ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 39

1433 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Bazaraky گفته:
    مدت عضویت: 694 روز

    سالم و درود استاد گرامی

    اولا که لطفا این سلسله را ادامه بدید و دوما میخوام این تمرینات رو در کمنت انجام بدم.

    خب من از موفقیت های اطرافیانم خوشحال میشم و الهام می گیرم. مثلا پسر کاکایم چند وقت پیش یکباره گی بسیار جاق و سر حال شده بود, من با همه در موردش حرف زدم ازش تعریف کردم و خودم ایده گرفتم الان بدن زیبای برای خودم ساختیم.

    در ادامه

    نوید با یک دختر زیبا نامزد کرد, من احساس ناراحتی کردم که اون تانست به عشق خود برسد ولی من نه. نوید تانست به عشقش برسد و اقدام کرد پس منم میتانم اقدام کنم و به عشقم برسم. خب نوید عاشق بود عشق خوده که بیشتر هوس بود کنار گذاشت و به فامیل خود چسپید و روی کار خود متمرکز شد و حالا خدا براش رو داده که از نعمت هایش استفاده کند و مطمئنن که حقش است که در این جایگاه قرار داشته باشد. درسش اینه که او متمرکز شد روی کارش.

    احمد به درامد خوب زیبایی و اندام خوب رسید. من خودم را در مقابلش کم احساس کردم وقای دیدمش اما برش خوشحال بودم. احمد با وجود تنبلی تانست به درامد و بدن زیبا برسد منم میتانم این کار را بکنم. شاگرد به مراتب تنبل تر از من بود ولی خود من وسیله هدایتش شدم با دوستم که اون هم به خدا توکل کرد و حالا به این همه نعمت رسیده پس منم با توکل به خدا و دوری از فرعیات میتانم به درامد و زیبایی برسم. درسش اینه که او به خدا توکل کرد و از او کمک خواست منم میتانم با وصل شدن به خدا به اینا برسم.

    رومل تانست ایران بره و یک زندگی به نسبت بهتر ره بسازد . من از شنیدنش خوشحال شدم و الهام گرفتم. رومل تانست بره و درامد خوبی پیدا کند پس منم میتانم بروم و خودم اینده ام را بسازم. درسش اینه که هدف داشت و اقدام کرد منم باید مثلش زیاد بخوایم و وابسته نباشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مونا ترحمی گفته:
    مدت عضویت: 2112 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز و دوستان خوبم

    کامنت دوم من

    با اینکه کم کم داشتم میخوابیدم ولی انقدر داشتم به سوالات فکر می‌کردم وچیزهایی به قلبم اومد که گفتم همین الان بنویسم

    وقتی دارم به اتفاقات یک ماه پیش تا الان فکر میکنم میبینم از در و دیوار خبر موفقیت نزدیکانم رو شنیدم

    خبر موفقیت مالی ، راه اندازی یه کسب و کار ، یه ازدواج موفق، خرید ماشین و خونه، سفرهای خارجی، خرید طلا و مهاجرت و……

    اولا که الان یادم افتاد من خودم هرروز تو تمرین ستاره قطبی مینوشتم خدایا بهم خبرهای خوب بده و هرروز خبرهای خوب از افراد مختلف شنیدم

    دوما با تمام وجودم سپاسگزار خداوند شدم که این مدت همیشه خبرهای خوب شنیدم خبر موفقیت شنیدم و این واقعا جای سپاسگزاری داره

    اصلا استاد از صبح تا الان پاسخ به سوالات این فایل باعث شده من دوباره به صلح درونی برسم

    من مدتها بود که با هیچ کدوم از فامیل ارتباطی نداشتم و از هیچ کس خبر نداشتم ولی تو این یک ماه یه اتفاقاتی افتاد که من به طریقی چه با اطرافیان خودم چه اطرافیان همسرم ارتباط داشتم بعد از سالها

    و همه به نحوی به یه موفقیتی رسیده بودن و من احساسم بد شد از اینکه همه به یه چیزی رسیدن ولی من نه

    وقتی خوب فکر میکنم میبینم منم تو این سالها از نظر خودم به خیلی از موفقیتها رسیدم

    مثلا من رابطه عاطفی عالی و عاشقانه رو ساختم ، خلقش کردم

    در صورتی که این قبلا وجود نداشت

    آرامشی که تو زندگیم دارم رو با هیچ چیز عوض نمیکنم

    یا مثلا من خیلی از ضعف های شخصیتیم رو بهبود دادم و خیلی جاها به ترس هام غلبه کردم و خیلی جاها اعتماد به نفسم رو ساختم که میتونم برای خودم دست بزنم و به خودم تبریک بگم

    من شخصیتم رو از نو ساختم

    ولی وقتی با خودم فکر میکنم میبینم اینا رو فقط خودم میبینم

    و کسی نمیدونه من از درون چقدر تغییر کردم

    کسی نمیدونه من کجاها به ترس هام غلبه کردم و هزار برابر بزرگتر شدم

    کسی نمیدونه من با تغییر باورهام وابستگی هام کمتر شده

    کسی نمیدونه من بعضی وقتا اشک میریزم از اینکه رابطه عاطفیم هیچ ربطی به گذشته نداره

    هیچ کسی نمیدونه من چقدر تو کارم مهارت هام رو تقویت کردم طوری که خودم به خودم افتخار میکنم

    و هزارتا موفقیت دیگه که فقط خودم میدونم

    این موفقیت ها رو کسی نمیبینه

    ولی پول و خونه و ماشین و ثروت و موفقیت مالی رو دیگران میبینن

    پس من دارم تلاش می‌کنم خودم و به دیگران ثابت کنم و هرچی دست و پا میزنم بدتر میشه و از مسیر دورتر میشم

    اینا نشون میده حرف مردم برای من مهمه

    اینا نشون میده من میخوام خودم و به بقیه ثابت کنم و بگم فلانی ببین من تونستم

    بعد یاد حرف استاد افتادم که گفتن با اینکه پدرم همیشه به من می‌گفت تو هیچی نمیشی ولی من هرگز نخواستم بهش بگم که الان به چه موفقیت‌هایی رسیدم

    از این لحظه تعهد میدم بیشتر با خودم به صلح برسم و بیشتر رو خودم کار کنم و اصلا فکر کنم من تو یه جزیره تنها زندگی میکنم

    اونوقت چطوری زندگی میکنم؟

    بازم باید بیشتر به این موضوع برسم که به قول استاد آیا حاضری یه ماشین آخرین مدل داشته باشی ولی کسی ندونه؟

    ولی وقتی سوار ماشین میشی چهره ات عوض بشه و کسی تو رو نشناسه؟

    آیا حاضری؟

    باید بیشتر رو این موضوع کار کنم

    باید این همه دستاوردهایی که داشتم رو برای خودم مرور کنم و اونا رو بولد کنم و خودم و تحسین کنم

    باید به خودم بگم بخدا اینا هم نتیجه هست اینا هم پیشرفت. موفقیت هست چرا من فقط فکر میکنم نتایج مالی مهمه

    خدایا ازت سپاسگزارم که هیچ چیزی اتفاقی نیست

    حتما این آگاهی ها قراره یه جهش بزرگ تو زندگی من ایجاد کنه

    خدایا ازت سپاسگزارم که همواره هدایتم میکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  3. -
    Leila گفته:
    مدت عضویت: 1454 روز

    به نام الله یکتا

    سلام استاد عزیزم

    من وقتی می‌شنوم یکی از اقوام به ثروت یا موفقیت رسیده ناراحت نمیشم همیشه هم میگم دمش گرم زحمت کشیده…

    اما وقتی با کسایی که تو شرایط یکسان هستم مثلا افرادی یه شغل داریم و یه شرایط رو داریم موفقیتشون رو میبینم دلم میخواد منم به اون مرحله برسم ناراحت نمیشم از اینکه اون داره رشد میکنه ولیمه حس سرعت و سریع باش تو هم باید به این نقطه برسی بهم دست میده که باعث میشه استرس بگیرم

    خدا رو سپاسگزارم به خاطر شما و این سایت الهی

    خداروشکر که نظرم رو نوشتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    سارا مرادی همت گفته:
    مدت عضویت: 1052 روز

    بنام خدای مهربون

    سلام به روی ماه استاد عزیزم و همسر محترمه مریم گلی

    خداروشکر که دوره جدیدی شروع شده ، ایشالا که خوب است و خیر

    اول از همه تبریک عرض می‌کنم به همه برای کار جدید ایلان ماسک که قرار پروژه brain chip به سلامتی و شادی تا چند ماه آینده اجرا و رونمایی کنن !

    این چیپ که داخل مغز قرار می‌گیره کاری میکنه که افراد با قدرت فکر کارهای روزمره شون و انجام بدن !!

    این خبر مسرت بخش آسان میکنه آدم ها رو برای آسونی ها و درک بهتر انسان برای فهم قدرت مغز و ارتعاشاتی که داره ، خدایا صدهزار مرتبه شکرت

    برم سراغ پاسخ به سوالات که موضوع جدی شده و باید تو سایت باشیم تا جریان جاری باشه !!

    الهی به امید تو

    سوال قسمت اول ؛

    از وقتی که خودم و 100٪ خالق تمام لحظه هام میدونم دیگه ناتوانی و حسادت بی معنا شده ، نشدنی دیگه وجود نداره خداروشکر

    من میخوام ، فرکانس مغزم و تنظیم می‌کنم روی خواسته ام و میدونم که شده خداروشکر

    هر کسی هم که به موفقیتی رسیده در واقع به خواسته اش و تمرکزش روی اون مورد دست پیدا کرده بازم خداروشکر

    منم از خوشحالی اش خوشحال میشم کاری هم به دلیل خوشحالی طرف ندارم .

    هر کسی بنا به شخصیت خودش بنا به نوع زندگیش ، خواسته های متفاوتی داره ، نوش جون هر کسی که شادِ از خلق کردنش ، منم بهش تبریک میگم

    قسمت دوم رو من در دفترم طی این هفته مینویسم

    البته میخوام به دو تا سوالی که در مورد این جلسه پر بار نوشته شده بنا به تمرینات گذشته ام و درکی که تا این لحظه دارم پاسخ بدم ؛

    1- از چه زاویه یی به موفقیت های افراد نگاه کنم که به خودباوری برسم ؟

    همه انسان‌ها یک سیستم مغزی و عصبی دارند و فرم بیولوژیکی همه شبیه هستن ، اگه من ایمان دارم خالقی هست و من و از هیچ خلق کرده و تنها قدرت در دستان اوست و من با این آگاهی پا به این جهان گذاشتم و همه انسان‌ها در روح با هم مشترک هستیم فقط ظاهر و جسم ما که مطلق به این جهان رنگارنگ هست با هم فرق داره پس در اصل اگه تو موفقی یعنی من موفق هستم اگه تو سعادتمندی یعنی من سعادتمندم

    چون ایمان دارم خالقی که من و خلق کرده تو رو هم خلق کرده

    من جدایی بین خودم و بقیه ذرات عالم نمیبینم

    سوال 2 – چه درس هایی می‌توانم بگیرم از مسیری که منتهی به موفقیت این افراد شده است ؟

    به نظرم تمام لحظه ها برای من پر از آگاهی و درسِ ، هر روز منتهی به موفقیت یا شکست میشه

    و روز بعد شروعی جدید برای کسب موفقیت یا شکست

    تمام هدف من منتهی میشه به لحظه یی که روزم و شروع می‌کنم تا لحظه پایان همون روز

    استاد ارزشمند و عزیزم سپاسگزارم برای سری برنامه های جدید

    راستی خیلی ایده قشنگی بود که از انیمیشن استفاده کردین ، من خودم حافظه تصویری ام خیلی خوبه با دیدن این انیمیشن ها بهتر مطالب و فهمیدم

    سپاسگزارم برای خلاقیت و فایلهای بینظیرتون

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  5. -
    فررانه فلاح گفته:
    مدت عضویت: 1088 روز

    به نام الله مهربان

    سلام براستاد عزیزم و مریم مهربان و دوست داشتنی.و سلام خدمت دوستانم

    استاد این چن روز تهیه این فایلها واقعا پاشنه های آشیل من هستن انگار این فایلها رو برای جواب سوالهای من ساختید..که چرا نتیجه نمیگیرم چه درمورد فایل قبلی و چه این فایل جدید..سپاسگذارم استاد

    واما سوال

    اگر یکی از دوستان و آشنایان به موفقعیتهای قابل توجهی برسن ما چه احساسی داریم و چه واکنشی نشون میدیم؟

    استاد من الان در دوره دوازده قدم هستم و قدم نهم رو شروع کردم باید خودمو قبل از دوره بیان کنم.

    من یکی از همکارام از شغل خودش انصراف داد و یهو بعد از مدتی متوجه شدیم که کارهای فیشیال پوست رو شروع کرده و کلی وسیله گرفته و کار خودشو آغاز کرده که هزینه وسایلش خبلی زیاد بود من کلی حسادت کردم با اینکه در افتتاحیش حضور داشتم و ظاهرا میخندیدم اما ته دلم خیلی ناراحت بودم میگفتم این شوهرش کلی کمکش کرده ..من که خیلی وقته دوست دارم بیزنس خودمو داشته باشم اما هزینشو ندارم..ولی با این حال تحسینش کردم و کلی پیام تبریکم فرستادم..باز هتوز ته دلم ناراحته و حس بدی دارم..میدونم چرا……چون خودمو لایق نمیدونم..چون درست روی باورهام کار نمیکنم فقط گذری فایل گوش میدم..تعهد ندارم..کنار همکارام غیبت میکنم و باهاشون همراه میشم..پس نباید دلگیر باشم چون سرجایی درست خودم قرار دارم.

    استاد ممنونم بابت تهیه این فایل که باعث میشین خودمو بهتر بشناسم..

    واما بخوام لیست تهیه کنم درمورد موفقعیت دوستام و اشناهام هرچی فکر میکنم کسی اطرافم به اون حد ازمو فقعیت نرسیده..اینم به خاطر باورهای و ذهن فقیر خودمو که تعقیر نکرده که باعث شده همه کسایی که اطرافمن مثل خودم باشن.

    باید با تعهد بیشتر روی خودم کار کنم تا این حسادت و باور محدود کننده رو از ذهنم کم و کمترش کنم تا خدا هم پاداششوکه موفقعیت بالا هست رو به من بده

    دوستان همگی در پناه حق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    سجاد قربانی گفته:
    مدت عضویت: 2805 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت دوستان و استاد و خانم شایسته

    من وقتی احساس حسادت میکنم که یک نفر سنش از من کمتر باشه و به موفقیت رسیده باشه هرچقدر غریبه تر باشه این احساس کمتره اما هرچقدر اون آدم نزدیک تر باشه مثلاً برادرم یا پسرخاله هام باشند خیلی این حسه بیشتر میشه که انگار من تو رقابتی که بینمون هست عقب موندم .سعی میکنم که این حسو نداشته باشم اما آخرش یکمی هست اما مثلاً در مورد داییم که تو بچگی الگوم بوده و قبلا بتی ازش ساخته بودم که الان خیلی کمرنگ تر شده این نوع تفکرم خیلی خوشحال میشم وقتی موفقیتی کسب می‌کنه یا اگه داداش بزرگترم موفق بشه من خیلی خوشحال میشم شاید به خاطر اینه که پدرم گاهی منو با داداش کوچیکم مقایسه میکرد یا واسه اینه که از داداش کوچیکم جلو من تعریف میکرد که کلا ی حس حسادت و نفرت از بچگی داشتم نسبت بهش که کلی بهتر شده اما هنوز از بین نرفته.ممنون که کامنت من رو خوندید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سید محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1237 روز

    سلام استاد

    این فایل نمیشه روش قیمت گذاشت

    هرچه گوش میکنم بازم کمه هر باری که گوش میکنم یه چیز جدید یاد میگیرم استاد این فایل خودش یه دوره هست خیلی فرکانس بالایی میخواد گوش کردن این فایل

    داشتم فکر میکردم که چی باعث شد فلان دوستم توکارش انقد موفق هس

    1تضاد ها

    2علاقه

    3پشت کار

    بزرگ ترینش تصاد بود که این فرد توکارش موفق شده چون تصاده انقد براش فشار آورده که مجبورشده موفق بشه توکارش خیلی برام درس داشت این فایل

    جواب. توبعضی ازآدم ها خیلی موفق شده و ازش سوال میکنم کنجکاب میشم چطور به این موفقیت رسیده الگو میگیرم خوشحال میشم

    ولی تو بعضی آدم ها یافلان دوستم هس حسادت میکنم

    یه دلیلی تو ذهنم پیدا میکنم که این فرد از این راه به موفیقت رسیده من نمی تونم یه بهونه میارم واسه خودم تونمیتونی اون این کار کرد موفق شد خودمو قانع میکنم

    هرچقد راجب این بارو محدود کنند بنویسم بازم هم کمه انقدکه ریشه داره این باور حسادت

    این باور مقایسه کردن خودمون با دیگران

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 104 رای:
  8. -
    متعهد گفته:
    مدت عضویت: 1901 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته

    الهی به امید تو

    مرحله اول: موفقیت های کسب شده توسط نزدیکان و دوستان خود را به یاد بیاور و لیستی از آنها تهیه کن.

    سمیه کار در دانشگاه علوم پزشکی

    شیما کار معلمی

    معصوم بدن سالم و بچه سالم

    شوهرم به خودش کارش می‌رسه

    دوستم رفتن به دانشگاه

    مرحله دوم: در مقابل موفقیت هر فردی که لیست کرده ای، بنویس: چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟

    سمیه احساس حسادت. پارتی بازی کردن. شانس داشتن.

    شیما دختر مشهدی هست زبون دارن اعتماد بالا دارن پارتی دارن

    معصوم حسادت خودمو باهاش مقایسه میکردم میگفت چیکار کنم به این جا برسم چند تا ایده میدادم دیگه چیزی نمیگفت در آخر میدیدم به نتیجه رسیده گفتم چیکار کردی گفت همونایی که تو گفتی تعجب میکردم میگفتم باور کرده که جواب میده نگا من سرسری میگیرم باز حسادت هم میکنم.. حالت پشیمانی طلافی کردن. ناامیدی

    شوهرم خشم کینه از گذشته حسادت که اون داره به خودش میرسه ورزش تغذیه از لحاظ فکری باز میاد منو یاد میده عصبانی میشم، حس بی لیاقتی بهم دست میده حس بد بهم دست میده میگم تلافی کنم ازش جلو بزنم دهنش در بیاد باز یادم میره

    دوستم حسادت مقایسه کردن حس بد تا میخوام نشونش بدم جلو بزنم یادم میره

    سوال اول: از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:

    سمیه واقعا دختر مهربان خوبی هست واقعا خدا کمکش کرده تا به این جاها رسیده الان که یاد گرفتم تحسین میکنم

    شیما دختری هست که برای هرکسی کاری از دستش بر بیاد برای دیگران انجام میده راجب چند موضوع منو انرژی میداد به سمت اون هدف واقعا رسیدم تحسین میکنم خدا کمکش کرده به این جاها رسیده

    معصوم هم به خواسته هاش رسیده فقط فقط ایمان قوی و امید داشته در هر هدفی تا وقتی بهش نمی‌رسید رها نمی‌کرد ادامه می‌داد با امید اخلاق خوبی داره

    شوهرم هم اخلاق خوب و مهربون هست برای پیشرفت هر کاری از دستش بر بیاد برام انجام میده حمایت میکنه منو به جایی هدفی برسم خوشحال میشه تشویق میکنه منو

    سوال دوم: چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است

    توکل شون بالا بود.. میدیدم تا به نتیجه خوب نمی‌رسیدند رها نمی‌کردن اگر به دلخاهشون نبود امید داشتن که این جواب میده. ایمان شون در زندگی کردن می‌دیدی. نترسیدن حرکت کردن. برام الگو شدن.

    در پناه الله یکتا شاد پیروز سربلند و سعادتمند در دنیا و آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 128 رای:
    • -
      میثم رخشان گفته:
      مدت عضویت: 1907 روز

      چقدر عالی نوشتی شما

      جوری که یادم رفت سلام کنم

      واقعا سپاسگذارم و چقدر این طرز نوشتن می‌تونه از یدخالت بی انرژی و نام خوب مارو دعوت کنه به ی حالت خوب و به ما انرژی بده واقعا

      یعنی حتی اون احساس در مورد شوهرتون رو هم که نوشتین و در آخر چه چیزی الهام بخش بوده براتون توکلشون بالاست وتا نتیجه نگرفتن دست نمیکشن و امید دارن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    اسماعیل پورعرب گفته:
    مدت عضویت: 956 روز

    سلام و ارادت خدمت استاد عزیز جناب اقای عباسمنش و خانم شایسته بزرگوار

    حدود 10 سال پیش من مدیر فروش یه شرکت بودم که تقریبا 100 نفر پرسنل داشتن . به دلیل حجم بالای کار مدیر عامل شرکت تصمیم گرفت تعداد پرسنل و نیروی انسانی رو افزایش بده . بعد از چند روز ، مصاحبه و استخدام انجام شده و چند نفر به عنوان کارشناس فروش به من معرفی شد . من بعنوان مدیر فروش اون شرکت باید اموزش های لازم رو به افراد میدادم . و البته تمام این روند طی شد و همه مشغول به کار شدند . مهران هم جزو این افراد بود که بعد از مدت کوتاهی با هم بسیار صمیمی شدیم و از دوستان عالی من بود . متاسفانه من اعتماد به نفس و عذت نفس بالایی نداشتم و بسیار خجالتی بودم . چند سالی گذشت و مهران تصمیم گرفت کارش را کنار بگذارد و خودش یک شرکت تاسیس کند . او شرکت شخصی خود را راه اندازی کرد و در بیزینسش بسیار موفق بود و به لحاظ مالی بسیار رشد کرده بود . روزی مهران با من تماس گرفت و به من پیشنهاد کار در شرکتش را داد .

    صادقانه کمی حسادت و البته حس ضعف و ناراحتی به سراغم امد . مدام با خودم نجوا میکردم که شخصی که روزی کارمند زیر مجموعه من بوده و من مدیر او بودم ، حالا او شرکت شخصی خودش را دارد و من هنوز کارمندم. درخواستش رو رد کردم . یک ماه تمام ذهنم نجوا میکرد و واقعا حس بدی بود .

    روزی با همسرم نشسته بودیم و از خصوصیات مهران صحبت می کردیم که اتفاق جالبی افتاد . بعد از این که از خصوصیات و رفتار و برخورد و شخصیت و کار مهران صحبت کردیم من ناخود اگاه به ضعف و اشتباهات خودم رسیدم .

    مهران فردی اجتماعی و در ارتباط برقرار کردن با دیگران فوق العاده بود . فردی با اعتماد به نفس و عذت نفس بسیار بالا بود . او قدرت کلام بسیار خوبی داشت . همیشه اراسته و لباس های اتو کشیده و شیک پوش . مهارت بسیار خوبی در فروش و پرزنت محصولات داشت . و…

    خیلی جالب بود برام . موضوعی که تقریبا یک ماه من رو عصبی و نارحت کرده بود ، به جایی رسید که ازش الهام بگیرم و نقطه قوت و موفقیت هاش رو ببینم . تقریبا ایراد و نقص ها و مشکلات خودم رو پیدا کرده بودم و تونستم کم کم اونها رو حذف کنم و روند کار خودم رو تغییر بدم .

    شاید باورتون نشه . ولی معجزه شده بود

    منم تونستم بیزینس خودم رو راه اندازی کنم و درامدم بهتر از قبل شده بود . در واقع اعتماد به نفس گرفته بودم و به خودم ایمان اوردم که میتونم انجامش بدم .

    حالا حس حسادت و ناراحتی من تبدیل شده بود به شادی

    مدام تو ذهنم مهران رو تشویق میکردم و البته خودمم هم به طبع انرژی میگرفتم . همش با خودم زمزمه میکردم ( اگه مهران تونسته پس منم می تونم )

    الان اگه کسی رو میبینم که به لحاظ مالی و شخصیتی موفقیت زیادی کسب کرده واقعا خوشحال میشم و تشویقش میکنم .

    ممنون و‌ سپاسگذار از شما استاد عزیز . همیشه در اوج باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 347 رای:
    • -
      دکترای احساس حمید مهدیزاده گفته:
      مدت عضویت: 2355 روز

      سلام و درووووود اسماعیل عزیز

      خیلی از کامنت زیبات سپاسگزارم

      الگوی خیلی عالی بود که مثال زدین و تکاملی رو که طی کرده بودین و تجربی این آگاهی رو بدست آوردین که باید تحسین کنید و توجه کنید خیلی برای ذهنم باور پذیر بود و قانون چقدر قشنگ پاسخ میدهد و مرور این الگوها قشنگ مغز ما رو برنامه ریزی میکند برای دریافت نعمت ها و شخصیت و ذهن ثروتمند هست که همیشه سپاسگزار و تحسین نگر هست ان شاالله در کسب و کارتون موفق و شاد و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      مریم حسینی مطلق گفته:
      مدت عضویت: 985 روز

      بنام الله

      سلام به اقا اسماعیل

      چقدر الهام بخش بود کامنتتون

      و از نتیجه افکارتون بی نهایت لذت بردم و گفتم ایییییی ول همینه

      کاش همه دوستان از نتایجشون بنویسن تا ایمانمون هی تقویت و تقویت و تقویت بشه

      چیزی که دستگیرم شد از کامنتتون این بود که دلیل برخوردها افکار و رفتارهامو کشف کنم

      بهبودشون ببخشم و ببینم الگوی موفق خودم چطور عمل کرده

      مهارتهامو بالا ببرم و به خودم بگم

      مریم قربون شکل ماهت برم تو چیزی کمتراز بقیه نداری

      اگر فلانی تونسته تو هم میتونی حتماااا میتونی تازه تو خدارو پررنگتر داری تو زندگیت پس زودتر میرسی

      توکل کن به الله و جا نزن و ادامه بده

      یاد بگیر همه رو تحسین کنی و یادت باشه اگر موفقیت افراد رو میبینی این ی نشونه اس،جهان داره بهت نشون میده تا با توجه کردن بهش با احساس خوب و یقین که تو هم میرسی توهم جذبش کنی نه اینکه با احساس بد و حسادت و ناراحتی اون خواسته رو دور کنی از خودت.

      اهرم رنج و لذت رو در این زمینه باید بکار ببریم

      که اگر من یک نفرو بخاطر موفقیتاش تحسین کنم چه چیزهایی در اصل گیر خودم میاااددد؟!

      ولی اگر احساسم بد باشه چه شکست هایی رو تجربه میکنم؟

      چون جهان به فرکانسهای ما پاسخ میده

      هربار که حسودی میکنیم به جهان فرکانس کمبود بیشتر رو میفرستیم و جهان همونو به ما برمیگردونه

      جهان چیزی نیست جز آیینه درونمون

      ولی اگر بیایم تحسین کنیم

      خداروشکر کنیم که موفقیتهارو نشوووونمون میده تا برای ما باور پذیر بشه که وجود داره و همینطور با توجه کردن بهشون،اون جنس از موفقیت رو جذب کنیم.

      خدایا صدهزار بار شکرت برای این دنیای زیبایی که دو دستی به ما تقدیمش کردی که هرررر جور میخوایم برای خودمون خلقش کنیم

      خدایا سپاسگزارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    فاطمه موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1970 روز

    سلام استاد جان وقتتون بخیر خسته نباشید و یه سلام هم به خانم شایسته عزیز میکنم که زحمت زیادی میکشن واقعا سپاسگذارم از شما بابت تمام فایلهای که بصورت رایگان میزارید .استاد جان من خیلی از محصولات شمارا دارم و اتفاقات بینظیری در زندگی من اتفاق افتاده و همش معجزه هستش .استاد جان من معمولا کامنت نمیزارم ولی گفتم این کامنت رو بزارم و تشکر کنم بابت این فایل رایگان سپاسگذارم از شما خدارو صدها هزار مرتبه شکر بابت وجود شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای: