باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند - صفحه 18

4128 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    دنیا تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2902 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانواده ی بزرگ گروه تحقیقاتی و دوستان هم فرکانسیم

    من از خدا خواسته بودم امروز باور محدود کننده ای رو بهم بگه که مانع رسیدن به هدفم میشه. و این مسابقه ی استاد جواب خواسته ی من بود…خدایا ممنونم. خدایا شکرت

    وقتی جواب دوستان رو میخوندم بیشتر به این نتیجه رسیدم که بزرگترین باور محدودکننده ی من باور نداشتن و نداشتن ایمان واقعی به همه چیز بودن خداست!!!

    بله. خداوند همه چیزه. خدا همه ی آنچه هست که ما باید داشته باشیم و لازم داریم و همین مارا بس!

    چند روز پیش برای پیشبرد کسب و کاری که عاشقانه دوست دارم راه بندازم که اون هم مدیون راهنمایی ها و فایل های استاد هستم، تو یه همایش کسب و کار شرکت کردم.

    اونجا به یه تناقض رسیدم. این که باید فقط رو باورهام کار کنم که نتایجی هم تا حالا گرفتم ولی نه هنوز زیاد و یا اینکه باید اصولی و دقیق طبق معیارهای بازاریابی و علم کسب و کار پیش برم؟

    خیلی فکرم درگیر شد و این بود که تو تمرین فانوس دریایی استاد که بعد از گوش دادن فایل های روانشناسی ثروت 2 استاد هر روز انجام میدم، از خدا خواستم که باور محدودکننده ای که تا حالا نشناختمش و روش کار نکردم و مانع رسیدن به هدفم هست رو بهم نشون بده.

    بعد طبق روال هر روز که چک میکنم استاد فایل جدیدی گذاشتن یا نه دیدم تو تلگرام گروه تحقیقاتی عباسمنش استاد فایل جدید گذاشتن.

    با نهایت خوشحالی رفتم و فایل رو نگاه کردم.

    اینو بگم همینجا که دیدن فایل های تصویری استاد، انگیزه و شور و انرژی فوق العاده تری به من میده. دیدن آرامش خودشون و محیط اطرافشون منو حسابی مشتاق رسیدن به اهدافم میکنه. پیشنهاد میکنم حتما از فایل های تصویریشون استفاده کنین.

    و

    بعد از دیدن فایل و خوندن دیدگاه ها، اشک از چشمام جاری میشد و جواب خواسته مو گرفتم و خدارو هزاران هزار بار شکر میکنم. این بود که تصمیم گرفتم منم بنویسم که مهمترین باور، باور همه چیز بودن خداست. باور اینکه فقط به خدا با تمام وجود اعتماد کنیم. چون قراره ما رو تو مسیر تبدیل شدن به بهترین نسخه مون هدایت کنه. پس از هیچ فراز و فرودی نهراسیم و مشتاق به رسیدن به نور مطلق فقط بال بزنیم مثل پروانه ای محتاج نور، تشنه باشیم تشنه ی رسیدن به یگانه منبع الهی که همه چیز همونجاست… همه ی سلامتی، همه ی ثروت، همه ی دانایی، همه ی موفقیت و همه ی همه چیز…

    ما از جنس خداییم و روح الهی در ما دمیده شده پس باید تلاش کنیم تا تبدیل به بهترین نسخه ی خلقت شیم و به رسالتی که خدای بزرگ برامون مقدر کرده دست پیدا کنیم. ??? ممکنه رسالت یه نفر تو علم یا نفر دیگه تو هنر و یا هر رشته ی دیگه ای باشه نمیدونم ولی بهرحال اینو مطمئنم که هرکدوم از ما بر اساس طرح و نقشه ای پا به این جهان گذاشتیم. با خدا باش و پادشاهی کن…

    من از همین لحظه بارها و بارها با خودم بلند تکرار میکنم:

    – خداوند برای من همه چیز هست.

    – من به جدول زمان بندی الهی اعتماد کامل دارم و خودم رو بهش می سپارم.

    – خداوند بی نهایت است از هر چیزی. از علم از ثروت از دانایی از توانایی از همه چیز و من خیالم راحته که از روح بی نهایتش در من دمیده!

    – خداوند منو به منبع بی انتهای الهی وصل کرده و هر روز بی نهایت سلامتی، ثروت، دانایی، قدرت، فرصت های عالی، انسان های عالی، موقعیت های عالی نصیبم میکنه.

    حتی برای نوشتن این کلمات هم با تمام وجود اشک میریزم و سراسر غرق شوق و انرژی میشم…

    خدایا شکرت. از خدای مهربون، از استاد بی نظیرم و از همه ی شما دوستان عزیزم با تمام وجود سپاسگزارم و براتون بی نهایت الهی رو آرزو میکنم…الهی آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      مهدی نوری گفته:
      مدت عضویت: 3405 روز

      سلام خدمت شما دوست عزیزم

      من متش شما رو مطالع کردم و به من یاداوری کرد گکه چه چیز های را فراموش کردم و حقیقتا این را هم به شما بگویم که خیلی ممنون به خاطر این که باور های درست تری را توانستم از متن شما پیدا کنم

      و این جمله عاالی هست که شما نوشتید ” ما از جنس خداییم و روح الهی در ما دمیده شده پس باید تلاش کنیم تا تبدیل به بهترین نسخه ی خلقت شیم و به رسالتی که خدای بزرگ برامون مقدر کرده دست پیدا کنیم. “

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    صادق محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3229 روز

    سلام میکنم به استاد عباس منش عزیز و دوستانی که دارن این کامنتو میخونن

    چه نگاهی به خداوند داشته باشیم؟

    بزارین اینطوری توضیح بدم به دورو ورتون نگاه کنین چی میبینین فرش زیر پاتون پرده دیوار کامپوتر جلو روتون گوشی دم دستتون دستاتون چشماتون که دارن این کامنتو میخونن افرادی که باهاشون صحبت میکنین هر چیزی که میبینین همه وهمه از اتم ساخته شده وخود این اتم ها هم از ذرات الکترون پروتون نوترون ریز ذره های دیگه تشکیل شده اند اما ایا فکر میکنید این ذرات دیدنی هستند؟نه حتی با قویترین میکروسکوپ هاهم دیده نمیشوند پس چطور به این ذرات دست یافته اند؟واقعیت اینه که دانشمندان با آزمایشات پیچیده و دستگاه های پیشرفته فقط انرژی اونارو احساس کردن بله انرژی چون چیزی به غیر از انرژ ی درونشون وجود نداره به عبارت بهتر این ذرات از انرژی درست شده اند در واقع ذره ای وجود نداره این ها بسته های انرژی اند که دایم در حال حرکتند وبا قوانین ثابت اتم با هم پیوند برقرار میکنند ودر ارتباط با یکدیگر اشکال متنوعی به خود میگیرند و هرآنچه که وجود دارد رو از ریز ترین موجودات تا بزرگترین کیهان هارو ایجاد میکننن پس اساس و بیس هر چیزی انرژیه انرژی همه چیزه هر چیزی که هست حتی ماده سیاه یا تاریک فضا هم انرژیه فقط اشکال متنوعی به خود گرفته اند قانون اول نیوتن: انرژی نه به وجود میاد و نه از بین میره فقط از شکلی به شکل دیگر تغییر حالت میده حتی چیزهایی مثل امواج مکانیکی مغناطیسی الکترومغناطیسی رادیویی…هم انرژی اند شکل های خاصی از انرژی که با وجود دیده نشدن میشه با گیرنده هاشون مقدار انرژی شونو اندازه گرفت افکار و باور های ماهم به همین ترتیب فرکانسهایی رو به سیستم کلی جهان ارسال میکنند که از جنس انرژی اند وجهان بر طبق این فرکانس مثل یک دستگاه، فرکانس های مارو به عنوان ورودی قبول و شرایط و اتفاقات هم جنس هم فرکانس و هم انرژی با اونو برامون به وجود میاره قانون دوم نیوتن: هر عملی عکس العملی دارد مساوی با ان ودر خلاف جهت ان . این سیستم کلی همون خداست همون چیزیه که ما اسمشو گذاشتیم خدا و باورش کردیم . خدا انرژی هوشمندیه که بیس و اساس و زیر ساخت جهانه . خدا یک سیستمه یک مجموعه است با قوانین ثابت و بدون تغییر که به فرکانس های ما تاکید میکنم فقط به فرکانس های ما پاسخ میده . واین سیستم رو هم در دور دست ها و در بیرون از خودتون جستجو نکنید همه ما و هر انچه وجود داره ازاین سیستم و ازین جهان و از منبع عظیم انرژی پایه ایه جهان هستیم . این سیستم هرگز خودش ، احساساتی از قبیل ترس وحشت بغض گریه ناراحتی حسد کینه نفرت وعصبانیت رو تجربه نکرده نمیکند ونخواهد کرد حتی احساسات بشریه خوب مثل عشق و مهر ومحبت وبخشش و عطوفت روهم آنگونه ما انسان ها احساس کردیم هم ندارد پس این رحمانیت ورحمیتی و ربوبیت و دیگر القاب خداوند ازکجا نشات میگیرند؟ هر طور خدا را ببینی همانطور در زندگیت مجسم میشود هر طور این سیستم منسجم و بدون تغییر را ببینی همانطور نتایجش را لمس خواهی کرد پس باور های ما نسبت به این سیستم کلی جهان زندگیمان را رقم میزند پس تفکر کنیم وباور کنیم که ما جزیی ازاین منبع قدرتمند انرژی هستیم و قدرت تماما از درون ماست مسیولیت زندگیمونو به عهده بگیریم این گونه باور هارو بسازیم و اجازه بدیم که آرامتر راحتتر و شادتر به زنگیمون ادامه بدیم

    اما راهکار باور پذیر کردن این واقعیت ها؟

    من خودم شخصا با فایل ها رایگان استاد به این باور رسیدم هرگز سایتو رها نکردم واینقدر این مطالبو گوش کردم تا با واقعیت ها قوانین و حقیقت های این جهان اخت بشم حتی الانشم که سرباز مرزبانی هستم و هر چهل چهلو پنج روز به خونه میام فقط به شوق کارهای جدید استاد به مرخصی میام که البته با انبوهی از تجارب جدید و ایمیل های تخفیفی روبرو میشم هر کسی هم بخواد میتونه با همین فابل ها باورشو تغییر بده وبه آرامشی بینظیر در زندگیش برسه اگه از محصولات استاد هم استفاده کنه نتایجش به مراتب بزرگتر میشه سلامتی ثروت روابط عالی وهمه چیز های خوبو برا دوستان وبرا خودم خواستارم شاد وپیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  3. -
    ستاره گفته:
    مدت عضویت: 2796 روز

    باور در مورد خدا

    وقتی حرف از خدا میشه یاد این کلام خودش میفتم که میگه ” ان علینا للهدی” میفتم و آیه بعدش ” ان لنا للاخره و الاولی”

    اینکه خودش سینه سپر کرده و گفته هدایت بر عهده ماست، منو به وجد میاره که بغلش کنم و بهش بگم خدا جونم خودت گفتی که من هدایت تو رو به عهده می گیرم پس لطفا منو هدایت کن که شایسته تر از تو برای من کسی نیست که نیست.

    خدا همون خدایی هست که تمام جهان و کائنات و مقدرات رو در خدمت هدایت من قرار داده، آخ جون که من چقدر عزیزم برات خدا، من کوچولو وقتی به خودم و خودت فکر می کنم، تو دلم قند آب میشه که چقدر منو دوست داری، چقدر با کرامت منو بزرگ می کنی، میشم خالق و زندگی م رو اون طوری که می خوام تغییر میدم و روزامو شاد می کنم و مرتب میگم دوستت دارم و شکرت

    وقتی خدا راحت به من گفته که من هدایت تو رو به عهده گرفتم و من برای خالق شدن، قدرتمند شدن و سپاسگزار شدن ازش تقاضای تداوم هدایتم رو دارم برای اینکه خودم و جهان رو گسترش بدم و چقدر خیالم راحت میشه وقتی به این فکر می کنم که خدا در عزیزترین بخش وجود من، یعنی قلبم، بله همین نزدیکی هاست، خیلی نزدیک.

    بهش سلام میدم و گوش دل باز می کنم و صدای جواب دادنش رو می شنوم چون قول خودش هست که جواب سلام واجبه… وقتی نمی شنوم هم از خودش کمک می گیرم که گوش قلبم رو باز کنه که بشنوم.

    وقتی باهاش حرف می زنم مطمئنم با رعایت کرامات من به من گوش میده و دستهام رو می گیره و میگه همیشه باهاتم.

    دلم قرص میشه وقتی می دونم که از روح خودش در من دمیده و می دونم مهربون تر از مادر به منه چون قطعه ای از وجود خودش رو به من هدیه داده و آرزوش رسیدن من به آرزوهامه… باورتون میشه آرزوی خدا، رسیدن من به آرزومه.

    وقتی می بینم که نزدیک ترین دوست و یاورم خداست، که منو عاشقانه خلق کرده، هدایتم کرده و نیازهام رو برطرف کرده و مهربونی اطرافیانم رو به من عنایت کرده و تو همه لحظه ها تو قلب من و کنار من بوده احساس آرامش می کنم، احساس قدرت می کنم وقتی نزدیک ترین دوستم از اول زمان ها وجود داشته و تا آخر زمان ها هم باقی می مونه… وقتی به پدیده های آغازین جهان نگاه می کنم و در پدیده های الان نگاه می کنم و علت همیشگی همه این ها رو دوست خودم می بینم از قدرتش قدرت می گیرم که نه تنها چشم داشتی به من نداره که خودش داوطلب هستش برای کمک به من، و دنیاش رو مسخر امر من کرده، قدرت می گیرم و دلم می خواد فرمان بدم و بگم و باور دارم که وقتی میگم “کن فیکون” اجابت میشه درخواستم چون همیشه با منه.

    دوست دارم خدایی رو که آگاهه و مدام و هر لحظه که من می خوام منو آگاه می کنه و هدایتم می کنه، حمایتم می کنه و من همیشه وقتی گرفتار محدودیت های زمانی، مکانی و مادی میشم، بهش میگم که رهام کن و اون با رعایت احترام با تشویق منو دلگرم و آروم می کنه

    راه کار ایجاد باور

    مهم ترین راهکار ایجاد یک باور، تکرار و تکرار و تکرار هستش- بیشتر اوقات صلوات شماری هست که جمله عبارت تاکیدی رو به نیت یه تعداد مشخص تکرار میکنم که مثلا خدا عاشق اینه که من به آرزوهام برسم

    و توجه همیشگی (البته همیشه نیس اما من تلاش می کنم)

    تو وقتایی که رسما وقت هدر رفته محسوب میشه، مثل اوقات رفت و آمد، تکرار و گوش دادن به ویس ها

    بعضی مواقع که دیگه خیلی بی توجه به این باور میشم، سعی می کنم روش های تکرار رو تغییر بدم، این تغییر حتی می تونه کوچیک باشه مثل قرار دادن صلوات شمار تو انگشتان دست چپ

    ممنونم از استاد، من حرکت کردم و ایمان دارم که نتیجه می گیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  4. -
    زیباترین رنگ : رنگ خداست گفته:
    مدت عضویت: 2832 روز

    با سلام وسپاس فراوان از استاد عزیزمان. وقتی که رسالتم را فهمیدم که قدم گذاشتن در مسیر یکتاپرستی است، مطالعاتی که داشتم مرا قانع نمیکرد،در وجودم تاثیر نداشتند، تا که از طریق کانال تلگرامی با استادمان آشنا شدم،انگیزه ام بالا گرفت،خیلی مواردی پیش آمد که راه وروشم را تایید میکردند وحالاشم . به یقین خداوند مرا راهنمایی میکند، خداوندی که در رکوع وسجده نمازهایم با خم شدن وبر زمین افتادن در برابرش به قدرت و دانایی مطلقش اعتراف میکنم،خداوندی که در نیت نمازهایم با بالا بردن دستهایم به تسلیم بودن فقط وفقط در برابر خودش اعتراف میکنم، خداوندی که در توحید خواندن نمازهایم فقط روی خودش حساب میکنم که توانش رادارد که مرا ازفرش به عرش برساند، خداوندی که در تشهدخواندن نمازهایم به یگانگیش اعتراف میکنم که حضرت محمد مصطفی( ص) رافرستاد فقط برای نشان دادن راه درست از نادرست که هیچکس هیچ قدرتی بر من ندارد واختیار کامل زندگیم در دست خودم است واینکه شیطان بر من تسلطی ندارد،ودر نشستن نمازهایم با قرار گرفتن پای راست برروی پای چپم اعتراف میکنم که حق پیروز است،خداوندی که در تسبیحات نمازهایم اعتراف میکنم که همه چیز ذکر خداوندرا می گوید.خداوندی که با خواندن حمد نمازهایم اعتراف میکنم که سپاسگذاری مخصوص خودش است وپرورگارم است وصاحب دو جهان است وفقط وفقط از خودش می خواهم واینکه فقط خودش میتواند راهنماییم کند که در مسیر شرک نباشم ودر مسیر یکتا پرستان باشم، خداوندی که با ایستادن در نمازهایم اعتراف میکنم که راه درست را میخواهم، خداوندی که در سلام نمازهایم اعتراف میکنم که با یکتا پرستی همین این دنیایم وهم آن دنیایم بهشت است ومی گویم سلام بربهشت .بله استاد عزیزم من خدایم را خدایی میدانم که اختیار کامل زندگیم را به خودم داده وهر جور که بخواهم به آن سمت راهنماییم میکند وخواسته ام را هر مدل که شکل دهم وباور کنم را به من هدیه میکند، قدرت فقط در دست خداوند وخودم است، خداوند هرلحظه با من است نیازی ندارم که خداوند را در دیگران دنبالش بگردم ویابرای پیدا کردنش بگم که باید جای خاصی بروم .خدای خوبم دوستت دارم.به امید موفقیت لحظه به لحظه همه مون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    مرضیه پری پور گفته:
    مدت عضویت: 2750 روز

    خدایا قصه وکالت را بسیار شنیده ام

    اما وکیلی چون ترا….

    تو که وکیل باشی

    همه حق ها گرفتنی ست

    پرونده ای که تو وکیلش باشی

    قصه ای ستودنی ست

    از روزی که ایمان آوردم که

    تویی خدایم و تنها پناهم

    پرده از رازی بزرگ گشودی

    رازی که از روز ازل در گوشمان خوانده بودی

    اینکه«در تمام سختی‌ها و تاریکی‌ها

    و حتی در لحظات شاد و روشن

    دستانت در دستان من است»

    پس من اعتماد کردم

    و ترا وکیل خود قرار دادم.

    استاد عزیزم و دوستان خوبم سلام

    سپاسگزار خداوندی هستم که استاد عباس منش و دوستان عزیزم را در مدار من قرار داد.

    باوری که من در مورد خدا در ذهنم خودم ایجاد کردم رو براتون می نویسم.

    با کمک آموزه های استاد به این باور رسیده ام که کل جهان بر اساس قوانین غیر قابل تغییر ی اداره می شود و خدا این جهان و قوانین را آفریده و به انسان یاری می رساند تا روز به روز این جهان را بیشتر بشناسد و آنرا گسترش دهد.

    خداوند مشتاق ثروتمند شدن، سلامت بودن و سعادتمند بودن انسان‌هاست.

    وقتی من درگیر مسائل مالی ، سلامتی و روابط نباشم. با آرامش و حس خوب بیشتری به خدا و جهانش می اندیشم.

    توی این جهان مسایل بسیار زیادی هست که من نمی دانم و این نا آگاهی گاهی باعث ایجاد ترس و نگرانی می شود . ما توی هر کاری دنبال فرد موفقی می‌گردیم که راه و چاه را نشون ما بده. وقتی توی قرآن جستجو می‌کنم. می بینم که کسی که به همه چیز داناست. بر تمام کارها تواناست. بسیار قادر و قدرتمند است خدای یکتاست.

    پس من خدا وکیل خود قرار دادم که بهترین وکیل است. وقتی که خواسته ای توی ذهنم می آید با وکیلم مشورت می‌کنم و او از دریای بیکران دانش و آگاهی اش بهترین ایده را به من الهام میکند و من برای انجام آن اقدام می‌کنم. اگر به خواسته ام برسم که شکر گزار او هستم و برای خواسته های بعدی شروع به تفکر می‌کنم و اگر به مسئله یا چالشی بر بخورم مطمئنم که وکیلم می‌خواهد متوجه خواسته ای بهتر بشوم. خودم را بهتر بشناسم و اهداف بزرگتری برای خودم تعیین کنم. آخه می دانید وکیل من تمام قوانین جهان را می‌شناسند و خیر خواه ترین فرد زندگی من است. حالا به من حق نمی دهید که عاشق چنین وکیلی باشم؟ وکیلی که مرتب مرا هدایت می‌کند به سمت خواسته هام و به سمت گسترش جهان.

    من عاشق وکیلی هستم که راستگو ترین است. که غفور ترین و بخشنده ترین است. هرگاه اشتباهی در زندگیم انجام می دهم فوری متوجه می شوم که از او یاری نخواسته ام به سوی او باز می‌گردم و او را مهربان‌ترین می یابم. هر وقت به مسئله ای برخورد می‌کنم او مرا به بهترین روش راهنمایی می کند زیرا دانا ترین حکیم است و تمام زندگیم را پر کرده از نعمت هایشان. تمام دنیایم را پر کرده از حسی خوب . عاشق خدایی هستم که گفت:هر گاه روی گردانیدند بگو: خدا مرا کفایت می کند و جز او خدایی نیست، من بر او توکل کرده‌ام و رب عرش عظیم است(توبه آیه 129)

    برای ایجاد باورهای تقویت کننده در مورد خدا بسیار قرآن را مطالعه می کنم. جملات تاکیدی زیر را زیاد می نویسم با خودم تکرار می‌کنم و با صدای خودم ضبط کرده و گوش می‌کنم.

    خداوند خوشبختی را برای من مقدر کرده

    خداوند ثروتمند شدن را برای من مقدر کرده

    خداوند سلامت بودن را برای من مقدر کرده..

    خداوند بسیار روزی دهنده است

    خداوند اجابت کننده تمام درخواست هاست

    با توکل به قدرت و توان خداوند، بسیار توانمند و قدرتمند م

    درهای نعمت و ثروت الهی همواره به سوی من باز است

    همه مردم انسان‌های شریفی هستند که دستان خدا برای کمک کردن به من هستند

    خداوند قدرت خلق کردن زندگیم را به من هدیه داده است

    خداوند برای جهان قوانین ثابت خلق کرده تا من راحتر به خواسته هایم برسم

    من در پناه برترین نیرو وقدرت جهان، یعنی الله مهربان هستم

    خداوند حامی و عاشق ثروتمندان است

    من با کمک خداوند قادر مطلق، با سرعت هر چه تمام تر در حال رشد و نزدیک شدن به ثروت هستم.

    خداوند همواره در حال هدایت منه، و به من راه درست را نشان می دهد.

    خدای من قدرت رهایی بخش من است

    خدای من مرا مسایل مالی می رهاند

    خدای من از جایی که من نمی دانم به روزی فراوان می رساند

    من به خدا چشم می دوزم و هدایت او را می طلبم و توانگر می شوم

    خداوند منشأ همه موهبت هاست، همه انسانها، اتفاقات زندگی و جامعه وسیله ای برای رساندن نعمت‌های الهی به من هستند

    می دانم که خدا می خواهد صاحب همه چیز بشوم، همه چیز هایی که دوست دارم و زندگیم را در این دنیا شکوفا تر می‌کند

    خدایم به آنچه در دل من است، دانا تراست،

    من خدایی دارم که آیات و نشانه هایش را بر من پدیدار می‌کند و از آسمان بر من روزی می فرستد

    از روزی که فقط بر خدا توکل کرده‌ام و فقط از او یاری می خواهم سراسر زندگیم پر از معجزه شده است. کارها به شکل شگفت‌انگیز ی عالی انجام می‌شوند و سراسر زندگیم پر از آرامش و حس خوب است. به هر چیز و هر جا نگاه می‌کنم یک نعمت می بینم و بسیار خدا را شکر می‌گویم.

    خدا را بسیار سپاسگزارم

    شاد، سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  6. -
    پویا حقایقی گفته:
    مدت عضویت: 3869 روز

    {{{ به نام خداوند روزی دهنده و مهربانم }}}

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عباسمنش و دوستان عزیزم …

    از مدت ها پیش بارها در وجودم به این سوال پاسخ داده بودم و نتایج زیبایی رو گرفتم و بی مقدمه و با اشتیاق میگم که :

    ساختن باور در مورد خداوندی که همواره در هر مکان و زمانی حضور داره… بی انتها و بینهایته….

    چه باوری عالی که خودش گفته “””””” از رگ گردن به شما نزدیکترم”””””””

    چه باور عالی که خودش گفنه “”””””” باش و آن نیز موجود می شود “”””””

    چه باور عالی که خودش گفته”””””” بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را “””””

    چه باور عالی که خودش گفته””””””””خدا برای بنده اش کافیست “””””””

    دوستان این چند باور عالی با کلی باورهای خوب دیگه ای که در قرآن ذکر شده حاضر و آماده مثل هلو در اختیارمون قرار داده شده و البته بعضی از ما ازشون غافل شدیم و به قول استاد دنبال رمز خاصی میگردیم…..

    حالا باورهای عالی دیگه ای هم هست که در اثر ارتباط عالی و نزدیکی به خداوند در ذهنمون ایجاد میشه که ایجاد و تکرارشون موجی از لذت و احساس خوب = اتفاقات خوب رو در زندگیمون ایجاد میکنه :

    باور بی نظیر “””””” خدا عاشق منه “”””””

    باور بی نظیر “””””” من بنده خاص و برگزیده خدا هستم “”””””

    باور بی نظیر “”””” خداوند عاشق ثروتمند شدن منه”””””””

    باور بی نظیر “””””خداوند بهترین راهکارها و ایده هارو بهم الهام میکنه”””””

    باور بی نظیر””””” خداوند در هر لحظه منو هدایت میکنه””””””

    باور بی نظیر””””” خداوند در هر شرایطی از من حمایت میکنه””””

    باور بی نظیر “”””خداوند ثروتمنده و ثروتمندان رو دوست داره””””””

    باور بی نظیر “”””” خدای من از جایی که فکرش رو نمیکنم به درخواست های من پاسخ میده””””

    باور بی نظیر “””””خدای من یک انرژیه که هر چی رو که بسازم همون رو برام بوجود میاره “””””

    باور بی نظیر””””” خدای من عاشقونه دوست داره که من در نهایت شادی به هدفم برسم”””””

    باور بی نظیر””””” خدای من فقط منتظره تا من بی نهایت درخواست کنم و بی نهایت مهیا کنه”””””

    باور بی نظیر””””” خداوند و قوانین کاعنات سرگرم کارند تا فقط ثروت و برکت رو وارد زندگیم کنند “”””

    باور بی نظیر””””خداوند میخواهد صاحب همه چیز باشم همه چیزهایی که دوست دارم و زندگیم را در این دنیا شکوفاتر می سازد””””

    باور بی نظیر “”””خداوند منشا همه ثروت هاست و همه انسان ها و اوضاع زندگی وسیله ای برای رساندن موهبت های الهی هستند “””””

    باور بی نظیر “””” اکنون همه این مشکلات را به دست خدا می سپارم خودم قادر به حل آنها نیستم “”””

    باور بی نظیر “”””خدای مهربانم هم اکنون برایم سلامت و ثروت و عشق و سعادت به ارمغان می آورد “””

    باور بی نظیر “”” خدایا به تو و عدالت تو ایمان دارم می دانم آنچه متعلق به من است نمی تواند از من گرفته شود پس آرام و آسوده هستم””””

    باور بی نظیر “”” خالق این جهان بی نهایت رزاقه و برای همه بیش از حد نیازشون هست””””

    دوستان عزیزم همه این باورها قسمتی از باورهایی بود که فوق العاده در زندگی من تاثیر گذار بوده و به طرز شگفت انگیزی ایمانم رو قوی تر کرده و راجب تجربه شخصی خودم در مورد راهکارهای ایجاد و تثبیت این باورها :

    تمرین فوق العاده “”””””تکرار این باورها با ضبط صدای خودم و بی نهایت گوش دادن به آنها””””

    تمرین فوق العاده””””””دیدن خداوندم در هر جایی از زندگی مثل کمک کردن فردی به من که در اون لحظه دستی از دستان خداوند میشه برام”””””

    تمرین فوق العاده “”””نوشتن معجزات حاصل از ایجاد این باور که بی نهایت به تثبیت و قوی تر شدن ایمانم کمک میکنه”””””

    تمرین فوق العاده””””” پرسش از خداوند و گرفتن پاسخ از جایی که فکرشم نمیکنی””””

    دوستان عزیزم این تمام تجربه من از شاگردی استاد عباسمنش و الهامات خداوندم بود که واقعا بی نهایت نتایج عظیمی رو گرفتم و واقعا به آرامش و سلامتی و ایمان رسیدم….

    در پناه خداوند بزرگ خوش باور و خوش عمل باشید…………

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
  7. -
    آناهید شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 2979 روز

    بهترین باور در مورد خداوند

    با سلام خدمت همه دوستان پرانرژی

    احساس میکنم در مدار درست قرار گرفتم چون دقیقا دارم قسمت نهم و دهم محصول دستیابی به رویاها رو کار میکنم که هر دو قسمتش درمورد خداست و بنابرتوصیه استاد شاید سی بار گوشش کردم. امروز حس کردم فهمیدم اشکال کارم این چندساله چی بوده یعنی یجورایی مچ خودمو گرفتم که چرا نمیتونم به آرزوهام برسم. بقول استاد باور اشتباهم در مورد خداوند هست که اجازه نمیده پیشرفت کنم.در مورد شخص من بدترین باوری که داشتم این بود که خدارو یک قاضی خیلی عادل و قدرتمند میدیدم که پشت میز محاکمه نشسته و تمام خوب وبدم رو زیر نظر داره. حالا تازمانیکه کار خوب میکردم حس خوبی داشتم و بخصوص اگه نتیجه خوبی توی زندگیم میومد خیلی خوشحال میشدم اما وای به روزی که کار اشتباهی میکردم چنان ترس و عذاب وجدانی میومد سراغم که نگو و نپرس، چنان به غلط کردن میفتادم که حالا خنده م میگیره و طبق قانونم حال بد و عواقب بد رو تجربه میکردم و میگفتم چوب خدا صدا نداره و تا مدتها هم خودمو لایق نزدیکی بخدا نمیدونستم چون فکر میکردم خدا هنوز از دستم ناراحته وباید طلب آمرزش کنم به درگاهش تا پذیرفته بشم.حالا که این دو تا فایلو گوش دادم اصلا نمیتونم حالمو توصیف کنم. یبار عصبانی میشم از دست خودم یبار دلم به حال خودم میسوزه یبار احساس خلا میکنم خلاصه موندم که این چه باوری بوده که منو اینقدر ترسونده بود. چرا من خدارو به شکل یک قاضی میدیدم؟واقعا چرا باید خدارو اینقدر بیکار ببینم که دایم درحال قضاوت کردن من باشه؟چون اونو شبیه انسان ولی خیلی بزرگتر و قدرتمندتر میدیدم واس همین ازش هراس داشتم.

    حالا فهمیدم خدا انرژیه،خدا نور آسمانها و زمینه که براساس عمل من عکس العمل نشون میده همین.فهمیدم خدا دفترچه بدست اون بالا ننشسته تا اعمال منو بنویسه و سرفرصت پدر منو دربیاره بلکه خدا انرژی کل هست که تمام این دنیارو خلق کرده و همه جا هست در همه چی هست هرجا که میبینم وهرجاکه نمیبینم خداهست خدابامنه خدا در منه خدا عشق مطلقه که قبل از خلق کردن من تمامی این دنیا رو آفریده و در اختیار من قرار داده تا ازش لذت ببرم و بتونم بزرگترش کنم. یجورایی دیگه خودمو ارزشمند میدونم که اینقدر واس خدا مهمم. حس لیاقت و ارزشمندی درمن با این دیدگاه زیاد شد.من اشرف مخلوقاتم که خدا با خلق من بخودش آفرین گفته چون تنها موجودی هستم که میتونم مثل خودش خلق بکنم.تنها موجودی هستم که اختیار زندگیم دست خودمه. راستش قبلا که این دیدگاهو نداشتم همش حس یه مترسک رو داشتم که یکی ازون بالا نخهای دست و پاش رو بالا پایین میکنه و به حرکتش درمیاره و همیشه حالت خفگی داشتم چون وقتی خودمو باافراد موفق مقایسه میکردم میگفتم چرا خدا اونارو خوشبختره من آفریده؟ شاید به زبون میگفتم خدایا شکرت ولی ته دلم خیلی از خدا ناراحت بودم و چیزش میگفتم.وقتی فهمیدم باعث همه روند زندگیم خودم بودم خیلی خوشحال شدم. درسته که خیلی اشتباه کرده بودم ولی حداقل فهمیدم خدادرحقم ظلم نکرده واین باعث شد که عشق خدارو درک کنم و با بیاد آوردن زندگیم دقیقا نقش خودم رو یکی یکی کشف کردم و چقدر احساس قدرت کردم وقتی فهمیدم خودمم مثل خدا میتونم خالق زندگیم باشم وای خیلی قشنگه، درسته بعضی جاها اشتباهی خلق کرده بودم ولی بازم حس قدرت دارم.خدای به این بزرگی که از کوچکترین ذره تا بزرگترین و پیچیده ترین چیزها رو آفریده به منم این قدرت رو داده تا هر آنچیزی رو که میخوام خلق کنم و برای خدا کار کوچیک و کار بزرگ نداره چون انرژی رو به هر شکلی که متصور شی همون میشه و کار خیلی سختی نیست.نکته مهم وجالب دیگه برای من این بود که فهمیدم این انرژی یا همون خدا در خدمت منه،وااای اگه قبلا این فکرو میکردم خودم رو کافر میدونستم چون همش فکر میکردم این منم که به دستور خدا به دنیا اومدم تا به خدا و بندگانش خدمت کنم چقدر حس اسارت داشتم وقتی یه همچین باوری داشتم فکر میکردم من هیچوقت نمیتونم واس دل خودم زندگی کنم و همش باید به فکر این باشم که چکارکنم که خدا ازم راضی باشه حالا که فکر میکنم اصلا حالم خوب نبود نسبت به این موضوع ولی حالا این انرژی و این دنیارو درخدمت خودم میبینم که مثل غول چراغ جادو تا احضارش میکنم میگه بله قربان در خدمتم، درسته خیلی خیلی بزرگتر و قدرتمندتر از منه ولی از کمک کردن بمن لذت میبره چون خودش گفته که تو دستان من در زمینی و من از طریق تو دنیارو گسترش میدم، چون من مخلوقشم و عاشقه اینه که به بزرگتر شدن مخلوقش کمک کنه.این انرژی، این خدا،این نیروی برتر دارای احساس نیست که به احساسات من واکنش نشون بده بلکه انرژیی هست که درقبال عمل من عکس العمل نشون میده اگه عملم خوب باشه بهشت رو تجربه میگنم واگر عمل وحسم بد باشه جهنم رو. فقط خوشحالم که خودم باعث همه خوبیها و سختیهای زندگیم بودم چون از یک اسارت بزرگ رها شدم، اسارت رنجش و کینه و نفرت نسبت بخدا، جامعه،پدرمادر.همه اینها زنجیرهای اسارتی بودن که نمیزاشتن من حرکت کنم و خفه م میکردن.خداروشکر که فهمیدم خودم باعث خلق زندگی خودم بودم و درسته که قبلا ناآگاهانه بوده ولی بازم این دیدگاه رهام کرد از بند خیلی چیزها.بعضی وقتها که شیطون میاد سراغم و میگه اگه همه این حرفها دروغ باشه چی؟بهش میگم فعلا ترجیح میدم توی همین بهشتی که ساختم زندگی کنم حتی اگه دروغین باشه تا توی جهنمی که باورهای غلط برام درست کرده بودن و واقعا جهنم سوزانی بود.من ترجیح میدم خدارو غول چراغ جادو صدا کنم و اونم با عشق بهم بگه بله درخدمتم تا خدای قضاوت کننده با دفترچه ای مملو از بایدها و نبایدهای من.

    من ترجیح میدم زندگیم رو خودم خلق کنم حتی اگه خیلی اشتباه توش هست تا اینکه مثل مترسک بجلو رونده بشم.من ترجیح میدم خدارو انرژی مطلق بنامم تا دیگه ازش نترسم چون انرژی که ترس نداره،انرژی چیزیه که ازش استفاده میکنم،تبدیلش میکنم به هرآنچه میخوام و ازش لذت میبرم. خدای عزیزم ای انرژی مطلق و بی انتها دوستت دارم و بخاطر وجود استاد عزیزم در زندگیم بارها وبارها سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  8. -
    مهدی نوری گفته:
    مدت عضویت: 3405 روز

    به نام هدایتگری که در وجود من هست

    سلام خدمت شما استاد عزیزم ، سپاسگذار خداوند هستم که یک بار دیگه به من فرصت داد تا بتوانم به یک سوال دیگر دراین بخش پاسخ دهم ، و امیدوارم که حال شما خوب باشه و زندگی ای سراسر از شادی و سپاسگذاری و ثروت و آرامش و آسایش و لذت و وجود خداوند داشته باشید

    استاد عزیز من بریم سراغ جواب دادن به این سوال عالی شما که در راستایی پیشرفت جهان هستی هست :

    میدانید استاد قبل از این که من بخواهم جواب اصلی سوال را بدهم لازم هست که یک موضوعی را بیان کنم همان موضوعی که شما در تمام محصولاتتان بارها و بار ها تکرار کردید و خواهید کرد

    دوستان عزیز همانطوری که میدانید این جهان از انرژی تششکیل شده و هر چیزی که ما الان میینیم نوعی از انرژی هست و حتی افکار و احساسات ما هم یک نوع از انرژی هستند ، این انرژی های که ما به جهان هستی ارسات میکنیم حاوی فرکانس های هستند که با توجه به باور های ما بر روی مدار خاصی قرار میگیرند که در اون مدار ها ماا اتفاقات شرایط موقعیت ها و افرادی را میبینیم که هم گام با باور های ما هستند ، نتیجه ای که میگیریم این هست که تمام کار را باور های ما انجام میدهد و باور های ما تمام چیز های ما هستند

    حال از آنجای که سوال این مسابقه ان بود که : ما باید چه باور های را نسبت به خداوند و اون نیروی که در درون ما هسست ایجاد کنیم تا بتوانیم یک زندگی سراسر شادی و لذت و معنویت و آرامش و آسایش و ثروت و .. را برای خودمون ایجاد کنیم ؟

    خوب من در ادامه باور های را برای شما توضیح خواهم داد که خود شخص من از تمام این باور ها ب طور کلی نتیجه های بسیار عالی گرفتم البته در موضوعات مختلف

    نکته : اصولا ما باید اول از همه به این باور داشته باشیم که در جسم ما نیروی وجود داره به اسم خدا و یا بهتره بگویم هدایتگری وجود داره به اسم خدا ، و این هم خیلی مهم هست که ما اون نیرو را با اسم خداوند بشنااسیم چرا که با این است خیلی قدرت میگیره و قدرتمند تر عمل میکنه

    خوب در زیر من توضیحاتی را میدهم که شامل باور های میشود که باید در مورد خداوند ایجاد کنیم :

    اول : از این که ما باید این باور را ایجاد کنیم که در جسم ما هدایگر و نیروی وجود داره به اسم خدا و باید ایماان خودمون رو بر این نیرو بیشتر و بیشتر کنیم ، حال چطور ؟ با تایید کردن نتیجه های که ا باور های زیر میگیریم

    دوم : خیلی از مواقع افراد میترسند خیلی از مواقع افراد خدارا در شرایط بد و حساس از یاد میبرند افرادی که اون خدارا به شکل قدیم میشناسند اون خدای که در مدرسه و کتاب های دینی به ما آموختن ! خیلی مهم هست که ما این باور را در خودمان ایجاد کنیم که ،خدای در وجود ماا هست که درباره تمام چیز ها آگاهی کاملی دارد!

    سوم :میدانید چیست ! خیلی از مواقع دست به کار نمیشوند و نمیروند سراغ اون کاری که به اون کار عللاقه دارند و هی میخواهند که جواب سوالاتشان به آنهاا گفته شود سوالاتی که در قدم صدم کار جواب داده خواهند شد ، یعنی این فرد دوست داره جواب تمام سوالات را در همان قدرم اول بفهمد که این اصل کاملا نششود هست ! و جهان اینگونه عمل نمیکنه ! جهان له این صورت عمل میکنه که شما اول قدرم اول را برمداری و جهان برای رسیدن قدم دوم به شما کمک میکنه ! حال بهتر هست که این باور را ایجاد کنیم که خدای درون من جواب تمام سوالات من است ، حال وقتی این باور را ایجاد کنیم دیگه اون احساس آرامشش و لذت و شادی را داریم و نیاز نیست که ما بترسیم و ناراحت بشیم و یا حتی احساس بد ب ما دست بده

    چهارم : خیلی از مواقع افراد زیادی به مشکلات و تضاد های بیشماری بر میخورند و در این مسیر خود را گم میکنند و ناراحت میشوند و عصبانی و … در این مواقع این باور را باید ایجاد کنیم که خدای درون من حلال همه مسایل و تضاد های من هست ، وقتی که این کار را انجام دهیم دیگه تضادی که برای ما پیش امد ما را نمیترسانه و برعک به ما آرامش میده و آسایش و امنیت و احسساس خوب !

    پنجم : خیلی از مواقع افرادی را دیده ایم که کاملا بیکار هستن و کاری نمیکنند و وقتی این سوال را از او میپرسیم که چا کار نمیکنی در جواب میگوید من انگیزه کار کردن را دارم اما میخواهم به کار مود الاقه ام برسم و اونوقت ایده ها و راهکار ها را اجرا میکنم ، این اصل کاملا اشتباه هست بیکار بودن بسیار به ضرر مرد هست و اون فرد باید برود سر کار حالا هر کاری که باشد ، در دل کار وقتی ما این باور ها را داشته باشیم که خدای درون من تمام ایده ها و راهکار ها را به ما الهام میکند دیگه اون احساس بد رو نداریم و با اعتماد به نفس بالای شروع میکنید به کار کردن

    ششم : در خیلی از مواقع به ما آموختن خدا فقط در یک جای خاصی هست مثل مسجد و اکسر مردم فقط حس میکنند خدا در اون جا هست البته این باور اشتباه هست که ششما فقط حس منی هدا درمسجد هست و در بیرون نیست این باور را باید ایجاد کنیم که خدا منشی 24 ساعته ما هست و همیشه به همراه یک دفترچه و یک خودکار در کنار ما هست و خواسته های ما را مینویسد

    هفتم : میدانید من وقتی خیلی از افرادی را میبینم که واقعا با خدای درون خودشون سالیانه سال هست که قهر کردن و آرامش ندارند ، و تمام تقصیر ها را گردن اون میندلزند ، یکی از اسلی ترین باور های که ما باید ایجاد کنیم این باور هست که ، من باور دارم که با خدای درونم خودم دوستی بینهایت پایدار دارم ، چون وقتی با اون خدا وقتی که با اون نیروی درون هماهنگ باشیم و در صلح باشیم دیگه قصه ای ندایم چون با کسی رفیق هستیم که ما رو ترک نمیکنه و همیشه همراه ما هست و اون مارو هدایت میکنه

    هشتم : میدانید دوستان عزیزم ، من باور های را ایجاد کردم که یکی از اصلی ترین باور های آن این باور هست که خدای درون من تمام کار ها را طبق خواسته من برای پیشرفت من انجام میدهد ، باور با این جمله میتواند خیلی از کار های ما را جلو بیندازد که اون نیروی درون ما کاری نداره که خودش چی میخواد بلکه به این کار داره که ما واقعا چی میخوایم و همون چیز را برای ما فراهم میکنه

    نهم : شاید برای خیلی ها سوال باشد که ایا این خدا هم فانی هست یا خیر ؟ به نظر من یکی از اصلی ترین باور های دیگری که ما باید در درون خودمون ایجاد کنیم این باور هست که خدای درون ما از قبل و تا ابد بوده و خواهد بود ، با باور به این موضوع این حس در ما ایجاد میشود که در هیچ زمانی از عمر ما ما تنها نخواهیم بود و اون نیرو و خدای درون ما همیشه و همه جا در کنار ما هست

    دهم : یکی از مهم ترین و مهم ترین باوری که ما باید به طور صد در صد به اون باور کنیم و ایجادش کنیم این باور هست که خدای درون من عاشقانه از قبل و تا ابد ماا را هدایت کرده و هدایت خواهد کرد ، میدانید دوستان عزیز من در مواقع بسیار زیادی افراد بر روی غیر خدا حساب باز میکنند و همین کار باعث میشه به خدا شرک بورزند دقیقا مثل همون مثالی که استاد در همه محصولات در موردش صحبت یکنند که میگویند : شرک در دل مومن مانند راه رفتن موچه سیاه بر روی سنگ سیاه صاف در دل تارکی شب هست : پس دوستان دقت داشته باشید که شرک چقدر میتواند ریز باشه

    یازدهم : و نمونه دیگری از باور ها که من در ادامه برای شما مینویسم :

    خدای درون من همان هدایتگری است که برگی بدون اذن او بر زمین نمی افتد

    خدای درون من همان هدایتگر رب العالمین من است

    خدای درون من ، من را به موقع به سمت کار های که باید انجام دهم هدایت میکند

    خدای درون من در هر ثانیه از طریق احساسم،نشانه ها،افراد و.. با من صحبت میکند

    خدای درون من ، من را در زمان مناسب به سمت جواب درست سوالات هدایت می کند

    خدای درون من من را به سمت خیر و خوبی هدایت میکند

    خدای درون من خیر و شر من را به من وحی و الهام میکند

    خدای درون من همیشه و در همه جا با هدایتهایش از من مراقبت میکند

    خدای درون من همیشه من را هدایت میکند

    خدای درون من همیشه راه درست را به سمت من هدایت میکند

    خدای درون من با دست و دل بازی تمام ، تمام چیز های خوب را به سمت من هدایت میکند

    خدای درون من عاشقانه میخواهد در مسیر گسترش جهان به من کمک کند

    خدای درون من عاشقانه میخواهد در مسیر گسترش جهان من را هدایت کند

    خدای درون من هر روز و هر روز انسان های صالح و صادق را ب سوی زندگی من هدایت میکند تا کار ها را برای من با کم ترین هذینه و با بالاترین کیفیت و سود برای من انجام دهند

    دوازدهم : شاید خیلی برای شما سوال باشه آیا باور کردن به همین باور های بالا کافی هست ؟ به نظر من خیر شما باید یکس سری باور های دیگری را ایجاد کنید که میتواند مثل نمونه های زیر باشید :

    مانند این باور که : من لایق ارتباط برقرار کردن با خدای خودم هستم ، میدانید خیلی از افراد به واسطه همون باور های که از کلاس های دینی کسب کردند باور های بالا را باور دارند و این به نظر من خوب نیست ، ما حتما باید به این اصل باور داشته باشیم که من و ییا شما لایق این هستیم که با خدا ارتباط برقرار کنیم و با او حرف بزنیم ، ما باید این باور را ایجاد کنیم که لیاقت هدایت شدن از سمت خدای خودمون را داریم همون خدای ابراهیم همون خدای محمد !

    نتیجه ای که من از این باور ها گرفتم در پاسخ به همین کاامنت ارسال می کنم

    حالامن مثالی میزنم در مورد کسب و کار که افراد قبل از این که حالا کاری را شروع کنند خیلی تحقیق میکنند و هزاران سوال میپرسند ولی قدم اول رو برنمیدارند ! ( البته این فقط یک مثال در مورد کسب و کار هست و در مورد دیگر جنبه های زندگی هم صدق میکنه )

    خوب میدونی دوست عزیزم یک نکته خیلی مهمی که در مورد کسب و کار ویا قوانین جهان هستی من در بین سوالات دوستان متوجه شدم و وقتی که متوجه شدم دیدم برای خیلی از افراد حتی خودم به این شکل هست این نکته هست که میپرسن که * من میخوام شرکت بزنم چجوری حالا شرکت رو بزنم چجوری مجوز شرکت رو بگیرم کارمند شرکت رو چجوری استخدام کنم وام از کجا بگیرم فروش رو چطور انجام بدم بازاریابی رو چطور انجام بدم تبلیغ در اینترنت را چطورانجام بدم کارمند فروش رو چطور پیدا کنم مشتری رو چجوری با اون صحبت کنم بسته بندی چطور باشه حمل و نقل به چه شکل باشه نحوه سرمایه گذاری به چه شکل باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    یعنی یک کاری رو میخوان شروع کنند این افراد یک میلیون سوال کار توی مراحل خیلی خیلی خیلی خیلی بعد در ترش داره و منتظر هست که اول جواب اون سوالات رو بگیره و بعد اون کار رو شروع کنه ! تقریبا 99 درصد افراد اینجوری فکر میکنند یعنی تا جواب سوالات رو ندونن حرکت نمیکنند البته در مورد خود من هم همینجور بود که بعد از آگاه شدن درست کردم این باور مخرب رو

    ولی دوست عزیز من جهان به این شکل عمل نمیکنه ، جهان به این شکل عمل میکنه که اول شماا حرکت میکنی و بعد سوالات ارام آرام و به ترتیب پاسخ داده خواهند شد ! شما هنوز کارتون شروع نکردی حالا نگرانی اگه کارت توی ایران خارج توی فلان شهر نگیره چکار باید بکنی > شما هنوز قدم اولشو بر نداشتی حالا نگرانی اگه کارت نگیره چیکار کنی ؟ شما هنوز خودتو شناسایی نکردی باور هاتو اما به فکر قدم صدم هستی ؟ دوست عزیز من اینو میخوام بهت بگم که اگه تو بخوای به مسایل و مشکلات راه فکر کنی اصلا اون کار اون چیزی که میخوای انجامش بدی رو شروع نمیکنی دوست عزیز این موضوعات بالا در تمام موقعیت ها صدق میکنه توی رابطه ها توی کار توی درس توی بااشگاه توی زندگی روزمره

    دوست عزیزم من خیلی دوست دارم در مورد ی نیروی صحبت کنم که من استاد و تماما کسایی که در این مسیر هستند اسمشو میزارن خدا ، حالا ممکن هست یکی اسمشو بزاره نیروی بهتر جهان کیهان کاینات و … چه من چه استاد ترجیح دادیم اسمشو بزاریم خدا و شما هر اسمی دوست داری برای بزاری بزار اما قدرت بیشتری میده وقتی که با نگاه خداوند و به شکل خداوند بهش نگاه کنی من اعتقاد دارم که این خدای که من بهشش باور دارم و در وجود من هست و همیشه همراه من هست و همیشه با من هستاز همه چیز آگاه هستهمه جواب سوالات رو میدونهدر حل همه مساییل میتونه به من کمک کنههمه ایده ها و راهکار ها رو داره تمام جواب ها رو دارهو این خدا همیشه با من هستهمیشه با من در صلح هست همیشه رابطه خوبی با من داره که منو هدایت میکنه بعد باور دارم که این خدا کار ها رو برای من انجام میده این خدای که با من هست این خدای که فرمانروای کل کیهان و هستی هست این خدای که رب العالمین هست این خدای که خیر و شر منو به من وحی میکنه این خدای که از قبل بوده و تا ابد خواهد بود این خدای که برگی بدون اذن اون از درخت بر زمین نمیافته این خدای که عاشقانه ما رو هدایت میکنه تا درم سیر خواسسته هامون قرار بگیریم من این باور ها رو دارم برای این خدا اون چیزی که تو هم باید باور کنی این ها باور های ما هست پس یادت باشه این ها را یاداشت کنی و همیشه به روش های که استاد گفته برای تغییر باو ها عمل کنی

    میدونی من اینجوری خدا رو باور دارم من نگران سوالات بی جوابم نیستم میگم خودش به من میگه به خاطر همین سعی میکنم از زندگیم لذت ببرم از لحظه حال سعی میکنم ایمانم را ب خدا قوی تر کنم سعی میکنم ارامشم حفظ کنم سعی میکنم سپاسگذار همین لحظه باشم من نگران هیچ جیز و هیچ موضوعی در آینده نیستم اون چیزی که تو باید باور هاشو بسازی تا به این حد از احساس برسی برای این که بتونی کسب و کارت را رابطه ات را زندگی و … را درست بسازی میدونی زندگی با وجود این باور و این نیرو خیلی لذتبخش هست

    برای مثال :

    حالا من میخوام یه تولیدی بزنم من نگران مجوز نیستم چون مگم اون خودش درست میکنه و خودش به موقع به من میگه چیکار کنم نگران کارمند نیستم چون میگم اون خودش به موقع کارمند درست رو به سمت من هدایت میکنه نگران بازاریابی نیستم چون میگم خودش درست میکنه ، نگران استخدام دوزنده مناسب و یا این که کجا محل کارخونم باشه نیستم چون میگم اون خودش به من میگه نگران استفاده از کدوم مواد اولیه نیستم میگم اون به من میگه اون منو هدایت میکنه اون خودش جواب تمام سوالات رو به من میگه اون نیرو تمام کار ها را برای من انجام میده به شرطی که من هم قدم بردارم مثل همون جمله ای که میگه از تو حرکت از خدا برکت

    در آخر میدانید چیست استاد ، واقعا هدف من جایزه نیست به قول شما ما همه برنده هستیم اما در این مسیر و این وقتی که من برای نوشتن این متن گذاشتن به نظر من خوبه آدم یک سری آگاهی های را که از شما یاد گرفته را در همینجا بنویسد و از سمت دوستانش امتیاز بگیره و بعد از ان آن جایزه را ببرد ! و با گرفتن اون جایزه و خریدن یکی دیگر از محصولات سات به آگاهی های خودش اضافه کنه

    پیشاپیش از شما سپاسگذارم استاد عزیزم

    دوستتان دارم مهدی نوری

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      مهدی نوری گفته:
      مدت عضویت: 3405 روز

      ادامه جواب من به سوال استاد ( خیلی طولانی شد ببخشید )

      حال نتیجه ای که من مهدی نوری از این باور ها گرفتم :

      خوب در ادامه من یکی از بهترین مثال های را برای شما مینویسم و بازگو میکنم شاید برای شما هم جالب باشد چون مثالی که در زیر گفتم خیلی گیرا تر هست!

      دوستان من چند سالی بود که من برای کشور استرالیا اقدام کرده بودم و از اونجای که من دوره روانشناسی ثروت سه را تهیه کردم جلسه دو و سه این دوره مساوری شد با تهران رفتن من ، در اون زمان من بعد از هفت سال باید برمیگشتمم تهران برای انجام یک سری کار های اداری از جمله پاسپورت گرفتن و …. اگر شما به سفارت افغانستان در خیابان پاکستان برین میبینید که خیلی شلوغه ! از اون لحظه ای که من این تصمیم را گرفتم که باید برم تهران تا موقعی که برگردم یک هفته شد ! طبق ایجاد اون باور های که من در بالا توضیح دادم و شبانه روزی بمباران کردم افکارم را با همون باور ها من راهی تهران شدم

      من واقعا هیچ اطلاعی نداشتم که در کدوم خط مترو سوار بشم و از کجا بروم و چه کسانی کار های من را راه میندازند !

      خوب به هر حال من رفتم تهران و به من همیشه از سمت خدا الهام میشد که من کجا برم و با کی حرف بزنم و .. من در طول این مدت یک احساس آرامشی داشتم که نمیتونیم اینجا توصیفش کنم ! خوب من رفتم سفارت افغانستان البته تنهایی ! بعد من نمیدونستم که پاس الکترنیکی نمیدن و این که برام سوال بود میشه یا نه ! خود من همون لحظه گفتم خدایا خودت کمکم کن و فرد مورد نظر را به سمت من هدایت کن که به من توضیح بده چیکار کنم ! در که باز شد یک تعداد نگهبان ها آمدند و یک سری صحبت ها کردند به حر حاال اون حرف ها حاک از این بود که به من میگفتند که پاسپورت نمیدیم به این اشخصا …. منم گفتن نمیشه و نمیدیم در ذهن من وجود نداره! من رفتم داخل و اینقدر شلوغ شد که حد نداشت : خوب همه صندلی ها پر شد و یک خانمی در باجه دو بود یه حس خیلی خوبی به من گفت برو و تمام وسالاتتو از اون خانم بپرس ! باورتون نمیشه اون خانم اینقدر عالی به من توضیح داد که نگو و طبق اون چیزی که میگفت اون کاری که من باید انجام میدادم شدنی بود ! و این را گفت که من دوشنبه باید میرفتم سفارت استرالیا که از اون ها بپرسم آیا پاسپورت های قدریمی و یا دست نویس را قبول دارند و یا خیر ! اون وقت ماه رمضان بود و منم روضه نبودم و تمام مغازه ها بسته بود من باید میرفتم استگاه مترو تهران صادقیه و از اونجا باید میرفتم شهر زیبا که کار هامو انجام بدم در اونجا که کارم تمو شد خیلی گرسنه بودم و از خدا خاستم فرد مناسب و ب سمت من هدایت کن ! بعد با تاکسی که بودم اون فرد گفت یک مجتمعی هست به اسم کوروش در منطقه 5 میبرمت اونجا ف من اونجا که رسیدم در مجتمع که داشتم میگشتم شارژ گوشیم تموم شد یکهو چششمم افتاد به تابلوی که نوشته بود رستوران و … در طبقه های بالای ، البته من آسانسور پارکینگ و سوار شدم و بعد که برگشتم به همون طبقه یهویی چشمم به یک جوراب فروشی افتاد که اون اقایون روضه نبودند و تازه هم ناهار سفارش داده بودن خلاصه ناهار و خوردیم و رفتیم

      روز دوشنبه : من که صبح دوشنبه رفتم سمت سفارت استرالیا به خودم اینو گفتم خدایا خودت فرد مورد نظر و به سمت من هدایت کن که به من توضیح بده ، من وقتی رسیدم سمت سفارت استرالیا جوش ی جوری بود که به کسی اجازه ورود نمیداند توی سفارت استرالیا من وقتی رفتم که حرفمو بزنم و اون ها هم خیلی خوب با من برخورد کردند و بعد از این که یک سری مدارک مارو بردند بالا خود منشی وکیلی که کار ها و پرونده های ما در دست ایشون بود اومد پایین و کاملا منو راهنمایی کرد که باید چکار کنم و در اخر این حرفو به من زد که شما اولین نفری هستی که ما میایم پایین و بهشون توضیح میدیم وگرنه این کا رو با هیچ کس انجام نمیدیم حالا سوال من از شما این هست چی میشه این اتفاقات برای من افتاده ؟

      حالا استاد یکی دیگه از سوالاتی که شما بیان کردی این بود که تا کی باید ما بر روی باورهامون کار کنیم ! و این که چمقدار زمان باید گذاشت !

      ببین دوست عزیز شاید سوالات زیادی شما پرسیده باشی و یا شاید سوالات زیادی رو در همین بخش جواب داده باشی ، اما خیلی از دوستان و یا حتی خودت شاید این برایت سوال شده باشه تا کی من باید بر روی باور هایم کار کنم و این روند به چه شکل هست ؟ و یا خیلی از دوستان این را در بین سوالاتی که میپرسن همیشه تکرار میکنند من که بر روی باور هایم کار کردم و تلاش کردن حقیقتا وضعیتم بهتر نشده و یا بدهکار بودن و بدهکار تر شدن راه کار این مشکل من چیه ؟ و چجوری باید باور هامو تغییر بدم !

      دوست عزیز من من توضیحی میدم در مورد شکل اموزش یک چیزی ! من ی مثالی رو برای شما دوست عزیز میزنم و این مثال خیلی مثال مفیدی هست و فکر میکنم همیشه بتونه به شما کمک کنه ، ببین دوست عزیز من برای یادگیری زبان انگلیسی چقدر زمان و انرژی نیاز هست که شما راحت انگلیسی رو صحبت کنی ( منظورم نان استاپ ) هر کتاب غیر تخصصی رو به راحتی بتونی بخونی و بفهمی ؟ و روزنامه رو بخونی و بفهمی ؟ و فیلم های زبان اصلی را هم که میبینی بدون زیرنویس متوجه بشی ؟ و مکالمه روزمره را هم بتونی به راحتی صحبت کنی و هیچ مشکل دیگه ای نداشته باشی ! چقدر زمان میخواد ؟ چقدر انرژی میخواد ؟

      ببین دوست عزیز من در ایران بالای 20-30 میلیون نفر رفتن و کلاس های آموزش زبان ثبت نام کردند ، کتاب های فراوانی گرفتند از متود های زیادی برای این که زبانشون قوی بشه استفاده کردند ، استاد های زیادی عوض کردند و … حالا سوال من این هست چند درصد این افراد تونستند زبان انگلیسی را جوری یاد بگیرند که مثل یک نی تیو صحبت کنند ؟ در جواب به تو دوست عزیز میگم شاید 1- 2 درصد از این جمعیت به اون درجه رسیدند!!!! چرا ؟ جواب بسیار راحت و واضح هست چون به اندازه کافی کار نکردند !

      این که شما بیایی یک ماه بیری کنار این استاد یک ماه دیگه بری کنار ی استاد دیگه این اصلا کافی نیست !!! در مورد خود من ف من کاملا اون پروسه ای که زبانم رو یاد گرفتم ی چیزی نزدیک به یک و نیم سال شد ولی در این مسیر من خیلی خیلی خیلی تلاش کردم و روزی 5 ساعت رو برای زبان وقت میزاشتم جوری که با توریست ها صحبت میکردم میرفتم مکان های تاریخی از استادم هزاران بار سوال میپرسیدم ، گروه های خارجی توی تلگرام و واتس اپ درست میکردم که چی بشه ؟ که جوری زبان صحبت کنم که دیگه وقتی رفتم استرالیا و یا هر کشوری دیگه لنگ نزنم !

      حالا هدف من از زدن این مثال این هست که خدا وکیلی مگه تو برای زبانت وقت نزاشتی ؟ و زمان صرفش نکردی ؟ و کلاس نرفتی ؟ وللی چرا اتفاق نیفتاد ؟ حالا دلیل این که میگی من روی باور هایم کار مییکنم و اتفاقی نمی افته دلیلش همینه !!! تو زیاد کار نکردی ! دوست عزیز من هر وقت تو خواستی در مورد تغییر باور ها به نتیجه برسی شما باید این مقیاس رو به خودت بگی ، آیا من به اندازه ای که زبانم عالی بشه روی تغییر باور هایم کار کردم و یا نکردم ؟؟؟؟ حالا اگر جواب منفی هست شما به اندازه کافی کار نکردی ! به اندازه کافی زمان و انرژی نزاشتی ! در مورد خود من ، من دارم با این باورر ها شبانه روزی زندگی میکنم چون تمام زندگی ما رو باور های ما شکل میده ، حالا شاید بگی بر روی بحث مالی نتیجه نگرفتی ولی در مورد دیگر جنبه های زندگی نتیجه گرفتی دوست عزیز من ما ا بچگی تحت تاثیر باور های مخربی بودیم که از جامعه و دوستان و فضای مجازی به ما رسیده اما تو باید اینو همیشه به خودت بگی که این قانون در مورد دیگر جنبه های زندگی من خوب جواب داده پس اینبارم میشه همون جوابی که شما باید به ذهن منطقیت بدی ، یک بار شده پس دوباره میشه !

      گفتم که من دارم شبانه روزی بر روی باور هایم کار میکنم حالا من توی هر کاری که بخوام انجام بدم اول باور هامون دارم تقویت میکنم و همیشه امیدم به خداست همون نیروی که منو هدایت میکنه !

      حالا دوست عزیز من پس فکر نکن که استاد و یا من و یا محصولات استاد ی قرصی رو به تو میدن که میزنی دیگه همچی حل میشه ! و یا میلیاردر میشی ، دوست عزیز نه برای من نه برای استاد نه برای تو اینجوری نیست ، حالا اینو ما باید بدونیم که تغییر باور ها نیاز داره تا ورودی های ذهن ما هم کنترل بشه ، نیازمند تعهد هست ! دوست عزیز شما اگر بخواای زبان اینگلیسی رو یاد بگیری باید صبح تا شب خودتو درگیر زبان انگلیسی کنی ! شما باید از داستان هاای انگلیسی شروع کنی همون داستان های انگلیسی آسون و از صبح تا شب بزاری توی گوشت و بزاری هزاران بار تکرار بشه تا این لحجرو بتونی بفهمی و بتونی تلفظ کنی

      باید بری سراغ ترجمه و تلفظ لغات جدید و …… تا بتونی زبان رو یاد بگیری ! حالا همین کار رو باید برای تغییر باور هایت اننجام بدی اما این رو بدون نتیجه تغییر باور های غلط و تبدیل کردن باور ها به باور های درست منظورم جایگزین کردن ان ها با باور های درست نتیجش اصلا قابل مقایسه با یادگیری زبان نیست و همچی خواهی داشت اما نکته مهمی که هست این هست که شما باید بیشتر از اون وقتی که بر روی زبان میزاری ده ها برابر بر روی باور هایت وقت بزاری !

      شما باید اول از همه باید تعهد بدی ، ورودی هاتو کنترل کنی ف فضای که داخل آن هستی رو باید کنترل کنی ، داری در مورد چی صحبت میکنی و یا داری در مورد چی فکر میکنی ؟ اگر میخوای باور هاتو تغییر بدی من و تو باید متعهد باشیم در مورد خواسته هامون صحبت کنیم ! نه در مورد ناخواسته هاامون ! متعهد باشیم برای داشته هامون سپاسگذار باشیم ، متعهد باشیم وقتی که داریم به چیز های در اینده فکر میکنم به چیز های خوبی از اون اتفاق فکر کنیم که احساس خوبی به ما بده نه به قسمت های که به ما احسااس بدی بده ! متعهد باشیم که همیشه به احساسمون نگاه کنیم که اگر دراحساس بدی هستیم در مسیر فرکانسی غلطی هستیم ! که ما باید با تغییر فکرمون با تغییر کلاممون با تغییر کانون توجهمون باید به نقطه ای برسیم که برای ما احساس بهتری فراهم کنه و وقتی که ما احساس خوبی داریم داریم در مسیر خواسته هامون حرکت میکنم و وقتی احساس بدی داریم در مسیر ناخواسته هامون داریم حرکت میکنیم متعهد باشیم من مهدی نوری برای این کار متعهد هستم و دارم این روز ها همین کار ها رو میکنم با بودن در بخض عقل کلل با حرف زدن در مورد خواسته هام با نوشتن در مورد آگااهی های که دارم

      در آخر شما باید به اندازه ای که برای یادگیری زبان انگلیسی زمان و وقتت و هذینه میزاری باید برای تغییر باور هایت هم به همین صورت وقت بزاری تا باور هایت تغییر کنه ! و در مورد باور ها اینقدر باید کار کنی که به صورت ناخوداگاه کار کنید و فکر کنید مثبت فکر کنی و شاد باشی نه اینکه هی بخوای زرو بزنی ! و حرف آخرم اینه دوست عزیز این معیار را استفاده کن برای یادگیری برای تغییر و برای آگاه شدم از طریق همین برنامه ها ( به همون اندازه که بر روی باور هایت کار کنی به همون اندازه نتیجه میگری !!! )

      نتیجه ای که من از این نوع تفکر گرفتم : ببین دوست عزیز ُ من چون زبان انگلیسی تدریس میکنم خیلی این مثال رو راحت تر متوجه شدم حالا وقتی من هم تمرکز و توجه خودمو گذاشتم بر روی تغییر باور هام نتیجه های خیلی خیلی بزرگی برای من افتاد البته نسبت به سنی که الان دارم میدانم اگر بیشتر کار کرده بودم هم بیشتر از این نتیجه میگرفتم ُ زندگی گذشته من با الان با همین باور ها زمین تا اسمان فرق میکنه ُ من با استفاده از همین باور ها احساس ارامش بیشتری دارم دیگه نمیترسم بلکه از جایگاه او عظمت خداوند میترسم خود خدا که کریم و بخششنده و مهربان هست ُ الان شب که میخوابم با آرامش بیشتری میخوابم و همین خودش یعنی نتیجه خیلی بزرگ برای منی که در گذشته اینجوری نبودم

      برای تغییر باور ها خیلی ها فکر میکنند که ما باید از یک روش های خاصی استفاده کنیم و در جای خاصی باشیم و چه میدونم قران رو در فلان درجه بزاریم و و … دوست عزیز من اصلا نیاز به این کار ها نیست، اول از همه ما باید اون باور غلط ه ای که در وجودمان هست رو پیدا کنیم که این باور ها رو وقتی میتونیم راحت پیدا کنیم که به تضاد های بر می خوریم و باور های غلط ما خودشونو نشون میدن و بعد از آن ما و شما باید باور درست را جایگزین کنیم به جای همون باور غلط ! خوب دوست عزیز خیلی مواقع اصلا نمیشه و یا نمیتونیم اون باور غلط رو پیدا کنیم که کجایی باور من اشکال داره که داره این نتیجه رو برای من شکل میده ! در این مواقع ما باید باور درستی رو خودمون بسازیم باورر درستی که به ما احساس عالی دست بده باوری که وقتی میگیم قلب ما احساس آرامش به دست بیاره ، حالا دوست عزیز من وقتی ما این باور را فهمیدیم که چه باوری رو باید بسازیم میتوانیم از چند روشی استفاده کنیم برای تغییر همان باور ، دوست عزیز من در هر فردی حس های وجود داره مثل لامسه ، تجربی ، جنبشی ، دیداری و .. ببین دوست عزیز من روش اول این هست که ما در مورد همون باور بنویسیم حالا چه در گوشی و یا بر روی کاغذ ! وقتی ما مینویسیم به شدت داریم حس لامسه خودمونو فعال میکنیم حس تجربی خودمونو فعال میکنیم یک سری از افراد هستند که وقتی یک چیزی رو مینویسند خیلی راحت تر یاد میگیرند ، روش دوم دیداری هست خیلی از افراد با دیدن یک چیز خیلی راحت یک مطلب را یاد میگیرند ، و یک سری ها دوست داررند در مورد اون چیز فکر کنند و اون فکر کردن به اون ها کمک میکنه تا راحت تر یاد بگیرند ، یک دسته دیگر هستند که دوست دارند فقط در مورد چیزی که دوست دارند یاد بگیرند صحبت کنند ، حال برای تغییر باور ها کدام یک از این ها بهتر تر هست ؟ جواب من این است که از تمام این ها به صورت همزمان استفاده کنی ، من باور های را که از محصولات استاد یاد میگیرم و یاداشتشان میکنم را به صورت فایل صوتی ایجاد میکنم آن هم با صداای خودم ، و بعد از آن هر روز صبح باور های که ساختم را پخش میکنم و بعد از آن همزمان هم مینویسم بر روی کاغذی که دوستش دارم و هم زیر لب زمزمه میکنم باور های را که دوست دارم ، و هم قکر میکنم به همان باور های که دوست دارم بسازم ، و هم می بینم که چقدر خوشش خط مینویسمشان ، به نظر من این روش خیلی تاثییر گذار تر هست برای من که اینطوری بوده

      روش دیگه برای تغییر باور ها گوش دادن همان باور ها در خوااب است ، ببین دوست عزیز من ما در خواب چندید حالت دایم که من زیاد وارد ان نمی شوم ( دتا ، بتا ، الفا و .. ) ببین دوست عزیز وقتی ما میخوابیم ذهن منطقی ما فعال نیست و ذهن ناخداگااه ما به هیچ عنوان بیکار نمیشینه و شما باید اون فایل صولی که با صدای خود ضبط کردی را شب قبل از خواب بزای توی گوشت و ارام بخوابی و بزاری اون باور ها تا صبح صد ها بار تکرار بشه

      روشش سوم تغییر باور تجسم کردن موقعی هست که داری باور هاتو تکرار میکنی ، من به شخصه وقتی تجسم میکنم اول از همه میرم توی مکان رویایی که توی ذهن خودم ساختم و توی اون ویلایی که دارم یک قسمتش من و خدا جلوی هم مینیشینیم و حرف میزنیم و میخندیم و ششادیم و من با اون در مورد خواسته هام و باور های که میخوام ایجاد کنم حرف میزنم و اون هم به من همیشه انرژی مثبت میده و حال منو خیلی خیلی خوب میکنه و پیشنهاد میکنم قبل از این که بری سر کار و یا مدرسه حتما این کار رو انجام بده خیلی به شما انرژی خوااهد داد خیلی !!!!

      نتیجه ای که من از همین نوع تمرین گرفتم : اول از همه باور های من چون خیلی خالص تر بودند و هنوز به قول معروق تخته من سفید بود به راحتی تغییر کرد من با تغییر باور هام به خیلی چیز ها رسیدم مثل کار ، آرامش ، اسایش ، نزدیکی با خداوند ، این که دیگه تمام کار های که دارم به راحتی حل میشن و هزاران نتیجه های دیگه ای که اصلا من بخوام بگم کلی وقت میبره

      باز هم هزاران بار سپاسگذارم از وقتی که برای خوندن نظر من میزارید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      ابوالفضل اشرفی گفته:
      مدت عضویت: 2782 روز

      سلام دوست عزیز امیدوارم که حالتون خدایی باشه ?

      سپاسگزار خداوندم که آگاهی منو نسبت به خودش بیشتر میکنه.

      سپاسگزارم دوست خوبم واقعا عالی بود باورهای بسیار قدرتمند و خدا گونه ای دارید.

      آرزوی عشق الهی براتون دارم ? چراکه با عشق الهی به همه چیز میرسید.

      ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    علی رضازاده گفته:
    مدت عضویت: 2845 روز

    هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی

    یا چشم نمی‌بیند یا راه نمی‌داند هر کو به وجود خود دارد ز تو پروایی

    دیوانه عشقت را جایی نظر افتاده‌ست کان جا نتواند رفت اندیشه دانایی

    امید تو بیرون برد از دل همه امیدی سودای تو خالی کرد از سر همه سودایی

    گویند رفیقانم در عشق چه سر داری گویم که سری دارم درباخته در پایی

    زنهار نمی‌خواهم کز کشتن امانم ده تا سیرترت بینم یک لحظه مدارایی

    در پارس که تا بودست از ولوله آسوده‌ست بیمست که برخیزد از حسن تو غوغایی

    من دست نخواهم برد الا به سر زلفت گر دسترسی باشد یک روز به یغمایی

    گویند تمنایی از دوست بکن سعدی جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی

    شیخ اجل سعدی

    با سلام خدمت همه دوستان

    من سعی می کنم نکاتی رو بهش اشاره کنم که خودم تجربه کردم و طوری بنویسم که در عین کوتاه بودن مفید باشه و پیام رو برسونه:

    خداوند همیشه حامی، حاضر و ناظر:

    ما قبل از هر چیز باید بدونیم که هر آنچه اتفاق می افته خیره مطلقه، هر چیز! و این رو باید در عملمون نشون بدین و نه اینکه مثل یه جمله خوب ببینیمش و ازش لذت ببریم و بعد یادمون بره و تا یه اتفاقی افتاد (تازه اتفاقی که ما خودمون رقم زدیم) …. روز از نو روزی از نو، ذهنمون شروع کنه به افکار ترس و شک آفرین… این به هیچ عنوان ایمان محسوب نمیشه و فقط یک دانسته ست.

    امرسون میگه: “همه چیز در جهت آموختن ایمان به ما حرکت می کنه. همه چیز، این یعنی هر چیزی که در سر راه ما قرار می گیره. ”

    راهکار عملی:

    به محض اینکه یه اتفاقی که ما فکر می کنیم ناخوشاینده برامون میفته فقط این نجوا باید از درون ذهنمون شنیده بشه: همه چیز همیشه خیره و خدواند هر لحظه ناظر و حامی من است. ممکنه ذهن بخواد شیطنت کنه و با بعضی افکار و نجواهای غلط مداخله کنه. شما با تکرار جمله بالا در ذهن یا با کلام همه پچ پچ های دیگه رو خیلی قدرتمند دور کنید. یادم میاد چندین سال پیش یه خریدی انجام دادم که طرف کلاهبردار از آب دراومد (که البته من ناخوداگاه با افکارم رقم زده بودمش!). ولی چیزی که جالب بود واکنش من به این اتفاق بود. فکر می کنم حدود نیم ساعتی داشتم توی سرمای بیرون کلانتری با خدای خودم صحبت می کردم و حتی هنوز یادمه چیا بهش می گفتم، گفتگوهای من از این دسته بودن؛ خدایا تو خودت شاهد و ناظر منی و من می دونم که این اتفاق مثل همه اتفاقای دیگه یه حکمت و درسی برای من داره و در تمام طول این مدت یه لبخند حاکی از رضایت و آرامش درونی روی صورتم بود و با اینکه خیلی موضوعات نگران کننده دیگه اونروز و در همون جا رخ داد ولی من آرامش عجیبی داشتم، که به نظرم شاید بشه اسمش رو گذاشت ایمان. البته این مساله هم بعد از چند روز به خیر و خوشی تموم شد!

    ما اگر واقعا ایمان داشته باشیم که وجود الهی همیشه و در هر لحظه زندگی با ما و درون ماست دیگه هیچ ترس و شکی به خودمون راه نمیدیم. فقط باید واقعا ایمان داشته باشیم و در عمل نشون بدیم.

    تسلیم:

    یکی دیگه از نشانه های ایمان به خداوند تسلیمه دوستان. تسلیم در یک آن صورت میگیره. ما فقط باید دست از جدال با اینکه چی هست و یا چی می تونست باشه برداریم و تسلیم شیم!

    راهکار عملی:

    روی این باور کار کنید که هیچ موجودی چه در این دنیا و چه در عوالم دیگر قادر نیست خدشه ای به هستی و خدا وارد کنه و یا حتی ایرادی ازش بگیره، چرا که همه چیز کامل و بی نقصه! حتی بدترین اتفاقات از دید ذهن ما مثل جنگ، یا بلایای طبیعی و …. همگی قانونمندن و همه چیز با نظمی بی مانند در سر جای خودش قرار داره. به قول استاد عباس منش هر کسی در هر جایی هست دقیقا در جای درست خودشه و این شامل اتفاقات هم میشه.

    می دونم سوال در مورد اینه که چه باوری درباره خدا در ذهن خودمون بسازیم که باعث آرامش ،ایمان و در کل سعادتمون بشه ولی من اینجا دوست دارم در مورد ذهن که جایگاه افکار و باورهای ماست و چند تکنیک در مورد کنترل کردنش بگم. چرا که با این حجم از همهمه ذهنی و گفتگوهای درونی جای زیادی برای حضور و احساس خداوند برامون باقی نمی مونه.

    ذهن جایگاه افکار و باورها:

    ما وارد عصر آگاهی شدیم و با این آگاهی الان می دونیم که هستی و همه چیز هوشمند آفریده شده. ذهن هم از این حیث مستثنی نیست، برای خودش موجودیت داره و هوشمنده. ذهن یکی از ابزارهای بسیار قدرتمند ماست. ما کی از یک ابزار استفاده می کنیم؟ زمانیکه بهش نیاز داریم. در مورد ذهن هم باید به همین شکل باشه، یعنی فقط زمانیکه لازمش داریم باید ازش استفاده کنیم و در تمام اوقات دیگه باید فقط وجد، شعف و خوشحالی و آگاهی باشه که بدلیل خاموش بودن ذهن امریست بدیهی. این همون شعف درونیه که به هیچ عامل بیرونی متکی نیست و در نتیجه آگاهی هایی هست که در ذهن ساکت جاری میشه. ولی داستان طور دیگریست و متاسفانه بجای اینکه ما از ذهن استفاده کنیم اون داره از ما استفاده می کنه! یعنی ما شدیم خدمتگزار و ذهن شده ارباب. چه جابجایی ناگواری! به جرات میشه گفت بالای 95% مردم دنیا دارن همینطوری با همین وضعیت زندگی می کنن و فکر می کنن که هیچ کنترلی روی ذهن و افکارشون و در نتیجه سرنوشتشون ندارن! ذهن جایگاه باورها هم هست و از اونجایی که اکثر باورهای ما باورهای خودمون نیست بلکه از دیگران و محیط گرفته شده، همراهشون شک هم هست. حالا تصور کنید تقریبا 60 هزار فکر در روز از ذهن رد میشه و هر روز این افکار تکرار میشن! بنابراین گفتگوی درونی ما تجربه دائمی تقویت شک خواهد بود، شک در مورد خودمون، تواناییهامون، در مورد آفرینش، روابط الهی، خداوند ،شفا ، مادیات و ….

    ما اگر به دنبال آرامش درونی واقعی هستیم باید این ذهن رو کنترلش کنیم چرا که به قول بودا بالاتر از آرامش فکر خوشبختی نیست. وقتی ذهن آرام بشه، کم کم آگاهی ناب خداوند واردش میشه و هر آنچه که نیازمند دونستنش باشیم بهمون گفته (الهام) میشه.

    راهکارهای عملی:

    شاهدی:

    از امروز سعی کنید فقط مثل یه شاهد عمل کنید. تمام جریان زندگی تون، افکارتون، احساساتتون و اتفاقات رو از جایگاه یک شاهد مهربان مشاهده کنید. حالا شاهد کارش چیه دقیقا؟ آیا یه شاهد قضاوت می کنه؟ برچست خوب یا بد میزنه به چیزی، کسی یا اتفاقی؟ ناراحت میشه؟ نگران میشه؟ خمشگین میشه؟ جواب تمام سوالات بالا خیر هست، یه شاهد فقط شاهده بدون کوچکترین قضاوتی!

    هر روز بشینید و افکارتون رو مثل فیلم تماشا کنید، بدون قضاوت، درگیر شدن و بدون لیبل خوب یا بد زدن. و این شاهدی رو به تمام جنبه های زندگی تون هم گسترش بدید. اولش ممکنه به خودتون بیاید و ببینید که دارید به یه چیزی فکر می کنید ولی نگران نباشید به محض اینکه متوجه شدید خودتونو بکشید کنار و دوباره ناظر و شاهد بشید. من خودم این تمرین رو اینقدر انجام دادم که افکارم رو قبل از اینکه وارد ذهنم بشه می دیدم، یعنی می دونستم قراره به چی فکر کنم! میدونید این چه آرامشی براتون به ارمغان میاره؟! واقعا آرامشی بهتون میده از کیلومترها اونطرفتر سیگنال وجودی شما مثل الماس می درخشه. البته به شرطی که به قول استاد هر روز به پاکسازی ذهن مشغول باشیم و هرس کنیم افکارمون رو.

    لائوتسو میگه: “همه هستی در برابر ذهنی که ساکته تسلیمه!”

    درک تن واحد:

    همه ما یکی هستیم. هر فکر بدی که درباره دیگران داریم همان چیزیه که در مورد خودمون می اندیشیم. هر تلاشی برای آزار دادن و یا انتقام گرفتن از دیگران چاهیه که بر سر راه خودمون حفر می کنیم.

    مسیح ع میگه تا کودک نشوید نمی توانید وارد ملکوت الهی شوید. کودکان معصومند و عاری از تمام افکار ناصوابی هستند که همچون بندهایی محکم ما را احاطه کرده اند و فرصت حیات واقعی را از ما گرفته اند. آنها عاری از باورها و اندیشه های غلط و ناروایی هستند که هنوز در ذهن و روح آنها رخنه نکرده است.

    قضاوت تعطیل!:

    ذهن خیلی دوست داره در مورد همه چیز نظر بده و همه چیز رو قضاوت کنه. ولی اینو بدونید که قضاوت دقیقا ضد آرامشه. یادمه قبلا زمانیکه حتی یکی از نزدیکانم شروع می کرد به درد دل کردن من فقط در سکوت تماشا می کردم و هیچی نمی گفتم حتی سر هم تکون نمی دادم که چیزی رو تایید یا رد کنم تا قضاوت نکرده باشم.

    همچون آئینه باش

    زلال، روشن ، پاک ….

    ساکت ، مشاهده‌گر …

    بدون قضاوت ، بدون واکنش …

    اکنون … اینجا … خاموش

    گذشته:

    ماها معمولا اکثرمون یا توی گذشته سیر می کنیم یا آینده. گذشته ای که حتی اگر 1000 سال هم بهش فکر کنیم نمی تونیم ذره ایش رو تغییر بدیم! ولی با این حال داریم تو گذشته دست و پا می زنیم. و یا با ترس نگران آینده ای هستیم که هنوز نیومده. و درست تنها جایی که بهش سر نمی زنیم، تنها جاییکه حضور خدا هست، سکوت هست و ضمیر ناخوداگاه زبانش رو خیلی بهتر بلده، زمان حال و لحظه اکنونه!

    دوستان گذشتتون رو بپذیرید و برای همیشه رهاش کنید. شما هر آنچه که می دونستید رو انجام دادید، اگر گذشته ای نداشته باشید مجبور نیستید اونو تنظیم کنید! در واقع گذشته شما مثل همان اثریه که قایق پشت سر خودش به جا میذاره، وقتی که شما به اثر حرکت قایق نگاه می کنید می بینید لحظه ای می مونه و بعد از آگاهی شما خارج می شه. درست مثل زندگی ما، گذشته ما رنگ می بازه و آنچه که باقی می ماند اکنون است. بیشتر انرژی ذهنی ما در مورد اینه که در گذشته چه کارهایی رو می تونستیم انجام بدیم و ندادیم، چه ها که باید می گفتیم ولی نگفتیم و توی ذهنمون میریم که درستش کنیم و آخر قصه رو اونجوری که می خوایم رقم بزنیم، جالبتر از اون اتفاقی که الان روی پرده ذهن ماست مال سالها پیشه ولی هنوز اون صحنه و اون آدما توی ذهن ما هستند و ما داریم باهاشون برخورد می کنیم، باهاشون بحث می کنیم، می بخشیمشون و یا محکومشون می کنیم. تمامش رو بریزید بیرون، مثل یه لوح سفیدی که هیچ چیزی روش نوشته نشده، باور کنید پاک کردن گذشته هیچ گناهی نداره.

    از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن فردا که نیامدست فریاد مکن

    برنامده و گذشته بنیاد مکن حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

    حکیم خیام

    در پناه یگانه خالق هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  10. -
    عباسعلی ملک گفته:
    مدت عضویت: 3930 روز

    به نام خدا

    خداوند را بی‌نهایت سپاسگزارم که قوانینی را وضع کرد تا سرنوشتم در دستان خودم باشد و آرام باشم.

    سلام عرض می‌کنم خدمت استاد عباس منش عزیز و تمامی دوستان خوبم.

    وقتی‌که صبح بیدار شدم و دیدیم استاد عباس منش عزیز این سؤال رو در تلگرام مطرح کردند از اشتیاق به این موضوع قلبم داشت بیرون می‌زد و دستاهایم برای تایپ کردن بی‌اختیار بی‌تابی می‌کرد چون حدود یک سال و نیم پیش این سؤال رو خواهرم از من پرسیده بود و طی این مدت من به این موضوع فکر می‌کردم و حتی این سؤال رو در قسمت عقل کل سایت هم مطرح کردم و حتی جواب این سؤال رو در مسابقه قبل (چه زمانی به خواسته‌ام می‌رسم؟) هم دادم. اتفاقاً همین دیروز هم داشتم رو این موضوع فکر می‌کردم که یکی دیگه از مهم‌ترین صفات خداوند رو با تمام وجودم درک کردم. در ادامه با من همراه باشید تا بهترین باورهایی که نسبت به خداوند می‌توانیم داشته باشیم را برایتان بگویم. مهم‌ترین باورها را طبق اولویتی که برای خودم داشت به ترتیب نوشتم. به علت محدوید کاراکتر 3تا رو تو این پست نوشتم وبقیه رو در پست بعدی مینویسم.

    .

    ?1- خداوند قریب (نزدیک) هست. خداوند از هرکس و هر چیزی که فکرشو بکنید به ما نزدیک‌تر است.

    دوستان همان‌طور که گفتم من این سؤال رو در قسمت عقل کل سایت پرسیده بودم و اون این بود که: بهترین (مهم‌ترین) باوری که نسبت به خداوند می‌توانیم داشته باشیم چیست؟ من این سؤال رو تعمداً پرسیدم که ببینم بقیه دوستان چه دیدگاهی دارند و بعدش خودم جواب بدم ولی جز یکی دو نفر که مختصراً به اون اشاره کرده بودند فرد دیگه‌ای به اون اشاره نکرده بود.

    خداوند رو هر جوری ببینی (باور کنی) همان جور برای تو جلوه می‌کند. اگر خداوند رو رزاق ببینی خداوند برای تو رزاق جلوه می‌کند، اگر خداوند رو جبار ببینی جبار برای تو جلوه می‌کند و … اما به نظر من مهم‌ترین باوری که نسبت به خداوند می‌توانیم داشته باشیم این است که خداوند خیلی به ما نزدیک است یعنی بیشتر از هرکسی که فکرشو بکنید ازلحاظ فاصله (Near) و میزان صمیمیت (Cloth) به ما نزدیک است. برای درک این موضوع مهم برایتان مثال ملموسی می‌زنم.

    فرض کنید یه پدر خیلی پولدار داریم که هر چیزی رو که فرزندش بخواد فراهم می‌کنه. فقط کافیه بشنود که فرزندش چی چیزی رو میخواد. یک روز فرزندش در فاصله 5 کیلومتری از او قرار داشت و هرچه فریاد می‌زد دستگاه ایکس باکس وان می‌خوام پدرش صدای او را نمی‌شنید و بنابراین آن وسیله را برای او نخرید. پسر هرروز 1 کیلومتر به پدر نزدیک می‌شد تا اینکه پدر صدای او را شنید و بلافاصله آن دستگاه را برای او خرید.

    از داستان بسیار ساده بالا نتیجه می‌گیریم که برای اینکه کسی خواسته‌ی ما را برآورده (اجابت) کند اول باید صدای ما را بشنود و برای اینکه صدای ما را بشنود باید به ما نزدیک باشد و سپس خواسته‌ی ما را اجابت کند. پس روی‌هم‌رفته نزدیک بودن مهم‌ترین ویژگی در برآورده شدن خواسته‌ها بود. برای صحت این موضوع همین الآن این آزمایش را انجام بدید و با صدای خیلی کم به پدرتان یا کسی که خیلی دوستتان داره (سرپرستتان= رب) بگید 1000 تومان به من بده! بعد می‌بینید که اون فرد به شما میگه، چی! (چون صداتون رو نمیشنوه) بعد بهش بگید نزدیک شو! (یا شما بهش نزدیک بشید)، بعد که نزدیک شد و صدای شمارا شنید 1000 تومان به شما می‌دهد.

    اگر کلمات سمیع و قریب و مجیب را در قرآن جستجوی کنیم به ترکیب جالبی می‌رسیم. ترکیب «سمیع قریب» یکی از آن‌هاست که به‌وضوح نشان می‌دهد برای شنیدن باید نزدیک بود. ترکیب بعدی «قریب مجیب» است که نشان می‌دهد برای اجابت یک خواسته باید نزدیک بود. پس بهترین باوری که نسبت به خدا می‌توانیم داشته باشیم این است که او نزدیک (قریب) است.

    معروف‌ترین آیه‌ای که همه میدونیم خود خدا این نزدیک بودن خودشو اشاره‌کرده آیه 186 سوره بقره است که در اون می‌فرماید:

    وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ / و هنگامی‌که بندگانم از تو درباره‌ی من بپرسند (که من نزدیکم یا دور!) بگو: من نزدیکم و دعای دعاکننده را هنگامی‌که مرا بخواند، پاسخ می‌گویم (و نیاز او را برآورده می‌سازم). پس آنان هم دعوت مرا (با ایمان و عباداتی همچون نماز و روزه و زکات) بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا آنان راه یابند (و با نور ایمان به مقصد برسند).

    یا در آیه 16 سوره ق می‌فرماید:

    وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ / ما انسان را آفریده‌ایم و می‌دانیم که به خاطرش چه می‌گذرد و چه اندیشه‌ای در سر دارد؛ و ما از شاهرگ گردن بدو نزدیک‌تریم.

    نکته‌ی جالبی که در 2 آیه بالا وجود داره این هست که خداوند در آیه 186 سوره بقره میگه “من” نزدیک هستم ولی در آیه 16 سوره ق میگه “ما” نزدیک هستیم؛ یعنی میخوام بگم خداوند خودش داره به ما میگه هر جوری حساب بکنید یعنی چه به‌صورت فردی (توحیدی) چه به‌صورت جمعی (سیستمی) به شما نزدیک هستم.

    .

    ?2- خداوند نور است و ما را هدایت می‌کند.

    در پاراگراف قبلی گفتم خداوند نزدیک است حالا اگر باور داشته باشیم که خداوند به ما نزدیک است در مرحله بعد این باور باعث به وجود آمدن یه باور جدید می‌شود؛ و اون این هست که باور می‌کنیم خداوند به ما الهام می‌کند. برای مثال در داستان بالا وقتی پسر به پدر نزدیک شد و به پدر می‌گوید ایکس باکس می‌خوام شاید پدر بگوید اگر فلان کاری رو انجام بدهی (مثلاً نمره ریاضی رو 20 گرفتی) ایکس باکس برات می‌خرم؛ یعنی می‌خوام بگم بعد از درخواستی که از خدا کردید به شما الهام می‌کند که اگه فلان کار رو انجام دادی من تو رو به خواسته‌هایت می‌رسانم اگه به قوانین من عمل کردی تو رو به خواسته‌هایت می‌رسانم.

    آیه‌ای که نشان می‌دهد اگر باور داشته باشی خدا به تو نزدیک است و شنوا و بینای احوال توست به تو الهام می‌شود.

    قُلْ إِن ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَى نَفْسِی وَإِنِ اهْتَدَیْتُ فَبِمَا یُوحِی إِلَیَّ رَبِّی إِنَّهُ سَمِیعٌ قَرِیبٌ ﴿سبإ: 5٠﴾ / (به مشرکان بت‌پرست) بگو: اگر من (با ترک بت‌ها و دوری از آئین شما) گمراه شده باشم، به زیان خود گمراه شده‌ام (و کیفر آن را می‌بینم) و اگر رهیاب بوده باشم، در پرتو چیزهایی است که پروردگارم به من وحی می‌فرماید. او شنوا و نزدیک است (و اقوال و افعال ما بر او پنهان نمی‌ماند).

    در قسمت آخر آیه بالا داره باور پیامبر رو نشان می‌دهد: إِنَّهُ سَمِیعٌ قَرِیبٌ یعنی این باور باعث می‌شود که به او الهام شود و هدایت شود. یکی از زمزمه‌هایی که من باخدای خودم می‌کنم این است «خدایا تو اجابت‌کننده هستی چون شنوا هستی و شنوا هستی چون نزدیک هستی پس به من وحی کن تا به راه مستقیم هدایت شوم.»

    دوستان خود خداوند قبل از آیه 8 سوره شمس هفت بار قسم میخوره (به خورشید، ماه، روز، شب، آسمان، زمین و نفس) که به ما بگه من به شما الهام می‌کنم. فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا (الشمس: 8) / سپس بدو گناه و تقوا را الهام کرده است (و چاه و راه و حسن و قبح را توسّط عقل و وحی به او نشان داده است).

    و یا در آیه 20 سوره‌ی اسرا این موضوع رو دوباره می‌بینیم:کُلًّا نُّمِدُّ هَـؤُلَاءِ وَهَـؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ وَمَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا (الاسرا: 20) / و ما هر یک از اینان (که آخرت طلبان‌اند) و از آنان (که دنیاپرستان‌اند، در این جهان) از بخشایش پروردگارت (بهره‌مند می‌گردانیم و) کمک می‌رسانیم و (کافر و مؤمن را بر این خوان یغما می‌نشانیم. چراکه در صورت رعایت اسباب و علل) بخشایش پروردگارت هرگز (از کسی بازداشته نشده است و از او) ممنوع نگشته است. (20).

    یعنی خداوند میگه ما هرکسی رو تو هر راهی که تصمیم بگیره بره کمک می‌کنیم. حالا من زیاد به‌صورت مستقیم بهتون گرا نمی‌دم خودتون برید تحقیق کنید که چرا به هرکسی کمک میکنه.

    من وقتی‌که درک کردم که خداوند به من الهام می‌کند و یقین پیدا کردم که من همواره در معرض الهام خداوند هستم بعدش این سؤال برام پیش اومد که کدوم خصوصیت و صفت خداست که باعث میشه به من الهام بشه. تا اینکه یه شب تو یه اتاقی تو یه ساختمون برای یک ماه تنها بودم و اون اتاق نور خیلی کمی داشت و من همیشه لامپ رو روشن نگه می‌داشتم (همون شعری که میگه: هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه …)؛ تا اینکه یه شب طرفای ساعت 2٫5 یا 3 نصفه‌شب بود که برق رفت و من هیچ جا رو نمی‌دیدم و وقتی‌که چشمامو می‌بستم فرقی باحالتی که چشمامو باز می‌کردم نداشت؛ یعنی این‌قدر تاریک بود و به این نتیجه رسیدم که “تو تاریکی مطلق فرقی نمیکنه که چشات باز باشه یا بسته” و پیش خودم می‌گفتم عجب کشفی کردم و با باز و بسته کردن چشام در حال بازی کردن بودم که تو یه لحظه یه نور ضعیفی رو احساس کردم و سرم به سمت پنجره چرخید که ببینم چی بوده ولی نورش خیلی کم بود علت اون نور این بود که یه کامیون بزرگ از کنار ساختمون رد شده بود. وای چه کشف بزرگی کرده بودم و چه صفتی از صفات خدا رو درک کرده بودم. سرم به سمت پنجره چرخیده بود (هدایت شده بود) چون یه نور رو تو تاریکی مطلق دیده بود. روز بعدش رفتم تمام ریشه‌های نور رو تو قرآن درآوردم و دیدم در اکثر موارد کلمه‌ی “نور” در کنار کلمه “هدایت” اومده. نمی‌دونید چه اشک شوقی ریختم من از این آگاهی‌ها. اگه ریشه‌ی نور رو تو قرآن جستجو کنید به کلمه “نور” و “نار” می‌رسید و در کنار این دو کلمه، کلمه هدایت و ظلمات رو می‌بینید؛ یعنی “نور” انسان رو هدایت می‌کند به سمت نور؛ و “نار” انسان رو هدایت می‌کند به سمت تاریکی‌ها. پس 2 نوع نور داریم یکی نور است و دیگری نار است. فرمان خدا را بر فرمان خلق و اراده‌ی خود مقدم شمردن نور است و فرمان خود را بر فرمان خدا مقدم شمردن نار است. اگر این پاراگراف را در کنار 2 آیه‌ای که در بالا گفتم بذاریم باز به درک بهتری می‌رسیم. نور (هَـؤُلَاءِ و تَقْوَاهَا) و نار (هَـؤُلَاءِ و فُجُورَهَا)

    پس نتیجه می‌گیریم خداوند نور است و با نور خود همواره به ما الهام می‌کند تا به راهی که دوست داریم (روشنایی یا تاریکی) هدایت شویم.

    .

    ?3- خداوند عادل است چون رحمان است

    در ابتدای این نظر و در اولین پاراگراف نوشتم “اتفاقاً همین دیروز هم داشتم رو این موضوع فکر می‌کردم که یکی دیگه از مهم‌ترین صفت و باور از خداوند رو با تمام وجودم درک کردم.” و اون صفتی که دیروز درک کردم صفت عادل بودن خدا بود. میدونید چرا این صفت رو درک کردم؟ چون در مسابقه‌ی قبلی به سؤال این مسابقه پاسخ دادم و هرچی که از خدا میدونستم رو ریختم رو دایره که دوستان استفاده کنند چون قانون خلاء رو باور دارم و باور دارم با دادن این آگاهی‌ها به دیگران قراره آگاهی‌های ناب‌تری نصیبم بشه. پس دوستان ازتون خواهش می‌کنم از این فرصت‌هایی که استاد عباسمنش در اختیارمون قرار میده استفاده کنید و هرچی دارید رو بریزید رو دایره چون طبق قانون خلأ آگاهی‌های بهتری گیرتون میاد.

    اما علت اینکه باور کردم خداوند عادل هست اینه که افکار، فرکانس‌ها و باورهایی که در ما تولید میشه به جهان هستی ارسال میشه و جهان هستی هم بر اساس عدل مطلق خدا دقیقاً هم‌جنس اون اندیشه را (طبق اصل انحصاری پاولی) در قالب اتفاقات، شرایط، افراد، احوال، ایده‌ها و موقعیت‌ها به‌طرف ما برمی گردونه و اونها رو داخل زندگیمون تجربه می‌کنیم به نظر من این نهایت عدالت خداوند است چون این‌جوری هیچ‌کسی در حق هیچ‌کسی نمیتونه ظلم کنه. قرآن می‌فرماید حتی یک برگ درخت بدون حکمت خدا و شانسی از درختش ساقط نمی‌شود (وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَهٍ إِلاَّ یَعْلَمُها = و هیچ برگی از درخت نمی‌افتد مگر آنکه از آن باخبر است-انعام 59). جواب تمام سؤال‌ها درون خود ماست و افکار ما در جهان هستی تأثیرگذار است.

    بعدازاینکه باور کردم که خداوند عادل هست رفتم تحقیق کردم که ببینم کدام صفت خداست که میشه عدل رو در اون پیدا کرد و توضیح داد؛ و هیچ صفتی رو من بهتر از رحمان بودن خداوند برای توضیح عدلش پیدا نکردم. چون صفت رحمن برای همه چیز کارایی داره هم برای مسلمان و هم کافر، هم انسان و هم حیوان. رحمن در عربی بر وزن فعلان هست و وزن فعلان هم یکی از ویژگی‌هاش اینه که هر چیزی میتونه همراه با متضادش در رحمن جای بگیره مثلا، عالم و جاهل، غنی و فقیر، گرسنه و سیر، تندرستی و بیماری، تشنه و سیراب هردو در رحمن قرار می‌گیرند.

    اگه ریشه‌ی رحمان رو در قرآن جستجو کنیم به چند آیه می‌رسیم که خداوند خودش رو رحمان خطاب میکنه. در آیه 5 سوره طه خداوند می‌فرماید: الرَّحْمَـنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى / خداوند مهربانی (قرآن را فرو فرستاده) است که بر تخت سلطنت (مجموعه‌ی جهان هستی) قرارگرفته است (و قدرتش سراسر کائنات را احاطه کرده است).

    یعنی رحمن بر تخت مدیریت هستی قرار نشسته است. در میان تمام اسماء و صفات خداوندی حتی کلمه الله هم در این آیه به‌عنوان مدیر هستی معرفی نشده است بلکه خداوند کلمه رحمن را برگزیده است و هیچ‌یک از صفات خداوند این کارایی (مدیریت جهان هستی) را ندارد به جز یک آیه که خداوند می‌فرماید: بگو الله را بخوانید یا رحمن فرقی نمی‌کند؛ یعنی کلمه رحمن مقابل و مساوی الله قرار میگره و هیچ‌کدام از اسماء خداوند این ویژگی را ندارند. البته کلمه رحمن در کنار صفات سبحان و رحیم و بصیر هم در کنار آمده که در ادامه این نظر اشاره می‌کنم ولی هیچ‌کدام این کارایی (مدیریت جهان هستی) رو ندارند.

    قُلِ ادْعُوا اللَّـهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَـنَ أَیًّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِکَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلًا (الإسراء: ١١٠) / گو که خواه خدا را به اسم الله یا به اسم رحمان بخوانید، به هر اسمی بخوانید اسماء نیکو همه مخصوص اوست؛ و تو در نماز نه صدا را بسیار بلند و نه بسیار آهسته گردان بلکه حدّ وسط را اختیار کن.

    وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَـنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ ﴿الأنبیاء: ٢6﴾

    هُوَ اللَّـهُ الَّذِی لَا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ هُوَ الرَّحْمَـنُ الرَّحِیمُ ﴿الحشر: ٢٢﴾

    أَوَلَمْ یَرَوْا إِلَى الطَّیْرِ فَوْقَهُمْ صَافَّاتٍ وَیَقْبِضْنَ مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمَـنُ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ بَصِیرٌ ﴿الملک: ١٩﴾

    صفات سبحان و رحیم در ادامه این نظر اشاره می‌کنم ولی صفت بصیر بازهم برمی‌گردد به صفت نزدیک بودن خدا که در مورد اول اشاره کردم.

    ادامه زیر همین نظر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 80 رای:
    • -
      عباسعلی ملک گفته:
      مدت عضویت: 3930 روز

      ?4- خداوند رحیم است به مؤمنین (کسانی که به قوانین و سنت‌های خداوند عمل می‌کنند (متقین))

      بزرگ‌ترین شکرگزاری ما باید به خاطر قوانینی باشه که خداوند اونها رو برای سعادت دنیا و آخرت ما وضع کرده چون این قوانین باعث میشه تمام نگرانی‌ها از ما گرفته شود و آرام باشیم که اگه از قوانین خداوند اطاعت کنیم توجه ویژه‌اش (رحیم بودنش) نصیب ما میشه و طعم و سعادت و خوشبختی رو می‌چشیم. رحیم برخلاف رحمن فقط به یه چیز توجه میکنه.

      یکی از علت‌های نگرانی و اضطراب جامعه امروزی این هست که قوانین مدام تغییر می‌کنند یعنی شب می‌خوابی روز بلند میشی و می‌بینی که قانون عوض‌شده و تمام برنامه‌ریزی‌هایی که کرده بودی خراب میشه و این باعث حال بد در آدم میشه و باعث استرس و اضطراب انسان‌ها میشه. یکی از علت‌هایی که تو کشور ما سرمایه‌گذاری خارجی کم هست همینه که هرروز قانون‌های قبلی تغییر می‌کنند و یه قانون جدیدی تولید میشه و این باعث میشه کشورهای خارجی تمایلی برای سرمایه‌گذاری نداشته باشند، اگه قانون‌های ثابت 100 ساله یا 200 ساله‌ای بودند مطمئناً هرکسی خیالش راحت بود و با برنامه‌ریزی سرمایه‌گذاری می‌کرد.

      خداوند با قوانین ابدی خودش خیال ما رو راحت کرده و این به خاطر رحیم بودن خداوند است؛ یعنی هرچند که خداوند رحمن است و به همه توجه دارد ولی به شاگرد زرنگ‌هایی که درس (قانون) رو خوب یاد می‌گیرند و عمل می‌کنند توجه ویژه‌ای (رحیم) داره.

      .

      ?5- خداوند مالک همه‌چیز است چون همه‌چیز از انرژی (سبحان) است.

      خداوند انرژی است و این مورد رو هم خودش در سوره توحید اشاره کرده است (لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ/ نزاده است و زاده نشده است). همان‌طور که می‌دانیم انرژی نه به وجود می‌آید و نه از بین می‌رود بلکه از شکلی به شکل دیگه تغییر شکل می‌دهد و امروزه ازلحاظ علمی ثابت‌شده همه‌چیز از انرژی به وجود آمده و انرژی از بین رفتنی نیست؛ پس می‌تونیم نتیجه بگیرم خداوند همه چیزه و خداوند درآیات زیادی می‌گوید فرزندی ندارد چون از انرژی (سبحان) است و انرژی هیچ‌وقت از بین نمی‌رود؛ مثلاً به آیات زیر دقت و تأمل‌کنید:

      وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّـهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَل لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ ﴿بقره: ١١6﴾ / و (یهودیان و مسیحیان و مشرکان هر سه) می‌گویند: خداوند فرزندی برای خویش برگزیده است! – خدا برتر از این چیزها است – (که نیازمند زادوولد و نسل و فرزند باشد) بلکه آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن او است و همگان (بنده‌ی وی و) فروتن در برابر اویند.

      إِنَّمَا اللَّـهُ إِلَـهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَکَفَى بِاللَّـهِ وَکِیلًا (النساء: ١٧١) / خدا یکی بیش نیست که الله است و حاشا که فرزندی داشته باشد. (چگونه به انباز و زن و فرزند نیازی خواهد داشت) و حال‌آنکه از آن او است آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است؛ و کافی است (که تنها) خدا مدبّر (مخلوقات خود) باشد.

      قَالُوا اتَّخَذَ اللَّـهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِیُّ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ إِنْ عِندَکُم مِّن سُلْطَانٍ بِهَـذَا أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿یونس: 6٨﴾

      (مشرکان) می‌گویند: خداوند فرزندی برای خود برگزیده است (که فرشتگان‌اند. عجب بدبختی! این انسان است که برای بقای نام و نشان نیاز به فرزند دارد. خدا که جاودانه و سرمدی است کی نیاز به فرزند دارد) او منزّه (از این عیب‌ها و نقص‌ها) است. او بی‌نیاز است. چراکه آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن او است. شما (ای مشرکان!) هیچ‌گونه دلیل و برهانی بر این (ادّعای خود) ندارید. آیا چیزی را به خدا نسبت می‌دهید که از آن آگاهی ندارید؟!

      مَا کَانَ لِلَّـهِ أَن یَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ (مریم 35) / سزاوار خداوند نیست که فرزندی داشته باشد. او منزّه (از اتّخاذ و انتخاب فرزند؛ و به‌دوراز این‌گونه عیب‌ها و نقص‌ها) است. هرگاه اراده‌ی پدید آوردن چیزی و انجام کاری کند، تنها کافی است راجع بدان بگوید: بشو! و می‌شود. (پس چنین قادر متعالی هرگز نیازی به فرزند ندارد).

      وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَـنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ ﴿٢6 الانبیا﴾ / (برخی از کفّار عرب) می‌گویند: خداوند رحمان فرزندانی (برای خود، به نام فرشتگان) برگزیده است (چراکه ملائکه دختران خدایند!). یزدان سبحان پاک و منزّه (ازاین‌گونه نقص‌ها و عیب‌ها) است. (فرشتگان فرزندان خدا نبوده و) بلکه بندگان گرامی و محترمی هستند (که به‌هیچ‌وجه از طاعت و عبادت و اجرا فرمان یزدان سرپیچی نمی‌کنند).

      مَا اتَّخَذَ اللَّـهُ مِن وَلَدٍ وَمَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَـهٍ إِذًا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَـهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّـهِ عَمَّا یَصِفُونَ ﴿المؤمنون: ٩١﴾ / خداوند نه فرزندی برای خود برگرفته است و نه خدائی با او (انباز) بوده است، چراکه اگر خدائی با او می‌بود، هر خدائی به آفریدگان خود می‌پرداخت (و درنتیجه هر بخشی از جهان با نظام خاصی اداره می‌گردید و این با وحدت نظامی که بر سراسر هستی حاکم است، سازگار نمی‌بود) و هر یک از خدایان (برای توسعه‌ی قلمرو حکومت خود) بر دیگری برتری و چیرگی می‌جست (و نظام عالم ازهم‌گسیخته می‌شد و جهان هستی به تباهی می‌کشید). خدا والاتر و بالاتر از آن چیزها (و یاوه‌سرائی‌هایی) است که ایشان (خدای را بدان‌ها وصف و درباره‌ی او) می‌گویند.

      لَّوْ أَرَادَ اللَّـهُ أَن یَتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَى مِمَّا یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّـهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ (الزمر: 4) / اگر خداوند می‌خواست فرزندی داشته باشد، می‌بایست از میان چیزهایی که خود می‌آفریند کسی یا چیزی را برگزیند. (درصورتی‌که فرزند باید از جنس پدر بوده و همچون او قدیم باشد. این هم ناممکن است). خداوند پاک و منزّه (از همه‌ی عیب‌ها به‌ویژه از نیاز به فرزند) است. او خداوند یگانه‌ی پیروزمند است (و فرزند داشتن مخالف با یگانگی و نیاز به فرزند بیانگر عدم پیروزمندی و چیرگی است).

      (نکته‌ای که وجود داره این هست که خداوند نداشتن فرزند رو علاوه بر صفت سبحان بودن درآیات زیادی به صفت رحمن بودن خودش هم ربط می‌دهد که به علت محدودیت کاراکتر دیگه بیشتر از این توضیح نمی‌دم خودتون برید مطالعه کنید و درک کنید که چقدر به هم مربوط‌اند این‌ها و لذت ببرید. وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَـنُ وَلَدًا (مریم: ٨٨) أَن دَعَوْا لِلرَّحْمَـنِ وَلَدًا (مریم: ٩١) وَمَا یَنبَغِی لِلرَّحْمَـنِ أَن یَتَّخِذَ وَلَدًا (مریم: ٩٢) وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَـنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ (الأنبیاء: ٢6) قُلْ إِن کَانَ لِلرَّحْمَـنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِینَ (الزخرف: ٨١))

      اگر درک کنید و باور کنید همه‌چیز از انرژی هست و شما هم جزئی از اون انرژی (خدا) هستید پس خودتون رو می‌تونید مالک یوم‌الدین هم بدونید یعنی می‌تونید تصور کنید که همه‌چیزی که تو جهان آفریده‌شده مال شماست و مُسخر شماست و قدرت نامحدودی دارید و اون موقع هست که قبل از اینکه به ثروت عظیمی برسید احساس بی‌نیازی می‌کنید و به دیگران عشق می‌ورزید. البته یه راهشم اینه که زیاد یاد مرگ کنیم تا به دیگران عشق بورزیم. درسته که ثروتمند شدن هم باعث این حس خوب و عشق‌ورزی میشه ولی همان‌طور که خود استاد گفتند قبلش هم می‌تونید به این حس برسید هرچند با درجات کم یا زیادتر! (بدین معنی که موندن در حال خوبه که تو رو به اون حال خوب واقعی مورد انتظارت می‌رسونه).

      .

      ?6- خداوند اولین و آخرین و تنهاترین امید آرزومندان است (مُنْتَهَی الرَّجَایَا)

      گاهی اوقات دستت به هیچ جا بند نیست، نه پدر، نه مادر، نه خواهر، نه برادر و فقط به یه نفر امید داری و اون کسی نیست جز خداوند رحمن و از اون کمک میخوای یا حتی وقتی‌که از سرخوشی‌ها سرمست هستیم بعد از مدتی این سرخوشی زیر دل ما می‌زنه و یه چیزی رو تو خودمون کم می‌دونیم و اون چیزی نیست به خدا به سمتش میریم و ازش درخواست می‌کنیم راه مستقیم (راه بندگی و راه شکرگزاری) رو به ما نشون بده.

      امیدوارکننده‌ترین آیه قرآن هم این رو تائید میکنه که خدا میگه هر جا بری آخرش میای پیش خودم و من ناامیدت نمی‌کنم. امیدوارکننده‌ترین آیه قرآن در سوره زمر آیه 53 است که خداوند متعال می‌فرمایند: قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَهِ اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ / ای بندگان من که اسراف کرده‌اید (به ارتکاب گناهان کبیره و خطاهای کثیره) برنفس‌های خود (بدین معنی که افراط نمودند و از حد گذرانیدند معاصی را) از رحمت خداوند نومید نشوید به‌درستی که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد به‌درستی که خدای تعالی آمرزنده گناهان و به بندگان مهربان است.

      در این آیه شریفه چند نکته لطیف وجود دارد: اول اینکه فرمود (یا عبادی: ای بندگان) که یک لطافتی در خطاب دارد و نفرمودند (یا ایهاالعصاء: ای گناهکاران) و دوم اینکه فرمودند (اسرفو: اسراف فرمودید) و که باز رفاقتی در خطاب دارد و نفرمودند (اخطئو: خطا کردید). سوم اینکه: فرمودند لاتقنطو که صریحاً دلالت برنهی از ناامیدی و حرام بودن یاس از آمرزش دارد. چهارم اینکه مؤکد فرمود آن را به جمله (ان الله یغفرالذ نوب جمیعا) و عمومیت داد آمرزش خود را به تمام گناهان. پنجم اینکه فرمود جمیعاً و آن را مخصوص به بعضی از گناهان نکرد. ششم اینکه: آن را مؤکد کرد به جمله (انه هوالغفورالرحیم)

      بهترین باورهایی که نسبت به خداوند می‌تونیم داشته باشیم رو می‌تونیم تو سوره حمد پیدا کنیم و تمام مواردی که گفتم در سوره حمد پیدا میشه، اگه این‌هایی که گفتم رو درک کرده باشید از این به بعد که سوره‌ی حمد رو می‌خونید نمی‌دونید چه عشقی می‌کنید با خدای خودتون. دوستان می‌خوام بگم این‌طور نیست که هرچی بیشتر رو خدا زوم بشید خدا خودشو مخفی کنه که پیداش نکنید تا ازش چیزی نخواهید؛ بلکه بیشتر و بیشتر خودشو نشونتون میده، خداوند همه چیزه، خداوند همه چیزه، خداوند همه چیزه و همیشه هم هست.

      .

      در پایان شعری از مولانا رو به شما دوستان خوبم تقدیم می‌کنم و خواهش می‌کنم برید نسخه‌ی اصلی‌شو از تو سایت گنجور پیدا کنید و اونقدر با عشق بخونید که درک کنید.

      به غیر عشق آواز دهل بود هر آوازی که در عالم شنیدم

      از آن بانگ دهل از عالم کل بدین دنیای فانی اوفتیدم

      ندا آمد ز عشق ای جان سفر کن که من محنت‌سرایی آفریدم

      بسی گفتم که من آن جا نخواهم بسی نالیدم و جامه دریدم

      چنانک اکنون ز رفتن می‌گریزم از آن جا آمدن هم می‌رمیدم

      بگفت ای جان برو هر جا که باشی که من نزدیک چون حبل الوریدم

      ?????????????????????????????????????????????

      ??? خلاصه مهم‌ترین باورهای من به ترتیب اولویت این‌هاست:

      ?1- خداوند رب من است.

      ?2- خداوند از هرکسی و هر چیزی به من نزدیک‌تر است.

      ?3- خداوند نور است و با نشانه‌هایش به من الهام می‌کند.

      ?4- خداوند عادل است چون رحمان است.

      ?5- خداوند رحیم است چون قوانین ابدی برای سعادت من خلق کرده است.

      ?6- خداوند انرژی (سبحان) است و مالک همه‌چیز است و همه‌چیز را مُسخر من کرده است.

      ?7- خداوند اولین و آخرین و تنهاترین امید است.

      پیشاپیش از تمام کسانی که این نظر رو خوندند و یا رأی می‌دهند و یا اظهار لطف می‌کنند بسیار سپاسگزارم و بهترین‌ها رو براتون آرزومندم.

      ???عاشقتونم، موفق باشید???

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 84 رای:
      • -
        مریم جلالی گفته:
        مدت عضویت: 3486 روز

        سلام دوست گرامی آقای ملک ?

        دیدگاه شما عالی و بی نظیر

        بود ، واقعا بهتون تبریک میگم به خاطر تحقیق های قرآنی عالی و زیباتون ??

        ممنونم که انقدر متواضعانه این آگاهی های ارزشمند را به این زیبایی در اختیار دوستانتان قرار داده اید .سپاسگذارم دوست عزیزم امیدوارم همیشه شاد و سلامت و موفق باشید?

        و به دوستان بزرگوار در سایت هم پیشنهاد می کنم که با دقت دیدگاه آقای ملک را مطالعه بفرمایید،چون واقعا زیبا و ارزشمند است .واز خداوند رحمن برای ایشان و همه دوستان عزیزم بهترین هارا خواستارم ??

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        ابوالفضل اشرفی گفته:
        مدت عضویت: 2782 روز

        سلام دوست عزیز امیدوارم که حالتون خدایی باشه ?

        سپاسگزار خداوندم که آگاهی منو نسبت به خودش بیشتر میکنه.

        بسیار آگاهی دهنده بود

        بسیار درک کردم معنی سبحان رو که چند روزه دنبالشم

        و بهتون تبریک میگم بابت باورهایی که دارید بسیار باورهای خداگونه ای است.

        آرزوی عشق الهی براتون دارم ? چراکه با عشق الهی به همه چیز میرسید.

        ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        الهام گفته:
        مدت عضویت: 3349 روز

        جناب آقای ملک

        دوست بزرگوارم

        توضیحات شما بقدری زیبا و جذاب بود که واقعا من صد چندان مشتاق خواندن قرآن کریم شدم

        آفرین بر شما و اینهمه تلاشتان برای فهم بیشتر کلام خداوند و شناخت خداوند

        موفق باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        نسرین موفق گفته:
        مدت عضویت: 2759 روز

        دوست بزرگورام آقای ملک

        سلام

        خیلی زیبا و دقیق و موشکافانه نوشتید، شغل پاره وقت بنده ویراستاری است و من حتی یک غلط املایی یا نشانه گذاری را نتوانستم درون متن شما پیدا کنم.

        فکر کنم نظر شما را بیش از 20 بار خواندم و تمام آیه هایی که نوشتید را با دقت بررسی کردم.

        برای نماز صبح بیدار شده بودم که دوباره نظر شما را خواندم و لذت بردم. مثال پدر پولدار و پسرش خیلی جذاب و بجا و درست بود.

        اگر دست من بود همین الان شما را برنده مسابقه اعلام میکردم.

        همیشه باخدا بودن را برایتان آرزومندم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        الناز قربانی گفته:
        مدت عضویت: 3056 روز

        سلام جناب آقای ملک، دست عزیز من

        اولین حسی که بهم دست داد اینه کم چقدررر من تهی بودم و شاید هم کمی فقی از این همه اگاهی، این همه ثروت ….که شما سخاوتمندانه به من هبه داشتید،

        باید بارها و بارهااا بخونم و بر جانم بنشانم.

        میدونم که بیشتر و بیشتر میفهمم و درک میکنم و صد البته ده ها و صدها برابر انچه که به من ارزانی داشتید، خداوند بهتون اعطا میکنه.

        پایدار و کامیاب باشید..

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        SAALAAR_28 گفته:
        مدت عضویت: 3184 روز

        دوست عزیزم آقای ملک

        بخشش فقط به پول نیست

        اینکه شما اینقدر عاشقانه و خالصانه این آگاهی رو به ما دادید از علم خودتون بخشیدید

        و خدا پاداشتون رو میده

        میشه بفرمایید برای مطالعه قرآن از چه نرم افزاری استفاده میکنید؟

        سپاسگزارم بی نهایت ازتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        رضا سلیمانی زاده گفته:
        مدت عضویت: 2783 روز

        سلام برادر گرامی آقای ملک دیدگاه شما را خواندم بسیار پر مغز و محتوا بود در مقابل اینهمه اطلاعات شما در خود احساس حقارت کردم خسته نباشید که اینهمه رو تایپ کردیدموفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        نسیم حقیقت گفته:
        مدت عضویت: 3563 روز

        سلام جناب ملک

        خدا میدونه چقدر تمام صفحات رو گشتم که برسم به کامنت شما اینقدر که همیشه زیبا مینویسید و من عاشق درک زیبای شما از قرآن هستم دوست عزیزم.

        از امتیازی که به بنده داده بودید تونستم بالاخره به نظرشما برسم و کاش زودتر بهش میرسیدم،

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        نسیم حقیقت گفته:
        مدت عضویت: 3563 روز

        جناب ملک عزیزم، ممنون که قلم شما انقدر زیباست و کلام الله رو بیان میکنید و یقینا که کلام الله بالا میرود،

        شما واسطه ی این شدید که من قلبا و با همه ی وجود سوره ی حمد رو ازش لذت نبرم بلکه باهاش عشق کنم،

        یقینا شما بنده ی خدایید و عشق لایتناهی خداوند شامل حال شماست.

        سعادت دنیا و آخرت نصیبتون باشه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        نسیم حقیقت گفته:
        مدت عضویت: 3563 روز

        دوست عزیزم جناب ملک سلام،

        از خدمتتون سوالی دارم.

        من مدت هاست که از خودم میپرسم چطوری قرآن رو بخونم که هدایت الله، صراط مستقیم رو ازش دریافت کنم، و چندین بار شروع کردم به قرآن خوندن اما بعد از چند شب میدیدم اون احساس رضایت و اون درک هدایت رو دریافت نمیکنم و به این نتیجه میرسیدم که نسیم هنوز وقتش نرسیده که قرآن بخونی، اما الان میدونم که اگر قرار باشه منتظر بمونم وقتش برسه هیچوقت نخواهد رسید و خداوند راه رسیدن به خودش رو آسونترین راه قرار داده.

        با خوندن دیدگاه شما، تمام وجودم شده این سوال که نسیم تو چطوری میخواهی به ثروت برسی در حالی که هنوز نصفه نیمه توی راه موندی و به خدا نرسیدی!

        و مدتیه از خدا خواسته بودم هدایتم کنه به راهی که بتونم با لذت قرآن بخونم،

        و شاید اون راه، اون دست خدا که هدایت شدم بهش این جاست و شما دست خدا باشید برای هدایت من،

        ازتون پیشاپیش تشکر میکنم هر چند ارزش کار شما در تشکر من نمیگنجه و یقینا پاداش شما گشایشی عظیم در روند زندگیتون و رسیدن به سعادت خواهد بود و این عظمت فقط در پاداش خداوند به شما میتونه باشه.

        و اما سوال:

        خوندن قرآن رو چطوری از کجا و به چه وسیله ای شروع کنم که درکی فراتر از خواندن معانی ترجمه شده داشته باشم که در 95% مواقع اصلا دلنشین نیستن ترجمه ها .

        چطوری قرآن رو بخونم که درکم از خوندنش حس رضایت و هدایت باشه

        و یاد بگیرم چطوری ریشه یابی کنم و عمیق بشم در گفته های الله.

        و شما خودتون چطوری و از کجا شروع کردید

        با تشکر

        دوست شما نسیم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          عباسعلی ملک گفته:
          مدت عضویت: 3930 روز

          سلام خانم حقیقت

          از شما و تمامی دوستانی نظراتم رو دنبال میکنید بی نهایت سپاسگزارم

          خانم حقیقت این نظر لطف شماست که بنده رو لایق راهنمایی کردن میدونید.

          من طبق دانسته های خودم فقط میتونم بگم که:

          تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشوی / گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

          انیشتین هم میگه: مسائلی که به دلیل سطح فعلی تفکر ما بوجود می‌آیند، نمی‌توانند با همان سطح تفکر حل گردند

          شما باید تا حدود زیادی به قانون جذب و قانون ارتعاش (نفحات) تسلط پیدا کنید تا بتونید از خوندن قرآن بیشتر لذت ببرید.

          شما فعلا کم کم فقط خوندن قرآن رو شروع کنید و نیاز نیست درکش کنید و در کنارش به شدت روی باورهای خودتون و درک قوانین جهان هستی کار کنید. حالا یا با محصولات استاد عباسمنش یا با فایل های رایگان ایشون. هیچ حرف استاد عباسمنش رو دست کم نگیرید حتی سرفه های استاد عباس منش رو بهش دقت کنید (اینو به شوخی و برای تاکید مهم بودن کوچکترین نکاتی که استاد میگه گفتم).

          استاد عباسمنش خیلی تو فایل های رایگان و محصولاتش اشاره میکنه که برید فلان چیز رو تو قرآن بررسی کنید و شما باید بدون معطلی برید اونها رو تک به تک بررسی کنید که حرفهای استاد تو مغزتون بشینه. مثلا تو فایل رایگان “چه کسی مالک توست” گفتند برید تفاوت الله و رب رو بررسی کنید که رب چرا ال نمی گیرد در حالیکه الله ال میگیرید. یا خودتون مستقیما برید تحقیق کنید یا برید از کسی که مسلط به این مباحث هست بپرسید.

          بعد از مدتی وقتی قرآن میخونید مغز شما بین چیزهایی که درک کردید و آیه های قرآن ارتباط برقرار میکنه و بیشتر لذت خواهید برد.

          موفق باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            نسیم حقیقت گفته:
            مدت عضویت: 3563 روز

            سلام جناب ملک.

            تشکر میکنم.

            خیلی قشنگ جوابم رو دادید عمیقا احساس میکنم حرفتون درسته و الان که دارم براتون مینویسم حتی احساس میکنم باید برم و فکر کنم به حرفتون.

            اره جای فکر داره برای من.

            تشکر میکنم و از خداوند متعال سعادت رو براتون آرزومندم.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            نسیم حقیقت گفته:
            مدت عضویت: 3563 روز

            سلام جناب ملک.

            تشکر میکنم.

            خیلی قشنگ جوابم رو دادید عمیقا احساس میکنم حرفتون درسته و الان که دارم براتون مینویسم حتی احساس میکنم باید برم و فکر کنم به حرفتون.

            اره جای فکر داره برای من.

            تشکر میکنم و از خداوند متعال سعادت رو براتون آرزومندم. و خیلی خیلی خوشحالم چون بهترین جواب رو گرفتم بعد از چند ماه و احساس الانم در کلمات نمیگنجه فقط یک ساعته یا شاید بیشتر که دارم میگم خدایا شکرت.

            موفق باشید و سربلند ?

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ندا ترکان گفته:
        مدت عضویت: 3615 روز

        سلام دوست عزیز

        ممنونم از کامنتتون …. بسیار زیبا بود . لذت بردم

        امروز 22 بهمن ماه است و از زمان مسابقه و رای دادن گذشته اما از بس نوشته شما زیبا بود براتون پیام گذاشتم .

        نوشته های شما رو دوست دارم

        موفق باشین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مرضیه گفته:
        مدت عضویت: 1564 روز

        سلام دوست عزیز

        من امروز نظر زیبای شما رو خوندم و اینطور درک کردم که باید ایمانمون رو تقویت کنیم که خدا نزدیکه به ما الهام می کنه و این هدایت نور هست نور یعنی روشنایی یعنی دیدن و رسیدن اما تاریکی یعنی گمراهی، ترس،زمین خوردن، زخمی شدن پس الهام الهی نور هست مسیر رو برای ما روشن می کنه و ما تو مسیر لذت می بریم زیبایی ها رو می بینیم اما وقتی خودمون می خوایم بدون کمک الهی بریم فقط تاریکی و ضربه خوردن چون نه چاله و چاه رو می بینم نه موانع رو همیشه هم می ترسم پس باید باور کنم خدا به من نزدیکه چقدر هم نزدیکه و من رو هدایت می کنه و من طبق اون هدایت جلو میرم و نتیجه می گیرم.

        ممنونم دوست عزیز برای اینکه وقت می گذارید و دریافتی های خودتون رو به اشتراک می گذارید تا در مسیر الهی دست مهربان الهی باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مرضیه گفته:
        مدت عضویت: 1564 روز

        و در ادامه واژه ی رحمان، رحیم و سبحان برداشت من این هست که رحمان یعنی همه چیز را اعم از نعمت ها و هدایت ها و…. رو برای همه بنده ها قرار داده اما اون بنده ای که ایمان بیاره به خدا و قدرتش و مهربانی و بخشش اون جنبه رحیم بودن خدا رو می بینه یعنی توجه ویژه بهش میشه تو همین راه. اون بنده می بینه نعمت رو هدایت رو ثروت و ایده رو به اندازه ایمانش توجه و رحیم بودن خدا براش متفاوت میشه(همون مدارهای متفاوت )

        سبحان بودنش یعنی منزه است از هر صفت انسانی مثل دارای فرزند بودن، واکنش گرا بودن یعنی خدا اینطوری نیست که به من خشم بگیره چون دوست داره کمک کنه، دوست نداره عذاب بده احساس های انسانی نداره پاک هست از هر گونه از این صفات و انرژی هم همینه دیگه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: