«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 224

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3279 روز

    تعریف جامعه از ظلم این است که یک کسانی می توانند بر زندگی کسانی دیگر تاثیر منفی بگذارند.

    در حالیکه تمام اتفاقات زندگی ما بدون شک نتیجه ی باور های خودمان است.

    و پذیرفتن این اصل کار راحتی نیست. کار راحتی نیست که در شرایط سخت خودت را عامل بدبختی فقر بیماری نفرت و شکست بدانی.

    به محز اینکه خودم را عامل میدانم در شرایط سخت مغز برای رهایی از رنج خودش را تبرعه می کند.

    و من باید مغزم را آرام کنم و بعد دوباره روی این موضوع کار کنم.

    مفهوم عزت نفس اصلی به نظرم در همین فایل است.

    آره مهم ترین چیز همون احساس آرامش همون احساس خوبیه که نتیجه ی ارتباط با نیروی منبع است.

    برای من رابطه من و خدایم بزرگترین رابطه در کیهان می باشد زیرا همان موقع پاداشش را به شکل احساس

    خوب احساس یقین احساس اطمینان احساس شوق احساس شادی احساس قدرت و در یک کلام احساس توحید میگیرم.

    و طبق قانون اصلی جهان احساس خوب مساوی است با اتفاقات خوب.

    و تنها راه تجربه احساس خوب هماهنگی با خداست. خود خدا هم در کتاب قوانین کیهانی اش میگوید

    که دلها تنها با یاد خدا آرام میگیرد. من که فقط با هماهنگی با انرژی منبع هست که حالم خوب میشه.

    و برای اینکه حالم خوب بمونه لازمه مثل غذا خوردن هر روز هماهنگی ام رو رابطه ام رو با خدای خودم حفظ کنم.

    و به محض اینکه رابطه ام باهاش قطع میشود یک ناهمانگی در وجودم به شکل احساس بد احساس تری غم

    شکل میگیرد که درمانش فقط بازگشت همان هماهنگی با خداوند است.

    آره واقعا خدارو سپاسگزارم بابت این کتاب که داره به ما پند میده بر اساس مدار خودمون.

    و در صورت وجود مفعول هست که فاعل هست و در صورت وجود مظلوم است که ظالم است.

    قدرتمند ترین فرامانروای جهان ربه خدای منه.

    هیج کس هیچ تاثیری در سرنوشت من ندارد در زندگی من ندارد.

    تنها من هستم که با فرکانس هام درحال خلق زندگی ام هستم.

    زیرا تمام نعمت ها از جانب خداوند است زیرا فقط خداوند است که منشا خوبی هاست.

    و اگر کسی به من خوبی کند به من سودی برساند به من خدمت کند من آن خدمت را از طرف خداوند میدانم.

    و از آن فرد به عنوان دست خداوند یا مامور یا پست چی تشکر میکنم.

    اما در ذهنم باید جای دهم که این خداست که به من نعمت میدهد. همانطور که در قرآن می گوید ما هستیم که داریم نعمت می دهیم.

    و اگر من با خدای خودم هماهنگ نباشم ضربه پذیر می شوم

    یعنی اگر من هماهنگ باشم با خدای خود مبا قدرتمند ترین فرامانروای جهان اگر کسی بخواهد به من گزندی برساند

    ناآگاهانه دستی از دستان خداوند می شود و به من خدمت می کند.

    یعنی همه چیز در دست من است . توحید یعنی همین نگاه و عمل در زندگی.

    و با این وجود من می توانم به مداری که می خواهم بروم فقط کافیست در این هماهنگی بمانم و به کمک قانون تکامل

    مدار هارا یکی پس از دیگری طی کنم. منم خیلی به این آیه علاقه دارم و به نظرم خیلی نکات مهمی داره.

    هنگام قبض روح آنان که برخود ستم روا داشته اند فرشتگان از آنها می پرسند در زمین چگونه بودید

    و آنها می گویند ما در زمین خوار و زبون بودیم و فرشتگان هم در جواب می گویند سرانجامتان دوزخ و نامیمون است.

    اولا یعنی اگر توی این دنیا خوب زندگی کنم می تونم توی اون دنیا هم زندگی کنم.

    یعنی انگار مدار قفل میشه یه جورایی. و اینکه تغییر جهان حتی باعث خوشبختی و سعادت نمیشود چه برسد به

    تغییر شغل مکان سرمایه اولیه و عوامل بیرونی.

    دوما اینکه آنها کاری ندارند چرا در زمین خوار و زبون بودی زیرا این اصل است که تو فقط مسئول اتفاقات هستی

    و ظلمی وجود ندارد.

    سوما مهاجرت را بیان می کند که خیلی من به آن علاقه دارم زیرا با چالش هایی روبه رو می شوم

    که ایمانم را افزایش میدهم خدارا باور میکنم فکرم را جهانی تر میکنم.

    و من هیچ ترسی ندارم که تنها مهاجرت کنم زیرا می دانم خدایم برایم کافیست.

    و برای آن برنامه دارم. زمانی را برایش معین کردم.

    و خیلی دوست دارم در تنهایی خودم با خدایم هماهنگ بشوم و روی رسالتم کار کنم.

    آره شیطان هم حتی سلطه ای بر زندگی ام ندارد.

    فقط وسوسه میکند یا به قول قرآن فقط نجوا می کند.

    خدا نیز پیشنهاد می دهد یا به قول قرآن هدایتم می کند.

    اما اگر من به خدا وصل باشم و با خدای خودم هماهنگ باشم

    من هدایت میشوم. و اگر هماهنگ نباشم آن وقت است که گم میشوم بین دو راهی.

    خداوند ذره ای به من ستم نمی کند. بابا خداوند فقط منشا خوبی و خیر و برکت است.

    ظلم چیست این خیلی نامردی است که خدایی که به ما روزی می دهد در صورتی که با نمی دانیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    ساحل گفته:
    مدت عضویت: 2285 روز

    سلام خدمت استاد عزیز

    به نظر من کسانی که اعتماد به نفس بالایی دارن خودشون رو خیلی دوست دارن

    دنبال جلب توجه و تایید نظر دیگران درمورد خودشون نیستن

    دنبال اینکه خودشون رو به دیگران ثابت کنن نیستن

    همیشه محکم و بلند حرف میزنن

    حسادت نمیکنن

    نظرشون رو توی جمع میگن و ترس از مسخره شدن ندارن

    برای خودشون ارزش قائل هستن خیلی سیاست دارند

    و چون که خودشونو دوس دارند دیگران هم براشون ارزش قائل میشن و احترام میزارن به اون فرد

    بقیه از همنشینی باهاش انرژی مثبت میگیرن

    و حس خوبی رو به همه میدن

    فعلا این چیزا به ذهنم میرسه?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    رضوان جبارزاده گفته:
    مدت عضویت: 2276 روز

    من از بچگی اعتماد به نفس نسبتا خوبی داشتم ولی اون مدتی که اردواج کردم و رفتم خونه ی خودم کمتر شد و کمتر میشد دلایلشم فک میکنم یکی وابسته شدنم به همسرم بود ک احساس میکردم من پوچم بدونه اون ولی وقتی وابستگی نبود قبلش اعتماد ب نفسم بالاتر بود شاید این عدم عزت نفس باعث شده بود که به همسرم وابسته بشم . و وقتی همسرم از دستم ناراحت میشه به شدت احساس گناه میکنم و دوس دارم زود از دلش در بیارم و همین باعث میشه اون بیشتر ازم دور بشه . واقعا الان درک میکنم احساس گناه بدترین احساسه . من حتی تنهایی به خیابون نمیرفتم .

    شروع کردم روی خودم کار کردن تنهایی میرقتم تا مسیر های دور و باشگاه میرفتم و گواهی نامه گرفتم اینا خیلی کمکم کرد و همینا باعث شد دیگه وابستگیمم کم بشه . ب نظرم عزت نفس فایلی نیس ک فقط گوش کنی فقط عمل کردن بهش باعث پیشرفتت میشه . الان میخوام ی بار تنهایی به سفر برم تمرینه سختیه ولی باید انجامش بدم .

    برای بالا بردن عزت نفسم حتی صبح زود بیدار شدنم کمکم کرد و اینها منو یه مرحله بالاتر برد ولی دوباره انجامش نمیدم و احساس میکنم داره کمتر میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    رها زالی گفته:
    مدت عضویت: 2289 روز

    سلام .راستش بخوابید من 30 سال دیدگاهم راجع به خدا چیز دیگه ای بود و تازه قوانین رو دارم آروم آروم یاد میگیرم بعد تغییرات. حتما میام و از خودم اطلاعات میدم شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    رضوان جبارزاده گفته:
    مدت عضویت: 2276 روز

    ویژگی فردی ک اعتماد به نفس داره

    به نظرم :1- اون ادم هیچوقت محتاج کسی نیس در مواقعی که اعتماد به نفس زیادی داره و همه میان طرفش ی جور بی نیازی داره .

    2- خودشو لایق همه چیز میدونه وقتی کسی بهش محبت میکنه حس نمیکنه ک زیادیه واسش و خیلی طبیعی میدونه .

    3- اجازه نمیده یکی ازادیشو بگیره و بهش توهین کنه

    4-اگر کسی مسخرش کنه اصلا عین خیالش نیس

    5-حرف مردم اصلا ارامششو ب هم نمیزنه

    جوری زندگی میکنه ک ارامش داشته باشه و لذت ببره

    6-واسع اینکه خوشبخت باشه نیاز ب چهره خوب یا تایید دیگران نداره

    زیاد به قیافش اهمیت نمیده

    7-از جلب توجه و تعریف دیگران خوشحال نمیشه جوری ک ذوق کنه

    8-از تنهایی با خودش لذت میبره

    خدا رو عشق اولش میدونه و با اون حال میکنه

    9-اول با خدا حال میکنه بعد وایمیسته تا بقیه بیان یا نیان طرفش زیاد محتاج نیس

    10-کسی و تحقیر نمیکنه و به همه حق میده و مقصر نمیدونه کسی و

    خودش و مسئول اتفاقای زندگیش میدونه

    11-ارامش درونی داره و خیالش راحته همیشه

    وابسته نیس چونکه کسی ک خودشو بی لیاقت بدونه میچسبه به یه نفر و محتاج اون میشه و فک میکنه من ک لیاقت ندارم پس اینم بره دیگه هیچی نیس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    طاها گفته:
    مدت عضویت: 2275 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و دوستان خوبم خیلی خوشحالم که با شما هم سفر شدم من از بچگی به خاطر شرایط خانوادگی و تحقیر هایی که توسط افراد خانواده ام شده بودم خیلی اعتماد به نفسم رو از دست داده بودم با اینکه چهره ی زیبایی دارم و خیلی باهوش هستم قبل از اینکه روی خودم کار کنم خودم رو زشت ترین و خنگ ترین فرد روی زمین میدونستم و خیلی درون گرا شده بودم و همیشه توی جمع یه گوشه ای تنها بودم‌ بعد مثلا مادرم میگفت آخی ببینید چقدر پسرم مظلوم و سر بزیره منم چون فقط به این شکل میتونستم توجه وترحم بگیرم بیشتر سر به زیر تر و مظلوم تر و ساکت تر میشدم خلاصه همینجور ادامه داشت تا دوران دانشگاه که به صورت جدی به ضعف خودم آگاه شدم و شروع به تغیر خودم کردم واقعا هیچ ربطی به گذشته ندارم اون پسر تنهای منزوی سر به زیر خجالتی و زشت و خنگ تبدیل شده به یه پسر شاد و پر جنب و جوش و زیبا و باهوش و از وقتی که ارزش خودم رو درک کردم و برای خودم بی نهایت ارزش قائل شدم ارزش و احترامم ببین خانواده خیلی زیاد شده و خانواده ام بجای اینکه مثل گذشته منو تخریب کنن بیشتر منو تحسین میکنن

    وقتی به گذشته فکر میکنم یادم میاد که به خاطر ترس هایم و خجالتی بودنم چه موقعیت هایی رو از دست میدادم توی مهمونی بجایی که باهم سن و سال های خودم صحبت کنم و بازی کنم همش یه گوشه ای تنها توی خودم بودم

    دوستان یه نکته ی جالب اینه که هرچیزی که شما میخواهید از ثروت و خوشبختی ورای ترس هاتون قرار گرفته یه مثال خیلی ساده از خودم میزنم من تو دوران ابتدایی زنگ ورزش یکی دوبار والیبال بازی کرده بودم و چون خوب بازی نکرده بودم دوستام منو مسخره میکردن این ترس از مسخره شدن و والیبال تا همین دو روز پیش توی من بود تاجایی که هروقت با خانواده میرفتیم پارک من با هزار تا بهونه ی مختلف بازی نمیکردم بعد دوروز پیش که با خانواده رفته بودیم پارک خیلی اصرار میکردن که منم بازی کنم بعد من به خودم گفتم این والیبال چیه که اینقدر ازش میترسی تو که این همه موفقیت به دست آوردی دانشگاه مورد علاقتو قبول شدی و…..همینجور داشتم با خودم کلنجار میرفتم تا اینکه به خودم گفتم هرجور شده باید امشب به ترسم غلبه کنم هر چی که میخواد بشه شاید باورتون نشه اینقدر بهم خوش گذشت که همین الان که دارم بهش فکر میکنم داره احساسم خوب میشه بعد به خودم گفتم من چه لذت هایی رو به خاطر ترس های الکی و واهی از خودم گرفته بودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ندا رامی گفته:
      مدت عضویت: 3403 روز

      آفرین دوست خوبم آقای نجارپور

      واقع بعضی از ترس ها اینقدر مسخره هستند که سالها مارو به تمسخر میگیرن و ما طرفشون نمیریم خود من هم از بازیهای دسته جمعی فراری بوردم و خجالت میکشیدم بازی کنم مبادا نبازم یا کسی بهم بگه بلد نیستی و تحقیر بشم اعتراف میکنم هنوزم از بازی های دسته جمعی واهمه دارم و ترجیح میدم وارد بازی نشم ولی وقتی بهش فکر میکنم اینقدر خندم میگیره که چه موضوعاتی توی زندگیم مهم شدن یا اینقدر خودم رو کوچیک میبینم که نتونم از پس یه بازی بربیام به خودم میگم من این همه موفقیت داشتم توی زندگیم این همه مدرک و مهارت ثابت نمیکنه من انسان توانمندی هستم و اینجا این ذهن چموش دست از سرم برمیداره وقتی میگم من ندا رامی در فلان وقت از زندگیم فلان مدرک و گرفتم فلان موفقیت رو بدست آوردم توی فلان مجموعه کار میکنم دیگه ذهنم خاموش میشه و بهش ثابت میشه این ندا ندای سابق نسیت و خیلی زورش زیاد شده٫

      امیدوارم شاهد موفقیتهای روزافزونتون توی سایت باشم٫

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    یاسمین گلاف گفته:
    مدت عضویت: 3242 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    دومین برگ سفرنامه

    خداروشکر میکنم که بازم تو این مسیر قرار گرفتم و هر روز آگاهی های بیشتری رو دریافت میکنم.

    این فایل استاد فوق العاده بود با این که قبلا این همه گوشش داده بودم ولی این قسمتی که میگفت کسانی که غیبتمون رو میکنن یا تهمت میزنن رو باید ازشون تشکر کنیم چون به رشد ما کمک میکنن و بابتشون خدارو باید شکر کنیم?تا حالا بهش دقت نکرده بودم که چه باور قشنگیه و ایجاد این باور یعنی قدرت?

    نکته دیگه ای که از این فایل دستگیرم شد اونجا بود که دعاکردن و تشکر کردن از دیگران به زندگی خودمون برمیگرده نه زندگی هیچ انسان دیگه ای چون هر انسانی بر اساس فرکانسی که در اون قرار داره دریافت هاش رو انجام میده چه من براش دعاکنم چه نکنم تاثیری نداره پس باید از این به بعد تمرین کنم بیشتر تشکر کنم و برای دیگران آرزوی خیر و خوبی کنم.?

    نکته دیگه عدالت خداونده که به هیچ کس ظلم نمیکنه و این ما انسان ها هستیم که به خودمون ظلم میکنیم. و ظلم تو قرآن با عنوان ظلم به خوده و من باید مسئولیت تمام زندگیم رو بپذیرم و هیچکس توی زندگی من مقصر نیست و خودمم که همه زندگیم رو خلق کردم.

    اگه یک نگاه سیستمی به خداوند داشته باشیم متوجه میشیم که قوانین ثابت آفرینش رو اگه بدونیم و طبق اون ها عمل کنیم و باورشون کنیم خیر و برکت به زندگیمون وارد میشه و اونجا که میگیم ” اهدنا الصراط المستقیم؛ صراط الذین انعمت علیهم ” دقیقا اتفاق میفته و ما جزء انسان هایی میشیم که نعمت به اون ها داده شده نه جزء گمراهان.

    خیلی مسیر دارم تا این ها رو باور کنم ولی خداروشکر میکنم که تو این مسیر قرار گرفتم و حداقل میدونم که قوانین وجود داره و فقط باید تمرین و تمرین و تمرین کنم تا به نتایج فوق العاده تر برسم.

    همین الان نشونه ها دارن بهم میگن که تو مسیر درست هستم و خدارو هزاران بار شکر میکنم بابت قوانین ثابتش که آرامش رو به قلبم هدیه میکنه.

    خدارو شکر میکنم که دوستانی این چنین عالی با باورهای فوق العاده وعالی رو در این سایت دور هم جمع کرده که بتونم از آگاهی هاشون استفاده کنم.

    واقعا من الان یه گنج بزرگ دارم که اگه به بهترین نحو ممکن از این گنج استفاده کنم قطعا زندگیم به گلستان تبدیل میشه.

    از دوستانی که نظراتشون رو تو این سایت با ما به اشتراک میزارن تشکر میکنم چون من با خوندن هر نظر بیشتر این آگاهی ها تو دلم میشینه.

    خداروهزاران بار شکر برای بودنم در این سایت.

    از استاد عزیزم تشکر میکنم که این مسیر رو شروع کردن و آگاهی هاشون رو به ما انتقال میدن.

    خانم شایسته عزیز ممنونم که این سفرنامه رو راه انداختی چون واقعا به این سفر احتیاج داشتم و تو بهترین زمان این سفر رو شروع کردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    یاسمین گلاف گفته:
    مدت عضویت: 3242 روز

    سلام و درود

    من اومدم یکمی درباره خودم بنویسم. من تو یه خانواده کاملا مذهبی به دنیا اومدم و همیشه یه سری باید ها و نباید ها برای من تعریف شده بود و اگه یه اشتباهی از من سر میزد یا نماز نمیخوندم یا موهای سرم از شال یا روسری یکمی بیرون میزد کلی عذاب وجدان میگرفتم و جالب این جا بود که همیشه سعی میکردم این باید ها و نباید ها رو جدی بگیرم ولی بازم یه وقتایی از دستم در میرفت و وقتی که کاری رو اونطوری که اون ها گفته بودن انجام نمیدادم دیگه عذاب وجدان و احساس گناه ولم نمیکرد؛ انقدر اعتماد به نفس و عزت نفسم پایین بود که تو بچگی وقتی کسی اذیتم میکرد و کاری میکرد که دوست نداشتم،جرات نداشتم که جلوشو بگیرم و یا این که به خانوادم چیزی بگم؛ این داستان ها ادامه پیدا کرد و من بزرگ و بزرگ تر شدم و این احساس های گناه و عذاب وجدان ها رو با خودم همراه کردم و خیلی احساسات گناه و ناراحتی ها و حس های بد که تو دوران بچگی با من بودن با خودم بزرگ و بزرگ تر شدن تا این که با قوانین موفقیت آشنا شدم و شروع کردم روی خودم کار کردن و با اساتید مختلف و کتاب های مختلف آشنا شدم و هرچی بیشتر زمان میزاشتم حسم بهترو بهتر میشد ولی هنوز تو ذهنم کلی سوال داشتم که از زمانی که آموزش هام رو به صورت جدی با استاد عباس منش عزیز شروع کردم روز به روز به این حس خود ارزشی و اعتماد به نفس بیشتر نزدیک میشم و خودم تغییرات خودم رو به خوبی حس میکنم و نشانه ها هر روز در حال بزرگ تر شدنه.

    واقعا هیچ استادی نبوده که به این شفافیت قوانین رو بیان کنه و کسانی رو که جویای آگاهی هستن به این زیبایی به چالش بکشه و کمک کنه که خودشون هم فکر کنن.

    استاد واقعا خداروشکر میکنم که دستی از دستان خداوند شدید که منو به آگاهی رسوندید و روز به روز بر حجم این آگاهی ها افزوده میشه.

    یه زمانی شاید فقط به حرف های شما گوش میدادم ولی درک درستی از قوانین نداشتم ولی هر روز که میگذره حس میکنم مدارم رو به تغییره و بیشتر درک میکنم و سعی میکنم من هم مثل شما عمل کننده به قوانین باشم.

    خداروشکر میکنم که در این مسیر هستم و با این سایت عالی و گروه تحقیقاتی عباس منش آشنا شدم.

    خانم شایسته عزیز ممنونم بابت این که این سفرنامه رو آغاز کردید البته من دیر شروع کردم ولی خداروشکر بازم تو مسیر قرار گرفتم البته بگم که من یه بار تا روز بیستم اومدم ولی احساس کردم باید متعهدتر قدم بردارم به خاطر همین حس کردم باید از اول سفر با تعهد واقعی شروع کنم.

    شاد پیروز ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    هدیه اسلامی گفته:
    مدت عضویت: 2532 روز

    3?انسان های فروتنی هستن ?

    آدمایی که اعتماد به نفس دارن آدمای مغروری نیستن ،انسان های فروتنین ،از بالا به مردم نگاه نمیکنن ،به خودشون اجازه نمیدن که جایگاه و ارزش کسیو زیر سوال ببرند و شخصیت کسیو له کنن و از روشون رد شن و همینطور به کسیم اجازه نمیدن که همچین برخوردی باهاشون داشته باشه ،موفقیتی رو برای این نمیخوان که به مردم نشون بدن پزشو بدن و … و بگن ببین من دارم تو نداری ،من خوبم تو بدی ،من اینطوریم تو اونطوری اگ به موفقیتی میرسن چون خودشونو ارزشمند و لایق دونستن که به اون جایگاه مد نظرشون برسن، ی جور ظرفیت بالایی دارن و از درون پرن ،در نظر اونا همه آدما ارزششون پیش خدا یکسانه پس نیازی نیست که اونطوری رفتار کنن ،بنظرم ادمایی که اینطور رفتار میکنن بجای اینکه بزرگ باشن بیشتر کوچیک میشن و عقده و حقیر بنظر میرسن .?خوشحال میشم اگه کسی در این مورد بیشتر بهم توضیح بده ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: