«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 181
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-37.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-21 00:00:002024-06-09 14:55:43«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای یکتا
به نظر من مهمترین نشانه آدمی که اعتماد به نفس داره اینه که احساس رضایت و آرامش عمیق درونی داره. با خودش و جهان در صلح است. حالت شادی و سرور حالت طبیعی و نرمال آدمی است که اعتماد به نفس بالا دارد . هر چه با روح الهی و منشا در هماهنگی بیشتری باشیم اعتماد به نفس بالاتری داریم . هر چه موحد تر باشیم اعتماد به نفس بالاتری داریم چون روح الهی درونمون رو درک کردیم .
در مورد احساس گناه یک نکته به ذهنم رسید که گاهی ریشه اش چقدر عمیقه . توی یک کتاب تربیتی خوندم که وقتی پدرومادری باهم دعوا میکنن بچه فکر میکنه او مقصره که اینا دعوا میکنن و این احساس گناه در وجودش نهادینه میشه . یعنی احساس گناه حتی عمیق تر از باورهای مذهبی و سنتی میتونه در وجود ما باشه. اما از اونجا که انسان قدرت فوق العاده داره و چگونه بودن خودش رو هم خلق میکنه میتونه بر این احساس هم غلبه کنه .
من برام احساس گناه فرم های وسواس گونه هم داشت . مثلا وضو هم اگر نداشتم فکر میکردم خب الان دیگه نمیتونم در حالت اتصال باشم یا حتی با کوچکترین خطاها احساس بی لیاقتی میکردم .
مفاهیمی که استاد اشاره کرد خیلی برای من عالی بود , مفهوم ظلم , بیخود بودن خیلی ازچیزهایی که با فشار محیط فکر میکنیم باید عذاب وجدان بگیرم..
برای رهایی از احساس گناه من یاد یک سخنرانی یک عالم عارف افتادم . صحبتشون تا جایی که یادمه این بود که خدا خودش بساط گناه آدم رو ایجاد کرده و خودش هم میدونست چی میشه . خودش میخواست ما مسیر توبه رو داشته باشیم . و این ماجرا ها همه رشد ما رو موجب میشه . مثال هایی میزد از عرفایی که چجوری ازبزرگترین گناهان توبه کردند و تبدیل به الگو شدند . مثل عیاض مثل حر مثل نصوح
خدا عاشق ماست …. وقتی فراموشش میکنیم وقتی گناه میکنیم…وقتی هربار برمیگردیم سمتش
والله یحب التوابین
اگر یک فرد خطای خیلی بزرگی انجام داده باشه حالا چطور میتونیم بهش کمک کنیم ؟
یا خودش چطور میتونه به خودش کمک کنه؟
از اینجا شروع میکنم، من خودم توی زندیگم اشتباه خیلی بزرگی انجام ندادم
شبیه چیزایی که استاد توی فایل 2 گفتن ،
ولی بخاطر همون اشتباه های کوچک و متوسط ، بسیار احساس گناه داشتم
از قضا شدن نماز صبم ،
تا افتادم ظرف از دستم و،…..
من توی کندوکاو های خودم فهمیدم ، این مسئله ریشه ای هست ، ترس از شکست یا طرد شدن ، و احساس گناه
وقتی نگاه میکنم به شیوه و رفتار برخورد پدر بزرگم که وقتی یه بچه میاد خونشون یه بیسکوییت میریزه ، مدام بحث که بیرون بخورین مورچه میزنه
خداروشکر برخورد شون با ما یعنی من و اجیم بهتر بوده نسبت بقیه ،
و انسانی که توی زندگی من هست یعنی پدرم ، هم همین خصلت داره
وقتی ما یه کاری رو اشتباه انجام میدادیم سرزنش میشدیم
وقتی من تصمیم گرفتم که نرم دانشگاه و کنکورم سفید دادم اونم بخاطر اثبات کردن یه سری چیزا به خودم
و جدی جدی خودم روز به روز اماده فوتسال و جو ورزشی میکردم
با مخالفت های اونا روبرو میشدم
که از یک باور محدود کننده میومد ، اینکه تو تنها یک فرصت داری و وقتی بزرگتر شدی دیگا این فرصت خوبی که داری، این نوجوونی ، این انگیزه ، و شادابی ، این انگیزه واسه رسیدن به پیشرفت دیگه درونت کم رنگ میشه
و یکی از دلیل حرکت نکردن های پدر و مادرمم هم همین ِ هست
دیگه تنها یک فرصت فکر میکنن برای پیشرفت دارند تنها یک یه زمان خاص میشه شروع گرد ، و به غیر از اون دیگه نمیشه ، اونها سعی درمنصرف کردن من داشتن چون فکر میکردند یک تنها راه نوفقیت درس خوندنِ ، دوم اینکه این تنها فرصت نهاییِ توعه ، تو داری خودتو بدبخت میکنی دختر،
میدونید چون خودشون احساس پشیمانی دارن ، احساس گناه که چرا یه کارهایی نکردن چرا یه کارهایی کردن ، میخواستن من این جور زندگی تجربه نکنم ، اما خب نمیدونن که این از باورهای محدودشون میاد و اگر تغیی ر میتونن از همین الان شروع کنن
اما من چطور میتونم به چنین افرادی کمک کنم یا به اون چطور میتونه به خودش کمک کنه
و من چطور میتونم به خودم توی مورد کمک کنم ، استاد این سفرنامه عین هدایتِ برام ، من مدتی چشمم به این فایلا بود و لی نمیرفتم دانلود کنم ، خیلیی حسم خوب شده با این سفر ، مرسییی خداجوون که مارو خیلی راحت و اسون هدایت میکنی ???????????????
بنظرم این باور باید بسازیم که هر انسانی خطا میکنه ، و یه عالمه ادم موفق هست که اگر بریم سراغ مسیر کاریشون میقهمیم ، اتفاقا از درساشون بود که خیلی پیشرفت کردن
و اینکه از هر جایی میشه شروع کرد از هر سنی میشه اوضاع تغییر داد
مثلا سرهنگ ساندر از 70 سالگی شروع کرد و موفق شد
ولی الان طرف 40 یا 50 سالشه میگه پیر شدم دیگ فرصتی ندارم عجب!!!
و خیلی اسون بگیریم به خودمون ، و درک اینکه هدف لذت بردنِ این میتونه کارساز باشه ، بعنی روی کمالگراییمون کار کنیم .
من خوندن داستان پیامبرا رو پیشنهاد میکنم، مجموعه داستان های عبرت اموز پیامبران ، و قرآن بهترین منبع، توی جامعه ی ما امامان ، پیامبران رو اینقد گنده کردن توی ذهنمون که بت شدن، جوری که من گناه کارم و فقط اونِ که پاکِ، جوری که یه نفر که نماز میخونه و روزع میگیره به شیوه خودش و کلی به قول خودش ثواب میکنه و کارهای خوب خوب انجام میده ، خودش گناه کار میدونه ، کوچیک میدونه ،، و این چقدر احساس خوبو از ادم میگیره ، چقدر ما رو از خدا دور میکنه
توی ذهن من این بود که پیامبرا هیچ اشتباهی نکردن و پاک هستن و با ما خیلی فرق دارن ،
ولی وقتی نگاه میکنیم به داستان حضرت یونس که در دهان ماهی بزرگی گیر میوفته
یا حضرت موسی که یه قتل غیز عمد انجام میده
یا حضرت ایوب که گرفتار بیماری و مشکلاتی میشه
و حضرت نسوح که اعمال ناپسند انجام میداد
اگر دنبال بقیه پیامبران هم بگردید همه داستانهایی بسیار عبرت انگیز و فوق العاده ای داشتن
وقتی توی فرکانس فهمیدن اینا نباشی واقعن نمیبینش
قسمت بالا هم گفتم من پیامبران انسان های به شدت فراتر از مردمان الان میدونستم
و همین فقط چشمم کور کرده بود
دیگه خبر نداشتم که حضرت موسی و یونس و .. نه اوناهم گیرفتار بلا شدن
تضاد براشون پیش اومده ، اشتباه کردن،…
از مدتی که با فایلها و مطالب استاد اشنا شدم دارم این چیزا میشنوم و گوش میدم
من فکر میکنم پیامبران الگوی خیلی خوبی هستن برای کسایی که دچار اشتباهات بزرگ شدن
مثلا حضرت موسی یکی غیر عمد میزنه و طرف میمیره و توبه میکنه و میشه بهترین بنده خدا …
یا حضرت نسوح و … توصیه میکنم داستاناشون بخونید
درباره حضرت ایوب ، تا جایی که خوندم فرد ثروتمندی بوده و خیلی ام مهمان نواز بوده و دچار بیماری میشه و اموالش از دست میده
اما ناله نمیکنه ، غر نمیزنه ، صبر میکنه ،
خودم که به مرور زمان میخوام تحقیق کنم درموردشون و چون وقتی از خودم پرسیدم این تمرین اومد توی ذهنم
اگر که اونا خاص تر ما بودن ، خدا به اونا یه چیزی داده بود که به ما نداده بود
پس دیگ نباید براشون این اتفاقات میوفتاد
مثلا زلیخا نباید اون پیشنهاد به یوسف میداد ، چون یوسف پیامبر و توی خط این چیزا نیست
ولی وقتی داستان هاشون میخونیم میبینیم اونا هم عین ما پاسخ فرکانس هاشون میگیرن ، نتیجه باورهاشون ،
نتیجه توجهاشون
نتیجه اعمال و رفتارشون ،، و توی خلق زندگی و انسان بودن هیچ فرقی ندارن
اونهاا هم اشتباه کزدن با وجود اینکه پیامبر بودن
باید از این سوالا از خودت بپرسی ، چرا حضرت یعقوب با وجود اینکه پیامبر خدا بود پدر یوسف بود ، به مدت طولانی چشماش نابینا شد
جوابش واضح هست که حضرت یغقوب نتیجه فرکانس هاشو گرفت و میگرفت
و گرنه مگر نه اینکه میگن پیامبرا پاک هستن و به خدا نزدیکترن پس دیگ باید همه چیشون اوکی میبود
و این حرف استاد که گفتن که همیشه باید از خودمون سوال کنیم که چقدر توی این چیزایی که از فرد اعتماد به نفس میگم عمل کردم و جلو رفتم
فک میکنم توی احساس گناهم باید باشه
یعنی چک کنیم خودمون رو که
خب مریم چقدر تونستی خودت در مواجهه با اشتباهات ببخشی ، چقدر توی این امر موفق بودی ، چقدر تونستی ذهنت کنترل کنی تا نجوا ها نتونن با ایجاد احساس گناه ، حست رو بد کنن
خداروشکررررررررررررررررر
این از فایل دوم
میرم سراغ سومی
?????
این نکته رو بگم : من اول هر کدوم از فایل ها رو گوش میدم نظرم مینویسم و بعد میرم سراغ بعدی ، ولی اینجا همرو باهم جمع میکنم و ارسال میکنم که همرو یکجا بتونید بخونید???
به نام خـــــــــــــــــــــــــــدا
خیلی وقت پیش فکر میکنم یعنی پارسال پاییز یا زمستون بود که این فایل رو گوش کردم،
اون موقع درک خاصی از اعتماد به نفس نداشتم ولی بشدت میخواستمش ، هنوزم میخوامش ،
شاید خندتون بگیره ولی من به شدت عاشق اعتماد با تفس و عزت نفسم
فکر میکنم حس های فوق العاده ای که از ساختنشون میگیری بی نهایت ارزشمنده و با پول قابل تعویضم نیست ،
اون موقع برای پاسخ به سوال استاد در قسمت اول ..
توجهم رفت روی یکی از همکلاسی هام ، در اون روزا ویژگی های اون دنبال میکردم
خیلی محکم حرف میزد
اینطوری بود که تأثیر گذار بود که رای همرو میزد
و کاری که میخواست تا اونجا که میتونست انجام میداد،
همیشه هم اول نگا میکرد چه کاری به نفعش هست ،
و هرکاری میکرد بچها جلو روش باهاش بودن پشتش شکایت میکردن ،
منم میگفتم چرا میزارین بهتون زور بگه
اون موقع نمیدونستم ن بابا اتفاقا بقیه کلاس اعتماد به نفس ندارن که نمیتونن نظر خودشون بگن نه این نیست که اون همش داره زور میگه
و نکته ی دیگه اینکه همیشه محکم می نشست روی نیمکت یعنی کمرش صاف میکرد و پای راستو میزاشت روی پای چپ یا برعکس
این نکته بگم که خودم تازگیا دارم درکش میکنم که آدمی نیست که اعتماد به نفسش صفر باشه
بالاخره بالاخره هرچقدر که داغون باشی
یه کاری دُرس انجام دادی که از اعتماد به نفست میومده
هرچند کارت کوچک به نظر برسه و تواناییش داشتی
خب منم که تا مدتی پیش فکر میکردم اعتماد به نفسم صفره و هیچی نیستم
کم کم دیدم نه بابا منم اونقدری که فکر میکنم ضعیف نیستم
یعنی توی همون کلاس مدرسه
من توی همه درسا نه ولی بیشتریاش
اظهار نظر میکردم
یا پای تخته میرفتم
و خیلیا اون موقع ترس داشتن حتی برن پای تخته
من هم نظر میدادم
هم پای تخته میرفتم
هم رئیس شورای دبیرستان شدم
هم صبح ها سر صف بچهاا ورزش دادم همراه دوستام ،
هم اینکه بیشتر از دوستای دیگم میرفتم سراغ معلم و ازش سوال میکردم
یا معلم بیچاره تا اخر زنگ تفریح که 20 دقه بود و باید میرفت استراحت میکرد
میموند به من یاد میداد
ولی خب من ازش خواسته بودم
که بهم بگه
خب خیلیا این جرئت نداشتن و ندارن
ولی من داشتم
همین الان اینا تازه به یادم اومد ، جدی میگم.
،
اون نجواگر درونم کارِ خودش میکرد و میکنه
یعنی یه جوری نجوا میکنه که تو فکر کنی دیگه تمومی ، هیچی نیستی.
من تا قبل از اینکه، با قانون اشنا بشم همچین حسی داشتم با وجود اینکه واقعا کارهای بزرگی انجام دادم
و چقدر جالبِ که هرجایی از این قانونِ خدا، رو ورق میزنم
هر روز توی کار کردنم
توی گوش دادن به فایلا
اروم اروم ردپای کنترل ذهن بیشتر میبینم
یه بخشی از کار کردن میشه ساختن باور های قدرتمند
و بخش دیگه کنترل ورودی های ذهن
نجواهایی که درونت تولید میشه و اغلبم تکراری هستن اوووف شیطون چقد خوب راز میدونه ، اون میدونه که با تکرارِ که فقط میشه باورها محکم بشن
و بلههه اون خیلیی خوب میدونه ، ما یادگرفتیم و داریم یاد میگیریم که فقط تکرار که معجزه میکنه
باید اینقد تکرار کنیم و کنترل کنیم ذهنمون رو که دیگه صداش ضعیف تر ضعیف تر بشه .
این چیزی هست ک مدتیِ دارم سعی میکنم که بهش عمل کنم .
????????????
1)) انسان با اعتماد به نفس ، روحیه و باورِ برگشتن به مسیر موفقیتش رو داره ،
یا اگر میبینه جایی سررشته نداره یا نقطه ضعفش هست و توش مهارتی نداره ، با باور اینکه (من میتوانم) اون کار شروع میکنه
وقتی دوم دبیرستان بودم
تا نزدیک به 1 ماه ، شایدم بیشتر ..
با درس شیمی مشکل داشتم
باورتون میشه معلم درس میداد ولی من انگار یه نفری بودم که سر کلاس زبان خارجه یه کشور دیگ نشسته بودم هم کلاسیم حل میکرد و من نگاش میکردم و
اشک توی چشام جمع میشد
امتجان میدادم و با نمره بد
با اشک راهی خونه میشدم
و ..
تا اینکه تصمیم گرفتم یه تصمیم جدی رفتم یه کتاب سیرتاپیاز گاج شیمی2 گرفتم
و میشستم و میخوندم
منی که ماه های اول اونطوری بودم
امتحان ترم اول از 15 نمره شدم 14
بالاترین نمره توی کلاس
حتی امتحانای بعدیم هم بالا بود
معلم شیمی از من خوشش اومده بود
اون روزها حرفهایی به من زد
که زمانی که برای کنکور میخوندم خیلی انگیزه داشتم برای شیمی
و دوست داشتم درصد خیلی بالایی بزنم
من توی امتحانم فرراتر ار انچه که بهم میگفتن ، مینوشتم ،
خانم یزدانی از اراده من توی کلاس میگفت
دست گذاشت پشت شونه ام گفت تو یه دانشمندی میشی
یادمِ یکی از بچهاا بخ شوخی گفت که اره دانشمند شیمی میشه?
همون دختری که من روز اول کنارش بودم و بهش نگا میکردم که داره مینویسه و من چشام پر اشک میشد
همون و بقیه
یه روز بخاطر حجم بالای درسا
به این بهانه درسی نخونده بودن
و من با یه مرور و البته باقی مانده چیزایی که خونده بودم
سر کلاسش حاضر شدیم
و اون چند نفر و از جمله اون دختر
بلند کرد و بهشون صفر داد
و بعد گفت اصلا کسی هست که خونده باشه
من یه مکث کردم و گفتم من خوندم
گفت مریم کتابت بردار بیا با من بریم توی یه کلاس دیگ بهت درس بدم
و من بلند شدم
دو نفر از دیگه بچهاا هم بلند شدن
البته مردد بودن و ترسم انگار داشتن
من همه چیز از بر نبودم
ولی گفتم خوندم
الان که فکرش میکنم میگم ، اگر نمیگفتم در حق اون مطالبی که خونده بودم ستم کرده بودم
چون واقعا تهی نبودم و شیمی شده بود درس هر روز هفتم
اخر سال از معلمم یه امضا گرفتم توی کتاب سیرتاپیازم
این کتاب یادگاری نگه داشتم
و خیلی دوس دارم وقتی دانشمند زندگیم شدم یه روزی بشه معلمم ببینم و بهش بگم
این خاطرات رو .
استاد فایل شماره 1
تمام حرفاتون قبول دارم
،تمامشون رو ،
چون خودمم دقیقا اون خصلتا رو داشتم و هنوزم دارم و درحال تغییرشون هستم
_
خیلی درکم از اعتماد به نفس نسبت به اولین باری که این فایل گوش دادم بیشتر شده
میدونید یه چیز جدایی ناپذیره از زندگی ادم
و اروم ارومِ که دارم میفهمم که چقد توی زندگی و اتفاقات و تصمیمات خیلی بزرگ و مهم زندگیمون تأثیر گذاره
2)) آدمی که اعتماد به نفس داره هیچ موقع توی مسیر هدفش تسلیم نمیشه
اونقدر ادامه میده تا بالاخره به نتیجه دلخواهش برسه
شاید یه جاهایی خسته بشه ، انرژیش کم شه ، طاقتش کم شه
شرایط براش سخت شه ، ولی باز ادامه میده
یه جوری از این ویژگیشون میتونیم بگیم شجاعم هستن
سمچ هستن
پاپس نمیکشن
اونقدر سمچ میشن و ادامه میدن که همه ی شرایط به ظاهر نا دلخواه تغییر کنه به هدفشون برسن ، اونقدر ادامه میدن تا تمام شرایط ناخواسته به زانو در بیان و تغییر کنن.
_
3)) یکی دیگه از ویژگی هاشون اینکه ، وقتی شخصی ویژگی مثبتی ازشون میگه با مهربانی میپذیرن و سریعا یک ویژگی خوب در طرف مقابلشون پیدا میکنن و میگن بهش
به خودشون و فرزندانشون احترام زیادی میزارن
_
4)) کسی که اعتماد به نفس داره ، توی حل مسائل خودش رو توانا میبینه و از اونها به عنوان یک موهبت الهی یاد میکنه
ببینید بچها ، من فکر میکنم که اگر ما هر کدوم بیایم اعتماد به نفسی فوق العاده ای که خداوند در وجود هممون قرار داده رو پیدا کنیم و پرورشش بدیم تا جون بگیره
یعنی داریم توانایی ها و قدرت خداوند در وجود خودمون پیدا و پرورش میدیم ، این یعنی همون معادل با ساختن باور توحیدیِ
اینم اسمش باور توحیدی میتونه باشه
ما همه چیزمون رو از خدا گرفتیم
هر کاری هم که انجام میدیم نیروشو از خدای درونمون میگیریم و در واقع چیزی از خودمون نداریم
با قدرت دادن به اعتماد به نفسمون
در واقع خدا و قدرتش بیشتر باور کردیم
_
5)) یکی از ویژگی های اعتماد به نفس که خیلی دوسش دارم اینِ که در روبرو شدن با ادمایی که حالا شرایط مالی و زندگیشون بالاتر از ما
اونجوری برخورد کنیم که اون هیچ تفاوتی با ما نداره
شاید الان وضعش بهتر باشه ولی منم
هیچ فرقی ندارم
رشته های مغزیمون یکیِ
مثل اونا اب میخوریم
دستشویی میریم
غذا میخوریم با قاشق و چنگال
مثل اونا بچه دار میشیم
مثل اونا دوتا دست داریم و دوتا پا داریم
همه چیزمون عین همه اونچه که در حاضر تفاوت ایجاد کرده باورهامونِ
و من به خودم ایمان دارم که میتونم زندگیم رو همونطور که خودم میخوام بسازم عین اونا که ساختن
_
6)) آدم با اعتماد به نفس کسی هست که با شجاعت تمام مسئولیت تمام اشتباهاتش رو قبول میکنه
و دس به خود خوری نمیزنه ن
اتفاقا از اون اشتباهات خیلییی خوب استفاده میکنه و 100 ها پله پیشرفت میکنه
و البته این بخشی از ویژگی های انسان با اعتماد به نفس بود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1)چقدر خودم شبیه به این ویژگی هایی هستم که بالا گفتم
2)و چکار کنم که شبیهش بشم؟
==============================
1))
من به فوتسال و فوتبال علاقه دارم
ولی برا مدتهاا بود یعنی چندین سال پامم به توپ تخورده بود
و عملا توی اون مهارتی نداشتم
ولی ادامه دادم ، یه روزهایی سخت بود برام ولی هرجوری شده خودم کشوندم بالا ، من تا حالا توی هیچ دوره ای زندگیم یاد ندارم که مثلا یهو دست بزنم به کاری که بلدش نیستم یا دوسش دارم ولی هیچ مهارتی دوش ندارم ، و کلا دلم میخواست آدم چالشی باشم ولی این نجواگر توی ذهنم اینقد قدرت پیدا کرده بود که من هرگز در حالت ناخوداگاهم دلم نمیخواست که از دیوارهای بتی که برای خودم و زندگیم ساخته بودم بیرون برم ، تازه خودم نساخته بودم خیلی راحت از پدر و مادرم پذیرفته بودم
مدتی هست که بخاطر کم کاری برای کنترل ذهنم تمرین ندارم ولی
دارم سعی میکنم ، که خودم و حالم هر روز بهتر کنم ، ولی خیلی زود تمرینم از سر میگیرم
هرجا که ذهنم کنترل کردم ثابت قدم بودم و هرجا که کنترل نکردم نتونستم توی هدفم روند پیشرفت و صعودم رو به قله بیشتر کنم
راه حل :
کنترل ذهن و ساختن باورهای قدرتمند در مورد هدفم و مسیری که دارم میرم
و همچینن داشتن تمرین پیوسته ولی متعادل بسیار موثره برا م .
—–————_
2)) در این مورد
توی یه سری چیزا اره و توی یه سری چیزا نه
مثلا توی درخواست کردن واقعا ثابت قدم بودم ، و این ماهیچه باید هنوز هی بیشتر تقویت بشه ولی به خودم نمره قبولی رو میدم
راه حل:
راه حلش به خدا میگم ، خداجون منو در شرایط حساس بزار که اعتماد به نفسم توی درخواست کردن تقویت کنم و سربلند وبا ماهیچه هایی قوی تر از قبل ظاهر شم
توی مسیر قانون هم افت و خیز داشتم ولی هیچ موقع خیلی دور نشدم و اگر میخواستم فاصله بگیرم دوباره بر میگشتم شروع میکردم و ادامه میدادم
اما اینو اعتراف میکنم که توی برنامه ای که برای کار کردن روی خودم میریختم نتونستم زیاد ثابت قدم باشم و حسای خوبی نمیگرفتم
ااما خب ادم یه جاهاایی دیک باید سزش به سنگ بخوره که به تازگیا خورده
و یه عاملی مانع از ثابت قدم موندنم میشه اونم کمالگرایی هست اینو اروم و پیوسته با لذت باید روش کار کنم
یعنی همون مقاله ای که خانم شایسته توی قسمت راهکار برای مسائل شما دادن
abasmanesh.com
اینم لینکش اگر توام عین من توی این مورد که یکی از باورهای محدود کنندس و جلوی پیشرفتت رو گرفته برو سراغش و هر روز
اروم و
پیوسته و
با ارامش و تامل بخون
تا ظرفت بزرگتر بشه
راه حل: مقاله کمالگرایی، بیشتر فکر کردن و ربط دادن موضوعات و کندو کاو درونم خودم ودرکــــــــــــــــ کردن بیشتر ،
_
3))توی این مورد هنوز نیاز به زمان دارم چون دارم توش کار میکنم
اما راه حلش بنظر خودم اینکه وقتی وارد جمع ، محیط، میشم و حالا هرجایی که باشه ، ممکنِ خونه باشه ،
اولین کار گذاشتن توجهم روی ویژگی های مثبت افرادِ
خب شاید وارد محیطی بشم که اون ادما نشناسم ، اول باید تمرکزم بزارم روی ویژگی های ظاهریش بعد که بیشتر باهم برخورد داشتیم
ویژگی های باطنی و توانایی هاس که جنبه مثبتش هستن مورد توجه خودم قرار بدم
_
4))توی مورد مسایل کوچیک و بزرگی حل کردم
اما هنوز باید بیشتر قوی تر بشم بازوشو قوی تر کنم ،،
اما راه حل چیه:
بحث حل کردنِ مسئله اینطوریه که
اول باید بپذیرم که تضاد عامل شناخته شدن خواسته ها، موجب میشه ما راه درس و دلخواهمون پیدا کنیم و برام واضح و شفاف بشه
درک اینکه تضاد جزئی از زندگی ماست خیلی مهمِ ، من و تویی که داریم روی قانون کار میکنیم باید واکنشمون هر بار در برخورد با تضادهای زندگیمون مثبت تر و موثر تر کنیم ، و زمان رسیدن به احساس خوب رو هربار در برخورد با مسیله کمتر کمتر میشه
موضوع بعدش ، باور داشتنم به اینکه هر مسئله ای راه حل داره که راه حلش هم همیشه اسون و راحتِ و البته جوابشم درون خودشِ
و باید به این فکر کنم که این تصاد و مسئله چه نعمت هایی قراره وارد زندگیم کنه
===========_
5))اینو به جرئت میتونم بگم خب من واقعا سختم بود از استاد الگو برداری کنم بخاطر اعتماد به نفسی داشتم و لطمه زده بودم بهش و
و اصلا این حرف استاد که از انسانهای موفق دنیا الگو بگیرید واقعا برام قابل پذیرش نبود
یه جوراییی میگفت عباسمنش ، عباسمنش دیگه ، اون فرق میکنه و فلان و از این جور حرفاا
و همین امر داشت باعث میشد که من از مسیر قانون جدا بشم
ولی هرجوری شده خودم مجاب کردم و ادامه دادم
الان خیلی بهتر شدم یعنی خیلی بیشتر از استاد میتونم الگو برداری کنم
ولی باید این روند ساختن اعتماد به نفسم که الان مشغولش هستن فعلا ادامه داشته باشم چون هنوز خیلیی کارا و شخما باید بزنم
راه حل: پیدا کردن الگوهاایی زیادی که در ابتدا شرایط عالی نداشتن ولی الان جز نفرات برتر هستن توی جهان، هر چقدر که این الگو ها رو پیدا کنم بیشتر باور میکنم که هیچ کدوم فرقی نداریم
بنظرم اگر بیام از کوچکترین کار و دستاوردم یاد کنم هر روز هی بیشتر تواناییمو باور میکنم و توی مسیرم دست به کارهایی میزنم که نتایجشون موفقیت امیز میشه
و اینطور توانایی هامو هی بیشتر باور میکنم و به خودم میگم اره ببین منم هیچ فرقی با بقیه ندارم
واینو میدونم برای ساختن اون شخصیت ایده الِ باید واقعا روی اعتماد به نفس و عزت نفسم سرمایه گذاری کنم ،
===============
6)) در مورد مسئولیت پذیریییی ، بگم که من ادم اصلا مسئولیت پذیری نبودم ، یعنی یه بهونه هایی میاوردم که برای کارهاییی که کرده بودم که فقط فقط خودم بیشتر تخریب میکرد ,همین .
اتفاقا اجیم هم بهم میگفت تو چرامسئولیت کارهات نمیپذیریی .
ولی الان میتونم بگم مسئولیت کارهام خیلی جاها پذیرفتم ، مسئولیت پذیرفتن یعنی باور به اصل قانون یعنی اینکه من باور دارم که تنها خودم هستم که با فرکانس های خودم هر لحظه شرایط و ادمای زندگیمو جذب میکنم تمام
بخاطر همین کسی که مسئولیت پذیره هیچ موقع دیگران رو مقصر نتیجه نادلخواه اقدام هاش نمیدونه
ولی خب نمیتونم بگم که تو مسئولیت پذیری هیچ نقصی نیست،از اونجا که این روند تکاملیع و هیچ موقع تموم شدنی نیست
ما باید همبشه روی جنبه های مختلف کار کنیم
راه حل: روی اصل قانون بیشتر تمرکز کنم تا حواشی
سعی کنم اول به درون خودم نگا کنم و دنبال حلش باشم تا اینکه بخوام یقه دیگران بگیرم
سلام مریم جان
تو بینظیری، درود بر تو
هر سه کامنتت رو توی این صفحه خوندم، هر کدوم از اون یکی عالیتر، به خاطر درکت از قانون بهت تبریک میگم و تحسینت می کنم.
ممنونم بابت وقتی که گذاشتی و این کامنت های زیبا رو با ما به اشتراک گذاشتی.
منتظر خبرهای خوبت از نتایج فوق العاده ات هستم.
برایت بهترینها را آرزومندم.
سلام مرضیه عزیزم
سپاس از تو که دیدگاهم،رو خوندی
آنچه که اینجا نوشتم هم،کمک به خودم بود هم کمک به دوستان
چون. واقعا اعتماد به نفس
و عزت نفس خیلی مهمِ و هر چقدر که دارم بیشتر وارد میشم توشون بیشتر میفهمم که واقعا لازمه و قدم اول شروع هر کاری هستن
من هم تو رو تحسین میکنم بخاطر اینکه وقت گذاشتی و دیدگاه من رو خوندی
و دنبال پیشرفت و ترقی هستی
در پناه خدا باشی عزیزم
سلام مرضیه عزیز امیدوارم حالت خوب باشه
داشتم کامنتم را میخوندم دیدم در جواب پاسخی برام گذاشتی همون زمانا
چه دنیای عجیب دو سال بعد از اون من در گروه زندگی در بهشت با تو اشنا شدم
حتی به ذهنم نمیرسید که کجا و چجوری و اصلا کیا رو خدا وارد زندگیم میکنه و کرد اینم حتما داستان فرکانس ها و مشترکاتش،
و اینم حتما کار اوس کریم یا اوس غفور بهتر بگم که من برات بعد از مدتها پیام میذارم
در پناه خدا، موفق باشی.
سلام استاد عزیز سپاسگزارم این فایل زیبا تون من همیشه فکر میکردم اعتماد بنفس بالایی دارم اما با گوش دادن به این فایل و فهمیدن احساس گناه دریافتم که چه ترمز هایی دارم که باید اونها را تعغیر بدم چقدر از احساس گناه هایی که در گذشته داشتم عذاب میکشیدم همیشه حرف آخر را خودم میزنم وبه کسی تکیه ندارم در جمع صحبت کردن برایم هیچ ترسی نداره وخلاصه بنظر خودم از اعتماد بنفس نسبتا خوبی برخوردارم اما الان فهمیدم که احساس گناه با اعتماد بنفس ابشون توی یه جوب نمیره سپاسگزارم از خداوند که از زبون استاد با من حرف زد
سلام و درود به استاد قدرتمند و ثروتمندم و تک تک اعضای خونواده صمیمی ام
دوستان عزیزم اگه میخواین خودتونو محک بزنین که چقدر اعتماد به نفس دارین یک تمرین خوب اینه که
با اسم و فامیل واقعی خودتون توی سایت ثبت نام کنین.
با این کار به خودتون ثابت میکنین که نظر دیگران راجع به شما مهم نیس.
استاد هم تو یکی از فایلها گفتن با اسم واقعی خودتون عضو سایت بشین چون اصلا نظر دیگران در مورد شما مهم نیس.
منم حرفشونو گوش کردم. اول نگران بودم مبادا وستی آشنایی منو اینجا ببینه کسی منو بشناسه و در موردم فکر خاصی بکنه. اماالان واقعا دیگه برام مهم نیس. هر کی میخواد باشه مهم نیس. نظر هیچکس برام مهم نیس. مهم خودمم. دیگرانی وجود ندارن. من به دنبال رضایت خودم و خدای خودم هستم.
من به خودم افتخار میکنم همینجوری که هستم با همه نقاط قوت و ضعفم عاشق خودمم بی قید و شرط ولی همیشه به دنبال رشدم و دارم دوره تکاملم رو طی میکنم.
خدایا شکرت که در مدار تو هستم.
امیدوارم شما هم این تمرینو انجام بدین
سلام و وقت بخیر خدمت جناب آقای عباس منش گرامی و بزرگوار که بی دریغ راه موفقیت رو به خانواده عباسمنش نشان میدهند سالم وشاد باشید
کسی که اعتماد به نفس دارد با سربالا راه میره سینه جلو و با قدم های محکم قدم بر می داره خیلی راحت نه میگه و نوع نگاهش و حرف زدنش با دیگران به روشنی واضح و مطمئن است از کاری که انجام میدهد مطمئنه و تردید در گفتار و رفتارش مشهود نیست و به خودش می باله
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته فوق العاده ام ???
من کمی دیر به جمع مسافران این سفرنامه ارزشمند محلق شدم ولی متعهد شدم که هر روز این سفرنامه رو دنبال کنم و از نتایجش هر چند کوچیک صحبت کنم .
خانم شایسته عزیزم شما چقد فوق العاده اید که استاد من شما رو انتخاب کرده ، ندیدم شما رو ولی عاشقت شدم . احسنت به سلیقه استاد گلم ????
از خصوصیات شخص دارای” عزت نفس “اینه که عاشق خودشه و همواره در هر زمینه ای برای خودش بهترینها رو میخواد ، موقع درخواست کردن هرگز خودش رو کوچک و حقیر نمیکنه و همواره به نیروی برتری که خواسته هاش رو فراهم میکنه توکل میکنه ، خودش رو ارزشمند و لایق احترام بیشتر میدونه . همواره به خواسته هاش اهمیت میده و در الویت قرار میده . دنبال مسخره کردن ، قضاوت نادرست و غیبت کردن کسی نیست .
همواره حواسش به کلماتی که بکار میبره هست . هرگز تو جمع بودن اذیتش نمیکنه و به راحتی و با آرامش عقایدش رو مطرح میکنه .
خودش رو به خاطر نداشتن نعمت ها پست و حقیر نمیکنه چون میدونه که خالق زندگیشه و با طی کردن تکامل میتونه نعمت ها رو وارد زندگیش کنه .با دیدن افراد موفق و ثروتمند حسرت موقعیت و شرایط اونا رو نمیخوره و فقط وجود اونها رو نشانه ای بر پیروز شدن خودش میبینه .در روابطش با افراد حواسش به همنشینش هست تا عقایدش روش تاثیر گزار نباشه . تو خلوت و تنهایی خودش خیلی حس خوب داره و همواره وجود خدا رو درک میکنه . نسبت به عزیزانش حس وابستگی نداره تا اونو پابندش کنه و از خودش دور بشه .برای زمانش ارزش قائله و هدفمنده و طبق برنامه ریزی عمل میکنه . به هماهنگی بین ذهن و روح رسیده که احساس ارزشمندی میکنه .
با خصوصیات مدنظرم از یه شخص دارای عزت نفس ، اون شخص حتما سرلوحه تمام کارها و اهدافش و افکارش ” توحیده” که اصل قوانین هستیه .
سپاس گزارم خداوند که منو به این سفر نامه هدایت کرد تا باز هم قوانین رو مرور کنم و تکرار بشه و نهادینه بشه و سپاس فراوان واسه ایده سفرنامه از شما استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم .
در پناه الله یکتا شاد و پر رزق و روزی و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید .
سلام و هزاران درود خدمت استاد خوبی و مهربانی سید حسین عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسی ام واقعا لذت بردم از فایل سوم و آگاهیهایی که در این فایل دادید من محصول عزت نفس رو دارم ولی آگاهیهایی که در این فایل ها داده میشه خیلی فوق العاده است ممنونم خانم شایسته عزیز بابت یادآوری این فایلهای ارزشمند و عالی سپاسگزار خداوندم که من رو هم مدار با شما قرار داد تا هدایت بیشتری دریافت کنم .در پناه خدا شاد و سلامت باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
97/10/26
سلام و درود بر استاد عزیزم سید حسین عباسمنش و عزیز دلشون خانم مریم شایسته که لطف میکنند و مسئولیت هماهنگیهای این سفر معنوی و الهی را بر عهده گرفته اند و چقدر عالی این سفر مسیر خودش را در پیش گرفته و قدرتمند و با هدایت و حمایت خداوند طی طریق میکند
بسیار سپاسگذارم و با بودن درکنار شما و همسفران عزیز فوق العاده لذت میبرم
امروز به صورت جدی تصمیم گرفتم سوار این قطاری که راه افتاده بشم و چقدر جالب بود در اولین ایستگاه این قطار فایل سه گانه اعتماد به نفس بود همون فایلی که من باهاش تولدی دوباره را در ابتدای سال 96 با استاد عزیزم تجربه کردم و استارت کارم را با بخشیدن 8نفر از دستان خداوند که در زندگی 36ساله من آزار داده بودند و ازشون به شدت دلگیر بودم و وقتی به یاد آنها میوفتادم روح و تنم جریحه دار میشد و به معنای واقعی کلمه بخشیدمشون و پیش نیاز ماندن در این مسیر را پاس کردم و با این کار خودم را و روحم را از این بند چندین ساله رها کردم و ادامه مسیر با طی کردن قانون تکامل و پله به پله برام روشن شد و در زمان و مکان مناسب آگاهی ها نسبت به درخواست هام رسید و میرسه و چقدر لذت بخش است این مسیر و طریقه طی شدنش و بزرگترین دستاوردش آرامش است که جلوتر از هر تجربه و تضاد و درخواست و لذت در زندگیم خودنمایی میکنه خدایا سپاسگذارم به خاطر این نعمات
سوال قسمت اول این فایل که خصوصیت یک فرد با اعتماد به نفس بالا چیه؟؟؟ و جواب متفاوت از قبل من بعد از گذشت بیش یکسال نیم بودن در کنار استاد عزیزم و شما همسفران عزیز اینه:
حس کردن و لمس کردن قدرتی مافوق تصور که فقط کافیه چیزی را بخوای و درخواست بشه و در مدار اون درخواست و خواسته باشی زمین و زمان و آسمان یه طور خاصی برنامه ریزی میشن و به حرکت در میان تا در بهترین زمان و مکانش به راحتی اون خواسته را تجربه کنی به همین سادگی و چقدر لذتبخشه این حس اعتماد به رب(نفس) و عزت نفس خداوندا به خاطر این شناخت و یاد آوری از تو سپاسگذارم
و این موضوع در تمام ابعاد وجود و زندگی قابل فهم و درک و اجرا و روئیت است
و الان میفهمم چرا استاد عزیز میگن پایه و اساس رسیدن خود باوری و خود شناسی و اعتماد به نفس و عزت نفس است چرا که من وقتی خواسته هام را روئیت و حس میکنم که احساس لیاقت داشتنش را داشته باشم و این موضوع بدون اعتماد به نفس و داشتن عزت نفس امکان پذیر نیست
استاد عزیزم سپاسگذارم و از خداوند این رب جلیل خواستار بودن و طی طریق عالی و روبه رشد در مدار
وحدت وجود را براتون خواستارم
استاد عزیز و دوستان همسفر
دوستتون دارم
شاد و پر روزی باشید
به نظر من کسی که اعتمتد به نفس داره، شرایط خاصی که تو زندگیش پیش میاد خیلی خوب مدیریت میکنه منظورم از شرایط خاص هر چیزی میتونه باشه از رفتار بد ادما باهاش یا همون تحقیر کردن تا مسائل مالی.مثلا وقتی یک نفر ازش انتقاد میکنه واکنشی که نشون میده اینه : که اکی به انتقادت فکر می کنم اما اگه از نظر خودم درستم دیگه خیلی به تو و نظرت فکر نمی کنم مه بگم هی واای چی گفت یارو وااای چرا اینجوریم من . در واقع خودمو قبول دارم. .ویژگی دیگه می تونه استقامت در هدف باشه یعنی اسمونو به زمین بدوزی و ازهر شرایطی غبور کنی برای رسیدن به هدفت.