ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 116
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-02-02 01:26:012024-02-14 06:06:52ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و درود
چقدر اسم این دوره قشنگه. همه چیز از ذهنیت ما شروع میشه. به هر چیزی که فکر میکنیم به همون تبدیل میشیم.
چند سال پیش من یک فرد افسرده بودم که از هر چیزی فرار میکرد. فکر میکردم که هیچ وقت دیگه نمیتونم به زندگی طبیعی برگردم و به اهدافی که قبلا توی سرم بوده برسم. همیشه دوست داشتم نیویورک ببینم و اونجا تحصیل کنم اما عملا بعد از اتفاقی که برای من افتاده بود دیگه حتی به رفتن به شهر دیگه هم فکر نمیکردم چه برسه به یک کشور دیگه!! چند وقتی بود که خدا فراموش کرده بودم. از یه جایی به بعد ذهنیت من رفته رفته تغییر کرد. هر روز روی خودم کار میکردم و به افکارم توجه میکردم. هر جایی که داشت منو به سمت اشتباهی میبرد ترمزشو کشیدم و اجازه ندادم ادامه بده. باید بگم هیچ وقت نتونستم این کار صد در صد انجام بدم ولی سعی میکردم ذهنمو کنترل کنم. هیچ وقت فکر نمیکردم با کار کردن روی افکارم میتونم زندگیمو تغییر بدم. خدا وارد زندگیم کردم و همه چیزو ازش خواستم. دیگه هر اتفاقی پیش میومد استرس نمیگرفتم که وای اینو باید چیکار کنم! هر چالشیو به دید یک سکوی پرتاب برای پیشرفت میدیدم. تونستم بعد از چند سال افسردگی زبان انگلیسی بخونم، آزمون بدم و اپلای کنم. الانم توی بهترین ایالت دنیا و شهر رویایی خودم یعنی نیویورک دارم دکتری هوش مصنوعی میخونم. همه چیز برای من تغییر کرد وقتی ذهنیت قدرتمندی برای خودم ساختم و به خدام اعتماد کردم.
سلام آقا سید محمد عزیز
خدارو هزار مرتبه شکر برای ارزش آفرینی که دارید.
بهتون صمیمانه تبریک میگم.
چقدر حالم عالی شد با خوندن کامنت شما
خیلی ها توی بهترین شرایط زندگی میکنن و کارهای بزرگی هم انجام میدن اونا هم قابل تحسین هستند.
ولی فردی خودساخته مثل شما که بعد از طی کردن دوران افسردگی به لطف خدایی قادر بهترین رابطه رو با خودش ساخته
خیلی قابل تحسین و تقدیره
در کتاب قرآن وقتی فرشتگان حضرت ابراهیم رو به ولادت فرزندی مژده میدهند
میگن نا امید نباش
و حضرت ابراهیم فرمایش میکنه
نه نا امید نیستم
جز گمراهان از در گاه خداوند نا امید نمیشوند.
شما ایمانی ابراهیم گونه پیدا کردید که امیدوار شدید
یقین پیدا کردید که برای خداوند هیچ نشدی وجود نداره
و فقط ما باید از حال غم بیرون بیایم
باید به جای نا امیدی و حساب کردن روی آدما
روی خدایی به این عظمت حساب کنیم
و همواره به یاد داشته باشیم که
لاتغنطو من رحمه الله
بله میشود میشود
با خودم میگم به به ببین این بنده ی نازنین خداوند چکار کرده
تونسته به سرزمینی که آرزوی قلبیش بوده برسه و در کارش موفق بشه
با جون کندن و دست و پا زدن نه !
با عشقی که در درون خودش پیدا کرده با شناخت خودش و کنترل افکارش تونسته ذهن چموش رو رام کنه
و خدا هم طبق قوانین بی برو برگشت خودش بهش احسنت گفته
شما افکار زیبای خودتون رو هم جهت کردین با خواسته هاتون
و این خیلی زیباست.
احسنت بر استاد عباسمنش عزیز که چنین شاگردانی تربیت میکنه
من خدارو هزاران بار شکر میکنم و افتخار میکنم که شاگرد این محفل مملو از آگاهی هستم.
و برای شما آقاسید محمد عزیز
موفقیت های بیش از پیش رو آرزو دارم.
ان شاءالله همه ما هم بتونیم با رعایت قوانین الهی به خواسته ها و آرزوهامون برسیم.
سلام استاد عزیزم
امروز ک صحبتاتون گوش دادم بارها شروع کردم ب نوشتن
اینک کی و کجا حسادت کردم ب افراد ، دیدم از کسب و کار ازدواج و معدل گرفته تا همه چیم مقایسه کردم
حتی نوع شغلم ،بعد نشسم نوشتم ک چجور میشه ک تغییرش بدم و خوشحال بودم از اینک باگ انرژیم پیدا کردم
بعد از ظهر بود ک خواهرم زنگ زد و راجب ی نفر حرف زد ک کسب و کار شبیه ب منو داره م و داره با ی قیمت خیلی کم محصولاتش میفروشه
من ک تلفن قط کردم ذهنم شروع کرد یعنی توکسب و کار داری ،فلانی ک تو خونه داره میفروشه بیشتر از تو مشتری داره و همه تبلیغ میکنن اونوق تو خیلی کم میاری جنساتو و…….
اونموقه نفهمیدم که الانم دارم مقایسه میکنم تا اینک الان اومدم کامنت بچه ها بخونم ی لحظه یادم اومد
فهمیدم چقد باید دقیق باشیم تو فرکانسامون ک ذهن اومد مقایسه کنه جلوش بگیریم و خودمون تخریب نکنیم
سلام به دوستان و استاد عزیز
این جلسه خیلی بهم کمک کرد که با خودم رو راست تر باشم و خودمو بهتر بشناسم که شناخت خود مرحله اول تغییره
تمریناتو تو دفتر خودم انجام دادم و توی سایت ننوشتم ولی خیلی خوب و کمک کننده بود و خود باوریمو بالا برد با تغییر زاویه دید
و الان حس بهتری دارم و بیشتر حس میکنم میتونم به خواسته هام برسم و باورم قوی تر شد
باید هر چند وقت یکبار این سری فایل رو گوش کنم تا هی ذهنیتم بهتر و بهتر شه
امیدوارم استاد همین طور قسمتای بیشتری از این سری فایل ها برامون تولید کنن
سلام و تشکر بابت ویدئوهای عالیتون،من بیشتر از اینستاگرام شمارو دنبال میکنم و به تازگی سایتتونو پیدا کردم ولی دوست دارم نتایجمو بنویسم:
من زمانی که دیدم دوستم آرایشگاهی رو زده خیلی خوشحال شدم و واقعاااا بهم انگیزه میداد چون من داخل اونجا کار میکردم ولی با تلاش دقیقا شرایطی مشابه اون واسم پیش اومد و مهرماه1402 خودم آرایشگاه خودمو زدم و این واسم دستاورد واقعا عالی بود
سلام استاد عزیز من نمونه نا جالب شاگردی هستم که حدود یک سال اندی هست که کلا از مسیر دور شدم و باید بگم که کلا تمام دستاوردام از دست دادم کسی که بخشهایی از آموزشهای شمارو خریداری کردم ( سلامتی و ثروت 1 و 12 قدم و کتابهای شما که همرو چاپ و به صورت کتاب درآوردم با تصویر خودتون روی جلدشون ). اما رها کردم و حالا با یک کوله بار سنگین از باورهای غلط اینجا هستم .
استاد عزیز همین فایل که الان گوش کردم ی گره بزرگ منه من قبل شروع تمرین این مطالب مینویسم چون هم مشکل دارم در پیشرفت دیگران و هم اینکه شنیدن موفقیت افراد باعث میشه چند روز ذهنم درگیر اون ، بعد نفر بعد و گاهی میخوام از اون مسیرها برم که اونا رفتن و حس میکنم مسیر درست همونه یعنی ایده های خودم کمرنگ میشه مدام درگیر این شاخه به اون شاخه هستم فکر میکنم حسم حسادت نیست یجورایی حسرت از اینکه من زمان از دست دادم خیلیها از همین فایلهای رایگان شما در مسیر قرار گرفتن یکی هم مثل من نتونست نتایجشو حتی حفظ کنه رفت که بدتر از قبل برگشت حس من اینه فقط پرداخت هزینه ملاک نیست شاید در ابتدا در بودن در مسیر کمک کنه اما به مرور کمرنگ میشه حفظ ارده و ادامه سبک زندگی جدید ابزارهای ذهنی قویتر میخواد انگار ی لباس گرون خریدی اوایل بهترین جای کمد اما بعد مدتی دیگه اون اولویت نداره من همینجا میگم اگر قرار کاری شروع کنیم متعهد باشیم آنچه که استاد عزیز گفتن همیشه یک تعهد بی بازگشت و قوی و مصمم از هر طریق که برای هر فرد ممکن متفاوت باشه ولی تکیه بر ابزارهایی مثل اینکه فکر کنیم پول دادیم پس مصرف کنیم و این چنین بهانه هایی کمرنگ خواهند شد و ممکنه نتونه تا آخر ابزار کار آمدی باشه هر چند که اعتقاد دارم بهایی که برای محصولات میدیم وظیفه اخلاقی و قانونی که باید ادا بشه اما کافی نیست حتی برای کسی که محصول به ما ارائه میکنه اطمینان دارم استاد هم از نتایج ما انگیزه میگیره حالا من میخوام دوباره از اینجا شروع کنم که یکی از باورهای وحشتناک ذهنم در همین موضوع امیدوارم متعهد باشم و در مسیر درست ادامه بدم .
سلام به روی ماه و مهربون همه اعضای عزیز خیلی خدا رو شاکرم که هر موقع هر سوالی داشتم این سایت و کامنت هاش و استاد عزیزم بهم کمک کردن
در رابطه با تمرین خیلی مهم گفته شده در این فایل میخوام این تمرین رو اینجا کامنت بزارم
راحله: خرید سالن زیبایی و خرید ماشین شاسی بلند
سمانه: شروع و گسترش کسب و کارش، پیجش و تولید محتوای
حدیث: ازدواج موفق
مهدیه: قبول شدنش در دانشگاه و گرفتن گواهینامه و ماشین زیر پاش
عماد: ازدواج موفق
رضا: پیدا کردن مسیرش و ساختن باغ دلوین و ایده پردازی هاش
و خیلی افراد نزدیک آشنا و فامیل که میتونم مثال بزنم.
اما درسی که از راحله گرفتم اینکه: تو زمان کم به درجه بالایی از علم و مهارت تو حیطه خودش رسید، توکل داشت، روی شخصیت و باورش کار میکنه، اهل کتاب و کلاس هست. و تمرکز خوبی روی کارش داره. و تونست بعد چند سال کار کردن ماشین مدل بالای خودش رو بخره. و زندگی زناشویی و زندگی با فرزندش هم مدیریت کنه
درسی که از سمانه گرفتم اینکه: با مسئولیت های زیادی که داره اما مستقل شد و کسب و کارش رو راه انداخت و روی پیجش هم تولید محتوای خلاقانه انجام میده، به تفریح میپردازه، لذت میبره، و علم و مهارتش توی کار بالاس، هم زمان زندگیش با سه تا بچه و شوهرش رو هم مدیریت میکنه یعنی بچه هایش رو جوری تربیت کرده که خود کفا هستن و همه کارشون رو در نبود پدر و مادر خودشون انجام میدن
درسی که از حدیث گرفتم: با ممارست و صبوری پای هدفش که ازدواج با شوهرش بود وایساد و به حرف بقیه که میگفتن ایشون آدم خوبی نیست گوش نکرد چون شوهرش رو شناخته بود و میدونست که بقیه دارن اشتباه میکنن خلاصه با ممارست پای هدفش وایساد و ازدواج کرد و تا الان که همه ی فامیل شوهرش رو دوست دارن و خیلی ارتباط خوبی باهاش برقرار میکنن
عماد: با توکل و ایمان و صبوری و درس گرفتن از شکست هات میتونی به بهترین شکل به خواستت برسی اونم خیلی راحت و آسون
رضا: با درس های که از روزگار و تجربیاتش گرفت آزمون و خطا کرد و رسید به درجه ای از آگاهی در مسیر خودش که بفهمه کدوم راه براش درسته و از زندگی لذت ببره، دنبال ثروت مادی و معنوی باشه، دلش شاد باشه، و ایده های خیلی خلاقانه برای باغش داره و باغش رو مثل یک عروسک کرده که اجاره میده، مراسم برگزار میکنه، کلیپ عروس و داماد گرفته میشه و…
این درسهایی بود که من از این افراد موفق زندگیم گرفتم من رابطم با همه ی این افراد عالیه من خیلی دوستشون دارم و اونا هم منو خیلی دوست دارن و من با شوق و عشق ازشون در رابطه با موفقیت هاشون سوال میکنم و ازشون درس میگیرم و بارها بابت ثروت و حال خوبشون از خدا تشکر کردم
به نام خدا با سلام و خدا قوت خدمت شما استاد گرامی و همسر گرامیتان خیلی تمرین عالی و تاثیر گزاری بود من این تمرین را در دفتر تمریناتم انجام دادم با انجامش متوجه شدم چه پاشنه هایی آشیل با حالی دارم که می توانم باهاشون دوست شوم واز طریق خودشان آنها را به چالش بکشم این تمرین برایم خیلی لذت بخش بود که خلاصه ای از آن را اینجا بعنوان رد پا بجا میگذارم بسیار سپاسگزارم استاد گرامی بابت فایل های عالیتون. موفقیت یکی از نزدیکان چه احساسی در من بر می انگیزد؟ بسیار تا بسیار خوشحال میشوم همراه یه کوچولو حسادت ؛ وتا حدود زیادی ازش انگیزه میگیرم که من هم توانایی این جور موفقیت ها را دارم وپس من هم میتوانم. 1) از چه زاویه مثبتی به موفقیت این فرد نگاه کردم که باعث خودباوری در خودم بشود الهام بخشم باشد ویا ایده بگیرم ازش؟ از حق نگذرم این فرد پشتکار زیادی دارد که من ان را تحسین میکنم بر طبق انضباط هر چند سخت باشد انجام میدهد یعنی باید انجام دهد چون خودش را متعهد به انجام کار درست و اصولی کرده است ومهمتر از همه خودش را لایق دریافت ارتقاء شغلی ؛ وحقوق بالا میبیند وخود را لایق دیده شدن توسط اطرافیان و گرفتن هدایا مهم و بزرگ میبیند چون او نیز در قبال ان به افراد کمک میکند ودوست دارد زحماتش دیده شود پس من هم میتوانم از نکات مثبت موفقیت او الگو وایده بگیرم وبه نظر من حسادت به کسی که پشتکار دارد و با تلاش به موفقیت میرسد وزندگیش سرو سامان میگیرد اشتباه است وباید ذهن سرکشمان را بر واقعیت ها آگاه کرد که او مزد زحمتهایش را گرفته حسادت معنایی ندارد جز کوچک شمردن خود در مقابل ضمیر ناخوداگاه خود ؛ میتوانم ازش درس بگیرم که من هن میتوانم توانمند باشم واین احساس توانمندی را در سطح بالایی ارتقاء ببخشم البته نکته مثبت این حسادت ؛ پیدا کردن پاشنه آشیل خود است ودرصدد رفع آن ؛ انهم با تمرین وممارست بر روی ذهنم. سوال 2: چه درسهایی میتوانم بگیرم که منتهی به موفقیت شود؟ 1- من اورا الگو خود قرا داده وازش ایده میگیرم وبه ذهن قدرتمند خود میگویم او نتیجه پشتکار و تلاش خودش را گرفته نتیجه اهمیت دادن و ارزش دادن به خود را میگیرد واین ذهن را قانع میکنم با دلایل منطقی و واقعی ؛ او لایق مزد بیشتر و زندگی بهتر است و به حق خود میرسد ومن ازش الگو میگیرم که من هم میتوانم با پشتکار و آسان گرفتن کارها برا خودم به نتیجه دلخواهم برسم ؛ 2) او هم شغلش هم درامدش بیشتر و بالاتر است پس مقایسه کردن خودم با او جز اتلاف وقت چیزی برایم به ارمغان نمی اورد پس ذهنم را ارام میکنم با منطق که ماباهم متفاوت هستیم و مقایسه کردن کار درستی نیست 3) پیدا کردن پاشنه آشیل میتواند در حل مسئله کمک زیاد بکند وان را از درون محدود کند تا خواسته محقق شود 4) او میتواند با پول دوست باشد آن را لایق خود میداند وبا جمع کردن به خواسته هایش میرسد پس من هم میتوانم وسعی میکنم مقداری پول در حسابم همیشه نگه دارم تا ثابت کنم به ذهنم که دوست خوبی برایش هستم وبرایش ارزش قائلم ودوستش دارم وهر روز مقداری به ان اضافه میکنم. 5)واینکه باور دارم همواره خدای مهربان با من است وحرکت هرچند کوچک مرا میبیند ومرا در مسیر درست هدایت میکند. 6) او را یک نشانه از طرف خدا میدانم که بمن درس جدیدی میدهد که من پول و ثروت و پشتکار و خوددوستی را ارج نهم وبه نعمتهایی که دارم توجه کنم وشاکر باشم تا نعمتهای بیشتری بمن داده شود 7)اگر او توانسته پول بسازد من هم در حد توان وظرف خودم میتوانم پول بسازم. 8) مهمترین درسی که گرفتم هیچوقت خودم را بااو مقایسه نکنم موفقیت دیگران برای الگو گرفتن ؛ انگیزه گرفتن؛ ایده گرفتنه نه مقایسه کردن بدون در نظر گرفتن افکار انها. 9) آسان گرفتن کارها باعث سرعت انجام کار وزودتر به صلح رسیدن با ذهن میشود واحساس خوب هم به دنبال دارد؛ ذهن تا 48ساعت جرقه موفقیت و انجام کار را روشن نگه میدارد بعد از 48 ساعت ان جرقه خاموش میشود وذهن میفهمد که من در انجام ان کار ناتوان یا سستی میکنم ویک ادم دروغگو بحساب میایم ومن هیچوقت به او اجازه نمیدهم مرا دروغگو خطاب کند. 10) ونکته بعدی میاموزم و یاد اوری میشود مرحله به مرحله بودن تکامل است او که به این موفقیت رسیده سیر تکاملی را طی کرده از اول که اینگونه نبوده من هم بایدمراحل تکامل را طی کنم وان هم مستلزم زمان و صبر است و ارام ارام این موفقیت شکل میگرد 11) در مسیر علاقه ام پیش روم که مرا زودتر و بهتر به موفقیت میرساند واز مسیر هم لذت میبرم از خدای مهربان تشکر میکنم که مرا در مسیر این تمرین هدایت کرد ونکاتی بسیاری اموختم وهمچنین استاد گرامی ثانیه ای میلیون میلیون بار سپاسگزارم
به نام خدایی که به تنهایی کافیست.
سلام به استاد عزیز ومریم جان ودوستاتم.
کلید:توانایی به نام خودشناسی.
فایل:ذهنیت قدرتمند کننده در برابر ذهنیت محدود کننده.
خدارو شکر.
سوال اول
اگر دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسند چه احساسی دارید؟
بستگی داره که من اون چیزی که اون بهش رسیده می خواستم یا توجهی نداشتم وجز خواسته هام نبوده.
اگر نمی خواستم که هیچی بی تفاوت البته باز در مورد بعضی نزدیکان حسادت می کردم اما زود از بین می رفت.
اگر اون چیز رو بخوام قبل از اومدن به سایت به شدت حسادت می کردم اعصابم خورد می شد وبه خاطر شرایطی که داشتم هر چی فکر می کردم به اغلب اون خواسته ها که نمی تونستم برسم می گفتم غیر ممکنه پس دلم می خواست اون طرف هم از دستش بده یا بلایی سرش بیاد.
خدای من چه فکرهای وحشتناکی!!!
از روزی که به سایت اومدم ومدتی گذشت خوب کمی حس لیاقتم بهتر شد خودم رو شایسته دریافت دونستم وفایلهای توحیدی رو گوش دادم وفهمیدم که هیچ خواسته ای غیر ممکن نیست بستگی به فرکانسهای من داره خدا از جایی می ده که من فکرش رو نمی کنم خوب حالا هم اول حسادت شدید ولی خیلی زود به خودم می یام می گم تو هم می تونی بهش برسی می رم سراغ دفترم می نویسم که اون نعمت رو دارم وخدا رو شکر می کنم بابتش.
این حسم رو خوب می کنه وسعی می کنم ذهنم رو کنترل کنم البته در مورد بعضی افراد باز هی ذهنم شیطونی می کنه وهی می یاد تو ذهنم اما سعی می کنم کنترل کنم.
سوال موفقیت های افراد واحساست نسبت به آن.
1- م ن صاحب خونه بزرگ وجدید شد بدون هیچ پرداختی و زحمتی از پدر شوهرش بهش رسید.
چون یکی از خواسته هام خونه هست اول به شدت حسادت کردم وطوری که نمی خواستم ببینمش که بهش تبریک بگم و اگر کسی در موردش حرف می زد من هم شریک می شدم ومی گفتم مفت مفت صاحب خونه شد نه بنایی نه پولی همین طوری افتاد تو دامنش.
چون فکرش اذیتم می کردم اومدم توی سایت وهی فایل گوش دادم وسعی کردم با افراد خانواده ارتباطم کم شه که در موردش صحبت نکنم واین حالم رو بهتر کرد طوری که تونستم برم خونش با لبخند وهدیه ببرم برای خونش وتبریک بگم بهش.
هنوز هم اگه صحبتش بشه کمی حسادت می کنم اما سعی می کنم از فکرش بیرون بیام.
از چه زاویه ای نگاه کنم.
اون طرف باورهای خوبی داره مخصوصا شوهرش اصلا باور کمبود نداره وخیلی راحت خرج می کنه وفوری برمی گرده اون هزینه ها به زندگیش .
به روزی دهندگی خدا ایمان داره و اهل کار سخت وزجر کشیدن نیست می خواد همه چیز راحت بیاد تو زندگیش.
وخودش رو خیلی لایق می دونه حاضر نیست لباس ارزون بپوشه خونه قدیمی زندگی کنه ماشین مدل پایین سوار بشه معتقده باید همه چیزش عالی باشه.
وخیلی اهل خوش گذروندن وتفریح رفتن هست از هر موقعیتی استفاده می کنه بره خوش باشه.
فکر می کنم همین افکار باعث می شه ثروت وراحتی وارد زندگیش بشه چون فرکانس غالبش ثروت وراحت زندگی کردن هست واز هر چیز بهترینش رو داشتن.
همین باعث می شه اینا بدون دردسر وارد زندگیش بشن.
باید ازش درس بگیرم من لایق هستم مگه من چی کم دارم من هم باید از هر چیز بهترین وبا کیفیت ترینش رو داشته باشم برای خودم ارزش قائل باشم.
درس بعد روزی رو خدا می ده از خرج کردن نترس از تموم شدن نترس دنیا ،دنیای فراوانیه به راحتی می تونه چندین برابرش وارد زندگیت بشه.
درس بعد برای رسیدن به خواسته هات لازم نیست زجر بکشی می تونن به راحتی وارد زندگیت بشن .
درس بعد اگر اون پدر شوهر ثروتمند داره تو خدای ثروتمند داری به همون راحتی می تونی دریافت کنی.
شوهر توبیشتر کار می کنه پس چرا هنوز به خواسته هات نرسیدی چون باور درست نداشتی وقتی بی کار نیستی ودارید با شوهرت حرکت می کنید قدم برمی دارید دنبال روزی حلال هستی خطا نمی کنی پس روزی می تونه بی حساب بیاد تو زندگیت.
م ر :خیلی زود خونش ساخت بهترین وسایل وتقریبا همه وسایل رو خرید به مسافرت رفت چندین بار ،بچه دار شد به راحتی بدون زجر
اینا باعث حس حسادت در من می شد ودلم نمی خواست طرف این همه موفقیت رو داشته باشه.
اما کنترل ذهن بهم کمک کرد حالم بهتر بشه.
درسها
این شخص هم کاری رو انجام می ده که ما داریم دنبال خلاف وخطا هم نیست خیلی زود ثروت زیادی به دست اورد پس باورهاش درسته.
چون از بچگی می شناختمش همیشه یکی از خواسته هاش رسیدن به پول وماشین عالی ومسافرت وبرتر بودن بود.
اما باورهای من قناعت وحجاب سفت وسخت وسختی کشیدن برای رسیدن به پاداش در اون دنیا.
همین باورهاش روزی رو چندین برابر کرد وهر وقت به خرید می رفت بهترین چیز رو بر می داشت. اما من ارزونترین چیز رو برمی داشتم.
واهل درد وبیماری هم نیست فوری شلوغش در می یاد.
یکی از دوستام که توی ازمون استخدامی قبول شد البته خیلی حسادتش نسبت بهش نداشتم وقبول داشتم که تلاش کرده وخونده اما من تلاشی نکردم و واقعا حقش بود من با اینکه توی مدرسه درسخونتر از او بودم ونمره های خوب می گرفتم واون نه ولی حالا با باور لیاقت وتلاش تونسته بره سر کار اما من با همه استعدادی داشتم وحفظیاتم عالی بود کافی بود یک بار از روی منابع بخونم تا قبول بشم اما چون نخوندم نتیجه نگرفتم .
اما کلا خوشحالم که با اومدن به سایت این حس در من به وجود اومد که من هم می تونم ولیاقت دارم چیزهای خوب رو داشته باشم چون قبلش به دلیل مشکلاتی که اول زندگیم به وجود اومد وهمه چیز رو از دست دادم که الان می فهمم به دلیل باورهای اشتباهم بوده اصلا رسیدن به ارزوهام رو غیرممکن می دونستم ولیاقتی برای خودموقائل نبودم دچار حس بی ارزشی وبی لیاقتی شده بودم اما الان دوست دارم همه زیبایی های دنیا رو داشته باشم وتجربه کنم وباور دارم با ایمان به خدایی که استاد بهم نشون داد وپیدا کردم خدای حقیقی رو می تونم به همه اون آرزوهام برسم.
خدایا شکرت.
استاد متشکرم.
در پناه خدا.
درود بر شما استاد عزیزم
پاسخ سوال قسمت اول :من از موفقیت اطرافیانم و نزدیکانم خیلی خوشحال میشم و همیشه اگه چیزی رو چ از لحاظ مالی یا کاری به موفقیتی رسیدند همیشه میرم بهشون تبریک من میگم و ماشالله بهشون میگم و میگم ان شاء الله موفقیت بیشتری رو بدست بیارن
ولی شاید یه سری افراد باشن اگه به موفقیتی برسن شاید یکم تأکید میکنم خیلی کم یکم حسادت کنم ولی باز ب خودم میگم نه نباید حسادت کنم
حالا از چ زاویه ای نگاه کنم ک باعث خودباوری و الهام بخش برام بشه؟
من همیشه یاد گرفتم که اگه واسه یکی از خدا چیزهای خوب مثل موفق بودن تو کار و زندگی بخوای باعث میشه خدا بیشتر خیر و برکت بیاره تو زندگیت
حالا چ درسهایی میتونم بگیرم؟
اول اینکه اگه اون مثلا تونسته یه خونه ای یا ماشینی یا هرچیز خوبی بدست بیاره پس منم میتونم یعنی همه میتونن و امکان پذیره به قول خودتون باران نعمت ها زیاده فقط ما باید ظرفمون رو بزرگ کنیم
درود بر شما استاد عزیز و بزرگوار و بانو شایسته عزیز.
تشکر میکنم از زحمات شما و فایل های ارزشمند و فوق العاده که برای رشد و پیشرفت و کمک به دیگران به صورت رایگان منتشر میکنید.
پاسخ سوال قسمت اول : موفقیت دوستان و اطرافیان نزدیک باعث میشه که من از خودم راضی نباشم و خودم رو سرزنش کنم و خودمو با اونا مقایسه کنم و احساس ناتوانی و حقارت داشته باشم و نجواهای ذهنی منو کلافه میکنه و باعث سردرگمی من میشه و احساس خوبی ندارم .مثلا وقتی در شغلم میبینم که همکارام با تلاش کمتر و سابقه کمتر از من در زمان کوتاهتر به موفقیتهای بزرگی میرسن .
از چه زاویه مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث خودباوری و الهام بخش من باشه؟
این که این افراد به این موفقیتها رسیدن یک نشونه هس یعنی این که من هم میتونم و این که میشه توی همین شرایطی که همه از اوضاع بد اقتصادی میگن هم موفق شد و فقط باید کار درست رو انجام بدیم و ایمانمان را حفظ کنیم و تمرکزمان روی کار درست باشه.
چه درسهایی میتونم از موفقیت افراد بگیرم؟
1-درس اول اینکه فرصتها همیشه وجود داره.
2-نعمتها بی نهایت هستن و همه میتونن موفق بشن با زمان کمتر .
3-همه چیز به خودم بستگی داره و این که باید روی خودم و تواناییهام کار کنم و خودم رو بهنر بشناسم.
4-باورهای محدود کننده را با باورهای قدرتمند کننده جایگزین کنم.
5-توجه به خواسته ها و نکات مثبت به جای توجه به نکات منفی و ناخواسته ها .
با سپاس فراوان از شما واعضای محترم سایت.