دلسوزی بی جا | به کبوترها غذا ندهیم! - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)

477 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعیده شمسی گفته:
    مدت عضویت: 883 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز

    پیرو حرفهای زیبای شما در خصوص دلسوزی بیجا میخواستم بگم من هم وقتی خانه پدرم بودم در آرامش و رفاه بودم اما بعد از ازدواج با کم و کاستی هایی مواجه شدم و این باعث شد حرکت کنم و رشد و تکامل یابم واکنون به استقلال مالی رسیدم و هر روز باهدفی بزرگ‌تر از دیروز روزم را شروع میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سانیا رهبری گفته:
    مدت عضویت: 3217 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان هم مدارم

    به نشانه امروز این فایل ارزشمند رو باز کردم .

    این فایل کوتاه 8 دقیقه ای بسیار نکات کلیدی داشت .

    یکی از مواردی که من ضعفش رو تو خودم احساس کردم این بود که در ازای انجام کارم نمیتونستم تو ذهنم ببینم که بهایی میگیرم و این خیلی اذیتم میکرد.

    با یک سوال این نشانه برام اومد که دلسوزی بیجا نکنیم!!

    با خودم گفتم که بهتره دلایل منطقی دلسوزی نکردن برای مشتریام رو برای خودم بنویسم و مرور کنم که این حس رو کنترل کنم :

    دلیلش این بود که اگه من دلسوزی کنم و بهای کارم رو کمتر بگیرم با اصلا نگیرم به این معنیه که هم به خودم آسیب میزنم و هم به اون شخص !

    به خودم آسیب میزنم چون کارم رشد نمی‌کند و پسرفت میکنم تا جایی که ناامید میشم …

    به شخص آسیب میزنم چون توقعش از داشتن و خرید همه چیز به صورت رایگان بالا میاره و تلاشی نمیکنه تا رزق بیشتر و عالی‌تر داشته باشه و قدردان و سپاس گزار کار و خدمت من هم نخواهد بود…

    که البته دلیل منطقی برای من بود که دیگه دلسوزی نکنم ولی خوب می‌دونم که بیشترش هم به عدم لیاقتم برمیگرده که باید روش کار کنم.

    این فایل به قدری کمک کننده بود که حس میکنم که خود خدا هم دوست نداره که حس دلسوزی به همراهم باشه .

    استاد جان بی نهایت سپاس گزارم به خاطر این امکان فوق‌العاده سایت که عالی و بی نقص هدایت گریست برامون !!

    بی نهایت شکر

    الحمدالله رب العالمین

    شکر به خاطر همه چیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    سمانه بیک زاده گفته:
    مدت عضویت: 1149 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم ناز ومهربونم

    استاد عزیزم هربار که فایل های بی نظیرتون رو گوش میکنم دوست دارم زود کامنت بزارم

    چون من بیشتر گفت های شما رو تجربه کردم

    همسر من زمانی که استارت کاری اش را زد

    با سرمایه پدرشون شروع کردند

    از اون جایی که یه دوست خیلی صمیمی هم داشتند

    ایشون رو هم در کنار خودشون به حرفه کابینت سازی مشغول کردند

    از همون روزهای اول همسرم همیشه به دوستشون بها خیلی زیادی میدادند

    طوری که بهترین وسایل وبیشترین خرج هارو همیشه واسه شریک وهمسرشون میکردند

    و چون خیلی همسرم در همه مواقع پول در اختیار ایشون گذاشتند اون آقا خودش رو شریک میدونست

    وتوقع ایشون در تمام جهات کاری وپولی رفته بود

    بالا

    من خیلی وقت ها با خودم میگفتم چقدر رفتار همسرم جالبه چرا باید همیشه بهترین ها واسه اونا باشه

    حتی زمانی که دوستشون ازدواج کرد

    ما رفتیم تهران برای خرید لباس عروس

    و خرید یخچال لباسشویی گاز که بهترین باشه

    در صورتی من لباس عروسی ام رو کرایه کردم

    ووسایلامو هم از شهر خودمون خریدیم وخیلی چیزها دیگه…..

    خلاصه استاد عزیزم این روند ادامه داشت که کم کم

    اون اقا که مثلا شریک ودوست صمیمی همسرم بود

    دل زیاد به کار نمیداد

    ولی همچنان خرج کردن ها به همون روال قبل بود

    وعادت کرده بودند به پول گرفتن های مُفدی البته معذرت میخوام این کلمه رو به کار بردم

    بعد چند سال همسرم تصمیم گرفت که دیگه شرکاتشون رو به پایان برسونه

    با این که شریک نبودند تمام سرمایه از آن همسر من بود همسرم دستگاه برش کاری و یه سری ابزارهای کاری رو بهش داد تا خودش بتونه کارش رو گسترش بده

    اون رفت کلی بدهکاری اون آقا افتاد گردن همسر من

    خیلی کم آوردم ولی خدارو شکر به لطف خدا هرچی بود تموم شد رفت

    بعد اون جدایی شراکت کاری

    اون آقا که دوست صمیمی چندین ساله همسرم بود وهمسرم اینقدر بهشون بها داد کلی حرف پشت سر همسرم زد

    ولی خداروشکر همسرم خیلی ادم منطقی هستش

    همیشه میگه وقتی کسی پشت سرت حرف زد با خود بسنج آیا حرف هایی که پشت سرت یا روبروی تو میزنند آیا تو اون رفتارها یا اون کارها رو کردی

    اگر درست نبود پس جای ناراحتی نداره مهم خودت هستی که میدونی چه آدمی هستی

    چون حرف مثل باد هوا میمونه میاد ومیره پس نباید برات مهم باشه

    استاد عزیزم این بود داستان بها دادن و دلسوزی کردن چند ساله به آدمی که در زندگی چیزی نداشت و آخر هم طلبکار شد

    استاد عزیزم ومریم گلم خیلی دوستون دارم

    یکی از تجسمات ذهنی ام همیشه ملاقات با شما دو عزیز است

    خداوند یارو یاورتون باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    هادی توکلی گفته:
    مدت عضویت: 2886 روز

    با عرض سلام خدمت تمام خانواده عزیزم

    امروز و چند بار قبل به این فایل گوش دادم.

    اما قبل از اینکه فایل را گوش بدم فگر میکردم چرا به کبوتر ها غذا ندهیم باخودم گفتم من که این کار نکردم اما بسیار دوست داشتم اینکار را بکنم.

    مثلا فکر میکردم که وقتی ازدواج کنم و دارای فرزند شوم که حالا عمرم کم است و آرزوی ازدواج موفق را دارم و ایکنه با خودم میگفتم برای پسرام همه چیز را مهیا کنم اما حالا فکر میکنم که نه من را مادرم نیز کمی نازدانه بزرگ کرد تا وقتی خانه بودم زیاد حس نمیکردم اما حالا ها خیلی کمبودی را حس میکنم که اگر من را با یک طریقی یا راهی میگذاشت بعضی کار هارا به عهده من میگذاشت خیلی بهتر بود. هم تنبل بار نمی آمدم و هم دست و بالم زیاد بسته نبود.

    دوستان میدانید برای فرزندان خودمان فقط عزت نفس بدیم و اینکه بیشتر بصورت ماهرانه آنهارا به چالش بکشانیم نه بصورت اجباری و خشونت که البته اجداد ماها نیز شاید کمک نمیکرد به فرزندانش و آنهارا حمایت نمیکردند ولی آنها را با خشونت بار می آورد. از جمله یک دوستم که او مادرش در دوسالگی اش فوت کرده اما پدرش بعد هفت و هشت سالگی اورا نذاشته که مدرسه بره و واقعا رویش کار فزیکی کرده و واقعا تاحدی آخر و دوستم آخرش از خانه فرار کرده بوده وحالا حدود پنج سال استش که بیرون ازخانه اش است. حالا واقعا سواد خواندن و نوشتن را کم کم آموخته زبان آلمانی یاد گرفته اما بببنیم ازحیلی باسوادا پولدار،با عقاید بهتر ، و اعتماد به نفس بالایی است اما چیزی که ازش ناراحت استش از وفات مادرش است. اما من به این باورم که درسته نداشتن مادر سخته اما این تضاد واقعا برایش کمگ کرده که رشد کنه اما باور هایش واقعا مشکل داره این قضایا قانون جذب و مثل اینارو باور نداره و اصلا در مدارش نیست ولی بازم خیلی شاد معلوم میشود خیلی از قوانین را نا آگاهانه بهش عمل میکنه.

    خوب بگم که واقعا حمایت های بیجا ما باعث ضعیف شدن دوست، برادر و فرزندان میشود. من مثلا اول در آلمان بودم خیلی اینا رو دربعضی چیزا بیرحم میدیدم مثلا مریضا رو آنقدر بهش رسیدگی نمی کنن منظورم از لحاظ اینکه مریضای که درست حرکت نمیتوانستن اونارو میگذاشتند خودشان حرکت کنن و خود شان یاد بگیرن و کمکم فزیک شان آماده سلامتی شود.

    درست نتوانستم که بنویسم اما نباید زیاد احساس دلسوزی بیجا به همه نداشته باشیم.

    همه شمارا به الله یکتا میسپارم. از خدابرای همه آرزوی سلامتی شادی موفقیت و ثروت دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    I trust God گفته:
    مدت عضویت: 1742 روز

    به نام خدای یکتا

    سلام استاد عزیز امشب که اومدم به قسمت هدایت به نشانه خودم این فایل برام نشان داده شد که البته قبلا دانلود کرده بودم و دقیقا همین امروز یکی از اقوام دور ما که قبلا بهم پیام داده بود که به کمک مالی نیاز داره بخاطر تهیه دارو منم از مبلغی که خواسته بود دوبرابر براش واریز کردم و میگفت که سه ماه یکبار هزینه دارو داره، وقتی که من از مبلغی که گفته بود دوبرابر واریز کردم و به قول معروف متوجه دل رحمی من شد دو روز بعدش دوباره پیام داد که اومدم شهرستان و پول کم آوردم و اگه میشه برام واریز کن، اینجا بود که متوجه شدم چه اشتباهی کردم و خیلی صریح پیام دادم که کمکی نمیکنم تا دوباره امروز پیام داد که من برای داروهام پول لازم دارم و استیکر گریه و این برنامه ها منم گفتم فقط یک چهارم اون مبلغ را واریز میکنم و این پولم از ورودی پولی که دریافت کرده بودم درصدی برای امور خیریه کودکان بی سرپرست گذاشته بودم که تصمیم گرفتم برای این شخص واریز کنم، البته که اگر در این موارد بخواهیم دلسوزی کنیم اصلا کار درستی نیست و اینکار ادامه دار میشه..

    قبل از شنیدن این فایل هر روز توی حیاط برای گنجشکها و پرنده های دیگه نان و دانه می گذاشتم در ظرف مخصوص و دیگه تو حیاط خونه هر روز پر از پرنده میشد اما دیگه اون ظرف را برداشتم و فقط یک ظرف آب گذاشتم و بعد هم از کار شما خوشم اومد و به دلم افتاد که جوجه مرغ و خروس بگیرم اما وقتی رفتم پرنده فروشی ۱۲ عدد جوجه گرفتم و براشون خانه و امکانات درست کردم و خیلی خوشحالم چون تنها همدم من همین پرنده ها هستند و خیلی هم وابسته شده اند و خلاصه دنیای جالبی دارن.

    بخاطر راهنمایی های شما واقعا سپاسگزارم امیدوارم همیشه شاد، سلامت، پیروز، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مهناز اسکندری گفته:
    مدت عضویت: 2203 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسی

    من کلا از همون ابتدا با غذا دادن به حیوانات و نگهداری ازشون مخالف بودم و الان هم که بچه هام ازم می‌خوان که براشون یه حیوون بگیرم تا توی قفس نگه دارن همیشه بهشون میگم نه و بهشون میگم که حیوانات وقتی آزادن خوشحال ترن.

    در مورد دلسوزی : از مدت ها پیش وقتی از استاد شنیدم که برای کسی دلسوزی نکنید و سنگ صبور کسی نباشید و پای درد و دل کسی نشینید و خودتون هم درد و دل نکنید خدایا شکر تا الان خیلی خوب تونستم این کار ها رو انجام بدم خیلی کم بوده که من دلسوزی کرده باشم. بعضی وقتا که به یه گدای خیابونی کمک کردم بعدش حس خودم بد شده و به همین خاطر به گداهای خیابونی کمک نمیکنم ولی بوده که مثلاً یک خانواده رو که میشناسم وضعشون خوب نیست و گدایی هم نمی‌کنند بهشون در حد توانم کمک کردم.

    ولی تا دلتون بخواد توی خانواده ام این مدل دلسوزی ها هست یک نمونه بارز مامانم هست که خیلی برای یکی از داداشهام دلسوزی کرد تا جایی که الان داداشم با داشتن 4 تا بچه هنوز توی خونه مامانم زندگی می‌کنه و هر کاری رو که شروع می‌کنه شکست میخوره و وضع خوبی نداره.

    مامانم به همه گداها کمک می‌کنه اگر کمک نکنه عذاب وجدان میگیره و از کار من تعجب می‌کنه که چرا با اینکه خدا رو شکر وضعم خوبه کمک نمیکنم. مامانم با همین دلسوزی هاش الان وضع مالی خوبی نداره چون خودشو فدای این و اون و مخصوصاً داداشم و بچه هایش کرده و هنوز هم می‌کنه.

    یک مثال دیگه آبجیم هست که همه جوره خودشو وقف شوهرش کرده و همه کارهای خونه و حتی کارهای شخصی شوهرش رو انجام میده و حتی بیرون از خونه هم کار می‌کنه و شوهرش یه روز میره سر کار ، ده روز نمیره. و مثال از این دست زیاد دارم.

    ولی پدر شوهرم خیلی خوب بچه هاش رو مستقل بار آورده و من همیشه بابت پدر شوهرم خدا رو شکر میکنم از همون ابتدا پسرهاش رو طوری بار آورده که خودشون روی پای خودشون بودن و خدا رو شکر وضع همشون خوبه و به هیچ کدوم بجز دو نفرشون کمک نکرده و الان همه بچه هاش واقعاً چه دخترها و چه پسرها درآمد دارن و همه هم بهش احترام میذارن ( پدر شوهرم 14 تا بچه داره که 10 پسر هستن و 4 تا دختر ).

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    مجتبی آریایی گفته:
    مدت عضویت: 3850 روز

    سلام خدمت استاد بزرگوارم جناب آقای عباس منش

    مثل همیشه مطالبتون برای بنده مفید بوده ومسیر زندگیه من واقعا تغییر پیدا کرده و روز به روز دارم پیشرفت رو تو زندگی احساس میکنم .

    در مورد این موضوع دلسوزی بی جا میخواستم موضوعی رو بیان کنم که زمان امامان که میگن امیر المومنین میرفته به یتیم ها کمک میکرده آیا صحت یا سندیت در مورد این موضوع هست ممنون میشم بیشتر در مورد این موضوع صحبت کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3356 روز

      سلام

      من فقط این را می دانم که حتما برایشان این کار مفید بوده است نه به صورت موقتی به صورتی برای پیشرفت آنها لازم بوده

      شکرت

      نمل: از آن آتش شجر طور ندا آمد) ای موسی، همانا منم خدای مقتدر دانای درستکار. (9)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      حامد حسامی گفته:
      مدت عضویت: 3118 روز

      سلام خ زیبا بود،امیرالمومنین هم بدون تلاش به کسی کمک نمیکرد ودر اکثر موارد به زن های بدون شوهر وفرزندان یتیم کمک میکرد و در ازای کمک آن خانم هارا صیقه میکرد…که فرهنگ گدا پروری در جامعه ی اعراب زیاد نشود…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    Mehdi Zare گفته:
    مدت عضویت: 3829 روز

    سلام به استاد عزیز و گرامی و دوستان گروه تحقیقاتی عباس منش

    به نظر من این دیدگاه میتواند در بعضی مواقع درست باشد . برای مثال پدر و مادر من وقتی در دوران ابتدایی بودم به من هیچ کمکی در نوشتن تکالیف مدرسه نمی کردند و من همه ی تکالیفم رو خودم حل میکردم به تنهایی. این موضوع باعث شد که من به فردی تبدیل بشوم که تمام درس هایم را خودم به تنهایی بخونم حتی کتاب های مثل فیزیک و شیمی و ریاضی که خیلی ها فکر میکنن که بدون استاد نمیشه اونا رو خوند!! البته این موضوع به علاقه و اشتیاق من بیشتر بستگی داشت نه به رفتار خانواده ام!!

    در مورد پرنده ها فقط گروه خاصی هستند که اگر به اونا غذا بدی اهلی میشن و عادت میکنن به این که کسی به اونا غذا بده مثل کبوتر در مورد پرندگان دیر فکر نمیکنم این موضوع درست باشد. مورد افراد فقیر هم اگه به اونا کمک نکنیم ممکن است به کارهایی مثل دزدی رو بیاورند ممکن است به گروه های مختلف تروریستی و.. . بپیوندند چون مدار این گروه به این افراد نزدیک تر است تا به مدار افراد ثروتمند و افراد دیگر. اگر ما به این افراد کمک کنیم به خودمان کمک کرده ایم. وقتی به کسی کمک میکنیم انگار داریم به جهان میگوییم که ما آنقدر ثروت داریم که میتوانیم به دیگران ببخشیم.

    به نظر من عامل اصلی خود فرد است نه شرایط بیرونی من افرادی رو میشناسم که زندگی واقعا ناجور و ناراحت کننده ای دارند و وقتی بهشون میگی یک صفحه کتاب بخون چن تا دری وری بهت میگن!!

    با تشکر از شما دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    رضا جابري گفته:
    مدت عضویت: 3555 روز

    سلام خدمت استاد گرانقدر عباسمنش و همه دوستان در مورد شهر بی گدا بودن تبریز صحبت فرمودین در مورد چگونگی بوجود آمدن آن مطالبی هست که خدمت همه عرض مینمایم سالها پیش عده ای از خیران تبریز جمع شدند و با صاحبان کارخانه ها و خیرین دیگر قرار گذاشتند که با همکاری نیروی انتظامی و نهادهای دولتی هر گدایی که در سطح شهر میبینن جمع اوری و در مورد ان شخص تحقیق کنن اگر واقعا محتاج بود برایش کار فراهم میکردند اگر توانایی کارکردن نداشت برایش حقوق ماهیانه میدادند و اگر امکانات مالی داشت توسط دادگاه جریمه ویا تا انجایی که من یادم هست زندانی هم میشد این موضوع برای مردم تبریز هم کاملا اطلاع رسانی شد و مردم از کمک به گدایان خیابانی خودداری کردند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    غلامحسین حیدری گفته:
    مدت عضویت: 3473 روز

    سلام و با تشکر از استاد عزیز

    من خواستم در تایید نظر استاد آیه ای از قرآن بذارم که دوستان خودشون تدبر کنند و پی به مطلب ببرند

    لِلْفُقَراءِ الَّذینَ أُحْصِرُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ لا یَسْتَطیعُونَ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ

    صدقات برای آن تهیدستانی است که در راه خدا محصور شده اند و نمی توانند برای کسب درآمد در زمین سیر و سفر کنند. از آن جا که خویشتن دارند و فقر خود را آشکار نمی کنند، کسی که از حالشان بی خبر است آنان را توانگر می پندارد و تو از نشانشان بینوایی آنان را درمی یابی. آنان با وجود نیازمندی شدید به اصرار از مردم چیزی نمی خواهند. ای مؤمنان، هر مالی را که انفاق کنید خدا به آن داناست.

    سوره بقره آیه 273

    ترجمه ایتاد محمدرضا صفوی بر اساس المیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: