آیا خداوند مانند یک مادر مهربان عمل می کند؟ - صفحه 18

402 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سیداحمد میرابوالقاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1927 روز

    بنام خدا و بیاد خدا و برای خدا

    هرگز به شما دیر توصیف نمی‌گردد زان طرفه ای که خدا به شما تقدیر داشت

    سلام بر استاد عزیز و گرامی و مریم بانو همراه شایسته و بینظیر استاد

    و سلام خدمت دوستان هم فرکانسی این سایت بزرگ به وسعت جهان

    إیّاک‌َ نَعبُدُ وَ إِیّاک‌َ نَستَعِین‌ُ(پرورداگارا) تنها تو را می‌پرستیم (تسلیم تو هستیم) و تنها از تو (فقط خودت) یاری می‌جوییم.

    خدا رو شکر که خداوند هدایتم کرد یک فایل توحیدی و پر از درس و نکته از استاد ببینم، بشنوم، گوش کنم، یادداشت برداری کنم، در موردش فکر کنم، بعدش با همسرجان عشقم و عزیزم و هم فرکانسیم در مورد صحبت کنم و الان بیام کامنت بزارم، خداجونم خودت برام بنویس الهی به امید تو…

    خوب که فکر میکنم دلیل موفقیتها و دست آوردهایی که قبلا داشتم به نظرم، نترسیدن و رفتن تو دل کار بوده، توکل کردن به خود خدای قادر و مهربان، توجه کردن به الگوها و درس گرفتن از اتفاقات و باج ندادن به بعضی نجواهای شیطانی و حتی بعضی آدمهایی که در مسیرم بودن، و اونجایی که تقلا کردم و نتیجه نگرفتم غرور داشتم و خدا رو در نظر نگرفتم و به ذهن و افکار خودم متکی شدم و قشنگ ریل نجواها و افکار و اعمال و رفتاری شیطان برام پهن شده و منم به ذهن خودم متکی شدم و فکر کردم درسته و انجام دادم و نتیجه نگرفتم که هیچ…تازه برگشت به عقب هم داشتم.. من کارمندم و اون اوایل کارم چون خیلی به خدا متوکل بودم هر روز موفقیتهایی رو کسب میکردم که الان که فکر میکنم با اون سن خدمتی و اون تازه کار بودنم موفقیتهای عالی بوده ولی با افزایش سن خدمتی و جاهایی که خدا رو در نظر نگرفتم و مغرور به خودم شدم قشنگ از ریل خارج شدم.. حتی من در حین کارمندی شغل دومی هم به راه انداختم و ابتدا خوب بودم چون نترس و متوکل به خدا بودم ولی بعدش باز هم از ریل توکل خارج شدم و نتیجه نگرفتم

    جاهایی که قوی بودم و ضعف نشون ندادم و از چیزی نترسیدم قشنگ و راحت و آسون جواب گرفتم و نتایج خوبی هم به دست آوردم ولی جاهایی که ضعیف بودم و دوست داشتم خدا برام دلسوزی کنه…نه تنها دلسوزی نکرده بلکه با یک لگد محکم بهم ضربه زده و با سر خوردم زمین… یه جاهایی تلنگرهای الله رو متوجه شدم و همون موقع که متوجه شدم اشتباه رو ادامه ندادم و حتی کار رو بهبود دادم ولی بعضی جاها تلنگرها رو متوجه نشدم و اونقدر ضربه خوردم که نزدیک ناک اوت شدنم تازه بیدار شدم که یا خیلی دیر بوده یا خیلی دردسر کشیدم که جبران کنم…

    در بحث سلامتی تغذیه نامناسب و اونقدر تحرکم کم شد و ورزش کردنم کم شد که وزنم بالا رفت و بعدشم افزایش وزن که با قد 176 سانتیمتر شدم 104کیلوگرم و بیماری فشارخون و مصرف دارو و زانو درد بهش اضافه شد، و اردیبهشت امسال 105/5 کیلو وزنم شد یعنی حدود 30 کیلو اضافه وزن شکم و پهلو که دیگه به خودم اومدم و با الهام گرفتن از خداوند و هدایت خدا و گرایش بیشتر به این سایت بزرگ و بهره برداری از کامنتهای دوستان در مورد قانون سلامتی تا الان حدود 15کیلو کاهش وزن داشتم و انشالله با خرید قانون سلامتی برسم به وزن ایده آل و یک بدن عضلانی و همچنین تقویت باورهای توحیدی که همه چیز خداست الان هم در مورد بحث مالی اونقدر به تلنگرهای خدا گوش ندادم و توجه نکردم که هر روز شرایط مالی بدتر شد و قسط و بدهکاری و فکر کنم خدا اون ضربه محکمو رو زد که به فکر باشم که هم باورهای توحیدی رو تقویت کنم و هم باورهای ثروت ساز که کم کم دارم بدهی رو پرداخت میکنم و به امید خدا قسطها رو روال کنم و بعدش کلن وامها رو تسویه کنم و ذهنم رو از هرگونه بدهی و قسط و وام پاک کنم و شرایط رو هر روز با دیدن گوش دادن یادداشت کردن و تمرین کردن و اجرا و عمل کردن به قوانین بهبود ببخشم.

    برنامه:

    هر روز فایل نشانه امروز من را باز میکنم نگاه میکنم یاداشت میکنم و تمرین و اجرا میکنم

    خدا رو شکر تا الان دوسوم فایل های رایگان دانلودی اجرای توحید در عمل اکثر انها رو گوش دادم و یادداشت برداری کردم و در حال تکرار و تمرین و اجرای اونها هستم

    از طریق اکانت همسرم دوره عزت نفس رو خریداری کردیم و در حال گوش دادن و نگاه کردن و یاداشت برداری و تمرین تکرار و اجرای عملی هستم

    دوره 12 قدم، قدم اول و قدم دوم رو باز از طریق اکانت همسرجانم تا الان خریداری کردیم و قدمهای بعدی رو هم طبق برنامه ماهانه در دست خرید داریم و در حال گوش دادن و نگاه کردن و یاداشت برداری و تمرین تکرار و اجرای عملی قدمهای خریداری شده هستیم که تو این چند وقت نتایج خوبی از این مسیر جدید گرفتیم که در بعضی فایلها کامنت گذاشتم و با توکل به خدا و هدایت رب العالمین تو این مسیر پایدار و مداوم باشم

    خدایا هزاران بار شکرت خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    خدایا هدایت هر ثانیه زندگیمو به خودت سپردم.

    خدایا من نمیدونم چکار کنم خودت بهم بگو چکار کنم؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2995 روز

    بنام خداوند بخشنده ومهربان، بنام او که هر چه دارم از اوست

    سلام ودرود فراوان به استاد ارجمندم ومریم بانوی زیبا ودوستان الهی ام

    خدارا سپاسگزارم بخاطر یه روز دیگه ویه فرصت دیگه

    خداراسپاسگزارم که در این مسیر توحیدی قرار دارم وهر روز بیشتر درک میکنم تفاوت بین تفکر افرادی که به این مسیر هدایت شدند با آحاد جامعه

    خداراسپاسگزارم که مرا به این مسیر هدایت کرد تا آنطور که شایسته هست زندگی کنم ولذت ببرم

    خدا را سپاسگزارم که خودش رو دارم سپاسگزارم که چنین خالق مهربان ومدبری دارم

    استاد جان این فایل از آن دسته فایلهایی بود که هرچی گوش کنی هنوز نیاز داری بشنوی

    تا به عمق وجودت بشینه آگاهیهای این فایل پر از حس آرامش بود آرامشی که از داشتن خالقی قدرتمند ومدبر نشأت گرفته وقتی من باور کنم وایمان وتوکل کنم نه غمی دارم ونه ترسی چه حس خوبی داره وقتی بدونی یکی رو داری که همه جوره هواتو داره

    از آگاهیهای این فایل متوجه شدم اصطلاح بلاهای طبیعی تمام موهبت های الهی است اگر ما زاویه نگاهمون را به مسائل عوض کنیم وبه دید مثبت به آنها بنگریم چقدر این بلاهای طبیعی سبب پیشرفت تکنولوژی وراحت تر شدن کارها شده چقدر سبب شده تا انسانها رشد کنند که بتوانند با تکنولوژی وقوانین ثابت حاکم بر جهان هستی ،زمان رخ دادن طوفان نوع آن وشدت آن را تخمین بزنند پس وقتی از زاویه دیگری به این اتفاقات یا تضادهای زندگیمون نگاه کنیم متوجه موهبت ها وخیر وبرکاتی که در آنها نهفته شده است می‌شویم

    میدونید استاد وقتی ما نگاه احساسی به خداوند نداشته باشیم وخداوند را بعنوان یه سیستم باور کنیم که با وضع کردن قوانین ثابتی داره جهان را اداره می‌کند احساس قدرت بیشتری می‌کنیم چون این سیستم قدرت خلق زندگیمان را به خود ما واگذار کرده فقط کافی است باور کنیم وتوکل کنیم وحرکت کنیم

    هر لحظه از فایل که در خصوص قانون جهان وطبیعت توضیح می‌دادید که ضعیفان محکوم به نابودی اند وقوی ها بر روی زمین باقی می ماندند دنبال نمونه های عینی آن در زندگی ام می گشتم زمانی که دختر بچه ای بیش نبود هر وقت مقابل کوه قرار می گرفتم ناخودآگاه عظمت وقدرت پروردگار در ذهنم نقش می‌بست همیشه میگفتم خدایا تو چقدر بزرگی وچه قدرتی داری وقتی مامانم کمک می‌کرد به جوجه ای که تلاش می‌کرد از تخم بیرون بیاید میگفتم چرا اینکار رو می کنی میگفت ماما ضعیفه بقیه خودشون آمدند بیرون ولی او نتونسته بیاد حالا کمکش کنم تا بتونه از تخم بیاد بیرون وهمانطور که شما اشاره کردید با تمام مراقبتهایی که مامانم از آن جوجه ضعیف می‌کرد بلاخره آن جوجه یازیر پای مادرش یا در دعوا با بقیه جوجه ها میمرد من آن موقعه این مسائل را درک نمیکردم یا وقتی مستند حیات وحش را نگاه میکردم که مثلا دوگوزن نر یا هرگونه ای دیگر بر سر تعیین رئیس گله باهم می جنگیدند تو دلم کلی به آنکه ضعیف تر بود فحش می دادم که تو که میدونی ضعیفی مجبوری بجنگی برو زندگیت رو بکن ولی غافل بودم از اینکه این قانون طبیعت است که ضعیفها از بین بروند وقوی ها بمانند

    استاد جان من قبل از آشنایی با شما وقانون در زندگی زناشویی سابقم از جمله افرادی بودم که این باور رو داشتم هرچه سختی بکشم آن دنیا خدا بهم پاداش میده چون هر روز می دیدم با اینکه من بیشتر تلاش می‌کنم ،بیشتر گریه وزاری میکنم وضع زندگیم بدتر وبدتر میشه تا یه جایی بقول شما نه اینکه بگم چون سختی زیاد کشیدم الان خدا پاداشم داد نه از جایی که من تسلیم شدم از جایی که دیگه رو آدمها حساب نکردم از جایی که قدرت را دادم به خودش واز او هدایت خواستم بند وابستگی هام را پاره کردم وترس از حرف مردم ورفتن آبروی پدر ومادرم را گذاشتم کنار از ایشون جدا شدم آن زندگی مرا بزرگتر کرد وسبب شد بفهمم که جور دیگه ای هم میشه زندگی کرد فقط کافی است ایمان بیارم وتسلیم باشم وفقط به خودش توکل کنم چند ماه بعد از جدایی ام به طور خیلی اتفاقی (که قطعا هیچ اتفاقی اتفاقی نیست ) من با شما وسایت شما آشنا شدم با اینکه اول راه بودم ذهنم به پذیرش بسیاری از مطالب مقاومت داشت ولی با کار کردن روی عزت نفسم واحساس لیاقتم تونستم همسری را جذب کنم که همیشه در رویاهایم بدنبالش بودم ولی بعد از مدتی من درگیر حواشی ونتیجه ای که از درک وعمل به قانون گرفته بودم شدم آنقدر درگیر حواشی بودم وبه اصطلاح میخواستم با عقل ناقص خودم همه چیز را درست کنم فراموش کردم من قدرت تغییر دیگران را ندارم فراموش کردم به جای اینکه وقت وانرژی ام را برا تغییر دیگران بزارم صرف تغییر رفتار وشخصیت درونی خودم کنم نشانه ها را دیدم ولی اعتنا نکردم هر دفعه یکم اوضاع سخت می شد همان نگاه احساسی به خدا در وجودم بیدار می‌شد میگفتم ایندفعه را به خیر بگذرون تا دفعه بعد استاد من از آن دسته آدمهایی بود که چک ولگد محکمی از جهان خوردم آنقدر که اگر بر نمی گشتم نابود می شدم بعد از آن تضاد متعهد تر از قبل به مسیر برگشتم وسعی کردم کمی بیشتر از قبل رو خودم کار کنم وهمین جور این زمان را افزایش بدم سعی کردم دست از تغییر دیگران بردارم ،دلسوزی بی جا به حال کسی نداشته باشم وباور کردم عدل خدا را واینکه هرکسی هرجایی هست سرجای درست خودش هست تلاش کردم با گوش دادن به آگاهیهای جلسات قدم اول ودوم وسوم همیشه مراقب کانون توجه ام باشم سپاسگزار باشم به خاطر هر لحظه از زندگیم ونعمتهای ریز ودرشتی که در زندگی دارم وزاویه نگاهم را به مسائل عوض کنم وباور کردم هر اتفاق ومسئله ای پیش آید فقط خیر مطلق هست

    استادجان از شما سپاسگزارم از شما در این فایل آموختم از خدا بخواهم مرا هدایت کند به مسیر درست آن هم بدون چک ولگد

    عاشقتونم

    در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سمیرا کیان گفته:
    مدت عضویت: 2553 روز

    سلام به استاد عزیزم

    استاد با قلبی پر از یقین این رو برات میفرستم که این سایت دین منه استاد فقط این رو بگم که بودم ولی نبودم و با شک بودم و حواسم نبود استاد

    استاد اینقدر چک و لگد خوردم که پدرم دراومد استاد این سایت دین و ایمان منه پیام شما از طرف خداست بدون هیچ شکی.

    استاد فقط با اشک چشمام مینویسم که اگه در همین لحظه بمیرم راضیم چون دوباره با قلبم برگشتم بهت.

    استاد عزیزم از این که بهت شک کردم منو ببخش.

    این رو نوشتم که یادم بمونه از کجا دوباره رسیدم بهت

    استاد پیامبر زندگیم قوی‌تر برگشتم هر روز شکر بودنت رو میکنم این دیگه اولین شکر منه چون دیدم که چه بلاهایی به سرم اومد چون یادم رفته بود چند سال پیش کجا بودم و بهت رسیدم

    وقتی دیشب این فایل رو دیدم و شما گفتید که بعضی ها اینقدر چک و لگد میخورن تا بفهمن منی که مدتهاست مورد چک و لگد جهان قرار گرفتم وقتی امروز به فایلهای دانلودی اولیه هدایت شدم انگار دوباره از نو قانون رو شناختم حرفات استاد، چنان به قلبم نشست و منِ مدتها در سختی رو به یقین برگردوند و آکنده از ایمان و آرامش شد فهمیدم که همه ی بدبختی هام از دور شدن از مسیر بود من مشرک به این مسیر شدم و چوبش رو هم خوردم اونم طولانی.

    خداوندا کمکم کن در مسیر بمونم و یاریم کن پایدار م کن و استاد رو برامون نگه دار و این سایت رو هر روز برکت بیشتر عطا فرما.

    استاد ممنونم از وجودت از صداقتت از کلامت از تاثیرگذاریت بر قلبم

    خدایا شکرت بی نهایت شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    فرزانه الهی گفته:
    مدت عضویت: 2605 روز

    سلام استاد عزیز ، خیلی ممنون بابت این فایل

    استاد به موضوعی رو بگم ، در مورد آموزش های شما خیلی این خطر هست که بعضی از جمله خودم گمراه بشیم و بشینیم بعدش دنبال اون حلقه گمشده بگردیم ، چون یه جا میگین ایمانی که عمل نیاورد حرف است ، جای دیگه میگید من روی دوش خدا می‌شینم خدا کارها رو انجام میده من گاهی گیج میشم میگم آیا اینجا اون جایی هست که باید رها کنم و به زیبایی ها تمرکز کنم یا نه باید عمل کنم و تقلا ، گاهی می بینم برعکس عمل کردم نباید تقلا می‌کردم و گاهی میگم ای داد این حرکتو خدا گفت ها انجام بده کاش انجام می‌دادم ، اینجا می‌رسم به ندای قلب که من اگر می‌تونستم ندای قلبم رو همیشه بلند نگه دارم دچار این تناقضات نمی شدم ، من فکر میکنم چون شما خیلی کنترل ذهن دارید این مرز رو راحت تر تشخیص می‌دین ولی برای من هنوز واضح نیست ، دلم میخواد به اون آدمی تبدیل بشم که اغلب کار درست رو انجام میده حرف درست رو میزنه تصمیم درست رو میگیره ، به این وضوح برسم

    نکته دیگه اینکه گاهی بی عملی خودش عمله اینکه فکر تو به سمت خوب جهت بدی بخصوص در شرایط چالشی خود عمله ، اینکه یه رابطه ای داشتی رفته خودتو کنترل کنی و بهش فکر نکنی عمل محسوب می شود ، اینکه نگران و وابسته خونواده نباشی عمل نیست ، چرا هست ؟ اینکه خدارو قدرت بدونی و باج ندی بخدا از عمل هم بالاتره ، تو فکرت اتفاق میفته ها ولی عمله ، بخدا وقتی استاد شما میگین عمل من تنم می لرزه ، همش میگم کو‌پس عملت ؟ ولی مگه نه اینکه قبل از عمل هم فکر عمل میاد بعد عمل می‌کنی ، می‌دونی استاد این روزها خیلی به ریشه ها فکر میکنم ریشه درست باشه عمل درست رو انجام میدی ناخودآگاه هدایت میشی به کار درست ، کاش بتونم این مرز رو تشخیص بدم ، به مدت که هم تازه میخواستم توحید رو تمرین کنم باز یه سری جاها که باید کار عملی انجام می‌دادم میگفتم نه‌ خدا بلده انجام میشه به موقع ، یه درخواستی داشتم میگفتم نه خدا خودش میاره اون آدم رو که اون کارو انجام بده ، گاهی اتفاق می‌افتاد و ذوق می‌کردم و گاهی نه و سرخورده می شدم که چرا خدا نکرد این کارو برام ، تهش استاد می‌رسم به هدایت ، من هنوز شاید هدایت رو درست نفهمیدم می‌دونم انتهایی نداره فهمش ولی چیزی هست که زیاد فراموشش میکنم تو هیاهوی روزگار ، از خدا میخواهم کمکم کنه که صداشو بهتر و بلندتر بشنوم

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    مریم شجاعی گفته:
    مدت عضویت: 1012 روز

    به نام پروردگار هدایتگر و عادل

    استاد چه فایل فوق العاده ارزشمندی شده این فایل، ارزش میلیاردی داره و در حد یک دوره توش درس داره ممنونم ازتون

    اینو بگم که دوباره همزمانی خداوند سورپرایزم کرد و دیدن این فایل همزمان شد با دیدن فایل هفتم از سریال تمرکز بر نکات مثبت که استاد درباره طوفان ایرما و درس هایی که میتونیم ازش یاد بگیریم صحبت میکنن… خدایا شکرت

    اول میخواستم همین اول کامنتم تحسین کنم این کشور و این ایالت فوق العاده رو که چقدر مردم مهربون و همدلی دارن، چقدر دولت قانونمند و کار درستی داره که هربار با قوانین بهتر و عمل کردن دقیق به قوانین باعث بهبود کشور میشه. الهی شکرت که با نشان دادن قدرتت باعث بهبود و پیشرفت جهان میشی…

    میخوام برداشت های خودم رو از این فایل ارزشمند بگم:

    من یاد گرفتم که هدف خداوند و مبنای این جهان بر اساس گسترش جهان و بهبود اون هست و یکی از راه های گسترش و بهبود جهان پاکسازی هست که بر اساس قانون بدون تغییر خداوند در حال اجراست، درست مثل اینکه وقتی میخوایم فضای خونمون رو، اتاقمون، کمدمون یا لپتاپ و گوشیمون رو بیشتر کنیم و بهبود بدیم میایم پاکسازی میکنیم و هر آنچه که بهش نیاز نداریم اضافی هست و خراب شده رو دور میریزیم تا فضا باز تر بشه درست مثل کاری که چند وقت پیش من انجام دادم اومدم فایل هایی که فقط فضا اشکال کرده بودن یا آموزش های افراد دیگه که از قبل داشتم و باهاشون ارتباط برقرار نمیکردم رو پاک کردم تا جا باز بشه برای فایل های فوق العاده منطقی و درست استاد عزیز…

    یاد گرفتم این جهان برای پاکسازی و گسترش میاد بدون ذره ای دلسوزی و به نظرم کاملا عادلانه هرآنچه که ضعیف هست رو پاک میکنه و از بین میبره تا قوی ها بمونند و نسلشون ادامه پیدا کنه تا جهان همواره رشد کنه و قدرتمند باقی بمونه، پس در این جهان جایی برای ضعفا وجود نداره چه انسان باشه چه حیوان، چه خونه باشه چه درخت…

    من در این فایل در هر نکته استاد فقط داشتم صدای بلند «توحیــــــد» رو می شنیدم

    یاد گرفتم برای اینکه بتونم قوی بشم و ادامه بدم و از این جهان با خواری حذف نشم فقط و فقط باید توحیدی تر بشم، با ایمان تر بشم و به خداوند نزدیک تر بشم و بیشتر بهش اعتماد کنم یاد گرفتم باید ببرم از همه و فقط و فقط الله رو ببینم…

    این بازی هم ساده ست هم پیچیده، کاری که باید انجام بدیم یک کار هست و توحید داشتنه که به نظر ساده میاد اما جذابیت بازی این جهان اینه که کلی موانع سر راهمون هست نجواها، وسوسه های شیطان، باورهای محدود کننده…

    و این ما هستیم که باید مسیر رو انتخاب کنیم

    بارها و بارها قبل از ورودم به مسیر آگاهی تجربه کردم که برای خواسته هام التماس کردم به خدا گریه کردم قسم دادم نذر و نیاز کردم اما هییییچ…. و اونموقع برلی خودم نتیجه میگرفتم که خدا صدای منو نمی شنوه، خدا دوره، من برای خدا اهمیتی ندارم، خدا اذیت کردن بنده هاش رو دوست داره، من شانس ندارم و بعضی ها شانس دارن و بنده محبوب خدا هستن…

    من یادگرفتم که خداوند بسیار قانونمنده و دلسوزی تو کارش نیست برای همین جهان رو طبیعت رو هم به همین شکل داره اداره میکنه، کاملا درسته وقتی به طبیعت به حیوانات دقت میکنیم می بینیم که طبق قانون قوی ها حمایت میشن و ضعیف ها از بین میرن

    بخوام یه نتیجه گیری کنم اینه که اگر میخوام تو این جهان رشد کنم، پیشرفت کنم و به کمال برسم بایـــــــــد طبق قوانین و به نفع خودم عمل کنم چون قوانین جهان مثل یک شمشیر دو لبه ست میتونم با همین قوانین رشد کنم و به نفع خودم استفاده کنم و زندگی دلخواهم رو بسازم و هم میتونم با همین قوانین زندگی ذلت باری برای خودم رقم بزنم…

    این جهان در نهایت عدالــــــــــت خداوند داره اداره میشه و دلسوزی وجود نداره ، در جهان بستر همه چیز اماده ست: 1/یک جهان با قوانین عادلانه

    2/آموزش این قوانین در کتاب آسمانی

    3/هدایت همیشگی خداوند

    4/قدرت تفکر، انتخاب و اراده که به انسان داده شده

    حالا این من هستم که باید مسیر درست رو انتخاب کنم، آموزش ببینم و با عمل به هدایت های خداوند زندگیم رو بسازم و هیچ عامل بیرونی دیگه ای تو زندگی من تاثیر نداره والسلام…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1772 روز

    به نام خدای مهربان

    سلامودرود مجدد به استاد عزیز

    سپاسگزارلطف بی کران خداوندم که من را به مسیرراست مسیرکسانی که نعمت و سلامتی و‌خوشبختی داده است هدایت میکند

    وقتی این فایل رو گوش دادم یاد نمرود افتادم که چقدر به قدرتش مینازید و گردن کشی میکرد و خیال خودش میتونست کار خدارو‌انجام بده و فکر میکرد خدا به این شکلی که‌خودش یه آدمو میکشه و یه آدمو اززندان آزاد میکنه،به همین شکل هم خدا موجودات رو زنده میکنه و می میراند

    چقدر زیبا خداوند به گردن کشی اون جواب میده،و فقط با یک‌پشه اون رو به هلاکت می رسونه!

    الله اکبر!چقدر این داستان برای من درس داره،چقدر وقتی که این آیه رو میخونم به هیچ‌بودن خودم و به بی قدرتی خودم پی میبرم

    نمرود بااون ادعایی که میکرد،مالوثروتش به دادش نرسید،و فقط بایک پشه جونشو از دست داد

    أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذی حَاجَ‏ إِبْراهیمَ فی‏ رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّیَ الَّذی یُحْیی‏ وَ یُمیتُ قالَ أَنَا أُحْیی‏ وَ أُمیتُ قالَ إِبْراهیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتی‏ بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذی کَفَرَ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمین؛ آیا از [حالِ‏] آن کس که چون خدا به او پادشاهى داده بود [و بدان مى‌‏نازید، و] با ابراهیم درباره پروردگارش محاجّه می‌کرد، خبر نیافتى؟ آنگاه که ابراهیم گفت: «پروردگار من همان کسى است که زنده مى‏‌کند و مى‏‌میراند.» گفت: «من [هم‏] زنده مى‏‌کنم و [هم‏] مى‏‌میرانم.» ابراهیم گفت: «خدا[ىِ من‏] خورشید را از خاور برمى‌‏آورد، تو آن را از باختر برآور.» پس آن کس که کفر ورزیده بود مبهوت ماند و خداوند قوم ستمکار را هدایت نمى‌‏کند.‏». / آیه258 سوره بقره

    چقدر زیبا ابراهیم از نمرود درخواست میکنه که اگه میتونی خورشید رو از غرب بیرون بیار

    ولی وقتی که آدم گمراه بشه باهیچ کدوم ازین نشونه ها بیدار نمیشه

    کسی که راه هدایت رو با کفر ورزیدنش گم کرده باشه،هیچوقت درک نمیکنه که درمقابل عظمت خداوند هیچ وپوچه

    این داستان رو هزاران بار به‌خودم یاداوری میکنم که اون ذهن چموشم نخواد هیچ وقت هیچ عامل بیرونی رو بزرگ و مهم جلوه بده

    این داستان رو هزاران بار برای خودم تعریف میکنم که وقتی جلوی قاضی ملق بازی کنم،خدا به یک روشی بینی منو به زمین میسابه که اصلا فکرشم نکنم…

    خدای من چقدر بعداز این فایل من یه احساس دیگه ای نسبت به خدا پیداکردم

    چقدر عاشق این خدای قانونمند شدم که انقدر دقیق و منظم داره همه چیز رو مدیریت میکنه

    حتی اینجور اتفاقات مثل طوفان هم خیلی بی نقص در یک زمانی اتفاق میوفته که حتی اون آدمی که باید تواین اتفاق ازبین بره ازبین میره!!!

    بازهم این طوفان منو یاد داستان حضرت لوط میندازه که چقدر درزمان مناسب حضرت لوط و یارانش ازاون شهر بیرون میرن و بعدش اون اتفاق برای قوم لوط میوفته!

    بدون اینکه لوط دستش زخمی بشه،بدون اینکه بخواد قومش رو نفرین کنه یا بدوبیراه بهشون بگه،فقط این رو میدونست که نتیجه ی کارهاشونو میبینن و در زمان بسیار مناسب به ندای قلبش گوش میده و ازون شهر بیرون میزنه

    عاشق این داستانای قرآنی ام،که انقدر زیبا خداوند در زمان وموقعیت مناسبی هدایتشون میکنه و از هربلایی درامان میمونند الله اکبر ازین قدرت و عظمت و عدالت بی نقص خداوند خدایاششششکرت

    توی همین طوفان همونایی که به موقع شهر رو ترک کردند اونها ایمانشون رو نشون دادند

    من یه قسمت یک دقیقه ای از این طوفان رو دیدم که یک نفر داشت تواون موقعیت فیلم میگرفت وطوفان به شدت داشت درختارو از جامیکند ولی اون نفر فقط دادوبیداد میکرد و فیلم میگرفت،یلحظه تعجب کردم که مگه واجب بود که تو تواین صحنه باشی و فیلم بگیری و جیغو سرصدا راه بندازی؟!

    یعنی این فیلم مهم تر ازجونت بود که تواون موقعیت بمونی و فیلم بگیری؟!

    واقعا تعجب کردم که اون آدم براش مهم بود اون فیلم رو بگیره و جونش درخطر بیوفته.

    خلاصه که چقدر استاد این صحبتاتون پر از حسوحال الهیه،چقدر آدم افتاده تر میشه،چقدر ادم متواضع تر میشه،چقدر از غرور آدم کم میشه وقتی که به عمق اینجور اتفاقات فکر میکنه،میفهمه که خدا تو هیچ‌موردی باهیچ کس شوخی نمیکنه

    چقدر این آیه های کوتاه ولی اطمینان بخش رو‌دوست دارم

    که خدا میگه

    من بهترین محافظم

    من بهترین مکارم

    من کارهارو به بهترین شکل مدیریت میکنم

    من آگاهم

    من بصیرم

    من شنوای بینایم

    من حسابرس دقیقم

    من بهترین انتقام گیرنده ام

    من بهترین عزت دهنده و خارکننده ام

    اصلا این‌جملات رو که میشنوم دیگه خیالم راحت میشه

    دیگه از هیچ چیزی عیراز قدرت و عظمت خداوند نمیترسم

    دیگه دوست دارم توهمه ی کارهام بگم اُفَوِّضُ اَمری اِلَی الله اِنَّ الله بصیرٌ بِالعِباد و همه چیز رو به اون بسپرم که اون نظام کل هستی رو بادقت تمام داره مدیریت میکنه

    خداروصدهزارمرتبه شکر برای این حسوحال نابم،برای این روز پرازآگاهی،برای این رزقی که خدابهم داد تا به روحم غذای ناب بدم….

    هرکجاهستید شادوپیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    Hadi Komasi گفته:
    مدت عضویت: 1642 روز

    با سلام و عرض ادب خدمت استاد عباسمنش عزیز و همسرشون خانم شایسته عزیز

    من حدود 4 سال میشه که با شما آشنا شدم و از خدا بی نهایت سپاسگزارم که از اون وقتی که ازش خواستم منو هدایت کرد و کم کم با شما استاد عزیز آشنا شدم و همیشه دارم فایل های ارزشمند شما رو گوش میکنم

    نمیدونم از کجا شروع کنم بخدا

    فقط میتونم بگم که توی این مدت زمانی که به خدا روی آوُردم چقدر از همه لحاظ پیشرفت کردم و زندگیم چقدر شیرین شده ، چقدر روابطم با اعضای خانواده 4 نفریمون خوب شده ، چقدر از لحاظ مالی پیشرفت کردم ،چقدر آرامش توی وجودم فوران کرده ، چقدر روابط با اطرافیان بهتر شده ، چقدر دیدم به دنیا به زندگی به آخرت به خدا خوب شده در نهایت چقدر دارم لذت میبرم از دنیا

    خدای خوبم چجوری ازت تشکر کنم که هدایتم کردی به مسیر درست به مسیر زیبایی و خوشبختی

    بخدا الان دارم اشک میریزم و مینویسم شدت اشکا بقدری زیاده که صفحه گوشیم رو تار میبینم

    نمیدونم چه کسایی دارن این دیدگاه منو میخونن

    فقط باید بگم تتها راه خوشبختی تنها راه لذت بردن توی دنیا با خدا حرکت کردنه

    باید دلتو بسپری به او . باید فقط به او توکل کنی

    هر چه بیشتر بهش توکل کنی بهتر نتیجه میگیری و هروقت که نتیجه میگیری ایمانت بهش بیشتر و بیشتر میشه

    خدایا ممنونم ازت که از صفر منو خونه دار کردی

    میگم صفر یعنی حتی یه جورایی زیر صفر

    خودت میدونی خدا جونم که وقتی با تمام وجود بهت توکل کردم چجوری دستمو گرفتی و خونه دار شدیم

    چه روزایی که توی جمع دوستان و آشنایان که بودیم و صحبت از دارایی و خونه و اینا میشد من خجالت میکشیدم و سرمو مینداختم پایین و حرفی واسه گفتن نداشتم

    ولی الان دیگه اون حس و ندارم و همیشه دارم شکر گذاری میکنم . اون خونه هدیه توکل کردن به توست

    خیلی چیزای دیگه هم بهم دادی الله یکتا

    و من همیشه سعی میکنم که سپاسگزارت باشم

    من بدون لطف تو هیچم

    من هر روز و هر لحظه محتاج هدایت و حمایت توام

    تنها روزی دهنده تویی

    تویی که وقتی که حرکت میکنیم به بهترین نحو ممکن هدایتمون میکنی که کار درست رو انجام بدیم

    حرفا بسیار دارم . لطف های بسیاری بهم کرده الله یکتا که خودش فقط میدونه

    خواستم یه کم از تجربیاتمو بنویسم واسه استاد عزیزم و بچه های باحال و در مسیر تکامل سایت

    ممنونم از همگی شما و استاد عبامنش عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    زهرا خضری گفته:
    مدت عضویت: 2231 روز

    با سپاس فراوان از خداوند عزیزم برای داشتن و بودن در مسیر رشد با آموزش های استاد عزیزم

    من در روزهای سپاسگزاری بودم و داشتم فایل ها را بارها گوش میکردم که فردی آمد از طرف دوستم برای همکاری برای تامین نیرو کار کشاورزی استرالیا و منم فکر کردم که از جانب خداست چون من در دوره رشد و تمرین هر روزه هستم پس این فرصتی است از جانب خداوند برای من و بلادرنگ نشانه ها از جاها از افرادی که نمی‌شناختم از دخترم از خانواده ام آمدند و دلیل آوردند و گفتند که مسیر اشتباه هست ولی من گفتم نه این مسیر کمک به خودم و پیشرفت دیگرانه و نشانه ها بیشتر شد ولی همچنان در خواب بودم تا آخر که بیدارم شدم با چک و ضربه های جهان تا یاد بگیرم که به نشانه ها توجه کنم فکر نکنم خودم همه چیز را میفهمم و گوش شنوا داشته باشم با افراد متخصص مشورت کنم دقیقا موقع ازدواج ام هم خداوندم بسرعت نشانه ها را فرستاد ولی باز من توجه نکردم و نتیجه هم کاملا مشخص شد خیلی زود .در هر دو مورد انسان را خدا کرده بودم و توکلم‌به آنها بودم و شرک ورزیدم .ممنونم استاد عشق با این فایل حیرت انگیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    مجتبی احمدی یزدی گفته:
    مدت عضویت: 563 روز

    درود دوستان

    تشکر فراوان از استاد عباسمنش عزیزم و تیم باکیفیتشون

    دقیقا حس میکنم این ویدئو رو خداوند در همین تاریخ توسط استاد به صورت وی ای پی برای من ساخت و به دست من رسوند، دقیقا زمانی که به این اگاهی ها نیاز داشتم.

    میخوام مثالی بزنم از خودم، زمانی که ندانسته از دوتا از اصول این ویدئو استفاده کردم و نتیجه شو خدمتتون بگم.

    رشته دانشگاهی من فیزیک هست. قبل این داستان یه دانشجوی متوسط رو به ضعیف بودم با معدل 12 و خورده ای که 10 ترمه ((مثل کسی که تو ابتدایی یه سال رو دوبار میخونه)) شده بود.

    یادمه حدود 6 سال پیش که داشتم لیسانس رو میگذروندم سر یکی از کلاس‌ها برای من یه اتفاق ناخواسته ای رخ داد به صورتی که ترکش های اون تا اخر ترم بهم برخورد میکردن. اون اتفاق خیلی برام سنگین تموم شد و خیلی تحت فشار بودم طوری که حتی مثل یه ادم ضعیف به فکر ترک تحصیل هم افتادم، ولی خلاصه ادامه دادم و ترم تموم شد.

    ترم بعدش هم اول ترم تقریبا تمام همکلاسی ها ترکم کرده بودند و تنها بودم در جو سنگین که برام بوجود اومده بود. تا اینکه همون هفته های اول ترم جدید بود که با توجه به فرکانس اون دوره اوضاع طوری پیش رفت که استاد درس کوانتوم مکانیک 2 هم تقریبا باهام لج افتاد. همه فک میکردن کارم تمومه ولی …. ولی این اتفاقات باعث شد که من دو قانون که استاد در این ویدئو ذکر کردن رو نادانسته و ناخوداگاه به کار بگیرم.

    طی این فشارها اولین قانون این بود که من از همه چی بریدم و مستقیم رفتم سراغ سرمنشاء، سراغ اربابم خداوند و به اون پناه بردم.اون دوران من در مفهوم سوره حمد عمیق تر شدم و فهمیدم و مدام اعلام میکردم که فقط تورا میپرستم و فقط از تو کمک میخوام ای ارباب عالمین.

    دومین قانون هم این بود که مثل یه بچه ضعیف نرفتم به خدا (مادر مهربان) پناه ببرم و بگم خدایا تو انتقاممو بگیر. نه. باتوجه و یاداوری این که من در مقابل خدا هیچ نیستم و هر چه دارم از اوست و با کمک خواستن از خداوند، شب و روزم رو به هم دوختم و تلاش کردم، تلاش با حال خوب، تلاش با حس اینکه خدا پشتمه و بقیه روبرو م. ایمانی که عمل آورد.

    به خدا میگفتم که تو مالک و پادشاهی ولی من خودم باید انتقاممو بگیرم و تصویر سازی هایی هم از لحظه ای که موفق شدم داشتم.

    دوستانی که اندکی با فیزیک سر و کله زده باشن میدونن که فیزیک از رشته های نسبتا سخت هست و درس کوانتوم مکانیک در کنار شیرین بودنش سختی های محاسباتی و مفهومی زیادی داره طوری که خیلی از استاد دانشگاه ها هم خیلی مفاهیم رو بلد نیستن و یه سری چیزایی رو از کوانتوم حفظ کردن میان میگن.

    خلاصه من ناخوداگاه و بدون اشنایی با قوانین

    1.توحیدی تر شده بودم

    2.از موضع قدرت تلاش میکردم و قوی تر شده بودم

    3.تصویر سازی میکردم یه چیزی مثل دریم بورد

    نتیجه اینکه من به عنوان یه دانشجوی 10 ترمه، اون ترم به لطف اربابم کوانتوم مکانیک رو نمره کامل گرفتم و البته استاد از سر لجبازی بهم نوزده و هفتادوپنج داد. این درحالی بودکه بهترین دانشجو ما هجده شده بود.

    فکرنمیکنم از اون استاد سختگیر توی این درس سخت کسی تابه امروز این نمره رو گرفته باشه، حتی تا به امروز!

    به لطف خداوند اونقدر ذهنم باز شده بود و اونقدر مفاهیم عمیقا بهم الهام میشد که از استادم توی اون درس به مراتب فهمم و تسلطم بیشتر شده بود.

    و از ترم بعدش مداوم جزو 4 نفر اول کلاس بودم طوری که نفرات اول در تمام درس های ترم های بعدش میومدن و مفاهیم رو از من میپرسیدن.

    اربابم بار دیگر عزت و آبرو بهم داده بود.

    این بود نتیجه من از استفاده از این دو تا نکته که استاد تو این ویدئو گفتند.

    این ویدئو یه سری مسائل رو دوباره به یادم اورد. استاد سپاسگذارتم.

    موفق باشید

    +یا رب+

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سیدعلی اکبری گفته:
    مدت عضویت: 605 روز

    سلام

    خدای شکروسپاست ب جامیاورم

    من دقیقا همون جاهستم ک دارم چک لقدمیخورم وازخدایم میخواهم ک من راب راه مستقیم هدایت بکنه ازاستادعزیزیم تشکر میکنم ک بیداربشم ازخدامیخوام این آخرین پیام باشه دیگه کت خور نباشم ب کوچکترین پیام خدارابشنوم از امروز بیدارمیشم ک روزی این پیام را می‌خوانم آنجاهایی باشم ک هدف هایم هستم از امروز هدفهایم رامینویسم ک با هدف زندگی ک دوستش دارم برسم خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    ممنون استادعزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای: