«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 2

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مریم درویشی» در این صفحه: 25
  1. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2869 روز

    سلام به استاد عزیزم

    امیدوارم حالت خوب باشه!!

    +میدونی اگر مطالب این فایلو فقط بتونی عمل کنی چی میشه؟؟

    – من احساس میکنم خالص میشم از همه چیز رها میشم

    انگار که برای اینکه همه چیز از اول پاک کنیم و بسازیم،زمان نیاز هست

    چند روز پیش به درخواستم جهان پاسخ داد وقتی که شنیدم استاد گفت که بعضی جاهاا برای مرده هاشون جشن میگیرن کنجکاو شدم ببینم ولی اون موقع دسترسی نداشتم بهش

    تا اینکه توی اینستاگرام یک جهانگرد آمریکایی که بسیار شناخته شده هست

    و اتفاقا نگاه خوبی به ایران داره

    توی معرفی بهترین کشورهایی سفر کرده بود ایران دومین کشور قرار داده بود.

    و تقریبا فکر کنم جایی نبوده که نرفته باشه

    یه فرد فوق العاده سفید پوست (اتفاقا ظاهرش خیلی شبیه مارک زاکربرگه😊)

    میون کلی ادمهایی که سیاه پوست بودن خود نمایی میکرد اما باهاشون غذا میخورد و میرفت که ببینه از زندگی و اداب رسومشون..

    کشور غنا مقصد این گردشگر توی شرایط کرونایی بود

    من از استوری ایشون قشنگ مراسم خاک سپاری دیدم

    حالا فهمیدم که دیدن این جور چیزا میتونه برای هرکسی نباشه

    میتونه جذاب نباشه میتونه هرکسی برداشت

    متفاوت نشون بده یا اینکه اصلا نبینه و رد بشه

    خب استاد اول بگم که چه اهنگ باحالی داشتن فقط دلم میخواست باهاشون برقصم😅

    و دستمال بازیشون خیلی باحال بود

    این قضیه برای منی که توی فضای مذهبی ایران بزرگ شدم دقیقا میتونه خیلی چرت و بی منطق و اصلا نادرست باشه

    چون اینجا عادت کردن که اگر یه صدایی شنیدن بترسن یا اگر کسی مرد بگن آخیی

    و گریه و اینجور چیزا

    هرچقدر که این موضوع رو در موردش فکر میکنم

    احساس میکنم که دقیقا ادمها یه چیزیو توی ذهنشون شکل دادن

    خیلی دوس دارم که منطق های بیشتری رو که توی این مدت توی مغزم کردن در مورد خدا رو بفهمم

    کاشف باشم

    خب استاد من برم شام بخورم بیام بقیه کامنت بنویسم شکمم صدا کرد..

    چند دقیقه دیگه میام شما هم یه آبی بخور من برسم..

    .

    .

    .

    .

    من اومدم،

    راستی استاد شام امشب خودم خلقش کردم😻🙏

    نکته مهم دیگه

    خبری شنیدم از مغازه داری که گفته بود میخوام مغازم ببندم و فروش ندارم

    من داشتم با خودم صحبت میکردم این قضیه ای شنیدم حلاجی میکردم که بع سمتی ببرم که حس خوب میده

    یاد فروشگاهی افتادم که از بس فروشش زیاد شد توی اوضاع کرونا که زمین کناریشو کرایه کرد برای پارکینگ ماشین ها

    قروشگاهی که در مقایسه با فروشگاه های زنجیره ای کوروش و رفاه تبلیغات تی وی نداره و با اینکه توی همون خیابون دقیقا مغازه ای با همین حد و اندازه وجود داره ولی تفاوت فاحشی رو میشه در تعداد مشتری هاشون دید

    یعنی شما برید ببینید میبینی که ادم میره تو ادم درمیاد از بس فروش داره و کیسه کیسه پر میکنن میبرن

    خیلی جالب بود که داشتم برای خودم این مثال میاوردم و چند دقیقه بعد مامانم موضوعی رو مطرح کرد و بعد اومد شروع کرد به تعریف از این فروشگاه

    تهشم دیدگاه خودش گفت تمام.

    میدونید مامانم گفت چون جنس ها شو ارزون میده مردمم دیونه نیستن خب میرن میبنن ارزونه میخرن

    بعد همونجا به کلم زد که فردا پاشم برم 4 تا فروشگاه ببینم و جنساشون مقایسه کنم

    امیدوارم که هدایت بشم

    بعد از مامانم پرسیدم مگر تو چیزی خریدی از اونجا گفت نه خیلی وقت پیش خریدم

    بعد گفتم که چیزایی زو ارزون تر میده گفت نمیدونم..

    بعد با خودم فکر کردم چجوریه ادمها خیلی ساده و راحت میبرن و میدوزن و تحلیل میکنن و بعدش نتیجه گیری میکنن

    در عین حال ممکن حقیقت اون مورد چیز دیگری باشه

    و من تصمیم گرفتم که برم و ببینم و حتما اینکار میکنم و اگر الهام شد حتما توی سایت مینویسم نتیجه این موضوع رو..

    تمام این برمیگرده به نگاه من به اتفاقات

    بینهایت حقیقت وجود داره

    تو چیو در مورد هر چیزی پذیرفتی..

    فایلهای استاد واسه کساییه که واقعا میخوان تغییر کنند

    استاد استقلالانه دیدگاه خودش بیان میکنه

    و این تویی که می‌خوای استفاده ببری یا نه

    و این نکته ای هست که اموزش های استاد رو خیلی پر ثمر کرده

    چون استاد و گروه تحقیقاتی عباسمنش انتخاب کرده که اگاهانه چه افرادی رو در مسیرر و زنذگیشون ببین..

    و این رو به من یاد داد که خودم اگاهانه انتخاب کنم

    انتخاب آگاهانه

    برای همگی بهترین رو میخوام

    همون چیزی که خودتون دوس دارید و انتخاب میکنید

    🌹🙏🤗❤️

    مریمی🥀

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2869 روز

    به نام الله یکتا

    من مریم درویشی متعهد به درک قوانین جهان

    به به الان یه عشقی رو حس کردم این موضوع

    راستش خیلی چندماه پیش بود که یک بار برخوردم با کتاب استاد که در مورد پیشگویی وضعیت مالی در آینده بود و استاد میگفت من میتونم تشخیص بدم که وضعیتت در اینده به چه سمتی میره

    اوایل این کتاب در مورد قوانین بدون تغییر خداوند استاد میگفت

    نمیدانم در ادامه این کتاب بود یا توضیح خانم شایسته در مورد این کتاب در کانال گروه تحقیقاتی عباسمنش، اما هرچه یادم هست این بود که این تیکه و قسمت از کلام شما استاد عزیزم و خانم مریم شایسته بیادم ماند

    اما هربار که به جلو میرفتم میتوانستم با فاصله تقریبا زیادی درک کنم

    امشب که دارم براتون مینویسم من در روستای پدری ام هستم و ۵ کیلومتر با دریا فاصله دارم

    و قرار هست که فردا بزنیم به دریا

    اما هدایت خدا با اینجا برای من منطقی دیگر برای اثبات قوانین خداوند آورد

    نمیدونم از جذر و مد دریا چیزی میدونید یا نه

    اما حرف پدرم که ماه کامل شده

    اب داره میاد

    و پرسش خواهرم از من که واقعا جزر و مد چطوریه خواهر؟

    منو به این سمت اورد که سرچ کنم توی اینترنت

    و در این باره کلیپ هایی ببینم

    میدونید یه منطق دیگه برای اثبات این قوانین پیدا کردم که گفتم بیام و اینجا بنویسم

    میدونید اگر برید این قضیه دنبال و مطالعه کنید متوجه میشید که زمین و ماه بر اثر نیرو هایی که بهم دیگر وارد میکنند تأثیراتی روی هم میذارند که یکیش همین جذر و مد هست

    من توی جنوب غربی ایران زندگی میکنم

    خیلی جالب بود متوجه شدم جذر و مد هم قانون خودش داره

    سونامی هم قانون خودش داره

    نهنگ های قاتل زیر ابم قانون خودشون دارند

    حالا منطق من اینه:

    وقتی که جزر و مد دریا ها و اقیانوس ها هم طبق قانون ثابتی داره اتفاق میوفته بعد زندگی ما بی قانون باشه جزر و مد قانون داره🤭😆 بعد منه انسان که همه اینا برای منه قانون زندگیم بر پایه این باشه برای ساختنش هیچ قانون ثابتی نباشه مثلا خدا دست ببر خودش هزچی خواست انتخاب کنه؟؟؟؟

    جای تامل داره واقعا

    هرچقدر بتونم در ادامه مسیر منطق های محکم تری پیدا کنم قطعا انگیزه ام برای ادامه مسیر بیشتر خواهد شد و باور و ایمان و یقینم چندین برابر میشه.

    در گذشته سربازان ایرانی به سرزمینی در اروپا حمله میکنند و این جزر راهی ایجاد کرده بود که اینها رد بشن ولی در مدت رد شدنشون مد میشه و اینها فرصت فرار پیدا نمیکنن

    بعد اون اروپایی ها فکر میکنن الهه ای که میپزسیدنش این کار براشون کرده نگو این قانون ثابت بوده که امواج اورده که سربازان ایرانی قعر بشن

    قوانین جاذبه ماه و زمین و قوانین جاذبه ذهنی ما شرایط رو رقم زدند به همین سادگی و راحتی به قول دوستم مهدی.

    حالا هم در زمانی من اومدم روستا که انگاری ماه کامله و شدت جزر و مد بیشتره

    امیدوارم فردا بتونم این تغییرات به چشم و وضوح ببینم

    عاشقتونم💓

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2869 روز

    سلام به استاد عزیزم

    و دوستان گرامی

    خیلی خوشحالم که دارم دوباره برای شما مینویسم

    هدف من از نوشتن این کامنت اینکه سعی دارم که ارام ارام خودم بیشتر در مدار و فرکانس این فایل قرار بدم

    از اونجا که میدونم موضوعات عنوان شده در این فایل خیلی مهمه، اما راستش بگم امروز طبق کامنت قبلی که نوشته بودم شروع کردم و با جدیت کار کردن اما😑 دیدم خوابم داره مییگره وسط فایل متوجه شدم که یه جای کار ایراد داره،. میدونی اگر در لحظاتت اگاه باشی که داری چه موضوع مهمی دنبال میکنی و درکش چه تحولی در زندگیت ایجاد میکنه سراسیمه میشینی و مثل خانم شایستع میخکوبی که استاد داره چه موضوعات مهمی میگه

    الان یادم افتاد خانوم شایسته توی فایل توضیح در مورد ستاره قطبی بود اگر درست گفته باشم

    گفتن که بچها بخدا وقتی من میشینم پای این فایلا اصلا یادم میره که با استاد عباسمنش رابطه عاطفی دارم انگار پای درس یه استاد نشستم و

    برای من گوش دادن به این اگاهی ها مثل فهمیدن یه گنج دیگه ست

    و با خودم میگم آخ جوون قراره چه گنجی بفهمم و درکش کنم

    دقیقاا همین.

    من واقعیتش هنوز به این حد نرسیدم که این اهمیت درک قانون برام سفت و سخت جا انداخته شده باشه مثل خانم شایسته

    اما منم همین الان شاگرد خوب خدا هستم

    چون الان دارم سعی میکنم که تر مسیرش گام بردارم

    پس چیزی که الان و اینجا هستم ارزشمنده

    چون باید این سطح تجربه کنم تا به مدار بالا تر برم

    میخوام یکم در مورد خداوند صحبت کنم

    یکم یه چیزایی بهتر درک کنیم

    و باورامون قوی تر بشه موافقین؟؟

    👍👍👍

    خدا یا انرژی که سرتاسر عالم دربرگرفته

    خدایی که استاد به ما در موردش گفته بینهایت طیف رنگی هست که به ما گفته میتونی انتخاب کنی طیفی که دوست داری از خدا تجربه کنی

    میدونید چیزی که به ما گفتن در مورد خدا

    اصلا میخوام اول اینو بگم هر کسی که این فایل گوش داده و باور کرده و مهم تر از اون نتیجه گرفته قطعا نگاهش نسبت به خداوند تغییر داده

    سرتاسر این فایل خداوند هست

    من هنوز فایل گوش ندادم اما از متن و انچه که قبلا گوش داده بودم و بیاد دارم دارم درکم مینویسم تا ارام ارام در مدار و فرکانس درک بیشترش قرار بگیرم

    میدونید بچها می خوام بگم این فایل به تنهایی میتونه زندگی تون تغییرات اساسی بده

    وقتی که متنش میخونم

    وقتی که به خلاصه نویس هام از این فایل نگاه میکنم وقتی که کلام استاد برای خودم یاد اوری میکنم وقتی که کامنت های قبلی خودم

    اخ جون بگم براتون فکر کنم 3 تا کامنت عالی نوشتم. توی این چندماهه توی فایل و 3 تا لایک خوشگلم خورد میخونم

    میفهمم چقدر این فایل مهمه

    اینقدر که احساس میکنم باید چندین ماه براش وقت بذارم

    عذاب وجدان یا همون احساس گناهی که به واسطه و شکل های مختلف به ما دادن ریشه های زیادی در مذهب و خدا داره

    در واقع یه سری وظایف و یه سری اداب و فرهنگ های و عادات رو برای ما تایین کردن یعنی به واسطه جامعه و خانواده و مدرسه و تلویزیون و… که وقتی که به هردلیلی از انجامشون سرباز میزنیم یا انجام نمیدیم

    این احساس عذاب وجدانه کار خودش شروع میکنه و ما انعکاسشو از طرف دیگران و اطرافیانمون میگیریم

    و این ترسها و عذابها بیشتر میشه

    منطقی که دیشب بیاد اوردم برای اینکه بتونم خدای واقعی همون خدایی که نور اسمان ها و زمین رو توی ذهنم طبیعی کنم و بسازم و باورش کنم

    یه لحظه به خودم گفتم ببین مریم تصور کن که امتحان درسی مهمی داری

    قراره امتحان بدی

    امتحانم توسط یه فردی مثلا معاون و مدیر و یا هرکسی ولی در کل توسط یه فردی که خیلی قدرت داره و هر تصمیمی که اون بگیره هیچ نیرو و ادمی نمیتونه مانعش بشه برای اجرای اون تصمیم.

    خب، این تصویر داشته باش که اون شخص قبل از اینکه امتحان بدی بهت میگه ببین من کاری ندارم من نمرت هر جور میخوام رد میکنم یا مثلا دوس دارم نمرت 10 رد کنم…

    خب یه لحظه فکر کنید

    با این فرضیه که اون شخص خیلی قدرت داره و من در مقابلش قدرتی ندارم اصلا و اون مقام و جایگاه داره من فقط دانش اموز هستم

    وقتی من به امتحان فکر میکنم آیا بنظرتون انگیزه ای برای درس خوندن پیدا میکنم؟؟؟؟

    ایا اصلا میلی برای درس خوندن و نمره خوب گرفتن پیدا میکنم؟؟؟!

    بنظرتون آیا این شخص اصلا به امتحان فکر میکنه؟؟؟

    خب معلومه نه… من یا هرکسی باشه

    میگه خب من که قدرتی ندارم چه بخونم چه نخونم اول و اخر اون، اون چیزی که دوست داره رو رد میکنه..

    اگر دانش اموز بوده باشید شاید با همیچین معلم هایی هم برخورد کرده باشین که به قول بچها میلی نمره میدن😊😊😊😊

    در این صورت درس خوندن دیگه ارزشی برای ما، اهمیتی برای ما پیدا نمیکنه..

    خب قضیه ما هم واقعا همینطوره

    تصور کن که خدا تو رو اورده این دنیا بعد تایین کرده خب مریم ثروتمند باشه یا فقیر یا فلان شرایط سخت داشته باشه و…

    یعنی سرنوشت مشخص کرده

    خب ایا منو تو وقتی این باوز داشته باشیم که شرایط اینجوریه و… و اینو هزار بارم شنیدیم

    آیا دیگه میلی برای زندگی کردن

    یا به قولی هر روز بهتر از دیروز زندگی کردن یا اصلا خواستن

    یا اصلا تغییر دادن خودمون تلاش خاصی میکنیم؟؟؟؟، نمیکنیم میگیم همینه دیگه چیکار کنیم؟؟؟

    یا میگیم خدا اینجا منو سختی میده زنذگی منو سختی میده و من سختی میکشم و بعد اون دنیا به من خوشی میده پاداش دنیا بهم میده چون زیادی پدرم در اومد و سختی و زجر کشیدم

    اخهه من فکر میکنم این موضوع خیلی خنده داره

    میدونید اخر که شد همون موضوع اول که خدا میبره و میدوزه یعنی خودش زجر و سختی به من بده بعد منو ببره اون دنیا بهشت که باز خودش داره تعیین و تکلیف میکنه، خودش داره میبره و میدوزه

    استاد جایی شنیدم گفتید منطق هایی که باور کردیم از اساس پوچه

    من با اوردن این مثال و تحلیل این موضوع یه جورایی خواستم اثبات کنم که حقیقت اون چی ی نیست که قبلا پذیرفته بودیم و با این منطقی که اوردم (که البته فکر میکنم این یکی از اون منطق هایی هست که باید بسازم حتما چیزای دیگه هم هست) دقیقا اون منطق قبلی زیر سوال میبره

    میدونید عدالت میتونه این باشه که خدا این قدرت داده که من حتی حق اینو داشته باشم که عدالتش باور کنم یا نکنم

    اون منطق قبلی ما خیلی تکرار شده خیلی تجربه ها دیدیم خیلی گفته شده خیلی چیزا نشون داده شده که اتفاقا درست بوده و حقیقت بوده

    ولی این حقیقتی که اونها پذیرفتن

    حقیقتی که ما از خداوند میپذیریم میتونه خیلیی متفاوت باشع

    داشتم با خودم فکر میکردم که چطوز میشه این قانون به این واضحی و این منطقی ام که من اوردم میتونه اثبات کنه که زندگی این نیست زندگیمون میتونیم خودمون واقعا اونجوری که دوس دارم خلقش کنیم ولی باز خیلی ها چسبیدن به اون منطق ها و نگاه ها نسبت به زندگی و خدا….

    چون دقیقا همینو بارها شنیدیم و چون قانون میگ هرچیو باور داشته باشی در زندگیت نمون پیدا میکنه اونها هم دیدن دیگه اصلا جهان دست به دست هم میده که این چیزی که تو پذیرفتیووو رو در جهانت ببینی اصلا مهم نیست که اون چیز با ماهیتتتت واقعی جهان و قانون واقعیت داشته باشه یا نداشته باشه با دیدگاه روح یکی باشع یا نباشه

    با هدف خداوند که گسترش جهان هست یکی باشه و هم مسیر یا نهههه.

    جهان به منطق تو پاسخ میده مهم نیست چی میسازی اصلا مهم نیستت*’

    اون پاسخ میده

    درک این موضوع مسئله عدم ارزشمندی اکثر ماهاا از کودکی ضربه های بدی ازش خوردیم حل میکنه

    درک کنیم خدا رو، آیا خودمون قضاوت میکنیم

    سرزنش میکنیم

    فحش میدیم و….

    چون درک کردیم که

    جهان آینه درون ماست

    عاشقتونممم تا بعد

    برگی از اولین روز از سفرنامه😍🥰💫❤️

    با ایمان

    مریم درویشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2869 روز

    به نام خدا سلام استاد عزیزم و خانم شایستع و بچهایی که کامنت منو میخونید.

    توی این چند روز اخیر به شفافیت بیشتری نسبت به قبل رسیدم که احساس ارزشمندی و لیاقت خیلی مهمه و تأثیر گذاره و احساس کردم که باید یه فکری برای حل ریشه ای اون بکنم

    و احساس کردم که از جهات مختلف مورد حمله نجوای سرزنش گر ذهنم که حاوی پیامی به من میبود که تو ارزشمند نیستی بودم

    و توی این حین به خدا گفتم چطور این حجم از عدم ارزشمندی رو توی وجودم حلش کنم و تغییرش بدم

    هی میخواستم برم از این و اون سوال کنم اما یه چیزی درونم میگفت نه مریم صبر کن نه مریم صبر کن اون بهت میگه صبر کن

    منم صبر کردم و تا اینکه دقیقا همون شب از زبان یه نفر بهم گفت

    گفت تو نباید ارزش خودتو به عامل بیرونی مثل ارتباط با فرد یا افرادی خاص بودن توی موقعیت خاص یا داشتن ظاهری خاص و…. وابسته بدونی اصلا بیا بپذیر که تو به عنوان آفریده برتر خداوند و قدرتی که بهت داده ارزشمندی لایقی مقدسی و این منطقی نیست که ارزش و اعتبار تو به عامل بیرونی گره بخوره

    مثلا یه مکان خاص واقعا ارزش تو رو تعیین کنه یا فردی خاص یا هرچیزی بیرون از خودت

    من سفری رو از این فایل شروع کردم و کامنت های خیلی خوبی نوشتم از درک های جدیدم و

    توی این حین از خدا میخواستم که هدایتم کنه بیام و دوباره از سایت از یه جایی از سایت شروع کنم و جدی تر کار کنم

    میدونید تعهد خیلی مهمه

    تمام اونایی که اینجا میان و از اموزش های استاد استفاده میکنند و مثلا استاد یه فایلی میذاره یا یه محصول جدید میذاره به قولی بوممممب زندگیشون توی چند مدت کوتاه خیلی تغییر میکنه بخاطر اینکه اونا این تعهد از قبل داشتن میساختن و در مسیر تعهد بیشتر به این آگاهی ها قرار میگیرند و زندگیشون تغییر میکنه

    احساس ارزشمندی خیلی مهمه

    میدونید وقتی که این مسیر مجدد با تصمیم بیشتر شروع کردم

    اون موقع درک و آگاهیم نسبت به قانون به اندازه الان نبود و اونجا خداوند به من گفت که سیستم رابطه مستقیمی با احساس لیاقت داره

    یعنی به اندازه که هر کدوم درک میکنید طرف دیگرم درک میکنید

    سیستم چی میگه :

    سیستم میگه تو هرچی خودتو میبینی و باور داری نتیجشو میبینی

    میخوای اشتباهاتت بد بدون

    میخوای اشتباهاتت مثبتت ببین خب ببین

    میخوای وقتی سرزنشت میکنن بهم بریز خب بریز

    میخوای به خودت یاد اوری کنی که این تضاد این نتیجه فرکانس های خودمه این بزنگاست اگر من بتونم در این شرایط ذهنم کنترل کنم اون نجواگر دیگه نمیتونه چنان نجوایی به پا کنه من همه چیو رها کنم.. خب یاد اوری کن

    اصلا هرچی تو میبینی بهت نشون میده

    یه جمله کلیدی فهمیدم اینکه

    خداوند حتی این حقو به ما داده چه جوری به اشتباهاتمون نگاه کنیم

    میدونم که باید خیلی تمرین کنم تا این نگاه بی قید و شرط پذیرفتن و ارزشمند دونستن رو در خودم تقویت کنم

    اما میخوام از همین فایل ادامش بدم

    در واقع تعهد من به ادامه کار کردن روی فایلهای سفر نامه میتونه تحول زیادی در من ایجاد کنه

    من این هدایت حس کردم

    دیگه بقیش با خودمم که چقدر متعهد هستم

    دیگه دست دست کردم و نشستن واقعا هیچ نتیجه نداره

    باید اقدام بشه با عمل بشه

    من اینو حس کردم، حس کردم که عوامل بیرونی جلو دیدن ارزش های خودم گرفته

    یعنی برای اینکه بتونم قوی تر از قبل باشم باید احساس ارزشمندی رو توی خودم بیشتر کنم

    احساس لیاقت قدرت میاره

    احساس لیاقت یعنی من با اونایی که دارن و رسیدن و اونایی که ندارن و نرسیدن برابریم

    یکسانیم

    فقط تفاوت در باور ماست

    احساس لیاقت یعنی من بدون اینکه بخوام ارزش های دیگران به خودم بچسبونم تا به خواسته هام برسم میتونم ارزش هذی خودم داشته باشم و رقم بزنم اتفاقات رو.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  5. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2869 روز

    سلاممم سلام

    سلام به استاد جان فهمیدم به تازگی کمی بهتر از قبل که شما مثل ما فرکانس میفرستید که عباسمنش هم عین خودمه پس چه لازمه دنبال تاییدگرفتن یا لایک گرفتن از استاد عباسمنش باشم هرچند که این ضعف های شخصیتی چنان ریشه کرده فقط باید پا در مسیر گذاشت و به حرکت در جاده ادامه داد

    فقط باید بتونم بپذیرم خودم را

    اگر چندماه پیش ازم میپرسیدن چطوریه شرایط فرکانسیت میگفتم ضعف های شخصیتیم خیلی قدرت پیدا کردن

    اگر الان ازم بپرسن میگم با اینکه بهتر از قبلم شدم اما انگار هر بار میشود بهتر شد

    و میخوام بهتر باشم

    بخاطر همین تمام سعیم را میکنم که انتهایی و مقصدی را برای خودم و رشدم تایین نکنم

    که درداممیوفتم

    من اندازه کوچک توانستم حرفهای استاد نسبت به چند دفعه قبل بهتز درک کنم

    انگار که چشام باز تر شده و سوالات بیشتر

    از کامنت دومم نگم

    حس کردم که خیلی خوب ننوشتم یا اونچه که فهمیده بودم رو نتونستم جاری کنم

    بخاطر اینکه نگاه کمالگرایی خیلی سخت جلوی به جریان در اوردن اون اگاهی نابی که برای اولین بار بهش رسیده بودم گرفت

    و الان میفهمم که کامنت نوشتن

    منظورم کامنت واقعی نه برای اینکه اره من هستم یا اینکه بگم منم توی مسیرم بدون اینکه….

    تمرکز میخواد و اون ادمهایی که با عشق میان و از تجربه هاشون میگن چون تجربه هاشون با ارزش میدونن میان میگن

    چون آگاهی هایی که دریافت کردن رو خودشون لایق میدونستن

    حالا با به جریان دراوردنش لایق تر.

    تنها راهش سایت نیستا به بینهایت طرق

    یعنی مخصوص این سایت نیست

    منم این کامنت میخوام بذارم

    و آگاهانه تر از قبل

    استاد راست گفتی باورها عین سیمان چسبیده

    من کار میکنم باز میبینم فردا همون نجوا میاد میخواد حالم بهم بزنه

    احساس عدم لیاقت و خود باوری بهم بده

    باز بیشتر میفهمم باید کار کنم

    یعنی یه جورایی دارم باهاش اوکی میشم که اومده به کمک تا رشد کنم

    این قسمت خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی مهمه

    مهم بودنش ایشالا در مدتی بعد تر میفهممم و قشنگ تر لمس میکنم

    ولی حسم میگه این همونجاست که برای منی که توی خانواده مذهبی یا یه جاهایی سوپر مذهبی تخریب شده

    احساس گناه

    باورتون میشه من بعد از تقریبا دو سال آشنایی با استاد هنوز متوجه نبودم یعنی چی!!!

    از اونجایی که یه جایی به بعد روی خودم کاز نکردم

    یعنی ورودی هامو آگاهانه کنترل نکردم

    اینقدر باهاش حل شدم که شیطان ذهنم هر موقع میومدم و چشم میخورد میگفت این چیزی ندازه برای تو که

    فایل قدیمی

    نمیدونم زیادم مهم نیست

    قبل از اینکه سفر شروع کنم سرجمع فک کنم توی کل عضویتم 5 بار گوشش دادم

    حالا دارم حرفهای استاد میشنوم کلید ها داره خودش نشون میده

    استاد گفتی نکنهاین وجدان تحریف شده

    خب دفعه قبل نفهمیدم چی گفتی

    هرچی فکر کردم

    اینبار یه درجه بهتر فهمیدم

    میدونی استاد به یه حرفهایی درون خودم رسیدم که ذهنم لینکم داد به جملاتتون توی فایل خدا را بهتر بشناسیم 2

    استاد من میبینم مادرم و پدرم هر روزشون کمک به دیگرانه

    همسایه آشتی بدن

    نمیدونم غذا بدن به کسی که نداره و..

    ولی هنوز سطل بابام سوراخه

    هنوز چند سال باید طول بکشه تا

    ماشین بخرن

    یه خونه نقلی بخرن توی شهر دیگه

    مهاجرت کنن

    رابطشون بهتر بشه

    نمیدونم من توی ذهنم یه تصویری میبینمم

    نماز+روزه+حجاب+بخشش+کمک=ایمان

    بعد خب اینا داشته باش

    ولی اول و اخرش روزیتو خدا میده

    یعنی عملا تو اینا رو به زعم خودم و خودشون انجام میدی اما اخرش خدا باید تایین کنه که تو پیشرفت کنی

    من نمیدونم اینا وقتی تهش برات چیزی اضافه نمیکنه و گاها میبینی که اومدی خیر کنی

    با سرب داغ میزنن به دستت میگن تو مانع ماشدی

    عجیب است!!!!

    حالا که این هست پس تعجبی نیست که عدو شوو سبب خیر اگر خدا خواهد

    نه!؟؟

    شاید که این اعمال میخوان این دنیا جمع کنن اونا دنیا کیفشش ببرن

    میدونی متنفرم از اینکه عروسک خیمه بازی باشم

    میدونی حتی اذیتم میکنی گاهیی سعی میکنم کنترل کنم

    اینکه مهم نیست اون عروسک گردان

    کی باشه؟؟!

    میدانی یادم اومد سالها پیش یه ماهی شده بود عروسک گردان زندگیم

    دعا میکردم بابام پولدار بشه

    چون میدیدم که بقیه دارن چیزای جدید تجربه میکنن

    امکانات فول رایگان دارن

    فک کنم 15 سالم بود یا حول این سن!!

    اومدم توی اون حوض قند انداختم

    چون بهم گفته بودن اگر قند شیرین بندازی و ماهی اومد بالا یعنی خواستت محقق میشه

    من قند انداختم اما هیچ وقت نیومد

    قند انداختمبابام رتبش بره بالا حقوقش بیشتر

    نه که اوضاعمون بدتر از زندگی استاد یا مثل زندگی استاد باشه

    نه ولی از بس بهم گفته بودن نیست نداریم

    من همیشه ارزوی پولدار بودن بابام میکردم

    در کنار اون حوض یه عروسک گردان دیگه ام بود

    یه امام زاده

    اونم میگفتن راه گشاست!

    من فهمیدم اولین قدم اینه که بفهمم که تنها خودم میتونم با باورام به خودم کمک کنم یا ضرر برسونم

    نه میتونم به کسی خیر برسونم

    نه میتونم شر برسونم

    یه نشونه های فهمیدم که اولین قدم اینکه بفهمم اون ظلم واقعی یعنی چی

    توی کامنت اولم نوشته بودم

    که تنها ورودی ما این بوده دیگری به دیگری ظلم کرده

    هیچ کس نیومد بگه که تو میتونی به خودتم ظلم کنی

    از خدا میخوام برام نشونه ای دیگه بفرسته

    نه که ایمان ندارم به این موضوع میخوام مطمئن ترم کنه میخوام وضوح ببره بالا

    دیدین این گوشی های نسل جدید که وقنی باهاشون عکس میگیری چه وضوح باحالی دارنحض میکنی میگی خدااای من

    چقدر وضوح حس خوبی به ادم میده

    وضوح یعنی آرامش

    وضوح همراه با ارامش چی میشه خبر اینو میده که اره من ثانیه ی بیشتر توی مسیرم

    من ادامه دارم میدم

    من این وضوح میخوام

    گاهی ناامید میشم ولی باز امیدوارم باز میگم مریم اره ما تا اینجا اومدیم

    یادت نره چرا اینجایی به چهدلیلی اینجایی

    به چهدلیلی این همه رشد نسبت به روزی که شروع کردی

    یادته!!

    اره استاد3000 هزار بار قضیه مهاجرتش تکرار میکنه

    من الان باید بیشتر تکرار کنم!

    دلیل چی بود

    ابشخور این همه روند و حرکت و رشد از کجاست!!

    این جمله استاد 👇هم توی این فایل هم توی اول جلسه 4 عزت نفس هم تکرار شد

    من با تمام وجودم این حرفها رو باور دارم

    تمام وجود یعنی من(یا عباسمنش) حلیم توش

    یکیم

    یا سعی میکنیم یکی باشیم

    این جلسه میتونه به درک من نسبت به اهرم رنج و لذت بیشتر کمک کنه

    دوس دارم مثالهایی بیشتری پیدا کنم از این وجدانی که تحریف شده

    یه بار تنباکو حرام میکنن

    یه بار میگن مکروهه

    یه بار میگن در حد مجاز استفاده کنید

    زمان قاجتر فتوا میدادن قلیون حرامه همرو شکستن

    کسی جرئت نداشت حتی دست بزنه

    الان قلیون شده تفریح توی پارک و خونه.. این یه مثالش بود که هدایت شدم

    با ادامه دادنم قطعا این نقطه ها بهم وصل خواهند شد و درک منم کاملتر میشود

    ما دوستانی نیاز داریم که ساختار های فکری و رفتار هاشون تغییر بدن

    چقدر این کلمهساختار فکری بهم حال داد

    یعنی بنیادین یعنی سعی در از ته ریشه یه چیزی

    یعنی تغییر بنیادین شخصیت جوری که هیچ ربطی به قبل نداری

    خداروشکر

    من عاشق اینم که سفر کنم

    حالا این حرف استاد این خواسته منو میتونه معنوی تر بکنه!!

    اهه اصلا فارغ از اینکه میرم لذت ببرم و زیبایی ها رو ببینم

    اینکه دنیا بزرگتری ببینم، فرهنگای متنوع تری ببنیم

    خیلی میتونه بزرگمم کنه

    در مورد کشورها تحقیق کنم!! و بیشتر بشناسم

    میدونی استاد پدر بزرگم بیشتر از 20 سال یه جا نشسته بود یعنی فلج بود از کمر به پایین اما از نظرای دیگه از پس خودش برمی امد

    یه پلاستیک داشت پر پول یادمه!! از توی کمدش درمی اورد

    توی جیبش هم داشت

    5 هزارتومنی 10 هزارتومنی

    هرماه هم حقوقی هم براش واریز میکردن اونقدی بود بتونن زندگی کنن و ادامه بدن حتی چندین ملیون هم پول پس انداز داشت

    از هزاران طرق بهش میگفتن حداقل بیا یه مشهدی برو..

    نمیدونم چرا اشکام بند نمیشه!!!

    وقتی فوت کرد یه روز بدون خبر توی کرنا حتی در حد چند نفر امدن سر خاکش چون نمیشد

    من چند روز بعد دوره عزت نفس خریدم

    توی تعهد نامم نوشتم ببین چیشد تو که نمیخوای اینجوری بمیری!!

    امدم توی اتاقش یه لحظه اون پلاستیک که توش پول بود در اوردن

    چرااا واقعاااا

    چرااااااا اینجور زندگی کردن ادامه بدم

    چراااا

    اما

    .

    .

    .

    من دارم حرکت میکنم که هر روز اینو احساس کنم که زنده ام

    و دارم زندگی میکنم

    و اون

    هدف بزرگ تره رو درک کنم!!

    عاشقتونم

    با عشق♥️

    مریم درویشی

    11 اکتبر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  6. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2869 روز

    ۱۲مهر_یادداشت دوم

    به نام خدایی که من توانایی این رو داد که بتونم بنویسم و با این کار خودم رو هربار تجربه کنم

    وقتی که شروع کردم آرام آرام به طی مردن تکاملم یعنی دقیقا از صفر نه میشه گفت زیر صفر

    یک جمله بهم الهام شد که اون موقع خیلی خوب درکی ازش نداشتم

    حسم گفتاحساس لیاقت رابطه تنگاتنگی با سیستم و خداوند داره

    این جمله و بعلاوه تجربیات زندگیم به من گفت که باید لیاقتی از خدا بخدای که به هیچکسی نداده..

    من ادامه دادم تا جایی الان رسیدم به خودم کهانگار که نه🤔 باید تکامل طی بشه

    الان خیلی بیشتر برام واضح تر شده که لیاقت مهم ترین موضوع برای زندگی کردنه

    برای ارتباط برقرار کردنه

    برای نوشتنه

    برای عشق ورزیدنه

    برای داشتن

    برای صحبت کردنه

    برای…

    امروز همزمان که داشتم به این فایل دوباره با دقت بیشتر گوش میدادم کلی با خودم حرف زدم

    خیلی چیزا و مثالا اومد بیرون

    نکته ای میخوام بگم

    به یه درک جدید رسیدم اینکه برای شروع هر کاری، گفتن هر چیزی، ارتباط برقرار کردن با هر فرد و موضوعی احساس ارزش مندی خودش نشون میده

    توی فایل بروزرسانی دوره عزت نفس یه کامنت گذاشتم پارسال و اونجا نوشتم که اگر نگاه کنیم این لیاقت تمام ابعاد زندگی ما رو دربرمی‌گیره..

    الان اون حرف تایید میکنم و میگم الان بهتر درک کردم چقدر این موضوع مهمه

    یا

    حرف خانم شایسته در مقاله مهم ترین قدم برای برداشتن مهم ترین قدم

    چرا لیاقت مهم ترین قدم برای برداشتن اولین قدم هست؟!

    (چقدر خوبه مریم همین مسیر درک و عمق بیشتر در مورد لیاقت ادامه بدی)

    من به درک های کوچکی نسبت به قبلم رسیدم

    میخوام بگم

    خب بنظرتون چرا استیو جابز در برخورد با اون دستگاه اختراع شده توسط دوستش در یک آن اون روز به ذهنش میرسه که ارائه ش بده دقیق یادم نیست همون شب بردن برای معرفی یا چند روز بعدش ولی میدونم خیلی زود اتفاق افتاد این کار که حتی توی راه توی ماشین اسمش شرکتشون که هنوز کاری شردع نکرده بودن انتخاب میکنه خب چی خوبه؟! اهااپل

    خب نمیگم اسم شرکت مهمه اما بنظرت اینقدر شوق و ذوق خب معلومه همونجا اسمش با عشق انتخاب میکنی

    استیو جابز اون شب توی اون تالار به همراه دوستش رفت

    و خب

    جهان به فرکانسش پاسخ داد آدمها اومدن کم کم…

    میتونست بگه حالا بذار کاملتر بشه بهتر بشه بعد..

    ولی گفت نه.. اینو همین الان باید معرفیش کنیم این یه چیزیه که متحول میکنه جهانو..

    کار خیلی ها رو آسون میکنه باید ارائش بدیم

    آره ردپا اینجا میشه دید

    این حرف این کامنت این دیدگاه این عشق این کار این ایده این حرکت این اقدام این سفر این خواسته کوچک این…… صدها هزار این میشن پایه گذار یک تحول در جهان

    چه زمانی؟!

    زمانی که همین لحظه همین این را توی زندگیت و زندگیم ارزشمند بدونی…

    اگر ارزشمند بدونی همین الان میگی من میگم من انجام میدم من شروع میکنم من ارائش میدم آره چون این ارزشمنده چون همین اقدام حتی کوچک من میتونه شروع یک تحول بزرگ باشه

    تاریخ سازی کنه

    چه جوررم

    و چون قانون جهان اینه که همه چی قدم به قدم و مدار به مدار تغییر میکنه

    هیچ موقع با یک قدم گنده نمیشه شروع کرد

    با یه خواسته گنده هم نمیشه روند تکامل رسیدنامون شروع کنیم

    چون این طبیعی که توی زمان خیلی کوتاه احساس ارزشمندی و ایمانمون در حد قدم های گنده ای که ما توی ذهنمون میچرخه نشه

    چون همه ی این ایمان و لیاقت هایی که میسازیم توی وجودمون با بازخورد گرفتن از جهان به وجود میاد

    یعنی من کار میکنم بازخورد میگیرم مثلا مثبت ادامه میدم اشتباه میکنم بازخورد میگیزم میام اشتباهم جبران میکنم

    ما میتونیم اشتباه نکنیم یا خیلی کم اشتباه کنیم؟!

    بله

    خب پس چرا من الان همش اشتباه میکنم کلی طول کشیده تا خیلی چیزای بهتر بفهمم یا هنوز کلی خواسته هام نیومده توی زندگیم؟!

    دلیلش اینه که تو باید روند طی کنی وقتی مداری که الان توش هستی میزی بالا تر کمتر اشتباه میکنی چون بیشتر با منبع درونت وصل هستی

    بیشتر با آرامش وصل هستی پس وقتی این روند طی کردن مدار را هر بار میری بالاتر و حواست هست که توی تله شرایط خوب نمونی اونقدر میری بالا و هر بار اشتباهات کمتر و قدم های درستت بیشتر میشه

    اما بازم اشتباه میکنی اما اون اشتباهات دیگه نسبت به قدم های درستت ۱۰ به ۹۰ هستن

    این درصد بگیر هر بار که به مدار بالاتر میری این درصد قدم های درستتت بیشتر میشه

    آهااا پس اینه🤔

    آره عشقم

    اینه که باور لیاقت مهمه

    یعنی همین که دارم همینجا برات کامنت مینویسم دارم سعی میکنم بر اون نجوای ذهنم غلبه کنم

    اون پیام زیبایی که برای رفیقم میفرستم

    اون… همین چیزای کوچکا

    فقط ارزشمندی رو توی تک تک اینا جاری کن

    چه شود

    وجودت ارزشمند میشه بعد میبینیددنیای بیرونی چقدر به تو مهر ارزشمندی میزنه

    روی ظاهرت روی دستاوردت روی قلمت روی کلامت حتی روی اشتباهت

    دیدی یه سری ادم هستن اشتباه میکنن بعد بقیه میگن نه بابا ایرادی نداره حالا یه اشتباهی کرد بعدش میان کلی از ویژگی های خوبت پشتش میارن

    آره

    من الان مدتی هست موهای بدن و صورتمو نمیزنم از موقعی که الویتم شده خودم

    نمیدونم چرا دست و دلم نمیره این کار انجام بدم

    انگار که با این کار اوکی هستم

    حتی سیبیلام رشد کرده و میرم بیرون..

    بازار با ادما و اقایون توی بازار برخورد دارم و صحبت میکنم با فروشنده

    ولی حسم میگه ولش کن تلاش اضافس

    انگار وقتم نیاز دارم براس انجام کارهای مهم تر

    سلام استاد جان امیدوارم حالت خوب باشه

    این فایل خیلی تامل برانگیزه

    من با وجود اینکه وقفع افتاد توی گوش دادن ولی رهاش نکردم

    مهم ترین موضوعی که بهش رسیده بودم هماهنگ با این فایل بود

    میخوام در مورد اون جملتون بگم که گفتیدمن باور کردم که توانایی تغییر زندگی هیچ کسی ندارم

    آقا یه مثال اومد به ذهنم

    یادمه وقتی با شما و گروهتون هم سفر شدم و علنا خانوادم فهمیدن که من با اموزش هایی هستم

    یادمه مادرم گفت نذر کردم که به راه بیای

    الان اینجا مادرم دست خیر شد تا من بهتر از قبل بفهمم

    مادرم نذری گذاشت

    که من برگردم به راهی که قبلا میرفتم

    اما از همون موقع که نذر گذاشت که بیشتر از یکساله مطمئنم من برنگشتم

    حتی مسیر قانون اشتباه رفتم ولی باز دلم اینجا بود

    که بتونم بگردم بشم صفر

    و الان دارم ارام ارام میام بیشتر توی این مسیر

    با تمام وجود

    دیگه تمام سعیمو دارم میکنم که دنباال کسی نباشم دستمو بگیره

    کمکم کنه راه برم

    بخوام که بهم بگن چیکار کنم

    مادرم نذر گذاشت

    ولی من با فرکانسام مسیرم مشخص کردم

    من الان با فرکانسام دارم انتخاب میکنم

    کجاست اون خداییی که نذر براش گذاشته بود که شریکش به خدا بگه ببین دختره این بیارش توی مسیر اسلام و فلان از راه بدر شده

    کجاست؟!! من که نمیبینم

    هر روزم داره کم رنگ تر میشه

    مادرم اینطوری حتما فرص کرده که خدا دست میکنه توی زندگیم که زندگیم برگردونه به اون ادم قبلی که میخواست برای دیگری دانشگاه بره در صورتی که خودشم نمیدونست چه رشته ای چه هدفی دوست داره!!!

    اره خدا که نتونست مارو بگردونه حالا بنده خدا چطور میتونه!؟ 😏😁

    میخوام به خودم اعتراف کنم این باز چیزای های جدیدی از خودم فهمیدم

    صداهای جدیدی شنیدم حرفهای جدیدی تونستم رد بزنم

    بزرگترین نقطه عطف زندگیم یه درس مهم بهم داد

    بهم گفت مریم یادت باششه این مسیر تنها راهه

    این مسیر با جون بگیری توی دستات انگار جزیی از وجودته

    اینطوری باید ازش پذیرایی کنی

    .

    .

    .

    این فایل در من خواسته ای ایجاد کرد که بیستر درمورد کشورهای دیگه کنجکاو باشم

    من کشورهای شرقی خیلی دوس دارم و اول رفتم سراغ سرزمین خورشید یعنی ژاپن

    اطلاعات جالبی فهمیدم که درادامه زمانش میام میگم.

    استاد خودمونیم ولی تغییراتی داشتیا عکس این فایل و عکس لایو۱۹ گذاشتم کنار هم عباسمنش کت شلواری انگشتر به دست

    الان عباسمنش کلاه به سر و شلوارک به پا شده

    این تغییرات در سبک شخصیتون قابل تحسینه

    به علاوه خیلی راحتر صحبت می‌کنید الان نسبت به قبل.

    عموما ذهن ما وقتی شروع میکنیه به تخریب مثلا سرزنش کردن میاد میگه اره تو نمیتونی

    تو بی عرضه ای

    ببین اینا چقدر خوب ذهنشون کنترل میکنن

    اینا چقدر خوب بلدن

    تو با این کارات خودت اوردی پایین ولی اینا ببین چقدر رشد کردن

    و الی ماشالله دیگه خودتون توی هر موضوعی میتونید یه لحظه به صداش گوش بدید بفهمید چی میگم

    حالا اینجا مثلا یه موقع هایی میایم از خودمون با قدرت سوال چیزی رو میپرسیم

    که بدتر خودمون داغوتر کردیم

    مثلا چرا من نمیتونم

    جرا من اینقدر سخت میگیرم

    چرا من اینقدر کمال‌گرا هستم

    چرا من نمیتونم ذهنم کنترل کنم

    چرا من نمیتونم بقیه تحسین کنم

    چرا من خودمو کوچیک میبینم

    اوووووووه بگیر تا اخر چقدر این سوالات میشه ساخت توی ذهن

    سوال قدرتمند بپرس تا جوتب قدرتمند و خوب بگیری

    پس خواهشا حواستون به این دست سوالاتی که ناخوداگاه از خودمون میپرسیم باشه

    این نکته اول فایل بود.

    سوالا بسیار زیادی برایم به وجود امده که جوابشان اکنون خارج از ظرف وجودم هستم و ارام ارام با هدایت شدن بهش دریافتش میکنم

    و حتما چکیده ارزشمندی اینجا برایتان به جا خواهم گذاشت

    عاشقتونم♥️🌿

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2869 روز

    ۰۶/۲۵

    به نام خدای مهربوون

    سلام استاد عزیزم امیدوارم که حالت خوب باشه و بچها شما هم همینطور حال من که خوبه و روز به روزم داره بهتر میشه

    میگید چرا؟ میگم بالاخره ظرفم اماده شد و دیشب هدایت شدم که سفرنامه رو شروع کنم

    و تمام برنامه چیدم یعنی دفتر و خودکار اماده کردم میزم که کلی خرت و پرت روش بود جمع کردم یه دستمال کشیدم و گفتم بفرما

    حالا امروز قرار بود که اولین روز از جلسه رو شروع کنم وقتی صبح بیدار شدم

    دیدم وووواووو خانم شایسته سفرنامه رو از قسمت ۴۱ شروع کردده و این مهر تاییدی بود بر الهام دیشبم

    راستش دیشب به این رسیدم مهم تریم سرمایه گذاری من چیه؟

    که امدم سایت استاد و با سرچ این کلمه فهمیدم استاد این جمله بارها تکرار کزدن و من هم مطمئن تر شدم گفتم بسم الله

    “بزرگترین سرمایه گذاری من ساختن باورهای قدرتمند کننده است”

    🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱

    🌹روز اول این سفر پر برکت🌹

    با گوش دادن این فایل چیزای جدیدی فهمیدم از خودم.. جالبه..

    اول یه شوق و ذوقی درونم ایجاد کرد و حس کردم این فایل اینقدر باید روش کار کنم تا هر بار بهتر بفهممش و به یاری الله نقطه های کور رو باز کنیم

    الهی به امید تو

    راستش الان که دارم مینویسم یه سکوت خاصی فضای خونه رو دربزگرفته و احساسم خیلی خداگونه و پر از آرامش کرد

    این فایل یاد اور خیلی چیزا بود

    اولین چیزی که بیاد اوردم این بود که من خیلی خیلی خیلی کم به این مسیر این فایل هدایت شدم

    و این خب یه خبر مهم برام داره بله احساس عدم لیاقت حالا جالب اینجاست که وقتی شروع کردم یعنی در ابندای مسیرم به این سمت اون ۴ تا فایلی که استاد از احساس گناه گذاشته بود گوش دادم و حتی کامنتم گذاشتم تازه به یه درک کوچیکی رسیده بودم

    اما الان فکر میکنم اینقدر ظرف ایمانم رشد کرد که امدم و آگاهانه این مسیر شروع کردم

    هدایت خداوند بود من ازش خواستم بهم بگه چطور فایلا رو با نظم ببینم در حالی که تعداد بسیار زیاده و دسته بندی های متفاوتی هم هست

    خب هدایت شدم به همین آسانی

    استاد عاشقتم میدونی وقتی این فایل گذاشتم توجهم به تیپ قیافه و کلا حال و روحیت رفت و نگاه کردم دیدم وووواو استاد چقدر تغییر کرده

    و این شد که یکی دیگه از انگیزه هام هم واصح تر شد ادامه این مسیر و درک کردن قانون تکامل به همراه استاد چون استاد هر فایل تکامل ش طی کرده و.. من میتونم از لابه لای زندگی استاد خیلی چیزا بکشم بیرون

    هرچند که این هدفم بود

    پیدا کردن اصل هر چیزی

    اصل توکل

    اصل ایمان

    اصل توحید

    اصل زندگی و….

    یعنی توی دفترم نوشتما استاد راستش خدای توی قلبم وقتی اجابتش کردم منو خوب داره اجابت میکنه تمرکزم هر روز داره بیشتر بیشتر از ادمها و کاراشون و…. برداشته میشه چون دیگه اولویت اول زندگی میخوام ساختن خودم باشه و باید این تمرکز رو اونقدر تکراز کنم که توی وجودم ریشه بندازه.. مگه نه؟!!

    من متوجه شدم که جاهایی مقاومت دارم مخصوصا قسمت ظلم..

    استاد میدونی اینو قبلا فهمیده بودم ولی اینجا توی فایل بیشتر برام روشن شد…

    اینکه از بس تحت تأثیر حرفهای جامعه و اطرافیانمون بودیم همه چی بد برداشت کردیم

    مثلا یکی از مقاومت های من اینه وقتی اسم ظلم کردن میاد میفهمم ذهنم سریع میره روی ظلم به دیگران اینکه مثلا ظلم کردن فقط یعنی ظلم به دیگران اصلا منطقی نیست که ظلم به خودم هست

    چون دقیقا این چیزیههه هیچ کس توی این جامعه به ظاهرا مسلمان البتع منظورم ۸۰،۹۰ درصدشون

    نمیاد بگه اینو همش داد میزنن توی جامعه تلویزیون و… که یکی به یکی ظلم کرده

    راستش استاد من این حقیقتا فهمیدم ولی فقط نیاز دارم که شجاعتم نشون بدم و انگار با این سفر و خلوت درونی داره این سخصیت قبلی من شروع میکنه به نابود شدن

    چووون باید شخصیتمون تغییر کنه نه ادا در بیاوریم اینجاست که نتایج در حد لالیگا ما رو شگفت زده میکنه

    نکته بعدی در مورد شرک بود باز مثل مورد قبلی دیدم عهههه من یه انسانی ام که توی خانواده مسلمان با تمام اعمال نماز و روزه و حجاب….

    ولی هیچ وقت نگفتن بهم که اگر شرک بورزی بد بخت میشی هم اون دنیا هم این دنیا و این تنها چیزی که تدا گفته نمیبخشم به جاش گفتن نماز ستون دینه و اگر نخونی اون دنیا میزننت و این همیشه تیکه کلام پدرمه که میگه کسی که نماز نخونه کافر دیگه نمیدونم یهودیه و فلانههه

    سوالانی برام پیش اومد حالا اینجا مینویسم میخوام این یادداشت بمونه و اثری باشه از تکاملم

    ۱.خب قران گفته همه گناهان میبخشم جز شرک

    سوال مگر همه گناهان رگه ای شرک ندارن؟!

    به نظر من دارن حداقل تا الان که با استاد و سایت بودم در تمام جنبه های زندگیم تنها جاهایی داغون بوده که شرک ورزیدم پس منظور قران از بقیه گناهان جز شرک چیه؟!!

    کنار گذاشتن باوزهای مذهبی واقعا نیاز به سخم زدن حسابی داره

    من برای عذاب وجدان مثالی پیدا کردم

    مثلا خانوم های مذهبی که حجاب سفت و سخت دارن اگر جایی از بدنشون هواسشون نباشه و مثلا به نامحرم ببینه

    بعد اینو بفهمن میگن وااااای فلان شد یعنی احساس عذاب وجدان میکنن بعد این فکرا میاد که از خدا دور شدم و فلان…

    این ها درک های اولیه و سطحی من هستند هرگز ادا ندارم که بسیار این موضوع را فهمیده ام اما فهمیدم که برای گذاشتن این خرفها و رد پا نیاز به جسارت دارم..

    حالا نکته مهم اینجاست که وقتی نگاه میکنم میبینم خوب همینایی که حجاب زیاد دارن مدام ترسااا دارن و انگار با این پوشش میخوان نقابی بزنن بر روی احساس ناخوبی که دروناا دارن یعنی از بس که توی ذهن ما کردن که اگر حجاب نداری عفت نداری پاکدامن نیستی و به خدا نزدیک نیستی

    ناخوداگاه جوری شدیم که برای اینکه به خدا نزدیک باشیم حجاب میزنیم چون فکر میکنیم اگر حجاب نزنیم خدا دوسمون نداره یا ادم پاکی نیستیم….

    حالا یه سوال؟!

    وقتی که عامل موثر یا بهتره بگم تنها عامل تاثیر گذار باورهای ما هستند پس باوزها و قدرتشون هزاران پله از اون حجاب بالاترن

    چیزی که من باور کردم اینکه ارزش پاکدامنی من به حجابی که دارم

    یا ادمها نجابت و عفت منو از ظاهرم میبینن

    دقیقا همون باورهایی که با اصل ماجرا جور نیست

    یعنی به ظاهرت نگاه میکنن

    بعد میگی میخوام اینجور باشم میگن مردم چی فکر میکنن؟!

    یا تو اینجوری داری از مسیر خارج میشی به قول خودشون مسیر خدا و مسیر درست…

    سوال؟!

    آیا ارزش من پاکی من رابطه من با خدای من ربطی به ظاهرم داره؟

    اصلا اینا ارتباطی دارن باهم؟؟

    طبق سیستم نه هیچ ارتباطی ندارن

    خب پس اگر من این ارتباط با منطق قطع کنم هدایت میشم به سمت افراد و موقعیت مکانی که اونجا هم به این باور ایمان دارند حالا یا آگاهانه یا ناآگاهانه…

    وقتی اینجور نگاه میکنم میبینم این نگاه داره ارزش انسان رو به عامل بیرونی میده نه ایمان درون

    درسته ایمان دیده نمیشه ولی حجاب دیده میشه و این منطقی شده توی ذهن آدمها…

    نمیدونم چرا هرچی ادم مییبیمم میگه نماز میخونه طرف میگن بله دیگه حله براش ولی هیچکس نمیپرسه طرف چقدر ایمان داره اعتماد به نفس دارا از پس خودش برمیاد

    نمیدونم نترسه یا شجاعه. ..

    خیلی جالبه.

    نکته دیگر اینکه وقتی باوزا و فرکانسامون اصل قضیه هستن حالا میتونیم هر نگاهی نسبت به حجاب داشتن یا نداشتن بسازیم

    چون این باوزا هستن

    خب راستش استاد ذهنم پر از سوال شد..

    و این فکررمیکنم این خبر خوبیه از ریشه و اساس بذاررم

    چون هیچ چیزی جز تغییر بنیادین شخصیت نتایج پایدار رقم نمیزنه

    نتیجه گیری خداوند آبی پاکی را بر روی دستم ریخت گفت ببین خودت اینقدر درگیر نکن یادته استاو توی فایل صدتی با ابراهیم چی گفت؟؟!

    گفت من برای هر موضوعی از فیلتر سیستم یا قانون استفاده میکنم

    خب یعنی چی

    یعنی اگر توی هر چیزی شرک میبینی اون با روح تو یکی نیست

    حتی حجاب…

    پس مهم نیست که بقیه چی میگن (البته باید این در عمل نشان بدهم و جهاد اکبر راه بندازم) در مورد حجاب

    طبق سیستم باید تصمیم بگیری که اآیا این رفتار از کجا آب میخوره شاید به طاهر رفتار خداگونه ای تلقی بشه ولی من باید حقیقت بفهمم

    میدونم باورکردنش برای منی که توی خانواده مذهبی هسنتم نیاز به تکامل داره

    ولی با قدم های کوچک هر چیزی اتفاق می افتد

    خداروشکر که به این آگاهی رسیدم

    وقتی بزرگ ترین شرک زندگیم را رها کردم بلافاصه به من الهام کرد انا لله و انا الیه راجعون

    راست میگفت قلبم پر از آرامش شد

    تمام روزهای بیتابی ام را با آرامش او گذرانم بدون اینکه حتی یک روز بگویم إخ دردش زیاد بود اما انقدر با الهامتش درونم را امیدوار کرده بود که از او خواستم لیاقتی به من بده به هیچ کس نداده ای

    و اکنون در این مسیرم

    و امروز فهمیدم که بیشتر از آنکه حرف بزنم باید عمل کنم

    البته اشتباه منظور نگیرید برای من الان عمل یعنی تلاش ذهنی که به همراهش ایده عملی می اد اما تلاش ذهنی هرگز قطع نمیشود

    خداروشکررر میکنم که مرا به این مسیر هدایت کرد

    قدم های کوچک امروز من مرا یه بالاترین مدار ها میبرد شک ندارم

    یا بهتر است بگویم این منطقی است که من با طی کردن مدارا و به بالا رفتن مانند استاد و ایلان ماسک و…. جهت دهنده رشد جهان باشم.

    عاشقتونم

    این اولین تجربه من بود برای نوشتن سفرنامه قطعا در ادامه بهتر از امروزم خواهم بود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  8. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2869 روز

    سلامممم نسرین عزیزممم

    همین دو دقه پیش داشتم مطلبی توی سایت میخوندم که وقتی امدم بالا دیدم علامت آبی اومده کنار اسمم

    اصلا متحیر بودم چقدر زود پیامم تآییدشد و چقدر زود شما اونو خوندی و پاسخ دادی

    برات بهترینها رو میخوام دوست خوبم

    امیدوارم به زودی خبرهای توپی از نتایجت بخونم و تحسینت کنم

    با ایمان دوره ۱۲ قدم ادامه بده.

    😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2869 روز

    سلام نسرین عزیزم

    من این برداشت کردم که وقتی که بخوای روی خودت کار کنی و فرکانسات رو قوی تر کنی و حرکت کنی جهان خود به خود روابط و ثروت و سلامتی رو وارو زندگیت میکنه

    وقتی این روند مکالمه من و شما به وجود اومد یعنی باهم برخورد کزدیم برام واضح تر شد که وقتی روی خودم سرمایه گذاری ادامه بدم و آگاهانه به قانون عمل کنم نیازی نیست که من کار خاصی بکنم جهان برخورد ها رو انجام میده یعنی چگونگیش انجام میده.

    از خدا بخاطر دوستان بسیار با معرفتی چون شما واقعا ممنونم.😊

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2869 روز

    سلام به دوست ارزشمندم فاطیما جان

    همین که اینجا برای خودت و بعد من قلمی به جا گذاشتی، ارزش است تو و من ارزش افریدیم

    با نوشته هایمان، یعنی خودمان را لایق این اگاهی ها درک ها و حقایق دانستیم، من سپاسگزار خداوندم هستم که دستانش را در زمان مناسب نمایان میکند

    احساس ارزشمندی ما سالیان به فاکتور های مختلفی گره خورده است در تمام زمینه ها البته صفر و یک نیست اما خب قسمت سیاهش بیشترست و اینکه بتوانم حقیقت را ازظاهر گول زدن چیزهایی که بقیه خوب تلقی میکنند تشخیص بدهم همان حکم جهاد اکبر است چون اسلحه شیطان در ابتدا پایین امدنمان با نجواهای بی ارزش بودن

    وناتوانی در خلق نتایج شروع میشود خیلی خوب هست که یاد بگیریم و حتی با نوشته هایمان یاد بدهیم تا احساس ارزشمندی را عمیق تر درک کنیم

    اگر همین نقطه در مقابلش بایستیم اگر همین نقطه در مقابل کوچکترین ترسمان بایستیم

    چه باک که در آینده نتایج آنطور که باید رقم نخورد موضوع یادمان نرود که همین لحظه بهترین زمان برای شروع است

    جمله ای که در عین اینکه کلیشه ایست یا زیاد شنیدیم

    اما واقعیت است

    خودمان باور نکنیم تجربه حتما ثابت خواهد کرد که همین لحظه ارزشمند خواهد بود

    پس ای دوست دریاب همین لحظه را..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: