باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند - صفحه 52

4128 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرشته شکیبایی گفته:
    مدت عضویت: 2721 روز

    سلام

    باورهای قدرتمند برای برنده شدن در مسابقه

    من برنده ام . مطمعنم برنده ام . خدا میخاد من برنده باشم .خدا خیلی بیشتر از من مشتاقه من برنده بشم .

    من لایق برنده شدن هستم .

    من همیشه موفق و برنده ام

    من خیلی خوش شانسم

    نظر من تاثیر گزارترینه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      علی محمد خدابخشی گفته:
      مدت عضویت: 2766 روز

      سلام دوست عباس منشی من

      قطعا همه دوستانی که کامنت میذارند و از این کامنت ها استفاده میکنند برنده هستند

      ولی این نکته را در همه ابعاد زندگیتون استفاده کنید:همیشه آزاد و رها باشید و به نتیجه وابسته نباشید(قانون رهائی) و این رو در نظر داشته باشید حس نیاز شما را از خواستتون دور میکنه

      شاد و پیروز و ثروتمند و برنده در همه ابعاد زندگی این دنیا و آخرت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3479 روز

    سلام سید جان وهمه ی عزیزان این خانواده الهی : من درزندگیم خداوند را دیدم وحسش کردم ومیخواهم به شما بگویم .میدانید خدارا کی می بینید ؟

    (… دقیقا مثل استاد… که میگوید ؛ من راه میرفتم وبه پهنای صورت اشک می ریختم …. من این حس استادرا خیلی تجربه کردم ) درآن لحظه هایی از زندگی که درتاریکی مطلق قرار میگیری ، تمام درهاوپنجرها بسته شده اندوتمام مشکلات وبدبختی ها به خاطرخودت به تو هجوم می آورند (اگر بدانیم واگر بفهمیم …که در قرآن هم داریم که یک موضوعی ودستوری وقانونی را میگوید …ودر پایان میگوید اگر ؟ اگر فکر کنید ؟ اگر درک کنید ؟ اگربدانید ؟وووو….) نه کورسویی . نه روزنه امیدی .نه برادری .نه خواهری .نه پدری نه مادری .نه دوستی نه رفیقی !نه آنهایی که از وجودت برایشان مایه گذاشتی ! هیچکس وهیچکس !سگها را رهانیده اند وسنگهارابسته اند . که مات میشوی وامکان یک سانت حرکت به جلو وعقب را نداری واحساس میکنی تمام غم دنیا بر وجود تو میبارد .

    ناگهان میبینی که ازپنجره ی خونت واز روزنه ی دیوار! یا لای لولای در ! یا حرکت دستگیره در رو به پایین !دختری در منتها درجه ی اعلی یه زیبایی وقشنگی وپرازنور وامید ؛ ظاهر میشودوتمام زنان ومردان مرده وزنده جهان !،دستهای خود را میبرند وتو جرأت تکان خوردن وحرف زدن نداری جز جاری شدن اشک برگونه هایت ؛ اوخنده برلب وپراز شوروشوق شروع میکند :چطوری بی معرفت بامرام ؟ یادی از این عشق دیرینت نمیکنی .؟میدانی چقدر منتظر یک یادکوچک توبوده ام ؟یک یاد کوچک ؟؟؟ عمری است که من منتظر یک نگاه! یک حرف تو! بوده ام ؟ مگر ما در آن روز اول ( الست ربکم ) عهدوپیمانی با هم نبستیم؟ مگر من عشق اولی وآخری تو نبودم ؟

    بله . میبینی آن دختری که باتمام وجود دوستش داشتی وعمریست فراموشش کردی میگه: دیدی من تورا فرامش نکردم ؟دیدی به عهدم وفادارم ؟وتوراازیادنبرده ام ؟ توهمه ی زیبایی های مرا فراموش کردی ودور شدی . باز آمده ام که بگویم من بازهم ترادوست دارم .ومیبینی که این بار با اشک؛ تمام وجود تورا!در بغل خودش، میگیرد واین بار، او چهره اش خیس میشود وچه حس وحالی دارد آن لحظه سبحان الله الحمدالله الله اکبر ./…………………..

    عزیزان به نظر این حقیربا معبود بودن ودریافت تمام قدرتش از همه لحاظ ؛ تنها خواسته ای در این جهان است که هیچ پرداخت بهایی ندارد تنها باید خواست وباورش کرد

    خداباهمه مهربان است وممنون همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    محمد حکیمی گفته:
    مدت عضویت: 2954 روز

    سلام. خدمت به شما دوستان عزیزم و استاد عزیز

    بنام خداوند بخشنده ی مهربان

    ( دوستان عزیزم ،

    متن یکم طولانیه ، اگه باورهای زیبا و قشنگی که من در مورد خداوند بخشنده دارم رو فقط میخواید بخونید ، شماره های متن رو دنبال کنید )

    من قبل از اینکه با استاد عزیز آشنا بشم واقعا زندگی سختی رو داشتم ، نه از نظر پولی چون به لطف خداوند یکتا وضع مالیمون خوبه و خدا رو شکر هیچ گونه کم و کاستی نداشتم ولی از نظر معنوی و اعتقادی خیلی مشکل داشتم . مشکل به این معنی نیست که خدا رو قبول نداشته باشم بلکه به این معنی بود که از بس در مورد گناه و این جور مباحث با من صحبت شده بود و به من گفته شده بود که خداوند انسان های گناه کار رو دوست نداره و باید حواسمون به کارهامون باشه ،،، به همین دلیل باورهای نادرستی در مورد خداوند برای من شکل گرفته بود و هیچ روزی نبود که بخاطر یک گناهی که کرده بودم خودم رو سرزنش نکنم و اعصابم بابت این موضوع خورد نشه چون خیلی حساس شده بودم و تقریبا کل روزم همین طور شده بود . همش مواظب بودم که اشتباهی از من سر نزنه و گناهی مرتکب نشم چون این باور تو ذهنم رفته بود که خداوند بخاطر گناهایی که داریم انجام میدیم مجازات میکنه و همیشه خداوند در نظر من عصبانی شکل گرفته بود ولی وقتی با استاد عزیز آشنا شدم اینقد دیگه از نظر ذهنی به آرامش رسیدم که نگو و نپرس

    دوستان من این باور زیبا رو برای مورد بالایی  پذیرفتم که :

    1 _ خداوند بی نهایت بخشنده و وهاب هست و در هر لحظه ای که از خدا طلب بخشش نمایم مرا می بخشد و مرا به راه درست هدایت میکند ( این باور رو توی روانشناسی ثروت 1 فهمیدم )

     

    اما باور نادرست دیگه ای هم که در مورد خداوند داشتم این بود که خداوند بخاطر گناهایی که هروز دارم انجام میدم فقط میخواد اتفاقات بد برای من بیوفته و هر موقع که اتفاق بدی میوفتاد این باور من قدرتمندتر میشد و هر بار خودم و خدا رو سرزنش میکردم و باز اعصابم خورد میشد

    باوری عالی و عالی که بجای این باور نادرست قرار دادم این بود که :

    2 _ خداوند فقط میخواهد اتفاقات عالی و زیبا برای من رخ دهد و هروز باید منتظر معجزه و اتفاقات عالی و زیبا باشم

    و بدترین باوری که توی ذهن من وجود داشت این بود که زندگی من دست خود من نیست و سرنوشتی هست که قبلا خداوند نوشته است  ( قضا و قدر )  و خود من هیچ گونه تسلطی بر روی زندگیم ندارم ( همش این جمله توی ذهنم بود : هر چه میخواهی از خدا بخواه شاید برایت آنگونه که میخواهی سرنوشتت را بنویسد) و هر اتفاق بدی برام میوفتاد خدا رو مقصر میدونستم و میگفتم چرا اینجور میخوای آخه من که همش دارم سعی میکنم آدم خوبی باشم .

    دوستان بهترین باوری که استاد یادم داد این بود که :

    3 _ من هستم که زندگی خودم رو در دست دارم و هیچ چیز و هیچ کسی قابلیت کنترل آنرا ندارد .

    باور غلط دیگه ای که داشتم این‌ بود که زود از خدای مهربانم ناامید میشدم و اصلا راه و رسم توکل کردن رو بلد نبودم و میگفتم این چیز رو هم اصلا نمیخوام بزار اصلا در موردش فکر نکنم و نمیدونستم که چقدر خدا به من نزدیکه و منو بی نهایت دوست داره و هر چی بخوام میتونم ازش درخواست کنم و اصلا خدای خودم رو باور نداشتم

    ( پاورقی خاطره : من دانشجو هستم و بخاطر یک سری مشکلات دیر انتخاب واحد کردم و هر کار میکردم واحدهام بعنوان یک ترم محسوب نمیشد ولی یک روز ظهر که خیلی خسته بودم با تمام عصبانیت بعنوان پیش فرض انتخاب واحد کردم و رفتم با خدای خودم راز و نیاز کردم و به خدا گفتم : فقط به شما توکل میکنم و به هیچ کس امیدی ندارم و باور دارم و باور دارم که خداجون کارمو درست میکنی ، شاید باورنکردنی باشه که فردا ظهر که رفتم توی سایت دیدم بعنوان یک ترم انتخاب واحدم درست شده )

    باور زیبایی که قرار شد داشته باشم این هست که :

    4 _ فقط به خدای مهربان و بخشنده ام توکل کنم و باور (فقط باور ) داشته باشم که همه چیز رو برام درست میکنه و بهترین چیزها رو برام میخواد

    5 _ خداوند برای من کافی خواهد بود در هر کاری

    ( همانطور که حضرت علی (ع) به امام حسن میگه : به هر اندازه ای که خداوند رو باور داشته باشی بهت نعمت میده )

    شاید باورتون نشه که چه زندگی عالی من الان دارم و خدای مهربانم رو با هر تپش قلبم احساس میکنم و میگم خداجون شکرت

    باور درست دیگه :

    6 _ خدا رو بخاطر تمام نعمت ها و ثروت ها و فراوانی های قشنگی که برای ما فرستاده شکر میکنم و هروز دارم فراوانی بیشتری رو وارد زندگیم میکنم ( شکر نعمت ، نعمتت افزون کند … )

    و خدا رو شکر میکنم که منو در این مسیر قشنگ قرار داد تا با استاد عباس منش عزیز آشنا بشم و شما دوستان عزیز و پاک دل رو داشته باشم و امیدوارم با این متن به تغییر باورهای خودم و شما کمکی کرده باشم

    هر کجا هستید در پناه الله یکتا ، شاد و موفق و سلامت باشید .

    فعلا خدانگهدار .

     

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      علی محمد خدابخشی گفته:
      مدت عضویت: 2766 روز

      سلام دوست عزیزم

      بسیار بسیار عالی بود

      نمیدونم چجوری بیان کنم این باورها فوق العاده اند

      و هر کس از این باورها بتونه استفاده کنه خدا به غیر الحساب بهش روزی و ثروت و روابط عالی و … میده

      شاد باشید، امیدوارم با این باورهای زیبا به هر انچه در دل دارید برسید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      علی محمد خدابخشی گفته:
      مدت عضویت: 2766 روز

      سلام دوست عزیزم

      بسیار بسیار عالی بود

      نمیدونم چجوری بیان کنم این باورها فوق العاده اند

      و هر کس از این باورها بتونه استفاده کنه خدا به غیر الحساب بهش روزی و ثروت و روابط عالی و … میده

      شاد باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مینا جوزی گفته:
      مدت عضویت: 2865 روز

      سلام جناب حکیمی. وقتی متنتو رو خوندم شوکه شدم. اینها دقیقا باورهای غلط من هم بودند.این من حاکم سرنوشتم نیستم. ما انسانها تو بدبختی آفریده شدیم. هروقت خواسته یا ناخواسته گناهی میکردم ناامید بودم از رحمت خدا و فکر میکردم از چشم خدا افتادم.

      دارم به این فکر میکنم که نظام آموزشی و فرهنگ عامیانه ای که در جامعه مون داریم چقدر داره مارو بصورت سیستماتیک با باورهای مشترکی تربیت میکنه. و چقدر ما در بزرگسالی باید زحمت بکشیم تا اون باورهای غلط رو اصلاح کنیم.

      امیدوارم ماها بتونیم فرزندان مومن و متقی به معنای واقعی تربیت کنیم.

      ممنونم از باورهای خوبی که منتشر کردید

      همیشه خدایی بمونید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    ابوالفضل اشرفی گفته:
    مدت عضویت: 2782 روز

    سلام دوستان عزیزم امیدوارم که حالتون خدایی باشه ?

    سپاسگزار خداوندم که آگاهی منو نسبت به خودش بیشتر میکنه.

    دوروزه دارم کامنتای دوستای خوبم میخونم و درک میکنم و امروز بعد از خوندن کامنت یکی از دوستان یک لحظه گفتم امروز توی نمازم از خدا میپرسم چه باوری بهش داشته باشم تا به خواستم و هدفم برسم و توی قنوت نماز ظهرم از خدایی که استجابت میکنه دعای استجابت کننده رو سوالم رو پرسیدم و به محض پرسیدم خیلی واضح و با آرامش خاصی جواب فوق‌العاده ای بهم گفت و اونم فقط این بود

    ?الله اکبر ?

    ومن ازش سپاسگزاری کردم بابت الهامات خوبی که بهم میکنه و جالب تر از این قبل از نمازم متوجه این شدم که ?حروف ابجدی کلمه الله 66 میباشد و بعداز نمازم رفتم که گوشیمو از شارژ بکشم و ببینم چند درصد شارژ شده بعد از نیگا کردن یک لحظه خشکم زد مبهوت شدم و به قدرت خدا و نشانه هایی که توی این دو سه روز بهم داده شکر گزاری کردم و بازم بهم الهام شد که بیام و براتون کامنت بزارم و بازهم سپاسگزار خداوندم که هر چی بیشتر شکرش کنم بازم کمه هر چی بیشتر شکر میکنم بیشتر بهم نشونه میده و دوست دارم که حس الان منو داشته باشید

    حسیه که توی اوج باورم نسبت به قدرت خداست و تا به الان این حس رو نداشتم و الان که حس به این قدرتمندی دارم فقط میتونم شکر کنم و شکر نمیکنم که بهم بیشتر بده شکر میکنم فقط برای اینکه به قدرتش پی بردم و اینم به لطف خدا بود ?

    دوست دارم فقط بشینم از الهاماتی که بهم میکنه بگم و باز هم شکرش کنم که بهترین حس رو به من میده

    خدایا بخاطر عظمتت شکر

    بخاطر رب بودنت شکر

    بخاطر الله اکبر بودنت شکر

    بخاطر الله بودنت شکر

    بخاطر وهابیتت شکر

    بخاطر خیر مطلق بودنت شکر

    بخاطر انرژی بودنت شکر

    بخاطر وجودت شکر

    بخاطر اینکه توانایی شکر کردنت رو بهم دادی شکر

    بخاطر بودنم توی این سایت رو شکر

    بخاطر باورهایی که توی این دو سه روزه برام ایجاد کردی شکر

    بخاطر این حس خوبی که دارم شکر

    بخاطر وجودت شکر

    دوستان از خدا میخوام این حس منو یه شما هم منتقل کنه واقعا حس فوق‌العاده ای هست??????????دوستان من برم شکرگزاری کنم که واقعا لذت بخشه

    آرزوی عشق الهی براتون دارم ? چراکه با عشق الهی به همه چیز میرسید.

    ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  5. -
    حمید H گفته:
    مدت عضویت: 3765 روز

    به نام خدا

    با عرض سلام وآرزوی بهترینها برای استاد عزیزم ودوستان نازنین که وقت میزارن ونظر من رو میخونن.

    قبل از جواب دادن به سوال استاد باید یه تشکر واقعا بزرگ از استاد بکنم به خاطر این همه تغییرات زندگیم که البته در حال رخ دادن هستند که بهزودی براتئن مینویسم تجربیات شگفت انگیزم رو.من مدیون خداوند هستم که من رو توی این مسیر قرار داد ومن رو با استاد آشنا کرد.عاشقتم خدا

    سوال:بهترین باور درمورد خدا

    جواب:

    قسمت اول:مهمترین باورها

    1-ماجزیی از خدا هستیم ماوخدا یکی هستیم و جدا از هم نیستیم

    2-خدا همیشه کنارمون هست وتو کار ها کمکمون میکنه

    3-خدا هر لحظه مارو راهنمایی وهدایت میکنه

    4-نیرویی جزخداوند که عشق مطلقه وجود نداره

    5-هر چیزو رو که ما برای خودمون بسازیم خداوند بدون هیچ قضاوتی میدهد

    6-خداوند عاشق ماست وعاشقانه کمکمون میکنه تا در مسیر خواسته هامون حرکت کنیم

    7-خداوند فرمانروای تمام جهانیان هست وبرگی بدون اذن اون از روی درخت بری روی زمین نمی افته

    8-خداوند عشق مطلقه و در زمان مناسب راها رو به ما میگه و هدایتمون میکنه

    9-خداوند که پیش از درخواست ما کلی نعمت به ماداده پس اگه درخواست کنیم100% تقاضای مارو میپذیره

    10-خداوند بینهایت دست داره که میتونن به ماکمک کنن

    11-خداوند یک انرژی هست که با باورها وفرکانس های ما شکل میگیره

    قسمت دوم:نحوای باور پذیر کردن این باورها

    در اینحا اول از همه بهتره که قوی ترین باور رو انتخاب کنیم و باتمرکز روی اون کار کنیم تا اون ایجاد بشه و به سبب اون بقیه باورها راحت تر ایجاد میشن.که به نظر من انرژی بودن خداوند و یکی بودن ماو خدا باهم مهمترین باور هایی هست که بالا اشاره کردم.

    بری باور پذیر کردن این باورهای توحیدی اولین راهکار تکرار با عنوان عبارت تاکیدی هست.میتونیم اینباور هارو با صدای خودمون ضبط کنیم و دائم گوششون کنیم. میتونیم با نوشتن تکرارشون کنیم.

    راهکار دوم که فکر میکنم مهمترین راهکار هست خواندن قرآن با ترجمه های مختلف هست تا بتونیم معنی درستی از قرآن درک کنیم.که برای این کار بهتره ریشه کلمات رو در بیاریم وآیاتی رو که از این ریشه توشون استفاده شده رو کنار هم قرار بدیم تا به مفهومی درست از اون ریشه و منظور قرآنی از اون ریشه برسیم(کاری که خود استاد میکنن)نرم افزار جامع التفاسیر نور یکی از بهترین گزینه ها برای این کار هست که ترجمه های مختلف رو در خودش داره.مثلا کلمه ((رب)) که ریشش((ر ب ب))هست به معنای فرمانروای کل بودنه نه پروردگار یعنی اینکه آنچه که بر روی زمین و آسمان هست متعلق به خداست واون هدایت گر و فرمانروای همه اونهاست(فایل فقط روی خدا حساب کن)

    راهکار بعدی استفاده از الگو های مناسب هست. دیدن الگو ها باور پذیری ذهن رو بالا میبره.الگوهایی مثل خود استاد که عامل اصلی پیشرفت با سرعت بالا و بدست آوردن تکتم خواسته هاشون رو به راحت ترین شکل ممکن همین باورهای توحیدی میدونن.یا افراد موفق دیگه مثل ترامپ که باور داره که ((من هرچیزی رو که بخوام میتونم بسازم اگه حتی تمام دنیا مخالف باشن)) که این باور رو در انتخابات ریاست جمهوری امریکا دیدیم.

    یا باورش اینه که(خدا هدایتش میکنه))وتوی کتاب ((چگونه مانند بیلیونر ها فکر کنیم))

    میگه که من به واسطهی حسم اون زمین وسط نیویورک رو خریدم با اینکه پدر م مرد باتجربه ای تو زمینه ی ملک بود ومخالف این کارم بود ولی حسم میگفت که اون زمین رو بگیرم.من اون زمین رو خریدم وبعد زمین خیلی رشد کرد وبا سود اون تونستم به این موقعیت برسم((فایل چرا ترامپ رئیس جمهور امریکا شد))

    راهکار بعدی فایل های استادن که اسم میبر:

    فقط روی خدا حساب کن–چهکسی مالک توست–چشم زخم در قرآن–قسمت6و10 سریال تمرکز بر روی نکات مثبت–فایل دعای کمیل–10 درس از انیشتین–ما بیانتها هستیم-ما خالق زندگی خود هستیم–حزن در قرآن-خدا را بهتر بشناسیم–خدا از دیدگاه ملا صدرا–چگونه هدفگزاری کنیم وبه آن برسیم( مخصوصا قسمت3)

    گام بعدی میتونه خوندن نظرات سایت باشه که به قول استاد اکثرشون رنگ وبوی خدایی دارن.

    راهکار بعدی خوندن کتابهای عالی در این زمینه مثل:

    گفت و گو با خدا1و2و3–چگونه فکر خدا را بخوانیم– رویایهایی که رویا نیستند—راهنمای درون—کتاب صوتی ماتریکس ومولانا اثر مسیحا برزگر

    قسمت سوم

    یک تجربه از یکی از آشنا های نزدیک

    همانطور که استاد میگن هرچی دارن از همین باورهای توحیدی هست و برعکس کسایی که شرک دارن صبح تا شب میدون ولی به هیچ جایی نمیرسن.منشا تمام مشکلات بشر شرک هست.

    این قضیه مربوط به یکی از آشنا های نزدیک من هست.ایشون قبلا توی یک شرکت شاغل بودن که به دلیل تعطیل شدن اون شرکت بیکار شدن و از همون موقع تقریبا کار ثابتی ندارن وسرگردان هست.ایشون از7-8 سال پیش روی یک پروژه ی موتور سبز کار میکردن که چند سال پیش تموم شد و دنبال ایجاد کارخونه بودن که به دلیل باورهای بسیار نادرست همیشه کارها به 99% میرسید و دوباره نمیشد وتا الان همین منوال هست.حتی قرار بود برن آلمان و بایک شرکت آلمانی مشارکت کنن که اون هم نشد.این طرح هنوز که هنوزه رو هواست .اگخ این طرح به نتیجه برسه تا نوه ونتیجه ایشون تامین هستن ولی به خاطر باور های بسیار خراب بی ثمر بوده تا الان.

    در همین بین که دنبال کار های طر حشون بودن چون شهر ما شهر تاریخ هست و زیر خاکی زیاد پیدا شده وچندین وچند خانواده از همین راه پول زیادی بدست آورده بودن در گیر این مسائل شدن(یک شبه میلیاردر شدن)که باز هم درگیر کارهای بسیار سختی شدنوبا آدم های نامناسبی برخورد کردن که به دلیل برخی مسائل بیشتر نمی تونم توضیح بدم.اون کار هم به نتیجع ای نرسید واون پول ها هنوز رو هوا هستن و نرسیدن.

    توی خانواده پدر ومادری ایشون به دعا نویسی و جادو از این جور چرندیات معتقد بودن.ایشون سر مسائل زیرخاکی و این جور مسائل با خانواده عموشون به مشکل برخوردن که این مشکل تبدیل به مشکل خانوادگی شد وپدر و مادرشون هم درگیر شدن و دو خانواده ارتباطشون رو قطع کردن و قضیه تا جای پیش رفت که به خون هم تشنه شدن.خانواده عموشون هم که تو کار دعا نویسی بودن(عموشون دعانویسی هم میکرد)وایشون وخانوادشون چون به این مسائل باور داشتن روی زندگی شون تاثی گذاشت.باورتون نمیشه سر این باور شرک آلود به چه در دسر هایی افتاد توی کوه وبیابون سرگردان بود سر این قضیه دعانویسی و شرک و توی چه خطراتی افاد هم خودش و خانوادش و بچه هاش وبا چه آدم های ناجوری برخورد کرد و باز هم به خاطر برخی مسائل کامل نمیتونم توضیح بدم.عمق این اتفاقات واقعا زیاد بود و هست ومن واقعا ندیم کسی به این بدبختی ها بخوره و فقکر میکنم حتی استادم ندیده باشن اینقدر که زیاد و بد بودن و هستن . به خاطر همین باور های شرک آلود برادرشون هم زندگی نا آرامی داره که دیگه اون رو توضیح نمیدم ودر کل در فقرو زندگی بدون آرامش هستن هردو .که منشا تمام این بدبختی ها شرک هست و حساب کردن روی دوستاشون که برخی با نفوذ و قدرتمند هست به جای حساب کردن روی خدا و یکی از باور های بسیار فقیر کنندشون اینه که اگه پولدار بشم از راه خدا دور میشم یا پول راحت بدست نمیاد و….امید وارم برای من این جریانات وبرای همه درسی باشه که فقط روی خدا حساب کنیم.

    قسمت چهارم

    مروری بر برخی قوانین جهان

    مهمترین واصلی ترین قانون اینه که ما به هر چیزی توجه کنیم اصل واساس اون چیز وارد زندگیمون میشه.اگه هبخ وبی ها وزیبایی که توجه کنیم زیبایی های بیشتری میبینیم وبرعکس.

    توجه مارو باورها وافکار غالبمون تشکیل میدن که اون هم باعث ایجا د فرکانس هامون میشه و فرکانس ها اتفاقات رو بوجود میارن ولی احساسات هستن که تمام این پروسه رو به حرکت در میـاره.مثلا وقتی سپاسگزاری می کنیم اگه احساس بهتری نداشته باشیم هیچ تاثیری نداره….احساس خوب= اتفاقات خوب ……احساس بد=اتفاقات بد

    پس باد از ناخواسته هامون اعراض کنیم و بهشون توجه نکنیم تا وارد تجربه زندگیمون نشن.

    باورها از ورودی های ذهنمون ایجاد میشن اگه ورودی ها رو کنترل کنیم وورودی های خوبی به ذهنمون بدیم زندگی شاد تر وبهتر و باآرامشی خواهیم داشت.

    باور به خدا یک ضرورت برای تجربه کردن زندگی رویای هست زندگی که تمام قدرت دست خودمون وخدای خودمون هست و ما فقط روی خدا حساب میکنیم.

    در آخر یه تشکر ویژه باز از استاد عزیز ودوستان میکنم که نظر من رو مطالعه کردن امید وارم تونسته باشم کمکی کرده باشمو

    یه پیشنهاد هم برای استاد دارم .اینکه لطفا از بین ایمیل هایی که بهتون میشه بهترین وتاثیر گذارترین ایمیل ها رو انتخاب کنن وبدون ذکر اسم اون ور تو کانال تلگرام قرار بدن تا الگویی بسه برای ما بتونیم با انرژی بیشتر روی خودمون کار کنیم وباور هامون تقویت بشه .تا خوب زندگی کنیم و دنیا رو جای بهتری برای زندگی کردن بکنیم.ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      امیر علی احمدی گفته:
      مدت عضویت: 3154 روز

      دوست عزیز سلام سپاسگذارم به نکات بسیار ارزشمندی اشاره کردی

      مخصوصا در مورد آقای ترامپ که واقعا توحید عملی در وجود ایشون موج میزنه ترامپ هم مانند استاد خوبمان واقع یکی از شخصیت هایی است که برا من الگو است الگوی توحید عملی الگوی ایمان واقعی تقریبا میشه گفت ایشون به هیچ چیز مادیی نیست که نرسیده باشه واقعا خواسته “ریس جمهوری امریکا “هم جزی از تمرین های ایشون برای تقویت باورشون به توحید عملی بوده است افرادی نظیر استاد اقای ترامپ ایلان ماسک انیشتن بیل گیتس واقعا انرژِ بخش هستن.ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    علی صادقی گفته:
    مدت عضویت: 3175 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    دوستان و استاد عزیز سلام و عرض ادب

    اسم باور من : آیا خدا برای من کافی نیست؟

    گفتم: چرا انقد سختی رو باید تحمل کنم؟

    گفتی: «انَّ مع العسر یسرا»

    “قطعا به دنبال هر سختی، آسانی ست.(انشراح/6)

    گفتم: اخه دیگه خسته شدم

    گفتی: «لاتـقـنطوا من رحمه الله»

    از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)

    گفتم: من میدونم که تو منو فراموش کردی

    گفتی:«اذکرونی اذکرکم»

    منو یاد کن تا یادت باشم.

    گفتم: خب تا کی باید صبر کنم؟

    گفتی: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعه تکون قریبا»

    تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)

    گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک

    (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)

    گفتی: «الیس الله بکاف عبده»

    مگه من برای تو کافی نیستم؟(زمر/36)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  7. -
    شایان ابوالحسنی گفته:
    مدت عضویت: 2803 روز

    با چند خط شروع کردم، اما یهو دیدم چند صفحه شد(این آخرین جمله ایه که نوشتم. و دوست دارم که همه نوشته رو بخونید. تشکر بسیار!)

    به نظر من خدا، خود ماست. هر کدوم از ما درون خودمون خدایی داریم

    کتاب در آغوش نور نوشته بتی جین ایدی که درباره تجربه نزدیک به مرگه رو چند سال پیش خوندم. (سال 85) خیلی روم تاثیر گذاشت. همه چیز رو مثبت می دیدم. کلی از ترس هام از بین رفته بود. خوابهای زیبایی می دیدم. زندگیم تغییر کرده بود. چند جلد دیگه از همین سری کتاب رو خوندم و به جایی رسیده بودم که تا کتاب تموم نمی شد، بیخیالش نمیشدم. دیدگاهم در مورد خدا و مرگ عوض شده بود. دیدم به مردم و زندگی هم عوض شده بود. خیلی راحت تر شده بودم. انگار کلی فشار و ترس از روی ذهنم برداشته شده بود.

    توی این کتاب حرفی از گناه و ناراحتی خدا و این چیزا زده نشده، هر چی هست خوبی و زیباییه. چون بیشتر کارهایی که احساس گناه به ما میده، در واقع هرگز خدا رو ناراحت نمی کنه. باورهای اشتباه باعث ناراحتی ما نسبت به انجام یه سری کارا می شه.

    اون کتاب ها تموم شد و تا مدتی خیلی تحت تاثیر بودم. اما پس از مدتی اونها رو فراموش کردم، اما نکته مهم و خوب این بود که تاثیرشون توی زندگیم مونده بود. دیدگاه و ذهنم عوض شده بود.

    من خیلی می اندیشیدم. (کلا در مورد هر موردی زیاد فکر می کنم و کنجکاوم)

    چند ماهی هست که با این سایت و شما دوستان عزیزم آشنا شدم. و تازه به این باور رسیدم که خدا، یک نیروی غیر قابل توضیحه که توی وجود همه ما هست. و بهترش اینه که ما خود خداییم که جسم داریم. همون طور که هر کاری از دید خداوند نشدنی نیست، هیچ کاری از توان ما هم بیرون نیست. تنها مشکلی که ما انسانها داریم اینه که به خاطر داشتن جسم و زندگی در انواع محدودیت های فیزیکی (سرعت، جابجایی، ثروت، زمان، مکان، دید و …) و البته آموخته هایی که از روزهای آغازین زندگی توی ذهنمون جای گرفته، فراموش کردیم که چه توانایی هایی داریم. تنها راه رسیدن به آرامش، یادآوری توانایی ایه که هر کسی توی وجود خودش داره.

    با جرات اینو میگم که خدا آگاهی ناآگانه همه ما آدمهاست. (به این خاطر میگم ناآگاهانه که اگه آگاهانه باشه می خوایم تو ذهن خودمون تعریفش کنیم و برای همین براش محدودیت قایل میشیم. از نظر توانایی، دارایی و ثروت، دوست داشتن، وابستگی و …)

    چون به نظر من آرامش یعنی نداشتن ترسه، ترس هم به خاطر خیلی چیزا می تونه باشه. ناتوانی در رسیدن به آرزو و خواسته ها از مهم ترین دلیل های نداشتن آرامشه.

    از وقتی که فایل های استاد عباسمنش رو میبینم و گوش میدم، به چند تا از آرزوهام رسیدم که شاید برنامه چندساله براشون داشتم. اما در کمتر از دو ماه بهشون رسیدم.

    یکی دیگه از راه های رسیدن به آرامش که معمولا همه مردم برعکسش رو انجام میدن و آرامششون کمتر می شه، تمرکز و تصور خواسته هامونه. بیشتر آدما روی نداشته ها تمرکز می کنن. (مانند قرض و بدهی، آرزوهایی که بهش نرسیدن و …)

    من تا چند ماه پیش تمرکزم روی این مسایل بود:

    -پروژه هایی که انجام دادم و هنوز تسویه مالی نشده

    -نگران از نبود پروژه هایی که توان انجامشون رو داشته باشم

    -منتظر اومدن قبض بودم که بشینم حساب و کتاب کنم برای پرداختشون

    -نگران دیر رسیدن به خاطر ترافیک

    -نگران از نبود جای پارک برای ماشین توی شهری مثل مشهد ( چون 10 ساله که مشهد زندگی می کنم)

    – و …

    اما چند وقتیه که حساب پر از پول خودمو تصور می کنم و کیف می کنم که به خواسته هام رسیدم و کیف می کنم و خودمو واقعا جوری میبینم که انگار به همه چیزایی که می خوام رسیدم.

    پشت زمینه لپ تاپ و موبایلمو با عکس خواسته هام پر کردم و هر روز بارها و بارها می بینمشون و تصورشون می کنم.

    از سال 84 تلویزیون و اخبار و گروه های بیخود (دوستانه،اینترنتی و وایبر و تلگرام و …) رو به نزدیک صفر رسوندم و کاملا احساس میکنم که چقدر آرامش و اعتماد به نفسم از اطرافیانم بالاتر رفته.

    همون طور که من دوست دارم به خواسته هام برسم، اگه خدا رو درست بشناسم و باور داشته باشم، مطمن می شم که خدا هم همه اتفاق های خوب رو برای من و همه انسان ها می خواد. این باور در مورد خدا خیلی آدم رو آروم می کنه.

    تمرین هایی برای ساختتن و توانمند کردن باورهام(هر روز که از خواب بیدار میشم اینها رو با خودم زمزمه می کنم، بیشتر شبها هم صدای خودمو که ضبط کردم گوش میدم):

    -خدا منو ثروتمند آفریده

    -خدا حواسش همیشه به من هست

    -من آدم خوبی هستم (این جمله خیلی آرامش بخشه)

    -همیشه بهتر از ما هست که باید به اونها برسیم و احساس خوبی رو تجربه کنیم. نه این که پایین تر از خودمونو ببینیم که به شرایط کنونیمون راضی بشیم

    -منتظر راه هایی که در حین انجام یک کار و فرآیند به من نشون داده میشه هستم و باور دارم که قرار نیست هر کاری که قراره انجام بشه همه بخش هاش رو از قبل بدونم (فیلم راز: لامپ ماشین تنها 100 متر رو روشن می کنه اما با همون دید می تونیم هزارها کیلومتر راه رو توی تاریکی سفر کنیم. )

    و در پایان اینو هم بگم که با ساخته شدن باورهای خوب و تازه، افراد متفاوتی هم وارد زندگیم میشن. توی بانک، خیابون، سر کار و …

    وقتی این آدمها و اتفاق های رو با دقت بررسی می کنم، لذت میبرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  8. -
    هادی به گندم گفته:
    مدت عضویت: 3822 روز

    به نام خدای خوبیها

    سلام عرض میکنم خدمت استاد عباس منش و دوستان عزیز

    باوری که خیلی به من کمک کرد اینه که خداوند فرمانروا و حاکم مطلق جهان هستیه و جهان هستی رو طبق قانون و سیستمی که داره اداره میکنه و یقین دارم که تا وقتی طبق این قوانین عمل بکنم آرامش؛زیبایی؛اشتیاق ؛انگیزه و شادی بیشتری رو وارد زندگی خودم میکنم و هر روز روبا تکرار این موضوع برای خودم به روز زیبایی تبدیل میکنم و لذت بسیاری از این باور خارق العاده میبرم.

    یکی از راه هاوقوانینی که من ازش استفاده میکنم و خیلی به من کمک کرده این هست که با فکر کردن به زیباییها و شگفتیهای جهان زیبای هستی و رفتن به عمق این زیباییها و شگفتی ها و توجه و تمرکز کردن به اونها و یقین پیدا کردن به این موضوع که حتما قدرتی خارق العاده وجود داره که تونسته خالق این همه زیباییها باشه

    مثلا پروانه یا گلها یی رو که میبینم اونقدر مسحور زیبایی اونا میشم که ناخدا گاه به یک شادی درونی میرسم و احساس میکنم که به منبع اصلی خودم متصل هستم و با تمام وجودم قدرت،عظمت و شکوه پروردگار توانای خودم رو حس میکنم و حاضر نیستم که با هیچ چیزی توی دنیا عوضش کنم و این راه تا حالا خیلی به من کمک کرده و به شما عزیزان هم پیشنهاد میکنم که حتما امتحان کنید و لذت ببرید . لذتی که حاضر نیستید با هیچ چیزی عوضش کنید.البته این یادآوری به شما دوستان پر انرژیه

    چون حتما انجامش دادید شاد ؛ ? پیروز و ? قدرتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  9. -
    سمیه استار گفته:
    مدت عضویت: 3640 روز

    سلاام

    مدتهاست دارم روی عشق خدا یا عشق الهی کار میکنم چون تنها عششششق خدا به من آرامش میده این صفتش رو راحت میتونم باور کنم….مدتهاست بعضی ترانه ها رو به یاد خدا گوش میدم مثلا عاشقشم میگم خدایا کی میشه حسسسابی عاشقت بشم…..وقتی کار نادرشتی میکنم یا حرف نادرستی میزنم یا دچار شرک میشم میگم خدایااا اگه عاشقت بودم این کارو نمیکردم اگه عشقتو درک میکردم الان اینطوری نمیشد چه کنم که ضعیفه ایمانم تو کمکم کن تا عشقتو ببینم تا دهن ذهنم بسته شه…جدیدا این باورو دارم تکرار میکنم که حس خیلی خوبی میده به من: من معشوق خدام من اینجا مهمونشم منو آورده تا عشقشو بفهمم تا خودشو نشونم نیومدی برای غم و نگرانی پس آروم باش از آرامشت محافظت کن.

    یه باور دیگه اینه که من و خدا یکی هستیم خواسته ها . آرزوها مال خداست که به دلم میندازه تا خودشو عشقشو نشونم بده..معنی نداره بگم این خواسته میشه نمیشه درسته یا نه چون خواسته ها مال خداست نقش من اعتماده وفال منفی نزدنه تا خدا همه چیو جور کنه .اصن من اومدم تو این دنیا واسه تفریح حال کنم هیچ کار دیگه ای ندارم.

    واقعا خدا چه احتیاجی داره به من الا اینکه منو برای معاشقه واشه خودش آورده و بس… خَلَقْتُ الْأَشْیآءَ لِأَجْلِک، وَ خَلَقْتُک لِأَجْلی؛ تمام اشیا را برای تو و تو را برای خود آفریدم

    طبق حدیث قدسی خداوند میفرماید: من گنجی پنهان بودم که میخواستم ظاهر بشم……

    غیر اینه که گنجش رو میخواد برای من ظاهر کنه….وقتی اینا رو با خودم مرور میکنم کلی عزت نفسم میره بالا…تازگیا حال عجیبی دارم حس میکنم دیگه لازم نیس واسه چیزی بجنگم آرامشم بیشتر شده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  10. -
    حنانه آ گفته:
    مدت عضویت: 4019 روز

    سلام خدمت استاد بزرگوار و عزیزم جناب آقای عباسمنش و دوستان مهربان همراهم.

    خوشحالم که دوباره به خاطر یک مسابقه ی دیگه اینجا دور هم جمع شدیم و می تونیم تجربیاتمون رو با هم به اشتراک بگذاریم.

    به نظر من هر انسانی می تونه باوری متفاوت نسبت به خداوند برای خودش داشته باشه که همون باور، قدرت و انگیزه و ایمان برای ادامه ی مسیر رو بهش می ده.

    ?خود من به شخصه از زمانی که فایلی رو از استاد عباسمنش گوش کردم که گفتند نباید به خداوند هم مثل یک انسان نگاه کنیم و فکر کنیم که دارای احساسات انسانی هست و با گریه ها و تضرع و خواهش ما دلش به رحم میاد و یه کاری برامون انجام می ده یا نمی ده، خیلی دیدگاهم به همه چیز فرق کرده، خصوصا به خود خدا! اینکه بدونیم خداوند جهانی رو خلق کرده که بر اساس سیستم و قانون خاصی هدایت می شه و اگر ما از این موضوع آگاهی داشته باشیم و همچنین بدونیم که این سیستم و این قانون تماما بر پایه ی خیر بنا شده، این دانش و آگاهی ما رو به آرامش و اطمینان می رسونه و با خیال راحت می تونیم بهش ایمان بیاریم. وقتی بدونیم که قانون برای تمام انسان ها و حتی تمام موجودات یکسان عمل می کنه، خیالمون راحته! این باور بهترین باور نسبت به خداوند می تونه باشه.

    هر چند که باور چنین چیزی شاید سخت باشه برای تک تک مایی که یک عمر با این باور رشد کردیم که خداوند مثل یه معلم بداخلاق و زورگو و اخمو بالای سر ما ایستاده تا ما کوچکترین خطایی مرتکب بشیم ، و تنبیه و مجازاتمون کنه.

    خود من از وقتی فایل های استاد رو گوش کردم خییلی دیدگاهم نسبت به خداوند تغییر کرده،همین موضوع باعث شده دیگه راحت تر با خدا حرف می زنم و دیدگاهم نسبت به مسائل مختلف هم تغییر کرده. ولی شاید هنوز گاهی اون باورهای قبلی باعث می شه در مسائل مختلف دچار عذاب وجدان یا احساس گناه بیهوده بشم.

    اما مطمئنم اگر واقعا باور کنیم که خداوند صاحب و رب جهانی ست که تماما بر اساس یک قانون و بر پایه ی نیکی و خیر، خلق و برنامه ریزی شده، با خیال راحت، با ایمان و اطمینان می تونیم زندگی کنیم و هدف ها و خواسته هامون رو دنبال کنیم. البته آگاهی از قانون خداوند و استفاده درست ازین قانون هم بسیار مهمه!

    ?اما جدا از تمام این صحبت ها، ما انسانیم و گاهی دوست داریم خداوند رو به شکلی برای خودمون تصور کنیم که باورپذیرتر و قابل تجسم باشه. مثل پدری مهربان که بتونیم به آغوشش پناه ببریم، مثل یه منبع نور عظیم، شبیه یک کوه بزرگ و…

    من هم همیشه خداوند رو شبیه یک مرد نسبتا مسن، با اندامی استوار، بسیار خردمند و آگاه و توانا که تمام قدرت در دست اوست تصور می کنم. مثل پدری مهربان و در عین حال منظم و قانونمند. کسی که قدرت برآوردن و فراهم کردن همه چیز رو برای من داره و همیشه حواسش به من هست، حامی و هدایتگر منه! برام نشونه می فرسته و بهم درست ترین ها رو الهام می کنه. کنارش همیشه احساس امنیت می کنم و دلم به وجودش قرصه!??

    چند تا جمله تاکیدی درباره خدا برای خودم یادداشت کردم که هر زمان اینها رو با خودم تکرار می کنم آرامش زیادی وجودم رو فرا می گیره و باورهای من رو نسبت به خداوند قوی تر می کنن:

    1. من دختر پادشاهم. پدر دولتمند و ثروتمندم هم اکنون تمام ثروتش را به پای من می ریزد. همه چیز و همه کس به دستور او دست به دست هم می دهند تا راه ها را برای من باز کنند و من را به موفقیت برسانند.

    2. خداوند نور و نجات من است. قدرت من از اوست پس از هیچ چیز و هیچکس نمی ترسم.

    3. خداوند منبع درآمد من و روزی رسان من است.

    4. چشمان من چشمان خداست. من فراسوی هر چیز را می بینم و شاهد معجزات خداوند هستم.

    5. گوش من گوش خداوند است و به روشنی صدای الهام و شهود را می شنوم و از آن اطاعت می کنم.

    6. خدا دوستم دارد. خدا هدایتم می کند. خدا راه را نشانم می دهد.

    اما خب همونطور که گفتم هر کسی می تونه باور خودش رو نسبت به خداوند بسازه و با زبونی که راحته با خدا حرف بزنه! مهم اینه که بدونیم خدا از همه چیز و همه کس به ما نزدیکتره، حتی از رگ گردن!

    امیدوارم همگی در پناه خداوند خوش و خوشبخت و سلامت و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای: