«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 404

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم گُلی گفته:
    مدت عضویت: 3269 روز

    سلام به استاد و همه دوستان گلم

    قبل از اینکه این فایل رو ببینم یهویی چیزی یادم اومد ک میدونم این مقایسه برای من و خیلیا مفید خواهد بود

    درباره احساس عذاب وجدان و تاثیرش:

    من یک خانواده رو میشناسم با دو دختر و دو پسر

    این خانواده خیلی جالبن

    یک دختر و یک پسر زندگی خیلی خوبی دارن

    و یک دختر و یک پسر زندگی چندان خوبی ندارن

    حالا چرا!؟ اونایی ک زندگی جالبی ندارن یک مشخصه دارن و اونم دلسوزی، مهربانی و عذاب وجدان هست، خاکی و متواضعن. باهاشون روبرو بشی ناخوداگاه احساس میکنی واست وقت ازاد دارن، میتونن تر و خشکت کنن، میتونی در خواست بدی و حتی میتونی نمک روی زخم شون بپاشی و با این حال بهت احترام میذارن (متواضع و شنونده بودن خیلی هم خوبه، اما وقتی که از اضافه وقتت مایه بذاری نه از اصل خودت و وقتت). این پسر بخاطر ازادی و بازی های سیاسی (ظاهر موضوع) از خیلی از امتیازاتش محروم شد و خواهرشون بخاطر پدر دست از دانشگاه کشید چون دانشگاه آزاد میخوند، در حالیکه همه شون آزاد درس خوندن ولی ایشون انصراف داد بخاطر پدر(ظاهر موضوع اینه) این برادر با دختری ازدواج کرد که کلی مشکل داشت و حتی زیبایی ظاهری نداشت و در اخر صاحب یک دختر بیمار شدو شغل و جایگاه شون رو از دست دادن بخاطر اعتراضات سالها پیش و خواهرشون با یکی ازدواج کرد ک جایگاه اجتماعی پایینی داشت و سلامتی شون رو هم بخاطر دختر همین برادر از دست داد

    و اونایی ک زندگی خوبی دارن مشخصه شون احترام به خود و ارزشمندی هست یک پرستیژ خاصی دارن. وقتی باهاشون برخورد داشته باشی ناخوداگاه در برابرشون خودت رو جمع میکنی، ناخوداگاه بهشون احترام میذاری، ناخوداگاه میدونی که نباید ازشون درخواست داشته باشی، نباید وقت شون رو بگیری

    در مورد خواسته هاشون عذاب وجدان ندارن. حالا شاید بعدا بگن آخی پدرم، مادرم خسته شدن و دو دونه اشک هم بریزن اما اونا خیالشون راحته که کارشون رو کردن. این پسر با دختر زیبا و ثروتمند فامیل ازدواج کرد در حالی که خود دختر بهش پیشنهاد داد و صاحب یک دختر سالم و زیبا شدن و شغل خیلی خوبی دارن و خواهر شون با یک اقایی ازدواج کردن ک خیلی رابطه قوی باهم دارن پرستیژ زیبایی پول امکانات و ثروت عالی دارن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    شیما ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 884 روز

    به نام جان جانانم

    من مدتی هست که با تمرکز و عملگرایی بیشتر فایل هارو دنبال میکنم و نگم از نتایج

    چقدر فوق العاده شده همه چی

    آرامش و پیدا کردن مسیر

    تا قبل این روند مدار آدم بی هدفی بودم

    اما الان دقیقا میدونم میخوام چیکار کنم

    و آروم شدم

    دوستان بدم حذف شدن و دوستان بشاش انرژی مثبت و با هدف سر راهم قرار گرفتن

    رابطه عاطفی سرشار از عشق اهمیت و مثبت رو تجربه کردم

    بیماری ورم معده من انقدر خوب شده که گاهی احساس میکنم وجود نداره

    سالم تر شدم

    دیگه هیچ عوامل بیرونی خیلی روم تاثیر نمیزاره

    همه آدم ها میان که منو خوشبخت تر کنن

    هر کی به من میرسه از موفقیت هاش میگه نه از مشکلات روز و بهونه وبدبختی

    اراده ام قوی شده

    و انشاءالله به زودی از لحاظ مالی هم با باور های درست پیشرفت میکنم مطمئنم

    این بمونه به عنوان تعهد

    1402/6/3

    روز اول سفر نامه ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    mahla گفته:
    مدت عضویت: 835 روز

    به نام خداوند یکتا. سلام استاد عزیزم

    امشب هم اخرین بخش مربوط به تمرین فایل اول رو انجام دادم ،زندگی نامه حضرت عیسی و یونس رو خوندم و متوجه شدم که اگه از مدار خارج بشی ، اگه مسیرت رو فراموش کنی و گرفتار نفس بشی با عواقبش روبه رو میشی اما هر لحظه که متوجه اش بشی و توبه کنی خداوند میبخشه و دوباره راهو بهت نشون میده باز هم هدایتت میکنه .

    فقط قوانین رو باور کن ، به خدا ایمان داشته باش و در برابرش تسلیم باش ،تمرین کن ،کار کن و قدم هات رو در مسیر درست بردار و بشین و نتیجه رو تماشا کن !

    تا زمانی که این روند ادامه داره نتایج هم ادامه داره !

    استاد من رفتم فایل روز دوم رو گوش بدم ، ولی هی خارج میشد ، تا نیمه گوش دادم اما دائم این حس رو داشتم که برای دریافت آگاهیش آماده نیستم و یا صدام میزدن یا کلا هی اتفاقی میافتاد که نتونم بهش گوش بدم ! اینا نشونه ان ؟ یا نفس خودمه ؟ هنوز نتونستم اونطور که باید متوجه این بشم و امیدوارم بتونم به این درک برسم .

    سپاسگذارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    حسین عبادی گفته:
    مدت عضویت: 1898 روز

    بنام خداونده بخشنده و مهربانم…

    سلام استاد جان سلاممم

    چقدر این داستان مدارهااا تویه زندگیمونتاثیر گذاره

    از موقعی که تصمیم جدی کرفتم همش در مورد مدار میشنوم حتی تویه کارمم مدار شرط اصلیه…

    الهی شکرت خدا جون

    خدایا مرسی که عاشق من هستی.

    خدایا مرسی که من خلیفه تو هستم روی زمین الهی شکرت رب من….

    خدایا ممنونم که اشتباهات مارو سر پوش میزاری روشن الهی شکرتتت رب نازنیم شکرتتت.

    خدایا من رو هماهنگ کن با خودت الهی شکرتتت رب نازنینم.

    احساس بد =با اتفاقات بد

    میخوام تلاش کنم برای روی تعهد هایی که میدوم بمونم

    بسم الله الرحمان الرحیم

    روز اول……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    mahla گفته:
    مدت عضویت: 835 روز

    به نام خدا

    سلام استاد .

    من دیشب کامنت گذاشتم که شروع کردم به جدی کار کردن روی خودم و تمام امروز در حال تمرین بودم . تمرینایی که به خودم دادم اول این بود که برم راجب کشور های مختلف جهان بخونم و خیلی چیزای جذابی دیدم !

    مثلا من فکر میکردم چین جز بهترین کشورای جهانه بعد دیدم خیلی از کشورهای جهان اصلا چین رو به عنوان یک کشور قبول ندارن !

    یا مثلا اینجا یه سری افراد میگن اگه موهات دیده بشه اون دنیا از موهات آویزونت میکنن ! و منی که تو خانواده مذهبی ام و همیشه حجاب یه مسیله مهمه خیلی عذاب بود ! چون درک نمیکردم واقعا . مثل جمله ای که استاد گفتن که خدامنتظر نشسته تو موهات دیده شه و بخاد مجازاتت کنه ! همیشه به هدف از آفرینش فکر میکردم و شنیدن این چیزا شکنجه بود ! و امروز من خوندم که یه سری آیین تو مردم چین هست که تو مراسم مذهبیشون باید تماما برهنه باشن ! یا تو یه قبیله در هیمبا برهنگی یه جور فرهنگه !

    هر چی بیشتر میخونم بیشتر باور میکنم که چیزی به عنوان گناه به اون شکلی که به ما گفته شده وجود نداره !

    اینم بگم خیلی جاها تنبلیم میشد بخونم و ادامه بدم و نجوا ها میگفتن بسه مهلا خسته شدی ولی من به خودم میگفتم فکر کن میخای مهاجرت کنی وداری کشور مورد نظرتو انتخاب کنی و هی با دقت و تعهد بیشتری میخوندم و مینوشتم و فکر کنم امشب و فردا هم بخام همچنان رو همین فایل کار کنم چون به نظرم هنوز خیلی آگاهی ها هست که میتونم دریافت کنم !

    سپاسگذارم استاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    مه‌تا عسگری گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    به نام تنها فرمانروای جهان هستی

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربان و همه‌ی همسفر‌هام در این سفر روحیم

    استاد الان که دارم این کامنت رو مینویسم حدود دو هفته‌ست که از شهرم به تهران مهاجرت کردم و از تمام دلبستگی‌ها و وابستگی‌هام جدا شدم

    دختری که تابحال حتی یکبار هم اشپزی نکرده الان تکو تنها اومده تو یه شهر غریب و داره پاه پله خودشو میسازه

    استاد از لحظه‌ای که پامو گذاشتم تو تهران معجزات الهی شروع شد

    از پیدا کردن خوابگاه عالی در عرض چند دقیقه تا پیدا کردن کار با حقوق حداقل ماهی 15 میلیون که به هرکس میگم باورش نمیشه

    ولی من باورم میشه !

    من خودمو سپردم به خدا و اومدم

    مطمئن بودم بارم ری زمین نمیمونه …

    مطمئن بودم به بهترین جاها هدایتم میکنه

    و همینکارم کرد …!

    خدای من منو تنها نذاشت

    من حتی یک لحظه هم احساس تنهایی نکردم

    استاد تا رسیدم خوابگاه اومدم تو سایت شما ، عکستونو که دیدم حس کردم رفیق صمیمیمو دیدم

    انگار سالها شما کنارم بودین

    نمیدونید چه حس خوبی داشتم واقعا ازتون سپاسگزارم

    از دوستا و هم اتاقی‌هایی که پیدا کردم و به سمتشون هدایت شدم نگم براتوووون

    انگار با این بچه‌ها هم سالها دوستم

    از همون روز اول برام غذا درست میکردن یا اگر من دیرتر میومدم برام غذا نگه میداشتن

    و همه‌ی محبتهاشون بدون انتظار بازگشت هست

    من بینهایت سپاسگزار لطف پروردگارم هستم

    هرروز صبح که از خواب بیدار میشم اولین چیزی تو ذهنم میاد سپاسگزاری بابت شغلی که دارمه

    اینکه خیالم راحته درامد دارم

    اینکه میدونم امروزم چجوری میگذره

    اینکه میدونم از پس هزینه‌هام برمیام و به کسی وابسته نیستم

    خدایاااا چجوری سپاسگزارت باشم اخههههه

    درطول نوشتن کامنتم بارها تا مرز گریه کردن رفتم و جلوی خودمو گرفتم تا تو محل کارم گریه نکنم

    ولی چقدر حس خوبی دارم

    استاد من عاااشقتونم عاااااااااااااشقتونمممممممممممم

    خدا شمارو برامون حفظ کنه انشالله

    باز هم میام و براتون از روزهایی که میگذرونم تعریف میکنم

    فعلااااا️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    زهره زیدآبادی گفته:
    مدت عضویت: 1445 روز

    سلام به استاد عباسمنش و همراهان عزیزم

    روز اول سفر نامه 1402/5/31

    بعد از خوش و بش های حال خوب کن با جان جانانم و خواندن کامنتهای چهار نفر از دوستان و دیدن سیر تکاملی اونها ، به خودم گفتم سفره پهن و اینهمه روزی ، تا کی میخوای خواننده باشی و به صورت جدی تر وجودت و زیر و رو نکنی ؟؟ دو سال مدت کمی نیست زهره جان .

    گفتم : به روی چشم

    و هدایت شدم به سمت سفر نامه و شروع روز اول

    الهی به امید تو :

    فایل ارزشمند استاد رو دو بار گوش کردم  ، در این بین داستان یوسف پیامبر برایم چشمک زد

    به خودم گفتم : یوسف وقتی درون چاه قرار گرفت ، انگشت اتهام سمت پدر و مادر نگرفت ، به برادران بدو بیراه نگفت ، غر نزد ، داد و فریاد نکرد  ،  صبوری پیشه کرد و دلش را به خدا سپرد ،

    چشمانم و بستم و کودکی را در عمق تاریکی چاه تصور کردم

    او در آن لحظه فقط کسی رو داشت که از رگ گردن بهش نزدیکتر بود ،   تنها بود ، تنهای تنها ،

    پس دل به او سپرد و تصمیم گرفت بر نجواها غلبه کند و در امتحان ایمان پیروز شود .

    از طرف دیگر همزمان با اتفاقات داستان یوسف ، اهالی کاروان تشنه شدند و خدایی که تدبیر امور به دستش است آنها را به سمت همان چاه هدایت کرد

    و اینگونه ریسمان هدایت رب العالمین به چاه انداخته شد و یوسف که آسان  شده بود برای آسانی ها ، سوار بر  دَلو  آب کشی شد و نجات یافت .

    خدایا از امروز من یوسف توام که در قعر چاه جهل و نجواهای شیطانی گرفتار شده ام و جز تو دادرسی ندارم ، دستم تهی و ظرف وجودم تهی تر ، کمکم کن تا از همین لحظه با آموزشهای ارزشمند یکی از دستانت سید حسین عباسمنش بتوانم تو را در گوشه گوشه ی وجودم بیابم  ، به دادم برس ای خدای توبه پذیر و قدرتمند . میخواهم به ریسمان تقوا  و توکل و باورهای درست چنگ بزنم و از خودم زهره ای موحد بسازم ،

    و در این کامنت به خودم قول میدهم بر سر این تعهد جانانه بمانم .

    و هر روز در این سفر رد پایی از خودم بر جا بگذارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    mahla گفته:
    مدت عضویت: 835 روز

    به نام خداوند رزاق

    سلام استاد . من تقریبا سه ماهه که با صدای شما زندگی میکنم ! تمام 4 فصل روز شمار تحول زندگی رو بار ها گوش دادم . اوایل میومدم کامنت میزاشتم و میرفتم اما یه احساس خلا عجیبی داشتم تا اینکه امروز یه فایلی گوش دادم نمیدونم کدوم بود ولی استاد گفتن وقتی شروع میکنی به کار کردن روی خودت شرایط از همون لحظه شروع به تغییر میکنه و این در حالی بود که من متوجه هیچ تغییری نمیشدم و فهمیدم یه جای کار میلنگه . از خدا هدایت خاستم و درخاست کردم که راه درست رو نشونم بده که باز هم صدای قشنگ استاد بود که گفت اگه نتیجه نمیگیری بخاطر اینه که داری مثل یک موسیقی گوش میدی و مثل روزنامه میخونی ! و گفت یه دفتر بردار و بنویس و منم شروع کردم . شگفت انگیز بود شاید این فایل رو من بیشتر از 10 بار قبلا گوش داده بودم اما امشب که میخاستم بنویسم و با تعهد و محکم روی خودم کار کنم همه جملات جدید بود ! در واقع جمله ها همون بودن اما من آماده دریافت شده بودم و به جای اون خلا میدونم که دقیقا باید چه کار کنم . استاد من امشب به وضوح تکامل رو حس کردم ! بعدگوش دادن به این فایل 4 صفحه فقط نوشتم .به خودم تمرین دادم ! و بعد گوش کردن به 70 % فایل های دانلودی تازه اول کارمه . چقدر شیرین و قشنگه تکامل شاید هنوز اول راهم باشه شاید هیچ نداشته باشم اما همینکه بهتر درک میکنم و آرومم نشونه ایه که میگه { پس میشود }

    سپاسگذارم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2330 روز

    سلام به تو دوست عزیزم که داری این کامنت منو میخونی

    الحق و الانصاف این بهترین فایلی بود که می‌شد برای اولین قسمت از فصل اول سفرنامه انتخاب کرد چون احساس گناه واقعا مخربه و انسان رو تا موج نابودی میکشونه و اگر جلوش گرفته نشه بسیار بسیار ویرانگره

    اما اگر از همون ابتدا در نطفه خفه بشه چه پاداش‌های عظیمی بهمون داده میشه

    من خودم فردی هستم که از زمانی که

    یادم میاد با احساس گناه بزرگ شدم و اصلا احساس گناه با من عجین شده و در تمام موارد به حق یا نا حق زندگی رو به خودم زهر کردم و به اصطلاح خودم رو انسان بسیار خوب و پاک و البته مظلومی میدونستم

    این احساس گناه در من به حدی شدیده که گاهی بخاطرش خودمو توی ذهنم هزار بار سلاخی میکنم و بسیار شدید هم احساس قربانی بودن دارم و میدونم توی روابطم هرچی میکشم از این دو احساسه

    خیلی دارم رو خودم کار میکنم تا حدی بهتر شدم اما این احساس اینقدر در وجودم ریشه داره که به این راحتیا از وجودم پاک نمیشه

    اما با جلسه ی 3 دوره ی عزت نفس و با دیدن این فایل خیلی تونستم جلوی خودمو بگیرم

    و به تازگی اتفاقی برایم افتاده که نسبت به دیگران احساس گناه شدیدی دارم خیلی دلم میخواد این موضوع رو به صورت ریشه ای تو وجودم حل کنم تا حالا که موفق نشدم اگر روزی تونستم این کارو انجام بدم حتما میام و ردپامو در اینجا می‌گذارم فعلا این رد پا رو گذاشتم که بدونم در چه مرحله ای هستم اگر احساس گناه 100 باشه من هزارم امید است که به زودی بتونم حداقل همون خود 100 بشم تا به صورت تکاملی این احساس رو در وجودم ریشه کن کنم

    یادمه از بچگی بخاطر هر موضوعی خودمو سرزنش میکردم و احساس گناه میگرفتم و فکر میکردم که من چقدر آدم خوبیم که اینطوری خودمو سرزنش میکنم و در واقع مظلوم واقع شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2330 روز

    سلام به تو دوست عزیزم که داری این کامنت منو میخونی

    الحق و الانصاف این بهترین فایلی بود که می‌شد برای اولین قسمت از فصل اول سفرنامه انتخاب کرد چون احساس گناه واقعا مخربه و انسان رو تا موج نابودی میکشونه و اگر جلوش گرفته نشه بسیار بسیار ویرانگره

    اما اگر از همون ابتدا در نطفه خفه بشه چه پاداش‌های عظیمی بهمون داده میشه

    من خودم فردی هستم که از زمانی که

    یادم میاد با احساس گناه بزرگ شدم و اصلا احساس گناه با من عجین شده و در تمام موارد به حق یا نا حق زندگی رو به خودم زهر کردم و به اصطلاح خودم رو انسان بسیار خوب و پاک و البته مظلومی میدونستم

    این احساس گناه در من به حدی شدیده که گاهی بخاطرش خودمو توی ذهنم هزار بار سلاخی میکنم و بسیار شدید هم احساس قربانی بودن دارم و میدونم توی روابطم هرچی میکشم از این دو احساسه

    خیلی دارم رو خودم کار میکنم تا حدی بهتر شدم اما این احساس اینقدر در وجودم ریشه داره که به این راحتیا از وجودم پاک نمیشه

    اما با جلسه ی 3 دوره ی عزت نفس و با دیدن این فایل خیلی تونستم جلوی خودمو بگیرم

    و به تازگی اتفاقی برایم افتاده که نسبت به دیگران احساس گناه شدیدی دارم خیلی دلم میخواد این موضوع رو به صورت ریشه ای تو وجودم حل کنم تا حالا که موفق نشدم اگر روزی تونستم این کارو انجام بدم حتما میام و ردپامو در اینجا می‌گذارم فعلا این رد پا رو گذاشتم که بدونم در چه مرحله ای هستم اگر احساس گناه 100 باشه من هزارم امید است که به زودی بتونم حداقل همون خود 100 بشم تا به صورت تکاملی این احساس رو در وجودم ریشه کن کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: