«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 350

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1736 روز

    سلام بر استاد و دیگر دوستان همسفر:استاد وقتی تو این فایل شنیدم که هر کس بخواهد ضربه ای به کسی بزند در اصل به خودش زده و هیچکس نمی تواند با عملی یا حرفی به کسی ضربه بزند و یا ظلم کند بلکه هر خیر و شری به ما می رسد از خودمان است خیلی به فکر رفتم چون کسی از نزدیکان ما هست که تو هر دور همی یواشکی هر وقت موقعیت را مناسب ببینه با حرف و عمل زیرکانه اش چوب لا چرخ خانواده ی من می گذاره و من از این عمل او خیلی دلگیر می شوم ولی خدا رو صد هزار مرتبه شکر که از وقتی که وارد سایت شده ام و مطالب آنرا با دقت گوش داده و سعی در عمل کردن دارم خیلی عوض شده ام یادم هست آخرین باری که با این مورد برخورد کردم اول ناراحت شدم ولی بعدش به مادرم گفتم مادر این جمله را بنویس و تکرار کن هر کس هر کاری بکند و هر حرفی بزند در‌ آخر به نفع من و بچه های من است امروز با شنیدن این سخنان ایمانم به این اصل قوی تر شد خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت.خدایا از اینکه من را در این مسیر حقیقت قرار دادی صدهزار مرتبه شکر.من بابت قرار گرفتن در این مسیر زیبا به خودم افتخار می کنم امیدوارم به قول استاد به بهترین نسخه ی خودم تبدیل بشم و بهشت را در این زندگی ام زندگی کنم خیلی مشتاقم که بهترین زندگی از هر لحاظ برای خودم بسازم به امید آن روز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    رها... گفته:
    مدت عضویت: 3243 روز

    سلام به همه دوستان 🌷🌷🌷

    فردا شب شب یلدا هست و من از این لحظه تصمیم گرفتم که برای رضایت و جلب نظر کسی هیچ کاری رو انجام ندهم و امسال اولین شب یلدایی خواهد بود که من در کنار خانواده ی سه نفرمون یک شب زیبا رو میسازیم بدون اینکه در جمعی باشیم که دوست نداریم و این تصمیم یک جسارت قوی میخواد که باید رو خودمون کار کنیم.

    🍉🍉🍉امیدوارم هرجا هستید شب یلدای شادی رو داشته باشید🍉🍉🍉

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    فاطمه گندمکار گفته:
    مدت عضویت: 1917 روز

    به نام خدا

    سلام به همه دوستان عزیزم توی این راه زیبا،❣️

    خب من می خوام که درس‌هایی که از این فایل گرفتن رو بگم .

    اولین درس این هست که فکرهایی که نتیجه نداره رو بهش نپردازیم. حواسمون باشه به چه چیزی فکر میکنیم سعی کنیم فقط فکر هایی رو که باعث پیشرفت در زندگی ما میشن و نتیجه‌بخش هستن رو بهش بپردازیم یعنی مراقب ورودی‌های ذهن باشیم و مراقب باشیم که داریم به چی فکر می کنیم انرژی مون رو برای چه چیزی میزاریم.

    دومین درس این بود که از خودمان سوال بپرسیم توی هر چیزی از خودمان سوال بپرسیم تا بتونیم شرایطمون رو بهتر و بهتر بکنیم مثلاً امروز چیکار کنم که یک قدم از دیروزم جلوتر باشم؟

    چیکار کنم که توی روابطم با خونواده پیشرفت بیشتری داشته باشم؟

    چیکار میتونم انجام بدم واسه اینکه به خدا نزدیک تر بشم؟

    از این قبیل سوالها چون که ما وقتی از خودمان سوال می پرسیم ذهنمون را به چالش می کشیم که واسه این سوال جوابی پیدا کنه انگار توجهمون رو خوداگاه می بریم سمت موضوعی که به دردمون میخوره که باعث پیشرفتمون میشه

    سومین درسی که گرفتم این هست که شک کنیم به باورهایی که توی ذهنمونه. شک کردن چیز بدی نیست چون بعدش ایمانی میاره که باعث میشه خیلی قوی‌تر و نتیجه‌بخش تر عمل کنیم.

    آیا واقعاً این وجدانی که میگن وجود دارع؟ اصلا چی هست؟ اصلا واقعیت داره؟

    از این روش استفاده کردم واسه یکی از باورهای محدود کننده برای درسم .متوجه شدم که یک باور محدودکننده دارم و شک کردم بهش.

    گفتم آیا این باور واقعیت داره ؟کی این باور را به من داده و بعد از ریشه‌یابی کردم و متوجه شدم که دروغی بیش نیست.این همه من تو احساس نامناسب بودم همش به خاطر ناآگاهی بوده و دروغی که فقط باورش کردم دقیقا مثل همین عذاب وجدان که دروغی بیش نیست که با انجام یکسری کارهای که فرهنگ به ما گفته که نباید آن را انجام بدیم و ما هم بدون اینکه مراجعه کنیم به پروردگارمون و به اصلمون قرآن،فقط از فرهنگ پیروی کردیم و احساسمونو بد نگه داشتیم.

    چیزی که خیلی به من کمک کرد این بود که نسبت به موضوعات نگاه جهان‌بینی داشته باشم نگاهمو محدود به این فضای بسته ای که توش هستم نکنم. جهان بینی نگاه کنم به هر موضوع.اینجوری خیلی از موانعی که فکر میکردم وجود دارند و میتونم از بینش ببرم.

    خیلی موضوع مهمی هست که ما درک کنیم که نقشی در زندگی دیگران نداریم که نمیتونیم کس را خوشبخت کنیم نمیتونیم قهرمان زندگی کسی باشیم این خودشه که واسه خودش تصمیم میگیره و خدای خودش ما هیچ نقش نداریم.

    من در رابطه با این موضوع به تضادی برخوردم من فکر می‌کردم که میتونم قهرمان زندگی یکی باشم و اون اوایل که با قانون آشنا شده‌ بودم اصرار داشتم که این شخص را هم توی این داستان بیارم توی این فضا بیارم که با تضاد بزرگ برخوردم روابطم باهاش به شدت به هم خورد اعتماد بنفسمم حتی از دست دادم تو یه سری موارد. اما خدا را شکر بعدش به خودم اومدم و خیلی درس بزرگی برام شد که نقشی تو زندگی بقیه ندارم و هرکس به اندازه خودش میفهمه که باید چیکار کنه و توی هر مداری باشه ادامه میده.

    و نتایج نهایی راجع به رفع احساس گناه

    1.من نمیتونم کسی رو تخریب کنم. من نقشی در زندگی بقیه ندارم اما قصد اینکه تخریب کنم هم نباید داشته باشم چون هر لحظه که در حال تخریب کسی باشم دارم خودم رو تخریب می کنم

    2. من نمیتونم حتی به کسی کمک کنم.کسی که در مدارش باشه میتونه حرف های من رو بشنوه و تاثیرگذار باشد توی زندگیش در غیر این صورت هیچ نقشی نداره و تلاش من بی فایده است و ممکنه عواقب نه چندان جالبی هم به دنبال داشته باشد

    ۳.اینکه خداوند توابه. خداوند من رو میبخشه. من خودم به شخصه این رو خیلی تجربه کردم کاری را انجام دادم که درست نبوده اما بعدش از خداوند معذرت خواهی کردم توبه کردم و خیلی سریع آن را بخشیده است چون که من خدا را اینجوری می بینم من خدا رو تواب می بینم من خداوند را عاشق خودم می‌بینم خداوند من رو میبخشه خداوند با همه خطاهام عاشق منه.

    و مورد آخرم اینه که خیلی از اشتباه ها باعث پیشرفت میشه اشتباه کردن خصوصیات انسانه. هر انسانی اشتباه میکنه اصلا تا اشتباه نکنه یاد نمیگیره تا اشتباه نکنه پیشرفت نمیکنه تا اشتباه نکنه بالا نمیره.تا اشتباه نکنه از طریق تضاد به وضوح نمیرسه. پس این اشتباه ها دوست ما هستند و باید از آنها یاد بگیریم عبرت بگیریم و خوب عمل کنیم دفعه بعدی و نباید احساس خودمون رو بد کنیم به خاطر اشتباهی که انجام دادیم انسان خط میکنه کاملا عادیه من خودم رو میبخشم میدونم خدا هم من رو میبخشه و بعد در مدار بالاتر میرم و اتفاقات بهتری سراغم میاد.احساسم خوبه و اتفاقات خوب برایم می افتد

    اما اگر احساس بد داشته باشم و خیلی کمال گرایانه به ویژگی های انسانی نگاه کنم ازش خواستم دور میشم از خداوند دور میشم و عزت نفسم پایین میاد.

    عاشقتونم سپاسگزارم بخاطر این همه آگاهی های بی نظیر استاد عزیزم به خانم شایسته عزیز دل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    Sheyda گفته:
    مدت عضویت: 1597 روز

    خدایا از تو میخوام تو نوشتن کمکم کنی :)♡

    .

    در حال حاضر من چه جور آدمی هستم؟

    من آدمیم که نمیتونه برا خودش تصمیم بگیره در واقع میترسه و یه جور وسواس خاصی داره … تصمیم میگیرم همیشه اینکارو میکنم ولی وقتی بهش فکر میکنم با خودم میگم نه اون تصمیم من نبود حرف فلانی بود، مجبور بودم اینکارو کنم، دیگه شد ، در واقع حتی تصمیم های خودمم انکار میکنم … فکر کنم چند ماهی میشه متوجهش شدم ولی خب باید این چالشو یا مشکل یا هر چیزی که هست درست بشه :)

    من اینجوریم که میترسم تصمیماتم ، نظرات شخصیم ، عقاید جدیدی که بهشون رسیدم ، رفتارهای جدیدی که پیدا کردم و … اشتباه باشن و موجب شکست ، ناراحتی ، بدبختی ، یا هر چیز بدی برام در آینده بشن و بعد من “سرزنش بشم ” از جانب همونایی که بهم “نصیحت میکردن و میگفتن مسیرت ، فکرت ، اعتقادت ، احساست و … اشتباهه”

    و اینجوریم که نسبت به افکارم ، عقایدم ، نظراتم ، احساس خوب و بدم ، مسیری که انتخاب کردم ، و کلا حتی وجودم شک میکنم.

    پس از خدا میخوام هدایتم کنه :)

    اره من اینجوری بودم :) (زمان گذشته به کار بردم چون قرار نیست دیگ اینجوری باشم قراره بیشتر از همه به خودم و خدای خودم اعتماد کنم ! جالبه که حتی به خدای هدایتگر خودمم شک دارم ولی به خدا دیگران مطمعنم😂 ینی این چیزا برا خودمم خنده دارن اما راهشو هنوز پیدا نکردم که مشکلو در خودم از بین ببرم اما خب میدونم منم مثل باقی دوستان خودمو پیدا میکنم و دیگه انقدر شک نمیکنم.

    من جدا باید مثل یه انسان واقعی که خودش تصمیم میگیره و به تصمیمی ، فکری ، نظری که داره یقین داره زندگی کنم شیدا !

    چیزی که میخوام بشم:

    ۱. اعتماد به خودم و خدای خودم

    ۲. اعتماد به تصمیماتم

    ۳. اعتماد به افکارم

    ۴. اعتماد به عقایدم

    ۵. اعتماد به احساساتم

    ۶. اعتماد به راهی که انتخاب میکنم

    ۷. خالص شدن ، صلح با خودم

    چیزی که یاد گرفتم :

    هیچ حرفی رو از جانب دیگران ، رسانه ، حتی مراجع تقلید ، کتاب ، بدون فکر قبول نکن … بهش فکر کن خودت فکر کن … اینو یادت باشه اندکی تفکر بهتر از ۷۰ سال عبادت است . اینو یادت باشه تو خوب میتونی فکر کنی تو باهوشی همیشه نمره هات بالا بوده تو مدرسه یادته؟ پس فکر کن و به هر نتیجه ای که رسیدی بدون که درسته … احساست هم باید به اون تصمیم خوب باشه … نگو چون احساسم خوبه ولی خانوادم میگن تصمیمت اشتباهه پس حتما دارم اشتباه میکنم و این هوسه ، وسوسه است ، شیطانه و فکرای دیگه …. به هر نتیجه ای که رسیدی بدون که درسته و خدا هم کمکت کرده که تونستی به این نتیجه برسی پسسسس به خودت اعتماد کن . و حالا حتی اگرم اشتباه باشه بازم تجربه میشه تجربه! آدم با تجربه است که بزرگ میشه نه صرفا اطلاعاتی که دیگران به اسم تجارب خودشون بهت میدن ! اره ممکنه اشتباه کنی ولی تجربه میشه برات و تجربه روحت و رشد میده بزرگت میکنه قوی ترت میکنه…تو فکر میکنی اگر تصمیمت اشتباه باشه به خانوادت آسیب وارد میشه مثلا حرف میخورن و غیره ولی تو نمیتونی به هیچکس ظلم کنی یادت باشه پدر و مادرت با اینکه خیلی عزیزن ولی اونا صلاح تو رو میخوان تو به خودت ایمان داشته باش و کاری که میدونی درسته رو انجام بده و بدون که درسته دیگه و اگرم اشتباه بود بازم میشه تجربه پدر مادرت نمیزارن کاری که میخوایو بکنی: این باور خودته اونا میزارن و اتفاقا دوست دارن کاری که میخوایو بکنی دقیقا همون کاری که فکر میکنه نمیزارن و اگر بفهمن خیلی بد میشه و ممکنه حتی شهیدت کنن 😂 همونو میزارن این “باور خودته که فکر میکنی دیگران مث پدر و مادر دایی و اینا میتونن کنترلت کنن” از خدا بخواه کمکت کنه کاری که میخوایو انجام بده و باورهای قبلیتو دور بریز لطفا ! اگر شکست بخورم چی ؟ ببین خدا آدما رو امتحان میکنه با گشنگی ، تشنگی ، بی پولی ، با بدون خونه بودن بدون ماشین بودن بدون کار بودن …. و میگه اونایی که صبر میکنن هدایت شدن .. ولی ببین خدا همهه رو امتحان میکنه و میگه صابران هدایت شده ان ینی اون صابران هم شکسته رو میخورن پس همه شکست میخورن همون صابران ممکنه مسیرشون با خانوادشون متفاوت باشه و تو اون دورانی که شکست خوردن و بی پولی و اینا… ممکنه کلییییی سرزنش بشن ولی بعد چی میشه؟ چون حسشون خوب بوده خدا هدایتشون میکنه این آیه صریح قرانه ! تو از سرزنش شدن میترسی اما شیدا تو خدا رو همراه خودت داری به خدا اعتماد داشته باش بدون که اون همیشه هست که بهت گوش بده و درکت کنه وقتی که دیگران سرزنشت میکنن ولی خدا شرطش اینه که تو خودتو دوست داشته باشی و به خودت حق بدی و اعتماد کنی که اونم دوستت داشته باشه بهت حق بده و بهت اعتماد کنه و حتی اگر شکست خوردی دستتو بگیره بلندت کنه باید توووو اول با خودت خوب باشی بعد خدا بعد بقیه ! خیلی از چیزایی که تو بخاطرشون خودتو کشتی و به خودت حق نمیدی و گریه میکنی و اینا مثل حجاااااب نماززززز و این چیزا اینا به فرهنگ جاییی که داریییی توش زندگیییی میکنی ربط داره یعنی یه دختر تو امریکا تو پاریس تو ترکیه تو کره اگر بی حجاب باشه و نمازو به این شکل مرسوم نخونه عذاب وجدانی نمیگیره و اصنننن بهش فکرررر نمیکنه تازه خداوند فقط شرک رو به خودش نمیبخشه . و میگه که من از خطاهای (گناه های)کوچک شما میگذرم اگر خطاهای (گناه های ) بزرگ رو انجام ندین حالا گناه های بزرگ چیه ؟ شرک به خودش هموت که گفته من شرک به خودم رو نمیبخشم پس انقدر خودتو به خاطر حجاب ، نماز ، روزه ، و باقی مسائل دینی که حتی اگر در آینده برات پیش بیاد ، انقدر خودتو برا این چیزا نکش! *خدا فقط شرک رو نمیبیخشه خدا فقط شرک رو نمیبخشه خدا فقط شرک رو نمیبخشه!

    _

    تمرین تو :

    تو به تصمیماتی که برای خودت میگیری، افکار خودت ، نتایجی که بعد از فکر و احساسات بهش میرسی ، احساساتت ، عقایدت و این چیزا اعتماد نداره درسته تو حتی به اینکه خدا هدایتت میکنه هم اعتماد نداره درسته؟ فکر میکنی اینا همه حرفای ذهنته که صد البته اشتباهن درسته؟

    پسس به عنوان تمرین خودت باوررررررررر کن این حرفا رو خدا بهت الهام کرده خدا به زنبور عسلم الهام میکنه پس به هم میکنه به عباسمنشم که کلی الهام کرده پس به تو هم میکنه ما و پیامبر هم نداریم هممنون انسانیم اگر به پیامبر الهام کرده پس به تو هم میکنه و تازه تو خودت ازش اون اول اول خواستی بهت تو نوشتن کمک کنه و اون میگفت و تو مینوشتی پس بهت الهام کرده

    به هر حال تمام این چیزایی که نوشتی رو حرفای خدا به خودت بدون و بدون و باور کن که همشوووون درستن و اگر یه درصد اشتباه باشن بازم میشه تجربه پس مهم نیست ولی تو اطمینان داشته باش از جانب خداست خدا که اشتباه نمیکنه بدون که درسته لطفا خواهش میکنم …

    پس

    اول از همه بدون که همه اینایی که نوشتی همششش درسته و الهیه

    ۲. هرررر وقت به خاطر حجاب و نماز و اینا احساس گناه پیدا کردی بدون که مهم ترین موضوع برلی خدا شرکه و خدا برای اینا عذابی اصلا نیاورده تو قران و به خودت حق بده دیدگاه خودتو به این مسائل داشته باشی و به دیدگاه خودت اطمینان داشته باش!

    ۳. هر وقت قدرتو به پدر و مادر و دایی و عمو و کلاااا آدم دادی که میتونن باعث بشن تو کارایی رو نکنی یا کارایی رو بکنی بدون که این شرکههههه و خدا شرک به خودش رو نمیبخشه و این بزرگترین گناه از نظر خداونده و حتی ظلم به خوده!

    ۴. هر وقت از شکست ترسیدی هر وقت از سرزنش شدن ترسیدی به یاد بیار که حتی صابران هم امتحان میشن و شکسته رو میخورن همون بی پولی ، گشنگی ، تشنگی ، و اینا و تازه سرزنش هم میشن که اره ببین چون راه خودتو رفتی این طور شد ولیی خدا میگه اونا هدایت شدن و همچنین به یاد بیار که شکست تجربه میشه تو رو بزرگتر میکنه روحتو و خودتو و کلا وجودتو رشد میده

    ۵. عمیقاااااا اینو بدون که انسان خییییلیییی خوبی خستی خدا طرف توئه و دوستتم داره و بهت حق میده به شرطی که تو هم خودتو دوست داشته باشی و به خودت حق بده و عشق بورزی پس اینکارو کن به خودت حق بده عشق بده خودتو دوست داشته باش تو حق داری علایق ، باورها ، عقاید ، افکار و نظراتی رو داشته باشی که نه تنها با خانواده بلکه با هر کسی فرق داشته باشه و البته هم بازم کسایی هستی که مث تو باشن ولی خب حتی اگرم نباشن اصلاااا اشکال نداره تو به خودت حقققق بده !

    خدایا شکره ، مرسی خودم ، مرسی استاد

    خدایا همیشه کمکم کن مرسی :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سارا صمدی پور گفته:
    مدت عضویت: 1590 روز

    به نام خدای وهاب و هدایتگر

    دیروز بعد از یه کار مهمی که انجام دادم و به شدت برای انجامش دودل بودم( یعنی عقلم میدونست تصمیمم درسته ولی قلبم مقاومت میکرد)

    برگشتم به فاز افسردگی(خداروشکر الان فاز افسردگیم نهایتا دو روزه)

    یادم اومد ریشه همه افسردگی ها عزت نفسه، بعد به خودم گفتم نه بابا اصلا این موضوع ربطی به عزت نفس نداره

    اومدم توی سایت یه حسی همش بهم میگفت برم دنبال روز شمار تحول زندگی که خیلی وقته میخوام شروعش کنم ولی هربار میپیچوندم

    خلاصه که بعد یکم فکر کردن در حرف های استاد، فهمیدم چرا ریشه افسردگی منم به عزت نفس مرتبطه و چقدر این مسائل ریشه ای و پنهانه

    به هرکسی که کوچکترین احساسی از افسردگی داره توصیه میکنم فایل های رایگان عزت نفس، تمرین های عزت نفس در عقل کل و دوره عزت نفس استاد رو تهیه کنه

    در زمان خیلی کوتاهی تغییر احساسات و کمرنگ شدن افسردگی رو متوجه میشه اگر درست عمل کنه

    با تشکر از استاد عزیزم که همچین باور ها و آگاهی های بی نظیری رو در اختیار ما میذارن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    رضا بیدرک گفته:
    مدت عضویت: 1456 روز

    سلام و خدا قوت به استاد عزیزم و اعضای خانواده ی بزرگ عباس منشی

    خداروشکر،خوشحالم از این که دارم اولین دیدگاه خودم رو ارسال میکنم یا اگه بهتر بخوام بگم؛

    اینکه در واقع تونستم دیدگاهی رو ارسال کنم!

    روز اول:

    از نکات و آگاهی هایی که تونستم با دیدن کلیپ روز اول با توجه به اندازه ی سطلم بدست بیارم میتونم بگم؛

    -به درک بهتری از این جمله ی شما که میگید:

    احساس خوب یعنی همه چی،بدست بیارم.

    که با دیدن کلیپ روز اول بهتر متوجه این قضیه شدم که دقیقا عزت نفسه که کلید باز کردن در هایی رو به ما میده که پشته اون در؛

    اتفاقات،افراد،شرایط و نتایجی هستن که هرکدوم

    به نوعی قراره احساس خوبه بیشتری رو در ما ایجاد کنن

    – فهمیدم که وجود احساس گناه از جمله سم هایی هستش اگر نتونیم رفعش کنیم باعث میشه به مرور زمان ذهن ناخودآگاهمون بیشترو بیشتر احساس بی ارزشی رو به ما یادآوری کنه،همون احساسی که

    از کودکی به شکل های مختلف بهمون تزریق شده.

    -فهمیدم که به محض رسیدن احساس بد(احساس گناه) در ما بلافاصله باید ریشه یابی کنیم اون احساس بد رو و همینطور بلافاصله بایدبا استفاده از راه حل هایی از شما استاد عزیز یاد گرفتیم شروع

    کنیم به پایین آوردن اون حس بد و بعد،می بینیم که آروم آروم به احساس خوبی رسیدیم.

    در واقع خداروشکر میکنم که به اهمیت عزت نفس

    در داشتن احساس خوب دائمی دست پیدا کردم

    و در آخر سپاسگذارم از شما خانوم شایسته عزیز بخاطر این ایده ی فوق العادتون،که این سیستم رو برای خانواده عباسمنشی ها فراهم کردین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    نیلوفر صادقی گفته:
    مدت عضویت: 1854 روز

    سلام به دوستان هم فرکانسیم

    امروز ۲۷اذر ماه ۱۴۰۰

    این دومین کامنتی هست که روی سایت میذارم

    حقیقتا انقد حجم کامنتا زیاده ‌انقد دوستان همه چیو مد نظر قرار میدن ‌و همه نکات عالی رو بیان میکنن که بنظرم چیزی نمیمونه که من بخام اضافه کنم

    من تو این مدت عضویتم خیلی زیاد فایل های دانلودی استاد و گوش دادم

    و اتفاقات بی نظیر تو زندگیم رخ داده

    همه چی داره عالی میشه

    دقیقا بهبود در روابطم و آسون شدن کارها و دریافت محبت و عشق بیشتر از اطرافیانم رو دارم حس میکنم

    تنها چیزی که هنوز تغییری نکرده بحث مالیم هست

    که اونم به امید خدا دارم تکاملم رو طی میکنم

    اما امروز گفتم بذار بصورت منظم با روز شمار تحول پیش برم و کامنتا رو بخونم و ی رد پا از خودم ب جا بذارم

    من دیگه ایمان آوردم که احساس خوب اتفاقات خوب رو رقم میزنه

    من تا حدودی قانون رو فهمیدم و نشونه هاش و معجزه هاشو دیدم

    برای همین میخام رد پا بذارم

    که بعد برگردم و یادم بیاد از کی و کجا بوده که با تعهد شروع کردم

    و بابت پیشرفت سریعم در همه جنبه ها به خودم افتخار کنم

    سپاسگذار الله بی نظیرم هستم بابت مسیر زیبایی که نشونم داده

    سپاسگذار دو دست خداوندم که کنار من هستند ، تا پیشرفت کنم و قانون رو بهتر بفهمم، که هنوز هیچی نشده داره نشونه ها میاد و ایمانم رو قوی تر میکنه

    خدا میدونه از الان که با تعهد دارم کار میکنم چه اتفاقای بی نظیری که منتظرم هستن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    پروانه ی سفید گفته:
    مدت عضویت: 1653 روز

    سلام و درود به همه

    خدایا شکرت برای حمایت من

    خدایا شکرت برای هدایت من

    دیروز تعهد ام رو نوشتم و امضا کردم که کامنت بزارم حتی اگه برای ویدئو ۱ نشد برای ویدئو ۳ ناب استاد کامنت بزارم و تکامل ام رو نشون بدم

    دیروز تو راه و به جای اینکه با دوستام باشم همراه ویدئو و گفت های استاد بودم و گوش میکردم

    چون عاشق تغییر در جهت مثبت و موفقیتم دلم میخواد تغییر کنم و از همه مهمتر متعهد باشم به ادامه دادن

    دیروز میخواستم کامنت بزارم ولی یه نجوایی میگفت تو دختر ۱۸ ساله میخوای چی بگی به بزرگترات منم با خود میگفتم نمیدونم ولی خدا هدایت میکنه فقط باید تایپ کنم همین

    در مورد نجوا های شیطانی بگم 🙂😊 دیروز که تو شب پیاده میومدم به خونه ترسیده بودم و نجوا ها میگفتن واییی الان خفت میشی و فلان و چیزهای ترسناک و جنبه تاریک رو میگفت جوری که فکر میکردم یکی داره تعقیب میکنه و همش پشتم رو نگاه میکردم دویدم دویدم و از تنگی نفس وایسادم یه سایه دیدم و ترسیدم وقتی جرئت ام رو جمع کردم و برگشتم دیدم هیچی نیست هیچی

    اون سایه سایه من بود همین و به خاطر هیچی ترسیدم به این فکر میکردم چرا واقعن چرا باید ترسید وقتی که حمایت خدا رو دارم باید بترسم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    یا چرا از تاریکی می‌ترسیم در حالی که هیچی نیست

    پس به آسمون نگاه کردم به آرامشی که کوچه ها داشتن و هوای لذت بخش

    دلم میخواد گریه کنم چرا به اون نجوا گوش کردم و لذت بردن وآرامش آسمان شب رو فروختم به نجوا انگار به شانس گفته بودم برو

    پس دیگه به نجوا نمیخوام گوش کنم بلکه میخوام به درونم گوش کنم و یاد بگیرم من نمیتونم کسی رو تغییر بدم و نمیتونم حتی تاثیر بزارم مگر اینکه طرف خواهان تغییر باشه

    من به یکی از استادام گفتم شما تجسم میکنید همین فقط همین کل کلاس و حتی استاد خندیدن و فهمیدم وقتی در مدار نباشی این چیزا به زبون دیگه است که نمیفهمن و آدم فضایی این جمع میشی و حتی شاید برای ادامه دادن منصرف بشی !!!!

    پس هیچ کس رو نخواید تغییر بدید چون اونا نمیفهمن 🙂

    و روی عزت نفسم میخوام کار کنم میدونید چرا به خاطر اینکه من لایق بهترین هام 💖💖💖

    چون میخوام کلید عزت نفس رو تو دستام داشته باشم و به خود باوری برسم و خالق زندگیم باشم و بهترین ها و به آرزوم برسم

    و تشکر از همه و برای همه آرزوی خوشبختی و موفقیت میکنم 💙💙💙💙

    مرسی و خدایا شکرت و خدایا شکرت و خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    امیر محبی گفته:
    مدت عضویت: 3013 روز

    سلام و درود به بهترین استاد و خانم شایسته عزیز و دوستان هم مسیر

    من این صحبتهای استاد رو قبلا هم دیده و شنیده بودم ولی یادم نبود که کدوم فایل بود. الان واقعا برام تازگی داشت.

    من تقریبا از 15 سال پیش نماز و روزه رو ادا میکردم بدون اینکه قضا بشه، وای وای، اگه قضا میشد یه عذاب وجدانی میگرفتم که نگو، با خودم میگفتم الانه که یه بلایی سرم بیاد و سوسک شم و بمیرم و برم جهنمو از این حرفا.

    وقتی با استاد اشنا شدم و به صحبتهاشون گوش دادم، یکم در مورد نماز و روزه فکر کردم و دیدم این نمازی که من میخونم اصلا هیچ ربطی به دین و ایمون من نداره و این نمازی که من میخونم یه قرون نمی ارزه، چون اصلا فکرم تو نماز نبود و جاهای دیگه سیر میکردم. حالا بماند که موقع وضو گرفتن فقط کافی بود احسااااس کنم به یه جایی آب نرسیده باید همه جارو خشک میکردم و دوباره وضو میگرفتم خخخخخ

    با خودم گفتم بیام با خدا رفاقتی تا کنم ببینم چی میشه.

    نماز نخوندم و عوضش بیشتر به خدا و این جهان هستی فکر میکردم. اولاش یکم سخت بود، هم عذاب وجدان بود هم ترس از اون دنیا بود که نکنه بریم جهنم و میله گداخته شده رو بکنن تو حلقمون…

    با خودم گفتم یا میمیرم یا زنده میمونم دیگه و یا سالم یا فلج میشم دیگه، بدتر از این نمیخواست بشه که، دیگه طوری شده بود که ملکه ذهن من شده بود این نماز خوندن یا نخوندن.

    بعد از مدت دو سه ماه دیدم این قضیه برام عادی شد و حالم بهتره، هیچ ترسی از خدا ندارم، هیچ استرسی از نخوندن نماز ندارم و این برام مهم بود که حالم اینجوری بهتره

    و همینطوری اومدم در مورد هیئت رفتن فک کردم سال اول کمتر رفتم، سال بعد فقط عاشورا رو رفتم و دیگه از سال بعد حتی حاضر نبودم برم هیئت، ینی دلم نمیخواست

    و یا مثلا در مورد انواع غسلهایی که برامون واجب و یا مستحب بود فکر کردم و دونه دونه ترک کردم و خیلی چیزای دیگه رو که برام مسخره شده بود ترک کردم و دیدم حاجییییی اینطوری چقد حالم خوبه که به اجبار کاری رو انجام نمیدم.

    خب حالا از سر نماز و روزه بیاییم بیرون و بریم یه بحث دیگه

    قبلا میرفتیم مهمونی تا کسی حرفی نمیزد حرفی نمیزدم، یا تو گوشی بودم یا با گلای قالی ور میرفتم، سر سفره که میرفتیم از خجالت به هیچی دست نمیزدیم که یه موقع نگن از این نخورده و از این حرفا.

    از وقتی که با مباحث استاد اشنا شدم تو جمع که میرم با همه شوخی می کنم و حرف می زنم و یا تو تولد و این چیزا میپرم وسط میرقصم و میبینم که همه قر تو کمر داشتن و فقط منتظر بودن یکی بیاد وسط که اونام بیان یا سر سفره فک کن 20 نفر نشستن سر سفره، نه خجالتی نه چیزی از همه چی میخورم، همه تک تک کشیده میشن کنار ولی من تکو تنها همچنان دارم میخورم و با لذت هم میخورم که چند باری دیدم اونایی کشیده بودن کنار با خوردن من دوباره اومدن سر سفره و شروع کردن، دیگه انقد میخورم که منفجر بشم.

    الان که نگاه میکنم هم درامدم نسبت به قبل بیشتر شده هم اعتماد به نفسم رفته بالا و هم حالم خوبه. این حال خوب، خیلی خوبه لامصب.

    خدارو همیشه شکر میکنم برای همه چی، چه اتفاق خوب چه بد، همیشه شکر میکنم و میگم خیره.

    از استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون که با عشق این فایلهای رو اماده کرده خیلی خیلی تشکر می کنم و ارزوی سلامتی و بهروزی میکنم برا همه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    ریحانه گفته:
    مدت عضویت: 1993 روز

    “به نام خدا”

    سلام

    دیشب برای بار دوم این فایل رو گوش دادم و خیلی نکاتی که دریافت کردم رو نوشتم و چقدر مرور اون حرفا بهم کمک کرد و یه سری آگاهی هایی که فراموششون کرده بودم رو بهم یاددآورس کرد و این خودش نشون میده چقدر تکرار و تمرین مداوم مهمه.

    امروز با استفاده از آگاهی های این جلسه تونستم موضوعی که از دیشب آزارم میداد رو حل کنم و احساس گناه مربوط به اون موضوع رو در خودم حل کنم و استفاده از اون آگاهی های توی اون موضوع پیش اومده، خودش یه تمرین بود برام.

    چقدر الان که هرچند کوتاه ولی نوشتم کامنتمو و رد پایی به جا گذاشتم احساس بهتری دارم.

    خدایا شکرت…

    ممنونم از همه، علی الخصوص از استاد و مریم شایسته عزیز و یه تشکر ویژه هم از خودم.

    مرسی من، که داری تو مسیر شناخت و آگاهی و حقیقت و آرامش و رشد و پیشفت و نعمت و رزق و روزی و ثروت و سلامتی و احساس و روابط خوبو خود شناسی و احساس خوب و خود حقیقیت بودن گام برمیداری… در پناه الله یکتا در تمام زمینه های مادی و معنوی زندگیمون سرشار از رشد موفقیت باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: