«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 424
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-37.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-21 00:00:002024-06-09 14:55:43«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربان.
سلامخدمت استاد عزیزم.
اولین فایل از سفرنامه .
وای که من دقیقا همین مسئله رو دارم.
احساس گناه و عذاب وجدان.
بعد دقیقا برای چی؟ برای چیزهای بی ارزشی.
برای چیزهایی که فقط خودم برای خودم بزرگشون کردم.
برای چیزهایی که بقیه بهم گفتن گناه و اون احس بد من رو به عذاب وجدان میرسونه.
امسال 1403 تصمیم دارم دوره ی عزت نفس رو تهیه کنم.
چون هر وقت میرم مطالب فایلش رو میخونم به خودم میگم من باید رو خودم بیشتر کار کنم.
با توکل به خدا
باسلام حضور استاد عباس منش عزیز و دوستان گرامی
خداروشکر میکنم که موفق شدم فایل روز اول رو گوش بدم و چون من احساس گناه رو مدتی هست دیگه ندارم ولی با حرفای استاد در این فایل به یقین رسیدم که هیچوقت احساس گناه نداشته باشم و استاد فرمودند نظرتون رو انتقال بدید و من اولین بار هست که نظرمو ثبت میکنم
احساس گناه خودش گناه هست
سپاسگزار هستم از استاد عزیز
سلام به همه ی دوستان عزیزم
من خیلی وقته که سعی کردم آگاهانه دچار احساس گناه و عذاب وجدان نشم و خودم رو بابت کاری ک میکنم و اشتباهه یا اتفاقاتی که در آنها دخیل نیستم و تحت کنترل من نیست سرزنش نکنم ولی هنوز روی عزت نفسم کار میکنم هرروز تلاش میکنم ک خاطرات بد کودکیم رو فراموش کنم و تمرکزم رو روی اتفاقات خوبی ک برام افتاده بذارم تا آرامشم بیشتر بشه این خاطرات نزدیک 15 ساله که هرروز اذیتم میکرده ولی هر روز دارن برام کمرنگ تر میشن خدایا شکرت بخاطر مسیری که روبه روم گذاشتی شکرت خدا
پروردگارم ازت سپاسگزارم بخاطر اینکه تو همیشه به بهترین و سرراست ترین شکل،خواسته های ما رو اجابت می کنی.
بعد از هجوم آشفتگیها و سردرگمیهای این چند وقت اخیر و تمام فشاری که روی خودم از بابت تغییر کردن احساس می کردم دوباره امروز من رو به سمت کسی هدایت کردی که تمام وجودم گواهی میده که حرفهاش درسته و می تونه توی زندگی من و برای مسائلم راهگشا باشه.
امروز اولین فایل رو از این سری گوش کردم و من چقدر نیازمند این هستم که حس لیاقت و ارزشمندی رو در خودم تقویت کنم؛ارزشمندی وجودم و ارزشمندی کار و شغلم.
هزاران مسئله در زندگی من هست که اگر بخوام موردی بهشون بپردازم قطعا منو خسته و ناامید می کنن و به احتمال زیاد مثل تمام دفعات قبل یک پرونده شکست دیگه روی تمام ناکامیهام خواهد بود.
ولی حالا میخوام به مسائل به شکل دیگری نگاه کنم؛نگاهی ژرف و عمیق،نه از دل مسائل بلکه از یه مکانی فراتر از اونها.
خیلی برام جالبه که با اینکه من مدتها عضو سایت بودم،امروز ناچار شدم با ایمیل جدیدی وارد بشم و اولین روز شمار روگوش کنم و در واقع امروز اولین روز حضور من تو سایت نشون داده میشه.بنابراین،این رو به فال نیک می گیرم که انگار همه چیز از سر گرفته شده و من اولین کامنت خودم رو راجع به این فایل نوشتم.
تصمیم دارم برای بالا بردن ظرفیت اراده و پشتکار و استمرارم﴿که از ضعفشون به شدت در عذابم)هر روز به فایل اون روز گوش بدم و خودم رو متعهد به نوشتن کامنت کنم.
این تمرین برام یه تیر و دو نشونه؛استقاده از آگاهیهای ناب فایلها و تمرین استمرار و مداومت و ساختن شخصیت قوی و متعهد لا نوشتن کامنت هر روزه.
پروردگارم خود تو این شروع رو برام رقم زدی،کمکم کن که قوی ادامه بدم و بعدها از ننایجم اینجا بنویسم.
متشکرم دوستت دارم
بنام خدا
سلام به همه دوستانم.سلام به استاد عباس منش که به معنای واقعی کلمه استاد هستن.سلام به مریم بانو.
یه حسی گفت دیگه باید بنویسم.نتونستم ننویسم.داستان زندگی من خیلی زیاده.فقط بگم همش بدلیل نبود اعتماد به نفس بوده و باورهای نامناسب.خیلی وقته کامنت تو سایت نزاشتم .الآنم قدم چهارمم.امروز هدایت شدم به سفرنامه و اولین جلسه در مورد عزت نفس.پاشنه آشیل من.. تقریباً آذر چهارصدویک بود دوره رو خریدم اونم با برخورد به تضادی که برا اون موقع بزرگترین تضاد زندگیم بود.(مسائل عاطفی)اعتماد به نفسم ب کلی نابود شد.احساس گناه و عذاب وجدان از هر سو منو احاطه کرده بودن.چون اعتماد به نفس اینو نداشتم که به خودم بگم آقا تو پیش وجدان خودت و خدای خودت و مردم(البته مردم برا اون موقع بود الان مردم ذره ای در زندگی من نیستن)هیچ کم و کاستی نزاشتی ..دوره رو گوش دادم ولی اون موقع حالم خوب نبود و نتونستم آگاهی هارو دریافت کنم حتی استاد تو یکی فایلا میگفت چه زمانی باید تغییر کرد؟موقعی که همه چیز خوبه.فقط همین جمله رو درک کردم.رفت تا بعد از عید که دوره ارزش تضاد رو گرفتم چون به خودم قول دادم تموم دوره های استاد رو تهیه کنم.ارزش تضاد عالی در وجودم نشست و به سرعت تشنه ی آگاهی هاش بودم و تونستم به حال خوب برسم.بعدش یکی پس از دیگری کتابهای رویاهایی که رویا نیستن.خیلی بهتر شدم..خیلی …خیلی..خداروشکر.اون موقع بود که در مدار بالاتر قرار گرفتم و شروع کردم به گوش دادن دوره عزت نفس .تمام آهنگهای تو گوشیمو پاک کردم .فقط نه تا فایل عزت نفس.موقع خواب تا صبح فایلها پلی بود کنار سرم.توحمام گوش میدادم.هنسفری تو جیبم بود هرجا موقعیت میشد سریع گوش میدادم.خدارو شکر .به جرأت میگم اگر خدا منو هدایت نمیکرد به این سایت واقعاً نمیدونم چه به سرم میومد.دیگه بگم استاد اون جوری که میخوام کلمات یاری نمیکنن از شما و خدای شما تشکر کنم.خدا تو قرآن میگه نجات جان یک انسان نجات جان همه انسانهاست.و استاد شدن دستی از هزار دستان رب العالمین.
بعد از اون مدارم بالا رفت و اواسط مرداد چهارصد و دو یعنی دوماه و نیم بعد از خرید دوره ارزش تضاد دوره دوازده قدم رو تهیه کردم.با تمام صداقتم میگم سال چهارصد و دو تا الان بهترین سال زندگیم بوده.چون به احساس خوب دائمی رسیدم.دیگه تضادها خیلی خیلی کم شدن.چون من خودم هستم که خواسته هامو به جهان میگم و جهان اول به فکر انجام خواسته هامه تا بوجود آوردن تضاد.
الان که کامنت مینویسم یکو رب شبه .خیلی حالم خوبه .خیلی.دوست دارم فقط بنویسم .همه چی عزت نفسه.
اینقدر با باورهای اشتباه در گذشته به احساس گناه افتادم از همین پا رو سنگ قبر گذاشتن و آب رو سگ و گربه ریختن و اگه دست به سگ و گربه خیس بزنی دیگه هیچ وقت پاک نمیشه و اگه کسی پول نداشت من میگفتم چرا من باید داشته باشم اون نداشته باشه و……که خداروشکر با آگاهی هایی که الان دارم اصلأ بهشون دیگه فکر نمیکنم و به لطف رب و آگاهی های استاد الان احساس گناه خاصی ندارم .استاد حرف قشنگی زد که ما توانایی آسیب رساندن به کسی رو نداریم و کسی هم نمیتونه به ما آسیب برسونه .پس من آزادم.
بازم خداروشکر میکنم که تونستم کامنت بزارم و رد پایی از خودم بزارم .اولین جلسه به مانند چکاب فرکانسیه و این رد پا رو از خودم به جا میزارم که متعهد بشم تا آخر تو این مسیر باشم و سال دیگه خودمو با الآنم مقایسه کنم و تغییراتم و ببینم.
سپاسگزارم از مهربانو شایسته که پشت پرده خیلی برامون زحمت میکشن.از همه اعضای خانواده صمیمی عباس منش هم تشکر میکنم .همه تونو دوست دارم.
یزدان(ابراهیم)
به نام خدای عاشق که هر لحضه در حال هدایت کردن ماست…
بالاخره بعد از مدت ها سردرگمی، احساس بی ارادگی کردن، احساس ضعیف بودن دوباره برگشتم به موقعیتی که خداوند هدایتم کرد بهش خداوند انتخابم کرد تا اگاه ترم کنه چون من خواهان تغییر بودم چون همیشه از جایی که بودم راضی نبودم
برخلاف اطرافیانم زندگی روزمره منو راضی نمیکرد و نمیکنه همیشه ته وجودم احساس میکردم که یه روز همه چی عالی میشه یه روز زندگی من تغییر میکنه
همیشه خواسته هام برعکس اطرافیانم بزرگ بوده و جسورانه فکر کردم که باعث تمسخر اطرافیانم شده.
بزرگ ترین مشکلی که من تو شخصیتم دارم اینه که متعهد نمی مونم و بعد از چند وقت ادامه دادن مسیر بیخیالش میشم و این قضیه اخیرا منو از هر تغییری دلسرد کرده بود و احساس بی عرضگی میکردم، اما خدای مهربان من اجازه نداد که بیشتر از این خودخوری رو ادامه بدم و دوباره یه امیدی رو در قلبم روشن کرد با گوش دادن به جدیدترین فایل سایت درمورد سال نو، با خودم صحبت کردم که مریم حیف نیست این روزهای با ارزش عمرت رو که تکرار شدنی نیست بدون هدف تلف کنی، دیگه خدا باید برات چیکارکنه قدرت خلق زندگیت رو بهت داده فرصت زندگی کردن رو بهت داده هدایتت کرده به سمت آدمایی که دارن قوانین این جهان رو بهت توضیح میدن، برات الگوی حاضری مثل استاد عباسمنش گذاشته که چطور تونست متعهد بمونه و زندگیش رو تغییر بده، مریم خانم تو در مرکز جهان خودت ایستادی و داری ارتعاش و فرکانس هایی رو ساطع میکنی که داره اتفاقات و شرایط زندگیت رو میسازه و این ارتعاشات از باورها و افکار و احساسات تو نشات میگیره…
بارها بهت ثابت شده که وقتی حالت خوبه چقدر همه چی به نفع تو داره کار میکنه و زمانی که احساس خوبی نداری ناراحتی عصبانی هستی میبینی که چطور از در و دیوار برات اتفاقای بد میباره حتی تو دیدی که مدت ها بود به خاطر احساس خوبت مریض نشدی و به خاطر احساس غم یا خشم چطوری مریضی میومد به سراغت و تو بارها در اطرافیانت دیدی که چطوری دارن چوب باورهای نادرستشون رو میخورند…
پس چرا نمیخوای یکبار برای همیشه متعهد بمونی و کم کم ذره ذره به صورت تکاملی جلو بری و تغییر کنی! میخوای پنج سال بعد ده سال بعد آتش حسرت تمام وجودت رو بسوزونه که چرا بااینکه میدونستی راه درست چیه انجامش ندادی
مریم میدونی جهنم چیه جهنم همون حسرتیه که بعد از مرگ تمام وجودت رو به آتیش میکشه حسرتی که چرا تغییر نکردم چرا روزهامو فرصت هامو سوزوندم چرا قدر ندونستم چرا با اینکه تمام شرایط تغییر برام مهیا بود اما استفاده نکردم، اونجاست که تا عمق وجودم در آتش جهنمی که خودم درستش کردم میسوزم…
مریم قشنگم روح پاک خدا قدر دان باش شکر گذار باش که خدا تو رو از بین حداقل اطرافیانت انتخاب کرده که هدایتت کنه تغییرت بده و تو انتخاب شده ای تو برگزیده ی خدایی…
عزیز دل خدا هیچ کس تو زندگیت ارزشمند تر از تو نیست تو یه تیکه از وجود خدایی میفهمی یعنی چی تو از جنس خدایی در شأن الهی و آسمانی تو نیست که در جهل و بی هدفی عمرت رو بگذرونی
تو ارزشمندی دختر تو خیلی ارزشمندی پیش خدا تو یه اعتبار خاص پیش خدا داری که تو رو به حال خودت رها نکرده خدا با تمااام وجودش عااااشق توعه اینو باور کن… بهت حق میدم اونقدر بی محبتی دیدی از خانوادت که باورت نمیشه کسی عاشقت باشه اونم کسی مثل خداااا… باور کن اونقدر لایقی اونقدر عزیزی که رها نشدی که خدا از روح خودش بهت هدیه داد اگر ارزشمند نبودی چرا باید انسان خلق میشدی…
امروز روز اول این سفرنامه رو گذروندم الحمدالله و خوشحالم که دوباره از اول شروع کردم و توکلم به خداست که اجازه نده عقب بکشم
خدایا نمیدونم چطور ازت تشکر کنم که هوامو داری خدایا رفیق ازت ممنونم تو خیلی خوب بلدی رفاقت کنی خوب بلدی عاشقی کنی ازت میخوام به منم یاد بدی که چطور عاشق باشم عاشق خودم عاشق خودت عاشق بنده هات عاشق زمین و زمان عاشق لحضه به لحضه زندگیم…
تا فردا و دلنوشته ای دیگر…
درود مریم بانو جان
انگار این ها نوشته های منه،انگارههای خواست بهم بگه عزیزم من میدونم دردت چیه ،نیاز نیست بنویسی برو و متعهد باش فقط همین و تماااام،وای که این عدم تعهد چه به سر زندگی من آورده، خدایا بهم یاد بده چطور بمونم،چطور متعهد باشم
جانان من مشتاقانه آماده ی تغییرم…
زهره عزیزم با تمام وجود از خدا میخوام همه ما رو تو این مسیر ثابت قدم نگه داره که دلسوز ترین و مهربان ترین فرد زندگیمون خداست…قطعا آماده تغییر بودیم که انتخاب شدیم، خدایی که هدایتمون کرده شک ندارم رفیق نیمه راه نیست و کمکمون میکنه.
امروز دوباره نجوای ذهنم شروع کرده بود که: تو که شروع کردی چرا حس و حالت خوب نیست دیدی تو نمیتونی تغییر کنی
ذهنم یا شیطان داشت با قدرت نا امیدم میکرد اما به خودم اومدم و شروع کردم صحبت کردن باهاش که نه عزیزم کم کم همه چی درست میشه من دارم مثل بچه ای که میخواد راه رفتن یاد بگیره میخوره زمین و دوباره بلند میشه دارم آروم آروم تغییر میکنم و هیچ عجله ای نیست و به خودم یادآوری کردم کارهای به ظاهر خیلی کوچیکی که در این بیست و چهار ساعت در مسیر تغییرم انجام دادم..
من امید دارم به خدایی که هادی، حامی و حافظ همه ماست…
با سلام
روز اول سفرنامه من از فصل آوا
من باور دارم خداوند من بسیار مهربان وبسیار تواب هس پس خودمو پاک می کنم از هر حس بدو احساس گناهی
من باور دارم خداوند عاشقانه منو دوس داره
من باور دارم خدای بزرگ من عاشقانه منو به بهترین ها هدایت می کنه و هیچ وقت از من ناراحت نیس
من باور دارم که خداوند بزرگ من عاشقانه منو از هر گناهی می بخشه و همواره هوامو داره و منو به زیباترین ها هدایت می کنه
من باور دارم که بهترین و خاص ترین بنده خدای مهربانم هستم و باور دارم در سرنوشت من آن هس که بنده خاص خدا باشم و زیبا زندگی کنم و دنیا رو برای زندگی بقیه نیز زیباتر کنم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
سلام
یک دنیا عشق و شادی تقدیم به روی ماه همه شما
من اولین پیام را امروز اینجا ثبت می کنم تا یکسال دیگر به عنوان سندی برای ارزیابی میزان تحول خودم و زندگیم به آن استناد کنم .
شنیدن فایل احساس گناه امروز برای من مثل کنار رفتن پرده بود تا در روشنایی آن دلیل بسیاری از نشدن ها و نتوانستن های زندگیم را پیدا کنم.
یکی از آن ها سایه گناهی است که به اسم مذهب و قهر خداوندی همیشه همراه من و خیلیها بوده که باعث شده نه از عبادت کردن لذت ببریم نه از عبادت نکردن .
خیلی وقتها جسارت نه گفتن به نیازهای خانواده را نداشتم و احساس گناه همراه با آن باعث شد زیر بار دلسوزی های نابخردانه خم شوم.
و یا به خاطر احساس گناه نه گفتن به پدر و مادر مسیر زندگیم عوض شود.
البته همه اینها به خاطر نداشتن همان عزت نفسی بوده که نتیجه طبیعی احساس گناه است.
و آنچه پس از این خواهم نوشت داستان عبور از این احساس و ساخت باورها و دریافت هدایای جهان هستی خواهد بود .
سلام به استاد نازنینم پیامبر زمانه
قبلن چقدر مقاومت داشتم من کجا پیامبرااان کجااا!!!!!!
اصن میگفتم فکر کردن بهش هم کفره….تا این حددد( وااای الان دارم به اون موقع ها میخندم خدایا شکرت)
در حالیکه با یه سوال منطقی همه چی حل میشه!
خب مگه پیامبر خدا به چه معنیه؟؟
کسی که پیام خدا رو میرسونه درسته؟
آیا کسی که با کلامش با رفتارش با عملکردش باعث میشه زندگی حتی یک نفر زیباتر و شادتر بشه پیام خدا رو نرسونده؟!
خدایا خیلی خوشحااااالم:)))
امروز به عنوان عیدی با شروع سال نو هدیهای ارزشمند برای انسانی ارزشمند خریدم
خب بریم سراغ آنباکسینگ:::::::::::::::
به به چشام ستارهای شد….دورهی عزت نفس::::::
خدااااای من, چطوری ازت سپاسگزارم کنم؟؟؟؟
قبلنا هیچوقت فکر نمیکردم انقدر ساده پول دوره جور بشه و دوره تهیه کنم!
به قول استاد ربطی نداره که پول دوره رو الان داری یا نه بلکه در زمان مناسب؛ وقتیکه با آموزههای دوره همفرکانس باشی دوره تهیه میشه به آسونی!
من قبلن هم پولشو داشتم ولی تهیهاش نکردم!!!!
الان زمانش بود…
,,, زهرا جانم باید به زمان بندی خداوند اعتماد داشته باشی ,,,,
خداجونم چه سالی بشه امسااااااال :)) با استفاده از دوره عزت نفس و ساختن ایمانی که عمل بیاره و با تکرار جزئی از شخصیتم بشه عمل به شیوه دورههای استاد
اگه این شخصیته درست بشه ها همه چی خود به خود درست میشه ،،،
راستش خداوند به دل مامانم انداخت و مامانم به من گفت که دوره رو تهیه کنیم بعد مامانم گفت میخوام بزنم روی دکمه « مرا به سوی نشانهام هدایت کن » باورتون میشه همین فایل (چند باور قدرتمند کننده برای رفع احساس گناه) اومد
با توجه به این که یادگرفتیم احساس گناه قاتل عزت نفسه و متن فایل هم از عزت نفس نام برده اینطور برام تعبیر شد که الان موقعشه
دیگه ایمانمون قوی شد و قلبمون محکم شد و بی تردید دوره رو تهیه کردیم
خدایا صد هزاران مرتبه شکرت
سلام به روی ماهتون
امروز صبح یکشنبه 5 فروردین ماه 1403 ساعت 8:42 صبح است ، من تقریبا یک سال 4 ماه که درگیر یک مسأله ی مهمی در زندگی هم هستم که به خاطر عزت نفس پایین با وجود تلاش شبانه روزی و طاقت فرسا و یه جورایی از سر اجبار به نتیجه دلخواهم نمی رسیدم امروز صبح ساعت 5 که از خواب بیدار شدم که دوباره شروع کنم دیگه واقعا خسته شده بودم از این همه تلاش بی نتیجه و ثمر اولش یکم با ویدیو های طبیعت نگاه کردن و کنسرت یکی از خواننده های ایرانی سعی کردم حال خودم رو بهتر کنم اما دیدم که این حال خوب محدود به همین لحظه است و بعدش عذاب وجدان به خاطر زمان از دست رفته و تلاش نکرده حالم رو داره بدتر می کنه ، شروع کردم به نوشتن ، و از خدا خواستم کمکم کنه بهش گفتم که خسته شدم از این که الان 23 و 11 ماه و چند روز سن دارم ولی نتونستم لحظه آیی حتی یک لحظه رو از اعماق قلبم احساس شادی کنم ازش خواستم تا هدایتم کنه بعدش تصمیم گرفتم که آهنگ بذارم ولی به ذهنم زد که بیام سایت استاد عباس منش و من را به سوی نشانه ام هدایت من رو ببینم چی بهم میگه قسمت 82 سریال زندگی در بهشت اومد و خانم شایسته راجب این که به ترس تاریکی و تنهایی در طبیعت غلبه کرده صحبت کرد و این طبیعت زیبای پارادیس رو بهم نشون داد و گفت که باید مسیر تکاملی طی بشه ، بعدش رفتم تو قسمت قوانین تغییر ناپذیر خداوند و فایل باورهای قدرتمند کننده ذهن استاد رو گوش دادم خیلی حالم بهتر شد و آروم تر شد ، اومدم نوشتم با خودم که پس اگه الان با این شرایط بهم خوش نمیگذره باید مسیرم رو عوض کنم و خودم رو تغییر بدم من همیشه خانواده ام رو مقصر نرسیدن به خواسته هام میدونستم میگفتم اونا من تو دوران کودکی ام تحقیر کردن و ساختمان عزت نفس من رو نابود کردن اوکی حالا فرض کن که اینطور هم بوده حالا من میخواهم بقیه عمرم رو هم به خاطر اونا خراب کنم به قول استاد توی همین فایل باور های قدرتمند کننده هیچ کس نیم تونه به ما کمک کنه یا بهمون ضربه بزنه جز خودمون ، تصمیم گرفتم که تغییر کنه و این فکر منفی کمال گرایی رو گذاشتم کنار که از اول هفته و اول ماه و سال باید باشه نه اگه تغییر کنم بهم خوش میگذره پس از همین لحظه شروع می کنم به تغییر کردن یه روتین برای روزم نوشتم و تصمیم گرفتم که روز شمار تحول زندگی من رو از همین امروز شروع کنم ،شروع کردم ،…وای خدای من الله اکبر که تو چه قدر هدایتگری روز اول این دوره دقیقا همون فایلی قرار گرفته بود که من همین امروز و قبل از تصمیم به شروع این دوره دیدمش خیلی ناخودآگاه هم انتخابش کردم که گوش بدم فهمیدم که پس راه درست همینه الان با این که ساعت 9 صبحه و من 4 ساعت بیدارم و مطالعه آیی در راستای تحقق هدفم نداشتم ولی حالم خیلی خوبه چون حس می کنم اون ترمزی که باعث می شد مطالعه من نتیجه نده داره برداشته میشه و کلی روزهای روشن و شادی های از ته دل و اشک های از سر شادی و ذوق رسیدن در انتظار منه خدا رو شاکرم از اعماق قلبم ️️ و از استاد عباس منش و خانم شایسته بابت این همه تلاششون برای کمک به بهبود حال جهان ممنونم ، به قول استاد در پناه الله یکتا شاد آرام ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید ، این ها رو نوشتم که ردپای تکامل ام رو بتونم دنبال کنم
سلام به هلنای عزیزم
تحسینت میکنم که شروع کردی و تعهد دادی که فایلهای روزشمار رو هر روز ببینی و در صورت امکان کامنت هم بنویسی
دوست خوبم منم تازه فایلهای روزشمار رو شروع کردم البته اکثر فایل های دانلودی رو گوش دادم قبلن ولی تکرار این فایل ها روزشمار یه چیز دیگهست…باید همیشه روی خودمون کار کنیم هر روز همونطور که به جسممون میرسیم و بهش غذا میدیم باید به روحمون و ذهنمون خوراک مناسب بدیم
به قول استاد ما هیچ وقت نمیگیم یه بشکه آب خوردم تا یه هفته بدون آب ردیفم!
نه ما هر روز به آب و غذا نیاز داریم، روح ما و ذهن ما درست مثل جسممون به خوراک مناسب نیاز داره
ما خودمونو لایق دونستیم که انتخاب کردیم غذای روح و ذهنمون رو از این مسیر توحیدی و زیبابینی برداریم
به خودم آفرین میگم
به هلنای عزیز و همهی دوستانم آفرین میگم
به خودمون افتخار کنیم و ادامه بدیم
کنترل ذهن کنیم
زیبابینی رو تمرین کنیم
قرآن بخونیم حتی شده یه صفحه
هر روز آموزش ببینیم و این قوانین رو به خودمون یادآوری کنیم
دیروز به یک تضاد برخوردم که دیدم ریشهاش برمیگرده به شرک و ترس
به قول استاد: شرک عامل بدبختی ماست
توحید همه چیزه