https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/10/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-15 06:19:162024-11-08 04:57:00آیا خداوند مانند یک مادر مهربان عمل می کند؟
402نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام استاد عزیزم و تمام بچه های دوست داشتنی خانواده م.
این فایل دقیقا اتفاقات و مسیر یک ساله من رو داره بهم نشون میده از خداوند هدایت میخوام کمک کنه بنویسم تا هم ردپایی برای خودم بشه و هم اینکه به دوستانم کمک کرده باشم رشد کنند دقیقا نزدیک به 15 تا 16 ماه پیش افتادم توی یک روزمرگی و هرکاری کردم که به خودم انگیزه بدم برای پیشرفت نتونستم و کاملا میفهمیدم که اگر تغییر نکنم جهان با من شوخی نداره خداوند داشت با تمام توانش به من میفهموند ولی من گوش نکردم شرک ورزیدم گفت اینجوریه پس منتظر باش. تو بازار بودم بهم گفت از بازار برو بیرون دیگه کافیه اینجا باید بری مرحله بعد ولی من نتونستم و ادامه دادم بعدش شرک ورزیدم و به خودم و خدای درونم بی ایمان شدم و پول دادم بقیه تا برام کار کنند و خودم گول زدم که آره من دارم معامله میکنم با اینها و من زرنگم خب از اول مهر پارسال تا اول اسفند من درگیر این بودم که پولم پس بگیرم حتی از نفر اول گرفتم حجم خیلی زیادی از پولم رو و وقتی توی دور باطل باشی این روند دوباره تکرار میشه همون روز دریافت پول دادمش به یکی دیگه و خب دیگه اون پول برنگشت نمیتونستم خودم گول بزنم میدونستم که خودم اشتباه کردم درعین حال تا ابتدای برج 4 منتظر بودم پولهام برگرده و خب برنگشت همون اوایل عید بازار را دیگه تعطیل کردم و ترید شروع کردم ولی فهمیدم این کار نه ارزشی خلق میکنه نه اون کاریه که من بهش علاقه داشته باشم پس پرونده ش بستم.با همون پولی که داشتم خونه بودم کار خاصی نمیکردم ولی خب تمام توانم جمع کردم که کم نیارم به خودم انگیزه میدادم خداروشکر دوره احساس لیاقت توی پروفایلم بود و اون فایل که استاد برای عید گذاشتن که بیاید امسال روی بهبود احساس لیاقتتون کار کنید من با گوشت و پوست و استخون درک کردم و فهمیدم این فوندانسیون از ریشه مشکل داره که هرچی من دیوار روی این میچینم خراب میشه و باید این درستش کنم و مهمترین هدف امسالم این موضوع تعیین کردم که باید یک شخصیت مقتر و با احساس لیاقت بالا در خودم بسازم. من از دست خودم ناراحت بودم که چرا با این که به قوانین آشنا بودم باید همچین اشتباهی مرتکب بشم نمیتونستم خودم ببخشم بیشترین دلخوری م از خودم بود نه از بقیه چون نمیتونستم که سر خودم شیره بمالم گفتم من باید شخصیتی از خودم بسازم که با برخورد به یک تضاد یا چالش کم نیاره باید قوی باشم و خداوند هدایتم کرد که بیا و روی دوره احساس لیاقت کار کن حتی دوست نداشتم توی این مدت کار کنم دوست داشتم بشینم یک جا و فقط این ضعف های شخصیتی رو بهبود بدم و همزمان تمام تلاشم کردم که این سیستمی بودن خداوند درک کنم و هرروز روی فایل چرا خداوند از ما میخواهد ثروتمند شویم کار میکردم هرروز چون میدونستم این تکرار که میتونه این درک به من بده که این سیستمی بودن یعنی چه و اصلا بیام جوری باور ثروت بسازم که من به عنوان خلیفه خداوند بر روی زمین وظیفه م هست پول بسازم باید پول بسازم نه اینکه تا 300 میلیون بیاد توی حسابم بی انگیزه بشم آخه با این پول کمی که حتی نمیشه باهاش پراید خرید سقف آرزوهات همین بود و حسابی روی این موضوع کار کردم و خداروشکر حس میکنم تا حدودی تغییر کرده. خداوند هم این سماجت من دید اول گفت برو سفر یه حال اساسی به خودت بده تمام شرایط برای سفر برام فراهم کرد و واقعا لذت بخش بود و بعدش دوباره من برگردوند به شیراز. با اینکه من خونه م مجبور شدم تحویل بدم من هدایت کرد خونه دوستانم تا رسیدم خونه بچه ها دیدم اعضای خونه زیاد هستند با من میشه 4 نفر و گفتم خدایا فلانی از اینجا بره تا خونه خلوت بشه. مدتی گذشت پسرخالم ماموریت خورد به لار خدا گفت پسرخاله بره(چون همیشه با پسرخالم یه بحث های ریزی داشتیم و باعث میشد من تمرکزم گرفته بشه) بهتره اون یکی پسر خوبیه و واقعا بهترین پلن برام چید اتاق شد برای خودم یک اتاق شخصی و من از صبح کتابخونه بودم تا شب و فقط روی فایل ها کار میکردم هرچی بچه ها میگفتن خب همزمان ی کاری کن گفتم باور کنید من هیچ ایده ای ندارم نمیدونم باید چکار کنم مثلا دوستم گفت راکد نباش بهش گفتم من وقتی بی هدف باشم راکد باشم دوتا اتفاق میفته و اینکه مریض میشم یا اینکه آدم ها و کارهای بیخودی میریزن رو سرم دیدم اصلا اینطور نیست و من تنها و همه چیز برام فراهم هست گفتم و فهمیدم نتیجه فقط مالی نیست و این هر روز از نشانه من توی سایت متوجه میشدم مثلا برای این موضوع هدایت شدم به فایل «موفقیت»، مسیر رسیدن به خواسته است نه مقصدِ آن و گفتم پس اوکیه. استاد گفته بود شما روی خودتون کار کنید در سطح فرکانسی و باوری جهان بقیه اتفاقات رقم میزنه منم همین جمله به وجودم نشسته بود و ادامه دادم باور کنید هرموقع توی سایت نشانه زدم خداوند در جواب گفت باید پارو نزد وا داد باید دل رو به دریا داد خودش میبردت هرجا دلش خواست به هرجا برد بدون ساحل همونجاست میگفتم باشه و روی خودم کار میکردم چقدر این دوره احساس لیاقت فوق العاده بود دیگه تونستم با قرآن انس بگیرم یک روز دیگه مستاصل شده بودم وضو گرفتم قرآن باز کردم گفتم خدایا چکااار کنم خب گفت صبارشکورا فهمیدم داره میگه تکاملت طی کن گفتم چشم و دوباره ادامه دادم قشنگ الهامات میگرفتم چی میگه. چند روز گذشت دوباره حریف نجواهای ذهن نشدم دوباره قرآن باز کردم گفت داری عجله میکنی بازهم گفتم چشم دیگه اینبار حواسم شد و ادامه دادم تا رسیدیم به مبحث احساس گناه توی احساس لیاقت و تونستم خودم ببخشم بابت اشتباهاتم و کمی با خودم با صلح رسیدم و تیر اصلی رو جلسه 11 زد و با انجام دادن آگهی بازرگانی من به صلح رسیدم با خودم. انگار تو ابرها بودم 3 روز متوالی هرجا میرفتم فقط اشک میریختم سبک شده بودم از شوق شعفی که توی وجودم بود لبریز شده بودم آره الان یادم اومد یک بار دیگه پرسیدم خدایا چه کنم گفت برو جلوتر بهش میرسی. و من فقط باهاش عشق بازی میکردم الان سبک شدم حتی بهم گفت که یادم اول مهر بود و گفت یکماه دیگه تو کتابخونه هستی و من درک کردم این هدایت رو . باز هم اتفاقات دیگه ای رخ داده و قراره رخ بده بذارید تکمیل که شد در موردش صحبت میکنم. میخوام بگم هر روز هدایتم میکرد کاملا متوجه میشم این هدایت رو و درک میکنم اصلا ی رفیق خیلی خوبی پیدا کردم.
درس هایی که گرفتم این بودند که خداوند داشت بهم میگفت محمدامین عزیزم وقت تغییر رسیده و من گوش نکردم تا با اردنگی حالی م کرد این بار دوم که داره با اردنگی حالی م میکنه و درسی که گرفتم این بود که قبل از اینکه به اینجا برسه گوشم رو تیز کنم برای دریافت الهامات خداوند تا به پیشواز تغییرات برم نه اینکه انقدر تغییر نکنم تا مجبور به تغییر بشم و متوجه شدم توی این مدتی که من توی بازار بودم من به این خاطر هدایت شده بودم به بازار به خاطر علاقه م که توانایی برقراری ارتباط با آدم ها بود و من واقعا اون موقع ها رو زندگی میکردم و این هم از زمانی که جلسه 13 تکمیلی احساس لیاقت گوش دادم متوجه شدم ولی در طی مدتی که بازار بودم به جای اینکه این توانایی م رو رشد بدم و توی اون قوی بشم تمرکزم رو گذاشتم روی بیزینس و این هم اشتباهی بود که بهش پی بردم و بهم کمک میکنه در مسیر بعدی بیشتر حواسم باشه. میخوام بگم با این که با اردنگی حالی م کرد ولی باز هم تمام این اتفاقات خیره مطلق برای من و فقط باعث رشد من شده و من الان تو ابرها هستم و دارم باهاش عشق بازی میکنم. توی جمع بندی بگم همه این اتفاقات باعث شدند من یک شخصیت قوی تر از خودم بسازم و به خودم بابت این تغییراتی که داشتم احسنت میگم دم خودم گررم که کم نیاوردم وایسادم و ادامه دادم و خداوند هم بهم کمک کرد ولی درس مهمتر اینکه همیشه گوش هات تیز کن خودت آماده تغییرات کن تغییر تو چه در زمینه کاری ت چه در زمینه بهبود شخصیتت در راستای قانون ابدی جهان رشد و گسترش جهان هستی ست.
خدایا سپاسگزارم. سپاسگزارم به خاطر نعمت هدایت که اگر یک لحظه ما رو به حال خودمون بذاری خودمون نابود میکنیم . فقط همین نعمت هدایت رو من چجوری شکرش به جا بیارم نمیدونم .
خدایا هزاران مرتبه سپاسگزارم برای این که روح خودت در درون من قرار دادی سپاسگزارم برای نعمت هدایت سپاسگزارم برای وجود بینظیرترین استاد جهان
اینو تو تجربه زندگی خودم دیدم که میگم و این فایل هم یک هشدار و یک بیدار شو برای من بود
طبق سوال ها پرسیده شده پیش میرم
اول از خدای مهربانم شاکرم که مرا به مکانی هدایت کرد و با دوستانی هم فرکانس کرد که قضاوت نمیکنن
و من راحت میتونم در این سایت خود افشایی کنم چون انسان کمتر میتونه خود افشای کنه بدلیل اینکه سرزنش نشه
استاد قشنگم ممنونم بایت این سایت الهی
سوال اول
با توجه به درکی که از این آگاهی ها داشتم در این فایل الگوهای رفتاری را در خودم به یاد آوردم و شناختم که باعث یکسری موفقیت ها و شکشت ها شده است.
الگو موفقیت هام: قبل از اینکه با قوانین جهان آشنا بشم تلاشم خییلی زیاد بود یعنی در حدی که شب روز نداشتم و این تلاش کردنم در راستای درس خوندن بود و من خوندم با قدرت خوندم و از دانشگاه روزانه دولتی قبول شدم و دوره لیسانسمو شروع کردم با اینکه دوره کارشناسیم هیچ گونه حمایت مالی روحی….هیچی نداشتم از خودم ضعف نشون ندادم و برای خودم دلیل تراشی نکردم که تو شهر غریب حتی پول غذا خوردن هم ندارم و خودمو نابود کنم هرکاری که از دستم بر می اومد برای هدفم و برای ادامه تحصیلم کردم اول گوشوارهامو فروختم بعد دنبال کار گشتم کار پیدا کردم هم تحصیل میکردم هم کار میکردم و خیلی هم حالم خوب بود چون برای عشق و علاقه ام داشتم تلاشم می کردم چون خواسته خودم بود داشتم براش تلاش می کردم و از این تلاشم هیچ وقت خسته نمی شدم و عامل تلاش من درونی بود بیرونی نبود چون عامل درونی می تونست چهار سال بدون هیچ گونه خستگی هم درسش رو به بهترین نحو بخونه هم کار کنه و آخرین سال لیسانسم من با اینکه این همه مشغله داشتم، داشتم برای قبولی از ارشد هم حاضر میشدم چون خداوند تعهد و ایمان و استمرار و قدرت منو دید زمینه رو برای بهتر درس خواندن من فراهم کرد برای همین استاد میگه اگر شما در مسیر از خودتون تعهد و استمرار به خرج بدین انگار خداوند تعهد شمارو می بینه و زمینه رو برای رشد بیشتر شما فراهم میکنه من برای اینکه از ارشد قبول بشم شب و روز داشتم درس می خوندم و زد بیماری پندمیک فراگیر شد و همه چی تعطیل شد و من نشستم خونه و هی بخاطر بیماری تاریخ آزمون عقب می افتاد و من می تونستم بیشتر درس بخونم ببینید چقدر این الله هوشمند و دقیق هست
و من از ارشد قبول شدم با بهترین رتبه و خداروشکر تموم کردم
ولییییییی دلیل شکستم
از اونجایی که وقتی با قانون آشنا شدم و خداوند رو اشتباهی شناختم باعث شد یکم کم کاری کنم و الکی روی خدا حساب کنم نه اینکه نباید روی خدا حسابت نکنیما نه منظورم اینکه من طرف خودم رو درست انجام ندادم و انتظار بیهوده از خدا داشتم
من الان دوبار آزمون دکتری دادم و قبول نشدم و دلیل قبول نشدنم هم همین کم کاری خودم بوده به جای اینکه بیام تو رشته خودم متخصص بشم به جای اینکه خودم رو در زمینه ای که هستم قوی تر کنم توهم زدم و نتیجه توهمم این شده که دوبار رد شدم همیشه استاد میگه اگر فکر می کنید باورهاتون تغییر کرده نگاه کنید به رفتارهاتون و نگاه کنید به نتایجتون برای همین میگه باید نتایج صحبت کنه نه شما از خودم میخوام که هداینم کنه تلاش و تعهدم حتی بیشتر از قبل بشه و زمینه رو برام فراهم کنه تا از این آزمون هم قبول بشم چون واقعا عشق و علاقه دارم نسبت به درس خوندن و هدفی که پشت این درس خوندن دارم وگرنه هیچ کس مجبورم نکرده که درس بخونم و دانشگاه برم
چون من در محیط روستا بزرگ شدم کمتر دختری دانشگاه میرفت و من به زور و برخلاف میل خانوادم به دانشگاه رفتم و تنهای این مسیر رو طی کردم البته خدا هوامو داشت تا زمانیکه من طرف خودم رو درست انجام میدادم
من تی وی نگاه نمیکنم اگرم نگاه کنم فقط شبکه مستند حیوانات رو نگاه میکنم تازگیا یه مستندی نشون میده صداهای زمین در این مستند فرکانس و ارتعاشات رو توضیح میده واقعا حیرت آور هست که حیوانت چگونه از طریق فرکانس و ارتعاشات با یک دیگر ارتباط برقرار میکنن و برای بقا چگونه در تلاش و تکاپو هستند و قوی تر ها همیشه زنده میمونن و همیشه سر یه چیزی چه منطقه زندگیشون باشه چه جفت جنگ میکنن که نشون بدن اینجا رئیس کیه
سلام استاد الان نزدیک به دو سال میشه که با شما هستم من همیشه وقتی کارم رو به هر دلیلی از دست میدادم به عالم و آدم زنگ میزدم که برام یه کاری پیدا کنند از وقتی با شما هستم آخرین بار دیگه به هیچ نگفتم و خودم با توکل بخدا دنبال کار گشتم یه شغل فوق العاده همونی که میخواستم پیدا کردم کار های که دیگرون برام پیدا می کردن اصلا خوب نبودن به خودم قول دادم منبعد از این از هیچ پارتی و آشنایی نخوام که کاری برام بکنند
سلام به استاد عباسمنش بزرگوار و استاد شایسته نازنین و دوستان ارزشمندم
اعتراف میکنم من یکی از اون آدم هایی بودم که همیشه احساس ضعیفی رو به من میدادند طوری که خودم هم کاملاً باورم شده بود که من آدم ضعیفی هستم
یعنی یه حالتی که دیگران بخواهند دلشون به حال من بسوزه حتی در زمان بچگی مامانم همیشه جلوی خودم در حضور همه میگفت حسن خیلی مظلومه و تکرار همین حرف ها برای ذهن من تبدیل به یک منطقی شد که ، آره من آدم مظلومی هستم…!
خب طبق قانون هم بلاهای مختلفی سر یک آدم مظلوم میاد دیگه….
چیزی که برای من اتفاق افتاد
اینکه توی سن جوانی دوتا عمل جراحی همزمان داشتم و مسائلی که توشون پاشنه آشیل داشتم مثل مسائل مالی و…
وقتی وارد این مسیر شدم
تصمیم گرفتم با جدیت تمام روی خودم کار کنم و شخصیتمو واقعاً از یک آدم ضعیف و بی ایمان به یک شخصیت قوی با ایمان تغییر بدم
خداروشکر همین اتفاق هم افتاد
اولین نشونه اش این بود که دیگه مامانم اون جمله محدودکننده رو به کار نبرد یعنی دیگه نشنیدم جایی بگه حسن خیلی مظلومه و خودِ همین بهم ثابت کرد که پس شنیدن و تکرار این حرف ها در حضور من بخاطر فرکانس های خودم بود
بخاطر اینکه خودم دوست داشتم اینجوری در موردم صحبت بشه!
الان بعد از گذشت 3 سال از این مسیری که توش هدایت شدم به لطف الله اینقدر شخصیتم تغییر کرده و اینقدر پسر قوی تری شدم ، دیگه مامانم هم یادش رفته که یه زمانی وِرد زبونش در مورد من چی بوده
بقیه آدم هایی هم که یه زمانی باهاشون در ارتباط بودم اصلاً نمی بینمشون که بخوان مثل اون زمان ها در مورد من فکر کنند و از همه مهم تر ، خودِ من چقدر این شخصیت قوی تری که نسبت قبلم در من ایجاد شده رو به من احساس خوبی میده
یعنی واقعاً الان متنفرم از اینکه بخوام آدم ضعیفی باشم و اصلاً به هیچ عنوان دوست ندارم کسی منو از روی شخصیت ضعیفی که قبل از این مسیر الهی داشتم نگاه کنه ، چون هنوز یک عده ای هستند که تفکرشون در مورد من مثل اون موقع هاست ولی مهم تفکر خودم در مورد خودم هستش که زمین تا آسمون تغییر کرده و همین شخصیت قوی تری که نسبت به قبلم در من به واسطه کار کردن روی خودم ایجاد شده به من احساس خوب و آرامشی میده
نتیجه اش هم که مشخصه
در محیط هایی قرار میگیرم که فقط آدم های قوی و ثروتمندی اونجاها زندگی می کنند
به قول استاد عباسمنش وقتی که من تغییر میکنم آدم های دور و اطرافم هم تغییر می کنند
حالا یا شخصیتشون یا کلاً حذف میشن
خودم آگاهانه خیلی اطرافمو خلوت کردم
از این بیشتر هم میخوام خلوت تر کنم
چون به من احساس رهایی و خیلی خوبی داده که باز هم این نشون میده چقدر شخصیتم توی این مدت قوی تر و سالم تر شده که الان دیگه خودم با خودم و خدای خودم بیشتر حال میکنم تا با دیگران
البته من انسانمو با عواطف انسانیم و بسیار خوشحال میشم و میخوام که با آدم ها در ارتباط باشم
ولی فقط با کسانی که شخصیت قوی دارند و واقعاً علاقه ای به آدم های ضعیف ندارم
چون من خودم یه زمانی آدمی با شخصیت ضعیفی بودم
خداروشکر بخاطر این مسیر و بابت این آگاهی ها و خدایی که هر لحظه داره هدایت میکنه
استاد خوشرو و مهربان من خوشحالم ازینکه سالم هستین و سلامت
دیروز وقتی از طریق یکی از دوستانم که امریکا هستن با خبر شدم قضیه طوفان رو با خودم گفتم استاد و مریم جان؟؟ بعد دیدم مریم جان گام ها رو میزارن و کامنتها داره منتشر میشه خدا رو شکر کردم که صحیح و سلامتین و البته دیدگاه شما رو نسبت به این قضیه میدونستم و یجورایی ته دلم مطمئن بودم شما صحیح و سلامت و در ارامش کامل هستین استاد حتی دور شدن شما از تمپا هم بی حکمت نبود واقعا عجب خالقی و عجب بنده ای که الهامات و دریافت میکنه و عمل میکنه نوش جونتون از صمیم قلبم همیشه براتون بینظیرترین ها رو میخوام
عجب مردم بینظیری داره فلوریدا تیم وورک عالی اتفاقا دیروز با خواهرم میگفتیم چون حالا فلوریدا طوفان اومده مثلا برای زندگی مناسب نیست؟ مثل این میمونه بگیم نریم شمال کشور چون معمولا هوا بارونیه یا نریم ژاپن چون زلزله میاد یا سوئد و کانادا هوا سرده و.. همه ی اینها برای ذهن بهانه گیر ترمز هستش چون هر مکانی از دنیا زندگی کنی بازم سیل و زلزله و … نیاد (نمیخوام بهش بگم بلایای طبیعی) ممکنه به هر روشی تو از بین بری با هر اتفاقی جنگ دعوا گرما الودگی و….. همونطور که بقول خودتون اون منطقه اصلا هوا ابری هم نشد و خدا رو شکر واقعا
موضوعی که روی فایل هست میدونستم قراره بترکونه منو و میدونستم اگاهی هاش کلی بیشتر قراره کمکم کنه توحید …
قبلا گفتم توی کامنتی که جدیدا خیلی خیلی روی نگاه سیستمی بودن خدا کار میکنم و این باور بیشتر داره بهم کمک میکنه که بجای اینکه بگم خدا بگم جهان تا یواش یواش مقاومت ذهنم بشکنه اون نگاه انسانی بودن خدا تو ذهنم از بین بره
اصلا نیاز دارم کلی اون بخش مربوط به ضعیف بودن و قوی بودن رو گوش کنم چقدر قوی بودن قشنگه حتی اسمش رو کلمه هم قدرت میاره خیلی خیلی باید راجع به همین موضوع صحبت کرد که دوس دارم توی کامنت جداگانه راجع بهش بگم …
ولی اینو یادم افتاد بگم یادمه من سنم که کمتر بود داداشم سالی یبار نماز میخوند و ماها میفهمیدیم که یه گیری براش بوجود اومده که رفته سمت نماز بعد اخر نمازش گردنشو کج میکرد صلوات میفرست قیافشم حالت خنده داشت منم یادمه یبار خندیدم گفتم چرا این شکلی؟ گفت میخوام خدا دلش برام بسوزه تو همون حالت بچگی (منظورم 13/12 سالگی )با اینکه انگار داشت تو ناخوداگاه هم من شکل میگرفت ولی همون موقع هم حالتم بد شد گفتم چرا با دلسوزی اخه؟؟ و خب تقریبا این دیدگاه تو 98 درصدمون شکل گرفته و چه خوشبختیم ماهایی که با شما اشنا شدیم و فهمیدیم ایات قران اصلا منطق قوی داره و ما اشتباه فهمیدیم کل داستان و
من یادمه تو کلاسهای قبلیم هم که راجع به عرفان بود وقتی شنیدم اصلا همچین قضیه ای نیست که با مردن طرف مثلا برسه به ارامش یا اون دنیا پاداش داده بشه اون موقع کل دیدگاه من تغییر کرد و شما هم بعدش گفتین وقتی با سایت اشنا شدم
وقتی تک تک حرفهاتون و مثل یه فیلم از زندگیم مرور میکنم و میگم دقیقا همینه منطق ذهن من قبول میکنه و میفهمم یسری لایه ها رو که تو ذهنم نقش بسته بود از الگوهای تکرار شونده برای چی بوده مقصرش هیچ کس نبوده جز خودم
باید کامل یه دور دیگه گوش کنم و جواب تمرینی که دادین و با دقت بدم اینها رو گفتم بگم قبلش و حتی اینم بگم که
استاد عزیزم نمیشه به شما گفت مدرس موفقیت چون شما فقط راجع به موفقیت با ما صحبت نمیکنین من دوس دارم شما رو صدا بزنم مدرس توحید استاد خداشناسی .. من مطمئنم که شما اولین هستین تو جهان اولین کسی که اینقدر محکم توحید و دارید بهمون میشناسونید کدوم استادی تو دنیا از قدرت صحبت میکنه؟ کدوم استادی میاد میگه باید قوی باشید؟ همه دارن یه ادم وابسته پروروش میدن وابسته به اموزه هاشون وابسسته به خودشون وابسته به هرچیز دیگه ای تنها کسی که میگه اقا خودتون فقط خودتون هستین که دارین شرایط و خلق میکنین خود تویی که باید روی خودددت کار کنی اموزه های رایگان منو ببر نیا تو سایت من برو با همینا زندگیت و بساز و همینا رو هی مثل اصل خارپشتی تکرار کن کی میگه اینارووووو اخه خدای من
خیلی خیلی دوستتون دارم خدا رو شکر که در مدار شنیدن این اگاهی ها هستم ممنونم ازتون
به نام خداوند بخشنده و مهربان خداوندی که هر آنچه دارم از آن اوست
سلام به استاد عزیزم چقدر از دیدن این فایل جدید خوشحال شدم مثل همیشه دست خداوند هستید و ما رو هدایت میکنید بینهایت سپاس گذارم اول از خداوند وبعد از شما بابت این فایل فوقالعاده
هرچقدر توحید رو به خودمون یادآوری کنیم بازم کمه خیلی به موقع بود این فایل همیشه آرزو داشتم جزو افرادی باشم مثل شما که وقتی خداوند آروم روی شونم میرنه سریع متوجه بشم ولی حقیقتش من از اونا بودم که تا مجبور نمیشدم بیدار نمیشدم تا مرز نابودی میرفتم البته الان به لطف خداوند با آموزش های شما خیلیییییی بهتر شدم
من کسب کار چهار سالم به خاطر باور های شرک آلودی که از جامعه و اطرافیان گرفته بودم تقریبا چهار بار کامللل نابود شد و هر بار خداوند درستش کرد(. وقتی تسلیم میشدم خداوند دری باز میکرد) ولی من دوباره میخوابیدم و با شرک خودم نابود میشد تا بلاخره با شما آشنا شدم و مسیر عشق و علاقم رو که میدونستم ولی بخاطر باور های شرک آلودم مدرک و ترس ها و تردیدها و احساس عدم لیاقت واردش نمیشدم دنبال کردم و اون کسب و کار نا مناسب رو که بخاطر ترس هام و حرف مردم رها نمیکردم جرعت کردم و رهاش کردم و آزاد شدم و چقققدررر پیشرفت کردم وقتی اینبار هدایت الله رو اجابت کردم
من بارها بخاطر شرک و وابستگی روابط و آدم های فوق العاده ای رو که خداوند بعد از تسلیم شدنم وارد زندگیم کرده بود از دست دادم جالبه بار ها هم وقتی واقعا بعد از زجر کشیدن از دست دادن اون افراد ب تسلیم و رها کردن رسیدم همون افراد خودشون ب زندگیم برگشتن چقدر قوانین خداوند بی نقص و عجیبه و چقدر بعضی از ادما از جمله خود من نابینا هستیم در درک این قوانین ساده ای ک هر روز داریم باشون زندگی میکنیم و جلوی چشم ما هستن
الان که فکر میکنم از خیلی از کارهای شرک آلود خودم تعجب میکنم مثل پول قرض گرفتن بار ها و بارها زنگ زدم از بعضی ها پول قرض میگرفتم ولی از خدای خودم طلب نمیکردم یادمه دعا میکردم از خدا میخواستم زنگ بزنم ب فلانی پول ب من قرض بده الان نمیدونم بخندم ب خودم یا گریه کنم فقط خداروشکر میکنم که دیگه هیچ ربطی ب اون شخصیت گذشتم ندارم
واقعا به این باور رسیدم که هیچ قدرتی جز خداوند نمیتونه ب من کمک کنه اگر همه ی مردم دنیا جمع بشن و بخوان ب من کمکی کنن در توانشون نیست هیبچچچ کاری برای من انجام بدن و اگر همه ی مردم دنیا جمع بشن بخوان منو زمین بزنن هم هیچ آسیبی نمیتونن ب من برسونن چون قدرتشو ندارن مگر من باورشون کنم و خود من هم نمیتونم به کسی کمکی کنم یا آسیبی برسونم اگر هم کاری در حق کسی کنم در حقیقت به خودم کردم چه خوب باشه چه بد و همین یه دیدگاه و طرز فکر چه آرامشی به من داده و از دنیای اطرافم منو جدا کرده و رهام کرده
یادمه چقدر میترسیدم از گرونی و تورم از بالا رفتن قیمت دلار و باور داشتم این واقعیته که هرچقدر ما تلاش کنیم بلاخره شرایط بد اقتصادی مارو عقب میندازه و تاثیر داره در زندگی و کسب و کارمون و این جمله ها رو هر روز من میشنیدم از اطرافیانم و الان چقدر طرز فکر من تغییر کرده در پس اون چقدر شخصیت من و آدم های اطرافم و مسیر زندگیم عوض شد وقتی افکار و باورهای من تغییر کرد خداروشکر
ترس ها و نگرانی های من به لطف خدا هر روز داره کمتر میشه از وقتی که قدرتی رو که به عوامل بیرونی داده بودم میگرم و به خدا میدم و و هر روز دارم توحید داشتن و دوری از شرک رو تمرین میکنم چون میدونم توحید هم تکاملیه
چقدر من قدرت میدادم ب آدم ها حرف مردم به چشم مردم چقدر باور داشتم میتونن زندگی منو ب هم بریزن و واقعا بد ظلمی بود ک ب خودم میکردم و بد عذابی داشت نتیجه ی طبیعی و منطقی شرک عذابه این ظلمیه که ما ب خودمون میکنیم
من کل زندگیم رو بررسی کردم هرجا به غیر خداوند قدرت دادم نتیجش عذاب بود و کی اینکارو کرد؟ خودم به خودم ظلم کردم و هرجا ب خدا توکل کردم و ب غیر از خداوند قدرت ندادم توحید رو انتخاب کردم معجزه ها رخ دادن این قانونیه که هیچ راهی برای انکارش وجود نداره به قول شما استاد عزیز همه بدون استثنا این تجربه رو و این الگو رو تو زندگیشون داشتن ودیدن و خواهند دید
منم مثل خیلی های دیگه نگاهم به خداوند مثل یک انسان بود و جالبه که باور داشتم خدا نمیزاره کسی همیشه خوشبخت باشه و خوشحال یه مدت که ببینه داره کسی از زندگی لذت میبره سریع یه عذاب نازل میکنه یادمه همیشه میترسیدم خوشحال بشم یا زیاد نمبخندیدم چون باور داشتم خدا ناراحت میشه و به عذاب میفرسته جالبه که بارها و بارها من و خانوادم ب خاطر این اعتقاد مسخره تجربه های نا جالبی داشتیم و الان اومدم تو این مسیر و میبینم احساس خوب= اتفاقات خوب چه تفاوت عظیمی بین قانون جهان هستی و باورهایی که من از جامعه و اطرافیانم گرفتم هست خیلی زمان برد تا بتونم بدون ترس احساس خوب داشتن رو تمرین کنم
چه باور هایی رو خودمون میسازیم چه اتفاقاتی رو خودمون خلق میکنیم و ب خداوند نسبت میدیم
امیدوارم خداوند ما رو به راه راست به راه کسانی که به آنان نعمت داده هدایت کنه نه راه کسانی که به آنان غضب کرده و نه راه گمراهان
استاد بینهایت برای این فایل فوق العاده ازتون سپاس گذارم و بینهایت برای وجود شما و هدایت به این مسیر الهی از رب العالمین سپاس گذارم
برای شما و همه ی دوستان عزیزم هدایت خداوند رو آرزو دارم در پناه الله باشید
ماباید نگاهمان به تضادها مثبت باشه وازدل تضادها درسش رابگیریم درهمه جای دنیا سیل زلزله توفان رخ میدهد
تضادها باعث رشدوگسترش جهان هستند
اگرتضادی نباشه اختراعی نیست بهبودی نیست
اصل جهان هستی بر پایه رشد است موارد زیادی داریم درجهان که بعدازهرطوفانی، زلزله ای، سیلی، چقدربناهای مستحکم تروزیباتر ساخته شده است جادهها ساخته شده تاسیسات آب برق ،گاز گسترش یافته بهبودیافته جهان همیشه درحال پاکسازی دائمی است
حوادث طبیعی نظیرتوفان سیل زلزله ازطرفی به مایاداوری میکنه که انسان درمقابل قدرت طبیعت وخداچقدرناتوان است
* اصل بقا:
اصل اساسی جهان هستی برای بهبود این است که باید ضعیفها از بین بروندو قویترها بمانند چه درطبیعت،
درختان، گیاهان، حیوانات، انسان
مثلا درباره حیوانات میبینیم زمانی که تعدای جوجه ازتخم بیرون می آیند ازهمان روزاول آن جوجههایی که ضعیفتر هستند ونمیتواند غذای موردنیاز بدنشان راتامین کنند از بین میروند یا بزغالهای که سوقلو به دنیا آورده اونی که نتونه به موقع از پستان مادر شیر بخوره میمیره درباره حیوانات وپرندگان میبینیم که مادرهیچ توجه و تمرکزی روی جنس متولده شده ضعیفش ندارد اما انسانها نگاه دیگری به این قضیه دارند به طورمثال زمانی که یک مادر سه تا بچه سه قلوبه دنیامیاره اونی که از همه ضعیفتر است بیشتر از طرف مادر مورد توجه وحمایت قرار میگیره و از اعضا خانواده هم درخواست داره که بیشتر به اون بچه ضعیفتر توجه کنند به اصطلاح هواشو بیشتر داشته باشند
این نگاه انسان باعث شده که این باورقوی درانسان شکل بگیره که خداهم احساسات بشری دارد ومانند یک مادرمهربان دلسوز بنده هاش است وهرکس ضعیف ترباشه خدابیشتردوستش داره وحمایتش میکنه
خداوند نگاه یک مادررابه مخلوقات خودندارد
احساس مادری وانسانی ندارد خداوند وقوانین وجهان اینطور عمل میکنه شاید ظاهر قضیه خیلی ظالمانه به نظر بیاد اما اگر از نگاه خداوند نگاه کنیم این روند باعث پیشرفت جهان میشه باعث بهبود میشه و همه جا در طبیعت ودرجهان اینو میبینیم و خداوند اینطوری داره کار میکنه ما باید دنبال این باشیم تا خودمون را قویتر کنیم فکر نکنیم اگر ضعیف باشیم خدا دلش به حالمون میسوزه جهان به افرادی که قویتر هستند پاداش میدهد حالا در بحث حیوانات قویتر شدن جسمی و فیزیکی است اما در انسان بحث قوی بودن ذهنی است کسانی که ایمان قویتری دارند باورهای قویترو مناسبتری دارند زنده می مانند درمقابل کسانی که ایمان ضعیف تری دارند در برابر شیطان تسلیم هستند در مواقع بروز طوفانها چه فیزیکی ، طبیعی، اقتصادی، معیشتی از بین میروند و کسانی که متوکلتر هستند قویتر هستند در مقابل طوفانها دوام می اورندوپیشرفت میکنند
درباره خودم براتون بگم من قبل ازهدایت شدن به این مسیرالهی واقعااحساس میکردم آدم ضعیفی هستم واقعا ضعیف هم بودم دارای ذهنی منفی وناارام دلواپس نگران همیشه مضطرب بی خواب دچارسردردهای میگرنی افسردگی خفیف 20 سال داروی آرامش بخش مصرف کردن همه اینها ازمن آدمی مستاصل ودرمانده وضعیف ساخته بود اعتمادبه نفس صفرصفر واقعانمیدونستم بایدچکارکنم تاازاین منجلاب بیرون بیام گفتم خدایادیگه نمیتونم این وضع روادامه دهم به قول استادکتک خورم ملس بود وخدا دائم میزدمن هم میخوردم تااینکه خدای رحمان روزی به دادم رسید
درسال98 ابتدا باچندکتاب بی نظیر سپس بایکی ازاساتید موفقیت ونهایتا دراواسط سال98 بااستادعباسمنش وسایت ایشان اشناکرد واقعا بدون اغراق میگویم دراین 5سال است که طعم واقعی زندگی کردن رادارم میچشم
بسیارتابسیارسپاسگزارخداوند هستم که منو به این مسیرزیباو الهی تغیرهدایت کرد
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
امادراین 5 سال شرایط خیلی برای من تغیرکرده ازهمه نظر بیماری 20 ساله ام درمان شد به آرامش رسیده ام خواب راحت بدون مصرف داروی آرامش بخش دارم ثروت ونعمت بیشتری واردزندگی ام میشود سالمتر وتندرست تر هستم شادتر هستم درمسیردرست هستم فقط روی خودم کارمیکنم تانتایج بزرگتری رارقم بزنم دیگه کتک خورم ملس نیست خیلی سریع هشدارها وپس گردنی های خدارامتوجه میشم وخودمو جمع جورمیکنم تابه مسیردرست وصحیح برگردم
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
* نگاه سیستمی به خداوند:
مابایدباورداشته باشیم که خدا یک سیستم است یک انرژی است که جهان رابوجوداورده وبرای اداره این جهان قوانین بدون تغیر وضع کرده خدایک انسان نیست واحساسات بشری ندارد، خدابرای کسی دلسوزی نمیکند،خدایاهمان انرژیی یانیروی برترفقط فقط به فرکانسهای ماپاسخ میدهد.
ما باید نگاهمان را به خداوند تغییر دهیم در مسیر درست حرکت کنیم پاداش دریافت میکنیم در مسیر غلط حرکت کنیم از بین میرویم خداوند در همه حال در حال هدایت همه است و هر کس که از این هدایت تبعیت کند پیشرفت میکند و کسی که تبعیت نکند میآید پایین
زجر کشیدن افراد صرفاً به ایمان وباورهای آنها برمیگرددافرادی که این نگاه را دارند هرچه بیشتر زجر بکشیم خدا بالاخره روزی دلش برامون میسوزه و کاری برامون انجام میده امااین افراد سخت در اشتباه هستند
هربلایی که سرمون میاد ازطرف خودمون است خدافقط خیراست خداخیرمطلق است این ماهستیم که باافکارباباورها وفرکانسهامون داریم شرایط واتفاقات زندگیمون راخلق میکنیم
خداهموارا داره وعده نعمت میده وعده سلامتی میده این شیطان است که همیشه داره وعده فقروفحشامیده مابایدتصمیم بگیریم
بایدهمواره یادخداباشیم وقدرت رافقط به خدابدهیم شرک عامل همه بدبختی های بشراست
تنهاترین راه درک قوانین خداوند الگوهای تکرارشونده درزندگیمون است
“خدایا تنهاتورامی پرستم وتنها ازتویاری می جویم”
“سیستم خداوند فرکانسی است و پاسخ دادن به فرکانسهاااست”
دقیقاً مثل آینه عمل میکند ضعیف باشی شرایطی برات به وجود میارد که ضعیفتر بشی قوی باشی شرایطی به وجود میآورد که قویتر بشی این ما هستیم که باید خانههایی بسازیم که در طوفانها دوام بیاورند ما باید شخصیتی از خودمون بسازیم که در طوفانهای زندگی سربلند بیرون بیاییم از آزمایشات سربلند بیرون بیاییم در طبیعت و قوانین جهان هستی هیچ دلسوزی در کار نیست یا در مسیر درست قرار میگیری و نتایج خوب و مناسب میگیری یا در مسیر غلط قرار میگیری و نابود میشوی
ما باید نگاه انسان بودن به خدا را عوض کنیم وبه نگاه قانون مداری به خداوند نگاه کنیم خداوند بر اساس قوانین و مشیت حرکت میکند هیچ استثنایی قائل نیست باید تمرکزمون روی بهبود خودمون برای پیشرفت کردن باشد همین
ماهر چقدر قویتر بشیم قویتر در شخصیتمون در تواناییهامون خداوند بیشتر هوامون داره ایدههای بهتر میاد شرایط بهتری برامون به وجود میآورد و هر چقدر هم ضعیفتر باشیم اوضاع بدتر میشود الگوهاوموارد فراوانی داریم در طبیعت و جهان که ضعیفها همیشه اوضاعشون بدتر بوده همانطور که در قرآن فرشتگان ازانسانها میپرسند چطور در دنیا زیستید چگوه زندگی کردین میگویند ما ضعیف بودیم مستضعف بودیم فرشتگان در جواب میگویند مگرزمین خدا وسیع نبود پهناورنبود؟ چرا مهاجرت نکردی اینجا که اوضاعتون خیلی بدتر است
با توجه به آموخته های من در این یکسال و اندی از آموزهای شما و زندگی خودم و ساختار جهان هستی و قرآن اصلا خدا مثل یک مادر مهربان عمل نمی کند یک سیستم هست که ورودی هر چه باشد خروجی هم همان هست آب زهر بدی آب زهر می دهد بدون دلسوزی موز هم بدهی آب موز می دهد اگر مثل قبلا می خواستیم فکر کنیم در این مثال اگر خدا مثل یک مادر مهربان یک انسان معتاد بود وقتی فرزندش بعد از استفاده مواد می آمد بهترین غذایی که در یخچال داشت برایش می آورد ولی اصلا اینگونه نیست خیلی بی رحم عمل می کند چون قانونش این هست و حالا جذابیت این سیستم اینجا خودش را نشان می دهد که اگه تغییر کنی با تو تغییر می کند و یک قدم تو برداری برایش که می گویید که اگر بندگان من از من از تو پرسیدند بگو من نزدیکم و بهترین اتفاقات رو که در خواب هم نمی بینی برایت رقم می زنم
خیلی عالی هر روز هم انرژی بیشتری میگیرم و هم عالی تر میشم
چقدر قشنگ وقتی از خدا کمک میگیرم و چقدر عالی میشه نتیجه کار من اوایل بیشتر ب آدم ها قدرت میدادم تا خدا یعنی تو زندگیم بیشتر آدم ها بودند انگار اون ها خیلی بزرگ بودند از دکتر گرفته تا همکار یا هر کسی که ب نظر من کار بلد بود قدرت را دست او میدیدم و نتایج کار افتضاح میشد از روزی که اومد تو دوره های شما چ رایگان و چه بهای اون را دادم متوجه اشتباهم شدم چون از بچگی قدرت دست آدم های بهتر از من یا بزرگتر از من بود و این طرز فکر را خانواده ب من دادند و من هم با این روش بزرگ شدم بعد از آشنایی و دوست شدن با خدا متوجه این اشتباه شدم هر باری باهاش تنهایی صحبت کردم من آرزو که حتی ی بار هم عادت نکرده بودم تنها باشم الان بگو آرزو تنها بودن و حرف زدن با خدا را بیشتر از صد تا دوست ترجیح میدم استاد اگه بگم شاخ در میاری من که همیشه فکر میکردم التماس آدم ها را کردن باعث پیشرفت من میشه ولی کاملا اشتباه بود من الان اگه روزی چند بار حرف نزنم دیوونه میشم انگار از پدر و مادر خیلی بالاتر گریه میکنم گریه خوشحالی انگار همه جا بغلم نشسته و بهم میگه آرزو این کار بکن اون کار بکن باورت نمیشه استاد دلم میخواد ساعت ها برات تعریف کنم از آرامشم از کم شدن و حذف استرسم از ایمانم من قبلا با استرس نماز میخواندم الان نماز نمیخوانم ولی احساس خوب و با آرامشی که دارم با ترس از نماز کلا زمین تا آسمان متفاوت
استاد از اعتماد ب نفس زیر صفرم بگم که الان اعتماد ب نفسم رفته بالا استاد آرزویی که میترسید حرف بزنه الان 4 تا شاگرد داره که ساعت ها بدون وقفه حرف میزنه
استاد آرزوی بیمار و مریض حال که هیچ حسی نداشت الان بگم با قانونت ساعت ها پر انرژی بدون وقفه کار و بعد خونه و بچه داری و حرف زدن و پیاده روی یک ساعت نیمه
نمیدونم از کجا بگم درسته آدم های ضعیف اگه عوض نشند ب همون صورت پیش میرند تا یجایی ب خودشون میاند من هم از اون مدل بودم الان هر روز پیشرفت تازه خدا درهای قشنگ رحمتش را مدام جلوی مسیرم باز نگه داشته خدایا شکر و سپاس گزارم الهی شکر استاد عزیزم انشالله همیشه موفق . سر حال . شاد . ثروتمند باشی دوستتتون دارم امیدوارم ی روزی از نزدیک ببینمتون
سلام استاد عزیزم و تمام بچه های دوست داشتنی خانواده م.
این فایل دقیقا اتفاقات و مسیر یک ساله من رو داره بهم نشون میده از خداوند هدایت میخوام کمک کنه بنویسم تا هم ردپایی برای خودم بشه و هم اینکه به دوستانم کمک کرده باشم رشد کنند دقیقا نزدیک به 15 تا 16 ماه پیش افتادم توی یک روزمرگی و هرکاری کردم که به خودم انگیزه بدم برای پیشرفت نتونستم و کاملا میفهمیدم که اگر تغییر نکنم جهان با من شوخی نداره خداوند داشت با تمام توانش به من میفهموند ولی من گوش نکردم شرک ورزیدم گفت اینجوریه پس منتظر باش. تو بازار بودم بهم گفت از بازار برو بیرون دیگه کافیه اینجا باید بری مرحله بعد ولی من نتونستم و ادامه دادم بعدش شرک ورزیدم و به خودم و خدای درونم بی ایمان شدم و پول دادم بقیه تا برام کار کنند و خودم گول زدم که آره من دارم معامله میکنم با اینها و من زرنگم خب از اول مهر پارسال تا اول اسفند من درگیر این بودم که پولم پس بگیرم حتی از نفر اول گرفتم حجم خیلی زیادی از پولم رو و وقتی توی دور باطل باشی این روند دوباره تکرار میشه همون روز دریافت پول دادمش به یکی دیگه و خب دیگه اون پول برنگشت نمیتونستم خودم گول بزنم میدونستم که خودم اشتباه کردم درعین حال تا ابتدای برج 4 منتظر بودم پولهام برگرده و خب برنگشت همون اوایل عید بازار را دیگه تعطیل کردم و ترید شروع کردم ولی فهمیدم این کار نه ارزشی خلق میکنه نه اون کاریه که من بهش علاقه داشته باشم پس پرونده ش بستم.با همون پولی که داشتم خونه بودم کار خاصی نمیکردم ولی خب تمام توانم جمع کردم که کم نیارم به خودم انگیزه میدادم خداروشکر دوره احساس لیاقت توی پروفایلم بود و اون فایل که استاد برای عید گذاشتن که بیاید امسال روی بهبود احساس لیاقتتون کار کنید من با گوشت و پوست و استخون درک کردم و فهمیدم این فوندانسیون از ریشه مشکل داره که هرچی من دیوار روی این میچینم خراب میشه و باید این درستش کنم و مهمترین هدف امسالم این موضوع تعیین کردم که باید یک شخصیت مقتر و با احساس لیاقت بالا در خودم بسازم. من از دست خودم ناراحت بودم که چرا با این که به قوانین آشنا بودم باید همچین اشتباهی مرتکب بشم نمیتونستم خودم ببخشم بیشترین دلخوری م از خودم بود نه از بقیه چون نمیتونستم که سر خودم شیره بمالم گفتم من باید شخصیتی از خودم بسازم که با برخورد به یک تضاد یا چالش کم نیاره باید قوی باشم و خداوند هدایتم کرد که بیا و روی دوره احساس لیاقت کار کن حتی دوست نداشتم توی این مدت کار کنم دوست داشتم بشینم یک جا و فقط این ضعف های شخصیتی رو بهبود بدم و همزمان تمام تلاشم کردم که این سیستمی بودن خداوند درک کنم و هرروز روی فایل چرا خداوند از ما میخواهد ثروتمند شویم کار میکردم هرروز چون میدونستم این تکرار که میتونه این درک به من بده که این سیستمی بودن یعنی چه و اصلا بیام جوری باور ثروت بسازم که من به عنوان خلیفه خداوند بر روی زمین وظیفه م هست پول بسازم باید پول بسازم نه اینکه تا 300 میلیون بیاد توی حسابم بی انگیزه بشم آخه با این پول کمی که حتی نمیشه باهاش پراید خرید سقف آرزوهات همین بود و حسابی روی این موضوع کار کردم و خداروشکر حس میکنم تا حدودی تغییر کرده. خداوند هم این سماجت من دید اول گفت برو سفر یه حال اساسی به خودت بده تمام شرایط برای سفر برام فراهم کرد و واقعا لذت بخش بود و بعدش دوباره من برگردوند به شیراز. با اینکه من خونه م مجبور شدم تحویل بدم من هدایت کرد خونه دوستانم تا رسیدم خونه بچه ها دیدم اعضای خونه زیاد هستند با من میشه 4 نفر و گفتم خدایا فلانی از اینجا بره تا خونه خلوت بشه. مدتی گذشت پسرخالم ماموریت خورد به لار خدا گفت پسرخاله بره(چون همیشه با پسرخالم یه بحث های ریزی داشتیم و باعث میشد من تمرکزم گرفته بشه) بهتره اون یکی پسر خوبیه و واقعا بهترین پلن برام چید اتاق شد برای خودم یک اتاق شخصی و من از صبح کتابخونه بودم تا شب و فقط روی فایل ها کار میکردم هرچی بچه ها میگفتن خب همزمان ی کاری کن گفتم باور کنید من هیچ ایده ای ندارم نمیدونم باید چکار کنم مثلا دوستم گفت راکد نباش بهش گفتم من وقتی بی هدف باشم راکد باشم دوتا اتفاق میفته و اینکه مریض میشم یا اینکه آدم ها و کارهای بیخودی میریزن رو سرم دیدم اصلا اینطور نیست و من تنها و همه چیز برام فراهم هست گفتم و فهمیدم نتیجه فقط مالی نیست و این هر روز از نشانه من توی سایت متوجه میشدم مثلا برای این موضوع هدایت شدم به فایل «موفقیت»، مسیر رسیدن به خواسته است نه مقصدِ آن و گفتم پس اوکیه. استاد گفته بود شما روی خودتون کار کنید در سطح فرکانسی و باوری جهان بقیه اتفاقات رقم میزنه منم همین جمله به وجودم نشسته بود و ادامه دادم باور کنید هرموقع توی سایت نشانه زدم خداوند در جواب گفت باید پارو نزد وا داد باید دل رو به دریا داد خودش میبردت هرجا دلش خواست به هرجا برد بدون ساحل همونجاست میگفتم باشه و روی خودم کار میکردم چقدر این دوره احساس لیاقت فوق العاده بود دیگه تونستم با قرآن انس بگیرم یک روز دیگه مستاصل شده بودم وضو گرفتم قرآن باز کردم گفتم خدایا چکااار کنم خب گفت صبارشکورا فهمیدم داره میگه تکاملت طی کن گفتم چشم و دوباره ادامه دادم قشنگ الهامات میگرفتم چی میگه. چند روز گذشت دوباره حریف نجواهای ذهن نشدم دوباره قرآن باز کردم گفت داری عجله میکنی بازهم گفتم چشم دیگه اینبار حواسم شد و ادامه دادم تا رسیدیم به مبحث احساس گناه توی احساس لیاقت و تونستم خودم ببخشم بابت اشتباهاتم و کمی با خودم با صلح رسیدم و تیر اصلی رو جلسه 11 زد و با انجام دادن آگهی بازرگانی من به صلح رسیدم با خودم. انگار تو ابرها بودم 3 روز متوالی هرجا میرفتم فقط اشک میریختم سبک شده بودم از شوق شعفی که توی وجودم بود لبریز شده بودم آره الان یادم اومد یک بار دیگه پرسیدم خدایا چه کنم گفت برو جلوتر بهش میرسی. و من فقط باهاش عشق بازی میکردم الان سبک شدم حتی بهم گفت که یادم اول مهر بود و گفت یکماه دیگه تو کتابخونه هستی و من درک کردم این هدایت رو . باز هم اتفاقات دیگه ای رخ داده و قراره رخ بده بذارید تکمیل که شد در موردش صحبت میکنم. میخوام بگم هر روز هدایتم میکرد کاملا متوجه میشم این هدایت رو و درک میکنم اصلا ی رفیق خیلی خوبی پیدا کردم.
درس هایی که گرفتم این بودند که خداوند داشت بهم میگفت محمدامین عزیزم وقت تغییر رسیده و من گوش نکردم تا با اردنگی حالی م کرد این بار دوم که داره با اردنگی حالی م میکنه و درسی که گرفتم این بود که قبل از اینکه به اینجا برسه گوشم رو تیز کنم برای دریافت الهامات خداوند تا به پیشواز تغییرات برم نه اینکه انقدر تغییر نکنم تا مجبور به تغییر بشم و متوجه شدم توی این مدتی که من توی بازار بودم من به این خاطر هدایت شده بودم به بازار به خاطر علاقه م که توانایی برقراری ارتباط با آدم ها بود و من واقعا اون موقع ها رو زندگی میکردم و این هم از زمانی که جلسه 13 تکمیلی احساس لیاقت گوش دادم متوجه شدم ولی در طی مدتی که بازار بودم به جای اینکه این توانایی م رو رشد بدم و توی اون قوی بشم تمرکزم رو گذاشتم روی بیزینس و این هم اشتباهی بود که بهش پی بردم و بهم کمک میکنه در مسیر بعدی بیشتر حواسم باشه. میخوام بگم با این که با اردنگی حالی م کرد ولی باز هم تمام این اتفاقات خیره مطلق برای من و فقط باعث رشد من شده و من الان تو ابرها هستم و دارم باهاش عشق بازی میکنم. توی جمع بندی بگم همه این اتفاقات باعث شدند من یک شخصیت قوی تر از خودم بسازم و به خودم بابت این تغییراتی که داشتم احسنت میگم دم خودم گررم که کم نیاوردم وایسادم و ادامه دادم و خداوند هم بهم کمک کرد ولی درس مهمتر اینکه همیشه گوش هات تیز کن خودت آماده تغییرات کن تغییر تو چه در زمینه کاری ت چه در زمینه بهبود شخصیتت در راستای قانون ابدی جهان رشد و گسترش جهان هستی ست.
خدایا سپاسگزارم. سپاسگزارم به خاطر نعمت هدایت که اگر یک لحظه ما رو به حال خودمون بذاری خودمون نابود میکنیم . فقط همین نعمت هدایت رو من چجوری شکرش به جا بیارم نمیدونم .
خدایا هزاران مرتبه سپاسگزارم برای این که روح خودت در درون من قرار دادی سپاسگزارم برای نعمت هدایت سپاسگزارم برای وجود بینظیرترین استاد جهان
استاد سپاسگزارم به خاطر بودنت.
سلام
استاد عزیز و بچه های سایت
چقدر تصویر سالمی از طوفان های زندگیم بهم نشون دادی
چقدر خوب بهم نشون دادی دلیل اتفاقات به ظاهر بد رو تو زندگیم
چقدر از زاویه بهتری داری به جهان نگاه میکنی و این نگاه رو به ما آموزش میدی
شما با این فایل چراغی رو تو وجودم روشن کردی که تمام گوشه های تاریک ذهنم که تار گرفته رو دیدم
به نام خدای مهربان
آیا خدواند مانند یک مادر مهربان عمل می کنند؟ خیر
اینو تو تجربه زندگی خودم دیدم که میگم و این فایل هم یک هشدار و یک بیدار شو برای من بود
طبق سوال ها پرسیده شده پیش میرم
اول از خدای مهربانم شاکرم که مرا به مکانی هدایت کرد و با دوستانی هم فرکانس کرد که قضاوت نمیکنن
و من راحت میتونم در این سایت خود افشایی کنم چون انسان کمتر میتونه خود افشای کنه بدلیل اینکه سرزنش نشه
استاد قشنگم ممنونم بایت این سایت الهی
سوال اول
با توجه به درکی که از این آگاهی ها داشتم در این فایل الگوهای رفتاری را در خودم به یاد آوردم و شناختم که باعث یکسری موفقیت ها و شکشت ها شده است.
الگو موفقیت هام: قبل از اینکه با قوانین جهان آشنا بشم تلاشم خییلی زیاد بود یعنی در حدی که شب روز نداشتم و این تلاش کردنم در راستای درس خوندن بود و من خوندم با قدرت خوندم و از دانشگاه روزانه دولتی قبول شدم و دوره لیسانسمو شروع کردم با اینکه دوره کارشناسیم هیچ گونه حمایت مالی روحی….هیچی نداشتم از خودم ضعف نشون ندادم و برای خودم دلیل تراشی نکردم که تو شهر غریب حتی پول غذا خوردن هم ندارم و خودمو نابود کنم هرکاری که از دستم بر می اومد برای هدفم و برای ادامه تحصیلم کردم اول گوشوارهامو فروختم بعد دنبال کار گشتم کار پیدا کردم هم تحصیل میکردم هم کار میکردم و خیلی هم حالم خوب بود چون برای عشق و علاقه ام داشتم تلاشم می کردم چون خواسته خودم بود داشتم براش تلاش می کردم و از این تلاشم هیچ وقت خسته نمی شدم و عامل تلاش من درونی بود بیرونی نبود چون عامل درونی می تونست چهار سال بدون هیچ گونه خستگی هم درسش رو به بهترین نحو بخونه هم کار کنه و آخرین سال لیسانسم من با اینکه این همه مشغله داشتم، داشتم برای قبولی از ارشد هم حاضر میشدم چون خداوند تعهد و ایمان و استمرار و قدرت منو دید زمینه رو برای بهتر درس خواندن من فراهم کرد برای همین استاد میگه اگر شما در مسیر از خودتون تعهد و استمرار به خرج بدین انگار خداوند تعهد شمارو می بینه و زمینه رو برای رشد بیشتر شما فراهم میکنه من برای اینکه از ارشد قبول بشم شب و روز داشتم درس می خوندم و زد بیماری پندمیک فراگیر شد و همه چی تعطیل شد و من نشستم خونه و هی بخاطر بیماری تاریخ آزمون عقب می افتاد و من می تونستم بیشتر درس بخونم ببینید چقدر این الله هوشمند و دقیق هست
و من از ارشد قبول شدم با بهترین رتبه و خداروشکر تموم کردم
ولییییییی دلیل شکستم
از اونجایی که وقتی با قانون آشنا شدم و خداوند رو اشتباهی شناختم باعث شد یکم کم کاری کنم و الکی روی خدا حساب کنم نه اینکه نباید روی خدا حسابت نکنیما نه منظورم اینکه من طرف خودم رو درست انجام ندادم و انتظار بیهوده از خدا داشتم
من الان دوبار آزمون دکتری دادم و قبول نشدم و دلیل قبول نشدنم هم همین کم کاری خودم بوده به جای اینکه بیام تو رشته خودم متخصص بشم به جای اینکه خودم رو در زمینه ای که هستم قوی تر کنم توهم زدم و نتیجه توهمم این شده که دوبار رد شدم همیشه استاد میگه اگر فکر می کنید باورهاتون تغییر کرده نگاه کنید به رفتارهاتون و نگاه کنید به نتایجتون برای همین میگه باید نتایج صحبت کنه نه شما از خودم میخوام که هداینم کنه تلاش و تعهدم حتی بیشتر از قبل بشه و زمینه رو برام فراهم کنه تا از این آزمون هم قبول بشم چون واقعا عشق و علاقه دارم نسبت به درس خوندن و هدفی که پشت این درس خوندن دارم وگرنه هیچ کس مجبورم نکرده که درس بخونم و دانشگاه برم
چون من در محیط روستا بزرگ شدم کمتر دختری دانشگاه میرفت و من به زور و برخلاف میل خانوادم به دانشگاه رفتم و تنهای این مسیر رو طی کردم البته خدا هوامو داشت تا زمانیکه من طرف خودم رو درست انجام میدادم
من تی وی نگاه نمیکنم اگرم نگاه کنم فقط شبکه مستند حیوانات رو نگاه میکنم تازگیا یه مستندی نشون میده صداهای زمین در این مستند فرکانس و ارتعاشات رو توضیح میده واقعا حیرت آور هست که حیوانت چگونه از طریق فرکانس و ارتعاشات با یک دیگر ارتباط برقرار میکنن و برای بقا چگونه در تلاش و تکاپو هستند و قوی تر ها همیشه زنده میمونن و همیشه سر یه چیزی چه منطقه زندگیشون باشه چه جفت جنگ میکنن که نشون بدن اینجا رئیس کیه
ممنونم استاد عزیزم
درپناه یکتا بی همتا
سلام استاد الان نزدیک به دو سال میشه که با شما هستم من همیشه وقتی کارم رو به هر دلیلی از دست میدادم به عالم و آدم زنگ میزدم که برام یه کاری پیدا کنند از وقتی با شما هستم آخرین بار دیگه به هیچ نگفتم و خودم با توکل بخدا دنبال کار گشتم یه شغل فوق العاده همونی که میخواستم پیدا کردم کار های که دیگرون برام پیدا می کردن اصلا خوب نبودن به خودم قول دادم منبعد از این از هیچ پارتی و آشنایی نخوام که کاری برام بکنند
ممنونم
به نام خدا
سلام به استاد عباسمنش بزرگوار و استاد شایسته نازنین و دوستان ارزشمندم
اعتراف میکنم من یکی از اون آدم هایی بودم که همیشه احساس ضعیفی رو به من میدادند طوری که خودم هم کاملاً باورم شده بود که من آدم ضعیفی هستم
یعنی یه حالتی که دیگران بخواهند دلشون به حال من بسوزه حتی در زمان بچگی مامانم همیشه جلوی خودم در حضور همه میگفت حسن خیلی مظلومه و تکرار همین حرف ها برای ذهن من تبدیل به یک منطقی شد که ، آره من آدم مظلومی هستم…!
خب طبق قانون هم بلاهای مختلفی سر یک آدم مظلوم میاد دیگه….
چیزی که برای من اتفاق افتاد
اینکه توی سن جوانی دوتا عمل جراحی همزمان داشتم و مسائلی که توشون پاشنه آشیل داشتم مثل مسائل مالی و…
وقتی وارد این مسیر شدم
تصمیم گرفتم با جدیت تمام روی خودم کار کنم و شخصیتمو واقعاً از یک آدم ضعیف و بی ایمان به یک شخصیت قوی با ایمان تغییر بدم
خداروشکر همین اتفاق هم افتاد
اولین نشونه اش این بود که دیگه مامانم اون جمله محدودکننده رو به کار نبرد یعنی دیگه نشنیدم جایی بگه حسن خیلی مظلومه و خودِ همین بهم ثابت کرد که پس شنیدن و تکرار این حرف ها در حضور من بخاطر فرکانس های خودم بود
بخاطر اینکه خودم دوست داشتم اینجوری در موردم صحبت بشه!
الان بعد از گذشت 3 سال از این مسیری که توش هدایت شدم به لطف الله اینقدر شخصیتم تغییر کرده و اینقدر پسر قوی تری شدم ، دیگه مامانم هم یادش رفته که یه زمانی وِرد زبونش در مورد من چی بوده
بقیه آدم هایی هم که یه زمانی باهاشون در ارتباط بودم اصلاً نمی بینمشون که بخوان مثل اون زمان ها در مورد من فکر کنند و از همه مهم تر ، خودِ من چقدر این شخصیت قوی تری که نسبت قبلم در من ایجاد شده رو به من احساس خوبی میده
یعنی واقعاً الان متنفرم از اینکه بخوام آدم ضعیفی باشم و اصلاً به هیچ عنوان دوست ندارم کسی منو از روی شخصیت ضعیفی که قبل از این مسیر الهی داشتم نگاه کنه ، چون هنوز یک عده ای هستند که تفکرشون در مورد من مثل اون موقع هاست ولی مهم تفکر خودم در مورد خودم هستش که زمین تا آسمون تغییر کرده و همین شخصیت قوی تری که نسبت به قبلم در من به واسطه کار کردن روی خودم ایجاد شده به من احساس خوب و آرامشی میده
نتیجه اش هم که مشخصه
در محیط هایی قرار میگیرم که فقط آدم های قوی و ثروتمندی اونجاها زندگی می کنند
به قول استاد عباسمنش وقتی که من تغییر میکنم آدم های دور و اطرافم هم تغییر می کنند
حالا یا شخصیتشون یا کلاً حذف میشن
خودم آگاهانه خیلی اطرافمو خلوت کردم
از این بیشتر هم میخوام خلوت تر کنم
چون به من احساس رهایی و خیلی خوبی داده که باز هم این نشون میده چقدر شخصیتم توی این مدت قوی تر و سالم تر شده که الان دیگه خودم با خودم و خدای خودم بیشتر حال میکنم تا با دیگران
البته من انسانمو با عواطف انسانیم و بسیار خوشحال میشم و میخوام که با آدم ها در ارتباط باشم
ولی فقط با کسانی که شخصیت قوی دارند و واقعاً علاقه ای به آدم های ضعیف ندارم
چون من خودم یه زمانی آدمی با شخصیت ضعیفی بودم
خداروشکر بخاطر این مسیر و بابت این آگاهی ها و خدایی که هر لحظه داره هدایت میکنه
————————————————————————–
الْیَوْمَ تُجْزَىٰ کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ ۚ لَا ظُلْمَ الْیَوْمَ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ (آیه 17 غافر)
امروز هر کس در برابر کاری که انجام داده است پاداش داده میشود؛ امروز هیچ ظلمی نیست؛ خداوند سریع الحساب است
سلام بر همه عزیزان
استاد خوشرو و مهربان من خوشحالم ازینکه سالم هستین و سلامت
دیروز وقتی از طریق یکی از دوستانم که امریکا هستن با خبر شدم قضیه طوفان رو با خودم گفتم استاد و مریم جان؟؟ بعد دیدم مریم جان گام ها رو میزارن و کامنتها داره منتشر میشه خدا رو شکر کردم که صحیح و سلامتین و البته دیدگاه شما رو نسبت به این قضیه میدونستم و یجورایی ته دلم مطمئن بودم شما صحیح و سلامت و در ارامش کامل هستین استاد حتی دور شدن شما از تمپا هم بی حکمت نبود واقعا عجب خالقی و عجب بنده ای که الهامات و دریافت میکنه و عمل میکنه نوش جونتون از صمیم قلبم همیشه براتون بینظیرترین ها رو میخوام
عجب مردم بینظیری داره فلوریدا تیم وورک عالی اتفاقا دیروز با خواهرم میگفتیم چون حالا فلوریدا طوفان اومده مثلا برای زندگی مناسب نیست؟ مثل این میمونه بگیم نریم شمال کشور چون معمولا هوا بارونیه یا نریم ژاپن چون زلزله میاد یا سوئد و کانادا هوا سرده و.. همه ی اینها برای ذهن بهانه گیر ترمز هستش چون هر مکانی از دنیا زندگی کنی بازم سیل و زلزله و … نیاد (نمیخوام بهش بگم بلایای طبیعی) ممکنه به هر روشی تو از بین بری با هر اتفاقی جنگ دعوا گرما الودگی و….. همونطور که بقول خودتون اون منطقه اصلا هوا ابری هم نشد و خدا رو شکر واقعا
موضوعی که روی فایل هست میدونستم قراره بترکونه منو و میدونستم اگاهی هاش کلی بیشتر قراره کمکم کنه توحید …
قبلا گفتم توی کامنتی که جدیدا خیلی خیلی روی نگاه سیستمی بودن خدا کار میکنم و این باور بیشتر داره بهم کمک میکنه که بجای اینکه بگم خدا بگم جهان تا یواش یواش مقاومت ذهنم بشکنه اون نگاه انسانی بودن خدا تو ذهنم از بین بره
اصلا نیاز دارم کلی اون بخش مربوط به ضعیف بودن و قوی بودن رو گوش کنم چقدر قوی بودن قشنگه حتی اسمش رو کلمه هم قدرت میاره خیلی خیلی باید راجع به همین موضوع صحبت کرد که دوس دارم توی کامنت جداگانه راجع بهش بگم …
ولی اینو یادم افتاد بگم یادمه من سنم که کمتر بود داداشم سالی یبار نماز میخوند و ماها میفهمیدیم که یه گیری براش بوجود اومده که رفته سمت نماز بعد اخر نمازش گردنشو کج میکرد صلوات میفرست قیافشم حالت خنده داشت منم یادمه یبار خندیدم گفتم چرا این شکلی؟ گفت میخوام خدا دلش برام بسوزه تو همون حالت بچگی (منظورم 13/12 سالگی )با اینکه انگار داشت تو ناخوداگاه هم من شکل میگرفت ولی همون موقع هم حالتم بد شد گفتم چرا با دلسوزی اخه؟؟ و خب تقریبا این دیدگاه تو 98 درصدمون شکل گرفته و چه خوشبختیم ماهایی که با شما اشنا شدیم و فهمیدیم ایات قران اصلا منطق قوی داره و ما اشتباه فهمیدیم کل داستان و
من یادمه تو کلاسهای قبلیم هم که راجع به عرفان بود وقتی شنیدم اصلا همچین قضیه ای نیست که با مردن طرف مثلا برسه به ارامش یا اون دنیا پاداش داده بشه اون موقع کل دیدگاه من تغییر کرد و شما هم بعدش گفتین وقتی با سایت اشنا شدم
وقتی تک تک حرفهاتون و مثل یه فیلم از زندگیم مرور میکنم و میگم دقیقا همینه منطق ذهن من قبول میکنه و میفهمم یسری لایه ها رو که تو ذهنم نقش بسته بود از الگوهای تکرار شونده برای چی بوده مقصرش هیچ کس نبوده جز خودم
باید کامل یه دور دیگه گوش کنم و جواب تمرینی که دادین و با دقت بدم اینها رو گفتم بگم قبلش و حتی اینم بگم که
استاد عزیزم نمیشه به شما گفت مدرس موفقیت چون شما فقط راجع به موفقیت با ما صحبت نمیکنین من دوس دارم شما رو صدا بزنم مدرس توحید استاد خداشناسی .. من مطمئنم که شما اولین هستین تو جهان اولین کسی که اینقدر محکم توحید و دارید بهمون میشناسونید کدوم استادی تو دنیا از قدرت صحبت میکنه؟ کدوم استادی میاد میگه باید قوی باشید؟ همه دارن یه ادم وابسته پروروش میدن وابسته به اموزه هاشون وابسسته به خودشون وابسته به هرچیز دیگه ای تنها کسی که میگه اقا خودتون فقط خودتون هستین که دارین شرایط و خلق میکنین خود تویی که باید روی خودددت کار کنی اموزه های رایگان منو ببر نیا تو سایت من برو با همینا زندگیت و بساز و همینا رو هی مثل اصل خارپشتی تکرار کن کی میگه اینارووووو اخه خدای من
خیلی خیلی دوستتون دارم خدا رو شکر که در مدار شنیدن این اگاهی ها هستم ممنونم ازتون
به نام خداوند بخشنده و مهربان خداوندی که هر آنچه دارم از آن اوست
سلام به استاد عزیزم چقدر از دیدن این فایل جدید خوشحال شدم مثل همیشه دست خداوند هستید و ما رو هدایت میکنید بینهایت سپاس گذارم اول از خداوند وبعد از شما بابت این فایل فوقالعاده
هرچقدر توحید رو به خودمون یادآوری کنیم بازم کمه خیلی به موقع بود این فایل همیشه آرزو داشتم جزو افرادی باشم مثل شما که وقتی خداوند آروم روی شونم میرنه سریع متوجه بشم ولی حقیقتش من از اونا بودم که تا مجبور نمیشدم بیدار نمیشدم تا مرز نابودی میرفتم البته الان به لطف خداوند با آموزش های شما خیلیییییی بهتر شدم
من کسب کار چهار سالم به خاطر باور های شرک آلودی که از جامعه و اطرافیان گرفته بودم تقریبا چهار بار کامللل نابود شد و هر بار خداوند درستش کرد(. وقتی تسلیم میشدم خداوند دری باز میکرد) ولی من دوباره میخوابیدم و با شرک خودم نابود میشد تا بلاخره با شما آشنا شدم و مسیر عشق و علاقم رو که میدونستم ولی بخاطر باور های شرک آلودم مدرک و ترس ها و تردیدها و احساس عدم لیاقت واردش نمیشدم دنبال کردم و اون کسب و کار نا مناسب رو که بخاطر ترس هام و حرف مردم رها نمیکردم جرعت کردم و رهاش کردم و آزاد شدم و چقققدررر پیشرفت کردم وقتی اینبار هدایت الله رو اجابت کردم
من بارها بخاطر شرک و وابستگی روابط و آدم های فوق العاده ای رو که خداوند بعد از تسلیم شدنم وارد زندگیم کرده بود از دست دادم جالبه بار ها هم وقتی واقعا بعد از زجر کشیدن از دست دادن اون افراد ب تسلیم و رها کردن رسیدم همون افراد خودشون ب زندگیم برگشتن چقدر قوانین خداوند بی نقص و عجیبه و چقدر بعضی از ادما از جمله خود من نابینا هستیم در درک این قوانین ساده ای ک هر روز داریم باشون زندگی میکنیم و جلوی چشم ما هستن
الان که فکر میکنم از خیلی از کارهای شرک آلود خودم تعجب میکنم مثل پول قرض گرفتن بار ها و بارها زنگ زدم از بعضی ها پول قرض میگرفتم ولی از خدای خودم طلب نمیکردم یادمه دعا میکردم از خدا میخواستم زنگ بزنم ب فلانی پول ب من قرض بده الان نمیدونم بخندم ب خودم یا گریه کنم فقط خداروشکر میکنم که دیگه هیچ ربطی ب اون شخصیت گذشتم ندارم
واقعا به این باور رسیدم که هیچ قدرتی جز خداوند نمیتونه ب من کمک کنه اگر همه ی مردم دنیا جمع بشن و بخوان ب من کمکی کنن در توانشون نیست هیبچچچ کاری برای من انجام بدن و اگر همه ی مردم دنیا جمع بشن بخوان منو زمین بزنن هم هیچ آسیبی نمیتونن ب من برسونن چون قدرتشو ندارن مگر من باورشون کنم و خود من هم نمیتونم به کسی کمکی کنم یا آسیبی برسونم اگر هم کاری در حق کسی کنم در حقیقت به خودم کردم چه خوب باشه چه بد و همین یه دیدگاه و طرز فکر چه آرامشی به من داده و از دنیای اطرافم منو جدا کرده و رهام کرده
یادمه چقدر میترسیدم از گرونی و تورم از بالا رفتن قیمت دلار و باور داشتم این واقعیته که هرچقدر ما تلاش کنیم بلاخره شرایط بد اقتصادی مارو عقب میندازه و تاثیر داره در زندگی و کسب و کارمون و این جمله ها رو هر روز من میشنیدم از اطرافیانم و الان چقدر طرز فکر من تغییر کرده در پس اون چقدر شخصیت من و آدم های اطرافم و مسیر زندگیم عوض شد وقتی افکار و باورهای من تغییر کرد خداروشکر
ترس ها و نگرانی های من به لطف خدا هر روز داره کمتر میشه از وقتی که قدرتی رو که به عوامل بیرونی داده بودم میگرم و به خدا میدم و و هر روز دارم توحید داشتن و دوری از شرک رو تمرین میکنم چون میدونم توحید هم تکاملیه
چقدر من قدرت میدادم ب آدم ها حرف مردم به چشم مردم چقدر باور داشتم میتونن زندگی منو ب هم بریزن و واقعا بد ظلمی بود ک ب خودم میکردم و بد عذابی داشت نتیجه ی طبیعی و منطقی شرک عذابه این ظلمیه که ما ب خودمون میکنیم
من کل زندگیم رو بررسی کردم هرجا به غیر خداوند قدرت دادم نتیجش عذاب بود و کی اینکارو کرد؟ خودم به خودم ظلم کردم و هرجا ب خدا توکل کردم و ب غیر از خداوند قدرت ندادم توحید رو انتخاب کردم معجزه ها رخ دادن این قانونیه که هیچ راهی برای انکارش وجود نداره به قول شما استاد عزیز همه بدون استثنا این تجربه رو و این الگو رو تو زندگیشون داشتن ودیدن و خواهند دید
منم مثل خیلی های دیگه نگاهم به خداوند مثل یک انسان بود و جالبه که باور داشتم خدا نمیزاره کسی همیشه خوشبخت باشه و خوشحال یه مدت که ببینه داره کسی از زندگی لذت میبره سریع یه عذاب نازل میکنه یادمه همیشه میترسیدم خوشحال بشم یا زیاد نمبخندیدم چون باور داشتم خدا ناراحت میشه و به عذاب میفرسته جالبه که بارها و بارها من و خانوادم ب خاطر این اعتقاد مسخره تجربه های نا جالبی داشتیم و الان اومدم تو این مسیر و میبینم احساس خوب= اتفاقات خوب چه تفاوت عظیمی بین قانون جهان هستی و باورهایی که من از جامعه و اطرافیانم گرفتم هست خیلی زمان برد تا بتونم بدون ترس احساس خوب داشتن رو تمرین کنم
چه باور هایی رو خودمون میسازیم چه اتفاقاتی رو خودمون خلق میکنیم و ب خداوند نسبت میدیم
امیدوارم خداوند ما رو به راه راست به راه کسانی که به آنان نعمت داده هدایت کنه نه راه کسانی که به آنان غضب کرده و نه راه گمراهان
استاد بینهایت برای این فایل فوق العاده ازتون سپاس گذارم و بینهایت برای وجود شما و هدایت به این مسیر الهی از رب العالمین سپاس گذارم
برای شما و همه ی دوستان عزیزم هدایت خداوند رو آرزو دارم در پناه الله باشید
بانام خداوندهدایتگر
سلام وصدسلا وهزاران درود براستادعباسمنش خانم شایسته وهمه سروران گرامی درسایت عباسمنش
آیا خداوند مانند یک مادر مهربان عمل می کند؟
* بلایایی طبیعی وبرخوردباتضادها:
ماباید نگاهمان به تضادها مثبت باشه وازدل تضادها درسش رابگیریم درهمه جای دنیا سیل زلزله توفان رخ میدهد
تضادها باعث رشدوگسترش جهان هستند
اگرتضادی نباشه اختراعی نیست بهبودی نیست
اصل جهان هستی بر پایه رشد است موارد زیادی داریم درجهان که بعدازهرطوفانی، زلزله ای، سیلی، چقدربناهای مستحکم تروزیباتر ساخته شده است جادهها ساخته شده تاسیسات آب برق ،گاز گسترش یافته بهبودیافته جهان همیشه درحال پاکسازی دائمی است
حوادث طبیعی نظیرتوفان سیل زلزله ازطرفی به مایاداوری میکنه که انسان درمقابل قدرت طبیعت وخداچقدرناتوان است
* اصل بقا:
اصل اساسی جهان هستی برای بهبود این است که باید ضعیفها از بین بروندو قویترها بمانند چه درطبیعت،
درختان، گیاهان، حیوانات، انسان
مثلا درباره حیوانات میبینیم زمانی که تعدای جوجه ازتخم بیرون می آیند ازهمان روزاول آن جوجههایی که ضعیفتر هستند ونمیتواند غذای موردنیاز بدنشان راتامین کنند از بین میروند یا بزغالهای که سوقلو به دنیا آورده اونی که نتونه به موقع از پستان مادر شیر بخوره میمیره درباره حیوانات وپرندگان میبینیم که مادرهیچ توجه و تمرکزی روی جنس متولده شده ضعیفش ندارد اما انسانها نگاه دیگری به این قضیه دارند به طورمثال زمانی که یک مادر سه تا بچه سه قلوبه دنیامیاره اونی که از همه ضعیفتر است بیشتر از طرف مادر مورد توجه وحمایت قرار میگیره و از اعضا خانواده هم درخواست داره که بیشتر به اون بچه ضعیفتر توجه کنند به اصطلاح هواشو بیشتر داشته باشند
این نگاه انسان باعث شده که این باورقوی درانسان شکل بگیره که خداهم احساسات بشری دارد ومانند یک مادرمهربان دلسوز بنده هاش است وهرکس ضعیف ترباشه خدابیشتردوستش داره وحمایتش میکنه
خداوند نگاه یک مادررابه مخلوقات خودندارد
احساس مادری وانسانی ندارد خداوند وقوانین وجهان اینطور عمل میکنه شاید ظاهر قضیه خیلی ظالمانه به نظر بیاد اما اگر از نگاه خداوند نگاه کنیم این روند باعث پیشرفت جهان میشه باعث بهبود میشه و همه جا در طبیعت ودرجهان اینو میبینیم و خداوند اینطوری داره کار میکنه ما باید دنبال این باشیم تا خودمون را قویتر کنیم فکر نکنیم اگر ضعیف باشیم خدا دلش به حالمون میسوزه جهان به افرادی که قویتر هستند پاداش میدهد حالا در بحث حیوانات قویتر شدن جسمی و فیزیکی است اما در انسان بحث قوی بودن ذهنی است کسانی که ایمان قویتری دارند باورهای قویترو مناسبتری دارند زنده می مانند درمقابل کسانی که ایمان ضعیف تری دارند در برابر شیطان تسلیم هستند در مواقع بروز طوفانها چه فیزیکی ، طبیعی، اقتصادی، معیشتی از بین میروند و کسانی که متوکلتر هستند قویتر هستند در مقابل طوفانها دوام می اورندوپیشرفت میکنند
درباره خودم براتون بگم من قبل ازهدایت شدن به این مسیرالهی واقعااحساس میکردم آدم ضعیفی هستم واقعا ضعیف هم بودم دارای ذهنی منفی وناارام دلواپس نگران همیشه مضطرب بی خواب دچارسردردهای میگرنی افسردگی خفیف 20 سال داروی آرامش بخش مصرف کردن همه اینها ازمن آدمی مستاصل ودرمانده وضعیف ساخته بود اعتمادبه نفس صفرصفر واقعانمیدونستم بایدچکارکنم تاازاین منجلاب بیرون بیام گفتم خدایادیگه نمیتونم این وضع روادامه دهم به قول استادکتک خورم ملس بود وخدا دائم میزدمن هم میخوردم تااینکه خدای رحمان روزی به دادم رسید
درسال98 ابتدا باچندکتاب بی نظیر سپس بایکی ازاساتید موفقیت ونهایتا دراواسط سال98 بااستادعباسمنش وسایت ایشان اشناکرد واقعا بدون اغراق میگویم دراین 5سال است که طعم واقعی زندگی کردن رادارم میچشم
بسیارتابسیارسپاسگزارخداوند هستم که منو به این مسیرزیباو الهی تغیرهدایت کرد
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
امادراین 5 سال شرایط خیلی برای من تغیرکرده ازهمه نظر بیماری 20 ساله ام درمان شد به آرامش رسیده ام خواب راحت بدون مصرف داروی آرامش بخش دارم ثروت ونعمت بیشتری واردزندگی ام میشود سالمتر وتندرست تر هستم شادتر هستم درمسیردرست هستم فقط روی خودم کارمیکنم تانتایج بزرگتری رارقم بزنم دیگه کتک خورم ملس نیست خیلی سریع هشدارها وپس گردنی های خدارامتوجه میشم وخودمو جمع جورمیکنم تابه مسیردرست وصحیح برگردم
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
* نگاه سیستمی به خداوند:
مابایدباورداشته باشیم که خدا یک سیستم است یک انرژی است که جهان رابوجوداورده وبرای اداره این جهان قوانین بدون تغیر وضع کرده خدایک انسان نیست واحساسات بشری ندارد، خدابرای کسی دلسوزی نمیکند،خدایاهمان انرژیی یانیروی برترفقط فقط به فرکانسهای ماپاسخ میدهد.
ما باید نگاهمان را به خداوند تغییر دهیم در مسیر درست حرکت کنیم پاداش دریافت میکنیم در مسیر غلط حرکت کنیم از بین میرویم خداوند در همه حال در حال هدایت همه است و هر کس که از این هدایت تبعیت کند پیشرفت میکند و کسی که تبعیت نکند میآید پایین
زجر کشیدن افراد صرفاً به ایمان وباورهای آنها برمیگرددافرادی که این نگاه را دارند هرچه بیشتر زجر بکشیم خدا بالاخره روزی دلش برامون میسوزه و کاری برامون انجام میده امااین افراد سخت در اشتباه هستند
هربلایی که سرمون میاد ازطرف خودمون است خدافقط خیراست خداخیرمطلق است این ماهستیم که باافکارباباورها وفرکانسهامون داریم شرایط واتفاقات زندگیمون راخلق میکنیم
خداهموارا داره وعده نعمت میده وعده سلامتی میده این شیطان است که همیشه داره وعده فقروفحشامیده مابایدتصمیم بگیریم
بایدهمواره یادخداباشیم وقدرت رافقط به خدابدهیم شرک عامل همه بدبختی های بشراست
تنهاترین راه درک قوانین خداوند الگوهای تکرارشونده درزندگیمون است
“خدایا تنهاتورامی پرستم وتنها ازتویاری می جویم”
“سیستم خداوند فرکانسی است و پاسخ دادن به فرکانسهاااست”
دقیقاً مثل آینه عمل میکند ضعیف باشی شرایطی برات به وجود میارد که ضعیفتر بشی قوی باشی شرایطی به وجود میآورد که قویتر بشی این ما هستیم که باید خانههایی بسازیم که در طوفانها دوام بیاورند ما باید شخصیتی از خودمون بسازیم که در طوفانهای زندگی سربلند بیرون بیاییم از آزمایشات سربلند بیرون بیاییم در طبیعت و قوانین جهان هستی هیچ دلسوزی در کار نیست یا در مسیر درست قرار میگیری و نتایج خوب و مناسب میگیری یا در مسیر غلط قرار میگیری و نابود میشوی
ما باید نگاه انسان بودن به خدا را عوض کنیم وبه نگاه قانون مداری به خداوند نگاه کنیم خداوند بر اساس قوانین و مشیت حرکت میکند هیچ استثنایی قائل نیست باید تمرکزمون روی بهبود خودمون برای پیشرفت کردن باشد همین
ماهر چقدر قویتر بشیم قویتر در شخصیتمون در تواناییهامون خداوند بیشتر هوامون داره ایدههای بهتر میاد شرایط بهتری برامون به وجود میآورد و هر چقدر هم ضعیفتر باشیم اوضاع بدتر میشود الگوهاوموارد فراوانی داریم در طبیعت و جهان که ضعیفها همیشه اوضاعشون بدتر بوده همانطور که در قرآن فرشتگان ازانسانها میپرسند چطور در دنیا زیستید چگوه زندگی کردین میگویند ما ضعیف بودیم مستضعف بودیم فرشتگان در جواب میگویند مگرزمین خدا وسیع نبود پهناورنبود؟ چرا مهاجرت نکردی اینجا که اوضاعتون خیلی بدتر است
تادرودی دیگربدرود
با سلام خدمت استاد جان
با توجه به آموخته های من در این یکسال و اندی از آموزهای شما و زندگی خودم و ساختار جهان هستی و قرآن اصلا خدا مثل یک مادر مهربان عمل نمی کند یک سیستم هست که ورودی هر چه باشد خروجی هم همان هست آب زهر بدی آب زهر می دهد بدون دلسوزی موز هم بدهی آب موز می دهد اگر مثل قبلا می خواستیم فکر کنیم در این مثال اگر خدا مثل یک مادر مهربان یک انسان معتاد بود وقتی فرزندش بعد از استفاده مواد می آمد بهترین غذایی که در یخچال داشت برایش می آورد ولی اصلا اینگونه نیست خیلی بی رحم عمل می کند چون قانونش این هست و حالا جذابیت این سیستم اینجا خودش را نشان می دهد که اگه تغییر کنی با تو تغییر می کند و یک قدم تو برداری برایش که می گویید که اگر بندگان من از من از تو پرسیدند بگو من نزدیکم و بهترین اتفاقات رو که در خواب هم نمی بینی برایت رقم می زنم
سلام ب استاد عزیزم
خیلی عالی هر روز هم انرژی بیشتری میگیرم و هم عالی تر میشم
چقدر قشنگ وقتی از خدا کمک میگیرم و چقدر عالی میشه نتیجه کار من اوایل بیشتر ب آدم ها قدرت میدادم تا خدا یعنی تو زندگیم بیشتر آدم ها بودند انگار اون ها خیلی بزرگ بودند از دکتر گرفته تا همکار یا هر کسی که ب نظر من کار بلد بود قدرت را دست او میدیدم و نتایج کار افتضاح میشد از روزی که اومد تو دوره های شما چ رایگان و چه بهای اون را دادم متوجه اشتباهم شدم چون از بچگی قدرت دست آدم های بهتر از من یا بزرگتر از من بود و این طرز فکر را خانواده ب من دادند و من هم با این روش بزرگ شدم بعد از آشنایی و دوست شدن با خدا متوجه این اشتباه شدم هر باری باهاش تنهایی صحبت کردم من آرزو که حتی ی بار هم عادت نکرده بودم تنها باشم الان بگو آرزو تنها بودن و حرف زدن با خدا را بیشتر از صد تا دوست ترجیح میدم استاد اگه بگم شاخ در میاری من که همیشه فکر میکردم التماس آدم ها را کردن باعث پیشرفت من میشه ولی کاملا اشتباه بود من الان اگه روزی چند بار حرف نزنم دیوونه میشم انگار از پدر و مادر خیلی بالاتر گریه میکنم گریه خوشحالی انگار همه جا بغلم نشسته و بهم میگه آرزو این کار بکن اون کار بکن باورت نمیشه استاد دلم میخواد ساعت ها برات تعریف کنم از آرامشم از کم شدن و حذف استرسم از ایمانم من قبلا با استرس نماز میخواندم الان نماز نمیخوانم ولی احساس خوب و با آرامشی که دارم با ترس از نماز کلا زمین تا آسمان متفاوت
استاد از اعتماد ب نفس زیر صفرم بگم که الان اعتماد ب نفسم رفته بالا استاد آرزویی که میترسید حرف بزنه الان 4 تا شاگرد داره که ساعت ها بدون وقفه حرف میزنه
استاد آرزوی بیمار و مریض حال که هیچ حسی نداشت الان بگم با قانونت ساعت ها پر انرژی بدون وقفه کار و بعد خونه و بچه داری و حرف زدن و پیاده روی یک ساعت نیمه
نمیدونم از کجا بگم درسته آدم های ضعیف اگه عوض نشند ب همون صورت پیش میرند تا یجایی ب خودشون میاند من هم از اون مدل بودم الان هر روز پیشرفت تازه خدا درهای قشنگ رحمتش را مدام جلوی مسیرم باز نگه داشته خدایا شکر و سپاس گزارم الهی شکر استاد عزیزم انشالله همیشه موفق . سر حال . شاد . ثروتمند باشی دوستتتون دارم امیدوارم ی روزی از نزدیک ببینمتون