«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 334
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-37.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-21 00:00:002024-06-09 14:55:43«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عباسمنش عزیز
و سایر دوستان گرانقدرم در این خانواده صمیمی
این اولین قدم سفرنامه است که با توکل بر خدا شروع کردم
و نشانه امروزم ، این صفحه بود و تصمیم گرفتم یکبار دیگر سفری در فایلهای رایگان داشته باشم
البته به نظر من ، فایلهای رایگان یک دوره جامع هستن که پیشنیاز و مکمل محصولات هستن و بهتر است که در کنار محصولات ، فایلهای رایگان هم دیده بشن
و مثلا من دوره عزت نفس را چندین بار با دقت گوش داده ام ولی مطالب این فایل مکمل خوبی برای دوره عزت نفس هستن.
و برداشتم از این فایل :
ما اگر به نیروی منبع یا خداوند متصل باشیم
احساس خوب و احساس کامل بودن داریم
و با راهنمایی و هدایت خداوند زندگی میکنیم و زندگی بسیار ساده و لذت بخش پیش میرود
و اگر تضادی هم پیش بیاد ، به نفع ماست و باعث پیشرفت ما میشه و خیلی درس و نکته برامون داره که باید یاد بگیریم و ساخته بشیم.
و تو مسیر زندگی که دستمون تو دست خداست ، اگه اشتباهی کنیم ، حتی قتل یک انسان ، باور داریم که خداوند توبه پذیر است و عاشق ماست و عذاب وجدان نداریم و با احساس خوب زندگی میکنیم در آغوش خداوند و حتی به مدارج بسیار بالا میرسیم .
مثل حضرت موسی که بعد از قتل یک انسان ، پیامبر خدا شد.
در پناه خدا سلامت و شاد و ثروتمند باشید.
بنام رب تنها قدر تمند هستی
سپاس خداوندی را که من را با هدایت و حمایت هر لحظه اش در صراط مستقیم
نگه میدارد .
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته و دوستانم در سایت و هم فرکانسی های عزیز
ردپای من در روز اول سفرنامه
قبل ترها نمیتونستم خودم رو ببخشم اما باشنیدن این فایل به یاد آوردم که خداوند م خیلی بخشنده است . یادم آمد آن احساس گناه ؛ که مثل موریانه میافته به جونم و تاب و توانم رو از من میگیره و قدرت انجام کارهامو میگیره فقط یه توهم و خیال باطل که
جامعه مثل خیلی چیزهای دیگه به خوردم داده .
یادم آمد که باید خودم رو دوست داشته باشم چون خداوند من رو خیلی دوست داره .
یادم آمد که باید خودم رو ببخشم وقتی کار اشتباهی میکنم چون خداوند م بخشنده ست
و بارها در قرآن خودش گفته .
با تجربه هامه که پیشرفت میکنم البته نه تکراری و از عمد
من ارزشمند هستم چون روح الهی در من است .
من ارزشمند هستم چون زمین و آسمان مسخر من است .
من ارزشمند هستم چون گل سر سبد خلقت هستم .
من ارزشمند هستم چون خداوند بعد از آفرینش من به خودش احسنت گفته .
من ارزشمند هستم چون قادرم حوادث و امورات رو تجزیه و تحلیل کنم .
من ارزشمند هستم چون روحیه حقیقت جویی و کمال طلبی و بی نهایت طلبی دارم .
من ارزشمند هستم چون اختیار و آزادی دارم .
من ارزشمندم چون تمام جهان برای من خلق شده
چون انسانم
با آرزوی بهترین ها برای همه
سلام بر استاد و تمامی عزیزان
من حدود یکماهه که با استاد آشناشدم و فایل هاشونو گوش میدم.
واقعا خیلی نگاهم نسبت به خدا ،دنیا ،آدمها، جامعه و رویدادها عوض شده
همیشه سعی میکردم مثبت فکر کنم اما نمیتونستم بدون اصولی که الان بلد شدم چجوری میشه این کاروکرد
واقعا مدارم عوض شده و مطمئنم که من لیاقت همه چیزهای خوبو دارم چون تومداری قرارگرفتم که با استاد آشنا شدم.
واقعا میگم دیگه هیچ گونه استرس و نگرانی از آینده ندارم و به لطف بیانات شیوای استاد تونستم با خدای مهربون ،بخشنده و قانونمندم آشنابشم و اونو تو تک تک لحظاتم درک کنم..
استاد از شما و تیمتون نهایت تشکرو دارم و حالا حالاها باهاتونم…سپاس
سلام به عزیزای دلم
بعد مدتها ک گوشه نشینی گزیده بودم🤭اومدم تا بازم بین شما باشم
سری پیش نمیدونم کی بود باز اومدم و تعهد دادم که من پا به پای شما هستم و…
ولی تا بیست و شش روز رفتم و دیگه بریدم نتونستم پیش برم و مشکل توی تکامل من بود
من ک یاد رفته بودم خودم رو سرزنش نکنم، خودم رو تایید کردم و به جاهای دیگه سایت سرزدم تا بزرگتر بشم (اینو برای بچه هایی میگم ک حتما پیش اومده عهدشون رو بشکنن، عزیزم نگران نباش تو ادم سستی نیستی فقط نیاز بوده ک برای تکامل مسیرت اگاهی هایی رو از جاهای دیگه سایت یا از خارج سایت دریافت کنی و مهم حرکت در مسیر تکامل هست)
حالا داستان من
من چندوقت قبل، فصل یک رو کامل دانلود کرده بودم و روی کامپیوتر داشتم،چند روزه این فایل هی مثل ی وروجک خودشو به من نشون میداد، چشمک 😜میزد و قایم میشد (فایل ناقلا) 🤭
دیروز یکی از بچه ها درباره این فایل صحبت کرده بود، و من فهمیدم ک مسیر جدیدم از این فصل میگذره
اومدم و شروع کردم
گفتم کمین میشینم ببینم چه احساس گناه هایی منو میگیرن ک البته ب این بسنده نکردم و نشستم نوشتم که توی روابط ثروت معنویت و سلامت چ احساس گناه هایی دارم
چیزی که توجهم رو جلب کرد ثروت بود
خدا توی قسمت ثروت چقـــــــــــــــــدر بد بود میخواست از کاغذ بزنه بیرون منو تیکه تیکه کنه
گفتم وای وای استاد راست میکفت روی این باور کار کنید ک ثروت معنوی ترین کار دنیاست
رفتم توی عقل کل سرچ کردم
بچه ها جوابهای خیلی خوبی نوشتن
من دیدگاه م رو ک متاثر از دوتا کامنت بچه ها بود اینطور نوشتم(اینجا هم می نویسم که ردپام کامل بشه)
*نظر دوتا از دوستان خیلی به دلم نشست و کاملا جواب من بودن
یکی شون گفت ثروتمندا پول دارن ولی هر پول داری ثروتمند نیست
پول جزئی از ثروته ولی همه ی ثروت نیست
ثروت پول و ارامش و سلامت و توکل ایمان و توحید داشتنه
و فقر هم تنها بی پولی نیست بلکه عدم ارامش و بیماری و آویزون مردم و مادیات و شرکه
و یکی دیگه گفتن که
اونی ک میگی من پول دار شم بیمارستان و….بسازم و به فلانی و فلانی کمک کنم،پس پول تو باورت کثیفه
میخوای پول رو تطهیر کنی
و من از این دوتا نتیجه گرفتم خدا با ثروت مشکلی نداره بلکه با پول خالی بدون کنترل ذهن مشکل داره و از سر محبتش ما رو ازش برحذر کرده تا ما راه درست رو پیداکنیم
و دیدم که بله من واقعا دوست ندارم پول دار بشم ک کمک کنم
من دوست دااارم سفـــــــــــــــــــــــــر کنم عشق کنم
برم بازارهای خارجی واسه خــــــــــــــــــــــــــودم بااااعشق کلی کیف و کفش های خوشکل بخرم
خونه های قشنگ و شیک توی برج ها با ویوهای زیبا بخرم و کیـــــــــــــــــــف کنم، توی روستاهای زیبا باااغ ها داشته باشم، ماشین های خیلی عااالی داشته باشم
دلم میخواد همــــــــــــــــــــه ی دنیا رو بگردم واسه خونه م کلی وسیله ی با کیفیت بخرم
چون من اومدم این دنیا لــــــــــــــــذت ببرم پول کمک میکنه من خدا رو به ارزوش و هدفش برسونم😍😍😍برای اینه که پول معنوی ترین خواسته ی دنیاس،من با ثروت(نه پول خالی)خدا رو خوشحال میکنم
صفحه گوشیم هم یک کشتی مسافرتی چون دوست دارم با کشتی های کروز سفر عااالی داشته باشم
بعدش به ادم ها کمک کنم اونم در جهت لذت بیشترم از این دنیا
عاااشقتونم
مرسی برای سوال قشنگت
مرسی برای جوابهای خوب تون*
این نتیجه ی امروز من از این فایل بود ک کمک کرد من خودم رو بیشتر بشناسم
مرسی مریم جونم
دوستت داااارم😍
به نام خدا
به لطف خدا
و در راه خدا
خدای خوبم رو سپاسگزارم بخاطر نعمت هدایتم و ازت ممنونم استاد بزرگوارم
دیدن این فایل بهم حس عجیبی داد و به قول مدیر فنی عزیزمون اقا ابراهیم (وای که چقد من اسمتو دوس دارم )دری از اگاهی رو بروی من باز کرد.
خدا رو شکر میکنم که من توی خیلی از مواردی که توی این فایل استاد اشاره کرد موردی نداشتم اما گوش دادنش یه سری چیزای دیگه رو بهم فهموند.
بهم فهموند که من هنوز یه جاهایی نظر مردم برام مهمه بهم فهموند که من برای اینکه دیگران در موردم همچین نظری رو نداشته باشن که آدم مغروریه و منم منم داره خیلی جاها اتوانایی های خودم رو انکار کردم و کم کم داشتن کل عزت نفس و خودباوری خودم رو با دست خودم نابود میکردم که خدای مهربونم منو هدلیت کرد به سمت اینتکه این شرک رو از وجودم بیرون کنم که یاد بگیرم در هر صورت مردم همیشه حرف برا زدن دارن من هر طوری باشم بالاخره مورد قبول همه نخواهم بود و عده ای هستن که ایراد بگیرن یادم اومد که دلیل پیشرفت من توی زندگیم توی چند سال گذشته کنار گذاشتن همین دید بود که برای خودنمایی جلویی بقیه من کاری ررو انجام ندم اما این بار من از اونور بوم افتادم و خودمم میدونم دلیلش چی بوده.
دلیلش کج فهمی بوده که من از یکی از صحبت های استاد داشتم که میگفتن موفقیت دیگران رو تحسین کنید. ایراد کار من این بود که این موفقیت رو اینقدر تحسین میکردم که یادم میرفت خودم تواانایی هایی به مراتب خیلی بیشتر ازز اون اشخاص دارم و اینجا بود که من خودباوریم هر روز بیشتر از قبل از بین میرفت و نتیجه ش میشد اینکه بیام و جوری رفتار کنم که اون شخص فکر نکنه من مغرورم و خودم رو و توانایی هام رو انکار میکردم.
خدا رو شکر که هدایت شدم و فهمیدم که مسیر درست و توحییدی چیه و دوباره برگشتم خدایا ازت ممنونم استاد عزیزم ازت ممنونم خدا رو ششکر میکنم بخاطر بودنت توی زندگیم و هزاران بار ازت ممنونم
خدایا شکرت
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد جان دل و مریم بانو جانم
و تمام دوستان عزیزم
خلاصه نکاتی که من از شنیدن این اگاهی ها برای خودم به درکشون رسیدم رو اینجا مینویسم.
الهی به امید تو
🔑موضوع اصلی جلسه: احساس گناه و عذاب وجدان
💙چقدر خوبه که ما یاد بگیریم فکرهای خوب بکنیم،
به چیزهای خوب فکر کنیم ، سوال های خوبی کنیم از خودمون. مثلا
۱-چطور میتونم زندگی بهتری داشته باشم؟
۲-چطور میتونم ارامش بیشتری رو در زندگی تجربه کنم؟
۳-چطور میتونم با افراد دیگه ارتباطات بهتری رو داشته باشم؟
۴-چطور میتونم سلامتی بیشتری داشته باشم؟
۵-چطور میتونم به ثروت بیشتر و به موفقیت بیشتری برسم؟
۶-چطوری میتونم در هر لحظه ایمانم به خدا بیشتر و بیشتر بشه؟
۷-چطور میتونم شادتر باشم؟
۸-چطور میتونم در این زندگی مادی از تمام نعمت های خداوند استفاده کنم؟
💙احساس گناه ارتباط مستقیم داره با عذاب وجدان،
یعنی وقتی ما عذاب وجدان میگیریم احساس گناه میکنیم.
💙وجدان چیه؟ کی وجدان رو تعریف کرده؟
در هرفرهنگی یک نوع وجدان وجود داره.
مثلا شما اگه در کشور مسلمان به دنیا اومدی الکل مصرف کنی عذاب وجدان میگیری در حالی که اگه توی امریکا به دنیا میومدی عذاب وجدانی نمیگرفتی و راحت استفاده میکردی.
کی وجدان رو بر چه اساسی مشخص میکنه؟
باید فکر کنیم شاید این تعریف هایی که به خورد ما دادن اشتباه باشه.
💙عذاب وجدان یک فرهنگیه که منطقه به منطقه شهر به شهر فرق میکنه. کی وجدان رو تعیین میکنه ؟ کی گناه رو تعیین میکنه؟ چیزی که طبق فرهنگ های مختلف متفاوته و اصل ثابتی نیست چه پایه و اساسی داره؟ چه مرجعی این کارو میکنه؟
چرا چشم بسته همه چیو قبول میکنیم؟
💙اگه ملاک رو قران قرار بدهیم.
خداوند میفرماید اگه شما گناه های بزرگ رو انجام ندید ما از خطاهای کوچکتون در میگذریم.
گناه بزرگ در قران که خدا گفته نمیبخشه فقط شرک است و بقیه گناهان قابل بخشش هست.
💙چیزی به اسم حق الناس در قران وجود نداره.
💙ظلم در قران:
ما فکر میکنیم میتونیم به دیگران ظلم کنیم ولی اگه ما ملاکمون رو قران قراربدیم میفهمیم ما نمیتونیم به کسی ظلم کنیم.
در اغلب مواردی که ظلم در قران اومده ظلم به خود هست مثلا:
مشرک ظالمه، کافر ظالمه، کسی که به خدا دروغ میبنده ظالمه.
میگه شما به خودتون ظلم میکنید نه خدا به شما ظلم میکنه و نه شما میتونید به کسی ظلم کنید.
💙شما توانایی تغییر سرنوشت هیچ کسی جز خودتون رو ندارید. (مثال واضحش رو میشه در فایل اخیر استاد در مورد طالبان و کشور افغانستان دید)
💙شما با هیچ خطا و اشتباهی نمیتونید زندگی کسی رو نابود کنید. شما هرگز توانایی تغییر سرنوشت کسی جز خودتون رو ندارید.
شما هرچقدر هم بخواید به کسی اسیب بزنید نمیتونید اینکارو بکنید مگه اینکه خود طرف در مدار مناسبی نباشه و خودشم بخواد تخریب بشه ولی در غیر این صورت اگه فرد در مدار درست باشه این کار شما حتی باعث پیشرفتش میشه عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.
وقتی شما در مدار درست هستید هر ضربه ای به پیشرفت شما منجر میشه.
💙شما نمیتوانید سرنوشت کسی رو چه در جهت خیر چه در جهت شر تغییر بدید مگه خودشون بخوان.
شما نمیتونی به کسی بدی کنی تو فقط به خودت بدی میکنی.
💙ما فقط میتونیم به خودمون کمک کنیم.
💙هرستمی به ما میشه از طرف خودمون و به خاطر مداری که توشیم.
💙در لحظه ای که شما تصمیم میگیرید بقیه رو تخریب کنی لحظه به لحظه داری خودتو نابود میکنی داری همه چیو از خودت میگیری
در لحظه ای که شما تصمیم میگیری به کسی کمک کنی در لحظه ای که به دیگری عشق بورزی، در لحظه ای که حس خوب داری در همون لحظه داری خودت رو شکوفا میکنی و باعث پیشرفت خودت میشی.
وقتی حتی تو دلمون بقیه رو دوست داریم بهشون عشق میورزیم داریم خودمون رو بزرگ میکنیم خودمون رو موفق میکنیم.
💙 ما حتی به کسی نمیتونیم کمک کنیم تا نخواد خودش.
💙ادمها تا وقتی در مدارهای یکسان هستن با هم برخورد میکنن یعنی اکه الان داریم این حرفها رو میشنویم در فرکانس استاد و این اگاهی ها هستیم.
و خواسته ای داشتیم که اینجاییم و این صحبت ها جوابشه.
💙خداوند بسیار تواب هست.
💙خدا من رو خلق کرده و به درون من اگاهه.
💙من قسمتی از خداوند هستم.
💙من خداوند رو عاشق خودم میدونم.
💙خداوند بنده هاشو دوست داره.
💙خداوند از خطاهای من میگذره، حتی بعضی از خطاهای ما باعث پیشرفتمون میشه چون ار نتایج اون اشتباه استفاده میکنیم و تجربه کسب میکنیم.
💙ما با خطاها و اشتباهامون پیشرفت میکنیم.
تمام پیشرفت های بشری حتی به خاطر اشتباهاته.
پیشرفت کشتی ها . هواپیماها ….
💙با احساس گناه باعث میشیم اون اشتباه بیشتر و بیشتر و بیشتر بشه. و نمیتونیم جلوی اون خطا رو بگیریم.
💙وقتی ما در مدار درست باشیم اصولا اشتباه نمیکنیم. وقتی ما هماهنگ باشیم با انرژی خداوند، ما هدایت شده هستیم. انسان های ارامی میشیم که تمام برخوردهامون درسته و رفتارهای خوبی داریم.
💙خدا بشارت میده به صابرین کسانی که صبر میکنن نه تحمل، صبر میکنن با امید و احساس خوب،
وقتی مشکلی براشون پیش میاد میگن انا لله و انا الیه راجعون .
کسی که در مدار درست قرار میگیره ، کسی که وقتی مشکلی براش پیش میاد از هم نمیپاشه و ذهنش رو کنترل میکنه هدایت شدست و پروردگار بهشون رحمت و درود میفرسته.
ما از خداییم و به سوی او برمیگردیم.
💙دنیا زمان بسیار کوتاهیه در مقابل ابدیتی که ما هستیم.
💙احساس بد = اتفاق بدتر
احساس گناه= بدبختی از در و دیوار میباره
احساس خوب=اتفاق خوب
💙در شرایط ناخواسته ما باید بتونیم با تغییر دیدگاهمون ، ذهنمون رو تغییر بدیم و به حس بهتری برسیم . چطور نگاه کنم به این موضوع که احساس بهتری داشته باشم؟
💙 وقتی احساس گناه اومد سراغتون از این دیدگاه ها استفاده کنید و سعی کنید نگرشتون رو عوض کنید:
۱-خدا بخشنده است
۲-من نمیتونم زندگی کسی رو نابود کنم
۳-من در هماهنگی با خداوند میتونم در مدار درست قرار بگیرم
۴-استفاده از تجربیات اشتباهات باعث میشه من بزرگتر بشم
و با این نگرشها میتونیم به احساس بهتری برسیم.
🔑چرا نداشتن احساس گناه خیلی مهمه؟
چون مهمترین عامل موفقیت افراد اعتماد به نفس است و مهمترین عامل داشتن اعتماد به نفس ،
احساس 🔑خود ارزشی🔑 هست
و چیزی که میتونه احساس خودارزشی رو از بین ببره احساس عذاب وجدان و احساس گناه است.
پس باید باور خودارزشی رو در خودمون تقویت کنیم و اولین قدمش اینه احساس گناه نداشته باشیم.
💙ما باید به این قانون ایمان بیاریم:
احساس خوب=اتفاق خوب
احساس بد=اتفاق بد
وقتی ما خودمون رو در فرکانس مثبت و حس خوب قرار بدیم نعمت از در و دیوار وارد زندگیمون میشه.
فرق هست بین شنیدن این حرفها و باورشون🧐
خب من چقدر باور کردم این قانون و اصلی که استاد فریاد میزنه ؟ خب جواب صادقانه اینه که هنوز نتونستم به صورت مداوم احساسم رو عالی نگه دارم که بتونم نتیجه دقیق رو ببینم ولی تجربه های کوچیکی داشتم از زمانی که حالم خوب بوده و اتفاقات خوب افتاده پس حرف استاد چون وحی منزل درسته.
حالا منی که حرف استاد رو قبول دارم و نتیجشم دیدم چرا نمیتونم بگم ۱۰۰ درصد باور دارم به این قانون؟🧐
شاید چون این حرف برام جدیده و باید بارها برام تکرار بشه تا بره تو ناخوداگاهم و بعد ذهنم برنامه ریزی بشه که بیشتر به اتفاقات خوب توجه کنه.
زبونی میتونم بگم صد در صد قبول دارم ولی صادقانه از اعماق وجودم باید بگم ۵۰/۶۰ درصد …. پس خیلی حای کار دارم تا این قانون به این مهمی که استاد در همه فایلهای رایگان و محصولات میگی رو ۱۰۰۰ درصد باور کنم و نتیجه بگیرم.
به امید خدای مهربان ایشالا تلاشم رو میکنم تا هرروز بهتر بهتر بشم.
مرسی از این فایل زیبا💙
بنام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربونم و همه ی دوستان هم فرکانسی ام
دوس دارم که تو این کامنت از یک سری اتفاقات و هدایتها تو زندگیم حرف بزنم و امیدوارم که شما هم با من همراه باشید
استاد عزیزم من تقریبا در اواسط مهرماه سال ۱۳۹۸ با شما از طریق یک فرد هم فرکانسی آشنا شدم، به مدت یک سال و اندی با صدای شما زندگی کردم گاها با تمرین و گاها بدون تمرین و تا جایی که با تمرین پیش رفتم زندگیم عوض شد، تو خیلی از جنبه های زندگیم من تغییر کردم و تو بعضی جنبه ها فعلا به نتیجه ای نرسیدم اما ایمان دارم که یک روز بالاخره قراره بیام و تو همین سایت از نتایج بزرگم براتون بنویسمش
من از وقتی تو این مسیر با صحبتهای شما همراه شدم یه رابطه زیبایی رو تجربه کردم
اما بعد از تقریبا دو سال ، ماه پیش من به یه تضاد عاطفی برخوردم ،چند روز اول حالم به شدت گرفته بود تا اینکه تصمیم گرفتم با دید مثبت به این تضاد نگاه کنم و از خدا هدایت خواستم
تقریبا یک هفته بعد من به سمت یک فایلی از شما هدایت شدم که در اون از این موضوع صحبت میکردید که تضاد ها در زندگی همه ماها بوجود میاد و ما باید یاد بگیریم که به اون تضاد به چشم یک نقطه برای پیشرفت خودمون نگاه کنیم و اگر نمیتونیم در شرایط بد حالمون رو بهتر کنیم حداقل سعی کنیم تمرکزمون رو از روی اون موضوع به ظاهر بد برداریم
خدای من! انگار که خدا داشت با من صحبت میکرد و بهم راه رو نشون میداد تا بهم بگه که چیکار کنم که از اون حال بد بیام بیرون
گوش کردم به حرفش، توی یک هفته کلی رو خودم کار کردم تا دور بشم از اون موضوع به ظاهر بد و باز هم از خدای مهربونم هدایت خواستم برای ادامه مسیر، یه حسی بهم گفت بیتا برو تو سایت و بشین فایل های دانلودی رو یکی یکی گوش کن
دفترمو گذاشتم جلوم ،بسم الله گفتم و شروع کردم و تو ذهنم هی به این فک کردم که من نمیدونم کدوم فایل! اما خدا قراره هدایتم کنه
وقتیکه شروع کردم گفتم خدایا من همه چیز میخوام چیکار کنم؟! از ثروت شروع کنم؟ از عزت نفس؟ از باورهای توحیدی؟ از حال خوب؟ چیکار کنم خدا؟ به هر قسمت از سایت یه سری کشیدم و باز حس میکردم فعلا تو مسیر ثابت نیستم، تو مسیری که بهم نتیجه بده نیستم!هی داشتم از این شاخه به اون شاخه میپردیم، گاها تو قسمت باورهای ثروت ساز گاها تو قسمت باورهای توحیدی و همزمان هم مینوشتم اما خدا گفت صبر کن عجله نکن
تا اینکه هدایت شدم به قسمت عقل کل و در نهایت به فایل های روزشمار تحول زندگی من
به خودم گفتم ببین بیتا تو این تقریبا دو سال گفته های استاد رو بدون تعهد گوش کردی و نصف و نیمه نتیجه گرفتی، امروز وقتشه که تعهد بدی و جدی شروع کنی اگر که میخوای تغییر کنی
درسته خیلی تغییر کردم تو این مدت اما من تغییر های بزرگتر تو زندگیم میخوام و با تمام وجود آماده ام برای هدایت خدای عزیزم، من امروز با تمام وجودم تعهد دادم که این مسیر و ادامه بدم با هدایت الهی و من میدونم که خداوند با عشق فراوان من رو هدایت میکنه
خدارو شکر میکنم که با این سایت و استاد عباسمنش عزیزم آشنا شدم
خیلی دوس دارم از محصولات سایت هرچه زودتر استفاده کنم اما هربار ندایی از درونم میگه که صبر داشته باشم، میدونم به وقتش بهم گفته خواهد شد
از خداوند میخوام که هممون رو تو این مسیر سراسر زیبایی هدایتمون کنه و ما رو بیشتر و بیشتر با وجود زیباش و قوانینش آشنا کنه تا باورهای توحیدیمون روز به روز قوی تر بشه
خیلی دوستتون دارم، همتون در پناه الله یکتا باشین همیشه
به نام رب جهانیان
سلام به استاد عزیزم وسلام به خانم شایسته ی مهربانم وتمام همکلاسیهای خودم در دانشکده قوانین جهان هستی کلاس استاد عباس منش
جلسه ی اول قسمت اول روز شمار تحول زندگی من
قانون میگه احساس خوب =اتفاقات خوب و
احساس بد وناخوب= اتفاقات ناخواسته وبد
حالا وقتی این قانون مرکز زندگیمون باشه وکل زندگیه ما حول این مرکز بچرخه ما در مدار درست داریم حرکت میکنیم وهدایت شده هستیم وحالا اگر جایی از مداری که حول این مرکز میچرخه خارج شدیم یعنی از مدارمون خارج شدیم وطبق قانون عمل نکردیم ودیگه شامل یُضِلٌّ مَن یَشَآءُ هستیم نه وَیَهْدِى مَن یَشَآءُ»
درک من از این قانون اینه که هرچیزی هرعاملی هر اتفاقی هر آدمی هر ایده ای هر شرایطی هر موضوعی وخلاصه هر هری باعث بد شدن احساس من بشه منو از مدار درستم خارج کرده ودر مدار نامناسب که در اون پر از اتفاقاتی ناخواسته وناخوب هست وجود داره،قرار میده.
حالا دونستن ودرک کردن این قانون یه بخشه وحالا نحوه ی عمل کردن به این قانون هست که مارو جزو هدایت شدگان قرار میده وبه سمت مدارومسیر درست هدایت میشیم.مسیری که صراط مستقیمه در اون پر از نعمت و خیر وبرکته ومسیر گمراهان نیست.
یکی از موضوعاتی که موجب احساس بد ما میشه احساس گناه و عذاب وجدان هست که این احساس ناخوشایند مارو در مداری قرار میده که چرخه ای از اتفاقات ناخواسته ودرد آور دراون وجود داره .
حالا طبق قانونی که استاد در دوره ی عزت نفس جلسه ی اول آموزش دادند ما نباید دنبال این باشیم که چرا این احساس گناه در ما ایجاد شده وبهترین کار اینه که دنبال این باشیم که چطور این احساس رو به احساس بهتر تغییر بدیم…
دراین فایل استاد به صورت ریشه ای این موضوع رو برای ما حل کرده .واین چگونگی رو برای ما روشن کرده .
بررسی ریشه ی وجدان:
اصلا این وجدان چیه وکی تعریفش کرده که حالا ما با یه سری رفتارا دچار عذاب این وجدان بشیم واز طرف این وجدان مورد اذیت وعذاب خودمون بشیم….
من برداشت شخصی خودم رو از این فایل نوشتم.
به نظرمن وجدان یه چهارچوبه محدوده از مجموعه ای از رفتارهایی که طبق فرهنگ وسنت وباور مردم یه سرزمین تعریف شده ومشخص شده ودر هر فرهنگی با فرهنگ دیگر متفاوت هست.
ودر واقع از انسان یه مقلد میسازه که از این چهارچوب تقلید کنه و کاری هم به درست وغلط بودن اون رفتار نداشته باشه .
خوب این تعریف با شناختی که من از انسان دارم مغایرت داره.
انسان موجودی است با قدرت تشخیص وقدرت تصمیم واراده وقدرت تفکر ورسیدن به آگاهی چرا باید چشم وگوش بسته هر آنچه به او گفته شود بپذیرد واگر خلاف این گفته عمل کند دچار خودسرزنشی وکم ارزشی وتخریب خود شود؟!!!!
حالا در بعضی از جوامع ،بعضی از رفتارها رو کردن در چهارچوب قانون اون جامعه ومیگن هرکس طبق این قانون عمل نکنه باید هم دچار عذاب وجدان بشه وهم گناه کرده وهم مجازات مدنی واجتماعی داره .مثل خوردن مشروبات ویا حجاب زنان ودختران
حالا من سوالم از خودم واز اینا اینه که قانون رو برای من تعریف کنید اصلا چرا قانون در جامعه وضع میشه ؟!
از نظر من قانون مشخص کردن یه چهارچوبه رفتاری هست که اگر کسی طبق اون عمل نکنه به حقوق دیگر افراد تعدی میکند وبه اصطلاح عامیانه ظلمی میشود وحقی ضایع میشود.
حالا اگر کسی حجاب نداشته باشد ودر جامعه ظاهر شود و در میان مردان پاک سیرت وپاک صورت قرار بگیرد که طبق فرهنگ وادب خانوادگی ودینی خودشان بر نگاهشان حجابی باشد (استاد در فایل حجاب به تازگی روی سایت اومده خیلی عالی این موضوع رو طبق آیات الهی توضیح دادن)حالا چه حقی از مرد ویا زنی که تقوا وکنترل ذهن داره ،اینجا ضایع میشه ؟!
دوستان زحمت میکشن واین قانون مندرآوردی رو با قانون راهنمایی ورانندگی مقایسه میکنند .
خوب منم مقایسه میکنم که مشخص بشه:
مثلا طبق قانون راهنمایی ورانندگی هرکسی از چراغ قرمز عبور کند تخطی کرده وجریمه دارد.اما چرا این جرم محسوب میشود طبق تعریف من از قانون چرا این قانون حساب میشود؟، چون کاری یه شخص خطاکار نداریم خوب اون هم مثل شخص بی حجاب از نظر عالمین ما خطا کرده اما آیا در این موضوع اشخاصی که چراغ برای انها سبز است وتردد مجاز هست میتوانند با کنترل ذهن ونگاهشان از این خطر جانی ومالی نجات پیدا کنند .میتوانند با اعراض از رد شدن این راننده متخطی از جان ومال خود محافظت کنند ؟!
اینجا جواب چیست؟
خیر تا طرف به خودش بجنبه میبینه زیر چرخ های اتومبیل فرد خطاکار له شده …
به نظر من قانون چیزی ست که با سلامت جسم وروح جامعه وامنیت جامعه ارتباط مستقیم دارد.
ووقتی ما به عنوان الگو کشورها وجوامع دیگرو میبینیم که چطور با وجود بی حجابی وحتی استفاده از الکل درامنیت وسلامت اجتماعی کنار هم زندگی شاد ودور از حاشیه دارند به درست وغلط بودن این قوانین در مملکت خودمان شک میکنیم وحتی برعکس با وجود داشتن حجاب کامل در برخی از زنان رفتارهای نابهنجاری از انها وحتی از مردان در برخورد با این خانم ها میبینیم که به درستی ونادرستی این حجاب شک میکنیم که چطور مصونیتی نداشته نه برای اون زن ونه برای اون مرد!!!!!!
حالا حجاب تنها یکی از مسائلی هست که در جامعه ی ما چهارچوب وجدانی پیدا کرده وهرکس خواسته یا ناخواسته انجام ندهد دچار عذاب وجدان میشود بخاطر باورهای غلط مذهبی.
ولی حجاب یک سلیقه است .یک علاقه برای نوع پوشش هست .شاید بسیاری از خانمها حتی در جوامع اروپایی وآمریکا به خاطر اینکه گاهی اوقات در حجاب خودرا بیشتر دوست دارند ویا زیباتر میبینند حجاب داشته باشند ولی این به این معنی نیست که از نگاه انها نداشتن حجاب جرم وخطاست وشاید خودشان هم، در بعضی جاها بی حجاب ظاهر شوند واصلا خودرا سرزنش ومحکوم نکنند.
به قول استاد اصلا معنی حجاب رو درست درک نکردیم.
حجاب طبق اگاهی الان من نوع پوشش ظاهری نیست
بلکه نوعی کنترل ذهن وپوشش ذهنی وافکاری ست .نوعی مراقبت از آلودگی ذهنی واحساسی ست.
نوعی پرده نهادن بر افکار است نوعی فیلترینگ افکاری واحساسی ست.
نوعی حاعل است بین افکار بد وخوب
نوعی حاعل است بین احساس پاک وناپاک
جهان ما یک جهان فرکانسی است .
ما همه انرژی وروح هستیم.
کالبد فیزیکی ما هم تحت تاثیر روح ما قرار دارد.
چه افکار واحساسات مهار نشده ای وجود دارد که حتی از ورای حجاب کامل یک زن بدون حتی تاچ کردن ولمس اون زن این جسم مرد را دچار بیماری خود ارضایی میکند .اینجاست که جسم وفیزیک ارزش خودرا از دست میدهد وتنها روح انسان مطرح است .
اگر آن مرد بتواند بر نفس خود تسلط پیدا کند و افکارش را به سمت پاکی هدایت وکنترل کند وروحش را لز ناهماهنگی با ذهنش دربیاورد قطعا در مسیر درست قرار میگیرد.
خوب فکر میکنم در مورد حجاب حداقل برای خودم سالهاست از سال ۹۷ که با استاد اشنا شدم همه چیز برای من روشن شده حتی زمانی که با دوربینهای راهنمایی ورانندگی حجاب من را داخل خودروی شخصی من کنترل میکردند وجریمه وهشدار وحتی مراجعه به پلیس امنیت .من ایمان داشتم به درستی وپاکی کارم وجریمه هارو پرداخت کردم به پلیس امنیت هم مراجعه کردم ولی کار خودم را هم انجام دادم.ازادی خط قرمز شاگردان استاد است.
حالا فقط بخاطر ایجاد نشدن مزاحمت های این نهادها .وسلب آسایش از من ،رعایت میکنم .
استاد عزیزم شما در مورد خیلی چیزها به ما آموزش دادین که چطور وبا چه نگاهی خودرا از احساس گناه بیرون بکشیم که حقیقتا مثل باتلاقی ست که انسان را می بلعد…
مثلابحث حق الناس که فکر میکنم همه ی ما ۹۰ درصد احساس گناهمون بهخاطر این باور بود که ما به کسی ظلمی کردیم .زندگیه کسی تحت تاثیر رفتار ما خراب شده .یا از کسی حقی ضایع کردیم.واستاد با فرستادن ما به سرچ حق الناس در قران وهمینطور مرور قانون فرکانس که زندگیه هرکس فقط تحت تاثیر باورها وافکار هرشخص تغییر میکنه وما نه میتونیم به کسی کمک کنیم که در مدار کمک ما نباشه ونه میتونیم زندگیه کسی رو تخریب کنیم وقتی شخص در مدار درستی باشه .این یه قانونه .
خوب حالا که من قانون رو فهمیدم طبق این قانون با دیگران رفتار میکنم وچه قدر در رفتارم دقت میکنم چون اینجا خود من مطرح هستم نه دیگران میدونم اگر افکارم واحساسم ورفتارم خوب ومناسب باشه به صورت مستقیم لاجرم در زندگی خودم تاثیر مثبت میذاره واینجوری از کسی توقع جبران یا تشکر ندارم واگرهم دچار اشتباهی شدم در مورد دیگران میدونم که این اشتباه هیچ تاثیری روی زندگی اونها نداره که بخوام دچار عذاب وجدان بشم وخودمو بخاطر حق الناس سرزنش کنم بلکه میدونم اون خطا واشتباه وحتی فکر نامناسب ورفتار نادرست فقط زندگی خودن رو تجت الشعاع قرار میده چه در این دنیا وچه در آخرت.وچقدر اینطوری دقت بیشتری میکنم در اعمال ورفتار خودم با سایرین.
وچقدر از بند احساس گناه رهایی پیدا میکنم .
وبه قول استاد دردوازده قدم چقدر بارهای سنگینی که روی گاری زنگ زده گذاشتیم وبه دوش میکشیم رو با این دیدگاه وخلاصی از احساس گناه پایین میرزیم وبارمون سبک تر میشه وچرخ زندگی مون رونتر میچرخه .چون با رهایی از هر احساس بد ورسیدن به احساس خوب چرخ زندگیمون روغن کاری میشه.
وهمین تمرین اهرم رنج ولذت چقدر میتونه به ما کمک کنه وحالا که دارم خوب فکر میکنم من ناخوداگاه در مورد هرمسله ای که دچار احساس بد میشم دارم از این اهرم استفاده میکنم .سریع به خودم میگم ببین لیلا داره احساست بد میشه ها واتفاقات بدی بوجود میادا پس سریع احساست رو درست کن حالتو خوب کن .رها کن .باور درستشو پیدا کن ویا بساز. خلاصه من نمیدونم با هرچی که میتونی احساست رو کمی بهتر کن وحالا میبینمم که استاد اینو به شکل تمرین اهرم رنج ولذت اینجا چقدر عالی توی ذهن من حک کرد.
احساس بد درمورد گناه
احساس بد در مورد حق الناس
احساس بد در مورد ظلم به دیگران
احساس بد در مورد از دست دادن
احساس بد در مورد اتفاقات ناخواسته
احساس بد در مورد هزاران هزار مورد دیگر که همش بازی ذهنه برای اینکه فرکانس مارو پایین بیاره وما رو از اتصال به منبع وخداوند دور کنه ودر واقع اتصال ما به خداوند فقط با احساس خوب اتفاق میافته ودر فرکانس پایین مدار ماهم پایین میاد ودر مدار پایین اتفاقات جالب ودلخواه نیست.در مدار پایین رشد وپیشرفت نیست .در مدارهایی که از لحاظ فرکانسی پایینه نعمت وثروت وخیر وبرکت هم به همون میزان کمه .
استاد جان چقدر اون قسمت حرفهاتون در مورد امام حسین وشهادتشون برای من تاثیر گذار بود والان در محرم هستیم واین اگاهیها برای من بسیار موثرتر از سخنان مداحان وعلمایی هست که سه ساله حتی یه کلمه از حرفهاشون رو دیگه گوش نکردم که اونها با مظلوم وضعیف نشون دادن امام حسین وخریدن ترحم از ما عزاداران برای اون عزیزان چقدر مارو از مسیر درست خارج میکردند.
ومثال های قرآنی شما که در مورد حضرت یوسف فرمودین که عدو شود سبب خیر .
ودر مورد حضرت موسی که حتی با قتل یک انسان مورد لطف ورحمت الهی طبق قانون فرکانس قرار گرفت وبه پیامبری رسید.
استاد جان واقعا وقتی که ما به هر موضوعی در زندگی خودمان وحتی در قران که دفترچه ی راهنمای زندگی درست برای ماست نگاه فرکانسی داشته باشیم خیلی از معما ها حل میشود وپازل ها کنار هم درست قرار میگیرد ومارا از گمراهی بیرون میآورد.
واین است معنای هدایت خداوند که حتی این هدایت هم دست خودمان است که با کنترل ذهنمان وبا کنترل ورودی هایمان وتغییر دیدگاه وباورهایمان،وبا خوب شدن احساسمان در غالب اوقات زندگی ،در فرکانس مناسب مدار مناسب قرار میگیریم مدار مناسب همون مسیری هست که مثل جنگل سرسبز میمونه که یه مسیر صاف واسفالت شده داره که در سرازیری هست وما سوت زنان،وبشکن زنان از این مسیر عبور میکنیم ولذت میبریم .واین جا ست که ما هدایت شده ایم نه رها شده ونه گمراهان.
مسیری که من به لطف الله مهربان وبه برکت آگاهیهای اموزشهای استاد عزیزم سید حسین عباس منش در اون به مدت ۳ ساله که قرار گرفتم وهر چی جلوتر میرم وتکاملم رو طی میکنم وبیشتر گوش میکنم وانجام میدم نعمت ها وثروت ها وبرکت ها بزرگتر وبیشتر میشه واین مسیر انتهایی نداره .
خدایا شکررررررت که هستی .
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسی …من این فایلو پارسال همین موقع ها ک میشه گفت اواسط تابستان بود شنیدم و اتفاقادر اون لحضات شدیدا دچار همین احساس گناه بودم ..احساس گناهی ک از طرف اطرافیان بهم تلقین شده بود و اتفاقا در فرهنگ ها و جاهای دیگه این موضوع اصلا موضوعی نبود ک وجدان درد بیاره چ برسه ک یک ادمی مثل من بخواد چند سال درگیرش باشه و خودشو سرزنش کنه و دو سال از بهترین سال های زندگیشو در ۱۷،۱۸ سالگی تباه کنه در اواخر ۱۸ سالگی با سایت اشنا شدم ب واسطه هدایتهایی ک از خدا خواسته بودم واین فایل رو گوش دادم ولی ن بصورت انتخابی ب صورت اتفاقی در واقع هدایتی از طرف خدا من حتی اسم فایل روهم نمیدونستم چون فقط یک mp3 کهنه برای گوش دادن داشتم و از محتویات رم بی خبر….خلاصه این فایل شروع نجات من شد من با هر لحضه شنیدنش امیدوارتر شدم و انگار این حرفا رو قبلا میدونستم فقط داشت بهم یاداوری میشد با تمام وجودم گوش دادم و چون خودمو لایق هدایت میدونستم و اماده اموزش بودم ب طور قطع قبول کردم این اگاهی هارو…
من خیلی محدویتی ک جامعه برای جنسیت من تایین کرد بود رو پذیروفته بودم و از طرفی پر جنب و جوش بودنم ب من اجازه نمیداد قبولش کنم و مطمئن بودم این راه فعلی درست نیست و باید تغییر کرد …بعد از ین فایل من از قید احساس گناهی ک داشتم رها شدم و ب این باور رسیدم ک دیگران نمیتونن ب من احساس گناه بدن مگر اینکه من بهشون اجازه بدم …بعد از رهایی از این احساس ب طور معجزه اسایی از شر همه اتفاقات بدی ک ب واسطه همین احساس در درون من برام ب وجود میومد خلاص شدم و برای خودم خیلی خیلی زیاد ناباورانه و شگفت انگیز بود …بعد ها ب وسیله فایل های دیگه متوجه شدم موضوع اصلی درون منه …این اتفاقات ب دلیل احساس بد من نسبت ب خودم بود مردم همون رفتاری رو با من میکنن ک من با خودم دارم من ب نوعی عزت نفسم پایین اومده بود ک واقعا خودمو لایق بدترین شرایط میدیدم باورتون نمیشه من حتی خودمو مستحق اون اتفاقات میدیدم و حس میکردم بایدم برام بیوفته چون من یک اشتباه بزرگانجام دادم در صورتی ک من اون اشتباهو بزرگ کرده بودم برا خودم و در چند قدمی من ادمایی بون ک براشون هیچ اهمیتی نداشت اینجا دقیقا اون قسمت ماجراس ک استاد میگه اصلا وجدان چیه ؟ و کی ساختتش ؟این وجدان رو خود من ساختم...من ب یاد اووردم محبت خدا رو
واقعا اواخر اون دوسال سختی حس میکردم خود خدا بهم میگه کافیه گندشو دراوردی ….
من خدا رو توبه پذیر پیدا کردم… قبلا طلب بخشش کرده بودم و پذیرفته شده بود چون من کاملا این احساس رو حتی تو اون دوسال تشخیص میدادم…ولی موضوعی ک باعث بدبختی هام میشد ترسام بود…ترسایی ک از همون حس گناه و مربوط ب اون اتفاق بود…من قبل طلب بخشش میکردم و احساس میکردم خدا منو بخشیده و تواب بودنشو باور کرده بودم ولی ب شدت از غفار بودنش بی خبر بودم..بعد این فایل من دیدم ن تنها منو بخشیده بلگه اون اشتباه کلا فراموش شده …اصلا الان ک ازش ب عنوان اشتباه و گناه یاد میکنم خندم میگیره اصلا اون اتفاق گناه نبوده فقط من ب خودم همچین تلقین کرده بودم…و بعد از فهمیدن غفار بودن خداوند انگار همه چیز تغییر کرد من دیگه از قید رها شدم و خودمو لایق خلاصی و مهم نبودن این مسعله دونستم و بعد همون روز ب خدا قسم بعد همون روز علاوه بر احساس خوب و نابی ک تو قلبم جریان پیدا کرد من شاهد اتفاقات بی نظیری شدم…من ترسامم دور ریختم نمیگم کاملا چون این مسیر تکاملی هست ولی ب خدا ایمان اوردم و ب اون سپردم و خیلی از قبل کمترش کردم و رها کردم این موضوع رو بهش توجه نکردم و ارامشی ک بخاطر رهایی نصیبم شد منو از ترسام هر روز دور تر کرد و ب یک ماه نرسید ک اتفاقی افتاد ک متوجه شدم کلا اون چیزی ک من ازش ترس داشتم ب کل رفع شد و من یادمه اونروز عید بود روز دختر بود و من با خدا حرف میزدم و ازش از این عیدی ک ب من داده بود بینهایت شکرگزاری میکردم… و منی ک با یک فایل همچین نتیجه ای گرفته بودم تصمیم گرفتم تو سایت عضو بشم و بیشتر درک کنم … من تمرکزم رو از روی اون اشتباه برداشتم و روی درس هایی ک میشد ازش گرفت گذاشتم و رها کردم و الان بعد یک سال عضویت تو سایت میتونم بگم هیچ ربطی ب اون دختری ک اون سال ها بود ندارم خیلی چیزا تغیرر کرده از هر لحاظ…من انقدر عزت نفسم ارتقا پیدا کرده ک ب راحتی میتونم در مورد احساسات و اشتباهات گذشتم حرف بزنم و خجالت نکشم و قبلا هیچ گاه همچین چیزی در رفتار من نبود…عزت نفس ب واقع مهم ترین پایه تو رشد زندگیمونه و بزرگ ترین نقطه ضعف من همین نداشتن عزت نفس بود و الان هم ب شدت در حال کار کردن تو دوره عزت نفس هستم و با اینکه پاشنه اشیل منه و باید هر لحضه این عضله روش کار بشه ولی از قبل خیلی خیلی بهتر و قدرتمند تر شده و خیلی جا داره ک بهتر بشه… تنها زمانی صلح رو تجربه میکنیم ک با خودمون تو صلح باشیم در مورد اون حرف استاد ک میگن افراد با ایمان و صابران انگار حاله ای از نور دورشونه…. افراد نا خوداگاه در کنار این ادم احساس خوبی دارن و دلیلش اینکه ک اون ادم در درون خودش با خودش عالی برخورد میکنه و خودشو لایق بهترینا میدونه و در شرایط سخت و ازمایش ب اون انرژی بی نهایت زیبا پروردگار توکل میکنه و صبر میکنه با احساس خوب…و این ک من فهمیدم در اون لحضات ک کسی ب من ظلم نکرده و نمیتونه ظلم کنه و این خود من بودم ک ب خودم ظلم کرده بودم و کوله باری از دردو ک برای زمان گذشته بود ب زور ب دوش کشیده بودم… این اولین نظری هست ک تو سایت ب اشتراک میزارم قبلا ب این فکر میکردم ک این همه نظرات و نتایج زیبا ک از دوستان وجود داره من برم چی بگم مثلا، ولی بعدش بهم الهام شد تو ک رو احساس لیاقت داری کار میکنی باید خودتو لایق این موضوع بدونی و هر انچه ک نتیجه گرفتی رو بزار با ساده ترین شیوه ممکن و با جوری ک خودت راحتی چون من ارزشمندم و حرفا و دیدگاه های من خیلی تاثیر گذار و ارزشمنده…
در پناه خدا شاد و ثروتمند باشید..❤
سلام به دختر عزیزم
چقدر از خوندن کامنت شما لذت برم .
چه ادبیات قدرتمندی داری عشقم.
چقدر نتایج خوبی در زمینه عزت نفس گرفتی .بهت تبریک میگم دختر قشنگم.
واقعا همینطور هست که شما درک کردین .همه ی ما بهترین سالهای عمرمون رو درگیر احساس گناه بودیم ولی خداروشکر این جزیی از مسیر تکامل ما بوده واگر این تضادها نبود شاید در خواست هدایت از طرف خدارو نداشتیم وبرای همه ی عمر در ناآگاهی به سر میبردیم .شیرینترین وارزشمند ترین چیزی که همه ی ما در این سایت بهش میرسیم اگاهی وشناخت خداوند وچگونگی طی کردن درست مسیر زندگیمون هست ما در اینجا به خود شناسی وخداشناسی میرسیم .ما دراینجا با درک قانون به مهر بی مثال خداوند وعدالت خداوند میرسیم وبه قدرتی خداوند عادل به هر کس عطا کرده تا طبق قانون زندگی خودش را آنطور که میخواهد خلق کند.
ومن خداروشکر میکنم که شما هم به این درک ارزشمند از قانون جهان هستی رسیدین. این بهترین مسیر زندگیست .عزیزم همیشه در این مسیر بمان .
با سلام خدمت استاد عباسمنش و خانم شایسته ی عزیز و همه ی دوستان عزیزم در سایت
من زنی ۴۵ ساله م که دیدگاه های نسبتا مذهبی محکمی داشتم.چون خانواده ی مذهبی داشتم. ولی اهل سفر به دور دنیا بودم و از سن ۳۴ سالگی به کشورهای مختلف سفر کردم. وافعا حرف استاد را لمس کردم . دیدم چقد حجاب معنی متفاوتی داره و ملت چقد راحت کنار هم فعالیت میکنند با چه پوششهایی که توی کشور ما بهش نمی گن پوشش یا لباس.
سفر ذهن آدم را سقیل میده و به چالش میکشه. در کل دیدگاه من کاملا عوض شد خصوصا زمانی که با استاد آشنا شدم که انگار کاملتر هم شدم.
همسرم هم یک مرد کاملا مذهبی و سخنگیر توی پوشش هستن. و روی پوشش خودم و دخترهام گیر میداد قبلا من باهاش بحث میکردم ولی الان دیگه اینکار نمی کنم و اون هم آروم تر شده.ولی ی اتفاق جالبی که افتاد این بود که دخترم امسال سال آخر هنرستان هست و به فکر دانشگاه رفتن بود .چون رشته ش طراحی دوخت بود دوست داشت تهران درس بخونه ولی با تحقیقاتی که کرده بود گفت ترکیه برای این رشته خیلی عالیه. و من دیدم همسرم چقد راحت قبول کرد و حمایت کرد و گفت مادرت بیاد باهات برو.
همه ی خواهرهام تعجب کردن که چطور همسرم قبول کرده. خدا را شکر میکنم که من فقط مثبت نگر شده بودم و هیچ بحثی نمیکردم اگر هم چیزی پیش می اومد آرامش خودم رو حفظ میکردم و توجه میکردم ببینم ج نکات مثبتی توی این کار هست تا به اون توجه کنم. همین کار باعث شد همسرم هم تغییر کنه البته به قول استاد در واقع من تغییر کردم.
ما برای ۷ شهریور (۱۴۰۰) بلیط گرفتیم و عازم سفر هستیم. من احساس میکنم خداوند مرا به این سمت هدایت کرده و منتظر قدم های بعدی هستم. حتما مینویسم که چ اتفاقی برایمان پیش اومد و چ موفقیت هایی بدست آوردم.