«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 403
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-37.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-21 00:00:002024-06-09 14:55:43«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خالق زیبایی ها
اولین روز سفرنامه من
ردپایی می ذارم برای خودم
اول اینکه احساس گناه دارم نسبت به خودم انکه چرا اون تصمیم رو گرفتم چرا اون تصمیم رو نگرفتم چرا فلان کار رو نکردم
ولی باید خودم رو ببخشم
منو توانایی تغییر کسی رو ندارم هرکس مسئول زندگی خودشه اصلا برام مهم نیست بقیه چطوری زندگی می کنن
زندگی بقیه به خودشون مربوطه من خواستم متفاوت زندگی کنم و الان به این مسیر هدایت شدم هدایت های بی شماری رو دریافت کردم بی نهایت
من نمی تونم زندگی کسی رو تخریب کنم و نتونم برای کسی زندگی بسازم
من فقط می تونم روی خودم کار کنم و با پیشرفتم و اگر بازم خودشون بخوان می تونن پیشرفت کنم
خداوند توابه خداوند رحیم
من رو میبخشه و عاشق بنده توبه کننده است اگر نبود که انقدر تاکید به تواب بودن خودش نمی کرد پس حتما میدونه ما اشتباه می کنیم و باید یاد بگیرم
خداوند عاشق منه عاشق منه منو بینهایت دوست منو اشرف مخلوقات قرار داده من و دوستم داره
من لایق بهترین های هستم من لایق فراوانی و آسانی هستم
من اشرف مخلوقات هستم به فرشته هاش گفته بر من سجده کنن و انها این کار رو ب کردن
پس من ارزشمند ترین انسان بر روی کره زمین هست
خداوند مثل یه مامور نیست که منتظر خطای من باشه
خداوند جلاد نیست که اماده باشه عذابش رو بر من نازل کنه زندگی من ر وباور های من شکل می دهد
و اصلا دنبال خطای من نیست خداوند می دونه من اشتباه می کنم
تازه خداوند با اشتباه کردن من به من تجربه ای میده که می تونم توی تمام مسائل زندگی ام بهتر عمل کنم
و کلی پیشرفت کنم مثل مسائل هایی که است زدن
پس احساس گناه نذاشته باش به خاطر اشتباهاتت به خاطر خطاهات
تازه اگر احساس گناه داشته باشی این احساس باعث افزایش خطا هات میشه مثل وقتی که فوتبال بازی می کنی وقتی یه بار توپ رو از دست میدی دیگه جرعت توپ گرفتن هم نداری و تازه توپ رو راحت تر لو می دی
اصلا دنبال اشتباه نرو درسش رو بگیر رو رد شو
برو جلو برو جلو
البته اگر هماهنگ باشی با انرژی منبع هدایت شده هستی دیگه اشتباه نمی کنی
خداوند هدایت می کنه کسی که در مدار درست قرار داره
من از خدایم و به سوی برگرداننده میشوم
من از خداهستم خدا ضربه پذیر نیست پس منم ضربه پذیر نیستم منم تمام ویژگی های اورا دارم
من از خداوند هستم
من از خداوند هستم
در همه ی شرایط آرامش داشته باشم
من اگر احساس بد داشته باشم صد در صد خطا می کنم
من اگر احساس گناه داشته باشم صد در صد خطا دارم
من شک ندارم اگر من احساس بد داشته باشم اتفاقات بدتری رو تجربه می کنم
من اگر احساس گناه داشته باشم از در و دیوار برای من بد بختی میاره در این شکی ندارم
اگر با تغییر دیدگاهت نتونی احساست رو خوب کنی پس منتظر بدبختی بیشتر باش منتظر اتفاقات بدتر باش
نه نه چون خدا می خواد ازت انتقام بگیره ی نه اینکه اون می خواد بلا سرت بیاره نه چون این قانون جهان
احساس خوب = اتفاق خوب و احساس بد = اتفاقات بد
این ودرک کن احساس گناه نکن به موضوعات احساس بهتری پیدا می کنی
احساس گناه مهم ترین عامل عزت نفس
مهم ترین چیزی که احساس بد ایجاد کنه احساس گناه و کم ارزشیه این مهمترین عامل از بین بردن عزت نفس
به نام خدای روزی دهنده مهربان
من نگار شبان الان 20 ساله هستم من در دوران راهنمایی اعتماد به نفسه فوق العاده پایینی داشتم همه من رو مسخره میکردند و من هرکاری میکردم باز هم دچار تمسخر قرار میگرفتم با اینکه خیلی خوشتیپ و خوشپوش و خوشکل بودم اما چون احساس لیاقت و اعتماد به نفس نداشتم بسیار مورد رنجش قرار میگرفتم
به قدری اوضاع من بد بود که اصلاا نمیتوانستم بخندم
هرشب گریه میکردم و حالم واقعا بد بود تا اینکه مدرسه ام را عوض کردم بهتر شدم یک سال گذشت و من به دبیرستان رفتم افرادی برای من قلدری میکردند
و میگفتند که فکت رو میشکونیم
خیلییی احساس بدی داشتم اول با کتاب راز در کلاس نهم اشنا شدم بعد در سال دهم کم کم با قوانین اشنا شدم و با استاد عزیزززم اشنا شدم توسط خواهرم الانن به قدری توی زندگیم راضیم و از اخلاقم و از سبک زندگیم و روابطم که نمیدانم چ بگویمم واقعااا خدارا هزاررررر بار سپاس میگم بابت اشنا شدن با قوانین و استاد و خانوم شایسته عزیزم الان به قدری همه عاشق من هستن که نمیدانم چطور توصیف کنم
خداوندا سپاسگزارم
سلام و درود به استاد نازنینم ک سالیان سال پیش باهاش اشنا شدم رفتم تو مسیر و فرکانسش اما دووم نیوردم جهاد اکبر نکردم خودمو بدست شیطان سپردم و هرروز و هرروز دور تر و دورتر شدم ازین مسیر…… بماند چون این قصه سر دراز دارد….. اما خوشحالم ک دوباره تضاد های زندگیم منو به این سایت کشوند، چون خسته شدم چون گفتم کافیه، گفتم چرا من نتونم، چرا من لیاقت پیشرفت نداشته باشم، چرا من موفق نشم، چرا من شادی و ارامشو تجربه نکنم مگ من چیم از بقیه کمتره؟ (صد در صد اراده و اینکه عامل بی عمل بودن هم بی تاثیر نیست فرق من با بقیه این بود ک تضادا جوری لهم نکرده بودن ک جهاد اکبر کنم) اما الان قضیه فرق میکنه…. الان اومدم از صفر ولو از زیر صفر شروع کنم اومدم با تعهدی قوی تر حالا من بیام و برم یروز فایل گوش بدم یا ندم ک توفیری به حال بقیه نمیکنه بلکه خودم این وسط ضرر میکنم پس بیام مصمم تر بشم برای تغییر ….. علی ایها الحال بریم سراغ اولین فایل از اولین فصل
با تیتره (عذاب وجداناحساس گناهعدم ارزشمندیعدم لیاقتترس ها_اشتباهات و….)
خب از کجا شروع کنمچون ماشالله من با عذاب وجدان زاده شده بودم عمق فاجعرو بفهمید خودتون (قبل شنیدن این فایل) بعد شنیدن این فایل در حال کند و کاو و بالا اوردن تمام عذاب وجدان ها و احساس گناه ها و ترس و…. هستم.
1_هربار با کم خوردن یا زیاد خوردن غذا هر نوعی میخواد باشه ایرانی سنتی فست فودی و…. دچار احساس گناه میشوم.
2خرج کردن یا خرج نکردن هم ممکنه با خرج کردن علی الخصوص برای خودم دچار عذاب وجدان بشم هم با خرج نکردن ک در نهایت منجر ب خود خوری و ناراحتی و استرس و عصبی شدن میشود(عدم ارزشمندی ترس از تمام شدن پول_عدم ایمان و باور به فراوانی)
3_دم اذان صدا موزیک بیاد احساس گناه، نماز نخونم یا نمازم قضا بشه عذاب وجدان روزه بگیرم یا نگیرم عذاب وجدان تو ی مجلس ترحیم لحظه ای بخندم عذاب وجدان اگر تو قبرستان ها پام بره رو قبرا عذاب وجدان اگر محرم ها کمی ارایش کنم یا لاک بزنم یا لباس رنگ روشن تر بپوشم عذاب وجدان
4_اگ تو مراسمی کمک نکنم احساس گناه اگ غذام خوب نشه احساس گناه و عدم ارزشمندی و کوچیک کردن خودم و تا صبح معذرت خواهی کردن
5_چرا در گذشته فلان رفتارو کردم عذاب وجدان چرا در گذشته فلان حرفو زدم ب فلانی عذاب وجدان چرا جایی رفتم ک نباید میرفتم عذاب وجدان چرا با فلان اشخاص ارتباط کاری دوستانه و… برقرار کردم عذاب وجدان و عدم ارزشمندی
6عذاب وجدان بخاطر عقب ماندن از دیگران چ ب لحاظ کاری مالی فرزند همسر خانواده و… عذاب وجدان بخاطر عدم پیشرفت به اندازه ی دیگران و مقایسه ی خودم با دیگران، احساس گناه بخاطر حرف های پدرم ک چرا فلان رشترو نخوندی چرا فلان کاره نشدی چرا این شغلو نرفتی دنبالش از بچه فلانی یاد بگیر ایندتو خراب کردی زندگیتو خراب کردی دستتو باید جلو اینو اون دراز کنی(ترس عدم ارزشمندیخودخوریاسترسناراحتیحسادتنفرت از دیگرانباورهای غلط)
7_احساس گناه بخاطر اجزای چهرم اجزای بدنم، اندامم تیپم قیافم استایلم (عدم ارزشمندی)
8_احساس گناه بخاطر کم کاری برای پدر مادر نگذاشتن صد وجودم برای پدر مادرم (عدم ارزشمندی و لیاقت)
9_احساس گناه بخاطر تمام سرزنش هایی ک از خودم دیگران خانواده جامعه دوست و اشنا و غریبه شنیدم (عدم ارزشمندی)
10_احساس گناه بخاطر تمام تصمیمات اشتباهم تمام سرمایه گذاری های ناموفقم، احساس گناه بخاطر رفتاری ک دیگران با من دارند
احساس گناه بخاطر پوششم دینم مذهبم، احساس گناه بخاطر عدم روابط اجتماعی درست و خجالتی بودن، احساس گناه بخاطر اینک همیشه از حق خودم گذشتن بخاطر دیگران، احساس گناه بخاطر اینکه همیشه باب میل دیگران رفتار کردن، احساس گناه بخاطر اینکه هرکاری کنم مردم پشت سرم حرف میزنن میگن دختر فلانی خوب نیست ابروی خانوادم و خاندانم میره اگ کار بدی هم خواسته یا ناخواسته انجام میدادم حس گناهش و ترسش سالیان با من میموند جوری ک فلجم میکرد و لذت زندگیو ازم میگرفت چون همیشه حس گناه داشتم ک نکنه ابرو خودم یا خانوادم بره نکنه مردم حرف و حدیثی بزنن نکنه از چشم دیگران بیفتیم و….
احساس گناه های من نشات گرفته از ترس شدید و عمیق میاد ک این ترس شدید و عمیق بخاطر عدم ایمان من به خداونده و میدونم ایمانم صفره چون در زندگی من جایگاه مردم و اجتماع و شرایط و خانواده و…. خیلی بالاتر از جایگاه خداونده بخاطر همین هم هست ک انقد اسیب دیدم و بعد اون ترس من نشات گرفته از باورهای غلط منه باورهایی ک خانواده و محل زندگی و معلم و مدرسه و…. به خوردم دادند و من سعی نکردم اونارو کشف کنم و تغییرشون بدم…..
بزرگ ترین ترس من در زندگی اینه ک دیگران توانایی اسیب زدن ب من و خانواده و شرایط کاری و زندگی من رو دارند و باعث شده مدام عذاب وجدان داشته باشم بخاطر رفتار و کردارم و مدام ترس ک باعث میشه عزت نفسم کم بشه و احساس ارزشمندی و لیاقت من بشدت پایین بیاد
استاد فکنم این فایلو باید هزار بار گوش بدم تا این دیوار بتنی باورهای مخرب من کمی بشکافه
ولی قول میدم اول به خودم بعدم ب خودت ک حتما تغییر کنم جوری ک خودت تو این سایت تا زمانی ک به دیدنت بیام متوجهه تغیراتم بشی بلخره منم جوری باید قانون جبران رو رعایت کنم در قبال فایل های عالی و رایگانت حدقل تلاشمو بکنم و زندگیمو قشنگ بکنم و به تکامل خودم و جهان کمک بکنم ️
به نام خدا و سلام
تقریبا یک سال بیشتر هست که با سایت و استاد آشنا شدم و خیلی نتایج نوسانی داشتم چون حرکت خودم نوسانی بوده..خیلی دوست داشتم یک بار برای همیشه خیلی سخت و جدی جلوی خودم وایسم و خودم رو مجبور به انجام کار کنم تا بتونم تغییراتی تو خودم ایجاد کنم…..خودم انجام بدم نه اینکه محیط به من شکل بده و وقتی از اون محیط خارج میشم دوباره مثل قبل بشم..
هیچوقت نشد که یک کاری روع شروع کنم و حداقل یک ماه مرتب انجامش بدم حتی دوره روانشناسی رو خریدم ولی نمیدونم چرا متعهد نبودم به انجامش..
ولی از امروز دوباره شروع کردم و با فایلهای سفرنامه شروع کردم و یک برنامه 30 روزه برای خودم مشخص کردم و گفتم باید انجامش بدم…و قرار شده که هر روز که به برنامه عمل میکنم اون روز رو تیک بزنم…نتیجه مهم نیست…من باید یکبار بتونم خودم رو مجبور به انجام کاری کنم و یک روتین درست تو خودم ایجاد کنم..امروز روز اول هست و امید وارم بتونم تا اخر فصل اول رو ادامه بدم…واقعا متعهد بودن شرط اول تغییر است…کسی که متعهد باشه تو مسیرش استمرار داره و نتایج بزرگ زمانی میاد که ما ادامه میدیم…
به نام الله .سلام خدمت استاد عزیز خودم و دوستان همیشگی من
من چن روزه میام رو سایت میرم قسمت کلیدها وبی درنگ عزت نفس رو کلیک میکنم چون میدونم هرچی میخورم از عدم خود ارزشمندیه
من بچه بودم بی پدر و مادر بزرگ شدم تو یه خونه ی پیش مادر بزرگ بهشتیم بودیم و خیلی خجالتی بودم و اعتماد ب نفس پایین یه جورایی آدم خجالتی تو خانواده ی ما ارزشش بیشتربود تا یکی که همیشه تو جمع حرف بزنه و از خودش بگه .ما اون رو میگفتیم پررو گذشت و تا سن 19 سالگی مادربزرگم رفت پیش الله جانم و بقیه اعضای خانواده م رفتن پی زندگی خودشون
ومن کلا یه آدم مستقل شدم و به تنها دیگه زندگی میکردم و خونه اجاره میکردم اون روزهااا به شدددت احساس قربانی شدن داشتم و همه کس و همه جاا زندگی خودمو میگفتم تا احساس ترحم و توجه کنن بهم و من نمی فهمیدم بیشتر تو این باتلاق گیرمیکنم یادمه بعضی ها میگفتن خوش بحالت تنهایی منم میگفتم این چی میگه کااش منم پدر داشتم کاش کسی بود تو خونه م ولی خدا شاهده یه صدای ضعیفی تو دلم همیشه میگفت این ب نفعته گذشت چن سال بخاطر این کمبود عزت نفس هیچ وقت تو هیچ زمینه ی موفق نمیشدم فقط سالم بودم ورزش میکردم حتی سیگاری نبودم پیش همه میشنیدم که خیلی آدم مثبتیه ولی من بازز احساس گناه نمیزاشت موفق بشم و الان هم خوووب میدونم که این که من خودمو دوس نداشتم دنیا هم این بلا ها رو سرم میاورد تجسم های از اینکه همه پشت سرم صحبت میکنن یا منو قبول ندارن یا هرچی و واقعا هم اونا رو جذب میکردم و شکر الله میدونم دوره عزت نفس بهترین هدیه زندگی که خودم میتونم ب خودم بدم به قول استاد من پام رو ترمزه و چن مدته کوتاهی که کار کردم بهتر شدم نسبت به قبل ولی باز کار دارم چون پاشنه آشیل منه استاد میگه پاشنه های اشیل هیچوقت نمیرن ولی میتونی هی بهتر بشی .استاد عزیزم نمیدونی چقدر خوابتو میبینم و تو خوابهام من با شمام روزی حتما می بینمت تو همیشه مثل داداش بزرگ منی و پولی که بابت هر دوره ی که میدم سرمایه گذاری رو خودمه چون صداقت کلامتون من بی هیچ گاردی میپذیرم تا هستم سپاس گزارتون هستم تا این باور فاجعه رو بشناسم همیشه شاگردتون میمونم الله یار و یاورتون
سپاسگزارم از خداوند هدایتگر هستی که بمدت دو روز هست عمیقا و با اشتیاقی خاص فایلهای استاد را دنبال میکنم.
اولین بار سال 88 در تهران با کتابها و نام استاد عباسمنش آشنا شدم ولی در آن زمان کتابها و مطالعات دیگری را داشتم.
خدا را شکر از طریق همسفر همان روزهای تلخ و شیرینم در زمانیکه نیاز شدید به یک هدایت از طرف خداوند داشتم با سایت استاد عزیز آشنا شدم .
در همین دو روز که به جرات بقدری تشنه این آگاهی ها بودم حدود 90 درصد زمان بیداری من به مطالب سایت بوده است.
تا حالا چند ترمز اساسی در زندگیم را به من نشان دادید
1. بزرگنمایی افراد و و توقع داشتن از آنها بجای خداوند
2.احساس گناه از رفتارهای گذشته
3.بجای تلاش فیزیکی کارکردن بر روی نگهداشتن احساس مثبت و باورهای خوب
4.و درادامه……
خدایا سپاسگزارم
احساس میکنم دو روز است یک خانواده جدید پیدا کردم که از یک جنس و فرکانس وجودی هستیم .
و متشکرم از عزیزی که مرا در این راه قرارداد و دست خدا شد .
سلام به استاد عزیزم خانم شایسته عزیز ودستان هم خانواده
من همونطور که استاد فرمودن این فایل
روبارها گوش کردم ولی امروز بعد از اینکه
توضیحات استادرو در مورد سفر نامه شنیدم
رفتم وفایل را دوباره به صورت تصویری نگاه کردم وکامنت دوستان رو هم خوندم البته چند
تای ونکاتی رو مشنیدم که برام تازگی داشت
واین تصمیم رو جدی گرفتم که از روز اول سفر ناامه فصل اول شروع کنم وهر روز هم یک نظر بگذارم و نظرات دوستان رو هم مبخونم ونکته برداری کنم اگر استا تونسته من هم میتونم اگر بقیه دوستانم مثل آقای عطار روشن آقای هادی ترابی اگه اشتباه نکنم وآقای جوا ن آقای زحمتکش . . . تونستند من هممیتونم عاشق همتونم دوستتون دارم
شاد باشید خدایا شکرت برای این حال
خوبم
سلام به استاد عزیز و تمامی همراهان
روز شمار زندگی من قسمت اول
احساس گناه ،خودکم بینی ،عذاب وجدان ،همه اینا حاصل نداشتن عزت نفس و من چقدر فقیر هستم در داشتن عزت نفس
الان که میبنم هر جا خیلی ضربه خوردم و خیلی خودمو توی دردسر انداختم بخاطر همین نداشتن عزت نفس
از بچگی توسط کسایی که خیلی برام مهم هستن مورد تحقیر قرار گرفتم وبارها به شیوهای مختلف عزت نفس منو زیر رگبار تحقیرهای خودشون قرار دادن
این موضوع باعث شد یه عمر طوری رفتار کنم که مبادا کاری کنم و خطای ازم سر بزنه که بقیه ازم ناراحت بشن و الان که دارم مینویسم متوجه شدم چقدر رفتارهای من بخاطر عدم داشتن عزت نفسم بود که حاضر بودم سختی تحمل کنم فقط بخاطر اینکه مبادا مردم ازم ناراحت بشن
نمونش ازدواج من ،که وقتی تصمیم گرفتم جدا بشم حتی در زمانی که عقد نکرده بودم بخاطر حرفهای مردم تن به ازدواج دادم و سالها درگیر این موضوع بودم و بشدت روزهای سختی در تنهایی خودم سر کردم فقط بخاطر حرف مردم
چقدر اون روزا همه رو مقصر میدونستم حتی خدا رو بجز خودم که عامل اصلی تمام گرفتاریام بودم
از وقتی فهمیدم که چقدر دوسداشتنی هستم و خداوند منو به عنوان خلیفه خودش و به عنوان کسی که منحصر بفرد و حتی اثر انگشتمم توی دنیا تک ،آفریده و عاشق منه همه چیز تغییر کرده و بشدت دارم روی عزیز بودن خودم کار میکنم و بقول خانوم شایسته عزیز این عزت نفس تمامی ندارع و همیشه باید پیشرفت رو به جلو داشته باشیم براش
و این تنها راه کسی که دنبال موفقیت
در پناه الله یکتا شاد و خرم باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
خداروشکر میکنم بابت فرصتی ک برام فراهم شده ک بیشتر روخودم کارکنم و خودم و بشناسم و خدای خودم رو
تنها یک قدرت, تنها یک نیرو درجهان است
و رابطه ی من با این نیرو همیشگی است
واین نیرو هدایت مرا برخود واجب کرده است
وقدرت خلق زندگی ام را در دست باورها وفرکانس های خودم قرار داده است
هیچ عاملی بیرون از من توانایی ضرر و زیان ویا سود رساندن ب من را ندارد
و راه سعادت دنیا وآخرت من حساب کردن روی این نیروست
این آگاهی هارو من دیروز هدایت شدم بهش و چقد قشنگه این همزمانی ها و تقریبا همبن ها رو تو همین فایل هم شنیدم
ک من فقط میتونم زندگی خودم و بسازم ،هیچ کس هیچ قدرتی تو زندگی من نداره
خدایی ک منو خلق کرده
هدایتم میکنه
من این هدایتو هرروز دارم بیشتر درک میکنم و آگاهی های جدیدی ک داره ظرفمو بزرگتر میکنه
وخداروشکر میکنم بابت این موهبت و نعمت
خواسته هایی ک درمن شکل گرفته :
من دوسدارم رابطه ی عمیقی با خدای خودم برقرار کنم
اینقد عمیق ک فقط و فقط رو خودش حساب کنم
وب هیچ کس وهیچ چیز تو ذهنم قدرت ندم خیلی حس خوبی میگیرم از این آگاهیا
قلبم لبریز از عشق وآرامش میشه
و دوسدارم یه رابطه ی رویایی مث استاد و مریم عزیز داشته باشم
رابطه ای ک باعث رشدم بشه درتمام ابعاد
رابطه ای ک پراز تحسین احترام وعشق متقابل و صلح باشه
رابطه ای ک آزادی داشته باشم
رابطه ای ک پراز هماهنگی باشه
تقسیم وظایف
تحسین
آزادی مالی ومکانی و زمانی داشته باشم
دوسدارم مهاجرت کنم و تمام اگاهی هایی ک تا حالا دریافت کردم و عمل کنم بهش وایمانمو نشون بدم
ورشد کنم
دوستدارم با آدم های همدارم ارتباط داشته باشم
دوسدارم کارمو گسترش بدم چجوریشو نمیدونم
ولی خیلی دوسدارم تو کارم موفقیت های بزرگی و کسب کنم
دوسدارم برند خودم ک انتخابش هم کردم و تولید کنم
اسم برندم ZAKIهست
چطوریشو نمیدونم از چ طریق شو نمیدونم فقط میدونم من اینو میخوام
فعلا دارم از مسیر لذت میبرم مطمئنم قدم های بعدی بهم گفته میشه اگه هر روز رو خودم کار کنم و مسیر و ادامه بدم
نتایج رخ میده
پروژه ی جدیدم ک تاحالا انجام نداده بودم با موفقیت ب اتمام رسبد با هدایت الله هدایتگرم
خییلی خوشحالم و خودم و تحسین میکنم ک میرم تو دل چالش های جدید وحلشون میکنم
دوسدارم دوره های استاد تک تکشونو تهیه کنم
مخصوصا دوره شیرین و فوق العاده ی 12قدم دلم پر میزنه براش
و تو سبد خریدم گذاشتم قدم اول رو (کلی استیکر چشم قلبی)
از خداوند هدایت میخوام ک ثابت قدم باشم تواین مسیر
وباعشق لذت ببرم از تک تک لحظاتم
چرا ک احساس خوب مساوی است با اتفاقات خوب
و احساس بد مساوی است با اتفاقات بد
این قانونه خداست وبرای همه ثابته اگه برای بقیه جواب داده برای منم جواب میده ایمان دارم ب خدایی ک تا اینجا منو آورده
و از این ب بعد هم هدایتم میکنه:))
عاشقتونممم
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام ب استاد عزیزم و دوستان هم سفرم
من میخوام رد پا بزارم از مسیری ک دارم طی میکنم
و عمل کنم ب حرف های استاد
احساس گناهواحساس بی ارزش بودن
سمی ترین باورهایی هستند ک عزت نفس مارو از بین میبره
من این دوتا ترمز و باورهای محدود کننده سمی رو با تمام وجودم حس کردم
چقد زندگی منو سخت و عزاب آور و رقت انگیز کرده بود
چقد حس ناتوانی ,عجز
و اینکه همه قدرت دارن زندگیمو تحت تاثیر قرار بدن
واینکه برگی بودم در باد هر کسی میتونست هرجور دوست داشت باهام رفتار کنه و زندگی منو تحت تاثیر قرار بده
من وقتی بیدار شدم ک یک سال و نیم از تضادی ک تو روابط بهش خورده بودم گذشته بود
واین تضاد برای من رحمت و نعمت بود چشم هام باز شد
خودمو شناختم
فهمیدم خدا ی قوانینی و برای این جهان گذاشته ک هر کس مسئول زندگی خودشه
ومن با افکارم و باورهایی ک داشتم تمام اتفاقات و شرایط زندگیم و خودم ساختم
هیچ کس هیچ قدرتی تو زندگی من نداره این من بودم ک قدرت و دادم ب بقیه و شرک ورزیدم
و فقط نتیجه فرکانس و باورهام و دریافت کردم
الان میخوام خودم زندگیم و بسازم
و خدا خیلی قشنگ منو هدایت کرد
ب این مسیر الهی
واستاد یکتا پرست
ودوستان توحیدی
چقد حس خوبی دارم وخدارو هرروز بابتش شکر میکنم
الان میخوام ردپا بزارم ک در شروع سفر چی میخوام وخواسته م چیه
و