم و توی دل ترسها بریم

    یکساعت زندگی باکیفیت بهتراز زندگی بی کیفیته

    و زندگی بی کیفیت یعنی موندن در نقطه امنه و نرفتن در دل ترسها

    مثل مهاجرت که یعنی خروج از نقطه امن

    به روتین عادت نکنیم و زندگی با کیفیت رو تجربه کنیم

    ادمهایی که حرکت میکنن و ریسک میکنن و شجاعت دارن باعث رشد و گسترش جهان میشن

    زندگی زیباییش به تجربه کردنشه نه به طولانی بودن عمر…

    هزاران الگو داریم که با شجاعت فراروان زندگی کردن ولی عمر طولانی داشتن

    از یه جایی باید شروع کنیم که از منطقه امن شروع کنیم ولی فقط کافیه عمل کنیم

    مثلا میتونیم مهارت جدید یاد بگیریم یا مسافرتهای یهویی و بدون پلن …

    زندگی فرصت و موهبته پس از لحظه لحظه هاش استفاده کنیم و لذت ببریم…

    خدایاشکرررررررت دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    Mmir- گفته:
    مدت عضویت: 457 روز

    باسلام خدمت دوستان عزیزم

    وهمراهان عزیز

    استاد این موضوع ها همش برمیگرده به ایمان و توکل

    ما واقعا فقط داریم نتیجه ایمان و توکل خودمونو میگیرم

    فقط خداست که میتونه به ما کمک کنه

    بی شک

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    خدایاتنهاتورا میپرستم وتنها ازتویاری میجویم

    ما اگه باخدا باشیم به همچی میشه رسید

    به شرطی که بهش ایمان داشته باشیم

    روزشمار تحول زندگی من

    روز 118هم

    من به خودم تعهدمیدم که باتوکل به خداوند ادامه بدم مسیر زندگیمو

    سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    سونیا نوری گفته:
    مدت عضویت: 480 روز

    بنام خدایی مهربان

    سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم

    خداره صدهزار مرتبه شکر برای یک فرصت دیگری کامنت نوشتن

    گام 136

    مثل ابوموسی نباشیم

    واقعا من اعتراف میکنم که قبلا زنده‌گی تقریبا مثل ابوموسی را داشتم و چیشد اوضاع بد و بدتر شد اما بعد ازین نهایت کوشش میکنم که از ساحه امن خودم بیرون شوم و بخاطر خودم و رساندن خودم به آرزوهایم باید از ساحه امنم خارج شوم .

    کارهای من قرار است برای خودم انجام بدهم و به یک نحوی برآمدن از ساحه امنم باشد

    صحبت کردن در جمع

    سوال کردن در مورد موضوعاتی مختلف از کسانیکه در حوزه عالی هستند .

    درخواست کردن .

    رفتن در دل ترس‌هایم و ادامه دادن .

    ولی واقعا ارزشش را دارد ، مگر ما چنددفعه به دنیا می‌آییم، باید خودمان‌ را کشف کنیم.

    فرقی نمی‌کند که چند سال زنده‌گی میکنی بلاخره میمیری اما مهم اینست که زنده‌گی باکیفیتی داشته باشی حتی اگر چندسال کوتاه هم باشد .

    همیشه گفتم قسمی زنده‌گی کنیم که اگر عزرائیل بیاید و بگویه که بریم منم بگم بریم .

    خداره صدهزار مرتبه شکر برای این همه آگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    خدیجه اعتمادی گفته:
    مدت عضویت: 1704 روز

    سلام و ارادت

    این فایل ،اولین فایل من از سایت گردی امروزم بودم ،سایت استاد که تنها جاییه که هر روز تفریح من شده ،قبلا ساعت‌ها تو شبکه های اجتماعی بودم و خودمم پیج دارم ولی بعد از رحلت پدرم و اون آشفتگی ذهنی و حال خرابی ،هیچ شبکه اجتماعی و دوستی حالمو خوب نکرد و تنها جایی که به آرامش ،به خدا و خودم رسیدم اینجا بود (اینو بدون هیچ تعصبی نسبت به استاد عباس منش میگم)

    اینجا من خودمو پیدا کردم ،نگاهم به مرگ تغییر کرد و کنار اومدم با از دست دادن پدرم و پیدا کردم خدای عزیزم رو که خیلی‌ بهش احساس نزدیکی میکنم .

    شاید براتون جالب باشه که بگم الان از مصرف اینترنت و از پرداخت قبض نت راضی ام. چرا ؟چون برای آگاهی مصرف کردم ،چون حال روحی من خوب شده . الهی شکر

    استاد این فایل و اسمش اینقدر جذاب بود که دوست دارم بار‌ها و بار‌ها گوشش بدم و گوشمو عادت بدم به شنیدن رحمت ،برکت و نعمت‌های الهی که از کلام شما جاری میشه

    من یاد گرفتم که کیفیت عمر مون بِه از کمیته

    شجاعت من امروز این بوده که ذهنمو با ورودی های مناسب کنترل کنم

    شجاعت امروز من این بوده که کامنت بذارم

    شجاعت امروز من این بوده که تو روز تعطیل 5:30 صبح بیدار بشم و رو خودم کار کنم

    شجاعت من این بوده تمام آهنگ های گوشیمو حذف کنم و فقط فایل های صوتی ارزشمند استاد عباس منش رو بذارم

    شجاعت من امروز این بوده که صبحمو با سپاسگزاری شروع کنم

    شجاعت امروزم این بوده که قران بشنوم

    شجاعت امروزم این بوده که پیاده روی برم

    الهی شکر

    الهی شکر

    الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    لیلا عفت گفته:
    مدت عضویت: 2010 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استادموحدم وسلام به رفیق عزیزوموحدش خانم شایسته دوست داشتنی وسلام به همسفران عزیزم تواین سرزمین مقدس

    منم میخوام ابوموسی نباشم وبا خوندن کامنت برتراین فایل ارزشمند تصمیم گرفتم که هم کامنت بنویسم

    وهم منم امروز یه قدم ازدایره ی امنم خارج بشم برای جندتاکار

    اول لذت بردن وتفریح وخرید با خواهرزاده ی عزیزم که یه راننده ی حرفه ای والگوی خوبیه برام که تصویرسازی کنم که منم بزودی عابی وماهرانه میتونم بشینم پشت ماشین وخودم رانندگی کنم با مهرت وتسلط وشجاعت

    دوم که قراره برم قابلمه های خرابمو تعویض کنم وقابلمه جدیدبگیرم چون تضاددیشبم انگیزه مو قوی کردکه برای این آرزوی بظاهرگوچولوم خودم قدم بردارم وخداشرلیطو به آسونی فراهم کرده ومیرم برای انجامش

    سوم میخوام برای فروش محصول ارزشمندمم که خدای مهربانم صفرتاصدشو خودش بهم به آسانی وباعشق ولذت رسونده قدم بردارم وامروز ثروت خلق کنم میخوام لذت ببرم وهرقدرکه بخوام فروش داشته باشم ودوتا کار دیگه هم کردم اینکه من تازگی فهمیدم باخوندن اوکی ترم تا گوش دادن وبهترمیتونم ذهنمو متمرکز کنم روی چیزیکه دارم میخونم ودوتا کتاب مقدسو برداشتم وبرنامه ریزی کردم که روزانه حتما 15 تا 20 صفحه ازشوتمرکزی بخونم وتمرینهاشو انجام وبدم وامروز بشوق اینکار سه ونیم صبح بیدارشدم تا کتابهامو بخونم قبل از بیرون رفتنم

    استاد سپاسگزارم که طی کردن مراحل تکاملوعالی برام واضح کردین که کافیه هرروزفقط یه قدم مستمرداشته باشم وازروزیکه باشماآشناشدم قدمهای کوچیکمو برداشتم وبهش متعهدبودم حالا اون قدم هرروزیه جورویه جابرام ایجادمیشده اما بوده شما خیلی الگوی عالی ودوست داشتنی هستین برام که هرروزدارم تلاش میکنم باتحسین بهتروخالص ترتون خودمد بهتررشدبدم سپاسگزارم ازهمه ی شما عزیزانم که بهم آگاهی های الهی روخوب منتقل کردین

    درپناه الله یگانه شادوسعادتمنددردنیاوآخرت باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    الهه عسگری گفته:
    مدت عضویت: 966 روز

    سلام خدمت استاد و دوستان هم فرکانسی

    در مورد این فایل باید بگم من آدم ترسویی نبودم و نیستم تقریبا همیشه یادم هست ک در مدرسه یا خونه سعی کردم اولین کسی باشم که کار جدید یا به سبک جدید انجام میدم.در مورد منطقه امن ،منطقه ای ک‌ هیچ پیشرفت و رشدی در آن نیست.من تقریبا 5سال پیش بدون اینکه مدرک کارشناسی مو بگیرم از دانشگاه بخاطر بارداری رها کردم و بااینکه 6واحد مونده بود نتونستم پریمو تمام کنم .همیشه در این پنج سال هروقت ب این ماجرا و تنبلی خودم فکر میکردم استرس می‌گرفتم و درونم پر از افکار منفی میشد که اگر برگردم چطور ج استادامو بدم .فکر میکردم خیلی کار سختی باشه این 6واحد رو با دو تا بچه تمام کنم .اما اولین این تابستون به خودم قول دادم از منطقه امنم خارج بشم و کار درست رو انجام بدم توکلم بر خدا بود و خداروهزار مرتبه شاکرم ک در حال حاضر مرحله به مرحله پیش رفتم و با وجود سخت گیری دانشگاه تونستم 3واخد رو تمام کنم و 3واحد دیگ هم مونده که کاراش داره انجام میشه.من همیشه دوست داشتم در هر زمینه و در هر برهه ای کار درست انجام بدم .از اوایل سال جدید این فایل های استاد گوش دادم و تمرین کردم و نتایج هم در حد آرامش و رضایت درونی گرفتم و برام هرروز اتفاقات مثبت زیادی میفته که شاکرم از خداوند مهربان.در کل با موندن و توقف کردن و روزمره گی ها فقط فاسد میشیم و از لذت بردن از زندگی و انجام رسالت خودمون که همون شناخت توانایی ها و عملی کردن دانسته هامونه غافل میشیم.از اینکه در این مسیرم خوشحالم و سپاسگزار خداوندم .سعی میکنم غذای جدید امتحان کنم .یا رژیم گیاه خواری که فواید زیادی داره ومیدونم راه درستی هست ولی تنبلی کردم و پشت گوش انداختم امتحان کنم.میخوام با افراد غریبه صحبت کوتاه اما شجاعانه داشته باشم و نترسم از دنیا و آدم های غریبه و تکرار کنم که من توسط جهان هستی محافظت میشم و خدا از من مراقبت می‌کنه.شاید هم بخوام آرزوی قدیمی خودم ک تسلط بر زبان دوم هست رو عملی کنم و قدم بردارم آخه نمی‌خوام ناکام از این فرصت کوتاه زندگی بمونم .من همیشه عاشق مسافرت یا چادر زدن توو طبیعت هستم اما در عمل هنوز احساس میکنم آماده نیستم اما امروز فهمیدم ک نیازی ب هیچ چیز از بیرون نیست و همه چیز در درون من هست.مبخوام توو مسابقه هفته بعد ووشو این بار شجاعانه بجنگم و لذت ببرم از مسابقه نه اینکه استرس بردو باخت داشته باشم .باید عمیق تر زندگی کنم حتی شده چند سانتی متر.خلاصه فایل این هست که در هر لحظه از زندگیمون در همه کارها و تصمیم هامون کمی شجاع تر و بی پروا تر عمل کنیم و نترسم از نتیجه بلکه چیز جدیدی کشف کنیم و با نگاه عمیق تری به مسائل نگاه کنیم .توکلم بر خداست و هر لحظه از خودش هدایت می‌خوام .خدا یا شکرت بابت تمام نعمت ها و اتفاقات و آدم های اطرافم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    حدیث نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1262 روز

    به نام پرودگار عزیزم🌺

    و سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز

    چقدر حرفاتون عالی بود و قطعا باید منجر به عمل بشوند اگر بخوام از خودم مثال بزنم من قبلا اصلا حتی یه غذای جدید هم امتحان نمی کردم حتی یک متر هم قدم بر نمی داشتم ولی از موقعی این تغییر و ریسک کردن شروع شد که روی خودم کار کردم انگار وقتی روی خودم کار میکنم و به فایل ها گوش میکنم و عمل میکنم خدا خودش بهم چیزایی رو میگه انجام که بعدا از زبون شما میفهمم که چقدر این کار درست بوده خیلیییی مثال ها هست توی این مورد مثل همین موضوع شروع شد که چیز های جدید رو شروع کنم مثل وقتی خرید میکنم چیز جدیدی میلینم که نا حالا امتحان نکردم با اینکه بقیه میگن شاید خوب نباشه و نخر ولی من امتحانش میکنم چون دوست دارم چیز های جدید رو امتحان کنم یا اینکه یاد گرفتن چیز های جدید که به نظر برام خیلی سخت و پیچیده میان ولی وقتی ریسک میکنم و شروع میکنم میشه موضوع مورد علاقم دقیقا همونی که برام خیلی اولش سخت بود یا مهاجرت کردن که واقعا با تکام وجود دوست دارم به کشور دیگه مهاجرت و الان میخوایم به یک شهر دیگه مهاجرت کنیم اینم یه ریسک بزرگه ولی میدونم خدا همرامه و بهترین ها برام اتفاق میوفته

    خلاصه الان واقعا خیلی دوست دارم اکتحان کردن چیز های جدید رو حتی درست کردن غذای جدید که کسی تا حالا اکتحانش نکرده چون همین غذا ها رو اولین بار یکی برای اولین بار امتحانش کرده و این همه تنوع غذا ها به وجود آومدند و یا کشف قاره های جدید که اگر کسی پا روی ترسش نمیزاست و ریسک نمی کرد التن این همه قاره کشف نشده بود و جهان انقدر گسترش پیدا نمیکرد،درسته شاید اگر چیزی خیلی جدید باشه اولش سخت باشه ولی بعدش اون حس رضایت خیلی لذت بخشه که یک ساعت رو اینجوری زندگی کنی بهتر صد سال بی مصرف و عادی زندگی‌ کردنه،من دوست دارم ریسک کنم و چیز های جدید رو اکتحان کنم نه فقط هر روز یکار رو انجام بدی مثل بعضی کارمند ها که اصلا کارشون رو دوست ندارد و هر روز از همون مسیر حتی مسیر دیگه ای هم برای رفتن به سرکار امتحان نمیکند،مثلا بحث مسافرت رفتن و سفر کردن و چیز های جدید رو امتحان کردن خیلی برام واضح هست چون هیچوقت توی زندگی نبوده که از قبل برنامه ریزی کنیم و یکجا رو برای سفر انتخاب کنیم و همیشه بریم همونجا همیشه حرکت میکنیم بدون اینکه بدونیم کجا میخوایم بریم و خدا چه جا هایی رو بهمون نشون میده که تا حالا هیچکس ندیده و کشف کردن جاده های جدید و بعضی وقتی ها هم خیلی خطرناک تر از جاده های معمولی بودند ولی امتحانشون میکنیم و خیلی موقع حتی بار دوم رفتن به یک مکان هم خسته کننده است و دوست داریم دوباره یک جای جدید رو بریم یا به یک شهر جدید مسافرت کنیم

    چون دوست دارم زندگی متفاوت و پر هیجان داشته باشم پر از عشق کردن و لذت بردن نه یک زندگی معمولی مثل آدمای دور و اطرافم

    سپاسگذار بابت این فایل زیبا که هدایت شدم که الان بیام توی سایت و ببینمش😍

    سپاسجذارم از شکا و دوباره بهتون تبریک میگم بابت این همه ارداه🥰👌🏻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: