ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 94
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-02-02 01:26:012024-02-14 06:06:52ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای روزی بخش هدایتگر به زیبایی ها در هر لحظه
گر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
خیلی خیلی خوشحال میشدم ولی یه ریز یه جوری میشدم احساس میکردم اونا خیلی از من ارزشمندترن توانا ترن خونشون رنگین تره که انقد موفق اواضاع مالی عالی محبوبیت عالی شادی و عشق مثبت هستند و من نیستم و من بی ارزشم
اصلاح
من واقعا خیلی بیشتر از قبل خوشحال میشم و یاد گرفتم نشونس که تو هم میتونی ازادی مالی داشته باشی
تو هم میتونی خونه ی بزرگ ویو رویایی داشته باشی میشه میشه میشه
واقعا خدا عادله و همه ما بی نهایت ارزشمندیم و لایقیم غرق در بی نهایت نعمت باشیم و هستیم و چقدر قشنگه اینکه سپاسگزار باشیم تا ابدیت و اینکه راحت از خودمان راضی و سپاس گزار و اسون گیر باشیم الان به خاطر تمرین رویایی و سپاسگزاری های عملیه امروزم بی نهایت سپاسگزارم
مرحله اول: موفقیت های کسب شده توسط نزدیکان و دوستان خود را به یاد بیاور و لیستی از آنها تهیه کن.
ازادی مالی داداشم …1…احساس میکنم خیلی در رفاه هستند و من نمتونم انقد در فراوانی و ازادی مالی باشم البته برام خیلی سخت بوده که خیلی راحت از خواسته و اجابت شده و اروم اروم بهتر و بهتر شده و اینکه به خودم افتخارر میکنم که میدونم خدا عادل و ما همه ارزشمندیم ونشونس که دختر تو هم میتونی بخاهی و داشته باشی برام باور پزیر تر کردی قدرت خالقمو ازت سپاسگزارم…2…من این باور ازش گرفتم که میشده اروم اروم انقد پیشرفت و رشد بکنی کلی از دور وریات باورهای قویتری بسازی و زندگی جادویی تری داشته باشی
چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است؟
باور تقویت کننده میشه …ببین زهرا میشه درامد بالاا واستقلال مال داشته باشی انقد وضعت خوب باشه که بگن ایول گل کاشتی خط شکن سپاسگزارم که الهامتو گرفتم که دختر میشه
باور اینکه ببین میشه خیلی راحتت موفق شد و ارزش خلق کرد و درامد ساخت خیلی رویایی
باور اینکه ببین خواست و فقط خدا رو داشت کمکش کرد و داره حرکت میکنه بهتر بهتر میشه
چقدر سپاسگزاره این پسر
چقدر دختر ببین واقعا راحت درسته سپاسگزاری اصله
ببین دختر میشه راحت لذت برد و سپاسگزار بود و غرق در نعمت و فراوانی بود
من این باورو ازش گرفتم که چقد میشه زندگی تمیز و لذت بخش بود و عاشق کارت باشی و هی الماس های بیشتر و بهتری تولید کنی راحت عالی باشی.
من این باورو گرفتم که چقد راحت میشه الماس ساخت حرکت به سادی با عشق و همیشه ادامه بدی بهترو بهتر بشی
من این باورو گرفتم وقتی از خدا هدایت میخای و خدا چشماتو بازتر میکنه و میبینی جهان چقدر قشنگ بوده و هست
چشماتو بازتر میکنه میبینی چقدر غرق در راحتی و لذتی
چشماتو بازتر میکنه میبینی چقدر راحته خدا بهت وصل باشه و هر لحظه تو کلی لذت ببری و تمرین کنی و الماس بسازی اول الماس نامریی که خودت فقط میبینی و بعد اروم اروم ببینی ظاهر میشه
رابطه های قشنگ ..1..احساس میکنم خیلی ارزشمنده و غرق در ارزشمندی هست واقعا تحسین میکنم انقد عاشقی و عشق میدی به خانوادت و سرشار از عشقو ارزشمندی هستی همیشه تازه بیشتر بیشتر مهربونتر و رویایی ترهم میشی
حرکت ساده وارزشمند اینکه انقد ساده زندگی رویایی داری تو زندگیت قشنگ حرکت میکنی و لذت میبری و حرکتت یه جورایی لذت بردن از مزرعه و کارخونته و بچه هاته غرق در عشقی…2..
من این باور و اعتقاد ازش میسازم و یاد گرفتم که چقد میشه پر باشی غنی باشی غرق در عشق و ارزشمندی
من این باور و اعتقادو ازش گرفتم و ساختم که چقد ما ارزشمند هستیم و لایق عشق بی نهایت و توجه خدا هستیم پر هستیم نیازی به ادا در اوردن نیس نیس نیازی به عشق گرفتن از بقیه نیس پر باشی غرق در عشق و ارزشمندی پر از شادی و ارامش و تاییید شدن از طرف خودت
خیال راحت ارامش اطمینان خاطر ..1.احساس میکنم با ارزشمندی با عشقت و خیاله راحت و ایمانت من هم تغذیه میکنم و اینجوری خداجون باورهاموو نشونم میدی بببین ببین بین میشه کاره منه کاره خدا و تو هم میتونی بخاهی میخاهم و داشته باشی و دتررم….2…من این باور قوی رو میسازم که میشه خدا انقد ایمان قوی بهت بده که با هیچ بادی و هیچ تکونی نمیلزره و غرق در لذت و ایمان و راه درست هست
من از ش میتونم این باور قویو بسازم که همواره جهان در حال رشد دادن و عشقو و لذت ارامش اطمینان دادن به ماهست و چقدر قنگ واقعا سپاسگزارم
من ازش میتونم این باور قوی ارزشمندو بسازم که نیگاه میشه به راحتی رشد کرد و محصول بهتر بهتر ساخت
من ازش میتونم این باور قوی بسازم که میشه اینا که موفقن رو بزاری زیر زره بین خداگونه ات و ازشون انرژی و الماس در بیاری و الماس های خودتو بهترو بهتر کنی
من ازش میتونم این باور ارزشمندو بسازم که ببین میشه پروردگار انقد دوست و رفیق جینگ باشی و چقد ارزشمندیم ما و چقد میشه پر بود و ارامش داشت
هیکل تیپ قشنگ
…1..چقد قشنگ هیکل قشنگ تیپای قشنگ لذت بخش و زیادن و این نشونه زیبایی و عشق ربه به بنده هاش غرق در پاکیزگی و لدت افریده…2..میشه این باور قویو ارزشمندو بسازی که ببین میشه چقد زیبا خوش هیکل و خوش پوش باشی
ببین میشه قد ساده ارزشمند باشی و خوشگل و خوششتی و عرق در زیبایی میشه اینباور قویو ساخت من زیبام و زیبایی هارو چقد دوس دارم
میشه این باور قویو ساخت خدا زیباست و بنه هاشمغرق در زیبایی هستند
میشه زیبا باشی و زیبایی خلق کنی
خانواده عاشقانه و شاد
…1خیلی هم دیگه رو دوست دارند باهم لذت میبرند سرگرمند چقد عاشقهم هستند و هر کدوم الماس قشنگ میسازه و همه خانواده شاد و مثبت هستند چقد از هم راضی و عاشق خانواده شونن
…..2ببین میشه دختر و پسر شاد و رویااایی چقد تو زندگی لذت بخش میتونه باشه و خدا چقد راحت خانواده های گرمو شادو باحالو مثبت روزی بنده هاش میکنه خانواده های غرق دررر عشق ببین میشه خانواده زن شوهر پسر دختر هرچی که میخای داشته باشی پسررر زرنگ و زیبا شاد دختر خوشگل و مهربون و شاد و زرنگ
میشه این باور قویو ساخت ببین زنو شوهر میشه چقد باهم رابطه ی قشنگ عاشقونه داشته باشن
چقدر میشه پدر پسر پدر دختر خواهر و برادر عاشق هم باشند و از هم قد لذت ببرند و باهم رفیق شاد خندون و باهم همکاری کنند کمک هم
عزت نفس بالا ارزشمندی بالا
..1…
اخیچ حس ارزشمندی چقدر قشنگه اینکه خودتو دوس داشته باشی و بعد بقیه هم با نگاهت ارزشمندیه خودشون و عشق یادشون میری خداجونن چقدر عاشق خودم شدم چقدر لذت میبرم از لحطه لحظه های توی زندگیم و ساده سپاسگزارم چی بهتر از این
…2..
میشه این ایده رو بگیری که چقد میشه غرق در عشقت کنم عشق و ارزمندی یگانت یادت باشه میشه رشد کرد و اروم بود و خدا در وجودت جاری شه وغرق در ارامش و لذت و زیباییی و حرکتت و میوه ات کنه خدا جون شکرت که در من هستی
راحت لذت بردن و شاد وهمیشه سپاسگزار بودن
فروتن و مثبت
..1..احساس میکنم میشه بدونی همه ما ارزشمندیم وبا همه لذت ببری و عاشقشون باشی
احساس میکنم میشه همیشه خودتو بس
…….
تا حالا انقد دقت نکرده بودم به انقد شادی و لذت بردن از ثانیه ثانیه زندگی و کار هارو با لذتو عشقو بازی انجام دادند
پدرشوهر
اوضاع مالی توپ
…..لذت میبرم کیف میکنم فراوان اخه خدا چجور انقد رشد کرده انقد بخشیده بهش بعد دوباره میگم من هم ارزشمندم برای من خیلی بزرگه و کار سختیه ولی برای ربم که روزی بخش همه بنده هاش و اداره راحت همه جهانو داره کاره ساده و لدتبخشی هست
باغ بزرگ شغل امیشگی ساده و لذت بخش
…..احساس میکنم خدا چقدر کمکش کرده و اروم اروم قدم برداشته و به خرا توکل کرده و هی کارش راحتر ساده تر شده و چقد متعهد بوده به کارش به قدمهاش واقعا لذت میبرده و براش مهم بوده
شاد ارزشمندی بالا
خداجون شکرت انقد ارامش ایمان قوی بهش بخشیدی میدونم من هم هم میتونم داشته باشم و توی زندگی من هم این ارامش ایمان هست و مثل پدرجون الگوی عزیزم بیشترو بیشتر میشه
خونه بزرگ
چندتا زمین و خونه بزرگ
ازادی مالی
ببین میشه تو زندگی جایزه و ارزوهاتو دریافت کنی میشه فکر باورهای خوب داشته باشی و دستاهای خدا بیان انقد کمکت کنند انقد راحت خونتو رویایی خدا برات بسازه خدا برات کار کنه و برات حرکت بزنه و تو میوه بچینیو لذت ببری بگی خداجوننن بی نهایییت به روزی بخشیت به عشق ارامشو شادیت شکر
همیشه شاد و غرق در ارامش و غ رق در راحتی ….
میشه انقد هر روزت بهشت و غرق در حرکتی ساده و لذت بخش تر باشه خدا هر روز عشق شادی بیشتری وارد گوشتو پوست استخونت کنه چقدر قشنگ
چه درسایی میشه گرفت
1.. من این باور ارزشمندو ازش میگیرم که میشه زندگی با ازادی مالی داشت
2..من این باور ارزشمندو میسازم ببین میشه راحت چندین خونه و زمین و باغ و خونه های بزرگ داشت
3..من این باور طلاییو میسازمم ببین چقد میشه خودتو دوس داشته باشی کار راحته تو دوس داشته باشی و راحت همیشه انجامش بدی
4..من این درسو ازش گرفتم ببین میشه چقد خدا بهت الهام کنه با هزاران دستانش و تو رو غرق در عشق و فراوانی و سلامتی بزاره
5 ..ببین چقد اروم اروم رشد کرده چقد و هواره سپاسگزاره خدا هست چقدر و چقدر شاده و کار و حرکتو دوست داره چقد راحت لذت میبره با نعمتهای بینهایته دورش با اینکه سنش گزشته ولی ماشینه خوبشو داره و میره میاد برای خودش زندگی در فراوانی و لذت بخشی و سپاسگزاری داره
مامانم
ازادی مالی غرق در فراوانی
…ببین زنه چه کارایی کرده چه ایده هایی دادی و اجرا کردی و چه قدر نعمت های فراوانی داری و راحت به خواسته هات خونه قشنگ ازادی مالی مسافرت که خاستی راحت رسیدی بینهایت شکررر عاشقتم خداییی میدونم همش کارای توعه این ها این فراوانی ها همش لذته شکرت تا ابدیت
خونه با صفا ویو رویایی غرقدر عشق صفا غرق در مسافرت و حرکا … احساس میکنم خدایی چقد به بنده هات نزدیکی چقدر برات ارزشمندن و عاشقشونی و با یه لبخندد بنده هااات چقدر شاد میشوی و عرق در نعمت میکنی
استاد
ازادی مادی …احساس میکنم خدا چقدر میتونه بزرگ باشه و چقدر بنده هاشو رشد چقدر قدرت بهشون بخشیده غرق در فراوانی غرق در لذت افریده غرق در راحتی ازادی بزرگی قدرت بخشندگی بی نهایتش افریده
ازادی زمانی و ازادی مکانی
…. احساس میکنم ما چقدر میتونیم بهت نزدیک باشیم چقدر میتونیم همه چیو به تو بسپریم و در بهترین زمانو مکان بزاریمون میشه میشه میشه بینهایت تا ابدیت شکر
غرق در عشق و لرزشمندی
احساس میکنم چقدررر میشه خدا عاشقت باشه چقدر میتونه الهام بخش هر لحظه ات باشه چقدر میتونه تو رو با خودش نزدیکو نزدیک کنه که غرق در عشقو ارزشمندی ارامش ایمانو جراتت بزاره شکککرت ابدیت زیباییی
غری در ثروت و فرلوانی
اخیش خداچقدر بزرگه چقدر ارمش ببخشه و دونه دونه ارزهاتت برا مهجزه کنه کوچیک بزرگ هر چی هر چی مسافرت های قشنگ وسله های خفن ارامش خاطر و احساس فراوانی و ثروتمند و احساس ارزشمندیو ارزانیت بداره
غرق در سلامتی شادابی نشاط…..
حتی سلامتی و زیبایی هم دسته خداست و روز به روز تازه رویایی تر خوشگلتر هیکل کمر باریکتر عضله هایی نرم و بزرگتر تر و متناسب و پر از راحتی و عشق و پر از ارامش
غرق در حرکتی ساده و بینهایت ارزشگند و لذت بخش …اخیش چقدر قشنگ قدم هاییی کوچولو ولی بی نهایت ارزشمند و لذتبخش و رویایی هم سپاسگزاری از این بهشت رویایی و هم لذت و حرکت و قدم رااااحت و بی نهایت ارزشمند شکرت واقعا چقد خوبه سپاسگزاری و قدم و حرکت های جادویی و راحت هم در ما قرار دادی و میشه و شکرت بابت این قدم ها که طبق قانون تکامل این قدم های طلایی اروم اروم هم خیلی ارزشمندتر هم خیلی راحت تر میشه واقعااا چقدر قشنگ
چه درسایی میشه گرفت
ببن دختر زنه ولی حقوق خوبی داره و تازه بیشترو بیشتر هم میشه ببین همیشه باورهای خیلی خوبی داره که همواره در فراوانی هست و اروم اروم خدا رشدش میده غرق در احساس ارزشمندی وجرت و حرکت داره
به خودم افرین و افتخار میکنم برای این فایله ارزشمندد و برای همه مون دعا میکنم همواره تو راه نعمت ها باشیم و باورهای درست داشته باشیم نه راه کسانی که غضب شده به انها و در گمراهی هستند با عشق فراوان
به نام خدای مهربان
سلام
پاسخ من به دقایق اول آگاهی های جلسه .
برخورد من با مسائل در نگاه کلی:
نگاه من به مسائل انگار به دو دسته تقسیم میشه در محل کار و در خارج از محل کار
من در کارخانه که هستم با مسائل زیادی برخورد میکنم که مهمترینش رو بخوام بگم اینه که من زمانی که به کارخانه جدید رفتم اونجا هیچی بلد نبودم و اون شخصی که دستگاه ها رو بلد بود بسیار از این اخلاق داشت که همه چیز رو برای خودش نگه داره و رفتارهایی میکرد که آدم ازش فرار کنه،ولی من توجه نمیکردم و با کلی احترام باهاش برخورد میکردم و همیشه کنارش بودم که کار رو یاد بگیرم، با اینکه توضیح نمیداد ولی من سعی میکردم با نگاه کردن ازش کار رو یاد بگیرم و یه موقع هایی هم خودم با ترس و لرز انجام میدادم ،و بعضی مواقع میگفت چرا دست زدی من رو صدا کن من خودم درستش میکنم.و هیچ کس هم بغیر از اون کار رو بلد نبود، طوری که وقتی میخواست بره و هدفشم همین بود که دستگاه هارو با خودش به کارخونه بالایی ببره چون ذهنیتش این بود که اونجا کسی بلد نیست و من باید همه کار رو انجام بدم،این موضوع برای من یه مسئله بود، ولی من با صبر و باورهای درست که همیشه در کارخانه در کامپیوتر مینوشتم از ایشان که ایشون انسان خوبی است و دانش خوبی داره و دقیقا این موضوع حدود 4 ماه طول کشید و وقتی که ایشون از کارخونه رفت ، من دست به کار شدم و هر طوری بود دستگاه ها رو ران کردم و این باعث شد که دیگه اونجا تخلیه نشه ،و چقد اون باعث رشد من شد که تا همین الانم ادامه داره و باعث رشد و پیشرفت و درآمد من شد و چقد عزت و احترام من بالارفت که اصلا خودم هم فکرش رو نمیکردم. و خیلی از این مسائل در کارخانه بوجود میاد که من سعی در پیداکردن راه حلش بطور ناخودآگاه هستم و چقد باعث رشد من شده .
ولی در خارج از محل کارخانه: من با مسائل زیادی مواجه میشم که اولین و بزرگترینش کمبود مالی هست، صفر بودن همیشه حساب هست که این موضوع تاثیر زیادی در خانواده من که همسرم و فرزندم هست بوجود آورده و خیلی اذیتم میکنه وکاری که من معمولا میکنم اینه : تحمممممممممممممممممممممل، تحمل کردن انگار جز شخصیت من هست، جزا اصل وجود من شده .جز جدانشدنی از زندگی من شده .،من هر مسئله ای رو که برام بوجود میاد سعی نمیکنم که حلش کنم، مثلا چقد مشکل در اینکه مستاجر هستم خوردم ولی اصلا انگار برام مهم نیست، من معمولا لباس زیادی در کمد ندارم که اصلا مهم نیست ، من وضعیت زندگیم همون 10 سال پیشه، که اصلا مهم نیست، من هیچ رشدی تو زندگیم نسبت به گذشته نکردم اصلا مهم نیست، وضعیت تغذیه ام خوب نیست که اینم اصلا مهم نیست ، کارم از صبح تا شب به شیوه قدیمی هست و برای شخص دیگه ای کار میکنم و این هم اصلا مهم نیست
همسرم مسائلی داره که نیاز به پول داره و اینا اصلا مهم نیست برام ، انگار هر مشکلی که برام بوجود میاد من یه راه برای تحمل کردنش پیدا میکنم ، و باورم اینه که ولش کن ، یا دیگران حلش میکنن، یا یکی میاد برام حلش میکنه ، یا اینکه من اصلا تواناییش رو ندارم پس ولش کن
من آبگرمکن خونه هشت ماه خراب بود تحمل کردم
جاروبرقی خراب بود یکسال تحمل کردم
کمد دیواری کلا بمب توش ترکیده اصلا مهم نیست تحمل کردم و تحمل میکنم
از اتاق خواب نمیشه استفاده کنی من تحمل میکنم
صبح میرم سر یه کارو بر میگردم بالای 15 ساله ، اصلا مهم نیست تحمل میکنم
همسرم مشکل شنوایی پیدا کرده به من ربطی نداره من تحمل میکنم
مدرسه آراد به من ربطی نداره من تحمل میکنم حالا
تو خونه هیچی نیست من تحمل میکنم
تو یخچال هیچی نیست عیب نداره تحمل میکنم
مهمونی نمیریم عیب نداره که تحمل میکنم
هر وقت میریم مهمونی یا خونه کسی که چندین وقته نرفتیم دست خالی عیب نداره تحمل میکنم فشارش رو
همیشه جیبم پول نیست عیب نداره تحمل میکنم
هیچ رشدی نکردم و سعی هم نکردم که خودم رو بالا بکشم اصلا مهم نیست تحمل میکنم
بخاطر حرف مردم بخاطر ترس و نگرانی مهاجرت نمیکنم، کاری رو شروع نمیکنم اشکال نداره تحمل میکنم
جیب همسرم پول نیست اشکال نداره تحمل میکنم
مسافرت نمیتونم برم اشکال نداره تحمل میکنم
کفش ندارم برم عروسی اشکال نداره تحمل میکنم
فشار مالی هر روز بیشتر میشه اصلا مهم نیست بیشتر تحمل میکنم سعی میکنیم تحملمون رو بالا ببریم
یجایی درد میکشم اشکال نداره تحمل میکنیم
مرد اونه که مسائل رو بریزه تو خودش و تحمل کنه
مرد اونه که از کسی کمک نگیره
مرد اونه که پدرش در بیاد تا همه بگن که این چقد آدم خوبیه و چقد زحمت کشه
بی احترامی رو گاهی میشنوم اشکال نداره تحمل میکنیم
سختی تو زندگیم داره بیشتر میشه اشکال نداره تحمل میکنیم
سیفون دستشویی چند ساله خرابه ، ولش کن ،تحمل میکنیم
لوستر لامپاش سوخته ولش کن تحمل میکنیم ،چن تاش سالمه
حیاط خونه کثیفه ولش کن تحمل میکنیم ، مهمون دعوت نمیکنیم که آبرومون نره
راه پله ساختمان کثیفه ولش کن، کسی نمیاد که ،تحمل میکنیم ، از اینور آشغالا رد میشیم
سرم شوره میزنه ولش کن تحمل میکنیم مگه چی میشه
در حالت کلی یه چیز رو فهمیدم و درک کردم نسبت به خودم اینکه من باور دارم که :
مشکلات مردم مشکله، و باید حل بشن و اونها آدم هستن
مشکلات من یه چیز اضافه و وقت گیرو دردسر برای دیگرانه و اصلا مهم نیست و ولش کن چون من اصلا آدم نیستم.
به نام خداوند وهاب
سلام به استادان عزیزم
سلام به همه دوستان هم مسیر
اول تشکر ویژه دارم از استاد بابت وقت گذاشتن و طرح این سوالات و توضیحاتی که خودشان یک دوره بی نظیر هستند.
من وقتی موفقیت یکی از نزدیکان را میبینم
خداییش کمی حسادت هم میکنم البته کم
ولی خوب دیگه …..
واما بیشتر از اینا همش چیزی که تو لحظات در ذهن من مدام تکرار میشه اینه که
برای اینا میشه و برای من نه
فکر غالبم اینه که حتما تو سمت خودت رو درست انجام ندادی .
ولی افکاری مثل این که اونا خوش شانس تر هستند و یا تو هنوز احساس لیاقت رو در خودت نهادینه نکردی و …..
هم هستند. حالا اگه اون شخص فردی باشه که ظاهرا تو این مسیر خودشناسی هم نباشه دیگه بدتر .ذهن من اینجاها دیگه چموش تر عمل میکنه و میگه بابا اینا شاید ده صفحه هم تو کل زندگی شون سپاسگذاری نکردن ولی تو سر رسیدها پر کردی
اصلا بابت همین سپاسگذاری ها هم که باشه باید الان تو نتایجت خیلی بیشتر از اینا باشه
دیگه اون فایلها و دوره ها و ….. که هیچ
البته تو این مواقع من تمام تلاشم رو میکنم که از زاویه بهتری به موفقیت اون شخص نگاه کنم
اما واقعیت هنوز نتونستم تواون شرایط ذهنمو کنترل کنم.
سلام به استاد عزیزم و تمامی دوستان من این تمرین توی دفترم نوشتم و نتیجه رو اینجا مینویسم که همونطوری که من از کامنت دوستان استفاده کردم و چیزهای بیشتری در وجودم دیدم شاید کمکی به کسی بکنم.
اولین نکته اینه که حسادت بتونین بپذیرین که دارین و هست توی وجودتون مثلا برای من طول کشید که فهمیدم منم حسادت میکنم و همش توی وجود بقیه میدیم و قضاوت میکردم چه کار بدی ولی بعد فهمیدم منم دارم گاهی کم گاهی زیاد.
در این سوالاتی که در این بخش از خودم پرسیدم ترمزها پیدا کردم من از موفقیت و پیشرفت دیگران اگر شبیه خواسته من باشه ناراحت میشم چون احساس عقب افتادن میکنم یا چرا برای من نمیشه پس، نکنه برای من نشه، نکنه تموم بشه و فهمیدم که من بازهم توی پاشنه آشیل هام گیر کردم اما اینبار به شکل دیگه.
من احساس نیاز و چسبیدن به خواسته هامو دارم، من احساس اضطرار و عجله دارم، من تکامل درک نکردم و پاشنه آشیل دیگه ام، نپذیرفتن و باور نکردن فراوانی، عدم پذیرش خودم، جسمم، ظاهرم، شرایطم، خانواده ام و… دارم
و حالا چیزی که به خودم مدتیه میگم و خیلی برام تاثیر داشته :
زهرا به خدا و عدالتش ایمان داشته باش و بدون و بپذیر چیزی که مال تویه مال تویه نه هیچکس و نه هیچ چیز نمیتونه ازت بگیرتش خدا برات نگه داشته پس آروم باش و صبر داشته باش و کلا کار خدا اینه که همش ثروت و نعمت وارد زندگیت کنه از زندگیت لذت ببر و یواش یواش رشد کن و بدون همین کم کم پیشرفت کنی کافیه و خیلی هم عالیه
سلام و درود بیکرانم به شما استاد عزیزم که دستی هستی از دستان خدواند یکتا در روشنایی مسیر ما که همچون چراغ و راهنما ما را در مسیر الهی پیش میبرد.
استاد جانم من خیلی وقت هست که افتخار شاگردی شما را دارم ولی خیلی کم کامنت میگذارم / عذر تقصیر /
در مورد این فایل تو ضیح بدهم که الان در این لحظه با این باورهای توحیدی که از طریق جان دلم یعنی شما اشنا شدم حال دلم عالی و خوبه و برای همه مخلوقات خدا بهترینها را ارزو دارم و از خدا برای همه الخصوص عزیزان و نزدیکان و دوستانم خیر و برکت و سعادت و ثروت و سلامتی خواستارم و من این باور و این حال خوب را مدیون درسها و تجربیات شما جان دلم هستم . یک نمونه عرض کنم که الان در حال حاضر با توجه کردن به قوانین و عمل کردن به انها در قانون سلامتی از شهریور 1401 تا کنون از وزن 107 کیلو به 72 ثابت مانده ام و بر این باور هستم که اگر نتیجه میخواهیم باید دستور استاد جانم را که میفرمایند که هر انچه که من میگیم وحی منزل است و باید اجرا شود تا نتیجه دلخواه را بتونی بگیریو من با این قانون تونستم و در مورد باور توحیدی هم همینطور …………..
استاد جان دلها
من خودم و زندگیم و حال عالیم و از همه مهمتر باور توحیدی ام را یکجا با کیفیت عالی از شما دریافت کردم .
راستش من زیاد اهل نوشتن نیستم ولی در زمان دانش اموزی ام بهترین انشا را مینوشتم که الان باید روی این نقطقه از کارم نیز تمرکز کنم . اگر از عمل به قوتنین تا کنون کامنتی ننوشته ام ببخشید سعی میکنم در فایلهای مربوط به موضوع این کار را نیز انجام دهم .
جان دلم
استادم
دعای من برای شما همان دعای شما برای همه ماست
ان شاالله در پناه خدا سعادنمند و ثروتمند و سلامت و پایدار باشید .
الههههههههههههی ا مییییییییییییییییییییین .
با سلام و درود فراوان به استاد عزیزم و خانواده بزرگ عباس منش
در پاسخ به سوال فایل باید بگم که من در برابر موفقیت های افراد فرقی نمیکنه دوست آشنا اقوام همه افراد خیلی خوشحال میشم ولی الان که خوب فکر میکنم میبینم در کنار این خوشحالی یه غمی منو میگیره و اون ناشی از احساس حقارته
1- من سالیانه ساله که فایلها و محصولات استاد رو گوش میدم وخیلی سعی میکنم که بیام کامنت بذارم البته یه چندتایی گذاشتم ولی نمیدونم چرا خوب نمیتونم بنوسیم و از نتایجم که چقدر تکاملی داره اتفاق میفته برای بچه های سایت بگم و وقتی میبینم که بچه ها به این خوبی کامنت میذارن هم بهشون تبریک میگم از اینکه در عین سادگی میتونن نتایجشون رو بازگو کنن تا ما هم بتونیم استفاده کنیم و از طرفی ناراحت میشم که چرا من نمیتونم و یه حس بدی بهم دست میده .
2- یکی از اقوام که برخورد اجتماعی بسیار بالایی داره و وقتی در جمعی قرار میگیره به راحتی میتونه ارتباط بگیره و هر وقت ایشون رو میبینم انرژی خوبی ازشون میگیرم ولی در کنار این انرژی خوب باز هم یه حس بدی بهم دست میده که چرا من نمیتونم توی جمع به این خوبی ارتباط بگیرم و صحبت کنم با وجودیکه همکارای من همیشه میگن که از روابط عمومی خوبی برخوردار هستم و میتونم به راحتی با همه ارتباط بگیرم ولی چون خودم به این باور نرسیدم باید روی خودم کار کنم و روی این قضیه مشکل دارم.
با توجه به این دو مورد اگر بخوام باورهای محدود کنندم رو بازگو کنم احساس حقارت و عدم لیاقت هست که به من حس بدی میده و من رو از مسیر دور میکنه.
برای ایجاد باورهای درست که من رو به مسیر خوشبختی نزدیک کنه و حس لیاقت رو در من تقویت کنه باید همش به خودم بگم که من یه تکه از وجود خداوند هستم که جزئی از خداوند به حساب میام و تمام وجودم پر از گرما وانرژِی خداونده چون دارم روی خودم و باورهام کار میکنم پس وصل شدم به منبع اصلی انرژی که علاوه بر خودم به تمام کره زمین هم میتونم انرژی بدم و به قول استاد هم خودم خوب زندگی کنم و هم جهان رو جای بهتری برای زندگی کنم
هر روز شکرگزاریم رو انجام میدم و بابت حضور استاد تو زندگیم همیشه سپاسگزار خداوند هستم چون استاد دستی از دستان خداوند هستن تو زندگی من.
دوستون دارم و بهترینها رو براتون آرزو میکنم
و خدای مهربون و لطیف رو سپاسگزارم بابت حضور استاد تو زندگیم.
قسمت اول – ذهنیت قدرتمند کننده در برابر محدود کننده
یه اتفاقی که امروز افتاد بعد از مرور کامنت ها و دو مرتبه گوش دادن فایل این جلسه در روز های گذشته این بود که یکی از دوستان قدیمی ام به اسم اسماعیل که خیلی بهش حسادت داشتم و شاید یک سالی بود ازش خبر نداشتم خودش بهم زنگ زد!
این اتفاق تا به حال نیافتاده بود که این رفیقم زنگ بزنه به من و حالم بپرسه اونم بعد از یکسال
خلاصه صحبت کردیم و گفت میخاد اپلای کنه برای اروپا کشور های اسکاندیناوی و من هم یکم راهنماییش کردم و اتفاقا تشویقش هم کردم و وقتی تلفن رو قطع کردم یادم اومد ببین من این ادم خیلی حسادت داشتم ها!
ولی اصلا حسم حسادت نبود اون لحظه بیشتر شبیه تحسین و انگیزه دادن بهش بود
اتفاقا یه پیشنهاد همکاری هم برای بعد از عید بهم داد و قرار شد یکمی بهش کمک کنم در این زمینه
درصورتی که پارسال بهم گفت کلی حسودی کردم بهش ولی الان بهش انگیزه دادم و گفتم تا حد توانم کمکش میکنم تا بهتر بشه!
دو تا کتاب هم دستم بود از ایشون که قرار شد بهش بدم و اون موقع هم از سر حسادت سعی کردم ازش کتاب بگیرم چون میدیدم کتاب خونه و من نبودم ولی خداروشکر الان شروع به کتاب های کاری خوندن کردم یا دوره آموزشی میبینم!
این اتفاق برام جالب بود که با خوندن کامنت ها و گوش دادن فایل حسادتم کمتر شد به صورت ناخودآگاه و این اتفاق رو نشونه ای میبینم برای اینکه در مسیر درست هستم و خدا هم پشتیبان منه و داره حمایتم میکنه
من اگر خواهرم یا برادرم موفقیتی کسب کنه راحت تر میتونم ازش بپرسم یا حتی شاید خودش بگه که راه رسیدن به موفقیتش رو
ولی فامیل نه نمی پرسم چون برام یه حس کوچیک شدن داره و از طرفی میگم شاید اون نخواد بهم جواب بده من ضایع شم.
استاد عزیز من مدتی هستم یه مسئله ای ذهنمو درگیر کرده همش میخام به هیچی فکر نکنم بی خیال باشم نسبت به حتی مسایل کوچیک .هر روز فایل های شمارو گوش میدم انرژی میگیرم هر روز مینویسم با خدا حرفامو میزنم که هیچ عامل بیرونی رو اخلاق رفتار من تاثیر نداره میگم خدا صحبتهای منو میخونه ذهن منو میخونه شاید به این شکل بیشتر بهش ایمان بیارم نزدیک شم آرامش و آسایش بیشتری بگیرم بازم میشه شما راهنمایی کنید کمک کنین که بیشتر آگاه باشیم.حتی من قرآن تو خونه ام صوتی میذارم گوش میدم.
به نام الله هدایتگر
سلام به استاد و راهنمای مشتاق هدایت
و سلام به جمعی از دوستان عزیز هدایت شده
خداروسپاسگزارم برای این دوره جدید و بینظیر و از شما استاد گرامی کمال تشکر و قدردانی رو دارم برای تمام تلاشها و زحماتتون
استاد من این تمرین عالی رو تو دفترم انجام دادم و بر حسب وظیفه اینجا هم دیدگاهم رو میذارم
سوال قسمت اول:
اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!
آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!
یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟!
بله اگر من اون فاطمه چندسال قبل بودم حتما برام ناراحت کننده بود و احساس حقارت و ترس عقب افتادن از بقیه سراسر وجودمو میگرفت ولی به لطف هدایت الله و آموزه های ناب استاد بینظیرم میتونم به جرأت بگم این روزها از موفقیتها خوشحال میشم از ثروتها به وجد میام و اینکه چه باورهایی باعث بهتر شدن هر روزه من شده و داره بیشتر تقویت میشه درک عدم کمالگرایی و اینکه اگر اونها تونستن منم میتونم عجله ای نمیکنم پله پله طبق قانون به خواسته هام میرسم کافیه سمت خودمو بخوبی انجام بدم ….
و این جمله ناب استاد که هر کسی هر جایی که هست دقیقا جای درستشه پس اگر خیلی پیشرفت کرده تو ذهنم میگم آفرین حتما فرکانسهای عالی فرستاده حتما که در مواقع حساس تونسته بخوبی ذهنش رو کنترل کنه و تمرکزش روی نکات مثبت بوده و باورهای عالی در اون زمینه داشته …
حالا میام با قوانین تطبیق میدم میبینم بلههههه مو لا درز قوانین نمیره
برادرم :در این چند سال اخیر هم از لحاظ مالی و هم روابط خیلی موفق بوده بیشتر که زوم میکنم میبینم آره اصلا اصلادنبال مسائل و حاشیه ها نیس سرش تو لاک زندگی و کارشه و این ینی کنترل ورودی هاش …کنترل ذهن
اصلا براش مهم نیست کی چی میگه چی میخواد حتی نزدیکترین افراد خونواده ،مهم نظر شخص خودشه و اون کاری رو انجام میده که خودش میدونه درسته و این ینی مهم نبودن نظر دیگران…احساس لیاقت درونی
اطرافیان و دوستانم که ازشون انرژی خوبی میگیرم وقتی به موفقیتی میرسن قطعا خوشحال میشم و تحسین میکنم البته ناگفته نماند اگر من اون موردی رو که خودم دنبالش باشم و بخوام داشته باشم رو فعلا تو زندگیم نباشه حالا یا مادی یا در روابط شاید اولش یخورده اون حس حسادت بیاد و کم کم حالمو خراب کنه که طبق قانون تونستم کنترل کنم بعضی اوقات هم پیش اومده که نتونستم و کلی به احساس بد و اتفاقات بد رسیدم و بعد به خودم اومدمو جمع وجور کردم
میخوام بگم اگر خودمونو در هر موردی که مد نظرمون هست غنی کنیم حالا یا با باورهای درست و یا یا رسیدن به اون خواسته قطعا حس حسادت کم رنگ و نابود میشه و همه چی برمیگرده به حس درونی و لایق دونستن و یا نالایق دونستن خودمون که باعث دامن زدن اون حسها میشه
هر چقدر خودمونو غنی کنیم از خواسته ها و باورهای درست و احساس لیاقت درونی رو پروش بدیم قطعا با دیدن رشد و موفقیت دیگران انرژی میگیریم لذت میبریم
باز هم شما استاد گرامی سپاسگزارم بابت این دوره عالی در پناه حق سلامت باشید و پایدار
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت گروه تحقیقاتی عباس منش
من خیلی وقته با سایت و دوره ها آشنام ولی دومین باره که کامنت میذارم یه تشکر ویژه میکنم از استاد عزیز چون تا حالا خیلی تشکر بهشون بدهکارم بابت تغییر فکر و باورام ،دید متفاوفتم در مورد مسائل نسبت به اطرافیانم،نتایجی که تو موارد مختلف کردم البته که وقتایی که رو خودم کارکردم دوره ها رو گوش دادم و عمل کردم
این چند وقت یه موضوعی خیلی منو درگیر کرده بود و به فرمایش استاد بپرسید تا جواب بهتون داده بشه و خداوند همواره پاسخگو است و جواب سوال منم شد این فایلی که استاد آماده کردند و دقیقا این موضوعی که تو این فایل مطرح شد موضوع منه
و یه جوری وظیفه خودم دیدم حتما کامنت بذارم و توضیح بدم شاید خیلیا بدردشون بخوره توضیحاتم چون تجربه ها و نتایج بچه های سایت خیلی برا من بدربخوره و ارزششون کمتر از یه دوره نیست.
من از چند سال پیش با استاد آشنا شدم و تغییرات زیادی توموارد مختلف داشتم البته بعضی وقتا قطع شد و دوباره استارت زدم خیلی چیزا تغییر کرد جز موضوع مالی که اونجور که میخاستم نشد،موفقیت داشتم ولی نه اونجور که میخاستم البته خوب ادامه میدادم و روز به روز هم بهتر میشد ولی خوب قانون تکامل هم بود و همیشه اینو گوشزد میکردم به خودم حتی خانومم هم تقریبا هم فرکنس بود و با هم رو دوره ها کار میکردیم وقتی میخاستیم بچه دار هم بشیم خانومم میگفت من با استفاده از قانون بچه ای رو که میخاستم از لحاظ ظاهری جذب کردم میگفت گفتم که مثلا میخام موهاش اینجوری باشه چشماش به خودم بره و چیزای دیگه وقتی بچه به دنیا اومد 95 درصد طبق خواسته هاش بود برا خودمم استفاده از قانون تو چنین موردی عجیب بود خیلیا ترمز دارند و دخالت تو کار خدا میدونند تا اینکه یه چیز توازن افکار و راهم رو به هم زد،برادرم وارد یه کاری شد و یه تغییر مالی انفجاری تو مدت کمی داشت البته من همیشه سعی میکردم تمرکزم رو کار خودم باشه ولی شاید اصلا خیلی متوجه تغییرات مالی برادرم نمیشدم چون ما شهرستان بودیم اونم تهران و هر از گاهی سری میزد خانمم هی میگفت برادرت خیلی اوضاع مالیش خوب شده ولی من چون درگیر کار خودم بودم و از طرفی هم برادرم بود و برام خوشحال کننده که پیشرفت بکنه توجه نمیکردم تا جایی که موضوع خیلی جدی تر شد و خانومم اصرار داشت که ازش بخواه که تو هم وارد کارش بشی من یکم مقاومت داشتم چون تمرکزم رو کار خودم بود و از طرفی هم میگفتم خوب بنا نیست چون اون از اون طریق ثروتمند شده منم بشم من میتونم تو کار خودم از لحاظ مالی پیشرفت کنم ولی خوب نجواها و شاید اینکه حالا یه درخواسته و مشکلی نیست باعث شد بالاخره تصمیم گرفتم ازش در مورد کارش وشرایط بپرسم واطلاعات کسب کنم ازش پرسیدم و اونم خوب یه توضیحی در مورد کارش و موفقیت مالیش داد وخوب بیشتر از مشکلاتش میگفت و اینکه کار املاک آدم خاص خودشو میخاد و شرایط سخت زندگی تو تهران و مخارج بالا ودر واقع خیلی تمایلی نداشت من وارد بشم و قرار شد وقتی اومد پیشمون برام توضیح بده. رفته رفته من تمرکزمو رو کار خودم از دست دادم و شرایط کار خودم برام هروز غیر قابل تحمل تر و بدتر میشد به خاطر افکار خودم چون من فقط تمرکز کرده بودم رو مشکلات و مسائل منفیش وطبق قانون مشکلات و مسائل منفی بیشتری برام ایجاد میشد حتی یه موتور هم که داشتم دزدیدندتا اینکه پایان سال 99 تصمیم گرفتم از کارم بیام بیرون،عید که شد داداشم اومد ولی خوب تمایلی به صحبت در مورد اینکه من وارد کارش بشم نداشت،بعد تعطیلات عید من تصمیممو عملی کردم وبه محل کارم گفتم قصد ادامه ندارم و بعد از حدودا چند هفته دیگه نرفتم تقریبا بدون هیچ برنامه ای یه سری مشتری تو کار خودم داشتم که اونا رو هم به دلیل تمرکز نداشتن تو کار قبلیم از دست دادم،بعد از یک ماهی پدر و مادرم فهمیدند سر کار قبلیم نیستم و به برادرم گفتند که اونم زنگ زد و علتشو پرسید ویاز بحث کارش پیش اومد و مسایل دیگه که اینبار کار به جایی رسید که تقریبا بینمون دعواشد تقریبا هم از لحاظ مالی و هم روحی به صفر وزیر صفر رسیدم،من که نا امید شده بودم از همه چی دنبال کار جدید گشتم با یه دوستام ملاقاتی داشتم ودر مورد یه کاری صحبت کردیم وپیشنهاد داد منم قبول کردم بازاریابی برا یه شرکتی که کارش محتواسازی برای پیجهای اینستاگرام بود شروع کردم همه جا میرفتم مغازه ها شرکت ها کارخانجات چن تا قراردادم بستم ولی راضی کنندنبود و دیگه با عجز از خدا میخاستم به یه راه خوب هدایتم کنه در نهایت یه بار رفتم سراغ کسی کع کار قبلیمو انجام میداد و پیشنهاد داد و من قبول کردم وشرع کردم وبه صورت تکاملی شرایط بهتر شد ومنم باز کارکردن رو خودم روشروع کردم موفقیتای مالی هم داشتم ولی خوب همش موفقیت مالی برادرم جلو چشم بود رو خودم کار کردم و خوب خیلی بهتر شدم در مورد کنترل ذهنم تو این موضوع ،تا اینکه یواش یواش تصمیم گرفتم همین کاری رو که میکنم خودم به صورت مستقل انجام بدم همه چیز مثبته ولی یه ترمز تو ذهنمه که خیلی وقتا قدرت میگیره که حالا تو تو این کار میتونی به اندازه برادرت و مث اون تو زمان کم ثروت بسازی واونجاست که افکارم پراکنده میشه
امیدوارم داستانم به بچه های سایت و روند مطلب سایت کمک کنه
در مورد تمرین یکی از افراد خیلی موفق دوست و همکار قدیمیم هست که دائم تحسینش میکنم چون حدود 10 سال پیش یک مغازه خیلی کوچیک تو یه شهرستان داشت ولی خیلی رویا داشت و براش تلاش کرد و تو راهش موند خیلی ها ایده هاش رو مسخره میکردند ولی اون دنبالشون کرد والان هم کارخونه داره هم چن تا دفتر و بیزینس قوی،هم ثروت داره هم اعتبار و شهرت و خیلی تحسینش میکنم و ازش یاد میگیرم در کل خیلی سعی میکنم با آموزه های استاد تحسین کنم موفقیت افرادو و هر روز دارم بهتر میشم تو این موضوعات البته که مدام مطالب ،دوره ها و فایلهای استادو گوش میدم
وباز در پایان یه تشکر ویژه از تلاشای خانم شایسته بابت فایلها و بخصوص آپدیتای دوره ها که ارزشش به اندازه خود همون دوره هست