ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 63
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-02-02 01:26:012024-02-14 06:06:52ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیزم واقعا هدایت هم تکامل میخواهد امروز که داشتم خانه را برای بار دوم جارو میکردم وهمچنان بچه های وروجکم داشتند دوباره وسایل بازی جدید میچیدند با خودم کفتم چه جوری به این صحنه نگاه کنم که حس خوبی داشته باشم هدایت شدم به این فکر آنها هم دارند دنیای خودشان را می سازند و جهان همین جور کار میکند خدا مدام صحنه جهان را پاک میکند تا صحنه بعدی چیده شود و جهان ساخته شود این نگاه من را آرام کرد وفهمیدم سوال این قسمت چه قدر در ذهن من نقش بسته است و تکامل خود را برای دریافت هدایت و ماندگاری اثر آن را دارم طی میکنم
خدایا سپاسگزارم که من هدایت کردی استاد به خاطر این مسیر زیبا سپاسگزارم
سلام و عرض ادب خدمت همگی مخصوصا استاد گل من
سوال: اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
جواب:راستش بستگی داره که اون فرد چقدر به من نزدیک باشه. من در مورد کسایی که خیلی بهم نزدیکن احساس حسادت میکنم و خودم را مورد مقایسه با اون قرار میدم ولی نه اونقدرا هم که خودم را ازار بدم فقط در حد یک قیاس ذهنی است و حسادت کم ولی همونجا هم به خودم محک میزنم که نه این کار صحیح نیست و هر کسی راه خودش و مسیر خودش را پیش میره و من هم در خیلی موارد پیشرفت بسیار دارم.
در مورد کسایی که بهم دورن هم اصلا واسم مهم نیست و فکری در موردشون نمیکنم و مثل یک اخبار فقط میشنوم. و نه تحسین میکنم و انگیزه میگیرم و نه حسادت میکنم.
در مورد هیچکدام خوشحال یا ناراحت نمیشوم فقط خودم را مورد مقایسه قرار میدم و شایدم خودم را یکم تخریب کنم ولی همونجا هم مچ ذهنمو میگیرم و نمیزارم زیاد بخاد پیش بره چون من تو رده کاری خودم بسیار کارای بزرگی کردم و خودم را دست پایین تر از بقیه نمیدانم و به خودم میگم من چند سال دیگه خیلی بالاتر هم میشم.
الهام و بخش نیست واسم و انرژی هم نمیگیرم
البته که افراد نزدیک خانواده مثل خواهرام و برادرم بسیار خوشحال میشم و تا حد امکان کمکشون میکنم تا نزدیک تر بشن به موفقیت.
سلام خدمت استاد عزیزم و بچههای عزیز خانواده عباس منش شبتون بخیر
اتفاقا شب قبل اینکه این فایل رو ببینم به همین موضوع بر خوردم..دیدم یکی از بچههایی که خیلی وقت پیش می شناختمش کلی پیشرفت کرده
داشتم تلاش میکردم که تحسین کنم ولی خودم فهمیدم که از درون دارم حسادت میکنم به پیشرفتش..حس اینو داشتم که نگا چقد راحت پیشرفت میکنن و من اینهمه تلاش میکنم و بازم هیچی
خوشحال شدم که پیشرفت کرده ولی پیشرفت اون به من حس این که پس میشه رو نداد..بیشتر حس عقب موندن ازش رو داد
و حس غالب من درمورد پیشرفت های بقیه همینه که ای وای من جا موندم.چرا هرچی تلاش میکنم نمیشه ولی برای بقیه اینهمه راحت میشه؟
و اتفاقا همین حسی که استاد گفتن رو موقع دیدن پیشرفت های بقیه دارم..اینکه پیشرفت اطرافیانم باعث میشه پیشرفت های من دیده نشه و کم دیده بشم من
یه باور محدود کننده دیگه ای هم که فهمیدم دارم اینه که هی سعی میکنم یه بهانه بیارم..که نه فلانی باباش بهش کمک کرد و پیشرفت کرد یا فلانی کارمنده معلومه که راحته براش ماشین خریدن
یعنی هی ذهنم بهانه میاره که نه اونا شرایطشون بخاطر فلان چیز و فلان چیز از تو بهتره،برای همین راحتت تر به هدف هاشون میرسن
تمرین
فاطمه: توقع نداشتم انقد پیشرفت کرده باشه چون موقعیتش از من پایین تر بود و چون توقع نداشتم حس کردم خیلی جا موندم. حسادت کردم که انقد حالش خوبه و خوشتیپ و زیبا شده
اگه ازین زاویه بهش نگا کنم که اون با وجود اینکه از من پایین تر بود ولی چه پیشرفتی کرده و چه موقعیت زیبایی داره و با اینکه شرایطش سخت تر بوده ولی بازم بیشتر پیشرفت کرده بهم کمک میکنه که بفهمم پیشرفت کردن کار سختی نیس و انقد که من فکر میکنم رسیدن بهش دور از دسترس نیس
اگه اون تونسته حتما منم میتونم
به نظرم چون اعتماد به نفس خیلی بالایی داشت و همیشه خودش رو در سطح بالا میدید به این موقعیت رسیده
معصومه: حسادت کردم به اینکه ماشینش رو عوض کرد و 207 خرید..حتی اونجوری که باید تبریک هم نگفتم بش بخاطر همین حس حسادت
میتونم ازین زاویه نگاش کنم که اون خواست و بهش رسید..خیلی قبلش میگفت که میخواد عوض کنه و بعدش هی تلاش کرد و دنبال کرد این خواستن رو تا جایی که باور کرد و بالاخره هم تونست
پس منم یه خواسته رو باید انقد ادامه بدم که باورش کنم و اونموقس که بهش میرسم
وقتی بهش میگفتیم نمیشه بیشتر مصمم میشد که ثابت کنه میشه و بهش برسه
این هم یه موضوعه که میتونه کمکم کنه و درس باشه برام که نظرهای مخالف بقیه به جای ناامید کردنم منو برای رسیدن به هدفم مصمم تر کنه.
با سلام خدمت همه دوستان و استاد عباسمنش
قبلا یه همچین چیزی رو توی گوگل سرچ کردم احساس حسادت عباسمنش و یه مقاله ای در موردش خوندم تو همین سایت که کمبود عزت نفس و فراوانی باعث شده که تو این مدار بمونیم
و این مورد یکی از پاشنه های آشیل من بود که این نقطه ضعف شخصیتی به میزان قابل در رفتار من بروز می داد از دوران کودکی یا نوجوانی و هنوز هم هست و این نقطه ضعف خودش رو شدیدا در موفقیت مالی و روابط دیگران میدیدم و حس حسادت به شدت بالا می رفت و بعد دنبال نشخوارهای ذهنی که فلانی فلان بوده و از این جور حرفا و وقتی این احساس در درون منایجاد میشد دنبال یه چیزی میگشتم که سر خودم رو گرم کنم و از این مخمصه یا حس بد راحت شم و خلاصه این شد که امروز هدایت شدم به این فایل که چیزی که دنبالش بودم برای رفع آن و بهبود آن
در دیدگاه بعدی نظر خودم رو مینویسم
خدایا شکرت
بنام خدای مهربان سلام ب استاد عزیز ومریم خانم ودوستان از خوندن کامنت دوستان لذت بردم وب آگاهی های خوبی رسیدم فایل ب دقت گوش کردم ولی ب علت مشغله کاری نتونستم خوب فک خودم رو کنکاش کنم فقط خواستم ار استاد ومریم ودوستانی ک کامنت گذاشتن تشکر کنم وبا عشق این واحد درسی بنام خودشناسی رو با نمره خوب پاسش کنم تا بتونم ب کلاس بعدی وار بشم ودر زندگی اجراش کنم سپاسگزاری میکنم از همه دوستان
به نام خدا
سلام خدمت دوستان عزیز
در پاسخ به تمرین های این فایل جواب هام رو توی دفترم نوشتم و نکاتی بود که میشه اون ها رو کامنت کرد
وقتی به این سوال ها فکر کردم دیدم نسبت ب ی سری افراد احساس حسادت رو دارم البته ک با استفاده از آموزش های استاد خیلی خیلی بهتر شده حسم اما نمیشه گفت ک دیگه ندارم و با بررسی هایی که تو خودم کردم دیدم این حس ب این خاطر بوجود میومد ک خودم رو مقایسه میکردم و حس میکردم ک دارم عقب میوفتم از بقیه و باعث حسادت من نسبت به اون افراد میشد اما خدارو شکر با باور هایی که تو این سایت پیدا کردم و روی خودم کار کردم مخصوصا باور فراوانی که هیچ کس با موفق شدن از موفقیت کسی دیگه استفاده نکرده و من میتونم هر لحظه با فرکانس هام اتفاقات رو خلق کنم دارم این حس رو کمتر میکنم و سعی میکنم از این موفقیت ها ایده بگیرم و الهام بخشی بشه برام برای پیشرفت کردن و به موفقیت رسیدن خودم
مورد بعدی اینه که وقتی فکر کردم درباره دیدگاه هایی که افراد داشتن به این نتیجه رسیدم ک پشتکار داشتن و حرکت کردن توی ی مسیر ثابت بودن این شاخه و اون شاخه نرفتن توی مسیر علایق بودن عمل کردن به ایده ها رفتن تو دل ترس ها از جمله کارهایی ک دیگران انجام دادن و ب موفقیت رسیدن و من هم میتونم با انجام این کارها و راهکار های ک استاد تو سایت و محصولات گفتن به این موفقیت ها برسم
به نام الله یکتا
«روز 2»
من سارا اردوان متعهد میشم به انجام تمرینات ذهنیت قدرتمند کننده تا عادت بشه در جریان زندگیم و هر بار بهتر و بهتر انجامش میدم.
لیست افراد، موفقیت هاشون+احساس من+«زاویه نگاه مثبت،الهام بخش،خودباوری،ایده»+درس هایی که باعث موفقیت شون شده
1.مژگان:
ازدواج موفق با فرد ثروتمند و فرشته مهربونش،بسیار خوشحالم و آرزوی خوشبختی فراوان،دختر بسیار مهربان و در تایم مناسب جور شد خودبه خود خودش گف جوور شد،راحت بگیرم و تمرکزم روی خودم باشم همه چی در تایم خودش به راحتی در جریان
2.هدی و آقای حسینی
ارتباط زیبا، ساده و صمیمی بی توجه به زمان،
آرزوی خوشبختی،شادی و عشق بیشتر
هدی: دختری که خووب مدیریت میکنه، چند سال بوده و نسبت به هم شناخت و علاقه پیدا کردن، دختر ساده بی ریا و سرش توو کار خودشِ
سلام به استاد عزیز
واااای استاد نمیدونم چی بگم یعنی یکم شوک شدم
نمیدونم اصلا چرا این طوری شد تمرینم رو وقتی نوشتم انگار یه احساسات عجیبی بهم دست داد
راستش من از بچگی همیشه توی کارام ذهنیت برنده داشتم همیشه با دیروز خودم رقابت میکردم و به معنی واقعی کلمه ، توی مسیر های موفقیت اتم خیلی به تلاش های دیگران توجه نداشتم که مثلا با خودم بگم ای وای من از بقیه دارم عقب میافتم….
همیشه
1/ مسیر های انتخاب میکردم که بهش علاقه داشتم
2/ صد خودم رو توی کار می گذاشتم بدون توجه به تلاش و کار های دیگران من کار خودم رو میکردم خیلیا یه جا هایی بهم میگفتن مثلا بجنب داری عقب میافتی داری خیلی فاصله میگیری و… اما من همیشه میخندیدم و میگفتم کدوم عقب افتادن من دارم کار خودم رو میکنم و بعد یه هو نتایج شروع میشد و اوج میگرفتم
و من اون زمان ها خیلیییی به اول بودن توجه نداشتم فقط توجه میکردم که توان خودم رو پایه اون کار بگزارم و در 95 درصد مواقع در کار هام با اختلاف اول بودم و این گذشته باعث شد همیشه دلم میخواست اول باشم و حس خوبی بهم میداد
تا اینکه …..
اون زمان با قانون فرکانس آشنا نبودم و چون اصل رو نمیدونستم نتایج عالی ام هم کم کم افت کرد و اون زمان بود که با قانون آشنا شدم تصمیم گرفتم رو فوندانسیون قوی ای برج خواسته هام رو بنا کنم
و تازه دارم شروع میکنم و متوجه شدم که عزت نفس ام با اختلاف مشکل داشت در طی مسیر
در مورد این مثال به خاطر اون ذهنیت گذشته ام که عاشق اول بودن بودم ؛ وقتی این فایل رو گوش دادم دیدم در کار هایی که مربوط به من بود اگر افراد از من نتیجه بهتری میگرفتند به طور خیلی نامحسوس موفقیت آن ها را کتمان میکردم و کوچک میشمردم مثال :
1) من پارسال کنکور داشتم و اصلا خوب درس نخوندم خودم هم میدانستم
نتایج کنکور که آمد یکی از دوستانم پزشکی قبول شده بود فکر میکنید اولین سوال من چی بود ؟
دانشگاهش آزاد بود یا دولتی… در آن لحظه آگاه نبودم اما این سوال از این ذهنیت نشات گرفته بود که از صدقه سری دانشگاه آزاد هرررررکسی میتواند پزشکی قبول شود یا اگرررر منم درس میخواندم منم بهتر قبول میشدم
2) دختر عمویم هم دندان پزشکی قبول شد اولش حسم خوب بودو تحسین اش میکردم اما بعد دیدم حسم بد شد و خانواده ام مرا مدام با او مقایسه میکردن اما در نهایت بعد یک مااااه تصمیم گرفتم به او تبریک بگویم و به این فضای مقایسه ای خاتمه دهم و موفق هم بودم
3) برادرم در مقطع ارشد یک دانشگاه عالی قبول شد و من از ته دل برایش خوشحال شدم و در یکسری از جا ها از اول الگو هم گرفتم و میپرسیدم که چه کار کرد که در مدت فقط 3 ماه این موفقیت را کسب کرد
4) یا از ازدواج های موفق فامیل مثل ازدواج دختر دایی هم که به قول خودش با فرد رویا هایش ازدواج کرده خیلی شاد شدم شاید به خاطر این است که خودم هنوز ازدواج نکرده ام و این نتیجه این حس خوب را به من داد که ببین فاطمه ازدواج با فرد رویایی ات خیلی هم طبیعی است ایول
5) یا استخدام شدن یکی از فامیل هایمان که گویی خودم شغل آرزوهایم را پیدا کرده ام بود
اما در نهایت به این نتیجه رسیدم که وقتی افراد موفقیت های کسب کرده اند که من نتوانسته ام موفق شوم در آن زمینه ، به جای پیدا کردن اشتباهات و نشتی هایم موفقیت های دیگران را کم رنگ نشان داده ام
من همیشه فکر میکردم فرد بسیاررررربسیارررررر خوبی در این زمینه ام اما الان دیدم نه خیلی هم این طور نیست
راستش استاد من اصلاااا کامنت نمیگذارم چه برسد به گذاشتن کامنتی به این طولااااانی
اما با این فایل گویی خلع سلاح شدم برای کامنت گذاشتن
که این کامنت رد پا و نشانه ای واضح از اکنون ام باشد که بعد که رشد کردم و قوی شدم یادم باشد از کجا به کجا رسیدم
انشالله در کامنت بعدی ام در مورد ادامه فایل که چگونه نگاه کنم که حس بهتری پیدا کنم مفصل تر مکتوب میکنم در این جا
استاد جان عاشقتم امیدوارم کامنت ام را بخوانید و این فایل شما دید خیلی شفاف و واضح به من داد بدون هیچ گونه را دَر رویی
با آرزوی بهترین ها برای شما و دوستان عزیزی که تصمیم به تغییر گرفته اند
بنام الله یکتا رب هادی خدای آسانی ها
سلااام ب استاد عزیزم
استاد سپاسگزارم بابت این فایل ارزشمند و بینظیر ان شاالله ک بتونم خوب ازش استفاده کنیم و عمل کنیم بهش
من 5دقیقه اولو گوش دادم استپ کردم و بعد از نوشتنش تو دفترم
و خوندن چنتا از کامنت های دوستان
اومدم ب سوال پاسخ بدم وبعد ادامه فایلو گوش بدم ان شالله
سوال:اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!
آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!
یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟
قبل از آشنایی با این مسیر من حسادت میکردم و خودم و با اون شخص مقایسه میکردم تو ذهنم و حسم بد میشد و احساس بی ارزشی و عقب افتادگی میکردم احساس حقارت انگارتو ذهنم منو تحقیر کرده بود پیش خودم و بقیه
مخصوصا برای کنکور کسایی ک دولتی قبول میشدن بلافاصله خانواده ام منو باهاشون مقایسه میکرد و من حسم ب شدت بد میشد
ولی الان خداروشکر خوشحال میشم و تحسین میکنم
مخصوصا موفقیت کسایی ک توحیطه ی کاری خودم خیاطی هست
ولی آگاهی هم حسادت میکنم
مثلا ب مشتری های آجیم ک ایشونم خیاطه
یا مثلا وقتی خبر میرسه ک فلانی تو امتحان دبیری قبول شده
بلافاصله باز مامان وبابا شروع میکنن ب مقایسه ک تو چرا امتحان نمیدی
ی کم حسم بد میشه مخصوصا پریروز ک شنیدم دختر عموم ک تو ی شهر دبگه س دبیری قبول شده با اینکه دوبچه داره
و باز مقایسه ولی من خداروشکر تونستم ذهنم و ساکت کنم
با آگاهی هایی ک ازدوره احساس لیاقت
دریافت کردم
اینکه هر کدوم از ما موجودات یکتایی هستیم با مسبری یکتا با توانمندی ها و علایق متفاوت و منحصر ب فرد
من نباید خودم وبا کسی مقایسه کنم
من باید فقط مسیر یکتای خودم وبرم
و پتانسیل خوشبختی و ثروت بینهایته برای همه
و ی مورد دیگه ک قبلا خیلی حسم بد میشد وحسادت میکردم
بحث ازدواج بود، وقتی خبر ازدواج یکی از دوستان وآشنایان و میشنیدم ذهنم شروع میکرد ب نجوا ک همه ازدواج کردن همه دوستات فقط تو موندی
و.. حسادت میکردم و حالم گرفته میشد
ولی الان خوشحال میشم و خداروشکر میکنم و آرزوی خوشبختی دارم براشون
ی مورد دیگه دختر عموم وقتی کارگاه خیاطی زد و من شنیدم خییلی خوشحال شدم تحسبنش کردم و براش آرزوی موفقیت کردم
و ب خودم گفتم زکی اگه اون تونسته توهم میتونی اگه اون موفق شده توهم میتونی موفق بشی
اگه توالان داری توخونه کار میکنی اونم ی روزی توخونه کار میکرد و ادامه داد والان خداروشکر پیشرفت کرده وهرروز در حال رشده
پس میشه منم میتونم ب خواسته م برسم چون خداوند همیشه داره مارو هدایت میکنه ب سمت خواسته ی قلبی مون
خدایاشکرت بابت مسیری ک هدایتم کردی
سلام به همه دوستای گلم
حالتون چطوره چخبرا خوبید سلامتید
خب راستش این فایلی که استاد گذاشتن نوید این رو میده که استاد یه دوره رایگان میخواد بزاره و این برای من یه هدیه فوقالعاده هستش چون خیلی دوست دارم تغییر کنم
الان تمرین رو مینویسم و فقط چون تو خانواده آدم موفقی نداریم یا حداقل هم اگه هست با پول پدرش هست ، که من دوست ندارم ، واسه همین از آدم هایی که دوستشون داشتم و این که خودشون موفق شدن این تمرین رو انجام میدم
تمرین:
1موفقیت افراد نزدیک خود رو بنویس
2 جلوی اسم اون فرد احساست رو در مورد موفقیت اون فرد بنویس
3 چه ایده الهام بخشی میتونه موفقیت اون فرد به من بده
4 چه درس هایی میتونم از مسیر موفقیت اون ها بگیرم
(نوشته های زیرم باسخ به این 4 سوال هستش)
1,2)))دوئین جانسون: هر فیلمی که بازی کنه تقریبا دیدم و کیف میکنم میبینمش و حس خوبی دارم وقتی موفق میشه حالا بجز یه مورد که اونم جزئیه ولی در کل خیلی دوسش دارم️ دوئین ماچ به کلت️
3)))از کارش لذت میبره و میگه بهترین کار دنیاست این نشون میده که باید عاشق کارت باشی. درزندگی به یه جایی رسید که بقول استاد دیگه نای کتک خوردن نداشت و تغییر کرد
باید از تک تک فرصت های زندگیت استفاده کنی اگه حتی تو مسیر درست هم نباشی هدایت میشی به چیزی که عاشقشی
4)))وقتی توی فوتبال آسیب دید و اون رو از تیم فوتبال انداختن بیرون تسلیم نشد و یه فصل جدیدی از زندگیش رو شروع کرد و این رو به من فهموند که باید حرکت کنی و هدایت میشی و موفق خواهی شد
1,2)))داداشم رونالدو:هر وقت توپ طلایی میگرفت گلی میزد موفقیت کسب میکرد از ته دلم خوشحال میشدم
3) اون عاشق کارشه و عاشقانه فوتبال رو دوست داره
با این که تا کلاس ششم خوند یکی از موفق ترین آدم های دنیاست
با این که یه بیماری قلبی داشت و عمل کرد ولی بازم به کارش ادامه داد و فقط این از عشق به یه کاری میاد
پدرش هم الکل داشت و هم اعتیاد ولی سمت هیچکدوم نرفت این نشون میده که حتی اگه اون فرد پدرت باشه میتونی ازش فاصله بگیری و راه درست رو انتخاب کنی
4)))هر انسانی باید تکامل خودش رو بدونه و باید اون رو طی کنه و هر چقدر قانون رو بهتر بدونه و تلاش کنه زود تر تکامل طی میشه و موفق میشه
1,2)))جیجسون استاتهام:هر وقت فیلمی بازی کنه نگاه میکنم و لذت میبرم و مثل یه مرد واقعی هست و هر چقدر هم موفق بشه من خوشحال تر میشم
3)))تو میتونی تو هر سنی بخوای موفق بشی
برای اینکه تو اون کارت مورد علاقت موفق بشی هر کار فرعی رو هم لازم باشه باید یاد بگیری
تو میتونی حتی در گذشته دست فروش باشی ولی الان یکی از بزرگترین بازیگران سینما باشی️
اگه تا اینجا خوندی ماچ به کلت و اگه فکر میکنی چیز جدید بهم یاد بدی حتما بهم بگو لطفا چون تو این کار خیلی حرفه ای نیستم و تازه شروع کردم
استاد خیلی دوست دارم مرسی که هستی