https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/10/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-15 06:19:162024-11-08 04:57:00آیا خداوند مانند یک مادر مهربان عمل می کند؟
402نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدای مهربان رو شکرگزارم برای سلامتی و حضور شما در برهه ای که من در این دنیا حضور دارم.
چقدر به این فایل نیاز داشتم و دارم و خواهم داشت
یکی از بزرگترین پاشنه آشیل های من از کودکی همین موضوع بوده
نگاه احساسی به خداوند و دنیا
یکی از مهم ترین باورهای من که باعث انحراف از مسیر اصلی شده بود ، جلب ترحم اطرافیان و خداوند بود.
البته که مذهب و جلسات مذهبی و باورهای بسیار مخربی که در مسیر قبلی داشتم ، همین موضوع رو برام تایید می کرد.
این فایل بی نظیر و فوق العاده که با سخاوت و منش بزرگ و شخصیت ستودنی شما به صورت رایگان روی سایت قرار گرفت ، جواب بسیاری از سوالات هر فردی که آماده درک و دریافت این آگاهی ها داشته باشه رو میده.
نگاه زیبای شما به اتفاقات طبیعی جهان از سیل و طوفان گرفته تا واقعیت های جهان و حتی روش زندگی حیوانات و غذا دادن پرنده به جوجه ها ، بسیار ارزشمند و بی نظیر هست.
به نوبه خودم از شما بی نهایت تشکر می کنم بابت این فایل بسیار بسیار ارزشمند و تاثیرگذار.
حالا این من هستم که باید با تکرار کردن این اصول ، آگاهانه این قوانین رو در رفتارهای خودم اجرا کنم و مثل گذشته خودم به مانند آب کشی که در حوض آب فرو می ره وقتی بالا میاد هیچ آب زلالی در اون نیست ، نباشم.
باید سوراخ های ظرفم خودم و ضعف های درونی خودم رو با تکرار کردن و عمل کردن به این اصول برطرف کنم.
اعتراف می کنم من از کودکی شخصیت شجاع و جسوری نداشتم.
همیشه ترس در وجودم وجود داشت . ترس از رانده شدن ، ترس از تمسخر شدن ، ترس از شکست ، ترس از تنهایی ، ترس از دوست داشته نشدن و کلی ترس های دیگه
و این ترس ها از من شخصیتی متزلزل ساخته بود و همین نگاه باعث میشد من ترحم بقیه رو جلب کنم
از قهر کردن و احساس ناتوانی و گوشه گیر بودن
اعتراف می کنم این شخصیت تا سنین جوانی هم با من همراه بود و برعکس شما ، من جسور و شجاع نبودم .
همیشه به دنبال مظلوم نمایی بودم چه در برابر خدا چه در برابر بقیه
فکر می کردم به این نوع نگاه ، خدا دلش به رحم میاد و خواسته من رو اجابت می کنه.
افکار و باورهای پدر و مادرم و خانواده و بستگانم به شدت این نگاه رو تایید می کرد. اصالت ما آذری هست و به شدت از دایی و عمه وخاله و عمو و بقیه فامیل این جملات رو از کودکی میلیاردها بار شنیده بودم :
دنیا یالان دنیا یعنی دنیا ، دنیا دروغین است !!!
تو موسیقی های آذری میلیون ها بار این جمله رو شنیده بودم و هر وقت بزرگان فامیل به بهانه عروسی و عزا دور هم جمع می شدند این جمله رو تکرار می کردند و تو مغز من این نوع نگاه که جهان ، جهانی دروغین و بی ارزش هست ، حک شده بود!!!
یا
دنیا ، هیچ دنیا یعنی دنیا پوچ و توخالی و بی ارزش هست
یا
روزگار ظالم هست
خدا طرفدار ظالم هاست
یا
برای رسیدن به ثروت و خوشبختی باید ظالم و سنگ دل باشی
الله اکبر
چقدر ریشه این باورها در وجود من عمیق بوده و با این حجم از کار کردن روی خودم ، تعجب می کنم چرا سرعت بهبودهای من پایین هست و شرایط به ظاهر کند پیش میره!!
نه عزیزم ، ریشه باورهای سمی و غلط من عمیق بوده.
استاد ، از زمانی که با برنامه های شما و آموزشهای شما آشنا شدم ، کم کم جواب سوالات بدون پاسخ زیادی رو خداوند به من داد .
سوالاتی که مذهب و هزاران مبلغ مذهبی هیچ جوابی براش نداشتند!
خیلی از گره های ذهنی از مردم به ظاهر ستمدیده دنیا ، جوابش گفته شد.
از مردم به ظاهر ستمدیده فلسطین و یمن و لبنان و سوریه و ….
ستم و ظلم چیزی هست که انسان ها با نگرش و عقاید و باورهای خودشون خلق می کنند و تحمل می کنند
ظلم و ستم و مسیر زجر آور ، نتیجه باور داشتن به سبک زندگی گذشتگان هست
وگرنه ، به قول قرآن ، سرزمین خدا پهناور هست
اینکه فقط یک منطقه یا یک جغرافیای خاص مقدس هست و باید برای حفظ اون جنگ کرد ، یعنی شرک
تمام ملک و ملکوت خداوند مقدس و ارزشمند هست
چسبیدن به یک نقطه ، به یک سرزمین ، به یک ایده ، به یک شخص و به هر عاملی جز توحید ، نتیجه اش زجر و بدبختی و بی ایمانی و زشتی میشه.
شخص خودم که همیشه تنبلی و بی ایمانی و ترس و مظلوم بودن رو سرلوحه کار خودم داشتم
به من یاد داده شده بود که فلان امام مظلوم بوده و ما هم پیرو همان امام مظلوم هستیم
و زجر و کمبود و فقر و سختی ، عین عبادت و بندگی واقعی خداست!!!
همان طور که امامان ما همیشه در زندان و سختی و جنگ بودند ، ما هم ادامه دهنده و پیرو همون مکتب هستیم!!!
عوضش در اون جهان اجر و پاداش اون رو دریافت خواهیم کرد.
خرافاتی که باعث عدم تجربه خوشبختی و لذت نسل ها و نسل ها شد…
به جای تغییر خودم ، به جای بهبود خوم ، به جای کنار گذاشتن ترس و بی ایمانی ، به دنبال مظلوم نمایی و برانگیخته کردن احساسات خداوند بودم!
به جای اینکه روی خدا حساب باز کنم ، روی پدر و مادر و ارثیه و تغییر حکومت و تغییر قوانین مملکتی حساب باز کرده بودم و همیشه بی ایمانی و ترس خودم رو پشت موضوعاتی مثل شرایط و تورم و اوضاع بد اقتصادی و سخت بودن زندگی ، مخفی می کردم.
همیشه خوشبختی و ثروت و پول و زندگی راحت رو سهم یک عده خاصی می دونستم که در گذشته به این عده بسیار کم این ثروت ها داده شده و دیگه قرار نیست کسی ثروتمند بشه.!!
با این حجم از باورهای غلط ، به هیچ عنوان هیچ درکی از قدرت های درونی خودم و توانایی های الهی خودم نداشتم .
این آگاهی های الهی و ندای الهی درونم ، مجالی برای رشد کردن پیدا نکرد
تا رسیدم به سال 99 و آشنایی با شما
دقیقا در اون زمان در حال نوش جان کردن چک و لگدهای محکم بودم!
و حتی بعد از آشنایی با شما و درک ناقص از آموزشهای شما باز هم این ضربات سنگین بر وجودم ادامه داشت
تا رفته رفته با ادامه دادن مسیر و نفوذ اصل و اساس آموزشهای شما در وجودم ، شرایط کم کم تغییرکرد.
مثل آبی که زمان می بره تا وارد چوب بشه
دلیل این زمان بر بودن هم به عمیق و ریشه باورهای غلط من مربوط بود .
و اینکه رفته رفته با بالاتر رفتن مدارم و درک صحیح تر متوجه شدم که ،
خداوند همون خداوند زمان موسی و ابراهیم و محمد و سلیمان هست
خداوند همون خداوند قبلیِ
من هستم که دارم تغییر می کنم و به اندازه ای که من تغییر میکنم رفتار و تاثیر خداوند در زندگی من تغییر میکنه
استاد خدا می دونه چقدر به این فایل نیاز داشتم و دارم
هر روز باید تکرار کنم که روند کلی خداوند ، حمایت از شجاعان هست
این جریان ، این خداوند حامی کسانی هست که فقط روی قدرت بی نهایت او حساب می کنند و به این شکل تمام رفتارها و حرکت ها و اعمال خودشون رو تنظیم می کنند.
درک قدرتمند بودن ما و استفاده صحیح از قدرت ذهنی و هم جهت شدن با این جریان هست که می تونه ما رو به خواسته هامون برسونه
و رسیدن به خواسته ها یعنی بهبود جهان
و خداوند حامی کسانی است که در مسیر بهبود حرکت می کنند
الهی شکرت
مجددا از سخاوت و لطف شما استاد عزیز بی نهایت سپاسگزارم
و از خدای مهربان برای حضورم در این عصر و این زمانه و حضور در مدار شما استاد عزیز و سیراب شدن با این اصول و قوانین مهم سپاسگزارم
و از خداوند مهربان ، تعهد و ایمان و قدرت و جدیت و باور بیشتر روی برای درک و عمل کردن بهتر این اصول در زندگی رو ، هم برای خودم و برای همه دوستانم ، طلب می کنم.
خداروشکر که این فایل جدیدو خدا منو به سمتش برد و دیدم
شکر که این همه آگاهی توی این فایل بود
ما معمولا خدارو یک موجودی میبینیم که اون بالا نشسته و به زندگی ما نگاه میکنه ما هم با باور های غلطی که از جانعه و خانواده بهمون رسیده توقع داریم با احساس گناهی که به خدمون میدیم با گریه و التماس چیزی رو از خدا دریافت کنیم
در صورتی که اگر خدارو سیستمی در نظر بگیریم و باید بدونیم همه اتفاقات با افکار و باور های ما رقم میخوره و با احساس خوب خداوند کمک میکنه به ما که در مسیر خواسته هامون قرار بگیریم
خداوند یک سیستم در جهانه خداوند منبع خداوند نوره که نگاه کلی به جهان داره و هر روز جهان رو با توجه به قوانین بهبود میبخشه و ما وضیفمون در این سیستم عمل به قوانین و یهبود بخشیدن باور هامونه
خداوند به ما بدی نمیکنه بلکه ما خدمون با باور هامون با احساس و فرکانسمون در هر لحظه به خودمون بدی یا خوبی میکنیم وسیستم فقط به باور های ما انرژی میبخشه اگر باور های بد و احساس بدی رو تجربه میکنیم از جنس اون احساس بد با انرژی بدتر و قدرت بیشتر وارد زندگیمون میکنیم و اگر احساس و باور های خوبی در هر لحظه داشته باشیم احساس بهتر رو با قدرت بیشتر در زندگیمون برای خودمون پیش میفرستیم
ما اگر با توجه به نشانه هایی که خداوند در جهان به سمت ما میفرسته قوانینو درک کنیم خداوند دیگر اون اتفاق در زندگیه ما تکرار نمیکنه و ما با همون نشانه اولیه بیدار میشیم و در مسیر قرار میگیریم
ولی اگر با نشانه های اولیه بیدار نشیم خداوند هر سری نشانه هارو با توجه به فرکانس و باور های خودمون با اتفاقات تکرار شونده تکرار میکند تا بلاخره از اون لوپ تکرار خودمون رو آزاد کنیم
و اگر با این نشانه ها باز هم بیدار نشدیم و در مسیر درست قرار نگرفتیم با توجه به قوانین از سیستم حذف میشیم در واقع خودمون باعث حذف خودمون با افکار و باور ها میشویم
جواب سوال استاد در رابطه با اتفاقی که باعث بیداری ما شد
سرطان مادرم که پارسال درگیرش شدن یک اتفاق بزرگ یک بیگ بنگ واقعی و تلنگر بزرگ ولی بسیار تأثیرگذار در زندگی هم من و هم پدر مادرم شد که باعث شد روش زندگیمونو سعی کنیم تغییر بدیم این اتفاق به ظاهر بد زندگی منو یک پاکسازی جالبی کرد از باورهام گرفته تا رابطه عاطفیم و دقیقا مثل طوفانی که استاد مثال زدن من هم تصمیم بر ساخت دوباره خانه خودم در درونم شدم ولی این بار محکمتر این اتفاق باعث شد من در باره قوانین فکر کنم و توی این مسیر قرار بگیرم و من بعد از اون اتفاق خدارو هر روز شکر میکنم که باعث قویتر شدن شخصیت هم من و هم مادر پدرم شد
و شاید وقطعا خدا بار ها نشانه های مختلف به سمت ما فرستاده بود ولی ما خودمونو به خواب زدیم و این بار شدید تر به ما درس داد ولی خداروشکر میکنم این نشانه رو در این مرحله دریافت کردیم و شدیدتر نشد خداروشکر میکنم که هر روز دارم سعی میکنم بیشتر قوانینو درک کنم و آگاهیم بالاتر بره خداروشکر میکنم کاملا درونم آروم شده و مطمئنم با حفظ احساس خوب خدا به سمتم میاد و تمام کار ها برام انجام میشه خداروشکر که خداوند منو بیدار کرد خداروشکر هر روز بیدارتر میشم
ممنونم از استاد که انقدر آگاهی های بزرگی در اختیارمون قرار میدن شکر که در این مسیر با این سایت و آدم های فوقالعاده آشنا شدم خداروشکر که همه چیز هر روز داره بهتر میشه
اول ازهمه خیلی خوشحال شدم و سپاسگزارم از خداوند بابت این که شما در سلامت و آرامش کامل هستید استاد عزیز.
تو تمام این موضوعات من یا الان مشکل دارم یا قبلا داشتم و کمتر شده الان
و همه اینا هم بابت ورودی های من از خانواده و جامعه بوده
تقریبا اکثر ما 99 درصد باور هامون اشتباه ساخته شده .
موضوع اول این که من هرچقدر ضعیف تر و بدبخت تر باشم خدا بیشتر دلش میسوزه میگه این بنده من چقدر داره اذیت میشه چقدر دارن بهش ظلم میکنن بقیه ، انقد فیقره و نون نداره بخوره و همیشه مریضه گناه داره قربونش برم بزار من بهش کمک کنم این داره اشتباه میره من بیام بهش نعمت بدم
مثلا این ماهی میخاد ولی داره میره طرف بیابون بزار من ماهی رو بیارم تو بیابون خیلی زجر داره میکشه.
درصورتی که اگه مسیر اشتباه رو برم با قدرت کمک میکنه تا نابودی برم
اگه مسیر درست رو برم با قدرت کمک میکنه تا بینهایت نعمت و خوشبختی برم .اینو اگه درک کنیم هرگز نمیخوایم ضعیف و بیچاره و بدبخت باشیم هرگز.
و موضوع بعدی اینه که اول باید سختی بکشم تابعدش لایق رسیدن به نعمت ها بشوم
اینو که از بچگی من بارها شنیده بودم و میگفتن که کسی اگه داره تو این دنیا سختی میکشه پدرش در میاد چه مریضه چه فقیره این بلا هارو خدا داره سرش میاره تا طرف قشنگ گناهانش بخشیده بشه و اون دنیا بره به بهشت .
یعنی میگفتن خدا تورو دوست داره، تو مسیر اشتباه رو رفتی میخاد اون دنیا ببرت به بهشت بخاطر همین الان فقط و مریضی و بدبختی و بیچارگی رو سرت میاره تا لحظه مرگ تا پاک بشی و لایق بشی و اگه هنوزم پاک نشده باشه گناهانت با فشار قبر پاکت میکنه تازه اگه بازم پاک نشی میبرتت جهنم یه مدتی باشی بعدش میبرتت به بهشت
اینارو دیگه من میلیون ها با شنیده بودم و ناخودآگاه دوس داشتم بلا سرم بیاد تا گناهانم بخشیده بشه تا لایق بهشت بشم
یا بدبختی بکشم انقد که خدا بگه این بنده من دیگه پاک شد دیگه لایق نعمت ها شد حالا وقتشه که به نعمت برسه
درصورتی که قانون اینه که ما در هر لحظه داریم لحظه بعد رو خلق میکنیم
و دلیل زجر و بدبختی ها از خود ماست
درصورتی که تو قرآن میگه هر شری به شما میرسه از خودتونه هااا ولی اصلا ما قرآن رو اصلا نگاهم نمیکردیم میگفتیم این آدمایی که این حرفارو میزنن رفتن خوندن تحقیق کردم و اونا به ما میگن و اونا فقط میفهمن تفسیر قرآن رو.
درصورتی که 99 درصد حرفاشون با قرآن در تضاد بود .
واقعا چقدر درگمراهی بودم من
ولی وقتی خداوند هدایتم کرد و هرروز از استاد اینو میشنوم که من خالق زندگیم هستم خداراشکر الان خیلی بهتر شده این باور هام .
و دقیقا از وقتی اوضاع بهتر شد که من بیدار شدم وگرنه اون مسیر قبلی که اگه تا آخر عمرم ادامه میدادم هی بد بخت تر میشدم و خداروشکر که سعی میکنم هرروز بگممن خالق زندگیم هستم و اصلا مث مادر نیست خدا که احساسی عمل کنه و بگه تو ضعیفی بدبختی بیا من هواتو داشته باشم نه هی بلا های بیشتر درد های بیشتر وارد زندگیم میکنه تا بیدار شم یا نابود بشم.
و وقتی این باور رو داریم همیشه ضعیف هستیم همیشه دوس داریم هر جایی ضعیف ترین باشیم تو خانواده و جامعهو…
و هی کتک خورمون ملس میشه تا جایی که به نابودی برسیم.
موضوع بعدی اینه که این باور رو خیلیا دارن و منم وداشتم و دارم ولی کمتر شده
اینه که برای رسیدن به یک نعمتی اول باید سختی بکشی شکست بخوری و هیچ راهی دیگه نیست
وچقدر این آگاهی رو الآن قلبم دریافت کرد از استاد
که اون شکست ها بخاطر این بوده که قانون رو نمیدونستیم و چون بعد شکست میایم خودمونو درست میکنیم فکر میکنیم و نتیجه عوض میشه فکر میکنیم شکست تاثیر گذار بوده.
ولی نه بیدار شدن من تاثیر گذار بوده که باعث شده من فکرم شخصیم و عملکردم رو تغییر بدم و نتیجه تغییر کرده
ولی من میتونستم قبل این که اون چک رو بخورم بشینم باور و فرکانس و شخصیتم رو درست کنم تا مسیر هی بهتر و بهتر بشه
تو این من یک مثال دارم از خودم من تو کسب و کار هر بار که یک چک میخورم میگم اهاا ببین مهدی تو این جا اشتباه عمل کردی پس باید درستش کنی
مثلا تو کارم من خجالت میکشیدم کسی که سؤ استفاده میکنه ازم به اسم رفاقت ،حذفش کنم و قطع کنم رابطه با اون فرد نامناسب و هی ضعیف بودم .من وقتی بیدار شدم که طرف ازم یه چیز گرفت و پولشو نداد و تازه ناراحت شد وقتی من درخواست پول کردم و با کنایه حرف زد و من اونوقت بیدار شدم که آره مهدی تو ضعیف بودی و تا وقتی بیدار نشی هی ضربه های محکم تری میخوری .و من اونوقت اونو حذفش کردم
و اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی من 100 برابر شد بعد اون موضوع و همش آدم های فوق العاده تری هرروز به سمت من هدایت میشن.
خب حالا آیا دلیل این که آدم هایی بهتری هدایت میشن به سمت من بخاطر اون چک و لگدی هست خوردم ؟
خب نه معلومه که نه من اگه 10 سال دیگه هم بیدار نمیشدم و باج میدادم به اسم رفاقت به طرف اوضاع تغییر نمیکرد و من هرروز ضربه های محکم تری میخوردم دلیل تغییر شرایط و آدم های اطراف من بیدار شدن من بود
حالا اگه من زرنگ بودم تو این موضوع و به قول استاد کتک خورم ملس نبود
میومدم قبل ازین که چک و لگد رو بخورم میگفتم من چه باور و شخصیت و احساس لیاقت و توحیدی در خودم بسازم که از همین اول فقط آدم های فوقالعاده وارد زندگیم بشن و من فکر میکردم و عمل میکردم اگه من اینکارو میکردم هیچوقت چک نمیخوردم و از همون اول هدایتمیشدم به آدم های بهتر و بهتر و بهتر. پس میشه بدون شکست تو روابط تو کار و هرچیزی به موفقیت رسید اگه همون اول قبل چک و لگد فکر کنیم و بیدار بشیم .
و این باور که بدون زجر و سختی میشه موفق شد و خدا هیچ بلایی سر ما نمیاره ما بخاطر افکار خودمون بلا سرمون میاد و صد درصد زندگی ما داره با فرکانس های ما خلق میشه و اوضاع میتونه با بهتر شدن من هی بهتر و بهتر بشه فقط، یک شیب به سمت بالا باشه همیشه باعث میشه که دیگه نخایم ضعیف باشیم و بدبخت باشیم و شکست بخوریم تا خدا دلش برای ما بسوزه یا لایق موفقیت و نعمت بشیم .
موضوع بعدی استادگفتن خیلیا خودشونو میندازن تویک بدبختی تا مجبور بشن حرکت کنن.
دقیقا برادر من این حرف رو بهم زد .از نظر مالی ضعیف بود گفت من تا وقتی مجرد هستم کاری نمیکنم باید برم ازدواج کنم و خودمو بندازم تو قسط های وام ازدواج و مسئولیت زندگی تا مجبور باشم حرکت کنم بخاطر اون مسئولیت و قسط ها ، اون این کارو کرد و اتفاقی که افتاد
اینجوری شد که خودشو از چاله در آورد ولی انداخت توچاه
که الان وضعیتش از قبل هم خیلی بدتره .
خب من این مثال رو دیدم به چشم
پس به خودم میگم آقا چرا باید له بشم تا حرکت کنم هااا
همین الآن کع اوضاع خوبه یا بدتر نشده بیام از درون خودمو درست کنم و حرکت کنم تا اوضاع هرروز بهتر و لذت بخش تر بشه
حتما باید اوضاع به له شدن برسه تا حرکت کنم یا مسیر درست رو برم ؟
معلومه که نه اوضاع میتونه از همین جایی که هستم میتونه هرروز بهتر از دیروز و هرسال بهتر از پارسال بشه .
کل این فایل این اگاهایی رو به من داد
1 : فکر نکن ضعیف باشی خدا دلش میسوزه مث مادر نه ضعیف باشی خدا تا قعر جهنم میبرتت پایین. ولی اگه تغییر کنی قوی باشی به قانون عمل کنی باقدرت میبرتت به ثروت و نعمت و سلامتی و بهشت در دنیا و اخرت.
2: فکر نکن برای لایق شدن برای نعمت ها باید زجر بکشی و بدبختی بکشی نه تو همینجوری لایق هستی اگه نعمت هارو دریافت نکردی بخاطرباور های خودته.
3:برای موفقیت نیاز نیست شکست بخوریم .
اون شکست ها بخاطر بی ایمانی و باور های اشتباه ماست نه داین که قانونش این باشه برای موفقیت باید شکست بخوری.
همیشه حالت خوبش اینه که قبل ازین که چک لگد رو بخوریم بیدار بشیم و خودمون درست کنیم و حرکت کنیم در مسیر درست و وقتی اینجوری باشیم بدون شکست به خواسته هامون میرسیم
خیلی راحت با لذت
وقتی خدا آروم میزنه رو شونمون و میگه بیدار شو اون بفهمیم خودمونو تغییر بدیم تا اوضاع هی بهتر وبهتر بشه
نه این که تو کسب و کار یا رابطه یا سلامتی هی بیدار نشم تا وقتی که تا قعر جهنم و بدبختی و سختی برم پایین بعد بیدار شم و تازه اونوقت بگم آره دلیل موفقیت من این شکست ها و زجر و بدبختیه و این باور باعث میشه کل زندگی من برای رسیدن به هر چیزی قبلش رنج و بدبختی و شکست رو تجربه کنم
یا بیخیال خواسته هام بشم کلا بگم نخواستیم بابا.
نه همون اول اگه بیدار شم تو روابط هرروز روابط قشنگ تر و بهتری خواهم داشت بدون سختی و شکست .
تو کسب و کار هرروز همه چیز عالی تر میشه با لذت و راحتی بدون زجر و بدبختی.
خدایا شکرت بابت این آگاهی ها
سپاسگذارم ازتون که این فایل فوق العاده رو اماده کردین استاد عزیزم، عاشقتونم.
امیدوارم هرروز سعی کنم به این آگاهی ها بهتر عمل کنم و نتایج رو با لذت براتون بنویسم.
و سلام به یکایک دوستان عزیز و هم فرکانسی در این دورهمی اللهی…
روزی که خبر طوفان اومد و بنده مطلع شدم، همسر عزیزم بهم گفت خوب برا استاد و مریم چه اتفاقی خواهد افتاد و بلافاصله گفتم این دو عزیز که در شمال فلوریدان و خونه تمپا رو خیلی وقته فروختن(اون واحد تو برج مرکز شهر) و الان استاد در آر وی هستند و مریم جان نیز در پارادایس که هر دو در شمال فلوریدان و طوفان به اونجا اصلا نمیرسه و هر دوی عزیزان در امان هستند و این رو در حالی گفتم که کاملا ناخودآگاه بود و من اصلا اخبار گوش نمیدم و اصلا نمیدونستم طوفان دقیقا قراره به کجا برخورد کنه؟! باور کنید کاملا این صحبت ها در یک لحظه به همسرم گفته شد و بعد که فکر کردم چرا ایییینقدر مطمئن بودم که استاد و مریم جان درامان هستند به خودم گفتم: این دو عزیز اونقدر از نظر توکل و ایمان و باور قوی هستند که خداوند از قبل ایشان رو جابجا کرده و در امان دارتشون….
الان میفهمم و به خودم میگم خوب بهروز جان شما که اینقدر میتونی درک کنی توکل و ایمان و باور در دو نفر اونور جهان چه ها میکند بیا همین توکل و ایمان و حتی بیشترشو در خودت ایجاد کن و ببین برای تو چه میکنه؟!
یعنی فهم این موضوع که ایمان دو نفر اونور دنیا چه ها میکند خوشحال ترت میکنه تا اینکه همون توکل و ایمان رو در خودت بسازی و نتایج اعجاب برانگیز بگیری؟!
اگه فهم این موضوع خوشحال ترت میکنه یعنی نمیدونی که میتونی همین ایمان رو در خودت بسازی و نتایجی بسا بزرگ تر هم بگیری؟یا شایدم خودتو لایق نمیدونی؟یا شایدم قدرت رو در دستات خدا نمیبینی و متکی بغیر هستی؟!
بله عامل تمامی اتفاقات خیر انسان توحید هست و تمامی اتفاقات نادلخواه بخاطر ریشه ای از ریشه های شرک هست…
صبح در ستاره قطبی نوشتم خدایا امروز هدایتم کن به درک بهتری از قانون و چند لحظه بعد همسرم گفتن بیا فایلی که میخواستی رو استاد پخش کردن و نادیده فهمیدم دقیقا این فایل جواب درخواست منه…اللهی شکرت و صد هزار مرتبه شکرت….
من معدنکارم و کارم و از صفر از سن 20 سالگی شروع کردم و از همون اول رو پای خودم و با توکل برا خودم معدن ثبت میکردم و میبردمشون جلو…
این جمله ( کتک خور ملس) از استاد رو با تمام گوشت و پوست و استخوانم درک میکنم اما تا زمانیکه عملت فرق نکنه جوابی نخواهی گرفت!!!
من معادنی که خدا بهم با دست خالی الهام میکرد رو ثبت میکردم و میرفتم سراغ بنده هاش که مشارکتی ببریم جلو و من یه روز ثروتمند خواهم شد در تمامی این معادن یا معدن باطل شد یا از اون معدن و اون شراکت با زجر فراوان یه چندرقازی گیرم کرد و خارج شدم و الان بعد از چک و لگد های فراوون بخاطر کتک خور بسییییار فوق العاده ملسم شراکت ها رو گذاشتم کنار در سال 1400 و درست بعد از 2 الی 3 روز پس از کنار گذاشتن قلبی و عملی اون شراکت ها خداوند معدنی بهم الهام کرد که بعد ثبتش روی پای خودم و نه مشارکت کردن اون معدن رو با 150 برابر ارزش افزوده فقط در عرض 2 ماه فروختم و اولین نتایج مالی بزرگ وارد زندگیم شد…
بعد اون دیگه پرونده مشارکت ها رو برا همیشه تو ذهنم بستم و یه لول بزرگ پیشرفت کردم و الان یه معدن دیگه بهم داده الله کریم و رسوندمش روی پای خودم به بهره برداری.
الان با شرایط کنونی ام نمیتونم اون معدن رو راه اندازی کنم چون پولشو ندارم و نه میخوام مشارکت کنم و نه وام میگیرم و نه میخوام سهامشو بدم به دوستان، چون خودش باز مشارکت میشه و از خدای مهربان درخواست کمک کردم که هدایتم کنه به سمت یه مشتری خوب برا فروش معدن به قیمت عالی!
یا اینکه یه جوری این معدن راه اندازی بشه و ازش سود کسب کنم و اینم بگم معدن من از لحاظ دو عنصر خیلی تاپ هست و در یکی از عناصر تو ایران اوله و تو دومی تو ایران دوم یا سوم هست.
از زمان درخواستم برا معدن و فروش یا راه اندازیش چندین و چند مشتری ایرانی و هندی و چینی برا معدن تماس گرفتند و فی الفور به درخواست من پاسخ داده شد اما در مرحله دریافت یکی پس از دیگری بلانتیجه موند و الان حیرون شدم که چرا جواب نمیگیرم؟!!!
ومن از چندی پیش الهامی بهم گفت که بهروز روی توحید کار کن!!!
جالبه من میبینم چطور خداوند به درخواست های من پاسخ میده ولی از لحظه ای که اولین مشتری تماس گرفت من بجای اینکه بیام بیشتر روی مسیری که منو به اون مشتری رسوند حساب باز کنم و از خدا حساب ببرم و بقول استاد در دوره دوازده قدم مقدس در مقابل خداوند خاشع باشم میام و روی اون بنده حساب باز میکنم و خوشحااال که کارم گرفت!!!
یعنی اونقدر این چرخه و این روند و این الگوی تکراری در من اتفاق افتاده و چک و لگداشو خوردم و کتک خور ملسم بیداد کرده که با تمامی وجودم درک کردم که این باور شرک آمیز هست که در لحظه 99 کارمو خراب میکنه!
از کجا معلومه من روی بنده خدا حساب باز میکنم؟!
1- از اینکه بسیار خوشحال و هیجان زده میشم بعد تماس مشتری،خوب باید بپرسم از خودم چرا هیجان زده شدی؟!اگر باور داری که خودت خالق شرایطت هستی و خداوند پاسخ میده و سریع الاجاب هست این حد از تعجب و هیجان برا چیه؟!
2- میام با ذوق و شوق فراوون مکالمه خودمو و مشتری رو بند بند برا همسرم تشریح میکنم و قشششنگ معلومه چقدر روی اون آدم حساب باز کردم و بعد چند وقت افسردگی میاد سراغم که کو پس چی شد از معامله؟!!!
3- در تمامی تجسماتم میام اون مشتری و معامله رو تجسم میکنم و تماس میگیرم و پیگیری میکنم و قشششنگ معلوم میشه چقدر روی اون مشتری و نه خدای اون مشتری حساب باز کردم و در تمامی موارد اون مشتری فرار میکنه!
و مواردی دیگه که فکر کنم شما که قانون رو میدونید درک میکنید که چطوری با شرکم چک و لگد های جهان رو میبارونم روی سرم!
بارها شده میام و باورهایی که معادنم رو شکل میداد رو بررسی میکردم:
– اگر توحید نبود چطوری با دست خالی خداوند به منی که در طول عمرم هیچ وام و قرضی نگرفتم این همه معادن عالی داد؟!
– اگر بخاطر توحید و توکل نبود چطوری برا منی که هیییچ ایده ای برای معدن نداشتم و پولی هم نداشتم خداوند هدایتم میکرد به ایده های ساده و معادن غنی که اصلا هزینه چندانی هم نداشت؟!
– اگر بخاطر باور فراوانی نبود چطوری در کشوری که حتی حیاط خونه شمایی که داری این کامنت رو در ایران میخونی هم تو کاداستر معادن ثبت معدنی شده و جایی برای ثبت یه محدوده بعنوان محدوده معدنی نیست خدا بهم محدوده ای داده که نتنها ثبت نیست بلکه یه معدن عالی و در کشور جزو بهترین هاست عنایت نموده؟!
– اگر بخاطر باور لیاقت نیست چطوری این معدن در اوج سادگی و بدون سرمایه اولیه و به آسانی ثبت و به مرحله بهره برداری رسید؟!
خیلی باورام درست بود که اینگونه هر سال توفیق بعد سال دیگه در زندگی مالی من حاصل شد اما اینکه چرا موقع فروش و یا معامله همه چیز بهم میریزه نشان از مخفی بودن بیش از حد شرک در دلم داره که باید خییییلی دقیق تر روش کار کنم!!!
اما از دیشب که باز شروع کردم روی فایل های توحیدی کار میکنم و امروزم این فایل در کتگوری توحیدی آمد بیشتر بهم گفته شد که بهروز عزیز و ارزشمند بیشتر روی توحید کار کن و این پاشنه آشیل رو بهبود بده که تو بنده لایق خدایی و این چک و لگد ها همه رو خودت بوجود آوردی!
اینم بگم الان از خوشحالی در حال سیر و سلوک در اسمان هفتم هستم چون قانون اینه که از هر لحظه ای که عیب کار رو فهمیدی و افکار و فرکانس ها و باورها و به تبع اون عملتو عوض کردی از همون لحظه نتایج هم عوض میشه و این اوج عدالت خداوند بزرگ هست….اللهی هزاران مرتبه شکرت!
تمرین اول:
هرررر اتفاق و شرایطی در زندگیم بوجود میاد نتیجه بازخورد جهان و خدا به افکار خودمه پس نه ترس و غمی دارم و نه هیجان و تعجبی چون خودم عامل هستم.
تمرین دوم:
مثل اینکه سلامتی و حال خوب و اندام بسیار تراشیده من و همسرم و روابط عالی در اوج توحید در عمل و احساس غالبا خوبمون برام عادی و طبیعی هست به همون میزانم ثروت و نعمت طبیعی هست و نه عجله دارم و نه هیجان و تعجب!
تمرین سوم:
اگر توحید در عمل اینهمه نتیجه ایجاد کرده بیام و وقتی یه مشتری خلق میشه بجای حساب باز کردن روی اون مشتری روی روندی که اون مشتری رو خلق کرده و خدای من و قانونش کار کنم و بیشتر موحدتر بشم کار کنم و نتایج در عمل بوجود بیاد نه اینکه نصف و نیمه ابتر بمونه!
تمرین چهارم:
تا زمانیکه یک موفقیت حاصل نشده ازش چیزی به احدو الناسی نگم حتی همسرم چون این ارتباط بین من و خداست و وقتی داری برا بقیه میگی انگار میخوای احساس ارزشمندی کنی و بگی دیدی نتیجه گرفتم و روی اون شرایط و اون مشتری و اون معامله حساب باز کردی و این باعث میشه از مسیر توحیدی دور بشی و اینم هست که یه کم استرس میاد سراغت که اگه اینبارم نشه چی میشه و این استرس 100 درصد کارشو میکنه و مجدد اون چک و لگدا رو خواهی خورد.پس افکارت متوجه خودت باشه و روی خودت کار کن و به دیگران نگو و بگذار جهان موفقت کنه و بعد اگر کسی چیزی پرسید براش بگو.
حالا بیام و چند منطق عالی از باورها و توحید عملی دیگه هم بگم که برا ذهنم منطقی تر بشه چقدر همه چیز در این جهان بر پایه سادگی هست اگر باور داشته باشیم:
– خوب به مدد قانون سلامتی و دوره ارزشمند سلامتی اندام و سلامتی من و همسرم خوب بود اما به عالی تبدیل شد و پر انرژی و سرحال و سرزنده هستیم این در حالیه که مشکل خاصی نداشتیم و من 34 سالمه و همسرم 23 سالشونه.در واقع تو مسله سلامتی هنوز چک و لگدی نبود که وارد دوره شدیم و الحمدالله از خوب به عالی تبدیل شدیم.
– در بحث روابط هیییچ گونه وابستگی و اینکه کسی مسئول حال خوب دیگری هست در رابطه نداریم و زمان های تنهایی هم داریم و گاهی من برا کار معدن باید برم شهری دیگر و باوجود اینکه در مشهد کسی رو نداریم و بچه هم ندارم چندین و چند روز همسرم تنها در منزل هست و من در شهری دیگر و نه غمی داریم و نه ترسی…
در زمان هایی که فردی از ما مریض شود که بندرت این اتفاق اتفاده و در طول 34 سال عمرم کمتر از 3 بار مراجعه به دکتر داشتم قانون بر این است که هیچ توجهی به فرد مریض نشده و خودش مسئول بهبود خودش هست و با شدت به این قانون هر دوی ما پایبند هستیم.
و در واقع توحید در عمل در رابطه ما بسیار موج میزند و نتیجه آن یک زندگی سرشار و بینهایت عالی شده و تشنج و ناراحتی در طول روز واقعا زیر 2 دقیقه هست…هزار الحمدالله بخاطر این قوانین عالی جهان.
کاملا برای من واضح و روشن هست وقتی اینگونه توحید عملی در تک تک شرایط زندگی عمل گردد و قدرت را و حال خوب را فقط در خدا ببینیم و خودش الباقی امور را مدیریت میکند پس نیازی نیست کار خاصی انجام دهیم نیاز هست توکل بر خدا باشد و از او درخواست نماییم و باورهای خوب مطالق با درخواست بسازیم و شرایط و موقعیت ها که ایجاد شد نگاهی به علت وقوع شرایط انداخته و روی علت بیشتر کار کنیم نه روی معلول…
علت یک معامله خوب و جذب مشتری خوب و عالی توحید در عمل و تکیه بر خداوند هست نه اون مشتری و اون مشتری معلول هست نه چیزی دیگر!!!
در بحث رابطه علت بوجود آمدن اون رابطه عالی و جذب اون همسر عالی تکیه بر خدا و بهبود رابطه با خدا بوده نه اون فرد و اون رابطه!!!
در بحث سلامتی علت وقوع اون سلامتی تکیه بر خدا و برخورد صحیح با بدن و دادن ورودی خوب به بدن بوده نه چیزی دیگر…
پس به قول خدا در سوره اشراح چون از مهمی فائق آمدیم به مهمی دیگر بپردازیم و همیشه بسوی خدا و اون مسیری که مارو به اون توفیق رسونده نظر کنیم و نه چیزی دیگر…
در انتها سپاسگزار رب الارباب هستم بخاطر مهربانی و قدرت و قوانینش و سپاسگزار استاد زیبایی ها هستم و دست بوس ایشان بخاطر توحید و توکل ایشان و به سبب اون این فایل های زندگی ساز
به خدا قسم که این فایلها دیوانه کننده است،این فایلهایی که فقط از طرف الله است برای هدایت بنده اش،یعنی آدم دلش میخواد جامه بدره و بزنه به کوه و دشت و بیابون
خداوند احساساتی عمل نمکنه و اگر اوضاع بهتر شد بعد از اون مصیبت،بخاطر توحیدی عمل کردن خودمه و بخاطر ول کردن شرکی هست که در وجودمه و بخاطر ول کردن اون توقعاتی هست که از بقیه دارم،از زنم از بچم از پدر و مادرم از همسایه ام از خانواده ام از همکارم از مردم از شرایط از دولت و نه بخاطر دلسوزی و گریه ام به خدا
خیلی جای کار دارم خیلی،اصلا یه چیزایی باور نکردنی هست،من فکر میکردم اینکه کردیت رو بدم به مثلا چک و وام این شرکه تازه میشنوم که من دارم کردیت رو میدم به شکستهام،به ورشکستگیهام به گریه کردنها و بدبختیهایی که کشیدم و فکر میکنم اونا باعث شدن که من رشد کنم و به خودم بیام،چقدر من پرتم و چقدر هر بار میفهمم که من هیچی نمیفهمم،الله اکبر
در برابر الله یک غبار هم من نیستم،کدوم عقل کدوم فهم و کدوم دانش و…هیچم در برابر الله
تازه دارم میفهمم که اگر دری باز شد نه بخاطر دلسوزی خدا بوده بلکه بخاطر ایمان و حرکته من بوده،یعنی من به سمت خدا حرکت کردم تا هدایت شدم،من باورش کردم من توکل کردم من عمل کردم به اون الهام و شد،چقدر ما باید کتک بخوریم اصلا چرا باید کتک بخوریم،چرا از همون اول نباید با یه اشاره متوجه بشیم و شخصیتمون رو درست کنیم…به الله قسم درک این آگاهی ها هم خودش تکامل میخواد،با عمل کردن تکامل انجام میشه نه با حرف زدن و ادعا کردن و من من کردن،با خودمم
اونجایی که دری باز شد فقط بخاطر ایمان بود و اگر دری بسته هست بخاطر شرک خودمه،توکل کن و در رو بشکن و مقاومتهای ذهنت رو بشکن مثل ابراهیم که بت های وجودش رو شکست و بعد به ایمانی رسید که رفت بتخانه و بتها رو نابود کرد
به همه باج میدیم و از همه میترسیم و حتی رسیدن به یک موفقیت رو از ورشکستگی و اون ضربه ها میدونیم و بخاطر همینه که رشد نمیکینم
و الان یاد گرفتم که اگر موفقیتی بوجود اومده بخاطر اون شکسته نبوده بخاطر ایمانی بوده که از دل کندن از بقیه و وابسته نبودن و حرکت کردن و توکل به الله بوده،یعنی هر خیری که هست از توکله و نه از اون پس کله ای هایی که خوردم و کردیت رو باید به خداوند و به توکل کردن و حرکت کردن در مسیر الهامت بدم و نه به چرت و پرتهایی که بقیه و جامعه میگن
محتاج هر خیری هستم از طرف الله و تسلیم سرورم و مولایم هستم و ازش میخوام منو به راه راست هدایت کنه و منو ببخشه و هدایتم کنه به راه راست و راه کسانی که به آنان نعمت داده و نه گمراهان….
هزاران بار شکر الله رو میگم و بسیار سپاسگذارم از استاد عزیزم بابت این فایل توحیدی
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی مهربان و تمام دوستان حاضر در این جمع بهشتی!
یاد گرفتیم در مدت این سه سالی که عضو سایت هستیم که تضادها و ناخواسته ها باعث رشد و پیشرفت در هر زمینه ایی میشن و هر چند ظاهر قضیه بابه دلخواه ما نباشه ولی همیشه موهبت و نعمتی است که بعده تضاد یا ناخواسته می بینیم!
مثل همین طوفان هایی با سرعت360کیلومتر در ساعت که وقتی فکرش رو می کنم می بینیم که چقدر در مقابل قدرت خداوند عاجز و ناتوان هستیم!
موهبتت و نعمتی است از سمت خدا که باعث رشد و پیشرفت اون جامعه و مردم بشه و اگه مثل ما اون رو بلایای طبیعی ندونن و موهبتی بدونن که اومده تا یه سری تغییراتی رو در جای جای شهر بده این نگاه باعث میشه که خانه های محکمتر و سازه های قدرتمند تری رو بسازند و تمام نیروی علم و تکنولوژی رو بکار بگیرند تا بهبود بدن و با استحکام بالاتری درست کنند و این میشه که اون قدر پیشرفت و تکنولوژی رو در چنین کشوری می بینیم،چون درس گرفتن از ناخواسته ها و تلاش کردن که تا بهتر و کاراتر در مقابل این نعمت خداوند ایستادگی کنند و کشور رو زیباتر کنند!
ما تو شهر خودمون اون قدر از خونه های قدیمی با بافت های فرسوده داریم که تا صد سال هم اگه بمونن همون طوری موندن چون طوفان های این چنینی نیست و اغلب به همون حال رها شده اند و تا چندین سال هم همون طوری باقی میمونن و هیچ رشد و پیشرفتی هم نخواهد بود و نتیجه میشه همون روال همیشگی برای ساخت و سازها و موندن این خونه های قدیمی!
و نگاه اکثریت ما هم به این طوفان ها،اینه که خرابی به بار آورد در حالیکه این ناخواسته و تضاد اومده تا بهبود بده اون شرایط و امکانات رو و رشد بده!
و هر شغلی،هر خانه ای،هر روابطی،هر سازه ای،هر باوری که بنیانش محکم و اساسی هست اون دوام میاره و بقیه در اثر بالا و پایین های زندگی،به مرور از بین میرن یا همون طوری میمونن و رشدی ندارند!
در مورده اون باوری که بعضی از افراد دارند که هر چقدر بیشتر تو زندگی سختی بکشیم دل خدا بیشتر به رحم میاد و دیگه برامون معجزه میکنه،این باور رو هم از برداشت اشتباه این آیه و بقول استاد اون طوری که دلشون خواسته و بابه میلشون بوده ترجمه کردند که:
یعنی پس (بدان که) با هر سختى آسانى است. آرى، با هر دشوارى آسانى است
چون این رو اکثرا شنیدیم و این طوری معنی کردند که بعد از هر سختی ،آسانی هست و مردم باور کردند که اگه سختی و مشکلات بیشتری بکشند باعث میشه که خداوند دلش به رحم بیاد و بگه که دیگه بسشه این همه سختی و بخواد که جبران کنه!
ولی کلا این معنی و تفسیر فرق داره و باور پذیر شده در بین مردم که خدا جبران میکنه و عوض اون سختی رو میده در حالیکه اون سختی و مشکل رو هم خودش بوجود آورده با کانون توجهش و گرنه خدا برای هیچ کس سختی و مشکلات نمیخواد!
یا این باور که هر چقدر تو این دنیا فقر و بدبختی و ذلت بکشند تو اون دنیا بهترین ها در اختیارشون هست و اینم یه باور بسیار مخربی هست که مردم رو در همون شرایط فعلی نگه میداره و جلوی رشد و پیشرفت خودشون رو می گیرند چون فکر می کنند اومدن به این دنیا تا زجر بکشند در حالیکه دلیل اومدن ما به این دنیا،کسب لذت و تجربه های بیشتر و بزرگ کردن خودمون در هر جنبه ای بود نه اینکه ضعیف باشیم و بخوایم خدا برامون احساس ترحم و دلسوزی کنه!
و چقدر در گفتگوهای روزانه ی مردم دیدیم که وقتی کسی در بهترین شرایط زندگی از هر لحاظ هست،چیزی که از عموم مردم و باور پذیرفته شده ی اونا میشنویم اینه که عیب نداره این جهان و عمرش محدوده و کمه بجاش اون دنیا اینا زجر میکشند و ما در بهشت برین خداوند هستیم،این جهان برای اینه که هر چقدر زجر بکشیم در عوض نزده خدا محبوب تر و جایگاهمون نزده خدا والاتره!
ولی نه این نیست بخدا
مسیره اون دنیا از این جهانت میگذره و هر چقدر بتونی بهتر و با کیفیت تر زندگی کنی راه رو برای زندگی در جهان آخرتت هموار کردی!
خدا یه سیستمیه که تو به هر سمتی بخوای بری تو رو به اون سمت هدایت میکنه و بجای تو تصمیم نمیگیره،فرکانس ما رو دریافت میکنه و طبق اون ما رو به هر جهتی که هم مدار با اون فرکانس باشه،هدایت میکنه!
خدایا شکرت که هر روز بهتر و بیشتر قوانینت رو درک می کنیم و باعث میشه باورهای بهتری رو تو ذهنمون ،حک کنیم!
سپاسگذار شما استاد آگاه و دانا هستیم که داریم یاد میگیریم در این مسیر تا هر روز خودمون و شخصیت مون رو بهبود بدیم.
خدارو هزاران بار سپاسگذارم که امروز هم بهم فرصت داد که این اگاهی های خالص رو بشنوم
وسپاسگذاراستاد عزیزم هستم که باز به الهامتش عمل کرد واین فایل رو روی سایت قرار دادند
امروز از خدادخواستم بهم اگاهی ودانش بده
که اومدم تو سایت ودیدم این اگاهی هارو
هرجا که بحث از توحید میشه همه چیز به سمت اون سوق داده میشه
یه مدتیه که بیشتر از هرزمانی دارم روی خودم کار میکنم کل روز رو و تمام ورودی هام رو بستم و خودمو تو یه غار حرایی گذاشتم چرا چند وقت پیش این بهم گفته شد انجامش بدم و خودم رو اماده حرکت های جدید بکنم وقدم بردارم
میخوام چند مثال یا بهتره بگم داستان از زندگی خودم بزنم در باره بخش اول صحبت های استاد
اینکه قوی باش نه ضعیف
قبلا وقتی این بحث قوی وضعیف بودن پیش میومد اذیت میشدم ودلیلش این بود که اعتماد به نفس نداشتم و خودمو باور نداشتم بخاطر همین خودمو ضعیف میدیدم باورم ازخودم این بود بخاطر شکست های که خورده بودم و الی ….
اما داستان هایی که میخوام براتون تعریف کنم
29سال پیش که به دنیا اونده بودم و یک ماهم بیشتر نبوده همراه تولدم یه گوشت اضافه به اندازه یه بند انگشت سمت چپ کله ام دقیقا بغل شقیقه ام وجود داشته که قشنگ دیده میشده
انگار یه تیله اویزون کنن به شقیقه ت وهمش تکون بخوره
چون بچه اخرم بودم و یه جورایی پدر مادرم همیشه ارزوی یه بچه اخری پسر داشتند برخلاف این احساسات بشریشون
مادرم تو همون سن تصمیم میگیره که با قیچی این گوشت اضافه رو ببره و پیش خودشم گفته بود اگه قراره با این ضعف بزرگ بشه بهتره بمیره تا اینکه بزرگ شد مسخره ش کنند بنده خدا فکر دکتر و اسن چیزاهم نداشته و اینکارو انجام میده چون دوست نداشته بچه ش با ضعف بزرگ بشه الان که هنوزه جاش روی شقیقه م هست
اوایلش که تعریف کرد برام همش میگفتم چقدر بیرحم بوده نگفته میمیرم اما الان میگم واقعا کار خوبی کرده چون شاید بزرگتر میشدم بدتر میشد و کلی بخاطرش مسخره میشدم اگرم میمردم که مرده بودم دیگه ولی حداقل با یه ضعف بزرگ نشدم
مثال بعدیم همون دوران بچگیمه از اونجایی که من تا 15سالگی قد کوتاه وخیلی چاق بودم البته اینو نمیکم که کسی که قد کوتاهی داره یا چاقه ادم ضعیفیه از این جنبه میگم که وقتی ادم میخواد قوی باشه همه چی کمکش میکنه نخواد ضعیف باشه حالا این به اون دوران من برمیگرده
خلاصه بخاطر جسه ام هم مسخره میشدم هم کتک میخوردم هم تو فوتبال بهم بازی نمیدادن من انقدر
تلاش میکردم که قوی بشم تلاش میکردم لاغر بشم قدم بلند بشه دعا میکردم نمیدونم هرکاری که با عقل اون موقع داشتم انجام میدادم
واین خواسته من به وجود اومد که انقدر قوی شدم که تمام اون بچه های هم سنم که یه زمانی کتکم میزدند تا الان که الانش یه جورایی میدونن که با کی طرف هستند خخخخخخ البته این فقط برای دوران بچگیه الان همه چی تغییر کرده
داستان بعدی
پارسال توی بالکن خونه ای که زندگی میکردیم
یه کفتر اومد لونه کرد ول کن نبود
منم گفتم بذار تخماشو بذاره بچه هاشو به دنیا بیاره
بعد میره دیگه خلاصه اینم همین کارو انجام داد ومنم شاهد این ماجرا بودم
دوتا بچه به دنیا اورد سه تا تخم داشت دوتا بچه اورد این دوتا بچه اوایل بودن یه روزی بهش سر زدم دیدم نه یدونست گفتم حتما افتاده پایین یا گربه خورده اما یه روز که قشنگ لونشو نگاه کردم دیدم درکمال ناباوری له شده زیر پای اونیکی و مرده
واین یکی هرچی غذا بود رو میخورده جالبه طبیعت هیچ گونه احساسی نداره
اما نسل بشر به همه فرصت میدهدوخوشبختانه الان قدرت بشر به فیزیکش نیست به خود باوری وایمانشه به تغییر دادن خودشه بخاطر همین ما
خیلی هارو میبینیم که ازلحاظ فیزیکی ضعیف هستند اما تو همه جنبه ها بی نظیرند واین عدالت خداونده که طبق قانون عمل میکنه و بازتاب فرکانس های منه و قوانینی که داره رو باید انجام بدیم
نه زاده شده نه میزاید و نه فرزندی دارد او مطلق یکتا است ودور از احساسات بشری در حالی که ارحم الراحمین هستش ورحم ومروت و بخشندگیش شامل کسایی میشه که بهش ایمان دارند و از هدایت هاش پیروی میکنند
مسیحی نصاری مسلمان هرگاهداز جانب خدا برای انها هدایتی بیاید وپیروی کنند نه ترسی بر انهاست نه غمی
با اینکه الان گفتم یه مدتیه به شدت روی خودم کار میکنم چند روز پیش یهو انتن گوشیم پرید هرکاری میکردم نمیومد توجه نکردم بعد یه دندونم که یکم خراب بود یه تکه ش کنده شد دیگه یکم بهم ریختم
گفتم طبیعی نیست
به خودم اومدم دیدم من مثل قبل سپاسگذار نیستم خودمو مونیتور کردم دیدم بله من یه جورایی دارم دارم منحرف میشم
برگشتم به مسیر و جالبه الان انتن گوشی هم خودش درست شده بدون اینکه کاری بکنم
واین برام جایه خوشحالی داشت که بایه پیچوندن ساده گوشم فورا به خودم اومدم
این فایل یه جورایی بهم یاداوری کرد که بیشتر برگردم تودرونم و سمت توحید وگوشهامو تیز کنم برای هدایت چون الان توی شرایطی هستم که باید تصمیم های مهمی بگیرم و قدم های کوچیک و متوالی بردارم
حتی برای این امر هم قدم هایی برداشتم دیشب تصمیم گرفتم برم قبرستان روستامون نمیدونم میترسم یانه چون تاحالا بهش عمل نکردم شب های زیادی تو کوه تنها بودم اما قبرستون نه
دیشبم تا نصف راه رفتم اما عده ای اونجا توباغشون بودن که پشیمون شدم
میخواستم کسی نباشه که حس کامل تنهایی باشم .
جدیدا یه باور برای غلبه بر ترسهام گذاشتم واونم اینه که وقتی میترسم به خودم میگم که
میخوام بمیرم ولی نترسم با مردن راحت ترم اما با ترسیدن نه بذار بمیرم
امیدوارم لطف پرودگار با کار کردن رو خودمون شامل حالمون بشه وهدایتمون کنه
بالاترین زیباترین قشنگ ترین لذت بخش ترین
وکاملترین حس دنیا هدایته وقتی میاد اما واگر نداره و یه اطمینان قلبیهدصدرصده
خدای مهربانم توراسپاس بابت هدایتم به این قوانین از زبان دستانت
اینقدر این فایل را لازم داشتم که انگار مثل آب حیات بود برام
چقدر قلبم این حرف ها را تایید میکنه
حتی زمانی که داشتم این فایل را میشنیدم چشم هام را بستم وخداوند تایید میکرد این حرف هارا
خداوندا هداستم کن به صداقت وتوحید
1) چه الگوهای رفتاری می توانید در خود پیدا کنید که هماهنگ با آگاهی هایی است که در این فایل توضیح داده شده و باعث رشد شما شده است؟
از زمانی که با دوره قانون آفرینش آشنا شدم وشما سیستمی بودن جهان را در این دوره گفتید کلا دیدم تغییر کرد به دلسوزی برای بقیه وحتی خودم
تا قبل از این دوره فکر میکردم باید دلسوزی کنم برای خودم و بقیه
ولی قشنگ دیدم همون دلسوزی را خودم جذب کردم و بقیه موفق وخودم مسائل بقیه را جذب کردم
وقتی این آگاهی را از زبان استاد شنیدم مخصوصا در مورد روابط وثروت ،فهمیدم اگر کسی در زندان است جای درستش هست .
اگر کسی ثروتمند است جای درستش هست .
اگر در این شهر هستم جای درست هستم .
اگر به من بی احترامی میشه جای درست هستم
چون جهان درست و دقیق کار میکنه ،دلسوزی نداره
حتی خدا هم از قوانینش عدول نمی کنه
یه مثال به یادم امد:
چند روز میشه از تهران یه سفر به شیراز که چند سال زندگی کردم از پنج شنبه هفته پیش شروع کردیم با همسرم
دوروز خانه پدرم بودم واین دوروز با اینکه خیلی سخت بود برام دوست داشتم تنها باشم وتمرکز کنم ولی صدای تلویزیون وکنترل مادرم که چرا همش در اتاق هستی ،اجازه نمیداد تمرکز کنم .
دیگه به مادرم گفتم من
2) چه الگوهای رفتاری ناهماهنگ با آگاهی های این فایل را در خود شناسایی کردید که اوضاع را بر شما سخت کرده است؟
به یاد آوردم که سال گذشته که مستاجر بودم ،ومیگفتن عجب صاحب خانه خوبی دارم و حتما میتونم روایت آدم حساب کنم وکمک میکنه به ما یه روز ماشین را پارک کردم ورفتم منزل که طبقه پایین صاحب خانه وطبقه بالا ما مستاجر بودیم
تا اینکه یه ساعت بعد صاحبخانه زنگ زد که ماشین عقب عقب رفته و افتاده تو جدول و رفتم دیدم ،بله وصاحبخانه آمد بیرون ویه نگاه کرد ودررا بست و رفت داخل وهرکسی هم که این وضع را دید رفت و تنها اونجا ایستادم
حتی زنگ زدم به همسرم که اون هم که الان میام ونتونست بیاد
خدارا شاهد میگیرم که احساس کردم شرک هام را خدا داره جلوی چشمام میاره که ببین روی این آدم ها حساب کردی همه تنهات گذاشتند
فقط رفتم خانه ومثل باران اشک میریختم که خدایا من اشتباه کردم ونمی تونستم جلوی اشک هام را بگیرم
به همون خدا ،کنار ماشین ایستادم ودیدم یه همسایه که اصلا نمیشناختم آمد وبعد خودش رفت چند نفر را جمع کرد وماشین را راحت آوردند بیرون
ویه نمونه دیگه که با یه خانم آشنا شدم که مثلاً کمک کنه ومیگفتم عجب انسان پاک وخوبیه
چنان چک ولگدی خوردم که همیشه به یادم دارم که روی آدم ها حساب نکنم .
با توجه به “درکی که از آگاهی های این فایل” داشتید و “الگوهای رفتاری” که در خود می شناسید، بنویسید دلیل یک سری موفقیت های شما چیست و دلیل یک سری شکست های شما چیست؟
اگر درسی نگرفتم به خاطر شرک هام بود وبزرگ کردن آدم ها در ذهنم
اگر موفقیتی بوده به خاطر توحید وفقط روی خدا حساب کردن بوده
اگر یه نخود ایمان و توکل بوده خدا اسان شده برای آسانی ها برایم و احساس ارزشمند بودن بنده خدا بودن هست برایم
3) درباره تجربیاتی بنویسید که به جای ایمان به خداوند و حرکت در راستای هدایت های این نیرو، خداوند را مثل مادر مهربانی دیدید که هوای فرزند ضعیف تر را بیشتر دارد و جور ضعیفی و تنبلی فرزندش را می کشد. سپس این نگرش شرک آلود چه عواقبی برای شما داشت و این شناخت نادرست از خداوند، چه بلایی به سرتان آورد؟
همیشه میگفتم وباور داشتم که هرکه بیشتر درد وسختی بکشه نزد خدا محبوب تر است
وخدا دلش برای من ویا بقیه که مشکل دارند می سوزه و بالاخره کمک میکنه وباید صبر کنم وهیچ کاری نکنم
ونتیجه اش نعمت ها از زندگیم رفت واشوب در زندگیم شد
وقتی که قانون آفرینش را شنیدم باورم را تغییر دادم که کلا داشتم برعکس به قانون نگاه میکردم
ودیگه نه دلسوزی برای خودم کردم ونه برای بقیه
به خدا نعمت ها وارد زندگیم شد وحالم بهتر شد وسپاسگزارتر شدم
کجاها در مواجه با تضاد، پیام خداوند را نفهمیدید و همان روند محدود کننده قبلی را ادامه دادید تا جاییکه که آنقدر بلا سرتان آمد که مجبور به تغییر شدید چون راه دیگری نداشتید؟
در مورد شغلم و روابطم وحساب کردن روی آدم ها خیلی تضادها داشتم و هنوز دارم که باعث شده همون مسئله برام تکرار بشه ومثل یویو بالا و پایین برم .
در زمینه شغل هنوز به استقلال مالی نرسیدم ومیام شروع میکنم یه مدت تولید میکنم باز بعد یه مدت متوقف میشه ومیبینم تکرار میشه ودرگیر پول برای خرید مواد اولیه ام میشوم
یا وقتی یه مدت تمرکز نمیکنم روی خودم وله چرا وپرت بقیه گوش میکنم حالم بده میشه وبا اینقدر باید روی خودم کار کنم تا خالم بهتر بشه وهی تکرار میشه
آیا شما جزو افرادی بودید که با وجود نشانه های بسیار از طرف خداوند برای تغییر شخصیت و عملکرد، همچنان به همان شیوه قبلی ادامه دادید و منتظر نتایج جدید هم بودید؟! حتی در آخر هم چون تغییری در اوضاع ایجاد نشد، به این نتیجه رسیدید که خدا ظالم است و صدای شما را نمی شنود؟!
بله
به این نقطه رسیدم
وذهنم میگه چرا بقیه شغل میزنند وموفق میشوند ولی برای من برعکس عمل میکنه
ته ذهنم میگه قانون با آدم های بدجنس وزروگو هست
وبرای خودم تو ذهنم سخت کردم که باید خیلی تو کارم سختی بکشم تا موفق بشوم وبقبه جند سال تو این کار بودند تا کاربلد گرفتند واین باورها باعث شده به پاک روترمر یه پاک روکار باشه .
یا به این توهم بسنده کردید که: درست است در این جهان شرایط سختی دارم اما خداوند پاداش مرا در آن دنیا خواهد داد؟!
قبلاً خیلی این باور تو ذهنم قوی بود ولی از وقتی این قوانین را از استاد یاد گرفتم متوجه شدم هیچ پاداشی برای کسی که سختی می کشه، خودش را تو چاه می اندازه در کار نیست .
تغییر تو باورها باید صورت بگیره تا نتایج بیاد .
5) درباره تجربیاتی بنویسید که سعی داشتید به جای این نوع نگاه احساسی به خداوند، روی ضعف های شخصیتی خود کار کنید و ایمان و توکل خود را تقویت کنید. سپس به خاطر استمرار بر ایجاد این بهبودهای مستمر، چه پاداش هایی دریافت کردید؟
دقیقا این نتایج را هم دیدم
زمانی که تو روابط ،تو ثروت ،توهر چیزی که برگشتم که باید روی خودم وباورهام کار کنم وتمرکز گذاشتم روی خودم همه چیز برای من خوب شد وبه اصطلاح انگار خدا کارهاش را گذاشته کنار وفقط داره کارهای من را انجام میده
واقعا هروقت به کوچولو روی خودم کار کردم وبرگشتم به خودم همه چیز تغییر کرد برای من
درباره تجربیاتی بنویسید که هر بار سریعتر از قبل، نشانه ها را تشخیص دادید و با تعهد روی بهبود باورها و عملکرد خود کار کردید و برای هماهنگ تر شدن با قوانین خداوند تلاش کردید و به همان نسبت هم، شرایط سخت زودتر تمام شد، تضادها به نفع شما تمام شد و بهبود اوضاع شروع شد.
دقیقا برای تغییر محل زندگیم به تهران
فقط تمرکز کردم روی زیبایی های شهرم در حالی که هیچ خبری از مهاجرت نبود وچهارماه پیش به راحتی مهاجرت کردم به تهران
6) حالا که قوانین خداوند را فهمیدید – این مقدار از درک – شما را به چه نتیجه ای رسانده و چه تصمیمی گرفته اید؟
فهمیدم ودرک کردم خداوند یه سیستم است ودلسوزی نداره
هر اندازه که ما تغییر کنیم جهان ما تغییر کنه
هرچقدر دلسوزی کنیم به خودمون ظلم کردیم واحساسمون را بدکردیم واحساس بد اتفاقات بد
من هیچ تاثیری در بدبختی یا خوشبختی بقیه نداریم و هرکس نتیجه کار خودش را میبینه وجای درستش قرار داره
برنامه شما برای هماهنگ شدن با قوانین بدون تغییر خداوند چیست؟
فقط روی خودم کارکنم وروی باورهام وحرکت کنم برای رشد شغلم
من اخرید تضادی که بهش بر خوردم رابطه عاطفی بوده کلا رابطه عاطفی چیزیه که من در موردش خیلی بیشتر باید کار کنم و پاشنه های اشیل زیادی دارم و در کل تا اینجای کارم وقت بیشتری روی روابط گذاشتم
خب خیلی پیشرفتا داشتم ولی توش انقد درب و داغون بودم که هر چی کار میکنم بازم کلی جا داره که کار کنم
خبر خوب اینه به جای خیلی خوبی رسیدم
جایی که واقعا اینو درک کردم که خدا کلی الارم بهم داده
جایی که میفههمم خدا چجوری بهت هینت میده
برای ادامه راهم این عالیه
همیشه با خودم میگفتم عاااااقا چجوریه که یهو یچی از هم میپاشه و تو نمیقهمی که شد :| الان فهمیدم عااااااقا
اتفاقا تو خیلی ام خوب میفهمی که چیشد
اتفاقا خدا قشنگگگگگ اروم اروم داره بهت الارم میده
با اتفاقایی که داره میفته
با تضاد ها
عاقا جون
نمیخوای بری قعر چاه
هینت اول چاه و دریاب
بدون اونجا باید وقت بزاری باورتو درست کنی رو خودت کار کنی ی چیزایی و تغییر بدی ،
البته اینم بگم
مثلا من این یکساله تمام تمرکزم رو این بوده که اثلا چیزی به نام قوانین و درک کنم
و الان پی ریزی عالی کردم برا این مساله واسه همینن الان خیلی بهتر درک میکنم و اصلا میفهممم خدا چجوری داره بهت الارم میده
و خدارو شکر میکنم ،
و خودمو میبخشم بخاطر گذشته و ظلم به خودم بخاطر اینکه اینده ای زیبا در انتظارمه و من تمرکزمو باید بزارم رو اون و نعمتها یی که تو زندگیم هست
و کار هایی که تا بحال انجام دادم
و موفقیت هایی که داشتم و چیزهایی که دریافت کردم و اگاهیی های که کسب کردم و این پیشرفت خوبی که داشتم …
استاد ممنون بخاطر این فایل زیبا و این که همیشه تمام جملاتتون داره مارو هدایت میکنه به سمت درست ، و راه رو نشون میده اگر ما بپذیرم ….
سلام استاد چقدر قشنگ بود این فایل چقدر نکته های مهمی بود که باید به گوش من میرسد چند روزی هست از خدا میخام هدایتم کنه وبهم بگه که چه ترمزهای پنهانی در وجودم هست که نمیزاره پیشرفت کنم کجای کار ایراد دارم و جواب سوالاتم تو این فایل بود شرک پنهان و بی خبری از این شرک درونی، باور به اینکه کسی میتونه تو راه پیشرفت کمکم کنه و نتیجه اش درجا زدن بود از این فایل درک کردم که در مدرسه ی زمین فقط روح های قدرتمندبه مراحل بالاتر عروج پیدا میکنن افراد ضعیف واقعا زیر فشار له میشن مطلب دیگه اینکه تو مستندهایی که میدیدم از حیات وحش از بیرحمی حیوانات مادر متعجبم بود ولی طبیعت کار خودش درست انجام میداده و این ما انسانها هستیم که چقدر از خودمون دور شدیم
ممنونم برای تک تک کلمات وآگاهی های این فایل ارزشمند
به نام خدای بزرگ و منزه و مهربان
سلام و درود خدمت شما استاد عزیزم
خدای مهربان رو شکرگزارم برای سلامتی و حضور شما در برهه ای که من در این دنیا حضور دارم.
چقدر به این فایل نیاز داشتم و دارم و خواهم داشت
یکی از بزرگترین پاشنه آشیل های من از کودکی همین موضوع بوده
نگاه احساسی به خداوند و دنیا
یکی از مهم ترین باورهای من که باعث انحراف از مسیر اصلی شده بود ، جلب ترحم اطرافیان و خداوند بود.
البته که مذهب و جلسات مذهبی و باورهای بسیار مخربی که در مسیر قبلی داشتم ، همین موضوع رو برام تایید می کرد.
این فایل بی نظیر و فوق العاده که با سخاوت و منش بزرگ و شخصیت ستودنی شما به صورت رایگان روی سایت قرار گرفت ، جواب بسیاری از سوالات هر فردی که آماده درک و دریافت این آگاهی ها داشته باشه رو میده.
نگاه زیبای شما به اتفاقات طبیعی جهان از سیل و طوفان گرفته تا واقعیت های جهان و حتی روش زندگی حیوانات و غذا دادن پرنده به جوجه ها ، بسیار ارزشمند و بی نظیر هست.
به نوبه خودم از شما بی نهایت تشکر می کنم بابت این فایل بسیار بسیار ارزشمند و تاثیرگذار.
حالا این من هستم که باید با تکرار کردن این اصول ، آگاهانه این قوانین رو در رفتارهای خودم اجرا کنم و مثل گذشته خودم به مانند آب کشی که در حوض آب فرو می ره وقتی بالا میاد هیچ آب زلالی در اون نیست ، نباشم.
باید سوراخ های ظرفم خودم و ضعف های درونی خودم رو با تکرار کردن و عمل کردن به این اصول برطرف کنم.
اعتراف می کنم من از کودکی شخصیت شجاع و جسوری نداشتم.
همیشه ترس در وجودم وجود داشت . ترس از رانده شدن ، ترس از تمسخر شدن ، ترس از شکست ، ترس از تنهایی ، ترس از دوست داشته نشدن و کلی ترس های دیگه
و این ترس ها از من شخصیتی متزلزل ساخته بود و همین نگاه باعث میشد من ترحم بقیه رو جلب کنم
از قهر کردن و احساس ناتوانی و گوشه گیر بودن
اعتراف می کنم این شخصیت تا سنین جوانی هم با من همراه بود و برعکس شما ، من جسور و شجاع نبودم .
همیشه به دنبال مظلوم نمایی بودم چه در برابر خدا چه در برابر بقیه
فکر می کردم به این نوع نگاه ، خدا دلش به رحم میاد و خواسته من رو اجابت می کنه.
افکار و باورهای پدر و مادرم و خانواده و بستگانم به شدت این نگاه رو تایید می کرد. اصالت ما آذری هست و به شدت از دایی و عمه وخاله و عمو و بقیه فامیل این جملات رو از کودکی میلیاردها بار شنیده بودم :
دنیا یالان دنیا یعنی دنیا ، دنیا دروغین است !!!
تو موسیقی های آذری میلیون ها بار این جمله رو شنیده بودم و هر وقت بزرگان فامیل به بهانه عروسی و عزا دور هم جمع می شدند این جمله رو تکرار می کردند و تو مغز من این نوع نگاه که جهان ، جهانی دروغین و بی ارزش هست ، حک شده بود!!!
یا
دنیا ، هیچ دنیا یعنی دنیا پوچ و توخالی و بی ارزش هست
یا
روزگار ظالم هست
خدا طرفدار ظالم هاست
یا
برای رسیدن به ثروت و خوشبختی باید ظالم و سنگ دل باشی
الله اکبر
چقدر ریشه این باورها در وجود من عمیق بوده و با این حجم از کار کردن روی خودم ، تعجب می کنم چرا سرعت بهبودهای من پایین هست و شرایط به ظاهر کند پیش میره!!
نه عزیزم ، ریشه باورهای سمی و غلط من عمیق بوده.
استاد ، از زمانی که با برنامه های شما و آموزشهای شما آشنا شدم ، کم کم جواب سوالات بدون پاسخ زیادی رو خداوند به من داد .
سوالاتی که مذهب و هزاران مبلغ مذهبی هیچ جوابی براش نداشتند!
خیلی از گره های ذهنی از مردم به ظاهر ستمدیده دنیا ، جوابش گفته شد.
از مردم به ظاهر ستمدیده فلسطین و یمن و لبنان و سوریه و ….
ستم و ظلم چیزی هست که انسان ها با نگرش و عقاید و باورهای خودشون خلق می کنند و تحمل می کنند
ظلم و ستم و مسیر زجر آور ، نتیجه باور داشتن به سبک زندگی گذشتگان هست
وگرنه ، به قول قرآن ، سرزمین خدا پهناور هست
اینکه فقط یک منطقه یا یک جغرافیای خاص مقدس هست و باید برای حفظ اون جنگ کرد ، یعنی شرک
تمام ملک و ملکوت خداوند مقدس و ارزشمند هست
چسبیدن به یک نقطه ، به یک سرزمین ، به یک ایده ، به یک شخص و به هر عاملی جز توحید ، نتیجه اش زجر و بدبختی و بی ایمانی و زشتی میشه.
شخص خودم که همیشه تنبلی و بی ایمانی و ترس و مظلوم بودن رو سرلوحه کار خودم داشتم
به من یاد داده شده بود که فلان امام مظلوم بوده و ما هم پیرو همان امام مظلوم هستیم
و زجر و کمبود و فقر و سختی ، عین عبادت و بندگی واقعی خداست!!!
همان طور که امامان ما همیشه در زندان و سختی و جنگ بودند ، ما هم ادامه دهنده و پیرو همون مکتب هستیم!!!
عوضش در اون جهان اجر و پاداش اون رو دریافت خواهیم کرد.
خرافاتی که باعث عدم تجربه خوشبختی و لذت نسل ها و نسل ها شد…
به جای تغییر خودم ، به جای بهبود خوم ، به جای کنار گذاشتن ترس و بی ایمانی ، به دنبال مظلوم نمایی و برانگیخته کردن احساسات خداوند بودم!
به جای اینکه روی خدا حساب باز کنم ، روی پدر و مادر و ارثیه و تغییر حکومت و تغییر قوانین مملکتی حساب باز کرده بودم و همیشه بی ایمانی و ترس خودم رو پشت موضوعاتی مثل شرایط و تورم و اوضاع بد اقتصادی و سخت بودن زندگی ، مخفی می کردم.
همیشه خوشبختی و ثروت و پول و زندگی راحت رو سهم یک عده خاصی می دونستم که در گذشته به این عده بسیار کم این ثروت ها داده شده و دیگه قرار نیست کسی ثروتمند بشه.!!
با این حجم از باورهای غلط ، به هیچ عنوان هیچ درکی از قدرت های درونی خودم و توانایی های الهی خودم نداشتم .
این آگاهی های الهی و ندای الهی درونم ، مجالی برای رشد کردن پیدا نکرد
تا رسیدم به سال 99 و آشنایی با شما
دقیقا در اون زمان در حال نوش جان کردن چک و لگدهای محکم بودم!
و حتی بعد از آشنایی با شما و درک ناقص از آموزشهای شما باز هم این ضربات سنگین بر وجودم ادامه داشت
تا رفته رفته با ادامه دادن مسیر و نفوذ اصل و اساس آموزشهای شما در وجودم ، شرایط کم کم تغییرکرد.
مثل آبی که زمان می بره تا وارد چوب بشه
دلیل این زمان بر بودن هم به عمیق و ریشه باورهای غلط من مربوط بود .
و اینکه رفته رفته با بالاتر رفتن مدارم و درک صحیح تر متوجه شدم که ،
خداوند همون خداوند زمان موسی و ابراهیم و محمد و سلیمان هست
خداوند همون خداوند قبلیِ
من هستم که دارم تغییر می کنم و به اندازه ای که من تغییر میکنم رفتار و تاثیر خداوند در زندگی من تغییر میکنه
استاد خدا می دونه چقدر به این فایل نیاز داشتم و دارم
هر روز باید تکرار کنم که روند کلی خداوند ، حمایت از شجاعان هست
این جریان ، این خداوند حامی کسانی هست که فقط روی قدرت بی نهایت او حساب می کنند و به این شکل تمام رفتارها و حرکت ها و اعمال خودشون رو تنظیم می کنند.
درک قدرتمند بودن ما و استفاده صحیح از قدرت ذهنی و هم جهت شدن با این جریان هست که می تونه ما رو به خواسته هامون برسونه
و رسیدن به خواسته ها یعنی بهبود جهان
و خداوند حامی کسانی است که در مسیر بهبود حرکت می کنند
الهی شکرت
مجددا از سخاوت و لطف شما استاد عزیز بی نهایت سپاسگزارم
و از خدای مهربان برای حضورم در این عصر و این زمانه و حضور در مدار شما استاد عزیز و سیراب شدن با این اصول و قوانین مهم سپاسگزارم
و از خداوند مهربان ، تعهد و ایمان و قدرت و جدیت و باور بیشتر روی برای درک و عمل کردن بهتر این اصول در زندگی رو ، هم برای خودم و برای همه دوستانم ، طلب می کنم.
شاد و موفق و ثروتمند باشید
خدانگهدار
سلام به استاد عزیز و همه دوستان خوبم
خداروشکر که این فایل جدیدو خدا منو به سمتش برد و دیدم
شکر که این همه آگاهی توی این فایل بود
ما معمولا خدارو یک موجودی میبینیم که اون بالا نشسته و به زندگی ما نگاه میکنه ما هم با باور های غلطی که از جانعه و خانواده بهمون رسیده توقع داریم با احساس گناهی که به خدمون میدیم با گریه و التماس چیزی رو از خدا دریافت کنیم
در صورتی که اگر خدارو سیستمی در نظر بگیریم و باید بدونیم همه اتفاقات با افکار و باور های ما رقم میخوره و با احساس خوب خداوند کمک میکنه به ما که در مسیر خواسته هامون قرار بگیریم
خداوند یک سیستم در جهانه خداوند منبع خداوند نوره که نگاه کلی به جهان داره و هر روز جهان رو با توجه به قوانین بهبود میبخشه و ما وضیفمون در این سیستم عمل به قوانین و یهبود بخشیدن باور هامونه
خداوند به ما بدی نمیکنه بلکه ما خدمون با باور هامون با احساس و فرکانسمون در هر لحظه به خودمون بدی یا خوبی میکنیم وسیستم فقط به باور های ما انرژی میبخشه اگر باور های بد و احساس بدی رو تجربه میکنیم از جنس اون احساس بد با انرژی بدتر و قدرت بیشتر وارد زندگیمون میکنیم و اگر احساس و باور های خوبی در هر لحظه داشته باشیم احساس بهتر رو با قدرت بیشتر در زندگیمون برای خودمون پیش میفرستیم
ما اگر با توجه به نشانه هایی که خداوند در جهان به سمت ما میفرسته قوانینو درک کنیم خداوند دیگر اون اتفاق در زندگیه ما تکرار نمیکنه و ما با همون نشانه اولیه بیدار میشیم و در مسیر قرار میگیریم
ولی اگر با نشانه های اولیه بیدار نشیم خداوند هر سری نشانه هارو با توجه به فرکانس و باور های خودمون با اتفاقات تکرار شونده تکرار میکند تا بلاخره از اون لوپ تکرار خودمون رو آزاد کنیم
و اگر با این نشانه ها باز هم بیدار نشدیم و در مسیر درست قرار نگرفتیم با توجه به قوانین از سیستم حذف میشیم در واقع خودمون باعث حذف خودمون با افکار و باور ها میشویم
جواب سوال استاد در رابطه با اتفاقی که باعث بیداری ما شد
سرطان مادرم که پارسال درگیرش شدن یک اتفاق بزرگ یک بیگ بنگ واقعی و تلنگر بزرگ ولی بسیار تأثیرگذار در زندگی هم من و هم پدر مادرم شد که باعث شد روش زندگیمونو سعی کنیم تغییر بدیم این اتفاق به ظاهر بد زندگی منو یک پاکسازی جالبی کرد از باورهام گرفته تا رابطه عاطفیم و دقیقا مثل طوفانی که استاد مثال زدن من هم تصمیم بر ساخت دوباره خانه خودم در درونم شدم ولی این بار محکمتر این اتفاق باعث شد من در باره قوانین فکر کنم و توی این مسیر قرار بگیرم و من بعد از اون اتفاق خدارو هر روز شکر میکنم که باعث قویتر شدن شخصیت هم من و هم مادر پدرم شد
و شاید وقطعا خدا بار ها نشانه های مختلف به سمت ما فرستاده بود ولی ما خودمونو به خواب زدیم و این بار شدید تر به ما درس داد ولی خداروشکر میکنم این نشانه رو در این مرحله دریافت کردیم و شدیدتر نشد خداروشکر میکنم که هر روز دارم سعی میکنم بیشتر قوانینو درک کنم و آگاهیم بالاتر بره خداروشکر میکنم کاملا درونم آروم شده و مطمئنم با حفظ احساس خوب خدا به سمتم میاد و تمام کار ها برام انجام میشه خداروشکر که خداوند منو بیدار کرد خداروشکر هر روز بیدارتر میشم
ممنونم از استاد که انقدر آگاهی های بزرگی در اختیارمون قرار میدن شکر که در این مسیر با این سایت و آدم های فوقالعاده آشنا شدم خداروشکر که همه چیز هر روز داره بهتر میشه
بهنام خدایی که رب العالمین است
سلام خدمت استاد و خانوم شایسته و دوستانم.
اول ازهمه خیلی خوشحال شدم و سپاسگزارم از خداوند بابت این که شما در سلامت و آرامش کامل هستید استاد عزیز.
تو تمام این موضوعات من یا الان مشکل دارم یا قبلا داشتم و کمتر شده الان
و همه اینا هم بابت ورودی های من از خانواده و جامعه بوده
تقریبا اکثر ما 99 درصد باور هامون اشتباه ساخته شده .
موضوع اول این که من هرچقدر ضعیف تر و بدبخت تر باشم خدا بیشتر دلش میسوزه میگه این بنده من چقدر داره اذیت میشه چقدر دارن بهش ظلم میکنن بقیه ، انقد فیقره و نون نداره بخوره و همیشه مریضه گناه داره قربونش برم بزار من بهش کمک کنم این داره اشتباه میره من بیام بهش نعمت بدم
مثلا این ماهی میخاد ولی داره میره طرف بیابون بزار من ماهی رو بیارم تو بیابون خیلی زجر داره میکشه.
درصورتی که اگه مسیر اشتباه رو برم با قدرت کمک میکنه تا نابودی برم
اگه مسیر درست رو برم با قدرت کمک میکنه تا بینهایت نعمت و خوشبختی برم .اینو اگه درک کنیم هرگز نمیخوایم ضعیف و بیچاره و بدبخت باشیم هرگز.
و موضوع بعدی اینه که اول باید سختی بکشم تابعدش لایق رسیدن به نعمت ها بشوم
اینو که از بچگی من بارها شنیده بودم و میگفتن که کسی اگه داره تو این دنیا سختی میکشه پدرش در میاد چه مریضه چه فقیره این بلا هارو خدا داره سرش میاره تا طرف قشنگ گناهانش بخشیده بشه و اون دنیا بره به بهشت .
یعنی میگفتن خدا تورو دوست داره، تو مسیر اشتباه رو رفتی میخاد اون دنیا ببرت به بهشت بخاطر همین الان فقط و مریضی و بدبختی و بیچارگی رو سرت میاره تا لحظه مرگ تا پاک بشی و لایق بشی و اگه هنوزم پاک نشده باشه گناهانت با فشار قبر پاکت میکنه تازه اگه بازم پاک نشی میبرتت جهنم یه مدتی باشی بعدش میبرتت به بهشت
اینارو دیگه من میلیون ها با شنیده بودم و ناخودآگاه دوس داشتم بلا سرم بیاد تا گناهانم بخشیده بشه تا لایق بهشت بشم
یا بدبختی بکشم انقد که خدا بگه این بنده من دیگه پاک شد دیگه لایق نعمت ها شد حالا وقتشه که به نعمت برسه
درصورتی که قانون اینه که ما در هر لحظه داریم لحظه بعد رو خلق میکنیم
و دلیل زجر و بدبختی ها از خود ماست
درصورتی که تو قرآن میگه هر شری به شما میرسه از خودتونه هااا ولی اصلا ما قرآن رو اصلا نگاهم نمیکردیم میگفتیم این آدمایی که این حرفارو میزنن رفتن خوندن تحقیق کردم و اونا به ما میگن و اونا فقط میفهمن تفسیر قرآن رو.
درصورتی که 99 درصد حرفاشون با قرآن در تضاد بود .
واقعا چقدر درگمراهی بودم من
ولی وقتی خداوند هدایتم کرد و هرروز از استاد اینو میشنوم که من خالق زندگیم هستم خداراشکر الان خیلی بهتر شده این باور هام .
و دقیقا از وقتی اوضاع بهتر شد که من بیدار شدم وگرنه اون مسیر قبلی که اگه تا آخر عمرم ادامه میدادم هی بد بخت تر میشدم و خداروشکر که سعی میکنم هرروز بگممن خالق زندگیم هستم و اصلا مث مادر نیست خدا که احساسی عمل کنه و بگه تو ضعیفی بدبختی بیا من هواتو داشته باشم نه هی بلا های بیشتر درد های بیشتر وارد زندگیم میکنه تا بیدار شم یا نابود بشم.
و وقتی این باور رو داریم همیشه ضعیف هستیم همیشه دوس داریم هر جایی ضعیف ترین باشیم تو خانواده و جامعهو…
و هی کتک خورمون ملس میشه تا جایی که به نابودی برسیم.
موضوع بعدی اینه که این باور رو خیلیا دارن و منم وداشتم و دارم ولی کمتر شده
اینه که برای رسیدن به یک نعمتی اول باید سختی بکشی شکست بخوری و هیچ راهی دیگه نیست
وچقدر این آگاهی رو الآن قلبم دریافت کرد از استاد
که اون شکست ها بخاطر این بوده که قانون رو نمیدونستیم و چون بعد شکست میایم خودمونو درست میکنیم فکر میکنیم و نتیجه عوض میشه فکر میکنیم شکست تاثیر گذار بوده.
ولی نه بیدار شدن من تاثیر گذار بوده که باعث شده من فکرم شخصیم و عملکردم رو تغییر بدم و نتیجه تغییر کرده
ولی من میتونستم قبل این که اون چک رو بخورم بشینم باور و فرکانس و شخصیتم رو درست کنم تا مسیر هی بهتر و بهتر بشه
تو این من یک مثال دارم از خودم من تو کسب و کار هر بار که یک چک میخورم میگم اهاا ببین مهدی تو این جا اشتباه عمل کردی پس باید درستش کنی
مثلا تو کارم من خجالت میکشیدم کسی که سؤ استفاده میکنه ازم به اسم رفاقت ،حذفش کنم و قطع کنم رابطه با اون فرد نامناسب و هی ضعیف بودم .من وقتی بیدار شدم که طرف ازم یه چیز گرفت و پولشو نداد و تازه ناراحت شد وقتی من درخواست پول کردم و با کنایه حرف زد و من اونوقت بیدار شدم که آره مهدی تو ضعیف بودی و تا وقتی بیدار نشی هی ضربه های محکم تری میخوری .و من اونوقت اونو حذفش کردم
و اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی من 100 برابر شد بعد اون موضوع و همش آدم های فوق العاده تری هرروز به سمت من هدایت میشن.
خب حالا آیا دلیل این که آدم هایی بهتری هدایت میشن به سمت من بخاطر اون چک و لگدی هست خوردم ؟
خب نه معلومه که نه من اگه 10 سال دیگه هم بیدار نمیشدم و باج میدادم به اسم رفاقت به طرف اوضاع تغییر نمیکرد و من هرروز ضربه های محکم تری میخوردم دلیل تغییر شرایط و آدم های اطراف من بیدار شدن من بود
حالا اگه من زرنگ بودم تو این موضوع و به قول استاد کتک خورم ملس نبود
میومدم قبل ازین که چک و لگد رو بخورم میگفتم من چه باور و شخصیت و احساس لیاقت و توحیدی در خودم بسازم که از همین اول فقط آدم های فوقالعاده وارد زندگیم بشن و من فکر میکردم و عمل میکردم اگه من اینکارو میکردم هیچوقت چک نمیخوردم و از همون اول هدایتمیشدم به آدم های بهتر و بهتر و بهتر. پس میشه بدون شکست تو روابط تو کار و هرچیزی به موفقیت رسید اگه همون اول قبل چک و لگد فکر کنیم و بیدار بشیم .
و این باور که بدون زجر و سختی میشه موفق شد و خدا هیچ بلایی سر ما نمیاره ما بخاطر افکار خودمون بلا سرمون میاد و صد درصد زندگی ما داره با فرکانس های ما خلق میشه و اوضاع میتونه با بهتر شدن من هی بهتر و بهتر بشه فقط، یک شیب به سمت بالا باشه همیشه باعث میشه که دیگه نخایم ضعیف باشیم و بدبخت باشیم و شکست بخوریم تا خدا دلش برای ما بسوزه یا لایق موفقیت و نعمت بشیم .
موضوع بعدی استادگفتن خیلیا خودشونو میندازن تویک بدبختی تا مجبور بشن حرکت کنن.
دقیقا برادر من این حرف رو بهم زد .از نظر مالی ضعیف بود گفت من تا وقتی مجرد هستم کاری نمیکنم باید برم ازدواج کنم و خودمو بندازم تو قسط های وام ازدواج و مسئولیت زندگی تا مجبور باشم حرکت کنم بخاطر اون مسئولیت و قسط ها ، اون این کارو کرد و اتفاقی که افتاد
اینجوری شد که خودشو از چاله در آورد ولی انداخت توچاه
که الان وضعیتش از قبل هم خیلی بدتره .
خب من این مثال رو دیدم به چشم
پس به خودم میگم آقا چرا باید له بشم تا حرکت کنم هااا
همین الآن کع اوضاع خوبه یا بدتر نشده بیام از درون خودمو درست کنم و حرکت کنم تا اوضاع هرروز بهتر و لذت بخش تر بشه
حتما باید اوضاع به له شدن برسه تا حرکت کنم یا مسیر درست رو برم ؟
معلومه که نه اوضاع میتونه از همین جایی که هستم میتونه هرروز بهتر از دیروز و هرسال بهتر از پارسال بشه .
کل این فایل این اگاهایی رو به من داد
1 : فکر نکن ضعیف باشی خدا دلش میسوزه مث مادر نه ضعیف باشی خدا تا قعر جهنم میبرتت پایین. ولی اگه تغییر کنی قوی باشی به قانون عمل کنی باقدرت میبرتت به ثروت و نعمت و سلامتی و بهشت در دنیا و اخرت.
2: فکر نکن برای لایق شدن برای نعمت ها باید زجر بکشی و بدبختی بکشی نه تو همینجوری لایق هستی اگه نعمت هارو دریافت نکردی بخاطرباور های خودته.
3:برای موفقیت نیاز نیست شکست بخوریم .
اون شکست ها بخاطر بی ایمانی و باور های اشتباه ماست نه داین که قانونش این باشه برای موفقیت باید شکست بخوری.
همیشه حالت خوبش اینه که قبل ازین که چک لگد رو بخوریم بیدار بشیم و خودمون درست کنیم و حرکت کنیم در مسیر درست و وقتی اینجوری باشیم بدون شکست به خواسته هامون میرسیم
خیلی راحت با لذت
وقتی خدا آروم میزنه رو شونمون و میگه بیدار شو اون بفهمیم خودمونو تغییر بدیم تا اوضاع هی بهتر وبهتر بشه
نه این که تو کسب و کار یا رابطه یا سلامتی هی بیدار نشم تا وقتی که تا قعر جهنم و بدبختی و سختی برم پایین بعد بیدار شم و تازه اونوقت بگم آره دلیل موفقیت من این شکست ها و زجر و بدبختیه و این باور باعث میشه کل زندگی من برای رسیدن به هر چیزی قبلش رنج و بدبختی و شکست رو تجربه کنم
یا بیخیال خواسته هام بشم کلا بگم نخواستیم بابا.
نه همون اول اگه بیدار شم تو روابط هرروز روابط قشنگ تر و بهتری خواهم داشت بدون سختی و شکست .
تو کسب و کار هرروز همه چیز عالی تر میشه با لذت و راحتی بدون زجر و بدبختی.
خدایا شکرت بابت این آگاهی ها
سپاسگذارم ازتون که این فایل فوق العاده رو اماده کردین استاد عزیزم، عاشقتونم.
امیدوارم هرروز سعی کنم به این آگاهی ها بهتر عمل کنم و نتایج رو با لذت براتون بنویسم.
در پناه رب العالمین شاد و ثروتمند وسلامت باشید .
سلام بر استاد زیبایی ها و خانم شایسته عزیز
و سلام به یکایک دوستان عزیز و هم فرکانسی در این دورهمی اللهی…
روزی که خبر طوفان اومد و بنده مطلع شدم، همسر عزیزم بهم گفت خوب برا استاد و مریم چه اتفاقی خواهد افتاد و بلافاصله گفتم این دو عزیز که در شمال فلوریدان و خونه تمپا رو خیلی وقته فروختن(اون واحد تو برج مرکز شهر) و الان استاد در آر وی هستند و مریم جان نیز در پارادایس که هر دو در شمال فلوریدان و طوفان به اونجا اصلا نمیرسه و هر دوی عزیزان در امان هستند و این رو در حالی گفتم که کاملا ناخودآگاه بود و من اصلا اخبار گوش نمیدم و اصلا نمیدونستم طوفان دقیقا قراره به کجا برخورد کنه؟! باور کنید کاملا این صحبت ها در یک لحظه به همسرم گفته شد و بعد که فکر کردم چرا ایییینقدر مطمئن بودم که استاد و مریم جان درامان هستند به خودم گفتم: این دو عزیز اونقدر از نظر توکل و ایمان و باور قوی هستند که خداوند از قبل ایشان رو جابجا کرده و در امان دارتشون….
الان میفهمم و به خودم میگم خوب بهروز جان شما که اینقدر میتونی درک کنی توکل و ایمان و باور در دو نفر اونور جهان چه ها میکند بیا همین توکل و ایمان و حتی بیشترشو در خودت ایجاد کن و ببین برای تو چه میکنه؟!
یعنی فهم این موضوع که ایمان دو نفر اونور دنیا چه ها میکند خوشحال ترت میکنه تا اینکه همون توکل و ایمان رو در خودت بسازی و نتایج اعجاب برانگیز بگیری؟!
اگه فهم این موضوع خوشحال ترت میکنه یعنی نمیدونی که میتونی همین ایمان رو در خودت بسازی و نتایجی بسا بزرگ تر هم بگیری؟یا شایدم خودتو لایق نمیدونی؟یا شایدم قدرت رو در دستات خدا نمیبینی و متکی بغیر هستی؟!
بله عامل تمامی اتفاقات خیر انسان توحید هست و تمامی اتفاقات نادلخواه بخاطر ریشه ای از ریشه های شرک هست…
صبح در ستاره قطبی نوشتم خدایا امروز هدایتم کن به درک بهتری از قانون و چند لحظه بعد همسرم گفتن بیا فایلی که میخواستی رو استاد پخش کردن و نادیده فهمیدم دقیقا این فایل جواب درخواست منه…اللهی شکرت و صد هزار مرتبه شکرت….
من معدنکارم و کارم و از صفر از سن 20 سالگی شروع کردم و از همون اول رو پای خودم و با توکل برا خودم معدن ثبت میکردم و میبردمشون جلو…
این جمله ( کتک خور ملس) از استاد رو با تمام گوشت و پوست و استخوانم درک میکنم اما تا زمانیکه عملت فرق نکنه جوابی نخواهی گرفت!!!
من معادنی که خدا بهم با دست خالی الهام میکرد رو ثبت میکردم و میرفتم سراغ بنده هاش که مشارکتی ببریم جلو و من یه روز ثروتمند خواهم شد در تمامی این معادن یا معدن باطل شد یا از اون معدن و اون شراکت با زجر فراوان یه چندرقازی گیرم کرد و خارج شدم و الان بعد از چک و لگد های فراوون بخاطر کتک خور بسییییار فوق العاده ملسم شراکت ها رو گذاشتم کنار در سال 1400 و درست بعد از 2 الی 3 روز پس از کنار گذاشتن قلبی و عملی اون شراکت ها خداوند معدنی بهم الهام کرد که بعد ثبتش روی پای خودم و نه مشارکت کردن اون معدن رو با 150 برابر ارزش افزوده فقط در عرض 2 ماه فروختم و اولین نتایج مالی بزرگ وارد زندگیم شد…
بعد اون دیگه پرونده مشارکت ها رو برا همیشه تو ذهنم بستم و یه لول بزرگ پیشرفت کردم و الان یه معدن دیگه بهم داده الله کریم و رسوندمش روی پای خودم به بهره برداری.
الان با شرایط کنونی ام نمیتونم اون معدن رو راه اندازی کنم چون پولشو ندارم و نه میخوام مشارکت کنم و نه وام میگیرم و نه میخوام سهامشو بدم به دوستان، چون خودش باز مشارکت میشه و از خدای مهربان درخواست کمک کردم که هدایتم کنه به سمت یه مشتری خوب برا فروش معدن به قیمت عالی!
یا اینکه یه جوری این معدن راه اندازی بشه و ازش سود کسب کنم و اینم بگم معدن من از لحاظ دو عنصر خیلی تاپ هست و در یکی از عناصر تو ایران اوله و تو دومی تو ایران دوم یا سوم هست.
از زمان درخواستم برا معدن و فروش یا راه اندازیش چندین و چند مشتری ایرانی و هندی و چینی برا معدن تماس گرفتند و فی الفور به درخواست من پاسخ داده شد اما در مرحله دریافت یکی پس از دیگری بلانتیجه موند و الان حیرون شدم که چرا جواب نمیگیرم؟!!!
ومن از چندی پیش الهامی بهم گفت که بهروز روی توحید کار کن!!!
جالبه من میبینم چطور خداوند به درخواست های من پاسخ میده ولی از لحظه ای که اولین مشتری تماس گرفت من بجای اینکه بیام بیشتر روی مسیری که منو به اون مشتری رسوند حساب باز کنم و از خدا حساب ببرم و بقول استاد در دوره دوازده قدم مقدس در مقابل خداوند خاشع باشم میام و روی اون بنده حساب باز میکنم و خوشحااال که کارم گرفت!!!
یعنی اونقدر این چرخه و این روند و این الگوی تکراری در من اتفاق افتاده و چک و لگداشو خوردم و کتک خور ملسم بیداد کرده که با تمامی وجودم درک کردم که این باور شرک آمیز هست که در لحظه 99 کارمو خراب میکنه!
از کجا معلومه من روی بنده خدا حساب باز میکنم؟!
1- از اینکه بسیار خوشحال و هیجان زده میشم بعد تماس مشتری،خوب باید بپرسم از خودم چرا هیجان زده شدی؟!اگر باور داری که خودت خالق شرایطت هستی و خداوند پاسخ میده و سریع الاجاب هست این حد از تعجب و هیجان برا چیه؟!
2- میام با ذوق و شوق فراوون مکالمه خودمو و مشتری رو بند بند برا همسرم تشریح میکنم و قشششنگ معلومه چقدر روی اون آدم حساب باز کردم و بعد چند وقت افسردگی میاد سراغم که کو پس چی شد از معامله؟!!!
3- در تمامی تجسماتم میام اون مشتری و معامله رو تجسم میکنم و تماس میگیرم و پیگیری میکنم و قشششنگ معلوم میشه چقدر روی اون مشتری و نه خدای اون مشتری حساب باز کردم و در تمامی موارد اون مشتری فرار میکنه!
و مواردی دیگه که فکر کنم شما که قانون رو میدونید درک میکنید که چطوری با شرکم چک و لگد های جهان رو میبارونم روی سرم!
بارها شده میام و باورهایی که معادنم رو شکل میداد رو بررسی میکردم:
– اگر توحید نبود چطوری با دست خالی خداوند به منی که در طول عمرم هیچ وام و قرضی نگرفتم این همه معادن عالی داد؟!
– اگر بخاطر توحید و توکل نبود چطوری برا منی که هیییچ ایده ای برای معدن نداشتم و پولی هم نداشتم خداوند هدایتم میکرد به ایده های ساده و معادن غنی که اصلا هزینه چندانی هم نداشت؟!
– اگر بخاطر باور فراوانی نبود چطوری در کشوری که حتی حیاط خونه شمایی که داری این کامنت رو در ایران میخونی هم تو کاداستر معادن ثبت معدنی شده و جایی برای ثبت یه محدوده بعنوان محدوده معدنی نیست خدا بهم محدوده ای داده که نتنها ثبت نیست بلکه یه معدن عالی و در کشور جزو بهترین هاست عنایت نموده؟!
– اگر بخاطر باور لیاقت نیست چطوری این معدن در اوج سادگی و بدون سرمایه اولیه و به آسانی ثبت و به مرحله بهره برداری رسید؟!
خیلی باورام درست بود که اینگونه هر سال توفیق بعد سال دیگه در زندگی مالی من حاصل شد اما اینکه چرا موقع فروش و یا معامله همه چیز بهم میریزه نشان از مخفی بودن بیش از حد شرک در دلم داره که باید خییییلی دقیق تر روش کار کنم!!!
اما از دیشب که باز شروع کردم روی فایل های توحیدی کار میکنم و امروزم این فایل در کتگوری توحیدی آمد بیشتر بهم گفته شد که بهروز عزیز و ارزشمند بیشتر روی توحید کار کن و این پاشنه آشیل رو بهبود بده که تو بنده لایق خدایی و این چک و لگد ها همه رو خودت بوجود آوردی!
اینم بگم الان از خوشحالی در حال سیر و سلوک در اسمان هفتم هستم چون قانون اینه که از هر لحظه ای که عیب کار رو فهمیدی و افکار و فرکانس ها و باورها و به تبع اون عملتو عوض کردی از همون لحظه نتایج هم عوض میشه و این اوج عدالت خداوند بزرگ هست….اللهی هزاران مرتبه شکرت!
تمرین اول:
هرررر اتفاق و شرایطی در زندگیم بوجود میاد نتیجه بازخورد جهان و خدا به افکار خودمه پس نه ترس و غمی دارم و نه هیجان و تعجبی چون خودم عامل هستم.
تمرین دوم:
مثل اینکه سلامتی و حال خوب و اندام بسیار تراشیده من و همسرم و روابط عالی در اوج توحید در عمل و احساس غالبا خوبمون برام عادی و طبیعی هست به همون میزانم ثروت و نعمت طبیعی هست و نه عجله دارم و نه هیجان و تعجب!
تمرین سوم:
اگر توحید در عمل اینهمه نتیجه ایجاد کرده بیام و وقتی یه مشتری خلق میشه بجای حساب باز کردن روی اون مشتری روی روندی که اون مشتری رو خلق کرده و خدای من و قانونش کار کنم و بیشتر موحدتر بشم کار کنم و نتایج در عمل بوجود بیاد نه اینکه نصف و نیمه ابتر بمونه!
تمرین چهارم:
تا زمانیکه یک موفقیت حاصل نشده ازش چیزی به احدو الناسی نگم حتی همسرم چون این ارتباط بین من و خداست و وقتی داری برا بقیه میگی انگار میخوای احساس ارزشمندی کنی و بگی دیدی نتیجه گرفتم و روی اون شرایط و اون مشتری و اون معامله حساب باز کردی و این باعث میشه از مسیر توحیدی دور بشی و اینم هست که یه کم استرس میاد سراغت که اگه اینبارم نشه چی میشه و این استرس 100 درصد کارشو میکنه و مجدد اون چک و لگدا رو خواهی خورد.پس افکارت متوجه خودت باشه و روی خودت کار کن و به دیگران نگو و بگذار جهان موفقت کنه و بعد اگر کسی چیزی پرسید براش بگو.
حالا بیام و چند منطق عالی از باورها و توحید عملی دیگه هم بگم که برا ذهنم منطقی تر بشه چقدر همه چیز در این جهان بر پایه سادگی هست اگر باور داشته باشیم:
– خوب به مدد قانون سلامتی و دوره ارزشمند سلامتی اندام و سلامتی من و همسرم خوب بود اما به عالی تبدیل شد و پر انرژی و سرحال و سرزنده هستیم این در حالیه که مشکل خاصی نداشتیم و من 34 سالمه و همسرم 23 سالشونه.در واقع تو مسله سلامتی هنوز چک و لگدی نبود که وارد دوره شدیم و الحمدالله از خوب به عالی تبدیل شدیم.
– در بحث روابط هیییچ گونه وابستگی و اینکه کسی مسئول حال خوب دیگری هست در رابطه نداریم و زمان های تنهایی هم داریم و گاهی من برا کار معدن باید برم شهری دیگر و باوجود اینکه در مشهد کسی رو نداریم و بچه هم ندارم چندین و چند روز همسرم تنها در منزل هست و من در شهری دیگر و نه غمی داریم و نه ترسی…
در زمان هایی که فردی از ما مریض شود که بندرت این اتفاق اتفاده و در طول 34 سال عمرم کمتر از 3 بار مراجعه به دکتر داشتم قانون بر این است که هیچ توجهی به فرد مریض نشده و خودش مسئول بهبود خودش هست و با شدت به این قانون هر دوی ما پایبند هستیم.
و در واقع توحید در عمل در رابطه ما بسیار موج میزند و نتیجه آن یک زندگی سرشار و بینهایت عالی شده و تشنج و ناراحتی در طول روز واقعا زیر 2 دقیقه هست…هزار الحمدالله بخاطر این قوانین عالی جهان.
کاملا برای من واضح و روشن هست وقتی اینگونه توحید عملی در تک تک شرایط زندگی عمل گردد و قدرت را و حال خوب را فقط در خدا ببینیم و خودش الباقی امور را مدیریت میکند پس نیازی نیست کار خاصی انجام دهیم نیاز هست توکل بر خدا باشد و از او درخواست نماییم و باورهای خوب مطالق با درخواست بسازیم و شرایط و موقعیت ها که ایجاد شد نگاهی به علت وقوع شرایط انداخته و روی علت بیشتر کار کنیم نه روی معلول…
علت یک معامله خوب و جذب مشتری خوب و عالی توحید در عمل و تکیه بر خداوند هست نه اون مشتری و اون مشتری معلول هست نه چیزی دیگر!!!
در بحث رابطه علت بوجود آمدن اون رابطه عالی و جذب اون همسر عالی تکیه بر خدا و بهبود رابطه با خدا بوده نه اون فرد و اون رابطه!!!
در بحث سلامتی علت وقوع اون سلامتی تکیه بر خدا و برخورد صحیح با بدن و دادن ورودی خوب به بدن بوده نه چیزی دیگر…
پس به قول خدا در سوره اشراح چون از مهمی فائق آمدیم به مهمی دیگر بپردازیم و همیشه بسوی خدا و اون مسیری که مارو به اون توفیق رسونده نظر کنیم و نه چیزی دیگر…
در انتها سپاسگزار رب الارباب هستم بخاطر مهربانی و قدرت و قوانینش و سپاسگزار استاد زیبایی ها هستم و دست بوس ایشان بخاطر توحید و توکل ایشان و به سبب اون این فایل های زندگی ساز
به خدا قسم که این فایلها دیوانه کننده است،این فایلهایی که فقط از طرف الله است برای هدایت بنده اش،یعنی آدم دلش میخواد جامه بدره و بزنه به کوه و دشت و بیابون
خداوند احساساتی عمل نمکنه و اگر اوضاع بهتر شد بعد از اون مصیبت،بخاطر توحیدی عمل کردن خودمه و بخاطر ول کردن شرکی هست که در وجودمه و بخاطر ول کردن اون توقعاتی هست که از بقیه دارم،از زنم از بچم از پدر و مادرم از همسایه ام از خانواده ام از همکارم از مردم از شرایط از دولت و نه بخاطر دلسوزی و گریه ام به خدا
خیلی جای کار دارم خیلی،اصلا یه چیزایی باور نکردنی هست،من فکر میکردم اینکه کردیت رو بدم به مثلا چک و وام این شرکه تازه میشنوم که من دارم کردیت رو میدم به شکستهام،به ورشکستگیهام به گریه کردنها و بدبختیهایی که کشیدم و فکر میکنم اونا باعث شدن که من رشد کنم و به خودم بیام،چقدر من پرتم و چقدر هر بار میفهمم که من هیچی نمیفهمم،الله اکبر
در برابر الله یک غبار هم من نیستم،کدوم عقل کدوم فهم و کدوم دانش و…هیچم در برابر الله
تازه دارم میفهمم که اگر دری باز شد نه بخاطر دلسوزی خدا بوده بلکه بخاطر ایمان و حرکته من بوده،یعنی من به سمت خدا حرکت کردم تا هدایت شدم،من باورش کردم من توکل کردم من عمل کردم به اون الهام و شد،چقدر ما باید کتک بخوریم اصلا چرا باید کتک بخوریم،چرا از همون اول نباید با یه اشاره متوجه بشیم و شخصیتمون رو درست کنیم…به الله قسم درک این آگاهی ها هم خودش تکامل میخواد،با عمل کردن تکامل انجام میشه نه با حرف زدن و ادعا کردن و من من کردن،با خودمم
اونجایی که دری باز شد فقط بخاطر ایمان بود و اگر دری بسته هست بخاطر شرک خودمه،توکل کن و در رو بشکن و مقاومتهای ذهنت رو بشکن مثل ابراهیم که بت های وجودش رو شکست و بعد به ایمانی رسید که رفت بتخانه و بتها رو نابود کرد
به همه باج میدیم و از همه میترسیم و حتی رسیدن به یک موفقیت رو از ورشکستگی و اون ضربه ها میدونیم و بخاطر همینه که رشد نمیکینم
و الان یاد گرفتم که اگر موفقیتی بوجود اومده بخاطر اون شکسته نبوده بخاطر ایمانی بوده که از دل کندن از بقیه و وابسته نبودن و حرکت کردن و توکل به الله بوده،یعنی هر خیری که هست از توکله و نه از اون پس کله ای هایی که خوردم و کردیت رو باید به خداوند و به توکل کردن و حرکت کردن در مسیر الهامت بدم و نه به چرت و پرتهایی که بقیه و جامعه میگن
محتاج هر خیری هستم از طرف الله و تسلیم سرورم و مولایم هستم و ازش میخوام منو به راه راست هدایت کنه و منو ببخشه و هدایتم کنه به راه راست و راه کسانی که به آنان نعمت داده و نه گمراهان….
هزاران بار شکر الله رو میگم و بسیار سپاسگذارم از استاد عزیزم بابت این فایل توحیدی
خدایا شکرت
سلام به برادر توحیدی عزیزم
خیلی زیبا نوشتی و من با خوندن کامنتت اشک ریخت.
(در برابر الله یک غبار هم من نیستم،کدوم عقل کدوم فهم و کدوم دانش و…هیچم در برابر الله)
واقعا من هیچم هیچ هیچ…
چرا این آدم که هیچ قدرتی ندارم اینقدر مشرکه؟
خدایا من تسلیمممم تسلیمممم محض تو..خدایا من به هر خیری که از طرف تو برسه محتاجم…
سپاسگزارم از کامنت ارزشمند تون.
شاد و موفق باشید
سلام به برادر توحیدی عزیزم
خیلی زیبا نوشتی و من با خوندن کامنتت اشک ریخت.
(در برابر الله یک غبار هم من نیستم،کدوم عقل کدوم فهم و کدوم دانش و…هیچم در برابر الله)
واقعا من هیچم هیچ هیچ…
چرا این آدم که هیچ قدرتی ندارم اینقدر مشرکه؟
خدایا من تسلیمممم تسلیمممم محض تو..خدایا من به هر خیری که از طرف تو برسه محتاجم…
سپاسگزارم از کامنت ارزشمند تون.
الهی که همه ما در مسیر درست و توحیدی باشیم وعمل کنیم. موحد باشیم.
موفق باشید
به نام خدای همیشه بخشنده و مهربان
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی مهربان و تمام دوستان حاضر در این جمع بهشتی!
یاد گرفتیم در مدت این سه سالی که عضو سایت هستیم که تضادها و ناخواسته ها باعث رشد و پیشرفت در هر زمینه ایی میشن و هر چند ظاهر قضیه بابه دلخواه ما نباشه ولی همیشه موهبت و نعمتی است که بعده تضاد یا ناخواسته می بینیم!
مثل همین طوفان هایی با سرعت360کیلومتر در ساعت که وقتی فکرش رو می کنم می بینیم که چقدر در مقابل قدرت خداوند عاجز و ناتوان هستیم!
موهبتت و نعمتی است از سمت خدا که باعث رشد و پیشرفت اون جامعه و مردم بشه و اگه مثل ما اون رو بلایای طبیعی ندونن و موهبتی بدونن که اومده تا یه سری تغییراتی رو در جای جای شهر بده این نگاه باعث میشه که خانه های محکمتر و سازه های قدرتمند تری رو بسازند و تمام نیروی علم و تکنولوژی رو بکار بگیرند تا بهبود بدن و با استحکام بالاتری درست کنند و این میشه که اون قدر پیشرفت و تکنولوژی رو در چنین کشوری می بینیم،چون درس گرفتن از ناخواسته ها و تلاش کردن که تا بهتر و کاراتر در مقابل این نعمت خداوند ایستادگی کنند و کشور رو زیباتر کنند!
ما تو شهر خودمون اون قدر از خونه های قدیمی با بافت های فرسوده داریم که تا صد سال هم اگه بمونن همون طوری موندن چون طوفان های این چنینی نیست و اغلب به همون حال رها شده اند و تا چندین سال هم همون طوری باقی میمونن و هیچ رشد و پیشرفتی هم نخواهد بود و نتیجه میشه همون روال همیشگی برای ساخت و سازها و موندن این خونه های قدیمی!
و نگاه اکثریت ما هم به این طوفان ها،اینه که خرابی به بار آورد در حالیکه این ناخواسته و تضاد اومده تا بهبود بده اون شرایط و امکانات رو و رشد بده!
و هر شغلی،هر خانه ای،هر روابطی،هر سازه ای،هر باوری که بنیانش محکم و اساسی هست اون دوام میاره و بقیه در اثر بالا و پایین های زندگی،به مرور از بین میرن یا همون طوری میمونن و رشدی ندارند!
در مورده اون باوری که بعضی از افراد دارند که هر چقدر بیشتر تو زندگی سختی بکشیم دل خدا بیشتر به رحم میاد و دیگه برامون معجزه میکنه،این باور رو هم از برداشت اشتباه این آیه و بقول استاد اون طوری که دلشون خواسته و بابه میلشون بوده ترجمه کردند که:
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا
یعنی پس (بدان که) با هر سختى آسانى است. آرى، با هر دشوارى آسانى است
چون این رو اکثرا شنیدیم و این طوری معنی کردند که بعد از هر سختی ،آسانی هست و مردم باور کردند که اگه سختی و مشکلات بیشتری بکشند باعث میشه که خداوند دلش به رحم بیاد و بگه که دیگه بسشه این همه سختی و بخواد که جبران کنه!
ولی کلا این معنی و تفسیر فرق داره و باور پذیر شده در بین مردم که خدا جبران میکنه و عوض اون سختی رو میده در حالیکه اون سختی و مشکل رو هم خودش بوجود آورده با کانون توجهش و گرنه خدا برای هیچ کس سختی و مشکلات نمیخواد!
یا این باور که هر چقدر تو این دنیا فقر و بدبختی و ذلت بکشند تو اون دنیا بهترین ها در اختیارشون هست و اینم یه باور بسیار مخربی هست که مردم رو در همون شرایط فعلی نگه میداره و جلوی رشد و پیشرفت خودشون رو می گیرند چون فکر می کنند اومدن به این دنیا تا زجر بکشند در حالیکه دلیل اومدن ما به این دنیا،کسب لذت و تجربه های بیشتر و بزرگ کردن خودمون در هر جنبه ای بود نه اینکه ضعیف باشیم و بخوایم خدا برامون احساس ترحم و دلسوزی کنه!
و چقدر در گفتگوهای روزانه ی مردم دیدیم که وقتی کسی در بهترین شرایط زندگی از هر لحاظ هست،چیزی که از عموم مردم و باور پذیرفته شده ی اونا میشنویم اینه که عیب نداره این جهان و عمرش محدوده و کمه بجاش اون دنیا اینا زجر میکشند و ما در بهشت برین خداوند هستیم،این جهان برای اینه که هر چقدر زجر بکشیم در عوض نزده خدا محبوب تر و جایگاهمون نزده خدا والاتره!
ولی نه این نیست بخدا
مسیره اون دنیا از این جهانت میگذره و هر چقدر بتونی بهتر و با کیفیت تر زندگی کنی راه رو برای زندگی در جهان آخرتت هموار کردی!
خدا یه سیستمیه که تو به هر سمتی بخوای بری تو رو به اون سمت هدایت میکنه و بجای تو تصمیم نمیگیره،فرکانس ما رو دریافت میکنه و طبق اون ما رو به هر جهتی که هم مدار با اون فرکانس باشه،هدایت میکنه!
خدایا شکرت که هر روز بهتر و بیشتر قوانینت رو درک می کنیم و باعث میشه باورهای بهتری رو تو ذهنمون ،حک کنیم!
سپاسگذار شما استاد آگاه و دانا هستیم که داریم یاد میگیریم در این مسیر تا هر روز خودمون و شخصیت مون رو بهبود بدیم.
به نام خداوند بخشاینده مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین
وهمه ی دوستان عزیزم در این مسیر توحیدی
خدارو هزاران بار سپاسگذارم که امروز هم بهم فرصت داد که این اگاهی های خالص رو بشنوم
وسپاسگذاراستاد عزیزم هستم که باز به الهامتش عمل کرد واین فایل رو روی سایت قرار دادند
امروز از خدادخواستم بهم اگاهی ودانش بده
که اومدم تو سایت ودیدم این اگاهی هارو
هرجا که بحث از توحید میشه همه چیز به سمت اون سوق داده میشه
یه مدتیه که بیشتر از هرزمانی دارم روی خودم کار میکنم کل روز رو و تمام ورودی هام رو بستم و خودمو تو یه غار حرایی گذاشتم چرا چند وقت پیش این بهم گفته شد انجامش بدم و خودم رو اماده حرکت های جدید بکنم وقدم بردارم
میخوام چند مثال یا بهتره بگم داستان از زندگی خودم بزنم در باره بخش اول صحبت های استاد
اینکه قوی باش نه ضعیف
قبلا وقتی این بحث قوی وضعیف بودن پیش میومد اذیت میشدم ودلیلش این بود که اعتماد به نفس نداشتم و خودمو باور نداشتم بخاطر همین خودمو ضعیف میدیدم باورم ازخودم این بود بخاطر شکست های که خورده بودم و الی ….
اما داستان هایی که میخوام براتون تعریف کنم
29سال پیش که به دنیا اونده بودم و یک ماهم بیشتر نبوده همراه تولدم یه گوشت اضافه به اندازه یه بند انگشت سمت چپ کله ام دقیقا بغل شقیقه ام وجود داشته که قشنگ دیده میشده
انگار یه تیله اویزون کنن به شقیقه ت وهمش تکون بخوره
چون بچه اخرم بودم و یه جورایی پدر مادرم همیشه ارزوی یه بچه اخری پسر داشتند برخلاف این احساسات بشریشون
مادرم تو همون سن تصمیم میگیره که با قیچی این گوشت اضافه رو ببره و پیش خودشم گفته بود اگه قراره با این ضعف بزرگ بشه بهتره بمیره تا اینکه بزرگ شد مسخره ش کنند بنده خدا فکر دکتر و اسن چیزاهم نداشته و اینکارو انجام میده چون دوست نداشته بچه ش با ضعف بزرگ بشه الان که هنوزه جاش روی شقیقه م هست
اوایلش که تعریف کرد برام همش میگفتم چقدر بیرحم بوده نگفته میمیرم اما الان میگم واقعا کار خوبی کرده چون شاید بزرگتر میشدم بدتر میشد و کلی بخاطرش مسخره میشدم اگرم میمردم که مرده بودم دیگه ولی حداقل با یه ضعف بزرگ نشدم
مثال بعدیم همون دوران بچگیمه از اونجایی که من تا 15سالگی قد کوتاه وخیلی چاق بودم البته اینو نمیکم که کسی که قد کوتاهی داره یا چاقه ادم ضعیفیه از این جنبه میگم که وقتی ادم میخواد قوی باشه همه چی کمکش میکنه نخواد ضعیف باشه حالا این به اون دوران من برمیگرده
خلاصه بخاطر جسه ام هم مسخره میشدم هم کتک میخوردم هم تو فوتبال بهم بازی نمیدادن من انقدر
تلاش میکردم که قوی بشم تلاش میکردم لاغر بشم قدم بلند بشه دعا میکردم نمیدونم هرکاری که با عقل اون موقع داشتم انجام میدادم
واین خواسته من به وجود اومد که انقدر قوی شدم که تمام اون بچه های هم سنم که یه زمانی کتکم میزدند تا الان که الانش یه جورایی میدونن که با کی طرف هستند خخخخخخ البته این فقط برای دوران بچگیه الان همه چی تغییر کرده
داستان بعدی
پارسال توی بالکن خونه ای که زندگی میکردیم
یه کفتر اومد لونه کرد ول کن نبود
منم گفتم بذار تخماشو بذاره بچه هاشو به دنیا بیاره
بعد میره دیگه خلاصه اینم همین کارو انجام داد ومنم شاهد این ماجرا بودم
دوتا بچه به دنیا اورد سه تا تخم داشت دوتا بچه اورد این دوتا بچه اوایل بودن یه روزی بهش سر زدم دیدم نه یدونست گفتم حتما افتاده پایین یا گربه خورده اما یه روز که قشنگ لونشو نگاه کردم دیدم درکمال ناباوری له شده زیر پای اونیکی و مرده
واین یکی هرچی غذا بود رو میخورده جالبه طبیعت هیچ گونه احساسی نداره
اما نسل بشر به همه فرصت میدهدوخوشبختانه الان قدرت بشر به فیزیکش نیست به خود باوری وایمانشه به تغییر دادن خودشه بخاطر همین ما
خیلی هارو میبینیم که ازلحاظ فیزیکی ضعیف هستند اما تو همه جنبه ها بی نظیرند واین عدالت خداونده که طبق قانون عمل میکنه و بازتاب فرکانس های منه و قوانینی که داره رو باید انجام بدیم
نه زاده شده نه میزاید و نه فرزندی دارد او مطلق یکتا است ودور از احساسات بشری در حالی که ارحم الراحمین هستش ورحم ومروت و بخشندگیش شامل کسایی میشه که بهش ایمان دارند و از هدایت هاش پیروی میکنند
مسیحی نصاری مسلمان هرگاهداز جانب خدا برای انها هدایتی بیاید وپیروی کنند نه ترسی بر انهاست نه غمی
با اینکه الان گفتم یه مدتیه به شدت روی خودم کار میکنم چند روز پیش یهو انتن گوشیم پرید هرکاری میکردم نمیومد توجه نکردم بعد یه دندونم که یکم خراب بود یه تکه ش کنده شد دیگه یکم بهم ریختم
گفتم طبیعی نیست
به خودم اومدم دیدم من مثل قبل سپاسگذار نیستم خودمو مونیتور کردم دیدم بله من یه جورایی دارم دارم منحرف میشم
برگشتم به مسیر و جالبه الان انتن گوشی هم خودش درست شده بدون اینکه کاری بکنم
واین برام جایه خوشحالی داشت که بایه پیچوندن ساده گوشم فورا به خودم اومدم
این فایل یه جورایی بهم یاداوری کرد که بیشتر برگردم تودرونم و سمت توحید وگوشهامو تیز کنم برای هدایت چون الان توی شرایطی هستم که باید تصمیم های مهمی بگیرم و قدم های کوچیک و متوالی بردارم
حتی برای این امر هم قدم هایی برداشتم دیشب تصمیم گرفتم برم قبرستان روستامون نمیدونم میترسم یانه چون تاحالا بهش عمل نکردم شب های زیادی تو کوه تنها بودم اما قبرستون نه
دیشبم تا نصف راه رفتم اما عده ای اونجا توباغشون بودن که پشیمون شدم
میخواستم کسی نباشه که حس کامل تنهایی باشم .
جدیدا یه باور برای غلبه بر ترسهام گذاشتم واونم اینه که وقتی میترسم به خودم میگم که
میخوام بمیرم ولی نترسم با مردن راحت ترم اما با ترسیدن نه بذار بمیرم
امیدوارم لطف پرودگار با کار کردن رو خودمون شامل حالمون بشه وهدایتمون کنه
بالاترین زیباترین قشنگ ترین لذت بخش ترین
وکاملترین حس دنیا هدایته وقتی میاد اما واگر نداره و یه اطمینان قلبیهدصدرصده
فالهمها فجورها وتقواها
درپناه حق
به نام خداوند بخشاینده مهربان
خدای قدرتمندم توراسپاس بابت قوانین بدون تغییرات
خدای مهربانم توراسپاس بابت هدایتم به این قوانین از زبان دستانت
اینقدر این فایل را لازم داشتم که انگار مثل آب حیات بود برام
چقدر قلبم این حرف ها را تایید میکنه
حتی زمانی که داشتم این فایل را میشنیدم چشم هام را بستم وخداوند تایید میکرد این حرف هارا
خداوندا هداستم کن به صداقت وتوحید
1) چه الگوهای رفتاری می توانید در خود پیدا کنید که هماهنگ با آگاهی هایی است که در این فایل توضیح داده شده و باعث رشد شما شده است؟
از زمانی که با دوره قانون آفرینش آشنا شدم وشما سیستمی بودن جهان را در این دوره گفتید کلا دیدم تغییر کرد به دلسوزی برای بقیه وحتی خودم
تا قبل از این دوره فکر میکردم باید دلسوزی کنم برای خودم و بقیه
ولی قشنگ دیدم همون دلسوزی را خودم جذب کردم و بقیه موفق وخودم مسائل بقیه را جذب کردم
وقتی این آگاهی را از زبان استاد شنیدم مخصوصا در مورد روابط وثروت ،فهمیدم اگر کسی در زندان است جای درستش هست .
اگر کسی ثروتمند است جای درستش هست .
اگر در این شهر هستم جای درست هستم .
اگر به من بی احترامی میشه جای درست هستم
چون جهان درست و دقیق کار میکنه ،دلسوزی نداره
حتی خدا هم از قوانینش عدول نمی کنه
یه مثال به یادم امد:
چند روز میشه از تهران یه سفر به شیراز که چند سال زندگی کردم از پنج شنبه هفته پیش شروع کردیم با همسرم
دوروز خانه پدرم بودم واین دوروز با اینکه خیلی سخت بود برام دوست داشتم تنها باشم وتمرکز کنم ولی صدای تلویزیون وکنترل مادرم که چرا همش در اتاق هستی ،اجازه نمیداد تمرکز کنم .
دیگه به مادرم گفتم من
2) چه الگوهای رفتاری ناهماهنگ با آگاهی های این فایل را در خود شناسایی کردید که اوضاع را بر شما سخت کرده است؟
به یاد آوردم که سال گذشته که مستاجر بودم ،ومیگفتن عجب صاحب خانه خوبی دارم و حتما میتونم روایت آدم حساب کنم وکمک میکنه به ما یه روز ماشین را پارک کردم ورفتم منزل که طبقه پایین صاحب خانه وطبقه بالا ما مستاجر بودیم
تا اینکه یه ساعت بعد صاحبخانه زنگ زد که ماشین عقب عقب رفته و افتاده تو جدول و رفتم دیدم ،بله وصاحبخانه آمد بیرون ویه نگاه کرد ودررا بست و رفت داخل وهرکسی هم که این وضع را دید رفت و تنها اونجا ایستادم
حتی زنگ زدم به همسرم که اون هم که الان میام ونتونست بیاد
خدارا شاهد میگیرم که احساس کردم شرک هام را خدا داره جلوی چشمام میاره که ببین روی این آدم ها حساب کردی همه تنهات گذاشتند
فقط رفتم خانه ومثل باران اشک میریختم که خدایا من اشتباه کردم ونمی تونستم جلوی اشک هام را بگیرم
بعدکه آرام شدم دیگه تسلیم شدم واز خدا هدایت خواستم
به همون خدا ،کنار ماشین ایستادم ودیدم یه همسایه که اصلا نمیشناختم آمد وبعد خودش رفت چند نفر را جمع کرد وماشین را راحت آوردند بیرون
ویه نمونه دیگه که با یه خانم آشنا شدم که مثلاً کمک کنه ومیگفتم عجب انسان پاک وخوبیه
چنان چک ولگدی خوردم که همیشه به یادم دارم که روی آدم ها حساب نکنم .
با توجه به “درکی که از آگاهی های این فایل” داشتید و “الگوهای رفتاری” که در خود می شناسید، بنویسید دلیل یک سری موفقیت های شما چیست و دلیل یک سری شکست های شما چیست؟
اگر درسی نگرفتم به خاطر شرک هام بود وبزرگ کردن آدم ها در ذهنم
اگر موفقیتی بوده به خاطر توحید وفقط روی خدا حساب کردن بوده
اگر یه نخود ایمان و توکل بوده خدا اسان شده برای آسانی ها برایم و احساس ارزشمند بودن بنده خدا بودن هست برایم
3) درباره تجربیاتی بنویسید که به جای ایمان به خداوند و حرکت در راستای هدایت های این نیرو، خداوند را مثل مادر مهربانی دیدید که هوای فرزند ضعیف تر را بیشتر دارد و جور ضعیفی و تنبلی فرزندش را می کشد. سپس این نگرش شرک آلود چه عواقبی برای شما داشت و این شناخت نادرست از خداوند، چه بلایی به سرتان آورد؟
همیشه میگفتم وباور داشتم که هرکه بیشتر درد وسختی بکشه نزد خدا محبوب تر است
وخدا دلش برای من ویا بقیه که مشکل دارند می سوزه و بالاخره کمک میکنه وباید صبر کنم وهیچ کاری نکنم
ونتیجه اش نعمت ها از زندگیم رفت واشوب در زندگیم شد
وقتی که قانون آفرینش را شنیدم باورم را تغییر دادم که کلا داشتم برعکس به قانون نگاه میکردم
ودیگه نه دلسوزی برای خودم کردم ونه برای بقیه
به خدا نعمت ها وارد زندگیم شد وحالم بهتر شد وسپاسگزارتر شدم
کجاها در مواجه با تضاد، پیام خداوند را نفهمیدید و همان روند محدود کننده قبلی را ادامه دادید تا جاییکه که آنقدر بلا سرتان آمد که مجبور به تغییر شدید چون راه دیگری نداشتید؟
در مورد شغلم و روابطم وحساب کردن روی آدم ها خیلی تضادها داشتم و هنوز دارم که باعث شده همون مسئله برام تکرار بشه ومثل یویو بالا و پایین برم .
در زمینه شغل هنوز به استقلال مالی نرسیدم ومیام شروع میکنم یه مدت تولید میکنم باز بعد یه مدت متوقف میشه ومیبینم تکرار میشه ودرگیر پول برای خرید مواد اولیه ام میشوم
یا وقتی یه مدت تمرکز نمیکنم روی خودم وله چرا وپرت بقیه گوش میکنم حالم بده میشه وبا اینقدر باید روی خودم کار کنم تا خالم بهتر بشه وهی تکرار میشه
آیا شما جزو افرادی بودید که با وجود نشانه های بسیار از طرف خداوند برای تغییر شخصیت و عملکرد، همچنان به همان شیوه قبلی ادامه دادید و منتظر نتایج جدید هم بودید؟! حتی در آخر هم چون تغییری در اوضاع ایجاد نشد، به این نتیجه رسیدید که خدا ظالم است و صدای شما را نمی شنود؟!
بله
به این نقطه رسیدم
وذهنم میگه چرا بقیه شغل میزنند وموفق میشوند ولی برای من برعکس عمل میکنه
ته ذهنم میگه قانون با آدم های بدجنس وزروگو هست
وبرای خودم تو ذهنم سخت کردم که باید خیلی تو کارم سختی بکشم تا موفق بشوم وبقبه جند سال تو این کار بودند تا کاربلد گرفتند واین باورها باعث شده به پاک روترمر یه پاک روکار باشه .
یا به این توهم بسنده کردید که: درست است در این جهان شرایط سختی دارم اما خداوند پاداش مرا در آن دنیا خواهد داد؟!
قبلاً خیلی این باور تو ذهنم قوی بود ولی از وقتی این قوانین را از استاد یاد گرفتم متوجه شدم هیچ پاداشی برای کسی که سختی می کشه، خودش را تو چاه می اندازه در کار نیست .
تغییر تو باورها باید صورت بگیره تا نتایج بیاد .
5) درباره تجربیاتی بنویسید که سعی داشتید به جای این نوع نگاه احساسی به خداوند، روی ضعف های شخصیتی خود کار کنید و ایمان و توکل خود را تقویت کنید. سپس به خاطر استمرار بر ایجاد این بهبودهای مستمر، چه پاداش هایی دریافت کردید؟
دقیقا این نتایج را هم دیدم
زمانی که تو روابط ،تو ثروت ،توهر چیزی که برگشتم که باید روی خودم وباورهام کار کنم وتمرکز گذاشتم روی خودم همه چیز برای من خوب شد وبه اصطلاح انگار خدا کارهاش را گذاشته کنار وفقط داره کارهای من را انجام میده
واقعا هروقت به کوچولو روی خودم کار کردم وبرگشتم به خودم همه چیز تغییر کرد برای من
درباره تجربیاتی بنویسید که هر بار سریعتر از قبل، نشانه ها را تشخیص دادید و با تعهد روی بهبود باورها و عملکرد خود کار کردید و برای هماهنگ تر شدن با قوانین خداوند تلاش کردید و به همان نسبت هم، شرایط سخت زودتر تمام شد، تضادها به نفع شما تمام شد و بهبود اوضاع شروع شد.
دقیقا برای تغییر محل زندگیم به تهران
فقط تمرکز کردم روی زیبایی های شهرم در حالی که هیچ خبری از مهاجرت نبود وچهارماه پیش به راحتی مهاجرت کردم به تهران
6) حالا که قوانین خداوند را فهمیدید – این مقدار از درک – شما را به چه نتیجه ای رسانده و چه تصمیمی گرفته اید؟
فهمیدم ودرک کردم خداوند یه سیستم است ودلسوزی نداره
هر اندازه که ما تغییر کنیم جهان ما تغییر کنه
هرچقدر دلسوزی کنیم به خودمون ظلم کردیم واحساسمون را بدکردیم واحساس بد اتفاقات بد
من هیچ تاثیری در بدبختی یا خوشبختی بقیه نداریم و هرکس نتیجه کار خودش را میبینه وجای درستش قرار داره
برنامه شما برای هماهنگ شدن با قوانین بدون تغییر خداوند چیست؟
فقط روی خودم کارکنم وروی باورهام وحرکت کنم برای رشد شغلم
بقیه اش با خدا
من اخرید تضادی که بهش بر خوردم رابطه عاطفی بوده کلا رابطه عاطفی چیزیه که من در موردش خیلی بیشتر باید کار کنم و پاشنه های اشیل زیادی دارم و در کل تا اینجای کارم وقت بیشتری روی روابط گذاشتم
خب خیلی پیشرفتا داشتم ولی توش انقد درب و داغون بودم که هر چی کار میکنم بازم کلی جا داره که کار کنم
خبر خوب اینه به جای خیلی خوبی رسیدم
جایی که واقعا اینو درک کردم که خدا کلی الارم بهم داده
جایی که میفههمم خدا چجوری بهت هینت میده
برای ادامه راهم این عالیه
همیشه با خودم میگفتم عاااااقا چجوریه که یهو یچی از هم میپاشه و تو نمیقهمی که شد :| الان فهمیدم عااااااقا
اتفاقا تو خیلی ام خوب میفهمی که چیشد
اتفاقا خدا قشنگگگگگ اروم اروم داره بهت الارم میده
با اتفاقایی که داره میفته
با تضاد ها
عاقا جون
نمیخوای بری قعر چاه
هینت اول چاه و دریاب
بدون اونجا باید وقت بزاری باورتو درست کنی رو خودت کار کنی ی چیزایی و تغییر بدی ،
البته اینم بگم
مثلا من این یکساله تمام تمرکزم رو این بوده که اثلا چیزی به نام قوانین و درک کنم
و الان پی ریزی عالی کردم برا این مساله واسه همینن الان خیلی بهتر درک میکنم و اصلا میفهممم خدا چجوری داره بهت الارم میده
و خدارو شکر میکنم ،
و خودمو میبخشم بخاطر گذشته و ظلم به خودم بخاطر اینکه اینده ای زیبا در انتظارمه و من تمرکزمو باید بزارم رو اون و نعمتها یی که تو زندگیم هست
و کار هایی که تا بحال انجام دادم
و موفقیت هایی که داشتم و چیزهایی که دریافت کردم و اگاهیی های که کسب کردم و این پیشرفت خوبی که داشتم …
استاد ممنون بخاطر این فایل زیبا و این که همیشه تمام جملاتتون داره مارو هدایت میکنه به سمت درست ، و راه رو نشون میده اگر ما بپذیرم ….
سلام استاد چقدر قشنگ بود این فایل چقدر نکته های مهمی بود که باید به گوش من میرسد چند روزی هست از خدا میخام هدایتم کنه وبهم بگه که چه ترمزهای پنهانی در وجودم هست که نمیزاره پیشرفت کنم کجای کار ایراد دارم و جواب سوالاتم تو این فایل بود شرک پنهان و بی خبری از این شرک درونی، باور به اینکه کسی میتونه تو راه پیشرفت کمکم کنه و نتیجه اش درجا زدن بود از این فایل درک کردم که در مدرسه ی زمین فقط روح های قدرتمندبه مراحل بالاتر عروج پیدا میکنن افراد ضعیف واقعا زیر فشار له میشن مطلب دیگه اینکه تو مستندهایی که میدیدم از حیات وحش از بیرحمی حیوانات مادر متعجبم بود ولی طبیعت کار خودش درست انجام میداده و این ما انسانها هستیم که چقدر از خودمون دور شدیم
ممنونم برای تک تک کلمات وآگاهی های این فایل ارزشمند