«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 183

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 3204 روز

    سلام خدمت استاد بزرگوار و همه ی دوستان عزیزم این فایل بسیار فوق العاده و توحیدی بود من بعد از شنیدن این فایل احساس بسیار عجیبی داشتم واقعا حجم زیادی از آگاهی رو دریافت کردم معنای واقعی توحید رو فهمیدم درک کردم که هیچ کس نمیتونه تو زندگی من کوچک ترین اثری بزاره و منم نمیتونم در زندگی کسی تاثیری بزارم احساس فوق العاده ای دارم نمیتونم بگم چیه ولی خیلی حسه عجیبیه خداروشکر میکنم که در این مسیر هستم واقعا از خانم شایسته و استاد عزیزم سپاسگزارم که در این راه همراه ما هستند خداروشکر. برای همه آرزوی خوشبختی و سلامتی میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    خورشید گفته:
    مدت عضویت: 2950 روز

    سلام. امروز در اولین روز همسفر شدنم با دوستان هستم.

    به جرئت میگم که این فایل، موثرترین فایلی بوده که من تا به امروز در این سایت شنیدم. البته که همه درس ها عالی هستند و موثر. اما من فردی بودم که همیشه و همیشه احساس گناه داشتم و احساس گناه داشت منو نابود میکرد. اون هم چطور؟ من خداروشکر همیشه آدم اخلاق مداری بودم و هرگز عمدا آزاری به کسی نرسوندم. بلکه احساس گناه من، تماما در رابطه ام با خدا خلاصه میشد. با وجود اینکه مذهبی تربیت نشدم، اما از یه جایی به بعد، هروقت حس میکردم بنده خوبی نیستم و لا به لای خوب بودن هام، گاهی خطایی هم میکنم، نتیجه میگرفتم که دیگه امیدی به من نیست و تموم شدم!

    همیشه از خدا میخواستم کمکم کنه خودمو ببخشم و تلاش و مطالعه و… هم میکردم، اما بازهم نمیشد.

    این ماجرا یه چند سالی ادامه داشت، تا کمتر از یک سال پیش که این فایل رو گوش کردم و واقعا آبی بود بر آتش. اغراق نیست اگر بگم که همونجا باور من درباره خودم و احساس گناهم کاملا عوض شد!

    گاهی میرم سمت احساس گناه، اما با یادآوری این قوانین، خنثی اش میکنم.

    و چقدرررر حال من از اون موقع بهتره. انگار که قفلی در قلبم باز شده باشه، انگار وزنه ای از دلم به بیرون گذاشته شده باشه. بزرگترین منبع و سرچشمه احساس ناخوشایند، با این فایل برای من به شدت کمرنگ شد.

    خدایا شکرت! گروه تحقیقاتی عباش منش، ممنون!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    زهره محمودی گفته:
    مدت عضویت: 2877 روز

    به نام خدای یگانه

    درک استاد عباس منش از قرآن واقعا عالیست و نشانه ای برای اینکه فهم قرآن برای یک قشر خاص نیست وهر کسی میتونه فهمش رو از آیات قرآن عمق ببخشه .

    بعد از آموزه های استاد به این درک رسیدم که بزرگترین ابزار شیطان دادن احساس گناه است چون توی خودش ناامیدی و ماندن در گناه رو داره . سالها فکر میکردم اگر خودم رو سرزنش کنم لابد درس میگیرم و توی مسیری که مثلا میخوام بهتر عمل میکنم ولی احساس گناه و سرزنش خود فقط منو ضعیف و ناتوان و ناامید میکرد . یکجورایی با اهرم رنج اشتباه گرفته بودمش , در حالیکه در اهرم رنج ما فقط رنج ماندن در شرایط رو میبینیم و قدرت خودمون برای تغییر شرایط , نه اینکه خودمون رو هم تضعیف کنیم .

    این ندای شیطانه که ما رو از فقر میتوسونه, که میگه دیر شده , که میگه نمیتونی , که میگه گناه کاری و بخشیده شدنت خیلی شاقه

    استاد خیلی ممنونم برای آموزه های عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سانیا رهبری گفته:
    مدت عضویت: 3240 روز

    سلام خدمت استاد بزرگوارم و خانم شایسته عزیزم و تمامی اعضای خانواده

    درباره سوال دوم

    تو زندگیم زمانی تونستم احساس گناه رو دور کنم که به اشتباهاتم به چشم تجاربی نگاه کردم که از عدم آگاهی رخ داده و از اینکه بدتر از اون رخ نداده بود خدا رو شکر میکردم و همین عدم آگاهی منو سوق میداد به سمت شرایط بهتر ، تصمیم بهتر و در نتیجه آگاهی بیشتر که خواسته های درستی تو وجودم شکل بگیره .

    مسیر گذشته ی زندگیم طبق مداری که توش بودم بهتر از اون نمی شد ، ولی برکات فراوانی برام داشته که من الان اینجام و تلاش میکنم که هر روز یه نمونه ی بهتری از خودم باشم .

    من تونستم خودمو به خاطر اشتباهاتم ببخشم تا بتونم به مسیر جدید هدایت بشم .

    من توقعاتم از خودم به شدت زیاد بود و نه تنها این توقعات بهم کمک نکرده بود بلکه از اصل خودمم دورتر میشدم .

    عزت نفسم منو از احساس گناه دور کرده و باعث شده کمتر اشتباه کنم و تو مسیر درست و سعادت استوارتر باشم و امیدوار به ادامه این مسیر زیبا .

    عزت نفسم ایمانم رو به خداوند بیشتر کرده و مطمئنم همونطور که من خودمو بخشیدم ، خدا هم منو بخشیده و یکی از صفات برجسته خداوند غفور الرحیم بودنشه که امیدوارم کرده

    سپاس گزار خداوندم که منو به این مسیر هدایت کرد و استاد عزیزم که دستی شد برای هدایت من به سمت سعادت دنیا و آخرت .

    در پناه الله یکتا شاد و پر رزق و روزی و سعادتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مریم مریم گفته:
    مدت عضویت: 2539 روز

    سلاااام وسلامتی وآرامش تقدیم استادارجمندوهمسروفرزندعزیزوخانواده ی دوست داشتنی خودم وتشکرویژه ازخانم شایسته عزیزبابت اطلاع رسانی به موقعشون…من روحیه ی خوبی نداشتم وباتوجه به شرایطم وترس ازآینده کاملاناامیدوبی انگیزه شده بودم ودرتنهایی گریه میکردم وفردی کاملاوابسته وناامیدشده بودم تااینکه بااستادآشناشدم وبعدازمدتی به حدی رسیدم که نه تنهاازتنهایی ام لذت می بردم بلکه وقت کم میآوردم وکاملاازوابستگی به خانواده ودوستان فارغ شده بودم…یک روزدرمحل کاربرای هرماه تاریخی معین شدکه هرکدوم ازهمکاران جلسه ی شورارابرگزارکنندباارایه مطالب خاص که نوبت من چندماه بعدبودتااینکه درنوبت یکی ازهمکاران ازاداره هم برای بازدیداومدن واین باعث استرس وترس بیشتری درمن شدوفکرمیکردم که اگرنوبت من بودچیکارمی کردم(کمبوداعتمادبنفس وعزت نفس)…اون روزخیلی به هم ریخته شدم واحساس ناتوانی شدیدی آزارم میدادتاحدی که گریه کردم ودوروزاعصابم خوردبودتااینکه شروع کردم به سرچ کردن مطالب برنامه ام وباتصوراینکه الان درجلسه هستم وهمه حضوردارندومن دارم صحبت میکنم وهمزمان فایل عزت نفس استادروهم گوش میکردم وخلاصه تایک ماه من تمرین میکردم ودردلم میگفتم که هرماه ده دقیقه ازوقت همکاران استفاده کنم وصحبت کنم تابرایم عادی شودویک روزنوبت برگزاری جلسه همکارم بودکه آمادگی نداشت وانگاریکی دردرونم گفت توکه آماده ای پس وقتشه وشروع کن به جای همکارت…استرس داشتم ولی بااین وجودشروع کردم وجلسه رابرگزارکردم تاحدی که مدیروهمکاران تشویقم کردندوواقعایک قدم مابرداریم۹۹قدم بعدی راخداوندبرمیداردطوری که حتی خودمان نمیفهمیم که چه موقع برنامه ریزی شده است ومن الان احساس ارزشمندی بیشتری میکنم وازخداوندواستادوخودم هزاران مرتبه سپاسگزاری میکنم که درمدارخداوندودوستان هم فرکانسی ام هستم والان هم که به لطف خداوندمسافرهستیم وحتماتجربه هاونشانه هاوباورهاوزیباییهای بیشتری راتجربه میکنیم به لطف خداوندبه قدرت خلق خواسته های بیشتری میرسیم…عاشقتونم وخیلی خوشحالم که باشماهستم…سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    پریناز گفته:
    مدت عضویت: 2677 روز

    باسلام و سپاس از خدای بزرگم که در این مسیر خودشناسی و خداشناسی هستم. به عقیده من کسی که اعتماد به نفس داره، نجواهایی بر علیه خودش نداره یا کمتر داره. برای مثال میدونیم که سیستم ایمنی بدن ویروسهای بیماریزا رو شناسایی میکنه و انها رو از بدن دفع و از بدن به طرق مختلف و توسط مخاط خارج میکنه. حالا افکار انتزاعی که بر علیه ما هستند و باعث افسردگی، ترس، اضطراب و به نوعی بیماری ما میشن رو فرد با عزت نفس از طریق ذهن قوی خودش شناسایی و پاد اون رو ایجاد میکنه و اوضاعش هرگز وخیم نمیشه. اغلب افراد بی اعتماد به نفس در خانواده هایی بزرگ شدن که شرایط بیرونی بد و مخربی رو بوجود اوردند و یاد گرفتند با خودشون نا مهربان باشند و افرادی که با عزت نفس هستند نیز در خانواده هایی دانا و سالم بزرگ شده اند و از ابتدا یادگرفته اند با خود مهربان باشند و دوست و دشمن واضح و کار خوب از کار بد مشخص بوده.

    حالا کسی که عزت نفس نداره مثل کسی که سیستم ایمنی معیوبی داره نیاز به مراقبت یه متخصص داره در شرایط محیطی مطلوب داره.

    کسی که میخواد اعتماد به نفس و عزت نفس از دست رفته اش رو بدست بیاره لازمه اول بپذیره و خودش رو تسلیم پزشک کنه و هزینه زمانی و درمانی اش رو بپردازه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    ماریا راد گفته:
    مدت عضویت: 2411 روز

    باسلام خدمت خانواده صمیمی استاد عباس منش

    من روزهاست در تلاشم شخصیت خورد شده درونم رو ترمیم کنم واعتماد به نفسم برگرده ولی سخته شخصیتی که همه کوبیدنش رو دوباره شکوفا کرد اما امیدوارم باکمک استاد وکمک های خدا بتونم خود حقیقی ام رو پیدا کنم اما راجب سوالی که مطرح شدمن اگه یه روز با اعتماد به نفس بشم:

    در قدم اول به دیگران کمک میکنم

    کمک میکنم که دنیا جای بهتری برای زندگش کردن باشه

    سرم و بالا میگیرم و با افتخار خودم رو معرفی میکنم

    خونسرد وبا ارامش رفتار میکنم

    برای زندگیم کارایی میکنم که کیفیتش بیشتر بشه مثلا ورزش میکنم مطالعه میکنم به کوهنوردی میرم

    خودمو قدرتمند میدونم اما هیچ وقت اون رو به رخ دیگران نمیکشم

    برای یادگیری بیش تر تلاش میکنم

    سفر میکنم

    برای خودم سلامتیم ادمای اطرافم ارزش قائل خواهم شد

    حتی شاید یه روزی منم بتونم بدون هیچ ترسی ناگفته هام رو بگم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    مهدی شادکام گفته:
    مدت عضویت: 3478 روز

    بنام خدائی که از رگ گردن به ما نزدیکتر است .

    وقتی به مرور جلو میروم دارم درک میکنم که همه زندگی ما با تمام ابعادش را این موضوع ارسال فرکانس هست وهیچ چیز دیگه ای نیست .

    زندگی گذشته ام را که مرور میکنم پر بود از کینه ها ورنجیدن ها از اطرافیانم مردم ودولت که چقدر در حق من ظلم کردند ونمیتوانستم رهایشان کنم وزندگی کنم .

    میگفتم اگر فلانی تو شراکت نامردی نمیکرد من الان جایگاهم اینجا نبود .اگر فلان بیماری را نمیگرفتم الان طور دیگه بود زندگیم .

    اگر اون مدیر دبیرستان من را ثبت نام میکرد تو اون رشته مورد علاقه ام الان درسم را خوانده بودم وموفق بودم .

    وبینهایت از این موضوعات داشتم وتولید میشد که دستاویزی بشه برای اینکه حالم بد باشه وفرکانسی منفی استخراج بشه .

    این موضوع مثل این بود که هر بار جرعه ای سم بنوشم و منتظر بودم که طرفی که ظلم کرده نابود بشه .

    این موضوع که تمام این اتفاقات وناملایمات مصوبش خودم بود وخودم جذبش کردم اوایل خیلی ناراحتم میکرد ومثل پگ بود توی سرم و فکر میکردم بی عدالتی تا این حد .

    به مرور که با قانون آشنا شدم و موضوع فرکانس را درک میکنم میبینم مگه عدالت تا این حد هم وجود داره چقدر خداوند عادله

    هرکسی که با من هست هر کجا میروم وهر اتفاقی میفته حتی با هر برخورد ورفتاری که با من میشود حتی یک سرما خوردگی کوچک همه وهمه ربط داره به فرکانس من به کانون توجه من .

    خوب الان میفهم که این عالیه پس برعکس آن عمل میکنم ارسال فرکانس خوب

    اصلن به محث اینکه این موضوع را می پذیریم و گردن میگیریم همه چیز عوض میشه واینطوری از گذشته رها میشویم وسعی میکنیم با جدیت تمام ورودیهای ذهنمان را کنترل کنیم ونتایج خوب ببینمیم.

    ودرک میکنیم هر چیزی تو دنیا جای خودش قرار داره نه بالاتر ونه پائین تر

    واون آیه را که در سوره بقره استاد فرمودند که ما مستضعف بودیم دردنیا وبهشون میگند چرا هجرت نکردید

    خوب ما باید باید از فرکانس قبلی خودمان حجرت کنیم قرا نیست حتمن از شهری به شهری ار کشوری به کشوری برویم فرکانسمان را عوض میکنیم اگر کائنات تو اون منطقه نتونست نیاز ما را برآورده کنه خودش ما را هدایت میکنه به جائی بهتر خدای من این الان به من گفته شد من نوشتم خدایا شکرت درسته (هجرت فرکانس)این درسته

    فرکانس ما عوض بشه میتونیم هجرت کنیم به جای بهتر

    استاد سپاسگذارم بخا طر آگاهیهائی که به رایگان در اختیار ما گذاشتید .

    برگ دوم سفر شاد وپیروز باشید??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    سمیه حجتی گفته:
    مدت عضویت: 3235 روز

    سلام به استاد گرامی و دوستان هم فرکانسی

    دومین روز سفرم

    نکات مهمی که از این فایل دریافت کردم:

    ما مسئول زندگی خودمان هستیم و هیچ کس نه در جهت خیر و نه در جهت شر نمیتونه بر زندگی ما اثر بگذاره و ما با باورها و فرکانسهای خودمان هست که زندگیمان را خلق میکنیم، تعیین میکنیم که در کدام مدار باشیم مداری که پر از صلح و آرامش و خوشبختی و سلامتی است یا مداری که پر از بدبختی و جنگ و دعوا و بیماری است. و اگر ما در شرایطی هستیم که بهمون ظلم میشه کاری که میتونیم انجام بدیم این هست که آنقدر روی خودمان کار کنیم، روی باورهامون کار کنیم تا فرکانسهای مثبتی را به جهان هستی بفرستیم تا ما را در مداری قرار بدهد که مورد ظلم قرار نگیریم و این کار را میتونیم با اعراض کردن و کنترل ذهن و توجه به نکات مثبت و کار کردن روی عزت نفس و اعتمادبنفسمون انجام دهیم.

    ما هر رفتاری که با دیگران میکنیم در واقع با خودمان اون رفتار را میکنیم اگه برای یکی عشق و محبت میکنیم برای خودمان است که عشق و محبت میکنیم و عشق و محبت بیشتر را دریافت میکنیم و اگر برای یکی نفرت میورزیم و یا فحش میدیم برای خودمان است که نفرت میورزیم و یا فحش میدیم. ما هیچ قدرتی بر روی دیگران نداریم. اگه برای یکی آرزوی خوشبختی و آرامش میکنیم، آرامش و خوشبختی بیشتر وارد زندگی خودمان میشود.

    خدایا شکر که من سالم هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    Saeid_s_rad گفته:
    مدت عضویت: 2601 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و تمام دوستان هم فرکانسی

    در این فایل همونطور که در قسمت اول استاد گفتند آدم هایی که در کودکی تخریب شدند و اعتماد به نفس اونها کشته شده به دو دسته تقسیم میشوند ؛

    1) آدم هایی که توی لاک خودشون فرو میرن و خودشون رو به خاطر عدم توانایی و بی عرضه گی و …. سرزنش میکنند و از جامعه فاصله میگیرند.

    2) آدم هایی که میخواهند به همه ثابت کنند که آنها افراد ناتوانی نیستند و با جامعه درگیرن همیشه و وارد جرح و بحث های بیهوده میشن و با کوچک ترین حرف مخالفی پرخاش میکنند.

    من جزؤ دسته اول بودم و در کودکی در پی یکسری اتفاقات و از دست دادن عزیزی از خانواده دیگر آن اعتماد به نفس سابق رو نداشتم و به لاک تنهایی خودم رفتم و از تنهایی بیشتر از حضور در جامعه لذت میبردم .

    بعد از آن کمتر توی جمع های دوستانه توانایی اضهار نظر داشتم و حتی وقتی هم که بزرگتر شدم و به دانشگاه رفتم در جمع دوستان خودم که هم ترمی بودند هم نمیتونستم توی کلاس ارائه ای یا کنفرانسی رو برگزار کنم و از این رو اعتماد به نفس پایینی داشتم . حتی بدلیل اینکه وضع مالی خانواده ام خوب نبود و نمیتونستم وسایل مورد نیاز درسم رو تهیه کنم کمتر توی جمع های دانشجویی شرکت میکردم و مشکلات دیگه ای که داشتم.

    تا اینکه بطور اتفاقی با گروه تحقیقاتی عباسمنش آشنا شدم و به نظرم آگاهی که توی این خانواده به اشتراک گذاشته میشد خیلی زیاد به حقیقت نزدیک بود و این طور شد که پیگیر برنامه ها و فایل های رایگان شدم و اومدم باور هام رو با کمک این خانواده تقویت کردم و کم کم نشانه هایی رو دیدم که داره جواب میدن این آگاهی ها ، و شروع کردم از جمع های دو و سه نفره داستان ها و چیز هایی که به ذهنم میرسید رو تعریف کردن تا که اعتماد به نفسم برگرده و نشانه های مثبتی دیدم و با خودم گفتم که داره جواب میده و باید ادامه بدی ، بطوری که دیگه از صحبت کردن در جمع نمی ترسم و حتی توی دانشگاه هم راحت ارائه انجام میدم و توی این زمینه رشد کردم،و این موضوع از وقتی شروع شد که من دلیل تمام این ناکامی ها رو درون خودم دیدم و اومدم روی باور هام کار کردم و هنوز خیلی کار داره که بهتر بشه و من هر روز رو سعی میکنم که تمرینات که استاد گفته رو انجام بدم و به اندازه ای که انجام دادم نتیجه گرفتم و دارم رو خودم و باور هام بیشتر و بیشتر کار میکنم .

    خواستم این تجربه رو با شما به اشتراک بذارم که ما تا وقتی از درون تغییر نکنیم در بیرون از ما اتفاقی نخواهد افتاد و تا باور هامون رو در مورد مسائل مختلف تغییر ندیم همون نتایج گذشته رو میگیریم .

    در پایان هم از استاد خوبم و خانم شایسته عزیز تشکر میکنم و آرزوی شادی و موفقیت روز افزون برای تمام این خانواده صمیمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: