«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 141

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محسن اخلاصی گفته:
    مدت عضویت: 3099 روز

    اول اینکه باید به گناهمون اعتراف کنیم

    دوم اینکه ایمان داشته باشیم که خدا میبخشه ان خداوند توبه پذیره

    سوم اینکه اینقد خوبی کنیم که جای اونو پر کنه ان الحسنات یذهبن السیئات

    فراموشش کنیم

    بهش فکر نکنیم

    عزت نفسمون رو بالا ببریم

    برای خودمون ارزش قایل باشیم

    سعی کنیم بجای احساس گناه عشق بورزیم

    زندگی کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    الینا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 3123 روز

    با درود فراوان به استاد عزیزم

    در فایلهای قبلی شما گفتیدکه خدا احساس ندارد در واقع خدا یک انرژی هست خدا نه خشمگین میشود نه عصبانی نه خوشحال نه ……..

    خداوند فقط یک قانون همیشه جاودان وغیر قابل تغییر هست اما الان شما میگویید خداوند بخشنده وتواب هست که این خصلت خودش ناشی از داشتن احساس هست این دو حرفتان با هم تناقض دارد

    البته از دیدگاه من خداوند یک انرژی ویک قانون غیر قابل تغییر هست اگر من در گذشته گناهی انجام داده ام بخاطر این بوده که در مدار انجام ان گناه بوده ام وبقول شما تمامی رفتار های ما متناسب با مداری هست که دران قرار داریم وعلت بودن در ان مدار بخاطر باورهای ما هست که باورهای ما را خانواده جامعه دوستان و……ساخته اند پس دلیلی ندارد که ما بخاطر انجام ان گناه عذاب وجدان داشته باشیم ما میتوانیم هر لحظه مدار خود را تغییر داده ویکسری باورهای جدید ساخته که نتایج ان باور ها رفتارهای جدید هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      بهمن توحیدی گفته:
      مدت عضویت: 3581 روز

      منظور اینه که صفت رحمت خدا از روی حساب کتاب و قوانینه. رحمت خدا مانند یک جاده هست که ما باید حرکت کنیم و بریم تو اون جاده. این جاده به سمت ما نمیاد اگه ما در مسیر دیگه باشیم. و خدا حس ترحمش بکار بیفته و مارو در حالیکه تو ی مسیر دیگه ای هستیم مورد رحمتش خودش قرار بده. حالا چجوری ما بریم تو جاده رحمت :با باورها و اعمالیکه منشأش ایمانه. بله اگه در گذشته کسی گناهی کرده بخاطر ندانستن خدا میبخشه و اون حالت بهش مین عذر به جهل. یعنی طرف معذوره چون ندونسته

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مهدیه غیبی گفته:
      مدت عضویت: 3528 روز

      بیا دوست من از زاویه دید خدا به این قضیه نگاه کنیم خداوند در هر انسانی انرژی از خودش قرار داده برای رشد اون فرد و جهانش و این خواست و اراده الله است و قانون اوست که به این شیوه انسان هارو رشد بده که به طبع رشد انسان رشد جهان هم صورت می گیره. حال اون فرد با دلایلی از جمله ترس و نگرانی و قبول محدودیت هایش از اون انرژی درونی اش استفاده نمی کنه و بهره ای نمی بره، کاری که خدا می کنه نه نگران شدن و نه غصه خوردن بلکه خدا صبر می کنه تا مطمعن بشه اون فرد نمی خواد پیرووی نیروی درونش بشه پس اون انرژی ازش می گیره و منتقل می کنه به فردی دیگر و اینقدر این کار می کنه تا یکی حاضر بشه از اون نیرو استفاده کنه و بهره ببره حالا اگه همون فرد اولی که درباره اش صحبت می کردم به خودش بیاد وحاضر بشه تا از انرژی درونش پیروی کنه و محدودیت هارو از ذهنش بزنه کنار خدا نیازی نداره به فرد دیگه ای بی اندیشه و به همون فرد تو رسیدن به هدفش کمک می کنه.

      بحث توبه و بازگشت همین جاست که مطرح می شه به فردی اطلاق میشه که مدتی از این نیرو به دور بوده و موجب شده خطا و اشتباه کنه پس توبه می کنه و بر میگرده و خدا هم بازگشت او رو می پذره چرا که خدا توبه پذیر رحم کننده است واین گونه داره به اون فرد لطف ورحم می کنه که بازگشتش رو از اون گمراهی می پذیره.

      خدا نیازی به من یا شما نداره چون اگه ما از میل و خواسته او طبعیت نکنیم میره سراغ یک مخلوق یا یک انسان دیگه پس اینجا میبینیم که اصلا بحث احساسات در میون نیست این ماییم که پای احساسات می کشیم وسط چون ما بشریم و او خداست و بی نیاز.

      ما یاد گرفتیم به همه چی احساساتی نگاه کنیم و این رو جامعه به خورده ما داده در حالی که قانون قانونه هرچند زیبا و لذت بخش برای عده ای و یا زشت و ترسناک برای عده دیگر.

      احساسات فقط یک واکنش آنی هستش برای ما انسان ها که در مقابل اتفاقات از ما سر میزنه.

      مثلا اتفاقی رخ میده ما میترسیم.

      اتفاقی پیش میاد ما دل شاد میشیم.

      اتفاقی پیش میاد ما نا امید و غمگین میشیم.

      چیزی میشه ما خشمگین میشیم و… و این تصمیم ماست که در اون حالت بخواییم باقی بمونیم هرچند این غیرممکن چون جهان راکد نیست که ما بخواییم راکد بشیم دقیقا هم همین جاست که مشکلاتی از جمله بیماری ها و دردسرها برای ما پیش میاد.

      در نهایت این زنجیره اتفاقات و احساسات که عمر مارو در بر میگیره ادامه پیدا می کنه تا بحث رضایت درون شکل میگیره و این سوال برای ما پیش میاد که چقدر زندگیم رضایت بخش بوده و چقدرش دوست داشتم؟ اینجاست که خداوند تو قرآن برای کسی که راضی بوده از خودش و خدایش می فرماید: ای نفس مطمعن بازگرد به سوی ربت او راضی از تو و تو راضی از او، داخل بندگانم شو و داخل باغم شو. فجر 4 ایه پایانی.

      فکر می کنم دقیقا اینجاست که استاد عباسمنش کلید به ما داره میده که تو زمانی از ربت راضی میشوی و همین طور او از تو که از قوانینش پیروی کنی وبرای سعادت زندگی ات ازشون بهره ببری اون موقع است که حس رضایت و خشنودی بر قلب تو می نشینه و گله وشکایتی از کسی و از خدایت نداری و این گونه زندگی دنیارو ترک می کنی به جایی بهتر.

      هرچی زندگی خوبه مال شما و همه ما*

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      راضیه هاشمی گفته:
      مدت عضویت: 2463 روز

      سلام به خانواده خوبم و شما دوست گرامی خانم اینا

      برداشت من از گفته های استاد اینگونه است که خداوند انرژی ست و از یه نظر بخشنده و تواب

      حال تشریح اشتباهات ما که خود به شکل انرژی هستند از شکل افکار به شکل عمل درآمده و منتقل می گردند

      حال اگر همراستا با وجود پاک ما نباشد به قول معروف ترکش هاش بهمون برمی گرده حال با تصمیم به اینکه ما روی باورها و افکارمون کار کنیم و اونها رو با اصل خودمون همراستا کنیم انرژی مثبت تاثیر مثبت روی زندگیمون ایجاد می کنه

      پس منافاتی بین احساس نداشتن خدا و تواب بودنش وجود نداره

      سربلند باشی دوست من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    کیمیا ببب گفته:
    مدت عضویت: 3114 روز

    به نام محصورکننده قلبها

    و سلام به دوستان عزیزم و استاد گرامی

    من فایل دوم اعتماد به نفس چیست رو دیدم و تصمیم گرفتم در ارتباط با اون سوال مطرح شده تجربه خودم رو بیان کنم..امیدوارم ازش استفاده کنید

    من 20سالم هست و در حدود یک سال پیش با جنس مخالف برای اولین بار دوست شدم…بخاطر احساس گناه و چون میترسیدم تصمیم گرفتم به خانواده چیزی نگم و این به نفع من تموم نشد…بعد از یک ماه از گذشت این رابطه و صمیمی شدن ما..من به اون اقا گفتم که باید خانوادم بدونن از این رابطه و خانواده فهمیدن اما قضیه رو جوری گفتم که خاستگار من هستن و در اصل این شکلی اون اقا برای من مطرحش کرده بود که قصد ما ازدواج و من همیشه و از بچگی تو گوشم بود حتی معلمها میگفتن در چنین رابطه ای دختر مقصره و من بیشتر احساس گناه میکردم…بعد از اینکه خانواده متوجه شدن مخالفت شد و به هر ترتیب این ارتباط تموم شد..و برای من حس گناه خیلی خیلی شدید شد..که حدود یک هفته تو شوک بودم اما تصمیم گرفتم با خودم کنار بیام..من قبل از این قضیه خیلی دنبال موفقیت مالی بودم و کار میکردم تصمیم گرفتم فایل های انگیزشی گوش بدم و در مسیر هدفم برم..و تصمیم گرفتم از این قضیه به عنوان تجربه استفاده کنم که شاید خیلی از دخترا این تجربه رو نداشته باشن..خیلی بهم کمک کرد..و مصمم تر شدم به راهم ادامه بدم اما حس گناه رو هنوز داشتم پس اول تصمیم گرفتم اون اقا رو ببخشم چون اون رو مقصر میدونستم پس به درگاه خدا اون فرد رو بخشیدم و این دفعه رها شدم و به ارامش بیشتری رسیدم..و با خودم فکر کردم فهمیدم خودم هم مقصر بودم..پس خودم رو هم بخشیدم و چند ماه بعد وقتی کاملا به راهم ادامه میدادم و قضیه رو فراموش کردم…یه حس گناه اومد سراغم که فکر میکردم ابروم میره..و نمیدونستم چکار کنم..از اونجایی به نوشتن علاقه دارم با خودم فکر کردم چرا به خدا نگم؟!!..پس شروع کردم به نوشتن بیشتر صفات خداوند رو نام بردم و در اخر نگرانی خودم رو به خدا سپردم و بعد از تموم شدن اون صحبت احساس ارامش فوق اعاده دیوانه کننده ای به من تزریق شد که باورتون نمیشه تمام نگرانی تموم شد…و جالبه بدونید در عرض چند ماه اون قضیه فراموش شد..به ارامش خالص رسیدم و از اون روز در تمام لحظات با خدا حرف میزنم و عاشق خدا شدم و هر لحظه حس میکنم خدا مراقبمه..و همیشه هست..اون خدایی من میپرستم واقعا ارامش دیوانه کننده است…امیدوارم دخترانی که هم سن من هستن از این تجربه ایتفاده کنند و همچنین افراد دیگر …از استاد عزیزم ممنونم بخاطر فایلتون..و از خداوند سپاس گزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 3098 روز

    سلام

    من بافایل چگونه ثروت را سه برابر کنید باسایت شما آشنا شدم. تعهد دادم وسعی کردم تمرینها را انجام دهم

    ازاستاد عزیزم تشکر میکنم وامیدوارم شاگرد خوبی باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3361 روز

    سلام – تشکر از فایل خوبتون- فایل 2 عزت نفس- بخشیدن حس بسیار قشنگی است احساس ریلکسی عالی داره – انگار وجودمون از منفی پاک میشه و می تونیم به راحتی احساسهای خوب را جای آنها بزاریم –

    جواب سوال: اینکه به خود بگیم و بقبولانیم همان طور که همه آدمها اشتباه می کنن پس من هم اشتباه کردم ، و این برایم یک درس و تجربه خیلی بزرگی است- و به من نشان می ده که در آینده گامهای بهتری و موثری باید بردارم و از این گزینه تجربه خوبی کسب کردم و یک تیک می زنم که دیگه اشتباهتو تکرار نکنم و از تجربه ای که آموختم در موارد دیگر استفاده می کنم- و اینکه اشتباه را می نویسم البته به صورت کلی نه ریز ریز آن را ، بعد زیرش می نویسم خودم را بخشیدم و دیگه هم فکرش را هم نمی کنم- تصویر آن اشتباه را در ذهنم میارم و خیلی دور و دور و دورش می کنم و بعد توی ذهنم محوش می کنم و کمرنگ و کمرنگش می کنم تا کاملا محوبشه، اگر تو ذهنم ماند بارها این کار را می کنم تا کاملا نابود بشه- یا می نویسم آن را بعد با ماژیک سیاه رویش را پر می کنم و بعد ریز ریزش می کنم و می اندازمش دور – اگر با یکبار مسئله ام حل نشه چندین بار این کار را می کنم- تجربیاتم از ان اشتباه را یکی یکی می نویسم و هر روز آنها را مرورش می کنم تا درستی ان قضیه جای بدیهای آن را بگیره . و به خودم می گم این اشتباهات است که موفقیتهای بزرگی را به ارمغان می آورد. در نوشتن انهااسم اشتباه را نمی آورم که به آن انرژی ندم.

    من هم برای بخشیدن گناه یا گناهان خودم از متن فوق استفاده کردم و مخصوصا نوشتن آن و زیرش بزرگ نوشتم من خودم را بخشیدم و راستش از آن به بعد کم کم آن گناه در ذهنم محو شد و نابود شد.

    شاد و سعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    رها منصوري گفته:
    مدت عضویت: 3112 روز

    با سلام خدمت دوستان عزیز راجع به سوال دوم استاد برای راهکارهای حذف یا رهایی از احساس گناه من وقتی مادر شدم این رو درک کردم با تمام وجودم که من بعنوان مادر از بزرگترین خطاهای بچم چشم پوشی که میکنم هیچ اصلا خیلی زود یادم میره و همچنین پدر مادرهای ما و همه پدرمادرها حتی اگه بچشون قاتل یا قاچاقاچقی یا بدترین آدم دنیا باشه برای اونها عزیزترینه و میگذرن از گناهاش و خطاهاش حالا خدای به این بزرگی که منو و همه مارو با این حس آفریده مگه نمیگن از خودش در ما دمیده پس خودش در ابعاد وصف ناپذیرتری از ما مهربونه و میگذره از گناهانمون هر چقدر هم بزرگ باشه پس برای چی این باره گناهه با خودمون بکشیم کافیه ازش درس بگیریم تمام اتفاقات برای درس گرفتنه و تجربه کردنه پس خدای مهربون بخشیده و بازم میبخشه از بچگی من از خدا میترسیدم از تو کتابهای دینی و قران که ای وای همش جهنم همش آتیش چرا اینقدر خدا ترسناکه ولی همین الان که اینهارو براتون مینویسم خوشحالم که میدونم و درک کردم این بزرگترین دروغ زندگیم و بزرگترین ظلم بوده که خدا رو بمن و بهمه از بچگی اشتباه معرفی کردن خدایا سپاسگذارم ازت که تو خدای منی و تو خالق منی مهربون تر و بخشنده تر و روزی دهنده تر و بزرگ تر از وجود نداره و در تمام خوبی ها مطلق تویی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    مجتبی گفته:
    مدت عضویت: 4028 روز

    بنام خدای خوبم

    سلام به استاد و دوستای عزیزم

    من فک میکنم بهرین راه برای اینکه بتونیم احساس گناه رو از خودمون دور کنیم وعده ی خداونده که قول داده توبه کننده هارو ببخشه؛اگه خدا و وعده هاشو خیلییی بیشتر از وعده های بنده هاش باور کنیم بی شک زندگی بی نظیری رو تجربه میکنیم؛ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 3113 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم خیلی دوستتون دارم و همیشه بخاطر حضور شما خدارو صدهزار مرتبه شکر میکنم

    ان شالله همیشه سلامت و پر جذب و عالی باشید.

    من چند سال پیش با شما از طریق دوستان که فایلهای رایگان رو فرستاده بود آشنا شدم و خداروشکر بعد از اومدن در این راه بهترین گزینه استاد عباس منش رو دیدم

    در جواب فایل اول کسی ک اعتماد به نفس بالا داره به نظر من عاشقانه خودشو دوست داره و برای خودش ارزش قائله و همیشه در مورد انتخاب چیزی خودش و راحتی خودشو در اولویت قرار میده. کسی ک اعتماد به نفس داره راحت حرف و دیدگاهشو بیان میکنه همیشه برای بهتر شدن چه از لحاظ جسمی چ روحی چ روابط شخصیتی و… رو خودش کار میکنه. کسی ک اعتماد به نفس داره به خودش میرسه و اونجوری دوست داره زندگی میکنه برا خودش احترام قائله از هر کسی که قابل ستایشه چیزهای خوب یاد میگیره، روابطش با دوستان و خانواده خوبه و همیشه بهترینهارو داره کسی که اعتماد به نفس داره در حقیقت همه چیز رو داره.

    نداشتن اعتماد به نفس در واقع شبیه یه سد آب و مانعی هست که پشت این سد پر از آب زلال و شفافه که اگر برداشته بشه جریانی از ثروت سلامتی روابط و کلا همه چیز رو بسوی ما میاره. داشتن اعتماد به نفس بالا به نظر من از همه چیز مهمتره و بدون اون انسان هیچ پیشرفتی نداره.

    من بعد از این همه زور زدن برای بدست آوردن ثروت و…. بعد چندین ماه ( البته بازم ارزش منده ) فهمیدم اصلا اعتماد به نفس ندارم و به خاطر این مانعم هیچ پیش رفتی نمیکنم من در گذشته والدینم به من خیلی احساس گناه میدادن و هرچی جلوتر میرن مشکلم برام واضحتر میشه که از خداوند متشکرم واقعا.

    من فقط یک سوالی از خدمت استاد عباس منش دارم من خیلی احساس ترس دارم نسبت به یکی از افراد خانوادم مثلا یک بار نسبت به پدرم و یهو از پدرم دیگه ترس نداشتم بعد از مادرم داشتم یا بعد از خواهرم

    وای خدایا الان که میبینم متوجه شدم این احساس ترسم بخاطر ترس شدید چند سال پیش والدینم بود که همیشه باهم اختلاف داشتم و من اون قدر میترسیدم که شبها دست و پام تا صبح درد میگرفت.

    سوالام از خدمت استاد عباس منش اینکه چطور این احساس ترسم رو از بین ببرم چون از بین نمیره فقط از یکی به یک نفر دیگه منتقل میشه و اگه لطف کنید که آیا بجز ترس و احساس گناه چیزهای دیگه‌ای هم دخیل هستن؟ سپاسگزارم از پاسخگویی

    دوستتون دارم شاگرد شما زهرا تلنگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    لیلا طهماسبی گفته:
    مدت عضویت: 3197 روز

    به نام خداوندی که مارو حقیقتا دوست داره.

    سلام استاد عزیزم.. سپاسگزارم که به زندگی من نور بیشتر بخشیدی. دوستان گرانقدری که نظرات و تجربیاتتون رو مینویسید بی نهایت سپاسگزارم از شما چراکه با توصیف کردن مسیر خودتون امید می آفرینین و باعث شادی و دلگرمی میشین. خدارو بسیار شاکرم که در این حدودا ده ماهی که از آموزه های شما بهره میگیرم آرامش محض، شادی، امید زیاد و ایمان صد درصد دستاوردهای من بوده.. احساس میکنم هرکجا باشم نور هست شادی هست احساس خوب هست و آدم ها از ارتباط با من لذت میبرنن و خداوند هر لحظه داره منو هدایت میکنه.. واین نتیجه اینه که تو این مدت روزانه چند ساعت وقت گذاشتم برای لذت بردن از این آگاهی ها..

    در مورد این سوال که چطور احساس گناه رو دور کنیم میخواستم از یه چیزی که برای خودم الهام بخش بود بگم.. یکی دو ماه پیش داشتم مسابقه هوش برتر رو از تلویزیون میدیدم( افرادی که تو این مسابقه شرکت میکنن فوق العاده ذهن تیز و سریعی دارن) بهترین شرکت کننده های این مسابقه یعنی فینالیستها که 4 نفر بودن مسابقه میدادن سوالات واقعا سخت بود جالب بود که همشون این رفتار رو داشتن که وقتی سوالی رو غلط جواب میدادن با تکون دادن سر و بستن چشماشون و بهم ریختن صورتشون خودشونو سرزنش میکردن من به خواهرم گفتم که واقعا باید بدونن که اصلا اشکالی نداره اگه اشتباه کنن و مهم نیست اگه اشتباه کنن مهم اینه که با خوب نگه داشتن احساسشون سعی کنن دوباره اشتباه نکنن ..و بهترین نتیجه رو بگیرن ..خواهرم گفت همین که اینجا هستن یعنی واقعا باهوشن ..

    توی زندگی هم اصلا اشکالی نداره که اشتباه کنیم ما حق داریم گاهی اشتباهاتی داشته باشیم اما ما ارزشمندیم نشونشم اینه که اینجا هستیم بعنوان قسمتی از خدا، تا این اندازه باارزشیم که خداوند از روح خودش در ما دمیده مهمه که در ادامه عالی عمل کنیم نه اینکه با سرزنش خود فرصت باقی مونده رو هم خراب کنیم..مهمه که بدونیم هر لحظه لحظه ی شروعه و انجام دادن کارای مثبت نتایج بینظیری به بار میاره.

    از صمیم قلبم سپاسگزارم از خداوند مهربان، از استاد نازنین، از شما همراهان عاشق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    اتابک گفته:
    مدت عضویت: 3604 روز

    با سلام و احترام و ستایش یزدان و فرستادگان او

    چیزی که در مورد ازبین رفتن احساس گناه در من بسیار موثر بود شنیدن یک جمله بود….

    من گذشته روشنی نداشتم اتفاقات تلخی رو تجربه کردم از اعتیاد گرفته تا موارد بسیار دیگری

    من برای رهایی از یاد کارهای گذشته بسیار استغفار میکردم ولی اتفاق خاصی در درونم رخ نمیداد تا اینکه این جمله رو شنیدم

    اگر در خانه کس هست یک بار در کوفتن بس است.

    از اونجایی که کتاب ادموند و هلیا (آدم و حوا) به نوشته مهندس دژاکام رو مطالعه کرده بودم فهمیدم که خداوند فقط با یک بار استغفار آدم و حوا رو بخشید و دریافتم اگر خدایی هست با یک بار در کوفتن صدای من رو خواهد شنید و من رو خواهد بخشید و به یقین رسیدم که خداوند من رو بخشیده و بسیار آسوده شدم ولی یک نکته خیلی خیلی مهم در داستان ادموند و هلیا وجود داشت و اون این بود که خداوند پس از قبول توبه اونها از اونها خواست که اشتباهاتشون رو باید جبران کنند

    وباز بسوی خداوند باز گردند از اونجا به بعد تصمیم گرفتم بجای ذکر استغفراله پای در صراط مستقیم بگذارم یک بار طلب بخشش کردم تمام گناهان رو فراموش کردم و سعی کردم که ازین پس آرام آرام به کارها و افکار مثبت بپردازم و به سمت ارزشها حرکت کنم تاکید می کنم(( آرام آرام ))هیچ موجودی نمیتواند یک شبه تغییر کند تغییر به زمان زیادی نیاز دارد و تبدیل ناگهان رخ میدهد.موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: