«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 94
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-37.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-21 00:00:002024-06-09 14:55:43«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام. مگر ممکن است احساس گناه از بین برود؟ مگر میشود رابطه های زیادی در گذشته ات باشند و بار آن گناهان بر دوشمان سنگینی نکند؟ تصور کنید فرزندی به خاطر حماقتش دستگیر شود و او را به بازداشتگاه ببرند، حتی نمی توانید نگاه پدر و مادرتان را وقتی در حیاط کلانتری ایستادهاند از یاد ببرید. خجالتی که در چشمانشان موج میزند، مادری که چادرش را جمع تر میکند تا کمتر کسی چهره اش را ببیند، پدری که بغض گویش تخریب کننده ترین حس دنیاست. واقعا فکر میکنید بار این گناهان از بین رفتنی است؟ روز و شب، قبل از خواب، در حال نماز خواندن، وقتی اخبار حادثه ای مشابه نشان میدهد، وقتی فیلم میبینید،… همواره آن لحظه ها در جلوی چشمانتان مرور میشوند. خودمان احساس گناه را هر روز بیشتر می پرورانیم و با نیش و کنایه های پدر و مادر، همسر، دوستان و… مهر تایید بر آن میزنیم. اما غلط است! غلط!
اشتباه امری بدیهی است و هیچ اشتباهی، هیچ اشتباهی وجود ندارد که نتوان آن را جبران کرد. فقط کافیست آنقدر به خودت و خدایت ایمان داشته باشی تا دیگر آن افکار تهی به سراغمان نیایند. وقتی خودم را به خاطر همه چیز گذشته بخشیدم باور داشتم که خدا هم مرا بخشیده است.وقتی باور کردم که بخشیده شدهام دیگر نه از افکار و کابوس های شبانه خبری بود نه از نیش و کنایه دیگران. اگر هم گاهی می آمدند برایم مهم نبودند. وقتی میخواستند دوباره در وجودم رخنه کنند باورم به خدا مانع میشد. اراده کردم، باور کردم، خود را بخشیدم، به خود فرصت دوباره دادم،خودم را مستحق شاد زیستن و بندگی خداوند دیدم… و توانستم.
دیگر وقتی نماز میخوانم خجالت نمیکشم، وقتی خانواده ام را در آغوش میگیرم شرم وجودم را در بر نمیگیرد. با بخشیدن خودم چنان انرژی مثبتی از خود ساطع میکنم که که تمام اطرافیانم را شاد کرده است.
وقتی باور کردم که خدایم با من است دیگر هیچ چیز برایم مهم تلقی نمیشود.
وقتی باور کردم خدایم مرا بخشیده است و با فراغ بال مرا در آغوش خود کشانده دیگر دنیا و دنیاییان نتوانستند افکارم را پریشان کنند یا قلبم را بلرزانند.
شاید با هر تمرینی، با هر استاد عباس منشی بتوان به بسیاری از اهداف رسید،بتوان بسیاری از افکار را تغییر داد وبتوان تغییرات شگرفی در زندگی پدید آورد، اما تا زمانی که احساس گناه از وجودمان تغذیه میکند فایده ای ندارد.
احساس گناه از ریشه انسان را میخشکاند. پس ریشه ی اعمال و افکارت را ببخش. ببخش به خدایت تا خودش دوباره تورا متولد کند.
زندگی هر روز زیباتر میشود. من باور کردم و توانستم، تو هم باور کن دوست من!
با سلام در رابطه با سوال چه ایده ای برای کسی که به خاطر خطای بسیار بزرگی دچار احساس گناه شده است دارید تا دیگر احساس گناه نداشته باشد؟
من خودم همیشه این کارو میکنم
اول چیزهایی که باعث ایجاد احساس گناه در من میشه و اذیتم میکمه رو مینویسم تو دفترم.
دوم دلیل این که چرا این احساسو دارم مینویسم
و در مرحله اخر راهای جبران اون خطا و چیزهایی که احساسمو عوض کنه رو مینویسم و بهش عمل میکنم.
من خودم سالها پیش کاری کردم که یکی از دوستام خیلی ازم فاصله گرفت اما بعدش همین کار هم باعث پیشرفت من شد هم اون دوستم. پس باور کنیم که همه اتفاقات جهان به نفع ما و دنیای اطراف ماست.
باور کنیم که خداوند دوستمون داره مثله مادری که بچه شو دوست داره حالا اگه بچه ای مادرشو اذیت کنه اون مادر ترکش میکنه خداوند تمام توبه هارو میبخشه به شرطی که ما باور کنیم اونو.
اگر کسی از گناهی مرتکب احساس گناه شده یادش میندازم که خداوند بیش از حد تصور ما مهربان است و بندگانش را دوست دارد. صدها برابر بیشتراز امام حسین (ع) که بعد از تیر خوردن حضرت علی اصغر (ع) خونه اون حضرتو به اسمان ریختن تا عذابی به مردم وارد نشود یا حتی تو لحظه اخر هم خواستن جلوی کشته شدن توسط شمرو بگیرن چون جانباز لشکر امام علی (ع) بود.
خداوند ما همان خداوندیس که به فرعون هم رحم کرد و با ملایمت رفتار کرد. باور کنیم که خداوند با همون توبه مارو بخشیده فقط باید عظمت و بزرگی شو باور کنیم همین. و از همین حالا کاری کنیم که احساسمون تغییر کنه.
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد
اول از همه باید توجه داشت که انسان جایز الخطا است و از همه مهمتر این که وقتی احساس گناه میکند خود دلیل ان است که از انجام ان خطا پشیمان شده که اول قدم هم همین می باشد یعنی باور خطا و پشیمانی ( باید توجه داشت که توجیه اشتباه با دلایل بیخود اشتباه است )
دومین قدم سعی در جبران است مطمئا اگر جبران شود دیگر هیچ احساس گناهی وجود نخواهد داشت که البته این بستگی به وسعت خطا دارد .
اما در صدر همه ی این مسائل خداوند غفور است اوابتدا باید از خدا درخواست بخشش کند و سپس درخواست رحمت است
بدون خدا هیچ کدام امکان پذیر نخواهد بود ولی نباید فراموش کرد
((بخوانید تا اجابت کنم شما را ))
اگر بخواهم کلیدی برای این قفل بخواهید : خ د ا تنها کلید این قفل است و ناامید از درگاهش بی ایمانی است .
و سلام
سلام
با ارزوی اتفاقات بی نهاین مثبت برای همه بویژه تیم تحقیقاتی عباس منش
بنظرم اگر نظر افرادی که برنده شدن یعنی درواقع به سوال جواب کاملی دادن رو با ی رنگ دگ مشخص کنید خیلی خوب میشه از مدیریت سایت خواهش میکنم پیام به استاد انتقال بدن
مرسی از همه روزهای عالی منتظرمون
به نام خدای مهربان. سلام خدمت استادعزیز،همکاران محترم ودوستان بزرگوار:ایده ی من اینه که فردخاطی برای خودش یک دادگاه خصوصی تک نفره تشکیل بدهدوبه طریقی که درادامه عرض می کنم خودش راببخشدوگناهش رافراموش کند.شخص گناهکار یک برگه کاغذویک قلم بردارد و در مقابل آیینه ای بنشیند و در واقع به تنهایی نقش قاضی و مجرم ومنشی را اجرا کند.قاضی که در واقع خودش است رو به آینه می گوید:اعتراف کن،چه گناهی رامرتکب شده ای؟ومجرم بلندمی شود و می ایستدودرحالت ایستاده گناهش را واضح و کامل می گویدودر هنگام گفتن، متن گناهش رامانند منشی دادگاه می نویسد(می توانددرحالت ایستاده خم شود وروی میز بنویسد)سپس می نشیند به متن نگاهی می اندازد و مانندقاضی به خودش روبه آینه می گوید:توانسانی راستگو وگناهکاری پشیمان هستی وازاین لحظه برای همیشه بخشیده می شوی،بلند شو و خودت نیز خودت راببخش وگناهت را فراموش کن.مجرم بلند می شود و می گوید:من در حضور خدای بخشاینده و قاضی محترم دادگاه طلب عفو وبخشش می کنم و خودم نیز خودم را می بخشم.در پایان هم متن گناهش را پاره می کند و به این روش خودش را می بخشد وگناهش را به فراموشی می سپارد.شاد،سلامت و ثروتمند باشید.
سلام .
لطفا ابتدا تصویر ذهنی بگیرید و یک دو ساعتی در خلوت فکر کنید و جواب بدهید *
جهت درک بهتر سوال استاد پیشنهاد میکنم مثالهای واقعی و بسیار بسیار بسیار بسیار تلخ زیر را بخونید و بعد راه حل و ایده “عملی و اجرایی” بدهید که چطور میشه اینهارو از احساس گناه نجات داد .
خطاهای بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار بزرگ و واقعی :
مثال اول از تجربه شوهر عمه من (شاگرد ممتاز رشته تجربی در قبل از انقلاب ) در حدود سی سال پیش ،ایشان در حالیکه مست بودند با ماشین سنگین پدرشون دو برادر دو قلو را له میکنند .( طوری که شناخته شده نبودند ) پدر و مادر این دو قلوها پس از حدود سی سال صاحب فرزند شده بودند و تاکنون هم دیگه صاحب فرزند نشدند و شوهر عمه من در اثر احساس گناه معتاد شد و زندگی پسرهاش هم فوقالعاده بد است . ( پدر و مادر اون دوقلوها شوهر عمه منو بخشیدند )
مثال دوم از تجربه هم اتاقی دوران دانشگاه :
دوستم بر حسب هیجان جنسی با خانمی روس…..ارتباط میگیره و ازش صاحب فرزند نا مشروع میشه اون هم از خانمی که……..این فرزند با خصوصیاتی که داره به قول دوستم عذاب دنیا و آخرت ایشون شده .( (گناهی که آثارش جریان داره) ) این دوست من بسیار با آبرو با استعداد به نظر من با ایمان است بعد اون اتفاق دیگه نمیتونه ازدواج کنه .( به قول دوستم اولین و آخرین رابطشم بود ). اون خانم هم پول گرفت و هم آبرو از دوستم و خانوادش.
مثال سوم از کتاب نیل دونالد والش :
تروی باترورث به خاطر میاره آزارها و رفتارهای جنسی بیمارگونه ای که پدرش در مستی با او و مادرش و برادرانش در کودکی تحمل میکرده . تروی وقتی بزرگ میشه در کلاس ششم بهش میگن هم جنس باز او تمایلات پسرهای دیگر را نداشت . علاوه بر اینها تروی مدام کابوسهای تجاوز جنسی که پسر همسایه اش به او کرده بود را میدید .
وقتی در بزرگسالی کشیش بهش گفت “خدا هم جنس بازهارو به جهنم میبره ” دیگه کار تموم شد و دیگه چیزی نبود که تروی ازش بترسه . حالا او در هر زمان از شبانه روز ،با همه کس و هر کسی مایل بود در پارک ها دستشوییها و…..ارتباط جنسی برقرار میکرد ………..
حالا او با احساس گناه به فکر خودکشی افتاده .
*
سپاسگزارم
با سلام و خدا قوت
انسان هر لحظه در معرض لغزش و گناه است وامکان غلتیدن به خطا را دارد شیطان بعنوان دشمن
قسم خورده و آشکار , همیشه در کمین انسان برای اغوای اوست .
از طرف دیگر خداوند راه توبه و بازگشت به آغوش اش را برای گناهکاران باز گذاشته است
اگر اراده ای نصوح وار در ما باشد که توبه ی درست و حسابی بکنیم و دیگر گرد گناه نگردیم
قطعا” خداوند غفار و آمرزنده است و ما را خواهد بخشید .
کسی که خدا را دارد چه غم دارد .
بنام خدا
و سلام خدمت دوستان عزیز و همفکران گرامی
بنظر می رسد کسانی که اینجا هستند در یک چیزهای با هم همفکر هستند موفقیت، سعادت و ساختن دنیایی پر از شادی و آدمهایی سعادتمند.
اگر کار اشتباهی کردیم چه کنیم احساس گناه کنیم آیا نه ؟
من نمی گویم ناراحت نشویم طبیعی است آدمی بعد از اشتباه، بعد از شکست ناراحت می شود ولی بعد چی؟ آیا همین نارحتی را ادامه دهیم هر روز احساس بد را در خود تکرار کنیم.
وقتی عضوی از بدن بیمار می شود درد می گیرد این درد نشانه نارحتی بدن است ولی راه درمان آن عضو ، تکرار درد نیست راه درمان دیدن درد و شروع درمان و اقدام اصلاحی است. یعنی تکرار درد کشیدن کمکی به خوب شدن بدن نمی کند . بدن وقتی خوب می شود که دست به کاری بزنیم البته این را هم بگویم برای دردهای سنیگن علاوه بر درمان مسکن هم می زنند. یعنی حتی شده درد را موقتا فراموش می کنند حتی شده بصورت مصنوعی.
تکرار احساس گناه کمکی به ما نخواهد کرد تنها راه فراموشی آن،و شروع به اقدام است. اگر احساس گناه قوی است شاید نیاز به فراموشی تصنعی و تلقینی هم داشته باشیم.
سلام……
.
تبدیل …احساس گناه.. به.. اشتباه .. باعث رها شدن فرد از احساس گناه میشود …
.
اما برعکس کردن این فرمول هم گاهی مفید است>>> دیدن اشتباه به چشم یک گناه………….
.
مثلا: اگر به فردی که . سیگار میکشد و از نظر خودش سیگار کشیدن یه اشتباه ساده است و
.
تلاشی برای ترک ان نمی کند / بگوییم این سیگار کشیدن گناه بزرگی است و نوعی خودکشی
.
تدریجی به حساب می اید و وقتی در ان فرد احساس گناه را ایجاد میکنیم باعث میشود کم کم
.
احساس نفرت نسبت به سیگار و نفرت از خودش . در او ایجاد شود و با هر بار سیگار کشیدن احساس میکند که
.
گناهان او روز به روز بیشتر میشود و همین دلیلی میشود که ان فرد سیگار را ترک کند.
.
.(( برای همین است که افرادی که دین و ایمان محکمی دارند به سمت سیگار نمیروند)).
.
پس گناهکار بودن و احساس گناه کردن در نهایت باعث نفرت فرد از خودش میشود…
.
برای ازبین بردن این احساس باید به گناه به چشم یک اشتباه نگاه کنیم ولی گاهی برعکس
.
این فرمول هم مفید است مثل مثالی که در بالا زدم…. یا علی مدد
روشی که عرض کردم مشاوران نیز استفاده میکنند برای اینکه فرد را از سیگار کشیدن منع کنند…
با نام خدای بخشنده و توبه پذیر
در پاسخ به سوال ایده رهایی از احساس گناه
با سلام و آرزوی موفقیت های بیشتر برای جناب عباس منش و همکارتنشان و بویژه همدلانی که با ایده و حرفهایشان در تداوم این راه گروه را یاری می کنند
اجازه بفرمائید هرچند ناقص ولی براساس تجارب خودم احساس و حرفهایم را باز نشر کنم . یه روز که بمنظور گردش تعطیلات تابستانی به روستای عمویم رفته بودیم وقتی به کنار دستگاه خرمنکوب رفته بودیم برادر چهار ساله را رها کردو و خودم مشغول چیز دیگیه ای بودم و غافل از اینکه برادرم در بازی کردن با زنجیر و دنده گردونه خرمنکوب سه انگشتش لای زنجیر و چرخ دنده گیر افتاد و تقریبا له شد و از انجای که خیلی نمیتونست روشن و شفاف حرف بزنه من گفتم خودش بازیگوشی کرده و اون لحظه اونجا نبودم و والدینم از من این حرف را قبول کردند ولی من کوتاهی و بی توجهی خودم را عامل بروز آن اتفاق میدانستم و تا خوب شدن دستش عذاب وجدان و احساس گناه شدیدی همراه با هزاران فکر منفی و عذاب میکردم و … فی الحال در طول مدت زمان سپری شدن این قضیه یکسری مطالب دستگیرم شد که به اختصار توضیح میدهم:
1- احساس گناه ایجاد حالتی شبیه به خشم است که متوجه خود ماست . به خاطر کاری که باید می کردیم ، یا نباید می کردیم . گاهی از دست خویش عصبانی میشویم و این خشم به مرور زمان روی هم انباشته و دیوارش بلندتر می شود .
2- ترس از راه می رسد . نگران می شویم که مطابق انتظاری که از خود داریم ظاهر نشویم . از ناکام شدن می ترسیم ، از خشم خود می ترسیم . از اشخاص ، از موقعیتها و از فعالیتهای جدید دوری می کنیم . و بعد احساس گناه می کنیم که چرا در حق خود کار بیشتری انجام ندادیم .
بعضی ها تحت تاثیر احساس گناه ، قدرت حرکت و تلاش خود را از دست می دهند و از ترس آنکه مبادا موفق نشوند و احساس حقارت کنند به سیاه و سفید دست نمی زنند .
این دو انرژی منفی که ناشی از افکار درونی است می تواند اثرات مخربی داشته باشد . روابط را مسموم می کند ، مانع رشد می شود و پیشرفت را با دشواری روبرو می سازد ؛ رنج می دهد و آسیب می زند ، نه تنها احساسی از بی ارزش بودن ، بلکه احساسی از تنفر از خویشتن ایجاد می کند ..
احساس گناه یکی از موانع مشکل آفرین در رهای و بهبودی است که به طور معمول با آن مواجه می شویم. اولین شکل بروز احساس گناه، از خود بیزاری جستن است که وقتی سعی در بخشش خود می کنیم اما احساس بخشودگی نمی کنیم، در وجود ما حاصل میشود.
چگونه میتوانیم خود را ببخشیم تا این بخشش را احساس کنیم؟
1- خدمت شما عرض کنم که ابتدا به خاطر داشته باشیم که گناه و شکست یک پیله تنیده شده غیر قابل گسستن نیست. صحبت صادقانه با خود و راهنمای خواستن از افراد مطلع و کسانی که دارای تجربه های مشابه بوده اند بر این مسئله صحه می گذارد. نتیجه این گفتگو ها در اکثر مواقع، آگاهی خردمندانه تر از نقشی است که خود ما در امور زندگی خود ایفا کرده ایم. گاهی اوقات متوجه می شویم انتظارات ما بسیار بالا بوده است. به جای انگشت گذاشتن بر مشکلات، تمایل خود به پیدا کردن راه حل را افزایش می دهیم.
نکته: در دراز مدت و با بررسی افکارمان متوجه میشویم که نه یک موجود کامل و بدون نقصی هستیم و نه موجود کاملاً ناقصی که تصور می کردیم. لازم نیست بر اساس توهمات خود یا بر خلاف آنها زندگی کنیم؛ تنها باید در واقعیت زندگی کنیم. (با همه ویژگی های مثبت و منفی ) از نقاط قوت و مثبت خود از خالق و کسانی که در کنارشان احساس آرامش کنیم قدردان و سپاسگزارباشیم و نقاط ضعف خود را بپذیریم و از طریق تمایل و فروتنی، برای پیشرفت در بهبودی و رهایی از احساس گناه آزادی عمل پیدا کنیم. بنابراین برای رهایی از احساس گناه به اندازه ای مسئولیت را قبول کنیم که از عهده ی انجامش بر می آمدیم.
2- برای اینکه ثابت کنیم آدم خوبی هستیم ، خود را با احساس گناه کردن مجازات می کنیم تا در تصویر ذهنی خود هم چنان شخصیت خوبی که از خود سراغ داریم باقی بمانیم . با احساس گناه کردن به خود می گوئیم « من این بار این کار را کردم ، اما دیگر این کار را تکرار نخواهم کرد . ببین از این کار چقدر ناراحت هستم . دیگر نمی خواهم این ناراحتیم را تکرار کنم . بنابراین با خود عهد می بندم که این رفتارم دیگر تکرار نشود. ولی یک نکته و خطای ظریفی هست و اون اینه که احساس گناه ، به ما اجازه تکرار اشتباه را می دهد . وقتی تاوان کار خود را پرداخت می کنیم مجاز و مجاب می شویم تا زمانی که حاضر به پرداخت جریمه و تاوان باشیم ، رفتار اشتباه خود را تکرار کنیم .
3- بخواهیم که بخشیده شویم . از کسی که در حق اول ظلم و یا قصوری انجام داده ایم ملتمسانه و واقعا پوزش بخواهیم و طلب عفو همراه با جبران باشد بنابراین از دیگران توقع داشته باشید با ملایمت و از سر احترام با ما رفتار کنند و خیلی راحتر می توانیم از شر احساسات موجود در زندگی رها شویم. اگر به خود و دیگران هم در کلام و هم در عمل احترام بگذاریم و به نیازها و احساسات خودتان و دیگران اهمیت دهیم دیگر احساس گناه و سرزنش در زندگی به سراغمان نخواهد آمد.
4- بیایم از زاویه مثبت به قضیه بنگریم و واقعیت را همانگونه که هست بپذیریم که ممکن بود این گناه با حجم و کیفیت بدتری اتفاق میافتاد بنابر در محور مختصات احساس گناه، در سمت مثبت محورحرکت کنیم(نه به سمت محور منفی) و کاری کنیم که می دانیم درست است، حتی اگر چالش برانگیز به نظر بیاید.
5- واقعا رهایی فوری از احساس رنجش و گناه میسر نیست . همانطور که گفتم احساس گناه و رنجش مقدمه خشم و عصبانیت است و خشم و ترس مقدمه احساسات منفی هستند ، در کنترل و اختیار گرفتن آنها نیاز مبرم به صرف زمان است . صبور باشیم و امیدوار.
6- به اختصار” خویشتنداری- دوست داشتن – توجه به تفریح- به استعداد و توانایی هایمان افتخار کنیم – در انجام هر کاری نیروی انگیزاننده و جذابش را بلُدکنیم
7- در دادگاه و کشمکش رهایی و عذاب وجدان به بخش کودک معصوم درونمان بیشتر رحم کنیم و دلسوزی کنیم.
از طولانی شدن کلام پوزش میطلبم – با آرزوی شادی و سرآفرازی
سلام دوست عزیزم اقای الیاسی
واقعا عالی بود، به نکات ریزی اشاره کردید که من حتما در زندگیم از انها استفاده خواهم کرد
از شما سپاسگزارم