ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 108

1433 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    در حال تکامل گفته:
    مدت عضویت: 661 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستان هم فرکانسی

    این فایل هدایت من به یکی از بزرگ ترین پاشنه آشیل هام بود

    خدا جونم ممنون

    امیدوارم نتایجم استادم رو مجاب کنه و منو به پارادایس دعوت کنه

    تمرین این قسمت

    ا.ح.ر: جوون فوق العاده ای که از همون اول زندگیش از هیچی شروع کرد و حالا خداروشکر کسب و کار خودش رو داره و داره پیشرفت می‌کنه

    یکی از نقاط قوتش اینه که از لحظه لحظه زندگیش داره لذت میبره

    خداروشکر

    ر.باقر: ی جوون که اول زندگیش هیچی نداشت، یتیم بود ولی خیلی تلاش کرد و بزرگترین اخلاق خوبش این بود که به فراوانی ایمان داشت و از تغییر ترسی نداشت

    ج.د: ی جوون که به خاطر احساس لیاقت و خود ارزشی که داشت خداروشکر زندگی مرفحی داره

    س. :ی جوون پر تلاش که رفت دنبال علایقش که از تغییر ترسی نداره و حالا کسب و کارشو راه انداخته

    س.ع: ی آدمی که از تغییر عبایی نداشت و وقتی شغلش رو تغییر داد همه میگفتن اشتباه کرده ولی جدای از اینکه خیلی بیشتر از زندگی لذت میبره، رشد خوبی کرده

    مهندس: ی جوون فوق العاده خوش قلب، زرنگ و فعال که داره برای آینده خودش و اطرافیانش تلاش می‌کنه و از هیچ به ی زندگی خوب و مرفه رسیده

    حس من:

    پررنگ ترین حس من و همچنین شاید بزرگترین پاشنه آشیل من اینه که دلم میخواد من توی اطرافیانم از همه موفق تر باشم

    من وقتی از اطرافیانم کسی به موفقیتی میرسه به خودم میگم چرا من نتونستم، احساس بی عرضه دیده شدن میکنم و احساس میکنم ناتوانی منو نشون میده..

    نگاه از زاویه مثبت

    من با موفقیت افراد بالا چندتا نتیجه میتونم بگیرم

    1-اینکه موفقیت ربطی به خانواده و لوکیشن زندگی کردن نداره

    2-اینکه ثروت فوق العاده فراوان وجود داره، کافیه خودت بخوای

    3-اینکه از تغییر ترسی نداشته باشم و همیشه به الهاماتم عمل کنم

    4-اینکه در همین لحظه و همین جایی که هستم باید از زندگیم لذت ببرم

    5-من لایق بهترین ها هستم و خداوند بهترین هارو برای من رقم میزنه

    6-من برای اطرافیانم بهترین هارو می‌خوام

    7-نعمت های خدا انقدر زیاده که میشه تموم مردم دنیا پول دار باشن و مرفح زندگی کنند

    8-من باید از مسیر رسیدن به خواسته هام لذت ببرم

    9-خدا اگه همه اطرافیان من رو موفق کنه، منم میتونم یکی از اونا باشم

    10-نتایج من باعث میشه همیشه به خودم افتخار کنم و بالاترین لذت هارو از زندگیم ببرم

    ممنون میشم دوستان با کامنت هاشون منو راهنمایی کنن

    در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    رضیه واحداصل گفته:
    مدت عضویت: 870 روز

    سلام استاد عزیزو مریم خانم عزیزم

    من دفترو خودکار خیلی داشتم ولی دخترم همه رو گم کرده یا خراب کرد..

    گفتم الان تو سایت بنویسم براتون بهترم هست

    من وقتی ک فامیلام یا دوستانم ب ی موفقیتی برسن بعضی وقتا خوشحال میشم و تبریک میگم اما بعضی وقتا ناراحت میشم و حسودیم میشه ولی خب ب روم نمیارم ک ناراحت شدم

    دختر عموی بابام تونست همراه

    همسرودختراش ب انگلیس مهاجرت کنن من خیلی خوشحال شدم ولی ذهنم میگفت اره دیگه پول زیاد اینارم میاره دیگه

    اما من تایه جاهایی از زندگیشون خبرایی میشنیدم چون قبلا ساکن شهرستان بودن وبعد رفتن تهران ی چندسالی اونجا زندگی کردن و بعد از فامیلا شنیدم ک ب انگلیس مهاجرت کردن

    و عکساشونو هم دیدم

    عامل اینو هم تلاش زیاد میدیدم وهم پول زیاد

    باور محدود کننده ی من=پول فراوان بود و عدم لیاقت

    اینو من چند سال پیش ک اصلا فکر مهاجرت کردن رو نداشتم دیدم و شنیدم والان برام خیلی راحت ب نظر میرسه مهاجرت کردن

    امامنی ک هیچ تلاشی نمیکنم وفقط ب فکر مهاجرت هستم منو ناراحت میکنه و حس بدی بهم دست میده

    میدونم باید برای رسیدن ب این هدفم قدم بردارم

    اما نمیدونم چی جلوی منو گرفته

    ی موفقیت ار دوستم ک تونست بعداز 15 سال زندگی مشترک

    صاحب ی خونه بشه

    من خیلی خوشحال شدم و اینکه میدونستم

    همسرش و خود دوستم خیلی تلاش کردن برای

    خونه دار شدن

    سال ها مستاجر بودن

    و خونه رهن میکردن دو سال سه سال اونجا زندگی میکردن و پولاشونو پس انداز میکردن

    و بالاخره صاحب خونه شدن

    این موفقیت بهم امید میداد ک میشه صاحب خونه شد

    ولی با تلاش های کوچک و پیوسته

    باور محدود کننده ی من=سختی کشیدن و محدود کردن خودت برای نداشتن بعضی چیزها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    رضیه واحداصل گفته:
    مدت عضویت: 870 روز

    سلام استاد عزیزو مریم خانم عزیزم

    من دفترو خودکار خیلی داشتم ولی دخترم همه رو گم کرده یا خراب کرد..

    گفتم الان تو سایت بنویسم براتون بهترم هست

    من وقتی ک فامیلام یا دوستانم ب ی موفقیتی برسن بعضی وقتا خوشحال میشم و تبریک میگم اما بعضی وقتا ناراحت میشم و حسودیم میشه ولی خب ب روم نمیارم ک ناراحت شدم

    دختر عموی بابام تونست همراه همسرودختراش ب انگلیس مهاجرت کنن من خیلی خوشحال شدم ولی ذهنم میگفت اره دیگه پول زیاد اینارم میاره دیگه

    اما من تایه جاهایی از زندگیشون خبرایی میشنیدم چون قبلا ساکن شهرستان بودن وبعد رفتن تهران ی چندسالی اونجا زندگی کردن و بعد از فامیلا شنیدم ک ب انگلیس مهاجرت کردم و عکساشونو هم دیدم

    عامل اینو هم تلاش زیاد میدیدم وهم پول زیاد

    باور محدود کننده ی من=پول فراوان بود و عدم لیاقت

    اینو من چند سال پیش ک اصلا فکر مهاجرت کردن رو نداشتم دیدم و شنیدم والان برام خیلی راحت ب نظر میرسه مهاجرت کردن

    امامنی ک هیچ تلاشی نمیکنم وفقط ب فکر مهاجرت هستم منو ناراحت میکنه و حس بدی بهم دست میده

    میدونم باید برای رسیدن ب این هدفم قدم بردارم

    اما نمیدونم چی جلوی منو گرفته

    اگر کسی هست ک بتونه ب من ی راهنمایی کنه خوشحال میشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    محمد غلامزاده گفته:
    مدت عضویت: 909 روز

    سلام به همه ی دوستان و استاد عزیز ، خیلی ممنونم بابت تهیه این سلسه فایل ها ، خیلی به موقع برای من اتفاق افتاد ، موقعی که از آگاهی ها دور شدم ، بعضی موقع ها یادم میره این آگاهی ها و این باور ها چه نتایجی رو برای من داشته ، چه ثروتی چه حالی چه تغییر زندگی ای…. خدایا بی نهایت سپاسگزارم بابت این مسیر و وجود قوانینت ،

    خب برم سراغ سوال اول….. به لطف آگاهی هایی که از شما استاد عزیز به من رسید من تحسین کردن رو بجای حسادت یاد گرفتم ، ولی هنوز خیلی جا داره تا بتونم بهتر بشم تو این زمینه ، یه مدت که تقریبا به بیراهه هم رفتم ، از شدت تعریف و تمجید از ادما بت میساختم و نمیدونستم دارم چه ضرری به ذهنم میزنم ،

    ولی خب شنیدن موفقیت بقیه جدیدا که دور شدم واقعا حس بدی بهم میده ، حس اینکه عقب موندم ، حس اینکه از بقیه عقبم ، و این باید درست بشه باید باور کنم که منم میتونم باید بدونم که هرچیزی تکامل داره و یه شبه نیست ، تمرین دوم هم که در مورد اشخاص خاص موفقه رو در دفتر انجام میدم ،

    ممنونم از استاد عزیز و خانم شایسته بابت این اگاهی های زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مسلم مرادی گفته:
    مدت عضویت: 874 روز

    به نام خالق هستی

    سلام جواب سوال دوم

    داداشم شرایط مالیش از دو سال پیش بهتر شده و نمایشگاه ماشین زده و درآمدش خداروشکر عالی شده چندید برابر شده و من واقعا خوشحال شدم که شنیدم و حسادت اصلا نکردم و به خودم میگفتم وقتی داداشم تونست به هدفش برسه من هم میتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    خاتون حاجی وند گفته:
    مدت عضویت: 1957 روز

    سلام استاد عزیزم من بار دوم هست که برای این فایل ارزشمند کامنت میگذارم.

    مرحله اول که لیست کردن موارد موفقیت عزیزانم بود رو انجام دادم و نتیجه هم به صورت کامنت گذاشتم

    اما تمرین دوم که به نظرم خارق العاده بود پرسیدن راز موفقیت همون عزیزان بود که آنچنان این کار بهم انرژی داد که باورم نمیشد

    اصلا کاش یه تاپیک بود با عنوان علت موفقیت هامون

    من از سه نفر پرسیدم این سوالو که فکر میکنید چه چیزی باعث موفقیت شما شده

    اولین نفر همسرم بود که ما با همدیگه دوره 12 قدم رو شروع کردیم و حالا میبینم که همسرم خیلی خیلی رشد کرده

    وقتی بهش گفتم که فکر میکنی علت موفقیتت چی بود این مصراعو گفت: دلا گر طالب یاری برآ از خویش و بیگانه

    وااای که این جمله انگار منو تازه از خواب بیدار کرد.

    بعد نشست و گفت و گفت و گفت و من حسابی یاد گرفتم و لذت بردم

    اون دو تا دیگه از عزیزانم که یکیشون خواهرزادمه ، یه دختر دهه هشتادی که با یه آنلاین شاپ تو این سن کم درآمد میلیونی داره و اتفاقا اون هم از شاگردان شماست اون هم کلی جملات و تکنیک های عالی از آموزش های شما برام گفت که باعث رشد مالیش شده

    نفر سوم یکی دیگه از دوستام بود که اون هم اتفاقا از شاگردهای شماست و وای که یه صحبت ساده و یه سوال ساده از این سه نفر چقدر انرژی منو بالا برد.

    استاد با اینکه برای این فایل کامنت گذاشته بودم حیفم اومد که نیام و این کامنتو و این احساس عالی رو با شما و دوستان عزیزم به اشتراک نگذارم

    خدایا شکرت بابت همه چیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    مرضیه ابراهیم پور گفته:
    مدت عضویت: 1369 روز

    سلام درودبراستادعباسمنش وخانوم شایسته وخانواده گرامی عباسمنش

    . استادگرامی من دوسال ایت شماوشمااشناشدم خداروشکرمیکنم وچندین دوره خریداری کردم… من تعغیرشخصیتی زیادی داشتم وخداروازشماوصحبت های شماشناختم….

    من بااین که روزانه چندین ساعت فایل های روگوش میکنم اماگاهی اوقات برای چنددقیقه ای حسادت میاداماسریع براون غلبه میکنم

    خیلی ازتون ممنونم بابت راهکاری که گفتین…. میتونیم ازشون بپرسیم

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    بانوی آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    سلام به استاد عزیز ومریم بانو واعضای سایت

    استاد من توی شرایط متفاوت ذهنیتم متفاوت بوده

    مثلا یه موقع یه نفر یه موقعیت خوب به دست میاره یه پیشرفت خوب میکنه خیلی خوشحال میشم وتوی ذهنم تحسینش میکنم ولی یه موقع هم هست که حس حسادت بهم دست میده توی دلم میگم خوش بحالش چه پیشرفتی کرده ولی با وجود حس حسادت پیگیر میشم ببینم چطوری موفق شده میگم شاید منم بتونم قبل ترها که هنوز با شما آشنا نشده بودم حس حسادتم خیلی خیلی بیشتر بود ولی الان از شما یاد گرفتم و وقتی موفقیت کسی رو میبینم تحسینش میکنم وسعی میکنم اگه تونستم بهش تبریک هم بگم وچیزی که توی خودم ودیگران تجربه کردم اینکه وقتی داریم پشت سر یه نفر حرف میزنیم وغیبت میکنیم مطمعنا از ناراحتی وحسادتی هست که از موفیقت اون فرد بهمون دست داده وسعی میکنیم کار اون شخص رو کم اهمیت جلوه بدیم

    استاد همون جور که گفتین یکسری از مثالهام خوصوصی هست ولی در کل مثلا یکی از اقوام مهاجرت کرد به کشور دیگه من بهش دسترسی نداشتم ولی وقتی دقت کردم دیدم کلا زندگی رو آسون میگرفتن وشاد بودن یا مثلا از اطرافیانم میبینم که به آزادی عمل رسیده برای خودش میبینم که چون خودشو لایق میدونه ومیگه من خودم برای خودم تصمیم میگیرم یا خیلی از موفقیتهای اطرافیانم رو درست زندگی کردنشون میبینم اینکه با همه مخصوصا اعضای درجه یک صادق هستن صمیمی هستن روابط عالی دارن

    میخوام بگم که وقتی دقت میکنم میبینم تمام کسایی که موفق شدن یا دارن میشن

    آدمهای شادهستن توکل به خدا دارن وحالشون همیشه خوبه خوبه یا حداقل سعی میکنن خوب نگه دارن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    محمد حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1936 روز

    من هر آنچه دارم از آن خداست

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم انشالله که همیشه حالتون خوب و عالی ترین باشه

    جواب سوال اول

    من وقتی میبینم یک نفر چه آشنا و چه کسی که اتفاقی متوجه میشم از لحاظ مالی موفق شده خیلی خوشحال میشم و براش آرزوی موفقیت بیشتر و خیر میکنم به چندتا دلیل یکی اینکه میگم حقش بوده

    دوم اینکه باعث گسترش جهان میشه

    سوم اینکه از ارتباط گرفتن با آدم های این چنین کلا حس خوبی دارم

    قبلا ها خیلی دنبال این نبودم که ازشون سوال بپرسم که چطور موفق شدید به خاطر غرور ولی الان سعی میکنم بپرسم تا بشه الگوی خودم در زندگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    آتنا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 611 روز

    سلام بر استاد عزیز و گرامی

    جواب تمرین من:

    مامانم توی آزمون فنی حرفه ای قبول شد :

    احساسی که داشتم:احساس کردم از مطالعه ی زیاد دیگه راحت شد و منم راحت شدم اما توی ذهنم یه چیزی میگفتم خب دیگه آزمونش آسون بده کار زیاد خفتی نکرده.

    یکی از استاد هام با خانم بسیار زیبایی ازدواج کرد و رابطه ی عاطفی خیلی خوبی دارن :چون تا به حال کسی از من خوشش نیومده حس کردم چون همسرش زیباست رابطه ی عاطفی خوبی دارن و احساس زشت بودن کردم.

    مریم دوستم و رقیب تحصیلیم توی کنکور پارسال رتبه ی خیلییییی بهتر از من کسب کرد و من اون لحظه حسادت کردم ولی میدونستم تلاش بیشتری کرده ولی با این حال حس خوبی نداشتم.

    چه ایده های الهام بخشی می‌تونه موفقیت این فرد در من ایجاد کنه؟؟؟

    مامانم:مامانم با اینکه از درس مدت ها فاصله داشت تونست پس من بهترشو حتی میتونم چون مدت هاست در مسیر درسم.

    استادم:ایده ای که ازشون میگیرم به نظرم ایشون خیلی رابطشون با خودشون و خدا قوی بود و خداوند هم یه رابطه ی معرکه واسشون آورد پس منم اگه رابطمو با خدا و خودم بهتر کنم میتونم رابطه ی زیبایی رو در آینده تجربه کنم.

    مریم:مریم همیشه دختری بود که حتی وقتی می‌رفت مسافرت درس خوندنو رها نمی‌کرد و حتی وقتی شمال بودن خیلی خفن درس خوند پس منم اگه عالی درس بخونم و هر جایی رفتم درس خوندنو هم با خودم ببرم پس میتونم نتایج معرکه تری بگیرم.

    چه درس هایی میتونم بگیرم از مسیر هایی که این افراد طی کردن؟

    مامانم: تمام مباحث و تموم کرد پس منم اگه اون مباحث مربوط به رشتمو تموم کنم میتونم.

    استادم:ایشون سال ها از سن 16 سالگی رو خودشون کار میکردم و به چیز های مثبت توجه میکردن و خودشونو دوست داشتن پس منم اگه رو خودم بیشتر کار کنم و خودمو دوست داشته باشم میتونم.

    مریم:مریم دوست قشنگم که حتی تو نوشتن در موردشم لبخند رو لبمه ،درسی که ازش میگیرم اینه:

    آتنا مریم با موفقیتش بهت میگه حتی وسط دشت و دریا هم درس خواندن و هدفتو رها نکن و مستمر و هر روز تلاش کن و 100خودتو بذار واسه کاری که دوست داری.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: