ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5 - صفحه 32

520 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهره خواجویی گفته:
    مدت عضویت: 796 روز

    به نام خداوندزیبای ها،

    سلام به استادعزیزم وخانم شایسته عزیز

    به نام اوکه مهرراآفریدومهربانی راوتورا

    زادروزتولدشماراصمیمانه تبریک عرض میکنم

    وعمری پرازسعادت وروزهای خوش درکنار

    خانم شایسته مهربان برایتان آرزو دارم،

    برای مافایل بزاریدمنتظرآموزهای مفیدشما

    من همیشه هستم،

    خداوندپشت وپناه شماباشد،️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    پروانه انوری گفته:
    مدت عضویت: 1994 روز

    به نام خداوندی که هر آنچه داریم از اوست

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سپاسگزارم از خداوند و شما استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان سایت

    من سال دوم راهنمایی ریاضی مردود شدم ولی همون درس با یه معلم دیگه نمره 19 گرفتم

    بله پشتکار خیلی مهم و اون چیزی که من وقتی می‌خوام انجام بدم درست انجام نمی دم و در اون متاسفانه خیلی کند عمل میکنم

    یا وقتی از کار ورزش دوست دارم و تبلی میکنم

    یا به خاطر اینکه یه سری صحبتهای خانواده برای اینکه ما الان باید کار کنیم یا ما شرایط این نداریم این تو ذهنم که می‌ره از هر چیزی بدم میاد

    و میگم نمخواد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    H.A.Asadi گفته:
    مدت عضویت: 1935 روز

    سلام و درود به همه

    استاد عزیز از شما خواهش می کنم یه فایل تحت عنوان ذهنیت محدود کننده و قدرتمند کننده 6 ارائه بدین و در مورد آیه 6 و 7 سوره مبارکه علق توضیح دهید که می فرماید انسان وقتی توانگر شود طغیان می کند و یا برخی بزرگان دین می‌فرمایند هرچقدر مال دنیا داشته باشی به همان میزان در آخرت باید حساب پس بدی و حساب کتابت بیشتر میشه

    خواهش میکنم دوستان و همراهان و استاد و همسر عزیزشون من را راهنمایی کنید بدجوری گیرم اینجا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمد اسدالهی گفته:
      مدت عضویت: 883 روز

      دوست عزیزم سلام استاد همیشه میفرمایند برای خواندن قران خواهشا چند ایه قبل وبعد را بخوانید فقط یه قسمت را ملاک قرار ندهید به نظر من در ایه 5 خداوند میفرمایند ما به ادم انچه را نمی دانست به الهام خو د تعلیم دادیم باز انسان از کفر و طغیان نمی ایستد و سرکش و مغرور میشود اینجا داره درباره ایه 5 توضیح میده ودر ایه 7 میگوید چون به دارایی میرسد وبی نیاز میشود به سوی پروردگارش باز میگردد در ایه 8 اینها هیچ ربطی نداره به اینکه شما در دنیا ثروت و دارایی داشته باشی حساب کتابت بیشتر هست چون تمام ائمه و بزرگان دین ما الام همه ثروتمندان دنیا هستن اگر ثروت ودارایی بد بود امام حسن یک شبه میلیاردها ثروت خود را نمی بخشید پس امام حسن ثروت داشته عزیز البته استاد خیلی فایل درباره این بحث داشته ببخشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مجتبی گفته:
    مدت عضویت: 486 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و تمام خانواده عباسمنش.

    بنده تازه عضو شدم مدتیه فایلهای استاد رو گوش میدم تو حرفای استاد یسری تناقض ها هس. نمیخام استاد عباسمنش رو به چالش بکشم قصد اینه بفههم طرز فکر درس چجوریه.یه مورد از فایل هایی که من دیدم و احساس کردم تناقض هس اینه که استاد تو فایلاشون میگن با هرچه بجنگی موندگارترش میکنی و دراین مورد بارها و بارها مفصل صحبت کردن و تو فایل دیگه در مورد افکار منفی صحبت کردن که اسم فایلش اینه چجوری از قدرت گرفتن افکار منفی جلو گیری کنیم و تو این فایل ایشون میگن باید با افکار منفی مقابله کنیم تا نتونن قد علم کنن. من یکم گیج شدم لطفا از خانواده عباسمنش میخام کسی که میتونه منو راهنمایی جامع بکنه و یه توضیح مفصل بهم بده در این مورد تا بتونم این قضیه رو درک کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمد اسدالهی گفته:
      مدت عضویت: 883 روز

      مجتبی عزیز اول اینکه خوش امدی ولی تا انجایی که من متوجه شدم از صحبتهای استاد ایشون میگویند در برابر افکار منفی اگاهانه فکر رو ت و ذهنتو کنترل کنی ببین کنترل کردن افکار هم همش مربوط به ورودیهای ذهنت هست اگر ورودیها را کنترل کنی دیگر افکار منفی نداری و موضوع دیگر هم که در قران اومده موضوع اعراض هست که همه جای قران خدا میفرماید در برابر مشکلات اعراض کنید تا در زندگی شما بیشتر نشوند چون شما طبق قانون جذب به هرچی توجه کنی از همون موضوع تو زندگیت بیشتر وبیشتر میشود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سما میم گفته:
      مدت عضویت: 911 روز

      سلام دوست عزیز. اگر جنگیدن رو به معنی “تقلا کردن و دست و پا زدن” بگیریم و مقابله کردن رو “تلاش برای پیدا کردن راه حل”، درکِ حرف استاد بسیار راحت میشه. ما قرار نیست سرمونو کنیم زیر برف و بی توجه به مسائل و چالش ها باشیم، اما با توکل به خدا و ایمان به تنها منبع قدرتی که میتونه بهمون کمک کنه، به صلح آمیزترین و ساده ترین شکل ممکن مسائلمون رو حل می کنیم. مثلا رفتار کسی شما رو اذیت میکنه. شما نباید در مقابل فرد و نه حتی در ذهنت با اون فرد بجنگی و خودخوری کنی و… با تغییر توجه به جنبه های مثبت اون فرد و یا کلا بی توجهی به اون وجه منفی از فرد، شما مهمترین قدم رو برداشتید برای حل مساله تون. حالا مثلا ممکنه بگی اون فرد هیچ خوبی ای نداره. این موقع ها من میگم اون فرد عزیز دل کسی که هست، اصلا بنده خدا که هست؛ همین کلا حس ما رو به اون فرد بهتر میکنه. البته که اولش سخته و چنین نگاهی کم کم تبدیل میشه به شخصیت ما که تمرکز کنیم رو خوبی آدما.. خب ببین ما اینجا تلاش کردیم مقابله کنیم با مشکل رابطه ایمون اما نجنگیدیم، وارد بحث و جدل و غیبت و نشخوار فکری نشدیم.. دنبال حل مساله رفتیم و قطعا بعد از تغییر نوع نگاه و احساسمون، بهترین راه حل ها بهمون الهام میشه. من از وقتی نصمیم گرفتم به جای جنگیدن با آدم ها و یا شرایط بد، دنبال راه حل با تغییر احساس و نوع نگاهم بشم، میتونم بگم اصلا چالش یا مشکل خاصی ندارم و خودبه خود مسائلم حل میشن به لطف خدای مهربان.

      راستی سوالاتتون رو میتونید تو بخش “عقل کل” سایت بپرسید. دوستان عالی راهنمایی میکنن.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      قاسم بسحاق گفته:
      مدت عضویت: 964 روز

      سلام به دوست عزیز .ورود شما به سایت رو تبریک میگم.ببینید یکی از دلایلش اینه که تازه شروع کردید ونیاز دارندکه بارها وبارها فایل هارو گوش کنید تا به درک درستی برسید.من هم اوایل آین مشکل رو داشتم.شما نیاز دارید تکامل رو طی کنید.من الان چیزهایی رو درک میکنم که اوایل ورودم اصلا نمیفهمیدم .اصلا یه سری موضوعات رو درک نمیکردم.باید به خودت زمان بدی.الان وقتی به گذشته خودم نگاه میکنم میبینم هر چیزی که باهاش میجنگیدم بدتر میشد .اون موقع هیچ درکی از قوانین جهان نداشتم.اما الان وقتی موضوعی که دوستش ندارم رو رها میکنم میبینم که خیلی راحتر حل میشه.در ضمن اینکه مقابله کردن با جنگیدن فرق میکنه.در واقع ما میتونیم ار اتفاقات بد زندگی هم در جهت رشد وتوسعه خودمون استفاده کنیم.و در واقع به هیچ اتفاقی با دید منفی نگاه نکنیم ودر واقع جهت مثبتش رو ببینیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    زهره خواجویی گفته:
    مدت عضویت: 796 روز

    سلام من به استادعزیزوخانم شایسته عزیز،آن شالله سالم وسلامت باشید

    مدتی هست داخل سایت هیچ فایل نذاشتیدمن صبح ها همیشه میرم داخل سایت ببینم چی فایلی برای ماگذاشتید

    من وهمسر م به شما عادت کردیم ،برای مافایل های بسیاری بگذارید

    همین فایلهای که شمامیگذاریدبرای ما حکم یک کلاس درس رادارد،

    منتظرآموزهای مفیدشماهمیشه هستیم،درپناه خداوندباشیدهمیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    مبینا سربلند گفته:
    مدت عضویت: 721 روز

    درود خدمت استاد عباسمنش و دوستان

    دوستان من یه سوال از شما دارم

    اگه دوست داشتی جواب بده.

    من چند وقته که دارم با استاد کار میکنم و روی قوانین تمرکز کردم و سعی میکنم تا جایی که میتونم درک کنم و به دانسته هام عمل کنم

    ولی هر چند یک بار وقتی که توی جمع یا اجتماع یا دوستان نزدیکم قرار می گیرم

    احساس میکنم احمقم ، رفتارم احمقانس ولی میدونم درونم انقدر هم احمق نیست ولی توی عمل و ظاهر خیلی از رفتار دیگران تاثیر میگیرم

    غم ادمای دیگه و دوستام واقعا من رو هم غمگین میکنه و هیچ فرقی با خودم نداره همه ی انسان ها با خودم فرقی نمیکنن برام

    احساس میکنم اونا هیچوقت نمی تونن منو درک کنن

    گاهی حس میکنم بیشتر ادما نسبت بهم حس ترحم دارن

    من یه ادم درونگرام و پر حرف نیستم ولی وقتی استرس میگیرم پر حرف میشم و خنده های عصبی …

    من هیچوقت نمی تونم توی جمع حتی صمیمی ترین دوستام اونی باشم که هستم ، اونی باشم که میخوام

    و فکر میکنم این بخاطر ضعف ذهن و عزت نفس منه

    من اغلب فکر میکنم از طرف جامعه یا جمع دوستام پذیرفته نمیشم و نظر دیگران برام زیادی مهمه

    ایا کسی رو دور و برتون با این ویژگی ها دیدید که از رفتارش بتونید این احساساتش رو بفهمید یا خودتون شده اینطوری باشید؟

    فکر می کنید دلیلش چیه و راه حل چی میتونه باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 905 روز

    به نام خدایی که هر چه دارم همه از اوست خداوندا از هر خیری که از تو به من برسد من فقیرم

    سلام به استاد عزیزم و مریم دوست داشتنی

    سلام به دوستان عزیزم که کامنتهاشون رو با جون و دل می‌نویسن چون به جون ماهم مینشینه وقتی میبینم دوستان زیادی در بعضی از زمینه ها نتایج بسیار بردن خیلی حسه خوبی در این سایت همش رشد و رشد و رشده

    خداپرستی خودشناسی ایمان توکل ثروت فراوانی زیبایی پیشرفته چه سایته عظیمیه

    استاد عزیزم زندگی هزاران هزار نفر رو نجات دادین و همه به صورت زنجیره وار بهم وصل میشیم پشت سر هم پله به پله میبریم بالا با کار کردن مداوم و گوش دادن مداوم فایلها من که لذت میبرم این همه توانایی رو خداوند به ما داده خدایا من ممنونتم سپاسگزارتم که دسته ما رو گرفتی و هدایت کردی به این سایت پر از فراوانی و زیبایی و ثروت نامحدود

    استاد ممنونتیم مربم جان سپاسگزارتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    زهره آرزومندی گفته:
    مدت عضویت: 1686 روز

    بنام خالق ثروت افرین

    سلام به یاداوران نعمات زندگیمان و سلام به دوستان خوبم دراین مسیرالهی

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    سوال این قسمت:

    آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

    واقعیتش استاد ی حسی تو این چندروزه بهم گفته شده تا برم سازو یادبگیرم برای بهترشدن تو حوزه علاقه خودم

    و تصمیم دارم تا درموردش تحقیق کنم و شروع کنم برای کسب مهارت تو این حوزه

    من براین باورم که اگه علاقه داشته باشم و بخوام قطعا ادامه میدم و پیشرفت میکنم

    و تصمیم دارم تا درحوزه ساز ورود پیدا کنم به امیدالهی تکاملی پیش برم و لذت ببرم ازاین مسیر

    مرحله اول:

    مهارتی که فکر می کنی در آن استعدادی نداری یا متقاعد شده ای که  به درد انجام آن کار نمیخوری را انتخاب کن.

    کلید: ترجیحاً موضوعی را انتخاب کن که کسب مهارت در آن، به شما کمک می کند. خواه در شغل و درآمد شما، خواه در زندگی شما به هر شکل دیگری.

    اموزش ساز و یادگیری نت ها برای اموزش تخصصی درحوزه دنس

    مرحله دوم:

    در طی برداشتن هر قدم در راستای این هدف، بهبودهایی که در این روند ایجاد می کنی را ببین و در یک دفترچه یاد داشت کن. خیلی سخاوتمندانه این کار را انجام بده و حتی کوچکترین بهبودها را ببین و یادداشت کن. حتی بهبودهایی که ذهن شما می خواهد آنها را بی ارزش جلوه دهد را نیز جدی بگیر.

    اولین قدم برای این مهارت اینکه اصلاعات کسب کنم که الان درحال تحقیقم دراین مورد و درشروع سال جدید به امید خدا قدم بعدروبرمیدارم

    وبه زودی مراحل پیشرفت خودموو تمام پاداش هایی ک به خودم میدمواینجاثبت میکنم و به خودم یاداوری میکنم که با توکل و ایمان و تکراروتمرین میتونم درهرحوزه ای موفق باشم

    استادعزیزم ازشما بابت این همه اگاهی بی نهایت سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    حسام گفته:
    مدت عضویت: 1963 روز

    سلام به همه دوستان

    استاد جان من فکر می کنم با تمرین، تلاش و مداومت می تونم در مواردی پیشرفت کنم که الان درباره آن مهارت خاصی ندارم.

    به نظرم استعداد هیچ ربطی به یادگیری نداره

    طبق گفته های شما در دوره ها ما میتونیم همه چیز رو یاد بگیریم

    یادگیری هر چیزی و شغلی و مهارتی اکتسابیه

    مثال اگه بخوام بزنم

    متاسفانه یا خوشبختانه من تجربه یادگیری 17 یا 18 شغل متفاوت رو داشتم که از 10 سالگیم تا حدودا 40 سالگیم داشتم

    چطور؟

    به خاطر نا آگاهی یا هر عامل بیرونی یا درونی ، هر 6 ما یا یکسال که وارد شغلی میشدم یه ایرادی ازش میگرفتم و ول میکردم

    یا بخاطر دعوت دوستان میرفتتم توی شغل اونا و باهاشون همکاری میکردم

    گاهی هم میشد که اخراج میشدم و فکر میکردم اون شغل به من جواب نمیده و مجبور میشدم شغلمو عوض کنم .

    از شاگردی سنگکاری بگیر برو تا شاگرد مکانیکی و کارگر دامداری و سوپری ، آژانس ، نگهبانی ، مکانیک ماشین چاپ پارچه ، کارگر شرکت هادی کابل ، کارگر کوره آجرپزی ، گارسون رستوران ، راننده آژانس ، تاکسی ، راهنمای گردشگری ، بلیط فروش ابنیه تاریخی ، نتوورک مارکتینگ ، مدرس نتورک مارکتینگ ،

    تا این اواخر که اومدم پیک موتوری ، و

    الان هم صبح ها کارمند شهرداری مرکزی هستم و عصرها توی کار نمایشگاه ماشین دارم شاگردی میکنم تا یادش بگیرم .

    دوستان عزیز

    جالب اینجاس که من تو هیچکدوم نه استعداد خاصی داشتم نه علاقه بهشون داشتم نه هیچی

    فقط میرفتم که یاد بگیرم تا درآمد داشته باشم

    همین

    و همشونم و بهتر بگم بیشترشون رو هم جوری کار کردم که صاحب کار میتونس کار رو بعد 6 ماه کامل به من بسپره و انجامش میدادم .

    یه مثال جالب

    من توسط دوست خانمم به نتوورک دعوت شدم و با اینکه با فروش مشکل داشتم با اینکه حتی از این شغل بدم میومد مجبور بودم به خاطر پولش فروش کنم و یکماه بیشترین فروش تیم رو من انجام دادم

    آخه چرا موفق شدم؟

    یا اینکه عاشق به به و چه چه دیگران بودم و بشدت تائید طلب

    من به خاطر سرخوردگیهای کودکی از درس و مشق و گتاب و معلم متنفر بودم

    اما وقتی دیدم اگه به عنوان یه لیدر بتونم درس بدم کلی تشویق میشم …..

    اینقدر رو خودم کار کردم که شدم مدرس جلسه آشنایی کل تیم های دفترمون .

    و تمام ورودی های دفترمون رو من باهاشون کلاس داشتم.

    این جای سوال داره

    که نه تنها استعداد ربطی نداره

    بلکه اگه مجبور بشی یا به هر دلیل بخوای توانایی یادگیری هر چیزیو داری

    گفتم من بعضی از این شغلها رو ازش تنفر داشتم ، اما عقلم نمیرسید که تو همه شغلها پول هست .و من خودمو مجبور میکردم اونیرو که دوس ندارمو حتی یاد بگیرم .

    ————–

    نکات مهم درس

    مثال علی دایی رو زدین که دیر شروع کرد

    شما گفتین

    پدر و مادرایی که می یان فقط به خاطر تلاش بچه به خاطر حرکت کردن بچه تشویقش میکنن اونا درست عمل میکنن

    شما گفتین

    خیلی مهمه که به خودمون و دوستانمون و اطرافیانمون موقعی تشویق کنیم فقط به دلیل اینکه حرکت کردن فارق از نتایجشون

    شما گفتین

    اگه خدای استعداد باشی اگه مدام حرکت نکنی فایده ندار ه

    اونی که حتی استعداد هم نداشته ولی مدام تقلا و حرکت کرده و رسیده و موفق شده

    مثال مایکل فلپس رو زدین

    بالاترین رکورد دار مدال المپیک که ظاهرا 80 تا مدال گرفته .

    گفتین عاملی که باعث پیشرفت و موفقیت میشه اینه که یک مسیر رو انتخاب و تمام توانمون رو میزاریم.

    گفتین

    داشتن استعداد مهم نیس

    مهم ایمانحرکتباورالهامات

    بهبود همیشگی مهمه

    ^

    انیشتین معلمش گفته بود این استعداد نداره

    ادیسون همینطور

    باورای اشتباه و محدود

    باور اینکه اگه استعداد داشته باشم میتونم پیشرفت کنم

    باور اینکه اگه در اول کار تونستم موفق بشم میتونم ادامش بدم رو بزاریم کنار

    باور اینکادبعضی افراد با استعداد خاصی بدنیا می یاد رو بزارین کنار.

    _

    تمرین

    مرحله اول

    مهارتی که فکر می کنی در آن استعدادی نداری را انتخاب

    ترجیحاً موضوعی را انتخاب کن که کسب مهارت در آن، به شما کمک می کند. خواه در شغل و درآمد شما، خواه در زندگی شما

    الان دوس دارم نمایشگاه ماشینو یاد بگیرم .

    مثال از پارسال من

    من نیاز به پول برای خرجی بیشتر خونه داشتم

    رفتم پیک موتوری

    من در پیک استعداد نداشتم مسیرها رو یاد بگیرم

    از این شغل رانندگی ترس هم داشتم چون موتور بود و احتمال خطر بیشتر از ماشین بود.

    و به خاطر اینکه کارمند ستاد هستم حتی گاهی سعی میکردم کسی از همکارا نفهمه که من پیک هستم چون کسر شانم میدونستم

    اما ایده الهامی بود منم گفتم چشم

    ولی رفتم تو دلش و آروم آروم به جایی رسیدم که بعد از حدود یک سال و نیم

    به گفته مشتریان زیادی

    بهترین پیک

    خوش اخلاقترین

    سر وقت ترین

    تمیز ترین موتور پیک

    من بودم

    استاد جان میخوام راجع به نمایشگاه ماشین که علاقه دارم این تمرین رو انجام بدم .

    هدف من

    شغل عصرهام نمایشگاه ماشین

    ایده های قابل اجرا

    1_روزی 4 ساعت وقت بزارم برا آموزش خودم از طریق گوگل

    2_دنبال نمایشگاه با جذب نیروی کار بگردم

    3_ هر روز اطلاعاتم رو راجع به

    چگونگی فروش

    آپشن و قیمت خودروها

    شناخت نیاز مشتری

    بالا ببرم

    قدم اول را بردار

    از فردا روز 13 اسفند 1402 استارت میزنم

    مرحله دوم

    دوستان عزیز من سابق توی پیک موتوری هر شب یا برای درخواست های صبح روند پیشرفتم رو درخواست میکردم

    و

    شبها توی تمرین معجزات بهبودهای کوچیکمو را یاد داشت میکردم. و حتی کوچیکترین بهبودها رو میدیدم و حتی بهبودهایی که نجواها میگفتن نمیخواد بنویسی

    برای نمایشگاهم این کار رو میکنم

    مرحله سوم

    من توی پیک

    بهبودهام رو مرور میکردم و با استفاده از اونا ، باور میساختم چون اون انجام شد حالا این یکی رو هم میخوام .

    و آگاهانه به ذهنم ثابت میکردم که ببین اینو انجامش دادم . اونو انجام دادم . حالا این یکی رو هم انجامش میدم .

    برای نمایشگاه هم انجامش میدم.

    استاد شایسته جان و استاد عباسمنش عزیز

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  10. -
    محبوبه قنواتی گفته:
    مدت عضویت: 1647 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    و سلام به استاد عزیزم مریم جان و همه دوستانم؛

    با وجودی که بطور منظم روی این دوره وقت نذاشتم ولی بخاطر تعهدم نتایجی می بینم که خوشحال ترم میکنن برای ادامه این روند و من بسیار سپاسگزارم از خدای خودم که من رو در این مسیر قرار داد و هر روز داره هدایتم میکنه برای بهتر زندگی کردن؛

    قبل ترها همیشه به همسرم یادآوری میکردم که یک سری کارهای روزمره منزل رو انجام بده و اکثر اوقات فراموش می‌کرد و چقدر حرص میخوردم و بحث میکردم باهاش، این روزها بدون هیچگونه انتظاری همه کارها رو خودم با عشق انجام میدم و نتیجه ش شده اینکه همسرم شور و علاقه بیشتری از خودش نشون میده هم نسبت به من و هم نسبت به انجام کارها. و همه اینها رو مدیون خداوندی هستم که به واسطه قرار گرفتن در این مسیر زیبا به من آرامش عطا کرد.

    یکی از زمینه هایی که من توش موفق هستم آشپزیه و دلیلش هم اینه که بخاطر علاقه زیادم به این هنر مرتب رسپی های مختلف رو سرچ میکنم خیلی دقیق میشم روش وقت میذارم و خدا رو شکر اکثر غذاها و دسرهای جدیدی که درست میکنم عالی میشن تا حالا فکر میکردم که چون استعدادش رو دارم موفقم ولی در واقع مجموعه استعداد، علاقه و پشتکار باعث شده در این’زمینه موفق باشم و اگه بخوام یه روزی سرآشپز بشم که یکی از شغل های مورد علاقه من هست باید پشتکار و تلاشم رو بیشتر کنم چون اون دو عامل استعداد و علاقه سرجاشه و تا یه جایی میتونن باعث موفقیت بشن و اگه پشتکار نباشه باعث توقف من میشه.

    مورد بعدی یادگیری زبان انگلیسی هست که در وجود من دقیقا مثل هنر آشپزی هست و در هر دوش به یه اندازه موفقم.

    چه جالب چه خوب که موضوع این جلسه رو به استعداد اختصاص دادید برای من هم پیش اومده که وقتی یه شخصی رو می دیدم که زبانش از من بهتره حس بدی داشتم دوست داشتم یادگیری رو متوقف کنم یا از اون شخص به هر شکلی فاصله بگیرم فکر میکردم خودم از همه بهترم و با دیدن این شخص به استعدادم شک میکردم ترکیبی از حس حسادت و خودکم بینی بهم حمله می‌کرد و مانع موفقیتم می شد. چه واژه مناسبی انتخاب کردید: “کسی که خیلی استعداد داره خیلی خطرناکه” که یادم باشه استعداد میتونه فقط بخشی از مسیر رسیدن به موفقیت باشه و وجودش لازم نیست؛ انگار وجودش آدم رو گول میزنه میگه من هستم منی که تو وجود تو هستم و تو وجود بقیه یا نیستم یا کمتر هستم تلاش میخوای چیکار؟؟؟ مخصوصا وقتی خیلی مصمم نیستی. خیلی تکان دهنده بود این جملات آفرین به شما.

    قبل تر ها فکر میکردم به درد ورزش کردن نمی خورم و همیشه توی دوران مدرسه و دانشگاه نمره ورزشم حداقل بود با وجودی که دست ها و پاهای بلندی دارم ولی تو والیبال ضعیفترین بودم حدود دو ساله که ورزش جزئی از زندگیم شده و الان می بینم که این تلاش و ممارست و ایمانم به اینکه می شود موفق بود در هر زمینه ای که تلاش کنی باعث شده که به اندام دلخواهم برسم انرژیم برای انجام کارهای روزمره بیشتر بشه و در یک کلام ورزشکار بشم چیزی که‌ در تمام عمرم فکر میکردم از عهده ش بر نمیام.

    مهارتی که دوست دارم در اون برنامه ریزی کنم اهداف کوچک و بزرگ در نظر بگیرم مهارت شنیداری زبان انگلیسی هست چون براش وقت نذاشتم از بقیه مهارتهام ضعیف تر هست و هدفم میتونه این باشه که جملات یک فیلم سطح مبتدی رو کامل متوجه بشم روان و سلیس بدون اینکه بخوام توجه زیادی بهش بکنم یعنی کاملا ناخودآگاه مثل یه فیلم فارسی.

    چه تمرین خوب و کاربردی بهمون دادید.

    این روزها حتی جایی که در مسیرم متوقف میشم خدا جلوه ای از زیبایی های دنیا رو بهم نشون میده خواسته هام رو برام محقق میکنه و منو امیدوارتر میکنه خیلی خوشحالم که دارم تغییر میکنم.

    برای همه دوستان بهترینها رو آرزو میکنم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: